جمع بندی چرا پسران ایرانی برای ازدواج بدنبال بدترین معیارها و طاقت فرساترین شرایط هستن؟

تب‌های اولیه

106 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

خوشبختی;997825 نوشت:
سلام ، عرض احترام خدمت کارشناسان محترم و اعضا
* ( این مشکل شامل همه نمیشه اما مهم هست و جای بحث داره)

من مدت زیادی هست با سؤالاتی درگیرم که جواب قطعی رو پیدا نکردم از این رو در سایت های مشاوره و بین مردم بودم . امروز به سایت دینی اومدم و البته امیدوارم زود تاپیک تایید بشه!


سلام!عرض ادب و احترام خدمت شما خواهر گرامی
بله قطعا هر مشکلی که در روابط اجتماعی بالاخص مسئله مهم ازدواج باشد بسیار مهم است حتی کوچکترین آنها.چون اگر اطلاعات لازم و دانش حل آن را براساس آموزه های دینی و تجربیاتی که در زندگی کسب کرده ایم را نداشته باشیم کوچکترین مشکلات ما را از پای در خواهد آورد.مخصوصا حس اعتماد به نفسمان را که خیلی مهم است!پس سعی کنیم در همه زمینه هایی که ممکن است در زندگی با آن روبرو شویم مطالعات عمیق داشته باشیم تا اگر مشکلی پیش آمد قبل از کمک گرفتن از کسی خودمان با نهایت درایت و دقت بتوانیم مشکلمان را حل کنیم

خوشبختی;997825 نوشت:
سروران گرامی اگر چه معیارها برای ازدواج در افراد متفاوت هست اما متأسفانه طی سال های اخیر برخی معیارهای نادرست مثل یک بیماری خطرناک در بین آقایان ما گسترس پیدا کرده.

من کمی نقد دارم به این جمله شما بایبد بگوئیم هر دو طرف!این تنها آقایان نیستند که معیارهای اشتباهی دارند بلکه در بین خانم ها هم هستند برخی افراد که چنان معیارهای اشتباه و رویاهای دست نیافتنی دارند که وقتی با آنها روبرو می شوی جای بسی تاسف دارد!نمونه عینی آنها را خودم دیده و حس کرده ام!

خوشبختی;997825 نوشت:
طی سال های اخیر علی رغم اینکه مشاوره ها و کتابها خیلی مؤثر بودن اما پسران ما معیارهاشون برای ازدواج کاملا بی ارزش شده تا جایی که نمیدونن "هویت" در رابطه چی هست و بعد از ازدواج چه اتفاقاتی خواهد افتاد.

متاسفانه خیلی ها به این درد هویت دچار هستند فرقی نداره هم دختران و هم پسران دچار این مشکل هستند.چند علت دارد که می توان دلایل آن را بیان کرد.از جمله عدم شناخت خود و مسیر زندگی-عدم آموزش های لازم در خانواده و مدرسه-عدم برنامه ریزی درست در زندگی و تعیین هدف در زندگی-عدم مطالعه برای آگاهی بیشتر و کشیدن خود به سطوح بالای فکری و عقلی و عملی و.......

خوشبختی;997825 نوشت:
مثلا تا چند سال پیش معیار جستجو برای یه دختر خوب ( اخلاق _ بلوغ فکری_ خانواده سالم_ ایمان و اعتقاد بسته به هر دینی _ هنر و خانه داری _ درک و شعور و ....) بود ... در کنار اون برخی مسایل دیگر بسته به نوع فکر افراد هم حائز اهمیت بود مثل پوشش، تفکر، شاغل بودن یا نبودن و ....

بله به نظر من هنوزم هست ولی خیلی کم شده و تقریبا دو طرف در ازدواج در پی اهداف دیگری هستند! و متاسفانه مادیات فعلا حرف اول را می زند!
بلا نسبت دخترهای خوب برخی دخترها در پی ازدواج با یک پسر پولدار هستند که از همه نظر تامین بشوند
برخی پسرها هم دنبال دختری می گردند تا پدرش پولدار باشد تا بتواند اون را از همه جهات حمایت کند!

خوشبختی;997825 نوشت:
اما چیزی که من امرزه میبینم خیلی فرق کرده ، نمیدونم اسمش رو چی باید گذاشت اما مردان ما بدنبال خانم هایی هستند که اخلاق و شأن زن رو زیر سؤال بردن !

بله متاسفانه.هر دو طرف اینگونه اند

خوشبختی;997825 نوشت:
مثلا دختر ساده ای که زندگی ساده و بی حاشیه ای رو داره رها میکنن و بدنبال دختری هستن که چند دوست پسر داشته و احتمالا رابطه جنسی متعددی رو با خودشون و دیگران برقرار کرده.

این یکی مشکل جدی هست اگر ما انتقاد پذیر باشیم و واقعا پی به اشتباه خودمان ببریم و نقد دلسوزانه افراد را بدون تعصب بپذیریم می بینیم که این رها کردن نیز می تواند یکی از دلایلش خود ما باشیم.اما روزگاری بدی شده که اولا ما نقدپذیر به هیچ عنوان نیستیم و خودمان را عقل کل می دانیم و خود را برتر از دیگران می بینیم و بقیه را افرادی ساده لوح!
متاسفانه ما انتقاد را می بینیم ولی نحوه بیان آن را نمی دانیم و با بیان غلط و اشتباه باعث عصبانیت فرد مقابل می شویم که خوب تبعات زیادی دارد!
یکی از دلایل این رها کردن عدم جنب و جوش در خانم هست.نمی گویم همه اینگونه اند ولی هستند افرادی که هیچ حسی را به طرف مقابل منتقل نمی کنند.حس شادی-حس درک متقابل-ابراز عش قو علاقه-حس دوست داشتن-حس حمایت کردن- و......ده ها مورد دیگر
دختران به قول شما روشنفکر خیلی به مراتب اکتیو تر و پر انرژِی تر از دختران به قول شما ساده و بی حاشیه هستند.آنها در زندگی ریسک زیادی می کنند ولی دختران ساده نه!زندگی یکنواختی دارند.زندگی پستی و بلندی زیادی دارد با یکنواختی در زندگی شاهد زندگی کسل کننده ای خواهیم بود ولی وقتی موج مثبت در زندگی باشد شاهد هیجانات خوبی خواهیم بود
ولی من دوستی دختر و پسر را قبول ندارم و هر کسی براساس زندگی که دارد باید فرد مناسب خود را پیدا کند.اسلام راههای خوبی برای این نوع کار درنظر دارد که فکر می کنم همه ما کم و بیش با آنها آشنا هستیم.اگر آشنا نیستیم برویم مطالعه کنیم و بیاموزیم.

خوشبختی;997825 نوشت:
با گفتن جمله ی ( گذشته ی اون فرد بمن مربوط نیست) سر خودشون کلاه میذارن در حالی که گذشته امروز رو ساخته و آینده رو تحت تأثیر قرار میده!

همه چیز در زندگی مهمه!حتی گذشته افراد

خوشبختی;997825 نوشت:
الان دخترانی که بدنبال مسافرت های مجردی ، مهمانی های مختلط بصرف مشروب و ... هستن ، دخترانی که رابطه های متعدد و عیان داشتن و ذره ای پشیمان نیستن، دخترانی که خانواده های ناسالم دارن و در محیط فکری آلوده از نظر روانشناسی رشد کردن. دخترانی که تا ساعت پایانی شب خارج از منزل در کافه ها مشغول گپ زدنن یا در سفره خانه ها به قلیان کشیدن مشغولن رو ترجیح میدن.... حتی دختران کم سن و سالی که به بلوغ لازم نرسیدن و فقط اندام جنسی اونا بالغ شده!!!

متاسفانه این یک زخم کهنه جامعه ماست که فکر نمی کنم حالا حالا ها خوب بشود ولی در مقابل ما باید این قدری از همه جهات مثبت خوب باشیم تا جذابیت های ما خیلی بهتر و بالاتر باشد تا بهتر دیده شویم....نه صرفا ظاهری بلکه عمیقا و باطنی...چون به مرور زمان اگر این باطنمان خوب پخته شده باشد در گفتار و رفتارمان نمود پیدا می کند مثل شهدایی که هنوز بعد از گذشت سی سال دوستان شهداء از گفتار و رفتار انها خاطراتی را بیان می کنند که بزرگترین نظریه پردازان و مشاوران نیز هنوز به گرد پایشان نیز نمی رسند!
اینگونه دختران در خانواده تربیت درستی نشده اند!اگر تربیت درست می شدند قطعا وقتی بعد از خانواده قدم به محیط دیگری گذاشتند در پی یافتن افراد مشابه خود بودند نه اینکه افرادی را بیابند که با آنها افکار و رفتار آنها کاملا ضدیت دارد!
هدف و مسیر زندگی را نیز گم کرده اند و به شدت نیازمند کمک هستند ولی فعلا از نظر عقلی و فکری و رفتاری در جای دیگری هستند!

خوشبختی;997825 نوشت:
این مشکل از کجاست؟ چرا معیارهای خوب و بد در جامعه ی ایران عوض شده؟

مشکل از خود ماست!بهش فکر کنید!
چون ذائقه ها فرق کرده!وقتی که ما با دنیایی از فوران اطلاعات مواجه می شویم و توقعات و خواسته هایمان بالا می رود و هزینه هایمان کفاف آن را نمی دهد با به بیراهه رفتن سعی می کنیم آن را به دست بیاوریم یا جبران کنیم!

خوشبختی;997825 نوشت:
وقتی چنین دخترانی ازدواج میکننند نباید این ذهنیت بوجود بیاد که یک شبه فردی تغییر خواهد کرد

مطمئن باشید به هیچ عنوان تغییر نخواهند کرد مگر به ندرت چون استثناء همیشه وجود دارد! مثل بازیگر آمریکایی لیندسی لوهان

خوشبختی;997825 نوشت:
بالعکس از این به بعد اون مرد خانمش رو باید با تمام حواشی و شرایطش بپذیره اینجاست که کم کم اهمیت ازدواج با افراد سالم از نظر روانی و جسمی هویدا میشه.

اگر خودمان را بشناسیم قطعا فردی را انتخاب خواهیم کرد که تا حدودی شبیه خودمان باشد بعد باید هر دو طرف به هم کمک کنند تا همدیگر را از همه جهات بالا بکشند!

خوشبختی;997825 نوشت:
متاسفانه مردان دیر متوجه این آسیب ها میشن

مردها متوجه می شوند ولی بروز نمی دهند و مردهایی که چنین انتخاب های بدی دراند فقط در پی سوءاستفاده هستند و لاغیر!!!

خوشبختی;997825 نوشت:
ضربه ی اون متوجه دخترانی میشه که زندگی معمولی دارن و دختران موجهی هستن

شاید دختران ساده ضربه بخورند ولی با به روز رسانی خود و تغییر اساسی در زندگی می توانند همانند الماس گرانبهایی بدرخشند همانند پسران و دخترانی که الان این چنین هستند!

خوشبختی;997825 نوشت:
شاید یکی از دلایل بالا رفتن سن ازدواج در بین دختران همینه.

این یک بحث مفصل داره که چرا سن ازدواج دختران بالا می رود!این خودش یک تایپیک متفاوت می طلبه ولی چون برخی از دختران نقدپذیر نیستند بهتره در موردش هیچی نگیم! پسرها هم همین طور هستند!

خوشبختی;997825 نوشت:
راهکارها چی هست و چرا مردان معیارهاشون به بدی ها و کاستی ها گرایش بیشتری پیدا کرده؟

راهکار ساده ای دارد ولی عملی کردن آن یک جهاد مالک اشتر گونه می خواهد!

سلمان 313;998289 نوشت:

دختران به قول شما روشنفکر خیلی به مراتب اکتیو تر و پر انرژِی تر از دختران به قول شما ساده و بی حاشیه هستند.آنها در زندگی ریسک زیادی می کنند ولی دختران ساده نه!زندگی یکنواختی دارند.زندگی پستی و بلندی زیادی دارد با یکنواختی در زندگی شاهد زندگی کسل کننده ای خواهیم بود ولی وقتی موج مثبت در زندگی باشد شاهد هیجانات خوبی خواهیم بود


البته استارتر محترم خودشان بهتر می توانند منظورشان را بگویند اما من فکر نمی کنم منظور ایشان از ساده بودن این چیزهایی بود که شما گفتید. سادگی اگر در پوشش و آرایش باشد چه اشکالی دارد؟
آیا چنین دختری حتما آدم بی انرژی و حوصله سربری هست؟
یک انسان چه دختر چه پسر می تواند در عین ساده و بی آلایش بودن بسیار پرانرژی و فعال باشد. می تواند پر از شور و هیجان باشد.
البته شما اسمی از دخترهای متدین نیاوردید ولی من لازم می بینم اینجا از این مدل دخترها هم دفاع کنم چون دید پسرها حتی پسرهای متدین هم نسبت به این دختران در بسیاری موارد اشتباه است.
پسرها وقتی رفتار دخترهای بی قید و بند را می بینند که چه طور با آنها بگو و بخند دارند و از گفتن خیلی حرفها و رفتارها ابایی ندارند این در نظرشان آن دخترها را جذاب وخوش اخلاق و مهربان و ... نشان می دهد. اما همین پسرها وقتی دختران مذهبی را می بینند که در برخورد با نامحرم حد وحدود را رعایت می کنند و هر رفتاری را بروز نمی دهند به اشتباه گمان می کنند که این دخترها احساس و مهربانی و شور و عشق و ... درونشان وجود ندارد. در حالیکه همین دخترها در جمع های دوستانه خودشان بسیار بشاش و اهل شادی و خنده هستند. اما خوب چون جلوی پسرها این رفتارها بروز نمی دهند پسرها برداشت دیگری از آنها دارند.
حتی پسرهای مذهبی هم کم و بیش همین اشتباه را در مورد دختران مذهبی می کنند.

البته قبول دارم که بعضی دختران رفتارشان اشتباه است و آنقدر تلخی و بداخلاقی در رفتارشان هست که هر کسی از آنها گریزان است ( و البته این بداخلاقی ها ربطی به دینداربودن یا نبودن آنها ندارد) اما قرار هم نیست برای اینکه پسرها خوششان بیاید دختران حد و مرز رابطه با نامحرم را بشکنند.

سپیده دم;998279 نوشت:
راه حلی که برای خودم یافتم کناره گیری از آدمهای دنیا و ازدواج نکردن است. که البته آن را به شما توصیه نمی کنم. این طوری دیگر نگران ظاهرم نیستم. نگران این نیستم که آیا حالا این خواستگاری که قراره بیاد ،منو می پسنده یا نمی پسنده آیا اگه پسندید مامانش هم می پسنده ؟ مامانه پسندید خواهرش چی ؟ حالا اگه ازدواج کردیم و یه دختر خوشگل تر از من دید چی پیش میاد؟ سر کارش با همکارای خانوم چه جوری رفتار میکنه؟ ووو...
کلا بی خیال ازدواج شدم در عوض دیگه این دغدغه ها را هم نخواهم داشت.

حرف هایِ قبل از این بخش را قبول دارم؛ولی این بخش را قبول ندارم.
نمی خواهم حرف های کلیشه ای درباره فواید ازدواج بزنم. واقعیّت را بخواهید شما برای رهایی از مشکلاتی که در هر ازدواجی پیش می آید، کُلّاً قید ازدواج را زده اید. در اصطلاح روانشناسی به این واکنش در برابر یک مسأله، «الگوی اجتنابی» می گویند. این الگویِ رفتاری در خوشبینانه ترین حالتِ ممکن، در دراز مدّت باعث ایجاد و تداومِ اضطراب و افسردگی می شود.
من زن هایی را می شناسم که بدترین حالتی که هر زنِ ایرانی می تواند تصوّر کند_ یعنی هَوو _ بر سرشان آمده است. درست است که این خانم ها در ابتدا دچار سردرگمی، افسردگی و اضطراب شده اند و به هر راهی فکر کرده اند؛ اما با صبر و استقامت و ماندن در همان زندگی، به جایی رسیده اند که پس از سال ها دوباره به فکر رشد و پرورش استعدادهایشان افتاده اند. این رویدادِ تلخ از نظر خانم ها (ازدواجِ مجدّدِ شوهر) برای این خانم ها تلنگری محکم بود که دست از برخی ویژگی های نامطلوب در وجودشان بردارند، شجاع تر بشوند و در پِیِ رشد و شکوفاییِ توانایی هایشان باشند.

سپیده دم;998279 نوشت:
ازدواج نکردن است.

امید;998307 نوشت:
«الگوی اجتنابی» می گویند.

باسلام خداقوت ببخشید یه سوالی دارم ممکنه این موضوع برای آقایان هم اتفاق بیفته ؟

یا این موضوع ویژه برای خانم ها اتفاق میفته؟

چون ما تو فامیل پسر کم نداریم که به این نتیجه رسیدن Smile

سپیده دم;998279 نوشت:
سلام اسم کاربریتون خیلی زیباست آفرین!

خوب وقتی که دخترها اینقدر راحت در دسترس شدند بدیهی هست که توقعات بالا خواهد رفت .

در واقع اگر بخواهیم منصفانه نگاه کنیم خود ما دخترها هم در این قضیه مقصریم

کلا بی خیال ازدواج شدم در عوض دیگه این دغدغه ها را هم نخواهم داشت.

سلام خیلی ممنون از لطف شما

من این جملات رو خیلی پسندیدم .
بله ! اگر دو تا آدم معمولی بگن این دو جمله بالا درسته همه ی زن ها بهش حمله ور میشن چون همیشه فکر میکنن حقوقشون از دست رفته یا یکی میخواد بر ضدشون حرفی بزنه در حالی که هر مطلبی که یک سر مشکل به اون بر میگرده باید بررسی و رفع بشه و در آخر نفعش باز به خانم ها بر میگرده! اینجا بحث حال خوب برای همه هست.

در دسترس بودن باعث شد شان یک دختر و زن پایین بیاد . این نباشه اون!! به همین سادگی!

یعنی اگر یکی بخواد رابطه ی عاطفی و جنسیش رو فقط و فقط با همسر قانونی خودش شریک بشه و در دوستی هدرش نده مرد دو انتخاب داره؛

۱. دخترانی که در مدت دوستی مرد رو از نظر جنسی و عاطفی سیراب میکنن ، فوقش طرف یه خرجی هم براشون بکنه...
۲. زنان هرزه که کاسبیشون همینه.

این خیلی بده و اگر دنبال مقصر باشیم یک سر بر میگرده به اینها.

شما از چه زمانی به بعد بی خیال شدین؟ آیا گزینه های ازدواج شما مسایلی رو داشتن یا ...؟

نقل قول:

شما از چه زمانی به بعد بی خیال شدین؟ آیا گزینه های ازدواج شما مسایلی رو داشتن یا ...؟

عزیزم من اینها رو نگفتم که شما هم فکرتون به سمت ازدواج نکردن بره. خدا منو ببخشه اگه چنین فکری را القا کردم. من شرایطم فرق می کرد همه اش قابل ذکر نیست اما در همه این سالها شخصی که هم کفو خودم باشد پیدا نکردم البته سختگیر هم نبودم ولی خوب نشد. الان دیگر در سنی هستم که دیگر حوصله خواستگاری و این حرفها را ندارم.

راستش بلد نیستم لینک بدم اما توی انجمن قسمت ازدواج_ مراحل ازدواج که بروید یک تاپیک با اسم" از روبه رو شدن با خواستگار جدید واهمه دارم" هست اونجا اسم کاربریم "مهربون "هست . کمی راجع به این مشکلم توضیح دادم. اگر خواستید اون رو مطالعه کنید.
موفق باشید

سلمان 313;998289 نوشت:
سلام!عرض ادب و احترام خدمت شما خواهر گرامی

راهکار ساده ای دارد ولی عملی کردن آن یک جهاد مالک اشتر گونه می خواهد!

سلام خدمت شما
بله درسته در هر دو چه زن و چه مرد معیارهای نادرست وجود داره، اما شاید من میخواستم از دید خودم که دخترم درباره ی مردها حرف بزنم.
علت اصلی اون این هست من یک دخترم ، هر کاری کنم که بچشم شما جذاب بشم از عمل های زیبایی بدن تا هر گونه رفتار و کردار این شما ( یک مرد) هستید که میتونید به بالا پایین پریدن من اهمیت ندین!

فکر میکنین وقتی یک زن لباس عجیب غریب میپوشه یا رفتارهای خارج از عرف اجتماعی داره برای چه کسی اینهمه آماده شده؟ صرفا یک خانم دیگر ؟ نه. قطعا بدنبال نگاه های جنس مخالف و تایید در نظر اونهاست. قطعا بدنبال دیده شدن و برتری پیدا کردن هست. متفاوت تر بودن.
خب اینجا اگر مردی به سادگی عبور کنه چه اتفاقی میافته؟

داف و پلنگ و شاخ از جامعه ی ایرانی حذف میشه! بهمین دلیل من سر پیکان رو به طرف مردها گرفتم.

برای مورد بعد مشکل از افکار ماست ، اینکه سادگی را به ریاضت و یکجانشینی و بی رنگ و لعاب بودن تعبیر کنیم ! صرفا سادگی به معنی غیر اکتیو بودن نیست . یک دختر ساده میتونه اکتیو ، زیبا و شاد باشه فقط نمیخواد؛

۱. رابطه ی ناسالم داشته باشه
۲. سیگار و مشروب و قلیان رو امتحان کنه
۳. خالکوبی و جراحی هایی مربوط به فرقه های شیطانی داشته باشه
۴.باورهاشو تغییر بده
۵. با کسانی که کوچکترین نسبتی با اونها نداره راهی کوه و دشت و جنگل بشه، اونم هم جنس مذکر و داستان پنبه و آتش
و ده ها مورد دیگه.

ما باید دربارهی کلمه سادگی بیشتر بدانیم .

امید;998307 نوشت:
حرف هایِ قبل از این بخش را قبول دارم؛ولی این بخش را قبول ندارم.
نمی خواهم حرف های کلیشه ای درباره فواید ازدواج بزنم. واقعیّت را بخواهید شما برای رهایی از مشکلاتی که در هر ازدواجی پیش می آید، کُلّاً قید ازدواج را زده اید. در اصطلاح روانشناسی به این واکنش در برابر یک مسأله، «الگوی اجتنابی» می گویند. این الگویِ رفتاری در خوشبینانه ترین حالتِ ممکن، در دراز مدّت باعث ایجاد و تداومِ اضطراب و افسردگی می شود.
من زن هایی را می شناسم که بدترین بالیی که هر زنِ ایرانی می تواند تصوّر کند_ یعنی هَوو _ بر سرشان آمده است. درست است که این خانم ها در ابتدا دچار سردرگمی، افسردگی و اضطراب شده اند و به هر راهی فکر کرده اند؛ اما با صبر و استقامت و ماندن در همان زندگی، به جایی رسیده اند که پس از سال ها دوباره به فکر رشد و پرورش استعدادهایشان افتاده اند. این رویدادِ تلخ از نظر خانم ها (ازدواجِ مجدّدِ شوهر) برای این خانم ها تلنگری محکم بود که دست از برخی ویژگی های نامطلوب در وجودشان بردارند، شجاع تر بشوند و در پِیِ رشد و شکوفاییِ توانایی هایشان باشند.

استاد گرامی حرفهایتان را قبول دارم اما دیگر حال و حوصله عمل کردن ندارم. من تنهایی را دوست دارم و ازش فرار نمی کنم.
وقتی آدم چیزی رو بخواد ولی بهش نرسه غیر از ناراحتی و یاس چه ثمری برای آدم داره؟
ولی اگه کلا بی خیالش بشه دیگه غصه نداشتنش رو هم نمی خوره.

اللیل والنهار;998309 نوشت:
باسلام خداقوت ببخشید یه سوالی دارم ممکنه این موضوع برای آقایان هم اتفاق بیفته ؟

خودداری از ازدواج به خاطر ترس از مشکلات پس از آن، در مردهای جوان نیز ممکن است ایجاد شود.
اما دلایلِ خودداریِ مردها شاید متنوّع تر از زن ها باشد.

سپیده دم;998325 نوشت:
وقتی آدم چیزی رو بخواد ولی بهش نرسه غیر از ناراحتی و یاس چه ثمری برای آدم داره؟
ولی اگه کلا بی خیالش بشه دیگه غصه نداشتنش رو هم نمی خوره.

من نمی گویم:«شما حق ندارید ناراحت شوید». هر انسانی وقتی به خواسته اش نمی رسد، غمگین می شود و غصّه می خورد. این یک واکنشِ طبیعی است. حرف من این است که بهتر است پس از احساس غم و ناامیدی در پیِ نرسیدن به خواسته تان، از الگوی مقابله ای جایگزین استفاده کنید.

اگر دوست ندارید به این بحث به صورت عمومی ادامه دهید، می توانید مشکلی که دارید را به صورت خصوصی مطرح نمایید؛ تا «در حدّ توان» به شما کمک کنم.

امید;998341 نوشت:
اما دلایلِ خودداریِ مردها شاید متنوّع تر از زن ها باشد.

سلام مجدد

متوجه توضیحات نشدم Blum 3 Beee

متنوع تر از زنها باشد یعنی ممکنه اصلا علتش مشکلات قبل و بعد از ازدواج نباشه؟

یعنی خانمها ممکنه علتش فقط مشکلات قبل از ازدواج باشه که همچین رفتار کنند؟

البته این آقایونی که عرض کردم یه سری معمولی و موجه هستند یه سری نه ولی خب تصمیم گرفتن که ازدواج نکنند

اللیل والنهار;998348 نوشت:
متنوع تر از زنها باشد یعنی ممکنه اصلا علتش مشکلات قبل و بعد از ازدواج نباشه؟

همان طور که قبلا در همین موضوع گفتم، هر پدیده یِ اجتماعی ممکن است علل مختلفی داشته باشد. علت ازدواج نکردنِ جوانان هم متعدّد است. بله، بعضی مردهای جوان ازدواج نمی کنند و این فرار از ازدواج به خاطر مشکلات قبل یا بعد از ازدواج نیست. به عنوان مثال: عدّه ای از پسرهای جوان به این خاطر ازدواج نمی کنند که با داشتنِ شریک جنسی از جنس مخالف، نیازی به ازدواج در خود احساس نمی کنند. قبلا گفته ام که من با این جور افراد صحبت کرده ام و با فرهنگِ آنها آشناییِ خوبی دارم. به علّت برخی ملاحظات، نمی توانم دیدگاه های این افراد را به صورت واضح در این سایت بیان کنم. ولی خوب است بدانید که متأسفانه یکی از دلایلِ جرأتِ زیادِ این افراد در هوسرانی هایشان، اشتباهات برخی خانم ها و به قول یکی از دوستان، «در دسترس بودنِ بیش از حدِّ این خانم ها» می باشد که خود را به راحتی در اختیار این افراد قرار می دهند.

قدیما;998262 نوشت:
سلام و عرض ادب

خندوانه.البته از نظر من برنامه فوق العاده ای ولی بهتر بعضی از شوخی ها را نکند

چند روز پیش در صدا و سیما تبلیغ کارخانه فولاد و ذوب آهن را یک خانم چشم زاغ با دو کیلو آرایش انجام می داد،من که خیر سرم ادعا مذهبی بودن دارم چشمم می افتد،بعد از مردم انتظار داشته باشم دنبال جذابیت های جنسی نباشید.

چه انتظاراتی دارید،طرف از گشنگی خودش را آتش می زند کسی به اعتراضش رسیدگی نمی کند.

موفق و سلامت باشید

من خندوانه رو دنبال نمیکنم . میتونین بگین شوخی اونها چه بود؟

قدیما;998269 نوشت:
اولش که ماهواره آمد از هرکسی می پرسیدیم برای چی ماهواره خریدید می گفتند برای مستند های علمی و حیات وحش و رازبقا، ولی هر وقت می رفتیم خانه آنها داشتن فیلم های هالیوودی و یک نوع دیگر رازبقا می دیدند.

یک مستند علمی هم داشت به "حریم سلطان" خیلی طولانی بود، مرد های ایرانی هم که عاشق تاریخ هستند و کاملاً با زندگی نامه خرم سلطان آشنا شدند.

قاعدش همینه اوایل از روی ترس بود.
فیلم هالیوودی میدیدن.. خب درست ، چهار تا موزیک ویدئو و رقاص هم روش. فکر میکنین چرا؟ تماما برای جاذبه های جنسی هست؟ پس دختران و زنان چرا میبینن؟!

اگر این سوال رو از خودمون بپرسیم میبینیم باز برگشتیم به هیجان و شادی و سرگرمی. که اونو در سریال خودمون و آهنگ هزار بار تکرار فلانی پیدا نکردن.
بارها و بارها سریالی پخش میشه و هرگز فراموش نمیشه بلکه از شبکه ای به شبکه دیگر دست به دست میشه.

مردم یک فیلم جذاب میبینن و حالا در خلالش صحنه های جنسی رو هم زیارت میکنن.

پ

سپیده دم;998320 نوشت:
عزیزم من اینها رو نگفتم که شما هم فکرتون به سمت ازدواج نکردن بره. خدا منو ببخشه اگه چنین فکری را القا کردم. من شرایطم فرق می کرد همه اش قابل ذکر نیست اما در همه این سالها شخصی که هم کفو خودم باشد پیدا نکردم البته سختگیر هم نبودم ولی خوب نشد. الان دیگر در سنی هستم که دیگر حوصله خواستگاری و این حرفها را ندارم.

راستش بلد نیستم لینک بدم اما توی انجمن قسمت ازدواج_ مراحل ازدواج که بروید یک تاپیک با اسم" از روبه رو شدن با خواستگار جدید واهمه دارم" هست اونجا اسم کاربریم "مهربون "هست . کمی راجع به این مشکلم توضیح دادم. اگر خواستید اون رو مطالعه کنید.
موفق باشید

نه بابا خواهش میکنم این حرفو نزنین ... خدا میدونه من شدیدا ازدواجیم .. تلاش ها هم برای آروم کردنم بی ثمر بوده Lol

خوشبختی;998351 نوشت:
من خندوانه رو دنبال نمیکنم . میتونین بگین شوخی اونها چه بود؟

سلام

شرمنده،خیر

http://www.jahannews.com/analysis/529829/
http://akharinkhabar.ir/cinema/4476062

قدیما;998357 نوشت:
سلام

شرمنده،خیر

http://www.jahannews.com/analysis/529829/
http://akharinkhabar.ir/cinema/4476062


بله لینکو دیدم.
میدونید ما وقتی درباره یه مطلب صحبت میکنیم به هزار و یک مسئله ی دیگر میرسیم. واقعا همه چیز در هم گره خورده و تموما بخاطر این هست جایی کم گذاشته شده.

برنامه ی خندوانه بت هست! چون هیچ برنامه ای در تلویزیون مثل اون نیست، اگر مردم بخوان بخندن یکبار هم که شده برنامه رو میبینن! ممکنه برنامه مثبت باشه و ممکنه هم هست منفی از آب در بیاد.
این انتخاب مخاطب نیست بشینه فلان شوخی زشت ، با فلان صحنه ی بد رو ببینه بلکه اجبار هست.
شما انتخاب دیگری نداری و اگر قرار باشه ماهواره روشن نشه خندوانه بهترین انتخابه!

من هم شوخی نامتعارف یا برنامه های بی محتوا رو نمیپسندم اما جایگزین های خوب وجود ندارن.

خوشبختی;998354 نوشت:

نه بابا خواهش میکنم این حرفو نزنین ...


انشالله بهترین سرنوشت براتون رقم بخوره@};-

امید;998346 نوشت:
من نمی گویم:«شما حق ندارید ناراحت شوید». هر انسانی وقتی به خواسته اش نمی رسد، غمگین می شود و غصّه می خورد. این یک واکنشِ طبیعی است. حرف من این است که بهتر است پس از احساس غم و ناامیدی در پیِ نرسیدن به خواسته تان، از الگوی مقابله ای جایگزین استفاده کنید.

اگر دوست ندارید به این بحث به صورت عمومی ادامه دهید، می توانید مشکلی که دارید را به صورت خصوصی مطرح نمایید؛ تا «در حدّ توان» به شما کمک کنم.

سلام.
من هم سوالی داشتم .
اگر کسی مشکی برایش پیش آمده باشد که ناتوان در ازدواج است و فشاری بر وی است شما چه راهکاری ارائه می دهید ؟

مضطرب;998377 نوشت:
سلام.
من هم سوالی داشتم .
اگر کسی مشکی برایش پیش آمده باشد که ناتوان در ازدواج است و فشاری بر وی است شما چه راهکاری ارائه می دهید ؟

سلام
سؤال شما بسیار کلّی است. برای انواع و اقسامِ مشکلات در ازدواج و زندگیِ زناشویی، روش ها و راه حلّ های مختلف و متعدّدی وجود دارد. اگر شما نوشته های من را در موارد مختلف پیگیری نموده باشید، می بینید که برای مشکلات مختلف، راه حلّ های مختلفی ارائه می دهم.

امید;998386 نوشت:
سلام
سؤال شما بسیار کلّی است. برای انواع و اقسامِ مشکلات در ازدواج و زندگیِ زناشویی، روش ها و راه حلّ های مختلف و متعدّدی وجود دارد. اگر شما نوشته های من را در موارد مختلف پیگیری نموده باشید، می بینید که برای مشکلات مختلف، راه حلّ های مختلفی ارائه می دهم. اگر دوست ندارید مشکل را به صورت عمومی مطرح کنید، می توانید مانند برخی دوستان با پیام خصوصی مشکلتان را مطرح کنید تا من «در حدّ توان و آگاهیِ خود» راه حلّ برای آن ارائه دهم.

سلام فرض کنید مشکلی بی درمان وجود دارد .

خوشبختی;997825 نوشت:
مثلا دختر ساده ای که زندگی ساده و بی حاشیه ای رو داره رها میکنن و بدنبال دختری هستن که چند دوست پسر داشته و احتمالا رابطه جنسی متعددی رو با خودشون و دیگران برقرار کرده. متاسفانه بدلیل روشنفکری! این مسایل رو نادیده میگیرن و با گفتن جمله ی ( گذشته ی اون فرد بمن مربوط نیست) سر خودشون کلاه میذارن در حالی که گذشته امروز رو ساخته و آینده رو تحت تأثیر قرار میده!

من خودم چهارسال دانشگاه بودم و دو سال سربازی و توی این مدت با هزارتا پسر سر و کار داشتم. هیچ کس به دنبال همچین دختری نیست؟

ابوالبرکات;998422 نوشت:
من خودم چهارسال دانشگاه بودم و دو سال سربازی و توی این مدت با هزارتا پسر سر و کار داشتم. هیچ کس به دنبال همچین دختری نیست؟

از قلم من قبول کنین.

مضطرب;998410 نوشت:
سلام فرض کنید مشکلی بی درمان وجود دارد .

سلام

وقتی مشکلی در زندگیِ فرد به وجود می آید، هر فردی ممکن است واکنش هایی نشان دهد. «مهارت های مقابله ای» تلاش هایی است که فرد برای کاهشِ استرسِ ناشی از مشکل انجام می دهد.
دو نوع مقابله به صورت کلّی وجود دارد:
۱ . مقابله مسئله مدار ۲ .مقابله هیجان مدار.
هر کدام از روش های مقابله فوق، به دو نوع سالم و ناسالم تقسیم می شوند.
در مقابله مسئله مدار فرد سعی می کند برای از بین بردنِ استرسِ ناشی از مشکل، آن مشکل را به گونه ای حلّ نماید. روش هایی مانند: مشورت با یک روانشناس خبره و گرفتنِ راهکار، برنامه ریزی، جمع آوری اطلاعات، مطالعه کردن و استفاده از روش حلّ مسأله همگی انواعی از مقابله مسأله مدارِ سالم می باشند. دزدی کردن، به زور متوسّل شدن، استفاده از خشونت و تهدید و پرخاشگری، بزهکاری، آسیب زدن به خود یا دیگران نیز از انواع مقابله مسأله مدارِ ناسالم می باشند.

گاهی فرد قادر به حلّ مسأله و مشکل از طریقِ مقابله مسأله مدارِ سالم نمی باشد. لذا سعی می کند خود را آرام کند، احساساتش را مدیریّت نماید تا بتواند ناراحتی اش را کاهش دهد. به این نوع مقابله، «مقابله هیجان مدار» می گویند.

دعا و نیایش، تخلیه و ابراز هیجان مثل گریه کردن، نوشتنِ احساسات در یک برگه کاغذ به زبان ساده و به دور از هر جمله ادبی و سپس پاره کردن کاغذ، گفتگوی درونی مانند دلداری دادن به خود، دادن معنی مثبت به آنچه رخ داده، توکل، صبر، درددل کردن با دوستان و آشنایان و استفاده از مِدیتِشِن و ورزش، همگی انواعی از مقابله هیجان مدارِ سالم می باشند.
سیگار کشیدن و پناه بردن به مواد مخدر و الکل و مواد روان گردان، به خواب و خیال و رویا فرو رفتن نیز اقسامی از مقابله هیجان مدارِ ناسالم می باشند.

مقابله هیجان مدار به فرد کمک میکند تا آرامش خود را بدست بیاورد. وقتی فرد آرامش داشته باشد، بهتر می تواند فکر کند، برنامه ریزی نماید و از روش حل مسئله استفاده کند. اما اگر فرد آرامش نداشته باشد، از مقابله ها و حل مسأله های خطرناک و ناسالم استفاده می کند و از راه حل های عجولانه برای فرار از موقعیت های استرس زا استفاده می‌کند. در این حالت نه تنها مشکل حل نمی شود، بلکه مشکل های دیگری ایجاد می شود که ضرر آن مشکلات از مشکل اولیه بیشتر است.
هدف مقابله مسئله دار تغییر شرایط استرس آفرین است تا وضعیت بهبود پیدا کند؛ اما هدف مقابله هیجان مدار مدیریت هیجان ها و احساساتِ ایجاد شده در موقعیت استرس زاست.
مقابله هیجان مدار سالم باعث کاهش موقت استرس و نگرانی ناشی از روبه رو شدن با موقعیت های پیچیده می شود؛ اما فقط آرام می کند و اقدام عملی برای حل مسأله انجام نمی دهد و در نتیجه مسأله را حل نمی کند.
اما مقابله هیجان مدار ناسالم نه آرامش می دهد و نه مشکل را حل می کند؛ بلکه آسیب روانی و اجتماعی به فرد وارد می کند.
فردی که می خواهد در واکنش به یک مشکل موفق عمل نماید، باید از هر دو نوعِ مقابله مسأله مدار و هیجان مدارِ سالم به صورت همزمان استفاده کند.

البته افرادی که دچار مشکلی می شوند و استرس زیادی احساس می نمایند، به راحتی نمی توانند از راهبردها و روش های مقابله مسأله مدار یا هیجان مدارِ سالم بهره ببرند. زیرا در شرایط استرس زا، دچارِ «دید تونلی» می شوند.

دید تونلی چیست؟
اگر یک لوله مقوّایی یا لوله پُلیکایِ باریک را جلوی چشمتان بگیرید و سعی کنید با آن به اطرافتان نگاه کنید، چقدر دیدتان محدود می شود؟ در شرایطِ استرس زا نیز دیدِ انسان به راه های حلّ یک مشکل، به همین اندازه یا شاید بیشتر محدود می شود. به عنوان مثال افرادی که با همسرشان اختلافِ نظرِ شدیدی دارند، راه چاره را فقط در تحمّلِ زندگیِ مشقّت بار یا طلاق و جدایی می دانند. در صورتی که اگر دو طرف مهارت هایی را بیاموزند و آنها را به کار گیرند، می توانند اختلاف نظرشان را حلّ و فصل نمایند.
درشرایطی که فردْ استرسِ زیادی احساس می کند، یکی از اتفاقاتی که می افتد این است که تمرکز ندارد، اغراق می کند، تحریفات شناختیِ زیادی دارد، افکار مزاحم و نامطلوبِ زیادی به ذهنش هجوم می آورند. در این شرایط فرد نمی تواند به خوبی همه ابعاد آن موضوع و آن حادثه را در نظر بگیرد و فقط یک جنبه خاص و آن هم اغلب نگران کننده و منفی را می بیند. بنابراین یکی از تغییرات شناختی و علائمی که در شرایط بحرانی و استرس زا اتفاق می افتد، «دید تونلی» است.

برای از بین بردن دید تونلی چه باید کرد؟
برای از بین بردنِ دید تونلیْ ساده ترین کار، بهره گیری از فرد متخصّصی است که در وسطِ بحران و شرایط استرس زا قرار ندارد و می تواند به دور از فشار روانیِ شدید، همه ابعادِ موضوع را به خوبی ببیند، تجزیه و تحلیل کند و راهکارِ مناسب ارائه دهد.

امید;998140 نوشت:
کمتر بودن طلاق در گذشته نیز علل مختلفی داشت که از آن جمله می توان به: «زشت بودن طلاق در جامعه ایران در گذشته»، «پایین بودن توقّعاتِ زن و شوهر از یکدیگر در آن زمان»، «بالابودنِ سطح تحمّل و تاب آوریِ افراد در گذشته»، «آموزش مهارت های زناشویی توسط والدین قبل از ازدواج»، «کمتر بودنِ تغییرات اجتماعی و تشابهِ زیاد میان فرهنگِ افراد» اشاره کرد

سلام
قطعاً مهمترین مورد همان مورد بولد شده (مشکی رنگ) است. ضمن اینکه شما موارد مثبت را گفتید و از آنجایی که مذهبی‌های عزیز به شدت به دنبال تایید ازدواج‌های سنتی و تحقیر ازدواج‌های مدرن هستند توقعی غیر از این هم نداشتم. حتی همان زشت بودن طلاق در جامعهء گذشته را هم به نظر می‌رسد به عنوان یک نقطهء مثبت فرمودید

زشت بودن طلاق تا زمانی امتیار و ارزش به حساب میاید که جلوی تصمیم‌های عجولانه را بگیرد. وقتی طلاق گرفتن در چشم مرد و زن موضوعی ناپسند باشد به راحتی به آن تن نمی‌دهند و تلاش می‌کنند مشکلات را حل کنند که این ارزشمند است. اما فقط بخشی از کم بودن طلاق در گذشته مربوط به این دلیل ارزشمند می‌شود. بخش مهمی از کم بودن طلاق در گذشته به مجبور بودنِ دحتر و پسر برمیگردد. بله طلاق زشت بود حتی به قیمت نابود شدن یک نفر از زوجین یا هر دو نفر آنها. دختر را بدون آنکه پسر را دیده باشد در سن پایین که حتی نمی‌توانست شوهر را از پدر تمیز بدهد به عقد در می‌آوردند و به دختر و پسر هم می‌گفتند این کارِ ما خوب است و طلاقِ شما زشت است!

از طرفی این زشت بودن طلاق بیشتر از آنکه "شَرم" باشد، "ترس" بود. ترس از والدین و بزرگترهای فامیل، ترس از طعنه‌ها و کنایه‌های اقوام و آشنایان، ترس از ترد شدن و..... اما متاسفانه سالیان سال بزرگترها این ترس را به جای شرم جا زدند و آن را به عنوان یک افتخار چماقی کردند و هر روز بر سر جوانان کوبیدند!

از دیگر موارد منفی که از قلم انداختید پایین بودن سطح تفکر و سواد در گذشته و بخصوص بین دخترها بود. یک دختر و پسر اصلاً گزینهء دومی در ذهنشان نبود که بخواهند بین ازدواج نادیده و آن گزینه یکی را انتخاب کنند. دخترها از وقتی چشم باز کردند دیده بودند که دختر باید در سن کم برود خانهء شوهر. مادرشان، مادربزرگشان، خاله و عمه‌هایشان هم همینطور بودند. پسرها هم تقریباً همینطور بودند با این تفاوت که لااقل بعد از ازدواج حکم رئیس را داشتند و تا آخر عمر به همین امتیاز دلخوش بودند

کم توقع بودن را مطرح کردید. استاد عزیز مگر در زمان گذشته یخچال دوقلو و تلویزیون LED و کامپیوتر و اتوموبیل و.... وجود داشت و جوانان قدیم نمی‌خواستند که هی مدام می‌شنویم قدیمی‌ها کم توقع بودند؟! شما مطمئن باشید اگر امکانات امروز، در زمان قدیم بود، عمه اقدس‌ها و خاله زیورها هم مثل نسرین و ژیلای امروزی طاقچه بالا می‌گذاشتند و سرویس طلا و مهریه بالا می‌خواستند، و مش ماشاالله‌ها و حاج کرم الله‌ها هم مثل کامبیز و مهرانِ امروزی دنبال تالار و ماشین لوکس و کت و شلوارِ جورجیو آرمانی بودند happy

اللیل والنهار;998047 نوشت:
من موندم قدیما پسر، دختر تا قبل عروسی هم دیگه رو نمیدیدن و از اخلاق و ظاهر هم خبر نداشتن فقط پدر مادرا میگفتن دختر و پسر خوبی هست همینو بگیر چرا کمتر زندگیهاشون به طلاق ختم میشد.
اصولاً یکی از مشکلات ازدواج در جوامع "اسلامی/سنتی"، همین است که فکر می‌کنند طلاق نگرفتن مساوی است با خوشبخت بودن! خواهر گرامی، هم خدمت شما و هم استاد محترم تاپیک عرض می‌کنم بنده هم با یک سری برتری‌ها در دوران قدیم موافقم. بدون شک یادگیری مهارت‌های مثبتِ گذشته می‌تواند در زندگی‌های امروزی راهگشا باشد. اما مشکل من این است که متاسفانه مذهبی‌ها اصرار دارند هر چیز سنتی و قدیمی را درست، عاقلانه، بی‌بدیل و بدون اشکال ترسیم کنند (اگر هم گاهی اشکال کوچکی می‌گیرند معمولاً برای آن است که نشان دهند منصف هستند!)

به همان اندازه که بنده اصرار دارم بر اینکه نباید خوبی‌های گذشته را از یاد برد، به همان اندازه اصرار دارم باید اشتباهات گذشته را کنار گذاشت و نباید به اسم احترام به عرف و سنت، جامعه را از پیشرفت بازداشت. همانطور که اعتقاد دارم تمامِ سنت بد نیست، همانطور هم اعتقاد دارم تمامِ مدرنتیته بد نیست

البته همین بحث‌ها را با دوستانِ طرفدار ازدواج مدرن نیز دارم چون آنها هم حاضر نیستند بدی‌های ازدواج‌های مدرن را ببینند. درست مثل دوستان مذهبی که حاضر نیستند بدی‌های ازدواج‌های سنتی را ببینند

Reza-D;998452 نوشت:
اصرار دارند هر چیز سنتی و قدیمی را درست، عاقلانه، بی‌بدیل و بدون اشکال ترسیم کنند

باسلام

مطمئنا منظور وهدف بنده این نبوده

اللیل والنهار;998047 نوشت:
مطمئنا هیچ فردی با داشتن این همه محاسن حاضر نمیشه با هر کسی ازدواج کنه Smile باید یکی مثل خودش نازل بشه

اگر بخوام بگم کل منظور بنده از ارسال اون پست چی بود می تونم بگم این بخش از متن هستش
امیدوارم متوجه منظور و هدف بنده از مثال شده باشید

خوشبختی;997825 نوشت:
چرا پسران ما معیارهاشون برای ازدواج کاملا بی ارزش شده تا جایی که نمیدونن "هویت" در رابطه چی هست و بعد از ازدواج چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟

سلام
بخشی از پاسخ شما را خودتان بیان کردید:

خوشبختی;997954 نوشت:
من دختر هستم

و کاملاً طبیعی است که نگاهتان متوجه عیوب پسرها باشد. همانطور که اگر یک پسر این تاپیک را زده بود، همین سوالات را درمورد دخترها مطرح می‌کرد. از طرفی ما وقتی می‌خواهیم جامعه‌ای که به آن تعلق داریم (مثلاً همجنس‌های خود، هم شغل‌های خود، هم شهری‌های خود و....) توصیف کنیم، معمولاً فکر می‌کنیم همهء آنها مثل خود ما هستند. فرضاً من اگر پسر ساده‌ای باشم، میگویم پسرها ساده هستند. یا اگر پزشک بیکار باشم، می‌گویم پزشک‌ها همه بیکار هستند. لذا اگر فرض را (طبق آنچه خودتان گفتید) بر این بگذاریم که شما دختری ساده و پاک هستید، طبیعی است که فکر کنید تمام دخترها مثل خودتان هستند

اینها را گفتم برای آنکه شما را به سمت یک راه حل هدایت کنم. ببینید خواهر گرامی، شما هرگز نمی‌توانید تمام انسان‌ها را اصلاح کنید. یک بار دوست خوبم جناب مسعود فری من
(از کاربران سایت) حرف خوبی به من زد. گفت دنیا پر است از آدمهایی که از تو متنفرند و آدمهایی که تو را دوست دارند. تو آنقدر وقت نداری که خودت را به متنفرها اثبات کنی، بلکه باید آنهایی را که دوستت دارند پیدا کنی و با آنها همراه شوی. پس نکتهء اول اینکه بجای آلوده کردن تفکرات خودتان با این افکار که چرا فلان پسر هوسباز است، بهتر است در جستجوی پسری باشید که مثل خودتان باشد. وقتتان را پای این مسیر بگذارید

نکتهء دوم اینکه خودتان را هم نقد کنید. چند وقتی است می‌خواهم تاپیکی بزنم با عنوان "نجابت، بزرگترین اشکال زنان مسلمان!" اما وقتش را ندارم. البته شما می‌توانید الان در مقابل حرفهای من جبهه بگیرید، اما می‌توانید حرفهایم را دقیق بشنوید و بعد نتیجه گیری کنید. خواهر گرامی، سوال شما با هدف تقبیه انجام شده. یعنی وقتی می‌پرسید:

"چرا پسرها دنبال دخترهای آنچنانی هستند؟"
در واقع جواب را از قبل در ذهن دارید و سوالتان در واقع به این شکل است:
"چرا پسرها اینقدر احمق هستند که ما دخترهای خوب و بی‌همتا را رها کرده‌اند و آن دخترهای به درد نخور که از همه نظر از ما پایین‌تر هستند را انتخاب می‌کنند؟"
این را از روی حدس و گمان نگفتم بلکه از روی ادامه کامنت‌های شما می‌شود این موضوع را فهمید
به عبارتی شما در سوالتان قصد دارید مظلومیت خود، احمق بودن مردها و بی ارزش بودن آن دخترهایی که نام بردید را اثبات کنید

اما به نظر من بهتر است که این سوال را واقعاً از خود و دیگران بپرسید:
"واقعاً چرا برخی پسرها، حتی برخی پسرهای مذهبی دنبال دخترهای آنچنانی هستند؟"

آیا این تصمیمِ پسرها صرفاً از روی حماقت است؟ آیا تا به حال از این پسرها پرسیده‌ایم چرا آن دخترها را انتخاب می‌کنند؟
آیا آن دخترهایی که ما آنها را بی‌ارزش می‌دانیم، واقعاً هیچ ارزشی در وجودشان نیست؟
آیا حقیقتاً ساده بودن برای ارزشمند شدن یک زن کافی است، یا ساده بودن صرفاً فقط 1 برتری است و برای یک دختر برتری‌های دیگری هم می‌توان متصور شد؟

اللیل والنهار;998455 نوشت:
با توجه به این بخش از متن متوجه منظور و هدف من از اون مثالی که زدم مطمئنا میشید
بله من متوجه مثال شما شدم. اما اگر دقت کنید همان اشکالی که من به شما خواهر گرامی گرفتم، استاد محترم نیز به خوبی اشاره کردند. اینکه نمی‌توان برای کم بودنِ طلاق در گذشته صرفاً یک دلیل آورد و بگوئیم دلیل کم بودن طلاق در گذشته این بوده که آنها دنبال تطابق صد در صدی نبوده‌اند. توضیحاتی هم که بنده خدمت شما عرض کردم در همین راستا بود که اصلاً خیلی از زن و شوهرهای قدیمی فرصت این را نداشتند که تطابقی را بررسی کنند که حالا دنبال درصدش باشند!

حتی همان سی درصدی که استاد محترم اشاره کردند بیشتر بخاطر شبیه بودنِ افراد در گذشته است، نه اینکه مثلاً این 30 درصد را بررسی کرده باشند بعد گفته باشند خب همین 30 درصد تطبیق کافی است دیگر برویم آن 70 درصد را با هم کنار بیائیم! بخش اعظمی از زن و شوهرهای قدیمی و بلکه برخی زن و شوهرهای امروزی، مجبورند با هم کنار بیایند

البته باز هم تکرار می‌کنم حرف من شامل همه نمی‌شود و کم نیستند زن و شوهرهای قدیمی که مصداق سخن شما هستند و می‌توانند برای جوانان امروزی الگو باشند. منتهی حرفم این است که این دو را با هم اشتباه نگیریم و فکر نکنیم هر دو زن و مردی که با هم ساخته‌اند، حتماً هنر تطبیق پذیری را بلد بوده‌اند

Reza-D;998457 نوشت:
توضیحاتی هم که بنده خدمت شما عرض کردم در همین راستا بود که اصلاً خیلی از زن و شوهرهای قدیمی فرصت این را نداشتند که تطابقی را بررسی کنند که حالا دنبال درصدش باشند!

Reza-D;998457 نوشت:
بخش اعظمی از زن و شوهرهای قدیمی و بلکه برخی زن و شوهرهای امروزی، مجبورند با هم کنار بیایند

Reza-D;998457 نوشت:
این دو را با هم اشتباه نگیریم و فکر نکنیم هر دو زن و مردی که با هم ساخته‌اند، حتماً هنر تطبیق پذیری را بلد بوده‌اند

سلام مجدد

پستی که از کارشناس محترم نقل قول کردم مربوط به چه مرحله ای هستش قبل یا بعد از ازدواج

امید;997999 نوشت:
اما دخترهای جوان که باید یک خواستگار مناسب در میان خواستگاران شان بیابند، چه کار باید انجام دهند؟ قبول دارم که به دلیل فرهنگِ ایرانی، دختران جوان نمی توانند به خواستگاریِ پسری مناسب بروند و اگر دل را به دریا بزنند و این کار را انجام دهند و به خواستگاریِ پسری بروند، به احتمال بسیار زیاد، از سوی پسر جواب ردّ می شنوند. با این حساب، این خانم های جوان چه کار کنند؟
در جواب این سؤال می گویم:
هر کسی علاقه دارد به یک زندگی خوب و آرامش بخش دست یابد و تشکیل خانواده دهد. ما انسانها بر خواست و نظر دیگران کنترلی نداریم. پس بهتر است وقت خود را صرف غصه خوردن در مورد نپسندیدن عده ای ظاهربین نکنیم.
به جای فکرکردن به اموری که خارج از کنترل ماست، بهتر است همه ما به اموری بپردازیم که در حیطه کنترل مان قرار دارد.
به دختران جوان توصیه می کنم مهارت های زیر را در خود پرورش دهند و تمرین نمایند:

Reza-D;998456 نوشت:
و کاملاً طبیعی است که نگاهتان متوجه عیوب پسرها باشد. همانطور که اگر یک پسر این تاپیک را زده بود، همین سوالات را درمورد دخترها مطرح می‌کرد.

نمیدونم کارشناس این بحث آقا هستند یا خانم

ولی شما آقا هستید

بنده به عنوان یک خانم دارم عرض میکنم این راهکارها برای حل مشکلی که کارشناس محترم گفتند مطمئنا نیست

این راهکارها برای حل مشکل خانومی که استارتر محترم دارند برایش دلسوزی میکنند نیست

البته بنده به این قاطعیت وارد بحث نشدم

چون الان همین پست هم نقل قول ازش زده بشه علاقه ای برای ادامه بحث ندارم فعلا چون تا حدودی موافق موضوع اصلی تایپک نیستم

ولی حرف کلی بنده از اون پست این بود

صرف این که خانمها رو ما آگاه به مسائل کنیم گره از مشکل باز نخواهد کرد بلکه در این موضوع که استارتر محترم مطرح کردند باید به هر دو جنس ،دیدگاه ونظر توجه کرد

زنان ما زنان 40 ،50 سال پیش نیستند مطمئنا بخش عظمی از آنها آگاه به این مهارتها هستند ولی مشکل وقتی پیش میاد که این آگاهی به سمت این بره که خدمات و ملاحظات و... هر چیز دیگه که منظور رو برسونه الان به ذهنم نمیاد فقط خانم بخواهد در این زمینه پیش رفته و اقا در همان حال و هوای 40 ، 50 سال گذشته بنماند مطمئنا همین موضوع خود باب ایجاد مخالف خواهد بود

سعی کردم کارشناس محترم رو تو این چندین پست متوجه این موضوع کنم که به نظرم موفق نشدم ;;)

در هر صورت چیزی که جوان امروزی نمی خواهد یاد بگیرد گذشت برای هم دیگه که مطمئنا در زندگی های قدیمی بیشتر دیده میشه

ببخشید طولانی شد فعلا عرضی نیست البته مطالبی هم از قلم افتاد که فعلا حوصله ادامه بحث رو ندارم (:|

اللیل والنهار;998458 نوشت:
زنان ما زنان 40 ،50 سال پیش نیستند مطمئنا بخش اعظمی از آنها آگاه به این مهارتها هستند

خیر! زنان و مردان ما الان هم آگاه به مهارت‌های زندگی نیستند. منتهی مهارت‌هایی که نسل امروز باید یاد بگیرد، آن چیزی نیست که نسل دیروز باید یاد می‌گرفت
بهتر است اینطور بگویم:
"نسل امروز نسبت به نسل دیروز داناتر نشده، فقط جنس نادانیش فرق کرده!"

(با این تذکر که اثبات شیء نفی ما عدا نمی‌کند)

reza-d;998452 نوشت:
استاد عزیز مگر در زمان گذشته یخچال دوقلو و تلویزیون led و کامپیوتر و اتوموبیل و

سلام

دوست گرامی
درست است در گذشته یخچال دوقلو و تلویزیون led و کامپیوتر و به قول شما اتومبیل نبود، ولی مظاهر تجمّل در روزگار گذشته مثل امروز وجود داشت. اگر کمی پای صحبتِ پدر بزرگ ها و مادربزرگ ها نشسته باشید، می شنوید که در گذشته خانواده هایی بودند که طلاها و جواهرات زنان شان از زنان امروزی به مراتب بیشتر بود. مثلا خانمی برای من تعریف می کرد که من آن قدر گوشواره هایم بزرگ بود که آنها را مثل موهایم روی سرم می بستم. خانم دیگری تعریف می کرد که خانواده ثروتمندِ منطقه ما، همیشه غذایشان از گوشت و برنج بود، ولی ما فقط عید نوروز رنگ برنج را می دیدیم. پیرمردی برای خودم می گفت:« مردمِ معمولی در گذشته، شب های یلدا پای کرسی می نشستند. روی کرسی ظرف آبی می گذاشتند که درونِ آن یک نارنج (نهایتاً) انداخته بودند و اگر مقداری نخود و کشمش از تابستان باقی مانده بود، بین همه تقسیم می شد. کِی ما می توانستیم در شب یلدا هندوانه بخوریم؟؟!!». سال ها پیش پیرزنی از خانواده ثروتمند برایم از گذشته که تعریف می کرد، می گفت:« زینِ اسب عمویِ من از نقره بود». پس مظاهر تجمّل در وسایلی که شما گفتید، خلاصه نمی شود که به خاطرِ اختراع نشدنِ آنها در گذشته، کسی آنها را نمی خواست و آرزو نمی کرد. با وجود همه مظاهرِ تجمّلِ مخصوص گذشته (همچون طلا و جواهرات و غذاهای خوب و اعیانی) کمتر کسی به خاطر این مظاهرِ تجمّل زندگی را به کام خود و همسرش تلخ می کرد. چرا؟ چون «تاب آوریِ» مردم در گذشته بیش از امروز بود.

این قسمت از حرف تان:

reza-d;998452 نوشت:
اصولاً یکی از مشکلات ازدواج در جوامع "اسلامی/سنتی"، همین است که فکر می‌کنند طلاق نگرفتن مساوی است با خوشبخت بودن!

تنها برداشت شماست که نمی دانم از کجا نشأت گرفته است. فردی که به درستی با مسائل خانواده آشنایی دارد، می داند که جدائی، گاهی از تحمّلِ یک زندگی با وجود اختلافِ شدید بهتر است؛ به همین خاطر در کتاب های فقهی مواردی از طلاق، مستحبّ شمرده شده است.
مرحوم محمد حسن نجفی نویسنده معتبرترین کتاب فقهی به نام «جواهر الکلام» می‌گوید:
«النظر الثانی فی أقسام الطلاق ... وجوبا ... و
نَدْبا، کالطلاق مع الشقاق و عدم العفة ...»ترجمه:«بخش دوم درباره انواع طلاق: ... طلاقِ واجب .... طلاق مستحبّ مانند: طلاق با وجود اختلاف و عدم تواناییِ [دو طرف یا یک طرف برای] عفت و پاکدامنی»(محمدحسن نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج32، ص116).

همه طلبه‌ها در سال های چهارم تا ششمِ طلبگی، کتابِ لُمعه را می خوانند. از لمعه می‌گویم:
نویسنده کتاب لمعه می گوید:
«وَ هِیَ إِمَّا حَرَامٌ وَ هُوَ طَلَاقُ الْحَائِضِ إِلَّا مَعَ الْمُصَحِّحِ لَهُ وَ کَذَا النُّفَسَاءُ وَ فِی طُهْرٍ جَامَعَهَا فِیهِ وَ الثَّلَاثُ مِنْ غَیْرِ رَجْعَةٍ وَ کُلُّهُ لَا یَقَعُ لَکِنْ یَقَعُ فِی الثَّلَاثِ وَاحِدَة. وَ إِمَّا مَکْرُوهٌ وَ هُوَ الطَّلَاقُ مَعَ الْتِئَامِ الْأَخْلَاقِ. وَ إِمَّا وَاجِبٌ وَ هُوَ طَلَاقُ الْمَوْلَى وَ الْمُظَاهِرِ. وَ إِمَّا سُنَّةٌ وَ هُوَ الطَّلَاقُ مَعَ الشِّقَاقِ وَ عَدَمِ رَجَاءِ الاجْتِمَاعِ وَ الْخَوْفِ مِنَ الْوُقُوعِ فِی الْمَعْصِیَةِ.» ترجمه بخش قرمز رنگ:« و یا مستحب است و آن طلاق با وجود اختلاف و ناامیدی از دوباره جمع شدنِ زن و شوهر و ترس از ارتکاب معصیت است». (محمد بن مکی، اللمعة الدمشقیة فی فقه الإمامیه، ص194).
پس قضاوت شما تنها برداشت شخصیِ تان می باشد.

این بخش از حرف تان:

reza-d;998452 نوشت:
متاسفانه مذهبی‌ها اصرار دارند هر چیز سنتی و قدیمی را درست، عاقلانه، بی‌بدیل و بدون اشکال ترسیم کنند (اگر هم گاهی اشکال کوچکی می‌گیرند معمولاً برای آن است که نشان دهند منصف هستند!)

هم برداشت شخصی تان است. پاسخی برای آن ندارم. می توانید به داشتنِ این نظر ادامه دهید.

Reza-D;998459 نوشت:
خیر! زنان و مردان ما الان هم آگاه به مهارت‌های زندگی نیستند. منتهی مهارت‌هایی که نسل امروز باید یاد بگیرد، آن چیزی نیست که نسل دیروز باید یاد می‌گرفت
بهتر است اینطور بگویم:
"نسل امروز نسبت به نسل دیروز داناتر نشده، فقط جنس نادانیش فرق کرده!"

(با این تذکر که اثبات شیء نفی ما عدا نمی‌کند)

خب مثل اینکه نتونستم منظور رو برسونم
بنده عرض نمیکنم که آنها از آگاهی های خود استفاده بجا میکنند یا نه
بلکه منظور بنده اینکه متاسفانه گاهی آگاهی از مسائل ممکن است خود ایجاد و احساس توانایی و ارزشمندی کاذب کند

امید;998460 نوشت:
مظاهر تجمّل در وسایلی که شما گفتید، خلاصه نمی شود که به خاطرِ اختراع نشدنِ آنها در گذشته، کسی آنها را نمی خواست و آرزو نمی کرد. با وجود همه مظاهرِ تجمّلِ مخصوص گذشته (همچون طلا و جواهرات و غذاهای خوب و اعیانی) کمتر کسی به خاطر این مظاهرِ تجمّل زندگی را به کام خود و همسرش تلخ می کرد. چرا؟ چون «تاب آوریِ» مردم در گذشته بیش از امروز بود
من هم که گفتم بخشی از این صبوری‌ها مصداق حرف شماست. کامنت من موجود است

اما برادر عزیز، صحبت من درمورد مظاهر تجمل نبود (گر چه شامل آن هم می‌شود)، بلکه منظورم ضروریات زندگی بود. امروز داشتن یخچال، تلویزیون، کامپیوتر، کولر، بخاری و.... جزء ضروریات زندگی شده، کاری هم به انواع گران قیمتش ندارم. تشکیل یک زندگی عادی در گذشته شامل چه اقلامی میشد؟ تشکیل یک زندگی عادی در امروز شامل چه اقلامی می‌شود؟

امید;998460 نوشت:
اینکه مذهبی‌ها معتقدند طلاق نگرفتن مساوی است با خوشبخت بودن تنها برداشت شماست

بله معلوم است که برداشت من است. اما باید دید برداشت من از کجا نشأت می‌گیرد
اگر برداشت من صرفاً یک برداشت غلط و زائیدهء ذهن من بود، باید نادیده گرفته شود
اما برداشت من طبق دیده‌ها و شنیده‌هایم است. می‌خواهید یکی یکی بگردم و از تاپیک‌های مختلف برای شما نقل قول بیاورم که اکثر مذهبی‌ها وقتی می‌خواهند برتری ازدواج سنتی را به رخ غیرمذهبی‌ها بکشند، اولین و مهمترین دلیلی که اقامه می‌کنند همین است که طلاق در ازدواج‌های سنتی کمتر است؟

امید;998460 نوشت:
دفاع مذهبی‌ها از ازدواج سنتی تنها برداشت شماست
به این صحبت شما هم همان پاسخ بالا را می‌دهم

امید;998460 نوشت:
می توانید به داشتنِ این نظر ادامه دهید
اگر هدف از تاپیک فقط این است که افرادی که هم نظر هستند دور هم جمع بشوند و هی حرفهای همدیگر را تأیید کنند و هی به یکدیگر احسنت بگویند و زیر پست‌های هم صلوات بزنند؛ چشم، بنده دیگر سخنی نمی‌گویم!

اللیل والنهار;998462 نوشت:
گاهی آگاهی از مسائل ممکن است خود ایجاد و احساس توانایی و ارزشمندی کاذب کند

بله موافقم، اما اینکه یک آگاهی ممکن است خودش ایجاد ارزشمندی کاذب کند، راه حلش اصلاح شناخت است، نه اینکه قید آگاهی را بزنیم!

به عبارتی حتی اگر بگوئیم طلاق نگرفتنِ همسران در گذشته به دلیل کم اطلاعی آنها، و طلاق گرفتنِ همسران امروزی به دلیل خودباوری کاذب از مطلع بودنشان است، باز هم طلاق نگرفتنِ گذشتگان برتری محسوب نمی‌شود چون به دلیلی اشتباه انجام می‌پذیرفته

(دیگر نمی‌توانید پاکش کنید :Nishkhand:)

Reza-D;998467 نوشت:
هدف از تاپیک فقط این است که افرادی که هم نظر هستند دور هم جمع بشوند و هی حرفهای همدیگر را تأیید کنند و هی به یکدیگر احسنت بگویند و زیر پست‌های هم صلوات بزنند؛ چشم، بنده دیگر سخنی نمی‌گویم!

هدف از تاپیک ها تأیید حرف های یکدیگر نیست، ولی گاهی نمی توان سر هر نظری بحث کرد. من چطور می توانم برای اثباتِ اشتباه بودنِ این دو گزاره:

«متاسفانه مذهبی‌ها اصرار دارند هر چیز سنتی و قدیمی را درست، عاقلانه، بی‌بدیل و بدون اشکال ترسیم کنند (اگر هم گاهی اشکال کوچکی می‌گیرند معمولاً برای آن است که نشان دهند منصف هستند!)»

که مستند به منبع موثّقی نیست، دلیل بیاورم؟!

پس با خودم می گویم: این نظرِ این فرد است. نظر هر فردی هم محترم است.

Reza-D;998468 نوشت:
نه اینکه قید آگاهی را بزنیم!

بنده نگفتم قید آگاهی رو بزنید

عرض بنده این بود این آگاهی یکطرفه مطئمنا یه جایی میلنگه

راهکار باید برای هر دو باشه هم دختران هم پسران

و خواستم بگم تو اون پست که، وقتی این مهارتها رو یاد گرفتید فکر نکنید که با این مهارتها یکی براتون پیدا میشه که همه این مهارتها که شما دوست دارید در طرف مقابل ببنید رو بلده

مثلا خانمهای ما اومدن خارج از خانه مشغول به کار بشن که به آقایون بگن ما دیگه دستمون تو جیبه خودمونه پس دیگه واسه ما رییس بازی در نیارید ولی با همین کار باز شدن برده همین آقایون به نوعی ;))

نمیدونم با این توضیحات منظور خودمو میرسونم یا نه

امیدوارم همه دختر پسرای ایرانی زندگی سعادتمندی داشته باشند
باتشکر
یاحق

امید;998470 نوشت:
که مستند به منبع موثّقی نیست

لطفاً از منبع موثق جملهء بولد شده را اثبات کنید:

امید;998460 نوشت:
با وجود همه مظاهرِ تجمّلِ مخصوص گذشته (همچون طلا و جواهرات و غذاهای خوب و اعیانی) در گذشته کمتر کسی به خاطر این مظاهرِ تجمّل زندگی را به کام خود و همسرش تلخ می کرد. چرا؟ چون «تاب آوریِ» مردم در گذشته بیش از امروز بود.

اللیل والنهار;998472 نوشت:
بنده نگفتم قید آگاهی رو بزنید

عرض بنده این بود این آگاهی یکطرفه مطئمنا یه جایی میلنگه

راهکار باید برای هر دو باشه هم دختران هم پسران

و خواستم بگم تو اون پست که، وقتی این مهارتها رو یاد گرفتید فکر نکنید که با این مهارتها یکی براتون پیدا میشه که همه این مهارتها که شما دوست دارید در طرف مقابل ببنید رو بلده

مثلا خانمهای ما اومدن خارج از خانه مشغول به کار بشن که به آقایون بگن ما دیگه دستمون تو جیبه خودمونه پس دیگه واسه ما رییس بازی در نیارید ولی با همین کار باز شدن برده همین آقایون به نوعی ;))

نمیدونم با این توضیحات منظور خودمو میرسونم یا نه

امیدوارم همه دختر پسرای ایرانی زندگی سعادتمندی داشته باشند
باتشکر
یاحق


بله الان متوجه منظورتان شدم. ابتدا متوجه نشده بودم و برداشت دیگری کردم
اتفاقاً منظور من هم همین بود که گفتم فقط جنس نادانی ما عوض شده

Reza-D;998456 نوشت:
سلام
و کاملاً طبیعی است که نگاهتان متوجه عیوب پسرها باشد. ببینید خواهر گرامی، شما هرگز نمی‌توانید تمام انسان‌ها را اصلاح کنید.

نکتهء دوم اینکه خودتان را هم نقد کنید. چند وقتی است می‌خواهم تاپیکی بزنم با عنوان "نجابت، بزرگترین اشکال زنان مسلمان!"

"چرا پسرها دنبال دخترهای آنچنانی هستند؟"

"چرا پسرها اینقدر احمق هستند که ما دخترهای خوب و بی‌همتا را رها کرده‌اند و آن دخترهای به درد نخور که از همه نظر از ما پایین‌تر هستند را انتخاب می‌کنند؟"

"واقعاً چرا برخی پسرها، حتی برخی پسرهای مذهبی دنبال دخترهای آنچنانی هستند؟"

آیا این تصمیمِ پسرها صرفاً از روی حماقت است؟ آیا تا به حال از این پسرها پرسیده‌ایم چرا آن دخترها را انتخاب می‌کنند؟
آیا آن دخترهایی که ما آنها را بی‌ارزش می‌دانیم، واقعاً هیچ ارزشی در وجودشان نیست؟
آیا حقیقتاً ساده بودن برای ارزشمند شدن یک زن کافی است، یا؟

سلام
و طبیعی هست عکس العمل شما!

سالهاست درمان های مختلفی برای ویروس سرماخوردگی تجویز میشه اما هرگز به این معنا نیست هفت میلیارد و ... انسان دیگه سرما نخورن و همه چیز درست بشه و همه سالم باشن!

افکار شما بازدارنده هست تا کمک کننده. خب چون من نمیتونم هیچ کسی رو تغییر بدم بشینم و تماشا کنم یا خوب ها رو دور خودم جمع کنم. این اصلا دست نیست!
قاعدتا با این تاپیک ، با آموزش های مختلف، جلسات و ... نمیشه انسانها رو اصلاح کرد اما میشه عیوب رو پیدا و روی اونها کار کرد.

من اینجا نیومدم بگم به به ما خوبیم و دیگران بد هستن یا اینکه آقا پسر سرتو برگردون منم ببین! هرگز این نیست. اومدم ریشه ای به مسئله نگاه کنیم و ریشه ای بدنبال درمان باشیم.

من زیاد درباره ی دین مطالعه نکردم و خیلی از مسایلی رو که در اسک دین میبینم برای اولین بار هست. اما تا جایی که میدونم اگر خداوند میخواست با چنین تفکری بشر رو پیش ببره میرفت سمت آدمهایی که خدادوست هستن و بقیه رو رها میکرد، ولی با وجود اینکه میتونست با قدرتش همه رو مطیع خودش کنه اما در طول دوران مختلف پیامبران زیادی رو فرستاد . برای خدا دوست ها؟ نه!!! برای مردمی که اشتباه میکنن تا با اونها صحبت بشه تا نسل های بعدی نسل های سالم تری بوجود بیان.

در نکته ی دومی که عرض کردید هیچ دلیل منطقی برای پذیریش این دختران ندارید و صرفا کلمه ی " نجابت " رو هدف قرار دادید!
نجابت چیست و آیا در یک دختر شیک پوش امروزی یافت نمیشه؟ اگر پاسخ شما نه باشه ادامه ی بحث بیفایده هست اما اگر پاسختون مثبته باید بگم نجابت چیزی نیست که فقط در یک زن مسلمان و صرفا چادری دنبالش بگردین! حتی یک مسیحی و یهودی و بودایی هم ممکنه نجابت داشته باشن.

زمانی که درباره ی مادر بزرگوار امام زمان ع بیشتر خواندم متوجه شدم یک شاهزاده رومی میتونه در خانواده ی اهل بیت ع جایی داشته باشه. نجابت در هر جایی زیبا و قشنگ هست .
این نیست که شما فکر کنین الان بنده از پاکی و زیبایی و نجابت میگم چادر سرم کردم و روبند انداختم نشستم برای شما مینویسم.
این نجابت هست که حیا میاره و حیا عامل بازادرنده از بسیاری کارهاست.

اشتباه نکنین من دنبال اثبات احمق بودن مردان نیستم اتفاقا مردان زیرک و سودجو بدنبال چنین شرایطی هستن !
هیچ دختری حتی در دور افتاده ترین دهات ها پیدا نمیشه که ارزشی در وجودش نباشه. ما نمیگیم دختران آزاد موجودات بی ارزشی هستن برعکس گاهی از موقعیت تحصیلی ‌ اقتصادی و ،، خوبی برخوردارن اما در مسیری های اشتباهی که پا گذاشتن برخی مردان مشوق اونها بودن تا جایی که عمل اشتباهشون براشون زینت داده شد و هرگز به بدیش پی نبردن و الان داره فرهنگ میشه.

قرار نیست تمام انسانها درست عمل کنن هر کسی به نوبه ی خودش عیوبی داره اما زمانی این عیب به معضل بزرگ و حسن در نظر برخی مردم تبدیل میشه که ما از رفتار اشتباه اونها خشنود بشیم یا اینکه به دنبال منافع خودمون اونها رو تایید کنیم.

سوال شما ناپخته هست وگرنه با کوچکترین تمرکزی بر اصل سوال بنده میبینید روانشناسان و مشاوران خانواده تقریبا هر روز با چنین امری در جامعه ارتباط دارن و روی اون کار میکنن.نه فقط در مقوله ازدواج!

وقتی من هنجارها رو میشکنم، رفتار دینی پیشکش حتی فرهنگ ایرانی خودم رو زیر پا میگذارم . وقتی اخلاق رو کم رنگ میکنم و در دسترس قرار میگیرم نیاز به تأیید دارم و برخی دانسته و نادانسته من و رفتار من رو تایید میکنن. اونها صرفا دنبال ارزش های دیگر من نیستن ...

بفزض مثال اگر من کارشناسی دارم دوست محجبه یا رفیق معمولیم ممکن هست در مقطع دکتری باشه.اگر منِ (آزاد) موفقیتی کسب کردم ممکنه موفقیت زندگی دیگران ده برابر من باشه .

اما چیزی که باعث شده فرضا بچشم آقا رضا بیام رفتارهای متفاوت و سبک زندگی متفاوت من هست . کارهای که همه حاضر به انجامش نیستن.

یک دختر وقتی در جمع پسران قرار میگیره حتی یکدصد باید این احتمال رو بده که ممکنه مورد تجاوز یکی قرار بگیره. ( روحی یا جنسی) وقتی با یک پسر خارج از عرف و حدود رابطه داره این احتمال هست رابطشون به مسایل جنسی کشیده بشه .
خب بعضیا این کار رو میکنن و بعد از اون این شانس رو دارن با اون فرد یا دیگری ازدواج کنن با وجود اینکه رابطه جنسی و عاطفی با دیگری یا دیگران داشتن و هرگز پشیمون نیستن.

سادگی رو شما به خوبی ها تعبیر کنین . سادگی رو به حفظ ارزش های انسانی پیوند بدین.به شان یک زن در جامعه . به بی حاشیه بودن، در دسترس نبودن و ...

[="Times New Roman"][="Black"]همه ی انسان ها توی زندگیشون به دنبال بهترین ها هستند

حتی لجن ترین پسر و لجن ترین دختر هم به دنبال یک جفت پاک و نجیب و مهربون و خوش اخلاق و آشنا به مهارت های زندگی هستند

ولی مسئله اینجاست که پسرها و دخترها توی تشخیص این معیارها دچار اشتباه میشن

"من با دوست دخترم ازدواج کردم و از پاکی و نجابتش کاملا مطمئنم. تا الان جز من به هیچکس پا نداده.
کلی هم التماسش کردم تا قبول کرد با هم دوست باشیم. از این دخترایی نیست که تا بهش پیشنهاد بدی قبول کنه"

"از قدیم گفتن مادرو ببین دخترو بگیر. مادرش خیلی زنه خوبیه. دختر هم به مادرش میره دیگه."

"می دونی از چیش خوشم اومد. همین که اومد صادقانه بهم گفت دوستت دارم فهمیدم اهل دروغ نیست"

"توی مدتی که باهم دوست بودیم هیچوقت تیغم نزده و اصلا موقعیت شغلی و مالی من واسش مهم نیست و منو بخاطر خودم می خواد"

اشتباه دیگه ای که خودم هم در گذشته باهاش مواجه بودم اینه که ما نقاط مثبت خودمون رو با نقاط ضعف هم صنفی های خودمون مقایسه میکنیم

و به این نتیجه میرسیم که ما با نقاط مثبتی که داریم از سر اون دختر و پسر هم زیادیم.

خودم رو مثال میزنم که به کسی برنخوره

مثلا من قبلا فکر میکردم همین که مثل خیلی ها اهل سیگار و دود و دم نیستم بهترین گزینه برای خیلی ها هستم

در حالی که این کاملا اشتباهه

میشه یه دختر با هیچ پسری دوست نبوده باشه ولی با اخلاق بدش و زبون تندش یه زندگی رو به لجن بکشه

میشه یه دختر یه تار موش رو نامحرم ندیده باشه ولی با فتنه انداختن باعث دوری برادر از برادر و خواهر از خواهر و اولاد از پدر و مادر بشه

میشه یه دختر بدحجاب و خوش اخلاق باشه ولی یه زندگی و یه محله رو به فساد بکشه

میشه یه دختر مانتویی و ساپورتی بسیار مودب و با سواد و خوش صحبت و بی میل به مال دنیا باشه ولی با پسرهای دیگه هم رابطه داشته باشه

میشه مسعود اهل سیگار و دود و دم نباشه و از این چیزها متنفررررر باشه ولی با زود از کوره در رفتن زندگی رو به کام دختر مردم

که پدر و مادرش با هزار امید و آرزو سپردن دستش تلخ و زهر کنه و شش دانگ جهنم رو به نام خودش بزنه

این خیلی خوبه که من اهل دود و دم نیستم ولی این فقط پنج درصد از معیارها رو پوشش میده و

این کافی نیست و من باید خیلی چیزهای دیگه رو هم رعایت کنم.

البته این در صورتیه که من خودم رو لایق یه زندگی بهتر بدونم و بدون مقایسه خودم با دیگران فقط به دنبال ارتقای شخصیت خودم باشم

ولی اگر می خوام فقط نسبت به فلانی که از من بدتره بهتر باشم به یک زندگی مزخرف و بی روح گرفتار میشم

اینکه برخی دخترها ساده و بی شیله پیله و محجبه هستن خیلی عالیه

ولی این کافی نیست. در کنارش باید

دلبری کردن برای شوهر
روش های تقویت و تثبیت اقتدار شوهر
مطالعه در زمینه مهارت های زندگی
رفتن به کلاس های روش های تربیت فرزند
و ....

رو هم یاد بگیرند

این رو هم می دونم اگر دختری اینکارها رو در دوران مجردی انجام بده احتمالا توی فامیل به این متهم میشه که فلانی چقدر تشنه ی شوهر کردنه و این حرفها...

این حرفها هم از طرف افرادی زده میشه که توی زندگی خودشون قضای حاجت کردن بعد به دنبال ایراد گرفتن از زندگی دیگران هستن

در پایان یه توصیه جدی بهتون میکنم

اگر خواستید پا در مسیر زندگی موفق بزارید و واقعا رشد و پیشرفت کنید و یه زندگی عالی داشته باشید

اولین و اولین و اولین مهارتی که باید به دست بیارید " بی توجهی و اهمیت ندادن به حرفها و قضاوت های دیگران" هست

اگر شما بدون داشتن این مهارت دست به اقدام بزنید تحمل فشارها بسیااااار برای شما سخت و تلخ وناگوار خواهد بود

و اگر این مهارت رو به دست بیارید بسیار راحت تر و سریعتر مسیر رشد و ترقی رو طی میکنید.

برای همتون آرزوی موفقت و سربلندی دارم@};-[/]


شما چند لینک به من داده‌اید که فقط کلام شما را تکرار کرده‌اند
وقتی می‌گوئیم دلیل و سند موثق یعنی طی یک تحقیق مشخص شده باشد که دلیل کمتر بودنِ طلاق در گذشته، صبرِ بیشتر بوده
وگرنه بنده هم می‌توانم برای حرفی که زدم و شما آن را فاقد سند موثق خواندید، لینک خبری بدهم!
اما درمورد لینک‌هایی که قرار دادید

اولاً دو تا از لینک‌ها بطور کامل

(لینک اول و دوم) و بعضی لینک‌ها بطور ضمنی، به این موضوع پرداخته بودند که افراد با آستانه تحمل پایین، بیشتر طلاق میگیرند
این بخش که اصلاً ارتباطی به مقایسه گذشته با حال ندارد! بلکه شامل تمام دوران‌ها می‌شود

ثانیاً بخش‌هایی هم که به موضوع مقایسه گذشته و حال پرداخته بود، گوینده مطلب متکلم وحده بوده و یک نقاد در مقابلش قرار نداشته که ببینیم آیا این گفته‌ها بدون ایراد است یا خیر! برای مثال این اساتید گفته‌اند یکی از دلایل تاب آوری در گذشته این بوده زوج های نسل قبل با الگوگیری از والدین خود مهارت های لازم برای زندگی مشترک را به دست می‌آوردند، اما همین کارشناسان محترم هیچ توضیحی نمی‌دهند که چطور همین زوج‌های نسل قدیم، نتوانستند این مهارت‌ها را به نسل جدید انتقال بدهند؟ چرا این والدین نسل قدیم که در مهارت‌های زندگی استاد هستند، خودشان یکی از عوامل مهم طلاق در زندگی جوانان هستند!!

این لینک‌ها را مشاهده بفرمائید:
http://mehrkhane.com/fa/news/31518/%DB%8C%DA%A9%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-10-%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D8%A7%D8%B5%D9%84%DB%8C-%D8%B7%D9%84%D8%A7%D9%82-%D8%AF%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AA-%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%84%D8%B2%D9%88%D9%85-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%D9%85%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AE%D9%84%D9%87%E2%80%8C%DA%AF%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7

"سروان گلیردی کارشناس ارشد جامعه شناسی فرماندهی انتظامی مازندران با بیان اینکه دخالت های اطرافیان یکی از مشکلات زوج های جوان در اوایل زندگی مشترک است گفت: در جوامع سنتی این امر به یک معضل جدی برای خانواده ها تبدیل شده و همواره حوادث تلخی همچون خودکشی، قتل و طلاق را موجب می شود و در واقع زندگی آنها عرصه انتقام گیری و اشباع حس غرور بزرگترها می شود"
لینک: https://www.yjc.ir/fa/news/5997579/%D8%AF%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D9%88%DB%8C%D8%B4%D8%A7%D9%88%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D9%84%D8%AA-%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%B6%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D8%AF%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%88-%D8%B7%D9%84%D8%A7%D9%82-27-%D8%AF%D8%B1%D8%B5%D8%AF-%D8%B2%D9%88%D8%AC%DB%8C%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C

دکتر سامرند سلیمی روانپزشک، درباره دلایل طلاق گفت: بررسی‌ها نشان می دهد که 50 تا 60 درصد طلاقها به خاطر دخالت خانواده ها اتفاق می‌افتد!
لینک:
https://www.khabaronline.ir/detail/327385/society/social-damage

ثالثاً بنده هم چند بار تا الان اشاره کردم که هرگز نگفتم صحبت شما کاملاً اشتباه است. بلکه گفتم در مواردی هم حق با شماست و در زندگی گذشته نقاط قوت و مثبت وجود دارد که باید مورد استفاده قرار بگیرد. منتهی دو تا حرف دارم. اول اینکه دلایل عدم طلاق در گذشته منحصر به یک موضوه نیست بلکه چندین عامل در آن دخیل است که البته خودِ شما هم اشاره کردید. دوم اینکه برای بررسی یک دلیل، نمی‌شود به ظواهر قناعت کرد و بدون تعارف خیلی از روانشناس‌ها و جامعه شناس‌ها این اشتباه را مرتکب می‌شوند. یکی از آفت‌های تحقیق و آمار این است که دم دست ترین مشاهده را به عنوان دلیل در نظر بگیریم. مثلاً می‌بینیم در یک جامعهء آماری پسرها همه لیسانس و فوق لیسانس دارند، اما دخترها حتی دیپلم هم ندارند، بعد به این نتیجه برسیم که پس عقل دخترها توان رسیدن به بالاتر از دیپلم را ندارد! درحالیکه به این فکر نمی‌کنیم که شاید در آن جامعهء آماری خاص، اصلاً دخترها اجازهء تحصیل نداشته‌اند و ما بدون در نظر گرفتن این عامل، و صرفاً با تکیه بر مشاهدات اولیه (مدرک بالاتر در پسرها) نتیجه‌گیری اشتباه کرده‌ایم. در بحث ما نیز به این فکر نمی‌کنیم که بخشی از این صبر و تحمل که ما آن را به عنوان نقطه قوت گذشتگان مطرح می‌کنیم از روی اجبار بوده و شکل آن جامعه به گونه‌ای بوده که اصلاً امکان جدایی چندان فراهم نبوده

رابعاً نکته قابل تامل دیگر این است که در بحث "بالا بودن آستانه تحمل در گذشته"، موضوعِ بحث خود به عنوان دلیل اقامه می‌شود! به این صورت که می‌پرسیم چرا در گذشته آمار طلاق کم بوده؟ گفته می‌شود چون آستانه تحمل بالا بوده. می‌پرسیم از کجا می‌دانید آستانه تحمل بالا بوده؟ گفته می‌شود چون طلاق کم بوده!!! لذا بنده باز هم می‌گویم اگر در گذشته طلاق کمتر بوده مهمترین عوامل آن زشت بودنِ طلاق، اجبارِ فرزندان به زندگی با یکدیگر، کم اطلاعی دختر و پسر از ازدواج، و حکمرانی بزرگترها بطور مطلق بوده و "بالا بودن آستانه تحمل" در آخر لیست قرار می‌گیرد

خوشبختی;998487 نوشت:
سلام
سلام
با پستی که در پاسخ به من نوشتید به من اثبات شد قضاوتی که درمورد شما کردم کاملاً درست بود
متأسفانه شما حتی متوجه سوال‌های من هم نشدید و همانطور که گفتم فقط شروع به جبهه گرفتن کردید

ضمن اینکه حرفهایی زدید که با وجود چندین بار خواندن متن شما، متوجه ارتباط این حرفها با صحبت‌های خودم نشدم!
مثل این بخش‌ها:

خوشبختی;998487 نوشت:
نجابت چیست و آیا در یک دختر شیک پوش امروزی یافت نمیشه؟ اگر پاسخ شما نه باشه ادامه ی بحث بیفایده هست اما اگر پاسختون مثبته باید بگم نجابت چیزی نیست که فقط در یک زن مسلمان و صرفا چادری دنبالش بگردین! حتی یک مسیحی و یهودی و بودایی هم ممکنه نجابت داشته باشن.

زمانی که درباره ی مادر بزرگوار امام زمان ع بیشتر خواندم متوجه شدم یک شاهزاده رومی میتونه در خانواده ی اهل بیت ع جایی داشته باشه. نجابت در هر جایی زیبا و قشنگ هست .
این نیست که شما فکر کنین الان بنده از پاکی و زیبایی و نجابت میگم چادر سرم کردم و روبند انداختم نشستم برای شما مینویسم.
این نجابت هست که حیا میاره و حیا عامل بازادرنده از بسیاری کارهاست

با این وجود سعی میکنم بخش‌هایی که متوجه ارتباطش شدم را پاسخ بدهم (در پست بعد)

خوشبختی;998487 نوشت:
من اینجا نیومدم بگم به به ما خوبیم و دیگران بد هستن یا اینکه آقا پسر سرتو برگردون منم ببین!


اما صحبت‌های شما چیز دیگری نشان می‌دهد. خودتان ببینید:

خوشبختی;998487 نوشت:
من اینجا نیومدم بگم به به ما خوبیم
خوشبختی;998487 نوشت:
1 - سادگی رو شما به خوبی ها تعبیر کنین
2 - سادگی رو به حفظ ارزش های انسانی پیوند بدین
3 - به شان یک زن در جامعه
4 - به بی حاشیه بودن
5 - در دسترس نبودن و ...
قسمت‌های بولد شده دقیقاً یعنی به به ما خوبیم! شما هر چه خوبی روی کره زمین بود در همین یک خصوصیت سادگی جمع کردید!

خوشبختی;998487 نوشت:
من اینجا نیومدم بگم دیگران بد هستن
خوشبختی;998487 نوشت:
1 - وقتی من (منِ نوعی به معنای آن دخترها) هنجارها رو میشکنن
2 - رفتار دینی پیشکش حتی فرهنگ ایرانی خودشون رو زیر پا میگذارن
3 - وقتی اخلاق رو کم رنگ میکنن
4 - در دسترس قرار میگیرن.
قسمت‌های بولد شده دقیقاً یعنی دیگران بد هستند

شما فقط تلاش می‌کنید به نوعی جواب مرا داده باشید. یکجا می‌گوئید:

خوشبختی;998487 نوشت:
چون من نمیتونم هیچ کسی رو تغییر بدم بشینم و تماشا کنم یا خوب ها رو دور خودم جمع کنم. این اصلا دست نیست!
قاعدتا با این تاپیک ، با آموزش های مختلف، جلسات و ... نمیشه انسانها رو اصلاح کرد اما میشه عیوب رو پیدا و روی اونها کار کرد.
و بنده هم گفتم اگر می‌خواهید عیوب را پیدا کنید بهتر است نظر خود آن پسرها و آن دخترها را هم بدانید. اما این بار گفتید:
خوشبختی;998487 نوشت:
سوال شما ناپخته هست
اتفاقا مردان زیرک و سودجو بدنبال چنین شرایطی هستن

اونها صرفا دنبال ارزش های دیگر من نیستن
بالاخره اینها مردهایی هستند که دچار اشتباه شده‌اند و باید برای اصلاح آنها تلاش کنیم، یا مردهایی سودجو و هوس‌رانند که دنبال ضدارزش‌ها هستند؟!

خوشبختی;998487 نوشت:
ما نمیگیم دختران آزاد موجودات بی ارزشی هستن برعکس گاهی از موقعیت تحصیلی ‌ اقتصادی و ،، خوبی برخوردارن اما در مسیری های اشتباهی که پا گذاشتن
برعکس، دقیقاً شما این دخترها را بی‌ارزش می‌دانید، چون حتی تعریف کردنِ شما از این دختران هم بیشتر نمایش مسائل کم ارزش بود
آنها گاهی پولشان بیشتر است، گاهی هم دو کلاس بیشتر درس خوانده‌اند
(که البته هیچکدام ارزشی ندارد، مهم انسانیت است که اینها ندارند!)
نه خواهر محترم، برتری‌هایی که بنده گفتم برتری مالی و تحصیلی نیست. گاهی دختری که چند دوست پسر دارد سگش می‌ارزد به دختری که هیچ دوست‌پسری ندارد!
برای آنکه متوجه منظور من بشوید، این مطالب را بخوانید (بجای محجبه، بنویسید ساده):

Im_Masoud.Freeman;998495 نوشت:
[=Times New Roman]میشه یه دختر با هیچ پسری دوست نبوده باشه ولی با اخلاق بدش و زبون تندش یه زندگی رو به لجن بکشه
میشه یه دختر یه تار موش رو نامحرم ندیده باشه ولی با فتنه انداختن باعث دوری برادر از برادر و خواهر از خواهر و اولاد از پدر و مادر بشه
میشه یه دختر باحجاب و خوش اخلاق باشه ولی یه زندگی و یه محله رو به فساد بکشه
میشه یه دختر مانتویی و ساپورتی بسیار مودب و با سواد و خوش صحبت و بی میل به مال دنیا باشه ولی با پسرهای دیگه هم رابطه داشته باشه
میشه مسعود اهل سیگار و دود و دم نباشه و از این چیزها متنفررررر باشه ولی با زود از کوره در رفتن زندگی رو به کام دختر مردم
که پدر و مادرش با هزار امید و آرزو سپردن دستش تلخ و زهر کنه و شش دانگ جهنم رو به نام خودش بزنه

[="Times New Roman"][="Black"]

Reza-D;998525 نوشت:

گاهی دختری که چند دوست پسر دارد سگش می‌ارزد به دختری که هیچ دوست‌پسری ندارد

اگرچه با این حرف شما موافقم

ولی با زیاد تکرار کردن چنین جملاتی یک فضایی بوجود می آید که من ازآن متنفرم ( می دانم شما چنین قصدی نداری )

این که دخترهای محجبه ی بد اخلاق و بی سواد بخش عمده ای از زنان مومن و مذهبی را تشکیل می دهند

و در واقع رده بالای زنان مذهبی این شکلی هستند که چنین تفکری حماقت محض هست

حجاب اخلاق و حیا نمی آورد بلکه این اخلاق و حیا هست که حجاب می آورد.

ایرادی که شما می گیرید کاملا درست است و ایرادش هم در بارم بندی هست

وقتی می خواهیم یک دختر مذهبی و محجبه را قضاوت کنیم:

آیتم هایی که قصد بررسی آنها را داریم:

1- حجاب ( 4 نمره )

2- حیا ( 4 نمره )

3- اخلاق ( ادب و خوشرویی و خوش زبانی و رعایت حقوق دیگران و ..) ( 4 نمره )

4- سواد ( 4 نمره )

5- احترام به پدر و مادر ( 4 نمره )

نتیجه بررسی : 20 صد آفرین
( فرض میکنیم هر پنج آیتم را نمره کامل می گیرد )

اما وقتی می خواهیم یک دختر مانتویی و ساپورتی را قضاوت کنیم:

آیتم هایی که قصد بررسی آنها را داریم:

1- حجاب ( 19 نمره )

2- حیا (0.25 نمره )

3- اخلاق ( ادب و خوشرویی و خوش زبانی و رعایت حقوق دیگران و ..) ( 0.25 نمره )

4- سواد ( 0.25 نمره )

5- احترام به پدر و مادر ( 0.25 نمره )

نتیجه بررسی : -1- ( مردود خرداد :khandeh!:)

( فرض میکنیم چهار آیتم آخر را نمره کامل می گیرد )

در حالی که با توجه به آنچه که من از خداوند و دین اسلام شناخت دارم نمره ی نفر اول بیست و نمره ی نفر دوم شانزده هست

یک توصیه جدی به برخی دوستان میکنم

هرگز نقاط قوتتان را توی سر دیگران نکوبید

بترسیم از روزی که خداوند با نقاط ضعفمان ما را امتحان کند

چون ممکنه با شمر محشور بشیم

[SPOILER]
چند شب پیش با یک بنده خدایی توی خیابون قدم میزدم
همینجوری داشت لاف میزد که من زدم توی گوش فلانی
و فلانی جرات نداره و هرکس با من در بیفته فلانش میکنم و بووووق بووووق
( البته توی حرفهاش راست هم میگفت و اهل دعوا و زدن هم هست ولی خفیف تر از چیزی که تعریف میکرد )
همینجوری داشت میگفت و میگفت یه دفعه یه دختری با سگ کوچکش از روبرومون اومد
این مثل بچه کوچیک ها گفت وای وای
و بعد رفت پشت من قایم شد و چنگ زد توی پیراهن من و پناه گرفت
من از شدت خنده نای ایستادن روی پاهامو نداشتم
می خواستم یه چیزی بهش بگم ولی دیدم خودش داشت از خجالت ذوب میشد دیگه چیزی نگفتم
خودش هم دیگه دهنش رو بست و هیچی نگفت
بترسیم بترسیم بترسیم از روزی که خداوند با نقاط ضعفمان ما را امتحان کند
[/SPOILER][/]

Reza-D;998525 نوشت:

قسمت‌های بولد شده دقیقاً یعنی به به ما خوبیم! شما هر چه خوبی روی کره زمین بود در همین یک خصوصیت سادگی جمع کردید!
قسمت‌های بولد شده دقیقاً یعنی دیگران بد هستند

شما فقط تلاش می‌کنید به نوعی جواب مرا داده باشید.
بالاخره اینها مردهایی هستند که دچار اشتباه شده‌اند و باید برای اصلاح آنها تلاش کنیم، یا مردهایی سودجو و هوس‌رانند که دنبال ضدارزش‌ها هستند؟!

برعکس، دقیقاً شما این دخترها را بی‌ارزش می‌دانید، چون حتی تعریف کردنِ شما از این دختران هم بیشتر نمایش مسائل کم ارزش بود
آنها گاهی پولشان بیشتر است، گاهی هم دو کلاس بیشتر درس خوانده‌اند
(که البته هیچکدام ارزشی ندارد، مهم انسانیت است که اینها ندارند!)
نه خواهر محترم، برتری‌هایی که بنده گفتم برتری مالی و تحصیلی نیست. گاهی دختری که چند دوست پسر دارد سگش می‌ارزد به دختری که هیچ دوست‌پسری ندارد!
برای آنکه متوجه منظور من بشوید، این مطالب را بخوانید (بجای محجبه، بنویسید ساده):

ببینید این تقصیر من نیست شما تمام خوبی ها رو دیدید و برای دختران یا زنان ( خیلی آزاد ) وجود نداشت! بشر چیزی رو میپذیره که حرفی منطقی تری باشه!
از طرفی مگر شک دارین این رفتارها و هنجار شکستن ها بد هستن؟ جنبه ی دینیش رو بگذارین کنار و همین جملات رو به یک مشاوره یا روانشناس یا کسی که در حوزه ی مسایل اجتماعی و .. نظر میده نشون بدین.
شاید تونستین یک مرزی برای رفتار آدمها پیدا کنین.

مردها نه بزرگوار مردم ! مگر یک سودجوی زرنگ نمیتونه اشتباه کنه؟ اگر این نبود که دنیا گلستان بود.

اتفاقا درباره ی ارزش شما وارونه متوجه شدید اینها فقط مثال بود.
من پیش تر درباره ی ارزش گفتم و دوستان هم مواردی رو اشاره کردن حالا درباره ی موفقیت ها یا وضعیت مالی اونها هم گفتیم. ( شما داغ کردین)

گفتین دختری که چند دوست پسر داره....
ظاهرا آدمهای دنیای اطراف شما دو نوع بودند یک چادری یا محجبه یا با نجابت که خشن و عصبی بوده و یک آدم آزاد و بی قید و بند که مهربان بوده. ( وگرنه با کوچکترین فکری متوجه میشدین بی اخلاقی در هر گروهی و عقیده ای هست از بهترین دختران ، موفق ترین اونها تا ...)

خوشبختی;998535 نوشت:
مگر شک دارین این رفتارها و هنجار شکستن ها بد هستن؟

خیر شک ندارم. قطعاً اهل دوستی نبودن برای یک خانم یک امتیاز بزرگ محسوب می‌شود و چنین دختری از این نظر ارزشمند است
و دختری هم که اهل آن مسائلی است که شما گفتید قطعاً
یکی از ارزش‌های مهمِ خود را از دست داده
کدام انسانی است که مقداری حیا و شخصیت در وجودش باشد و منکر چنین موضوعی بشود


خوشبختی;998535 نوشت:
ظاهرا آدمهای دنیای اطراف شما دو نوع بودند یک چادری یا محجبه یا با نجابت که خشن و عصبی بوده و یک آدم آزاد و بی قید و بند که مهربان بوده
من یک جمله گفتم که گاهی دختری که چند دوست پسر دارد سگش می‌ارزد به دختری که هیچ دوست‌پسری ندارد! و شما از این جملهء من که شامل همه هم نمیشد و گفتم "گاهی"، به این نتیجه رسیدید که زنان نجیب اطراف من همگی خشن و عصبی بوده‌اند و من اصلاً زنِ نجیبی که سایر خصوصیاتش خوب باشد تا حالا ندیدم!

اما ببینید خودتان چگونه قضاوت می‌کنید:

خوشبختی;997825 نوشت:
چرا پسران ایرانی برای ازدواج بدنبال بدترین معیارها و طاقت فرساترین شرایط هستن؟
متأسفانه طی سال های اخیر برخی معیارهای نادرست مثل یک بیماری خطرناک در بین آقایان ما گسترس پیدا کرده
پسران ما معیارهاشون برای ازدواج کاملا بی ارزش شده تا جایی که نمیدونن "هویت" در رابطه چی هست
مردان ما بدنبال خانم هایی هستند که اخلاق و شأن زن رو زیر سؤال بردن
چرا مردان معیارهاشون به بدی ها و کاستی ها گرایش بیشتری پیدا کرده؟

شما حتی به خودتان زحمت نمی‌دهید که از قید "بعضی از پسرها یا مردها" استفاده کنید و به راحتی به خود اجازه می‌دهید تمام پسرها و مردها را زیر سوال ببرید

خوشبختی;998535 نوشت:
با کوچکترین فکری متوجه میشدین بی اخلاقی در هر گروهی و عقیده ای هست از بهترین دختران ، موفق ترین اونها تا ...
هر انسانی یک سری نقاط قوت و یک سری نقاط ضعف دارد. اما ما انسان‌ها سعی می‌کنیم که نقاط قوت خود را بزرگ و نقاط ضعفمان را کوچک نشان بدهیم
و گاهی برای بزرگ نشان دادن نقاط قوت خود و پوشاندن نقاط ضعفمان، نقاط ضعف دیگران را بولد می‌کنیم

شما در پرسش خود تمام پسران را زیر سوال بردید که چرا دنبال دختران آنچنانی هستند
هرچند صحبت شما بزرگنمایی دارد، اما بطور کلی درست است و پسرهای جامعهء ما به دختران ساده کمتر گرایش دارند
ساده‌ترین پاسخ هم که احتمالاً شما را راضی می‌کند این است که بگوئیم فرهنگ و تربیت غلط و زیاده‌طلبی پسرها باعث این موضوع شده
شما می‌خواهید این پاسخ را بشنوید و بعد با خیال راحت بگوئید آخیش.... خب خدا رو شکر که دخترهای مثل من مقصر نبودن
مقصر اول پسرها و بعد هم اون دخترهایی که اهل دوست پسرن هستن!

من هم تلاش کردم که شما از زوایای دیگر نیز به این موضوع نگاه کنید و ببینید دلیل این گرایش چه بوده؟ که شما شروع کردید به نقد نظر من!
به هر حال بنده هیچ اصراری ندارم که شما خودتان و دخترانی که شبیه به شما هستند را کنکاش کنید و ایرادهای خود را ببینید
می‌توانید با همین تفکر که بیماری بین پسرها شیوع پیدا کرده و همگی کر و کور شده‌اند دلتان را آرام کنید
موفق باشید!

خوشبختی;997825 نوشت:

راهکارها چی هست و چرا مردان معیارهاشون به بدی ها و کاستی ها گرایش بیشتری پیدا کرده؟

سلام و عرض ادب

این مساله از دو طرف باید دیده شود

نه این که محدود به آقایان باشد و تمام نقص متوجه مردان باشد

برخی از عوامل چنین اتفاقاتی در جامعه از این قرار است

- عادی شدن گناه تبرج زنان در جامعه ( حتی از طرف افراد به اصطلاح مذهبی )

- عادی شدن روابط بین نامحرم ( حتی از طرف افراد به اصطلاح مذهبی )

- دوری جامعه از امر به معروف و نهی از منکر

- پناه گرفتن افراد بد اخلاق ، بی سواد و بی شعور ، پشت نقاب مذهب و خراب کردن وجهه دین و دین داران
(به واسطه جبر حکومتی)

و ...

راهکار این هست که ابتدا از خودمان شروع کنیم و تفکرات و رفتار های نادرست خودمان را اصلاح کنیم

یک مومن نباید بد اخلاق باشد

یک مومن نباید متعصب و بدون انعطاف باشد

یک مومن نباید دیگران را در ملا عام سرزنش و تحقیر کند

و ...

این را بپذیریم که قسمتی از این اتفاق تقصیر خود ماست ،
که در انجام وظیفه خود نسبت به اوامر الهی کوتاهی کرده ایم

مرحله بعد امر به معروف و نهی از منکر و روشنگری در جامعه توسط اعمال و رفتار خودمان هست

یعنی به جای این که دیگران را فقط با زبان امر کنیم

با اعمال صحیح خودمان به دیگران نشان بدهیم که در مورد افراد مومن اشتباه فکر می کنند

و هر شخص بی شعوری که خودش را پشت نقاب مذهب و حجاب مخفی کرده ، واقعا مومن نیست

و هر شخص متبرج و روشن فکرنما ، واقعا روشن فکر نیست!

و هر شخص مومنی ، خشکه مذهب و بد اخلاق و متعصب نیست

در پناه حق تعالی

خوشبختی;998541 نوشت:
انسانها نقاط قوت و ضعف دارن اما اگر قرار بود به گفته ی شما تکیه کنیم تمام کسانی که در حوزه ی نقد فعالن و تمام روانشناسان و جامعه شناسان باید می‌نشستن تو خونه سماق میل میکردن!
از مغرب می‌زنید مشرق!
الان ارتباط این جمله با صحبت من چه بود؟!

خوشبختی;998541 نوشت:
این مشکل شامل همه نمیشه اما مهم هست و جای بحث داره
این هم مثل همان داستان همیشگی است که بعضی افراد می‌گویند البته من فلان موضوع را قبول دارم، فقط با ابتدا و وسط و انتهای آن مخالفم!! وگرنه کلیت آن را قبول دارم!
این یک جملهء شما هم از همین دست است چرا که با ادامه صحبت شما که بارها کلیت مردها را زیر سوال بردید هیچ سنخیتی ندارد

خوشبختی;998541 نوشت:
من حرف رو از آدم عاقل بیشتر میپذیرم
منظورتان چیست؟!

باسلام

نقل قول:
در پاسخ دادن به مطالب انجمن از درج پست های اسپم و بی محتوا همانند درج شکلک به تنهایی یا جملات بسیار کوتاه و بی مفهوم خودداري نماييد.

از ایجاد بحث های دو طرفه شخصی و چت گونه در پستها خودداري نموده و در صورت اختلاف نظر و عقيده به جاي مشاجره به صورت منطقي و مستدل بحث نماييد.

حفظ حرمت کاربران ديگر وظیفه همگانی بوده از این رو در صورت مشاهده هر گونه تمسخر، اعتراض، توهین و بي احترامي به كاربران، از سوی مديران یا مسئولان سايت، و یا سایر کاربران دیگر ، محدویت ایجاد خواهد شد.

براي درج هرگونه شکايت از همکاران و مديران انجمن و يا ديگر کاربران صرفا از طريق ارسال پيام خصوص به مدير اجرايي يا مدير سايت اقدام نماييد. در غير اين صورت پستها و موضوعات حاوي شکايت از سوي مديران حذف خواهد شد.

لطفا رعایت فرمایید.

باتشکر
یاحق

موضوع قفل شده است