معجزات علمی قرآن

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
معجزات علمی قرآن

سیستم خود دفاعی مورچه در قران کریم

در کنار معجزات کلامی قرآن، که محمد صل الله علیه و آله به واسطه آن مشرکان را به مبارزه طلبید و از آن ها خواست که یک آیه مانند آن بیاورند و آن ها نتوانستند، قرآن کریم دربرگیرنده معجزات علمی زیادی است که خداوند برای محمد آن ها را بیش از هزار سال پیش آشکار کرد.این معجزات امروزه کشف شده اند و باعث تقویت ایمان ایمان آورندگان شده است و اثباتی برای الهی بودن قرآن کریم است. خانم Wadea Omranyکشف جدیدی علمی در قرآن کرده است. ایشان می گویند که ما در سوره نمل آیه 18کشف جدید علمی کرده ایم. این معجزه جدید چیزی است که مورچه در آیه 18 گفت و علم امروز نحوه ارتباط مورچه ها با یکدیگر را کشف کرد خصوصا زمانی که یک خطر محل زندگی مورچه ها را تهدید می کند.



ما تلاش می کنیم جملاتی که مورچه در قرآن کریم به زبان آورد را توضیح دهیم و سعی می کنیم آنچه را که او گفت با کشفیات جدید علمی ربط دهیم و مدرک پیشی گرفتن قرآن کریم به علم امروزی را رو می کنیم که این حقایق را بیش از هزار سال پیش بیان کرد.

خداوند در سوره نمل آیه 18 می فرماید:} حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ{ "تا چون به دره مورچه ها رسیدند، مورچه ای گفت: ای مورچه ها به لانه هایتان وارد شوید‌، مبادا سلیمان و لشگرش پایمالتان کنند و خود آگاه نباشند."

در آیه بالا مورچه خطر قریب الوقوعی که در کمین مورچه ها است را در طی چهار مرحله متوالی به شرح زیر می گوید:

1- "ای مورچه ها" این اولین اعلام خطری است که توسط مورچه داده می شود تا توجه دیگر مورچه ها را به سرعت جلب کند. مورچه های دیگر با گرفتن این پیام صبر می کنند تا دیگر پیام ها را توسط همان مورچه دریافت کنند.

2- "به لانه ایتان وارد شوید‌" در این جا گوینده پیام، جملاتش را با دیگر پیام ها ادامه می دهد و به مورچه های دیگر می کوید که چه کار باید بکنند. ما این رابطه را که توسط علم امروزی کشف شده در قسمت دوم این نوشته می بینیم ( که در ارتباطات بین مورچه ها است.)

3- " مبادا سلیمان و لشگرش پایمالتان کنند" در این جمله مورچه دلیل این خطر را به مخاطب خود می گوید و این آن چیزی است که ما امروزه توسط بررسی علمی اثبات می کنیم.

4- "و خود آگاه نباشند" مورچه ها، به عنوان عکس العملی در مقابل خطر قبلی، یک نوع دفاع مشخصی از خود بروز می دهند. در این چند جمله آخری،مورچه به مخاطبان خود می گوید که به منبع خطر حمله نکنید زیرا خطر از یک دشمن واقعی نیست- زیرا سلیمان و همراهانش از وجود لانه مورچه ها در سر راه خود خبر ندارند و قصد حمله به آن را نیز ندارند بنابراین مورچه ها آن ها را خطر واقعی نمی دانند.

در کلمات آخر، مورچه پیام رسان، همراهانش را از رسیدن سلیمان با خبر کرد و این چیزی است که ما به صورت علمی و از طریق بررسی رمز های شیمیایی ارتباطی مورچه ها توضیح می دهیم.

ما ترتیب دستورات مورچه ها را که به چهار مرحله تقسیم می شد- چهار مرحله شامل عبارات ها و علامت ها- نشان دادیم. علم در این زمینه چه می گوید؟ این مقاله را بخوانید:

مورچه ها از ارتباط شیمیایی در موقعیت های اخطار و دفاعی و همچنین زمانی که تبادل سریع اطلاعات نیاز باشد و نیز زمانی که با خطری مواجه باشند استفاده می کنند.

این اخطار معمولا توسط صدور علامت های شیمیایی دفاعی مشخص می شود. غده های دفاعی مسئول ایفای نقش اخطار و دفاع هستند. به عنوان مثال مورچه استرالیایی رادر نظر بگیرید. وقتی این مورچه ها با خطر مواجه می شوند، قطرات کوچکی را از غده دفاعی خود ترشح می کنند – این یک فرمان برای دیگر مورچه ها است تا فرار کنند و با شاخک های خود ارتعاشی ایجاد کنند که به معنای قرار گیری در موقعیت خطر است.

اولین ماده که توسط مورچه ها شناسایی می شود aldehyde hexanal است و باعث جلب توجه و علاقه آن ها می شود.در نتیجه شاخک های خود را تکان می دهند و بالا می برند تا دیگر بوها را نیز بگیرند.

وقتی که آن ها hexanol( اولین پیغام به شکل الکل بود) را دریافت می کنند موقعیت خطر به خود می گیرند و در تمامی جهت ها می دوند تا منبع مشکل را پیدا کنند. زمانی که undécanoneدریافت کنند، مورچه ها را به سمت منبع خطر می برد و آن ها را تحریک می کند تا تمام اشیا خارجی را گاز بگیرند. سپس در نهایت وقتی که به هدف نزدیک تر می شوند butyloctenalرا تشخیص می دهند که پرخاشگری و آمادگی آن ها را برای قربانی کردن خود افزایش می دهد.

این مقاله می گوید که ارتباط شیمیایی مهم ترین روش ارتباط در زمان خطر و گزارش دادن این خطر است. در این فرایند مورچه ها انواع مختلف این مواد که هر کدام رمز تفاوتی دارد و بیانگر نوع خاصی از صحبت کردن است را استفاده می کنند. اگر انتشار موادی که توسط مورچه ای که آن خطر را اعلام کرد تعقیب کنیم می بینیم که کاری می باشد که مورچه مورد اشاره در آیه 18 سوره نمل آن را انجام داده.

موادی که مورچه در موقعیت هایی مثل این از بدن خود ترشح می کند به چهار دسته تقسیم می شوند که هرکدام زبان و علامت مخصوص به خود را دارند.

مراحل پی در پی عکس العمل مورچه ها:

aldéhyde hexanalاولین ماده شیمیایی است که مورچه در صورت احساس خطر از خود ترشح می کند. و آن را می توان به عنوان آژیر خطر دانست. مورچه ها با دریافت این ماده شروع به جمع شدن در یک نقطه می کنند و منتظر رسیدن بقیه علامت ها می شوند و این شبیه اولین مرحله است که توسط مورچه در جمله "ای مورچه ها"گفته شد.

سپس مورچه دومین ماده شییایی hexanol""را ترشح می کند.

با دریافت این ماده مورچه ها شروع به دویدن در تمامی جهت ها می کنند تا منبع این ماده را پیدا کنند. مورچه ای که ماده شیمیایی را ترشح می کند باید مسیری را که بقیه مورچه ها باید از آن کنار بروند را معین کند و این کاری است که مورچه حضرت سلیمان انجام داد و از بقیه مورچه ها خواست که وارد لانه هایشان بشوند و گفت: "به لانه هایتان وارد شوید‌"و این دستوری از گوینده است و به بقیه می گوید که به طرف لانه هایشان بروند. بنابراین باید مسیر را مشخص کرده باشد و این شبیه هدایت مورچه ها می باشد.

Undécanone سومین ماده ای است که مورچه ترشح می کند. این ماده نشان دهنده عامل خطر است و چیزی که مورچه در سومین عبارت گفت" مبادا سلیمان و لشگرش پایمالتان کنند" می بینید که چه قدر مطابقت و سازگاری دارد؟ در این مرحله مورچه ها آماده مواجه با خطر می شوند. پس ماده چهارم چه می شود؟

Amagnified picture of the head of an ant holding a piece of wood , see God's doing who perfected the doing of all things


در مرحله چهارم مورچه اخطار دهنده ماده شیمیایی مخصوصی را ترشح می کند که butylocténalنام دارد. توسط این ماده گوینده دستور دفاع می دهد و نوع دفاع را تعیین می کند. بنابر این در عبارت آخر می گوید" و خود آگاه نباشند" با این کار مورچه از وارد شدن بقیه مورچه ها به مرحله حمله جلوگیری می کند که می توانست منجر به مرگ شود.

در این جا حضرت سلیمان خنده ای از روی محبت و شکر می کند گویی که او این مورچه ها را آرام کرده است و این که او گفته است به مورچه ها که لازم نیست نگران باشند و آن حضرت آن ها را دیده است و با آن ها مهربان می باشد و به آن ها صدمه ای نمی رساند.

حال اجازه دهید خلاصه مطالب را برایتان بگویم:

"تا چون به دره مورچه ها رسیدند، مورچه ای گفت: ای مورچه ها به لانه ایتان وارد شوید‌، مبادا سلیمان و لشگرش پایمالتان کنند و خود آگاه نباشند."
یکی از مورچه ها می گوید ای مورچه ها
Hexanal

به لانه هایتان وارد شوید
hexanol

مبادا سلیمان و لشگرش پایمالتان کنند
undécanone

و خود آگاه نباشند

butylocténal

و حالا کافران و افراد شکاک بعد از پی بردن به این قضیه که علم آنرا ثابت کرده چگونه می توانند در مورد معجزه بودن قرآن کریم شک کنند. این حقایق بیش از هزار سال پیش در قرآن آمده است.

خدایی جز تو نیست، تو منزهی و من گمراه بودم.

قران کریم در آیه 12 سوره رعد می فرماید:

هُوَ الَّذی یُریکُم البَرقَ خَوفاً و طَمَعاً و یُنشِیءُ السَّحاب الثِّقال.

او کسی است که برق را به شما نشان می دهد که هم مایه ی ترس است و هم امید، و ابرهای سنگین ایجاد می کند.

و همچنین خداوند در سوره ی نور ایه 43 می فرماید :

اَلم تر أنَّ الله یُزجی سَحابا ًثمَُ یُولِّفُ بَیَنهُ ثُمَّ یجَعَلُهُ رُکاماً فَتَریَ الوَدَق یَخرُجُ مِنَ خِلالِهِ و یُنَزَّلَ مِن السَّماءِ... .

آیا ندیدی خداوند ابر ها را به آرامی می راند، سپس بین آن ها پیوستگی و اتصال برقرار می سازد، سپس ازآن ها را یکی برروی دیگری انبوه می نماید، سپس باران را می بینی که از لابلای آن خارج می شود؟...(نور/43)

برخی از محققان می گویند منظور از پیوستگی (یولفّ)در آیه فوق ،ایجاد الکتریسیته است که خبر نوید بخش نزول باران را به انسان می دهد و بر اثر برخورد ابر هایی که دو بار منفی و مثبت دارند تخلیه ی الکتریکی به صورت نور و غرش ظاهر می شود.

همان طور که بیان شد ابر ها دارای نیروی الکتریسیته هستند. این واقعیت علمی را فرانکلین برای نخستین بار در سال 1752 به ثبوت رسانید و دانشمندان پس از او به تعمق و تأمل بیشتری در باب پیداش ابر ها و انحاءِ گوناگون آن پرداختند.

یکی از پژوهشگران آیات قرآنی درباره ی رعد و برق می نویسد :امروز مسلم شده که جریان رعد و برق مربوط به تخلیه ی الکتریکی است که بین دو قطعه ی ابر با الکتریسیته های مختلف حاصل می شود و در واقع همان طور که وقتی دو سیم برق به هم نزدیک شود جرقه ای می زند که هم دارای صدا و حرکت است، همین معنی در میان ابر ها رخ می دهد :

((برق))جرقه ی عظیم ان است و رعد صدای جرقه ی ان است . این نکته نیز جالب توجه است که در همان حال که ابر های متراکم تا نزدیکی های زمین را می پوشانند و هوا تاریک میشود و صدای غرش رعد و روشنایی برق شنیده و دیده می شوند تند بالاهای بالابر سبب می گردد که ابرها حامل دانه های درشت و فراوان شوند و بسیار ثقیل و سنگین گردند.

این واقعیت همان چیزی است که درآیه 12سوره ی رعد گذشت (و یُنشِیَء السَحابِ الثِّقالِ)یعنی ابر های سنگین ایجاد می کند.

دکتر موریس بوکای دانشمند تازه مسلمان شده ی فرانسوی یکی دیگر از پژوهشگران قرآن است که چندین سال از عمر خود را صرف تحقیق در آیات نموده است.وی درباره ی آیات فوق که مطابق دانش امروزقلمداد کرده است چنین می نویسد :در این دو آیه از همبستگی آشکار میان دو تشکیل ابرهای حامل باران و تگرگ و تولید برق و صاعقه سخن گفته می شود در اولی میل و اشتیاق وجود دارد زیرا مفید فایده است ،و دومی باعث ترس و خوف است وفرود امدنش دارای تابع اراده وتصمیم کامله ی خداوند است. رابطه ی میان این دو پدیده مطابق با اطلاعاتی است که که در حال حاضر از الکتریسته جوی داریم.

مطلب شگفت انگیز دیگر از آیات علمی قران درباره ی مقدار ثابت نزول قران در سطح جهان است.دانشمندان علم جهان شناسی که همین چند دهه ی اخیرموفق به ثبت و ضبط باران نازل شده درسطح جهان شده اند،می گویند : درهر ثانیه بر روی کره ی زمین 17میلیون تن باران می بارد که مساوی با 536 تریلیون (536000 میلیارد ) تن در سال است و این رقمی است ثابت و لا متغیر.

اما قرآن مطلب فوق را قرن ها پیش در یک آیه ی کوتاه مختصر و مفید و رسا به جهانیان اعلام داشته است آنجا (سوره ی زخرف ایه ی 11)که می فرماید :

و اَلّذی نَزَّلَ مِن السَماءِ ماءً بِقَدرِه... .

و او کسی است که از آسمان آابی فرستاد به اندازه ی معیین ....

حال خواننده ی گرامی خود قضاوت کند که اگر آیات قران اعجاز نیست پس چیست؟کدام بشر عادی می توانست چهارده قرن پیش در جاهلی ترین محیط جهان این گونه مطالب علمی را که علم بشر تازه بدان دست یافته است اظهار کند ؟جز این که اعتراف کنیم قران حق است و آورنده ی این آیات از جانب خدا مبعوث گشته است.

منبع:مطالب شگفت انگیز قران نوشته ی گودرز نجفی


اشاره ی قرآن به تشکیل آسمانها و زمین از یک توده گازی شکل
نسبت مساحت دریاها با خشکی ها امروز منطبق است.



در زمان نزول قرآن کریم هنوز قاره ها کشف نشده بودند و تعیین نسبت دریاها به خشکی ها به هیچ وجه امکان پذیر نبوده است و همانطور که اطلاع دارید قاره آمریکا در قرن (5) کشف شده است . در آیات قرآن جمعا (13) بار از کلمه خشکی (بریابس) و (32) بار از کلمه دریا یاد شده است . یعنی نسبت دریا 45 / 32 و نسبت خشکی 45/13 است که اگر به درصد محاسبه شود دریا 71% وخشکی 29% محاسبه میشود که با محاسبات علمی امروز مطاقبت دارد . این درصدی که بشر امروزه با استفاده از تجهیزات پیشرفته کاپیوترهای مدرن و با استفاده از عکسهای فضاییبدست آورده همانطوری که مشاهده می کنید در لا به لای آیات قرآن مجید که (14) قرن پیش نازل شده است مندرج است.

انفجار عظیمی در فاصله درو از منظومه ی شمسی ما رخ داد که شرکت فضاپیمایی ناسا از این واقعه با تلسکوپهای قدرتمند عکس برداری کرد!
این اتفاق در سال ۱۹۹۹ /۲۰۰۰به حقیقت پیوست....در حالی که خدا ۱۴۰۰ سال پیش در مورد آن در سوره ی مبارکه ی الرحمن ذکر کرده بود!این عکس برداری ( ناسا NASA ) توسط تلسکوپ فضاپیماهایی (سحابه چشمان گربه) به انجام رسید که در مورد انفجار ستارگانی بود که بیش از ۳۰۰۰ سال نوری از زمین فاصله داشت.NASA نام این انفجار عظیم را ( انفجار گل رز سرخ)گذاشتند. جالب اینجا بود که این نام با نامی که خدا برای این انفجار سحابه ای انتخاب کرده بود یکی بود!این نام مطابق بود با نامی که خداوند در سوره ی الرحمن اشاره کرده بود!
معنی ۲ آیه از سوره ی الرحمن:سوره ی ۵۵
۳۶ کدامیک از شگفتی های پروردگارتان را می توانید انکار کنید؟
۳۷ هنگامی که آسمان از هم پاشیده شود و مانند گل رز گلگون شود.
۳۸ کدامیک از شگفتی های پروردگارتان را می توانید انکار کنید؟

جداشدن آسمانها و زمین- تائید تئوری انفجار بزرگ (The Big Bang )
خدای متعال درقرآن کریم میفرماید:
(21:30) أولم یر الذین کفروا أن السموت والأرض کانتا رتقا ففتقنهما وجعلنا من الماء کل شیء حی أفلا یؤمنون
[21:30] آیا کافران درک نمی کنند که آسمان و زمین در آغاز به صورت یک توده جامد بود و ما آن را منفجر ساختیم تا موجودیت پیدا کند؟ و هر چیز زنده ای را از آب به وجود آوردیم. آیا ایمان می آورند؟
[21:30] Do the unbelievers not realize that the heaven and the earth used to be one solid mass that we exploded into existence? And from water we made all living things. Would they believe

در آیه فوق خدای متعال به انفجار اولیه ای که بااراده او باعث ایجاد اسمانها و زمین شد اشاره می فرماید. چگونه در زمانی که هیچگونه دانشی بجز خرافات درمورد نحوه بوجود آمدن کائنات وجود نداشت میتوان تصورنمود که بشری یکی از بزرگترین اکتشافات قرن بیستم رابرجهان آشکارسازد؟ نه هر گز. این آیه سخن یک انسان نبود که صفحه ای از قرآن عظیم را زینت داد. قرآن بجز کلام آن دانای بی ابتدا و بی انتها نیست.

(3) از یک توده گازی شکل تا آسمانها و زمین


در سوره ای که بنام دخان یعنی گاز نامیده شده است خدای متعال اشاره به مرحله ابتدائی پیدایش آسمانها و زمین کرده میفرماید:
(41:11) ثم استوى إلى السماء وهی دخان فقال لها وللأرض ائتیا طوعا أو کرها قالتا أتینا طائعین
[41:11] سپس او به آسمان پرداخت، هنگامی که هنوز به صورت گاز بود و به آن و زمین گفت: "به وجود بیایید، خواسته یا ناخواسته." آنها گفتند: "ما با میل و رغبت می آییم".
[41:11] Then He turned to the sky, when it was still gas, and said to it, and to the earth, "Come into existence, willingly or unwillingly." They said, "We come willingly."
تصویر زیر ستاره ای جدید را در حال شکل گیری از گاز و غبار (نبولاNebula )، از بقایای گازی که منشاء پیدایش کل جهان بوده است نشان می دهد.


Source: The Space Atlas, Heather and Henbest, p. 50.
در عکس زیر سحاب لاگون (Lagoon Nebula) را می بینیم که ابری از گاز و غبار با قطری معادل 60 سال نوری است.

Source: Horizons, Exploring the Universe, Seeds, plate 9, from Association of Universities for Research in Astronomy, Inc.

همانطوری که در اشکال فوق نشانداده شده است علم امروزثابت کرده است که ستارگان آسمانی از انقباض تودههای عظیم گاز بوجود می آیند، پدیده ای که در قرآن بوضوح برآن در آیه فوق اشاره شده است.
همانطوری که علم نجوم ثابت کرده است و امروز بصورت یکی از بد یهیات حتی در مدارس ابتدایی هم تدریس میشود ماه و خورشید در مدارهای خاصی شناورند. چنیین دانشی هرگز در هزارو چهارصد سال پیش در بین جوامع بشری مطرح نبود. اما در کتاب خدای تعالی در سوره یسین بصراحت بگردش ماه وخورشید در مدارهای تعیین شده اشاره شده است:
(36:40) لا الشمس ینبغی لها أن تدرک القمر ولا الیل سابق النهار وکل فی فلک یسبحون
[36:40] خورشید هرگز به ماه نمی رسد- شب و روز هرگز منحرف نمی شوند- هر یک از آنها در مدار خود شناور است.

(6) ترتیب شب و روز


پروردگار هستی در سوره مبارک الرحمن آیه 17 در قرآن مجید و در سوره زخرف آیه 38 اشاره به وجود دو مشرق و دو مغرب می کند:
(55:17) رب المشرقین ورب المغربین
[55:17] پروردگار دو مشرق و دو مغرب.

(43:38) حتى إذا جاءنا قال یلیت بینی وبینک بعد المشرقین فبئس القرین
[43:38] هنگامی که او نزد ما بیاید، خواهد گفت: "آه، کاش میان من و تو به اندازه دو مشرق فاصله بود. چه همزاد بیچاره کننده ای"!
اشاره به و جود دو مشرق و دو مغرب در آیه های فوق نشانه آن است که، بر خلاف مفروضات آمیخه با خرافات زمان پیامبر اسلام، زمین مسطح نیست بلکه کروی شکل است. اگر این آیه را بهمراه آیه 30 سوره مبارک النازرات مطالعه کنیم کروی (تخم مرغی شکل) بودن زمین و ترتیب شب و روز(دو مشرق و دو مغرب) در نیمکرههای آن کاملا مشخص می گردد:
(79:30) والأرض بعد ذلک دحیها
[79:30] او زمین را تخم مرغی شکل ساخت.

(7) گسترش جهان هستی



فرضیه اثبات شده گسترش آسمانها یکی از یافته های مهم علمی در قرن بیستم بود که خدای متعال با صراحت آنرا در قرآن بیان فرموده است.
(51:47) والسماء بنینها بأیید وإنا لموسعون
[51:47] ما آسمان را با دست های خود بنا کردیم و ما به توسعه آن ادامه خواهیم داد.

کوه ها در قرآن


فقط بخش کوچکی ازحجم کوهها در سطح زمین قرار دارند وقابل رویت می باشند. پایه ها و ریشه های کوهها گاه کیلومترها در اعماق زمین همانند میخهایی عظیم در داخل زمین فرورفته است. این یافته علمی زمین شناسان که تا چند دهه پیش برای انسانها پوشیده بود در قرآن کریم بنحو مطلوبی بوضوح توسط خالق آسمانها و زمین بیان گردیده است:
(78:7) والجبال أوتادا
[78:7] و کوه ها را همچون میخهایی (بناکرد)؟

همانطوری که درتصویرزیر دیده می شود، کوه ها ریشه های عمیقی دارند که همچون میخهایی در زمین فرو رفته اند.

گرد آورى : وب سایت بدون سانسور

:Gig:

هیچ می دانستید که اگر فاصله قطرات متراکم در ابر ذره ای به هم نزدیک تر بود ابر به روی زمین سقوط می کرد؟
هر ابری بالای 200 تن وزن دارد ولی در اسمان معلق است و این از ایات بینات قادر متعال حکیم مدبر است

بسم الله الرحمن الرحیم
و يسبح الرعد بحمده و الملائكة من خيفته و يرسل الصواعق فيصيب بها من يشاء و هم يجادلون فى الله و هو شديد المحال .

كتاب: معارف قرآن (3-1)، ص 259

نويسنده: آية الله مصباح يزدى

رعد/12:
هو الذى يريكم البرق خوفا و طمعا و ينشى‏ء السحاب الثقال .
اوست كه آذرخش را به شما بيم‏زا و اميدبخش بنمايد،و ابرهاى سنگين را ايجاد كند.
در اين آيه نيز مانند ساير موارد،هم به ارتباط خدا تكيه شده است‏« هو الذى...»وهم به نقش پديده براى انسان‏« يريكم...».
بعد مى‏فرمايد:
رعد/13:
و يسبح الرعد بحمده و الملائكة من خيفته و يرسل الصواعق فيصيب بها من يشاء و هم يجادلون فى الله و هو شديد المحال .
و تندر،تسبيح‏گوى اوست از سر سپاس و بزرگداشت و فرشتگان(نيز تسبيح او گويند)از بيم وى و صاعقه‏ها را گسيل مى‏دارد و به هر كس خواهد،برخورد خواهد داد و آنان در خدا،ستيزه دارند و خدا سترگ نيروست.
نكته‏هايى عجيب در اين آيه وجود دارد كه مجال وارسى آنها نيست:
تسبيح رعد چيست؟ برخى نادانان و نا آشنايان با ادب و لغت عربى،تسبيح را از ماده سباحة بمعناى شناورى گرفته و گفته‏اند:تسبيح اشياء،تكامل آنهاست!
يك عرب ساده نيز بدين كسان مى‏خندد،زيرا مفهوم تسبيح،هيچ ربطى به شنا و تكامل و... ندارد تسبيح يعنى خدا را منزه شمردن.آيات زيادى در اين زمينه وجود دارد:
جمعه/1:
يسبح لله ما فى السموات و ما فى الارض .
آنچه در آسمانها و زمين است تسبيح خدا مى‏كند.
اسراء/44:
و ان من شى‏ء الا يسبح بحمده (1)
هيچ چيز نيست مگر كه خداى را به سپاس و بزرگداشت تسبيح‏گوى است.
حتى آياتى داريم كه همه چيز خدا را سجده مى‏كنند.اين آيات متشابه است و بآسانى نمى‏توان دريافت كه معناى آنها چيست

اجمالا،يك مشرب كلى وجود دارد كه مى‏گويد اين تعبيرها،استعارى است،يعنى همه دليل كمال آفريننده‏ى خود مى‏باشند و حكايت از صفات خدا مى‏كنند،يعنى گويى به زبان تسبيح و تنزيه،صفات الهى را بيان مى‏نمايند.
مشرب ديگرى مى‏گويد:اشياء واقعا شعور دارند و براستى تسبيح مى‏گويند و ذكر دارند و از باب نمونه،سخن گفتن سنگريزه در دست پيامبر صلى الله عليه و آله را مثال مى‏زنند و مى‏گويند،در آنمورد،سنگريزه تسبيح خود را به گوش ديگران رسانده است نه آنكه همان هنگام در آن ايجاد تسبيح شده باشد.
آدمى در نمى‏يابد وگرنه همه چيز،تسبيح‏گوى خداست.
ما سميعيم و بصيريم و هشيم با شما نامحرمان ما خامشيم
اين نظر، با ظاهر آيات نيز سازگار است.
اسراء/44:
و ان من شى‏ء الا يسبح بحمده و لكن لا تفقهون تسبيحهم .
-هيچ چيز نيست كه تسبيح همراه با حمد خدا نگويد اما شما تسبيح آنها را در نمى‏يابيد.
و يا در مورد پرندگان مى‏فرمايد:
نور/41:
كل قد علم صلوته و تسبيحه .
هر كدام،همانا مى‏داند نماز و تسبيح خدا را.اما درنمى‏يابيم و از فهم ما دور است.

همين دسته دوم،باز از نظر تبيين مطلب بر اساس اصول عقلى،خود به دو دسته تقسيم مى‏شوند:
1-دسته‏اى كه مى‏گويند:همين اشياء با همين صور مادى،شعور و درك دارند.
2-دسته‏اى كه قائلند كه:اشياء صورت غير محسوس ديگرى دارند كه آن صورت دوم،شعور و درك دارد و همانست كه روز قيامت ظاهر مى‏شود و همانست كه شهادت مى‏دهد و قرآن در مورد آن مى‏فرمايد:
فصلت/21:
قالوا انطقنا الله الذى انطق كل شى‏ء .
مى‏گويند:خدا ما را به سخن آورد،همانكه هر چيز را به سخن مى‏آورد.
بهر حال،هر كدام باشد،با درك عادى ما سازگار نيست ولى ظاهر قرآن با آن مناسب است،و ادعاى مكاشفات عرفانى و احيانا دلايل عقلى نيز براى مشاهده آن‏ها شده است و العلم عند اهله .جمله‏ى:
اسراء/44:
لا تفقهون تسبيحهم .

احتمال اول(كه مى‏گفت همه اين تعبيرها استعارى است و قابل فهم و دلالت‏بر صفات آفريننده‏ى آنها مى‏كند)،را بعيدتر مى‏كند زيرا«حكايت از صفات خالق‏»را همه مى‏توانند فهميد،پس چگونه خدا مى‏فرمايد:ولى شما تسبيح آنها را نمى‏فهميد؟!در مورد رعد بخصوص،نظر ديگرى نيز وجود دارد و آن اينكه رعد،اسم ملكى است و در آيه ذكر عام بعد الخاص شده است.اين احتمال خلاف ظاهر است چون رعد داراى معناى عرفى است كه همان صداى مخصوص ابر باشد و اين احتمال دليل محكم‏ترى مى‏خواهد.نكته ديگر اينكه: مى‏فرمايد:رعد/13:
و الملائكة...
فرشتگان موجودات شعورمند هستند كه تسبيح مى‏گويند و بعد مى‏فرمايد:
رعد/13:
...و يرسل الصواعق...
صاعقه يك پديده طبيعى است ولى مى‏فرمايد:
رعد/13:
...فيصيب بها من يشاء...
يعنى خدا آنرا بهر كس كه بخواهد اصابت مى‏دهد،اصابت اتفاقى نيست،حساب شده است. تقدير و قضاء الهى بر اينها همه حاكم است‏«و توحيد افعالى‏»در اينها جريان دارد.
پى‏نوشت:
1-بزرگان ادب فارسى ما نيز،همين دريافت صحيح را از اين آيات داشته‏اند،سعدى مى‏فرمايد:
تسبيح‏گوى تو نه بنى آدمند و بس هر بلبلى كه نغمه بر آن شاخسار كرد

پایگاه حوزه

فرزانه خانوم خیلی مطالب جالبی بودن .

خدایا چراغ راه روشنی را که ما را سریعتر به تو میرساند و ایمانمان را در برابر طوفانهای شیاطین مستحکم تر میسازد را در برابرمان که قرار دارند و ما از دیدنش عاجریم نشان ده .:Gol:

موضوع قفل شده است