جمع بندی از حرم امام رضا (ع) تا منجلاب زنا

تب‌های اولیه

39 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
از حرم امام رضا (ع) تا منجلاب زنا

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام
می خوام صادقانه در دل کنم حالم داغوووووووووووووووووووووو ووووووونه
از 9 سالگی همیشه نمازم می خوندم و روزه ام هم می شدم
تا 16 سالگی که یکبار توی حموم اصلا ناخوادآگاه بدون اینکه فیلمی دیده باشم یا کسی بهم گفته باشه(دوست و رفیقی هم نداشتم) بدون احساس استمنا کرده ام اصلا هم نمی دونستم که این کار گناه دارد و اصلا چی هست و .... ای کاش حداقل یه معلمی یا پدر و مادر یا کسی بهم گفته بود یا مدرسه 1 کتابی بهمون داده بود که چنین کاری گناهی بزرگی است چه عواقبی دارد و ... اگر می دانستم غیر ممکن بودن یعنی غیر ممکن بود سمت گناه برم غیرممکن.
تا مدتی بود تا کم کم برای اولین بار فیلم مستهجنی که پدرم داشت رو مخفیانه دیدم برای اولین بار ....
گذشت تا اینکه رفتم انجمن اسلامی خیلی جو خوب و دوستانه ای داشت هر 5 شنبه برگزار می شد کلا 5 شنبه ها روز شادی بود برام. جلسات خوبی داشت از خداشناسی و اثبات خدا تا دین و شهدا و سیاست و ... کلا فضای منو عوض می کرد تا حدی که به کوچک ترین اهنگی گوش نمی دادم اکثر نماز شب و نماز 200 رکعتی میخوندم و کوچکترین نگاهی به نامحرم و... همه چیز عالی و دوست داشتنی بود
رفتم دانشگاه تهران اونجا به خاطر همین جو باعث شدم یکی از هم اتاقی هام که نماز خون بشه و پایبند کامل بشه و ... تا الان که داره دکترای حسابداری میگیره و الان من حسرت ایمان اون را دارم الان وقتی باهاش صحبت می کنم می بینم چه قدر انسان می تونه بزرگ و محکم و با تقوا باشه دمش گرم
گذشت کم کم جو دانشگاه و خوابگاه روم تاثیر گذاشت وارد سایت ها ضد خدا و ... شدم و حالا دیگه به همه چیز شک داشتم به همه چیز ولی دلم همیشه با خدا بود
رسیدم به سربازی توی سرباز خیلی پسر سر به زیری و کم رویی بودم ولی هم آسایشگاهی من توی سربازی اهل همه خلافی بودن تقریبا همه اونها از مواد بگیر تا موارد جنسی و ...
من کم کم دوست داشتم تجربه کنم رابطه جنسی و ...
وقتی اونها رو میدیم چه جوری عاشقانه با هم حرف می زنند یا می روند کنار هم و ...
تا اینکه 1 روز یه زنی ... شماره موبایل خودشو به من داد (با این که دوست داشتم با جسن مخالف رابطه داشته باشم ولی هرگز هرگز به خاطر حیا و خجالت و کم رویی کوچکترین قدیم برای این کار بر نمی داشتم)
هیچ وقت نمی بخشمش کثافت هم شرف خودشو نابود کرد هم کثافت منو منحرف کرد این خانم شوهر داشت و متاسفانه کاری که نباید بشه شد چندین مرتبه هم تکرار شد ای خدا با این که اونم نماز می خوند خیلی معتقد بود ... ولی به خاطر اعتیاد شوهرش و اینکه آرایشگاه داشت و اکثر زنا از دوست پسراشون تعریف می کردن و ... اونم مثل من هوس دوست کرده بود و به این منجلاب وارد شده بود

سربازی تموم شد بعد سرباز هم چند ماهی باهاش صحبت می کردم ولی دیگه ترسیدم گفتم حداقل تا قبل ازدواج مثل 1 جوان پاک زندگی کنم و رابطه رو کاملا قطع کردم هرچند 1هفته بعد قطع کردن کامل رابطه بابام گوشی امو دیدم بود با اس ها کلا ابروم رفت یعنی دیوانه شده بودند پدر و مادرم اصلا باور نمی کردم پسر مومن و باحیاشون اینجوری شده باشد بله کلا ابروی من رفت.و باعث ازاد واذیت خیلی برای پدر و مادر شد این فهمیدن هرچند 2 روز بعد کلا هیچ چیزی به روی من نیاوردن.اون دنیا که دیگه همه از کثافت کاری من خبر دار میشه ای وای از قیامت و رسوایی قیامت چه جوری باید جواب شوهر اون زن رو بدم...

گذشت دیگه واقعا تصمیم گرفته بودم که تا ازدواج جوانی پاکی رو داشته باشم همین ماه رمضانی خیلی ماه عالی بود چه روزه هایی خوب و لذت بخشی چه شب های قدر و دعای جوشن های لذت بخشی خیلی خوب بود ولی رمضان تمام شد و کم کم دوباره توی محیط کار و ... وسوسه می کردم جوری که حسرت اونهایی رو می خوردم که دوست جنس مخالف دارند ادم چقدر باید احمق باشه که حسرت گناه داشته باشه بله گذشت
تا اینکه پدر و مادر رفتن مشهد هر چند اصرار کردن ولی من حال مشهد نداشتم یعنی آقا نطلبید ... خانواده رفتن و من تنها ماندم توی خانه

یک روز به خدا به صورت خیلی غیر عادی خیلی غیر عادی سردرد شدم توی سرکار زودتر از زمان مقرر از سرکار اومدم بیرون به صورت عجیب و اولین بار مستقیم نرفتم خونه و1 چهاراه رفتم بالاتر بی جهت بی اراده و عجیب و غریب و ... 1 زن بی حیایی دیدم که خیلی عجیب و غریب برای اولین بار دنبال اون رفتم و بهش شماره دادم(خودم باورم نمیشه من این کارها رو بکنم هنوزم باورم نمی شه من اینقدر عوضی هستم) بله این خانم هم شوهر دارد و من توی خونه تنها هستم ماشین بابام هم توی خونه هست و همه چیز محیا و اون هم به خاطر رسیدگی نکردن شوهرش بی توجهی شوهرش نیازی که شوهرش رفع نمی کرد با من دوست شد و من به جای اینکه توی حرم امام رضا باشم تو رختخواب زنا رفتم چقدر تفاوت داره ............... واییییییییییییییییییییییی ییییی

و الان که آتش شهوت فروکش کرده دیوانه وارد دارم حسرت پاکی می خورم دیوانه وارد حسرت جوانایی رو می خورم که پاک هستن و به قول قران به زنا نزدیک نمی شن زنا نباید نزدیک شدن یعنی نباید بهش فکر کرد نباید چشم رو ازاد گذاشت ولی من نکردم
ای جوانای که پاک هستی به خودتون ببالید به قرآن قسم هیچ چیز توی زنای 10 دقیقه نیست هیچ چیز فقط پاکی و خدا ماندگاره کاش اینو من قبل زنا درک می کردم و پاک می موندم ای کاش
ولی الان چیکار کنم نمی دانم و منتظرم که چنین عاقبیتی هم نصیب خودم و زنم بشوند که 1 انسان بی شرفی مثل من زن منو بدزد
وای به حال ما زناکاران به خاطر شهوت به خاطر 10 دقیقه از ولایت خدا خارج می شیم
امان از قیامت امان ییییی
دیشب با دعای کمیل کلی گریه کردم و توبه کردم ولی ظهری دوباره جواب اس اون دادم
وقتی وارد منجلاب میشی دیگه هرچقدر دسته و پا بزنی بیشتر داخلش میری
دلم گرفته و داغون می دونم خدا از دستم ناراحته و حالا نمی تونم قطع کنم چیکار کننممممم :Ghamgin: :Ghamgin: :Ghamgin:

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

با نام و یاد دوست




کارشناسان بحث: استاد حامی و استاد نسیم رحمت

سلام بر شمادر پاسخ به اين سؤال توجه به نكات زير بسيار مهم است
1) باور كنيم كه 124 هزار پيغمبر و 14 معصوم آمدند به ما بگويند كه اي انسان تو اراده و اختيار داري و اساسا به همين دليل كه مي تواني از فرشتگان هم با اين قدرت اراده بالاتر روي و جانشين خدا شوي مورد غبطه فرشتگان قرار گرفته اي.
2) قرآن هم مي فرمايد شيطان فرداي قيامت نمي پذيرم كه او باني گناهان شما است شيطان مي گويد من اراده شما را سلب نكردم من فقط دعوت كردم ولي اين تو بودي كه با سر دويدي و اجابت كردي.
3) عقلا مي گويند[HL] الاضطراب و بالاختيار لاينافي الاختيار[/HL]: اين كه با اختيار خودتان را مضطر كنيد و اين با اختيار منافات ندارد. يعني اگر من بروم لب يك برج بيست طبقه و آويزان شوم و بعد از خستگي سقوط كنم درست است كه موقع سقوط واقعا نمي توانم و اراده ندارم خودم را نجات دهم ولي اين منافات با اين ندارد كه من اختيارا خودم را در چنين شرايطي قرار داده ام. بسياري از دستورات اسلام براي رويارويي با شهوت جنبه پيشگيرانه دارد ولي افراد كمي هستند كه به خداوندي خدا باور داشته باشند و بگويند او خالق ما است و به خير و صلاح مان آگاه است و دستورات را مو به مو انجام دهند از همه بدتر اين كه برخي دستورات ديني پيشگيرانه را تحجر، خشك مقدسي، اُمل بودن و...مي دانند و افراد مقيد را مسخره مي كنند.
امروز در گروهي در يكي از شبكه هاي اجتماعي (لاين يا واتس آپ) كه اعضاي يك فاميل عضو بودند، فرد به ظاهر محترمي عكس هاي سكس براي مرد و زن فرستاده بود و اين را موضوع طنز و شوخي قرار داده بود وقتي عده اي به او اعتراض كرده بودند همسرش هم از او دفاع كرده بود و گفته بود كه نبايد اين قدر كم ظرفيت باشيد الان همه چشم و گوششان باز است. بايد بازتر از اين ها فكر كنيد.

وقتي ما در گزينش دوستان دقت نداريم
زماني كه در ارتباط با نامحرم - فاميل و غريبه - حدود شرعي را كه خالقمان بيان كرده است رعايت نمي كنيم.
هنگامي كه نسبت به موسيقي لهوي و تصاوير مبتذل و جوك هاي مبتذل عفاف نمي ورزيم.
اختلاط دختر و پسر را روشنفكري تلقي مي كنيمو...اين يعني قرار دادن پنبه در كنار آتش.
به قول فلاسفه «مقتضي موجود» و« مانع مفقود» است بنابراين آتش نگرفتن پنبه عجيب است و جاي سؤال دارد.
4) بزرگان دين وقتي سخنان سطحي از دوستان خود بشنوند واقعا رنج مي برند دوست من! در سخنان خود فرمويد:« [HL]امام رضا نطلبيد.....[/HL]» اين سخن سطحي را ما در محاوره هايمان به كار مي بريم و بايد از آن توبه كنيم؛
مگر مي شود ائمه ما كه از جان خود فرزندان و كودكان خود براي هدايت ما دريغ نكرده اند ما را نطلبند؟
مگر مي شود ما توجه كنيم و آنها سراغي از ما نگيرند؟!مگر داستان اويس قرني فقط براي همان زمان بود؟! مگر نمي دانيم كه بعد منزل در سفر روحاني نيست؟!امام زمان - عجل الله تعالي فرجه الشريف - فرمودند ما از ياد شما غافل نيستم و نسبت به عنايت و رعايت شما اهمالكار نيستيم.بله ما همين كه توجه كنيم ائمه متوجه ما هستند و از اين بالاتر فرموده اند حتي سلامي كه شما مي كنيد جواب سلامي است كه ما به شما كرده ايم و شما حالت توجه به ما پيدا كرده ايد.

5) خب الان توفيق توبه پيدا كرده ايد. در روايات ما نعمت توبه برابر است با يك گنج معنوي خيلي غني و بزرگ. بنابراين شما قدر اين سرمايه معنوي را بدانيد و با شش دانگ حواس و با چنگ و دندان نسبت به حفظ آن دقت كنيد نگذار وسوسه هاي نفس و شيطان هاي جني و انسي شما را غافل كند و اين گنج به تاراج برود. هميشه اين سؤال را از خود بپرسيد كه آيا واقعا اجل به من فرصت مي دهد اگر دوباره گناه كنم توبه كنم؟نكنه در حالي در غسالخانه باشم كه غسل جنابت آن هم از زنا به گردنم باشد.

6) خداوند بدون هيچ شك و شبهه رحمتش از غضبش پيشي گرفته است ولي اگر ما حدود الهي را رعايت نكنيم و به ناموس مردم خيانت كنيم خداوند به اين خيانت ها آگاه است و او شديرترين عقاب كنندگان است.

7) به حديث توبه در 40 حديث امام خميني دقت كنيم تا جسارت نكنيم گوهر توبه خود را با سنگ گناه بشكنيم. معصوم فرمود وقتي بنده اي از گناهان توبه واقعي و نصوح كند. خداوند عاشقش مي شود اذا تاب العبد توبه نصوحا احبه الله، بعد خدا به فرشتگان و زمين و اعضا و جوارح اين فرد گناهكار دستور مي دهد كه گذشته او را از ياد ببرند و طوري كه اين فرد وارد محشر مي شود كه گويي اصلا گناهي نكرده است.

8)ياد گناهان گذشته نبايد به شما الهام كند كه آب كه از سر گذشت چه يك وجب چه صد وجب. بايد شما را تشويق كند كه خداوند را عاشق خود نگه داريد و اجاره ندهيد از چشم خدا و فرشتگان و ائمه بيفتيد. براي اين منظور داستان توبه كنندگان را مطالعه كنيد. اگر بازهم شرايط ازدواج تان فراهم نيست


  • نيز مطالعه كنيد

http://www.askdin.com/thread50435.html


[="DarkSlateBlue"]

طاهر;717681 نوشت:
سلام
می خوام صادقانه در دل کنم حالم داغوووووووووووووووووووووو ووووووونه

طاهر;717681 نوشت:
دیشب با دعای کمیل کلی گریه کردم و توبه کردم ولی ظهری دوباره جواب اس اون دادم
وقتی وارد منجلاب میشی دیگه هرچقدر دسته و پا بزنی بیشتر داخلش میری

سلام . متن رو که خوندم کلی منقلب شدم و به معنای واقعی کلمه درک کردم که چی میگی و توی چه شرایطی بودی و هستی برای همینم میخوام اولین حرمی که رفتم (من مشهدیم و خادم) به نیابت از تو برم و ازت میخوام حالا که امام رضا اینقدر دوستت داشت که یکیو مامور کرد به جات بره زیارتش تو هم جوابشو با جواب ندادن به اون خانم بدی ...

برای اینکه بتونی ترکش کنی لازم نیست تصمیم بگیری برای همیشه باهاش خداحافظی کنی و بیخیالش بشی چون سنگ بزرگ نشانه ی نزدنه! فردا صبح که از خواب بیدار شدی تصمیم بگیر فقط همین امروز رو تا شب به خاطر امام رضا صبر کنی و سراغ اون خانم نری. جواب دادنت رو با تاخیر بنداز. با خودت بگو امروز به امام رضا قول دادم و پای قولم هم میمونم واسه همین فردا جوابشو میدم یا فردا سر قرار میرم. (فکر نکنم تحمل کردن یک از صبح تا شب برای هیچ کس کار سختی باشه اگر هم سخت بود به خودت وعده ی فردا رو بده تا آروم بشی و بتونی تحمل کنی.... از امروز تا فردا خدا بزرگه تو سعی کن همین روزی که توش قرار داری رو بدون گناه سر کنی بقیشو بسپر به خدا.... خودش کمکت میکنه وقتی ببینه تو تلاشتو میکنی...
این راه حلی که بت گفتم رو خودم امتحان کردم و تونستم گناهانی که بهش معتاد شده بودم رو به کلی ترک کنم... حتی اگر هم جواب نده بازم خوبه چون داری سعیتو میکنی و این برای خدا و امام رضا ع ارزشمنده پس مطمئن باش که کمکت میکنن.
اگر جواب گرفتی منو هم دعا کن[/]

سلام.
من فقط یه راهکار به ذهنم میرسه ولی نمیدونم چقدر برای این کاربر عملی و موثر باشه...
میخواستم بگم هروقت فکر گناه تو ذهنت بیاد وضو بگیر فقط یه صفحه قرآن بخون...بعد از اتمام قرآن بخوای سمت گناه هم بری با خودت میگی من الان داشتم کلام خدا رو میخوندم حالا برم گناه کنم؟،؟؟...شاید اینجوری اثر بازدارندگی از گناه برات داشته باشه:Ghamgin:
یا بلند شو دو رکعت نماز بخون چون خدا در قرآن میگه ان الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر

بسم الله الرحمن الرحیم
یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک

1- این باعث میشه ایمان ما ثابت بشه
2-یه تجربه:اگر گناه کردن دوست ندارید رو راست به خدا بگید دوست ندارم خدا خودش کمک میکنه شک نکنید
:ok:
واگر میل به گناه دارید بگید خدایا حلالش را به من بده
یا تضرع وگریه بگو الهی وربی من لی غیرک
همه ما گناه کاریم وخدا ارحم راحمین
:Cheshmak::Cheshmak: دلت شکست برای منم دعا کن

asad;718866 نوشت:
برای اینکه بتونی ترکش کنی لازم نیست تصمیم بگیری برای همیشه باهاش خداحافظی کنی و بیخیالش بشی چون سنگ بزرگ نشانه ی نزدنه!

کسی که پیام را فرستادند مدت زیادی با آن خانم در ارتباط نبوده اند که وابستگی ایجاد شود.هر قدر این ارتباط طول بکشد وابستگی شدیدتر میشود و دل کندن هم سخت تر.
توصیه ی من به ایشان این است که:
به نظر من کلا آن خانم را فراموش کنید و شماره اش را از گوشیتان پاک کنید و خیلی بهتر که اصلا سیمکارت خود را عوض کنید و هر گونه راه ارتباطی با آن خانم را مسدود کنید تا زمینه های گناه برای شما بر چیده شود.

چیزی که شاید بیشتر از همیشه به آن نیاز دارید:

هیچ وقت نمازاول وقت خود را ترک نکنید..

واستعینوابالصبر و الصلاه

[="DarkSlateBlue"]

mah.17;719053 نوشت:
کسی که پیام را فرستادند مدت زیادی با آن خانم در ارتباط نبوده اند که وابستگی ایجاد شود.هر قدر این ارتباط طول بکشد وابستگی شدیدتر میشود و دل کندن هم سخت تر.
توصیه ی من به ایشان این است که:
به نظر من کلا آن خانم را فراموش کنید و شماره اش را از گوشیتان پاک کنید و خیلی بهتر که اصلا سیمکارت خود را عوض کنید و هر گونه راه ارتباطی با آن خانم را مسدود کنید تا زمینه های گناه برای شما بر چیده شود.

خب بله اگر اراده ی این کار در شخص وجود داشته باشد توصیه اول من و همه هم همین است. منتهی بعضی وقت ها به هزار و یک دلیل نمیشه....دلیلش هم فقط وابستگی نیست
مثلا تعویض سیم کارت مقدور نیست (لااقل برای من و خیلی های دیگه که شاغلیم و مشتری هامون شمارمون رو دارن)
یا اگه شمارشو پاک کنه اون پیام میده و دوباره شمارشو به دست میاره
یا شمارش رو حفظه و هرکار کنه از یادش نمیره
یا مثلا آدرس خونشون رو دختره داره و اگه این جواب نده ممکنه بلند شه بیاد دم در و دوباره تحریکش میکنه...
یا خود پسره آدرسه خونه دختره رو داره و هرکار کنه از یادش نمیره
اینا همه دلایلی هست که نمیشه با یک کلمه "فراموش کنید" حلش کرد واسه همین اون روش رو بهش توصیه کردم[/]

asad;719057 نوشت:
مثلا تعویض سیم کارت مقدور نیست (لااقل برای من و خیلی های دیگه که شاغلیم و مشتری هامون شمارمون رو دارن)

خب یه پیام می فرستین به مشتری ها و میگین این شماره ی جدیده منه و اگر کارم داشتید با این شماره تماس بگیرید.(به این هم فکر نکنید که مردم چی میگن؟)
asad;719057 نوشت:
یا اگه شمارشو پاک کنه اون پیام میده و دوباره شمارشو به دست میاره
یا شمارش رو حفظه و هرکار کنه از یادش نمیره

به خاطر همینم گفتم عوض کنند و خودشون ملزم کنند که دیگه تماس نگیرند باتوجه به اینکه عوض کردن سیم کارت مقداری دردسر دارد دیگه شخص به این فکر نمی کند که با سیمکارت جدید تماس بگیرد...

asad;719057 نوشت:
یا مثلا آدرس خونشون رو دختره داره و اگه این جواب نده ممکنه بلند شه بیاد

به هر حال نباید به دل ترس راه داد...و با بهانه ها عمر را سپری کرد

راه های زدودن آثار گناه

به زدوده شدن آثار گناهان به وسیله برخی اعمال نیک، «تکفیر» می گویند، با توجه به موارد زیاد چنین اعمالی ما در این جا تنها به ذکر چند مورد از آنها بسنده می کنیم.

1. انجام نمازهای واجب و مستحب: خداوند در قرآن می فرماید: "وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ، وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ، إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات"‏؛ [1] در آغاز و انجام روز و پاسى از شب نماز را بپا دار، که نیکی ها، بدی ها را از میان مى‏برد‏.

2. استغفار: یکی از اموری که سبب می شود گناهان محو شود، استغفار از گناه است که در روایات متعدّد به آن اشاره شده است. امام صادق (ع) می فرمایند: انسان وقتی مرتکب گناهی می شود از صبح گاهان تا هنگام شب به او مهلت می دهند، پس اگر استغفار کرد، عمل او نادیده گرفته می شود. [2]

حضرتشان در روایت دیگری می فرمایند: هفت ساعت به او مهلت می دهند، اگر از گناه توبه کرد چیزی برای او نمی نویسند و اگر هفت ساعت گذشت و از گناه پشیمان نشد برایش می نویسند، و در ادامه می فرمایند: شخص مؤمن گاهی بعد از بیست سال گناهش به یادش می آید، ولی کافر همان لحظه بعد از انجام گناه فراموش می کند [3] و در روایت دیگری از معصوم (ع) نقل شده که حضرت فرمود: برای هر دردی دارویی و داروی گناهان استغفار است. [4]

نکته ای که در ارتباط با استغفار در زدودن آثار اعمال زشت باید مورد توجه قرار گیرد، این است که مراد از استغفار، همین ذکر زبانی؛ یعنی استغفر الله گفتن نیست که هر کس در شبانه روز هر نوع حقی را از مردم و خداوند ضایع کند، به مجرد گفتن این ذکر، گناهان او از بین برود و حال آن که این ذکر به تنهائی فایده ای ندارد، بلکه آثار منفی نیز به دنبال دارد.

امام رضا (ع) می فرماید: کسی که با زبانش استغفار کند و در قلب از اعمال بدش پشیمان نباشد، خود را مسخره کرده است. [5]

3. درود بر پیامبر (ص) و اهل بیت (ع): از جمله اموری که موجب از بین رفتن گناهان می شود، درود فراوان بر محمد و آلش فرستادن است. حضرت رضا (ع) می فرمایند: شخصی که توانایی انجام کارهایی را که سبب آمرزش او می شود ندارد، زیاد صلوات بر محمد (ص) و خاندان او فرستد که این عمل گناهان او را از بین می برد. [6]
اکنون به موارد دیگری از آنچه گناهان را محو می کند با ذکر آدرس بسنده می کنیم:

روزه ماه شعبان، [7] دادرسی از مظلوم و بر طرف نمودن اندوه مؤمنان، [8] غصه به جهت مردن، [9] رفتن به مسجد برای انجام نماز بعد از اذان مؤذن، [10] تلاوت قرآن، [11] گریه بر مصائب امام حسین (ع) [12] زیارت قبر پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع)، [13] نگاه کردن به خانه خدا (کعبه)، [14] گناه نکردن در مکان خلوت به جهت شرمساری از خداوند، [15] تلاش برای بر آورده شدن احتیاجات مؤمن مریض، [16] روزه ماه رمضان و محافظت از شکم و غریزه جنسی و نگهداری زبان در آن. [17]
منبع:
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa12550


حامی;718722 نوشت:
4) بزرگان دين وقتي سخنان سطحي از دوستان خود بشنوند واقعا رنج مي برند دوست من! در سخنان خود فرمويد:« [HL]امام رضا نطلبيد.....[/HL]» اين سخن سطحي را ما در محاوره هايمان به كار مي بريم و بايد از آن توبه كنيم؛
مگر مي شود ائمه ما كه از جان خود فرزندان و كودكان خود براي هدايت ما دريغ نكرده اند ما را نطلبند؟
مگر مي شود ما توجه كنيم و آنها سراغي از ما نگيرند؟!مگر داستان اويس قرني فقط براي همان زمان بود؟! مگر نمي دانيم كه بعد منزل در سفر روحاني نيست؟!امام زمان - عجل الله تعالي فرجه الشريف - فرمودند ما از ياد شما غافل نيستم و نسبت به عنايت و رعايت شما اهمالكار نيستيم.بله ما همين كه توجه كنيم ائمه متوجه ما هستند و از اين بالاتر فرموده اند حتي سلامي كه شما مي كنيد جواب سلامي است كه ما به شما كرده ايم و شما حالت توجه به ما پيدا كرده ايد.


..............

[="DarkSlateBlue"]

mah.17;719062 نوشت:
خب یه پیام می فرستین به مشتری ها

:Kaf:مشتری هام شماره ی منو دارن چون روی کارتهای ویزیت ، توی سایت ، توی صفحه ی اینستای مغازم ، و و شمارم پخش شده و همه برمیدارن زنگ میزنن و سفارش میدن اما من که شماره ی مشتری هام رو ندارم که به تک تکشون پیام بدم بگم هااا این شماره ی جدیده منه! :khandeh!:

mah.17;719062 نوشت:
به خاطر همینم گفتم عوض کنند و خودشون ملزم کنند که دیگه تماس نگیرند باتوجه به اینکه عوض کردن سیم کارت مقداری دردسر دارد دیگه شخص به این فکر نمی کند که با سیمکارت جدید تماس بگیرد...

این که نشد جواب! دارم میگم اگر شماره دختره رو حفظ باشه چه جوری فراموشش کنه؟؟؟؟ با تعویض سیم کارت که شماره ها از ذهن پاک نمیشه!
بعدم آدم وقتی تنها بشه و شرایطش جور باشه و وسوسه بشه توی اون لحظه میگه بی خیال دردسرهای تعویض سیم کارت بذار پیام بدم و قرارو بذارم و.... یعنی دردسرهای عظیم تری از تعویض سیم کارت رو به جون میخره تا به هدفش برسه چه برسه به اون (مثل دردسر رفتن آبروش جلو در و همسایه و ....)

mah.17;719062 نوشت:
به هر حال نباید به دل ترس راه داد...و با بهانه ها عمر را سپری کرد

چه ربطی داشت. بهانه کجا بود. اگر پسره آدرس خونه دختره رو داشته باشه چه جوری ازش بخواییم از ذهنش پاکش کنه؟؟؟؟؟ چه جوری از یک آدمی با اراده ی ضعیف بخواییم وقتی تنها شد وسوسه شد نره سراغش؟؟؟؟
فقط بگیم فراموش کن؟؟؟؟؟ باشه میگیم و اگر بگه چشم و عمل کنه که خوبه . منتهی باید توی اون شرایط باشید تا بدونید سخته...[/]

واقعا پاک بودن خوبه؟من هرجا میرم خاستگاری همه جا به حدی سختگیرن پشیمون میشم که برم خاستگاری.وقتی ازدواج اینقدر سخت شده تو هم برو زنا بکن.چرا پاک باشم؟تا کی؟چندسال دیگه باید تحمل کنم؟البته من بیشتر نیاز عاطفی دارم.دیگه کم کم میخام برم یه زن مطلقه ای چیزی بگیرم.با مهریه کم.که به همینی که هستم قانع باشه.اکثر مطلقه ها و بیوه ها قانع ترن.ازدواج دائم هم میکنم نه صیغه یا زنا.

mohsen1990;719078 نوشت:
واقعا پاک بودن خوبه؟من هرجا میرم خاستگاری همه جا به حدی سختگیرن پشیمون میشم که برم خاستگاری.وقتی ازدواج اینقدر سخت شده تو هم برو زنا بکن.چرا پاک باشم؟تا کی؟چندسال دیگه باید تحمل کنم؟البته من بیشتر نیاز عاطفی دارم.دیگه کم کم میخام برم یه زن مطلقه ای چیزی بگیرم.با مهریه کم.که به همینی که هستم قانع باشه.اکثر مطلقه ها و بیوه ها قانع ترن.ازدواج دائم هم میکنم نه صیغه یا زنا.

ای بابا :hey:
من که یه بار دیگه با خانواده جدی صحبت کردم
گفتم نیاز به ازدواج دارم ولی باز مخالفت کردن و گفتن زوده
گفتم پس اگه من به گناه افتادم گناهش گردن شما. ..گفتن باشه قبول گردن ما باشه ولی ما اقدام نمیکنیم برای ازدواج تو

سلام داداش
چیز هایی که به ذهن من میرسه بهت میگم اینا هست
1_من نمیدونم شما چقدر روضه گوش میدی و به کدوم یک از معصومین علاقه داری.
ولی بهت توصیه میکنم بشین روضه گوش بده(هر موقع حالش بود این کار بکن)
به هر کدوم از اءمه که خیلی دوسش داری روضه همون شخص رو گوش بده..
زمانی که ارتباط قلبیت متصل شد باهشون دردودل کن و ازشون کمک بخواه
2_تو سجده های نماز عجز و نا توانی خودت رو به خدا اعلام کن(البته سجده ها طولانی باشه که خیلی بهتره و بگو خدایا! به تو شکایت می برم از دست این نفس

mehrant;719085 نوشت:
ای بابا :hey:
من که یه بار دیگه با خانواده جدی صحبت کردم
گفتم نیاز به ازدواج دارم ولی باز مخالفت کردن و گفتن زوده
گفتم پس اگه من به گناه افتادم گناهش گردن شما. ..گفتن باشه قبول گردن ما باشه ولی ما اقدام نمیکنیم برای ازدواج تو

ببخشید از چه نظر میگن براتون زوده؟

از نظر سنی ؟ یا تصمیم گیری ؟

وقتی میگن ما اقدام نمیکنیم برای ازدواج تو ینی یه مشکلی این وسط هست

اون مشکل رو پیدا کنین و حل کنین

دوستان سلام

باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و بت پرستی باز آ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صدبار اگر توبه شکستی باز آ
(ابو سعید ابوالخیر)

بیانات امام خامنه ای در دیدار کارگزاران نظام- 1384/8/8
«و انّ الرّاحل الیک قریب المسافة»؛ پروردگارا! کسی که به سمت تو بیاید، راهش نزدیک است. عمده، عزم کردن، حرکت کردن و همت گماشتن است. «و انّک لا تحتجب عن خلقک الّا ان تحجبهم الأعمال دونک». ما به دست خود و با خطاهای خود، بین خود و خدا فاصله ایجاد میکنیم. خدای متعال با ما فاصله‌یی ندارد؛ راه نزدیک است. اگر توفیقی پیدا شد، این توفیق نشانه‌ی رحمت الهی است. اگر توانستید از دل استغفاری برآورید و عزمی و حرکتی بکنید، بدانید که توفیق الهی و توجه الهی شامل حال شماست؛ شما را دارند جذب میکنند و میکِشند. خدا در موارد متعدد توبه را به خودش نسبت میدهد؛ «ثمّ تاب علیهم لیتوبوا»؛ خدا توبه کرد تا انسانها توبه کنند. توبه یعنی چه؟ یعنی توجه و برگشت. خدا به شما عطف توجه کرد؛ این موجب شد تا دل شما هم به خدای متعال متمایل شود.
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3318

آبروی یک فاحشه
[SPOILER]تن حمید به رعشه افتاد ... بی اختیار بغض گلویش را گرفت ... کدوم نامردی تو رو به این روز انداخته دختر جون .... حمید تن بی رمق دخترک را آرام داخل اتومبیل گذاشت ... از لابلای درختها صدای پاهایی به گش رسید ناگهان دو جوان از میان درختان انسوی جوی بیرون آمدند ... دست یکی پیت بنزین بود ... بوی تند بنزین هوا را پر کرد ... حمید به سرعت داخل اتومبیل پرید یکی از جوانها فریاد زد ... آهای ... وایسا ببینم ... نیگه دار ... هر دو جوان از جوی آب پریدند ... آنکه بنزین در دست داشت داخل جوب افتاد ... دومی به دنبال ماشین شروع به دویدن کرد اما حمید به سرعت دور شد ... ساعتی بعد دخترک در بیمارستان روی تخت جراحی بود ... چهار ساعت عمل طولانی و طاقت فرسا ... و حمید در تمام این مدت بیذارو نگران به انتظار ایستاده بود ... مامور اداره اگاهی کنارش نشسته بود ... سیگاری به او تعارف کردم . فامیلته ... خواهرته یا زنت ؟ هیچکدوم ... نمیشناسمش ... توی جوب آب پیداش کردم ... حالا تو اداره معلوم میشه ، در تمام طول عمل صلوات میفرستاد ... نماز صبح را درحالی که مامور کنارش نگهبانی میداد خواند ... پرستار از اتاق عمل بیرون اومد ... خواست که به طرفش برود ولی مامور بازویش را گرفت ، کجا؟؟؟ میخوای در ری ... ادم کشتی میخوای در ری ، خانم پرستار چی شد ؟؟پرستار لبخندی زد و گفت : بیشتر شبیه به یه معجزه بود ... شاهرگ گردنش به طرز معجزه آسایی خود به خود جوش خورده و جلوی خونریزی بیشتر رو گرفته بود ... در غیر این صورت تا حالا باید ده بار مرده باشه ... خوشبختانه کاملا موفقیت آمیز بود ...حمید نفس عمیقی کشید ... خوب خدایا شکرت ... مامور مثل شرلوک هولمز به حمید خیره شده بود ... پنج روز بعد دخترک میتونست حرف بزند اما حاضر نبود به کسی جز حمید چیزی بگوید ... میگفت کی منو نجات داده ... میخوام ببینمش حمید را از زندان به بیمارستان اوردند ... دخترک میخواست او را تنها ببیند ... ماموران اتاق را بازرسی کردند و بعد از اطمینان از بسته بودن تمام راههای فرار ... اجازه دادند حمید به تنهایی داخل شود .حمید به آرامی به سوی تخت دخترک رفت خانوم شما حالتون بهتر شده ... شما هستین ... شما منو ... بله ... زیاد حرف نزنین براتون خوب نیست ، اون دو نفر رو گرفتن ؟؟؟ نه خانوم ... هنوز نه ... باور نمی کنن ... تو رو خدا شما بهشون بگین من بیگناهم ، آخه من چه جوری بگم ؟؟؟ یهنی چی چه جوری بگم ؟ خوب حقیقت رو بگین ، حقیقت ... میدونید راستی اسم شما چیه ؟؟؟ حمید ... اسم شما چیه ؟ فریبا ... میدونین آقا حمید ... راستش ... راستش ... چه جوری بگم من ... من ... من چی ؟؟؟ ... بگین ... بالاخره باید معلوم شه قضیه چی بوده .... اخه من چه جوری بگم ... من ... یه زن ... یه زن ... بدکاره هستم ... یعنی بودم ... میدونید ... من چند ساله تو این راه افتادم ، حمید به آرامی روی صندلی کنار تخت نشست ... یکی از دوستام که اونم مثل من سرطان خون گرفته و پیش من زندگی میکنه ...اما دکترا گفتن دو سه ماه دیگه زنده اس ... من مجبورم مرتب کار کنم تا خرجشو بدم داروهاش خیلی گرونه ... راستش میدونین ... من هیچ وقت تو ایام مذهبی کار نمی کردم ولی امسال مجبور شدم بخاطر ترانه تو ماه رمضون کار کنم ... اون چند وقت دیگه میمیره ... میخوام اخر عمرش هر چی میخواد واسش تهیه کنم ... دوست ندارم هیچ کمبودی داشته باشه ... دوست دارم با ارامش بمیره .. میفهمین که ... بله ... بله ... می فهمم ، دیشب با وجودی که عهد کرده بودم ... مجبور شدم برم بیرون ... ساعت 12 شب بود فکر کنم ... دو تا جوون که سوار یه ماشین که درست یادم نیست چی بود ، جلو پام ترمز زدند ... اولش نمی خواستم سوار شم ... خیلی التماس کردن ... آخرشون یکیشون یه چک صد تومنی گذاشت کف دستم ... منم ... خوب دیگه چیکار میکردم ... بخاطر ترانه سوار شدم اونا تو ماشین یه چیزی بهم دادن که بخورم اولش نمی خواستم ... ولی یکیشون به زور کرد تو حلقم ... وقتی خوردم یهو دنیا دور سرم شروع کرد به چرخیدن ... بعد از اینکه چشم باز کردم خودمو تو باغ دیدم ... هر دوشون قرص های توهم زا خوردند ... اصلا رفتارشون عادی نبود ... مثل دیوونه ها شده بودن ... دست و پامو گرفتن کشون کشون بردن تو حموم ... من درست نفهمیدم میخوان چیکار کنن ... حال درستی نداشتم ... گفتم میخواین چیکار کنین ...گفتن دیگه بدن تو به ما لذت نمیده ... میخوایم بکشیمت ... زجرکشت کنیم ... خیلی التماس کردم ... ولی هر چه بیشتر التماس میکردم اونا بیشتر جری میشدن ... یکیشون با سیگار چند جای بدنمو سوزوند هر چی داد میزدم بی فایده بود ... دیگه حسابی از رمق افتاده بودم ... فایده نداشت ... میگفتن میخوایم لذت کشتن رو هم بچشیم ... یکیشون منو روی شکم کف حموم خوابوند ... خودشم نشست روم ... خیلی سنگین بود نمی تونستم تکون بخورم ... فقط حس کردم اونی که پشتم نشسته بود موهامو به شدت عقب کشید لبه چاقو رو گذاشت رو گردنم ... اون یکی هم هی دوستشو تشویق میکرد که سرمو ببره ... چشامو بستم ... دیگه کارم تموم بود ... هق هق گریه امونمو بریده بود ... یه دفعه احساس سوزش شدیدی تو گردنم کردم ... بوی خون که به دماغم خورد بیحال شدم ... حس نداشتم ... هر کدوم به نوبت یه خورده از گردنمو بریدن ... خون زیادی ازم رفته بود ...اون دو تا رفتن بیرون ... مثل اینکه از بوی خون حالشون بد شد .چشامو باز کردم ... کف حموم پر خون بود ... چشام داشت سنگین میشد ... میدونستم که چیزی به اخرش نمونده ... تموم خاطرات بچه گی هام مثل یه فیلم سینمایی جلو چشام رژه میرفت ... یاد ترانه افتادم ... که تو خونه منتظر من بود .. اشک از چشمام سرازیر شد. فریبا اشک چشماش را پاک کرد و ادامه داد ... میدونی ... من اعتقادات درست و حسابی ندارم ولی تو اون لحظات ... فقط از خدا طلب بخشش میکردم ... فقط یادمه ... یادمه که از ته دل گفتم خدایا نجاتم بده ... توبه کردم ... وقتی اینو گفتم حس کردم میخوام بلند شم .. نمی دونم انگار منو یه نفر گرفت و بلندم کرد ... سرمو تا نصفه بریده بودن ... می دونستم شاهرگمو زدن اما خون بند اومده بود ... نفهمیدم چی شد ... با دو تا دستام سرمو گرفتم .. میتونستم راه برم .. ولی چشمام یه کم تار میدید ... اومدم بیرون ... لای در اتاقشون باز بود .. هر دو بی حال کف اتاق افتاده بودن ... آروم در رو باز کردم و زدم بیرون ... کلی تو باغ تلو تلو خوردم تا خودمو به در رسوندم ... از خونه که اومدم بیرون خودمو به زحمت تا نزدیکای جوب اب رسوندم ... دیگه نا نداشتم ... از رمق افتاده بودم ... نتونستم رو پاهام وایسم ... افتادم رو خاک ... روی زمین خودمو می کشوندم ... صدای در باغ رو شنیدم ... فهمیدم اومدن دنبالم ... فکر نمی کردم منو دیده باشن ... حس کردم دارن اینور و اونر میدون ... یه دفعه یکیشون منو دید و داد زد اوناهاش ... قلبم ریخت .. چند لحظه بعد حس کردم بالای سرم وایسادن ... بهم فحش میدادن ... با لگد به پهلوهام می زدن ... منم بی اراده خودمو رو زمین می کشیدم ... می خندیدن ... حس کردم داره بدنم خیس میشه ... از حرفاشون فهمیدم دارن روم ادرار می کنن ... بهم می گفتن فاحشه کثافت ... تو یه لجنی ... باید تیکه تیکه ات کنیم ... تو اون لحظات فقط یه جمله زیر لب میگفتم ... خدایا خودمو به تو سپردم ... یکیشون گفت باید اتیشش بزنیم . اون یکی با پا هولم داد تو جوب اب و گفتش ... دیگه از اینجا نمیتونه بیرون بیاد ... هر دو تا رفتن تو باغ که از ماشینشون بنزین بکشن ... دیگه نای تکون خوردن نداشتم ... با خودم فکر میکردم ... شاید اونا راست بگن من خیلی کثافتم ... خیلی لجنم ... باید بمیرم .باید اتیش بگیرم تا دنیا از وجود کثافتهایی مثل من پاک بشه ... به اونا حق میدادم ... دلم براشون می سوخت ... باور میکنی ... دلم براشون میسوخت ... تو دلم اونا رو بخشیدم ... دوباره یاد ترانه افتادم ... باز گریم گرفت درست مثل حالا اون دختر معصوم گناهی نداشت ... اون فقط 18 سالش بود ... زیر لب برای آخرین بار ناله کردم ...خودمو به تو سپردم یا فاط ... مه .... زهرا ... چشامو بستم ... نمی دونم چند دقیقه گذشت که صدای پا شنیدم ... فکر کردم اونا هستن ... خودمو اماده کردم ... وقتی تو پاتو رو لبه جوب گذاشتی ... چشامو باز کردم ... تو تاریکی فهمیدم یکی دیگه س ...این بود که همه نیرومو جمع کردم ... میدونستم اگه بری دیگه کارم تمومه ... میبخشی ... خیلی ترسوندمت ... ولی تو اخرین امیدم بودی . فریبا مکثی کرد و دستی به گلویش کشید ... یه کم اب بده گلوم خشک شده ... حمید بیرون رفت و پرستار رو صدا زد ... هر دو به همراه مامور داخل شدند ... فریبا نگاهی به مامور انداخت ... سرکار ... این آقا بی گناهه .. در حقیقت ایشون منو نجات داده. دو نفر دیگه منو به این روز انداختن ... ماجرا رو از حمید بپرسین ... هر چی اون بگه درسته ... راستی حمید اقا چه جوری اومدین اونجا ... والله چی بگم ... یه خانومی تلفن زد ... آژانس خواست ... آدرس همون کوچه رو داد و بعدشم ما بهش زنگ زدیم ... دیدیم درسته ... مطمئن شدیم ... شماره تلفنش ثبت شده تو دفترمون ...خوب حالا کی بود این خانومه ؟؟؟ چه عرض کنم ... مامورا دیروز از مخابرات این شماره رو استعلام کردن گفتن اصلا "این شماره وجود نداره ... [/SPOILER]

علی علی

توی تاریخ 4/20 خیلی تو فشار بودم خیلی هم سن و سالی های مجرد حرفمو متوجه می شن خیابونا پر از گناه(اون خانم هایی که با بی حیایی میان تو خیابون(چادر-غیرچادری)واقعا جوانی که پاک هست و سربه زیر ولی حتی 1 لحظه ناخودآگاه هم نگاهش به اونا برخورد میکنه تا شب ذهن و روان جوان بدبخت را داغون می کنه خیلی نامرد و بی وجدانید) خواستم فرار کنم و پاک باشم بنابراین اومد اینجا و مطلب تقوا سخته به خدا گذاشتم ولی کسی بهم جواب نداد نداد نداد تا اینکه حرف شهوت رو گوش کردم و گناه وتوی 5/15 بعدش پشیمونی این مطلب رو گذاشتم چون شهوت تمام شده بود و پشیمونی و دعای کمیل ولی حالا دیگر همه گناه در طول 2هفته برام عادی شده دیگه توبه دوست ندارم می دانم خیلی بده می دانم مرگ نزدیکه میدانم ولی شهوت واقعا گوش به فرمانش شدم .همیشه به چندین شرایط غیرعادی که شیطان برای گناه کردن برایم فراهم کرد فکر می کنم و می گم چرا خدا حداقل یکی از اون چندین شرایط پیچیده برای رسیدن به گناه رو نقص نکرد چقدر شیطان قدرتمند و خدای که همیشه بهش پناه میبردم و ازش از ته دل درخواست پاکی و تقوا می کردم ضعیفه نمی دونم شایدم می دونم دیگه دارم کفر می گم مسخره و خنده دار اینجاست که 3 وعده نماز اول وقت می خوانم.دیگه کارم تموم تموم تمومه می دونم از وادی سعی برای پاک بودن رفتم توی سیاهی محض ولی چرا اینا رو اینجا می گم چون هیچ دوست هیچ همدمی ندارم و قتی آدم می نویسه خیلی آروم میشه.همیشه فکر می کنم اگر بمیرم می نویسند جوان ناکام.......... چقدر زود

طاهر;717681 نوشت:
ولی الان چیکار کنم نمی دانم و منتظرم که چنین عاقبیتی هم نصیب خودم و زنم بشوند که 1 انسان بی شرفی مثل من زن منو بدزد
وای به حال ما زناکاران به خاطر شهوت به خاطر 10 دقیقه از ولایت خدا خارج می شیم
امان از قیامت امان ییییی
دیشب با دعای کمیل کلی گریه کردم و توبه کردم ولی ظهری دوباره جواب اس اون دادم
وقتی وارد منجلاب میشی دیگه هرچقدر دسته و پا بزنی بیشتر داخلش میری

uninformed008;719486 نوشت:
دیگه کارم تموم تموم تمومه می دونم از وادی سعی برای پاک بودن رفتم توی سیاهی محض ولی چرا اینا رو اینجا می گم چون هیچ دوست هیچ همدمی ندارم و قتی آدم می نویسه خیلی آروم میشه.همیشه فکر می کنم اگر بمیرم می نویسند جوان ناکام.......... چقدر زود

سلام علیکم
باعرض ادب و احترام به محضر شما کاربر گرامی و بزرگوار

از اینکه دنبال مسیر بندگی هستید و ازگناه کردن ناراحت و پشیمانید باید به شما تبریک گفت زیرا این یعنی روزنه امید،یعنی رفتن از تاریکی به سمت نور،یعنی اینکه شما میتوانید گناه را ترک کنید و بشوید بهترین بنده خدا ...
ببنید بزرگوار،خداوند حکیمی که بندگانش را آفریده قطعا به نیازهایشان هم آگاه است و قطعا میداند در این زمان پاک ماندن خیلی سخت است پس راه های حلال را برای بندگانش قرار داده است که نیاز نباشد خیلی به سختی بفتند،که آن هم،ازدواج است دائم و موقت!
شما اگربه جای تمام آن گناهانی که انجام دادید رفته بودید یک نفر که شرایط صیغه را داشت پیدا کرده بودید و صیغه کره بودید مطمئن باشد الان نه تنها هیچ گناهی مرتکب نشده بودید نه عذاب وجدان داشتید بلکه برعکس یک کار مستخبی هم انجام داده بودید که رضایت خدا را به دنبال داشت و به رشد معنویتان کمک میکرد

شما هنوز به لطف الهی زنده اید و دارید نفس میکشید و این یعنی هنوز فرصت دارید پس تا دیرنشده از شما تقاضا دارم خوب به حرفهای بنده حقیر گوش دهید،بنده دارم اینها را با توسل به اهل بیت (ع) و در محضر امام زمان(روحی فداه) مینویسم و از خداوند خواستم آنچه بایدبگویم به زبانم جاری کند

1- همین امروز توبه کنید و برگردید،تو به یعنی پشیمانی از گناه و تصمیم به ترک گناه ،شما پشیمانید پس مرحله اول توبه را خود به خود انجام دادید و میماند مرحله دوم
چیزی تا محرم نمانده است.. مردان غیرتمندی در کربلا بودند که مردانگی را معنا کردند،تمام هستی و جانشان را دادن تا خداوند راضی و خشنود باشد تا دین خدا پایدار بماند..،اینان خوبان عالمند که خیلی بامعرفتند و دست بندگان را میگیرند و بلندشان میکنند ...همین امروز خلوتی پیدا کنید و نوحه کربلا را بگذارید و برای امام حسین (ع) اشک بریزید و آرام بشوید...اشکی که برای امام حسین (روحی فداه) ریخته شود شما را نجات میدهد..به مردان غیرت کربلا یعنی حضرت ابوالفضل (روحی فداه) متوسل شوید،دست گدایی به سویشان دراز کنید تا ببینید چگونه دستتان را میگیرند ،شما سینه زن روزهای عاشورایید ...به باب الحواج شش ماهه کربلا متوسل شوید تا شفاعتتان کند و بعد بنشینید و این هارا واسطه درگاه خداوند قرار دهید الان قلبتان آماده شده است حالا به درگاه الهی اعتراف کنید که خطا کردید و خداوند را به این بزرگواران قسم دهید تا شمارا ببخشد...

حال بگذارید از خداوند در این لحظات زیبای توبه برایتان بگویم..میدانید چه اتفاقی می افتد؟! خداوند آنقدر مهربان و بزگ است که با آغوش باز شما را میپذیرد...و میگوید بنده من ! قبل از اینکه تو بیایی سمت من ،من آمدم طرف تو ! تو بنده منی و من توبه کنندگان را دوست دارم...
تازه از این هم بالاتر و قشنگ تر اینکه اینجا نه تنها خداوند شما را میبخشد(ان شاءالله) بلکه حتی برای اینکه در آخرت که پرونده اعمالتان باز میشود جلوی دیگران خحالت نکشید گناهانتان را به کارهای خوب تغییر میدهد!! یعنی گناهان را تبدیل میکند به حسنات یعنی در آن لحظات به جای اینکه بنویسد در حال انجام فلان گناه مینوسد مثلا در حال خواندن دعای کمیل..درحال زیارت امام رضا(ع) ،خواندن زیارت عاشورا و غیره بوده اید!!!...میدانید چرا ؟ چونکه توبه کردید و برگشتید ؛چونکه شدید بنده خدا و خداوند نمیخواهد آبروی بنده ای که توبه کرده را در آخرت ببرد...چونکه این بنده حالا میتواند بشود بهترین و عاشق ترین بنده خدا...و خداون توبه کنند گان را دوست دارد
وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفًا مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْری‏ لِلذّاکِرینَ(سوره هود آیه 114)

در دو طرف روز، و اوایل شب، نماز را برپا دار; چرا که حسنات، سیئات (و آثار آنها را) از بین می‏برند; این تذکری است برای کسانی که اهل تذکرند

[=Traditional Arabic]لْقَوْلِ، يا مُبَدِّلَ السَّيِّئاتِ بِاَضْعافِها مِنَ الْحَسَناتِ، اِنَّكَ [=Traditional Arabic]ذُوالْفَضْلِ الْعَظيمِ(دعای زیبای صحیفه سجادیه)
وف
ا است، اى مولايى كه بديها را به چندين برابر به خوبيها تبديل مى‏كنى، همانا كه تو[=Traditional Arabic]. صاحب فضل عظیمی

افراد زیادی در تاریخ داریم که بدترین گناهان را کرده بودند اما یک لحظه تلنگر خوردند و پشیمان شدند و برگشتند ،خداوند به آنان فرصت داد تا توبه کنند پس شدند بهترین و عابدترین انسانها و بهشت ابدی را برای خود خریدند
پس شما بعد از توبه از گناهان پاک میشوید و حالا بعد از آن مهم است که چگونه پاک بمانید

2- ببینید شما در وجود خود نیازی دارید که طبیعی است و باید از طریق مشروع به آن پاسخ داده شود،قعطا بعد از مدتی این نیاز مجدد به سراغ شما خواهد آمد ،پس دو راه بیشتر ندارید تا بعد از توبه پاک بمانید یاباید اگر برایتان مقدور است صبر و تحمل کنید و مبارزه کنید یا اینکه اگر نمیتوانیدباید تا ازدواج دائمتان از طریق مشروع یعنی صیغه آن را مرتفع سازید
پس با توجه به شرایطی که شما دارید به نظر بنده بایدحتما بروید بگردید یک خانمی که شرایط صیغه دارد را پیدا کنید و برای مدتی ایشان را صیغه کنید
خوب به این صحبتم دقت بفرمایید،شما الان که توبه کردید و جس معنوی دارید باید برای صیغه فردی را پیدا کنید ! ،همین حالا نه زمانی که نیازمند شدید چونکه ممکن است پیدا کردنش دو سه روزی طول بکشد ،اکنون چون حالتان خوب است و توبه کرده اید حس پیدا کردن مورد برای انجام حلال الهی را دارید اما اگر بگذاریدوقتی نیاز به شما فشار بیاورد تازه بخواهید بروید دنبال پیدا کردند مورد یکی دو جا که سراغ بگیرید پیدا نکنید نمیتوانید تحمل کنید و خدایی نکرده ممکن است مجدد به سمت گناه بروید ،پس باید اکنون فردی را که شرایط صیغه را دارد آماده داشته باشید که به محض نیاز به سمت ایشان بروید و از طریق مشروع و حلال و خداپسندانه نیازتان را مرتفع سازید

ان شاءالله بعد از آن هم کم کم بروید دنبال پیدا کردن مورد برای ازدواج دائم و تشکیل خانواده زیرا عقد موقت فقط مسکن است و قطعا برکات و آثاری که ازدواج دائم دارد را ندارد ،شما اگر تشکیل زندگی دهید انگیزه کار و تلاش پیدا میکند و در کانون خانواده هم از نظر روحی آرام میگیرد اگر درست انتخاب کنید(ان شاءالله)
3- بعضی چیزها نیاز به گذر زمان دارد ،کم کم حال معنویتان روز به روز بهتر میشود و به زندگی وآخرت امیدوار میشوید،سعی کنید بعد از آن در مراسمات مذهبی مسجد و امام زاده ها شرکت کنید...وقتی برای صیغه میروید قبل و بعدش سجده شکر به جای بیاورید که خداوند راه حلال را برای شما گذاشته است
شما جوانید و بهترین استعدادها و توانایی ها را دارید پس میتوانید بهترین بنده برای خداوند و بهترین فرد برای کشورمان باشید
در این زمانه غربت شما میتوانید بشوید سرباز امام زمان(روحی وارواحنا فداه) و ایشان را یاری کنید ؛بشوید بهترین نیروی مذهبی کشور و دل رهبری (روحی فداه ) را شاد وامیدوار کنید

شما میتوانید اگر مانند یک مرد یک یا علی بگوید و دستانتان را در دستان حضرت عباس (روحی فداه) بگذارید و بلند شوید ،شما میتوانید اگر باور کنید خدایی دارم که عاشق بندگانش است و همین که زنده اید و نفس میکشید یعنی خداوند دارد به شما فرصت میدهد که برگردید و بهترین باشید ..شما میتوانید اگر تا دیر نشده توبه کنید و بروید به سمت حلال های الهی

شما بعد از توبه میشوید بنده عزیز خداوند..پس برای روسیاهانی جون بنده حقیر هم دعا کنید و برای عاقبت به خیری خودتان و همه جوانها دعا بفرمایید

از اینکه مطلبم طولانی شد از محضر شما عذرخواهی میکنم،حلال بفرمایید

خداوند عاقبت همه مارا ختم به خیر بگرداند ان شاءالله

یازهرا(سلام الله علیها)

سلام به دو دوست عزیز هم ایجاد کننده تاپیک و هم uninformed عزیز.. هم تجربه خود بنده در ترک گناه و هم گفتار بزرگان این نکته رو تایید میکنه که برای توبه صحیح و کامل باید لذت و شیرینی گناه را از دل پاک کرد و نشانه این امر هم رسیدن به آرامش درونی و حس رها شدن از معصیته. حالا بعضی ها یک شبه و با انقلاب درونی پاکسازی میکنن که البته این مورد از نوادر هست و بعضی ها هم با استغفار و پایبند بودن به اون و دوری از گناه کم کم شیرینی گناه رو از صفحه دل پاک میکنند تا زمانی که اضطراب ناشی از گناه جای خودش رو به آرامش و سکون میده و توبه صحیح و کامل در این زمان محقق میشه.

توسل به ائمه علیهم السلام و بزرگان هم تاثیر عظیمی در استجابت داره که خودم تجربه کردم مخصوصا که از صمیم دل تمایل به ترک گناه دارید ولی احساس ناتوانی میکنید. این عجز خودتون رو به پیشگاه خدا و معصومین ببرید و توسل کنید که حتما جواب میگیرید به امید خدا. البته شرط استجابت تداوم دعا و استمرار هست. دوری از گناهان هم علی الخصوص گناهان کبیره فراموش نشه در این مدت. خدا عاقبت همه ما رو ختم به خیر کنه به حق و آبروی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف.

همینطور که دوست بزرگوارمون در پست قبل از من هم گفتن سعی کنید با انجام واجبات و مستحبات تدریجا شیرینی عبادت و مناجات رو جایگزین شیرینی گناه کنید تا کم کم این لذت و شیرینی از دل و جانتون بیرون بره.. مانند کسی که معتاد به سیگار یا مواد مخدر است و پزشک از داروهای جایگزین و عادت های دیگه برای ترک استفاده میکنه. یادتون نره همین اضطراب بیش از اندازه هم عامل تکرار گناه هست دوست عزیزم. هر چه زودتر هم اقدام کنید ترک راحت تره. ارادت.

سلام
اول از همه باید بگم خودتون رو به خدا و اهل بیت بسپارید .
2. توبه ی واقعی داشته باشید. ینی اگه زنگ زد یا پیام داد واب ندید و یا شماره ونو عوض کنید. در صورت امکان هم اگه آدرس تونو داره عوض کنید
3. پیشنهاد می کنم به زیارت بروید
4. از مکان های وسوسه زا دوری کنید
یاعلی...

سلام تا از ته دلش نخوادهمه راهی هست نهایت یه نفر دیگه پیدا میکنه!!!!!!!!!!!!
وقتی حالت نیاز بهش دست داد به نظرم توکل به خدا و از خدا کمک گرفتن که سمت اون کار نره و مشغول ذکر شدن خیلی کمک کننده است.
تلفن جواب ندید ومطمن باشید اون خانم در خونه نمیاد چون خودش متاهل هست و نمیخواد ابروریزی بشه. الکی نترسید.
برای نفهمیدن زنگ و پیامک هم یه نرم افزار بلک لیست دانلود کنید و روی گوشی نصب کنید .
دعاهای که بهتون حالت معنوی میده را روی گوشی موبایل بریزید و گوش کنید .
بازم میگم ذکر گفتن در همه حال خیلی کمک کننده است. چون نمیذاره فکر مشغول بشه که بخواد به چیزی فکر کنه.

asad;719072 نوشت:

:Kaf:مشتری هام شماره ی منو دارن چون روی کارتهای ویزیت ، توی سایت ، توی صفحه ی اینستای مغازم ، و و شمارم پخش شده و همه برمیدارن زنگ میزنن و سفارش میدن اما من که شماره ی مشتری هام رو ندارم که به تک تکشون پیام بدم بگم هااا این شماره ی جدیده منه! :khandeh!:

این که نشد جواب! دارم میگم اگر شماره دختره رو حفظ باشه چه جوری فراموشش کنه؟؟؟؟ با تعویض سیم کارت که شماره ها از ذهن پاک نمیشه!
بعدم آدم وقتی تنها بشه و شرایطش جور باشه و وسوسه بشه توی اون لحظه میگه بی خیال دردسرهای تعویض سیم کارت بذار پیام بدم و قرارو بذارم و.... یعنی دردسرهای عظیم تری از تعویض سیم کارت رو به جون میخره تا به هدفش برسه چه برسه به اون (مثل دردسر رفتن آبروش جلو در و همسایه و ....)

چه ربطی داشت. بهانه کجا بود. اگر پسره آدرس خونه دختره رو داشته باشه چه جوری ازش بخواییم از ذهنش پاکش کنه؟؟؟؟؟ چه جوری از یک آدمی با اراده ی ضعیف بخواییم وقتی تنها شد وسوسه شد نره سراغش؟؟؟؟
فقط بگیم فراموش کن؟؟؟؟؟ باشه میگیم و اگر بگه چشم و عمل کنه که خوبه . منتهی باید توی اون شرایط باشید تا بدونید سخته...

«و بالآخرة هم یوقنون؛ و به آخرت یقین دارند.» (بقره/ 4)
فراموش نکردن آخرت، چون بسیار می شود انسان نسبت به چیزى ایمان دارد و هیچ شکى در آن ندارد، اما پاره ‏اى از لوازم آن را فراموش می کند، و در نتیجه عملى منافى با ایمانش انجام می دهد، به خلاف یقین که دیگر با فراموشى نمی سازد، و ممکن نیست انسان، عالم و مؤمن به روز حساب باشد، و همواره آن روز را در خاطر داشته و به یاد آن باشد، به یاد روزى باشد که در آن روز به حساب کوچک و بزرگ اعمالش می رسند، و در عین حال پاره ‏اى گناهان را مرتکب شود، چنین کسى نه تنها مرتکب گناه نمی شود، بلکه از ترس، به قرق‏گاه‏ هاى خدا نزدیک هم نمی گردد.

بهترین کار،ب نظر من،پیدا کردن هر چه سریعتر یه گزینه برای ازدواج هست.وگرنه آدمی که خودش اینقد ناراحته و عذاب وجدان داره و افسرده شده با روضه گوش دادن و دعا افسرده تر میشه.چون روضه و این ادعیه برای زمانیست که یه انسان ،واقعا حس و حالشو داشته باشه.ادم نمازشب خون هم باشه ولی تا نتونه به طرز صحیح این غریزه رو ارضا نکنه،باز ب بیراهه میره

کافی هستش مشکلات زندگیت زیاد باشه و از شدت مشکلات دچار افسردگی شدید بشی اونوقت میل جنسیت کاملاً از بین میره ودیگه نیازی به خودخوری نداری

uninformed008;719486 نوشت:
توی تاریخ 4/20 خیلی تو فشار بودم خیلی هم سن و سالی های مجرد حرفمو متوجه می شن خیابونا پر از گناه(اون خانم هایی که با بی حیایی میان تو خیابون(چادر-غیرچادری)واقعا جوانی که پاک هست و سربه زیر ولی حتی 1 لحظه ناخودآگاه هم نگاهش به اونا برخورد میکنه تا شب ذهن و روان جوان بدبخت را داغون می کنه خیلی نامرد و بی وجدانید) خواستم فرار کنم و پاک باشم بنابراین اومد اینجا و مطلب تقوا سخته به خدا گذاشتم ولی کسی بهم جواب نداد نداد نداد تا اینکه حرف شهوت رو گوش کردم و گناه وتوی 5/15 بعدش پشیمونی این مطلب رو گذاشتم چون شهوت تمام شده بود و پشیمونی و دعای کمیل ولی حالا دیگر همه گناه در طول 2هفته برام عادی شده دیگه توبه دوست ندارم می دانم خیلی بده می دانم مرگ نزدیکه میدانم ولی شهوت واقعا گوش به فرمانش شدم .همیشه به چندین شرایط غیرعادی که شیطان برای گناه کردن برایم فراهم کرد فکر می کنم و می گم چرا خدا حداقل یکی از اون چندین شرایط پیچیده برای رسیدن به گناه رو نقص نکرد چقدر شیطان قدرتمند و خدای که همیشه بهش پناه میبردم و ازش از ته دل درخواست پاکی و تقوا می کردم ضعیفه نمی دونم شایدم می دونم دیگه دارم کفر می گم مسخره و خنده دار اینجاست که 3 وعده نماز اول وقت می خوانم.دیگه کارم تموم تموم تمومه می دونم از وادی سعی برای پاک بودن رفتم توی سیاهی محض ولی چرا اینا رو اینجا می گم چون هیچ دوست هیچ همدمی ندارم و قتی آدم می نویسه خیلی آروم میشه.همیشه فکر می کنم اگر بمیرم می نویسند جوان ناکام.......... چقدر زود

از کارشناس حامی همینجا راههای پیدا کردن زن واسه صیغه رو بپرس هر چی سریعتر برو صیغه کن هرچند خود صیغه هم ... ولی بهتر از زنا با زن شوهرداره

ببین رفیق من نمیخوام نصیحتت کنم....... چون بقیه ی رفقا هرچی که بود رو گفتن....
فقط همین فایلو میزارم ، حالا خودت با حضرت زهرا هر عهد و قولی میخوای ببند...
سخنران این فایل آقای دانشمنده.....داستان زندگی جوون توبه کننده هم خیلی شبیه داستان تو هست....
[video]http://www.aparat.com/v/rvobP/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86_%D8%AA%DA%A9% D8%A7%D9%86_%D8%AF%D9%87%D9%86%D8%AF%D9%87.%D8%AD% D8%A7%D9%84_%D8%AA%D9%88%D8%A8%D9%87_%D8%AF%D8%A7% D8%B1%DB%8C_%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87_%DA%A9%D9%86. %D8%AA%D9%88%D8%A8%D9%87_%D9%88_%D8%AC%D9%88%D8%A7 %D9%86_%DA%AF%D9%86%D8%A7%D9%87%DA%A9%D8%A7%D8%B1[/video]

ما رو هم دعا کن عزیزم...
چون تو حدیث(امام صادق(ع)) داریم که:
نیست بنده ای که گناهی بکند و بعد از انجام گناه پشیمان گردد و به زبان هم طلب استغفار نکند مگر آنکه خدا او را آمرزیده باشد......(اصول کافی جلد 2 ص 427)
من هیچ حرفی در قبال این حدیث برا گفتن ندارم...... خودت قضاوت کن.....
یا علی.....

uninformed008;719486 نوشت:
توی تاریخ 4/20 خیلی تو فشار بودم خیلی هم سن و سالی های مجرد حرفمو متوجه می شن خیابونا پر از گناه(اون خانم هایی که با بی حیایی میان تو خیابون(چادر-غیرچادری)واقعا جوانی که پاک هست و سربه زیر ولی حتی 1 لحظه ناخودآگاه هم نگاهش به اونا برخورد میکنه تا شب ذهن و روان جوان بدبخت را داغون می کنه خیلی نامرد و بی وجدانید) خواستم فرار کنم و پاک باشم بنابراین اومد اینجا و مطلب تقوا سخته به خدا گذاشتم ولی کسی بهم جواب نداد نداد نداد تا اینکه حرف شهوت رو گوش کردم و گناه وتوی 5/15 بعدش پشیمونی این مطلب رو گذاشتم چون شهوت تمام شده بود و پشیمونی و دعای کمیل ولی حالا دیگر همه گناه در طول 2هفته برام عادی شده دیگه توبه دوست ندارم می دانم خیلی بده می دانم مرگ نزدیکه میدانم ولی شهوت واقعا گوش به فرمانش شدم .همیشه به چندین شرایط غیرعادی که شیطان برای گناه کردن برایم فراهم کرد فکر می کنم و می گم چرا خدا حداقل یکی از اون چندین شرایط پیچیده برای رسیدن به گناه رو نقص نکرد چقدر شیطان قدرتمند و خدای که همیشه بهش پناه میبردم و ازش از ته دل درخواست پاکی و تقوا می کردم ضعیفه نمی دونم شایدم می دونم دیگه دارم کفر می گم مسخره و خنده دار اینجاست که 3 وعده نماز اول وقت می خوانم.دیگه کارم تموم تموم تمومه می دونم از وادی سعی برای پاک بودن رفتم توی سیاهی محض ولی چرا اینا رو اینجا می گم چون هیچ دوست هیچ همدمی ندارم و قتی آدم می نویسه خیلی آروم میشه.همیشه فکر می کنم اگر بمیرم می نویسند جوان ناکام.......... چقدر زود


در ابتدا با توجه به اختلالات سایت در روزهای اخیر و تاخیر در پاسخگویی عذرخواهم.

هر چند گفتنی ها رو همکار ارجمند جناب حامی فرمودند لکن بنده نیز از باب امتثال امر مدیر محترم ارجاع به نکاتی اشاره می کنم :

برادر عزیز؛
گناه بزرگي انجام داده ايد، اما :
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد ناپديد هيچ راهي نيست کان را نيست پايان، غم‌مخور

دوست عزيز؛
عذاب وجدان و ناراحتي شما علامت بسيار خوبي است . حاکي از وجود ايمان درون قلب شماست . حکايت از وجدان بيدار و حضور فعال نفس لوامه است.
علت شکنجه روحي فعلی شما، ارتکاب گناه است. شکنجه‏ هاي وجدان اخلاقي بسيار جانگاه و توان‏فرسا و گاهي صورت پشيماني به خود مي ‏گيرد که آن را جز با جبران خطا يا فديه نمي‏ توان آرام کرد.
فکر گناه مانند کابوس وحشتناکي بر روح گناه کار سايه مي افکند . زنجير اعمال گذشته همچون طوق سنگيني بر دست و پاي او پيچيده است. احساس گناه و ندامت محصول نداي وجدان است.

شايد سخن امام علي(ع) ناظر به اين حالت نفساني باشد که فرمود : يک ساعت شهوتراني و گناه اندوه طولاني را در بردارد.(1)
براي رهايي از شکنجه وجدان و رسيدن به آرامش، خداوند درهاي توبه و استغفار و کفارات را به روي گناهکاران گشوده است.چه زيباست توبه و بازگشت به خدا در دوران جواني.
اما باید مراقب باشی شیطان از این حالت شما سوء استفاده نکند و با پاشیدن بذر ناامیدی در شما موجب دور شدنت از رحمت خدا نشود. چه را که خداوند متعال در قرآنش با وعده بخشش، از ناامیدی درگاهش نهی کرده و فرموده :
«قل يا عبادي الّذين أسرفوا علي أنفسهم لا تقنطوا مِن رحمة الله إنّ الله يغفر الذّنوب جميعاً إنّه هو الغفور الرّحيم و أنيبوا‌ إلي ربّکم؛(2) اي بندگان خدا که بر خود اسراف و ستم کرده‌ايد، از رحمت خداوند نا اميد نشويد که خدا همه گناهان را مي‌آمرزد . به درگاه پروردگارتان بازگشت کنيد».

بازهم میگم یه بار در دام شیطان افتادی و چشیدی که چه تلخ است بندگی شیطان. پس مراقب باش که این بار نیز به نام عذاب و آتش و ... باز هم از خدا دورت نکند و بار دیگر بندگی او را نکنی. اینکه خدا دیگه دوست نداره و منم توبه رو دوست ندارم به خاطر تلقینات شیطان است.

بر خلاف تصور خودت، معتقدم هم آدم خوبی هستی و هم می تونی گذشته رو جبران کنی. فقط باید از ادامه حرکت، سوار بر قطار تندروی شهوت خودداری کنی. حداقل برای استراحت مدتی این حرکت رو از شتاب بگیر و به ندای دلت گوش کن. آیا راستگوتر از خدا در وعده هایش سراغ داری؟

ادامه دارد .....

پی نوشت ها :
1. العلامة المجلسي، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء، بيروت، 1404 ه ق، ج 75، ص 45.
2. زمر (39)، آيه 53 .

عزیز گرامی ؛
هر چند روابط شما با نامحرم گناه بزرگي محسوب مي شود. اما خوشبختانه شما به اين حقيقت دست يافته ايد که رابطه نامشروع جز تکه تکه شدن روح و خستگي آن و اضطراب و نگراني و از دست رفتن ارزش هاي انساني نتيجه اي در بر نداشته است .
اين حالت (آگاهي و فهم و پشيماني ) حالت ارزشمندي است که بايد قدر آن را بدانيد .
خداوند بزرگ همان گونه که نيکوکاران را دوست مي دارد ، توبه کنند گان را نيز دوست دارد . خداوند نه تنها با دعوت به توبه و بازگشت ، وعده فرموده است که توبه بندگان خويش را مي پذيرد ، بلکه آن ها را جزء دوستداران خود قرار داده و فرموده
ان الله يحب التوابين» . (1)
بنابراين با عزم جدى بر ترک ارتباط نامشروع و استغفار به درگاه خداوند، مطمئن باشيد خداوند گناهان تان را مى‏ بخشد.
غرق گنه نااميد مشو ز دربار ما //// که عفو کردن بود در همه دم کار ما
توبه شکستي بيا، هر آن چه هستي بيا ////اميدواري بجو ز نام غفار ما

کسي- به ويژه جواني- که با اخلاص کامل و معرفت به خدا و شناخت کارکردهاي خود به سوي خدا رفته باشد، خدا او را مي پذيرد، مي آمرزد ، محبوب و دوست خودش قرار مي دهد.
چه پنداشته اي ؟ آيا خيال کرده ­اي در کار خدا استثنا وجود دارد؟ برخي گناهکاران را مي ­بخشد و گناهان آنان را پوشيده مي‌دارد. امّا شما را نمي‌بخشد و مي‌گويد برو!؟

پی نوشت :
1. بقره(2) آیه 222.

توبه شعوانه :

«شعوانه» نام زني است که صدا و آواز خوش و تحريک کننده و طرب ‌انگيزي داشت. در بصره مجلس فسق و فجوري بر پا نمي‌شد که «شعوانه» در آن حضور نداشته باشد. او از اين طريق ثروتي جمع کرده و کنيزاني خريده بود.
روزي با تعدادي از کنيزانش از کوچه ‌اي مي‌گذشت. از خانه ‌اي که درش باز بود ، صداي گريه شنيد. به يکي از کنيزانش گفت :برو داخل اين خانه ببين چه خبر است. کنيز رفت و برنگشت. کنيز دومي را فرستاد و دستور داد که خبر بگير و زود برگردد. کنيز دوم نيز برنگشت. سومي را با دستور مؤکد که زود برگردد و خبر بياورد، فرستاد. کنيز سومي زود برگشت و به« شعوانه» گفت : گريه‌هاي گناهکاران است. آقايي صحبت مي‌کند و آنان گريه مي‌کنند. پرسيد :پس فلاني و فلاني کجا رفتند ، پاسخ داد: آن ها (کنيزهاي قبلي )هم مجذوب صحبت‌هاي آن آقا شدند و در مجلسش نشسته‌اند.
شعوانه داخل خانه شد، تا ببيند چه خبر است و چرا کنيزها نمي آيند . ديد واعظي نشسته و جمعي دور او را گرفته‌اند. او از آثار و عواقب دنيايي و آخرتي گناهان، و از عذاب و آتش جهنم و سختي‌ها و رسوايي‌هاي قيامت صحبت مي‌کند، چند لحظه‌اي گوش داد، خود نيز مجذوب شد، حالش دگرگون گشت. حال خوش توبه از گناهان به او دست داد. با صداي بلند و شکسته گفت: آقا ! من خيلي گناه کرده ‌ام. گناهانم بي‌شمار است، اگر توبه کنم ، آيا خدا مرا هم مي‌آمرزد؟
واعظ در حالي که آن زن را نمي‌شناخت گفت:آري ، اگر توبه حقيقي و واقعي کني و لباس ذلّت گناهان را از تنت بيرون نمايي و لباس عزّت و تقوا و طاعت خدا را بپوشي و به رحمت و آمرزش خداوند اميدوار باشي، خدا تو را مي‌آمرزد، اگر چه گناهانت به اندازه گناهان« شعوانه» آن زن بدکاره باشد.
زن که به شدّت گريه مي کرد و اشک مي‌ريخت. گفت: اي شيخ ! شعوانه، آن زن بدکاره منم !
واعظ که از مثال خود جا خورده بود، بار ديگر گفت:اگر تصميم جدي بگيري که ديگر به سوي گناهان گذشته و يا ساير گناهان نروي ، نه تنها خدا تو را مي آمرزد، بلکه دوستت خواهد داشت و محبوب خدا مي گردي، زيرا خداوند در قرآن مي فرمايد: «انّ الله يحب التوابين؛خداوند همواره توبه کنندگان را دوست خواهد داشت » . پس گناهت هر اندازه زياد باشد، از لطف و آمرزش بي نهايت خدا که بيش تر نيست؛
شعوانه پس از شنيدن کلمات اميدوار کننده واعظ، گريه‌کنان از آن‌جا بيرون آمد.تحول روحي و انقلابي عظيمي درونش ايجاد شده بود ، از همه گناهان کوچک و بزرگ دست کشيد، کنيزها و برده‌هايش را آزاد کرد. به تلافي اعمال زشت گذشته‌اش به «عبادت» و کسب معرفت مشغول شد، تا جايي که لاغر گشت. روزي به خود نگريست و گفت: در دنيا به اين نحو گداخته شدم، نمي‌دانم در آخرت حالم چگونه است.(1)
برادري که خود را در پيشگاه خداوند، شرمنده و خجالت زده مي بيني، آيا مي خواهي بداني که سرانجام کار«شعوانه» به کجا کشيد؟
او که خود را در پيشگاه خدا رو سياه مي ديد و خويشتن را سزاوار سرزنش و عذاب الهي مي‌دانست، ولي از لطف و رحمت پروردگار مأيوس نبود، نه تنها ديگر هيچ گناهي را مرتکب ‌نشد ، بلکه سحرگاهان زمان خلوت کردنش با خدا بود . راز و نياز و مناجات و اشک و گريه بسيار داشت. به نماز شب و خواندن نماز هاي پنجگانه در اول وقت تقيّد مي ورزيد.سرانجام شعوانه يکي از اوتاد عظيم الشأن و واعظان و معلمان اخلاق گشت. شاگردان بسياري داشت . شاگردان او تنها مردم عادي نبودند، بلکه زاهدان و عابداني در درس اخلاق و مجلس موعظه او حاضر مي‌شدند و با او مي‌گريستند.

پی نوشت :
1. نراقي ، معراج السعاده،نشر دهقان، چاپ هشتم، ص 534.

ریشه روابط نامشروع واقعا چیه؟ بی ایمانی یا لذت طلبی که خود خدا قرار داده
چرا روابط نامشروع برای خیلی ها جاذبه بیشتری داره؟
موندم

خلاصه کلام :
راه بازگشت و پاک شدن براي همه باز است . ببين «شعوانه» با چه روحيه‌اي و چگونه توبه کرد؟ کسي که از غفلت بيدار شده و از گناه پشيمان گشته، با خدا اين گونه مناجات مي‌کند:
«اي خداي من! اميدواري‌ام به لطف و رحمتت هرگز قطع نمي‌شود، اگر چه بسيار گناه کرده‌ام، چنان که ترس و خوفم از مکافات گناهانم هرگز از بين رفتني نيست، اگرچه يکسره در اطاعت تو باشم. خدايا! اگر کيفرم بدهي، به عدالت رفتار کرده‌اي، چه آن که گناهکارم . اگر عفوم نمايي و رسواييم را بپوشاني، به بردباري و بخشش خويش با من رفتار نموده‌اي. اي خدايي که از هر چيز و هر کس اميدم نااميد شود، از تو نااميد نمي‌شوم».

چند توصیه :
1. برای درمان مشکل خودارضایی با توجه به این که عادت شده ، لازم است از همکاران بخش مشاوره کمک بگیرید. برا یموفقیت بیشتر لازم است اراده قوی داشته باشید در صورت لزوم بعدا در این باره صحبت خواهیم کرد.
2. سعي کنيد با افکار منفي و پيش بيني هاي نگران کننده غير واقعي مبارزه کنيد، زيرا ممکن است در شما اضطراب ايجاد کرده و نقطه ضعف شما در بازگشت به سمت ارتباط نامشروع شود. احساس گناه افراطي به هيچ وجه مطلوب خدا و دين نيست، بلکه احساس گناه فزاينده در راستاي وساوس شيطاني است. پس با بالا بردن سطح عزت نفس و اعتماد به نفس و اميد به لطف و بخشش بيکران الهي به تعديل احساس گناه بپردازيد.
3. شما در قبال همسر آن خانم هیچ تعهد و مسئولیتی نداری. نه در این دنیا و نه در آخرت. بنابراین از این به بعد به این موضوع فکر نکن. آن چه بوده بین شما و خدا بوده که با توبه حل می شود. به هيچ وجه خود را ناپاک ندانيد، پسر مؤمني هستيد که به هر دليلي دچار يک رفتار ناپسند گشته‌ايد. هيچ‌گاه خودتان را مساوي با رفتار ناشايست خود ندانيد. در پيشگاه خداوند عزيز و دوست داشتني هستيد.
4.
مطمئناً غريزه جنسي از نيرومندترين غرايز در وجود انسان است که خداوند آن را در وجود وي قرار داده و اهداف و مصالح خاصي نيز بر آن مترتب است. به خاطر وجود همين غريزة نيرومند است که انسان گرايش به جنس مخالف مي‌يابد و با همة مشکلاتي که وجود دارد يا تصور مي‌شود، به ازدواج روي مي‌آورند و حاضرند بسياري از سختي‌ها و مشکلات را به خاطر آن تحمّل کنند يا برخود هموار نمايند و از بسياري از خواسته‌هاي خود يا خودخواهي‌ها بکاهند.
توصیه ما ازدواج است. زیرا ازدواج به شرط انتخاب درست و آگاهانه، می تواند وبهترین و موثرین عامل برای کنترل غریزه جنسی باشد.
در عين حال قرآن مجيد راه مقابله با طغيان غريزه جنسي را در صورت فراهم نبودن زمينة ازدواج، عفت پيشگي و يا خويشتن داري در امور جنسي مي‌داند و مي‌فرمايد: «
آن‌ها که وسيلة ازدواج ندارند، بايد عفت پيشه کنند تا خداوند آنان را به فضلش بي نياز کند».(1)
البته اين امر، نياز به مقاومت دارد که در روايات به عنوان جهاد اکبر مطرح شده است. تسهيل کنترل غريزة جنسي در گرو اموري است از جمله:
طرد افکار شيطاني، پر کردن اوقات فراغت با مطالعه، تفريح، مسافرت و غيره،کنترل چشم، عدم آميختگي زن و مرد،کم خوري، ورزش و فعاليت بدني،آخرت گرايي و .....

پي نوشت :
1. نور (24) آيه 33.

[=Times New Roman]استاد مهدی دانشمند که خیلییییییی دوستش دارم میگفت : یه جا رفتم زندان سخنرانی کنم ، گفتم عزیزانم منم یکی مثل شمام ، فقط یه فرق داریم ، شما لو رفتید ، من لو نرفتم.

خیالت راحت باشه ، هم می تونی توبه کنی ، هم خدا می بخشدت ، هم پیش هیچکس دیگه نگو. جای هیچ نگرانی نداره ، خدا مثل آب خوردن می بخشدت.

Im_Masoud.Freeman;720375 نوشت:
استاد مهدی دانشمند که خیلییییییی دوستش دارم میگفت : یه جا رفتم زندان سخنرانی کنم ، گفتم عزیزانم منم یکی مثل شمام ، فقط یه فرق داریم ، شما لو رفتید ، من لو نرفتم.

شهر ما هم اومده بود همینو گفت ..............

پرسش :
پدر و مادر رفتن مشهد هر چند اصرار کردند ولی من حال مشهد نداشتم خانواده رفتند و من تنها ماندم توی خانه و من به جای اینکه توی حرم امام رضا باشم تو رختخواب زنا رفتم چقدر تفاوت دارد

پاسخ :
در پاسخ به اين سؤال توجه به نكات زير بسيار مهم است:
1. باور كنيم كه 124 هزار پيغمبر و 14 معصوم آمدند به ما بگويند كه اي انسان تو اراده و اختيار داري و اساسا به همين دليل كه مي تواني از فرشتگان هم با اين قدرت اراده بالاتر روي و جانشين خدا شوي مورد غبطه فرشتگان قرار گرفته اي.
2. قرآن هم مي فرمايد شيطان فرداي قيامت نمي پذيرم كه او باني گناهان شما است شيطان مي گويد من اراده شما را سلب نكردم من فقط دعوت كردم ولي اين تو بودي كه با سر دويدي و اجابت كردي.
3. عقلا مي گويند الاضطراب و بالاختيار لاينافي الاختيار:
اين كه با اختيار خودتان را مضطر كنيد و اين با اختيار منافات ندارد. يعني اگر من بروم لب يك برج بيست طبقه و آويزان شوم و بعد از خستگي سقوط كنم درست است كه موقع سقوط واقعا نمي توانم و اراده ندارم خودم را نجات دهم ولي اين منافات با اين ندارد كه من اختيارا خودم را در چنين شرايطي قرار داده ام. بسياري از دستورات اسلام براي رويارويي با شهوت جنبه پيشگيرانه دارد ولي افراد كمي هستند كه به خداوندي خدا باور داشته باشند و بگويند او خالق ما است و به خير و صلاح مان آگاه است و دستورات را مو به مو انجام دهند از همه بدتر اين كه برخي دستورات ديني پيشگيرانه را تحجر، خشك مقدسي، اُمل بودن و...مي دانند و افراد مقيد را مسخره مي كنند.
زماني كه در ارتباط با نامحرم - فاميل و غريبه - حدود شرعي را كه خالقمان بيان كرده است رعايت نمي كنيم. اين يعني قرار دادن پنبه در كنار آتش. به قول فلاسفه «مقتضي موجود» و« مانع مفقود» است بنابراين آتش نگرفتن پنبه عجيب است و جاي سؤال دارد.
4. بزرگان دين وقتي سخنان سطحي از دوستان خود بشنوند واقعا رنج مي برند دوست من! در سخنان خود فرمويد: امام رضا من را نطلبید. اين سخن سطحي را ما در محاوره هايمان به كار مي بريم و بايد از آن توبه كنيم؛
مگر مي شود ائمه ما كه از جان خود فرزندان و كودكان خود براي هدايت ما دريغ نكرده اند ما را نطلبند؟
مگر مي شود ما توجه كنيم و آنها سراغي از ما نگيرند؟!
مگر داستان اويس قرني فقط براي همان زمان بود؟! مگر نمي دانيم كه بعد منزل در سفر روحاني نيست؟!
امام زمان - عجل الله تعالي فرجه الشريف - فرمودند ما از ياد شما غافل نيستم و نسبت به عنايت و رعايت شما اهمالكار نيستيم
.بله ما همين كه توجه كنيم ائمه متوجه ما هستند و از اين بالاتر فرموده اند حتي سلامي كه شما مي كنيد جواب سلامي است كه ما به شما كرده ايم و شما حالت توجه به ما پيدا كرده ايد.

5.گناه بزرگي انجام داده ايد، اما :
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد ناپديد _______ هيچ راهي نيست کان را نيست پايان، غم‌مخور
هر چند روابط شما با نامحرم گناه بزرگي محسوب مي شود. اما خوشبختانه شما به اين حقيقت دست يافته ايد که رابطه نامشروع جز تکه تکه شدن روح و خستگي آن و اضطراب و نگراني و از دست رفتن ارزش هاي انساني نتيجه اي در بر نداشته است .
اين حالت (آگاهي و فهم و پشيماني ) حالت ارزشمندي است که بايد قدر آن را بدانيد .
خداوند بزرگ همان گونه که نيکوکاران را دوست مي دارد ، توبه کنند گان را نيز دوست دارد . خداوند نه تنها با دعوت به توبه و بازگشت ، وعده فرموده است که توبه بندگان خويش را مي پذيرد ، بلکه آن ها را جزء دوستداران خود قرار داده و فرموده
ان الله يحب التوابين» . (1)
بنابراين با عزم جدى بر ترک ارتباط نامشروع و استغفار به درگاه خداوند، مطمئن باشيد خداوند گناهان تان را مى‏ بخشد.
کسي- به ويژه جواني- که با اخلاص کامل و معرفت به خدا و شناخت کارکردهاي خود به سوي خدا رفته باشد، خدا او را مي پذيرد، مي آمرزد ، محبوب و دوست خودش قرار مي دهد.
چه پنداشته اي ؟ آيا خيال کرده ­اي در کار خدا استثنا وجود دارد؟ برخي گناهکاران را مي ­بخشد و گناهان آنان را پوشيده مي‌دارد. امّا شما را نمي‌بخشد و مي‌گويد برو!؟

عذاب وجدان و ناراحتي شما علامت بسيار خوبي است . حاکي از وجود ايمان درون قلب شماست . حکايت از وجدان بيدار و حضور فعال نفس لوامه است.
علت شکنجه روحي فعلی شما، ارتکاب گناه است. شکنجه‏ هاي وجدان اخلاقي بسيار جانگاه و توان‏فرسا و گاهي صورت پشيماني به خود مي ‏گيرد که آن را جز با جبران خطا يا فديه نمي‏ توان آرام کرد.
فکر گناه مانند کابوس وحشتناکي بر روح گناه کار سايه مي افکند . زنجير اعمال گذشته همچون طوق سنگيني بر دست و پاي او پيچيده است. احساس گناه و ندامت محصول نداي وجدان است.

شايد سخن امام علي(ع) ناظر به اين حالت نفساني باشد که فرمود : يک ساعت شهوتراني و گناه اندوه طولاني را در بردارد.(2)
براي رهايي از شکنجه وجدان و رسيدن به آرامش، خداوند درهاي توبه و استغفار و کفارات را به روي گناهکاران گشوده است.چه زيباست توبه و بازگشت به خدا در دوران جواني.
قدر اين سرمايه معنوي را بدانيد و با شش دانگ حواس و با چنگ و دندان نسبت به حفظ آن دقت كنيد نگذار وسوسه هاي نفس و شيطان هاي جني و انسي شما را غافل كند و اين گنج به تاراج برود.
هميشه اين سؤال را از خود بپرسيد كه آيا واقعا اجل به من فرصت مي دهد اگر دوباره گناه كنم توبه كنم؟نكنه در حالي در غسالخانه باشم كه غسل جنابت آن هم از زنا به گردنم باشد.

از این به بعد باید مراقب باشی شیطان از این حالت شما سوء استفاده نکند و با پاشیدن بذر ناامیدی در شما موجب دور شدنت از رحمت خدا نشود. چه را که خداوند متعال در قرآنش با وعده بخشش، از ناامیدی درگاهش نهی کرده و فرموده :
«قل يا عبادي الّذين أسرفوا علي أنفسهم لا تقنطوا مِن رحمة الله إنّ الله يغفر الذّنوب جميعاً إنّه هو الغفور الرّحيم و أنيبوا‌ إلي ربّکم؛(3) اي بندگان خدا که بر خود اسراف و ستم کرده‌ايد، از رحمت خداوند نا اميد نشويد که خدا همه گناهان را مي‌آمرزد . به درگاه پروردگارتان بازگشت کنيد».

بازهم می گویم یه بار در دام شیطان افتادی و چشیدی که چه تلخ است بندگی شیطان. پس مراقب باش که این بار نیز به نام عذاب و آتش و ... باز هم از خدا دورت نکند و بار دیگر بندگی او را نکنی. اینکه خدا دیگه دوست نداره و منم توبه رو دوست ندارم به خاطر تلقینات شیطان است.

بر خلاف تصور خودت، معتقدم هم آدم خوبی هستی و هم می تونی گذشته رو جبران کنی. فقط باید از ادامه حرکت، سوار بر قطار تندروی شهوت خودداری کنی. حداقل برای استراحت مدتی این حرکت رو از شتاب بگیر و به ندای دلت گوش کن. آیا راستگوتر از خدا در وعده هایش سراغ داری؟
6. برای درمان مشکل خودارضایی با توجه به این که عادت شده ، لازم است از همکاران بخش مشاوره کمک بگیرید. برای موفقیت بیشتر لازم است اراده قوی داشته باشید.
7. سعي کنيد با افکار منفي و پيش بيني هاي نگران کننده غير واقعي مبارزه کنيد، زيرا ممکن است در شما اضطراب ايجاد کرده و نقطه ضعف شما در بازگشت به سمت ارتباط نامشروع شود. احساس گناه افراطي به هيچ وجه مطلوب خدا و دين نيست، بلکه احساس گناه فزاينده در راستاي وساوس شيطاني است. پس با بالا بردن سطح عزت نفس و اعتماد به نفس و اميد به لطف و بخشش بيکران الهي به تعديل احساس گناه بپردازيد.
8. شما در قبال همسر آن خانم هیچ تعهد و مسئولیتی نداری. نه در این دنیا و نه در آخرت. بنابراین از این به بعد به این موضوع فکر نکن. آن چه بوده بین شما و خدا بوده که با توبه حل می شود. به هيچ وجه خود را ناپاک ندانيد، پسر مؤمني هستيد که به هر دليلي دچار يک رفتار ناپسند گشته‌ايد. هيچ‌گاه خودتان را مساوي با رفتار ناشايست خود ندانيد. در پيشگاه خداوند عزيز و دوست داشتني هستيد.
9.
مطمئناً غريزه جنسي از نيرومندترين غرايز در وجود انسان است که خداوند آن را در وجود وي قرار داده و اهداف و مصالح خاصي نيز بر آن مترتب است. به خاطر وجود همين غريزة نيرومند است که انسان گرايش به جنس مخالف مي‌يابد و با همة مشکلاتي که وجود دارد يا تصور مي‌شود، به ازدواج روي مي‌آورند و حاضرند بسياري از سختي‌ها و مشکلات را به خاطر آن تحمّل کنند يا برخود هموار نمايند و از بسياري از خواسته‌هاي خود يا خودخواهي‌ها بکاهند.
توصیه ما ازدواج است. زیرا ازدواج به شرط انتخاب درست و آگاهانه، می تواند وبهترین و موثرین عامل برای کنترل غریزه جنسی باشد.
در عين حال قرآن مجيد راه مقابله با طغيان غريزه جنسي را در صورت فراهم نبودن زمينة ازدواج، عفت پيشگي و يا خويشتن داري در امور جنسي مي‌داند و مي‌فرمايد: «
آن‌ها که وسيلة ازدواج ندارند، بايد عفت پيشه کنند تا خداوند آنان را به فضلش بي نياز کند».(4)
البته اين امر، نياز به مقاومت دارد که در روايات به عنوان جهاد اکبر مطرح شده است. تسهيل کنترل غريزة جنسي در گرو اموري است از جمله:
طرد افکار شيطاني، پر کردن اوقات فراغت با مطالعه، تفريح، مسافرت و غيره،کنترل چشم، عدم آميختگي زن و مرد،کم خوري، ورزش و فعاليت بدني،آخرت گرايي و .....

پی نوشت ها :
1. بقره(2) آیه 222.
2. العلامة المجلسي، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء، بيروت، 1404 ه ق، ج 75، ص 45.
3. زمر (39)، آيه 53 .
4. نور (24) آيه 33.

موضوع قفل شده است