چرا قرآن از مال تعبیر به خیر کرده است؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا قرآن از مال تعبیر به خیر کرده است؟

در یه 8 سوره العادیات از مال تعبیر به خیر شده است. آیا این تعبیر درست است؟ از سوی دیگر خداوند می فرماید به سوی خیر بشتابید و از آن سو می فرماید به سوی مال دنیا نروید . بالاخره ما چکار کنیم. اگر مال دنیا خیر است پس طبق بعضی از آیات باید برویم دنبالش. اگر بد است چرا خود قرآن تعبیر به خیر کرده است؟

با سلام

شان نزول آیه

اين سوره بعد از جنگ" ذات السلاسل" نازل شد و ماجرا چنين بود: در سال هشتم هجرت به پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله) خبر دادند كه دوازده هزار سوار در سرزمين" يابس" جمع شده و با يكديگر عهد كرده‏اند كه تا پيامبر (صلي الله عليه و آله)و على (عليه السلام) را به قتل نرسانند و جماعت مسلمين را متلاشى نكنند از پاى ننشينند! پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله) جمع كثيرى از ياران خود را به سركردگى بعضى از صحابه به سراغ آنها فرستاد، ولى بعد از گفتگوهايى بدون نتيجه بازگشتند، سرانجام پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله) على (عليه السلام) را با گروه كثيرى از مهاجر و انصار به نبرد آنها اعزام داشت، آنها به سرعت به سوى منطقه دشمن حركت كردند و شبانه راه مى‏رفتند، و صبحگاهان دشمن را در حلقه محاصره گرفتند، نخست اسلام را بر آنها عرضه داشتند چون نپذيرفتند هنوز هوا تاريك بود كه به آنها حمله كردند و آنان را درهم شكستند، عده‏اى را كشتند و زنان و فرزندانشان را اسير كردند، و اموال فراوانى به غنيمت گرفتند.
سوره" و العاديات" نازل شد در حالى كه هنوز سربازان اسلام به مدينه باز نگشته بودند، پيغمبر خدا (صلي الله عليه و آله) آن روز براى نماز صبح آمد، و اين سوره را در نماز تلاوت فرمود، بعد از پايان نماز اصحاب عرض كردند: اين سوره‏اى است كه ما تا به حال نشنيده بوديم!.
فرمود: آرى، على (عليه السلام) بر دشمنان پيروز شد و جبرئيل ديشب با آوردن اين سوره به من بشارت داد. چند روز بعد على (عليه السلام) با غنائم و اسيران به مدينه وارد شد. بعضى معتقدند كه اين يكى از مصاديق روشن آيه است نه شان نزول.

علامه طبا طبا ی درتفسیر الميزان در مورد این آیه میفرمایند

" وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ" بعضى از مفسرين گفته‏اند: لام در جمله" لحب الخير" لام تعليل است، و كلمه" خير" در اينجا به معناى مال است، و معناى جمله اين است كه: انسان براى دوستى مال، بسيار شديد يعنى بخيل و تنگ نظر است.
و بعضى گفته‏اند: مراد آيه اين است كه: انسان نسبت به مال دنيا شديد الحب است، و اين شدت حب وادارش مى‏كند به اينكه از دادن حق خدا امتناع بورزد، و مال خود را در راه خدا انفاق نكند. اين چنين آيه را تفسير كرده‏اند.
و بعيد نيست مراد از" خير"، تنها مال نباشد، بلكه مطلق خير باشد، و آيه شريفه بخواهد بفرمايد: حب خير فطرى هر انسانى است، و به همين جهت وقتى زينت و مال دنيا را خير خود مى‏پندارد قهرا دلش مجذوب آن مى‏شود، و اين شيفتگى ياد خدا را از دلش مى‏برد و در مقام شكرگزارى او بر نمى‏آيد.

تفسیر الميزان

دست شما درد نکند اگر ممکن است کمی کاملش کنید. هنوز جواب چرایی را خوب نگرفتم.

هوريا شاهويي;84220 نوشت:
در یه 8 سوره العادیات از مال تعبیر به خیر شده است. آیا این تعبیر درست است؟ از سوی دیگر خداوند می فرماید به سوی خیر بشتابید و از آن سو می فرماید به سوی مال دنیا نروید . بالاخره ما چکار کنیم. اگر مال دنیا خیر است پس طبق بعضی از آیات باید برویم دنبالش. اگر بد است چرا خود قرآن تعبیر به خیر کرده است؟

سلام
برداشت ظریفی که از آیه می توان کرد اینستکه :
توجه و حرص انسان به امور دنیوی و بخصوص مال هم از حب خیر ناشی می شود الا اینکه او در مصداق خیر دچار اشتباه می شود
موفق در پناه حق

بسم الله الرحمان الرحیم
با سلام و تشکر از دوستان

در مورد اینکه مراد از «الخیر» چیست؟ احتمالاتی ذکر شده است که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود:

- مراد مال است:اگر مال از ممر حرام باشد شر صرف است لكن در نظر علاقه‏ مندان و دوستداران مال، خير است چنانچه قتل فى سبيل اللَّه خير محض است و لكن در نظر ناس سوء و شر است كه مي فرمايد: لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ يعنى قتل
-مراد مطلق خیر است:آيه شريفه می خواهد بفرمايد: حب خير فطرى هر انسانى است، و به همين جهت وقتى زينت و مال دنيا را خير خود مى‏پندارد قهرا دلش مجذوب آن مى‏شود، و اين شيفتگى ياد خدا را از دلش مى‏برد و در مقام شكرگزارى او بر نمى‏آيد.

-حب نفس و حب دنیا و حب هوی: از این دید که انسان آن را خیر می داند.
بنابراین اگر خدای متعال بر مال اطلاق خیر کرده از این جهت است که نزد علاقه مندان آن خیر است. مال به خودی خود نه خیر است و نه شر بستگی دارد که چگونه و در چه راهی استفاده شود. اگر مال از راه حلال در جهت خیر و رضای خدای متعال استفاده شود خیر است و در غیر اینصورت شر.
موفق باشید:Gol:

ازنظر قرآن، مال و ثروت، فضل الهی است. (بقره، آیه ۱۹۸و مائده آیه ۲ و توبه آیه ۷۶) ، هرچند که خداوند در آیاتی از جمله ۱۸۰ و ۲۱۵ و ۲۷۲ و ۲۷۳ سوره بقره و ۹۵ سوره کهف و ۱۱ سوره حج و ۲۴ سوره قصص و ۸ سوره عادیات، از مال و ثروت و دارایی به عنوان خیر یادکرده که بیانگر ارزشی بودن آن است، ولی باید توجه داشت که واژه خیر درکاربردهای قرآنی، به مال و ثروتی گفته می شود که در جایگاه مناسب و برای مقصود اصلی آفرینش و تکامل و متاله شدن خود و جامعه انسانی، به کار گرفته شده باشد. از این رو خداوند در آیه ۱۱۶ سوره آل عمران، مال را به تنهایی دارای ارزش نمی داند و آن را ملاک و معیاری برای ارزش گذاری نمی شناسد.اگر به آیاتی چون ۱۱ تا ۱۷ سوره مدثر توجه شود، دانسته می شود که در نگرش قرآنی و نظام ارزشی آن، زمانی مال و ثروت ارزش می یابد که زاویه دید انسان به مال، از منظر الهی باشد. از این رو خداوند، در این آیات، هرگونه برخورداری از مال وثروت بدون ایمان به خدا و آیات الهی و اهداف هستی را چیزی بی ارزش درنظام ارزشی قرآن معرفی می کند.از نظر قرآن، خلأهای ناشی از بی ایمانی به خدا و فلسفه آفرینش را نمی توان با مال و فرزند پرکرد. (آل عمران، آیه ۱۱۶ و حاقه، آیات ۲۷ تا ۲۹) این هشدار به همه کسانی است که معنویت را بی خداوند می جویند و می خواهند با اموری چون مال و فرزند و هرچیز ارزشی دیگر از نظر کافران و مشرکان چون عرفان های کاذب، به آرامش و آسایش برسند و از بحران روحی و روانی در امان مانند. از نظر قرآن، سرگرم شدن به این امور نه تنها ایشان را از مسیر حرکت های درست آفرینش دور می سازند و غافل می کند، بلکه حتی نمی تواند خلأ بی خدایی و بی ایمانی را پر کند.خداوند در آیه ۱۱ سوره توبه در بیان جایگاه دین و ایمان نسبت به مال و ثروت به ارزیابی می پردازد و می فرماید که دین و ایمان از چنان ارزش و اهمیتی در زندگی دنیوی و اخروی بشر برخوردار است که جهاد در راه خدا و دین الهی ارزشمندتر از جان و مال انسان ها بشمار می رود. این بدان معناست که هرچیزی در سایه سار ایمان است که ارزش معناداری می یابد.براساس همین دیدگاه اهل معرفت و ایمان نیز قدرت و ثروت را هرچند بسیار باشد، بسی کم ارزش تر از رضایت و خشنودی خداوند و پاداش های الهی برمی شمارند. (قصص، آیه ۸۰) به این معنا که اهل ایمان که ثروت و قدرت را برای رسیدن به اهداف عالی انسانی می خواهند و به کار می گیرند، حتی در مقام سنجش و داوری آن را کم تر از آن می دانند که به آن توجه ویژه ای مبذول دارند. البته این بدان معنا نیست که از نعمت و خیرالهی بهره نمی گیرند، بلکه به معنای آن است که آنان هرگز همانند کافران و دنیاپرستان دل به مال دنیا و ثروت آن نمی سپارند بلکه از آن برای اهداف آفرینش به درستی بهره می گیرند.

موضوع قفل شده است