...:::×:::... ارباب غریب من ..:::×:::...

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
...:::×:::... ارباب غریب من ..:::×:::...

اولين شهيد :

حضرت مسلم بن عقيل ( عليه السلام ) سفير سيد الشهداء (عليه السلام ).

كتب تارخى زمان مشخصى براى ولادت ايشان ذكر نمى نمايند، اما قراين موجود ، ولادت ايشان را در سال ( ٢٥ هجری) اثبات مى كند ، ولذا در اكثر كتب تاليف شده در مورد حادثه كربلا آمده است كه ايشان درهنگام شهادت در كوفه (٣٥ سال) داشتند.
بيهقى وديكر مؤرخان اين امر را در بحثشان از انساب تاييد مى كنند ودیگر مؤرخين عمر ايشان را ٣٨ سال مى دانند . اما قول مور تاييد سيره نگاران همان ٣٩ سال است.
مادر ايشان به نام ( عليّه ) خوانده مى شدند كه از خواندان شاهان نبط بوده اند وپدر ايشان عقيل بن ابی طالب است. عقيل فرزندان ديگری از زنان ديگر نيز داشته است ولى هيچ كدام در فضل وكمال به جاى حضرت مسلم بن عقيل (ع) نمى رسند.



شهر مدينة در روز ولادت ايشان غرق نور وسرور بود وخواندان ابو طالب تولد ايشان را بسيار خوشايند داشتند.
حضرت مسلم (ع) دردامان پر مهر حضرت امير المؤمنين علی (ع ) روزگار كودكى را سپری نمودند واز ايشان كتب فيض وكمالات نمودند به گونه ای که امیر المؤمنین (ع) در بسیاری امور بر این شماگرد به حقشان اعتماد می نمودند وبا شجاعت وقهرمان وکمالات که در او مشاهده نمودند , حضرت مسلم را یکی از کارگزاران خود در حکومت علوی قراردارند.
اکثر کتب تاریخ اسلام نقش حضرت مسلم (ع) را در جنگ جمل در کنار دیگر پسر عمویان خود مانند امام حسن (ع) وامام حسین (ع) ومحمد بن الحنفیه وعبد الله بن جعفر وعبد الله بن عباس غیر قابل انکار دانستنه اند.وایشان را از صلابه داران لشگر امیر المؤمنین (ع) ذکر نموده اند وایشان را در علم وعمل وشجاعت وکم نظیر دانسته اند.
ایشان در جنگ صفین نیز دست از همراهی با علی (ع) برنداشتند وبا تجربه جنگهایی پیشین , یکی از رهبران جنگ صفین بوداند.
بعد از شهادت امیر المؤمنین (ع) جناب مسلم (ع) از یاران نزدیک امام حسن (ع) وامام حسین (ع) بودند.
وشایسترین فرد برای نمایندگی وسفارت از طرف امام (ع), کسی نبود جز حضرت مسلم (ع).
امام حسین (ع) در نامه خود به اهل کوفه فرمودند : (( به درستی که به سوی شما فردی را فرستادم که برادر وپسر عموی من است واو مورد وثوق من است , از او اطاعت نموده وبه کلام او گوش سپارید ....)).


چه مقامی بالاتر از اینکه شخص مورد وثوق واطمئنان امام معصوم (ع) باشد؟ این مقامی است که حضرت مسلم (ع) بافداکاریهای بسیار واز خود گذشتگیهای فراوان به آن دست یافتند .
حضرت مسلم (ع) به بهترین شکل وظیفه خود را در نمایندگی از امام حسین (ع) انجام دادند , ایشان پیام امام (ع) را به تمام کوفه رساندند , کوفای که در ان زمان مرکز سرزمین های اسلامی با انواع اقوام وقبایل گوناگون بود.
حضرت مسلم بن عقیل (ع) در اثر تبانی های سیاسی بین عبید الله بن زیاد ( لعنه الله ) ودیگر مزدوران وابسته به دستگاه ظالم بنی امیه به شهادت رسیدند وجناب هانی بن عروه (ع) که از اولین پیوستگان به نهضت امام حسین (ع) بودند, راه مسلم (ع) را ادامه دادند ودر دفاع از جناب مسلم (ع) در مقابل حکومت ظالم بنی امیه , و مزدوران مانند عبید الله بن زیاد ( لعنه الله ) به درجه رفیع شهادت نائل آمدند .
بعد از شهادت مسلم (ع) وهانی بن عروه (ع), ابن زیاد ( لعنه الله ) دستور داد که جسدشان را در نزدیکی دار الإماره دفن کنند تا ماموران به راحتی بتوانند مانع زیارت قبور آنان گردند واز به پاداشت مجالس عزادارای ممانعت به عمل أورند چون می دانستند که کوفه محل ومرکز شیعیان ومحبین علی (ع) واهل بیت (ع) است واگر با زور و زر وتزویر بر مردم شیعه این دیار تسلط پیدا نکنند هر آينه امکان پدید آمدن نهضتی دیگر ادامه دارد .
درست است که شهر کوفه در آن زمان تحت تاثیر بعض فریبیها کشت ولی باگذشته زمان حق وحقیقت آشکار خواهد گشت وزمینه تحولات عظیم بدید خواهد آمده , درست مانند قیام توابین به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی وهمجنین قیام مختار ثقفی که در اثر حوادث کربلا اتفاق افتاد .
همجنین قیام زید بن علی (ع) را نباید از یاد برد وباید به یادداشت که کوفه محل جزر ومدهای تاریخی وتحولات مرکزی تاریخ اسلام است ولی بااین احوال بهیج گاه ولایت مداری ومحبت ورزی شیعیان این دیار کمرمگ نگشت وکمرنگ نخواهد شد.
ابن زیاد کوفه واهالی آن را به خوبی می شناخت واز ترس شورش آنان , محل دفن حضرت مسلم (ع) وحضرت هانی (ع) را در نزدیکی دار الاماره قرارداد تا آن محل جایگاه تجمع شیعیان نگردد .
حضرت مسلم (ع) وحضرت هانی (ع) در درب ورودی مسجد روبروی یکدیگر دفن گشتند.
درود وسلام خداوند بر آنان باد .


برچسب: 

ساختمان های متعدد مرقد مطهر مسلم بن عقیل (ع) :

ابن جبیر که از جهانگردان وسفرنامه نویسان معروف است , می گوید : در سال ٥٨ هـ به شهر کوفه رفتم ودر آن جا ساختمان های زیبائی یافتم که از آن جمله می توان به مسجد بزرگ اشاره کرد . من مسجدی را سراغ ندارم که ستون هایش به این طول وسقفش به این بلندی باشد.
در سمت شرقی مسجد اتاق کوچکی قرار دارد که با چند بله به آن وارد می شوند ودر آن اتاق مرقد مسلم بن عقیل (ع) وجود دارد وقبرهای دیگری در بیرون از مسجد موجود است که متعلق به بعضی از زنان خواندان هاشمی است .
باسازی مرقد مطهر حضرت مسلم (ع) بدون وقفه در طول تاریخ ادامه داشته است وبه تدریج ضریحی برروی قبر گذاشته شد . شیخ محمد حرز الدین در کتابش : ( مراقد المعارف ) می گوید : ( اطلاع بیدا کردم از ضریحی که از جنس مس ساخته شده بوده وبرروی آن ابیات از شعر عبد الله بن الزبير حك شده بود ) . ضریح دیگری نیز از زمان قدیم به جا مانده است که در سال ١٠٥٥ هـ ساخته شده وبانی بزرگوار آن زنی به نام : ( ام افافان العثمانی ) بوده است .
برروی این ضریح اشعاری به زبان فارسی در مدح حضرت مسلم بن عقیل (ع) نقش بسته است.
از دیگر آثار کشف شده از این مرقد مطهر می توان به سنگ بزرگ وسفیدی اشاره کرد که قبر حضرت مسلم (ع) را احاطه می نمود , وبعد از گذاشتن این سنگ , ضریحی از جنس نقره نیز برگرداگرد قبر مطهر نصب گردید. گنبد حرم مطهر حضرت مسلم (ع) نیز در طول تاریخ شاهد بازسازی های مکرر بود وگنبد فعلی در زمان نزدیک به زمان مرحعیت سید محسن حکیم ( ره) ساخته شد .



تدبیر الهی :

خداوند در قرآن کریم می فرماید : (يريدون ان يطفؤوا نور الله بافواههم ويابى الله الا ان يتم نوره ولو كره الكافرون) ( توبه : أيه 32).
( می خواهند نور خداوند را با دهان هایشان خاموش کنند ولی خداوند نور خود را خواهد رساند).
اراده الهی برتر وبالاتر از اراده افسان ها است. عبید الله بن زیاد با دفن حضرت مسلم (ع) وحضرت هانی (ع) در درب ورودی مسجد , می خواست که قبور این دو عبد صالح را از دید مردم دورساز ولی اراده خداوند این قبر دو مطهر را منبع ظهور نور خود قرار داد واین مرقد جایگاه افاضه الطاف الهی واز حرمهای شریف گشتند.
دو گوهر که در کنار مسجد کوفه می درخشند : مسجد کوفه وقبور این دو شهید گلستان از گلستان های بهشت است.
شهر کوفه با وجود این دو منبع نور الهی در آن جایگاه نشر معارف اسلام گشت به گونه ای که محل تجمع بزرکترین گروه از شاگردان امام صادق (ع) گشت واز آن روزها تا زمان ها این حلقه درس وبحث وعلوم ومعارف اهل بیت (ع) ادامه داشته ودر حوزه علمیه نجف اشرف متمثل است.


طلا کاری گنبد مطهر :
در سال ١٣٨٤ هـ گروهی از مؤمنین ومحبین اهل بیت (ع) , به همراهی حاج شیخ طعمه یاسین الکوفی به در خواست مرجع وقت حضرت آیۃ الله سید محسن حکیم ( ره ) , اقدام به طلا کاری گنبد مطهر حضرت مسلم (ع) نمودند .
این گروه عده ای از طلاسازان ومعماران را برای ارزیابی کار قراردادند ونظر این گروه به بزرگ نمودن قبه وتعمیر اساس آن , قبل از طلاکاری تعلق گرفت.
حاج محمد رشاد میرزا هم به محض شنیدن این خبر واطلاع از رضایت آیۃ الله حکیم (ره) به نزد ایشان رفت وتمام مخارج بنای گنبد ودیگر را تبنی نمود وبه این ترتیب بنای گنبد بر عهده ایشان وطلا کاری آن بر عهده آیۃ الله حکیم (ره) افتاد.
در سال ۱٣۸٥ هـ کار ساخت گنبد جدید وتعمیر اساسی حرم مطهر تکمیل شد وارتفاع گنبد به ١٨ متر بالاتر از سطح حرم و٢٨ متر بالاتر از سطح زمین رسید .همچنین در این زمان رواقی ساخته شد که از ٣ طرف حرم مطهر را احاطه می کند واز جهت دیگر به مرقد مختار ثقفی (ره) متصل می گردد.
باقی مخارج تزئین داخل وخارج گنبد مطهر اعم از آینه کاری نیز بر عهده محمد رفیع حسین معرفی وآیۃ الله سید محسن حکیم بود .
در هنگام اتمام کار ساخت گنبد , جناب سید محسن حکیم (ره) از جناب سید موسی بحر العلوم خواستند که شعری بگویند تا برروی کمربند گنبد با آب و طلا نوشته گردد وایشان نیز این قصیده را فرمودند ودر آخر شعر نیز با این دو بیت به تاریخ ساخت گنبد مطهر اشاره فرمودند:
من شمس انوار الولایه ارخوا لبدر اشرق نور قبه مسلم .
همچنین در آن وقت به دستور آیۃ الله سید محسن حکیم (ره) ضریح نقرای متناسب با جلال وعظمت مرقد برای مرقد حضرت مسلم (ع) ساخته شد وضریحی هایی نیز برای مرقد حضرت قاسم فرزند امام موسی کاظم (ع) ومرقد مطهر سید محمد فرزند امام هادی (ع) نیز ساخته شدند .
این دو ضریح برروی قبور مطهر نصب گشته ولی ضریح متعلق به قبر مطهر حضرت مسلم (ع) هنوز بر اون مرقد مطهر نصب نشده است چون ابعاد آن (٥.٢٭٥.٣م) است ومتناسب آن با ابعاد قبر مطهر نیست .

من فرستاده ی زاده حیدرم **** بین شهر کوفه بی کس یاورم
درد و غریبی مانده به سینه **** از ظلم کوفه قلبم غمینه
میان کوچه ها با آه و ناله **** اومد به یادم داغ مدینه
هرکجا رفتم در و به روم بستن **** دلم شکسته از دسته زمونه
نامه بنوشتم حسین بیا به کوفه **** ولی پشیمونم خدا میدونه
از غم درد غافله مولا غصه زده بر قلبم من شکوفه
از روی دارالعماره میگویم تو رو به جون من میا به کوفه

:hamdel::hamdel::hamdel::hamdel::hamdel:

غربت سفیر حسین (ع) در کوفه

کوفیان هزار رنگ برخی با تطمیع و برخی با تهدید از دور مسلم سفیر امام حسین (ع) متفرق شدند و او را در میان کوچه های کوفه تنها گذاشتند تا با این کار برگ ننگینی را بر تاریخ کوفه اضافه کنند

سلام و ادب

شهادت حضرت مسلم (ع) گذشت و داریم به ماه شهادت امامون نزدیک میشیم

یک سری مطلب پیدا کردم در مورد حضرت مسلم کامل و مفید بود خواستم برای دوستان بذارم.

نگاهی گذار به زندگی نامه حضرت مسلم بن عقیل (ع)
مسلم بن عقیل (ع) از شخصیت های سرشناس تاریخ اسلام است که در قیام شکوهمند عاشورا نقش کلیدی و مهمی را عهده دار بود. او از سوی امام حسین (ع) مأموریت یافت شهر کوفه را به کانون انقلاب حسینی تبدیل نماید چرا که کوفیان درخواست های فراوانی مبنی بر دعوت امام به شهر خود نمودند. اما پس از اعزام مسلم (ع) به کوفه، برخی هواداران حاکمیت اموی از جریان آگاهی یافته و مراتب را به اطلاع یزید رسانیدند. از آنجا که حکومت یزید تازه استقرار یافته بود و از سلسله اموی عمر چندانی نمی گذشت، تصمیم گرفت این تحرکات سیاسی را به شدت سرکوب نماید. او برای این کار از عبیدالله بن زیاد و ایجاد تبلیغات روانی او بهره گیری کرد. تبلیغات سوء عبیدالله تأثیر فراوانی بر کوفیان گذاشت و در جلوگیری از یاری رسانی آنان به فرستاده امام مؤثر واقع شد. مسلم (ع) تنها شد و با بیعت شکنی کوفیان مواجه گردید و پس از مدتی دستگیر و در برابر چشمان حیرت زده کوفیان گردن زده شد. گفتنی است آنچه بیشتر در مورد این شخصیت مهم تاریخ اسلام گفته یا شنیده شده بیشتر درباره شهادت و قیام اوست اما این مقاله به کودکی و خانواده او پرداخته است. چرا که زندگی ایشان یعنی از ولادت تا پیش از واقعه عاشورا در هاله هایی از ابهام فرو رفته است. ضرورت این موضوع وقتی بیشتر می شود که می بینیم زندگانی شریف حضرت مسلم (ع) پیش از واقعه عاشورا نیز دربردارنده رویدادها، تلاش ها، موفقیت ها و افتخارات زیادی است که کمتر بدان توجه شده است.


طلوع مهر
برگ های کتاب کهن تاریخ ورق خورد و در صفحه ای مبهم، تولد کودکی از تبار آل ابوطالب را نشان داد. خانه، خانه عقیل فرزند دوم ابوطالب بود. صدای نخستین گریه نوزاد، در سکوت شب و آرامش پنجره ها پیچید. فرزندی دیگر به شمار فرزندان عقیل افزوده شد و سرزمین حجاز گهواره نوزاد خجسته دیگری از نوادگان فاطمه بنت اسد(ع) گردید. اگر چه آن برگ زرین کتاب تاریخ در گذر ایام و طوفان حوادث به دست فراموشی سپرده شد و روز ولادت نوزاد فرخ فال عقیل از خاطر پیر فرتوت تاریخ سترده شد اما شیرینی زاد روز او در کام دشت های تفتیده شهر پیامبر (ص) و نسیم گرم آن تا ابد باقی ماند.
نوزاد «مسلم» نامیده شد؛ نامی زیبنده برای یک مسلمان که هر صبح و شام رو به کعبه، سجده می آورد.
پدر مسلم (ع)
ابوطالب عموی پیامبر اسلام (ص) که نام اصلی اش عبد مناف بن عبدالمطلب بود(1) چهار پسر به نام های طالب، عقیل، جعفر و علی (ع) داشت.(2) او پیش از به دنیا آمدن امیرالمؤمنین علی (ع)، عقیل را از دیگر فرزندان خود بیشتر دوست می داشت.(3) عقیل ده سال از طالب کوچکتر و ده سال از جعفر بزرگتر بود.(4) عقیل مردی عائله مند بود و فرزندان زیادی داشت. کنیه او ابا یزید بوده و وی را بدان می خواندند.(5) برخی از دانشمندان نسب شناسی شمار فرزندان او را 18 تن(6) و برخی دیگر تعداد آنها را تا 20 فرزند برشمرده اند که نام های آنان عبارت است از: یزید، اسماء، عبدالله، سعید، جعفر اکبر، سعید احول، مسلم، عبدالله اکبر، عبدالله اصغر، عبدالرحمن، علی اکبر، علی اصغر، حمزه، عیسی، عثمان، امّ¬هانی، رمله، زینب کبری، فاطمه و زینب صغرا.(7)
در مورد شخصیت عقیل اخبار گوناگونی وارد شده است که برخی از آنها به دور از جانبداری های اموی نبوده و از گزند خدشه به دور نیست. در تاریخ داستان هایی در مورد او نقل شده است که این شبهه را تقویت می نماید چرا که عائله مندی و اظهار نیاز او نزد برادرش علی (ع) در مورد گرفتن سهم خود از بیت المال سبب اتهام های ناروا به او شده است. این موضوع درست است که او نیاز مالی زیادی داشته و در فشار اقتصادی زیادی به سر می برده است اما این موضوع هرگز بدان معنی نیست که او از دایره حق مداری بیرون می رفته است.(8)
افزون بر آن عقیل، مردی آگاه و دانشمند بود و در بین قریش فردی سرشناس و محترم به شمار می آمد که بهره کاملی از دانش انساب داشت. قبائل و بزرگان عرب را به نیکی می شناخت و از حسب و نسب آنان آگاه بود تا آنجا که حتی در موردی امام علی (ع) از او خواست که از بین قبائل عرب، زنی پاکدامن از طایفه ای نجیب و وارسته برگزیند تا برای او پسرانی شجاع به دنیا آورد.
عقیل با اینکه پیرمردی سالخورده و نابینا بود توانست به خوبی از عهده این آزمون به درآید و فاطمه کلابیه را که بعدها امّ البنین نام گرفت برای همسری امام برگزیند. از این رو او بسیار مورد احترام بود. روزها برای او در مسجد پیامبر (ص) گلیمی می گستردند و او بر آن می نشست و به پرسش های مردم در مورد نسب ها، جنگ ها و ... پاسخ می داد.(9)
مادر مسلم (ع)
فرزندان شجاع زاییده مادرانی پاکدامن و شجاع هستند. نقش و تأثیر مادر در تربیت فرزند بیش از پدر است. مسلم زائیده بانویی سترگ و پاکدامن از سرزمین نَبط و خاندان آل فرزندا بود.(10)
نبطیان ساکنان قدیم سرزمینی بودند که عراق را در برمی گرفت و در مجاورت حجاز بود. آنان رمه دار و کشاورز بودند(11) و هجده پادشاه بر آن سرزمین حکم رانده بودند. تمدن آنها به هفتصد سال پیش از میلاد حضرت مسیح (ع) باز می گردد. وقتی دولت تشکیل دادند به ضرب سکه هایی با نام پادشاهان خود مبادرت ورزیدند. آنان دارای قوانین رسمی بودند.(12)
در اینکه نبطیان عرب بوده اند یا عجم بین تاریخ نگاران اختلاف نظر وجود دارد. برخی آنها را عرب دانسته اند که از نام پادشاهان آنها به این نتیجه رسیده اند و دلیل دیگر آنها سکونت این قبایل در اطراف خلیج فارس و بین النهرین است.(13) برخی دیگر نیز بر آن اند که آنها از نوادگان نبیط بن سام بن نوح بوده و کلدانی مذهب بوده اند و بازماندگان آشوریان می باشند.(14)
نام دقیق مادر حضرت مسلم (ع) در تاریخ نیامده است و اخبار پراکنده ای در مورد نام و هویت او وارد شده است. برخی بر این باور هستند که او کنیزی بوده که عقیل او را از شام خریداری نموده است(15) و نام او را حُلَیّه(16)، برخی او را علیه(17) و برخی دیگر او را را حلبه(18) خوانده اند.
ابن ابی الحدید در این باره می نویسد روزی معاویه از عقیل پرسید: «آیا تو حاجتی داری که من آن را بر آورم؟» عقیل پاسخ گفت: «آری می خواستم کنیزی بخرم اما صاحبانش آن را به کمتر از چهل هزار درهم نمی فروختند [و من توان خریداری آن را نداشتم]».
معاویه به ریشخند گفت: «ای عقیل! تو که کوری پس با کنیزی که فقط پنجاه درهم بیارزد بی نیاز می شوی چه نیازی است کنیزی بخری که چهل هزار درهم ارزش دارد؟» عقیل نیز که به صراحت لهجه و پاسخ گزنده مشهور بود بی درنگ گفت: «آری [نابینا هستم] اما دوست دارم برایم پسری بزاید که چون او را به خشم آری با شمشیرش گردنت را بزند». معاویه خنده خود را فرو خورد و گفت: «ابایزید! با تو شوخی کردم[ناراحت مشو!]» سپس دستور داد همان کنیز را برای او خریداری کنند. عقیل از آن کنیز صاحب مسلم شد.(19)
علاقه پیامبر(ع) به خاندان عقیل
پیامبر اکرم (ص)، علاقه فراوانی به عقیل داشت و همواره به او احترام می گذاشت. گاه که نزد پیامبر اکرم (ص) می آمد رسول خدا (ص) ضمن احترام به او می فرمود: «آفرین بر تو باد ای ابایزید! چگونه ای؟» پاسخ می گفت: «پروردگار تو را به خیر و سلامتی دارد ای اباالقاسم! خوب هستم».(20) روزی امیرالمؤمنین (ع) از پیامبر اکرم (ص) پرسید:
«ای رسول خدا (ص)! آیا عقیل را دوست می داری؟» پیامبر (ص) در پاسخ فرمود:
«آری به خدا! او را به دو جهت دوست می دارم یکی به خاطر خودش و دیگری به خاطر دوستی ابوطالب با او». سپس در آینده روشن فرزند برومند او مسلم (ع) نگریست و فرمود: «و اما فرزندش در راه محبت و دوستی فرزند تو کشته می شود و اشک دیده مؤمنان بر او فرو می ریزد و فرشتگان مقرب درگاه خدا بر او درود می فرستند» سپس اشک در چشمان مبارکش حلقه زد؛ آنقدر که بر سینه اش فرو چکید. آنگاه دست به سوی آسمان بلند کرد و عرض نمود:«از آنچه پس از من بر سر خاندانم می آید به خدا شکایت می آورم».(21)
امام سجاد(ع) نیز علاقه فراوانی به خاندان عقیل داشت. روزی از ایشان پرسیدند: «چرا در بین پسر عموهآیتان بیشتر علاقه به فرزندان عقیل دارید تا فرزندان جعفر؟» فرمود: «هرگاه فداکاری آنان را در راه حسین بن علی (ع) به یاد می آورم دلم می سوزد و به حا لشان رشک می برم».(22)
جوانی مسلم (ع)
مسلم (ع) جوانمردترین فرزندان عقیل بود.(23) وقتی پدرش از دنیا رفت او جوانی رعنا و رشید شده بود. تصمیم گرفت برای اداره خانواده خود قطعه زمینی را که از پدرش برجای مانده بود بفروشد و زندگی را سر و سامان دهد. چون هر کسی را توان خریدن آن زمین نبود سراغ معاویه رفت و به او گفت: «من در فلان جای مدینه زمینی دارم که صد هزار درهم ارزش دارد. آمده ام آن را بفروشم». معاویه پذیرفت و زمین را به همان مبلغ از مسلم (ع) خریداری کرد.
مدتی گذشت و خبر این معامله به امام حسین (ع) رسید. امام بی درنگ نامه ای با این مضمون به معاویه نوشت: «تو نوجوانی از بنی هاشم را فریفته ای و زمینی را که از آن او نبوده خریداری نموده ای. پولت را بگیر و زمین را به خودمان بازگردان». دلیل مخالفت امام با این معامله جلوگیری از گسترش سلطه معاویه بر شهر پیامبر (ص) و پیشگیری از تسلط او بر بنی هاشم بود. امام صلاح نمی دید که قسمتی از شهر پیامبر (ص) به تملّک معاویه درآید و به واسطه آن زمینه غلبه او بر بنی هاشم به وجود آید. نامه امام به دست معاویه رسید. معاویه پیکی سراغ مسلم (ع) فرستاد. وقتی مسلم (ع) به دربار آمد معاویه نامه امام را به او نشان داد و از او خواست که مال او را برگرداند و زمین خود را پس بگیرد. سپس به کنایه به مسلم (ع) گفت: «گویا تو چیزی را که مالک آن نبوده ای به ما فروخته ای! مال مرا پس بده و زمینت را بگیر».
مسلم (ع) از سخن کنایه آمیز و اتهام ناروای معاویه برآشفت و شمشیرش را کشید و گفت: «این کار را بدون اینکه گردنت را با این شمشیر بزنم انجام نخواهم داد». معاویه این جمله را پیشتر از عقیل در مورد فرزندش شنیده بود که «می خواهم صاحب فرزندی شوم که چون او را به خشم آوری با شمشیرش گردنت را بزند». پیشگویی عقیل در مورد فرزندش درست درآمده بود از این رو معاویه از این اتفاق به شدت خنده اش گرفت به اندازه ای که دیگر نمی توانست جلوی خنده خود را بگیرد به طوری که از شدت خنده از پشت بر زمین افتاد و دست بر شکمش گذاشته و پاهای خود را به زمین می کشید.(24)
ازدواج و فرزندان مسلم (ع)
«زنان پاک از آن مردان پاک اند».(25) مسلم (ع) در دامان پر مهر عموی بزرگوار خویش امیرالمؤمنین (ع) پرورش یافته بود. امام، مسلم (ع) را شایسته دامادی خویش می بیند و مسلم (ع) افتخار می یابد که با رقیه(ع) دختر امیرالمؤمنین (ع)(26) ازدواج نماید.(27) تعداد فرزندان ذکر شده برای ایشان بین دو تا چهارده فرزند در تغییر است که البته این تعداد خالی از مبالغه نیست. در منابع کهن تنها نام چهار یا پنج یا هفت تن از آنها برده شده است که عبارت¬اند از: عبدالله، محمد(28)، علی(29)، مسلم(30)، حمیده(31) (عاتکه)، ابراهیم(32) و عبدالرحمن(33).
و نام های دیگری چون:
ابو عبدالله(34)، ابو عبیدالله(35)، احمد(36)، جعفر(37)، عبیدالله(38)، عون(39) و ... بدان افزوده شده است که به دلیل تشابه اسمی با پسر عموهای خود و یا عموهای خود که فرزندان عقیل بوده اند این اشتباه رخ داده است.
مدت عمر
اگر چه تاریخ دقیق ولادت حضرت مسلم (ع) چندان مشخص نیست اما با در نظر گرفتن سن فرزندان او که در کربلا به شهادت رسیده اند و نیز با توجه به رویدادهایی که در دوران زندگانی حضرت مسلم (ع) به وقوع پیوسته و نیز شرکت در جنگ هایی که تاریخ آشکارا از حضور مسلم (ع) در آنها نام برده است می توان سن تقریبی ایشان را به هنگام شهادت تخمین زد.
برخی تصریح کرده اند که مسلم (ع) هنگام شهادت 35 سال داشته است.(40) اما این عدد نیز نمی تواند نشان دهنده سن واقعی ایشان باشد زیرا او در جنگ صفین نیز حضور داشته است. این جنگ در سال 37 هجری یعنی 23 سال پیش از شهادت او به وقوع پیوسته یعنی با این حساب او در آن جنگ 12 ساله بوده که بعید به نظر می رسد از این گذشته او در فتوحات زمان خلیفه دوم نیز شرکت داشته است.
این رویداد حتی اگر در واپسین سال خلافت عمر، سال 23 هجری نیز رخ داده باشد(41) پیش از ولادت مسلم (ع) خواهد بود. پس ناگزیر نمی توان نظر پیش گفته را مبنی بر 35 سال بودن مدت عمر ایشان پذیرفت زیرا طبق این نظر، ولادت حضرت در سال 25 هجری روی داده است که پذیرفته نیست. بنابراین به هیچ روی گفته هایی این چنین که گاه در کتاب های رجالی شیعه نیز دیده می شود و عمر ایشان را 28 سال بیان می دارد(42) به هیچ روی قابل قبول نیست.
در یک جمع بندی می توان گفت ولادت آن بزرگوار در سال 7 یا 9 هجری بوده و سن ایشان هنگام شهادت در ذی حجه سال 60 هجری بیش از پنجاه سال بوده است.(43)
پی نوشتها :
1) شیخ عباس قمی، الکنی و الألقاب، تهران، انتشارات کتابخانه صدر، چاپ پنجم، 1368 . ش، ج 1، ص 108.
2) ابوالحسن علی بن ابی القاسم بن زید البیهقی، لباب الأنساب، قم، مکتبه آیت الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1410 ه . ق، ج 1، ص 379.
3) القاضی اسماعیل المروزی الازوارقانی، الفخری فی الأنساب الطالبیین، قم، مکتبه آیت الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1409 ه . ق، ص 193.
4) عبدالله بن مسلم بن قتیبه الدینوری، المعارف، مصر، مطبعه الاسلامیه الأزهر، چاپ اول، 1934 م، ص 88 ؛ سبط ابن الجوزی، تذکره الخواص، تهران، مکتبه نینوی الحدیثه، بی چا، بی تا، ص 11.
5) ابوالحسن محمد بن ابی جعفر العبیدلی، تهذیب الأنساب و نهایه الأعقاب، قم، مکتبه آیت الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1413 ه . ق، ص 357 ؛ الفخری فی انساب الطالبیین، ص 193.
6) ابوالحسن علی بن محمد العلوی العمری، المجدی فی الأنساب الطالبیین، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1409 ه . ق، ص 307.
7) لباب الأنساب، ج 1، ص 375.
Dirol محمد باقر المجلسی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ اول، 1403 ه . ق، ج 41، ص 114.
9) محب الدین احمد بن عبدالله الطبری، ذخائر العقبی، قاهره، مکتبه القدسی، 1356 ه . ق، ص 222.
10) المعارف، ص 88 .
11) العماد مصطفی طلاس، المعجم الجغرافی، قطر، مرکز الدراسات العسکریه، چاپ اول، 1993 م، ج 5، ص 397.
12) جرجی زیدان، العرب قبل الاسلام، بیروت، منشورات دار مکتبة الحیاة، بی تا، ص 95،102
13) همان، ص 104، 105.
14) علی بن الحسین المسعودی، التنبیه و الأشراف، بغداد، المکتبه العصریه، 1938 م، ص 68.
15) ابوالفرج الإصبهانی، مقاتل الطالبیین، نجف، المطبعه الحیدریه، چاپ دوم، 1965 م، ص 52 .
16) عبدالرزاق الموسوی المقرم، الشهید مسلم بن عقیل، بیروت، دار الفردوس، چاپ اول، 1408 ه . ق، ص 68 ؛ أنساب الأشراف، ج 2، ص 343.
17) میرزا خلیل کمره ای، مسلم بن عقیل، تهران، کتابخانه سقراط، چاپ اول، 1328، ص 61.
18) خلیفة بن خیاط بن ابی هیبرة اللیثی العصفری، شباب، تاریخ خلیفة بن خیاط، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415 ه . ق، ص 145.
19) شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص 178 ؛ الشهید مسلم بن عقیل، ص 68.
20) ذخائر العقبی، ص 222.
21) محمد بن علی بن الحسین بابویه القمی الشیخ الصدوق، الامالی، بیروت، دار الاعلمی للمطبوعات، بی تا، ص 111 ؛ بحارالانوار، ج 22، ص 288 ؛ محمد تقی التستری، قاموس الرجال، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1422 ه . ق، ج 10، ص 66 ؛ ذخائر العقبی، ص 222 ؛ نکت الهمیان، ص 200 ؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص 177 ؛ الشهید مسلم بن عقیل، ص 38 (با اندکی تفاوت).
22) جعفر بن محمد بن جعفر بن موسی بن قولویه القمی الشیخ الصدوق، کامل الزیارات، تهران، انتشارات پیام حق، 1377 ه . ش، ص 350.
23) جمل من أنساب الأشراف، ج 2، ص 334.
24) نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 5، ص 179.
25) نور: 26.
26) مقاتل الطالبیین، ص 62 ؛ المعارف، ص 204؛ لباب الانساب، ج 1، ص 399.
27) بنابر گزارش برخی دیگر از منابع تاریخی مسلم(ع) با ام کلثوم دختر امام علی(ع) ازدواج نموده است. نک: احمد بن علی بن الحسین ابن عنبه الحسنی، عمدة الطالب فی أنساب آل ابی طالب، قم، انتشارات الرضی، چاپ دوّم، 1961 م ، ص 32.
28) مقاتل الطالبیین، ص 62 ؛ لباب الأنساب، ج 1، ص 333.
29) جمل من أنساب الاشراف، ج 2، ص 328، لباب الأنساب، ج 1، ص 333.
30) المعارف، ص 204 ؛ جمل من أنساب الاشراف، ج 2، ص 328.
31) عمده الطالب، ص 32.
32) الموفق بن احمد المکی الخوارزمی، مقتل الحسین، بی جا، انوار الهدی، چاپ اول، 1418 ه . ق، ج 2، ص 54 ؛ الامالی الصدوق، ص 76.
33) تاریخ خلیفه بن خیاط، ص 145.
34) بحارالانوار، ج 98، ص 271.
35) همان، ج 45، ص 68.
36) ملا آقا فاضل دربندی، اسرار الشهاده، تهران، منشورات الاعلمی، بی تا، ج 2، ص 282.
37) همان، ص 285.
38) فخرالدین الطریحی، المنتخب، قم، منشورات الشریف الرضی، 1362 ه . ش، ص 37.
39) اسرار الشهاده، ج 2، ص 285.
40) لباب الأنساب، ج 1، ص 397.
41) تاریخ خلیفة بن خیاط، ص 89 .
42) الشیخ عبد الله المامقانی، تنقیح المقال، نجف، مکتبه المرتضویه، 1352 ه . ق، ج 3، ص 214.
43) الشهید مسلم بن عقیل، ص 76.
پدیدآورنده: ابوالفضل هادی¬منش

خیلی جالب بود ممنون
:Gol::Gol::Gol:

با تشکر از جناب معدنچی عزیز

بنده بر اين عقيده ام که علاوه بر مظلوميت وغربت حضرت مسلم در کوفه اخيرا نيز مورد ظلم بزرگي قرار گرفت وآن نحوه شهادت ايشان در فيلم مختار بود که در دهه محرم نيز بارها از شبکه هاي مختلف سيما پخش شد که حضرت مسلم بدون آنکه زخم آنچناني بر داشته باشند تسليم شدندو با دستان باز در مقابل عبيدالله قرار گرفتند و هيچ عکس العمل قابل توجهي از خود نشان دادند وبعد به دستور ابن زياد کسي ايشان را به طرف پشت بام دارالعماره راهنمايي کرد و حضرت مسلم بدون هيچ مقاومتي حتي خودشان از نبردبان بالا رفتند و آن شخص حضرت را به پايين انداختند در حاليکه در همين فيلم حتي جناب هاني چند بار به اين زياد حمله کردند که نگهبانان مانع شدند . اگر تاريخ چنين نوشته بود حرفي نبود در صورتيکه اکثر تواريخ جريان را جز اين نقل کرده اند

مسلم بیرون آمد و مانند شیر به لشکر حمله کرد، و جمعى را به جهنم واصل نمود، آنقدر جراحت بر بدن مبارک رسید و نیزه بر پشت او زدند که بى تاب شد در این هنگام مسلم را دستگیر کرده و نزد ابن زیاد آوردند، بعد از اینکه مسلم وصیت هاى خود را کرد، بکر بن حمان ملعون در موضعى از بام قصر، سر مبارک مسلم را از تن جدا نمود و رأس نازنین به زمین افتاد، سپس بدن مبارک را نیز به زمین انداخت.

1-حوادث الایام، صفحه 284

موضوع قفل شده است