** خودت را کنار نکش**

تب‌های اولیه

28 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
** خودت را کنار نکش**

[="Tahoma"][="DarkGreen"]متن زير از يكي از كاربران محترم است كه به دلائلي نخواستند خودشان برايش تاپيك بزنند

** خودت را کنار نکش**


بالاتر از سیاهی، رنگی هست؛
بالاتر از سیاهی، رنگی هست؛
سرخ...
نه! خیال نکن هوای مرور خاطرات شهدا را دارم و می خواهم از خون بگویم و سرخی خون. نه!...
می شود پا به پای نوشته هایم اشک بریزی؟
می شود اشک بریزی تا سیل شویم نه سیلی.
ما سیلی شده ایم...
سیلی شده ایم به صورت ها...
صورت هایی که از حیا سرخند و بالاتر از آن رنگی نیست.
سرخند و دیگر احتیاجی به سیلی ما ندارند.
پای خود را از این معرکه ی بی در و پیکر کنار نکش. هر کدام از ما به سهم و مقام خود، هیزمی شده ایم به آتشی که همه جا را به نابودی خواهد کشاند.
بارها و بارها از درد ازدواج سخت ناله ها شنیده ایم و مشکلات ریز و درشتی که در خود را در مقام کارشناس جامعه شناسی دیده و منشاءش را تشریفات و تجملات خوانده ایم؛ بی خبر از آن که تجمل، بلای آسمانی نیست! تجمل فرهنگی نشأت گرفته از منش های خالی از فکر آدم هایی است که نه از مریخ آمده اند و نه مشخصه ی خاصی دارند. اندکی انصاف، تک تک ما را در این جرگه نام آشنا خواهد دانست؛ هر یک به سهمی.
چند روز پیش، پای روضه ی سه ساله ی اباعبدالله، شور عجیبی افتاد...
نه از اشک و گریه؛
نه از سینه زنی؛
نه از ورد و ذکر؛
و نه از لبیک ها؛
تنها از معرفی و بهم نشان دادن دختر محجبه ای حدوداً سی ساله که پای درب ورودی نشسته بود.
-جل الخالق! این مدلی اش رو ندیده بودیم!
-بی حیا!
-خدایا! شکرت دختر ندارم!
-کو؟ میخوام ببینمش؟ کدوم یکی؟
-آدم چقدر می تونه دور از حیا باشه؟
- نه بابا! گناه داره! این طوری نگین. حتما ناقص الخلقه اس. مشکل ذهنی داره. دیوونه اس بنده خدا.
- آره! آدم سالم که این کارا رو نمی کنه.
-...
می شود بی قضاوت، بخوانی؟
می شود پا به پای نوشته هایم اشک بریزی؟
می شود سیلی نشوی؟
سینی چای را به دستم گرفتم و تعارف میهمان ها کردم تا به دختری رسیدم که پای درب ورودی نشسته بود و قلم و کاغذ به دست، داشت چیزی می نوشت. سرش را بالا گرفت و سلام و خوش آمد گویی ام را جواب داد. گونه هایش سرخ بود و چشم هایش...
نه! از تو خواستم بی قضاوت بخوانی. یادت نیست؟
چشم هایش گود افتاده بود. نمی دانم از سرخی صورتش از حیای دخترانه اش بود که به اجبار داشت زیر پایش می گذاشت یا نگاه های معنا دار چند ده نفر زن که انگار نه انگار عزادار اسیر سه ساله ی نینوایند و بی خبر از حال و روز جوانانی که اسیر دردند؛ دردی که از مبارزه با آن، گاه راه به جایی نمی برند.
از کسی از اهل خانه قلم و کاغذ خواسته بود تا آدرس و مشخصات خود و خانواده اش را بنویسد و به چند نفر از اهل روضه بدهد تا در صورتی که کسی سراغ دختری نزدیک به مشخصات او را گرفت، معرفی اش کنند.
همین.
همین.
همین و صد نگاه...
همین و صد قضاوت...
همین و صد نظر...
همین و انگ دیوانگی...
خودت را دور نکش. خودت را از این فاجعه بی نصیب ندان.
من و شما این آتش را به راه انداخته ایم. من و شما به رسم و رسوم غلط ازدواج، مرحبا گفته ایم و اگر نگفته ایم، اعتراضی هم نکرده ایم و امروز اعتراض می کنیم که تقلای جوانی که به تنگ آمده. من و شما هیزم شده ایم.
او به مجلس سیدالشهدا پناه آورده بود. از میان هزار راه خطا و خشم خدا، این راه را انتخاب کرده بود. به درست و غلط اجرای تصمیمش کاری ندارم. فکرش این بود که گناه نکند و برای حل مشکلش راهی پیش بگیرد که لااقل از خشم خدا دور باشد. یادت نرود قرار شد بی قضاوت بخوانی.
فداکاری اش بی نظیر بود؛ حیای دخترانه اش را قربانی مبارزه با نفسش کرده بود؛ اگرچه حیا در دوری از گناه معنا می شود و من او را در اوج حیا دیدم و خداوند اجر هیچ بنده ای را زایل نمی کند...
خودت را کنار نکش. کسی اعدام نمی شود در این محکمه. خودت را کنار نکش. درخواست می کنم، درخواست می کنم و باز هم درخواست می کنم قدری بیندیش به این که کاسه ی مسئولیت پذیری ات چقدر ظرفیت دارد؟ هر قدر کم هم که باشد، مهم نیست. از آب دلسوزیِ عملگرا پر کن و بر این آتش بپاش؛ ملتمسانه درخواست می کنم.
[/][/]

يكي از روحانيون دو نوه دو قلوي با مزه 4 ساله دارند. يكي دختر و ديگري پسر. حدود يك ماه قبل دختر كوچولو مي رود در فر را باز مي كند و مي ايستد روي آن تا ببينيد داخل قابلمه چيست. فر با قابلمه آب جوش برگشته بود و سبب 70 درصد سوختگي شده بود.
در بيمارستان سوانح و سوختگي گفته بودند احتمال هم دارد به دليل عفونت زياد نتوانيم برايش كاري كنيم. مادر بزرگش مي گفت: فقط و فقط جلسات روضه اين ايام و دعاي مومنان ايشان را به ما بازگرداند.
تازه از بيمارستان مرخص شده بود
ديشب براي ملاقات به منزلشان رفتيم
بعد از لحظاتي
براي اين كه كمي روحيه حاج آقا را عوض كنم. گفتم: حاج آقا شما محضر داريد مگر اين عقدها را محكم نمي بنديد كه زود به زود باز مي شود و طلاق زياد شده است.
حاج آقا لبخندي زد و گفت:‌بالاخره شر مطلق نداريم محضر دارها هم نياز به امرار معاش دارند چون دوباره اين افراد ازدواج مي كنند.
بعد با ناراحتي گفت: آمار طلاق وحشتناك است وحشتناك
من نمي دانم جامعه ما به چه سمتي مي رود و خدا به خير بگذارند.
از سويي ديگر، دختران با سن بالا بسيار زياد شده اند.
البته ايشان به تناسب پايان نامه دكتري خود بحث را به ازدواج موقت و متعدد بردند كه بنده وسط كلام ايشان شيرجه زدم و گفتم: حاج آقا صبر كنيد كجا به اين شتاب؟! شما محضر داريد و چشم و گوش زن و بچه ات از اين چيزها باز است. بنده بيمه بدنه نيستم ها.
خنديد و گفت: تو منزل ما از در ورودي كه وارد مي شويد بيمه بدنه شده ايد. زن و دختر بنده هم اول مخالف اين بحث ها بودند وقتي موارد نيازمند ازدواج را ديدند كه يكي و دوتا و سه تا نيستند دم فرو بسته اند. الان دختراني داريم با تحصيلات بالا موارد بسيار متعدد است كه رجوع مي كنند و همسر مي خواهند البته در بين آنها استاد دانشگاه هم داريم كه حقوق بگير هم هست.
همسر حاج آقا گفت: خب به خدا آدم زنان بيوه و دختران با سن بالا را مي بيند غصه اش مي شود
من هم با ازدواج دوم مخالف نيستم ولي اگر مانند عرب ها اينجا هم رسم بود مشكل را راحت تر مي توانستيم تحمل كنيم
حاج آقا گفت: خب شما زنان متدين رسمش كنيد
بخشي از مشكلات به دليل شرايط سخت دختران براي ازدواج است و برخي تشريفات و رسوماتي است كه خودمان مثل بت تراشيده ايم و....
اما به هرحال اين يك واقعيت اجتماعي است كه تعداد دختران بيشتر از پسران هم هست. مردان
در بيماري ها و عفونت ها و..نسبت به بيماري تاب كمتري دارند ( حتي همين نوه كوچولوي من تو بيمارستان بخش اطفال نسبت به پسران همسن و سالش صبورتر بود)
در سوانح و حوادث رانندگي بيشتر مردان تلف مي شوند
در جنگ ها بيشتر مردان از بين مي روند
و....
در همين حادثه منا تعداد انگشت شماري زن شهيد شد

اگر چند درصد از «[HL]مردان متمكن و عادل[/HL]» ما ازدواج دوم كنند. بسياري از مشكلات جامعه ما برطرف مي شود. روابط آزاد به شدت پايين مي آيد. به قول شهيد مطهري «[HL]ازدواج دوم حق زن[/HL]» و «[HL]تكليف براي مرد عادل[/HL]» است. الان دختران و خانم هاي زيادي كه دين و ايمان درست و حسابي ندارند گرفتار زنا هستند و سراغ همين مردان مي روند. برخي از زنان هم مي دانند شوهرشان سر وگوشش مي جنبد ولي حاضرند زنا شود ولي انگ زنان ديگر را به او نچسبد كه شوهرش دو زن دارد. مردي كه سراغ زنا مي رود اگر شرايط ازدواج برايش فراهم شود زنا نمي كند مگر به قول امام علي شقي و پست فطرت باشد.

تذكر: خانم هاي محترم دقت كنيد باز قصدم اين نيست كه بگويم همه شوهران و جوانان بايد همگي دو زن بگيرند. نه عدالت شرايط خاص خودش را دارد يكي از آنها داشتن تمكن مالي است بنابراين در جامعه ما افراد زيادي نيستند كه بتوانند ازدواج دوم كنند. مگر افرادي كه يارانه انها قطع شده است:Nishkhand:

[="Tahoma"][="DarkGreen"]مشكلات ازدواج متعدد است
در برخي از شهرهاي بزرگ آمار طلاق نسبت به ازدواج نزديك 40 درصد مي رسد
بنابراين تشريفات اگر چه سهم زيادي در ازدواج دارد و مانع جدي است ولي اگر ازدواج صورت بگيرد با همين تشريفات سنگين و به طلاق منجر شود باز هم جامعه ما به درد ديگري مبتلا است.
اين طور نيست كه افرادي كه از تشريفات و رفاهيات بالاتري برخوردارند طلاق كمتري داشته باشند.
بنابراين در ازدواج با موانع و مشكلات متعددي روبه رو هستيم: مانند

  1. تشريفات سنگين و رسومات جاهليت مدرن
  2. روابط آزاد محرم و نامحرم و همنشيني هاي مختلط و عشق هاي گناه آلود بين مجردان و متأهلان
  3. انتخاب نادرست در ازدواج (براي خريد يك تب لت بيشتر از ازدواج مشورت مي كنيم)
  4. زيادتر بودن تعداد دختران
  5. زيادتر بودن تعداد زنان بيوه
  6. شيوع گناهان جنسي آسان ( زيربار ازدواج نرفتن )
  7. زن سالاري ( مردي كه مي خواهد نفقه بدهد مي بيند ارزش ندارد براي زن زحمت بكشد كه خودخواه است و خودمحور. بيشتر از اين كه به فكر همسرداري باشد به فكر تجملات و آرايش و لباس گران قيمت و طلا و... است و مرد را محدود مي كند و سيم جيم كه كجا بودي؟ چرا بايد بروي ورزش؟ چرا دير آمدي؟ الان كجا مي خواهي بروي؟ با كي هستي؟ و...)
[/]

حامی;755490 نوشت:
يكي از روحانيون دو نوه دو قلوي با مزه 4 ساله دارند. يكي دختر و ديگري پسر. حدود يك ماه قبل دختر كوچولو مي رود در فر را باز مي كند و مي ايستد روي آن تا ببينيد داخل قابلمه چيست. فر با قابلمه آب جوش برگشته بود و سبب 70 درصد سوختگي شده بود.
در بيمارستان سوانح و سوختگي گفته بودند احتمال هم دارد به دليل عفونت زياد نتوانيم برايش كاري كنيم. مادر بزرگش مي گفت: فقط و فقط جلسات روضه اين ايام و دعاي مومنان ايشان را به ما بازگرداند.
تازه از بيمارستان مرخص شده بود
ديشب براي ملاقات به منزلشان رفتيم
بعد از لحظاتي
براي اين كه كمي روحيه حاج آقا را عوض كنم. گفتم: حاج آقا شما محضر داريد مگر اين عقدها را محكم نمي بنديد كه زود به زود باز مي شود و طلاق زياد شده است.
حاج آقا لبخندي زد و گفت:‌بالاخره شر مطلق نداريم محضر دارها هم نياز به امرار معاش دارند چون دوباره اين افراد ازدواج مي كنند.
بعد با ناراحتي گفت: آمار طلاق وحشتناك است وحشتناك
من نمي دانم جامعه ما به چه سمتي مي رود و خدا به خير بگذارند.
از سويي ديگر، دختران با سن بالا بسيار زياد شده اند.
البته ايشان به تناسب پايان نامه دكتري خود بحث را به ازدواج موقت و متعدد بردند كه بنده وسط كلام ايشان شيرجه زدم و گفتم: حاج آقا صبر كنيد كجا به اين شتاب؟! شما محضر داريد و چشم و گوش زن و بچه ات از اين چيزها باز است. بنده بيمه بدنه نيستم ها.
خنديد و گفت: تو منزل ما از در ورودي كه وارد مي شويد بيمه بدنه شده ايد. زن و دختر بنده هم اول مخالف اين بحث ها بودند وقتي موارد نيازمند ازدواج را ديدند كه يكي و دوتا و سه تا نيستند دم فرو بسته اند. الان دختراني داريم با تحصيلات بالا موارد بسيار متعدد است كه رجوع مي كنند و همسر مي خواهند البته در بين آنها استاد دانشگاه هم داريم كه حقوق بگير هم هست.
بخشي از مشكلات به دليل شرايط سخت دختران براي ازدواج است و برخي تشريفات و رسوماتي است كه خودمان مثل بت تراشيده ايم و....
اما به هرحال اين يك واقعيت اجتماعي است كه تعداد دختران بيشتر از پسران هم هست. مردان
در بيماري ها و عفونت ها و..نسبت به بيماري تاب كمتري دارند ( حتي همين نوه كوچولوي من تو بيمارستان بخش اطفال نسبت به پسران همسن و سالش صبورتر بود)
در سوانح و حوادث رانندگي بيشتر مردان تلف مي شوند
در جنگ ها بيشتر مردان از بين مي روند
و....
در همين حادثه منا تعداد انگشت شماري زن شهيد شد

اگر چند درصد از «[HL]مردان متمكن و عادل[/HL]» ما ازدواج دوم كنند. بسياري از مشكلات جامعه ما برطرف مي شود. روابط آزاد به شدت پايين مي آيد. به قول شهيد مطهري «[HL]ازدواج دوم حق زن[/HL]» و «[HL]تكليف براي مرد عادل[/HL]» است. الان دختران و خانم هاي زيادي كه دين و ايمان درست و حسابي ندارند گرفتار زنا هستند و سراغ همين مردان مي روند. برخي از زنان هم مي دانند شوهرشان سر وگوشش مي جنبد ولي حاضرند زنا شود ولي انگ زنان ديگر را به او نچسبد كه شوهرش دو زن دارد. مردي كه سراغ زنا مي رود اگر شرايط ازدواج برايش فراهم شود زنا نمي كند مگر به قول امام علي شقي و پست فطرت باشد.

حامی ما باز نقلی باز کرد
با چنین حرفا سخن آغاز کرد
او نمی ترسد از این حرف راست
او نمی ترسد از طوفان ماست
حرفهایش راست واست وبی دغل
لِک قدری سست باشد در عمل
مرد میدان نیست این مردسترگ
گرچه باشد خوش بیان و هم بزرگ

حامی;755492 نوشت:
بنابراين در ازدواج با موانع و مشكلات متعددي روبه رو هستيم: مانند

تشريفات سنگين و رسومات جاهليت مدرن
روابط آزاد محرم و نامحرم و همنشيني هاي مختلط و عشق هاي گناه آلود بين مجردان و متأهلان
انتخاب نادرست در ازدواج (براي خريد يك تب لت بيشتر از ازدواج مشورت مي كنيم)
بد دانستن ازدواج موقت (جواني كه شهوتش شعله مي كشد و فكر مي كند تنها مشكلش همسر نداشتن است با اين التهاب زياد و هيجان سرشار ازدواج مي كند و بعد از فرو كش كردن شهوت تاز مي فهمد تناسبي با همسر ندارد اين يكي از عمده ترين دلائل طلاق است. اگر راه ارضا مشروع باز باشد تا حدود زيادي ازدواج ها عاقلانه مي شود)
زيادتر بودن تعداد دختران
زيادتر بودن تعداد زنان بيوه
شيوع گناهان جنسي آسان ( زيربار ازدواج نرفتن )
زن سالاري ( مردي كه مي خواهد نفقه بدهد مي بيند ارزش ندارد براي زن زحمت بكشد كه خودخواه است و خودمحور. بيشتر از اين كه به فكر همسرداري باشد به فكر تجملات و آرايش و لباس گران قيمت و طلا و... است و مرد را محدود مي كند و سيم جيم كه كجا بودي؟ چرا بايد بروي ورزش؟ چرا دير آمدي؟ الان كجا مي خواهي بروي؟ با كي هستي؟ و...)

در مشكلات بالا من و شما به سهم خودمان مسؤوليت داريم. اگر كوتاهي كنيم جوابگو بايد باشيم.
در كم كردن تشريفات
در واسطه خير شدن
در رو كردن دست سايت هاي همسريابي حقه باز
در تشويق جوانان به مشورت
در امر به معروف و نهي از منكر ( جلوگيري از جلوه گري و عشوه گري زنان و دختران و..)
در جهت دادن افراد خير
* زنان فهيم و روشنفكر متدين كه مي دانند شوهرانشان عادل هستند و تمكن مالي دارند نقش مهمي در سامان دادن به بخشي از زنان و دختران بي شوهر هستند. (اگر خداوند اين حكم را قرار داده است هم به زن ابزار خودسازي و پذيرش را بخشيده و هم به مرد قدرت اجراي عدالت و ابراز عاطفي مساوي را داده است و گرنه با حكمت خداوند سازگاري ندارد اگر ضعفي در اين ازدواج مي بينيم مربوط به مشكلات اخلاقي و شخصيتي زن و مرد است)

[="Purple"]

حامی;755480 نوشت:
** خودت را کنار نکش**

بالاتر از سیاهی، رنگی هست؛
بالاتر از سیاهی، رنگی هست؛
سرخ...
نه! خیال نکن هوای مرور خاطرات شهدا را دارم و می خواهم از خون بگویم و سرخی خون. نه!...
می شود پا به پای نوشته هایم اشک بریزی؟
می شود اشک بریزی تا سیل شویم نه سیلی.
ما سیلی شده ایم...
سیلی شده ایم به صورت ها...
صورت هایی که از حیا سرخند و بالاتر از آن رنگی نیست.
سرخند و دیگر احتیاجی به سیلی ما ندارند.
پای خود را از این معرکه ی بی در و پیکر کنار نکش. هر کدام از ما به سهم و مقام خود، هیزمی شده ایم به آتشی که همه جا را به نابودی خواهد کشاند.
بارها و بارها از درد ازدواج سخت ناله ها شنیده ایم و مشکلات ریز و درشتی که در خود را در مقام کارشناس جامعه شناسی دیده و منشاءش را تشریفات و تجملات خوانده ایم؛ بی خبر از آن که تجمل، بلای آسمانی نیست! تجمل فرهنگی نشأت گرفته از منش های خالی از فکر آدم هایی است که نه از مریخ آمده اند و نه مشخصه ی خاصی دارند. اندکی انصاف، تک تک ما را در این جرگه نام آشنا خواهد دانست؛ هر یک به سهمی.
چند روز پیش، پای روضه ی سه ساله ی اباعبدالله، شور عجیبی افتاد...
نه از اشک و گریه؛
نه از سینه زنی؛
نه از ورد و ذکر؛
و نه از لبیک ها؛
تنها از معرفی و بهم نشان دادن دختر محجبه ای حدوداً سی ساله که پای درب ورودی نشسته بود.
-جل الخالق! این مدلی اش رو ندیده بودیم!
-بی حیا!
-خدایا! شکرت دختر ندارم!
-کو؟ میخوام ببینمش؟ کدوم یکی؟
-آدم چقدر می تونه دور از حیا باشه؟
- نه بابا! گناه داره! این طوری نگین. حتما ناقص الخلقه اس. مشکل ذهنی داره. دیوونه اس بنده خدا.
- آره! آدم سالم که این کارا رو نمی کنه.
-...
می شود بی قضاوت، بخوانی؟
می شود پا به پای نوشته هایم اشک بریزی؟
می شود سیلی نشوی؟
سینی چای را به دستم گرفتم و تعارف میهمان ها کردم تا به دختری رسیدم که پای درب ورودی نشسته بود و قلم و کاغذ به دست، داشت چیزی می نوشت. سرش را بالا گرفت و سلام و خوش آمد گویی ام را جواب داد. گونه هایش سرخ بود و چشم هایش...
نه! از تو خواستم بی قضاوت بخوانی. یادت نیست؟
چشم هایش گود افتاده بود. نمی دانم از سرخی صورتش از حیای دخترانه اش بود که به اجبار داشت زیر پایش می گذاشت یا نگاه های معنا دار چند ده نفر زن که انگار نه انگار عزادار اسیر سه ساله ی نینوایند و بی خبر از حال و روز جوانانی که اسیر دردند؛ دردی که از مبارزه با آن، گاه راه به جایی نمی برند.
از کسی از اهل خانه قلم و کاغذ خواسته بود تا آدرس و مشخصات خود و خانواده اش را بنویسد و به چند نفر از اهل روضه بدهد تا در صورتی که کسی سراغ دختری نزدیک به مشخصات او را گرفت، معرفی اش کنند.
همین.
همین.
همین و صد نگاه...
همین و صد قضاوت...
همین و صد نظر...
همین و انگ دیوانگی...
خودت را دور نکش. خودت را از این فاجعه بی نصیب ندان.
من و شما این آتش را به راه انداخته ایم. من و شما به رسم و رسوم غلط ازدواج، مرحبا گفته ایم و اگر نگفته ایم، اعتراضی هم نکرده ایم و امروز اعتراض می کنیم که تقلای جوانی که به تنگ آمده. من و شما هیزم شده ایم.
او به مجلس سیدالشهدا پناه آورده بود. از میان هزار راه خطا و خشم خدا، این راه را انتخاب کرده بود. به درست و غلط اجرای تصمیمش کاری ندارم. فکرش این بود که گناه نکند و برای حل مشکلش راهی پیش بگیرد که لااقل از خشم خدا دور باشد. یادت نرود قرار شد بی قضاوت بخوانی.
فداکاری اش بی نظیر بود؛ حیای دخترانه اش را قربانی مبارزه با نفسش کرده بود؛ اگرچه حیا در دوری از گناه معنا می شود و من او را در اوج حیا دیدم و خداوند اجر هیچ بنده ای را زایل نمی کند...
خودت را کنار نکش. کسی اعدام نمی شود در این محکمه. خودت را کنار نکش. درخواست می کنم، درخواست می کنم و باز هم درخواست می کنم قدری بیندیش به این که کاسه ی مسئولیت پذیری ات چقدر ظرفیت دارد؟ هر قدر کم هم که باشد، مهم نیست. از آب دلسوزیِ عملگرا پر کن و بر این آتش بپاش؛ ملتمسانه درخواست می کنم.


سلام ... اسمشو میزاشتین "دردنامه" هم بد نبود ...
بیشتر از اینکه بخوایم اون دخترو کارشو قضاوت کنیم باید چیزایی رو قضاوت کنیم که باعث شده یه همچین کاری کنه ... باید عواملی رو ملامت کرد که باعث این همه فشار شدن و وادارش کردن به این کار...
ناراحت شدم از خوندن متن ... امیدوارم هم اون هم همه جوونا مشکلات ازدواجشون چه قبل وچه بعد ازدواج! حل بشه[/]

حامی;755490 نوشت:
اگر چند درصد از «مردان متمكن و عادل» ما ازدواج دوم كنند. بسياري از مشكلات جامعه ما برطرف مي شود. روابط آزاد به شدت پايين مي آيد. به قول شهيد مطهري «ازدواج دوم حق زن» و «تكليف براي مرد عادل» است. الان دختران و خانم هاي زيادي كه دين و ايمان درست و حسابي ندارند گرفتار زنا هستند و سراغ همين مردان مي روند. برخي از زنان هم مي دانند شوهرشان سر وگوشش مي جنبد ولي حاضرند زنا شود ولي انگ زنان ديگر را به او نچسبد كه شوهرش دو زن دارد. مردي كه سراغ زنا مي رود اگر شرايط ازدواج برايش فراهم شود زنا نمي كند مگر به قول امام علي شقي و پست فطرت باشد.

تذكر: خانم هاي محترم دقت كنيد باز قصدم اين نيست كه بگويم همه شوهران و جوانان بايد همگي دو زن بگيرند. نه عدالت شرايط خاص خودش را دارد يكي از آنها داشتن تمكن مالي است بنابراين در جامعه ما افراد زيادي نيستند كه بتوانند ازدواج دوم كنند. مگر افرادي كه يارانه انها قطع شده اس


ببخشید ولی چرا هر تاپیکی که زده میشه میرین سراغ بحث صیغه و ازدواج دوم؟
یعنی واقعا راه حل دیگه ای نیست؟ یا از نظر آقایون راه دیگه ای نیست؟

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

صادق;755493 نوشت:
مرد میدان نیست این مردسترگ

گفت: مقلدان هم مقلدان قديم. من نمي دونم مرداني كه مقلد فلان مرجع هستند شرم نمي كنند
گفتم: چه طور مگه؟!
گفت: ايشان دو همسر دارد ولي اينها چي؟ به اينها هم مي شود گفت مقلد؟!!!:khandeh!:[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

♥♥♥ تــــــــرگل ♥♥♥;755498 نوشت:
ببخشید ولی چرا هر تاپیکی که زده میشه میرین سراغ بحث صیغه و ازدواج دوم؟
یعنی واقعا راه حل دیگه ای نیست؟ یا از نظر آقایون راه دیگه ای نیست؟

سلام بر شما
خب شد اين مطلب را گفتيد
من قاضي نباشم بهتر است
ايها الناسي كه مطلب را مي بينيد شما قضاوت كنيد بنده رفتم سراغ ازدواج موقت و ازدواج دوم؟
آش نخورده و دهن سوخته
ولي من بايد اين سؤال را بكنم كه چرا شما از بين اين همه عواملي كه بررسي مي شود مي گرديد و مي گرديد و به اين دو آلرژي داريد؟!!!
بنده عوامل متعددي مي شمارم و راه كارهاي متعددي مي دادم
ولي باور كنيد حساسيت شما مشكل ساز است براي جامعه. يعني وقتي مي گويم مردان عادلي كه تمكن مالي دارند و درصد كمي از جامعه هستند مي تواند بار سنگيني از اين مشكل را بر دارند چرا مخالفت مي شود؟!
يعني واقعا زنان بيوه و دختران با سن بالا بايد چه كار كنند
ما نبايد از محنت ديگران بي غم باشيم
خودمان را گول نزنيم آيا واقعا با بودن چنين احكامي من به دختري كه 20 سال از ازدواجش گذشته ظلم نمي كنم كه بگويم صبر كن و منتظر فرج باشد ( فرج واقعي بين احكام ما است ولي قبول دارم هر كسي اهلش نيست و شرايطش را ندارد.
بارها و بارها در اين سايت تاپيك زده مي شود كه مردي مي گويد ازدواج سفيد كردم با چند زن شوهر دار رابطه داشته ام، دختران زيادي ديگري غم باكره بودن را ندارند و ....ما زنان ما حساسيت نشان نمي دهند كه واي جامعه ما به چه سمتي كشيده شده است
ولي
وقتي
سخن از اين حكم الهي
با قيود
و تعهداتش
ان هم براي افراد متمكن و عادل
و زنان فهميده كه همسر اول هستند
بيان مي شود
مخالفت مي شود
پنهتُ بالله:Gig::Moteajeb!:[/]

حامی;755504 نوشت:
ولي قبول دارم هر كسي اهلش نيست و شرايطش را ندارد.
بارها و بارها در اين سايت تاپيك زده مي شود كه مردي مي گويد ازدواج سفيد كردم با چند زن شوهر دار رابطه داشته ام، دختران زيادي ديگري غم باكره بودن را ندارند و ....ما زنان ما حساسيت نشان نمي دهند كه واي جامعه ما به چه سمتي كشيده شده است
ولي
وقتي
سخن از اين حكم الهي
با قيود
و تعهداتش
ان هم براي افراد متمكن و عادل
و زنان فهميده كه همسر اول هستند
بيان مي شود
مخالفت مي شود
پنهتُ بالله

اگر عالمان شيعه مثل مفتي هاي وهابي بودند چه مي كرديد؟ علماي شيعه قيود زيادي به اين ازدواج مي زنند
ببينيد بزرگ ترين مفتی وهابي "بن باز" چه گفته است:

سؤال:
بعض النساء يفضلن العادات الاجتماعية في أوروبا أو في الغرب عموماً، أو في البلاد غير الإسلامية، ويقلن في ذلك: إن تعدد الزوجة ممنوع، وهنا مثلاً في الحكم الشرعي يباح تعدد الزوجة، فما الحكم في إلصاق هذه التهمة في الإسلام؟

پاسخ:
من كره تعدد الزوجات وزعم أن عدم التعدد هو أفضل هو كافر ومرتد عن الإسلام، لأنه نعوذ بالله منكر لحكم الله وكاره لما شرع الله، والله يقول سبحانه: ذلك بأنهم كرهوا ما أنزل الله فأحبط أعمالهم، من كره ما أنزل الله حبط عمله، فالذي يكره تعدد الزوجات ويرى أن الشريعة قد ظلمت، أو أن حكم الله في هذا ناقص أو مو طيب، أو أن ما يفعلونه في بلاد النصارى من الوحدة أن هذا أولى وأفضل هذا كله ردة على الإسلام، نعوذ بالله، كالذي يقول أن فرض الصلاة ما هو مناسب، لو ترك الناس بدون صلاة كان أحسن أو بدون صيام أحسن، أو بدون زكاة يكون أحسن، من قال هذا فهو كافر، من قال أن عدم الصلاة أولى أو عدم الصيام أولى أو عدم الزكاة أولى، أو عدم الحج أولى كان كافراً، وهكذا لو قال: لا بأس أن يحكم بغير الشريعة، يجوز، ولو قال حكم الشريعة أفضل، لكن إذا قال إن الحكم بغير ما أنزل الله جائز أو أنه حسن، كل هذا ردة عن الإسلام نعوذ بالله، فالحاصل أن من كره ما أنزل الله وما شرعه الله فهو مرتد، وهكذا من أحب أو رضي بما حرم الله وقال إنه طيب وأنه مناسب كالزنا والسرقة يكون كافراً أيضاً، نسأل الله العافية.

....
مي گويد كسي كه از تعدد زوجات كراهت و نفرت داشته باشد و گمان كندد كه عدم تعدد برتري دارد او كافر و مرتد از اسلام است. چون او منكر حكم خداست و نسبت به حكم خدا نفرت دارد

حامی;755504 نوشت:
ولي قبول دارم هر كسي اهلش نيست و شرايطش را ندارد.
بارها و بارها در اين سايت تاپيك زده مي شود كه مردي مي گويد ازدواج سفيد كردم با چند زن شوهر دار رابطه داشته ام، دختران زيادي ديگري غم باكره بودن را ندارند و ....ما زنان ما حساسيت نشان نمي دهند كه واي جامعه ما به چه سمتي كشيده شده است
ولي
وقتي
سخن از اين حكم الهي
با قيود
و تعهداتش
ان هم براي افراد متمكن و عادل
و زنان فهميده كه همسر اول هستند
بيان مي شود
مخالفت مي شود
پنهتُ بالله

من اعتقاد دارم اگر خانم ها به عرايض بنده دقت كنند مي بينند كه خطري زندگي انها را تهديد نمي كند و اتفاقا نكات بالا سرو سامان دادن به زندگي زنان است. به خصوص كه با قيوات و شرايط ازدواج دوم افراد خاصي مي توانند اين ازدواج را انجام بدهند در عمل.
[HL]شوهر خواهر خودم تمكن مالي دارد خدا رو شكر بنده بارها به ايشان و خواهر پيشنهاد داده ام كه يك مهمان بياوريد (ازدواج دوم شوهر خواهرم) ولي افراد زيادي در فاميل ما هستند من همان همسري را كه دارند را از سرشان زياد مي دانم چون اداب همسرداري نمي دانند[/HL]

[="Purple"]

حامی;755504 نوشت:
ايها الناسي كه مطلب را مي بينيد شما قضاوت كنيد بنده رفتم سراغ ازدواج موقت و ازدواج دوم؟
آش نخورده و دهن سوخته

ببخشید ولی همچین اش نخورده ای هم نبود استاد!
هم توی این تاپیک قسمت نقل قول در کامنت قبلی م هم توی تاپیک های دیگه به این موضوع اشاره کردین !
نمیدونم شایدم سیاست جدیده؟؟؟ میخواین فرهنگ زن دوم رو جا بندازین؟؟
ببینید من نگفتم مخالفم ...
ولی واقعا انقدر به این داره پرداخته میشه انقدر دارین میگن حقشونه حقشونه که بقیه چیزا کمرنگ میشه !
یعنی این حق شرایطی نداره؟؟
دیدین که توی تاپیک دیگه ای انقدر شما کارشناسان محترم رو این موضوع مانور دادین که شخصی گفت حقمونه بدون هیچ شرایط و اماو اگری!
چرا همش به اونها فکر میکنین ؟؟؟ اونها هم حق دارن درست ... ولی دلیل نمیشه روی زندگی کس دیگه ای خراب بشن!
شما چرا همش یه طرفه نگاه میکنین ...
ببنید زندگی اینده از نظر یه دختری که سن پایین ازدواج کرده یه دختری که نرمال ازدواج کرده و یکی که سنش بالارفته و ازدواج نکرده یکیه!
چرا درک نمیکنین به همون اندازه که اون بزرگتره رنج کشیده و ارزو داره اونای دیگه م ارزو دارن!
توقع ندارن همسرشون با این دید که خب بقیه در وضعیت بدی هستن و عادل ن تمکن دارن و... برن و خانمهای دیگر رو از این وضعیت نجات بدن؟!
بابا اونام دل دارن به خدا!
چطور توقع دارین زندگی ای که تنها با یه نفر می دیدن ب این سادگی تقسیمش کنن با نفر سومی؟؟؟؟
من نمیگم مخالفم ... چرا هستن هم مردان هم زنانی که بهش احتیاج دارن!
ولی برن همدیگرو پیدا کنن نیان رو زندگی دیگران خراب بشن!
اخه چه ایرادی داره دونفر تااخر عمر باهم باشن؟ شما حتما باید یه نفر سومی رو وارد زندگیشون کنین به خاطر اینکه نفر سوم ظلم دیده؟؟؟ پس ظلمی که به نفر اول وارد میشه چی؟ ارزوهایی که برباد میره دلی که میشکنه اینا حساب نیست فقط زندگی نفر سوم مهمه؟
شما یه نفرو نجات میدین حیات رو از اون نفر دیگه می گیرین این درسته؟؟؟
در حالیکه اون نفر سوم میتونه بره جایی که از بودنش ضرری به کسی نرسه!
انقدر دارین این موضوع رو پررنگ می کنین که همه میگن حقمونه حقمونه! آره حقتونه ! ولی یه نگام به دل زنتون کنین بد نیست! یکم عادلم باشین به خدا جای دوری نمیره! وقتی اون میخواد تااخر بایه نفر باشه اون یه نفرم شمایین،چه جوری دلتون میاد اصلا بشکنین؟
اصلا چی میگم مردا اگه احساس میدونستن چیه که نمیرفتن سراغ زن دوم![/]

حامی;755495 نوشت:

در مشكلات بالا من و شما به سهم خودمان مسؤوليت داريم. اگر كوتاهي كنيم جوابگو بايد باشيم.
در كم كردن تشريفات
در واسطه خير شدن
در رو كردن دست سايت هاي همسريابي حقه باز
در تشويق جوانان به مشورت
در امر به معروف و نهي از منكر ( جلوگيري از جلوه گري و عشوه گري زنان و دختران و..)
در جهت دادن افراد خير
* زنان فهيم و روشنفكر متدين كه مي دانند شوهرانشان عادل هستند و تمكن مالي دارند نقش مهمي در سامان دادن به بخشي از زنان و دختران بي شوهر هستند. (اگر خداوند اين حكم را قرار داده است هم به زن ابزار خودسازي و پذيرش را بخشيده و هم به مرد قدرت اجراي عدالت و ابراز عاطفي مساوي را داده است و گرنه با حكمت خداوند سازگاري ندارد اگر ضعفي در اين ازدواج مي بينيم مربوط به مشكلات اخلاقي و شخصيتي زن و مرد است)


باسلام
خداقوت

یعنی آقایون تو جمع خودشون هیچ جا از ازدواج و شرایطشان صحبت نمیکنند ؟!
چرا کار این خانم رو اینطور مطرح کردند ؟!!!!!!!!

ازموارد بالا موافق هستم
درمورد زنان فهیم عرض کنم که انشاءالله شوهران فهیم هم نصیبشان شود :Nishkhand:
اول روی آقایون کار کنید :ok:
بیشتر در مورد مردان فهیم چه کسانی هستند توضیح بدید اینطوری همه خانوم‌ها دوست دارند مردان فهیم داشته باشند. :khaneh:

هر چند آقایی بخواهد زن دوم بگیرد توجه به اینها نمیکند زن دوم میگیرد حتی اگر زنش نفهم باشد:ok::Nishkhand:

خیلی وقته یه سوال ذهنم رو درگیر کرده :Gig:
آقایون سن ازدواجشان میره بالا به خانم ۱۵ ساله فکر میکنند ↓
خانوم‌ها سنشان میره بالا باید منتظر آقای ۶۰ ، ۷۰ ساله باشند ↑
:Moteajeb!::khaneh:

در هر صورت خدا آخر عاقبت هممون رو بخیر کنه :ok::Gol:

حامی;755514 نوشت:
من اعتقاد دارم اگر خانم ها به عرايض بنده دقت كنند مي بينند كه خطري زندگي انها را تهديد نمي كند و اتفاقا نكات بالا سرو سامان دادن به زندگي زنان است. به خصوص كه با قيوات و شرايط ازدواج دوم افراد خاصي مي توانند اين ازدواج را انجام بدهند در عمل.

استاد لطف می کنید این قسمت اعتقادتان را بیشتر توضیح دهید!!
چه کسانی به سروسامان می رسند زن اول یا دوم؟
یعنی علت بی سر وسامانی هرکدام از آنها را چه کسی می دانید؟

صادق;755493 نوشت:
حامی ما باز نقلی باز کرد
با چنین حرفا سخن آغاز کرد
او نمی ترسد از این حرف راست
او نمی ترسد از طوفان ماست
حرفهایش راست واست وبی دغل
لِک قدری سست باشد در عمل
مرد میدان نیست این مردسترگ
گرچه باشد خوش بیان و هم بزرگ

به قول ي بنده خدايي
من سخن از حق گويم نه هوس
بنده حقم نه درگير باد و خس
مي توانم راضي كنم خلق را
ليك مي ترسم اجل آيد ز را
من چه گويم عزائيل را ار بگفت
تو چرا كتمان كني حق از شنفت:khandeh!:

سلام
شما هر چقدر هم اینجا از ازدواج موقت و همسر دوم یا تعدد زوجات وصوابش حتی در شرایط خاص اونم هزاران هزار آیه وحدیث بیارین
استاد حامی موجودی به اسم زن نمیتونه قبول کنه کلا این مسئله تو کتش نمیره که نمیره:khandeh!:
مثلا چند وقت پیش یه دختر خانمی که سنش تقریبا بالا بود داشت میگفت یه خواستگار داره اقایی 50 ساله که زنش بیماره وچند ساله نمیتونه نیاز شوهرش براورده کنه
واین اقا دنبال ازدواج دوم بوده که این دختر خانم بهش معرفی کردن با اینکه این اقا این حق داره بره ازدواج دوم بکنه وهمسرش هم باید رضایت بده چون خودش نمیتونه تمکین کنه
ولی تا شوهرش مسئله رو براش گفت خانمه حالش بد شد بردنش بیمارستان وبستری شد
این دختر بیچاره هم گفت تا رضایت همسرت نباشه قبول نمیکنم میترسم بمیره خونش بیوفته گردنم:khandeh!:
ببینید یک زن به نظرم در هیچ شرایطی راضی نمیشه همسرش زن دوم بیگره حتی با وجوود مشکل دار بودن خودش!
البته مردا خیلی هم رضایت زن براشون مهم نیست خیلیاشون سالها میرن پنهانی صیغه یا صیغه ها میکنن و زن و یا زنهایی میگیرن اب از اب هم تکون نمیخوره:khaneh:

ترنم باران*;755523 نوشت:
سلام
شما هر چقدر هم اینجا از ازدواج موقت و همسر دوم یا تعدد زوجات وصوابش حتی در شرایط خاص اونم هزاران هزار آیه وحدیث بیارین
استاد حامی موجودی به اسم زن نمیتونه قبول کنه کلا این مسئله تو کتش نمیره که نمیره:khandeh!:
مثلا چند وقت پیش یه دختر خانمی که سنش تقریبا بالا بود داشت میگفت یه خواستگار داره اقایی 50 ساله که زنش بیماره وچند ساله نمیتونه نیاز شوهرش براورده کنه
واین اقا دنبال ازدواج دوم بوده که این دختر خانم بهش معرفی کردن با اینکه این اقا این حق داره بره ازدواج دوم بکنه وهمسرش هم باید رضایت بده چون خودش نمیتونه تمکین کنه
ولی تا شوهرش مسئله رو براش گفت خانمه حالش بد شد بردنش بیمارستان وبستری شد
این دختر بیچاره هم گفت تا رضایت همسرت نباشه قبول نمیکنم میترسم بمیره خونش بیوفته گردنم:khandeh!:
ببینید یک زن به نظرم در هیچ شرایطی راضی نمیشه همسرش زن دوم بیگره حتی با وجوود مشکل دار بودن خودش!
البته مردا خیلی هم رضایت زن براشون مهم نیست خیلیاشون سالها میرن پنهانی صیغه یا صیغه ها میکنن و زن و یا زنهایی میگیرن اب از اب هم تکون نمیخوره:khaneh:

سلام
خب ببینید وقتی وارد زندگی زنانی که همسرشان زن دوم داره بشی و به حرفهایشان گوش کنی میبینی مشکل اینها زن دوم نیست بلکه رفتار آقا ایجاد تنش کرده بنده از نزدیک دیدم دارم میگم

وقتی مردی با ازدواج دوم نتونست به نیازهای خانوم‌ها پاسخگو باشه خب معلومه نارضایتی و در نتیجه ازدواج دوم از نظر اونهایی که این زندگی رو میبیند بد دیده میشه

و در نتیجه این خانم هم با گفتن ازدواج دوم حالشون خراب میشه چون یاد مثلا خانم همسایه یا فلان فامیل که شوهرش زن دوم داشته میفته :ok:

باید دنبال راه حلهایی برای مشکل ازدواج جوانها باشیم که تعدد زوجات موقت جزو اخرین راه حلها باشه اونم برای تعداد کمی با شرایط خاص!
تعداد پسرا کم نیست به نظرم فقط تعداد پسرایی که تن به ازدواج نمیدن زیادن!
الان دخترای دهه 60 خیلیاشون مجرد هستن در حالی که پسرای این دهه که کم هم نیستن متاسفانه برای ازدواج میرن سراغ دخترای دهه هفتاد به بالا
همین پسرای دهه 60 تا چند سال دیگه براشون زن پیدا نمیشه چرا؟ چون تا چند سال دیگه تعداد زیادی از دخترای دهه 60 از مرز ازدواج میگذرن ...
دهه هفتادیها که همین الان اکثرا مزدوج شدن و بقیه اونها هم کفاف جمعیت پسرا رو نمیکنه
دخترای دهه 80 هم کاملا از نسل متفاوتی هستن وبا دوست پسرای دهه هفتاد وهشتادیشون مزدوج میشن و پدیده پیر پسری همین الان هم زیاد شده
یه روزی میرسه همین پسرهایی که واسه ازدواج از فراوانی دختر ناز میکردن دیگه نمیتونن ازدواج کنن!

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

ریحانه النبی;755521 نوشت:
استاد لطف می کنید این قسمت اعتقادتان را بیشتر توضیح دهید!!
چه کسانی به سروسامان می رسند زن اول یا دوم؟
یعنی علت بی سر وسامانی هرکدام از آنها را چه کسی می دانید؟

درود بر شما
اين شد
ببنيد من عددي نيستم كه بخواهم اعتقادات شخصي خودم را به ديگران القا كنم سخن بالا سخن دين است

ریحانه النبی;755521 نوشت:
من اعتقاد دارم اگر خانم ها به عرايض بنده دقت كنند مي بينند كه خطري زندگي انها را تهديد نمي كند و اتفاقا نكات بالا سرو سامان دادن به زندگي زنان است.

ریحانه النبی;755521 نوشت:
به خصوص كه با قيوات و شرايط ازدواج دوم افراد خاصي مي توانند اين ازدواج را انجام بدهند در عمل.

ديشب از خياباني مي گذشتم هوا سرد بود و مه آلود
دم تعميرگاهي خانمي كاپوت ماشين را بالا زده بود و دست ها سياه و شده بود خود از خستگي هراسان
به همسرم گفتم به خدا اين كفران نعمت است كه زنان قدر خود را نمي دانند چه مي خواهد خدا نفقه را بر مرد واجب كرده است شأن زن اين است كه اجتماعي هم باشد ولي شأن ريحانه بودن او كارهاي مردانه و سنگين نيست.
قدر دستورات اسلام را زني مي داند كه مجبور است كار كند و هزينه و مخارج زندگي را تأمين كند.
سر و سامان يافتن دختران با سن بالا و زنان بيوه به نفع همه اقشار جامعه است
اول خود اين مخدرات كه خالقشان چنين حكمي را برايشان قرار داده ( كسي را هم مجبور نكرده كه بپذيرد)
دوم زناني كه شوهرانشان عادل نيستند ولي سرو گوششان مي جنبد و سراغ زنان بيوه و دختران بي قيد مي روند و روابط آزاد بدون رعايت عده و...را تجربه مي كنند
سوم: به نفع مردان است كه در گرفتار روابط آزاد و گناه نشوند چون زنان بي قيد كمتر مي شوند در محيط هاي كاري ( مردان الدنگ زيادي هستند كه زن را ابزار مي كنند در استخدام فكر نكنم اين نيازي باشد كه بخواهم توضيح بدهم از بس واضح است)
چهارم: زنان بيوه و دختران با سن بالا گرفتار مرد نا عادلي نمي شوند در ازدواج دوم. مردي كه عادل نيست و شرايط ازدواج دوم را ندارد و سراغ اين ازدواج مي رود هر دو زندگي و فرزندان را تباه مي كند اين مردان مانند رانندگاني هستند كه شيشه مصرف كرده اند و با سرعت بالا در حركت هستندبه خود و ديگران آسيب مي زنند مقررات الهي به اين مردان اجازه رانندگي نمي دهد چه برسد به اين كه مسافر زيادي هم بزنند:ok:
زنان اول اغلب اگر اين ازدواج سر و سامان نگيرد آسيب جدي مي بينند چون مردشان توهم برش مي دارد كه عادل است. با ضابطه مند شدن روابط زن و مرد زنان اول هم از خيانت همسران در امان هستند.

برخي مي گويند
در غرب خوب است كه از اين سخنان نيست.
بله بحث ازدواج دوم نيست ولي روابط نامشروع بي داد مي كند اصلا بايد زنان مسلمان دين تشكر كنند كه به اين روابط قيد مي زنند. تعدد زوجات قبل از اسلام هم بوده و اساسا اسلام محدود كرده است نه اين كه توسعه داده باشد.
در مدارس ابتدايي غرب آموزش ارتباط دختر و پسر داده مي شود در مقاطع بالا آموزش سكس بدون بارداري داده مي شود
خانمي از آمريكا تماس گرفته بود مي گفت يزدي هستم شوهرم هر روز با يك خانمي در فلان كافي شاپ مشغول قهوه خوردن است اعتراض مي كنم ميگويد فكر را بسته نگه ندار اين جا غرب است.[/]

یکی از آشنایان آقا زن دوم داره بعد یک هفته در میون خونه یکی از خانوم‌ها هست گاهی قاطی میکنه بعد خانوم‌ها برنامه رو براشون گوش زد میکنند :khaneh:

اللیل والنهار;755520 نوشت:
هر چند آقایی بخواهد زن دوم بگیرد توجه به اینها نمیکند زن دوم میگیرد حتی اگر زنش نفهم باشد

یعنی از نظر شما زنی که دوست نداشته باشه شوهرش زن دوم بگیره نفهمه؟:Narahat::Narahat::Narahat:

♥♥♥ تــــــــرگل ♥♥♥;755540 نوشت:

یعنی از نظر شما زنی که دوست نداشته باشه شوهرش زن دوم بگیره نفهمه؟:Narahat::Narahat::Narahat:

بنده نظری ندارم
خیلی خیلی ببخشید
همون اندازه که مردی مدیریت نداره و زن دوم میگیره نفهمه

به همون اندازه هم اگر مردی مدیریت داره و زنش اجازه نمیده مردش زن دوم بگیره نفهمه

باز ببخشید دیگه ایشون گفتند بنده یکم شفاف سازی کردم :ok::Nishkhand:

گاهي ما از زنان اول دفاع مي كنيم در حالي كه زنان اول خودشان پيشنهاد داده اند
خانم يكي از كارشناسان تلويزيون كه همه مي شناسيدش بيماري پوستي گرفته بود شوهرش هم حرفي درباره ازدواج دوم اصلا نزده بود خود ايشان اصرار كردند كه برو ازدواج دوم كن و خودشان براي شوهرش خواستگاري كردند
خب كي مي خواد از اين زن اول دفاع كند
دفاع شما از اين زن يعني اين كه تو نمي فهمي تو سفيه هستي ما امده ايم كمكت كنيم
كسي زنان بيوه يا دختران با سن بالا كه شرايط ازدواج را ندارند مجبور به ازدواج دوم نكرده است خودشان اختيار دارند
ولي
كسي هم نمي تواند اين زن اول را مجبور كند كه حق نداري به شوهرت بگويي برو زن دوم بگير. يا كسي حق ندارد اگر زني قبول كرد به او بگويد غلط كردي

مشكل اين جا است كه زنان اين قدر نسبت به اين حكم حساس هستند كه مثل موارد بالا را هم رد مي كنند
اون وقت دعا مي كنند دعايشان مستجاب نمي شود مي گويند مي آيند نزد استاد عرفانشان آقاي حامي:Nishkhand:مي گويند نمي دانم كجاي كارمان گير است دعاهايمان بالا نمي رود خب من هم دهانم بسته است نمي دانند كه آتشي راه انداخته اند كه دودش به چشم خودشان مي رود.

خب حالا
ي كمي كوتاه بياييد خانم هاي محترم و دين دار
بگوييد
شايد مواردي هم باشد كه اين ازدواج خوب باشد شايد
وقتي اين طوري زنان حالت تدافعي مي گيرند و اجازه نمي دهد حدود اين ازدواج ها مشخص شود ان وقت افرادي چه مرد و چه زن سراغ اين ازدواج ها مي روند كه تباه كننده هستند خودشان و ديگران را. و با ديدن اين افراد بدبين مي شويد. در حالي كه اگر آسيب شناسي شود جلوي ازدواج هاي ناعادلانه گرفته مي شود و آسيب ها و آفات كنترل مي شد و تنش ها به شدت كاهش مي يافت. [HL][HL]در موارد زيادي يك زن به دليل بيماري مي پذيرد شوهرش زن دوم بگيرد ولي گوشه كنايه هاي زنان ديگر و كارشكني ها و ايجاد بدبيني ها زندگي او و زن دوم را تلخ مي كند.

[/HL][/HL]
برخي از خانم هاي محترم شاكي شده اند كه
حامي از اين بحث ها زياد مي كنند
خب مسائل بالا را دقت كنيد
اميدوارم بدون تعصب تأمل كند
باور كنيد خانم هاي محترم! با سخنان بنده برخي از مرداني كه بي انصاف هستند از من حالشون به هم مي خورد كه چرا اين قدر قيد و بند مي زنيد ولي
دست تان را در دست دين بگذاريد و خواهيد ديد كه دين زندگي آرامي به شما هديه خواهد داد
يا حق
كره كره تاپيك پايين ميآيد

من به نوبه خودم از همه زنان كه از من رنجيده شده اند به شدت عذرخواهي مي كنم
البته آنهايي كه حقي در ازدواج دوم با «[HL]مردان عادل متمكن با ثبات هيجاني[/HL]» داشته اند و امثال من با نگفتن و كم كاري به حقشان ظلم كرده ايم
من از سوي زناني كه بدون تأمل به حكم خدا اين ازدواج را ناصواب و بي ثواب دانسته اند عذرخواهي مي كنم.
من از سوي كارشناسان مذهبي و علمي كه به خاطر ترس از دعوت نشدن در رسانه لال بودند و رضايت خلق را بر حق پسنديدم، از اين خانم ها عذرخواهي مي كنم.
من از سوي مرداني كه عادل نبودند و زن دوم گرفتند و سبب تباه شدن دو زندگي شدند و مردم را به اين ازدواج بدبين كرده اند از اين خانم ها پوزش مي طلبم.
من از سوي زناني كه غمي ندارند و شوهر بالاي سر دارند و خودخواهي شان به آنها اجازه نمي دهد بدون منيت و خودپرستي درباره دستور اسلام و شرايط لختي تأمل كنند و از اساس اين حكم را بد مي دانند و با گوشه كنايه به زناني كه همسر دوم بودند زندگي آنها را تلخ كردند از اين خانم هاي معصوم طلب بخشش دارم:ok:

اين سخن يكي از خواهران بزرگورامان

........ نوشت:
حامی نوشت:
...... نوشت:
سلام ...
باتوجه به جملات اخرتون توی تاپیک خودتو کنار نکش
خواستم چند جمله ای رو مزاحمتون بشم!
ببینید کسی نگفت معترض یه حکم خداست که شما میگین
" من از سوي زناني كه بدون تأمل به حكم خدا اين ازدواج را ناصواب و بي ثواب دانسته اند عذرخواهي مي كنم"

هم تامل میکنیم هم تحمل ... هم قبول داریم هم فقط حرف نیست عمل هم هست!
کسی نخواست از کسانی دفاع کنه که خودشون راضی ن به همسر دوم شدن که میگین

"گاهي ما از زنان اول دفاع مي كنيم در حالي كه زنان اول خودشان پيشنهاد داده اند"

تمام حرف من اینه چرا چند همسری؟؟؟؟ مگه تک همسری چه ایرادی داره؟؟؟ که انقدر تبلیغ میکنین و تنها راه حل رو در این می بینین؟ چرا انقدررر تلقین میکنین اقایونی که اینکارو میکنن ناجی خانمها هستن و تشویق و تایید میکنین؟؟؟؟
شما میدونین زن اول باید راضی باشه شما میدونین نباید از روی هوا هوس باشه شما میدونین برای زنان مریض یا اقایونی که طلاق گرفتن و یا .... واسه اونهاست بقیه حرفاتونو نمی بینن نمیشنونن جز یه تیکه ش!!! حقشـــــــــــــــــــــــــــــــــونه!
دیدین که تو اون تاپیک برخي گفت حقمونه بدون هیچ اماو اگری!
واقعا درسته؟ اسلام گفته دل بشکنن؟؟؟؟
شما چرا به اینور قضیه نگاه نمیکنین؟؟؟
یه دختر با هزار امید وارزو میره خونه شوهر... به این امید که تاابد باهم باشن ... به پای هم ..
چرا باید بپذیره نفر سومی هم وارد زندگیش بشه و بااون تقسیم کنه عشقش رو؟؟
این وسط وفاداری چه معنایی میده؟چرا باید یه طرفه باشه؟؟؟
چرا دختر میتونه تمام عشقشو بده به یه نفر ولی پسر نمیتونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا هی میگین حقشونه حقشونه ... حق دل اون دختر چی میشه؟؟؟
چرا کسایی رو نمی بینین که بی خبر از همه جا یه هوو مید سرشون و دنیا رو سرشون خراب میشه؟
بعدم میگن حقش بوده حلال بوده بابا حق دل این دختر حق زندگی ای که نابود شد حق دنیایی که خراب شد چی میشه/؟؟؟
اون دخترایی که سنشون بالا رفته واقعا وحشتناکه...
همه دخترا میتونن درک کنن چون همه کشیدن این انتظارو یکی کمتر یکی بیشتر
ولی باور بفرمایین سخته ...
سخته بعد این همه انتظار ببینن وفایی نداره طرفشون ...
ببینن حتی حق ندارن حالاکه رسیدن تنها واسه خودشون باشه طرف!
نمیفهمم واقعا این حق انقدر بزرگه انقدر زیاده که مردا نمیتونن درکش کنن؟
چرا انحصار طلبی فقط یکطرفه س؟
چرا زنا میشن جزو اموال مردا ولی مردا نمیتونن به پای زنی که همه چیزشو گذاشت وسط بمونن؟
اینجوری ادم میره سراغ ادمای غیر مذهبی تا لااقل به بهونه مذهب به دلش عاطفه و احساسش خیانت نکنن...

سلام
خب با قيوداتي كه بنده مي زنم اغلب خانم ها نگراني هايشان برطرف مي شود
به نظر شما با شرايط سخت اقتصادي فعلي كه مجردان شاغل ازدواج را ديوانگي مي دانند چند درصد مردان توان اداره زندگي را دارند تازه آن هم مردي كه بنده مي گويم عادل باشد و ثبات هيجاني داشته باشد
درصد كمي از مردان اين شرايط را دارند
وقتي امثال بنده حرف نمي زنيم هر مردي به خود اجازه مي دهد دو زندگي را تباه كنيد
در مورد اين كه فرموديد اينجوري آْدم ميره سراغ آدماي غير مذهبي
شما به نظرتون چند درصد افرادي كه واقعا مذهبي عميق هستند سراغ اين ازدواج دوم مي روند؟!
شما جستجو كنيد ببنيد غالب افرادي كه ازدواج دوم مي كنند زياد هم مقيد نيستند مثلا بنده بين رانندگان بين شهري اين امر را زيادديده ام افرادي كه حتي نماز هم نمي خوانند كه تازه افراد بي قيدتري اين را را ديوانه خطاب مي كنند كه از بازار آزار استفاده كن تا نفقه بخواهي بدهي و نه محدود شوي.
من انتظار ندارم شما زود قبول كنيد گفته هايم را
ولي مطمئن هستم تأمل كنيد مي بنيد كه هم حكم خدا اجرا شده و هم جلوي ازدواج هاي دوم به هر بهانه گرفته مي شود
چون مرد باانصاف و عادل و متمكن كم داريم
تازه بنده شرط مي كنم كه همسران اين خانم ها بايد آمادگي داشته باشند و قدرت سازگاري بالايي داشته باشند دين مي گويد افرادي اين ازدواج با قبول مي كنند راحت كه از نظر ديني قوي تر هستند و سختي حضور يك زن در كنار مرد خود را آزمايش خدا مي دانند
اگر اجازه ندهيد بنده سخنانم را بگويم
افرادي زيادي اين ازدواج ها را بدون شرط مي خواهند و راه آنان باز مي شود
موفق باشيد


سلام...
ولی در عمل می بینین که به شرایطی که میزارین و حرفایی که میزنین گوش نمیدن و فقط اینو میشنون که حقشونه بی هیچ شرایط و قید و بندی!!!
شما میگین کمه ولی به نظر من ناخواسته داره جا میفته که همه این شرایط رو دارن ...
اصلا از نوع برخوردها مشخصه ...
یه نگاهی به تاپیک هایی که در این مورد بحث شده بندازین!
همه موافق ن .... ولی با شرایط ش موافق نیستن!
شاید از شرایطش فقط تمکن مالی رو قبول کنن اصلا بقیه ش رو گوش نمیدن که بخوان ببینن شرایط دارن یانه!
من نمیگم نگین ... ولی توروخدا مردای اینجوری رو ناجی لااقل معرفی نکنین !
به حقوق خانمها تو این قضیه هم توجه کنین!
شرایطشو پررنگ تر و بیشتر بیان کنین که همه خودشونو جزء این دسته ندونن!
حرفاتون کاملا درسته! کاملا موافقم باهمه شرایطی که گفتین ولی مسئله اینجاست اکثرا میخوان فقط بشنون حقی دارن در این موضوع بدون توجه به هیچ شرایطی!
واسه این میگم پررنگ نکنین چون همینجوریش الان پسرا کلا غیر قابل اعتماد هستن چه برسه اینکه این مسئله برسه به بعد ازدواجم!
اخه یه دختر چه گناهی کرده؟ قبل ازدواجشم بابت گذشته طرفش نگران باشه بعدشم باز باید نگران باشه که شوهرشو ازدست نده؟
اصلا این چه عشقیه که میتونه نصف کنه؟؟؟ اصلا وقتی مردی زن دوم بگیره دوست داشتن اولی هیچ معنایی نداره وگرنه اینکارو نمیکرد درسته؟
ادم دوس داره یه مرد مذهبی نسبت به همه چیز تعهد داشته باشه ...
چرا نمیتونن در مورد تاابد بودن تعهدی بدن؟؟
اگه طرف غیر مذهبی باشه اصلا بحثش جداست!
ولی وقتی مذهبیه وقتی ادعاش اینه عشق حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) سرلوحه زندگیشه
چرا نمیتونه فقط بایه نفر؟ این واسه من سواله!
در مورد تاپیک م هرچی دوست دارین بگین اصلا بگین زن دوم بگیرن بی هیچ قیدی،بدون توجه به همسر اول اصلا موقع ازدواج اولشون همه 4تارو باهم بگیرن،اصلا هم به احساسات دختران جوانی که منتظر اینده ای هستن که فکر میکردن قراره فقط بایه نفر بسازن فکر نکنین!

[="Tahoma"][="DarkGreen"]سلام بر شما
از اين كه خانم هاي محترمي با تعقل سخنانم را شنيدند و پيام دادند و تأييد كردند متشكرم
متن زير يكي از اين پيام ها است

............... نوشت:
سلام
عرض ادب و احترام دارم
امروز با کلی بغض از سر کار آمدم خانه،وقتی تاپیک *خودت را کنار نکش* را هم خواندم بی اختیار....

یکی از خانم هایمان دختر خیلی با انگیزه ای است، خیلی با دغغه و خانم است ، اما مدتی بود خیلی گریه میکردامروز دردهایش رابرای شانه های من گریه کرد و من در برابرش فقط توانستم بگویم خدا بزرگ است درست میشود و خودم را نگه دارم تا اشکهایم ضعیف ترش نکندسنش رفته بالا ، کمی بیماری دارد،خانواده فقیری دارند و خواستگارهایش همه معتاد و اهل فساد و...و این دختر خیلی مومنه است بر خلاف خانواده اش که هم فقر مالی ارند و هم به شدت فقر فرهنگی ....خانواده اش چونکه خواستگارای معتادش را رد میکند و چونکه مثل بقیه اقوام با پسرهای فامیل خوش بش نمیکندو چونکه کمی وسواس پاکی و نجسی گرفته او راتا خورده زده اند و گفتند روانی هستی و به زور بردنش چند روز تیمارستان بستریش کردند...میگفت وقتی در تیمارستان گفتم میخواهم نماز بخوانم پرستارها مسخره ام میکردند چونکه فکر میکردند دیوانه ام... میگفت خانواده میگویند بدبختی های ما تقصیر توست،از بس باید خرج دوا دکترت کنیم، هیچکی هم نمی آید تو را بگیرد و دارد چهل سالت میشود کاش نبوی...، همه خانواده به او میگویند روانی در حالی که بنده سالهاست او را میشناسم از بنده هم سالم تر است ،اما آنقدر تحت فشار است که جدیدا وسواس پاکی نجسی گرفته است، میگفت دلم نمیخواهد دیگر زنده باشم...حتی چونکه وسواس گرفته زیاد حمام میرود و پدر و مادرش به او تهمت میزنند که حتما میروی فلان خلاف را میکنی که.... خدا کی مولایمان ظهور میکنند خدا....این دومین موردی است که دارم میشنوم خانواده به فرند مومنه اشان تهمت میزنند خدا خدا به چه جرمی؟ به جرم فقر ،به جرم بیماری؟ به جرم نامردی روزگار که کسی اورا نگرفته است و خواستگار به درد بخور نداشته است؟.خدا خدا
این دختر با تمام اینها ،با تمام این زجرکشیدن ها دارد برای جامعه کارهای فرهنگی میکند،برا بچه های آینده من و شما دارد کار فرهنگی میکند، برای اینکه مردان به گناه نیفتند دارد کار فرهنگی میکند، برای اینکه آب در دل شما ها تکان نخورد دارد کار فهنگی میکنند،کارهایی مانند کلاس قرآنی برای بچه ها میگذارد،بروشور حجاب درست میکند،مراسمات روضه خوانی میگیرد،نمایشگاه عکس درست میکند و تا در توانش است تبلیغ دین میکند.. ....اما مگر چقدر دیگر میتواند در خانواده اش دوام بیاورد؟!! خانواده اش باز او را به بهانه روانی میبرند بستری میکنند تا خرجشان کمتر شود تا برای مدتی در خانه نباشد و طعنه های در و همسایه را نشوند که دختر ترشیده ات حالا روانی هم شده است

حال بروند راحت زندگی کنند،همه آنهایی که فقط فکر زندگی خودشان هستند،همه ثروتمندانی که مراقبند اسکاناس های زندگیشان کم نشود، همه زنهایی که میترسند نکند شوهرشان در روز به جای ده بار 9 بار به آنها بگوید دوستت دارم،همه آنهایی که با آرامش سر برزمین میگذارند ،بروند راحت زندگی کنند و خیالشان راحت باشد اگر این دختر نتوانست تحمل کند و .....خیالشان راحت باشد که ککشان هم نمیگزد و سر سوزنی ناراحت نمیشوند و همچنان به زندگیشان ادامه خواهند داد
و چقدر دلم میخواهد آخرت را هم ببینم و ببینم آیا باز هم خیالشان راحت است یا نه...............................

[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"][=&quot]عامل نجات تک همسری‏[=&quot]
[=&quot]تعجب می‏کنید اگر بگویم تعدد زوجات در مشرق اسلامی مهمترین عامل نجات تک همسری بود. بلی، مجاز بودن تعدد زوجات بزرگترین عامل نجات تک همسری است، به این معنی که در شرایطی که موجبات تعدد زوجات پیدا می‏شود و عدد زنان نیازمند به ازدواج از مردان نیازمند به ازدواج فزونی می‏گیرد، اگر حق تأهل این عده زنان به رسمیت شناخته نشود و به مردانی که واجد شرایط «اخلاقی» و «مالی» و «جسمی» هستند اجازه چندهمسری داده نشود، «رفیقه بازی» و «معشوقه گیری» ریشه تک همسری واقعی را می‏ خشکاند.[=&quot]

[=&quot]
[=&quot]مطالعه كنيد:

[=&quot]......................

[=&quot]مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ‏19، ص: 341[/]


قسمتي از سخنان يك خانم محترم
ايشان به جاي تخريب دين گفته اند دين ضعف ندارد من ظرفيت پذيرش هوو را ندارم

........ نوشت:
.............پست ها، نوشته ی شما بود و حرف خدا. فرمایش هاتون تلخه ولی ناحق نیست.......
هرکی به ظرفیت خودش واقفه خوب. من مرد میدان نیستم.
موضوع قفل شده است