آقا اجازه! پس کو بابای من....؟؟
تبهای اولیه
آقا اجازه ! آب ، نان ، آباد ، بابا
آقا اجازه ! غصه ، غم ، فریاد ، بابا
آقا اجازه ! سین گمانم مثل سارا
سارا یکی از هفت سین آزاد ، بابا
آقا اجازه ! دست ، پا ، سر ، بی سر و پا
دارا و خاک و خون او در باد ، بابا
آقا اجازه ! درس ، دفتر ، مشق ، خودکار
در امتحان خرداد ، بابا
آقا اجازه ! کودک همسایه می گفت
ما را کمیته بابت امداد ... بابا
آقا اجازه ! درد ، دارو ، داد ، بیداد
مادر کنار کوچه مان افتاد ، بابا
آقا اجازه ! شین مثل شیمیایی
یا زخم های سینه اش همزاد ، بابا
آقا اجازه ! درس باران ، درس آن مرد
پس کو نشان وعده ی میعاد بابا ؟!
آقا اجازه ! خواستم رازی بگویم
این بار ، بار آخری ، جان داد بابا
با این همه آقا اجا .... بابا اجازه
بابای من باش هر چه بادا باد بابا ...
[=times new roman]بال و پرت به رنگ خاک، دلت مهربون و پاک [=arial]دیدمش از این جا رفت اون بالا بالاها رفت[=arial] [=arial]ستاره آی ستاره، پولک ابر پاره[=arial] [=arial]دیدمش از این جا رفت اون بالا بالاها رفت[=arial]
[=times new roman]به من بگو وقتی که پر کشیدی بابام رو تو ندیدی؟
پیش ستاره ها رفت[=arial] یواش و بی صدا رفت
خاموشی و می تابی، بیداری یا که خوابی
[=arial]به من بگو وقتی که خواب نبودی بابام رو تو ندیدی؟
از اون طرف از اون راه
[=arial]رفته به خونه ی ماه
[=arial]
[=arial]ماه سفید تنها، که هستی پشت ابرا