بررسی خداشناسی زرتشتیان در اوستا

تب‌های اولیه

327 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی خداشناسی زرتشتیان در اوستا

با سلام

اساس و بنیان هر دین و آیینى، به معنى اخص کلمه در خداشناسى و الوهیت آن آیین مستتر و پنهان است.:Sham:
در اسلام، براى مثال، بایستى گفت که شکل نهایى ربوبیت و خدایى از لحاظ مفاهیم مجرد، در یک قالب مستحکم و استوار توحید بیان شده است.
شرق شناسان بزرگ اروپایى که براى نخستین بار با کار توانفرسا و از خود گذشتگى تا پاى جان، راز و رمز اوستا و خط و زبان آن را گشوده و ترجمه کرده اند آیین مزدیستى را مبتنى بر توحید ندانسته اند.
در جهان تا پیش از ترجمه هاى اوستا، توحید مطلق مترادف بود با دین اسلام. اما پس از دوران نخست ترجمه هاى اوستا، تا نزدیک به 150 سال پیش، زردشتیان هند و پس از آن ایران، خواستند از این ویژگى اسلام سود جویند و خود را نخستین پیروان یکتاپرستى در جهان معرفى کنند.
از این جا بود که دستبردهاى ناشیانه اى در ترجمه اوستا زدند و به تعبیراتى دور از عقل و فهم اقدام کردند و در این زمینه هم شایعات بسیارى پراکنده ساختند که خاورشناسان اروپایى مغرض و بى سواد و دشمن ایران وسابقه فرهنگى ایران بوده و نوشته هاى آنها عارى از حقیقت است. و جدا که کار تحریف زردشتیان به تکذیب قسمت زیادى از اوستا منجر شد.

قسمت های مختلف اوستا
اوستاى کنونى به شش قسمت تقسیم مى شود:
1. «گاثاها» یا سرودهاى «زردشت» کهن ترین بخش «اوستا» است. این بخش خود پاره اى از «یسنا» است که چون سروده خود «زردشت» است ویژگى دارد و همواره جداگانه از آن نام برده و در دفتر جداگانه نوشته اند. از آن گذشته «گاثاها» شعر است و زبان آن با زبان دیگر بخشهاى «اوستا» و دیگر پاره هاى «یسنا» در آهنگ و در واژه ها و شیوه نگارش یکسان نیست و بسى کهن تر از آنهاست. هر یک از بخشهاى «یسنا» را یک «ها» یا «هات» مى نامند و «گاثاها» هفده «هات» از 72 «هات»، «یسنا» را در بردارد.

2. «یسنا» یکى از کهن ترین بخشهاى نامه مینوى «اوستا»است که 72 بخش دارد و از هر یک از این بخشها را در اوستا (haiti) و در پهلوى و فارسى «هات» یا «ها» مى گویند گفتیم که «گاثاها» هفده «هات» از 72 «هات»، «یسنا» است. یسنا سرودهاى ستایش دین که دربردارنده موضوعات گوناگون و مختلفى مى شود.

3.«یشتها» واژه «یشت» در معنى با «یسنا» یکسان است و تنها فرقى که دارد این است که «یسنا» به معنى ستایش و نیایش به طور کلى و «یشت» به معنى ستایش و نیایش ویژه ایزدان و امشاسپندان است. بخش «یشتها» شامل 21 «یشت» است که نام بیشتر آنها از نام ایزدانى که سى روز ماه به نام آنهاست، گرفته شده و در ستایش و نیایش آن ایزدان است به اصطلاح سرود است درباره ایزدان یا فرشتگان یا بهتر بگوییم: خدایان غیر از اهورا مزدا!

4. وندیداد، یا تلفظ صحیح آن «ویدیودات» نام از اوستاست که در بیشتر پاره هاى آن از دستورها و قانونهاى زندگى فردى و همگانى مردمان گفتگو مى شود و به دیگر سخن وندیداد بخش «فقهى» اوستاست و خواننده را با احکام فرعى آیین «زردشت» که در کارهاى روزانه به کار مى آید، آشنا مى سازد که ظاهرا سالمترین قسمت اوستاست که باقى مانده و محتواى آن شامل 22 فصل است.

5. ویسپه رد، یا «ویسپرد» بخشى از نامه کهن اوستاست شامل سرودهاى کوتاهى در ستایش ایزدان و پاکان و پارسایان و همه پدیده هاى نیک و ستودنى آفرینش است و آن 24 فصل است و کتاب مستقلى نیست و از سایر قسمتهاى اوستا جمع و تدوین شده است.

6. خرده اوستا یا «اوستاى کوچک» که کتاب ادعیه و اذکار زردشتیان مى باشد و این کتاب به کوشش پور داود به فارسى درآمده و 8 بخش دارد.
زردشتیان هفده فصل از «یسنا» را «کاثاها» مى نامند و آن از لحاظ زبان و مسایل و مفاهیم مندرجه و سنت متمایز از سایر فصول است. هرکجا به کتابهاى زردشتیان انتقاد مى شود مى گویند فقط گاثاها از گفته هاى پیغمبر زردشت است و هر چیزى که در گاثا نباشد از اوستا و تعالیم و شرایع زردشت نمى باشد. :Sham:

اوستا منشأ تضاد و تناقض
در این که زیربناى تعالیم زردشت چیست «ثنویت» یا «پلى تئیسم» (چند خدایى) یا احیانا «توحید» و یگانه پرستى؟
در این باره نیز میان محققان و صاحبنظران اختلاف وجود دارد. باید دید علت این همه اختلافات درباره اصول دین زردشت در میان دانشمندان از چیست؟
در مرحله نخست منشا این اختلافات خود «اوستا» است چه این که طبق تحقیقات اوستاشناسان «اوستا» از سه نوع افکار و عقاید مختلف و متضاد حکایت دارد:
1. بیشمار پرستى،
2. ثنویت، دوگانه پرستى،
3. توحید یگانه پرستى.

دیدگاه دکتر هارلز :Sham:
دانشمند فرانسوى دکتر هارلز بعد از نقل اقوال مختلف درباره عقاید زردشت، مى نویسد: «... در اوستا عقیده بر تعدد خدایان مبنى بر طبیعت پرستى یا «ناتورالیسم» و سپس ثنویت و دوگانه پرستى و بالاخره وحدت و یکتاپرستى همه جا جلوه گر است و این اختلاف در عقاید زردشت در هر یک از جزوات اوستا بلکه در هر فصلى از فصول آن دیده مى شود وحدت پرستى وقتى جلوه بیشترى دارد که از خدایان به عبارت «مزدا آفرید» یا «مزداداتا» تعبیر مى شود و این وحدت پرستى در کتاب «گاثها» عمومیت دارد اما کتاب «وندیداد» از دوگانه پرستى و ثنویت زردشت و فصول «یسنا» از طبیعت پرستى وى حکایت مى کند پرستش خدایان متعدد در «یشتها» بیشتر نمایان است.:Sham:
البته از آن جایى که جزوات اوستا مربوط به زمان واحد و یا هیئتى از نویسندگان نیست بلکه این کتاب پراکنده در زمانهاى مختلف و شرایط متفاوت به وسیله نویسندگان متعدد فراهم شده است، بدین جهت تضاد و تناقض در آن قهرى است.

تاویل و توجیه اوستا توسط دانشمندان
دانشمندانى که در باره عقاید زردشت اظهار نظر کرده اند طبق سلیقه و نیت خاصى که دارند، قولى را انتخاب نموده و هر باب و فقره و جمله اى را که بر خلاف نظریه خود دیده اند، در صدد تاویل و توجیه و احیانا تحریف آن بر آمده و کوشیده اند مطالب این کتاب را به اصل و اساس واحد مربوط سازند.
در صورتى که این کار، کار درستى نیست، زیرا از مطالعه در مندرجات اوستا مى توان سه نوع عقاید و افکار به دست آورد که هر سه با یکدیگر متخالف و متضاد هستند و محققان بى جهت در صدد برآمده اند هر سه عقیده را بر اساس منشا واحد تعبیر و تفسیر نمایند.

ادامه دارد.....!!

ثنوی بودن زرتشت در اوستا
اگر ما اوستاى ساسانى را در این باره ملاک قرار دهیم بدون تردید باید گفت زردشت به یک لحاظ «ثنوى» مذهب است و به دو مبدا و منشا قایل است و به یک لحاظ دیگر مشرک بوده و خدایان متعدد و بیشمارى را قابل ستایش و نیایش دانسته است این دو مطلب به طور وضوح از ابواب مختلف اوستا فهمیده مى شود.
در کتاب اوستا دو واژه به طور مکرر استعمال شده است: یکى «خوداتا: Khudata و دیگرى مزدا داتا Mazda-duta و این واژه مى رساند که از دیدگاه آیین زردشتى موجودات عالم به دو قسمت اساسى تقسیم شده است:
اولى به معنى خود آفریده و دومى به معنى مزدا آفریده واژه «خوداتا» را «دارمستتر» چنین معنى کرده است: خوداتا در دین زردشت هم هر چیزى است که از قانون اختصاصى خود پیروى نماید و منوط و وابسته به غیر نمى باشد و در تفسیر پهلوى عبارت از چیزى است که در انجام کارهاى خود یا در خویشکارى بى نیاز از غیر باشد.
«دهارلز» دانشمند فرانسوى مى نویسد: موجودات جهان در اوستا به دو دسته تقسیم شده اند یکى خوداتا به معنى و چیزى که قانون وى در خود او است و دیگرى چتیداتا Gtidhuta به معنى مخلوق و آنچه از قانون آفرینش پیروى مى کند.
بنابراین هرکجا لفظ «خوداتا» استعمال شده به معنى سرمدى و خود آفریده و بى نیاز از خالق و آفریده مى باشد مثلا عبارت «آنا گرارو کائو یاروشائو» همه جا با لفظ «خوداتا» آمده است و به معناى روشنایى بى پایان خود آفریده است.
در «وندیداد» از قول زردشت نوشته است:«ما مى ستاییم روشنایى سرمدى خود - آفریده را».

آفریده هاى زردشت در مندرجات اوستا
از مطالعه در مندرجات اوستا خود آفریده هاى زردشت را مى توان در چهار قسمت خلاصه کرد: 1. روشنایى بى پایان،
2. فضا یا مکان،
3. زمان یا زروان،
4. تاریکى یا ظلمت.
این ذوات از خود پدید آمده اند و هرمز یا آهورا مزدا در خلقت و آفرینش آنان هیچگونه دخالتى نداشته است.
مثلا «آسمان» و «زمان» مقید به صفت طویل و دراز در اوستا خود آفریده معرفى شده اند چنان که مى گوید: «آسمان خود آفریده و زمان بى حد و طویل را مى ستاییم» ودر جاى دیگر مى گوید: «آسمان خود آفریده و زمان بیکران و خود آفریده رامى ستاییم».

ادامه دارد.....!!

خدایان مخلوق اهورا مزدا
این خدایان هر چند خود مخلوق آهورا مزدا، خداى بزرگ زردشت مى باشند ولى مخلوق بودن، آنان را از جرگه خدایان خارج نساخته، خود زردشت آنها را به لفظ «ایزد»، «یزدان» و «بغ» نامیده است.
در عهد قدیم در میان ملل معمول چنان بود که اکثر خدایان منسوب به یکدیگر بودند و روابط پدر فرزندى و خانوادگى با یکدیگر داشتند و البته این امر مانع از آن نبود که همه مینوى و غیر جسمانى باشند و در ردیف خدایان قرار بگیرند، در کیش زردشت نیز همین مطلب جریان داشته است.
خدایان زردشت در اوستا
مؤلف کتاب «تاریخ اجتماعى ایران باستان» مى نویسد: «خدایان زردشت در اوستا به نام «بغ» و «ایزد» و «یزدان» نامیده شده اند و از حیث عدد بیرون از حد و شما مى باشند و بعضى از آنان مانند «ایزد» و «ایو» خداوند هوا خود آفریده هستند.
خدایان زردشت ازحیث توانایى متفاوت مى باشند و این خدایان را مى توانیم به سه قسمت منقسم بداریم:
اول:خدایانى که مقربتر از «ایزدان» دیگر به «اهورا مزدا» مى باشند و هر یک با یکى از صفات آهورا مزدا تطبیق مى کنند... و تعداد آنان با خود آهورا مزدا به هفت رسیده و به نام «امشاسپند» نامیده شده اند.
دوم: خدایانى هست که مانند خود آهورامزدا به نام «ایزد» و «بغ» و «یزدان» نامیده شده اند و هر کدام با یکى از ستارگان مطابقت دارد.
سوم: خدایانى هستند به نام «ایزد» و گاهى «بغ» و هر کدام با یکى از مجردات و یا یکى از عناصر طبیعت تطبیق شده اند. شش «امشاسپند» در قسمت اول پس از خود آهورامزدا به شرح زیر است:
1. و هومن Vohu-Manu به معنى منش پاک یا «بهمن امشاسپند» و از دو لفظ «وه یاوهو» به معنى به دینک «من یا مانو» به معنى من و ضمیر ترکیب یافته است.
2.اشاوهیشتا Asha-Vahishta یا اردیبهشت امشاسپند به معنى پاک و درست است.
3. کشتریاوریا Kshutria-Vaira یا شهریور و امشاسپند به معنى سلطنت ایزدى است.
4. اسپنتا آرمیتى Spenta-Armati یا اسفندارمذامشاسپند، خداوند زمین به معنى وفا و صلح مقدس مى باشد، این خداوند در اوستا دختر آهورا مزدا شمرده شده است.
5. هروات Harawat یا خرداد امشاسپند به معنى کامل و بى نقص.
6. امرتات یا امرداد امشاسپند به معنى جاودان و بى مرگ است.
لفظ «امشاسپند» ازسه واژه ترکیب یافته وجمعا به معناى «بى مرگ مقدس» مى باشد وازلحاظ اهمیت وشایستگى شخصیت مستقل وجداگانه پیدا کرده اند و در اوستا از جمله خدایانى هستند که همه وقت در هر زمان همراه خداوند بزرگ مسکن دارند.
قسمت دوم از خدایان زردشت با یکى از ستارگان ویاموجودات آسمانى تطبیق شده اند و اداره امور آدمیان در جنگ و پیکار با دیوان واهریمن افزونتر از امشاسپندان دخالت دارند مثلا «مهرایزد» خداوند روشنایى خورشید در اوستا گاهى به لفظ «ایزد» و «یزدان» و گاهى «بغ» به معنى خداوند خوانده شده است در مهر یشت فقره 140- 141 مى گوید: «من مى ستایم مهر را مهر مقدس، مهر دلیر آسمانى والاتر از همه ومهربان و بى زیان را که در مناطق بلند اقامت دارد و توانا و رزم آراست مهر داناتر از همه بغها را».
در فقره 98 همان یشت مى نویسد: «ما در برابر مهر خشمناک مقابله نمى کنیم و مهر تواناترین ایزدان و دلیرترین ایزدان، چالاک ترین ایزدان، فیروزمندترین ایزدان در همه روى زمین تسلط دارد».


ادامه دارد.....!!

خدایان متعدد زردشتیان از دیدگاه جان ناس
«جان بی ناس» دانشمند معروف، آنجا که از خدایان متعدد زردشتیان یاد کرده مى نویسد: «شماره آنها را بیش از صدها و هزارها یاد کرده اند و همه داراى صفات ممتاز مى باشند که میراث آریانهاى دیرین است وبا خدایان مذکور در «ریک ودا» مشترکند از آن جمله «اوشا: Ushas» خداى مادینه سحرگاه و وایو Vayu خداى باد است ولى مهمتر و با شکوهتر از همه، میترا Mithra (خداى مهر) است که ظاهرا زردشت از آن یاد نکرده ولى عامه زردشتیان به او همچنان معتقد و دلبسته مانده اند».
غیر از آنهایى که جان ناس ذکر کرده است خدایان دیگرى نیز چون: اشا، خداى آتش خاشا تروا خداى معادن و احجار، ارمى تى خداى خاک، سافند ارمذ دختر هرمز خداى زمین «ارث» دختر دیگر وى، خداى ثروت آهوروتائى خداى آب، امرایات خداى نباتات، ستاره ناهید خداى رودها اپم پنات خداوند آب و صدها خداى دیگر از این نوع در معابد زردشتیان با اهورا مزدا در خدایى شرکت یافتند و هر یک مقام بلندى را اشغال کردند و به عقیده زردشتیان بعضى از اینها به قدرى مقام بلندى دارند که آهورا مزدا به آنها پناه مى برد.

ادامه دارد.....!!

خدایان متعدد زردشتیان از دیدگاه کریستن سن
کریستن سن از دانشمندى به نام مسیوینبرگ نقل مى کند که: ماه زردشتیان سى روز داشته هر روز به نام خدایى بوده است در آخر فصل اول کتاب بوندهش نام این سى روز درج شده است.
طبق نوشته کریستن سن، آتشکده هایى که در نقاط مختلف شناخته شده بود هر یک به خداى معینى اختصاص داشت.
به نوشته او،سال زردشتیان 12 ماه دارد که هر یک را نام یکى ازخدایان بزرگ نهاده اند و ترتیب آن از این قرار است:
1. فروردین(فروش ها)،
2. اردوهیشت (اشادهیشتا)،
3. خودداذ (هوروتات)،
4. تیر (تیشتریا)،
5. امرداد (امرتات)،
6. شهریور (حشاتراویریا)،
7. مهر (میترا)،
8. آبهان(اناهیتا)،
9. آذر (اتر)،
10. دذو (اوهرمز دخالق)،
11. وهمن (وهومنه)،
12. اسپندارمد (اسپنتا ارمیتى).
کریستن سن در جاى دیگر مى نویسد: از مطالعه روایاتى که از منابع مسیحى در دست است، قبل از هر چیز یک نکته جلب توجه مى کند و آن مقام فائقى است که خورشید در آیین مزدیسنى ساسانیان دارا بوده است.
یزدگرد به این عبارت سوگند یاد مى کند: قسم به آفتاب، خداى بزرگ که از پرتو خویش جهان را منور و از حرارت خود جمیع کائنات را گرم کرده است.
این پادشاه سه چهار بار سوگند آفتاب را تکرار کرده است. زردشتیان وقتى روحانیون مسیحیت را به ترک آیین خود وا داشتند شرط کردند که به جاى معبود سابق خود خورشید را بپرستند. و همچنین در جاى دیگر مى نویسد: از اوستاى موجود استفاده مى شود که پرستش عناصر طبیعت در میان زردشتیان کاملا رایج و جدى بوده است در میان این عناصر آتش (آذر) خوشبخت تر و علاوه بر جنبه الوهیت کم کم فرزند اهورا مزدا نیز شده است.
اینها خدایان بى شمارى هستند که در جنگ و ستیز بر ضد اهریمن و دیوها با آهورا مزدا همکارى مى کنند در مقابل اینها اهریمن یا انگره مینو قرار دارد که مى تواند دیوان و عفریتان نامرئى یا موجودات زشت و پلید بیافریند این نیروى اهریمنى به وجود هزاران دیوها و شیطان که خود آفریده مى باشند افزایش مى یابد. بنابر آنچه گذشت، معلوم شد که خدایان شایسته ستایش در اوستا به صدها و بلکه هزارها مى رسد و حتى به نام هر یک از خدایان زردشت «یشت» مخصوص در ستایش و نیایش هر کدام تنظیم یافته و اکثر جزوات اوستا مشتمل بر این نیایشها و ستایشهاست. چنان که شرق شناسان بزرگ اروپایى که اوستا را ترجمه کرده اند این آیین را مبتنى بر توحید ندانسته اند.

ادامه دارد.....!!

نفی توحید و یگانه پرستى دین زرتشت طبق اوستا
بنابراین ملاحظات و بسیارى از ملاحظات دیگر، تعجب از کسانى است که زردشت را از دیدگاه اوستا موحدو یگانه پرست دانسته اند با وجود این همه خدایانى که در دین زردشت قابل ستایش و نیایش مى باشد چگونه ممکن است کسى بگوید آیین زردشت بر مبناى توحید و یگانه پرستى استوار است؟
مسلما چنین عقیده اى طبق مندرجات اوستا بى اساس است. وبا آنچه از اوستا و کتب دیگر زردشتى نقل شده، وفق نمى دهد، زیرا در کتاب زردشت وحتى در کتب زمان ساسانیان هیچ کجا اهورا مزدا به صفت واحد و یگانه توصیف نگشته و زردشت هیچ کجا قید نکرده است که: (به جز اهورا مزدا کسى شایسته ستایش نیست) بلکه بر عکس خدایان زیادى را قابل ستایش ونیایش معرفى نموده است.
مثلا در یسناى یک فقره 34 اوستا چنین مى گوید: من نماز مى کنم به آهورامزدا و مهر پاک و جاویدان و به ستاره ها آفریده اسپنتا مینو، به بیشتر ستاره درخشان و ارجمند به ماه حامل نژاد ستوران، به خورشید درخشان تیز اسب، به مهر، دارنده سرزمینها.
و همچنین در یشت 7و8 مى گوید: ما مى ستاییم خورشید بى مرگ ما مى ستاییم ستاره و ننه مزدا آفریده، ما مى ستاییم آسمان خود آفریده را، ما مى ستاییم آسمان خود آفریده را ما مى ستاییم زمان بیکرانه را، ما مى ستاییم باد نیکوکار پر برکت را و... اینها شرک نیست، پس چیست؟
بنابراین یکتاپرستى در آیین مزدیسنا به هیچ وجه متصور نیست مگر این که یک احتمال واهى و بى اساسى بدهیم که آخر الامر اهورا مزدا به یارى نیکان و پاکان، روزى بر اهریمن پیروز مى گردد و فرمانروایى مطلق عالم یکسره اهورا مزدا را مسلم مى شود.
ولى اگر مافوق همه نیرو و قواى طبیعت، دو ذات سرمدى یکى نیکوکار و دیگرى بدکار ملاحظه گردد و همه خدایان و موجودات نامرئى تحت نفوذ و سلطه این دو ذات واقع شوند در این صورت نیز «ثنویت» مجسم مى گردد.


1- فصلنامه کلام اسلامى، شماره 33، مقاله اوستا در قبرستان خاموش تاریخ، نوشته داود الهامى

2- گاتها، پورداود، ص 50- 51، ص 44

3- اوستا، نامه مینوى آیین زردشت، نوشته جلیل دوستخواه، ص 3-4

4- تاریخ ادیان، جان ناس، على اصغر حکمت، ص 300

5- جلال الدین آشتیانى، زردشت مزدیسنا و حکومت، ص 338

6- دکتر موسى جوان، تاریخ اجتماعى ایران، ص 420، ص 314، ص 395- 394

7- آرتور کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ص 90-110 و ص 164

رضای گرامی
درود
از اینهمه دروغی که در لابه لای چند راست نوشته ای و به زرتشت نسبت داده ای، توبه کن.
ای حق الناس از من به گردن شما تا سر پل چینوت.

مهرموبدیار ان;82969 نوشت:
رضای گرامی
درود
از اینهمه دروغی که در لابه لای چند راست نوشته ای و به زرتشت نسبت داده ای، توبه کن.
ای حق الناس از من به گردن شما تا سر پل چینوت.


با سلام
جناب
مهرموبدیار ان اگر دروغی باشد و دروغگویی ان را از خودتان سوال کنید که با مغلطه در سخنان خود میخواهید شب را روز و روز را شب نشان دهید !

در ضمن منبع گذاشتم برای شما !!

رضا;82983 نوشت:

با سلام
جناب مهرموبدیار ان اگر دروغی باشد و دروغگویی ان را از خودتان سوال کنید که با مغلطه در سخنان خود میخواهید شب را روز و روز را شب نشان دهید !

در ضمن منبع گذاشتم برای شما !!


رضای گرامی
درود
من سه کتاب از منابع شما کامل خوانده ام. این چیزهایی که شما نوشته اید در هیچکدامشان نیست. کریسیتیان سن هم برداشت نادرستی از منابع دارد. بارها این برداشت نادرست را نشان داده ام. منابع دیگر را هم که از خودتان است. خودتان دلیل خودتان؟
اتهام مغلطه منهم باشد با خداوند. خداوند بهترین دانای داور است، همان شود که او میخواهد (گاتها)

موبدیار مهران;82969 نوشت:
رضای گرامی
درود
از اینهمه دروغی که در لابه لای چند راست نوشته ای و به زرتشت نسبت داده ای، توبه کن.
ای حق الناس از من به گردن شما تا سر پل چینوت.


با سلام
جناب
موبدیار مهران از شما متشکرم که اگر خطایی کردم توبه کنم !والی فراموش نکنید که ما مسلمان شیعه به خداوند واحد اعتقاد داریم !:Sham:
اما دیدم یاد آوری کنم تا شما هم پاداش خودتان را از غیر خدا بگیرید !

در سرود دوّم گاتاهای زرتشت، اشتودگاه، یسناهات ۴۳، بند ۱۶، چنین میخوانیم: «(بشود که) «منش نیک» کردارهای ما را پاداش دهد.»(ترجمۀ جلیل دوستخواه)
«وهومن هر یک را بحسب کردار از پاداش نیک بنوازد.»(ترجمۀ پورداود)
«پروردگارا، به کسانی که در پرتو منش پاک و خرد، کاری انجام میدهند، پاداش بخش.»(ترجمۀ موبد آذرگشسب)
«آرمئیتی و وهومن ما را به حسب کردار نیکمان پاداش و مزد بخشد.»(ترجمۀ موبد شهزادی)
«ارمایتی از وهومن ملهم شده به اعمال ما برکت بخشد.»(ترجمۀ پروفسور شوشتری)
«و اندیشه نیک کارهای ما را به پاداش نیکو برساند.»(ترجمۀ وحیدی)
به غیر از ترجمۀ جناب موبد آذرگشسب، که به کل متن را دگرگون فرموده اند، سایر ترجمه ها تقریباً چیز واحد میگویند، طبق ترجمۀ آنها از وهومن یا آرمیتی، منش یا اندیشه نیک، خواسته شده است که پاداش و مزد عمل را بدهند.:ok:
ایراد اساسی که به این جمله از گاتهای زرتشت وارد است، این میباشد که غیر خدا را به پاداش دهی و برکت دادن به عمل انسان، داخل میکند و این شرک است.
ایراد دیگر هم این است، که اساساً وهومن و آرمیتی، منش یا اندیشه نیک، موجودات زنده ای نیستند که بخواهند به کسی پاداش دهند یا عملش را برکت بخشند.

دیگه بحث نیست.
رسیدید به زرتشتیان؟
بهتره در مورد دینه خودمون بحث بشه:ok:

punisher;83131 نوشت:
دیگه بحث نیست.
رسیدید به زرتشتیان؟
بهتره در مورد دینه خودمون بحث بشه:ok:

با سلام
جناب
punisher همانطور که میدانید نام این سایت مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی میباشد !
به همین خاطر دوست گرامی پاسخ به شبهات و نقد مذاهب اگر دقت کنید در انجمنهای این سایت وجود دارد و بسیاری از موارد دیگر و ...!و...!!
تبادل نظر در مضوعات مختلف بسیار سودمند میباشد دوست گرامی این را فراموش نکنید!
متوجه منظورتان نشدم ؟در مورد دین خودمان صحبت کنیم ؟
ضمن تشکر از عزیزان این سایت که روز و شب تلاش میکنند در مورد دین خودمان میتوانید به انجمنها مراجعه کنید و خود شاهد باشید.
و یک خواهش اگر در مورد تاپیکها نظر خاصی دارید خوش حال میشویم از علم شما استفاده کنیم .
:Gol:

با سلام. اصولاً وقتي كه با زرتشتيان بحث و مناظره ميكنيد خيلي سريع ميگويند كه شما را واگذار ميكنم به خدا و سر پل چينوت منتظر شما هستم. در حالي كه بايد پاسخگوي سئوالات ما باشند. همين رفتار را بنده از وهابيون شاهد بودم كه در نزديكي قبرستان بقيع شروع به مناظره كردند ولي خيلي سريع جو مناظره را به فحاشي كشاندند. از جناب آقاي موبد يار عزيز كه دوست عزيز بنده هم هستند تقاضا ميكنم كه به جاي واژه پراكني پاسخ سئوالات را بدهند. با تشكر

رضا;82999 نوشت:

اما دیدم یاد آوری کنم تا شما هم پاداش خودتان را از غیر خدا بگیرید !

در سرود دوّم گاتاهای زرتشت، اشتودگاه، یسناهات ۴۳، بند ۱۶، چنین میخوانیم: «(بشود که) «منش نیک» کردارهای ما را پاداش دهد.»(ترجمۀ جلیل دوستخواه)
«وهومن هر یک را بحسب کردار از پاداش نیک بنوازد.»(ترجمۀ پورداود)
«پروردگارا، به کسانی که در پرتو منش پاک و خرد، کاری انجام میدهند، پاداش بخش.»(ترجمۀ موبد آذرگشسب)
«آرمئیتی و وهومن ما را به حسب کردار نیکمان پاداش و مزد بخشد.»(ترجمۀ موبد شهزادی)
«ارمایتی از وهومن ملهم شده به اعمال ما برکت بخشد.»(ترجمۀ پروفسور شوشتری)
«و اندیشه نیک کارهای ما را به پاداش نیکو برساند.»(ترجمۀ وحیدی)
به غیر از ترجمۀ جناب موبد آذرگشسب، که به کل متن را دگرگون فرموده اند، سایر ترجمه ها تقریباً چیز واحد میگویند، طبق ترجمۀ آنها از وهومن یا آرمیتی، منش یا اندیشه نیک، خواسته شده است که پاداش و مزد عمل را بدهند.:ok:
ایراد اساسی که به این جمله از گاتهای زرتشت وارد است، این میباشد که غیر خدا را به پاداش دهی و برکت دادن به عمل انسان، داخل میکند و این شرک است.
ایراد دیگر هم این است، که اساساً وهومن و آرمیتی، منش یا اندیشه نیک، موجودات زنده ای نیستند که بخواهند به کسی پاداش دهند یا عملش را برکت بخشند.


رضای گرامی
درود
شما آنچنان با عناد مطالب را بررسی میکنید که پا روی حق میگذارید. از اینهم توبه کنید.
شما اسما الله را از الله جدا میدانید؟ مسلم است که نه. پس چرا برای ما اسما الله را از الله جدا میگیرید؟ خودتان که اعتراف کردید که اینها موجودات مستقل نیستند؟
در انحراف و تحریف ساسانی هم این امشاسپندان، آفریدگان اهورا مزدا هستند که موکل بر کاری هستند. برای نمونه در اورمزد یشت( به نقل از خرده اوستا، ترجمه و تفسیر موبد اردشیر آذرگشسب، ص44) (نوشته های درون {} از خودم است):
پرسید زرتشت از اهورامزدا- ای خورمزد، روح بسیار مقدس، دادار جهان جسمانی {گیتی} و قدوس {مینو} کدام کلام مانتره {اندیشه برانگیز} تواناترین... است.
پس فرمود {پاسخ داد} آن کلام اسم اعظم من {نام من} و امشاسپندان من است ای زرتشت اسپنتمان.
ص46:
بستای مرا ای زرتشت در روز و در شب ...- پس به یاری و کمک تو خواهم آمد من که اهورامزدا هستم. به یاری و کمک تو خواهد رسید سروش اشو، ... فرشتگان نگهبان{امشاسپندان} و فروهر پاکان...
ص48:
آگاه نام من است،آگاهترین نام من است، سعادت بخش نام من است.....آفریدگار کل نام من است، بخشنده سراسر آسایش منم، نعمت بخش نام است، به خواهش {خواست} خودنیکی کنم، به خواهش خود سود رسانم.... سودرسان نام من است {سوشیانت}...
ص50-51:
اده استه وهومنو منه دامی زرتشتره= وهمن امشاسپند آفریده من است ای زرتشت، اردییبهشت امشاسپند آفریده من است ای زرتشت، شهریور...
سفندارمزد {آرمئیتی}.... خرداد و امرداد.... از آفرینندگان منند ای زرتشت که در روز واپسین به پاکان و اشوان پاداش میدهند....

رضای گرامی تحریف و انحراف در این است که امشاسپند به معنای بیمرگ افزاینده، به پاکان مقدس ترجمه شد. تحریف و انحراف از آنجا آغاز شد که این پاکان مقدس از صفتی انسانی برای کسانی که دین را درست بکار میبندند (هفت هات) به فرشتگان موکل بر شش بخش هستی (بندهش) دگرگون شدند.
باز هم تکرار و تاکید میکنم، در همه این تحریف و انحراف ها اهورا مزدا همچنان خدای یگانه است که این سامانه وکالت و فرشتگان و ایزدان را که زیر دست فرشتگان هستند، آفرید و بکار واداشت و .....
انحراف و تحریف آنجاست که خدای بهرام شد ایزد زیردست اردیبهشت، آناهیتا شد ایزد زیردست آرمئیتی و مهر شد ایزد زیر دست شهریور و ...
به هر روی در گاتها و هفت هات و ستوت یسن .... بهمن، اسفند(آرمئیتی) و .... صفت هستند. صفتهایی که خداوند آنها را دارد و انسان با پرورش آنها و با بهره گیری از آنها به خدای دانا میرسد.
برای نمونه هات 28 بند2
ای دانای هستی بخش با منش نیک (بهمن) به تو نزدیک میشوم، مرا از پاداشی در دو هستی: گیتی هسته دار (استومند) و مینو، برخوردار ساز که هواداران/ مومنان/دینداران را به آسایش میرساند.

رضا;83157 نوشت:
با سلام
جناب
punisher همانطور که میدانید نام این سایت مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی میباشد !
به همین خاطر دوست گرامی پاسخ به شبهات و نقد مذاهب اگر دقت کنید در انجمنهای این سایت وجود دارد و بسیاری از موارد دیگر و ...!و...!!
تبادل نظر در مضوعات مختلف بسیار سودمند میباشد دوست گرامی این را فراموش نکنید!
متوجه منظورتان نشدم ؟در مورد دین خودمان صحبت کنیم ؟
ضمن تشکر از عزیزان این سایت که روز و شب تلاش میکنند در مورد دین خودمان میتوانید به انجمنها مراجعه کنید و خود شاهد باشید.
و یک خواهش اگر در مورد تاپیکها نظر خاصی دارید خوش حال میشویم از علم شما استفاده کنیم .
:gol:

بله از دین خودمان صحبت کنیم چون دین کاملی است و هر چه قدر هم در باره ی آن تحقیق و گفت و گو کنیم باز هم تمام نا شدنی است برا همین من ترجیح می دم بیشتر در باره دین خود مطالعی کنم

jomhoori;83241 نوشت:
با سلام. اصولاً وقتي كه با زرتشتيان بحث و مناظره ميكنيد خيلي سريع ميگويند كه شما را واگذار ميكنم به خدا و سر پل چينوت منتظر شما هستم. در حالي كه بايد پاسخگوي سئوالات ما باشند. همين رفتار را بنده از وهابيون شاهد بودم كه در نزديكي قبرستان بقيع شروع به مناظره كردند ولي خيلي سريع جو مناظره را به فحاشي كشاندند. از جناب آقاي موبد يار عزيز كه دوست عزيز بنده هم هستند تقاضا ميكنم كه به جاي واژه پراكني پاسخ سئوالات را بدهند. با تشكر

جمهوری گرامی
درود
بازهم که جمع بستی. شما در همه این مدت تنها با یک زرتشتی مناظره کردی (توی گروه ایران میل و اشامهر) که آنهم من بودم. چرا جمع میبندی؟
خب زمانی که کسی تهمت میزند، ناسزا میگوید، بی احترامی میکند، چه باید کرد؟ من نه میخواهم و نه توانش را دارم که ناسزا بگویم و بی احترامی بکنم و ... بنابراین به خدای دانا شکایت میکنم و صبر میکنم تا دادگاه او بر سر پل چینوت. شما کور خود و بینای دیگرانید. بارها این را با سند نشانتان دادم. شما مو را در ماست ما میبینید ولی خار را در چشم خود نمیبینید. بارها نشانتان دادم.
به هر روی همواره دیده اید که در پاسخ هر پرسش تا آنجا که توانسته ام پاسخ های مستند داده ام. شما لج دارید و از روی عناد نمیخواهید بپذیرید.

رضا;82999 نوشت:

با سلام
جناب موبدیار مهران از شما متشکرم که اگر خطایی کردم توبه کنم !:Sham:
...

.

رضای گرامی
درود
هنوز به من پاسخ ندادید که چرا از افروختن آتش (شمع:Sham:) که به خاطر آن ما را آتش پرست خوانده اید، بهره میبرید؟

رضا;82983 نوشت:

با سلام
جناب مهرموبدیار ان اگر دروغی باشد و دروغگویی ان را از خودتان سوال کنید که با مغلطه در سخنان خود میخواهید شب را روز و روز را شب نشان دهید !

در ضمن منبع گذاشتم برای شما !!


رضای گرامی
درود
اینکه فرشتگان و ایزدان را خدا نوشتید و نتیجه گرفتید که زرتشتیان خدایان بیشمار دارند، دروغ نیست؟
اینکه اورمزد یشت و سد (صد) یک نام خدا را نادیده گرفته اید و گفته این که زرتشتیان هیچ جا به یگانگی خدا اشاره نکردند، دروغ نیست؟
اینکه برای نمونه در هات 28 بند یک اهورامزدا پَ اُاورویم= نخستین، یگانه، برترین ... خوانده شده، ولی میگویید که هیچ جا زرتشت یاد نکرده، دروغ نیست؟
اینکه همه چیز آفریده اهورامزداست و ستایش آفرینش بیرون از آفریده نیست ولی شما نادیده میگیرید، دروغ نیست؟
شما از یسنا نمونه آوردید، بدون آنکه بگویید در آغاز همه سرودهای یسنا به خشنودی اهورامزدا است، این دروغ نیست؟
نمونه آوردید از ستایش اجزای طبیعت از زمین و گیاه و آب و .... و همه را نشانه چندگانه پرستی دانستید، در حالی که همه اینها با صفت مزداداته{=آفریده خدای دانا} و خوذاذاته {آفریده خدا} یاد و ستوده شده اند. این دروغ نیست؟
اگر بخواهیم اسماالله را یک خدا بگریم که شما هزار و یک خدا دارید.
آخه چرا اینهمه پا روی حق میگذارید تا یک ادعا را که قرآن هم قبولش ندارد اثبات کنید؟

موبدیار مهران;83270 نوشت:
رضای گرامی
درود
شما آنچنان با عناد مطالب را بررسی میکنید که پا روی حق میگذارید. از اینهم توبه کنید.
شما اسما الله را از الله جدا میدانید؟ مسلم است که نه. پس چرا برای ما اسما الله را از الله جدا میگیرید؟ خودتان که اعتراف کردید که اینها موجودات مستقل نیستند؟
در انحراف و تحریف ساسانی هم این امشاسپندان، آفریدگان اهورا مزدا هستند که موکل بر کاری هستند.

رضای گرامی تحریف و انحراف در این است که امشاسپند به معنای بیمرگ افزاینده، به پاکان مقدس ترجمه شد. تحریف و انحراف از آنجا آغاز شد که این پاکان مقدس از صفتی انسانی برای کسانی که دین را درست بکار میبندند (هفت هات) به فرشتگان موکل بر شش بخش هستی (بندهش) دگرگون شدند.
باز هم تکرار و تاکید میکنم، در همه این تحریف و انحراف ها اهورا مزدا همچنان خدای یگانه است که این سامانه وکالت و فرشتگان و ایزدان را که زیر دست فرشتگان هستند، آفرید و بکار واداشت و .....
انحراف و تحریف آنجاست که خدای بهرام شد ایزد زیردست اردیبهشت، آناهیتا شد ایزد زیردست آرمئیتی و مهر شد ایزد زیر دست شهریور و ...
به هر روی در گاتها و هفت هات و ستوت یسن .... بهمن، اسفند(آرمئیتی) و .... صفت هستند. صفتهایی که خداوند آنها را دارد و انسان با پرورش آنها و با بهره گیری از آنها به خدای دانا میرسد.
برای نمونه هات 28 بند2
ای دانای هستی بخش با منش نیک (بهمن) به تو نزدیک میشوم، مرا از پاداشی در دو هستی: گیتی هسته دار (استومند) و مینو، برخوردار ساز که هواداران/ مومنان/دینداران را به آسایش میرساند.

با سلام
اولا تشکر که تا اینجا تحریف را قبول کردید !تا بعد گفتار شما را برسی کنیم !
دوما این جواب بنده نبود دوست گرامی !:Gig:
شما اصلا ببینید آیا منش نیک میتواند چیزی به کسی آموزش دهد که بعد
(بشود که) «منش نیک» کردارهای ما را پاداش دهد.
این چه ربطی به اسماء الله دارد ؟

در سرود دوم گاتها، اشتودگاه، یسناهات ۴۳، بند ۱۵، چنین آمده است:
«ای مزدا! ترا پاک شناختم؛ آنگاه که «منش نیک» نزد من آمد و مرا آموخت که اندیشیدن در آرامش بهترین راه دانش اندوزی است.»(ترجمۀ جلیل دوستخواه)
«و ترا پاک شناختم، ای مزدا، آنگاه که بهمن بسوی من آمد (و) از برای آگاه ساختن بیاموخت.»(ترجمۀ پورداود)
«ای خداوند جان و خرد، آنگاه ترا پاک شناختم که بمن روی آورد و نور راستی و شناخت به قلبم راه یافت، آنگاه دریافتم که اندیشۀ آرام و ژرف (سکوت و اندیشیدن)، بهترین راه بدست آوردن دانش و بینش مینوی است.»(ترجمۀ موبد آذرگشسب)
«هنگامی تو را مقدس شناختم ای مزدا اهورا که وهومن به سوی من آمد و مرا واداشت تا دریابم که برای نیرومندی روان بهترین چیز اندیشه و یاد تو در گوشه خاموشی است.»(ترجمۀ موبد شهزادی)
«ای مزدا اهورا! تو را به پاکی میشناسم چون وهومن مرا فراگرفت(در آمد). من آموزد که برای بالیدگی(روانی) بهترین (وسیله) مراقبه و سکوت میباشد.»(ترجمۀ پروفسور شوشتری)
«ای مزدااهورا، آنگاه ترا پاک شناختم که، اندیشۀ نیک بر من فراز آمد و مرا آموخت که، بهترین راه بالندگی مینوی اندیشیدن در آرامش است.»(ترجمۀ وحیدی)
آنچه بسیار جالب است اختلافات شگفت انگیز ترجمه است!
بلأخره معلوم نشد که منش نیک یا بهمن یا وهومن، چه چیزی را به زرتشت یاد داده است!
:Sham:
هر چند ترجمه های دو موبد زرتشتی، آقایان آذرگشسب و شهزادی، سعی در پوشاندن اشتباه صورت گرفته با ترجمه های تفسیرگونه داشته است ولی آنها نیز به شکلی سخن ۴ ترجمۀ دیگر را تأیید کرده اند و آن اینکه "منش نیک، زرتشت را آموزش داده است!!!" خب آشکار است که ادعای اینکه منش نیک، چیزی را به ما یاد بدهد سخنی باطل و ضد عقل و خرد است.


یه تقاضا از شما دارم دوست گرامی وقتی نقدی در مورد زرتشتیان صورت گرفته در همان راستا سخن بگوید!!که دال بر مغلطه نشود !!:Gol:
اگر در مورد اسلام سخنی دارید آنرا در یک تاپیک مجزا ارائه دهید تا برسی شود!در تمامی تاپیکها به جای جواب از این شاخه به ان شاخ میپرد و آیا این به دلیل این نیست که میخواهید ذهن مخاطب را از مطلب اصلی دور کنید !:Sham:

موبدیار مهران;83316 نوشت:
رضای گرامی
درود
اینکه فرشتگان و ایزدان را خدا نوشتید و نتیجه گرفتید که زرتشتیان خدایان بیشمار دارند، دروغ نیست؟
اینکه اورمزد یشت و سد (صد) یک نام خدا را نادیده گرفته اید و گفته این که زرتشتیان هیچ جا به یگانگی خدا اشاره نکردند، دروغ نیست؟
اینکه برای نمونه در هات 28 بند یک اهورامزدا پَ اُاورویم= نخستین، یگانه، برترین ... خوانده شده، ولی میگویید که هیچ جا زرتشت یاد نکرده، دروغ نیست؟
اینکه همه چیز آفریده اهورامزداست و ستایش آفرینش بیرون از آفریده نیست ولی شما نادیده میگیرید، دروغ نیست؟
شما از یسنا نمونه آوردید، بدون آنکه بگویید در آغاز همه سرودهای یسنا به خشنودی اهورامزدا است، این دروغ نیست؟
نمونه آوردید از ستایش اجزای طبیعت از زمین و گیاه و آب و .... و همه را نشانه چندگانه پرستی دانستید، در حالی که همه اینها با صفت مزداداته{=آفریده خدای دانا} و خوذاذاته {آفریده خدا} یاد و ستوده شده اند. این دروغ نیست؟
اگر بخواهیم اسماالله را یک خدا بگریم که شما هزار و یک خدا دارید.
آخه چرا اینهمه پا روی حق میگذارید تا یک ادعا را که قرآن هم قبولش ندارد اثبات کنید؟

با سلام
بنده در تعجبم با اینکه با منبع سخن میگویم و شما هیچ منبعی ارائه ندادید !
ما را دروغگو میپندارید
؟
این گفتارها از کتب شما میباشد فراموش نکنید!بنده نقل قول کردم دوست گرامی !
اینکه شما چگونه تصور میکنید با اینکه در کتب چه نوشته شده کاملا متفاوت است!شما یک کتاب جدید با ترجمه جدید ارائه دهید !:Gig:
تا شاید گفتار شما درست باشد .دوست عزیز اگر مطلبی دارید به روشنی بیان بفرماید که در کتاب شما آمده نه اینکه دست به تحریف میزنید و معنی و واژهها را تحریف میکنید !!
کسانی که سالها زحمت کشیده اند را قبول ندارید!و تحلیلها و ترجمها را اشتباه میدانید

موبدیار مهران;83285 نوشت:
رضای گرامی
درود
هنوز به من پاسخ ندادید که چرا از افروختن آتش (شمع:sham:) که به خاطر آن ما را آتش پرست خوانده اید، بهره میبرید؟

با سلام
بنده برای دقت در مطالب این شمع را میگذارم دلیل خاصی ندارد

موبدیار مهران;83270 نوشت:
رضای گرامی
درود
شما آنچنان با عناد مطالب را بررسی میکنید که پا روی حق میگذارید. از اینهم توبه کنید.
شما اسما الله را از الله جدا میدانید؟ مسلم است که نه. پس چرا برای ما اسما الله را از الله جدا میگیرید؟ خودتان که اعتراف کردید که اینها موجودات مستقل نیستند؟

رضای گرامی تحریف و انحراف در این است که امشاسپند به معنای بیمرگ افزاینده، به پاکان مقدس ترجمه شد. تحریف و انحراف از آنجا آغاز شد که این پاکان مقدس از صفتی انسانی برای کسانی که دین را درست بکار میبندند (هفت هات) به فرشتگان موکل بر شش بخش هستی (بندهش) دگرگون شدند.
باز هم تکرار و تاکید میکنم، در همه این تحریف و انحراف ها اهورا مزدا همچنان خدای یگانه است که این سامانه وکالت و فرشتگان و ایزدان را که زیر دست فرشتگان هستند، آفرید و بکار واداشت و .....
انحراف و تحریف آنجاست که خدای بهرام شد ایزد زیردست اردیبهشت، آناهیتا شد ایزد زیردست آرمئیتی و مهر شد ایزد زیر دست شهریور و ...
به هر روی در گاتها و هفت هات و ستوت یسن .... بهمن، اسفند(آرمئیتی) و .... صفت هستند. صفتهایی که خداوند آنها را دارد و انسان با پرورش آنها و با بهره گیری از آنها به خدای دانا میرسد.
برای نمونه هات 28 بند2
ای دانای هستی بخش با منش نیک (بهمن) به تو نزدیک میشوم، مرا از پاداشی در دو هستی: گیتی هسته دار (استومند) و مینو، برخوردار ساز که هواداران/ مومنان/دینداران را به آسایش میرساند.

با سلام
دیدیم که زرتشت از غیرخدا درخواست , دادن حاجت میکند.
در سرود دوم گاتها(اشتودگاه) در یسناهات ۴۳، در بند۱، زرتشت بار دیگر از آرمیتی درخواست دادن حاجتش را میکند:
«ای آرَمیتی! برای نگاهبانی از «اشه»، فرّ و شکوهی را که پاداش زندگی در پرتو «منش نیک» است، به من ارزانی دار.»(ترجمۀ پورداود)
« ای آرمئیتی(نشان ایمان و مهرورزی)، آن پرتو ایزدی که پاداش زندگانی سراسر نیک منشی است، به من ارزانی دار.»(ترجمۀ موبد آذرگشسب)
«ای آرمئیتی، ای مهر خدایی ما را در زندگی از بخشش بینایی کامل و منش پاک برخوردار ساز.»(ترجمۀ موبد شهزادی)
«ای پارسایی، آن پرتوی راکه پاداش زندگی نیک منشانه است، به من ارزانی دار.»(ترجمۀ وحیدی)
«ای آرمایتی! میخواهم سعادت پرتو ایزدی و زیست وهومنی-بخشش کن»(ترجمۀ پروفسور شوشتری)
پس طبق این بخش از گاتاهای زرتشت، وی از غیرخدا درخواست حاجت کرده است و این شرک است.

دوباره میپرسم که آیا دست توانایی غیر از خدا در این جهان هست که حاجت وی را بدهد؟:Sham:
و آیا آرمیتی بدون اذن خدا میتواند حاجت بدهد؟ :Sham:

البته که نه. پس ای درخواست، درخواست باطل است.
بهانه ای که زرتشتیها معمولا در اینگونه موارد دست و پا میکنند این است که متوسل به مغالطۀ "خودت هم" میشوند و میگویند «شما هم از ائمۀ خودتان حاجت میطلبید!» نخست اینکه اگر این ایراد به تشیع وارد بود، هم باعث نمیشد که بر این درخواست گزاف در گاتهای زرتشت وجود دارد، صحه گذاشته شود و دوم اینکه بزرگان شیعه هرگز ائمه حاجت نمیخواهند.

چنان که در دعای توسل نیز آشکار است ما ابداً از ائمه و معصومین نمیخواهیم که حاجت ما را بدهند، بلکه از آنها میخواهیم که نزد خدا برای اجابت دعایمان شفاعت کنند، همین و بس. :Sham:

پس هرگز حاجات خود را از آنها نمیخواهیم، بلکه حاجت را از خود خدا میخواهیم و از معصومین فقط درخواست میکنیم که آنها از خدا بخواهند که حاجت ما را بدهد؛ این کجا و حاجت را از خود آنها خواستن کجا.

هر چند برخی عوام شیعه ممکن است از حاجت طلبیدن از امام سخن بگویند ولی این سخن عوام است و نه بزرگان شیعه؛:Sham:
زرتشتیها اگر میخواهند ایرادی بگیرند از بزرگان ما بگیرند و نه از عوام، چنانکه ما هم ایراد را از بزرگترین فرد در نظرشان گرفتیم:Sham:

رضا;83385 نوشت:
با سلام
بنده در تعجبم با اینکه با منبع سخن میگویم و شما هیچ منبعی ارائه ندادید !
ما را دروغگو میپندارید؟
این گفتارها از کتب شما میباشد فراموش نکنید!بنده نقل قول کردم دوست گرامی !
اینکه شما چگونه تصور میکنید با اینکه در کتب چه نوشته شده کاملا متفاوت است!شما یک کتاب جدید با ترجمه جدید ارائه دهید !:gig:
تا شاید گفتار شما درست باشد .دوست عزیز اگر مطلبی دارید به روشنی بیان بفرماید که در کتاب شما آمده نه اینکه دست به تحریف میزنید و معنی و واژهها را تحریف میکنید !!
کسانی که سالها زحمت کشیده اند را قبول ندارید!و تحلیلها و ترجمها را اشتباه میدانید

رضای گرامی
درود
کدام منبع، سه کتاب از پنج منبع شما را من کامل خوانده ام به هیچ روی سخن شما را تایید نمیکنند.
اورمزد یشت را که برایتان نوشتم، خب بخوانید. برای نمونه برگردان دکتر حسین وحیدی در خرده اوستای رشید شهمردان یا برگردان موبد آذرگشسب در خرده اوستای آذرگشسب را بخوانید.
یسنا هم که هست، در نخستین جمله هر نیایش به خشنودی اهورامزدا که هست. در نخستین جمله هر سرود از یسنا که اهورامزدا به یگانه آفرینندگی و دیگر اجزای مادی و معنوی هستی به آفریده بودن از سوی خداوند که هست. نمیدانم چرا اینهمه عناد میورزید.
در کتابهای خرده اوستا با برگردان هرکسی میتوانید سد (صد) و یک نام خدا را بخوانید. اگر مشکلی تویشان بود بفرمایید تا بررسی کنم.
در کتاب زرتشت، مزدیسنا و حکومت از جلال الدین آشتیانی هم بر یگانگی خدا در دین زرتشتی تاکید شده، هم بر رد ثنویت. هم بر دخالت مغان ماد و .....

رضا;83399 نوشت:
با سلام
دیدیم که زرتشت از غیرخدا درخواست , دادن حاجت میکند.
در سرود دوم گاتها(اشتودگاه) در یسناهات ۴۳، در بند۱، زرتشت بار دیگر از آرمیتی درخواست دادن حاجتش را میکند: «ای آرَمیتی! برای نگاهبانی از «اشه»، فرّ و شکوهی را که پاداش زندگی در پرتو «منش نیک» است، به من ارزانی دار.»(ترجمۀ پورداود)
« ای آرمئیتی(نشان ایمان و مهرورزی)، آن پرتو ایزدی که پاداش زندگانی سراسر نیک منشی است، به من ارزانی دار.»(ترجمۀ موبد آذرگشسب)
«ای آرمئیتی، ای مهر خدایی ما را در زندگی از بخشش بینایی کامل و منش پاک برخوردار ساز.»(ترجمۀ موبد شهزادی)
«ای پارسایی، آن پرتوی راکه پاداش زندگی نیک منشانه است، به من ارزانی دار.»(ترجمۀ وحیدی)
«ای آرمایتی! میخواهم سعادت پرتو ایزدی و زیست وهومنی-بخشش کن»(ترجمۀ پروفسور شوشتری)
پس طبق این بخش از گاتاهای زرتشت، وی از غیرخدا درخواست حاجت کرده است و این شرک است.

دوباره میپرسم که آیا دست توانایی غیر از خدا در این جهان هست که حاجت وی را بدهد؟:sham:
و آیا آرمیتی بدون اذن خدا میتواند حاجت بدهد؟ :sham:

...


رضای گرامی
درود
اینگونه استدلال نماد عناد شماست. این در حالی است که از استادن همین آسکدین به شما تذکر دادند که اگر دین زرتشت دینی یگانه نبود، برای نمونه از اهل کتاب بشمار نمی آمد و علی (ع) آنها را با گرفتن جزیه آزاد نمیگذاشت و ...
به هر روی آقای گرامی، آرمئیتی صفتی، اسمی از اسماالله است. میخواهید بپذیرید، میخواهید نپذیرید. با عناد که نمیتوان کاری کرد. میتوان؟

رضا;83395 نوشت:
با سلام
بنده برای دقت در مطالب این شمع را میگذارم دلیل خاصی ندارد

رضای گرامی
درود
روشن کردن شمع در سقاخانه ها تا حرم های امامان و امامزادگان و بقاع متبرک و ... چی؟
شما که ما را به خاطر این افروختن، مشرک و کافر خواندی؟

رضا;83381 نوشت:

آنچه بسیار جالب است اختلافات شگفت انگیز ترجمه است!
بلأخره معلوم نشد که منش نیک یا بهمن یا وهومن، چه چیزی را به زرتشت یاد داده است!
:sham:
هر چند ترجمه های دو موبد زرتشتی، آقایان آذرگشسب و شهزادی، سعی در پوشاندن اشتباه صورت گرفته با ترجمه های تفسیرگونه داشته است ولی آنها نیز به شکلی سخن ۴ ترجمۀ دیگر را تأیید کرده اند و آن اینکه "منش نیک، زرتشت را آموزش داده است!!!" خب آشکار است که ادعای اینکه منش نیک، چیزی را به ما یاد بدهد سخنی باطل و ضد عقل و خرد است.


یه تقاضا از شما دارم دوست گرامی وقتی نقدی در مورد زرتشتیان صورت گرفته در همان راستا سخن بگوید!!که دال بر مغلطه نشود !!:gol:
اگر در مورد اسلام سخنی دارید آنرا در یک تاپیک مجزا ارائه دهید تا برسی شود!در تمامی تاپیکها به جای جواب از این شاخه به ان شاخ میپرد و آیا این به دلیل این نیست که میخواهید ذهن مخاطب را از مطلب اصلی دور کنید !:sham:


رضای گرامی
آرمان شما دانستن و یا حتی گفتگو نیست. شما با عناد هر چه تمام، پا روی حق میگذارید و مسخره میکنید. من شما را به وجدانتان و به خداوند وا میگذارم.
به هر روی بهمن، اردیبهشت، شهریور، اسفند، خرداد، امرداد جلوه های گوناگون خداوند، صفت های خداوند و اسماالله هستند. میخواهید بپذیرید، میخواهید نپذیرید.

موبدیار مهران;83649 نوشت:
رضای گرامی
درود
اینگونه استدلال نماد عناد شماست. این در حالی است که از استادن همین آسکدین به شما تذکر دادند که اگر دین زرتشت دینی یگانه نبود، برای نمونه از اهل کتاب بشمار نمی آمد و علی (ع) آنها را با گرفتن جزیه آزاد نمیگذاشت و ...
به هر روی آقای گرامی، آرمئیتی صفتی، اسمی از اسماالله است. میخواهید بپذیرید، میخواهید نپذیرید. با عناد که نمیتوان کاری کرد. میتوان؟


با سلام
جناب
موبدیار مهران شاید برای شما بعد جا افتاده که بنده زرتشت را موحد نمیدانم نخیر دوست عزیز بسیار هم به شخصیت این انسان احترا م میگذرم!و ان را انسانی پاک میدانم!!
اما سخن بر سر تحریفات و گفتار نادرست است که شما به زرتشت نسبت میدهید!!و ان را قبول دارید
!!
متکلمین اسلامی ویا به عبارت بهتر متون اسلامی با اصل دین زرتشت به عنوان یک دین باستانی مشکل ندارند ولی تحریفاتی در دوره های بعد از زرتشت توسط "مغ ها" بر دین زرتش افزوده شد.
نمونه های آن منابعی مانند بندهشن و ...می باشد که البته اکنون نیز به تعالیم این کتب توسط معتقدان عمل می شود. مانند اعتقاد به سه منجی که قرار بود هر 1000سال یکی از آن ها ظهور کند. بنابراین با توجه به این تحریفات لازم بود یک دین جدید و متناسب با فهم بشری در تمام دوران بیاید.


موبدیار مهران;83649 نوشت:
رضای گرامی
درود
اینگونه استدلال نماد عناد شماست. این در حالی است که از استادن همین آسکدین به شما تذکر دادند که اگر دین زرتشت دینی یگانه نبود، برای نمونه از اهل کتاب بشمار نمی آمد و علی (ع) آنها را با گرفتن جزیه آزاد نمیگذاشت و ...
به هر روی آقای گرامی، آرمئیتی صفتی، اسمی از اسماالله است. میخواهید بپذیرید، میخواهید نپذیرید. با عناد که نمیتوان کاری کرد. میتوان؟

با سلام
جانب
موبدیار مهران چرا تند میروید از کدام عناد سخن میگوید !!
اینکه برای من محقق قابل فهم نیست و خیلی از انسانهای دیگر که این گفتارها، سرپاه نقص و عجز میباشد ! را چرا گردان کسی دیگر میاندازید!!
بهتر نیست کمی چشم خود را باز کنید و حقیقت را دریابید!!؟
این سخنان را چگونه توجیح میکنید؟؟؟؟
سرود دوم گاتها، اشتودگاه، یسناهات ۴۳، باب ۹، چنین می خوانیم: «ای مزدا اهوره! براستی ترا پاک شناختم؛ آنگاه که منش نیک نزد من آمد و پرسید: -«چگونه خود را باز می شناسانی» [و من بدو پاسخ دادم:] -«با دهش آن نماز که نزد آذر تو می گزارم. تا بدان هنگام که مرا توش و توان هست، به «اشه» خواهم اندیشید...»(ترجمۀ جلیل دوستخواه)
«آنگاه ترا مقدس شناختم ای مزدا اهورا که وهومن به سوی من شتافت و پرسید بچه چیز خودت را تشخیص توانی داد؟ (زرتشت گوید) تا مدتیکه آتش تو زبانه کشد و من در مقابل آن ستایشکنان فدیه آورم پیرو راستی خواهم بود.»(ترجمۀ پورداود)
«ای خداوند جان و خرد، آنگاه ترا پاک شناختم که منش پاک بمن روی آورد و نور پاکی و شناخت به قلبم راه یافت، پرسیدم: چه کسی را خواستاری پیش از همه مورد پرستش و ستایش قرار دهم؟ خود پاسخ دادم: تا زمانی که مرا نیرو و توان است فروغ تابناک تو را ای مزدا می ستایم و به آیین راستی دل خواهم بست.»(ترجمۀ موبد آذرگشسب)

«یقینا تو را ایزدمیشناسم ای مزدااهورا چون بوسیله وهومن نیکی به من در آمد از او پرسیدم به که میخواهی که نماز برم(و نیایش کنم) از آنگاه به آتش پاک تو من نماز می برم و از همه برتر تا میتوانم اشا(راستی و درستی) را گرامی خواهم داشت.»(ترجمۀ پروفسور شوشتری)
«ای خدای دانا آنگاه تو را مقدس شناختم که وهومن(منش پاک) به من روی آورد و پرسید: چه راهی را با صمیم قلب، پیروی خواهی کرد؟ و من پاسخ دادم، من راستی را که بهترین و والاترین راه است پیروی می کنم و تا آن زمان که نیرو دارم دل به فروغ مینوی خواهم بست.»(ترجمۀ موبد شهزادی)
«ای مزدااهورا، آنگاه ترا پاک شناختم که اندیشۀ نیک بر من فراز آمد و پرسید: به که نماز می آوری؟ گفتم: به فروغ مزدا نماز می آورم، و تا مرا تاب و توان هست دل به راستی می بندم.»(ترجمۀ وحیدی)
خب میبینیم که ترجمه های دوستخواه، وحیدی، شهزادی و پورداود، اشاره دارند که وهومن(منش نیک) با زرتشت پرسش و پاسخی داشته است! ایراد این امر هم همانطور که عرض شد اینستکه منش نیک، موجودی جاندار نیست که بخواهد با کسی پرسش و پاسخی داشته باشد.
در ترجمۀ موبد آذرگشسب و پروفسور شوشتری میبینیم که منش نیک زرتشت را وامیدارد تا خودش این را از خود بپرسد که به نظر من تلاشی است برای پوشش اشتباه.

به هر روی در این دو ترجمه هم ایراد دیگری که هست وجود دارد و آنهم نماز خواندن بر آتش یا فروغ اهورا مزدا است که در این باب دیده میشود و این دو ترجمه نیز بدان اشاره دارند.

موبدیار مهران;83655 نوشت:
رضای گرامی
درود
روشن کردن شمع در سقاخانه ها تا حرم های امامان و امامزادگان و بقاع متبرک و ... چی؟
شما که ما را به خاطر این افروختن، مشرک و کافر خواندی؟

با سلام
جناب
موبدیار مهران بنده به شما متذکر شدم که اینجا دوستان آگاهند و اجازه نخواهند داد که تاپیک به انحراف کشیده شود !
و در یک تاپیک جدا آتش را در افکار شما بیان کردیم !تا بعد به روشن کردن
شمع درامام زدها برسیم که این کجا و آتش شما کجا!!؟
در این تاپیک قبلا هم گفتم به شما !

http://www.askdin.com/showthread.php?t=10427

رضا;83708 نوشت:
با سلام
جانب موبدیار مهران چرا تند میروید از کدام عناد سخن میگوید !!
اینکه برای من محقق قابل فهم نیست و خیلی از انسانهای دیگر که این گفتارها، سرپاه نقص و عجز میباشد ! را چرا گردان کسی دیگر میاندازید!!
بهتر نیست کمی چشم خود را باز کنید و حقیقت را دریابید!!؟
این سخنان را چگونه توجیح میکنید؟؟؟؟
سرود دوم گاتها، اشتودگاه، یسناهات ۴۳، باب ۹، چنین می خوانیم: «ای مزدا اهوره! براستی ترا پاک شناختم؛ آنگاه که منش نیک نزد من آمد و پرسید: -«چگونه خود را باز می شناسانی» [و من بدو پاسخ دادم:] -«با دهش آن نماز که نزد آذر تو می گزارم. تا بدان هنگام که مرا توش و توان هست، به «اشه» خواهم اندیشید...»(ترجمۀ جلیل دوستخواه)
....

رضای گرامی
درود
عناد شما همین بس که برای اثبات ادعای خودت پا روی قرآن و حدیث و روایت هم میگذاری. یعنی خداوند در قرآن، پیامبر اسلام(ص)،علی (ع) از گاتها و این همه انحرافی که در آن است آگاه نبودند، که زرتشتیان را اهل کتاب خواندند؟ قرآنی که این همه از یهودیان و مسیحیان ایراد میگرد، با ایرانیان رودربایستی داشت که از باورهایشان ایراد بگیرد؟ گاتها که شما دارید اینگونه ستمگرانه پا روی حق گذاشته و نقدش میکنید، کتاب آسمانی ماست. در زمان پیامبر اسلام (ص) هم که بود، ایشان آگاهی از آن نداشتند که ردش بکنند؟
شما که هات 43-9 را خواندید، بندهای 4 و ... تا 8 را نخواندی؟
اینکه آثره را با این آتش مادی یکی میدانی و با روشنایی در برابر ظلمت یکی نمیدانی، این عناد نیست؟
در قرآن میفرماید الله نور السماوات و والارض
خب منهم بیایم بگویم که نور ماده است و از فوتون تشکیل شده و .... پس الله شما در قرآن موجودی مادی است؟ این درست است؟
در قرآن میفرماید که برای هر امتی پیامبری به زبان ایشان فرستاده شده تا ایشان را از ظلمت به نور هدایت کند... خب چرا این آثره را همین نور ندانیم.
این در حالی است که در هات 30 بند دو میگوید که بهترین گفته را با گوش بشنوید و با اندیشه روشن بنگرید ..... این اندیشه روشن در زبان اوستایی سوچا مننگها است. سوچا در فارسی پهلوی سوچیتن است که در فارسی امروزین سوختن و سوزیدن است. سوختن در اینجا به معنای سوختن آتش امروزین که نیست، به معنای روشن فکری است. خب چرا در هات 43 نیز آن را روشنایی هدایت ندانیم.
آتش است این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد
در ازل پرتو حسنت به تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
از آن به دیر مغانم عزیز میدارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
چرا آتش را اینگونه نمیبینید اگر عناد ندارید؟

رضا;83707 نوشت:

با سلام
جناب موبدیار مهران شاید برای شما بعد جا افتاده که بنده زرتشت را موحد نمیدانم نخیر دوست عزیز بسیار هم به شخصیت این انسان احترا م میگذرم!و ان را انسانی پاک میدانم!!
اما سخن بر سر تحریفات و گفتار نادرست است که شما به زرتشت نسبت میدهید!!و ان را قبول دارید!!
متکلمین اسلامی ویا به عبارت بهتر متون اسلامی با اصل دین زرتشت به عنوان یک دین باستانی مشکل ندارند ولی تحریفاتی در دوره های بعد از زرتشت توسط "مغ ها" بر دین زرتش افزوده شد.
نمونه های آن منابعی مانند بندهشن و ...می باشد که البته اکنون نیز به تعالیم این کتب توسط معتقدان عمل می شود. مانند اعتقاد به سه منجی که قرار بود هر 1000سال یکی از آن ها ظهور کند. بنابراین با توجه به این تحریفات لازم بود یک دین جدید و متناسب با فهم بشری در تمام دوران بیاید.


رضای گرامی درود
یکم- شما گاتها را که کتاب آسمانی ماست، اینگونه ستمگرانه نقد میکنید، پس به چه چیز زرتشت و کدام اصل احترام میگذارید؟
دوم- لابد اسلام قابل فهم است؟ اگر چنین است چرا این همه فرقه است.
سوم- حامد در همین سایت و در عنوان مربوط به حاجت خواستن از امامان و امامزادگان به من میگوید که تو نمیتوانی در باره قرآن با ترجمه فارسی آن کار کنی. استادان ما با صدها منبع باز هم مشکل دارند و ..... خب این نخست کجاش متناسب با فهم بشری است، دوم شما چگونه به خودت اجازه میدهی که بر خلاف کاری که برای خودتان میکنی، با منابع دینی ما رفتار کنی؟ شما مگر اهل حق نیستید؟
اگر برگردان فارسی درست است، خب باید هم برای گاتها و اوستا درست باشد و هم برای قرآن. اگر برگردان فارسی برای قرآن کافی نیست، برای گاتها و اوستا هم کافی نیست.

موبدیار مهران;83887 نوشت:
رضای گرامی
درود
عناد شما همین بس که برای اثبات ادعای خودت پا روی قرآن و حدیث و روایت هم میگذاری. یعنی خداوند در قرآن، پیامبر اسلام(ص)،علی (ع) از گاتها و این همه انحرافی که در آن است آگاه نبودند، که زرتشتیان را اهل کتاب خواندند؟


با سلام
جناب
موبدیار مهران ببخشید اما یا خود نمیدانید و یا فکر میکنید دیگران نمیدانند!!
خواهشن اینقدر این جمله را تکرار نکنید که
یعنی خداوند در قرآن، پیامبر اسلام(ص)،علی (ع) از گاتها و این همه انحرافی که در آن است آگاه نبودند، که زرتشتیان را اهل کتاب خواندند؟
بنده دقیقا بر این موضوع واقفم!در این تاپیک جواب دوستمان را در پست ۹ دادم که جواب شما هم نیز است پس لطفا از مطالب انحرافی خود داری کنید!:Sham::Sham::Sham:
بنده اگر گفتار پیامبرم را ندانم که مسلمان نیستم!!
اما انگار شما دوست دارید که یا دست به تحریف بزنید و یا واژهها را جور دیگری معنی کنید بدون منبع !!
یا نتیجه دلخواه بگیرید!!خیر دوست عزیز نتیجه دلخواه حاصل نمیشود!!

در مورد گفتار پیامبر
(ص) هم اینجا میتوانید ببینید!!پست ۹

اوستا در قبرستان خاموش تاریخ - گفتگوی دینی

موبدیار مهران;83887 نوشت:
قرآنی که این همه از یهودیان و مسیحیان ایراد میگرد، با ایرانیان رودربایستی داشت که از باورهایشان ایراد بگیرد؟ گاتها که شما دارید اینگونه ستمگرانه پا روی حق گذاشته و نقدش میکنید، کتاب آسمانی ماست. در زمان پیامبر اسلام (ص) هم که بود، ایشان آگاهی از آن نداشتند که ردش بکنند؟

جواب این مغلطه شما بارها پاسخ دادم اما به همان تاپیک بروید روشن میشوید!

موبدیار مهران;83887 نوشت:
در قرآن میفرماید الله نور السماوات و والارض
خب منهم بیایم بگویم که نور ماده است و از فوتون تشکیل شده و .... پس الله شما در قرآن موجودی مادی است؟ این درست است؟


جناب
موبدیار مهرانبارها از شما خواهش کردم که مطالب را به هم نپیچانید و در همان راستا سخن بگوید!،اما برای اینکه شما کمی روشن شوید مطالبی ارائه میکنم
ظهور و تجلّي خداي سبحان بـه تعبير قرآن كريم و روايات اهل بيت (عليهم السلام) خداي سبحان بدون حجاب و پرده جلوه و ظهور كرده است. قرآن كريم مي‌فرمايد:"اللهُ نورُ السّموات والاَرض. سماوات باطني يعني آسمانهايي كه: وَأوْحي في كُلّ سماءٍ أمْرَهايا وَفي السّماء رِزْقُكُم وَما توعَدونو آسمانهاي ظاهري يا اجرام سپهري، همه مظهر ذات اقدس اِله هستند. اگر ظهور سماوات وارض و آنچه در اينهاست به خداست پس ظهور خداوند و نور او به قدري قوي است كه همه نظام كيهاني را روشن كرده است.
علت اين كه ديوار، پرده و مانند آن حجاب است، ضعيف بودن نور آفتاب است. اگر نور آفتاب آن قدرت و هنر را مي‌داشت كه درون و بيرون ديوار، پرده و در را روشن كند، هيچ حجابي در جهان نبود؛ ولي ذات اقدس اِله از آن جهت كه:
هُوَ الأول وَالاخِر والظّاهر والباطناست آغاز، انجام، ظاهر و باطن هر چيزي را روشن مي‌كند. از اين رو فرض ندارد كه چيزي جلو لقاي حق را بگيرد. همان گونه كه شيشه و آينه نمي‌تواند حجاب باشد، چيزي در موجودات زميني و زماني نمي‌تواند حجاب خدا باشد. چون خدا همه جا را روشن كرده و مي‌كند.بنابراين، طبق بيان قرآن كريم كه: "اللّه نورُ السّمواتِ والارضو بيان علي‌(عليه السلام) كه:"لاتحجُبُهُ السّواتر:
هيچ ساتر و حجابي جلو نور خدا را نمي‌گيرد؛ زيرا در غير اين صورت متناهي مي‌شد، استنتاج مي‌شود كه هيچ ساتر و پرده و حجابي جلو ظهور خدا را نمي‌گيرد.

موبدیار مهران;83887 نوشت:
در قرآن میفرماید که برای هر امتی پیامبری به زبان ایشان فرستاده شده تا ایشان را از ظلمت به نور هدایت کند... خب چرا این آثره را همین نور ندانیم.
این در حالی است که در هات 30 بند دو میگوید که بهترین گفته را با گوش بشنوید و با اندیشه روشن بنگرید ..... این اندیشه روشن در زبان اوستایی س
چرا آتش را اینگونه نمیبینید اگر عناد ندارید؟

جناب موبدیار مهران میدانید مشکل ما با شما کجاست !!

وقتي کسي از قرآن استدلال مي کند بايد تعريف قرآن را از منظر اسلام بخوبي بشناسد.که شما نمیشناسید!!
در حاليکه اگر بر مبناي شناختي که قرآن معرفي کرده است حرکت کند بايد همه آيات را در کنار هم ببيند.
قرآن براي مواردي که خوانندگان در معناي آيات دچار اختلاف مي شوند راهکار ارائه کرده است:

وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَیكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَینَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یؤْمِنُونَ«نحل 64»
ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر برای اینکه آنچه را در آن اختلاف دارند، برای آنها روشن کنی؛ و (این قرآن) مایه هدایت و رحمت است برای قومی که ایمان می آورند!

اما در مورد :برای هر امتی پیامبری به زبان ایشان فرستاده شده
روزهاى حساس زندگى در آيات گذشته سخن از قرآن مجيد و اثرات حياتبخش آن بود، در نخستين آيه مورد بحث نيز همين موضوع در بعد خاصى تعقيب شده و آن وحدت لسان پيامبران و كتب آسمانى آنها با زبان نخستين قومى است كه مبعوث به سوى آنها شده اند.
مى فرمايد: ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر به زبان قوم خودش (و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه ).
زيرا پيامبران در درجه اول با قوم خود، همان ملتى كه از ميان آنها برخاسته اند، تماس داشتند و نخستين شعاع وحى وسيله پيامبران بر آنها مى تابيد، و نخستين ياران و ياوران آنها از ميان آنان برگزيده مى شدند، بنابراين پيامبر بايد به زبان آنها و لغت آنها سخن بگويد تا حقايق را به روشنى براى آنان آشكار سازد (ليبين لهم ).
در حقيقت در اين جمله اشاره اى به اين نكته نيز هست كه دعوت پيامبران معمولا از طريق يك اثر مرموز و ناشناخته در قلوب پيروانشان منعكس نمى شد، بلكه از طريق تبيين و روشنگرى و تعليم و تربيت با همان زبان معمولى و رائج صورت مى گرفته است .
سپس اضافه مى كند بعد از تبيين دعوت الهى براى آنها خداوند هر كس را بخواهد گمراه مى كند و هر كس را بخواهد هدايت مى نمايد (فيضل الله من يشاء و يهدى من يشاء).
اشاره به اينكه هدايت و ضلالت در نهايت امر، كار پيامبران نيست ، :Sham:
كار آنها ابلاغ و تبيين است ، اين خدا است كه راهنمائى و هدايت واقعى بندگانش را در دست دارد.:Sham:
ولى براى اينكه تصور نشود معنى اين سخن جبر و الزام و سلب آزادى بشر است ، بلافاصله اضافه مى كند: او عزيز حكيم است (و هو العزيز الحكيم ) به مقتضاى عزت و قدرتش ، بر هر چيز تواناست ، و هيچكس را تاب مقاومت در برابر اراده او نيست ، اما به مقتضاى حكمتش بى جهت و بى دليل كسى را هدايت و يا كسى را گمراه نمى سازد، بلكه گامهاى نخستين با نهايت آزادى اراده در راه سير الى الله از ناحيه بندگان برداشته مى شود و سپس نور هدايت و فيض حق بر قلب آنها مى تابد
همانگونه كه در سوره عنكبوت آيه 69 كه و الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا: ((آنها كه در راه ما مجاهده كردند بطور قطع آنها را هدايت به راههاى خويش خواهيم كرد)).
همچنين آنها كه با لجاجت و تعصب و دشمنى با حق و غوطه ور شدن در شهوات و آلوده شدن به ظلم و ستم ، شايستگى هدايت را از خود سلب كرده اند، از فيض هدايت محروم ، و در وادى ضلالت ، گمراه مى شوند، همانگونه كه مى فرمايد: كذلك يضل الله من هو مسرف مرتاب : ((اين چنين خداوند گمراه مى كند هر اسرافكار آلوده به شك و ترديد را)) (غافر - 34).
و نيز مى فرمايد: و ما يضل به الا الفاسقين : ((خداوند با آن گمراه نمى كند مگر فاسقين را)) (بقره - 26).
و نيز مى فرمايد: و يضل الله الظالمين : ((خداوند ستمگران را گمراه مى سازد)) (ابراهيم - 27).
و به اين ترتيب سرچشمه هدايت و ضلالت بدست خود
ماست .
:Sham::Sham::Sham::Sham:

موبدیار مهران;83889 نوشت:
رضای گرامی درود
یکم- شما گاتها را که کتاب آسمانی ماست، اینگونه ستمگرانه نقد میکنید، پس به چه چیز زرتشت و کدام اصل احترام میگذارید؟
استادان ما با صدها منبع باز هم مشکل دارند و ..... خب این نخست کجاش متناسب با فهم بشری است، دوم شما چگونه به خودت اجازه میدهی که بر خلاف کاری که برای خودتان میکنی، با منابع دینی ما رفتار کنی؟ شما مگر اهل حق نیستید؟
اگر برگردان فارسی درست است، خب باید هم برای گاتها و اوستا درست باشد و هم برای قرآن. اگر برگردان فارسی برای قرآن کافی نیست، برای گاتها و اوستا هم کافی نیست.

با سلام
جناب
موبدیار مهران از کدام کتاب سخن میگوید؟
بنده در عجباتم که سخن از عناد میکنید اما خود را در اینه نفس نمیبینید!!

ببین دوست گرامی تمامی گفتار بنده با منبع میباشد پس جای شک و شبهه ای نمیماند که مطلب را منحرف کنید

اولاً‌: قديمي‌ترين نسخه اوستا كه به خط «دبيره» نوشته شده مربوط به 1325 ميلادي مي‌باشد، يعني حدود هفتصد سال پيش، كه در دانمارك نگهداري مي‌شود. :Sham::Sham:

ثانياً:‌ اعراب كه زماني زير سلطه ساسانيان بودند و آنها را از نزديك مي‌شناختند ايرانيان را صاحب كتاب نمي‌شمردند و حتي به پيامبر اسلام و حضرت امير‌المؤمنين علي(ع) اعتراض كردند كه چرا با آنها همانند اهل كتاب رفتار مي‌كنند.
بنابراين آريايي‌هاي دوره ساساني كتاب شناخته شده‌اي نداشتند و در برخي روايات تنها به اين نكته اشاره شده كه يكي از مشركين مكه، در برابر قرآن، قصه‌هاي باستاني ايران را مي‌خواند تا مردم را به سوي خود جلب نمايد.
ثالثاً: بر فرض در دوره ساساني كتابي به نام اوستا بوده الان چه دليلي در دست داريد كه كتاب اوستاي كنوني همان كتاب باشد؟
.

موبدیار مهران;83889 نوشت:
رضای گرامی درود
یکم- شما گاتها را که کتاب آسمانی ماست، اینگونه ستمگرانه نقد میکنید، پس به چه چیز زرتشت و کدام اصل احترام میگذارید؟

با سلام
جناب
موبدیار مهرانبرویم برسی کنیم که شما کدام کتاب را میگوید؟


يشت ها و گاتها
((يشت ها))، سرودهاى توحيد است (كه مى گويند خود زرتشت گفته است ) چون اين كلمه قرائت هاى مختلفى دارد و به صورت ((يشمه )) و ((يشما)) و ((يسن )) و ((يسنا)) و... هم نوشته شده است .
((يشت ها)) سرودها و ادعيه اى است در ستايش ايزدان كه ايزد از ريشه ((يزد)) است كه همان ((يسنا)) و ((يشت )) و ((يزدان )) همه ريشه مشترك ((يزد)) دارند كه به معناى ((ستايش )) و ((پرستش )) است .))1
((كتاب ((اوستا)) شش فصل است ... اولين فصل گاتها است كه به عقيده زبان شناسان بزرگى چون ((بن و نيست )) اثر خود زرتشت است كه به نام سرودهاى دينى خطاب به ((اهورامزدا)) سروده است .
زبان شناسان ، زبان اين سرودها را كهنه ترين زبانى مى دانند كه در ميان ما وجود دارد، و از لحاظ مفاهيم نيز چنين است .
بر ((گاتها)) سرودهايى افزوده اند كه مجموعه ((گاتها)) و اضافات ((يسنا)) را مى سازند، كه سرودهايى است مربوط به عدالت و پرستش خدا.:Sham:
آنچه بر ((گاتها)) افزوده شده است ، زبان جديدى دارد كه از لحاظ زبان شناسى متعلق به دوره هخامنشى است ، و بعد به ((ويسپرد)) و ((ونديداد)) مى رسيم ، كه از نظر زبان شناسى به اواخر دوره ساسانى ... مربوط است .:Sham:
پس از نظر زمانى ، اوستا از زمان زرتشت آغاز مى شود (گاتها) و به پايان دوره ساسانى (زمان انوشيروان ) و آستانه ظهور اسلام مى رسد.
در مطالعه اوستا هر چه از گاتها دور مى شويم ك از توحيد و لحن اهورامزداى واحد و يگانه و زرتشتى كه اهورامزدا را خالق همه چيز (نور و ظلمت و نيكى و بدى و زشتى و زيبايى ) خطاب مى كند، فاصله مى گيريم و به اواخر كتاب كه مى رسيم ، بطور روشن و مشخصى ، جهان به دو نيم مى شود، دو كشو، دو مرز، دو نژاد، و دو رئيس ‍ پيدا مى كند كه هر دوشان هم شاءن و هم نيرويند و در برابر هم ، سويى اهورامزدا است و سوى ديگر اهريمن ؛ يعنى خداى واحدى كه خالق شيطان و يزدان بود و خير و شر، خود نزول كرده است و به دو نيم شده است (نيمى خير و نيمى شر) و خود در برابر نيمه بد خويش ايستاده است .
كاملا روشن و مشخص است كه اين ، ثنويت و دوگانه پرستى است . بنابرانى ، اوستاى قديم يك متن دينى توحيدى است و هر چه پيش مى آئيم و به روزگار ساسانيان نزديكتر مى شويم ، به شركى مى رسيم كه بر اساس ‍ دوگانه پرستى بسيار مشخص و غير قابل توجيه و تفسيرى استوار است .))2
((كتاب مقدس آئين مزدا ((اوستا)) يا ((زند اوستا)) است (اوستا متن و زند تفسير است ).
اين نوشته هاى مقدس فقط در قرن سوم ميلادى گردآورى شد و در قرن چهارم مسيحى به عنوان كتاب شريعت دين زرتشت اعلام گرديد، ولى يك بخش از اين آثار، مخصوصا پنج سرود موسوم به گاتها به عصرى بسيار پيشين تر تعلق دارد و تاءليف زرتشت است ...))3
((يشت ))ها از مهمترين قسمتهاى ((اوستا)) است و در بردارنده 21 فصل كه هر فصلى در تعريف و ستايش يكى از ((فرشتگان )) يا ((امشاسپندان )) است .
هر قسمت از اين فصول را در زمان مخصوصى مى خوانند. مثلا در فروردين يك قسمت از ((يشت )) را، در روز 19 فروردين كه به نام فروردين و روز فروردين ماه است ، مى خوانند. و يا ((مهريشت )) را در روز مهرگان (16 مهرماه ) در تعريف مهر (خورشيد) بيان مى دارند. و تير پشت را در جشن ابر تيرگان بايد قرائت كرد.
نامهاى فصول با ذكر فرشته ويژه آن شناخته شده است :
1 هرمز يشت ، 2 خرداد يشت ، 3 ماه يشت ، 4 مهر يشت ، 5 فروردين يشت ، 6 دين يشت ، 7 زماياد يشت ، 8 هفت امشاسپند، 9 آبان يشت ، 10 تير يشت ، 11 سروش يشت ، 12 بهرام يشت ، 14 هوم يشت ، 15 اردى بهشت يشت ، 16 خورشيد يشت ، 17 گوش يشت ، 18 رشن يشت ، 19 رام يشت ، 20 اشتاد يشت ، 21 ونند يشت .
((يشت )) كلمه اوستائى ((يشتى )) از ريشه همان كلمه اوستائى ((يسنا)) مى باشد كه به معنى ((نيايش )) بكار مى رود و ((يشتى )) از ريشه همان كلمه اوستائى ((يسنا)) مى باشد كه به معنى ((نيايش )) بكار مى رود و (يسنا)) را در موقع (ستايش )) و ((عبادت )) مى خوانند. اما يشت ها ويژه ستايش ‍ خداوندگار و امشاسپندان و ايزدان است .
بعضى محققان در رابطه با يشت ها گفته اند: در آغاز تركيب شعرى داشته و اين اندازه نبوده ، ولى بعدها به تدريج مطالبى بر انها افزوده شده و از صورت شعرى بيرون آمده اند.
يشت هايى كه تا امروز باقى مانده اند، به 21 يشت مى رسند. نام هريشتى با يكى از ايزدان و امشاسپندان مشخص گرديده است . اما نخستين يشت معلوم و موسوم به هرمزديشت ، درباره پروردگار و صفات و افعال اوست . در يشت ها نشانه هائى از آئين آريائى ديده مى شود. در اين يشت ، مضامين و مطالبى است كه نشانه قدمت آن مى باشد.
قديمى ترين يشت ها عبارتند از: آبان يشت ، مهر يشت ، فروردين يشت ، بهرام يشت ، ارديشت و رام يشت 4
هزمرديشت اولين يشت است كه در آن از صفات خدا سخن رفته است . دومين يشت از دو قسمت تشكيل گرديده است كه عبارت است از: هفتن يشت كوچك و هفتن يشت بزرگ . اولى درباره هفت امشاسپند است كه قبلا اشاره شد. در ميان يشت ها فقط دو امشاسپنداند كه داراى يشت ويژه اى هستند: ((اشاوهيتنه )) يا ((اردى بهشت )) و ((همه لوتا وات )) يا ((خرداد)).
اگر چه گمان مى رود كه ديگر امشاسپندان هم داراى يشت مخصوص ‍ باشند، ولى چون بخشهايى از اوستا از بين رفته ، اثرى از آنها در دست نيست . سومين يشت موسوم به ((اردى يهشت يشت )) كه دومين ((امشاسپند)) است و چهارمين يشت موسوم به ((خرداد يشت )) كه به حساب پنجمين ((امشاسپند)) مى باشد. يشت پنجم به نام ((آبات يشت ))، ويژه ((ايزد آب )) است به نام ((آناهيتا)). الهه ايزد آب ديگرى به نام ((ايم نبات )) داريم كه به معنى ((زاده آبها)) است . و اين قديمى ترين قسمت اوستا است 5

1- تاريخ و شناخت اديان 15 / 2 / 236.
2- همان 233 234.
3- فليسين شاله / همان 208.
4- معرفى كتب اسمانى 236 اديان بزرگ 142.
5- ن .ك : اديان بزرگ جهان 100 101.

رضا;83993 نوشت:

با سلام
همانگونه كه مى فرمايد: كذلك يضل الله من هو مسرف مرتاب : ((اين چنين خداوند گمراه مى كند هر اسرافكار آلوده به شك و ترديد را)) (غافر - 34).
و نيز مى فرمايد: و ما يضل به الا الفاسقين : ((خداوند با آن گمراه نمى كند مگر فاسقين را)) (بقره - 26).
و نيز مى فرمايد: و يضل الله الظالمين : ((خداوند ستمگران را گمراه مى سازد)) (ابراهيم - 27).
و به اين ترتيب سرچشمه هدايت و ضلالت بدست خود
ماست .
:sham::sham::sham::sham:

رضای گرامی
درود
از این که از چارچوب ادب یک استاد بیرون رفته اید، از شما دلگیرم. این نکته دو چیز را نشان میدهد: یکم، از هدایتی که ادعایش را دارید برخوردار نیستید. دوم- در دلیل خردپسندانه کم آورده اید از این رو ناسزاگویی را آغاز کرده اید.
چون از چنین توانی برخوردار نیستم. نمیتوانم به ناسزاهایتان پاسخ دهم. شما را به خداوند وا میگذارم.

رضا;83993 نوشت:

با سلام

جناب موبدیار مهرانبارها از شما خواهش کردم که مطالب را به هم نپیچانید و در همان راستا سخن بگوید!،اما برای اینکه شما کمی روشن شوید مطالبی ارائه میکنم
ظهور و تجلّي خداي سبحان بـه تعبير قرآن كريم و روايات اهل بيت (عليهم السلام) خداي سبحان بدون حجاب و پرده جلوه و ظهور كرده است. قرآن كريم مي‌فرمايد:"اللهُ نورُ السّموات والاَرض. سماوات باطني يعني آسمانهايي كه: وَأوْحي في كُلّ سماءٍ أمْرَهايا وَفي السّماء رِزْقُكُم وَما توعَدونو آسمانهاي ظاهري يا اجرام سپهري، همه مظهر ذات اقدس اِله هستند. اگر ظهور


رضای گرامی
درود
چرا با همین روش و دیدگاه به گاتها و اوستا نگاه نمیکنید؟ شما عربی را که زبان روز مردم عربستان است و برداشت خود عربهای سنی از قرآن را نمیپذیرید ولی به سادگی از گاتها و اوستا انتقاد میکنید. یک بام و دو هوا که نمیشود؟
خب چرا با همین روش استدلال که در باره نور ظلمت دارید، چرا در باره واژه آتر= آتش بررسی نمیکنید و آن را همانند همین واژه نور نمیدانید؟

رضا;84056 نوشت:
با سلام
جناب موبدیار مهران از کدام کتاب سخن میگوید؟
بنده در عجباتم که سخن از عناد میکنید اما خود را در اینه نفس نمیبینید!!
ببین دوست گرامی تمامی گفتار بنده با منبع میباشد پس جای شک و شبهه ای نمیماند که مطلب را منحرف کنید

اولاً‌: قديمي‌ترين نسخه اوستا كه به خط «دبيره» نوشته شده مربوط به 1325 ميلادي مي‌باشد، يعني حدود هفتصد سال پيش، كه در دانمارك نگهداري مي‌شود. :sham::sham:

ثانياً:‌ اعراب كه زماني زير سلطه ساسانيان بودند و آنها را از نزديك مي‌شناختند ايرانيان را صاحب كتاب نمي‌شمردند و حتي به پيامبر اسلام و حضرت امير‌المؤمنين علي(ع) اعتراض كردند كه چرا با آنها همانند اهل كتاب رفتار مي‌كنند.
بنابراين آريايي‌هاي دوره ساساني كتاب شناخته شده‌اي نداشتند و در برخي روايات تنها به اين نكته اشاره شده كه يكي از مشركين مكه، در برابر قرآن، قصه‌هاي باستاني ايران را مي‌خواند تا مردم را به سوي خود جلب نمايد.
ثالثاً: بر فرض در دوره ساساني كتابي به نام اوستا بوده الان چه دليلي در دست داريد كه كتاب اوستاي كنوني همان كتاب باشد؟
.


رضای گرامی
درود
دیگر دارید ظلم میکنید. آثار ابن مقفع، ابن الندیم، ابن خلدون را خوانده اید؟
آثار یونانی هایی مانند ادوکسوس، خسانتوس، کتزیاس، فیثاغورس که در ایران درس خوانده اند، را دیده اید؟
در دانشگاه جهانی جندی شاهپور چی درس میدادند؟ تاریخچه ساخت کاغذ و تهیه کتاب را در اروپا بررسی کرده اید؟ میدانید که ایرانیان صنعت کاغذ و کتاب را به اروپا برده اند؟
میدانید که در بندهش، از تخم ریزی ماهی در میان گیاه و شن، هم در ماهی آب شیرین و هم ماهی آب شور نوشته، میدانید که ایرانیان ساسانی از لقاح بیرونی ماهی آگاه بودند؟ از جراحی چشم و جمجه در شهر سوخته نزدیک به 5000 سال پیش، از نوشته های زیگورات کنار صندل جیرفت با پیشینه نزدیک به 8000 سال و .... خبر داری؟

رضای گرامی
درود

رضا;84065 نوشت:
اين نوشته هاى مقدس فقط در قرن سوم ميلادى گردآورى شد و در قرن چهارم مسيحى به عنوان كتاب شريعت دين زرتشت اعلام گرديد، ولى يك بخش از اين آثار، مخصوصا پنج سرود موسوم به گاتها به عصرى بسيار پيشين تر تعلق دارد و تاءليف زرتشت است ...))

در دوران هخامنشی اوستا در دو نسخه و هرکدام 12000 پوست گاو نوشته شده، در دژ نبشتک و گنج شپیگان نگهداری میشد. این را یونانیانی که در ایران دانشگاه میرفتند، یاد کرده اند. شماری از آنها نیز آن را به چشم خود دیده اند. در آن هنگام نیز گاتها از اوستا جدا بود.

رضا;84065 نوشت:
آنچه بر ((گاتها)) افزوده شده است ، زبان جديدى دارد كه از لحاظ زبان شناسى متعلق به دوره هخامنشى است ، و بعد به ((ويسپرد)) و ((ونديداد)) مى رسيم ، كه از نظر زبان شناسى به اواخر دوره ساسانى ... مربوط است .

پس پیداست که افزوده موبدان از گاتها جداست.

رضا;84065 نوشت:
يشت ها و گاتها ((يشت ها))، سرودهاى توحيد است (كه مى گويند خود زرتشت گفته است ) چون اين كلمه قرائت هاى مختلفى دارد و به صورت ((يشمه )) و ((يشما)) و ((يسن )) و ((يسنا)) و... هم نوشته شده است .

هر کس گفته که یشتها سرودهای توحیدی از خود زرتشت است، نادرست گفته است. در همین یشتها و در وندیداد و ..... همگی گاتها را از خود زرتشت میدانند.
من در آنکه اوستا از زرتشت نیست، هیچ شکی ندارم. در اینکه نوشته انسانی به دلیل نقص های نسبی و مطلق انسان، دچار نقص نسبی و مطلق است، هیچ شکی ندارم. ولی باز هم تکرار میکنم آنچنان سیاه هم که شما مینمایانید نیست.
شرک زمانی است که دو نیروی را در کنار هم بگذارید. گرچه به دید چنین می آید، و در دین مهر پرستی هم دو خدای نیک و بد دوقلو هستند، ولی این ربطی به زرتشت و دین زرتشتی ندارد. در برحه ای/برهه ای (بیسوادیم را ببخشید) از تاریخ ایران که مغان ماد دین خودشان را حکومتی کردند، این بخشهای انحرافی را رنگ زرتشتی دادند. به هر روی این بخش مشخص است.
در سرتاسر اوستا، اهورامزدا به یگانگی و برتری شناخته شده است. در یشتها نیز نخست ایزدان آفریده و مامور اهورامزدا هستند، سپس دیگر مطالبی که زرتشتی نیستند افزوده شده است. به سخن دیگر با رعایت یگانگی زرتشتی، مطالب نازرتشتی رنگ زرتشتی داده شده اند.
برای نمونه بخشی از نیایش په نام و ستایش یکتا خداوند را برایتان می نویسم. در دینکرد این نیایش میتواند جایگزین خواندن همه اوستا بشود و نیاز عبادی زرتشتی برآورده سازد.
" برگردان از موبد اردشیر آذرگشسب:
به نام و ستایش آنکه همیشه، بوده، همیشه هست و همیشه خواهد بود. ایزد نیکی دهشی که در عالم روحانی یکتاست و نام او اورمزد است. خدای بزرگ و دانا و دادار و پرورنده و پاسبان و فروغمند و نیکوکار و بخشاینده و اویژه که دادستانی نیک وتواناست.
سپاس به آفریننده بزرگی که آفرید و داده است از خودش به نیروی دانش خود، بالاتر از همه امشاسپندان را، با ایزدان بسیار و بهشت روشن، آسمان گرد و خورشید تابان وماه روشن و ستارگان بیشمار و باد و خلا آتش و آب و زمین و گیاهان و جانوران و فلزات و مردم را.
پرستش و نیایش می کنم خدای نیکوکاری را که بشر را از همه آفریده های گیتی برتر آفرید، به نیروی گویایی و بیان و هوش و خرد و به او داد شهریاری بر آفریده ها را و {مسولیت} نگهداری از آفریدگان برای روبرو شدن و مبارزه با دیوان (بدکرداران)...."

موبدیار مهران;84279 نوشت:
رضای گرامی
درود
چرا با همین روش و دیدگاه به گاتها و اوستا نگاه نمیکنید؟ شما عربی را که زبان روز مردم عربستان است و برداشت خود عربهای سنی از قرآن را نمیپذیرید ولی به سادگی از گاتها و اوستا انتقاد میکنید. یک بام و دو هوا که نمیشود؟
خب چرا با همین روش استدلال که در باره نور ظلمت دارید، چرا در باره واژه آتر= آتش بررسی نمیکنید و آن را همانند همین واژه نور نمیدانید؟

سلام
جناب
موبدیار مهران اینکه میفرماید چرا چنین دیدی به اوستا نداریم !!
چون نمیشود چنان دیدی داشت!!در مورد قرآن تحریف در ان راه ندارد اما در مورد اوستا چنین نیست در قرآن شناخت خداوند مشخص است !
اما در اوستا چنین نیست!!
كسى نمى داند گرايش زردشتيان به خدايان دو گانه (خداى نيكى و خداى بدى يا خداى روشنايى و خداى تاريكى ) در چه عصرى آغاز شده است . در قسمت گاتها (از يسناى اوستا) كه به خود زردشت نسبت داده مى شود، اهريمن در برابر خرد مقدس صف آرايى مى كند و نه در برابر آهورمزدا كه خداى واحد و فوق پروردگاران روشنايى و تاريكى است .
همچنين گروهى از زردشتيان به نام زروانيان در عصر ساسانى پديد آمدند كه معتقد به خداى يكتا به نام زروان بودند و او را از خداى روشنايى و تاريكى برتر مى شمردند. اين فرقه پيروان بسيارى در ايران آن روز داشته است
-1

1-اصولا اعتقاد به دو مبداء در جهان باستان رايج بوده و گونه اى از آن را مكتب غنوصى مى خوانده اند. اين لفظ از يونانى مى آيد و در عصر ما ناستيك (Gnostic)تلفظ مى شود.

موبدیار مهران;84290 نوشت:

هر کس گفته که یشتها سرودهای توحیدی از خود زرتشت است، نادرست گفته است. در همین یشتها و در وندیداد و ..... همگی گاتها را از خود زرتشت میدانند.
من در آنکه اوستا از زرتشت نیست، هیچ شکی ندارم. در اینکه نوشته انسانی به دلیل نقص های نسبی و مطلق انسان، دچار نقص نسبی و مطلق است، هیچ شکی ندارم. ولی باز هم تکرار میکنم آنچنان سیاه هم که شما مینمایانید نیست.
شرک زمانی است که دو نیروی را در کنار هم بگذارید. گرچه به دید چنین می آید، و در دین مهر پرستی هم دو خدای نیک و بد دوقلو هستند، ولی این ربطی به زرتشت و دین زرتشتی ندارد. در برحه ای/برهه ای (بیسوادیم را ببخشید) از تاریخ ایران که مغان ماد دین خودشان را حکومتی کردند، این بخشهای انحرافی را رنگ زرتشتی دادند. به هر روی این بخش مشخص است.
در سرتاسر اوستا، اهورامزدا به یگانگی و برتری شناخته شده است.

سلام
ببینید جناب
موبدیار مهران اینکه سعی کنیم پاسخی فقط داده باشیم و توجهی به کلام مخاطب نکنیم !کار پسندیده ای نیست!
در مورد آیین زرتشتی سخن میگویم و تحریفات!:Sham:
این که خوده شما گفته اید که در اوستا!
در سرتاسر اوستا، اهورامزدا به یگانگی و برتری شناخته شده است.مگر شکی وجود دارد که خداوند برتر است؟!:Sham:
با مطالعه در آيين زردشت معلوم مى شود كه وى در ميان ايرانيان به اصلاح دينى قيام كرده و خرافات مذهب باستانى آرياييان را مورد حمله قرار مى داده است .
از جمله آنكه وى از آهور مزدا تبليغ مى كرده و خدايان قوم خود را كه دئوه (يعنى ديو) خوانده مى شده اند، باطل مى دانسته و آنها را خداى دروغ دوستان مى ناميده است .
در آيين زردشت ، آهور مزدا 6 دستيار دارد كه به منزله فرشتگان اديان ابراهيمى هستند.
آن دستياران را امشاسپندان يعنى جاويدان مقدس ‍ مى نامند.
آنها رهبرى دارند به نام سپنتامئنيو يعنى خرد مقدس و نامهاى خودشان از اين قرار است :
1. وهومن (Vohuman)؛
2. اشه وهيشته (vahishta-Asha)؛
3. خشتره وائيريه (vairya-Xshathra)؛
4. سپنته ارمئيتى (armaiti-Spenta)؛
5. هئورتات (Haurvartat)؛
6. امرتات (Ameretat).
پس از آنها يزتها قرار دارند كه 30 عدد از آنها معروفند. اينها تشكيلات خرد مقدس هستند.
در مقابل ، اهريمن هم تشكيلاتى دارد.1
طبق آيين زردشت دوره كهن كنونى جهان 12000 سال است .
خداى نيكى مدت 3000 سال بر جهان حكمرانى مى كرد و در اين مدت خداى بدى در تاريكى به سر مى برد.:Gig:
پس از اين مدت خداى بدى از تاريكى بيرون آمد و با خداى نيكى روبرو شد.
خداى نيكى به وى 9000سال مهلت داد كه با او مقابله كند.

وى اطمينان داشت كه سرانجام خود او به پيروزى خواهد رسيد.
در اين زمان هر دو به آفريدن نيك و بد آغاز كردند و بدين گونه با يكديگر به مبارزه برخاستند. :Sham::Sham:
پس از 3000 سال زردشت آفريده شد و از اين زمان به بعد توازن قوا به نفع خداى نيكى گراييد و به سير صعودى خود ادامه داد.


1-داستان تشكيلات خداى خير و خداى شر به حديث جنود عقل و جهل در كتاب الكافى ، نوشته مرحوم كلينى شباهت دارد.

رضا;84383 نوشت:
سلام
در مورد آیین زرتشتی سخن میگویم و تحریفات!:sham:
این که خوده شما گفته اید که در اوستا!در سرتاسر اوستا، اهورامزدا به یگانگی و برتری شناخته شده است.مگر شکی وجود دارد که خداوند برتر است؟!:sham:
با مطالعه در آيين زردشت معلوم مى شود كه وى در ميان ايرانيان به اصلاح دينى قيام كرده و خرافات مذهب باستانى آرياييان را مورد حمله قرار مى داده است .
از جمله آنكه وى از آهور مزدا تبليغ مى كرده و خدايان قوم خود را كه دئوه (يعنى ديو) خوانده مى شده اند، باطل مى دانسته و آنها را خداى دروغ دوستان مى ناميده است .
در آيين زردشت ، آهور مزدا 6 دستيار دارد كه به منزله فرشتگان اديان ابراهيمى هستند.
آن دستياران را امشاسپندان يعنى جاويدان مقدس ‍ مى نامند.
آنها رهبرى دارند به نام سپنتامئنيو يعنى خرد مقدس و نامهاى خودشان از اين قرار است :
1. وهومن (vohuman)؛
2. اشه وهيشته (vahishta-asha)؛
3. خشتره وائيريه (vairya-xshathra)؛
4. سپنته ارمئيتى (armaiti-spenta)؛
5. هئورتات (haurvartat)؛
6. امرتات (ameretat).
پس از آنها يزتها قرار دارند كه 30 عدد از آنها معروفند. اينها تشكيلات خرد مقدس هستند.
در مقابل ، اهريمن هم تشكيلاتى دارد.1
طبق آيين زردشت دوره كهن كنونى جهان 12000 سال است .
خداى نيكى مدت 3000 سال بر جهان حكمرانى مى كرد و در اين مدت خداى بدى در تاريكى به سر مى برد.:gig:
پس از اين مدت خداى بدى از تاريكى بيرون آمد و با خداى نيكى روبرو شد.
خداى نيكى به وى 9000سال مهلت داد كه با او مقابله كند.
وى اطمينان داشت كه سرانجام خود او به پيروزى خواهد رسيد.
در اين زمان هر دو به آفريدن نيك و بد آغاز كردند و بدين گونه با يكديگر به مبارزه برخاستند. :sham::sham:
پس از 3000 سال زردشت آفريده شد و از اين زمان به بعد توازن قوا به نفع خداى نيكى گراييد و به سير صعودى خود ادامه داد.

1-داستان تشكيلات خداى خير و خداى شر به حديث جنود عقل و جهل در كتاب الكافى ، نوشته مرحوم كلينى شباهت دارد.


رضای گرامی
درود
یکم- من که نگفتم که اوستا را دربست و چشم بسته تایید میکنیم. گفتم که سخن انسان است و سخن انسان به دلیل نقص نسبی و نقص مطلق انسان، از اشتباه پاک نیست.
دوم- من گفتم که آنچنان که سیاه نمایی میکنید نیست.
سوم- آنچه که نقل کرده اید، از بندهش است، در وندیداد هم هست. این دو کتاب از مغان ماد است که به آن رنگ زرتشتی داده، هنگامی که در حکومت بودند، آن را دین حکومتی کردند. ولی به دلیل تعارض باورهای مهرپرستانه و زروان پرستانه ایشان با دین زرتشتی، خود را با یگانه پرستی زرتشتی سازگار کردند.
آنها نام خدای خیر را اورمزد یا اهورامزدا و نام خدای بد را اهریمن گذاشتند. کی با این تحریف مخالف است. ولی نکته اینست که برای سازگاری آن با فرهنگ یگانه پرستی زرتشتی، اهورامزدا را یگانه آفریدگار و اهریمن را نیستی معنا کردند.
من که برگردان ستایش یکتا خداوند را برایتان فرستادم. چرا اینها را سند نمیگیرید؟

رضا;84379 نوشت:
سلام
جناب موبدیار مهران اینکه میفرماید چرا چنین دیدی به اوستا نداریم !!
چون نمیشود چنان دیدی داشت!!در مورد قرآن تحریف در ان راه ندارد اما در مورد اوستا چنین نیست در قرآن شناخت خداوند مشخص است !
اما در اوستا چنین نیست!!
كسى نمى داند گرايش زردشتيان به خدايان دو گانه (خداى نيكى و خداى بدى يا خداى روشنايى و خداى تاريكى ) در چه عصرى آغاز شده است . در قسمت گاتها (از يسناى اوستا) كه به خود زردشت نسبت داده مى شود، اهريمن در برابر خرد مقدس صف آرايى مى كند و نه در برابر آهورمزدا كه خداى واحد و فوق پروردگاران روشنايى و تاريكى است .
همچنين گروهى از زردشتيان به نام زروانيان در عصر ساسانى پديد آمدند كه معتقد به خداى يكتا به نام زروان بودند و او را از خداى روشنايى و تاريكى برتر مى شمردند. اين فرقه پيروان بسيارى در ايران آن روز داشته است
-1

1-اصولا اعتقاد به دو مبداء در جهان باستان رايج بوده و گونه اى از آن را مكتب غنوصى مى خوانده اند. اين لفظ از يونانى مى آيد و در عصر ما ناستيك (gnostic)تلفظ مى شود.


رضای گرامی
درود
کدام بقال میگوید که ماست من ترش است؟
از محبت خارها گل میشود. مگه نه؟ شما تا با عناد نگاه کنید، چیزی جز خار نمیبینید. چه به قرآن چه به گاتها
مهر پرستی و زروان پرستی، از دینهای پیش از زرتشت است که به دست مغان ماد رنگ زرتشتی گرفت و به دلیل آنکه شاهان ساسانی هم از مغان ماد بودند، دین حکومتی شد. اینها در دوران ساسانی پدید نیامده اند.

موبدیار مهران;84615 نوشت:
رضای گرامی
درود
یکم- من که نگفتم که اوستا را دربست و چشم بسته تایید میکنیم. گفتم که سخن انسان است و سخن انسان به دلیل نقص نسبی و نقص مطلق انسان، از اشتباه پاک نیست.
دوم- من گفتم که آنچنان که سیاه نمایی میکنید نیست.
سوم- آنچه که نقل کرده اید، از بندهش است، در وندیداد هم هست. این دو کتاب از مغان ماد است که به آن رنگ زرتشتی داده، هنگامی که در حکومت بودند، آن را دین حکومتی کردند. ولی به دلیل تعارض باورهای مهرپرستانه و زروان پرستانه ایشان با دین زرتشتی، خود را با یگانه پرستی زرتشتی سازگار کردند.
آنها نام خدای خیر را اورمزد یا اهورامزدا و نام خدای بد را اهریمن گذاشتند. کی با این تحریف مخالف است. ولی نکته اینست که برای سازگاری آن با فرهنگ یگانه پرستی زرتشتی، اهورامزدا را یگانه آفریدگار و اهریمن را نیستی معنا کردند.
من که برگردان ستایش یکتا خداوند را برایتان فرستادم. چرا اینها را سند نمیگیرید؟


باسلام
بازم تشکر که تحریف را قبول
دارید
ولی دوست گرامی آنچه شما وانمود میکنید با آنچه علمای شما میگویند مغایرت دارد!

استاد شهید مطهری راجع به انحطاط زرتشتیان می گوید: نقش خدا «اهورا مزدا» با همان ریش و عصا و یال و کوپال به عنوان یک آرم ملی بر روی تابلوهای بسیاری از مؤسسات زرتشتی در عصر حاضر به چشم می خورد و نشانه ای از انحطاط فکری در دوره ساسانی است.:Sham:
زرتشتیان از یک طرف مدعی خداشناسی و توحیدند و «اهورا مزدا» را همان «الله» مسلمین که لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف و

الخبیر است، معرفی می کنند و از طرف دیگر شکل و شمایل برایش می کشند و تاج و ریش و عصا برایش می سازند و او را به صورت یک بت نمایش می دهند.
وی در ادامه می گوید: «چنانکه می دانیم ایرانیان مسلمان آنجا که تعبیرات اسلامی را به لغت فارسی ترجمه کرده اند کلمه «الله» را به «خدا» ترجمه کرده اند که ظاهرا مخفف «خود آی» است، یعنی نا آفریده شده.:Sham::Sham:
ایرانیان مسلمان کلمه «الله» را هرگز به «اهورا مزدا» ترجمه نکرده اند، بدین جهت که کلمه «اهورا مزدا» بین زرتشتیان آنقدر مفهوم تجسم پیدا کرده بود که آن فرزانگان شایسته ندیدند آن را ترجمه کلمه «الله» قرار دهند».
هر چند آیین زرتشت را می توان اصالتا دینی توحیدی نامید اما گویا بعد از مرگ زرتشت دو گانه پرستی بر این آیین غلبه کرد و «اندیشه توحید که زردشت تعلیم می داد نیز دست خوش تغییراتی گردید».
و دو عنصر اهورامزدا و اهریمن، در این آیین نمایان شد که هر کدام به نوعی دعوی خالقیت داشتند.
با استقلالی که اهریمن در مقابل اهورامزدا داشت لفظ دوگانه پرستی شایسته مؤمنین زرتشت می شد.
همه آنهایى که زرتشت را موحد مى دانند، اظهار مى دارند که توحید زردشتى بعدها دچار انحراف شد. :Sham:
جان بى ناس در این مورد مى نویسد: اندیشه توحید که زردشت تعلیم داد نیز دست خوش تغییراتى گردید؛ بنابر آنچه در اعتقادات رسمى کتاب اوستا مسطور است، اهورامزدا مانند خداى متعال و برتر از همگان مورد پرستش مى باشد.:Sham:
وى داراى ذاتى متعال و وجودى بى شبه و مثال است و مقام روحانیت و لطف او بالاتر از آن است که بتوان براى او تصویرى یا تندیسى از چوب و فلز ساخت؛ ولى این نظریه توحید خالص بعدها تجزیه و انقسام پذیرفت.
با استقلالى که اهریمن در مقابل اهورامزدا به دست آورد، توحید اولیه خدشه دار و به نوعى دوگانه پرستى نزدیک شد.
زرتشتیان گمان مى کردند با استناد بدى ها و شرور به اهریمن، به تنزیه و تقدیس اهورامزدا پرداخته اند، ولى نمى دانستند که این اعتقاد آنان را به شرک نزدیک مى کند.:Sham::Sham:
در برخى از احادیث ذکر شده است که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «ان القدریه مجوس هذه الامه و هم الذین ارادو ان یصفوا الله بعدله فاخرجوه من سلطانه» ترجمه: قدریه مجوس این امت هستند و آنها کسانى هستند که مى خواهند خداوند را به عدلش توصیف کنند، ولى او را از قدرت و حکومتش خارج مى کنند.:Sham::Sham:
یعنى همان گونه که قدریه، با این که موحد بودند، به دلیل اصرار بر قرائتى خاص از صفت عدل خداوند، از توحید واقعى دور شدند، زرتشتیان نیز دچار این توهم شده بودند که خداى نیکى ها نمى تواند خالق شر و پلیدى باشد و مى خواستند این مشکل را حل کنند که در نهایت ناخواسته از راه توحید دور شدند و در دام نوعى ثنویت گرفتار آمدند.
گذشته از انتقادها و ایرادات فلسفی بر وجود دو خالق مستقل تفکیک بین مخلوقات این دو خالق نیز چندان ممکن نیست و شروری را که عدم مطلق یا عدم نسبی هستند نمی توان مخلوق دانست در واقع آیین زردشت با این ثنویت که دچار آن شده در تبیین و توضیح مبدأ عالم دچار مغلطه شده و نمی تواند تبیینی روشن از آغاز جهان و انسان داشته باشند و به سؤال از کجا آمده ایم پاسخ روشن و مستدل بدهد.

موبدیار مهران;84620 نوشت:
رضای گرامی
درود
کدام بقال میگوید که ماست من ترش است؟
از محبت خارها گل میشود. مگه نه؟ شما تا با عناد نگاه کنید، چیزی جز خار نمیبینید. چه به قرآن چه به گاتها

باسلام

« و قولا بالحق » هميشه سخن به حق بگوييد.
خداوند حق است و هر آنچه كه غير اوست همه باطل: «ذلك بان الله هو الحق و ان ما يدعون من دونه هو الباطل» [ سوره ى حج، آيه ى 62. ] اينچنين است كه حق همان خداوند است و هر آنچه غير او مى خوانند همان باطل است.

جناب موبدیار مهران بنده اصلا عناد ندارم دوست گرامی !از شما سوال میکنم و شما طفره میروید !
و ما را متهم !
ببخشید دوست ندارم از ادبیات شما استفاده کنم !
اما برای روشن شدن مطالبی ارائه میکنم!
توجه بفرماید
بر اساس برخی از سرودهای گاتاها اهورامزدا مانند خدای متعال و برتر از همگان مورد پرستش قرار می گرفته، ولی این دیدگاه بعدها تزلزل یافته و نوعی چندگانه پرستی و تعدد قدما وارد این آیین شده و امشاسپندان نیز در خور پرستش معرفی شدند.:Sham::Sham:
هرچند بعد از ورود اسلام به سرزمین ایران برای احیای دوباره توحید در آیین زرتشت تلاش هایی صورت گرفت، اما باز می توان آثاری از تعدد قدما در این آیین را به دست آورد.:Sham::Sham:
چنانکه گفته اند: «بهدنیان گویند اهرمن از زمان پدید آمد و هم ایشان گویند که فرشتگان و آسمان ها بوده و هستند و باشند»
برخی معتقدند که در اوستا به سه خدا اشاره شده چرا که در فرهنگ زرتشتی موجودات به سه دسته تقسیم می شوند:
الف) خوداتا (خود آفریده و خود ساخته) برخی از ذوات طبیعت مثل مکان، زمان به معنی زروان، روشنی بی پایان، تاریکی بی کران، آسمان اعلی، خودآفریده هستند و خدایان این آیین هستند. :Sham:
ب) مزداداتا (آفریده مزدا) جهان مادی و جسمانی، آنچه نیکو و برای انسان مفید است توسط مزدا آفریده شده است. :Sham:
ج) دوه داتا (آفریده اهریمن): موجودات زیان بخش و پلید از قبیل مگس، مورچه، وزغ، ملخ، سرما، بیماری، دیوها و... :Sham:
بنابراین خالق هستی اهورامزدا و اهریمن هستند که اولی خوبی ها و دومی بدی ها را آفریده و این همان ثنویت است، اما چون موجودات دیگری نیز خود آفریده می باشند، ثنویت به تثلیث یا چند خدایی تبدیل می شود.
به همین دلیل برخی اعتقاد دارند که در آیین زرتشتی اهورامزدا و امشاسپندان در خور پرستش هستند که همان تعدد در معبود می باشد.

(ادامه دارد...)

رضای گرامی درود
شما بازهم همان تکرار مکررات را انجام داده اید. منابعی که از روی هم رونویسی میشوند، اعتبار ندارند.

رضا;84814 نوشت:
هر چند آیین زرتشت را می توان اصالتا دینی توحیدی نامید اما گویا بعد از مرگ زرتشت دو گانه پرستی بر این آیین غلبه کرد و «اندیشه توحید که زردشت تعلیم می داد نیز دست خوش تغییراتی گردید»
نقل قول:

رضا;84814 نوشت:
در واقع آیین زردشت با این ثنویت که دچار آن شده در تبیین و توضیح مبدأ عالم دچار مغلطه شده و نمی تواند تبیینی روشن از آغاز جهان و انسان داشته باشند و به سؤال از کجا آمده ایم پاسخ روشن و مستدل بدهد.

چند بار برایتان نوشته ام ولی از روی عناد نادیده میگیرید. باشد تا داوری خداوند در سر پل چینوت.
در برحه ای از زمان که مغان ماد پشتشان به حکومت گرم بود، باورهای خودشان از دو خدای خیر و شر را رنگ زرتشتی دادند و به دین حکومتی چسباندند. این چه ربطی به آیین زرتشت دارد؟
با این حال برای سازگار شدن با یگانگی زرتشتی، اهورمزدا تنها سازنده است و اهریمن سازنده نیست، بلکه با نیستی از هستی میکاهد. با کاستن آشتی، قهر بیشتر میشود. با کاست نور تاریکی بیشتر میشود. این آفرینندگی نیست. این کاستن است. من خود این را تحریف میدانم ولی این چه ربطی به آیین زرتشت دارد. دین حکومتی در زمانی چنین بود. مانند دین حکومتی اسلام در زمان پهلوی.
در آیین زرتشتی چه در گاتها و چه در اوستا و چه در کتاب تحریف شده بندهش و وندیداد، آغاز و پایان هستی از خدا و در خداست. ده ها سند هست. اگر با عناد بررسی نمیکردید، به سادگی نمایان است.

رضا;84814 نوشت:
ایرانیان مسلمان کلمه «الله» را هرگز به «اهورا مزدا» ترجمه نکرده اند، بدین جهت که کلمه «اهورا مزدا» بین زرتشتیان آنقدر مفهوم تجسم پیدا کرده بود که آن فرزانگان شایسته ندیدند آن را ترجمه کلمه «الله» قرار دهند».

خدا در زبان اوستایی خوتو ذاتو است که از دو بخش خوتو= خود + ذاتو= داد، قانون ساخته شده است. خوتای، خوذا، خذا و خدا در گویشهای گوناگون ایرانی است.
واژه خدا برای انسان بکار برده میشد. مانند کد+خدا؛ ده+خدا؛ خانه+خدا؛ نا/ناو+خدا. یکی بر سر شاخ و بن میبرید *** خداوند بستان نظر کرد و دید.
ایرانیان تعریف الله را که از زبان عرب شنیدند، دیدند که واژه خدا برازنده تر است. و گرنه در 101 نام خدا در خرده اوستا دو واژه خداوند و هروسپ خدا بکار برده شده است. در یشتها هم واژه خدا بسیار بکار برده شده است.
فردوسی اهورامزدا را چنین ترجمه کرده است: به نام خداوند جان=اهور و خرد=مزدا

رضا;84814 نوشت:
استاد شهید مطهری راجع به انحطاط زرتشتیان می گوید: نقش خدا «اهورا مزدا» با همان ریش و عصا و یال و کوپال به عنوان یک آرم ملی بر روی تابلوهای بسیاری از مؤسسات زرتشتی در عصر حاضر به چشم می خورد و نشانه ای از انحطاط فکری در دوره ساسانی است. زرتشتیان از یک طرف مدعی خداشناسی و توحیدند و «اهورا مزدا» را همان «الله» مسلمین که لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف و الخبیر است، معرفی می کنند و از طرف دیگر شکل و شمایل برایش می کشند و تاج و ریش و عصا برایش می سازند و او را به صورت یک بت نمایش می دهند.

اینکه یک اروپایی نادان آمده و این نگاره را که بایستی نشان موبدی باشد که حلقه مهر را به شاه میدهد، یا نگاره ای که در اصل یک خدای نا ایرانی از غرب ایران است و بعدها فروهر نامیده شد، اهورمزدا نامیده چه ربطی به ما دارد؟
چه در گاتها و چه در اوستا و چه در بندهش و وندیداد و ...... خداوند مینوی و بدون تجسم مادی است. اگر ما خودمان جایی گفته ایم که این نگاره خداست. خب حق با شماست.
این تهمت هم باشد با خداوند و روز داوری و پل چینوت

رضا;84817 نوشت:
باسلام

« و قولا بالحق » هميشه سخن به حق بگوييد.
خداوند حق است و هر آنچه كه غير اوست همه باطل: «ذلك بان الله هو الحق و ان ما يدعون من دونه هو الباطل» [ سوره ى حج، آيه ى 62. ] اينچنين است كه حق همان خداوند است و هر آنچه غير او مى خوانند همان باطل است.

جناب موبدیار مهران بنده اصلا عناد ندارم دوست گرامی !از شما سوال میکنم و شما طفره میروید !
و ما را متهم !
ببخشید دوست ندارم از ادبیات شما استفاده کنم !
بر اساس برخی از سرودهای گاتاها اهورامزدا مانند خدای متعال و برتر از همگان مورد پرستش قرار می گرفته، ولی این دیدگاه بعدها تزلزل یافته و نوعی چندگانه پرستی و تعدد قدما وارد این آیین شده و امشاسپندان نیز در خور پرستش معرفی شدند.:sham::sham:
هرچند بعد از ورود اسلام به سرزمین ایران برای احیای دوباره توحید در آیین زرتشت تلاش هایی صورت گرفت، اما باز می توان آثاری از تعدد قدما در این آیین را به دست آورد.:sham::sham:
چنانکه گفته اند: «بهدنیان گویند اهرمن از زمان پدید آمد و هم ایشان گویند که فرشتگان و آسمان ها بوده و هستند و باشند»
برخی معتقدند که در اوستا به سه خدا اشاره شده چرا که در فرهنگ زرتشتی موجودات به سه دسته تقسیم می شوند:
الف) خوداتا (خود آفریده و خود ساخته) برخی از ذوات طبیعت مثل مکان، زمان به معنی زروان، روشنی بی پایان، تاریکی بی کران، آسمان اعلی، خودآفریده هستند و خدایان این آیین هستند. :sham:
ب) مزداداتا (آفریده مزدا) جهان مادی و جسمانی، آنچه نیکو و برای انسان مفید است توسط مزدا آفریده شده است. :sham:
ج) دوه داتا (آفریده اهریمن): موجودات زیان بخش و پلید از قبیل مگس، مورچه، وزغ، ملخ، سرما، بیماری، دیوها و... :sham:
بنابراین خالق هستی اهورامزدا و اهریمن هستند که اولی خوبی ها و دومی بدی ها را آفریده و این همان ثنویت است، اما چون موجودات دیگری نیز خود آفریده می باشند، ثنویت به تثلیث یا چند خدایی تبدیل می شود.
به همین دلیل برخی اعتقاد دارند که در آیین زرتشتی اهورامزدا و امشاسپندان در خور پرستش هستند که همان تعدد در معبود می باشد.

(ادامه دارد...)


رضای گرامی درود
عناد شما همین جاست: من برای شما از اورمزد یشت نوشتم. از په نام و ستایش نوشتم که همگی از اوستا و در دوران ساسانی نوشته شده اند. در اینها خداوند آفریدگار همه چیز از جمله امشاسپندان و ایزدان است. نیایش پنام و ستایش در زمان شاهپور دوم ساسانی به دست آذرپاد مهر اسپندان نوشته شده است. نه در دوران اسلامی و برای سازگاری با اسلام.
باز هم شما مرا به مغلطه متهم میکنید. خب باشد این هم تا داوری خداوند در پل چینوت.
ستودن آفریده، بیرون از ستایش آفریننده نیست. چند خدایی و دو خدایی هنگامی است که اینها مستقل باشند. اگر خدای بد زروانیسم (زمان پرستی) را در دین حکومتی اهریمن نامیدند، به آیین زرتشت چه؟
شما چرا اورمزدیشت و په نام و ستایش را ملاک قرار نمیدهید. چرا اشم وهو و یتا اهو را که هم در وندیداد به عنوان یک مانتره دیو نابود کن طرح شده و هم ما از کودکی به کودکانمان آموزش میدهیم در نظر نمی گیرید؟ چرا چند موبد حکومتی که زرتشتی ناب نبودند و از مغان ماد بودند مبنا قرار میدهید؟ این عناد و سیاه نمایی نیست؟

موبدیار مهران;84887 نوشت:
رضای گرامی درود
عناد شما همین جاست: من برای شما از اورمزد یشت نوشتم. از په نام و ستایش نوشتم که همگی از اوستا و در دوران ساسانی نوشته شده اند. در اینها خداوند آفریدگار همه چیز از جمله امشاسپندان و ایزدان است. نیایش پنام و ستایش در زمان شاهپور دوم ساسانی به دست آذرپاد مهر اسپندان نوشته شده است. نه در دوران اسلامی و برای سازگاری با اسلام.
باز هم شما مرا به مغلطه متهم میکنید. خب باشد این هم تا داوری خداوند در پل چینوت.
ستودن آفریده، بیرون از ستایش آفریننده نیست. چند خدایی و دو خدایی هنگامی است که اینها مستقل باشند. اگر خدای بد زروانیسم (زمان پرستی) را در دین حکومتی اهریمن نامیدند، به آیین زرتشت چه؟
شما چرا اورمزدیشت و په نام و ستایش را ملاک قرار نمیدهید. چرا اشم وهو و یتا اهو را که هم در وندیداد به عنوان یک مانتره دیو نابود کن طرح شده و هم ما از کودکی به کودکانمان آموزش میدهیم در نظر نمی گیرید؟ چرا چند موبد حکومتی که زرتشتی ناب نبودند و از مغان ماد بودند مبنا قرار میدهید؟ این عناد و سیاه نمایی نیست؟


با سلام
جناب
موبدیار مهران شما که ۳۷ سال است تحقیق میکنید باید متوجه باشیداساس و بنیان هر دین و آیینى، به معنى اخص کلمه در خداشناسى و الوهیت آن آیین مستتر و پنهان است.
در اسلام، براى مثال، بایستى گفت که شکل نهایى ربوبیت و خدایى از لحاظ مفاهیم مجرد، در یک قالب مستحکم و استوار توحید بیان شده است. شرق شناسان بزرگ اروپایى که براى نخستین بار با کار توانفرسا و از خود گذشتگى تا پاى جان، راز و رمز اوستا و خط و زبان آن را گشوده و ترجمه کرده اند آیین مزدیستى را مبتنى بر توحید ندانسته اند.:Sham:
در جهان تا پیش از ترجمه هاى اوستا، توحید مطلق مترادف بود با دین اسلام.
اما پس از دوران نخست ترجمه هاى اوستا، تا نزدیک به 150 سال پیش، زردشتیان هند و پس از آن ایران، خواستند از این ویژگى اسلام سود جویند و خود را نخستین پیروان یکتاپرستى در جهان معرفى کنند.
از این جا بود که دستبردهاى ناشیانه اى در ترجمه اوستا زدند و به تعبیراتى دور از عقل و فهم اقدام کردند و در این زمینه هم شایعات بسیارى پراکنده ساختند که خاورشناسان اروپایى مغرض و بى سواد و دشمن ایران وسابقه فرهنگى ایران بوده و نوشته هاى آنها عارى از حقیقت است.
و جدا که کار تحریف زردشتیان به تکذیب قسمت زیادى از اوستا منجر شد.

هرکجا به کتابهاى زردشتیان انتقاد مى شود مى گویند فقط گاثاها از گفته هاى پیغمبر زردشت است و هر چیزى که در گاثا نباشد از اوستا و تعالیم و شرایع زردشت نمى باشد.

در این که زیربناى تعالیم زردشت چیست «ثنویت» یا «پلى تئیسم» (چند خدایى) یا احیانا «توحید» و یگانه پرستى؟
در این باره نیز میان محققان و صاحبنظران اختلاف وجود دارد. باید دید علت این همه اختلافات درباره اصول دین زردشت در میان دانشمندان از چیست؟
در مرحله نخست منشا این اختلافات خود «اوستا» است چه این که طبق تحقیقات اوستاشناسان «اوستا» از سه نوع افکار و عقاید مختلف و متضاد حکایت دارد: :Sham:
1. بیشمار پرستى،
2. ثنویت، دوگانه پرستى
3. توحید یگانه پرستى.

ادامه دارد....!

موبدیار مهران;84883 نوشت:

خدا در زبان اوستایی خوتو ذاتو است که از دو بخش خوتو= خود + ذاتو= داد، قانون ساخته شده است. خوتای، خوذا، خذا و خدا در گویشهای گوناگون ایرانی است.
واژه خدا برای انسان بکار برده میشد. مانند کد+خدا؛ ده+خدا؛ خانه+خدا؛ نا/ناو+خدا. یکی بر سر شاخ و بن میبرید *** خداوند بستان نظر کرد و دید.
ایرانیان تعریف الله را که از زبان عرب شنیدند، دیدند که واژه خدا برازنده تر است. و گرنه در 101 نام خدا در خرده اوستا دو واژه خداوند و هروسپ خدا بکار برده شده است. در یشتها هم واژه خدا بسیار بکار برده شده است.
فردوسی اهورامزدا را چنین ترجمه کرده است: به نام خداوند جان=اهور و خرد=مزدا

اینکه یک اروپایی نادان آمده و این نگاره را که بایستی نشان موبدی باشد که حلقه مهر را به شاه میدهد، یا نگاره ای که در اصل یک خدای نا ایرانی از غرب ایران است و بعدها فروهر نامیده شد، اهورمزدا نامیده چه ربطی به ما دارد؟
چه در گاتها و چه در اوستا و چه در بندهش و وندیداد و ...... خداوند مینوی و بدون تجسم مادی است. اگر ما خودمان جایی گفته ایم که این نگاره خداست. خب حق با شماست.
این تهمت هم باشد با خداوند و روز داوری و پل چینوت

با سلام
جناب
موبدیار مهران اینکه میفرماید بعضی از دانشمندان غرب بنده هم از علمای اسلامی برای شما منبع میگذرم و هم از ایرانشناسان و شرق شناسان !
اما متاسفانه در بالا هم توضیح دادم که شما سعی در این دارد که صورت مساله را پاک کنید!

دانشمند فرانسوى دکتر هارلز بعد از نقل اقوال مختلف درباره عقاید زردشت، مى نویسد: «... در اوستا عقیده بر تعدد خدایان مبنى بر طبیعت پرستى یا «ناتورالیسم» و سپس ثنویت و دوگانه پرستى و بالاخره وحدت و یکتاپرستى همه جا جلوه گر است و این اختلاف در عقاید زردشت در هر یک از جزوات اوستا بلکه در هر فصلى از فصول آن دیده مى شود وحدت پرستى وقتى جلوه بیشترى دارد که از خدایان به عبارت «مزدا آفرید» یا «مزداداتا» تعبیر مى شود و این وحدت پرستى در کتاب «گاثها» عمومیت دارد اما کتاب «وندیداد» از دوگانه پرستى و ثنویت زردشت و فصول «یسنا» از طبیعت پرستى وى حکایت مى کند پرستش خدایان متعدد در «یشتها» بیشتر نمایان است.:Sham:
البته از آن جایى که جزوات اوستا مربوط به زمان واحد و یا هیئتى از نویسندگان نیست بلکه این کتاب پراکنده در زمانهاى مختلف و شرایط متفاوت به وسیله نویسندگان متعدد فراهم شده است، بدین جهت تضاد و تناقض در آن قهرى است.

بنده ام در مورد بعضی از دانشمندان با شما موافقم اما نه آنچه شما میگوید!
دانشمندانى که در باره عقاید زردشت اظهار نظر کرده اند طبق سلیقه و نیت خاصى که دارند، قولى را انتخاب نموده و هر باب و فقره و جمله اى را که بر خلاف نظریه خود دیده اند، در صدد تاویل و توجیه و احیانا تحریف آن بر آمده و کوشیده اند مطالب این کتاب را به اصل و اساس واحد مربوط سازند.
در صورتى که این کار، کار درستى نیست، زیرا از مطالعه در مندرجات اوستا مى توان سه نوع عقاید و افکار به دست آورد که هر سه با یکدیگر متخالف و متضاد هستند و محققان بى جهت در صدد برآمده اند هر سه عقیده را بر اساس منشا واحد تعبیر و تفسیر نمایند. :Sham::Sham:

اگر ما اوستاى ساسانى را در این باره ملاک قرار دهیم بدون تردید باید گفت زردشت به یک لحاظ «ثنوى» مذهب است و به دو مبدا و منشا قایل است و به یک لحاظ دیگر مشرک بوده و خدایان متعدد و بیشمارى را قابل ستایش و نیایش دانسته است این دو مطلب به طور وضوح از ابواب مختلف اوستا فهمیده مى شود.
در کتاب اوستا دو واژه به طور مکرر استعمال شده است: یکى «خوداتا: Khudata و دیگرى مزدا داتا Mazda-duta و این واژه مى رساند که از دیدگاه آیین زردشتى موجودات عالم به دو قسمت اساسى تقسیم شده است: اولى به معنى خود آفریده و دومى به معنى مزدا آفریده واژه «خوداتا» را «دارمستتر» چنین معنى کرده است: خوداتا در دین زردشت هم هر چیزى است که از قانون اختصاصى خود پیروى نماید و منوط و وابسته به غیر نمى باشد و در تفسیر پهلوى عبارت از چیزى است که در انجام کارهاى خود یا در خویشکارى بى نیاز از غیر باشد.
«دهارلز» دانشمند فرانسوى مى نویسد: موجودات جهان در اوستا به دو دسته تقسیم شده اند یکى خوداتا به معنى و چیزى که قانون وى در خود او است و دیگرى چتیداتا Gtidhuta به معنى مخلوق و آنچه از قانون آفرینش پیروى مى کند.
بنابراین هرکجا لفظ «خوداتا» استعمال شده به معنى سرمدى و خود آفریده و بى نیاز از خالق و آفریده مى باشد مثلا عبارت «آنا گرارو کائو یاروشائو» همه جا با لفظ «خوداتا» آمده است و به معناى روشنایى بى پایان خود آفریده است. در «وندیداد» از قول زردشت نوشته است:«ما مى ستاییم روشنایى سرمدى خود - آفریده را». :Sham::Sham:

سلام کسی فایل اوستا رو داره بذاره؟

mkk1369;84916 نوشت:
سلام کسی فایل اوستا رو داره بذاره؟


با سلام
دوست گرامی اینجا میتوانید کتاب اوستا را مشاهده کنید
برگردان به فارسی
موبد رستم شهز ادی


http://www.sufi.ws/books/download/farsi/zartosht/gatha-avestai-latin-farsi.pdf

موضوع قفل شده است