جمع بندی منظور از اينكه «خدا بر هرچيز تواناست» چيست؟

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
منظور از اينكه «خدا بر هرچيز تواناست» چيست؟

سلام
ما در دنيا شاهد اين هستيم كه همه امورمان طبق عوامل مشخص صورت ميگير ند وحتي در مورد اجابت دعاهايمان شنيديم كه خود ما بايد با توكل بر خدا تلاش كنيم و اسبابش را فراهم كنيم
سوالم اينه كه خُب پس محل ظهور اين عبارت كه در خيلي از دعا ها آمده« خداوند بر هرچيزي توانا است» كجاست؟
آنچه كه ما شاهدش هستيم يكسري قوانين تغيير ناپذير است كه با عبارت بالا جور در نمي آيد
منتظر پاسخ شما هستم

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد مسلم

با سلام و تشکر از سوال شما

هرگز برای خداوند، استجابت دعاهای انسان ها بدون حرکت و تلاششان نامقدور نیست، بلکه به خاطر مصلحتی که در نفس عمل و تبعیت از این قوانین وجود دارد، استجابت دعای انسان را در اکثر موارد متوقف بر حرکت خودش نموده است، و در قرآن کریم به این سنت خویش اشاره فرموده است:

«إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‏» (رعد-11)
خداوند سرنوشت هيچ قومی را تغيير نمى‏دهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند.

قرآن کریم نفرموده که خداوند قادر نیست، بلکه فرموده هرگز چنین تغییری را إعمال نمی کند، بلکه چون انسان را مختار آفریده، اراده انسان را در سرنوشت او دخیل نموده است.

دقت بفرمایید: بدون شک خداوند قدرتی نامحدود دارد، اما در ورای این قدرت، حکمت و علم نامتناهی هم وجود دارد، و هر گاه قدرت در دست عالمی باشد، آن قدرت را جز در مسیر مصلحت به کار نمی گیرد، و در خلق این قوانین طبیعی مصلحتی عظیم وجود دارد، مانند:

اولا: این همه اکتشافات و آزمایش ها مبتنی بر وجود قانون تغییر ناپذیر در طبیعت هست، اگر در قوانین طبیعت نظمی نباشد، هیچ کس به دنبال اکتشاف در علوم نمی رود، چرا که ممکن است یک بار از ترکیب یک مولکول اکسیژن و دو مولکول نیتروژن، آب پدید بیاید و یک بار ممکن است نمک حاصل شود، لذا تلاش و آزمایش هیچ ثمری نخواهد داشت.

ثانیا: گام نهادن در این قوانین طبیعت برای رسیدن به اهداف، خود فوائدی دارد مانند این که انسان را از خمودی و سستی خارج نموده و با تحمل سختی ها استعدادهای آنها را شکوفا می سازد. و اصلا تصور این که انسان ها بنشینند و بدون هیچ حرکتی از خداوند درخواست کنند و خدا هم دعایشان را مستجاب کند، تصور نامعقولی است.


ملّاعلي;553970 نوشت:
آنچه كه ما شاهدش هستيم يكسري قوانين تغيير ناپذير است كه با عبارت بالا جور در نمي آيد

پس در این که عالم تابع قوانین تغییر ناپذیری است شکی نیست، و وجود این قوانین هم ضروری است، همانطور که بیان شد، اما اولا وجود این قوانین، قدرت خداوند را محدود نمی کند، چرا که اولا: خداوند قادر است از طریق همین قوانین طبیعی هم قدرتش را إعمال کند، و ثالثا در ورای این قوانین مکشوف، قوانین ناشناخته ای وجود دارد که تنها خالق این قوانین از آنها آگاه است و می تواند هر چه اراده کرده را بدون شکستن قوانین طبیعی عملی سازد، میتواند به درخواست صالح(ع) شتری از دل کوه خارج سازد، و یا آتش را بر ابراهیم(ع) سرد سازد.

قرآن کریم در اشاره به این قوانین نامکشوف فرموده: (المیزان فی تفسیر القرآن، ج1، ص76)
«و مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا * وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِب‏»(طلاق-2و3)
هرکس تقوا پیشه کند خداوند برای او راه نجات قرار می دهد و روزی اش را از جایی می رساند که گمانش را نمی‌برد.

این نشان دهنده این است که انسان فقط راههای طبیعی را در نظر می گیرد اما در ورای این مسیر ظاهری، میانبرهایی وجود دارد که تنها خداوند از آنها آگاه است.

از طرفی تلاش ما شرط لازم هست اما شرط کافی نیست و همه چیز در گرو قدرت اوست، هر طور که مصلحت ببیند عمل می نماید، گاهی تلاش انسان که قاعدتا باید به نتیجه می رسید، مقهور قدرت او می شود و انسان ناکام می ماند، و گاهی تلاش انسان در عین ناباوری و ناامیدی از موفقیت با تأییدات او به نتیجه می رسد.
پس نتیجه این می شود که جایگاه این جمله «إنک علی کل شیء قدیر» در دعا به این خاطر است که نتیجه طبیعی اعمال ما هم در گرو اراده اوست، و انسان با این جمله در دعا از خداوند می خواهد به این نتیجه برکت دهد و بیش از آنچه که او از تلاشش انتظار دارد ، نتیجه عملش قرار دهد، و البته این در جایی است که شخص این طرف قضیه، یعنی آنچه که به خودش مربوط می شود را درست انجام داده باشد.

با تشکر

مسلم;556544 نوشت:
تلاش ما شرط لازم هست اما شرط کافی نیست و همه چیز در گرو قدرت اوست، هر طور که مصلحت ببیند عمل می نماید، گاهی تلاش انسان که قاعدتا باید به نتیجه می رسید، مقهور قدرت او می شود و انسان ناکام می ماند، و گاهی تلاش انسان در عین ناباوری و ناامیدی از موفقیت با تأییدات او به نتیجه می رسد.
پس نتیجه این می شود که جایگاه این جمله «إنک علی کل شیء قدیر» در دعا به این خاطر است که نتیجه طبیعی اعمال ما هم در گرو اراده اوست، و انسان با این جمله در دعا از خداوند می خواهد به این نتیجه برکت دهد و بیش از آنچه که او از تلاشش انتظار دارد ، نتیجه عملش قرار دهد، و البته این در جایی است که شخص این طرف قضیه، یعنی آنچه که به خودش مربوط می شود را درست انجام داده باشد.

با سلام و تشكر
شما مصداق اين عبارت«إنک علی کل شیء قدیر» را همين نظامات موجود گرفته ايد كه بنظر بنده پذيرفتني نيست
و از طرفي قانون كه هرچيز نيست، هرچيز را فقط به فراقانون مي توان نسبت داد
من بشخصه چيزي را كه تا به حال تجربه كردم اين بوده كه چه با دعا و چه بدون دعا نتيجه همان شده كه از ابتدا معلوم بوده.. دو دوتا مساوي چهارتا..(يعني كاملا در گرو تلاش ما بوده)
اينكه اين قوانين متعلق به كيست موضوع بحث ما نيست،موضوع ما همين مطلبيه كه عرض كردم:
قانون كه هرچيز نيست، هرچيز را فقط به فراقانون مي توان نسبت داد
محل ظهور اين جمله كه خدا بر هر چيز توانا است كجاست؟

ملّاعلي;557040 نوشت:
شما مصداق اين عبارت«إنک علی کل شیء قدیر» را همين نظامات موجود گرفته ايد كه بنظر بنده پذيرفتني نيست
و از طرفي قانون كه هرچيز نيست، هرچيز را فقط به فراقانون مي توان نسبت داد

من به معنای نظام و قانون موجود نگرفته ام، چون سوال مربوط به دعای ما و قدرت خداوند مربوط می شود طبیعتا پای قوانین طبیعی برای استجابت به میان می آید، چون خداوند از طریق فراقوانین دعایی را مستجاب نمی‌کند، اما در رابطه با قدرت خداوند و قوانین باید عرض کنم:
ببینید قوانین دو دسته هستند:
دسته اول: قوانینی که تخلف از آنها محال عقلی است، مثل به وجود آمدن معلول بدون علت، یا مساوی شدن جمع 2+2 با 5؛ یا جا دادن شیء بزرگتر در ظرف کوچکتر، و... روشن است که این امور فی نفسه محال هستند، نه اینکه فاعلی از انجام آنها ناتوان باشد، پس وقوع این امور محال متعلق قدرت خداوند قرار نمی‌گیرد، که بگوییم خداوند بر آنها قادر هست یا نیست. چون قدرت به ممکنات تعلق میگیرد.
دسته دوم: قوانین طبیعی هستند که خداوند خودش آنها را وضع نموده است مثل اینکه تا یک مولکول اکسیژن با دو مولکول هیدروژن ترکیب نشوند آب پدید نمی آید، همواره در قوانین مکشوف برای بشر این قانون جریان دارد اما خب خداوند می تواند از این قوانین تخلف نماید و فعلش را بدون رعایت این قوانین انجام دهد.
پس خداوند قادر بر هر چیز ممکنی هست چه در دایره قوانین، و چه در دایره فراقوانین:
«قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدير» (آل عمران-26)
بگو: «بارالها! مالك حكومتها تويى به هر كس بخواهى، حكومت مى‏بخشى و از هر كس بخواهى، حكومت را مى‏گيرى هر كس را بخواهى، عزت مى‏دهى و هر كه را بخواهى خوار مى‏كنى. تمام خوبيها به دست توست تو بر هر چيزى قادرى‏».
البته به شرطی که آن شیء فی نفسه ممکن باشد، و این که قدرتش را اعمال نمی کند دلیل عدم قدرت نیست:
«لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجا»(واقعه-70)
اگر بخواهيم آن (آب) را تلخ مى‏گردانيم، پس چرا سپاس گزارى نمى‏كنيد؟
این جواب در مورد «قدرت خداوند بر هر چیز» که بیان شد، اما نکته ای که ذکر آن ضروریست این است که خداوند بنا بر مصالحی که ذکر شد هرگز فعلش را با شکستن قوانین هستی انجام نمی‌دهد.

ملّاعلي;557040 نوشت:
من بشخصه چيزي را كه تا به حال تجربه كردم اين بوده كه چه با دعا و چه بدون دعا نتيجه همان شده كه از ابتدا معلوم بوده.. دو دوتا مساوي چهارتا..(يعني كاملا در گرو تلاش ما بوده)

تجربه انسان یک امر شخصی هست و نمی توان با آن یک قاعده کلی استنباط نمود، آنچه که قرآن به من و شما می آموزد این است که خداوند گاهی بدون حرکت و تلاش انسان، و صرفا با دعای انسان نتیجه را به او می رساند، مثل شفای مریضی که باید برای بازگشت سلامتی اش باید دارو مصرف کند، اما دعا به اذن خدا می تواند این مسیر را حذف کند:
«أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى‏ بِإِذْنِ اللَّه‏»(آل عمران-49)
(عیسی): كور مادرزاد و مبتلاى به پيسى را بهبود مى‏بخشم و مردگان را به اذن خدا زنده مى‏كنم‏.
و اگر او چیزی را اراده کند، بر تمامی اراده ها و تصمیماتی که قاعدتا باید به نتیجه می رسید، غلبه خواهد کرد:
«وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدير» (انعام-17)
اگر خداوند زيانى به تو برساند، هيچ كس جز او نمى‏تواند آن را برطرف سازد! و اگر خيرى به تو رساند، او بر همه چيز تواناست‏.

با تشکر:Gol:

مسلم;557168 نوشت:
آنچه که قرآن به من و شما می آموزد این است که خداوند گاهی بدون حرکت و تلاش انسان، و صرفا با دعای انسان نتیجه را به او می رساند، مثل شفای مریضی که باید برای بازگشت سلامتی اش باید دارو مصرف کند، اما دعا به اذن خدا می تواند این مسیر را حذف کند:
«أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى‏ بِإِذْنِ اللَّه‏»(آل عمران-49)
(عیسی): كور مادرزاد و مبتلاى به پيسى را بهبود مى‏بخشم و مردگان را به اذن خدا زنده مى‏كنم‏.
و اگر او چیزی را اراده کند، بر تمامی اراده ها و تصمیماتی که قاعدتا باید به نتیجه می رسید، غلبه خواهد کرد:
«وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدير» (انعام-17)
اگر خداوند زيانى به تو برساند، هيچ كس جز او نمى‏تواند آن را برطرف سازد! و اگر خيرى به تو رساند، او بر همه چيز تواناست‏.

با سلام و تشكر
آنچه كه با توجه به صحبت هاي شما بنده برداشت ميكنم اينه كه مصداق اين جمله«إنک علی کل شیء قدیر» فقط معجزه است كه اونهم نايابه و پر حرفو حديث

ملّاعلي;557476 نوشت:
آنچه كه با توجه به صحبت هاي شما بنده برداشت ميكنم اينه كه مصداق اين جمله«إنک علی کل شیء قدیر» فقط معجزه است كه اونهم نايابه و پر حرفو حديث

با سلام و تشکر
ببینید جمله «إنک علی کل شیء قدیر» عام هست و قدرت خدا نسبت به هر چیزی رو شامل میشه، اما اینکه ما در پایان دعا این را میگوییم برای این است که استجابت دعا، و حتی به نتیجه رسیدن تلاش ما هم جزئی از تجلی قدرت خداست. و من این جمله رو در معجزات خلاصه نکردم، بلکه معجزات هم تنها یک مصداق از از قدرت خداست.

تبیین:
ببینید افعال عادی ما هم تحت «إنک علی کل شیء قدیر» قرار می گیرد، در حقیقت این که ما با تلاش و کوشش به خواسته و نتیجه فعلمان می رسیم مستقل از قدرت خدا نیست، بلکه اراده ما در طول اراده خداوند هست، یعنی او اراده کرده که ما موجود باشیم، مختار باشیم، قدرت تفکر و هدفگیری، و تلاش برای رسیدن به آن هدف را داشته باشیم، پس اگر با تلاشمان هم به جایی برسیم فعل ما، تلاش ما ، حرکت ما منتسب به او نیز می باشد و صحیح است بگوییم «إنک علی کل شیء قدیر»، قرآن کریم در این خصوص می فرماید:

«وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى‏» (انفال-17)
هنگامى كه به سوى دشمنان (تير) پرتاب كردى، تو پرتاب نكردى، بلكه خدا پرتاب كرد.

علاوه بر این، گاهی حتی در این نتیجه دخالت نموده و اراده ما را ناکام می گذارد و یا گاهی اراده ما را در عین ناباوری به مقصود می رساند، اسم همه این موارد را معجزه نگذارید، چون معجزه تعریف خود را دارد(1) و تنها بخشی از این إعمال قدرت است، اما این تأییدات غیبی را انسان بارها مشاهده می کند، و قرآن هم از آن بارها سخن گفته:

«كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثيرَةً بِإِذْنِ اللَّه‏» (بقره-249)
چه بسيار گروه‏هاى كوچكى كه به فرمان خدا، بر گروه‏هاى عظيمى پيروز شدند.

«وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا * وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِب‏» (طلاق-3)
و هر کس تقوا پیشه کند خداوند برای او راه نجات قرار داده و روزی او را از جایی می رساند که گمان نمی برد.

پس همه چیز با قدرت و اراده و تلاش ما به دست نمی آید، و این اصلا می تواند یکی از راههای شناخت خداوند باشد، همانطور که امام علی(ع) می فرمایند:

عَرفْتُ اللّه سُبحانَهُ بفَسْخِ العَزائمِ ، و حَلِّ العُقودِ ، و نَقْضِ الهِمَمِ» (نهج البلاغة، کلمات قصار، ش250)
من خداوند سبحان را به درهم شكستن عزمها و فرو ريختن تصميمها و برهم خوردن اراده ها شناختم.

آری فاعل مستقل تنها اوست و همه چیز مقهور قدرت او می باشد به همین خاطر اراده انسان ها گاه به هدف و نتیجه می رسد، و گاهی نمی رسد، چون برای تحقق فعل انسان هزاران، بلکه میلیون ها عامل نقش دارند، عوامل شناخته شده و شناخته نشده، که خداوند به همه آنها عالم است و قدرت بر تغییر و تبدیل آنها دارد، مگر برای شما تا حالا اتفاق نیفتاده که تلاشی کرده اید که قاعدتا باید به نتیجه می رسید اما نرسید، یا گاهی برای رسیدن به هدفی دشوار گام در مسیری سخت نهاده اید اما به راحتی به آن رسیده اید.

پس ما به دو علت باید علاوه بر تلاش، از خداوند مدد بگیریم، یکی این که اصل تلاش ما، به قدرت خداوند است، و دوم این که تلاش ما علت تامه نیست و بدون خواست تکوینی خداوند، و تحقق دیگر شرایط به نتیجه نخواهد رسید؛ پس به جاست که قبل از حرکت و تلاشمان بگوییم:
«ما را برای رسیدن به هدفمان یاری فرما چون تو بر هر چیزی قادر هستی»
یعنی: (بر این که ما را برسانی و موفق بداری ، یا ناکام بگذاری)
-------------------------
(1)چون معجزه فقط آن خارق العادتی هست که با نیت تحدی و مبارز طلبی برای اثبات ادعا می باشد.(کشف المراد، علامه حلی، ص350)

سلام

مسلم;557817 نوشت:
مگر برای شما تا حالا اتفاق نیفتاده که تلاشی کرده اید که قاعدتا باید به نتیجه می رسید اما نرسید، یا گاهی برای رسیدن به هدفی دشوار گام در مسیری سخت نهاده اید اما به راحتی به آن رسیده اید.
چرا اتفاق افتاده اما نهايتا متوجه شدم كه خودم آن را سخت پنداشته ام نه اينكه واقعا سخت بوده
همونطور كه در پست هاي قبل عرض كردم من تابه حال دست جدايي غير از همين قوانين هميشگي و موجود در كارها تجربه نكرده ام و همين باعث شده كه اين تاپيك رو ايجاد كنم

مسلم;557817 نوشت:
ببینید افعال عادی ما هم تحت «إنک علی کل شیء قدیر» قرار می گیرد، در حقیقت این که ما با تلاش و کوشش به خواسته و نتیجه فعلمان می رسیم مستقل از قدرت خدا نیست، بلکه اراده ما در طول اراده خداوند هست،
بحث ما همونطور كه قبل گفتم اين نيست كه اين قوانين رو كي خلق كرده

مسلم;557817 نوشت:
گاهی حتی در این نتیجه دخالت نموده و اراده ما را ناکام می گذارد و یا گاهی اراده ما را در عین ناباوری به مقصود می رساند،

اين مواردي كه شما ذكر ميكنيد صحيح است اما خارج از قوانين وسنت هاي جاري نيست و در همين عوامل طبيعي تعريف ميشود منتها چون ما به همه علل و عوامل آشنايي نداريم مي پنداريم كه لابد دست غيبي در كار است

ملّاعلي;557932 نوشت:
اين مواردي كه شما ذكر ميكنيد صحيح است اما خارج از قوانين وسنت هاي جاري نيست و در همين عوامل طبيعي تعريف ميشود منتها چون ما به همه علل و عوامل آشنايي نداريم مي پنداريم كه لابد دست غيبي در كار است

با سلام خدمت شما دوست عزیز
ببینید ما قبول داریم همه این موارد داخل در قوانین و سنت های جاری است، اما آیا خداوند نمی‌تواند از طریق همین قوانین و سنت‌های جاری کسی را در نیتش موفق بدارد، یا کسی را از رسیدن به هدفش باز دارد؟ چه مانعی دارد که از طریق همین قوانین تخلف ناپذیر انسان را به مرادش برساند، و یا از هدفش باز بدارد؟

یک مثال:
مثلا شما با ماشین به مسافرت می‌روید، و خدای نکرده قرار است در ساعت 10 با ماشینی در فلان منطقه تصادف کنید، اما صبح همان روز سفرتان را با صدقه آغاز می‌کنید، یا مادر برای سلامتی شما دعا می‌کند یا...؛ و خداوند اراده می‌کند این خطر را از شما دور سازد، به روش های گوناگون قدرت این را دارد اما یکی از راههایی که ممکن است انتخاب نماید برای جلوگیری این امر، خراب شدن ماشینتان هست، نگاه شما به این حادثه در چارچوب قوانین طبیعی است، اما اراده ای در وراء این امر نهفته است که شما از آن بی خبر هستید و این واقعه را کاملا مادی تبیین می کنید، در حالی که منافات با استجابت دعا ندارد.

ملّاعلي;557932 نوشت:
من تابه حال دست جدايي غير از همين قوانين هميشگي و موجود در كارها تجربه نكرده ام

دو نکته باید در این خصوص عرض کنم:

اولا: نداشتن تجربه شخصی شما نافی حرف ما نیست، چون اساسا عدم تجربه، دلیل بر انکار چیزی نمیتوان باشد،خصوصا این که قرآن کریم و روایات فراوان صراحتا از دخالت اراده خداوند، از طریق دعا و... در امور مختلف، و در چارچوب همین قوانین سخن گفته‌اند.

ثانیا: شما هم با دقت نظر می توانید دخالت اراده خداوند را در نتیجه تلاش‌های بشری ببینید، وقوع هر حادثه‌ای که با تحلیل پیشین انسان ناسازگار باشد، می‌تواند نشان از قدرت خداوند باشد، مصادیق آن فراوان هست، اندکی به اطرافتان نگاه کنید، مثلا همین جنگ ایران و عراق، در آن زمان، ایران یک کشور تازه استقلال یافته، تحریم اقتصادی شده، تحت فشار امنیتی و رسانه‌ای دنیا قرار گرفته بود که عراق به آن حمله ور شد؛ عراقی تا دندان مسلح، تحت حمایت شدید رسانه‌ای و امنیتی قدرت‌های غربی، مجهز به پیشرفته ترین تسلیحات نظامی دنیا، و سلاح‌های میکروبی و شیمیایی، و...؛ حمایت‌های نظامی دولت‌ها به گونه‌ای بود که ما در جنگ با عراق، از 34 کشور دنیا اسیر گرفته‌ایم(سردار کوثری به نقل از رجا نیوز) خلاصه تمام عوامل مادی دخیل در جنگ به نفع عراق بود، طبیتا نتیجه معادلات به هر طریقی که محاسبه شود/ف به نفع عراق خواهد بود اما نتیجه عکس می‌شود، این معنای آیه‌ای است که در پیام قبلی برایتان نوشتم:

«كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ»(بقره-249)
چه بسا گروه اندكى كه به توفيق خدا بر گروه بسيارى پيروز شدند.

از این دست تصرفات الهی بسیار است، که گاهی انسان با غفلت از کنارشان عبور می‌کند.
دقت بفرمایید ما منکر این نیستیم که پیروزی ایران در قالب همین سنت ها و قوانین الهی شکل گرفت، اما حرف ما این است که خدا همواره اراده خود را از طریق همین قوانین، به شکلی باور پذیر، یا گاهی ناباورانه إعمال می‌کند، و استجابت دعای انسان‌ها نیز از این قاعده مستثنی نیست.

موفق باشید:Gol:

مسلم;559148 نوشت:
مثلا شما با ماشین به مسافرت می‌روید، و خدای نکرده قرار است در ساعت 10 با ماشینی در فلان منطقه تصادف کنید، اما صبح همان روز سفرتان را با صدقه آغاز می‌کنید، یا مادر برای سلامتی شما دعا می‌کند یا...؛ و خداوند اراده می‌کند این خطر را از شما دور سازد، به روش های گوناگون قدرت این را دارد اما یکی از راههایی که ممکن است انتخاب نماید برای جلوگیری این امر، خراب شدن ماشینتان هست، نگاه شما به این حادثه در چارچوب قوانین طبیعی است، اما اراده ای در وراء این امر نهفته است که شما از آن بی خبر هستید و این واقعه را کاملا مادی تبیین می کنید، در حالی که منافات با استجابت دعا ندارد.

با سلام و تشكر
دو تا مطلب هست كه هميشه توي اين بحث اختلاط داشته
1- قوانين هستي(علل طبيعي)
2-خدا(علل غير طبيعي)
وقتي بنده و امثال بنده دعا ميكنيم تا مشكلي حل شود در حقيقت به اين معني است كه از عوامل طبيعي نا اميد شديم و به دنبال عوامل غيرطبيعي(معنوي) هستيم
اگر در مثال شما بدون دادن صدقه آن ماشين خراب نمي شد يعني اينكه قرار نبوده خراب بشه(طبق نظام جاري) ولي اگر صدقه باعث شده كه خراب گردد اين يعني نوعي معجزه
و اساسا استجابت دعا در هنگامي كه عملا از ما كاري برنمي آيد جز معجزه تعريفي ندارد
لذا باز به اين مطلب ميرسيم كه مصداق« توانايي خداوند بر هرچيز» معجزه است و بس(يعني به ميان آمدن عوامل غيرطبيعي)

در غير اين صورت يك فرد مي تواند به خدا(نيرويي وراي نيروي عالم) باور نداشته باشد ولي تحت همين نظامات و قوانين موجود كارها كند

سلام.
نظام جهان مادی، قانون اسباب و وسایل است.
حتی معجزات هم از این قانون تخطی نمی کنند. اما از این باب به آنها معجزه گفته میشود که علم بشر به آن نمی رسد.

یعنی حتی طی العرض هم مبنای علمی دارد، اما بشر آن را کشف نکرده
حتی همان سرد شدن آتش برای حضرت ابراهیم (ع)، نیز مبنای علمی دارد و با اسباب و وسایل صورت گرفته، اما علم بشر هنوز به آن نرسیده، از این باب معجزه است.

نکته ای که راهگشای این بحث است، مسئله "جوهر" و "موثر" می باشد.

مثلا آتش، سوزاننده و گرم است، اما چه کسی این اثر را در آتش قرار داده؟

آیا یکبار این قانون وضع شده و بعد به حال خود رها شده است؟

یعنی خالق یکبار در ابتدا تعریف کرده که آتش باید سوزاننده و گرم باشد، و از آن به بعد آتش سوزاننده و گرم قرار گرفته؟

با بررسی های فلسفی مشخص می شود که دائما و دائما، آتش نیاز دارد که کسی در او این اثر را حفظ کند. کلا از خود جوهر ندارد، هیچ چیز از خود جوهر ندارد، و دائما نیازمند حفظ اثر هستند، یعنی قدرتی باید آنها را حفظ کند و اثر آنها را در آنها ایجاد کند و نگهداری کند.

در نهایت میرسیم به مسئله توحید افعالی (لا موثر فی الوجود الا الله)

اینکه ما می بینیم همه چیز طبیعی است، دلیلش این است که همه چیز از اسباب آن اجرا می شود، اما چه کسی این اسباب را با هم هماهنگ کرده؟
به عبارت دیگر ما یک پدیده را می بینیم، مثلا همان خراب شدن ماشین که مثال زدید، بعد بررسی می کنیم و اینطور تصور می کنیم که این امری طبیعی بوده، مثلا استهلاک ماشین بوده و ...

ما همه شیران، ولی شیر علم (پرچم)
حمله مان از باد بادا دم به دم
ما همه پیدا و نا پیداست باد
جان فدای آنچه ناپیداست باد

اگر نیاز به توضیح بیشتر بود، بفرمایید در خدمت هستم.

[="Tahoma"][="Navy"]

ملّاعلي;553970 نوشت:
سلام
ما در دنيا شاهد اين هستيم كه همه امورمان طبق عوامل مشخص صورت ميگير ند وحتي در مورد اجابت دعاهايمان شنيديم كه خود ما بايد با توكل بر خدا تلاش كنيم و اسبابش را فراهم كنيم
سوالم اينه كه خُب پس محل ظهور اين عبارت كه در خيلي از دعا ها آمده« خداوند بر هرچيزي توانا است» كجاست؟
آنچه كه ما شاهدش هستيم يكسري قوانين تغيير ناپذير است كه با عبارت بالا جور در نمي آيد
منتظر پاسخ شما هستم

سلام
تاثیر همه چیز از خداست لذا آنچه که ما قوانین هستی می نامیم مجاری سریان اراده و مشیت الهی است و او هر آنگونه که بخواهد مسیر این جریان را تغییر می دهد هرچند اغلب چنین نیست و امور طبق قوانین پیش می روند چه اینکه این این مجاری به حق قرار داده شده اند و دلیلی برای تغییر آنها نیست مگر به اراده ای ویژه و مشیتی برتر
یا علیم[/]

AmirOmidvar;561984 نوشت:
اینکه ما می بینیم همه چیز طبیعی است، دلیلش این است که همه چیز از اسباب آن اجرا می شود، اما چه کسی این اسباب را با هم هماهنگ کرده؟
به عبارت دیگر ما یک پدیده را می بینیم، مثلا همان خراب شدن ماشین که مثال زدید، بعد بررسی می کنیم و اینطور تصور می کنیم که این امری طبیعی بوده، مثلا استهلاک ماشین بوده و ...

با سلام و تشكر
سوال من خيلي ساده است ، در مورد اينكه اين قوانين متعلق به چه كسي است نيست
يك خداناباور هم قبول دارد كه عالم قانوني دارد
اما منه نوعي وقتي به پيروي از دعاهاي وارده مي گويم خدايا! تو بر همه چيز توانايي.. يعني كه كارم گيره.. يعني اينكه كار از عوامل طبيعي گذشته.. يعني اينكه منتظر معجزه ام
اصلا قضيه مهمتر از خود حاجت شده.. بدون معجزه چگونه بايد به خداي توانا و دست گيرنده پي برد؟

ملّاعلي;553970 نوشت:
سلام
ما در دنيا شاهد اين هستيم كه همه امورمان طبق عوامل مشخص صورت ميگير ند وحتي در مورد اجابت دعاهايمان شنيديم كه خود ما بايد با توكل بر خدا تلاش كنيم و اسبابش را فراهم كنيم
سوالم اينه كه خُب پس محل ظهور اين عبارت كه در خيلي از دعا ها آمده« خداوند بر هرچيزي توانا است» كجاست؟
آنچه كه ما شاهدش هستيم يكسري قوانين تغيير ناپذير است كه با عبارت بالا جور در نمي آيد
منتظر پاسخ شما هستم

خدا بر هر چیز تواناست زیرا خود خالق مخلوقات است

ملّاعلي;562129 نوشت:
اصلا قضيه مهمتر از خود حاجت شده.. بدون معجزه چگونه بايد به خداي توانا و دست گيرنده پي برد؟

عالم خودش معجزس!ولی برای انسان عادی شده.

ملّاعلي;562129 نوشت:
با سلام و تشكر
سوال من خيلي ساده است ، در مورد اينكه اين قوانين متعلق به چه كسي است نيست
يك خداناباور هم قبول دارد كه عالم قانوني دارد
اما منه نوعي وقتي به پيروي از دعاهاي وارده مي گويم خدايا! تو بر همه چيز توانايي.. يعني كه كارم گيره.. يعني اينكه كار از عوامل طبيعي گذشته.. يعني اينكه منتظر معجزه ام
اصلا قضيه مهمتر از خود حاجت شده.. بدون معجزه چگونه بايد به خداي توانا و دست گيرنده پي برد؟

سلام مجدد.
من اشاره به موضوع کردم، اما ظاهرا نیاز به توضیح بیشتری است.
بنده گفتم چه کسی این اسباب را با هم هماهنگ کرده، نگفتم چه کسی این اسباب را خلق کرده!

میگویید وقتی از دعاهای وارده پیروی می کنید، یعنی اینکه کار از عوامل طبیعی گذشته... خب شما اینطور فکر میکنید که کار گذشته و دعا می کنید، اتفاقا دعای شما مستجاب می شود، و بعد تحقیق می کنید و می بینید که از طریق عوامل طبیعی انجام شده!
نظام، نظام اسباب است و خداوند ارده نموده از طریق اسباب کار انجام می دهد و این سنت اوست.

مثالی می زنم:
فرض کنیم شما گرفتاری دارید و فکر می کنید از عوامل طبیعی کاری بر نمی آید، اتفاقا بعد از چند روز یکی از دوستان قدیمی خودتان را بعد از مدتها دوری در پلیس +10 می بینید، و اتفاقی با او مشغول صحبت می شوید و اتفاقی از مشکلاتان برای او می گویید، و اتفاقی او هم مشکل شما را حل می کند.
خب، شما اگر بررسی کنید می بینید که همه چیز طبیعی و از طریق اسباب انجام شده... مثلا دوستتان برای گرفتن گواهینامه به پلیس +10 مراجعه کرده که طبیعی است، شما هم مثلا برای گرفتن خلافی ماشین به آنجا مراجعه کردید که آنهم طبیعی است.
اما چه کسی این اسباب را با هم هماهنگ کرد تا مشکل شما حل شود؟ چطور دقیقا در یک زمان هر دو نیاز مند حضور در آن مکان شدید؟ و همدیگر را دیدید؟

باز اگر درست منظور شما را متوجه نشدم، بفرمایید تا بیشتر توضیح دهم...

اما در خصوص سئوال دوم
اینکه گفتید بدون معجزه چگونه باید به خدای توانا و دست گیرنده پی برد؟

اگر مقداری با دقت به خودتان، اطرافتان، و اتفاقاتی که در جهان می افتد، خلقت جهان و ... نگاه کنید، سرتاسر معجزه است.

نمیدانم چند سال دارید؟ تا بحال چند بار شده که حقیقتا احساس کنید خطر از بیخ گوشتان گذشته؟ چند بار شده که در مطلبی نا امید شده باشید و بعد از دلسردی و دلشکستگی مشکل شما (از طریق عوامل طبیعی) حل شده باشد. آیا اینها برای پی بردن به خدای دست گیرنده کافی نیست؟
قضیه طوفان شن طبس که در عصر ما اتفاق افتاده و کاملا تمام جزئیات آن قابل بررسی و تحقیق است چه بوده؟

به عظمت جهان، به مورچه، به زنبور عسل، به کائنات، به خودتان، به چشمتان، به دستتان، نگاه کنید، آیا اینها محیر العقول نیست؟ حتی علم بشر هم اذعان دارد که اینها را نمی فهمد و نمیداند چطور کار می کنند، اینها معجزه نیست؟ آیا اینها برای پی بردن به خدای توانا کافی نیست؟

جهانی با این همه علم، کاملا معترف است که هیچ نمی داند، و متحیر است از این نظم جهان، و عاجز است از توضیح بسیاری از مسائل... اینها قدرت خدا را نشان نمی دهد؟ هنوز متحیر هستند که چطور یک مورچه چندین برابر وزن خود را بلند می کند.

جدای از این مسائل آیا تا کنون در زندگیتان مسئله ای ندیدید که دست خدا در آن برای شما واضح باشد؟ هرچند که در تمام مسائل دست خدا واضح است

اما من از سئوال شما در ابتدا و روند تاپیک، احساس می کنم مشکل شما جای دیگری است.... احتمالا حاجتی داشتید که برای آن دعا و سعی بسیار نمودید و بسیار متوسل شدید، ولی حاجتتان برآورده نشده است.
اگر اینطور است، باید سئوال را عوض کنید، سئوال میشود اینکه "علت برآورده نشدن بعضی از حاجات چیست؟"
که این خود بحث جدایی است.

اگر هم منظورتان این است که میخواهید، قدرت خدا را در اجابت دعا در چیزی که علم بشر محال می داند ببینید، مثلا شفا گرفتن بیماری لاعلاج و .... از این نمونه ها زیاد است. کمی تحقیق کنید راحت پیدا می کنید. اگر هم خواستید بگویید تا من نمونه های زیادی را با ذکر نام و آدرس و ... معرفی کنم تا تحقیق کنید.
ولی این را بدانید که حتی اینگونه مسائل نیز از طریق اسباب انجام می شود، ولی مثلا بشر به علم آن نرسیده و آن را خارج از اسباب تصور می کند. در حالی که هیچ کاری خارج از اسباب صورت نمیگیرد، حتی معجزات محیر العقول مانند رد شمس (برگشتن و حرکت معکوس خورشید)

اما بشر چون به علم چگونگی آن دست نیافته و درست اسباب را نمی شناسد، آن را خارج از نظام اسباب تصور می کند.

موفق باشید.

موفق باشید.

با سلام و تشكر

AmirOmidvar;562299 نوشت:
اگر مقداری با دقت به خودتان، اطرافتان، و اتفاقاتی که در جهان می افتد، خلقت جهان و ... نگاه کنید، سرتاسر معجزه

سخن بنده هيچوقت اين نبوده كه جهان خلقت شگفت انگيز نيست
AmirOmidvar;562299 نوشت:
شما اگر بررسی کنید می بینید که همه چیز طبیعی و از طریق اسباب انجام شده...

اين هم مقصود بنده نبوده در پست هاي قبل اسبابو به طبيعي و غير طبيعي تقسيم كردم
AmirOmidvar;562299 نوشت:
اما من از سئوال شما در ابتدا و روند تاپیک، احساس می کنم مشکل شما جای دیگری است.... احتمالا حاجتی داشتید که برای آن دعا و سعی بسیار نمودید و بسیار متوسل شدید، ولی حاجتتان برآورده نشده است

بله همينطوره اما به جوابش رسيدم و اون اينه كه عوامل طبيعي در اون ماجرا به نفع من نبود همين، دو دوتا چهارتا

AmirOmidvar;562299 نوشت:
جدای از این مسائل آیا تا کنون در زندگیتان مسئله ای ندیدید که دست خدا در آن برای شما واضح باشد؟

خير جز همين عوامل طبيعي عامل ديگه ايكه نشان از نيرويي برتر از همه نيروها رو داشته باشه نديدم
AmirOmidvar;562299 نوشت:
اگر هم منظورتان این است که میخواهید، قدرت خدا را در اجابت دعا در چیزی که علم بشر محال می داند ببینید، مثلا شفا گرفتن بیماری لاعلاج و .... از این نمونه ها زیاد است. کمی تحقیق کنید راحت پیدا می کنید. اگر هم خواستید بگویید تا من نمونه های زیادی را با ذکر نام و آدرس و ... معرفی کنم تا تحقیق کنید

بله اما حقيقت اين داستانها هم معلوم نيست ، كتابهايي در اين زمينه نوشته شده كه اين امور را به تلقين مرتبط ميدانند كه اين عنصر در بعضي ها قوي هستند لذا نتيجه ميگيرند و بعضي ها هم خير.
حتي بنده چنيدن ماجرا شنيده ام در مورد كساني كه به مسيحيت روي اورده اند چون خواب حضرت مسيح رو ديده اند
خُب اينها جز القا چه چيز ديگري ميتواند باشد
البته من منكر نيستم، منظورم اينه كه شبهناكند

ملّاعلي;561976 نوشت:
دو تا مطلب هست كه هميشه توي اين بحث اختلاط داشته
1- قوانين هستي(علل طبيعي)
2-خدا(علل غير طبيعي)
وقتي بنده و امثال بنده دعا ميكنيم تا مشكلي حل شود در حقيقت به اين معني است كه از عوامل طبيعي نا اميد شديم و به دنبال عوامل غيرطبيعي(معنوي) هستيم
اگر در مثال شما بدون دادن صدقه آن ماشين خراب نمي شد يعني اينكه قرار نبوده خراب بشه(طبق نظام جاري) ولي اگر صدقه باعث شده كه خراب گردد اين يعني نوعي معجزه
و اساسا استجابت دعا در هنگامي كه عملا از ما كاري برنمي آيد جز معجزه تعريفي ندارد
لذا باز به اين مطلب ميرسيم كه مصداق« توانايي خداوند بر هرچيز» معجزه است و بس(يعني به ميان آمدن عوامل غيرطبيعي)

با سلام و احترام

اولا: معطل شدن شما کنار جاده به واسطه خرابی ماشین در مثالی که عرض کردم به خاطر یک سبب کاملا مادی، یعنی خراب شدن یک قطعه از ماشین بوده است، اما اگر آن را فقط به خاطر این که دخالت ماوراء الطبیعة، در طبیعت بوده است معجزه می دانید، با این نگاه اصل خلقت اولیه هم که بدون اسباب مادی بوده است معجزه خواهد بود، بلکه با نگاه دقیق هر اتفاقی در عالم می افتد را باید معجزه دانست چرا که به اراده ماوراء الطبیعه در طبیعت اتفاق می افتد.
البته ما بر سر لفظ نزاعی نمیکنیم، ولی گذاشتن نام معجزه بر این دست از اراده و افعال الهی صحیح نیست، معجزه تعریف خاص خودش را دارد، معجزه یعنی ظهور امر خارق العادة توسط یک مدعی نبوت به عنوان نشانه صداقتش،(کشف المراد، علامه حلی، ص350) پس شامل شفای یک بیمار به واسطه استجابت دعا و... نخواهد شد.

ثانیا: شما می فرمایید من هرچه که دیدم جریان قوانین طبیعی بوده است، ببینید در خود این چارچوب و قوانین طبیعی، میلیاردها احتمال برای وقوع یا عدم وقوع یک پدیده وجود دارد، مثلا شما تصمیم می‌گیرید به مسافرت بروید، اما برای رسیدن به هدفتان میلیون ها مشکل بالقوه که در چارچوب همین قوانین به شمار می آیند، وجود دارد: ممکن است در هر مقطعی از مسافت ماشینتان خراب شود، ممکن است در ابتدای مسیر حادثه خوب یا بدی در مقصد یا مبدأ، پیش بیاید و به خاطر آن حادثه از سفرتان منصرف شوید، با اندکی تفکر میتوان فهمید هزاران حادثه که می توانند شما را از سفرتان منصرف کنند بالقوه وجود دارند، ممکن است طی یک حادثه طبیعی و مسدود شدن مسیر شما از ادامه سفر منصرف بشوید، ممکن است یکی از همراهان با شما مخالفت کند، ممکن است بیمار بشوید و سفر را به عقب بیندازید، ممکن است و ممکن است و...
چه اشکالی دارد که استجابت دعا توسط خداوند برتری دادن یک احتمال، بر احتمال دیگر باشد، که هر دو در چارچوب قوانین طبیعی تعریف شوند؟ پیروزی ایران بر عراق در جنگ تحمیلی اگرچه با حساب احتمالات، احتمال ضعیفی بود اما بر احتمال دیگر که قوت بیشتری داشت برتری یافت، چه مشکلی دارد در اینکه اراده خداوند را در آن ببینیم که تحت قوانین طبیعی اجرا شده است؟ شما زمانی می توانید بگویید که استجابت دعایی شکل نگرفته که به همه این عوامل وقوع، یا عدم وقوع آنها علم داشته باشید، و بدانید اراده خداوند جریان طبیعی بوده و در تغییر یک احتمال به احتمال دیگر اراده ای نکرده است.
شما از کجا می توانید بگویید مثلا خرابی ماشینتان به اراده جاریه خداوند بوده یا به اراده مخالف جریان طبیعی، به خاطر استجابت دعا؟
ظاهر همه اتفاقات زندگی مادی ما، عادی و طبق قوانین جاریست اما چرا در میان این همه احتمالات فراوان که همه در قالب چارچوب طبیعی هست، فلان احتمال محقق شده است؟

فرض کنید شما در مسافرت به سلامت به مقصد می رسید، در حالی که در ماشین شما هزاران قطعه وجود دارد که هر کدام می تنوانست خراب شود، اما خراب نشد، طبیعتا هر کدام اگر خراب می‌شد باز شما خرابی آن را به پای جریان طبیعی قرار می دادید، در حالی که بالقوه این امکان را دارد که اراده خاصه خداوند آن را خراب کرده باشد. چه منعی دارد؟
در مثال خرابی ماشین که زدم، شما مثال را پذیرفتید اما آن را حمل بر معجزه کردید، از کجا شما در آن لحظه می‌فهمید که معجزه بوده؟ مگر شما از جریان طبیعی حوادث آینده خبر داشتید؟

پس می شود استجابت دعا را اینطور تعریف کرد که «برتری دادن یک احتمال بر احتمالات دیگر که همگی تحت قانون طبیعی و جاری تعریف می‌شوند»، و ما گاهی به خاطر عدم آگاهی از احتمالات و قوت و ضعف آنها در تشخیص دقیق آن عاجز هستیم.

در پناه حق باشید:Gol:

جمع بندی

سوال:
با توجه به این که همه چیز در چارچوب قوانین طبیعی و منظم هست، و هر کسی تا خودش تلاش نکند به نتیجه نخواهد رسید، فلسفه دعا چیست، و جمله «انک علی کل شیء قدیر» (تو بر هر چیزی توانا هستی) چه جایگاهی دارد؟

پاسخ:
اگرچه همه چیز در این جهان آفرینش تابع چارچوب و قاعده منظمی هست، اما:

اولا: اینطور نیست که تلاش انسان به تنهایی او را به اهدافش برساند، بلکه بسیاری از عوامل در رسیدن یا نرسیدن انسان به هدف او نقش دارند که از اختیار انسان خارج بوده و تحت قدرت خداوند هستند، به همین خاطر باید از او مدد بخواهد و اقرار کند که همه چیز به دست اوست.

ثانیا: مادی و قانونمند بودن حوادثی که در اطراف ما اتفاق می افتد نباید ما را از نقش خداوند در اتفاق افتادن آن غافل کند، چراکه خداوند از طریق همین قوانین اراده خویش را محقق می‌فرماید، اینکه از میان احتمالات مختلفی که همه در چارچوب همین نظم موجود هستند، یک احتمال محقق می‌شود به اراده خداوند است، مانند برتری ایران بر عراق در جنگ تحمیلی، پیروزی یک کشور تازه استقلال یافته که دچار کشمکش‌های درونی است بر یک کشوری که تحت حمایت عظیم نظامی و تسلیحاتی ابر قدرت‌ها است طبق محاسبات مادی، احتمال ضعیفی به شمار می‌رفت اما محقق شد، همان‌طور که خود خداوند وعده داده است:
«كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثيرَةً بِإِذْنِ اللَّه‏» (بقره-249)
چه بسيار گروه‏هاى كوچكى كه به فرمان خدا، بر گروه‏هاى عظيمى پيروز شدند.
پس لزومی ندارد که خداوند برای استجابت دعا قوانین عالم را نقض کند، بلکه از طریق همین قوانین انسان را به هدفش می‌رساند، یا او را علی رغم تلاشش از رسیدن به هدف ناکام می‌گذارد، تا جایی که امام علی(ع) این امر را یکی از نشانه‌های خداوند می‌داند:
«عَرفْتُ اللّه سُبحانَهُ بفَسْخِ العَزائمِ ، و حَلِّ العُقودِ ، و نَقْضِ الهِمَمِ» (نهج البلاغة، کلمات قصار، ش250)
من خداوند سبحان را به درهم شكستن عزمها و فرو ريختن تصميمها و برهم خوردن اراده ها شناختم.

ثالثا: ما به همین قوانین طبیعی نیز احاطه نداریم، و لذا برای تحقق هدف همه عوامل را در نظر نمی‌گیریم، پس باید متوسل به کسی شویم که خالق این قواعد و نظام است، قرآن کریم در مورد عدم احاطه ما به علل روزی رسان می‌فرماید:
«و مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا * وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِب‏»(طلاق-2و3)
هرکس تقوا پیشه کند خداوند برای او راه نجات قرار می دهد و روزی اش را از جایی می رساند که گمانش را نمی‌برد.

رابعا: البته اینطور هم نیست که خداوند بدون تلاش انسان‌ها، دعایشان را مستجاب کند، همانطور که در قرآن کریم می‌فرماید:
«إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‏» (رعد-11)
خداوند سرنوشت هيچ قومی را تغيير نمى‏دهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند.
قرآن کریم نفرموده که خداوند قادر نیست، بلکه فرموده هرگز چنین تغییری را إعمال نمی کند، بلکه چون انسان را مختار آفریده، اراده انسان را در سرنوشت او دخیل نموده است.

موضوع قفل شده است