""ولایت فقیه"" پذیرش استمرار مدیریت الهی در حیات جمعی بشر

تب‌های اولیه

36 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
""ولایت فقیه"" پذیرش استمرار مدیریت الهی در حیات جمعی بشر

سلام :Gol:
از یک منظر دین چیزی جز دخالت الهی در حیات مادی و معنوی انسان نیست
دخالتی مبارک که اگر نبود دیرگاهی بود نسل بشر از کره زمین برکنده شده بود
ادیان الهی اغلب در حد امور شخصی وارد زندگی بشر می شده اند چون همین اندازه پذیرش هم برای پیامبران الهی غنیمت بوده است با اینحال تعالیم آسمانی هیچگاه خالی از توصیه ای آسمانی در امور اجتماعی نبوده است :Sham:
در اسلام این دخالت الهی به حد اکثر خود می رسد تا جایی که می توان دین اسلام را دین حکومتی اسلام نامید . چون دین اسلام آخرین دین الهی است و زندگی بشر در اقصی نقاط جهان به حیات جمعی تبدیل شده بود و از آن بربریت گذشته فاصله می گرفت کما اینکه امروز می بینیم هیچ فردی از افراد بشر نیست مگر اینکه در تحت حکومت یک دولتی زندگی می کند .
ولایت فقیه که همان ولایت الهی پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام است استمرار مدیریت الهی جامعه بشری است .
کسانی که دین ندارند اساسا نه خدا را باور دارند و نه مدیریت خدایی را . اما عجیب آنستکه بسیاری از مدعیان دین دخالت الهی را در امور جامعه بشری بر نمی تابند و به حکومتهای سکولار رضایت داده اند . :Gig:
آری هنوز بشر خام خدا را در رتبه چندم و دین را در رتبه چندمین تاثیرگذاران بر زندگی خود می پندارد . و این با ایمان به خدای خالق پروردگار حاکم قادر مقتدر سازگار نیست . :Ghamgin:
و البته برای فرار از زیر این دخالت الهی بسیار بهانه می آورند اما اصل دلیل آن اینستکه :
بل یرید الانسان لیفجر امامه
انسان دوست دارد جلویش باز باشد
مانعی و رادعی از هواها و هوسهایش نداشته باشد و این است اصل علت مخالف با ولایت فقیه است که به دلیل عقل و نقل در نزد عالمان به دین ثابت است .
:Sham:
موفق در پناه حق
:Gol:

آقا اصلاً ولایت مطلقه فقیه یک امر روشن و بدیهی است. به نظر من نیاز به استدلال ندارد اصلاً.

وقتی خدا خالق ما و همه عالم و همه چیزهایمان است و زندگی ما از اوست و بسوی اوست ، و او علم بی پایان دارد، خوب معلوم است که باید چگونگی زندگی کردن و راه و رسم آن و باید ها و نباید ها و درست و غلط کارها را او بگوید نه ما که نه نقشی در آفرینش داریم و نه اشیاء را کما هو هو می شناسیم و نه توانایی دفع یک پشه از خودمان را داریم.

خدا هم که خودش به طور فیزیکی با بشر صحبت نمیکنه ، پس بشر از چه راهی با او ارتباط برقرار کنه تا دستورات و تعالیم رو بگیره؟ => لزوم ارسال رسل و کتاب....

میرسیم تا دوران غیبت:
در دوران غیبت ، آیا مردم به هدایت نیاز ندارند؟ چرا. پس حالا که نه پیامبر هست و نه امام ، کی باید دین رو با زمان تطبیق بده و برای مردم حکم مسائل جدید رو بیان کنه؟ افراد عادی که نمی تونن. این یه کار کاملاً تخصصیه. افراد متخصص اگر هم شرایط عملی رو نداشته باشند و هوا و هوس رو ترک نکرده باشند هم مشکل ایجاد می کنند. => ولایت فقیه.

وافعاً مسأله به این بدیهی برای بعضی ها ، نیاز به استدلال پیدا می کنه در حالیکه فطرت خودش گواهی به این امر میده. به نظرم علت اینه که برخی عوامل خارجی میان شبهه افکنی مستقیم یا غیر مستقیم میکنن. و گرنه اگر انسان از بدو تولد به حال خودش گذاشته بشه و کسی نیاد او رو « گمراه » کنه ، فطرت خدادای اش ، مسأله ولایت مطلقه فقیه رو تأئید می کنه اظهر من الشمس.

از اینجا اهمیت « جنگ » مشخص میشه: جنگ در اسلام ، برای از بین بردن « عوامل خارجی ایجاد کننده گمراهی » در مردم هست. (عوامل داخلی مثل هوا و هوس و شهوات و اینها باید با جهاد اکبر برطرف شوند). اگر ما عوامل خارجی گمراهی را مرتفع کنیم: در عین لا اکراه فی الدین ،یدخلون الناس فی دین الله افواجاً می شود.

سلام:Gol:
برای یک مومن قبل از اینکه مهم باشد چه نوع غذایی و با چه کیفیتی و با چه قیمتی می خورد این مهم است که حلال است یا حرام
برای یک مومن قبل از اینکه مهم باشد در فلان معامله چقدر سود یا ضرر می کند این مهم است که حلال است یا حرام
برای یک مومن بیش از اینکه زیبایی و خانواده و ثروت همسرش مطرح باشد این مهم است که با تقواست یا بی تقوا
برای یک مومن بیش از اینکه.....
و برای یک مومن بیش از اینکه آثار و فواید ظاهری یک حکومت مطرح باشد این مهم است که الهی است یا طاغوتی
و چنین است که
ملت مومن حکومت ولایت فقیه را ولو با بعضی بلکه بسیاری آثار نامطلوب بر حکومت طاغوت ترجیح می دهد چون این الهی است و آن شیطانی .
و البته : اگر ملتی ایمان آورند و تقوا پیشه کنند ما برکات را از آسمان و زمین بر آنها فرو می باریم
موفق در پناه حق
:Gol:

عرض سلام و ادب

حامد;81137 نوشت:
و برای یک مومن بیش از اینکه آثار و فواید ظاهری یک حکومت مطرح باشد این مهم است که الهی است یا طاغوتی

جناب حامد عزيز، يک بار ديگر معيار مومن را در کلام حضرت رسول بفرماييد بد نيست!!!

manmehdiam;98075 نوشت:
جناب حامد عزيز، يک بار ديگر معيار مومن را در کلام حضرت رسول بفرماييد بد نيست!!!

سلام
بر اساس آن روایت وقتی مومن با یک نگاه جامع نگر می بیند اهل ایمان بر جامعه حاکم شده اند خوشحال می شود و وقتی می بیند بی دینان و منافقان بر جامعه حاکم شده اند سخت اندوهناک می گردد . چه اینکه توجه به امور مسلمین و خواستن مصالح آنان نه شرط ایمان بلکه شرط اسلام است که از لحاظ رتبه پایینتر از ایمان قرار می گیرد . پس مومن به توجه به این امر اولاتر از مسلمان است چه اینکه مسلمان در مرتبه ظاهر مانده و مومن یک پله بالاتر رفته و جانش نیز باورمند شده . باور به حقیقتی که مملکت ظاهر و باطن از آن اوست .
صراحت آیات قرآن کریم در لزوم پذیرش ولایت اهل ایمان و رد ولایت غیر آنان بر هیچ مطلع بلکه قاری ساده قرآن پوشیده نیست .
موفق باشید

یاقوت احمر;80609 نوشت:

میرسیم تا دوران غیبت:
در دوران غیبت ، آیا مردم به هدایت نیاز ندارند؟ چرا. پس حالا که نه پیامبر هست و نه امام ، کی باید دین رو با زمان تطبیق بده و برای مردم حکم مسائل جدید رو بیان کنه؟ افراد عادی که نمی تونن. این یه کار کاملاً تخصصیه. افراد متخصص اگر هم شرایط عملی رو نداشته باشند و هوا و هوس رو ترک نکرده باشند هم مشکل ایجاد می کنند. => ولایت فقیه.


بعضیا معتقد اند که این ولایت در حکومت نیست و فقط در امور دینی است ( وبعضی هم گفتن امور حسبیه هم هست)

seyedamin;139309 نوشت:
عضیا معتقد اند که این ولایت در حکومت نیست و فقط در امور دینی است

سلام
اگر دقت کرده باشید مساله ولایت برای رسول الله ص جدای از نبوت و رسالت ایشان نبوده است بلکه شانی از شوون آن بوده است لذاست که در تاریخ صدر اسلام برای حکومت و ولایت رسول ص توافق جداگانه ای صورت نگرفت بلکه توافق بر پذیرش نبوت و رسالت او همان پذیرش ولایت او بوده است لذا در مساله پذیرش ولایت علماء که وارثان انبیاء هستند نیز این معنا وجود دارد به عبارت دیگر پذیرش حکومت علماء ربانی جدای از پذیرش ولایت دینی آنها نیست
والحمد لله

حامد;139351 نوشت:
اگر دقت کرده باشید مساله ولایت برای رسول الله ص جدای از نبوت و رسالت ایشان نبوده است بلکه شانی از شوون آن بوده است لذاست که در تاریخ صدر اسلام برای حکومت و ولایت رسول ص توافق جداگانه ای صورت نگرفت بلکه توافق بر پذیرش نبوت و رسالت او همان پذیرش ولایت او بوده است لذا در مساله پذیرش ولایت علماء که وارثان انبیاء هستند نیز این معنا وجود دارد به عبارت دیگر پذیرش حکومت علماء ربانی جدای از پذیرش ولایت دینی آنها نیست

سلام
ولایت رسول الله (ص)، ولایت یک فرد معصوم که با حق از طریق وحی در ارتباط هست می باشد. حال چطور شما این ولایت را با ولایت عالمی که هرچقدر هم ربانی باشد باز معصوم نیست مقایسه میکنید، برای من جای سوال است؟

البته بماند که آقای مصباح هم اخیرا درجه ای از معصومیت برای ولی فقیه قرار دادند؛ و فرمودند ولی فقیه هیچگاه اشتباه نمیکند و هر وقت در اشتباه باشد امام زمان ایشان را هدایت میکند!

abcdefg;139457 نوشت:
ولایت رسول الله (ص)، ولایت یک فرد معصوم که با حق از طریق وحی در ارتباط هست می باشد. حال چطور شما این ولایت را با ولایت عالمی که هرچقدر هم ربانی باشد باز معصوم نیست مقایسه میکنید، برای من جای سوال است؟ البته بماند که آقای مصباح هم اخیرا درجه ای از معصومیت برای ولی فقیه قرار دادند؛ و فرمودند ولی فقیه هیچگاه اشتباه نمیکند و هر وقت در اشتباه باشد امام زمان ایشان را هدایت میکند!

سلام
اصل بحث بر عدم جدایی است یعنی وقتی ولایت دینی علماء به دلیل قرآن و روایت ثابت است همان ولایت حکومت را نیز شامل می شود همچنانکه در رسول اکرم ص بوده است چه اینکه امر دین کمتر از امر دنیا ( حکومت ) نیست که ولایت علماء را در امر دین بپذیریم اما در امر دنیا نپذیریم .
و اما به نظر حقیر هم وقتی امام عصر عج شیعه را در عصر غیب به علماء ربانی احاله می دهد خود نیز ضامن هدایت مردم در این جایگاه می شود لذا از عصمت آن بزرگوار چیزی در ولی فقیه جلوه می کند به این معنا که ایشان را از خطا در مسائل مهم باز می دارد کما اینکه در جریان شیخ مفید خوانده ایم
موفق باشید

سلام

نقل قول:
سلام
اصل بحث بر عدم جدایی است یعنی وقتی ولایت دینی علماء به دلیل قرآن و روایت ثابت است همان ولایت حکومت را نیز شامل می شود همچنانکه در رسول اکرم ص بوده است چه اینکه امر دین کمتر از امر دنیا ( حکومت ) نیست که ولایت علماء را در امر دین بپذیریم اما در امر دنیا نپذیریم .
و اما به نظر حقیر هم وقتی امام عصر عج شیعه را در عصر غیب به علماء ربانی احاله می دهد خود نیز ضامن هدایت مردم در این جایگاه می شود لذا از عصمت آن بزرگوار چیزی در ولی فقیه جلوه می کند به این معنا که ایشان را از خطا در مسائل مهم باز می دارد کما اینکه در جریان شیخ مفید خوانده ایم
موفق باشید

نمی دانم منظور از بیان مطالب بالا چیست، آیا منظورتان این است که نظارت مجلس خبرگان بر رهبر لازم نیست؟

nejatam;140542 نوشت:
نمی دانم منظور از بیان مطالب بالا چیست، آیا منظورتان این است که نظارت مجلس خبرگان بر رهبر لازم نیست؟

سلام
خیر دلالتی بر این مطلب ندارد بلکه مبنای عمومیت ولایت علماء ربانی را مطرح کرده و تاییدات الهی را در خصوص ولی فقیه مورد تاکید قرار می دهد .
نظارت مجلس خبرگان خود می تواند یک طریق برای حفظ ولی فقیه بر طریق عدالت باشد .
به نظر بنده اگر بخواهد در مساله ولایت فقیه مشکلی پیش بیاید اتفاقا از طریق خبرگان پیش خواهد آمد چون روایت داریم " کما تکونوا ولیتم هرطور هستید بر شما حکومت می شود" و چون خبرگان نماینده تفکر مردم در خصوص ولایت است به نوعی برآیند این اندیشه است لذا اگر فسادی در اندیشه مردم و در نتیجه خبرگان پیش بیاید چه بسا از این طریق مشکلاتی واقع شود .
موفق باشید

سلام

انتخاب خبرگان شاید تنها نتیجه نظر مردم نباشد، چون صلاحیت کاندیدا بررسی می شود. لذا اگر فسادی در اندیشه مردم باشد که حاصل انتخابشان صلاحیت نداشته باشد، چه دلیلی وجود دارد که شورای نگهبان در تشخیص صلاحیت کاندیدا دچار مشکل شود؟

nejatam;140747 نوشت:
انتخاب خبرگان شاید تنها نتیجه نظر مردم نباشد، چون صلاحیت کاندیدا بررسی می شود. لذا اگر فسادی در اندیشه مردم باشد که انتخابشان صلاحیت نداشته باشد، چه دلیلی وجود دارد که شورای نگهبان در تشخیص صلاحیت کاندیدا دچار مشکل شود؟

سلام
از بیان شریف " کما تکونوا ولیتم " یکنوع فراهم شدن زمینه برداشت می شود تا همسان سازی (مردم و حکومت ) محقق شود به عبارت دیگر وقتی اندیشه مردم ولایی باشد ساختارها و افراد هم متناسب با آن سامان می یابد و بالعکس .
اگر به ملتها و دولتهایشان نگاه کنیم این اصل شریف را بطور معمول جاری می یابیم . به نظر بنده اگر خدای ناکرده نگاه مردم به مساله ولایت خدشه ای بیابد این امر بطور معمول در خبرگان نمودی خواهد یافت .
موفق باشید

سلام.
امروز داشتم به مسأله ای فکر می کردم:

در نظر بگیرید: خانه ای که در آن نشسته ام، مال من است. خوب، این « مال من بودن» چگونه است؟ آیا این خانه قبلاً (قبل از اینکه من آنرا بخرم) هم مال من بوده یا نه، مال دیگری بوده است؟ آیا این خانه بعداً هم مال من است، یا مال دیگران می شود؟ آیا این خانه قابل انتقال به فرد دیگری هست یا خیر؟

چیزهایی که این ویژگی را داشته باشند، (یعنی مثل خانه باشند) ، اعتباری هستند.

حالا در نظر بگیرید: دست من ، مال من است.
طبیعی است که این مالکیت در اینجا، با مالکیتی که در مورد خانه بود، فرق دارد. زیرا این دست، همیشه مال من بوده و همیشه هم مال من خواهد بود و قابل انتقال به غیر نیست.

اموری که این ویژگی را داشته باشند، حقیقی هستند.

ولایت فقیه، یک مسأله ای مثل انتخاب نماینده مجلس یا رئیس جمهور نیست.
نماینده مجلس یا رئیس جمهور، با رأی مردم و برای مدت محدودی انتخاب می شود. همین مردم، قبلاً به کسی دیگری به عنوان نماینده یا رئیس جمهور رأی داده بودند و بعد از این شخص هم به شخص دیگری رأی خواهند داد. این شخص هم قبل از نماینده یا رئیس جمهور شدن، نماینده یا رئیس جمهور نبوده و بعد از اتمام دوره هم نخواهد بود.

اما ولی فقیه:
در احادیث ائمه اطهار (ع) آمده است که: در زمان غیبت، کسی که دین شناس تر است، عادلتر است، متقی تر است و ... ، او نماینده ما بر شماست.

این صفاتی که در احادیث فوق ذکر شده است، بالاخره در یک فردی وجود دارد. و آن فرد خاص، این صفات را دارد (همان بحث مالکیت در بالا)، چه مردم بخواهند، چه نخواهند، چه مردم بدانند، چه ندانند؛ بالاخره کسی هست که داناتر ، عادلتر، و ....تر از بقیه است.

طبق احادیث فوق، که کسی که حائز این شرایط باشد ( از بقیه، ....تر باشد) نماینده امام زمان است. چه مردم دوست داشته باشند، چه دوست نداشته باشند، چه کسی او را بشناسد، چه کسی او را نشناسد.

پس ولایت فقیه، یک مسأله حقیقی است. در حالیکه رئیس جمهوری و نمایندگی مجلس، یک مسأله اعتباری است.

یک سئوال در اینجا قابل طرح است:
پس ما چرا مجلس خبرگان داریم؟ مگر مجلس خبرگان ولی فقیه را تعیین نمیکند؟ این می شود یک اعتبار، نه حقیقت. زیرا مجلس خبرگان، ولی فقیه را انتخاب می کند.

پاسخ: مجلس خبرگان، ولی فقیه را انتخاب نمی کند. او را کشف می کند. کار مجلس خبرگان این است که بررسی کند ببیند کسی که این صفات در او وجود دارد کیست؟ یعنی حقیقتی را که بر ما مخفی است، کشف می کند.
پس این « تعیین » ، در اینجا ، به صورت کشف است، نه انتخاب.
در حالیکه در مورد نماینده مجلس یا رئیس جمهور، کشف در کار نیست و فقط انتخاب است.

سلام

اندیشه ی ولایی یعنی چه، و شرایط کاندیدا علاوه بر آنچه در قانون اساسی ذکر شده چه چیز دیگریست.

nejatam;140861 نوشت:
سلام اندیشه ی ولایی یعنی چه، و شرایط کاندیدا علاوه بر آنچه در قانون اساسی ذکر شده چه چیز دیگریست.

سلام
اندیشه ولایی یعنی اندیشه ای که ولایت الهی را در قالب ولایت فقیه بپذیرد و بر التزام به آن و اقتضائاتش حکم نماید
با توجه به اینکه همه موارد ، از شرایط کاندیدا تا نظرات خبرگان به افراد راجع است پس اگر این اندیشه دگرگون شود خودبخود موجب تغییرات ویران کننده ای خواهد شد چون اصل می گوید : هرگونه باشید بر شما حکومت خواهد شد . معنایش این است که اگر این اندیشه منحرف و متبدل شود خودبخود شرایط برای حاکمیت فرد مناسب با این تغییر نیز فراهم می شود که یکی از راههای تحقق آن خبرگان است به اینکه مثلا خدای نکرده افراد نالایق به آن راه یابند
موفق باشید

سلام
خبرگان ضمن پذیرش ولی فقیه باید بر شایستگی آن نیز نظارت کنند، که اگر زمانی شایستگی نداشت بفهمند، این که دور از اندیشه ی ولایی نیست.

nejatam;141037 نوشت:
خبرگان ضمن پذیرش ولی فقیه باید بر شایستگی آن نیز نظارت کنند، که اگر زمانی شایستگی نداشت بفهمند، این که دور از اندیشه ی ولایی نیست.

سلام
این تا وقتی ادامه دارد که -ان شاء الله ادامه دارد- مردم بر عهد خود پایبند باشند -که هستند ان شاء الله- وگرنه بر اساس اصل کما تکونوا ولیتم خودبخود افراد و ساختارها دگرگون می شوند و ما شاهد عملکرد صحیحی نخواهیم بود
موفق باشید

سلام

خوب یعنی شما می گویید که همه غیر از خود ولی فقیه از این دگرگونی در اندیشه در امانند؟ من هنوز نتوانستم پاسخ این سوالم را دریافت کنم، درست است که مردم انتخاب می کنند، اما کسانی را انتخاب می کنند که از طرف شورای نگهبان مورد تاییدند، چطور ممکن است حتی با وجود نظارت شورای نگهبان چنین اتفاقی بیوفتد؟ مردم که خودسرانه کاندید انتخاب نمی کنند. پس من فکر می کنم چنین اتفاقاتی پیشبینی و جلوگیری می شود.

nejatam;141114 نوشت:
خوب یعنی شما می گویید که همه غیر از خود ولی فقیه از این دگرگونی در اندیشه در امانند؟ من هنوز نتوانستم پاسخ این سوالم را دریافت کنم، درست است که مردم انتخاب می کنند، اما کسانی را انتخاب می کنند که از طرف شورای نگهبان مورد تاییدند، چطور ممکن است حتی با وجود نظارت شورای نگهبان چنین اتفاقی بیوفتد؟ مردم که خودسرانه کاندید انتخاب نمی کنند. پس من فکر می کنم چنین اتفاقاتی پیشبینی و جلوگیری می شود.

سلام
بنده بر اساس اصل مطلب را بیان می کنم . اصل یا همان ( کما تکونوا ولیتم ) به ما می آموزد ملتها با نحوه اندیشه و رفتار خود در تحقق نوع حاکمیت دخیل می شوند . خوب باشند خوب و اگر بد باشند بدان بر ایشان حاکم می شوند . لذا اگر ملتی از تفکر ولایی دور شد خودبخود اسباب تغییر و تحول در او فراهم می شود . مثلا در این خصوص کافی است عواملی از قبیل خواست عمومی یا عوامل فشار دیگر امکان ورود افراد نالایق را به خود شورای نگهبان یا خبرگان فراهم کنند . خوب این یک فرض است اما بر اساس اصل است . یعنی اگر ملت فاصله بگیرند بطور طبیعی چنین می شود . شما ببینید در طول تاریخ بلکه اکنون هم این اصل حاکم بوده و هست . تناسب بین ملتها و حکومتها را ببینید . و همین که ملتها در جهت مثبت یا منفی متحول می شوند به تبع دولتها و حکومتها هم تغییر می کنند نمونه اش جریانات اخیر منطقه است .
در یک جمله : ساختار و نوع حکومت برآیند اندیشه و عمل ملت است
موفق باشید

سلام

خوب این که بله، اما حکومت می تواند به خواسته های صحیح اکثریت مردم رسیدگی کند، و نکات مشترک را پر رنگتر کند. مخالفت مردم هم دلیل دارد. نمی شود از ابتدا به قدری کلی اشاره کنیم که هر مخالفت از جانب مردم نسبت به عملکرد حکومت را یک فساد فرض کنیم. مثلاً اگر کسانی هستند که نسبت به یک رئیس جمهور اعتراض دارند، می توانیم بپرسیم چرا اعتراض دارد.

حكومت از ديدگاه اسلام و ملت و مردمي كه به آن معتقدند برخاسته از موضع طبقاتي و سلطه‏گري فردي يا گروهي نيست بلكه تبلور آرمان سياسي ملتي هم كيش و هم فكر است كه به خود سازمان مي دهد تا در روند تحوّل فكري و عقيدتي راه خود را به سوي هدف نهايي يعني حركت به سوي اللَّه ادامه داده و بر اثر قدرت متمركز موانع اين حركت را كه از طرف دشمنان اسلام ايجاد مي شود برطرف نمايد. خداوند مي فرمايد: "واعدوا لهم مااستطعتم من قوه؛(انفال/60) هر نيرويي در قدرت داريد براي مقابله با آن‏ها (=دشمنان) آماده سازيد تا دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد".

[=tahoma][=&quot]از طرفي ما متعتقديم حكومت از آنِ خدا و پيامبر و امام معصوم(ع) و در زمان غيبت از آنِ كسي است كه از ناحيه شرع به عنوان نايب امام عصر عجل اللَّه فرجه الشريف معرّفي شده و او فقيه جامع الشرايط است. در اين نايب شرايطي معتبر شده كه يكي از آن‏ها تقوا و عدالت است معلوم است كسي كه از ملكه عدالت و تقوي برخوردار است مستبد نخواهد بود و وقتي فاقد شرط عدالت شد به حكم شرع و قانون از مقام خود منعزل است. با مراجعه به اصل 5 و 107 و 109 و 111 قانون اساسي اين مسئله روشن خواهد شد.[/][=&quot][/][/]
[=tahoma][=&quot]بنابراين وقتي پذيرش حكومت و چگونگي ولايت و سرپرستي آن ناشي از ايمان و اعتقاد مردم باشد و از شرايط رهبري تقوا و عدالت باشد و با زوال اين شرط خود به خود بركنار شود حكومت چنين فردي مستبدانه نخواهد بود بلكه به وسيله رهبري وي احكام اسلام اجرا و حقوق مردم احقاق خواهد شد.[/][=&quot][/][/]

nejatam;141210 نوشت:
خوب این که بله، اما حکومت می تواند به خواسته های صحیح اکثریت مردم رسیدگی کند، و نکات مشترک را پر رنگتر کند. مخالفت مردم هم دلیل دارد. نمی شود از ابتدا به قدری کلی اشاره کنیم که هر مخالفت از جانب مردم نسبت به عملکرد حکومت را یک فساد فرض کنیم. مثلاً اگر کسانی هستند که نسبت به یک رئیس جمهور اعتراض دارند، می توانیم بپرسیم چرا اعتراض دارد.

سلام
بحث ما در ولایت فقیه بعنوان تجلی ولایت الهی است نه امور جزئی یا کلی امور اجرایی و غیره .
موفق باشید

سلام

منظورتان این است که بحث اصلی اصلاً سر پذیرش فلسفه ولایت فقیه است؟

nejatam;141431 نوشت:
منظورتان این است که بحث اصلی اصلاً سر پذیرش فلسفه ولایت فقیه است؟

سلام
منظورم این است که بحث ما به اختلاف جزئی یا کلی بعضی افراد با دولت یا مجلس و امثال آن نیست سر پذیرش یا عدم پذیرش ولایت الهی در قالب ولایت فقیه است که اساس و بنیان جمهوری اسلامی است
موفق باشید

سلام

ولایت اللهی در قالب ولایت فقیه یعنی چه؟

nejatam;141500 نوشت:
اگر مردم نپذیرند... حکومت چه واکنشی نشان میدهد.

سلام
اگر توجه فرموده بودید ما بر اساس اصل امثال این سوال را جواب داده ایم . هر نوع موضعگیری کلان ملتها در خصوص سرنوشتشان در تعیین نوع حکومت آنها موثر خواهد بود . قبل از اینکه ملت بخواهد چنین موضعی بگیرد اسباب تغییر فراهم می شود و نیازی به تقابل نیست . اگر هم به فرض محال به تقابل برسد در صورتی که این امر خواسته اکثریت باشد مطمئنا حکومت دینی یک حکومت جبری نیست .
موفق باشید

سلام

ولایت اللهی در قالب ولایت فقیه یعنی چه؟

nejatam;141506 نوشت:
سلام ولایت اللهی در قالب ولایت فقیه یعنی چه؟

سلام
ما مسلمانیم و معتقد به قرآن . قرآن هم ولایت خدا و رسول و اولی الامر را ثابت کرده است . اندیشه تحقق ولایت الهی در قالب ولایت رسول و اولی الامر با توجه به تعالیم ائمه ع که مصادیق اصلی اولی الامر هستند باید ما را به باور ولایت ولی فقیه برساند . چون برای ولایت الهی همیشه یک مظهر انسانی در میان جامعه بشری هست . پس مومنی که بر اساس تعالیم قرآن ولایت الهی را در تمام شوون زندگی خود پذیرفته است تحقق و ظهور زمینی آنرا که امروز ولایت فقیه است نیز می پذیرد . این یعنی پذیرش ولایت الهی در قالب ولایت فقیه که در یک جمله یعنی پذیرش مصداق و ظهور عینی خارجی ولایت الهی در این عصر و زمان در حیات بشری .
موفق باشید

سلام

شرایط کاندید مجلس خبرگان در قانون اساسی چگونه به نظر مردم راجع است که در صورت دگرگونی اندیشه ی مردم قانون اساسی نیز دگرگون شود؟ اگر نظر مردم خود به خود نافذ است.. پس چطور ولی فقیه می تواند بر خلاف نظر تمام مردم جهان اگر کسی را لایق ریاست جمهوری ندید عزل کند؟

nejatam;142439 نوشت:
شرایط کاندید مجلس خبرگان در قانون اساسی چگونه به نظر مردم راجع است که در صورت دگرگونی اندیشه ی مردم قانون اساسی نیز دگرگون شود؟ اگر نظر مردم خود به خود نافذ است.. پس چطور ولی فقیه می تواند بر خلاف نظر تمام مردم جهان اگر کسی را لایق ریاست جمهوری ندید عزل کند؟

سلام
امثال این تحولات از تغییر اندیشه و فکر و مشی افراد گرفته تا تغییر ساختارها را شامل می شود . یعنی حتی با قوانین موجود هم امکان ایجاد مشکل هست چون بالاخره افراد مجری قوانین هستند و با تغییر افراد گرایشها هم تغییر می کند
موفق باشید

سلام
سوال من همینجاست... در انتخاب کاندید شورای نگهبان ناظر است و می تواند از بین کسانی کاندید انتخاب کند که گرایشاتشان موافق نظام و ولایت فقیه است.
خوب ما مسأله را شناسایی کردیم آیا این مسأله راه حلی ندارد؟

nejatam;142465 نوشت:
سلام سوال من همینجاست... در انتخاب کاندید شورای نگهبان ناظر است و می تواند از بین کسانی کاندید انتخاب کند که گرایشاتشان موافق نظام و ولایت فقیه است. خوب ما مسأله را شناسایی کردیم آیا این مسأله راه حلی ندارد؟

سلام
برادر این افراد که معصوم نیستند حتی اگر متعهد باشند امکان اشتباه که هست چه رسد به اینکه خدای ناکرده شرایط عدم تعهد هم فراهم شود
وقتی جامعه بی لیاقت شد یکوقت می بینید علی ع را راحت کنار می گذارند . کی ؟ همانهایی که تا چند وقت پیش در غدیر بودند و در جنگها با پیامبر شمشیر می زنند .
خدا کند افراد از ولایت رویگردان نشوند وگرنه حوادث قابل پیش بینی نیست
موفق باشید

سلام

به نظر شما حوادث پس از انتخابات و اختلاف های سیاسی که تازه به وجود آمدند را از مصادیق همین دگرگونی در افکار مردم میدانید؟

nejatam;142484 نوشت:
به نظر شما حوادث پس از انتخابات و اختلاف های سیاسی که تازه به وجود آمدند را از مصادیق همین دگرگونی در افکار مردم میدانید؟

سلام
خیر بلکه عکس آنست یعنی مغلوبیت آن تفکر و فراموشی تدریجی اش نشانه این است که هنوز اکثریت ملت شریف معتقد به ولایت الهی در ولایت فقیه هستند
موفق باشید
موضوع قفل شده است