معارف دین در اسارت فهم مخاطب معصومین علیهم السلام

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
معارف دین در اسارت فهم مخاطب معصومین علیهم السلام

سلام

روایت مشهوری از پیامبر اکرم ص نقل است که فرمودند :

نحن معاشرالانبیاء امرنا ان نکلم الناس علی قدر عقولهم

ما پیامبران ماموریم که در حد عقل و درک مردم با آنها سخن بگوییم

حال با توجه به سواد و فرهنگ نازل عرب جاهلی عصر پیامبر اکرم ص و نورس بودن امت در فهم دین در ایام ائمه علیهم السلام شما قضاوت کنید معارف دین در چه حدی القاء شده است ؟

اینستکه صاحبان فهم عمیق در معارف دین از ظاهر الفاظ عبور کرده و به سرچشمه زلال حقیقت آن می رسند . اینها کسانی اند که در مقام علم و عمل ثابت و استوار قدم برداشتند و خداوند وعده خویش را در مورد آنها انجاز فرمود و به آنها آموخت آنچه را نمی دانستند .

به نظر می رسد جنگ علمای معروف به علمای ظاهر با صاحبان نظر و بصر عمیق از قبیل فلاسفه و عرفا از این قبیل باشد .

یعنی علمای ظاهر بدون توجه به این حقیقت در باب القاء معارف بر ظواهر متصلب شدند اما گروه دیگر این اصل را فراموش نکردند و در پی فهم عمیق معارف رفتند و به منزل مقصود هم رسیدند .
البته در میان اصحاب و مخاطبین معصومین علیهم السلام تعداد انگشت شماری انسان عمیق پیدا می شده است که حضرات بتوانند بعضی حقایق را به ایشان عرضه کنند از قبیل سلمان و کمیل . اما تعداد این افراد مانند روایات نابی که از آنها رسیده است اندک است .

البته توجه بفرمایید بحث ما در معارف است نه احکام . چه اینکه احکام به عمل باز می گردد و عمل مجال برخورداری از صور و اشکال مختلف و مراتب متعدد ندارد . اما معارف مجال گسترده ای در مراتب دارد .

موفق در پناه حق :Gol:

سلام
تصلب بر ظواهر معارف دین چیزی جز محرومیت از حقایق بیکران باطنی آن را بدنبال ندارد
موفق در پناه حق

سلام
این تاپیک را دوباره احیاء می کنیم تا بر این مطلب تاکید کنیم که :
بین تمام مرتبطین با معارف دین از اهل ظاهر تا اهل باطن حجاب فهم است .
تا بر این نکته اصرار ورزیم :
هیچ فهمی از معارف دین عین آن نیست بلکه مرتبه ای آن است لذا نسبت مرتبطین با معارف در یک نگاه کلی با دین یکسان است به عبارت دیگر همه ریزه خوار این خوان هستند
تا به این نتیجه برسیم که :
هیچ عالم دینی نمی تواند برای رد فهم دیگران از معارف از نام مخالفت با قرآن و سنت استفاده کند چه اینکه بین او و معارف هم حجاب فهم است و عینیتی بین فهم او و دین وجود ندارد بلکه باید از مخالفت با فهم خودش از قرآن و سنت سخن بگوید .
البته توجه به این نکته لازم است که بحث در حوزه معارف است نه احکام که موضوعشان امور عملی است . چه اینکه عمل مجالش ضیق است و تکثر پذیر نیست . اما موضوع معارف و عقاید حقایق هستی است و این حقایق به جهت ذو مراتب بودن قابلیت تکثر را دارد .
موفق باشید

با سلام

و با تشکر

از دوستان قرآنی میخواهم که تفسیر و معنی غلمان و ولدان مخلدون وکیفیت لذت بری از ایشان را برای من شرح دهند :

وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ {الطور/24}

يطوف عليهم ولدان مخلدون ، واقعه-17

پیرامون ایشان پسرانی جوان سفید و زیبا و جاوید میگردند !

سلام
خود آیه اشارت دارند که :

خیر البریه;125989 نوشت:
لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ

خیر البریه;125989 نوشت:
مخلدون

البته به شرطی این معنا فهمیده می شود که چشم و دل و ذهن فرد آلوده نباشد وگرنه بر مبنای آلودگی خودش این جواب غلط است
موفق باشید

نقل قول:

البته به شرطی این معنا فهمیده می شود که چشم و دل و ذهن فرد آلوده نباشد وگرنه بر مبنای آلودگی خودش این جواب غلط است


با سلام و تشکر

بالاخره در بهشت چگونه از پسران کامجویی میشود ؟

حامد;125926 نوشت:
هیچ عالم دینی نمی تواند برای رد فهم دیگران از معارف از نام مخالفت با قرآن و سنت استفاده کند

سلام
دوست عزیز!
می تونم بپرسم اون موقع چه معیاری مشخص می کنه که مثلا فهم فلان عالم با فلان فیلسوف کدام توهم است کدام حقیقت؟
نحن ابناء الدلیل نمیل حیث یمیل! مگر دلیل ما غیر از آیات و روایات صحیحه است!
من یادم نمیاد جایی فهم شخصی ولو عالمی دلیلیت داشته باشد!ولو برای شخص خودش ! قطع مذکور در اصول هم در دایره و حوزه موضوعات است, نه احکام.
اگر نگوییم سیره ائمه علیهم السلام رد کننده این نوع استنباط و لو معارف خارج از حوزه احکام شرعیه بوده و است.
پرواضح است که فهم فقیه بر استنباط وارد شده از آیات برای استخراج احکام شرعیه تخصصا خارج است.
البته حدیث مذکور صحیح است اما فکر کنم سلمانها !مقدادها ابوذرها و این هشام 15ساله ها در همان زمان عرب به قول شما کم کشش بودند! پس حرفتان کلیت ندارد! و کذلک نتیجه آن!

خیر البریه;126181 نوشت:
با سلام و تشکر بالاخره در بهشت چگونه از پسران کامجویی میشود ؟

سلام
یکی از لذتهای اهل بهشت دیدن زیبائیهاست چه اینکه بهشت تمام زیباست در عین حال هرچیزی زیبایی خاص خودش را دارد از اشاراتی که عرض شد دانسته می شود که یک نحوه لذت اهل بهشت دیدن چهره زیبای غلمان است البته این لذت لذت جنسی نیست . ما هم این قسم لذت را داریم مثلا می گوییم بچه فلانی ماشاء الله چقدر قشنگه آدم کیف می کنه اونو می بینه ؟ این نوع لذت از قسم لذتهای معنوی است
موفق باشید

ashkan62;126356 نوشت:
می تونم بپرسم اون موقع چه معیاری مشخص می کنه که مثلا فهم فلان عالم با فلان فیلسوف کدام توهم است کدام حقیقت؟

سلام
بسیاری از اهل علم با استدلال به آیات و روایات فهم سایر علماء را خلاف آن دو منبع شریف می دانند و از لفظ خلاف قرآن و سنت استفاده می کنند . این عبارت نشان دهنده آن است که فرد مستشکل تصور می کند فهم او از قرآن و سنت عین قرآن و سنت است در حالی که حقیقت امر آنستکه اینجا اختلاف ، اختلاف دو فهم از قرآن و سنت است . ما بر همین مطلب تاکید داریم .
البته معیارهای خاص در فهم صحیح از سقیم وجود دارد اما در عین حال عقیده صحیح ظهور در صحت دارد نه اینکه آن را تمام حقیقت و واقع بدانیم لذا بزرگان اهل علم با همه قوت برهان نظر خود را بصورت یک احتمال مطرح می کنند نه حقیقت محض . این ادب را باید از امثال ایشان آموخت
موفق باشید

نقل قول:
یکی از لذتهای اهل بهشت دیدن زیبائیهاست چه اینکه بهشت تمام زیباست در عین حال هرچیزی زیبایی خاص خودش را دارد از اشاراتی که عرض شد دانسته می شود که یک نحوه لذت اهل بهشت دیدن چهره زیبای غلمان است البته این لذت لذت جنسی نیست . ما هم این قسم لذت را داریم مثلا می گوییم بچه فلانی ماشاء الله چقدر قشنگه آدم کیف می کنه اونو می بینه ؟ این نوع لذت از قسم لذتهای معنوی است


با سلام

درست ، اما آیا شراب بهشتی مست کننده نیست ؟

آیا لذت بهره بری جنسی در بهشت وجود ندارد ؟

بزبان دیگر آیا استفاده از این گونه کلمات در قالب حور و غلمان و خمر و....برای تقریب به ذهن نیست ؟

یعنی قرآن میخواد بگه که لذت اسفلش را در این دنیا چشیدید اما اصل و عمق لذت در بهشت است. همچنانکه شعرا و عرفا نیز از این شیوه استفاده کرده اند .

هر آن چیزی که در عالم عیان است. چو عکسی زآفتاب آن جهان است.

خیر البریه;126581 نوشت:
یعنی قرآن میخواد بگه که لذت اسفلش را در این دنیا چشیدید اما اصل و عمق لذت در بهشت است. همچنانکه شعرا و عرفا نیز از این شیوه استفاده کرده اند . هر آن چیزی که در عالم عیان است. چو عکسی زآفتاب آن جهان است.

سلام
درست است که هر چیزی حقیقتی عقلی و ما فوق آن دارد اما در همه مراتب بهشت آن حقایق درک نمی شود
قابل ذکر است که اکثری انسانها در مرتبه خیال و وهمند و تا سالیان سال ( لفظ دیگری نداریم ) پس از مرگ در همین مرتبه باقی می مانند لذا بهره و لذت آنها نیز خیالی و وهمی است پس بهشت در مراتب پایینش دقیقا همین چیزهایی است که در ظاهر آیات و روایات آمده است .
به قول اهل معرفت : برای اهل بهشت بهشت اصل است و خدا فرع و برای اهل الله خدا اصل است و بهشت فرع لذا هردو این مقام را حائزند اما اختلاف در اصل و فرع بودن آنست که به اصل و فرع بودن فعلیتهای وجودی آنها باز می گردد
موفق باشید

با سلام وتشکر

پس نتیجه میگیریم که آنچه عرفا و شعرا و... درباره می و مطرب و شراب و شاهد و عشق و ساقی و...گفته اند تمثیلاتی جهت فهم بهتر است .

خیر البریه;126666 نوشت:
با سلام وتشکر پس نتیجه میگیریم که آنچه عرفا و شعرا و... درباره می و مطرب و شراب و شاهد و عشق و ساقی و...گفته اند تمثیلاتی جهت فهم بهتر است .

سلام
خیر همانطور که عرض شد همه این تمثیلات علاوه بر حقایق عقلی دارای حقایق برزخی هم هستند که برخی از اهل بهشت که در مراتب پایین قرار دارند بدان مشغول و متنعمند
موفق باشید

نقل قول:

سلام
خیر همانطور که عرض شد همه این تمثیلات علاوه بر حقایق عقلی دارای حقایق برزخی هم هستند که برخی از اهل بهشت که در مراتب پایین قرار دارند بدان مشغول و متنعمند
موفق باشید



با سلام

منظور من تمثیلات وکنایات ومجازات و استعارات در شعر بود نه آیات و روایات ، آیا منظور شما هم درشعر و هم آیات وروایات است؟

بزبان دیگر آیا شما مجاز و استعاره را در قرآن هم قبول دارید ؟

خیر البریه;127155 نوشت:
بزبان دیگر آیا شما مجاز و استعاره را در قرآن هم قبول دارید ؟

سلام
خیر بنده مجاز و استعاره در قرآن را قبول ندارم اما یک اصل در الفاظ و تعبیرات قرآنی هست و آن این است که الفاظ قرآنی از قبیل معانی کلی اند که تمام افراد در تمام مراتب را شامل می شوند لذا وقتی در قرآن از شراب طهور سخن به میان می آید همه مراتب آن از فوق عقل تا عقل و مثال را شامل می شود . اما در کلام شعرا هم مقاصد در یک سطح نیستند و هرکس به اندازه اوجگیری معرفتی خود سخن گفته لذا جمع همه مقاصد همه مراتب را شاید شامل شود .
والحمد لله
موضوع قفل شده است