اسلام از نظر اصول و فروع و تاريخ با حكومت آميخته است
تبهای اولیه
اسلام از نظر اصول و فروع و تاريخ با حكومت آميخته است
شاهد اين سخن قبل از هر چيز تاريخ اسلام است، نخستين كاري كه پيامبر اسلام بعد از هجرت به مدينه انجام داد
تشكيل حكومت اسلامي بود، او به خوبي ميدانست اهداف نبوّت و بعثت انبياء؛ يعني تعليم و تربيت و اقامة قسط و عدل و سعادت و تعالي انسان، بدون تشكيل حكومت ممكن نيست
به همين دليل در نخستين فرصت ممكن به فرمان خداوند پايههاي حكومت را بنا نهاد.
ارتشي تشكيل داد كه مهاجران وانصار در آن شركت داشتند و هر كس در هر سنّ و سال و در هر شرايط ( بجز زنان و كودكان و بيماران وا زكارافتادهگان) ملزم به شركت در آن بود
تهيّه سلاح و مركب و آذوقة اين ارتش كوچك و ساده، قسمتي بر عهدة خود مردم بود و قسمتي بر عهدة حكومت اسلامي و هر قدر دامنة غزوات و پيكار با دشمنان سرسخت گستردهتر ميشد
تشكيلات ارتش اسلام وسيعتر و منظّم تر ميگشت.
حكم زكات نازل شد وبراي نخستين بار بيت المال اسلامي براي تأمين هزينههاي جهاد و تأمين نيازهاي محرومان تشكيل گرديد.
احكام قضائي و مجازاتهاي جرائم و تخلّفات، يكي پس از ديگري نازل شد و حكومت اسلامي وارد مراحل تازهاي گشت.
اگر اسلام حكومتي نداشته و ندارد، تشكيل ارتش و بيتالمال و دستگاه قضائي و مجازات متخّلفان چه معني ميتواند داشته باشد.
اين وضع بعد از پيامبر اسلام (ص) در دوران خلفاي نخستين و حتّي در زمان خلفاي بني اميّه و بني عباس همچنان ادامه يافت
وآنها به نام خليفة رسول الله بر مردم حكومت كردند،
هر چند حكومت آنها غالباً ظالمانه و خارج از چارچوب قوانين اسلامي بود، ولي هر چه بود، نشان ميداد كه تشكيل حكومت يكي از مسائل ابتدايي و بنيادي اسلام است.
فشارهايي كه بر ائمّه اهل بيت ـ عليهم السلام ـ وارد ميشد جنگ های حضرت علی(ع) قيام امام حسين (ع) همه به خوبي نشان ميدهد كه امامان شیعه تشكيل حكومت عدل الهي را از وظايف حتمي خود ميشمردند
و از هر فرصتي براي آن استفاده ميكردند و دشمنان آنها نيز به خوبي بر اين امر واقف بودند.
اگر اسلام مانند مسيحيّت كنوني محدود به يك سلسله احكام اخلاقي بود، اين پديدهها در تاريخ اسلام مفهومي نداشت، هيچكس با يك معلّم سادة اخلاق يا زاهد گوشهگير و پيشوايي كه تنها به اقامة نماز جماعت قناعت ميكند معارضهاي ندارد.