5 سوال در مورد یهودیت و اسلام و باقی ادیان

تب‌های اولیه

64 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
5 سوال در مورد یهودیت و اسلام و باقی ادیان

1-چرا یهوه ملاکش فقط قوم بنی اسرائیل هست و به انسانهای دیگر توجهی ندارد و حتی بعضا به قربانی شدن بقیه انسانها برای بنی اسرائیل هم فرمان میدهد؟! (مثل دیدگاه کنونی اسرائیل)

2-چرا یهوه هنگام تهدید کردن حرف از "به هلاکت رسیدن" میزند و حرفی از جهنم نمیزند؟

3-چرا یهوه تاکید بر این میکند که فقط او را بپرستند نه خدای دیگری را و نمیگوید که اصلا خدای دیگری در کار نیست؟

4-پیرو سوال قبلی همین نگرش به نوعی در اسلام هم هست وقتی که خدا در قرآن میگوید هر گناهی به غیر از شرک را امکان دارد بیامرزد در حالی که خیلی گناهان دیگری بدتر از شرک برای انسان هستند حال آنکه خدا تاکید مضاعف بر این دارد که از شرک دوری کنید. چه دلیلی پشت این تاکید نهفته است؟

5-در دنیای امروز که چندین دین وجود دارد شاهد این هستیم که مثلا شخصی در معبدی در هند و شخصی دیگر در حرم امام رضا در ایران و شخصی دیگر در کلیسایی در اروپا شفا پیدا میکنند حال آنکه همه این افراد مدعی هستند که خدا یکی است و همان خدایی وجود دارد که در دینشان تصریح شده (یعنی همان خدا با همان ویژگی ها) در حالی که مثلا ما مسلمین میگوییم که فقط یک خدا وجود دارد و آن هم الله است اما این منطقی نیست که الله ما یک هندوی مشرک و کافر را شفا بدهد تا آن هندو فکر کند دین صحیحی دارد! آیا اینها نشان دهنده چند خدایی بودن جهان نیست؟!

برچسب: 

[=arial]

[=arial]با نام الله


[=arial]

[=arial]کارشناس بحث: استاد مبشر

با سلام خدمت دوستان گرامی
با تشکر فراوان از دوست عزیزی که سوالات ذیل را مطرح کرده اند
تلاش می کنم در حد توان به سوالات شما پاسخ دهم :
البته این نکته را مد نظر داشته باشید که مخاطب این سوالات یهودیان هستند و ممکن است ما در پاسخ های خود نظریه ای را بیان کنیم که با دیدگاه آنها متفاوت باشد که از این نظر حق پاسخگویی را برای هموطنان یهودی خودمان کاملا محفوظ می دانیم .
چرا یهوه ملاکش فقط قوم بنی اسرائیل هست و به انسانهای دیگر توجهی ندارد و حتی بعضا به قربانی شدن بقیه انسانها برای بنی اسرائیل هم فرمان میدهد؟! (مثل دیدگاه کنونی اسرائیل)

برادر گرامی ما نیز این انتقاد را به تعالیم دین یهود داریم و با توجه به اعتقاد ما به عدالت خداوند معتقدیم این تبعیض در آموزه های واقعی انبیای بنی اسرائیل علیهم السلام مانند حضرت موسی سلام الله علیه جایگاه نداشته است بلکه بر اثر تحریف تعالیم پیامبران بوجود امده است به همین دلیل معتقدیم کتاب دینی یهودیان تحریف شده است زیرا خداوندی که تمام انسانها را آفرید نباید بین آنها تبعیض قائل شود . و این انتقادی است که ما همواره از یهودیان داریم . برخی از دانشمندان دلایل مختلفی را مطرح کرده اند که نگاه نژادی یهودیان به دین و خلقت را عمده دلیل برای این مساله عنوان نموده اند .
2-چرا یهوه هنگام تهدید کردن حرف از "به هلاکت رسیدن" میزند و حرفی از جهنم نمیزند؟
در اسفار پنجگانه اینگونه است اما در سایر کتب مثل سفرایوب از جهان دیگر سخن گفته شده است. اما خود یهودیان هم در کتابهای تاریخی خود ذکر کرده اند که گروههایی مانند صدوقیان بوده اند که هیچگاه به معاد اعتقاد نداشته اند .(برای مطالعه بیشتر به دایره المعارف آشنایی با ادیان بزرگ اثر دکتر توفیقی مراجعه نمائید)
3-چرا یهوه تاکید بر این میکند که فقط او را بپرستند نه خدای دیگری را و نمیگوید که اصلا خدای دیگری در کار نیست؟
شاید به مقتضای زبان مخاطب چنین بوده است البته این مسأله همیشه اینگونه نیست بلکه بر اساس اعتقادات یهودیان خداوندی غیر از خدای یگانه وجود ندارد . (مراجعه شود به کتاب مقارنه الادیان نوشته شده توسط احمد شلبی )
4-پیرو سوال قبلی همین نگرش به نوعی در اسلام هم هست وقتی که خدا در قرآن میگوید هر گناهی به غیر از شرک را امکان دارد بیامرزد در حالی که خیلی گناهان دیگری بدتر از شرک برای انسان هستند حال آنکه خدا تاکید مضاعف بر این دارد که از شرک دوری کنید. چه دلیلی پشت این تاکید نهفته است؟
در اسلام گناهان عموما بر دو نوع هستند حق الله و حق الناس . فرمایش شما و آیه مبارکه مورد نظر حضرتعالی اشاره به حق الله دارد . اما درباره گناهانی که به ادعای شما بدتر از شرک هستند ( البته شما مصداقی بیان نکرده اید تا ما به شما پاسخ دهیم) و ممکن است منظور شما حقوق الناس مانند قتل و سرقت و تجاوز و ..... باشد باید در پاسخ شما عرض کنیم که در تعالیم اسلامی تأکید شده است خداوند متعال مرتکبین این گناهان را نخواهد بخشید مگر اینکه شخصی که به او ظلم شده آنها را ببخشد . و این نمونه ای از عدالت خداوند متعال است . به عبارتی دیگر دوست گرامی شرک بزرگترین گناه در حقوق الله است و این مسأله ناظر به حق خداست اما درباره حقوق الناس آموزه های اسلامی تأکید دارند که حقوق مردم را خود مردم باید ببخشند در غیر این صورت خداوند آنها را نخواهد بخشید .
5-در دنیای امروز که چندین دین وجود دارد شاهد این هستیم که مثلا شخصی در معبدی در هند و شخصی دیگر در حرم امام رضا در ایران و شخصی دیگر در کلیسایی در اروپا شفا پیدا میکنند حال آنکه همه این افراد مدعی هستند که خدا یکی است و همان خدایی وجود دارد که در دینشان تصریح شده (یعنی همان خدا با همان ویژگی ها) در حالی که مثلا ما مسلمین میگوییم که فقط یک خدا وجود دارد و آن هم الله است اما این منطقی نیست که الله ما یک هندوی مشرک و کافر را شفا بدهد تا آن هندو فکر کند دین صحیحی دارد! آیا اینها نشان دهنده چند خدایی بودن جهان نیست؟!
سخن شما درباره وجود ادیان مختلف در جهان کاملا درست است اما علیرغم اینکه مردم قائل به وجود موجودی به نام خدا باشند اما بر خلاف نظر حضرتعالی قائل به یک خدا با ویژگی های یکسان نیستند بلکه ویژگیهای ادیان مختلف درباره خدا با هم تفاوت دارند مثلا مسیحیان سه خدا را می پرستند و قائل به تثلیث هستند یا هندوها خدای شیوا را مؤنث این درحالی است که مسلمانان تعدد و جنسیت را از خدا نفی می کنند .بنابراین شایسته است به این تفاوت ها دقت کرده و آنها را مد نظر قرار دهیم .
اما درباره شفا گرفتن همانگونه که خداوند در قرآن می فرماید جهان دارای سنتها (قوانینی) است که شفا نیز تابع این قوانین است مثالی عرض می کنم چرا یک دارو که به دست یک کافر تهیه شده انسان را شفا می دهد ؟ چون بر اساس سنت خداوند دارو شفا دهنده است چه کافر آن را تهیه کند چه مسلمان همانطور که غذا سیر کنند است چه آشپزش کافر باشد ، هندو باشد ، بت پرست باشد یا یکتاپرست . بخشی از قوانین شفا نیز پیرو همین مساله است برخی از مسائل روحی نیز مانند داروها موجب شفا می شوند چه شما مسلمان باشید چه غیر مسلمان چه در کلیسا باشید چه در معبد (این مسائل در علوم غریبه بسیار وجود دارد) به همین دلیل کسی که علم به این روابط دارد و راه کسب این علوم از طرق مختلف است ممکن است قدرت بر انجام کارهایی پیدا کند . یا مثلا علم هیپنوتیزم که دانشی است که هر کسی از طریق استاد فرا گیرد می تواند کارهای مختلفی انجام دهد و این مسأله ارتباطی به صحت یا عدم صحت دین او ندارد. اما ما معتقدیم کسی که خداپرست است قدرت بزرگتری دارد قضیه علامه در این باره معروف است که مرتاضی به نزد ایشان آمد و ادعا کرد هر کاری متواند انجام دهد علامه از او پرسید مثلا چه می توانی بکنی او به یک شیر اشاره کرد که بمیر و شیر در جا مرد علامه از او پرسید شیر را کشتی اما آیا می توانی دوباره آن را زنده کنی ؟ مرتاض گفت نه تنها من بلکه هیچ کس نمی تواند چون این غیر ممکن است . علامه به شیر گفت قم باذن الله ( به اذن خداوند زنده شو) شیر در جا برخاست و زنده شد .
این مسأله هیچ گاه دلالت بر چند خدایی در جهان نمی کند بلکه تنها دلالتش این است که در جهان قوانین ناشناخته ای وجود دارند که ما هنوز آنها را نمی شناسیم و ممکن است کسانی از این قوانین برای مقاصد خود سوء استفاده کنند همانگونه که در گذشته های دور نیز چنین بوده است برای مثال کاهنان مصر با استفاده از جیوه طنابها را به شکل مار در می آوردند و مردم را گول زده و آنها را وادار به پرستش فرعون می کردند . از سوی دیگر خداوند هیچ گاه خواهان اجبار بندگان به پذیرش حق نیست بلکه می خواهد مردم با اختیار و عالمانه راه صحیح را انتخاب نمایند .
برای اطلاعات بیشتر مراجعه بفرمائید به کتاب ارتباط با ارواح نوشته حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
اگر سؤال دیگری یا اشکالی دارید بنده در خدمت هستم .
با تشکر

mir@;508068 نوشت:
1-چرا یهوه ملاکش فقط قوم بنی اسرائیل هست و به انسانهای دیگر توجهی ندارد و حتی بعضا به قربانی شدن بقیه انسانها برای بنی اسرائیل هم فرمان میدهد؟! (مثل دیدگاه کنونی اسرائیل)

2-چرا یهوه هنگام تهدید کردن حرف از "به هلاکت رسیدن" میزند و حرفی از جهنم نمیزند؟

3-چرا یهوه تاکید بر این میکند که فقط او را بپرستند نه خدای دیگری را و نمیگوید که اصلا خدای دیگری در کار نیست؟

4-پیرو سوال قبلی همین نگرش به نوعی در اسلام هم هست وقتی که خدا در قرآن میگوید هر گناهی به غیر از شرک را امکان دارد بیامرزد در حالی که خیلی گناهان دیگری بدتر از شرک برای انسان هستند حال آنکه خدا تاکید مضاعف بر این دارد که از شرک دوری کنید. چه دلیلی پشت این تاکید نهفته است؟

5-در دنیای امروز که چندین دین وجود دارد شاهد این هستیم که مثلا شخصی در معبدی در هند و شخصی دیگر در حرم امام رضا در ایران و شخصی دیگر در کلیسایی در اروپا شفا پیدا میکنند حال آنکه همه این افراد مدعی هستند که خدا یکی است و همان خدایی وجود دارد که در دینشان تصریح شده (یعنی همان خدا با همان ویژگی ها) در حالی که مثلا ما مسلمین میگوییم که فقط یک خدا وجود دارد و آن هم الله است اما این منطقی نیست که الله ما یک هندوی مشرک و کافر را شفا بدهد تا آن هندو فکر کند دین صحیحی دارد! آیا اینها نشان دهنده چند خدایی بودن جهان نیست؟!

با سلام
1 - قوم بني اسرائيل قوم برگزيده براي هدايت است تا وقتي نقشه نجات بنحوي كه براي بشر تكميل شوم اين قوم حامل اين دعوت است نظير هر پلت فرمي كه براي انجام در يك ناحيه محدود عمل ميشود بعد به ساير نقاط يا افراد تعميم پيدا ميكند - اين نشانه برتري نيست و اسرائيل يا يهود هم چنين تصوري ندارند - اين تصويري است كه مسلمين براي دشمني با يهود در اذهان ايجاد كرده اند - اگر دقت كنيد نوادگان جناب محمد هم براي خود حق سيادت قائل هستند - يا اعراب خود را برتر از ساير اقوام ميدانند
2 - جهنم در ادبيات ديني يهود وجود نداشته است براي مطالعه بيشتر به اين تاپيك مراجعه كنيد

مسيحيت : جهنم ( آیا جهنم وجود دارد ؟ ) - گفتگوی دینی www.askdin.com/thread9529.html‏

3 - موضوع بودن يا نبودن يك حقيقت نيست بلكه مردم در راه حقيقت گمراه شده خدايان ديگري را جايگزين خداي واحد ميكردند مثل بت يا خورشيد و ماه يا فرعون ها را
4 - اگر ايمان به خداي حقيقي باشد شخص ميتواند بابت هر گناهي به او بازگشت كند اما وقتي ايمان واقعي در كار نيست قطعا هيچ گناهي نزد هيچ غير خدايي امرزيده نمي شود شرك در توبه را ميبندد هر گناهي كه باشد حتي خود شرك - اما در ايمان به خداي حقيقي در توبه باز است - يك مشرك به چه كسي بازگشت يا توبه ميكند كه قادر به بخشش گناه باشد - گناه نسبت به خدا انجام ميشود وقتي ايمان به خدا نيست خود گناه هم رنگ مي بازد
5 - دوست عزيز شفا و نجات فيض خداوند است - فيض يعني بخشش بلاعوض - فيض به دوبخش تقسيم ميشود فيض عام نظير نعماتي كه در همه جا و براي همه انسانها صرف نظر از ديم و ايمان و رنگ و نژاد وجود دارد نظير اب - هوا - غذا - عشق - زيبائي و .... چيزهايي كه همه از آن ميتوانند بهره مند شوند - اما فيض خاص در برابر ايمان حقيقي ظاهر ميشود نظيز امرزش و رستگاري در سايه ايمان حقيقي
شفاي افراد در مذاهب گوناگون همان فيض عام است چرا كه رحمت خداوند چنان بزرگ و گسترده است رنج هر انساني را ولو كافر به خداي حقيقي باشد فرا ميگيرد - همه انسانها فرزندان خدا هستند و خدا در برابر رنج انسانها بي تفاوت نيست ولو اينكه دشمن او باشند

با سلام خدمت دوستان گرامی

sina178s;522378 نوشت:
اگر دقت كنيد نوادگان جناب محمد هم براي خود حق سيادت قائل هستند - يا اعراب خود را برتر از ساير اقوام ميدانند

برداران گرامی معنای سیادت در اسلام به معنی رهبری معنوی و منحصر بودن هدایت در آن نیست بلکه نوعی انتساب است . آیا تاکنون ندیده ایم که سیدها از مراجع تقلید غیر سید تقلید می کنند ؟ برای مثال اکنون آیت الله وحید خراسانی ، آیت الله مکارم شیرازی ، آیت الله نوری همدانی و برخی دیگر از مراجع تقلید دامت برکاتهم غیر سید هستند اما سادات بسیاری از آنها تقلید می کنند .
خود برتر بینی اعراب ارتباطی به اسلام و تعالیم آن ندارد زیرا قرآن همواره تأکید کرده است ملاک برتری تقوای افراد است و سیره پیامبر اکرم صل الله علیه و آله همیشه بر این منوال بوده است . همانگونه که غرور و تکبر یهودیان به دین حضرت موسی علیه السلام مربوط نمی باشد بلکه ناشی از جهالت خود آنها می باشد .
sina178s;522378 نوشت:
2 - جهنم در ادبيات ديني يهود وجود نداشته است براي مطالعه بيشتر به اين تاپيك مراجعه كنيد

برادر گرامی سؤال ما از علت این مسأله بود که چرا در هزاران صفحه و هزاران سال تعالیم مقدس پیامبران بنی اسرائیل صحبتی از جهنم وجود ندارد ؟ آیا جهنم و آخرت واقعا وجود خارجی ندارد ؟ یا به دلیل دیگری این مسائل ذکر نشده اند ؟
sina178s;522378 نوشت:
3 - موضوع بودن يا نبودن يك حقيقت نيست بلكه مردم در راه حقيقت گمراه شده خدايان ديگري را جايگزين خداي واحد ميكردند مثل بت يا خورشيد و ماه يا فرعون ها را

خداوند همواره انسانها را به تفکر و اندیشه ترغیب کرده است تا دچار گمراهی نشوند و از سوی دیگر به آنها دستور داده که اگر چیزی را نمی دانند آن را از عالمان بپرسند اینکه مردم مثلا علیرغم دیدن معجزه حضرت موسی علیه السلام به گمراهی خود ادامه دادند و علیرغم توضیحات حضرت هارون نبی علیه السلام باز هم از فرعونیان و جادوگران پیروی کردند مشکل خدا نیست بلکه خدا برای آنها هادی فرستاد اما انها گوش نکردند . مثالی درباره معابد و خدایان چندگانه اینکه مردم علیرغم توضیحات علمی و دانستن علل و عوامل این اتفاقات باز هم به خدایان و بت ها معتقد می شوند ناشی از جهل خود آنهاست خداوند با ابزارهای مختلف از جمله دانشمندان آنها را هدایت می کند اما آنها گوش فرا نمی دهند مثالی عرض می کنم صدها سال است که دانشمندان علوم ریاضی می گویند محال سه مساوی یک شود و هزاران دلیل را بیان کرده اند اما با این وجود باز می بینیم بسیاری از مسیحیان معتقد به تثلیث هستند . آیا این در گمراهی آنها مقصر خداست ؟ فردای قیامت خداوند به آنها می گوید هزاران دانشمند برایتان فرستادم که به شما گفتند تثلیث محال است اما شما حرفشان را گوش ندادید .

sina178s;522378 نوشت:
همه انسانها فرزندان خدا هستند و خدا در برابر رنج انسانها بي تفاوت نيست ولو اينكه دشمن او باشند

خب فکر کنم جای خوبی برای بحث این نکته هم که فرمودید باشد!!!

از کارشناسان تقاضا دارم در این مورد گفت و گو کنند که به زعم مسیحیان (العیاذبالله) ما فرزندان خداییم...

آقای sina178s لطفا به این مباحث توجه کنید...
1-اینکه اولا چرا خدا باید فرزند داشته باشد؟ مگر فرزند برای بقای نسل نیست؟ پس مگر العیاذبالله خدا روزی خواهد مرد؟یا اینکه شرط خداوندی که باید بی نیاز باشد فرزند برای چیست؟
2-کسی که فرزند دارد باید پدر و مادر داشته باشد شما که عقیده دارید چون حضرت عیسی علیه السلام پدر ندارد پس خداست و فرزند خدا؟آیا حضرت آدم علیه السلام که نه پدر و نه مادری داشت بر این امر سزاوارتر نبود؟
3-آیا انسان که از خاک آفرید شده جنسش با جنس خدا یکی است؟

از کارشناسان محترم می خواهم موارد بیشتری در این رابطه بیان کنند چون دانش من بیش از این جایی قد نمی دهد...

مبشر;537753 نوشت:
با سلام خدمت دوستان گرامی

برداران گرامی معنای سیادت در اسلام به معنی رهبری معنوی و منحصر بودن هدایت در آن نیست بلکه نوعی انتساب است . آیا تاکنون ندیده ایم که سیدها از مراجع تقلید غیر سید تقلید می کنند ؟ برای مثال اکنون آیت الله وحید خراسانی ، آیت الله مکارم شیرازی ، آیت الله نوری همدانی و برخی دیگر از مراجع تقلید دامت برکاتهم غیر سید هستند اما سادات بسیاری از آنها تقلید می کنند .
خود برتر بینی اعراب ارتباطی به اسلام و تعالیم آن ندارد زیرا قرآن همواره تأکید کرده است ملاک برتری تقوای افراد است و سیره پیامبر اکرم صل الله علیه و آله همیشه بر این منوال بوده است . همانگونه که غرور و تکبر یهودیان به دین حضرت موسی علیه السلام مربوط نمی باشد بلکه ناشی از جهالت خود آنها می باشد .

برادر گرامی سؤال ما از علت این مسأله بود که چرا در هزاران صفحه و هزاران سال تعالیم مقدس پیامبران بنی اسرائیل صحبتی از جهنم وجود ندارد ؟ آیا جهنم و آخرت واقعا وجود خارجی ندارد ؟ یا به دلیل دیگری این مسائل ذکر نشده اند ؟

خداوند همواره انسانها را به تفکر و اندیشه ترغیب کرده است تا دچار گمراهی نشوند و از سوی دیگر به آنها دستور داده که اگر چیزی را نمی دانند آن را از عالمان بپرسند اینکه مردم مثلا علیرغم دیدن معجزه حضرت موسی علیه السلام به گمراهی خود ادامه دادند و علیرغم توضیحات حضرت هارون نبی علیه السلام باز هم از فرعونیان و جادوگران پیروی کردند مشکل خدا نیست بلکه خدا برای آنها هادی فرستاد اما انها گوش نکردند . مثالی درباره معابد و خدایان چندگانه اینکه مردم علیرغم توضیحات علمی و دانستن علل و عوامل این اتفاقات باز هم به خدایان و بت ها معتقد می شوند ناشی از جهل خود آنهاست خداوند با ابزارهای مختلف از جمله دانشمندان آنها را هدایت می کند اما آنها گوش فرا نمی دهند مثالی عرض می کنم صدها سال است که دانشمندان علوم ریاضی می گویند محال سه مساوی یک شود و هزاران دلیل را بیان کرده اند اما با این وجود باز می بینیم بسیاری از مسیحیان معتقد به تثلیث هستند . آیا این در گمراهی آنها مقصر خداست ؟ فردای قیامت خداوند به آنها می گوید هزاران دانشمند برایتان فرستادم که به شما گفتند تثلیث محال است اما شما حرفشان را گوش ندادید .

با سلام
و اما بعد
دوست عزيز كارشناس محترم ميشه معني سيد را بفرمائيد؟؟؟؟؟؟؟ اگر اينقدر بي ارزش است چرا اينهمه هزينه مردم نيازمند صرف ساختن بارگاه و مقبره انان ميشود؟ چرا آموزش و پرورش با صدور اطلاعيه سرپا ايستادن دانش آموز سيد را هنگام ورود معلم غير سيد الزامي نمي داند؟ و ..... كه بيان ان سياسي صحبت كردن تلقي و حذف ميشود!!!! بگذريم

عدم بيان بهشت و جهنم در تورات به دليل عدم كامل شدن زمان و توان فهم مردم است و نه چيز ديگري كه شما فكر ميكنيد مثل اين است كه بفرمائيد چرا به دانش آموز كلاس ابتدائي سخني از راديكال گفته نمي شود
اما سخن و نظر دانشمندان و علم
عزيز برادر چنان از علم سخن ميگوئيد كه گويا پيشواي اسلام دانشمند بزرگي چون انيشتين بوده - اگر شما توان فهم نظريه نسبيت يا حلقه ها يا ذرات هيگز يا تثليث را نداريد دليل غير علمي بودن اين نظريات نيست كم سوادي بعضي هاست
سوار بر كره الاغ بال دار شدن و به معراج رفتن خيلي علمي است اما مكاشفه يك خدا در سه شخصيت ميشود غير عقلاني و ضد علم
اميدوارم مسولان تالار از سانسور يا حذف مطالب اين حقير خود داري كنند در غير اينصورت ديگر در اين تالار مطلبي نخواهم نوشت

مهدی بیا مهدی بیا;537774 نوشت:
خب فکر کنم جای خوبی برای بحث این نکته هم که فرمودید باشد!!!

از کارشناسان تقاضا دارم در این مورد گفت و گو کنند که به زعم مسیحیان (العیاذبالله) ما فرزندان خداییم...

آقای sina178s لطفا به این مباحث توجه کنید...
1-اینکه اولا چرا خدا باید فرزند داشته باشد؟ مگر فرزند برای بقای نسل نیست؟ پس مگر العیاذبالله خدا روزی خواهد مرد؟یا اینکه شرط خداوندی که باید بی نیاز باشد فرزند برای چیست؟
2-کسی که فرزند دارد باید پدر و مادر داشته باشد شما که عقیده دارید چون حضرت عیسی علیه السلام پدر ندارد پس خداست و فرزند خدا؟آیا حضرت آدم علیه السلام که نه پدر و نه مادری داشت بر این امر سزاوارتر نبود؟
3-آیا انسان که از خاک آفرید شده جنسش با جنس خدا یکی است؟

از کارشناسان محترم می خواهم موارد بیشتری در این رابطه بیان کنند چون دانش من بیش از این جایی قد نمی دهد...

با سلام
دوست عزيز منادي عقلانيت
لطفا از كارشناسان اين مطالب را هم سوال ميكرديد؟
1 - يدالله فوق ايديهم!!!! مگه خدا مثل من و شما جسم داره كه دستش بالتر از دست ديگران باشد؟
2 - خدا عرش دارد؟؟؟ و توسط فرشتگان حمل ميشود؟
3 - خدا قرض ميگيرد و بهره و ربا هم مي پردازد؟
4 - خدا انسان است و خون دارد ثارالله چيست؟
5 - خدا خانه دارد و بايد براي زيارت او به مكه برويد؟
.
.
.
.
.
هر پاسخي كه گرفتيد يكي را با نسبت فرزندي ما با خدا مقايسه كنيد

sina178s;537984 نوشت:
با سلام
دوست عزيز منادي عقلانيت
لطفا از كارشناسان اين مطالب را هم سوال ميكرديد؟
1 - يدالله فوق ايديهم!!!! مگه خدا مثل من و شما جسم داره كه دستش بالتر از دست ديگران باشد؟
2 - خدا عرش دارد؟؟؟ و توسط فرشتگان حمل ميشود؟
3 - خدا قرض ميگيرد و بهره و ربا هم مي پردازد؟
4 - خدا انسان است و خون دارد ثارالله چيست؟
5 - خدا خانه دارد و بايد براي زيارت او به مكه برويد؟
.
.
.

واقعا باید کمی واسه حرفاتون خنده کرد!!!! (البته اول اینو در نظر داشته باشین که به خدا قسم من هیچ قصد بدی به شما ندارم بلکه شما رو هم مثل برادرم دوست دارم اینو جدا میگم حالا اگه حرفی شندیدن بدونین که منظور ندارم:ok::hamdel:)

برادر اینکه باید بگم شما اصلا هیچی از اسلام نمیدونین...

در اینکه بتونم پاسخ مناسب بم از خداوند متعال استمداد می جویم...کارشناسان لطفا اگر اشکالی داشتم دریغ نفرمایید...

1-(هر مسلمونی اینو میدونه خدا جسم نداره بلکه اینها کنایه است...مثل اینکه به کسی میگیم خدا سایه شو از سرمون کم نکنه،یا...)ظاهر و مفاد این گونه آیات , تجسیم نیست . وقتی قرآن كریم درباره خداوند می فرماید: »ان الله سمیع « بدین معنا است كه خداوند شنوا است .
شنوا بودن خداوند; یعنی , این كه خداوند صداها را می شنود و به عبارت دقیق تر نسبت به شنیدنی ها آگاهی دارد. اما چنین نیست كه او برای آگاهی از مسموعات (مثل ما) نیازمند ابزارهای حسی چون گوش باشد. انس ذهنی ما با شنوایی , با گوش است ; از این رو از واژه »سمیع « علاوه بر معنای شنوایی , ابزار مادی آن را نیز به ذهن می آوریم . در حالی كه این ابزار از حقیقت معنای »شنوا« خارج است . به عنوان مثال روزگاری با شنیدن لفظ »چراغ «, مردم از آن ظرفی را می فهمیدند كه دارای روغن , نفت , فتیله و شعله آتش است كه اطراف خود را روشن می كند. پس از مدتی كه الكتریسیته كشف و چراغ برق اختراع شد, لفظ چراغ به وسیله ای اطلاق گردید كه دارای یك حباب است و با جریان الكتریسیته ایجاد روشنی می كند و در آن از نفت , روغن , فتیله و شعله آتش خبری نیست .

پس در حقیقت معنای چراغ , نفت , فتیله و شعله دخالت ندارد; بلكه حقیقت آن , چیزی است كه در چراغ های برقی نیز وجود دارد و هرگاه چراغ هایی اختراع شود كه بدون برق ایجاد روشنی كند, باز به آن »چراغ « گفته می شود; چون برق نیز دخالتی در معنای چراغ ندارد.

پس این انس ذهنی مردم هر دوره , با مصادیق متعارف مفهوم »چراغ « است كه باعث می شود, فتیله یا برق را دخیل در معنای »چراغ « بداند; در حالی كه حقیقت معنای چراغ خالی از این ابزار است . درباره صفت »سمیع « نیز چنین است . انس ذهنی ما بامصادیق مادی »سمیع « باعث می شود ابزار مادی شنیدن را, داخل در معنای آن بدانیم . برای مطالعه بیشتر ر.ك : المیزان , ج 1, ص 12. صفات دیگر خداوند (مانند بصیر, علیم , قدیر و...) نیز همین گونه است و همه این الفاظ معنای واحدی را می رسانند و آن علم مطلق الهی به همه امور است . دوم : به فرض كه ظاهر و مفاد این گونه آیات , تجسیم خداوند باشد; آیات دیگری وجود دارد كه هرگونه تجسیم را از خداوند نفی می كند; مانند: »لیس كمثله شی ئ« و »سبحان الله عما یصفون «.
در روایات نیز خداوند به وضوح از هرگونه تجسیم مبرا دانسته شده است . گذشته از این كه ادله عقلی نیز بر آن دلالت دارد. مثلا" تعبیر (ید) در آیه (یدالله فوق ایدیهم ) كنایه از قدرت خداوند است و این گونه تعابیر كنایی , در هر زبانی رواج دارد.
==========
در آیه شریفه «یدالله فوق ایدیهم؛ دست خداوند برتر از دست هایشان می باشد» (فتح، آیه 10).
در این آیه از تشبیه معقول به محسوس استفاده شده است كه منظور از دست، نماد قدرت و یا نماد عهد و پیمان است و در بسیاری از موارد استعمال به منظور پنجه دست نیست و از آنجا كه به دلیل علمی و سایر دلایل ثابت شده كه خداوند جسم ندارد و اعضا ندارد به جهت نزدیكی مفهوم به ذهن از آنچه نزد شنونده محسوس است برای بیان یك مفهوم عقلی استفاده شده است.

یعنی اراده خدا و قدرت خدا فوق همه اراده ها و قدرت هاست و هرکه بخواهد در مقابل خداوند قد علم کند به چیزی جز پشیمانی نمی رسد. می تونید توضیح بیشتر رو در تفسیر آیه سوره ۴۸: الفتح - جزء ۲۶ آیه10 ملاحظه بفرمایید.منبع:http://www.cloob.com

2-
[=arial] جابجايي خداوند

روزی ابوقرّه(مسيحي از دوستان اُسقف اعظم) ، به حضور حضرت امام رضا (ع) رسيد، و چند سؤال از حلال و حرام، مطرح كرد تا اين‌كه پرسيد: «آيا شما قبول داريد كه خدا محمول است؟»

امام: هر محمول (حمل شده) فعلي (حمل) بر او واقع شده، كه بر ديگري نسبت داده مي‌شود، و محمول اسمي است كه معني آن، نقص و تكيه بر ديگري كه حامل باشد دارد ...
و چنان‌كه گوئي: زَبَر، زير، بالا، پائين (كه زَبَر و بالا، دلالت بر مدح دارد و زير و پايين دلالت بر نقص دراد، و روا نيست كه خداوند دستخوش تغيير باشد)
خدا «حامل» و نگه‌دارندة همه چيز است، و كلمة «محمول» بدون اين‌كه به ديگري تكيه كند، مفهومي نخواهد داشت (بنابراين روا نيست كه خدا، محمول باشد) و هرگز از كسي كه به خدا و عظمتش ايمان دارد، شنيده نشده كه در دعاي خود، خدا را با جملة «اي محمول» بخواند
ابوقرّه: خدا در قرآن (آية 17، سورة حاقّه) مي‌فرمايد: «وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يِوْمَئذٍ ثَمانِيَة» : «در آن روز عرش پروردگارت را هشت نفر، در بالايشان حمل كنند؟
و نيز (در آية 7، سورة غافر) مي‌فرمايد: «اَلَّذينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ» : «كساني كه عرش را حمل مي‌كنند».
امام رضا: عرش نام علم و قدرتخا است و نه نام خدا. و عرشي كه همه چيز در آن هست، سپس خداوند انجام حمل و عرش را به غير خود كه فرشتگان باشند نسبت داده است.
ابوقرّه: در رواياتي آمده: «هرگاه خدا خشم كند، فرشتگان حامل عرش، سنگيني خشم خدا را بر دوش خود، احساس مي‌كنند، و به سجده مي‌افتند، و هنگامي كه خشم خدا برطرف شد، دوش آن‌ها سبك گردد و به جاي نخستين خود بازگردند» آيا شما اين روايت را تكذيب مي‌كنيد؟!
امام رضا در ردّ اين روايت فرمود: اي ابوقرّه! به من بگو از وقتي كه خدا شيطان را لعنت كرده و بر او خشم نموده، آيا تا امروز خدا از شيطان خشنود شده است؟ (هرگز از او خشنود نشده) بلكه هميشه بر شيطان و دوستان و پيروانش خشمگين است (طبق گفتة تو بايد از آن زمان تا حال حاملان عرش در سجده باشند، در صورتي كه چنين نيست، پس عرش نام خدا نيست)
وانگهي تو چگونه جرئت مي‌كني كه پرودگارت را به تغيير و دگرگوني از حالي به حال ديگر توصيف نمائي، او را همانند مخلوق، دستخوش حالات گوناگون بداني، او منزّه و دور از اين نسبت‌ها است، و ذات ثابت و غير قابل تغيير مي‌باشد، همة موجودات در قبضة قدرت او و تحت تدبير او است و همه به او نياز دارند، و او به هيچ‌كس نياز ندارد.[1]
ابوقرّه گفت:«براي ما روايت كرده‌اند كه خداوند «ديدار» و «هم سخني» خود را بين دو پيغمبر تقسيم نمود(و در ميان پيامبران دو پيغمبر را برگزيد تا با يكي از آن‌ها هم كلام شود، و با ديگري ديدار نمايد) قسمت «هم سخن» خود را به موسي ـ عليه السّلام ـ داد، و قسمت ديدار خود را به حضرت محمّد ـ صلّي الله عليه و آله ـ) عطا نمود» (بنابراين خداوند وجودي قابل ديدن است)
امام رضا: اگر چنين باشد، پس آن پيغمبري كه (يعني پيغمبر اسلام) به جنّ و انس خبر داد كه ديده‌ها خدا را درك نكند، و وسعت آگاهي مخلوقات را ياراي احاطه به او و فهم ذات او نيست، و او شبيه و همتا ندارد، كدام پيغمبر بود؟، مگر شخص محمّد ـ صلّي الله عليه و آله ـ چنين نفرمود؟
ابوقرّه: آري، او چنين فرمود.
امام رضا: بنابراين چگونه ممكن است پيغمبر از طرف خدا به سوي مردم بيايد و آن‌ها را به سوي خدا دعوت كند، و به آن‌ها بگويد كه ديده‌ها قادر به ديدن خدا نيست، وسعت و آگاهي مخلوقات را ياراي فهميدن ذات پاك او نيست، و او شبيه و همتا ندارد، سپس خود اين پيغمبر بگويد: من با دو چشم خدا را ديده‌ام؟ و احاطة علمي به او يافته‌ام؟ و او به شكل انسان (قابل رؤيت) است، آيا حيا نمي‌كنيد؟ افراد بي‌دين و كوردل، نتوانستند چنين نسبتي به آن حضرت بدهند، كه او چيزي را فرمود و سپس بر خلاف آن گفت
ابوقرّه: خداوند خودش در قرآن (آية 13، سورة نجم) مي‌فرمايد:
وَ لَقَدْرَآهُ نَزْلَةً اُخري: «و بار ديگر، پيغمبر، خدا را ديد»
امام رضا: در همين جا آيه ديگري هست (آية 11، سورة نجم) كه آن‌چه را پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ ديده بيان مي‌كند و مي‌فرمايد:
ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَاي:
: «قلب او در آن‌چه ديد، هرگز دروغ نمي‌گفت» يعني دل پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ آن‌چه را كه چشمش ديد دروغ ندانست.
سپس خداوند در همين سورة (نجم) آن‌چه را محمّد ـ صلّي الله عليه و آله ـ ديده خبر مي‌دهد و (در آية 18، سورة نجم) مي‌فرمايد:
لَقَدْ رَاي مِنْ آيات رَبِّهِ الْكُبْري
: «او پاره‌اي از آيات و نشانه‌هاي بزرگ پروردگارش را ديد».
بنابراين نشانه‌هاي خدا (كه پيامبر آن‌ها را ديده) غير ذات خدا است، و باز خداوند (در آية 110، سورة طه) مي‌فرمايد:
وَلا يُحيِطُونَ بِهِ عِلْماً
: «آن‌ها احاطه و آگاهي به او ندارند»، بنابراين اگر ديده‌ها خدا را مي‌تواند بنگرد، احاطه و آگاهي به او را نيز پيدا خواهد كرد (با اين‌كه آية مذكور مي‌گويد: آگاهي به او ممكن نيست)
ابوقرّه: پس شما روايت را (كه مي‌گويند پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ، خدا را ديد) تكذيب مي‌كنيد؟
امام رضا: اگر روايات بر خلاف قرآن باشند، تكذيب مي‌كنم، و آن‌چه مسلمانان به آن اتّفاق رأي دارند، اين است كه: «نمي‌توان به وجود خدا احاطه علمي يافت، و ديده‌ها ذات او را درك نمي‌كنند، و او به هيچ چيزي شباهت ندارد»[2]
________________________________________
[1] ـ [1] ـ اصول كافي، ج 1، ص 130 ـ 132، نشر دارالكتب الاسلامي.
[2] - اصول كافي، ج 1، ص 96، نشر دارالكتب الاسلامي.
منبع:http://monazerat1.blogfa.com

3-اولا خداوند صلاح بنده را می خواهد که با این تمثیل او را تشویق می کند به کار نیک و نزدیکی خویش... دوما حدیث صحیح السندی داریم که خداوند ربا را حرام کرد تا احسان کردن فراموش نشود....حکم ربا در مورد انسان نازل گردیده و نه خدا...و حتی ربای فرند و پسر و همسر و شوهر اشکالی ندارد.و اینکه خدا قرض می گیرد نیازی ندارد ولو می خواهد ما کسب خیری بکنیم و این تمثیل است...اصلا این رحمت خداست که حسنات را چند برابر کند...

4-پاسخ را در جواب 1 می توان یافت...

5-شما گویا اصلا از کعبه هیچ خبری ندارید...این به این معنا نیست که خداوند مانند انسان در خانه ای سکنی گزیده بلکه تعلق خانه به خداست...و توجه خدا به این مکان بیشتر است...تا با دیدن این امکان انسان بیشتر یاد خدا بکند.حتی هست همین قلبت همین مساجد حرم الله هستش...در باب تمثیل میتوان گفتار خداوند در قرآن را آورد که می فرماید بهشن من! یعنی یک جایگاه ویژه و مقرب.اولا هر انسان عاقلی میدونه خدا محصور به کعبه نیست...کعبه فقط نشانیه که راه گم نشه...اگر یکبار بگی "سبحان الله و الحمدالله و لا اله الا الله و الله اکبر" گویا یک حج کردی...حج قربانی کردن نفس اماره به صورت تجسمیه و نه ملاقات خدا...راه رسیدن به خدا گذشتن از خود است...این هم از شعائر خداست.ما میریم به سمت مک ولی میدونیم خدا از رگ گردن در همه حال به ما نزدیکه...یک دانشند غیر مسلمان خارجی (فکر کنم ژاپنی یا کره ای) در مورد اینکه چطور میشه اشعه ها یی که در طول روز وارد بدن میشه رو خارج کنیم تحقیق میکنه...و نتیجه میگیره که برای اینکار باید پیشانی بر روی خاک قرار بگیره...اونچه شگفت انگیز تره اینکه باید به سمت مرکز زمین پیشانی بر خاک قرار بگیرد...و از لحاظ علمی ثابت شده مکه درست مرکز زمینه...و شگفت تر کعبه درست درست مرکز زمین...حالا این فایده ی سجده...در قران آمده که کعبه مایه برکت جهانیان و آسان شدن کار مردمه...حالا تو طوافش که هفت دور باید بگردی دورش خدا میدونه چه حکمتی هست و میتونین به این عکس پایین توجه و نتیجه گیزی کنین: (مکعب آهنربا در وسط عده ای براده آهن که باید در این مورد مانند سجده به الکترومغناطیس هم توجه داشت)


منابع استفاده شده:مرکز پاسخگویی به شبهات،کلوب،وبلاگ مناظرات

sina178s;537979 نوشت:
عزيز برادر چنان از علم سخن ميگوئيد كه گويا پيشواي اسلام دانشمند بزرگي چون انيشتين بوده - اگر شما توان فهم نظريه نسبيت يا حلقه ها يا ذرات هيگز يا تثليث را نداريد دليل غير علمي بودن اين نظريات نيست كم سوادي بعضي هاست

خب میگم اطلاعاتتون کمه میگین نه....خود انیشتین شیعه بودن و همین داستان معراج پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ایشان را منقلب کرد و مسلمان کرد..همون داستانی که پای مبارک حضرت به ظرف آبی خورد و وقتی برگشت دید همان در حال ریختن است و دیگر مطالب و چهل نامه به آیت الله بروجردی و...

اولا هیچ سند و هیچ خبری مبنی بر این سخن شما که بر الاغ سوار شدن نیست... مگر عجیب است که روح انسان بتواند سیر بکند؟ پس نور یا ماده ای که به تازگی کشف شده و سرعتش بیشتر از نورست پس چطور می تواند؟یعنی جانشین خدا اشرف مخلوقات اینهمه پست است؟ پس ما چطور وقت قیامت و حشر به سوی بهشت خواهیم رفت؟

مهدی بیا مهدی بیا;538080 نوشت:
واقعا باید کمی واسه حرفاتون خنده کرد!!!! (البته اول اینو در نظر داشته باشین که به خدا قسم من هیچ قصد بدی به شما ندارم بلکه شما رو هم مثل برادرم دوست دارم اینو جدا میگم حالا اگه حرفی شندیدن بدونین که منظور ندارم:ok::hamdel:)

برادر اینکه باید بگم شما اصلا هیچی از اسلام نمیدونین...

در اینکه بتونم پاسخ مناسب بم از خداوند متعال استمداد می جویم...کارشناسان لطفا اگر اشکالی داشتم دریغ نفرمایید...

1-(هر مسلمونی اینو میدونه خدا جسم نداره بلکه اینها کنایه است...مثل اینکه به کسی میگیم خدا سایه شو از سرمون کم نکنه،یا...)ظاهر و مفاد این گونه آیات , تجسیم نیست . وقتی قرآن كریم درباره خداوند می فرماید: »ان الله سمیع « بدین معنا است كه خداوند شنوا است .
شنوا بودن خداوند; یعنی , این كه خداوند صداها را می شنود و به عبارت دقیق تر نسبت به شنیدنی ها آگاهی دارد. اما چنین نیست كه او برای آگاهی از مسموعات (مثل ما) نیازمند ابزارهای حسی چون گوش باشد. انس ذهنی ما با شنوایی , با گوش است ; از این رو از واژه »سمیع « علاوه بر معنای شنوایی , ابزار مادی آن را نیز به ذهن می آوریم . در حالی كه این ابزار از حقیقت معنای »شنوا« خارج است . به عنوان مثال روزگاری با شنیدن لفظ »چراغ «, مردم از آن ظرفی را می فهمیدند كه دارای روغن , نفت , فتیله و شعله آتش است كه اطراف خود را روشن می كند. پس از مدتی كه الكتریسیته كشف و چراغ برق اختراع شد, لفظ چراغ به وسیله ای اطلاق گردید كه دارای یك حباب است و با جریان الكتریسیته ایجاد روشنی می كند و در آن از نفت , روغن , فتیله و شعله آتش خبری نیست .

پس در حقیقت معنای چراغ , نفت , فتیله و شعله دخالت ندارد; بلكه حقیقت آن , چیزی است كه در چراغ های برقی نیز وجود دارد و هرگاه چراغ هایی اختراع شود كه بدون برق ایجاد روشنی كند, باز به آن »چراغ « گفته می شود; چون برق نیز دخالتی در معنای چراغ ندارد.

پس این انس ذهنی مردم هر دوره , با مصادیق متعارف مفهوم »چراغ « است كه باعث می شود, فتیله یا برق را دخیل در معنای »چراغ « بداند; در حالی كه حقیقت معنای چراغ خالی از این ابزار است . درباره صفت »سمیع « نیز چنین است . انس ذهنی ما بامصادیق مادی »سمیع « باعث می شود ابزار مادی شنیدن را, داخل در معنای آن بدانیم . برای مطالعه بیشتر ر.ك : المیزان , ج 1, ص 12. صفات دیگر خداوند (مانند بصیر, علیم , قدیر و...) نیز همین گونه است و همه این الفاظ معنای واحدی را می رسانند و آن علم مطلق الهی به همه امور است . دوم : به فرض كه ظاهر و مفاد این گونه آیات , تجسیم خداوند باشد; آیات دیگری وجود دارد كه هرگونه تجسیم را از خداوند نفی می كند; مانند: »لیس كمثله شی ئ« و »سبحان الله عما یصفون «.
در روایات نیز خداوند به وضوح از هرگونه تجسیم مبرا دانسته شده است . گذشته از این كه ادله عقلی نیز بر آن دلالت دارد. مثلا" تعبیر (ید) در آیه (یدالله فوق ایدیهم ) كنایه از قدرت خداوند است و این گونه تعابیر كنایی , در هر زبانی رواج دارد.
==========
در آیه شریفه «یدالله فوق ایدیهم؛ دست خداوند برتر از دست هایشان می باشد» (فتح، آیه 10).
در این آیه از تشبیه معقول به محسوس استفاده شده است كه منظور از دست، نماد قدرت و یا نماد عهد و پیمان است و در بسیاری از موارد استعمال به منظور پنجه دست نیست و از آنجا كه به دلیل علمی و سایر دلایل ثابت شده كه خداوند جسم ندارد و اعضا ندارد به جهت نزدیكی مفهوم به ذهن از آنچه نزد شنونده محسوس است برای بیان یك مفهوم عقلی استفاده شده است.

یعنی اراده خدا و قدرت خدا فوق همه اراده ها و قدرت هاست و هرکه بخواهد در مقابل خداوند قد علم کند به چیزی جز پشیمانی نمی رسد. می تونید توضیح بیشتر رو در تفسیر آیه سوره ۴۸: الفتح - جزء ۲۶ آیه10 ملاحظه بفرمایید.منبع:http://www.cloob.com

2-
[=arial]جابجايي خداوند

روزی ابوقرّه(مسيحي از دوستان اُسقف اعظم) ، به حضور حضرت امام رضا (ع) رسيد، و چند سؤال از حلال و حرام، مطرح كرد تا اين‌كه پرسيد: «آيا شما قبول داريد كه خدا محمول است؟»

امام: هر محمول (حمل شده) فعلي (حمل) بر او واقع شده، كه بر ديگري نسبت داده مي‌شود، و محمول اسمي است كه معني آن، نقص و تكيه بر ديگري كه حامل باشد دارد ...
و چنان‌كه گوئي: زَبَر، زير، بالا، پائين (كه زَبَر و بالا، دلالت بر مدح دارد و زير و پايين دلالت بر نقص دراد، و روا نيست كه خداوند دستخوش تغيير باشد)
خدا «حامل» و نگه‌دارندة همه چيز است، و كلمة «محمول» بدون اين‌كه به ديگري تكيه كند، مفهومي نخواهد داشت (بنابراين روا نيست كه خدا، محمول باشد) و هرگز از كسي كه به خدا و عظمتش ايمان دارد، شنيده نشده كه در دعاي خود، خدا را با جملة «اي محمول» بخواند
ابوقرّه: خدا در قرآن (آية 17، سورة حاقّه) مي‌فرمايد: «وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يِوْمَئذٍ ثَمانِيَة» : «در آن روز عرش پروردگارت را هشت نفر، در بالايشان حمل كنند؟
و نيز (در آية 7، سورة غافر) مي‌فرمايد: «اَلَّذينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ» : «كساني كه عرش را حمل مي‌كنند».
امام رضا: عرش نام علم و قدرتخا است و نه نام خدا. و عرشي كه همه چيز در آن هست، سپس خداوند انجام حمل و عرش را به غير خود كه فرشتگان باشند نسبت داده است.
ابوقرّه: در رواياتي آمده: «هرگاه خدا خشم كند، فرشتگان حامل عرش، سنگيني خشم خدا را بر دوش خود، احساس مي‌كنند، و به سجده مي‌افتند، و هنگامي كه خشم خدا برطرف شد، دوش آن‌ها سبك گردد و به جاي نخستين خود بازگردند» آيا شما اين روايت را تكذيب مي‌كنيد؟!
امام رضا در ردّ اين روايت فرمود: اي ابوقرّه! به من بگو از وقتي كه خدا شيطان را لعنت كرده و بر او خشم نموده، آيا تا امروز خدا از شيطان خشنود شده است؟ (هرگز از او خشنود نشده) بلكه هميشه بر شيطان و دوستان و پيروانش خشمگين است (طبق گفتة تو بايد از آن زمان تا حال حاملان عرش در سجده باشند، در صورتي كه چنين نيست، پس عرش نام خدا نيست)
وانگهي تو چگونه جرئت مي‌كني كه پرودگارت را به تغيير و دگرگوني از حالي به حال ديگر توصيف نمائي، او را همانند مخلوق، دستخوش حالات گوناگون بداني، او منزّه و دور از اين نسبت‌ها است، و ذات ثابت و غير قابل تغيير مي‌باشد، همة موجودات در قبضة قدرت او و تحت تدبير او است و همه به او نياز دارند، و او به هيچ‌كس نياز ندارد.[1]
ابوقرّه گفت:«براي ما روايت كرده‌اند كه خداوند «ديدار» و «هم سخني» خود را بين دو پيغمبر تقسيم نمود(و در ميان پيامبران دو پيغمبر را برگزيد تا با يكي از آن‌ها هم كلام شود، و با ديگري ديدار نمايد) قسمت «هم سخن» خود را به موسي ـ عليه السّلام ـ داد، و قسمت ديدار خود را به حضرت محمّد ـ صلّي الله عليه و آله ـ) عطا نمود» (بنابراين خداوند وجودي قابل ديدن است)
امام رضا: اگر چنين باشد، پس آن پيغمبري كه (يعني پيغمبر اسلام) به جنّ و انس خبر داد كه ديده‌ها خدا را درك نكند، و وسعت آگاهي مخلوقات را ياراي احاطه به او و فهم ذات او نيست، و او شبيه و همتا ندارد، كدام پيغمبر بود؟، مگر شخص محمّد ـ صلّي الله عليه و آله ـ چنين نفرمود؟
ابوقرّه: آري، او چنين فرمود.
امام رضا: بنابراين چگونه ممكن است پيغمبر از طرف خدا به سوي مردم بيايد و آن‌ها را به سوي خدا دعوت كند، و به آن‌ها بگويد كه ديده‌ها قادر به ديدن خدا نيست، وسعت و آگاهي مخلوقات را ياراي فهميدن ذات پاك او نيست، و او شبيه و همتا ندارد، سپس خود اين پيغمبر بگويد: من با دو چشم خدا را ديده‌ام؟ و احاطة علمي به او يافته‌ام؟ و او به شكل انسان (قابل رؤيت) است، آيا حيا نمي‌كنيد؟ افراد بي‌دين و كوردل، نتوانستند چنين نسبتي به آن حضرت بدهند، كه او چيزي را فرمود و سپس بر خلاف آن گفت
ابوقرّه: خداوند خودش در قرآن (آية 13، سورة نجم) مي‌فرمايد:
وَ لَقَدْرَآهُ نَزْلَةً اُخري: «و بار ديگر، پيغمبر، خدا را ديد»
امام رضا: در همين جا آيه ديگري هست (آية 11، سورة نجم) كه آن‌چه را پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ ديده بيان مي‌كند و مي‌فرمايد:
ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَاي:
: «قلب او در آن‌چه ديد، هرگز دروغ نمي‌گفت» يعني دل پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ آن‌چه را كه چشمش ديد دروغ ندانست.
سپس خداوند در همين سورة (نجم) آن‌چه را محمّد ـ صلّي الله عليه و آله ـ ديده خبر مي‌دهد و (در آية 18، سورة نجم) مي‌فرمايد:
لَقَدْ رَاي مِنْ آيات رَبِّهِ الْكُبْري
: «او پاره‌اي از آيات و نشانه‌هاي بزرگ پروردگارش را ديد».
بنابراين نشانه‌هاي خدا (كه پيامبر آن‌ها را ديده) غير ذات خدا است، و باز خداوند (در آية 110، سورة طه) مي‌فرمايد:
وَلا يُحيِطُونَ بِهِ عِلْماً
: «آن‌ها احاطه و آگاهي به او ندارند»، بنابراين اگر ديده‌ها خدا را مي‌تواند بنگرد، احاطه و آگاهي به او را نيز پيدا خواهد كرد (با اين‌كه آية مذكور مي‌گويد: آگاهي به او ممكن نيست)
ابوقرّه: پس شما روايت را (كه مي‌گويند پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ، خدا را ديد) تكذيب مي‌كنيد؟
امام رضا: اگر روايات بر خلاف قرآن باشند، تكذيب مي‌كنم، و آن‌چه مسلمانان به آن اتّفاق رأي دارند، اين است كه: «نمي‌توان به وجود خدا احاطه علمي يافت، و ديده‌ها ذات او را درك نمي‌كنند، و او به هيچ چيزي شباهت ندارد»[2]
________________________________________
[1] ـ [1] ـ اصول كافي، ج 1، ص 130 ـ 132، نشر دارالكتب الاسلامي.
[2] - اصول كافي، ج 1، ص 96، نشر دارالكتب الاسلامي.
منبع:http://monazerat1.blogfa.com

3-اولا خداوند صلاح بنده را می خواهد که با این تمثیل او را تشویق می کند به کار نیک و نزدیکی خویش... دوما حدیث صحیح السندی داریم که خداوند ربا را حرام کرد تا احسان کردن فراموش نشود....حکم ربا در مورد انسان نازل گردیده و نه خدا...و حتی ربای فرند و پسر و همسر و شوهر اشکالی ندارد.و اینکه خدا قرض می گیرد نیازی ندارد ولو می خواهد ما کسب خیری بکنیم و این تمثیل است...اصلا این رحمت خداست که حسنات را چند برابر کند...

4-پاسخ را در جواب 1 می توان یافت...

5-شما گویا اصلا از کعبه هیچ خبری ندارید...این به این معنا نیست که خداوند مانند انسان در خانه ای سکنی گزیده بلکه تعلق خانه به خداست...و توجه خدا به این مکان بیشتر است...تا با دیدن این امکان انسان بیشتر یاد خدا بکند.حتی هست همین قلبت همین مساجد حرم الله هستش...در باب تمثیل میتوان گفتار خداوند در قرآن را آورد که می فرماید بهشن من! یعنی یک جایگاه ویژه و مقرب.اولا هر انسان عاقلی میدونه خدا محصور به کعبه نیست...کعبه فقط نشانیه که راه گم نشه...اگر یکبار بگی "سبحان الله و الحمدالله و لا اله الا الله و الله اکبر" گویا یک حج کردی...حج قربانی کردن نفس اماره به صورت تجسمیه و نه ملاقات خدا...راه رسیدن به خدا گذشتن از خود است...این هم از شعائر خداست.ما میریم به سمت مک ولی میدونیم خدا از رگ گردن در همه حال به ما نزدیکه...یک دانشند غیر مسلمان خارجی (فکر کنم ژاپنی یا کره ای) در مورد اینکه چطور میشه اشعه ها یی که در طول روز وارد بدن میشه رو خارج کنیم تحقیق میکنه...و نتیجه میگیره که برای اینکار باید پیشانی بر روی خاک قرار بگیره...اونچه شگفت انگیز تره اینکه باید به سمت مرکز زمین پیشانی بر خاک قرار بگیرد...و از لحاظ علمی ثابت شده مکه درست مرکز زمینه...و شگفت تر کعبه درست درست مرکز زمین...حالا این فایده ی سجده...در قران آمده که کعبه مایه برکت جهانیان و آسان شدن کار مردمه...حالا تو طوافش که هفت دور باید بگردی دورش خدا میدونه چه حکمتی هست و میتونین به این عکس پایین توجه و نتیجه گیزی کنین: (مکعب آهنربا در وسط عده ای براده آهن که باید در این مورد مانند سجده به الکترومغناطیس هم توجه داشت)


منابع استفاده شده:مرکز پاسخگویی به شبهات،کلوب،وبلاگ مناظرات


با سلام
دوست گرامي
شما براي توجيه چند سوال كوتاه اين همه ادله ارائه كرديد كه البته جاي بحث فراوان دارند
اگر كمي انصاف ميداشتيد و به تاپيك تثليث در همين تالار مراجعه ميكرديد - در انجا به تفضيل بيان شده است
رابطه انسان و خدا با واژه هاي الهي براي بشر قابل درك و فهم نيست - اما با واژه هاي بشري هم قابل بيان نيست به غير از استعاره و استفاده از مقياس - يعني اينكه اگر بهترين رابطه را رابطه پدري و فرزندي بدانيم راه خطا نرفتيم مگر غير اين است شما خانه پدر و ماشين پدرتان را از آن خود ميدانيد و در عشق و علاقه و بهاي بالاي خود نزد پدر شكي نداريد در نيات او هيچ شكي نداريد و در فداكاري او نسبت به خود شك نداريد و تلاش شبانه روزي او را براي رفاه و عاقبت به خيري خود بي هيچ توقعي به يقين ميدانيد
ايا كسي بيشتر و بهتر از او و نزديكتر از او به خود ميشناسيد - حال اگر همين رابطه را در فرهنگ يهود بدانيد در اين مورد شكي برايتان نمي ماند كه بهترين رابطه ما و خدا در اين است كه اورا پدر خود بدانيم نه اينكه اختراع ما باشد اين اجازه را خدا به ما داده و مسيح به ما ياد داده است كه اينگونه دعا كنيم - اي پدر ما كه در اسماني
بگذريم كه شناخت بنده را از اسلام ناقص ميدانيد ولي بدانيد كه شيخ الاسلام ابن تيميه كه مورد وثوق بسياري از مسلمين است بند تونبان حضرت الله را هم اندازه گرفته است - موي فرفري او نداشتن ريش و سبيل و ..... - تقصير حقير نيست واقعيت اسلام اين است حال شناخت من چقدر است قضاوت با عقلا

[="Tahoma"]

sina178s;538416 نوشت:
با سلام
دوست گرامي
شما براي توجيه چند سوال كوتاه اين همه ادله ارائه كرديد كه البته جاي بحث فراوان دارند
اگر كمي انصاف ميداشتيد و به تاپيك تثليث در همين تالار مراجعه ميكرديد - در انجا به تفضيل بيان شده است
رابطه انسان و خدا با واژه هاي الهي براي بشر قابل درك و فهم نيست - اما با واژه هاي بشري هم قابل بيان نيست به غير از استعاره و استفاده از مقياس - يعني اينكه اگر بهترين رابطه را رابطه پدري و فرزندي بدانيم راه خطا نرفتيم مگر غير اين است شما خانه پدر و ماشين پدرتان را از آن خود ميدانيد و در عشق و علاقه و بهاي بالاي خود نزد پدر شكي نداريد در نيات او هيچ شكي نداريد و در فداكاري او نسبت به خود شك نداريد و تلاش شبانه روزي او را براي رفاه و عاقبت به خيري خود بي هيچ توقعي به يقين ميدانيد
ايا كسي بيشتر و بهتر از او و نزديكتر از او به خود ميشناسيد - حال اگر همين رابطه را در فرهنگ يهود بدانيد در اين مورد شكي برايتان نمي ماند كه بهترين رابطه ما و خدا در اين است كه اورا پدر خود بدانيم نه اينكه اختراع ما باشد اين اجازه را خدا به ما داده و مسيح به ما ياد داده است كه اينگونه دعا كنيم - اي پدر ما كه در اسماني
بگذريم كه شناخت بنده را از اسلام ناقص ميدانيد ولي بدانيد كه شيخ الاسلام ابن تيميه كه مورد وثوق بسياري از مسلمين است بند تونبان حضرت الله را هم اندازه گرفته است - موي فرفري او نداشتن ريش و سبيل و ..... - تقصير حقير نيست واقعيت اسلام اين است حال شناخت من چقدر است قضاوت با عقلا

سلام علی مومنین

ابن تیمیه نتنها موثق نیست که سرمنشا وجود وهابیت مشرک و افکار اشتباه محمدبن عبدالوهاب است،لطف کن مطالعه داشته باش...

victor.rush;538420 نوشت:

سلام علی مومنین

ابن تیمیه نتنها موثق نیست که سرمنشا وجود وهابیت مشرک و افکار اشتباه محمدبن عبدالوهاب است،لطف کن مطالعه داشته باش...

با سلام
ابن تيميه و وهابيون و سلفي ها و اغلب اهل سنت هم در مورد شيعه همين نظر را دارند و شيعه را رافضي مينامند - اين به اون در
به هر حال اسلام و قران با مكه و مدينه شناخته ميشود و فعلا انها خادم حرمين شريفين هستند و ملاك هم سواد اعظم مسلمين است - فاصله وهابيت با قران و سنت خيلي كمتر از فاصله شيعه با اسلام است

جناب sina178s

به نص صریح قران همه پیامبران مسلمان بوده اند و دین آنها نیز اسلام بوده است.

[="Tahoma"]خطبه 186 نهج البلاغه
شناخت خداوند از گفتار حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب(علیهما السلام):
شناساندن صحيح خداوند سبحان
كسي كه كيفيتي براي خدا قائل شد يگانگي او را انكار كرده، و آن كس كه همانندي براي او قرار داد به حقيقت خدا نرسيده است، كسي كه خدا را به چيزي تشبيه كرد به مقصد نرسيد، آن كس كه به او اشاره كند يا در وهم آورد، خدا را بي نياز ندانسته است، هر چه كه ذاتش شناخته باشد آفريده است، و آنچه در هستي به ديگري متكي باشد داراي آفريننده است، سازنده اي غيرمحتاج به ابزار، اندازه گيرنده اي بي نياز نه به فكر و انديشه، بي نياز بدون ياري ديگران است، با زمانها همراه نبوده، و از ابزار و وسائل كمك نگرفته است، هستي او برتر از زمان است، و وجود او بر نيستي مقدم است، و ازليت او را آغازي نيست. با پديد آوردن حواس روشن مي شود كه حواسي ندارد، و با آفرينش اشيا متضاد، ثابت مي شود كه داراي ضدي نيست، و با هماهنگ كردن اشيا دانسته شد كه همانندي ندارد، خدايي كه روشني را با تاريكي، آشكار را با نهان، خشكي را با تري، گرمي را با سردي ضد هم قرار داد، و عناصر متضاد را با هم تركيب و هماهنگ كرد، و بين موجودات ضد هم، وحدت ايجاد نمود، آنها را كه با هم دور بودند نزديك كرد، و بين آنها كه با هم نزديك بودند فاصله انداخت. خدايي كه حدي ندارد، و با شماره محاسبه نمي گردد، كه همانا ابزار و آلات دليل محدود بودن خويشند و به همانند خود اشاره مي شوند، اينكه مي گوييم موجودات از فلان زمان پديد آمده اند پس قديم نمي توانند باشند و حادثند، و اينكه مي گوييم حتما پديد آمدند، ازلي بودن آنها رد مي شود، و اينكه مي گوييم اگر چنين بودند كامل مي شدند، پس در تمام جهات كامل نيستند، خدا با خلق پديده ها در برابر عقلها جلوه كرد، و از مشاهده چشم ها برتر و والاتر است، و حركت و سكون در او راه ندارد، زيرا او خود حركت و سكون را آفريد، چگونه ممكن است آنچه را كه خود آفريد در او اثر بگذارد؟ يا خود از پديده هاي خويش اثر پذيرد؟ اگر چنين شود، ذاتش چون ديگر پديده ها، تغيير مي كند، و اصل وجودش تجزيه مي پذيرد، و ديگري ازلي نمي تواند باشد، هنگامي كه آغازي براي او تصور شود پس سرآمدي نيز خواهد داشت، و اين آغاز و انجام، دليل روشن نقص، و نقصان و ضعف دليل مخلوق بودن، و نياز به خالقي ديگر داشتن است، پس نمي تواند آفريدگار همه هستي باشد، و از صفات پروردگار كه (هيچ چيز در او موثر نيست، و نابودي و تغيير و پنهان شدن در او راه ندارد) خارج مي شود. والاتر از صفات پديده ها خدا فرزندي ندارد تا فرزند ديگري باشد، و زاده نشده تا محدود به حدودي گردد، و برتر است از آنكه پسراني داشته باشد، و منزه است كه با زناني ازدواج كند، انديشه ها به او نمي رسند تا اندازه اي براي خدا تصور نمايد، حواس از احساس كردن او عاجز، و دست ها از لمس كردن او ناتوان است و تغيير و دگرگوني در او راه ندارد، و گذشت زمان تاثيري در او نمي گذارد، گذران روز و شب او را سالخورده نسازد، و روشنايي و تاريكي در او اثر ندارد. خدا با هيچ يك از اجزاء و جوارح و اعضا و اندام، و نه با عرضي از اعراض، و نه با دگرگونيها و تجزيه، توصيف نمي شود، براي او اندازه و نهايتي وجود ندارد، و نيستي و سرآمدي نخواهد داشت، چيزي او را در خود نمي گنجاند كه بالا و پايينش ببرد، و نه چيزي او را حمل مي كند كه كج يا راست نگهدارد، نه در درون اشيا قرار دارد و نه بيرون آن، حرف مي زند نه با زبان و كام و دهان، مي شنود نه با سوراخهاي گوش و آلت شنوايي، سخن مي گويد نه با بكار گرفتن الفاظ در بيان، حفظ مي كند نه با رنج به خاطر سپردن، مي خواهد نه با بكارگيري انديشه، دوست دارد و خشنود مي شود نه از راه دلسوزي، دشمن مي دارد و به خشم مي آيد نه با صوتي كه در گوشها نشيند، و نه فريادي كه شنيده شود بلكه سخن خداي سبحان همان كاري است كه ايجاد مي كند. شناخت قدرت پروردگار پيش از او چيزي وجود نداشته وگرنه خداي ديگري مي بود، نمي شود گفت (خدا نبود و پديد آمد) كه در آن صورت صفات پديده ها را پيدا مي كند و نمي شود گفت (بين خدا و پديده ها جدايي است) و (خدا بر پديده ها برتري دارد) زيرا سازنده و ساخته شده همانند تصور شوند، و خالق و پديدآمده با يكديگر تشبيه گردند، مخلوقات را بدون استفاده از طرح و الگوي ديگران آفريد، و در آفرينش پديده ها از هيچ كسي ياري نگرفت، زمين را آفريد و آن را برپا نگهداشت بدون آنكه مشغولش سازد، و در حركت و بي قراري، حركت آن را نظم و اعتدال بخشيد و بدون ستوني آن را بپا داشت، و بدون استوانه ها حفظ كرد، ميخ هاي زمين را محكم، و كوه هاي آن را استوار، و چشمه هايش را جاري، و دره ها را ايجاد فرمود، آنچه بنا كرده به سستي نگراييد. و آنچه را توانا كرد ناتوان نشد. خدا با بزرگي و قدرت بر آفريده ها حاكم است، و با علم و آگاهي از باطن و درونشان باخبر است، و با جلال و عزت خود از همه برتر و بالاتر است، چيزي از فرمان او سرپيچي نمي كند، و چيزي قدرت مخالفت با او را ندارد كه بر او پيشي گيرد، و به سرمايه داري نياز ندارد تا او را روزي دهد، همه در برابر او فروتنند، و در برابر عظمت او ذليل و خوارند، از قدرت و حكومت او به سوي ديگري نمي توان گريخت كه از سود و زيانش در امان ماند، همتايي ندارد تا با او برابري كند، و او را همانندي نيست كه شبيه او باشد، اوست نابودكننده پديده ها پس از آفرينش، كه گويا موجودي نبود. معاد و آفرينش دوباره پديده ها نابودي جهان پس از پديد آمدن، شگفت آورتر از آفرينش آغازين آن نيست، چگونه محال است در صورتيكه اگر همه جانداران جهان، از پرندگان و چهارپايان، آنچه در آغل است و آنچه در بيابان سرگرم چراست، از تمام نژادها و جنس ها، درس نخوانده و زيرك انسانها، گرد هم آيند تا پشه اي را بيافرينند، توان پديد آوردن آن را ندارند، و راه پيدايش آن را نمي شناسند، كه عقلهايشان سرگردان و در شناخت آن حيران مي ماند، و نيروي آنها سست و به پايان مي رسد، و رانده و درمانده باز مي گرداند، آنگاه اعتراف به شكست مي كنند، و اقرار دارند كه نمي توانند پشه اي بيافرينند و از نابود ساختنش ناتوانند و همانا پس از نابودي جهان تنها خداي سبحان باقي مي ماند، تنهاي تنها كه چيزي با او نيست، آنگونه كه قبل از آفرينش جهان چيزي با او نبود، بي وقت و زمان، نه روزگاري و نه مكان، در آن هنگام مهلت ها به سرآيد، سالها و ساعتها سپري شود و چيزي جز خداي يگانه قهار باقي نمي ماند كه بازگشت همه چيز به سوي اوست. پديده ها، چنانكه در آغاز آفريده شدن قدرتي نداشتند، به هنگام نابودي نيز قدرت امتناعي ندارند، زيرا اگر مي توانستند پايدارتر مي ماندند، آفرينش چيزي براي خدا رنج آور نبوده و در آفرينش موجودات دچار فرسودگي و ناتواني نشده است، موجودات را براي استحكام حكومتش نيافريده، و براي ترس از كمبود و نقصان پديد نياورده است، آفرينش مخلوقات نه براي پرهيز از دشمني بود كه به او هجوم آورد، و نه براي ازدياد دوران حكومت، و نه براي پيروز شدن بر شريك و معارض، و نه براي رفع تنهايي بوده است. سپس همه موجودات را نابود مي كند، نه براي خستگي از اداره آنها، و نه براي آسايش و استراحت، و نه به خاطر رنج و سنگيني كه براي او داشتند، و نه براي طولاني شدن ملال آور زندگيشان، بلكه خداوند با لطف خود موجودات را اداره مي فرمايد، و با فرمان خود همه را برپا مي دارد، و با قدرت خود همه را استوار مي كند. سپس بدون آنكه نيازي داشته باشد بار ديگر همه را باز مي گرداند، نه براي اينكه از آنها كمكي بگيرد، و نه براي رها شدن از تنهايي با آنها مانوس شود، و نه آنكه تجربه اي به دست آورد، و نه براي آنكه از فقر و نياز به توانگري رسد، و يا از ذلت و خواري به عزت و قدرت راه يابد.

و این متن هم برای خداشناسی،بخون و فکر کن.

غررالحکم-باب توحید
ﺍﻟﺘﻮﺣﻴﺪ ﺃﻥ ﻻ ﺗﺘﻮﻫﻢ
ﺗﻮﺣﻴﺪ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻮﻫﻢ ﻭ ﭘﻨﺪﺍﺭﻱ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻲ

اگر وهابیون به قرآن نزدیک تر هستند،آنچه که از عقاید پوچشان آشکار است چه تایید قرآنی ای دارد؟
جمع آیات حقیقت را آشکار میکند!
چند مثال از قرآن کریم:
لیس کمثله شی_شوری 11(بی همانندی و جسم نبودن)... لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار_انعام 103(جسم نبودن)...قل هو الله احد...الله الصمد...لم یلد و لم یولد،و لم یکن له کفوا احد_اخلاص(احد بودن و نفی وجود بیش از یک خدا،بی نیاز بودن در حالی که مادی بودن نیازمند بودن است...فرزند نداشتن و زاده نشدن-بی همتا بودن)...

میشه نزدیکی قرآن و گفتار خودتو مشخص کنی؟

با سلام خدمت دوستان گرامی
با توجه به اینکه بحث دوستان مستوفا است بنده تمایلی برای قطع بحث دوستان ندارم
اما اگر دوستان اجازه دهند چند نکته خدمتتان عرض می کنم :
فکر می کنم از نکته آخر شروع کنم بهتر است . بارها به برادر بسیار عزیزمان سینا عرض کردیم که ما شیعه هستیم و بنابراین از ددیگران پیروی نمی کنیم اما ایشان برای ادعاهی خود از ابن تیمیه یا علما و شخصیت های اهل سنت نقل می کنند . البته این اشخاص اگر چه برای پیروان خود محترم هستند اما ما نظریات آنها را نمی پذیریم و به گونه ای دیگر آیات و روایات را تفسیر می کنیم . پس بنابراین شایسته است همانگونه که ما در بحث با ایشان از منابع کاتولیک و شخصیت ها و نظریات مسحیت کاتولیک نقل می کنیم ایشان نیز همین گونه عمل کنند . و گرنه این دور از انصاف است که من برای نقد یک نظریه مسیحی بر آقایان کاتولیک به سخنان مثلا پروتستان ها استناد کنم ( آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند ).
نکته یکی مانده به آخر : برادر گرامی ما در فضایی آزاد و دوستانه در حال مباحثه علمی هستیم و نیازی به عصبانیت نیست . برای دانستن این نکته که شیعیان سعه صدر بسیار دارند و اهل گفتگوی محترمانه هستند شما را به گزارش یکی از مقامات واتیکان که ابتدای همین امسال نوشته شده است جلب می کنم
لینک خبر به فارسی :
http://hawzahnews.com/news/1973/342465/%D8%B4%DB%8C%D8%B9%DB%8C%D8%A7%D9%86+%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%AF%DA%AF%DB%8C+%D8%A8%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%B1%DB%8C+%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C+%DA%AF%D9%81%D8%AA+%D9%88+%DA%AF%D9%88+%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%86%D8%AF
لینک خبر اصلی خبرگزاری واتیکان :
http://www.asianews.it/news-en/Iran's-Shia-Islam-open-to-dialogue-with-modernity-and-other-religions-31078.html

نکته دیگر از دوستان خواهش می کنم برادرمان سینا را عصبانی نکنند من نمی دانم چرا ایشان همیشه عصبانی است ؟؟؟!!!:Gol:
با تقدیم احترام
برادران راستی تا یادم نرفته برداشت های برادرمان سینا از آیات قرآن من را به یاد برداشت بعضیها از اصطلاح عزازیل در کتاب مقدس می اندازد
با تقدیم احترام و آرزوی موفقیت برای همه دوستان

با سلام خدمت دوستان گرامی

sina178s;538434 نوشت:
به هر حال اسلام و قران با مكه و مدينه شناخته ميشود و فعلا انها خادم حرمين شريفين هستند و ملاك هم سواد اعظم مسلمين است - فاصله وهابيت با قران و سنت خيلي كمتر از فاصله شيعه با اسلام است

روش استدلالتان مرا به فکر فرو برد پس یعنی آنان که زمان حضرت عیسی علیه السلام بودند می توانستند به او اعتراض کنند که به هر حال امروز اکثریت یهودی هستند و ملاک برای ما سنهدرین و معبد است . خوب برادر من آیا شما می پسندید ما هم بر شما از عقاید ارتدکس ها استدلال کنیم؟
گمان می کنم اینگونه استدلال شما ناشی از عدم آشنایی کافی شما به اندیشه های شیعه باشد .
پیشنهاد می کنم کمی بیشتر مطالعه کنید تا بتوان انشالله بحث خوب و علمی مناسبی با دوستان برقرار شود .

sina178s;538434 نوشت:
ابن تيميه و وهابيون و سلفي ها و اغلب اهل سنت هم در مورد شيعه همين نظر را دارند و شيعه را رافضي مينامند - اين به اون در
به هر حال اسلام و قران با مكه و مدينه شناخته ميشود و فعلا انها خادم حرمين شريفين هستند و ملاك هم سواد اعظم مسلمين است - فاصله وهابيت با قران و سنت خيلي كمتر از فاصله شيعه با اسلام است

اول اینکه اصلا هیچیک از علمای اهل سنت این سلفی ها و وهابیون رو از اسلام نمی دونن... کجا خدا گفته برو سر آدم ببر؟

فاصله ی شیعه کمه که اینهمه جواب دندان شکن میده به وهابیون؟اگه اینکه بگیم فاصله شیعه از اسلام زیاده پس اینو میرسونه که اصول اسلام باید اینا باشه:جنگ...خونریزی...سر بریدن بچه و بزرگ....همنجس بازی....زنا...افراط... و...

اصلا مگه چرت و پرت هایی که اینا میگن جواب میخواد؟هر آدم عاقلی واقف به این مساله هست که تمام اعتقادات وهابیت بر ضد شیعه بی اساس و غلطه...

sina178s;538416 نوشت:
ابطه انسان و خدا با واژه هاي الهي براي بشر قابل درك و فهم نيست - اما با واژه هاي بشري هم قابل بيان نيست به غير از استعاره و استفاده از مقياس - يعني اينكه اگر بهترين رابطه را رابطه پدري و فرزندي بدانيم راه خطا نرفتيم مگر غير اين است شما خانه پدر و ماشين پدرتان را از آن خود ميدانيد و در عشق و علاقه و بهاي بالاي خود نزد پدر شكي نداريد در نيات او هيچ شكي نداريد و در فداكاري او نسبت به خود شك نداريد و تلاش شبانه روزي او را براي رفاه و عاقبت به خيري خود بي هيچ توقعي به يقين ميدانيد
ايا كسي بيشتر و بهتر از او و نزديكتر از او به خود ميشناسيد - حال اگر همين رابطه را در فرهنگ يهود بدانيد در اين مورد شكي برايتان نمي ماند كه بهترين رابطه ما و خدا در اين است كه اورا پدر خود بدانيم نه اينكه اختراع ما باشد اين اجازه را خدا به ما داده و مسيح به ما ياد داده است كه اينگونه دعا كنيم - اي پدر ما كه در اسماني

ببینین در درجه اول باید یک اعتقاد مبنای عقلی داشته باشد و از جهت عقلی محال نباشد...حالا یه چیزی که عقلی نیست ولی تو انجیل آمده، عقل برتر است یا انجیل؟ مسلما عقل چون انجیل تحریف شده است و این مساله هم ثابت شده...

با سلام خدمت دوستان گرامی
نمی دانم چرا برای توجیه ادعاهای خود حاضر می شویم همه چیز را به هم ببافیم بگذارید مثالی عرض کنم

sina178s;537979 نوشت:
چرا آموزش و پرورش با صدور اطلاعيه سرپا ايستادن دانش آموز سيد را هنگام ورود معلم غير سيد الزامي نمي داند؟

برادران گرامی آیا کسی از این بخشنامه خبر دارد ؟؟؟؟:khaneh:
لطیفه جالبی بود با تشکر از اینکه دوستان را شاد نمودید :Gol::Gol::Gol:
sina178s;537979 نوشت:
عدم بيان بهشت و جهنم در تورات به دليل عدم كامل شدن زمان و توان فهم مردم است و نه چيز ديگري كه شما فكر ميكنيد مثل اين است كه بفرمائيد چرا به دانش آموز كلاس ابتدائي سخني از راديكال گفته نمي شود

آیا فهمیدن این مطلب که در آخرت نیکوکاران به بهشت و بدکاران به دوزخ می روند اینقدر سخت است که قوم برگزیده خدا هم قادر به فهم این مطلب ساده نیستند ؟؟؟؟:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!: پس چگونه اقوام پیشتر مانند مصریان پیش از حضرت موسی علیه السلام به معاد اعتقاد داشتند و آن را می فهمیدند و باور داشتند ؟؟؟ آیا خداوند قومی را برگزیده که یک مساله به این سادگی را متوجه نمی شوند ؟؟؟؟ حتی اقوام بربر هم در تواریخ خود از معاد سخن می گویند آیا قوم برگزیده حتی به اندازه مردم بیابان نشین هم قدرت درک ندارند ؟؟؟ در ثانی بر فرض قبول سخن شما آیا طی صدها سال پیامبران بنی اسرائیل نتوانستند مسأله به این سادگی را به مردم یاد دهند ؟؟؟ استغفر الله ما بدین سخن معتقد نیستیم چون این کاستن از شأن و جایگاه انبیای خداوند است . برادر گرامی قبل از سخن کمی بیندیشید تا به ساحت انبیای خداوند جسارت نشود . لانفرق بین احد من رسله ( این دستور قرآن است ما به انبیای خداوند ایمان داریم و همه را احترام گذاشته و بین آنها از لحاظ حرمت تفاوتی قائل نیستیم ).
اما مشکل تثلیث تناقض آن است اگر شما بگوئید خداوند به سه گونه تجلی کرد ما با شما مخالفت نمی کردیم اما آیا در ایمان نامه نیقیه نخوانده اید (خدای کامل از خدای کامل ) مسأله این است که خدا در عین اینکه یکی است در همان حال هم سه تا است این مساله تناقض است و خداوند حکیم تر و عاقل تر از این است که انسان را وادار کند تناقض را قبول کند .
خداوندی که به قول شما به بنی اسرائیل درباره معاد سخن نگفت زیرا وقت آن نرسیده بود و مردم قدرت درک آن را نداشتند چگونه دو هزار سال قبل مسأله ای (تثلیث)را به مردم می گوید که هنوز به قول خودتان مردم قدرت درک آن را ندارند . خوب می گذاشت هر وقت مردم قدرت درک پیدا کردند می گفت به قول شما چراخداوند رادیکال را به ما می گوید ما که هنوز دبستانی هستیم و آن را درک نمی کنیم .
با تقدیم احترام

sina178s;522378 نوشت:
- قوم بني اسرائيل قوم برگزيده براي هدايت است تا وقتي نقشه نجات بنحوي كه براي بشر تكميل شوم اين قوم حامل اين دعوت است نظير هر پلت فرمي كه براي انجام در يك ناحيه محدود عمل ميشود بعد به ساير نقاط يا افراد تعميم پيدا ميكند - اين نشانه برتري نيست و اسرائيل يا يهود هم چنين تصوري ندارند

سلام

اینکه به قوم بنی اسرائیل برتری داده شده را قران نیز تایید میکند ولی ایا انان این لیاقت را داشتند ایا همانان نبودند که در غیاب سی روزه که به سبب ازمایش انان به چهل روز افزایش یافت هارون را تهدید به مرگ کرده و گوساله پرست شدند ایا بازهم میشود به برتری انان اعتماد کرد !

sina178s;522378 نوشت:
نوادگان جناب محمد هم براي خود حق سيادت قائل هستند

اول اینکه این سیادت را دیگران به انان داده اند و در ثانی پس از انحراف سیادت انان کوچکترین کمکی به انان ننموده و مانند افرادعادی زندانی و قصاص میشوند .

sina178s;522378 نوشت:
جهنم در ادبيات ديني يهود وجود نداشته است

یعنی میفرمایید وجود جهنم در مسیحیت یک بدعت است .

اما درمورد تثلیث شما به وحدانیت خدا گواهی بدهید چلیپا ها ی تزئین شده به تندیس عیسی خیالی را که چون بت در معابدتان میپرستید را جمع کنید ما با شما بحثی نداریم .

مبشر;538657 نوشت:
با سلام خدمت دوستان گرامی
نمی دانم چرا برای توجیه ادعاهای خود حاضر می شویم همه چیز را به هم ببافیم بگذارید مثالی عرض کنم

برادران گرامی آیا کسی از این بخشنامه خبر دارد ؟؟؟؟:khaneh:
لطیفه جالبی بود با تشکر از اینکه دوستان را شاد نمودید :Gol::Gol::Gol:

با سلام
دوست عزيز شما در اين تالار با عنوان كارشناس مطلب مي نويسيد نمي دانم سوادتان چقدر است اما اگر نوشته من جوك است بهتر بوديد گريه ميكرديد - نمي دانم شايد خودتان هم سيد هستيد - لطفا جمله را در گوگل جستجو كنيد بعد خواستيد من و همه دنيا را تمسخر كنيد

آیا فهمیدن این مطلب که در آخرت نیکوکاران به بهشت و بدکاران به دوزخ می روند اینقدر سخت است که قوم برگزیده خدا هم قادر به فهم این مطلب ساده نیستند ؟؟؟؟:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!: پس چگونه اقوام پیشتر مانند مصریان پیش از حضرت موسی علیه السلام به معاد اعتقاد داشتند و آن را می فهمیدند و باور داشتند ؟؟؟ آیا خداوند قومی را برگزیده که یک مساله به این سادگی را متوجه نمی شوند ؟؟؟؟ حتی اقوام بربر هم در تواریخ خود از معاد سخن می گویند آیا قوم برگزیده حتی به اندازه مردم بیابان نشین هم قدرت درک ندارند ؟؟؟ در ثانی بر فرض قبول سخن شما آیا طی صدها سال پیامبران بنی اسرائیل نتوانستند مسأله به این سادگی را به مردم یاد دهند ؟؟؟ استغفر الله ما بدین سخن معتقد نیستیم چون این کاستن از شأن و جایگاه انبیای خداوند است . برادر گرامی قبل از سخن کمی بیندیشید تا به ساحت انبیای خداوند جسارت نشود . لانفرق بین احد من رسله ( این دستور قرآن است ما به انبیای خداوند ایمان داریم و همه را احترام گذاشته و بین آنها از لحاظ حرمت تفاوتی قائل نیستیم ).

گرامي چرا تجاهل ميكنيد - من به انبيا توهين ميكنم؟؟؟؟ چرا حمله شخصي ميكنيد - چرا چشم به واقعيات دين خود بسته ايد؟
ايا شما مسلمين مگر از بهشت و جهنم شناخت درستي داريد؟ ايا عقلتان بيش از يهود كار ميكند؟ بهشتي كه ارزوي شماست چيست؟ ايا در اسلام بهشت بغير از خوردن و نوشيدن و حوري و غلمان است؟ لطف كنيد بهشت و روز داوري تان را بيشتر بگوئيد تا ما جهال و گمراهان بهتر بفهميم - اگر راديكال معادل غلمان است همان بهتر كه به يهود هيچگاه در باره بهشت چيزي گفته نشد

اما مشکل تثلیث تناقض آن است اگر شما بگوئید خداوند به سه گونه تجلی کرد ما با شما مخالفت نمی کردیم اما آیا در ایمان نامه نیقیه نخوانده اید (خدای کامل از خدای کامل ) مسأله این است که خدا در عین اینکه یکی است در همان حال هم سه تا است این مساله تناقض است و خداوند حکیم تر و عاقل تر از این است که انسان را وادار کند تناقض را قبول کند .
خداوندی که به قول شما به بنی اسرائیل درباره معاد سخن نگفت زیرا وقت آن نرسیده بود و مردم قدرت درک آن را نداشتند چگونه دو هزار سال قبل مسأله ای (تثلیث)را به مردم می گوید که هنوز به قول خودتان مردم قدرت درک آن را ندارند . خوب می گذاشت هر وقت مردم قدرت درک پیدا کردند می گفت به قول شما چراخداوند رادیکال را به ما می گوید ما که هنوز دبستانی هستیم و آن را درک نمی کنیم .
با تقدیم احترام

اگر مشكل تثليث اين همه غير منطقي است ايا اين جماعت مسيحيان همه بي منطق هستند؟ ايا هيچ ادم عاقلي در ميان سه ميليارد انسان مسيحي نيست و شما فقط عاقل و منطقي هستيد؟
چرا در همين دو ماه گذشته كه تاپيك توحيد و تثليث را گذاشتم ان را بستيد؟ اگر منطق و برهاني داشتيد ارائه ميكرديد؟ شما حتي در بيان توحيد مورد ادعاي خود مشكل داريد و ناچار دست به دامن فلسفه و منطق همان مسيحيان ميشويد

sina178s;537979 نوشت:
با سلام
و اما بعد
دوست عزيز كارشناس محترم ميشه معني سيد را بفرمائيد؟؟؟؟؟؟؟ اگر اينقدر بي ارزش است چرا اينهمه هزينه مردم نيازمند صرف ساختن بارگاه و مقبره انان ميشود؟ چرا آموزش و پرورش با صدور اطلاعيه سرپا ايستادن دانش آموز سيد را هنگام ورود معلم غير سيد الزامي نمي داند؟ و ..... كه بيان ان سياسي صحبت كردن تلقي و حذف ميشود!!!! بگذريم

عدم بيان بهشت و جهنم در تورات به دليل عدم كامل شدن زمان و توان فهم مردم است و نه چيز ديگري كه شما فكر ميكنيد مثل اين است كه بفرمائيد چرا به دانش آموز كلاس ابتدائي سخني از راديكال گفته نمي شود
اما سخن و نظر دانشمندان و علم
عزيز برادر چنان از علم سخن ميگوئيد كه گويا پيشواي اسلام دانشمند بزرگي چون انيشتين بوده - اگر شما توان فهم نظريه نسبيت يا حلقه ها يا ذرات هيگز يا تثليث را نداريد دليل غير علمي بودن اين نظريات نيست كم سوادي بعضي هاست
سوار بر كره الاغ بال دار شدن و به معراج رفتن خيلي علمي است اما مكاشفه يك خدا در سه شخصيت ميشود غير عقلاني و ضد علم
اميدوارم مسولان تالار از سانسور يا حذف مطالب اين حقير خود داري كنند در غير اينصورت ديگر در اين تالار مطلبي نخواهم نوشت

رسول گرامی اسلام که درود اولین و اخرین به روان پاکش باد سوار الاغ نشدند و به معراج بروند و این عناد شماست که به چنین خطابی تبدیل شده است ... بلکه خداوند در ایات ابتدایی سوره اسرا میفرماید به او ملکوت اسمان و زمین نشان دادیم و او را سیر دادیم ولی کسی دقیقا نمیداند این سیر تماما مادی بوده است و یا روحانی
امروزه که علم پیشرفت کرده و عده ای به کرات دیگر میروند و سیر در جهانی میکنند حجیت سفر پیامبر را روشن میسازد و در ضمن جناب انیشتین بزرگترین ریاضی دان تاریخ از همین قضیه معراج به دین مبین اسلام مشرف شد و میتوانید نامه های او را به ایت الله بروجردی که از ایشان به بروجردی بزرگ یاد کرده است در سایت ایت الله بروجردی مشاهده کنید
لذا با علم اندک و دریایی از عناد و تعصب حکم نکنید
یک خدا در سه شخصیت ؟!!!!!!! چگونه میشود ذات عقلا یکی باشد ولی سه شخصیت داشته باشد ؟؟؟!!!!! هر ذاتی صفات تعریف شده ای دارد و تبدیل شخصیت باعث تعدد صفات و تغیر ان ها میشود و این عقلا قابل قبول نیست ... اون هم شخصیتی که میخورد و میخوابد و از صفات محدود انسانی برخوردار هست ؟؟؟؟؟ خدایی که به صلیب کشیده میشود ؟؟؟!!!!! براستی عقل شما در برابر تعصب این قدر ضعیف شده است ؟؟

طبق تعریف عقلی واجب الوجود یعنی علتی که علت مقدسی است که سر سلسله همه علل جهان هستی هست و بی نیاز از علتی هست بایستی ذاتش بسیط باشد ! و الا نیازمند هست و نمیتواند واجب الوجود باشد ! حال اگر قرار باشد خدایی که شما میگوی که از سه شخصیت ساخته شده است پس مرکب است و تعریف هر جز از ان نیازمند جز دیگر است و این با بسیط بودن واجب الوجود همخوانی ندارد

شما در نهان وجود خودت وقتی میخوای مشکلات و درد و غم های خود را به تکیه گاهی ببری دنبال یک تکیه گاهی یا سه تا با شخصیت های مختلف ؟؟!!! فطرت و سیره بشر ثابت کرده که عشق و محبت و در نهایت عبودیت انسان فقط به سوی یک ذات واحد تعریف شده و با یک شخصیت مشخص میواتند باشد و لا غیر ...
هر کسی که تو زندگی اش دنبال عشق و محبت _ عبودیت _ است دنبال یک همدم هست نه سه همدم !!

شما یک سفر به اسمان ها که امروزه تا حد خودش انجام میشود غیر عقلانی میخوانی ولی تبدیل خدای یکتا به شخصیت یک انسان محدود به صلیب کشیده شده ضعیف را عقلانی میدانی ؟؟؟؟

اگر چنان چه مسیحیت ادعا میکند خدا در عیسی مسیح ظهور کرده _ پناه بر خدا از این ادعا _ پس چرا او که باید از قدرت تامه الهی برخوردار باشد جلوی ندای یک عرب در سرزمین خشک و بی اب و علف را نتوانست بگیرد که با خدا بودن مسیح مخالفت نکند و امروزه دینش از سرزمینی خشن به جهانیان نرسد و روز به روز فرزندان بشر به ان متمایل نشوند ؟؟؟؟
ایا مسیحی که به خاطر جبران گناهان بشر کشته و به صلیب کشیده شده توان کنترل هدایت بشر از ندای مخالف را نداشته است ؟؟؟!!!!!!!

با سلام خدمت دوستان گرامی
امیدوارم عبادتهای شما در این ماه مورد قبول خداوند متعال قرار گرفته باشد

sina178s;538855 نوشت:
اگر مشكل تثليث اين همه غير منطقي است ايا اين جماعت مسيحيان همه بي منطق هستند؟ ايا هيچ ادم عاقلي در ميان سه ميليارد انسان مسيحي نيست و شما فقط عاقل و منطقي هستيد؟

با این استدلالتان که حق را به اکثریت می دهید پس باید در زمان حضرت موسی علیه السلام استدلال مخالفان صحیح باشد که می گفتند یعنی همه ما اشتباه می کنیم و فقط موسی و هارون درست می گویند ؟ آیا کل مردم مصر نمی فهمند و فقط این دو تن عاقل هستند ؟
یا باید حق را به مخالفان حضرت عیسی علیه السلام داد که می گفتند : آیا میلیونها نفر پیروان امپراطوری روم اشتباه می کنند و فقط این چند تن ( حضرت عیسی علیه السلام و حواریون و اندک یارانشان ) درست می گویند ؟
در ثانی مگر تمام مسیحیان تثلیث را قبول دارند ؟ البته که خیر برای مثال شاهدان یهوه مسیحی هستند اما تثلیث را قبول ندارند . مورمون ها و پیروان کلیسای اسکندریه با اینکه مسیحی هستند اما تثلیث کاتولیک را قبول ندارند . ارتدکس ها تفسیر دیگری از تثلیث دارند . سریانی ها تثلیث را تنها معنوی می دانند و ارامنه نیز به گونه ای دیگر .
به همین دلیل است که بر اساس تعلیمات قرآن کریم و پیامبر و اهل بیت علیهم السلام و فقه شیعه باید اعتقادات را با استدلال پذیرفت و تقلید در این باره قابل پذیرش نیست . به همین دلیل است که در قرآن و سیره انبیا همیشه با مردم با استدلال سخن گفته شده است . ملاک حق هیچ گاه اکثریت یا اقلیت نیست بلکه باید استدلال کرد .
من عرض کردم برادر گرامی از نظر منطق ریاضی پذیرفتنی نیست که یک مساوی سه باشد مگر اینکه فرمول جدیدی در ریاضیات یا فیزیک کشف شده باشد که اگر آن را ارائه دهید نه تنها بنده که تمام دانشمندان جهان از شما متشکر خواهند شد .
ما اگر از منطق و فلسفه مسیحیان گرامی استفاده کنیم نشاندهنده آزاد اندیشی ماست و دلیلی بر ضعف ما نیست اسلام دین متحجری نیست که اجازه استفاده از علوم دیگران را ندهد همانگونه که مسیحیان در قرون گذشته از دانش علمای مسلمانان مانند منطق فارابی و ریاضیات خوارزمی و فلسفه مشائی ابن سینا استفاده کرده اند و بر آنها حرجی نیست اتفاقا به دلیل همین کار شایسته احترام هستند . از نظر اسلام از دانش بودائیان هم می توان استفاده کرد پیامبر اکرم صل الله علیه و آله فرمودند : دانش اگر در چین هم باشد به دنبال آن بروید ( اطلبوا العلم و لو فی الصین). دانش و استفاده از دانشها و تجربیات بشری عیب نیست که شما اینگونه کم لطفی می فرمائید . مگر اینکه شما دانش علمای خودتان را دارای ضعف خاصی بدانید که اینگونه سخن می گویید .
با تقدیم احترام

sina178s;538855 نوشت:
اگر مشكل تثليث اين همه غير منطقي است ايا اين جماعت مسيحيان همه بي منطق هستند؟ ايا هيچ ادم عاقلي در ميان سه ميليارد انسان مسيحي نيست و شما فقط عاقل و منطقي هستيد؟
چرا در همين دو ماه گذشته كه تاپيك توحيد و تثليث را گذاشتم ان را بستيد؟ اگر منطق و برهاني داشتيد ارائه ميكرديد؟ شما حتي در بيان توحيد مورد ادعاي خود مشكل داريد و ناچار دست به دامن فلسفه و منطق همان مسيحيان ميشويد

سلام

ایا قوم لوط ، ثمود ، نوح و ... همگی فاسد نشدند اگر کثرت دلیل بود خدا انان را نابود نمیکرد واقعاً اینگونه مطق ار شما بعید است .

توحید ما در سوره توحید واضح و روشن است و نیازی هم به فلسفه ندارد .

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ«1»
بگو اوست‏ خدای یگانه

اللَّهُ الصَّمَدُ«2»
خدای صمد [ثابت متعالی]

لَمْ یلِدْ وَلَمْ یولَدْ«3»
[کسی را] نزاده و زاده نشده است

وَلَمْ یكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ«4»
و هیچ کس او را همتا نیست

حال شما بفرمایید توحید شما چگونه است ؟

عالم مقدس ملکوت;538896 نوشت:
ایا مسیحی که به خاطر جبران گناهان بشر کشته و به صلیب کشیده شده توان کنترل هدایت بشر از ندای مخالف را نداشته است ؟؟؟!!!!!!!

دوستمان چه زیبا گفتند....آیا این دین مسیحیتی که تحریف شده کارخانه ی انسان سازی است یا گناهکار سازی؟

آیا امام حسین-علیه الصلوة و السلام-با آن وضع به شهادت رسید چنین ادعایی کرد؟ نخیر بلکه گفت برای امر به معروف و نهی از منکر قیام میکنم...برای نماز قیام قیام...برای از بین رفتن جهل مردم قیام می کنم!!!! این است دین حقیقی که انسان را به سوی سعادت و تکامل و انسان حقیقی شدن می خواند نه آنکه بار مسئولیت ها را از دوش برداشته و "گناه" راکه بر اساس حکمت تکوینی و تشریعی بر انسان تحریم شده بلامانع می داند.

قرآن ما حرف از این می زند که کسی بار گناه دیگری را بر دوش نمیگرد...
اما همین قرآن می فرماید که خداوند همه ی گناهان بجز شرک را می تواند ببخشد...کسی که به جهنم فرستاده می شود برای پاک شدن اوست تا درنهایت به بهشت در آید...هر مشرکی هم در آخر به بهشت خواهد رفت و باید در جهنم خلد شود و آنقدر عذاب بکشد تا پاک شود.(خلد درلغت به معنی زمان بسیار طولانی که مشخص نباشد و هیچ جای قرآن برای جهنم بعد از خالدین فیها واژه ی ابدا(تا ابد) نیامده...ولی هر کس وارد بهشت شود تا ابد در آن خواهد بود )

یه نامردی که دین اسلام در حق مسیحیت میکنه اینه که وقتی مسیح میگه روح القدس ، فرزند خدا و .... ما میگیم مسیحیا احمق هستند و مسیحو پسر خدا میدونند و ...
اما وقتی یه مسیحی میگه ثارالله و یدالله و عرش الله و ... ما میگیم اینا همه کنایه هست.
این ته بی انصافی هست که مسلمانان همیشخ جای توجیه برای خودشون دارند ولی بقیه ادیان جای توجیه ندارند.
این همه تناقض توی قرآن خیلی راحت با یه توجیه و با شروع جمله " احتمالا منظور اینجا این هست که...." تفسیر میشه اون وقت به این مسیحیای زبون بسته گیر میدیم.بابا خودامون استاد توجیه تناقضات علمی و عقلی هستیم ، بیخیال این 3 میلیارد بشیم

muiacir;539562 نوشت:
یه نامردی که دین اسلام در حق مسیحیت میکنه اینه که وقتی مسیح میگه روح القدس ، فرزند خدا و .... ما میگیم مسیحیا احمق هستند و مسیحو پسر خدا میدونند و ...
اما وقتی یه مسیحی میگه ثارالله و یدالله و عرش الله و ... ما میگیم اینا همه کنایه هست.
این ته بی انصافی هست که مسلمانان همیشخ جای توجیه برای خودشون دارند ولی بقیه ادیان جای توجیه ندارند.
این همه تناقض توی قرآن خیلی راحت با یه توجیه و با شروع جمله " احتمالا منظور اینجا این هست که...." تفسیر میشه اون وقت به این مسیحیای زبون بسته گیر میدیم.بابا خودامون استاد توجیه تناقضات علمی و عقلی هستیم ، بیخیال این 3 میلیارد بشیم

سلام

انها میگویند پدر پسر و روح القدس واضح است که این شریک قائل شدن برای خداست !

اما منظور شما از نامردی چیست یعنی مسلمانان زن هستند یا خنثی ?

فتا 1;539586 نوشت:
سلام

انها میگویند پدر پسر و روح القدس واضح است که این شریک قائل شدن برای خداست !

اما منظور شما از نامردی چیست یعنی مسلمانان زن هستند یا خنثی ?

بابا ما انگار خودمونو زدیم به بی فکریااا....شما یه مسیحی رو نشون من بده که بگه خدا حامله میشه ، 9 ماه وضع حمل میکنه و یه پسر به دنیا میاره به اسم عیسی.
بابا والا به خدا همچین حرفی نمیزنن اون وقت چجوری ما مسلمونا هی بهشون میگیم شما کافرین و برای خدا شریک قاءلین و ....
همونطور که ما هیچ کدوم نمیگیم خدا توی قرآن میگه ید الله یعنی دوتا دست و 10 تا انگشت داره.
یکم فکر باعث میشه اینقدر به ناحق در مورد ادیان دیگه قضاوت نکنیم
والا ما مسلمونا وقتی بر یه دین دیگه پیشی میگیریم یا یه نفر از دینی غیر از اسلام رو به زمین میکوبیم که دینش غلطه احساس میکنیم آپولو هوا کردیم.
پریشب آلمان 7.1 برزیل رو برد ، تک به تکشو بازیکنای آلمان تو صفحه اجتماعیشون از هوادارای برزیل عذرخواهی کردند اون وقت ما اینجا هی زور میزنیم به هر طریق شده دین یه نفر دیگه رو بگیم دروغه و چاخانو ...

muiacir;539606 نوشت:
بابا ما انگار خودمونو زدیم به بی فکریااا....شما یه مسیحی رو نشون من بده که بگه خدا حامله میشه ، 9 ماه وضع حمل میکنه و یه پسر به دنیا میاره به اسم عیسی.
بابا والا به خدا همچین حرفی نمیزنن اون وقت چجوری ما مسلمونا هی بهشون میگیم شما کافرین و برای خدا شریک قاءلین و ....
همونطور که ما هیچ کدوم نمیگیم خدا توی قرآن میگه ید الله یعنی دوتا دست و 10 تا انگشت داره.
یکم فکر باعث میشه اینقدر به ناحق در مورد ادیان دیگه قضاوت نکنیم
والا ما مسلمونا وقتی بر یه دین دیگه پیشی میگیریم یا یه نفر از دینی غیر از اسلام رو به زمین میکوبیم که دینش غلطه احساس میکنیم آپولو هوا کردیم.
پریشب آلمان 7.1 برزیل رو برد ، تک به تکشو بازیکنای آلمان تو صفحه اجتماعیشون از هوادارای برزیل عذرخواهی کردند اون وقت ما اینجا هی زور میزنیم به هر طریق شده دین یه نفر دیگه رو بگیم دروغه و چاخانو ...

سلام

لزومی نداره که بگن خدا فرزند بدنیا اورده همین که میگویند پدر پسر و روح القدس یعنی خدا را با بنده هایش همسنگ کرده اند و این غلط محض است

اقای فوتبال دوست اگر المانها کمی رحم داشتند مانند پوریای ولی یک تیم را جلوی یک ملت کنفت نمیکردند .

اما جواب مرا ندادی وقتی میگوئی مسلمانان نامردند یعنی زنند یا خنثی ؟

فتا 1;539622 نوشت:
سلام

لزومی نداره که بگن خدا فرزند بدنیا اورده همین که میگویند پدر پسر و روح القدس یعنی خدا را با بنده هایش همسنگ کرده اند و این غلط محض است

اقای فوتبال دوست اگر المانها کمی رحم داشتند مانند پوریای ولی یک تیم را جلوی یک ملت کنفت نمیکردند .

اما جواب مرا ندادی وقتی میگوئی مسلمانان نامردند یعنی زنند یا خنثی ؟

سلام مجدد
عجب.....
1- پس مسلمانان هم همین میگویند ، ید الله فوق ایدیهم ، یعنی خداوند دست داره ، نمیدونیم حالا چندتا انگشت داره ، تازه دستشم خیلی درازه که بالای دست همه هست ، البته این از لحاظ علمی قابل توجیه هست که یه نفر دستش خیلی دراز و گنده باشه
2- یه پیش مقدمه بگم مبنی بر اینکه شما رحم آلمان ها رو وسط بازی ندیدی؟7 تا گل زدن یکیشون راحت میتونست خوشحالی انجام بده که کل ملت توی زمین شورش کنند(با توج به جو فوق العاده متشنج برزیل توی قبل از جام جهانی) اما این کارو نکرد....فدراسیون برزیل ازشون تشکر کرد که خوشحالی بعد از گلاشون تحریک کننده نبود....شما میدونی گل زدن به برزیل اونم توی نیمه نهایی جهانی چه لذتی داره تازه حسابشو بکن بتونی خودتو کنترل کنی.....
بگذریم.
جام جهانی مثل ایران نیست که چندین سال متوالی فقط برای اینکه توی جامعه ملت خوشحالی نکنند تیم های استقلال و پرسپولیس تبانی بکنند ، طبق بیانیه فیفا ، هر تیمی به هیچ وجه اجازه نداره هیچ گونه احساساتی رو توی زمین مبنی بر تبانی یا دل سوختن به حال تیم مقابل توی بازیش نشون میده.که قابل قبول هم هست ، فوتبال یه مسابقه است مخصوصا مرحله نیم نهایی که هر تیم با کلی زحمت اومده تا این مرحله ، چندین سال تلاش کرده(حداقلش 4) اگر بخواد طبق نظر شما وسط زمین جو احساسات بگیرتش و مثلا بگه برای دل امثال شما کمتر گل بزنه ممکنه تیم مقابل یهو بازیش بگیره و اون تیم رو شکست بده ، اون وقت شما جوابگوی تلاش تیمی؟جواب چشم انتظازی ملتشونی؟.
اما بعد از بازی واقعا آلمانه کافر و ستمگر و ... یه درس بزرگ به کل دنیا داد ، تا توی زمینی یعنی در حال مسابقه هستی و باید برای ملتت بجنگی(مثل 8 سال دفاع مقدس) در عین حال میتونی رحم هم داشته باشی(بازم مثل 8 سال دفاع مقدس) ، اما بعد از بازی میتونی انسانیتت رو نشون بدی(بازم مثل 8 سال دفاع مقدس).
3- مسلمانان در کوچک کردن مسیحیان نامردند یعنی بی انصافی میکنند

سلام

پس داستان پوریای ولی را نشنیده ای که برای دل مادر و زن رغیبش در ولایت غربت زمین خورد المانها اگر رحم داشتند با زدن هفت گل رغیب را در سر زمین خودش اینطور تحقیر نمیکردند معذرت بعد از بازی هم نوشدارو پس از مرگ سهراب بود هر چه میخواستند کردند و در نهایت معذرت اما بگذریم اینجا بحث فوتبال نیست .

پس نامرد یعنی بی انصاف یعنی چیزی که از نا و مرد تشکیل شده معنی دیگری میدهد و همینطور است یدالله یعنی قدرت خدا در غیر اینصورت دست اندازی ، دست پر ، دست مریزاد و.... را معنی کن و ثار الله یعنی انتقام گیرنده در راه خدا عرش خدا یعنی سیستم حکومتی خدا اینها تشبیه نیست اینها معنی این لغات است برای درک بیشتر به لغتنامه های معتبر مراجعه فرمایید .

فتا 1;539660 نوشت:
سلام

پس داستان پوریای ولی را نشنیده ای که برای دل مادر و زن رغیبش در ولایت غربت زمین خورد المانها اگر رحم داشتند با زدن هفت گل رغیب را در سر زمین خودش اینطور تحقیر نمیکردند معذرت بعد از بازی هم نوشدارو پس از مرگ سهراب بود هر چه میخواستند کردند و در نهایت معذرت اما بگذریم اینجا بحث فوتبال نیست .

پس نامرد یعنی بی انصاف یعنی چیزی که از نا و مرد تشکیل شده معنی دیگری میدهد و همینطور است یدالله یعنی قدرت خدا در غیر اینصورت دست اندازی ، دست پر ، دست مریزاد و.... را معنی کن و ثار الله یعنی انتقام گیرنده در راه خدا عرش خدا یعنی سیستم حکومتی خدا اینها تشبیه نیست اینها معنی این لغات است برای درک بیشتر به لغتنامه های معتبر مراجعه فرمایید .

برادر من به نظرتون چند گل بزنند تا دل شما راضی بشه؟میخوای ببازند؟
و اما سوال خیلی مهم ، ما که ید الله رو دست خدا ترجمه میکنیم .همونطور که شما پسر خدا رو همون پسر خدا ترجمه میکنی
هروقت ید الله معنی کنایه ای داد اون وقت مسلمانان باید بفهمند پسر خدا هم معنی کنایه میدهد

muiacir;539668 نوشت:
برادر من به نظرتون چند گل بزنند تا دل شما راضی بشه؟میخوای ببازند؟

سلام

عرض کردم اینجا بحث فوتبال نیست اما به نظر شما زدن 7 گل انهم در مقابل یکصد هزارتماشاگر تحقیر حریف نیست و با یک معذرت همه چیز به خوبی تمام میشود اگر مسابقه است و برد و باخت دارد دیگر معذرت برای چیست اینگونه معذرت خواهی ها یک حقه قدیمی است و دیگر رنگ و لعابی ندارد .

خوب شما چرا دست اندازی را پرتاب دست معنی نمیکنید دست خوش را دست خوشحال معنی نمیکنید و ..... و اصلاً به چه دلیل نامرد را زن یا خنثی معنی نکردید برادر من ید الله فوق ایدیهم که دلیل دست داشتن نمیشود به فرض هم که خدا دست داشته باشد بالاتر بودن این دست چه امتیازی به صاحب دست میدهد مگر انکه بگوئیم قدرت خدا بالاترین قدرتهاست .

فتا 1;539676 نوشت:
سلام

عرض کردم اینجا بحث فوتبال نیست اما به نظر شما زدن 7 گل انهم در مقابل یکصد هزارتماشاگر تحقیر حریف نیست و با یک معذرت همه چیز به خوبی تمام میشود اگر مسابقه است و برد و باخت دارد دیگر معذرت برای چیست اینگونه معذرت خواهی ها یک حقه قدیمی است و دیگر رنگ و لعابی ندارد .

خوب شما چرا دست اندازی را پرتاب دست معنی نمیکنید دست خوش را دست خوشحال معنی نمیکنید و ..... و اصلاً به چه دلیل نامرد را زن یا خنثی معنی نکردید برادر من ید الله فوق ایدیهم که دلیل دست داشتن نمیشود به فرض هم که خدا دست داشته باشد بالاتر بودن این دست چه امتیازی به صاحب دست میدهد مگر انکه بگوئیم قدرت خدا بالاترین قدرتهاست .

شما میگی اونا میگن پسر خدا پس شرکه من میگم کنایه است
من میگم شماها میگین دست خدا پس شرکه شما میگی این کنایه است.
دیگه قضاوت با بقیه

muiacir;539727 نوشت:
شما میگی اونا میگن پسر خدا پس شرکه من میگم کنایه است
من میگم شماها میگین دست خدا پس شرکه شما میگی این کنایه است.
دیگه قضاوت با بقیه

سلام به شما برادر عزیز...

ببینین اونا از روی اصولشون میگن عیسی پسر خداست...اصولشون اینه که عیسی پسر زاده خداست(اعیاذبالله) و برای خدا فرزند واقعی قائلند...و حالا که دست و پا زدن که کنایه ست واسه حضرت عیسی نیست برای خود انسان هاست که میگن ما فرزندان خداییم(العیاذبالله)

حالا ما هم از روی اصول خودمون میگیم یدالله...ثارالله و... هر مسلمونی میدونه خدا جسم نیست و شبیه هیچ یک از مخلوقات نیست...ولی اونا میدونن خدا پسر داره...

البته اینو هم بگم واژه هایی مانند ثار الله،اسدالله،بیت الله و... معنای تعلق نیز دارد... مثل بیت الله که خدا خانه نداره. ولی این خانه مربوط به خداست و توجه بیشتری به اونجا داره.. مثلا اگه کسی بگه کتاب من باید بگیم پس این طرف کتابخونه است که کتاب داره؟!!!!

شما هم مثل وهابی ها نباش تا تو قرآن یجاش میبینن که شفاعت سود بخش نیست و بقیه جاها که مثل آیت الله کرسی یا آیات دیگر شفاعت رو با اذن خدا میدونه فراموش میکنن...

و اینکه گفتین اسلام نامرده این غلطه...اگه اعتراضی دارین به شخص کنین نه به اسلام!

muiacir;539727 نوشت:
شما میگی اونا میگن پسر خدا پس شرکه من میگم کنایه است
من میگم شماها میگین دست خدا پس شرکه شما میگی این کنایه است.
دیگه قضاوت با بقیه

سلام

ببین برادر اونها اعتقاد دارن که عیسی پسر خدا و بلکه خود خداست و این کنایه نیست این یک اصل در این مسیحیت منحرف شدست !

اما ما میگیم یدالله یعنی قدرت خدا ثار الله یعنی خونخواهی کننده در راه خدا یا عدالت جوی راه خدا عرش الله یعنی سیستم حکومتی خدا اینها کنایه نیست اینها معنی واقعی این لغات است اگر عرش الله معنی تخت خدا میداد چگونه ممکن بود این عرش بر روی آب باشد .

وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِیبْلُوَكُمْ أَیكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَیقُولَنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِینٌ (هود/7)
او کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز [= شش دوران‌] آفرید؛ و عرش (حکومت) او، بر آب قرار داشت؛ (بخاطر این آفرید) تا شما را بیازماید که کدامیک عملتان بهتر است! و اگر (به آنها) بگویی: «شما بعد از مرگ، برانگیخته می‌شوید! «، مسلما» کافران می‌گویند: «این سحری آشکار است!»

سبحان الله
بله پسر خدا بودن عیسی یک کنایه است،و آن کنایه اینست که میگویند خداوند در عیسی حلول کرده و خدای جسمیت یافته است...و اگر ابن الله گفتن را کنایه بگیریم حلول یافتن خدا در عیسی و اینکه عیسی خدای جسمیت یافته است و اینکه عیسی خود خداست شرک آشکاریست

عالم مقدس ملکوت;538896 نوشت:

رسول گرامی اسلام که درود اولین و اخرین به روان پاکش باد سوار الاغ نشدند و به معراج بروند و این عناد شماست که به چنین خطابی تبدیل شده است ...

با سلام
عناد؟؟؟؟
ميشه بفرمائيد (((( براق )))) كه حضرت سوار بر ان به معراج رفتند چه حيوان يا مركبي است؟؟؟؟؟؟


بلکه خداوند در ایات ابتدایی سوره اسرا میفرماید به او ملکوت اسمان و زمین نشان دادیم و او را سیر دادیم ولی کسی دقیقا نمیداند این سیر تماما مادی بوده است و یا روحانی
امروزه که علم پیشرفت کرده و عده ای به کرات دیگر میروند و سیر در جهانی میکنند حجیت سفر پیامبر را روشن میسازد و در ضمن جناب انیشتین بزرگترین ریاضی دان تاریخ از همین قضیه معراج به دین مبین اسلام مشرف شد و میتوانید نامه های او را به ایت الله بروجردی که از ایشان به بروجردی بزرگ یاد کرده است در سایت ایت الله بروجردی مشاهده کنید

دوست گرامي!!!!!
شما هنوز نمي دانيد كه انيشتين فيزيكدان بود يا رياضي دان -- من به شما چه بگويم و
چگونه با شما صحبت كنم - بعد اقاي بروجردي هم با ايشان مكاتبه ميكرده؟؟؟؟لابد نظريه نسبيت را هم از همين مكاتبات استخراج كرده - بعد هم مسلمان شده !!!!!!!!!!!!

اگه ادم از خواندن اينگونه مطالب شاخ در نياره بسيار خوش شانس هست

لذا با علم اندک و دریایی از عناد و تعصب حکم نکنید

تعصب!!!!!!!! از جهل ؟؟؟؟ متاسفم براتون گرامي -

یک خدا در سه شخصیت ؟!!!!!!! چگونه میشود ذات عقلا یکی باشد ولی سه شخصیت داشته باشد ؟؟؟!!!!! هر ذاتی صفات تعریف شده ای دارد و تبدیل شخصیت باعث تعدد صفات و تغیر ان ها میشود و این عقلا قابل قبول نیست ... اون هم شخصیتی که میخورد و میخوابد و از صفات محدود انسانی برخوردار هست ؟؟؟؟؟ خدایی که به صلیب کشیده میشود ؟؟؟!!!!! براستی عقل شما در برابر تعصب این قدر ضعیف شده است ؟؟

دوست عزيز من در برابر استدلال شما بسيار نادان هستم

طبق تعریف عقلی واجب الوجود یعنی علتی که علت مقدسی است که سر سلسله همه علل جهان هستی هست و بی نیاز از علتی هست بایستی ذاتش بسیط باشد ! و الا نیازمند هست و نمیتواند واجب الوجود باشد ! حال اگر قرار باشد خدایی که شما میگوی که از سه شخصیت ساخته شده است پس مرکب است و تعریف هر جز از ان نیازمند جز دیگر است و این با بسیط بودن واجب الوجود همخوانی ندارد

شما در نهان وجود خودت وقتی میخوای مشکلات و درد و غم های خود را به تکیه گاهی ببری دنبال یک تکیه گاهی یا سه تا با شخصیت های مختلف ؟؟!!! فطرت و سیره بشر ثابت کرده که عشق و محبت و در نهایت عبودیت انسان فقط به سوی یک ذات واحد تعریف شده و با یک شخصیت مشخص میواتند باشد و لا غیر ...
هر کسی که تو زندگی اش دنبال عشق و محبت _ عبودیت _ است دنبال یک همدم هست نه سه همدم !!

شما یک سفر به اسمان ها که امروزه تا حد خودش انجام میشود غیر عقلانی میخوانی ولی تبدیل خدای یکتا به شخصیت یک انسان محدود به صلیب کشیده شده ضعیف را عقلانی میدانی ؟؟؟؟

اگر چنان چه مسیحیت ادعا میکند خدا در عیسی مسیح ظهور کرده _ پناه بر خدا از این ادعا _ پس چرا او که باید از قدرت تامه الهی برخوردار باشد جلوی ندای یک عرب در سرزمین خشک و بی اب و علف را نتوانست بگیرد که با خدا بودن مسیح مخالفت نکند و امروزه دینش از سرزمینی خشن به جهانیان نرسد و روز به روز فرزندان بشر به ان متمایل نشوند ؟؟؟؟
ایا مسیحی که به خاطر جبران گناهان بشر کشته و به صلیب کشیده شده توان کنترل هدایت بشر از ندای مخالف را نداشته است ؟؟؟!!!!!!!

شما با بيان انبوه سوال از مباحثي كه قبل بيان كردم فرار ميكنيد - مهم نيست اين سبك كار شماست - اما در باره گسترش اسلام از بيابان بي اب و علف خوب ميدانيد شمشيري كه 1400 سال پيش اسلام را گسترش داد امروز در درون خود در حال فروپاشي است يك روز حرب الله روز ديگر القائده و طالبان و يك روز ديگر سلفيون و وهابيون و حالا داعش -
ايا واقعا فكر ميكنيد اسلام شما در برابر هند يك ميلياردي و چين 5/1 ميلياردي و اروپا و امريكاي شمالي و جنوبي چه درصدي است؟ ايا اسلام مورد ادعاي شما توانسته در اين 1400 سال نوك سوزن خدمتي به بشريت كند؟

لطفا عينك تعصب اسلامي را كنار بگذاريد گرچه اين انتظار از شما بسيار بي جاست اما شرط عقل اگاهي دادن است و من مسئول اعمال شما نيستم

[h=3]سوارشدن حضرت محمد بر بُراق ( برگرفته از ويكيپديا )[/h]نوشتار اصلی: براق

معراج (سفر شبانه) حضرت محمد ( ص )به آسمان‌ها، سوار بر مرکب بُراق، در صفحه‌ای از یک نسخهٔ بوستان سعدی متعلق به سال ۱۵۱۴ میلادی (نقاش: نامعلوم، خوشنویس: سلطان محمد نورالله).

جبرئیل و میکائیل و اسرافیل به منظور سفر حضرت محمد ( ص ) به آسمان مرکبی موسوم به براق را برای او آوردند، یکی مهار آن را گرفت و دیگری رکابش را و سومی جامه محمد را در هنگام سوار شدن مرتب کرد، در این موقع براق بنای چموشی گذاشت که جبرئیل او را لطمه‌ای زد و گفت: آرام باش ای براق، قبل از این پیامبر، هیچ پیامبری سوار تو نشده، و بعد از این هم کسی همانند او، سوارت نخواهد شد. و سپس با براق معراج آغاز شد.

[="Tahoma"]

sina178s;541798 نوشت:
شما با بيان انبوه سوال از مباحثي كه قبل بيان كردم فرار ميكنيد - مهم نيست اين سبك كار شماست - اما در باره گسترش اسلام از بيابان بي اب و علف خوب ميدانيد شمشيري كه 1400 سال پيش اسلام را گسترش داد امروز در درون خود در حال فروپاشي است يك روز حرب الله روز ديگر القائده و طالبان و يك روز ديگر سلفيون و وهابيون و حالا داعش -
ايا واقعا فكر ميكنيد اسلام شما در برابر هند يك ميلياردي و چين 5/1 ميلياردي و اروپا و امريكاي شمالي و جنوبي چه درصدي است؟ ايا اسلام مورد ادعاي شما توانسته در اين 1400 سال نوك سوزن خدمتي به بشريت كند؟

لطفا عينك تعصب اسلامي را كنار بگذاريد گرچه اين انتظار از شما بسيار بي جاست اما شرط عقل اگاهي دادن است و من مسئول اعمال شما نيستم

شما هم با ادعا های بی سند و بی ربط که عادت امثال شماست...

اول.القاعده،طالبان و . . . چه ربطی به اسلام دارد؟
ادعا و القاب افراد باعث اثبات عقاید و رویه آن ها نیست!
اصل عقیده و عملکرد است نه ادعا و مدعی بودن!

دوم.تا که فایده چی حساب کنیم!
فایده طب اسلامی،علوم ریاضی و پزشکی و نجوم و... دانشمندان اسلامی همیشه مشخص بوده!
مهمترین فایده آن،نجات انسان ها از بی اخلاقی،هدفمند کردن جوامع انسانی و رشد فکری و تمدنی انسان هاست!

اسلام با عمل مدعیان آن شناخته نمیشود!

سوم.شما پیروی چه عقیده ای هستید که خود را خالی از تعصب میبینید و بقیه را به تعصب و . . . متهم میکنید؟

sina178s;541798 نوشت:
شما با بيان انبوه سوال از مباحثي كه قبل بيان كردم فرار ميكنيد - مهم نيست اين سبك كار شماست - اما در باره گسترش اسلام از بيابان بي اب و علف خوب ميدانيد شمشيري كه 1400 سال پيش اسلام را گسترش داد امروز در درون خود در حال فروپاشي است يك روز حرب الله روز ديگر القائده و طالبان و يك روز ديگر سلفيون و وهابيون و حالا داعش -
ايا واقعا فكر ميكنيد اسلام

سلام

شما اگر یک نظری به تاپیک 25 مینمودید بنده فقط یک سئوال کردم و ان این بود توحید ما در سوره توحید است توحید شما کدام است ایا پاسخ به این سئوال اینقدر سخت است؟

اما جریانات انحرافی چون القائده و داعش چیز جدیدی نیست که باعث خوشحالی شما شده جنگ حضرت علی (ع) با خوارج از همان بدو پیدایش اسلام صورت پذیرفت و جنگ موسی با سامری نیز هم .

sina178s;541798 نوشت:
ايا واقعا فكر ميكنيد اسلام شما در برابر هند يك ميلياردي و چين 5/1 ميلياردي و اروپا و امريكاي شمالي و جنوبي چه درصدي است؟ ايا اسلام مورد ادعاي شما توانسته در اين 1400 سال نوك سوزن خدمتي به بشريت كند؟

بنده مانده ام که این منطق را از کجا اورده اید اگر بنا بر کثرت بود خداوند قوم نوح و امثال انان را نابود نمیکرد اینها که دیگر در متون خودتان هست .

اما در مورد خدمات اسلام خوب است تا همین چند وقت پیش کتابهای ابو علی سینا در دانشگاهای شما تدریس میشد و ایضا بسیاری کتب دیگر از ریاضی و نجوم و غیره

ایا اینهمه خدمات اسلام را به بشریت نادیده گرفتن از تعصب ناشی نمیشود انوقت میفرمایید ما متعصبیم .

sina178s;541810 نوشت:
سوارشدن حضرت محمد بر بُراق ( برگرفته از ويكيپديا )

سلام

از کی تا به حال ویکیپدیا شده سند ویکیپدیا یک دانشنامه ازاد است هرکس میتواند در ان مطلب ارائه دهد و هیچ سندیتی نیز ندارد .

اما اینکه یک مطلبی در دیوان یکی از شعرا بزعم او نقل شده هیچ سندیتی ندارد از این قبیل خرافات انقدر در متون شما زیاد است که نگذارید در ان باز شود !

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیهُ مِنْ آیاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ«1»
پاک و منزه است خدایی که بنده‌اش را در یک شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصی -که گرداگردش را پربرکت ساخته‌ایم- برد، تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم؛ چرا که او شنوا و بیناست.

اما معراج پیامبر در این ایه بروشنی ذکر شده ببینید میتوانید بران اشکالی بگیرید

وَقَضَوَآتَینَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِی إِسْرَائِیلَ أَلَّا تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِی وَكِیلًا«2»
ما به موسی کتاب آسمانی دادیم؛ و آن را وسیله هدایت بنی اسرائیل ساختیم؛ (و گفتیم:) غیر ما را تکیه‌گاه خود قرار ندهید!

ذُرِّیةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورًا«3»
ای فرزندان کسانی که با نوح (بر کشتی) سوار کردیم! او بنده شکرگزاری بود. (شما هم مانند او باشید، تا نجات یابید!)ینَا إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَینِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِیرًا«4»
ما به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) اعلام کردیم که دوبار در زمین فساد خواهید کرد، و برتری‌جویی بزرگی خواهید نمود.

فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَیكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّیارِ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا«5»
هنگامی که نخستین وعده فرا رسد، گروهی از بندگان پیکارجوی خود را بر ضد شما میانگیزیم (تا شما را سخت در هم کوبند؛ حتی برای به دست آوردن مجرمان)، خانه‌ها را جستجو می‌کنند؛ و این وعده‌ای است قطعی!

ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَیهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِیرًا«6»
سپس شما را بر آنها چیره می‌کنیم؛ و شما را به وسیله داراییها و فرزندانی کمک خواهیم کرد؛ و نفرات شما را بیشتر قرارمی‌دهیم.

إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِیسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِیدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِیتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِیرًا«7»
اگر نیکی کنید، به خودتان نیکی می‌کنید؛ و اگر بدی کنید باز هم به خود می‌کنید. و هنگامی که وعده دوم فرا رسد، (آنچنان دشمن بر شما سخت خواهد گرفت که) آثار غم و اندوه در صورتهایتان ظاهر می‌شود؛ و داخل مسجد (الاقصی) می‌شوند همان گونه که بار اول وارد شدند؛ و آنچه را زیر سلطه خود می‌گیرند، در هم می‌کوبند.

عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ یرْحَمَكُمْ وَإِنْ عُدْتُمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِینَ حَصِیرًا«8»
امید است پروردگارتان به شما رحم کند! هرگاه برگردید، ما هم بازمی‌گردیم؛ و جهنم را برای کافران، زندان سختی قرار دادیم.

و بقیه ایات نیز سرنوشت مختوم شماست بخوانید و عبرت گیرید شاید نجات پیدا کنید .

مهدی بیا مهدی بیا;538082 نوشت:
خب میگم اطلاعاتتون کمه میگین نه....خود انیشتین شیعه بودن و همین داستان معراج پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ایشان را منقلب کرد و مسلمان کرد..همون داستانی که پای مبارک حضرت به ظرف آبی خورد و وقتی برگشت دید همان در حال ریختن است و دیگر مطالب و چهل نامه به آیت الله بروجردی و...

اولا هیچ سند و هیچ خبری مبنی بر این سخن شما که بر الاغ سوار شدن نیست... مگر عجیب است که روح انسان بتواند سیر بکند؟ پس نور یا ماده ای که به تازگی کشف شده و سرعتش بیشتر از نورست پس چطور می تواند؟یعنی جانشین خدا اشرف مخلوقات اینهمه پست است؟ پس ما چطور وقت قیامت و حشر به سوی بهشت خواهیم رفت؟

شيعه بودن انيشتين در حد ادعا و شايعه هست و به هيچوجه صحت نداره

موحد;538471 نوشت:
جناب sina178s

به نص صریح قران همه پیامبران مسلمان بوده اند و دین آنها نیز اسلام بوده است.

پس چرا اينقدر تفاوت بين فرامين اين پيامبران هست؟

مهدی بیا مهدی بیا;538649 نوشت:
اول اینکه اصلا هیچیک از علمای اهل سنت این سلفی ها و وهابیون رو از اسلام نمی دونن...

.

اين فقط ادعاي رسانه هاي ما هست از چند تا رسانه غير ايراني لينك بياوريد

فتا 1;539586 نوشت:
سلام

انها میگویند پدر پسر و روح القدس واضح است که این شریک قائل شدن برای خداست !

اما منظور شما از نامردی چیست یعنی مسلمانان زن هستند یا خنثی ?

اونوقت ما كه ميگيم خون خدا معنيش چي ميشه؟

نامردي يه اصطلاح اجتماعيه و به اون معني كه شما توذهنتون هست برداشت نميشه تو رو خدا بحث رو منحرف نكنيد

moaqfe;542145 نوشت:
پس چرا اينقدر تفاوت بين فرامين اين پيامبران هست؟

به این دلیل که این فرامین تحریف شده و تنها کتابی که به اذن خدا و همت رسول از تحریف در امان مانده قرآن هست.......

moaqfe;542147 نوشت:
اين فقط ادعاي رسانه هاي ما هست از چند تا رسانه غير ايراني لينك بياوريد

آیا از نظر شما مجاز بودن تجاوز فرزند به مادر جزء دین اسلامه؟؟؟؟؟؟با این حال این در وهابیت مجازه

moaqfe;542149 نوشت:
اونوقت ما كه ميگيم خون خدا معنيش چي ميشه؟

نامردي يه اصطلاح اجتماعيه و به اون معني كه شما توذهنتون هست برداشت نميشه تو رو خدا بحث رو منحرف نكنيد

سلام

ثارالله به معنی خون خدا نیست بلکه به معنی خونخواه خدا یا انتقام گیرنده راه خداست به فرهنگ لغات مراجعه فرمایید .

" ثارالله [ sɒːræɒːllɒː ]
اسم مرکب کین خواه خداوند، کسی که از دشمنان خدا انتقام گیرد.

ریشه‌شناسی عربی "

برادر چرا متوجه نیستی نامرد لغتی مرکب است که از نا و مرد ساخته شده ولی معنی ان لزوماً غیر مرد (زن یا خنثی) نیست بلکه همانطور که شما متوجه شدید یعنی بی معرفت یا نا حق گو است یعنی نمیتوانید بگویید ثار الله که لغتی مرکب است یعنی خون خدا بلکه این لغت جدیدی است که معنی ان خونخواه است یعنی انتقام گیرنده البته در راه خدا مفهوم شد.

با سلام خدمت دوستان گرامی
امیدوارم طاعات و عبادات شما مورد قوبل حق قرار بگیرد .
بنده تمایل ندارم بحث های مفید دوستان را متخل نمایم
اما اجازه بفرمائید باز هم تکرار کنم که لطفا اعمالب و افعال پیروان مذاهب دیگر را به تشیع نسبت ندهید .
دوستان غیر مسلمان ، ما بارها تأکید کرده ایم که شیعه هستیم اگر می خواهید استدلال کنید از تشیع استدلال کنید .
لطفا از کتابهای برادران اهل سنت (علیرغم محترم بودن) و گروههای سنی مخالف شیعه مانند القاعده و ... مثال نفرمائید . به گمانم کمال بی انصافی است که ما را به آنها استناد می دهید .
همانگونه که ما نیز علیرغم وجود گروههای مسیحی تندروی پروتستان و ... ، هیچگاه آنها را به مسیحیت کاتولیک نسبت نداده ایم .
با تقدیم احترام و تشکر

موضوع قفل شده است