ایا شیطان قابل رویت برای انسانهاست؟؟؟
تبهای اولیه
و اذ زين لهم الشيطان اعمالهم و قال لاغالب لکم اليوم من الناس و اني جار لکم فلما ترآئت الفئتان نکص علي عقيبه و قال اني بري ء منکم اني اري ما لاترون اني اخاف الله و الله شديد العقاب 48سوره انفال و(ياد کن) هنگامي را که شيطان اعمال آنان را بر ايشان بياراست و گفت: امروز هيچ کس از مردم بر شما پيروز نخواهد شد، و من پناه شما هستم پس هنگامي که دو گروه، يکديگر را ديدند (شيطان) به عقب برگشت و گفت: من از شما بيزارم من چيزي را مي بينم که شما نمي بينيد، من از خدا بيمناکم و خدا سخت کيفر است.
سلام
من وذریه ام شمارو میبینیم درحالیکه شما نمیبینید
ایا واقعا شیطان قابل رویت است؟
با سلام
در جواب به شما دوست عزیز باید عرض کنم که در ذیل آیه «واذا زین لهم الشیطان اعمالهم و قال لاغالب لکم الیوم من الناس وانی جارکم»{1} به یادآور هنگامی را که شیطان اعمال مشرکان را در نظرشان جلوه دادو گفت هیچ کس از مردم بر شما پیروز نمیگردد و من همسایه و پناهدهنده شما هستم.، علما به بحث پرداختهاند. جمعی معتقدند شیطان به شکل انسان ظاهر نمیشود؛ بلکه انسانها را با وسوسههای باطنی به گناه میکشاند.{2}
جمع دیگری معتقدند که شیطان به شکل انسان در میآید و به روایاتی که ذیل آیه آمده است تمسک میکنند. در روایات آمده که قریش هنگامی که برای حرکت به سوی میدان بدر آماده شد، از حمله طایفه بنی کنایه بیمناک بود؛ زیرا قبلاً آنان با هم خصومت داشتند.
در این موقع ابلیس در چهره «سراقْ بن مالک» که از افراد سرشناس قبیله بنی کنایه بود به سراغ آنها آمد و به آنان اطمینان داد که با شما موافق و هماهنگم و کسی بر شما غالب نخواهد شد و در میدان بدر شرکت کرد؛ اما هنگامی که نزول ملائکه را مشاهده کرد عقب نشینی نمود و فرار کرد. لشکر کفر به دنبال ضربههای سختی که از مسلمانان خورده بود - با مشاهده کار ابلیس - پا به فرار گذاشتند و هنگامی که به مکه بازگشتند گفتند سراقْ بن مالک سبب فرار قریش شده است. این سخن به گوش سراقه رسید و او سوگند یاد کرد که من به هیچ وجه از این موضوع آگاهی ندارم؛ و هنگامی که نشانههای مختلف وضع او را در میدان بدر به او یادآوری کردند همه را انکار کرد و قسم خورد که قطعاً چنین چیزی نبوده و او از مکه حرکت نکرده است. به این ترتیب معلوم شد که آن شخص سراقْ بن مالک نبوده است.{3}
نظیر این داستان، قضیه هجرت پیامبر و آمدن پیرمردی به شکل مردم نجد در دارالندوْ بود و میگویند آن پیرمردی که گفت برای قتل پیامبر(ص) بهتر است چهل نفر از چهل قبیله باشند که قریش نتواند از همه قبایل انتقام بگیرد، شیطان بوده است. به هر حال، عدهای معتقدند که قبل از معراج پیامبر(ص) شیطان به هر شکلی ظاهر میشده است؛ اما پس از معراج پیامبر دیگر شیطان ظاهر نمیشود بلکه فقط با وسوسهگری، انسانها را به سوی کارهای ناشایست سوق میدهد.
[1]. سوره انفال، آیه 48.
[2]0. تفسیر نمونه، ج 7، ص 202.
[3]. تفسیر نمونه، ج 7، ص 201.
سلام مجدد
در کشف الاسرار اینچنین آمده است:«کسی وی را در زمین نبیند مگر به صورت پیری شکسته بر وی جامهیی کهنه برهیأت دزدان ترسان و لرزان»( 2)
امّا مرحوم علامه مجلسی معتقد است که شیاطین بر انسان ظاهر میشوند و حتّی به اشکال مختلف درمیآیند منتها این تغییر شکل به حسب لزوم مطابق مشیّت خداوند انجام میگیرد: «لا خلاف بین الامامیّه بل بین المسلمین فی انّ الجنّ و الشیاطین اجسام لطیفة یرون فی بعض الاعیان و لا یرون فی بعضها و لهم حرکات سریعة و قدرة علی اعمال قویة و یجرون فی اجساد بنی آدم مجری الدم و قد یشکّلهم اللّه بحسب المصالح باشکال مختلفة و صور متنوعة» (3) .
و این حدیث نبوی:«من رآنی فقد رآنی فانّ الشیطان لا یتشبّه بی»(4 ) .
و همچنین این خبر مستفاد از حدیث مزبور:«انّ الشیطان لا یتمکّن ان یتمثّل بصورة الانبیاء»( 5) مؤیّد ظاهر شدن شیاطین بر آدمیان است.
این نکته نیز قابل ذکر است که در بسیاری از داستانها که مبتنی بر احادیث است از ظاهر شدن ابلیس بر انبیا و ائمه و گفت و گوی آنان سخن رفته است.
ازثعلبه بن زيد انصاري نیز نقل شده كه گفت : از جابر عبدالله انصاري شنيدم ، مي گفت : ابليس چهار بار به صورت چهار نفر مجسم شد.
اول به صورت سراقه بن جعشم :
در جنگ بدر به صورت سراقه در آمد و به كفار قريش گفت : امروز هيچ كس بر شما غالب نخواهند شد؛ زيرا شما با داشتن اين همه نفرات و ساز و برگ جنگي ارتشي شكست ناپذير هستيد. وانگهي من نيز در كنار شما هستم و به وقتش چون يك همسايه وفادار و دل سوز از هيچ گونه حمايتي دريغ ندارم) .(6)
دوم به صورت منبه بن حجاج :
در روز عقبه به قيافه او در آمد و فرياد كرد: اي ياران ! محمد و كساني كه از دين برگشتند كنار عقبه اند. آنها را دريابيد. حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم به انصار فرمود: نترسيد! چون صداي او به كسي نمي رسد. (7)
سوم به صورت پيرمردي از اهل نجد:
روزي كه كفار مكه در"دار الندوه " براي مشورت در مورد قتل پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم اجتماع كردند، شيطان به صورت پيرمرد نجدي وارد مجلس شد و دستورهاي لازم را در اين باره داد. خداوند او را آگاه كرد و فرمود: به ياد بياور زماني را كه مشركان مكه نقشه مي كشيدند تو را يا به زندان اندازند يا به قتل رسانند و يا تبعيد كنند، و چاره انديشي مي كردند، ولي خدا نقشه آنان را نقش بر آب كرد(8)
چهارم به صورت مغيره بن شعبه :
روزي كه حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم رحلت فرمود، آن لعين به صورت مغيره در آمد و در ميان مهاجر و انصار فرياد زد: اي مردم ! خلافت را مانند پادشاهان ايران و قيصران روم قرار دهيد. هر كس بعد از خود آن را به فرزندان يا خويشانش وصيت كند و آن را در اختيار بني هاشم قرار ندهد تا آنها هم در اختيار فرزندان خود قرار دهند (9)
آن ملعون براي اين كه با پيغمبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم مخالفت نمايد و ايشان را از بين ببرد، در اين چهار جا به صورت انسان در آمد.
پاورقی:
وچگونه اعمال ادمی را زینت میدهد وباعث فریب او میشود ؟
ابليس سه موضوع را در نظر انسان زينت ميدهد:
الف) اعمال زشت
«أفمن كان علي بينة من ربّه كمن زين له سوء عمله واتّبعوا أهواءهم». (سورهي محمّد، آيهي14)
آيا كسي كه با برهاني روشن پروردگار خود را يافته مثل كسي است كه اعمال زشتش به وسيله ابليس در نظرش جلوه كرده و همواره هواي نفس خود را پيروي ميكند؟
نبود ايمان و برهان روشن، باعث زمينهسازي براي دعوتها و تلقينات ابليس است، اين فقدان، ابليس را نيرومند ساخته و او ميتواند اعمال زشت را زيبا جلوه دهد. چرا كه زشتي براي كساني كه ايمان ندارند، روشن نميگردد.
ب) خود پسندي و خودخواهي
«ولا يغرّنكم باللّه غرور؛ و فريب ندهد شما را فريبندهاي».
مقصود از فريبنده ابليس است، همچنين اميد بخشش در حالي كه به معصيت وگناه سرگرم ميباشد.(1)
«غررت فلاناً» به اين معنا است كه من رگ خواب او را يافتم و آنچه را ميخواستم از او گرفتم، همچنين «غرة» به معناي غفلت در بيداري است، چنانچه «غرار» نيز به معناي غفلت ميباشد. پس غرور به معناي هرچيزي است كه آدمي را فريب دهد و ابليس خبيثترين فريب دهندگان ميباشد.
ج) امور باطل
«لاُزَينَنَّ لهم في الأرض».(سورهي حجر، آيهي39) زينت ميدهم برايشان در زمين «باطل را»(2) به تعبير ديگر «يزين لهم الاباطيل؛ باطل را برايشان ميآرايم».(3)
وسواس: وسوسه در لغت به معناي آهسته و پنهاني دعوت كردن به امري ميباشد.(4)
وسوسه نيز داراي مراحلي است، چنانچه در سرگذشت ابليس و آدم توسط آيات به روشني بيان ميگردد:
1) «قال يا آدم هل أدُلّك علي شجرة الخلد ومُلْكٍ لا يبلي». (سوره طه،آيهي120) دعوت به جاودانگي و سلطنت.
2) «وقاسمهما أنّي لكما لمن النّاصحين».(سورهي اعراف، آيهي21) قسمهاي شديد و اكيد به اينكه من خير خواه شما هستم.
3) «فدلّهما بغرور». (سورهي اعراف، آيهي22) نزديك كرد آن دو را به فريب.
تدليه به معناي نزديك كردن و رساندن است، همچنانكه «تدلي» نيز به معناي نزديكي و رهايي از قيود است؛ امّا غرور به معناي اظهار خير خواهي و نهان داشتن سوء قصدي كه در نهان دارد ميباشد.(5)
پاورقی:
1. طبرسي، شيخ ابوعلي الفضل بن الحسن، ترجمه و تفسير مجمع البيان، ج19، ص200.
2. ترجمه و تفسير الميزان، ج12، ص242.
3. فخر رازي، تفسير كبير، ج19، ص186.
4. ترجمه وتفسير الميزان، ج8، ص40؛ تفسير كبير، ج14، ص45.
5. ترجمه و تفسير الميزان، ج8، ص40
بسم الله الرحمن الرحيم
وساوس شياطين درجات مختلفي دارد با توجه به مرتبه شخص که از مرتبه وسوسه و خطور فکري تا تجسم مي تواند بروز کند
يا حق
به نام خدا
سلام
پس میشه گفت شیطان قابل دیدن هست اما نه همیشه وبرای همه
میدونید منظور ایه از انی جارلکم چیه؟
زينت دادن شيطان به عمل آدمى به اين صورت است كه بوسيله تهييج عواطف درونى مربوط به آن عمل، در دل آدمى القاء مىكند كه عمل بسيار خوبى است، و در نتيجه انسان از عمل خود لذت مىبرد و قلبا آن را دوست مىدارد، و آن قدر قلب متوجه آن مىشود كه ديگر فرصتى برايش نمىماند تا در عواقب وخيم و آثار سوء و شوم آن تعقلى كند.
جمله" لا غالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ" تفسير زينت دادن شيطان نيست، بلكه تتميم آن است، یعنی شيطان با گفتن اين جمله كفار را در آنچه كه تصميم گرفته اند يعنى در قتال با مسلمين تشويق و خوشدل ساخته و در تكميل اين غرض گفت:" وَ إِنِّي جارٌ لَكُمْ".كلمه" جار" از" جوار" است، و جوار از سنتهاى عهد جاهليت عرب است كه زندگى قبيله اى داشته، و از احكام جوار (پناهندگى) يكى اين بوده كه صاحب جار پناهنده خود را در هنگام سوء قصد دشمن يارى كند، و البته آثار مختلف ديگرى به حسب سنن جارى در مجتمعات بشرى داشته است.المیزان
تشکر:Gol:
پس میشه گفت شیطان قابل دیدن هست اما نه همیشه وبرای همه میدونید منظور ایه از انی جارلکم چیه؟
با سلام به شما دوست عزیز
بله می شود این نتجه رو گرفت با توجه به بحثی که داشتیم.
اما منظور از انی جارلکم این است که شیطان بعد از وعده هایی که به مشرکان می دهد می گوید به علاوه" من نيز همسايه شما و در كنار شما هستم" و همچون يك همسايه وفادار و دلسوز به موقع لزوم از هيچگونه حمايتى دريغ ندارم (وَ إِنِّي جارٌ لَكُمْ).
اين احتمال نيز در تفسير اين جمله داده شده است كه منظور از كلمه" جار" همسايه نيست بلكه كسى است كه امان و پناه مىدهد، زيرا عادت عرب بر اين بود كه افراد و طوائف نيرومند در موقع لزوم به دوستان خود پناهندگى مىدادند، و در اين موقع با تمام امكانات خويش از وى دفاع مىنمودند،" شيطان" به دوستان مشرك خود پناهندگى و امان نامه داد.(تفسير نمونه، ج7، ص: 200)
علامه طباطبایی هم این نظریه دوم را پذیرفته اند.(ترجمه الميزان، ج9، ص: 128)
.