جمع بندی جرح، تعدیل، قدح، مرفوعا و موضوعه یعنی چه؟
تبهای اولیه
این اصطلاحات حدیثی: جرح، تعدیل، قدح، مرفوعا و موضوعه یعنی چه؟
این اصطلاحات حدیثی: جرح، تعدیل، قدح، مرفوعا و موضوعه یعنی چه؟
با صلوات بر محمد وآل محمد
با سلام وعرض ادب واحترام
اصطلاحات به ترتیبی که آمده است به معنای ذیل می باشد:
جَرح در علم رجال
مراد از جرح در علم رجال، خدشه وارد کردن به عدالت یا ضبط راوی یا هر دو ویژگی یاد شده است به طوری که در نتیجه این جرح، حدیث او ناپذیرفتنی تلقی شود.( معجم مصطلحات الحدیث و لطائف الاسانید، ص۱۱۴.تحریر علومالحدیث، ج۱، ص۳۵۷.اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص۷.)
تعدیل در علم رجال
به معنای توثیق است و مراد از توثیقِ راوی، به معنای صحه گذاشتن بر عدالت و ضبط وی، به صورت توأمان، است، زیرا این دو ویژگی است که موجب پذیرش خبر راوی میشود.( ضوابط الجرح و التعدیل، ص۱۱)
قدح و جرح
جرح حدیث؛ یعنی طعن بر آن كه مراد، عدم صحت آن است و جرح راوی، طعن بر اوست. قدح نیز به همین معنی است: «قدح فی نفسه»؛ یعنی شخصیت او را جریحهدار كرد.( جزری، مبارك بن محمد؛ النهایه، ج1، ص255. محیی الدین، عبدالحمید؛ مختار الصحاح، ص412.)
الفاظ قدح و جرح
1. مضطرب الحدیث؛ 2. ضعیف؛ 3. ضعیف فی الحدیث؛ 4. غالٍ؛ 5. فی مذهبه ارتفاع؛ 6. مرتفع القول؛ 7. كان من الطیاره؛ 8. كَذُوب؛ 9. وَضّاع؛ 10. فاسد المذهب؛ 11. فاسد العقیده؛ 12. مخلِّط؛ 13. لیس بشیء؛ 15. لیس بذلك (بذاك)؛ 16. یروی عن الضعفاء؛ 17. لایبالی عمّن أخذه؛ 18. یعتمد المراسیل؛ 19. حدیثه یُعرَف و یُنكرَ؛ 20. لیس بنقی الحدیث؛ 21. لم یكن بذلك؛ 22. لیس بذلك النقیّ؛ 23. لیس بكل التثبت فی الحدیث.( جبعی عاملی، زین الدین؛ الرعایه، ص209 ـ بهبهانی، محمد باقر؛ الفوائد الرجالیه، ص37 ـ اصفهان، محمد حسین؛ الفصول الغرویّه، ص304 ـ حائری (ابو علی)، محمد بن اسماعیل؛ منتهی المقال، ج1، ص110 ـ بهایی عاملی، محمد بن الحسین؛ الوجیزه، ص47 ـ صدر، حسن، نهایه الدرایه، ص431 ـ سبحانی، جعفر؛ اصول الحدیث، ص169 ـ مدیر شانهچی، كاظم؛ درایه الحدیث، ص110.)
مرفوع
حدیثی است که از وسط سلسله یا آخر آن،یک یا چند نفراز روات افتاده باشند، لکن راوی تصریح به رفع نماید؛ مثلاً: کلینی عن علی بن ابراهیم عن ابیه رفعه الی الصادق(علیه السلام) قال:....(درایه الحدیث،ص88)
موضوع
حدیثی است که راوی ، آن را از خود ساخته است.( درایه شهید،ص69؛ درایه الحدیث،ص119) این گونه احادیث،گاهی به اقرار خود واضع وزمانی از قرائن تشخیص داده می شود.
التماس دعا
آیا حدیث مرفوعه با مرسل متفاوت است چه تفاوتی دارد؟ منظور از ضبط راوی چیست؟
رجال سنت :::: مرفوع حديث متصل به رسول هست، يعني صحابي از رسول الله ص شنيده باشد و نقل كند، اما مرسل يعني خبري كه روات ان خبر قطع و منقطع باشد( مثال احمد بن ابراهيم عن رجل عن خالد بن محمد، مجهول بودن روات بين احمد تا خالد با عث مرسل شدن روايت مي شود و يا اين جاي روات عن رجل هم اگر شخصي تعريف شود كه احمد بن ابراهيم او را درك نكرده باشد هم مرسل هست)
رجال شيعه:: مرفوع خبري كه كه روات ان در سلسله راويان جا افتاده است به نوعي همان مرسل رجال اهل سنت هست
اردتمند شما خيمه:Gol:
آیا حدیث مرفوعه با مرسل متفاوت است چه تفاوتی دارد؟ منظور از ضبط راوی چیست؟
با صلوات بر محمد وآل محمد
با سلام وعرض ادب
حدیث مرسل
اصطلاحى در علم درایه و - حدیثى است كه راوى، آن را از معصوم نشنیده، لیكن بدون واسطه از وى نقل كرده باشد و یا با واسطه نقل كرده، اما واسطه را فراموش كرده و به فراموشى تصریح نموده و یا از روى عمد یا سهو آن را نیاورده باشد و یا واسطه را با ابهام ذكر كرده باشد، مانند تعبیر «عن رجلٍ» یا «عَن بعض اصحابنا»؛ واسطه حذف شده یكى باشد یا بیشتر.(وصول الاخیار/106؛ نهایة الدرایة (سید حسن صدر)/189)
مرفوع
حدیثی است که از وسط سلسله یا آخر آن،یک یا چند نفراز روات افتاده باشند، لکن راوی تصریح به رفع نماید؛ مثلاً: کلینی عن علی بن ابراهیم عن ابیه رفعه الی الصادق(علیه السلام) قال:....(درایه الحدیث،ص88)
منظور از ضبط راوی چیست؟
ضبط به معنای آن است که شخص به دور ازغفلت باشد، یعنی اگر ازحافظه به نقل حدیث میپردازد، با تمام شرائط آن را در حفظ داشته باشد و اگر از روی نوشته حدیث نقل میکند، در ضبط آن کوشا باشد و نیز اگر حدیث را به صورت نقل به معنی، روایت میکند، به معانی آن آگاه باشد.(معجم مصطلحات الحدیث و لطائف الاسانید، ص۲۷۰ـ۲۷۴.)
بنابر این ضابط بودن حوزه شخصیت راوی را مطرح می کند،یعنی شخص بر خوردار از قوه ی حفظ،ثبت وضبط روایات می باشد.
کارشناس مجید با تشکر اما متوجه مشدم فرق مرفوعا با مرسل چیست؟
هر دوتاش که از قسمتی بریده شده و مستقیم به معصوم نرسیده دیگه. پس چه فرقی دارند؟ تصریح به رفع یعنی چه؟
کارشناس مجید با تشکر اما متوجه مشدم فرق مرفوعا با مرسل چیست؟هر دوتاش که از قسمتی بریده شده و مستقیم به معصوم نرسیده دیگه. پس چه فرقی دارند؟ تصریح به رفع یعنی چه؟
با صلوات بر محمد وآل محمد
وسلام وعرض اد ب
در پست قبل تعریف این دو اصطلاح بیان شد ،« مرفوع: حدیثی است که از وسط، یا آخر سند آن یک راوی یا بیشتر افتاده باشد، ولی با تصریح به لفظ "رفع".» و« مرسل: حدیثی است که دچار ارسال و حذف اسناد باشد، اعم از این که همه راویان یا شماری از آنان حذف شده باشند.»
امّا از آن جا که انقطاع سند مى تواند از آغاز، یا وسط، یا آخر سند و به صورت حذف یک راوى، یا بیشتر باشد، براى هر نوع از انقطاع سند، اصطلاح خاصى وضع کرده اند که ما در این جا به این دو اصطلاح«مرفوع ومرسل» می پردازیم :
1.مرفوع: حدیث مرفوع، حدیثی است که از وسط، یا آخر سند آن یک راوی یا بیشتر افتاده باشد، ولی با تصریح به لفظ "رفع"؛ مثل این که بگوید: روى الکلینى، عن على بن ابراهیم، عن ابیه، رفعه الی ابى عبدالله (ع) که در این سند، میان پدر على بن ابراهیم قمى؛ یعنى ابراهیم بن هاشم، تا امام صادق (ع) یک یا چند راوى حذف شده و به لفظ "رفع" نیز تصریح شده است.
گاهی نیز مرفوع به حدیثی گفته می شود که در آن قول یا فعل و یا تقریری به معصوم (ع) نسبت داده شود، اعم از این که سند آن، مقطوع، مرسل یا غیر اینها باشد.
صاحب کتاب علم حدیث می گوید: آیت الله مامقانی (ره) معتقد است گرچه این کلمه (مرفوع) در معنای دوم بیشتر به کار برده می شود، اما استعمال آن در معنای اول، در کتب فقه شایع تر است.( قربانی، زین العابدین، علم حدیث و نقش آن در شناخت و تهذیب حدیث، ص 114، انتشارات انصاریان، قم، چاپ دوم، 1416ق.)
2ـ مرسل: مرسل از ریشه "ارسل الدابه" به معنای برداشتن قید و بند از چهارپا آمده است، گویا در حدیث مرسل با حذف سند قید ربط حدیث برداشته شده است.
مرسل دارای دو اصطلاح است:
الف) معنای عام و آن هر حدیثی است که دچار ارسال و حذف اسناد باشد، اعم از این که همه راویان یا شماری از آنان حذف شده باشند. مرسل به این معنا شامل اصطلاح نخست مرفوع؛ یعنی حدیث منتسب به معصوم، موقوف (روایت صحابی)، مقطوع (روایت تابعی)؛ معلق (حذف آغاز سند)، منقطع (حذف یک راوی از وسط سند) و معضل (حذف بیش از یک راوی از وسط سند) می شود.
ب) معنای خاص؛ مرسل به این معنا حدیثی است که تابعی بدون ذکر واسط (صحابی) از پیامبر اکرم (ص) نقل کند؛ مانند این که سعید بن مسیب که از تابعان است، بگوید پیامبر (ص) چنین فرموده است.( مقباس الهدایه، ج 1، ص 338- 341، به نقل از، نصیری، علی، آشنائی با علوم حدیث، ص 187، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، قم، چاپ ششم، 1386) مفهوم متداول این اصطلاح همان معناى نخست است.
سؤال:
این اصطلاحات حدیثی: جرح، تعدیل، قدح، مرفوعا و موضوعه یعنی چه؟
پاسخ:
به تعریف اصطلاحات ذکرشده به ترتیب میپردازیم:
1. جَرح در علم رجال مراداز جرح در علم رجال، خدشه وارد کردن به عدالت یا ضبط راوی یا هر دو ویژگی یاد شده است به طوری که در نتیجه این جرح، حدیث او ناپذیرفتنی تلقی شود. (1)
2. تعدیل در علم رجال
به معنایتوثیق است و مراد از توثیقِ راوی، به معنای صحه گذاشتن بر عدالت و ضبط وی، به صورت توأمان، است، زیرا این دو ویژگی است که موجب پذیرشخبر راوی میشود. (2)
3. قدح و جرح
جرح حدیث؛ یعنی طعن بر آن كه مراد، عدم صحت آن است و جرح راوی، طعن بر اوست. قدح نیز به همین معنی است: «قدح فی نفسه»؛ یعنی شخصیت او را جریحهدار كرد. (3)
الفاظ قدح و جرح
1. مضطرب الحدیث؛ 2. ضعیف؛ 3. ضعیف فی الحدیث؛ 4. غالٍ؛ 5. فی مذهبه ارتفاع؛ 6. مرتفع القول؛ 7. كان من الطیاره؛ 8. كَذُوب؛ 9. وَضّاع؛ 10. فاسد المذهب؛ 11. فاسد العقیده؛ 12. مخلِّط؛ 13. لیس بشیء؛ 15. لیس بذلك (بذاك)؛ 16. یروی عن الضعفاء؛ 17. لایبالی عمّن أخذه؛ 18. یعتمد المراسیل؛ 19. حدیثه یُعرَف و یُنكرَ؛ 20. لیس بنقی الحدیث؛ 21. لم یكن بذلك؛ 22. لیس بذلك النقیّ؛ 23. لیس بكل التثبت فی الحدیث. (4)
4. مرفوع
حدیثی است که از وسط سلسله یا آخر آن،یک یا چند نفراز روات افتاده باشند، لکن راوی تصریح به رفع نماید؛ مثلاً: کلینی عن علی بن ابراهیم عن ابیه رفعه الی الصادق (علیه السلام) قال: ... (5)
5. موضوع
حدیثی است که راوی ، آن را از خود ساخته است. (6) این گونه احادیث، گاهی به اقرار خود واضع وزمانی از قرائن تشخیص داده میشود.
منابع:
1. اعظمی، محمد ضیاء الرحمن، معجم مصطلحات الحدیث و لطائف الاسانید، ص ۱۱۴؛ الجدیع، عبدالله بن یوسف، تحریر علوم الحدیث، ج ۱، ص ۳۵۷؛ عتر، نورالدین، اصول الجرح و التعدیل و علم الرجال، ص ۷.
2. العبد اللطیب، عبدالعزیر، ضوابط الجرح و التعدیل، ص۱۱.
3. جزری، مبارك بن محمد، النهایه، ج 1، ص 255؛ محیی الدین، عبدالحمید، مختار الصحاح، ص 412.
4. جبعی عاملی، زین الدین، الرعایه، ص 209؛ بهبهانی، محمد باقر، الفوائد الرجالیه، ص37؛ اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویّه، ص 304؛ حائری (ابو علی)، محمد بن اسماعیل، منتهی المقال، ج 1، ص 110؛ بهایی عاملی، محمد بن الحسین، الوجیزه، ص 47؛ صدر، حسن، نهایه الدرایه، ص 431؛ سبحانی، جعفر، اصول الحدیث، ص 169؛ مدیر شانهچی، كاظم، درایة الحدیث، ص 110.
5. مدیر شانهچی، كاظم، درایة الحدیث، ص 88.
6. درایة شهید، ص69؛ مدیر شانهچی، كاظم، درایة الحدیث، ص 119.