چرا پیامبر دستور داد در جنگ بدر آب را به مشرکان ببندند؟

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا پیامبر دستور داد در جنگ بدر آب را به مشرکان ببندند؟

چرا پیامبر دستور داد در جنگ بدر آب را به مشرکان ببندند؟ مگه این کار درستیه ؟ جنگ اینجوری اگر درسته که در کربلا هم دشمنان مثل پیامبر عمل کردن!!

سلام

در جنگ صفین وقتی فرات در دست سپاه معاویه بود امام حسین با لشگریانش به دل سپاه معاویه زد و فرات را تصرف کرد

الارقم اینکه معاویه آب را بسته بود علی آب را برو سپاه معاویه باز کرد !

تنها مرد در جهان فقط علی است

سلام همشهري حالا كه اينو گفتي ايكاش سندشم ميگفتي

سید مهران;77747 نوشت:
چرا پیامبر دستور داد در جنگ بدر آب را به مشرکان ببندند؟ مگه این کار درستیه ؟ جنگ اینجوری اگر درسته که در کربلا هم دشمنان مثل پیامبر عمل کردن!!

[=Century Gothic]
با سلام

اصولا در جنگ بدر بستن آب به روی کافران مطرح نبود و امکان نداشت که مسلمانان با آن تعداد کم و با امکانات ناچیز بتوانند نیرو های دشمن را در سایه بستن آب، از پای در آورند.
مسلمانان نیروهای کافران را با قدرت شمشیر متکی به ایمان از پای درآوردند نه اینکه آنها را در اثر تشنه نگاه داشتن، شکست دادند.:Sham:
عتبه که با علی علیه السلام درگیر شد در اثر ضربت شمشیر علی از پای درآمد نه در سایه تشنگی.
:Sham:
در همان لحظه نخست جنگ سه قهرمان کفر با شمشیر سه قهرمان مسلمان کشته شدند نه در سایه غلبه تشنگی بر آنان و شکست سخت کافران در برابر مسلمانان در اثر فداکاری مسلمانان بود نه تشنگی آنان.
همانطوری که به کار بردن کلمه «بستن آب» درباره مسلمانان، صحیح نیست، به کار بردن این کلمه در باره کافران هم صحیح نیست چون آنها هم نمی توانستند آب را به روی مسلمانان ببندند چون مسلمانان که در اختیار آنها نبودند تا آب را ببندند و مسلمانان را از تشنگی بمیرانند.
هم مسلمانان و هم کافران می توانستند آب تهیه کنند و در تنگنا قرار نگیرند.
مسئله آب در کربلا مانند بدر نبود.:Sham::Sham:
در کربلا نیروی سی هزار نفری یزیدیان اصحاب امام حسین علیه السلام را در محاصره قرار دادند و تصمیم گرفتند آنان را از تشنگی از پای در آورند و برای این منظور هم آنها را از برداشتن آب از فرات منع کردند و همیشه هم تأکید می کردند که آنان باید از تشنگی بمیرند، با اینکه در خیمه ها بچه های کوچک و زنان وجود داشتند. این را بستن آب می گویند.
بر اساس آنچه گذشت سوال شما باید به این صورت مطرح شود: آیا صحیح است که مسلمانان آب را به روی کافران بستند؟
در این صورت می توان دنبال پاسخ رفت و چنین پاسخ داد: روح اسلام و شخصیت پیامبر، به این عمل راضی نمی شود و نمی توان گفت که پیامبر اسلام دشمن خود را با تشنگی از بین می برد.:Sham:
این یک عمل غیر انسانی است.
در جنگ صفین نیروهای معاویه شریعه آب را گرفتند و مانع برداشتن آب شدند، علی علیه السلام دستور داد شریعه را بگیرند، حمله کردند و راه آب را باز کردند، آنان گفتند: حالا ما مانع آنها می شویم،:Sham:
امام فرمود:اگر چنین کنید چه فرقی بین شما و آنان خواهد بود؟:Sham:
و مسلمانان مانع نشدند.
در صفین نیروهای معاویه دست به این کار زدند ولی علی علیه السلام معامله به مثل نکرد چون روح اسلام و روح امامان از اینگونه عمل بی زار است و حتی آن روزها که نیرو های انقلابی مانع رسیدن آب به خانه عثمان بن عفان شدند، حضرت علی به پسرانش حسن و حسین دستور داد که آب ببرند و آب خانه عثمان را همین حسن و حسین تهیه می کردند.:Sham:
از خصوصیات پیامبر و امامان احترام به بندگان خداست.
البته پیامبر اسلام در جنگ بدر دست به چنین کاری نزد و نمی شد چنین کاری کرد چون به علاوه اینکه آنها با خود آب آورده بودند و در کنار چاه ها هم بودند به علاوه این، شب جنگ آن قدر باران آمد که همه جا آب شد و کسی بی آب نبود.
مقایسه کربلا با بدر مقایسه صحیح نیست چون در کربلا مسلمانان با کافران روبرو نشده اند بلکه مسلمانان با هم درگیر شدند و هر دو طرف جنگ مسلمان هستند و بستن آب به روی اصحاب امام حسین علیه السلام، کاری بسیار زشت بود و مسلمانان نباید به چنین کاری دست بزنند.:Sham:
در جنگ بدر، جنگ یک روز طول کشید و کار جنگ بسیار زود تمام شد و کافران شکستی خوردند که تا آخر عمرشان فراموش نکردند و در کربلا اصحاب امام حسین علیه السلام در محاصره بودند و بیش از یک هفته تحت فشار بودند و تحمل آن لحظه ها برای بچه ها و زنها بسیار مشکل بود.
پس از روشن شدن این مطالب، به تحقیق درباره جنگ بدر می پردازیم. قرآن می فرماید: «إذ انتم بالعدوه الدنیا و هم بالعدوه القصوی و الرکب منکم ...»(سوره انفال، آیه 42) به یاد آورید آن هنگامی را که شما بر کرانه نزدیک بودید و آنان بر کرانه دور بودند و کاروان از شما دور شده بود ... . این آیه از قرآن به مسلمانان می گوید: ای مسلمانان!
به یاد آورید جنگ بدر و شرایط سخت آن را که یکی از آن شرایط سخت این بود که محل استقرار شما غیر مناسب بود، شما در طرف پائین دره که به طرف مدینه بود قرار داشتید و دشمنتان در طرف بالای دره قرار داشت و این برای شما خطرناک بود و دشمن را در موضع قدرت قرار می داد ولی با این حال خداوند شما را پیروز گردانید. جائی که مسلمانان در آنجا بودند، در قرآن به نام عدوه دنیا و جائی که کافران قرار داشتند به نام عدوه قصوی نام برده شده است.
عدوه به معنای لبه است.
عدوه دنیا به معنای لبه نزدیک و عدوه قصوی به معنای لبه بالا است.
زمخشری می گوید: خداوند می خواهد با ذکر این شرایط بفهماند که دشمن بسیار قوی بوده و اسباب پیروزی آنان فراهم بوده و تعدادشان چند برابر مسلمانان بوده و مسلمانان در شرایط بدی قرار داشتند، بسیار کم و ضعیف بودند و مرکز استقرارشان نامناسب بود و پیروزی آنها بر دشمن فقط کار خدا بود چون آنجائی که مشرکان در آن قرار داشتند جای خوبی بود، هم آبها در آنجا بود و هم زمین آنجا سفت و سخت بود در حالی که در مرکز استقرار مسلمانان اصلا آبی نبود و به علاوه اینکه آبی نبود، زمینش هم همه اش شن و ماسه بود و راه رفتن در آن مشکل بود و از طرف دیگر این مشکل هم برای مسلمانان بود که کاروان قریش هم از دست رفته بود و امکان داشت نیروهای محافظ آنها هم به این مشرکان بپیوندند و مسلمانان که برای جنگ با کافران به آن منطقه نیامده بودند، بلکه ناگهان با نیروهای دشمن روبرو شدند.
(کشاف، ج2، چاپ چهار جلدی، ص223 در ضمن آیه 42 سوره انفال)
بر اساس سخن کشاف، چاه های آب در منطقه بدر در اختیار کافران بود و آنان زودتر از مسلمانان آنجا را گرفته بودند و مسلمانان در جائی بودند که آب نبود. با این حساب چه کسی آب را می تواند به روی دیگری ببندد؟
در تفسیر صافی ج1، چاپ دو جلدی، ص640 در تفسیر آیه 12 سوره انفال می گوید: مشرکان بر آب مسلط شدند.
در تفسیر المیزان ج9 ص92 در ضمن تفسیر آیه 42 سوره انفال می گوید:
شکل روبرو شدن مسلمانان با مشرکان خواست خدا بود بدون اینکه بین آنها مانعی و حاجبی باشد ناگهان به هم رسیدند و چاره ای جز جنگ هم نبود.
اینگونه روبرو شدن و پیروزی مسلمانان بر کافران، فقط کار خدا بود و از راه عادی نمی شد بر کافران پیروز گردید.
پس همان طوری که ملاحظه می کنید، در جنگ بدر دشمن بر چاههای آب مسلط بود و مسلمانان آب نداشتند.:Sham:
دشمن می توانست به مسلمانان آب ندهد و اگر آب نمی داد مسلمانان از تشنگی هلاک نمی شدند بلکه از جای دیگر آب می آوردند، گرچه مسلمانان امکانات کمی داشتند و تهیه آب مشکل بود.
با این حال در اینجا مورخان نمی گویند که کافران آب را به روی مسلمانان بستند چون کافران که بر مسلمانان مسلط نبودند و آنها را محاصره نکرده بودند تا چند روز تشنه بمانند و بمیرند.
به کار بردن کلمه بستن آب به روی مسلمانان، کاربرد درستی نیست گرچه کارشان زشت است و باید همه از آب استفاده کنند.
همانطوری که علی علیه السلام در صفین پس از اینکه شریعه آب را تصرف کردند فرمود: شما مانع آنها نشوید.:Sham::Sham:
در قرآن در آیه 11 سوره انفال می گوید: «... و ینزل علیکم من السماء ماءا ...» به یاد آورید ای مسلمانان آن هنگامی را که خداوند بر شما از آسمان آبی نازل کرد. :Sham:
خداوند با این آیه یادآوری می کند شرایط سخت مسلمانان در جنگ بدر را و گوشزد می کند که پیروزی شما بر کافران کار خدا بود.
یکی از کمکهای خداوند همین باران بود چون مشرکان بر آب مسلط بودند و مسلمانان آب نداشتند و تهیه آب مشکل بود.
خداوند از آسمان باران فرستاد، آن هم باران بسیار پر آب که هم زمین را زیر پای مسلمانان سفت کرد و هم مسلمانان حوضچه های آب ساختند و همه آنها با آب پر شد و مشکل آب حل شد و علت ساختن حوضچه ها همین بود و گرنه مسلمانان اگر آب چاه داشتند نیازی به ساختن حوض نبود.
به این ترتیب مشکل آب مسلمانان حل شد و این باران برای کافران مشکل ساز شد. (مراجعه کنید به الصحیح من سیره النبی، ج3 ص165 به بعد، چاپ جامعه المدرسین) حتی برخی آورده اند که تعدادی از مشرکان آمدند تا از آب حوضچه های مسلمانان بخورند، مسلمانان خواستند راه ندهند،
پیامبر فرمود: بگذارید بخورند.(الصحیح) در تاریخ طبری، آمدن عده ای از کافران برای خوردن آب از حوضچه مسلمانان را آورده است و پیامبر خدا فرمود: اینهائی که از حوض آب خوردند همه شان در جنگ کشته می شوند جز حکیم بن حزام.
(تاریخ طبری، ج2 ص 145 هشت جلدی)
پیامبر اسلام با این پیشگوئی دل مسلمانان را تقویت کرد و جز حکیم بن حزام همه آنان که از بزرگان قریش هم کشته شدند.
آنان آب داشتند ولی برای اطلاع از اوضاع و احوال و به بهانه آب خوردن آمده بودند. آن روز در سایه باران همه جا آب شد.


.

:Sham:شاید منشأ این شبهه برای شما فیلم «محمد رسول الله» است. متأسفانه ممانعت رسول خدا صلی الله علیه و آله در فیلم نشان داده نشده است و ماجرا را وارونه به تصویر کشیده است.

:Sham:

در تصدیق این سخن دلایل زیادی هست که ما به دو نمونه اشاره می کنیم :
قريش شب جنگ بدر را در لشكرگاه كرانه دور دره سپرى كردند و صبح روز بعد، گردانهايشان به حركت درآمدند و در پشت تپه ريگزار دره بدر فرود آمدند و چند نفر از آنان وارد حوض پيامبر شدند. پيامبر فرمود: بگذاريد [آب بنوشند].(باده ناب، حسینی، سنندج : کردستان، 1382ش، ص:259)
به تصريح ابن اسحاق مشركان وارد حوض شدند و رسول خدا (ص) دستور داد كه احدى متعرّض آنان نشود. روشن است كه منع دشمن از آب، با اصول اخلاقى و مبانى دينى و سيره رسول خدا (ص) سازگارى ندارد.
درست آن است كه مسلمانان به آب دسترسى نداشتند. خداوند شبانه از آسمان بارانى فرو فرستاد كه آب روان شد و حوضچه‏ها را پر آب كردند، هم خود نوشيدند و هم به حيوانات دادند، خود را شستند و مشك‏هايشان را پر آب كردند. خداوند متعال در اشاره به همين مسأله فرمود:
إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَ يُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطانِ وَ لِيَرْبِطَ عَلى‏ قُلُوبِكُمْ وَ يُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ. «3» ( سیرت جاودانه، سپهری، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه، 1384، ج 1، ص 606)

سلام. خوب دوستان کارشناس تاریخ نظر دادند و نظر ایشان ارجح از نظرات ماست. اما بنده یک احتمالی هم میدهم که بر مبنای مطلبی است که سالها پیش در کتاب خوانده ام و الان دقیقاً در ذهنم نیست و فقط کلیاتی به یادم مانده و هیچ هم نام کتاب به یادم نمی آید.

احتمالاً پیامبر (ص) دستور داده اند تا برای مدت کوتاهی آب بسته شود تا با اینکار روحیه دشمن تضعبف شود و احتمال شکست خود را بدهد و از جنگ منصرف شود تا بدینوسیله جنگی در نگیرد و کسی کشته نشود. شاید حضرت رسول بعد از مدت کوتاهی که دیدند این ترفند برای جلوگیری از وقوع جنگ اثری ندارد و دشمن در عزم خود برای شروع جنگ ثابت است، دستور دادند آب به روی دشمن باز شود.

یعنی در اینکار ، اثر روانی قضیه بستن آب مد نظر بوده و این هدف که سپاهیان دشمن به مدت طولانی از تشنگی رنج ببرند و بر اثر ضعف ناشی از تشنگی ، در جنگ شکست بخورند در کار نبوده است.

بدیهی چنین ترفندی برای جلوگیری از وقوع جنگ، که قبل از بروز جنگ صورت می گیرد ، و اثر روانی قضیه مد نظر است نه اثر جسمی آن (ضعف شدید تا سر حد مرگ ) ، با کاری که سپاهیان معاویه قصد انجامش را داشتند ، یا سپاهیان یزید در کربلا انجام دادند،(بستن آب از قبل از جنگ تا پایان جنگ ، با این هدف که طرف مقابل در حین جنگ به دلیل ضعف ناشی از تشنگی شدید، از پا در آید و شکست بخورد) هم از نظر هدف و هم از نظر شیوه عمل ، کاملاً تفاوت دارد و قابل مقایسه نیست.

سید مهران;77747 نوشت:
چرا پیامبر دستور داد در جنگ بدر آب را به مشرکان ببندند؟ مگه این کار درستیه ؟ جنگ اینجوری اگر درسته که در کربلا هم دشمنان مثل پیامبر عمل کردن!!

سلام :Gol:
نظر حقیر این است که بستن آب در جنگ بدر موضوعیت ندارد . یعنی بستن آب یا نبستنش تاثیری در نتیجه جنگ نداشته است چرا ؟
چون بنابر نظر مورخین تعداد مسلمانان در این جنگ 313 نفر و تعداد مشرکان حدود 1000 نفر بوده است . یک چنین جمعیتی در یک جنگ زمان مبارزه را آن قدر کوتاه می کند که نیازی به حربه آب نمی ماند . ضمن اینکه برای این تعداد جنگجو در خود لشکر به اندازه کافی آب بوده است . پس مساله پر کردن چاه یا هر مساله دیگر نمی تواند با انگیزه محروم کردن طرف مقابل بوده باشد .
و اما مساله آب در کربلا هم که کلا یک طرفه بوده و لشکر عمر سعد دائما بر آن مسلط بودند .

موفق در پناه حق:Gol:

با سلام .
من از دریافت خودم از پیامبر می گویم.
اصلا پیامبر برای پیروزی نمی جگید برای کشورگشایی نمی جنگید که بیاید اب را بر روی دشمن ببندد.
پیامبر امده انسان بسازد ،ادمیت را زنده کند وبه او خالق هستی معرفی کند .
برای پیامبر دوست و دشمن کسانی هستند که باید بیاموزند یاد بگیرند .پیامبر رحمت خداست بر همه بندگان .
چه توجیهی میتوان اورد برای اینچنین شخصی که از راه نادرست به پیروزی برسد.
پیامبر وقتی احساس پیروزی می کردند که یک نفر را موحد کنند نه انکه بر قبیله یا مکانی تسلط یابند ان هم از راه ناصواب.

یاقوت احمر;77887 نوشت:
سلام. خوب دوستان کارشناس تاریخ نظر دادند و نظر ایشان ارجح از نظرات ماست. اما بنده یک احتمالی هم میدهم که بر مبنای مطلبی است که سالها پیش در کتاب خوانده ام و الان دقیقاً در ذهنم نیست و فقط کلیاتی به یادم مانده و هیچ هم نام کتاب به یادم نمی آید.

احتمالاً پیامبر (ص) دستور داده اند تا برای مدت کوتاهی آب بسته شود تا با اینکار روحیه دشمن تضعبف شود و احتمال شکست خود را بدهد و از جنگ منصرف شود تا بدینوسیله جنگی در نگیرد و کسی کشته نشود. شاید حضرت رسول بعد از مدت کوتاهی که دیدند این ترفند برای جلوگیری از وقوع جنگ اثری ندارد و دشمن در عزم خود برای شروع جنگ ثابت است، دستور دادند آب به روی دشمن باز شود.

یعنی در اینکار ، اثر روانی قضیه بستن آب مد نظر بوده و این هدف که سپاهیان دشمن به مدت طولانی از تشنگی رنج ببرند و بر اثر ضعف ناشی از تشنگی ، در جنگ شکست بخورند در کار نبوده است.

بدیهی چنین ترفندی برای جلوگیری از وقوع جنگ، که قبل از بروز جنگ صورت می گیرد ، و اثر روانی قضیه مد نظر است نه اثر جسمی آن (ضعف شدید تا سر حد مرگ ) ، با کاری که سپاهیان معاویه قصد انجامش را داشتند ، یا سپاهیان یزید در کربلا انجام دادند،(بستن آب از قبل از جنگ تا پایان جنگ ، با این هدف که طرف مقابل در حین جنگ به دلیل ضعف ناشی از تشنگی شدید، از پا در آید و شکست بخورد) هم از نظر هدف و هم از نظر شیوه عمل ، کاملاً تفاوت دارد و قابل مقایسه نیست.


احسنت
این فرموده شما در کتاب ناسخ التواریخ مرحوم سپهر هست که البته خود سپهر در ادامه ی این نقل، با نقل دیگری این سخن را رد می کند.

باتشکر از دوستان که جواب هاي بسيار قانع کننده اي دادند بنده نيز در خور بضاعت کم علمي خودم جوابي تهيه نموده ام
داستان بستن چاه‌های بدر از طرف مسلمانان درست نمي باشدچون هم طبق گزارشات تاريخي وهم طبق آيات قرآن اول مشرکان بر آب مسلط بودندلذا مهنا نداردکه پیش از آغاز درگیری در بدر، سپاه مشركان قریش در جايي که اب بوده سنگر گرفته باشند و بعد تغییر مكان دهند. عاقلانه نیست كه بگوییم: سپاه ابوسفیان از موضعی كه از آب بهره‌مند بود، دست كشیدند و به موضع فاقد آب پناه بردند. كه این به جهت تاكتیك جنگی بود! این سخن دلیل بر نادرستی نقل برخی از نویسندگان است. محمد بن اسحاق، اولین سیره نگار تاریخ اسلام می‌نویسد: مشركان قریش قبل از درگیری بدردر موضعی كه در آن آب وجود داشت، مستقر شده بودند امّا سپاه پیامبر(ص) در جایی قرار داشتند كه از آب محروم بودند. روایت درست این است كه در جنگ بدر مسلمانان در موضعی كه بودند، از آب بهره‌ای نداشتند اما به لطف خدا باران شدید بارید و مشكل بی‌آبی مسلمانان را برطرف كرد.{سید جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج 5 ، ص 31 - 29.}.
علاوه برمطالب فوق الذكر؛ قرآن می فرماید: «إذ انتم بالعدوه الدنیا و هم بالعدوه القصوی و الركب منكم ...»(سوره انفال، آیه 42) به یاد آورید آن هنگامی را كه شما بر كرانه نزدیك بودید و آنان بر كرانه دور بودند و كاروان از شما دور شده بود ... . این آیه از قرآن به مسلمانان می گوید: ای مسلمانان! به یاد آورید جنگ بدر و شرایط سخت آن را كه یكی از آن شرایط سخت این بود كه محل استقرار شما غیر مناسب بود، شما در طرف پائین دره كه به طرف مدینه بود قرار داشتید و دشمنتان در طرف بالای دره قرار داشت و این برای شما خطرناك بود و دشمن را در موضع قدرت قرار می داد ولی با این حال خداوند شما را پیروز گردانید. جائی كه مسلمانان در آنجا بودند، در قرآن به نام عدوه دنیا و جائی كه كافران قرار داشتند به نام عدوه قصوی نام برده شده است. عدوه به معنای لبه است. عدوه دنیا به معنای لبه نزدیك و عدوه قصوی به معنای لبه بالا است. زمخشری می گوید: خداوند می خواهد با ذكر این شرایط بفهماند كه دشمن بسیار قوی بوده و اسباب پیروزی آنان فراهم بوده و تعدادشان چند برابر مسلمانان بوده و مسلمانان در شرایط بدی قرار داشتند، بسیار كم و ضعیف بودند و مركز استقرارشان نامناسب بود و پیروزی آنها بر دشمن فقط كار خدا بود چون آنجائی كه مشركان در آن قرار داشتند جای خوبی بود، هم آبها در آنجا بود و هم زمین آنجا سفت و سخت بود در حالی كه در مركز استقرار مسلمانان اصلا آبی نبود و به علاوه اینكه آبی نبود، زمینش هم همه اش شن و ماسه بود و راه رفتن در آن مشكل بود و از طرف دیگر این مشكل هم برای مسلمانان بود كه كاروان قریش هم از دست رفته بود و امكان داشت نیروهای محافظ آنها هم به این مشركان بپیوندند و مسلمانان كه برای جنگ با كافران به آن منطقه نیامده بودند، بلكه ناگهان با نیروهای دشمن روبرو شدند.(كشاف، ج2، چاپ چهار جلدی، ص223 در ضمن آیه 42 سوره انفال)

همچنین در قرآن در آیه 11 سوره انفال می گوید: «... و ینزل علیكم من السماء ماءا ...» به یاد آورید ای مسلمانان آن هنگامی را كه خداوند بر شما از آسمان آبی نازل كرد. خداوند با این آیه یادآوری می كند شرایط سخت مسلمانان در جنگ بدر را و گوشزد می كند كه پیروزی شما بر كافران كار خدا بود. یكی از كمكهای خداوند همین باران بود چون مشركان بر آب مسلط بودند و مسلمانان آب نداشتند و تهیه آب مشكل بود. خداوند از آسمان باران فرستاد، آن هم باران بسیار پر آب كه هم زمین را زیر پای مسلمانان سفت كرد و هم مسلمانان حوضچه های آب ساختند و همه آنها با آب پر شد و مشكل آب حل شد و علت ساختن حوضچه ها همین بود و گرنه مسلمانان اگر آب چاه داشتند نیازی به ساختن حوض نبود. به این ترتیب مشكل آب مسلمانان حل شد و این باران برای كافران مشكل ساز شد. (مراجعه كنید به الصحیح من سیره النبی، ج3 ص165 به بعد، چاپ جامعه المدرسین) حتی برخی آورده اند كه تعدادی از مشركان آمدند تا از آب حوضچه های مسلمانان بخورند، مسلمانان خواستند راه ندهند، پیامبر فرمود: بگذارید بخورند.(الصحیح) در تاریخ طبری، آمدن عده ای از كافران برای خوردن آب از حوضچه مسلمانان را آورده است و پیامبر خدا فرمود: اینهائی كه از حوض آب خوردند همه شان در جنگ كشته می شوند جز حكیم بن حزام.(تاریخ طبری، ج2 ص 145 هشت جلدی) پیامبر اسلام با این پیشگوئی دل مسلمانان را تقویت كرد و جز حكیم بن حزام همه آنان كه از بزرگان قریش هم كشته شدند. آنان آب داشتند ولی برای اطلاع از اوضاع و احوال و به بهانه آب خوردن آمده بودند. آن روز در سایه باران همه جا آب شد.

امیر احمدی;77999 نوشت:
اصلا پیامبر برای پیروزی نمی جگید برای کشورگشایی نمی جنگید که بیاید اب را بر روی دشمن ببندد

سلام

پس این عمر بن خطاب ! (خلیفه دوم . فامیل محمد (ص) . و علی (ع))


چرا به کشور ها اطراف حمله میکرد و دختر را به کنیزی می برد !

با درود
روش عمر هيچ ربطي به روش پيامبر ندارد. و البته فاميل حضرت علي و پيامبر به آن معني كه شما نوشته ايد نيست. چرا كه ابوسفيان هم فاميل محمد رسول الله(ص) و علي اميرالمومنين (ع) است اما هيچ ربطي به ايشان ندارد. در ضمن پيامبر هيچ دستوري مبني بر حمله به ايران نداده بود و حضرت علي نيز هيچگونه همكاري در اين زمينه نكرد و حتي فرزندانش را به جنگ نفرستاد. گرچه كنيز گرفتن رسم بود و خود ايران زماني كه به روم يا حتي اعراب حمله مي كرد زن و بچه ايشان را به اسيري مي بردند و مي فروختند و اين يك رسم كلي در تمامي جنگهاي آندوره بود.

آنچه از نوشته مورخین بر می آید این است که پیامبر به پیشنهاد یکی از یاران به نام حباب بن منذر اقدام به پیش دستی در رسیدن به چاه های آب نمود چون مشخص بود اگر مشرکین به چاه ها دست رسی پیدا می کردند مانع دست یابی مسلمانان به آب می شدند لذا پیامبر با قبول پیشنهاد حباب بن منذر نزدیک ترین چاه به مشرکان قریش را تصرف نمود و درب بقیه چاه ها را بست اینکه منظور پیامبر از این کار چه بوده مشخص نیست ولی نمی توان گفت که هدف ایشان عدم دسترسی مشرکین بوده است چون در تاریخ نامه طبری آمده:

مردى بود نام او اسود بن عبد الاسد از بنى مخزوم سوگند خورد كه من از آن حوض ايشان آب خورم. پس بيامد كه بر لب حوض آيد. حمزة بن عبد المطّلب با شمشير بيرون آمد و يك شمشير بر پاى او زد و پاى از او جدا شد و مرد بيفتاد و به شكم همى رفت سوى حوض. و آن پاى بريده بر زمين مى‏كشيد و از او خون همى رفت سوى حوض، و گفت خويشتن را به حوض اندر افگنم و اگر بميرم روا بود تا آب ايشان را پليد كنم. پس خويشتن را به حوض اندر افگند. حمزه شمشيرى ديگر بزد و او را به حوض اندر بكشت و آن آب حوض پليد گشت. و گروهى مشركان بيامدند كه از آن حوض آب خورند، مسلمانان خواستند كه ايشان را باز دارند، پيغمبر عليه السّلام گفت: بگذاريد تا بخورند كه هر مشرك كه از آن آب بخورد كشته شود، و همچنان بود كه پيغمبر گفت.
پس مشركان از چاههاى ديگر از دو فرسنگ و سه فرسنگ آب همى آوردند كه از هيچ چاه آب بر نيامد جز آنكه پيغمبر داشت. (1)


همچنین در دلایل النبوه آمده :
در اين هنگام تنى چند از قريش پيش رفتند كه حكيم بن حزام هم همراهشان بود و خود را كنار حوض آب مسلمانان رساندند پيامبر فرمود آزادشان بگذاريد هيچكس از ايشان آب نخورد مگر اينكه كشته شد غير از حكيم بن حزام كه كشته نشد و بعدها اسلام آورد و اسلامى نيكو و پسنديده داشت. و هر گاه مى‏خواست سوگند خود را تأكيد نمايد مى‏گفت سوگند به كسى كه در جنگ بدر مرا نجات داد.
اسود بن عبد الاسد كه مردى بد خوى بود سوگند خورد كه ميروم و حوض مسلمانان را ويران مى‏كنم هر چند كه در اين راه كشته شوم و به همين منظور براه افتاد، حمزة بن عبد المطلب بسوى او تاخت و ضربتى به او زد كه نيمى از ساق پايش را بريد، و آن دو نزديك حوض بودند، اسود به پشت افتاده و خون از پايش ميريخت، با همان حال خود را بسوى حوض كشيد تا در آن بيفكند و از سوگند خود برآيد! حمزه او را تعقيب نمود و چندان زدش كه در حوض كشته شد و او نخستين كشته بود.
عبد الله بن مسعود مى‏گويد عدد مشركان در بدر در نظر ما بسيار كم بود بطورى كه من به بردستى خود گفتم مى‏بينى هفتاد نفرند گفت خيال مى‏كنم‏(2)

1. تاريخنامه‏طبرى،ج‏3،ص:123
2. دلائل‏النبوة/ترجمه،ج‏2،ص:247و زندگانى‏محمد(ص)/ترجمه،ج‏2،ص:21

بعضی از مورخین پر کردن چاهها را به دستور جبرئیل دانسته اند چنانچه آورد اند که :
واقدى از ابراهيم بن اسماعيل بن ابى حبيبة، از داود بن حصين، از عكرمة، از ابن عباس نقل مى‏كند پيامبر (ص) در جنگ بدر در محلى فرود آمدند، حباب گفت: اينجا مناسب نيست ما را به نزديك‏ترين آب به دشمن ببريد و كنار آن حوضى ايجاد مى‏كنيم و ظرفها را در آن قرار مى‏دهيم، آب مى‏آشاميم و جنگ مى‏كنيم و سر ديگر چاهها را مى‏بنديم. گويد: جبرئيل (ع) به حضور رسول خدا (ص) آمد و گفت: رأى درست همان است كه حباب بن منذر به آن اشاره كرد، و پيامبر (ص) به حباب فرمودند: رأى صحيح را اظهار داشتى و برخاستند و همان كار را انجام دادند.
سليمان بن حرب از حماد بن زيد، از يحيى بن سعيد نقل مى‏كند پيامبر (ص) روز جنگ بدر با مردم مشورت فرمود. حباب بن منذر برخاست و گفت: ما اهل جنگيم و چنان مصلحت مى‏بينم كه سر همه چاههاى آب جز يك چاه را ببنديم و با آنان كنار همان چاه روياروى شويم.

موضوع قفل شده است