سوال.....؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یکی به من جواب بده تشنمه.....
تبهای اولیه
عرفان چیست؟
کی با معرفته؟
کی از همه بیشتر خدا رو میشناسه؟
کسیکه بیشتر خدا رو میشناسه چی کارمیکنه تو روزمره؟
چه جوری با معرفتا رو بشناسیم؟
من تشنه ی معرفتم
کمکم کنید ............ به فریادم برسید.............
سلام دوست عزیز
معرفت؟؟؟؟؟؟؟؟
منظور شناخت خداست ؟
معرفت میخواین از خود خدا کمک بگیریدو قران رو با معنی مطالعه کنین به تفاسیر رجوع کنین و در خلقت و افرینش تفکر کنین فک کنم راه خوب برای معرفت پیدا کردن باشه:Gol:
الإمام الصادق عليهالسلام :
لَو يَعلَمُ النّاسُ ما في فَضلِ مَعرِفةِ اللّهِ عَزَّوجَلَّ ما مَدّوا أعيُنَهُم إلى ما مَتَّعَ اللّهُ بِهِ الأعداءَ مِن زَهرَةِ الحَياةِ الدُّنيا
ونَعيمِها ، وكانَت دُنياهُم أقَلَّ عِندَهُم مِمّا يَطَؤونَهُ بِأرجُلِهِم ، ولَنَعِموا بِمَعرِفَةِ اللّهِ جَلَّ وعَزَّ ، وتَلَذَّذوا بِها تَلَذُّذَ مَن لَم يَزَل في رَوضاتِ الجِنانِ مَعَ أولِياءِ اللّهِ .
إنَّ مَعرِفَةَ اللّهِ عَزَّوجَلَّ آنِسٌ مِن كُلِّ وَحشَةٍ ، وصاحِبٌ مِن كُلِّ وَحدَةٍ ، ونورٌ مِن كُلِّ ظُلمَةٍ ، وقُوَّةٌ مِن كُلِّ ضَعفٍ ، وشِفاءٌ مِن كُلِّ سُقمٍ .
امام صادق عليهالسلام :
اگر مردم از فضيلت شناختِ خداوند ـ عزّ وجلّ ـ باخبر مىشدند ، به نعمتها و خوشىهاى زندگى دنيوى كه خداوند ، دشمنان را از آن برخوردار ساخته است ،
چشم نمىدوختند و دنيايشان از آنچه با گامهايشان بر آن پاى مىنهند نيز كمتر مىشد و با نعمت معرفت خدا عزَّ و جلَّ متنعّم مىشدند و از آن ، لذّت مىبردند ؛ لذّت بردن كسى كه همواره در باغهاى بهشت ، در كنار اولياى خداست !
در حقيقتْ شناخت خدا ، مونسى در برابر هر بىكسى ، همدمى در برابر هر تنهايى ، نورى در برابر هر تاريكى ، نيرويى در برابر هر ناتوانى ، و درمان براى هر بيمارى است !
عرفان چیست؟
عرفان به اعتقاد عارفان : احساس عمیق خداوند در درون خویش و تسلیم شدن به او و عشق ورزیدن به او با دل و جان دانسته اند.
عرفان در اصطلاح عبارت است از شناخت قلبی که از طریق کشف و شهود، نه بحث و استدلال حاصل میشود و آن را علم وجدانی هم میخوانند. کسی را که واجد مقام عرفان است عارف گویند.
سلام علیکم ، خداوند از رگ گردن به تو نزدیک تر است.
عارف آن است که به کسی جفایی نکند ؛ نه به خود ، نه به خلق خدا و نه به خدای خویش
البته میدونم ونحن اقرب .....
خیلی جواب خوبی برام بود اما شاید من گنجایش پذیرفتن این جمله رو ندارم ،به درک عمیقی از این آیه نرسیدم،
واضح تر صحبت میکنید؟
عرفان چیست؟کی با معرفته؟
کی از همه بیشتر خدا رو میشناسه؟
کسیکه بیشتر خدا رو میشناسه چی کارمیکنه تو روزمره؟
چه جوری با معرفتا رو بشناسیم؟
من تشنه ی معرفتم
کمکم کنید ............ به فریادم برسید.............
سلام
1- عرفان یعنی شناخت حق تعالی به طریقه کشف و شهود باطنی
2- هرکس که به بالایی رسید
3- خوشا آنان که دائم در نمازند یعنی دائما در محضر سراسر نور و برکت حضرت حق هستند . شاید کار خاصی هم انجام ندهند اما با چشم جان جلوه های گوناگون محبوب را نظاره گرند
جلوه کند نگار من تازه به تازه نو به نو
4- اولیائی تحت قبائی لا یعرفهم غیری
تا محرم نشوی نشناسی حتی اگر کسی صریحا به شما بگوید فلانی عارف است
5- در وادی معرفت عجله ممنوع است . عالم عالم تدریج است و کم کم و پله به پله بالابروید . قصه قصه تعالی روح و جان است و این جان دربند عالم طبع است و عالم طبع عالم تدریج است عجله ممنوع .
راه دو تاست :
طریقه تطهیر ظاهر و باطن بر اساس شرع مقدس که چون جان پاک شد حق در آن متجلی است
طریقه علم و معرفت که باید کسب علم دین و معارف عالیه بفرمایید در عین رعایت حدود شرعی
یا علی این راه باز و این جاده دراز به راه بیفت اگر مشتاق صادقی و بگو در هر قدمی :
سیوتینا الله من فضله و رسوله نا امید مشو که : لا ییاس من روح الله الا القوم الکافرین
موفق در پناه حق:Gol:
تَنکس،اما من برنامه ای برای رسیدن به معرفت و برنامه ای برای تقرب میخوام.
سلام
ظاهرا خیلی عجله دارین به اندازه ای که جوابها را هم با دقت نمی خوانید . اگر از الان اهل ظرافت و نکته سنجی نباشید .....
امیدوار باشید و دقت بفرمایید
موفق در پناه حق:Gol:
از شما و از همه دوستان عزیز تشکر می کنم
عجله دارم اما؛
مطالب رو با دقت خوندم .
مث این که این طوری نمیشه باید خودم دوباره دست به کار شم....یا علی
عرفان چیست؟ حيا از وجه الله در ظاهر و باطن =ترک گناه
کی با معرفته؟شناخت کسي که ما را خلق کرده و وقتي شناختيم=ترک گناه
کی از همه بیشتر خدا رو میشناسه؟=کسي که اوامرش رو بيشتر از همه مطيعه=ترک گناه
کسیکه بیشتر خدا رو میشناسه چی کارمیکنه تو روزمره؟ =در هر نفس =ترک گناه
چه جوری با معرفتا رو بشناسیم؟=حيا کنندگان از خداي يکتا =تارکين معاصي و گناه
من تشنه ی معرفتم=و ذروا ظاهر الاثم و باطنه
نمي دونم فهميديد کليد يگانه قرب رو؟مولا علي عليه السلام فرمودند : هيچ عباداتي بالاتر از ترک گناه نيست
دنبال ضرب و تقسيم نباشيد اين در يک کليد بيشتر نداره
اونهائي که مي پيچون مسئله رو فقط دارن اون کليد رو توي جعبه هاي مختلف مي ذارن
آخرسر وقتي به در مي رسين اخرش بايد کليد همراه داشته باشين
هر کي باشين هر اندازه باشين اين در فقط با يه کليد باز ميشه
اونم
ترک گناه و گناه شامل همه معاصي و مکروهات ميشه
آقاي بهجت رحمت الله عليه با اون مقام و عظمتشون هر وقت کسي سفارش مي خواست فقط و فقط و فقط مي فرمود ترک گناه و به جا اوردن صحيح واجبات
عرفان چیست؟کی با معرفته؟
کی از همه بیشتر خدا رو میشناسه؟
کسیکه بیشتر خدا رو میشناسه چی کارمیکنه تو روزمره؟
چه جوری با معرفتا رو بشناسیم؟
من تشنه ی معرفتم
کمکم کنید ............ به فریادم برسید.............
با سلام خدمت شما دوست بزرگوار.
«عرفان» در لغت به معناى شناخت و شناسایى است و در اصطلاح روش و طریقه نظری و عملی ویژهاى برای تقرب به خداوند است. نتیجه عرفان وصول به توحید و کسب مقام ولایت و خلافت خداوند در زمین است.
عرفان اسلامی براى دستیابى و شناسایى حقایق هستى و پیوند ارتباط انسان با حقیقت است
عرفان در اصطلاح به ادراک خاصی اطلاق میشود که از راه متمرکز کردن توجه به باطن نفس (نه از راه تجربه حسی و تحلیلی عقلی) به دست میآید و در جریان این سیر و سلوک معمولاً مکاشفاتی حاصل میشود که شبیه به «رؤیا» است و گاهی عیناً از وقایع گذشته یا حال یا آینده حکایت میکند و گاهی نیازمند به تعبیر است، مطالبی که عرفا به عنوان تفسیر و مکاشفات و یافتههای وجدانی خویش بیان میکند «عرفان علمی» نامیده میشود.
عرفان واقعی تنها از راه بندگی خدا و اطاعت از دستورات او حاصل میشود.
امام خمینی(ره) در تعریف عارف گفته است: چون عرفان به علمی گفته میشود که به مراتب احدیت و واحدیت و تجلیات به گونهای که ذوق مقتضی آن است، پرداخته و از این که عالم و سلسله هستی جمال جمیل مطلق است، بحث میکند، هر کسی که این علم را بداند عارف گفته میشود. و بهترین کلامی که از هر کلامی دیگر جامعتر و زیباتر است، سخن وحی است که در وصف عارفان الهی گفته است: «رجالٌ لا تلهیهم تجاره و لا بیعٌ عن ذکر الله»یعنی پاک مردانی که هیچ کسب و تجارت آنان را از یاد خدا غافل نگرداند. این گونه افراد عارفان راستیناند.
امّا مقدمات و شرایط فراگیری عرفان و عارف شدن: عرفان به دو بخش نظری و عملی تقسیم میشود، در عرفان نظری همانند فلسفه از هستی شناسی بحث میشود، که می توان به صورت مقدماتی به کتابهای فلسفی مانند بدایه الحکمه، نهایه الحکمه، اسفار رجوع کرد و سپس کتابهای درسی عرفان نظری مانند: (تمهید القواعد، فصوص الحکم، مصباح الانس، و فتوحات مکیه) را در حوزههای علمیه و یا در دانشگاه نزد اساتید رشته عرفانی فراگرفت.
امّا در عرفان عملی که آن را علم سیر و سلوک مینامند، از این بحث میشود که سالک راه خدا برای رسیدن به قله منیع انسانیت یعنی توحید از کجا باید آغاز کند و چه منازل را باید به ترتیب طی کند تا به مقصد نهائی برسد. عرفان عملی که مسیر بسیار شیرین ولی صعب العبور است، مراتب و مراحل متعددی دارد.
در این جا مناسب و مفید است به طور خلاصه به بعضی مقدمات و مراتب عرفان اشاره شود:
1. مرتبه تجلیه: سالک کوی دوست «حق سبحانه» در مرحله اول با مراقبت کامل و عمل به ظواهر شرع مقدس و انجام بایدها (واجبات و مستحبات) و پرهیز از نبایدها (محرمات و مکروهات) شرعی، طهارت ظاهری و روحی و تسلیم در برابر خواستهای حق را در خود ایجاد میکند.
2. مرتبه تخلیه: در مرحله دوم، تلاش میکند که تمام صفات ناپسند فردی و اجتماعی مانند حسادت، تکبر، حرص، غیبت، عجب، دروغ، بد زبانی، و سایر صفات ناپسند که در کتابها اخلاقی مانند معراج سعادت، به طور مبسوط آمده و هر کدام مانع بزرگ بر سر راه تکامل انسانی است باید خود را از آنها پاکیزه کند.
3. مرتبه تحلیه: پس از رفع موانع و تخلیّه کامل نفوس از رذایل اخلاقی سعی باید کرد که خود را به زیور صفات پسندیده و اخلاق فردی و اجتماعی اسلام آراسته نموده، و این کار در درمان روح، نقش غذا و داروی تقویت را در درمان بیماری جسمانی دارد که باعث سرعت و بازگشت سلامت میشود. بعد از عبور از این مراحل صفای باطن و نورانیت قلب برای انسان سالک پدید میآید و او در وجود خویش جذبه محبت حق را احساس میکند و باعث گرایشهای شدید به عالم حقیقت و کم شدن تمایلات نشئه دنیا میشود، و به تدریج این محبت بیشتر میگردد، آتش عشق الهی در روح انسان روشن میشود و سالک به مقام فنای الهی بار مییابد که آن نیز سه درجه دارد:
الف. فنای در افعال: سالک در این مقام همه قدرتها و علل و عوامل موثر را در برابر اراده حق سبحانه بیتأثیر دیده و حقیقت معنای لا حول و لا قوه الا بالله، برای او تجلی میکند به گونهای که از هیچ کس جز حق پروا نداشته و به هیچ چیزی جز حق امیدوار نیست.
ب. فنای در صفات: سالک در این مقام عالم را با تمام اوصاف و کمالات و آثار و جلوههای وجودی که دارد، مظهر حق دانسته و تجلی جمال زیبای دوست میبیند، لذا گفتهاند:
بدریا بنگرم دریا تو بینم
به صحرا بنگرم صحرا تو بینم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت
جمال چهره زیبا تو بینم
ج. فنای در ذات: سالک در این مقام همه اسماء و صفات حق را مستهلک در ذات احدیت یافته و به جز ذات احدی، هیچ گونه هستیای در روح او باقی نمیماند و حقیقت آیه: «لمن الملک الیوم، لله الواحد القهّار» برای او تجلی میکند. بحث تجلی و ظهور مربوط به عرفان نظری است. اهل معرفت بر این اعتقاداند که ذات الهی شخص وجود و وجود شخصی بی نهایت هستی است و آنچه از خلق می شناسیم، همه تجلیات و مظاهر و تعینات ذات احدی وجود است.
برای مطالعه در این خصوص به کتاب "تجلی و ظهور در عرفان نظری" نوشته سعید رحیمیان چاپ دفتر تبلیغات اسلامی حوزه مراجعه کنید.
در زمینه عرفان عملی مطالعه کتابهای زیر مفید خواهد بود:
1- آداب الصلوة , امام خمینى
2- چهل حدیث ,امام خمینى
3- المراقبات , میرزا جواد ملکى تبریزى
4- اسرار الصلوة , میرزا جواد ملکى تبریزى
5- رساله لقاءالله , میرزا جواد ملکى تبریزى
6- رساله لب اللباب , علامه طهرانى
7- رساله سیر و سلوک بحرالعلوم
8- سیر و سلوک , یک بانوى ایرانى (مجتهده امین)
9- اسرار عبادات , آیتاللّهجوادى آملى
10- عرفان اسلامى , شهید مطهرى
11- نامهها و برنامهها , حسن زاده آملى
12- در آسمان معرفت , حسن زاده آملى
سلام
سرکار خاک خدایی خیلی خوش اومدین به اسک دین
اگز دنبال عرفان ناب حقیقی هستید فقط و فقط و فقط از راه معارف خود اهلبیت علیهم السلام اقدام کنید ولاغیر .
یقین بدونید که طیّ نمودن راه معرفت خدا ممکن نیست مگر به هدایت این پیشوایان حقیقت چنانچه خود ائمه (علیهم السلام) فرمودند :
(بنا عرف الله و بنا عبد الله لولانا ما عرف الله)
موفق و پیروز باشید :Gol:
نمیدونم چطور منظورم رو برسونم (خیلی خیلی مواظب باشین . )
بنده خودم از نوجوانی تا الان چندتا روایت رو سرلوحه ی زندگی و اعتقاداتم قرار دادم که یکی از مهمترین روایات رو در بیوگرافیم نوشتم :
1- قال الصادق علیه السلام :
ایاک ان تنصب رجلا دون الحجه و تصدقه فی کل ما قال ؛
بپرهیز از اینکه غیر از حجت معصوم الهی کسی را پیش داشته و هر چه می گوید از او بپذیریو تصدیق کنی .
2- الإمامُ الکاظم(ع) : یا هِشام! إنَّ لِلّهِ علی النّاسِ حُجَّتَینِ : حُجَّهً ظاهرهً و حُجّهً باطِنَه ، فأمّا الظّاهِرَهُ فالرُّسُل و الأنبیاءُ و الأئِمَّهُ ـ علیهمُ السّلام ـ و أمّا الباطِنَهُ فَالعُقول. (اصول کافی/ ج۱، ص۱۶)
ای هشام خدا بر مردم دو حجت دارد حجت آشکار و حجت پنهان، حجت آشکار رسولان و پیغمبران و امامانند و حجت پنهان عقلهای آنهاست
3-این کلام امیرالمومنین علی(ع) را همواره در نظر دارم که:
«ان دین الله لایعرف بالرجال بل بآیه الحق، فاعرف الحق تعرف اهله . (بحارالانوار ۱۲۰٫۶۸)
دین خدا با معیار شخصیتها شناخته نمی شود بلکه با شناخت آیه های حق شناخته می شود پس حق را بشناس آنگاه اهل حق را خواهی شناخت».
4- قال الصادق عليه السلام
من دخل فى هذا الدين بالرجال اخرجه منه الرجال كما ادخلوه فيه و من دخل فيه بالكتاب و السنة زالت الجبال قبل ان يزول . بحار / 2 / 105
هر کس به اعتبار شخصیت ها وارد دین شود ، به خاطر همین شخصیت ها روزی از دین خارج می شود . اما کسی که به اعتبار کتاب خدا و سنت رسول اکرم و(و ائمه معصومین علیهم السلام) داخل دین شود ، کوه ها از جا کنده می شود ولی تزلزلی در شخص وارد نمی شود.
امیدوارم خدا در این هدف بهترین راه رو در مسیر زندگی تون قرار بده :Gol:
التماس دعا
[="green"]عمل کنیم به هر چه می دانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمی دانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم.[/]
آیت الله بهجت
از شما و از همه دوستان عزیز تشکر می کنم عجله دارم اما؛ مطالب رو با دقت خوندم . مث این که این طوری نمیشه باید خودم دوباره دست به کار شم....یا علی
سلام
در وادی عرفان بدون استاد انسان به هیچ جایی نمی رسد مگر اینکه دارای استعداد ذاتی بالایی باشد که چنین کسانی هم نیاز به پرسش از دیگران ندارند چون آنقدر بالفعل هستند که کافی است راه بیفتند و چند قدمی بردارند .
کسی که شما را به اهل بیت ع حواله می کند خبر ندارد حجت الهی اکنون غایب است و باید از طریق نواب عام یعنی علمای ربانی به ایشان نزدیک شد .
از اکنون به شما هشدار می دهم بدون استاد وادی عرفان را قصد نکنید که جز سرخوردگی نصیبتان نمی شود .
عرفان دو اصل دارد :
1- توحید
2- ولایت
لزوم استاد یعنی همان ولایت . اگر نیمی از عمر را صرف یافتن استاد راه کنید شایسته است . تا پیش از آن خود را در بندگی خدا بیازمایید . واجب حرام مکروه مستحب ، اخلاقیات ، اخلاص و صدق .
عرفان یا برای جان پاک پاک مستعد تحقق می یابد یا برای کسی که دستش در دست ولی الهی است .
من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم تو خواه .....
موفق در پناه حق:Gol:
از شما و از همه دوستان عزیز تشکر می کنم عجله دارم اما؛ مطالب رو با دقت خوندم . مث این که این طوری نمیشه باید خودم دوباره دست به کار شم....یا علی
سلام
هیچکس بی اوستا چیزی نشد .
عارف یا مجذوب سالک است که حق تعالی اورا در جذباتی مهمان تجلیات ذاتی و صفاتی می کند و پس از آن اورا رها می کند تا به قدم سلوک این مسیر را بپیماید و یا سالک مجذوب است که از طرق گفته شده بسوی او راه می پیماید .
اگر کسی از گروه اول است که خود می داند و حق تعالی اورا قدم به قدم به یقین ونه به ظن و گمان هدایت می کند
اگر کسی از گروه دوم است که باید استادی بجوید تا اورا به سر منزل مقصود برساند . اگر چنین کسی نیمی از عمر را صرف یافتن چنین استادی کند شایسته است . علمای ربانی بهترین استادند و الحمدلله این امت و این ملت از آنان بی بهره نیست
تا پیش از تشرف به محضر این بزرگان باید در طاعت و عبادت خالصانه خدا سعی و تلاش نمود تا خدا چه بخواهد .
هرکس بدون استاد در این مسیر قدم بردارد جز خسران و سرخوردگی چیزی نصیبش نمی شود .
موفق در پناه حق :Gol:
جناب حامد سلام بر حجت اشکار الهی و جمیع خادمانشان
اول باید سالک ظرف وجودی استاد را پیدا کند بعد استاد به او معرفی می شود
درسته؟
اول باید سالک ظرف وجودی استاد را پیدا کند بعد استاد به او معرفی می شود درسته؟
سلام
حقیر صدق را برای یافتن استاد کافی می دانم .
همانطور که تشنه دنبال آب است آب دنبال تشنه است
تشنه آب آب می کند و آب تشنه تشنه
یقین بدانید اگر کسی خواهان راستین این طریق باشد استاد دستگیر می رسد
موفق در پناه حق
عرفان چیست؟
کی با معرفته؟
سلام به همه دوستان
در مرد این سوال در این تاپیک خوب بحث شده می تونید ببینید:
با موضوع:عارف کیست؟ و عرفان چیست؟
http://www.askdin.com/showthread.php?t=63
کی از همه بیشتر خدا رو میشناسه؟
کسی خدا رو خوب می شناسد که هميشه به ياد خدا باشد و دو سير و حركت راانجام دهد.
الف- حركت و سير فكري و نظري
ب - حركت و سير عملي
مقولة «الف» شامل شناخت خداوند و صفات او و حاكميت بلامنازع ومقتدرانه اراده او بر سراسر هستي است. اين شناخت مبتني بر تفكر، تعقل،مطالعه و تحقيق است. آدمي يك بار براي هميشه بايستي با روش صحيح ومنطقي موضوع خدا را براي خود حل كند. وقتي به نتيجة مثبت رسيد - همانگونه كه بزرگان خرد و انديشه رسيدهاند - نسبت و جايگاه خويش و خدا را درصحنه هستي ترسيم نمايد.
پس از آن در خواهد يافت كه در جهان حقيقتي بالاتر، ژرفتر و محكمتراز حقيقت «الله» نيست. لذا سر بر آستان او ميسايد و همواره ياد او در دل، برهمه چيز غلبه ميكند.
پس ميبايست سير عقلاني و فكري را مبرهن و منطقي انجام داد وشبهات را از دل بيرون كرد، براي اين منظور تفكر منظم و منطقي، شرطيضروري است. پيشنهاد ما آن است كه دفتري را به اين كار اختصاص دهيد ويك يك مسائل خود را دربارة خداوند نوشته و به حل آن بپردازيد. البته ايندفتر را هيچ گاه نبنديد و همواره آن را گشوده نگاه داريد، چرا كه همواره آدمينيازمند تغذية فكري و اصلاح و تكامل فكري است.
اين مرحله را با مطالعه كتابهاي مفيد در اين زمينه تكميل فرماييد.
در مقولة «ب» برنامههايي عملي است كه جان و نفس آدمي را براي نيل بهمقصود فراهم ميكند. برخي از آنها عبارت است از :
1- به پا داشتن نماز در وقتهاي معين خود (اقم الصلوة لذكري)؛
2- توجه كافي به عبادات و انجام صحيح و دقيق آن؛
3- دوري از دل مشغولي ها و كارهاي عبث و بيهوده؛
4- شركت در مجالس موعظه و نصيحت و ياد خداوند؛
5- تلاوت قرآن با تدبر و توجه به معاني؛
6- خواندن دعاهاي مأثور با توجه به معاني آنها؛
7- ذكر زباني خداوند (مانند لااله الا الله ، لا حول ولاقوة الا بالله ، سبحانالله و ...)؛
[
نمي دونم فهميديد کليد يگانه قرب رو؟مولا علي عليه السلام فرمودند : هيچ عباداتي بالاتر از ترک گناه نيست
تبارک الله
واقعا خوب گفتین اما به نظر من ترک گناه تنها کافی نباشه و نیاز به یک مکمل داره ترک گناه برای تقرب به خدا لازمه ولی کافی نخواهد بود
سرکار خاک خدایی در جایی اشاره کردین باید خودتون دست به کار شین خوب اگه چیزی هست بفرمایید تا ماهم بهره ببریم و اگه شما هم به نتیجه ای رسیدید مارو هم بی خبر نزارین
یاعلی :Gol:
خودم باید دوباره دست به کار شم ...،اینو گفتم وبا یه یا علی آستینامو زدم بالا تا دست به کار شم ،
خودمم نمیدونستم باید چی کار کنم ،یه نیرو ویه جاذبه ای منو به سمت خودش میبرد...........
با آستین بالازده مشغول وضو گرفتن شدم،خودمم نمیدونستم دارم چی کار میکنم ،همینطوری،ناخواسته آماده ی رفتن به مسجد شدم ،......
.
.
.
.
.
بعد از یه مدتی رفتم به سراغ کتابخونه ی مسجد و به چند تا کتاب سرکی کشیدم،تا این که یه دفعه کتاب زمزم عشق (شرح مفاهیم عرفانی در نیایش های شهید چمران ) تالیف دکتر اسماعیل منصوری لاریجانی رو برداشتم و با خودم گفتم ؛خودشه همینه .
مطالب قشنگی داره
اما راستشو بخواید زیاد وقت نکردم بخونمش
این روزا مشغله ام خیلی زیاد شده:khandeh!:
حتما وقتی کامل خوندم مطالب قشنگشو تقدیمتون میکنم،
شمام از راهنمایی من دریغ نکنید
ممنونه همتون .
این همه فلسفه بافی کردم واسه این که بگم اوستا خودشه،خودش کمکمون میکنه تو این راه،خودش دست تشنه هارو میگیره،میبره هرجایی که باید،حتی بهشون کتاب معرفی میکنه.....
راستی دوستان شماهم اگه کتابی در مورد عرفان می شناسید بفرمایید تا ما هم فیض ببریم،
ما که همون پله های اول گیریم ،داریم درجا می زنیم ،من هنوز تشنه ام ها....
نگفتین؟!!! جناب حامد!
((سلام
حقیر صدق را برای یافتن استاد کافی می دانم .
همانطور که تشنه دنبال آب است آب دنبال تشنه است))،
((( صدق؟؟؟
میشه ایشونو بیشتر معرفی کنید؟؟؟
ایشونم تشنه هستند؟؟؟؟؟
تشنه ی پاسخ دادن به دیگران؟؟؟ )))
کسی جناب صدق رو می شناسه؟؟؟
"تبارک الله
واقعا خوب گفتین اما به نظر من ترک گناه تنها کافی نباشه و نیاز به یک مکمل داره ترک گناه برای تقرب به خدا لازمه ولی کافی نخواهد بود "
باهاتون موافقم،ترک گناه کافی نیست،البته ترک گناه در کنار عمل به واجبات به طور صحیح،توصیه شد،شما راه دیگه ای می شناسید بفرمایید. :Gol:
مرد میدان ترک گناه هستین که می گین کافی نیست؟
کلامی که بالاتر از قران نیست هست؟
سوره انعام رو بخونید اونجا که خدای یکتا موعظه می کنه به راه حق اول چیزی که می گه توحیده و مستقیما بعد از توحید ترک گناه
اینا وادی های وصلند البته ترک گناه چیزیه که از اول تا به اخر همراهه پس مهمترین و اولین و اخرین امره
نگفتین؟!!! جناب حامد! ((سلام حقیر صدق را برای یافتن استاد کافی می دانم . همانطور که تشنه دنبال آب است آب دنبال تشنه است))،
سلام
خداحافظ
[="Purple"]سلام و درود خدا بر شما
جناب حامد، بزرگوار چرا خداحافظی؟
سرکار خاک خدایی، این که جناب حامد فرمودند، قدم اوله.
یعنی اینکه در راه مطلوب صدق نشون بدی.
دست یابی به استاد و استاد داشتن مقام آسونی نیست که نصیب هر رهرویی بشه.
در مسیر خواستتون صادق باشین، تا به بیان جناب fageer ظرفیت وجودی استاد رو پیدا کنید و بعد از اون دیگه نیازی نیست که دنبال استاد بگردین، چرا که استاد خودش بر سر راهتون قرار میگیره.
جناب حامد درست می فرمایند. همونطور که تشنه میگه آب، آب هم میگه تشنه...
روزی آیت الله انصاری همدانی به همراهانشون فرمودند که باید به ترکمنستان بریم، وقتی به اونجا رفتن، استاد سراغ جوانی رفتن که حال مخصوصی داشت، این جوان اون لحظه نیاز به استاد داشت و استاد هم به فریادش رسید.
صدق یعنی اینکه شما طالب واقعی باشید، اینکه این روزا مشغله زیادی دارین و کار فراوان، این یعنی...
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
موفق باشید[/]:Gol:
من که هستم؟
از کجا امده ام؟
چرا آمده ام؟ پس از اینجا به کجا میروم؟
چه توانایی هایی دارم؟
چگونه باید زندگی کنم ؟
زندگی خوب چیست؟
تفاوت من با سایر موجودات در چیست؟
وووو
اگر توانستی به سوالاتی اینچنین پاسخی صحیح به دست آوری تا حد بسیار زیادی به خودت شناخت پیدا کردی و وقتی خودت را بشناسی معرفت الهی نیز پشت سرش خواهد آمد و عمل نیک و صالح به دنبالش و کم کم پای در وادی عرفان خواهی گذاشت. عرفان نیز سلسله مراتب دارد که بستگی به سالک تفاوت میکند. هر مقدار شناخت بیشتر باشد بیشتر از راه طی کرده ای.
با سلام به دوستان و کسب اجازه
نکته ای عرض کنم در بحث نیاز به استاد که داشتن استاد و راهنما در عرفان , اخلاق و مسير كمال يك ضرورت است . استاد چندين نقش مي تواند ايفا كند:
الف ) در سير و سلوك اخلاقي انسان با مسائل پيچيده و مشكلي روبه رو مي شود كه استاد پيوسته بيانگر معضلات و مشكلات راه بوده و سالك را ارشاد مي كند; وگرنه چه بسا به صورت عقده هايي در دل بماند و عدم حل آنها به تدريج باعث انحراف يا بي تفاوتي انسان گردد.
ب ) اطلاعات وسيع و تجارب گسترده استاد, مي تواند اطلاع و آگاهي انسان را افزون كند.
ج ) وجود استاد و درك محضر او, مي تواند ايجاد شوق و انگيزش نمايد و هر از چندي انسان شور و نشاط تازه اي پيدا كند.
د ) علاوه بر همه ئ اينها وجود استاد مي تواند براي اهداف كمالي انسان تجسأم عيني داشته باشد و اين موضوع نقش بسيار حساسي در پرورش و ترقي انسان خواهد داشت ; چون نفس انسان الهام پذير است و خواه ناخواه رفتار ديگران در او اثر مي گذارد; به ويژه اگر كسي مورد علاقه و محبت او باشد اين اثر نافذتر است . بر همين اساس بر انتخاب استاد تائكيد بسيار شده است .
امام صادق (ع ) مي فرمايد: ((اياك ان تنصب رجلا" دون الحجه فتصدقه في كل ما قال ; مبادا بدون داشتن حجت و دليل , كسي را براي خود شاخص گردانيده و آن گاه هر چه گفت , او را تصديق كنيد)) (وسائل الشيعه , ج 27, ص 126).
هم چنين در روايت ديگري از امام صادق (ع ) نقل شده است كه : «اياك ان تدين بما لاتعلم ; بر حذر باشيد از اين كه ديانت خود را بر پايه جهالت قرار دهيد» (كافي , ج 1, ص 42).
احاديث فراواني در ضرورت وجود استاد و راهنما وجود دارد كه قابل توجه و تأمل است :
الف ) امام سجاد(ع ) مي فرمايد: ((هلك من ليس له حكيم يرشده ; كسي كه حكيم فرزانه اي او را ارشاد نكند, در معرض هلاكت قرار خواهد داشت )).
ب ) امام صادق (ع ) مي فرمايد: ((من لم يكن له واعظ من قلبه و زاجر من نفسه و لم يكن له قرين مرشد استمكن عدوه من عنقه ; كسي كه از قلب خويش واعظي و از نفس خويش بازدارنده اي نداشته باشد و هم چنين در كنار خود ارشاد كننده و راهنمايي نداشته باشد, دشمن خود را بر خويش مسلأط ساخته است )) (من لا يحضره الفقيه , ج 4, ص 402).
((جالس اهل الورع والحكمه واكثر مناقشتهم فانك ان كنت جاهلا" علأموك و ان كنت عالما" ازددت علما" ; با اهل ورع و حكمت مجالست داشته باش و بسيار با آنها به گفت و گو بپرداز كه در آن صورت اگر جاهل باشي به تو آموزش خواهند داد و اگر عالم باشي بر ميزان معلومات تو افزوده خواهد شد)) (غرر الحكم , ص 429).
با سلام به دوستان و کسب اجازه
نکته ای عرض کنم در بحث نیاز به استاد که داشتن استاد و راهنما در عرفان , اخلاق و مسير كمال يك ضرورت است .
با سلام
میفرمایید در راه عرفان و اخلاق و مسیر کمال داشتن استاد ضرورت است .
این استاد چه ملاکهایی باید داشته باشه ؟
با سلام و عرض ادب
ببخشید متوجه سوالتون نشده بودم.
شايسته است استاد اخلاق از ابعاد فراواني برخوردار باشد كه به اختصار به برخي از آنها اشاره مي کنم:
اول: نكات مربوط به شخص اوست نظير:
1- برخوردار از آراستگي ظاهر باشد؛
2- خودساخته و مهذب باشد؛
3- وقار و ادب در وجودش نمودار باشد؛
4- زهد و ساده زيستي را رعايت نمايد؛
5- بهره كافي از حكمت و معارف داشته باشد.
دوم: نكات مربوط به محتواي سخن اوست نظير:
1- آموزنده و مفيد باشد؛
2- در انتخاب و گزينش خوشذوق باشد؛
3- نظم و تناسب در كلام را رعايت كند؛
4- عباراتش بليغ و رسا باشد؛
5- تعبيراتش خوش آهنگ، نرم و دلنشين باشد؛
6- استوار و توجيهپذير باشد؛
7- در مجموع جذّاب و گيرا باشد؛
8- و در نهايت در انسان انگيزش ايجاد كند.
موفق باشید
برخورد با استاد عرفان و سیر و سلوک باید چطور باشه ؟
بعضی میگن باید کاملا تسلیم اوامر استاد و مرشد باشی درسته ؟
با سلام میفرمایید در راه عرفان و اخلاق و مسیر کمال داشتن استاد ضرورت است . این استاد چه ملاکهایی باید داشته باشه ؟
میفرمایید در راه عرفان و اخلاق و مسیر کمال داشتن استاد ضرورت است
به نظر شما بهترین استاد کیست؟ آیا نه اینکه معصومین علیهم السلام بهترین الگو و استاد راه هستند . احادیث و روایات معصومین علیهم السلام در تبیین و تفسیر وحی الهی و اموزش زندگی سعادتمند کم نیستند.
عزیزی بزرگوار میگفت اولین قدم در وادی عرفان اینکه از رساله عملیه مرجع تقلیدت شروع کن .موبه مو به دستوراتش در هر زمینه ای عمل کن ببین چقدر جلو می افتی.
بارها از ایةالله بهجت ره در این زمینه سوال شده بود و ایشان پاسخ فرمودند: به انچه میدانید عمل کنید.
و چه سخن پر باری به نظر شما ما چه قدر به دانسته هامان عمل میکنیم؟؟؟؟
ما میدانیم دروغ زشت است ،میدانیم راستی خوب است ، میدانیم نماز شب چه قدر سفارش شده است ...... چه قدر عمل میکنیم ؟
عرفان را که نمیتوان در سرنگ کرد و تزریق کرد . باید از پیش پا افتاده ترین کارها شروع کرد. باید کمر همّ بست . به قول امام (ره) تا دیر نشده باید خود را اصلاح کرد.
با سلام و تشکر از جناب زمزم عزیز و بزرگوار
بنده با حرف های شما کاملا موافق هستم
ولی یه نگاهی به نوشته های زیر بندازین :
نکته ای عرض کنم در بحث نیاز به استاد که داشتن استاد و راهنما در عرفان , اخلاق و مسير كمال يك ضرورت است .
در وادی عرفان بدون استاد انسان به هیچ جایی نمی رسد
از اکنون به شما هشدار می دهم بدون استاد وادی عرفان را قصد نکنید که جز سرخوردگی نصیبتان نمی شود .
عرفان دو اصل دارد :
1- توحید
2- ولایت
لزوم استاد یعنی همان ولایت . !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اگر نیمی از عمر را صرف یافتن استاد راه کنید شایسته است . تا پیش از آن خود را در بندگی خدا بیازمایید . واجب حرام مکروه مستحب ، اخلاقیات ، اخلاص و صدق .
عرفان یا برای جان پاک پاک مستعد تحقق می یابد یا برای کسی که دستش در دست ولی الهی است .
من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم تو خواه .....
اگر کسی از گروه دوم است که باید استادی بجوید تا اورا به سر منزل مقصود برساند . اگر چنین کسی نیمی از عمر را صرف یافتن چنین استادی کند شایسته است . علمای ربانی بهترین استادند و الحمدلله این امت و این ملت از آنان بی بهره نیست
تا پیش از تشرف به محضر این بزرگان باید در طاعت و عبادت خالصانه خدا سعی و تلاش نمود تا خدا چه بخواهد .
هرکس بدون استاد در این مسیر قدم بردارد جز خسران و سرخوردگی چیزی نصیبش نمی شود .
لطفاً نظر شریف تون رو در این موارد بفرمایید .
موفق باشید در پناه امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف :Gol: