آمدنم بهر چه بود؟ به کجا میروم آخر؟

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آمدنم بهر چه بود؟ به کجا میروم آخر؟

سلام

سوالی که شاید خیلیا درگیرش باشن اینه که اصلا چرا منِ نوعی آفریده شدم؟ هدف از خلقت من چی بوده؟ وظیفه ی من چیه؟ اگه هدف از خلقت آزمایش بوده، چرا آزمایش؟
اگه هدف از خلقت شناخت خدا بوده، آیا این هدف برای همه بوده و هست؟

به عنوان مقدمه این سوالات رو ذکر کردم...

با تشکر :Gol:

با نام الله


taghdir0;345158 نوشت:
سلام

سوالی که شاید خیلیا درگیرش باشن اینه که اصلا چرا منِ نوعی آفریده شدم؟ هدف از خلقت من چی بوده؟ وظیفه ی من چیه؟ اگه هدف از خلقت آزمایش بوده، چرا آزمایش؟
اگه هدف از خلقت شناخت خدا بوده، آیا این هدف برای همه بوده و هست؟

به عنوان مقدمه این سوالات رو ذکر کردم...

با تشکر :gol:

با سلام خدمت شما دوست گرامی

هدف از خلقت انسان رسیدن به کمال بشری است و این کمال در سایه معرفت الله حاصل می شود.
خداوند در قرآن می فرماید:
الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ (1) آن که مرگ و زندگی را بيافريد ، تا بيازمايدتان که کدام يک از شما به عمل نيکوتر است و اوست پيروزمند و آمرزنده

همچنین در آیه ای دیگر می فرماید:
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون:(2) من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اين كه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند)
در تفسیر آیه فوق در برخی از تفاسیر نقل شده است که عبادت به معنای معرفت به خداوند است(3)

در حدیثی در این زمینه بیان شده است که:
ان اللَّه عز و جل ما خلق العباد الا ليعرفوه، فاذا عرفوه عبدوه، فاذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة من سواه:(4) خداوند بزرگ بندگان را نيافريده مگر به خاطر اين كه او را بشناسند، هنگامى كه او را بشناسند عبادتش مى‏ كنند، و هنگامى كه بندگى او كنند از بندگى غير او بى نياز مى‏ شوند.

از مجموع مطالب فوق چنین استفاده می شود که کمال انسانی در بندگی خداوند است که همراه با معرفت الهی است و این مسئله هدف از خلقت است.

موفق باشید


1. ملک 2
2. ذاریات،56
3. ابوالفتوح رازى،روض الجنان و روح الجنان فى تفسيرالقرآن، ناشر بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، 1408 ق، ج‏18، ص 115؛ مراغى احمد بن مصطفى تفسير المراغي، ناشر: داراحياء التراث العربى، بيروت، سال چاپ، ج‏27، ص 14؛ مكارم شيرازي ناصر، تفسير نمونه، ناشر دار الكتب الإسلامية، تهران، 1374 ش، نوبت اول، ج‏22، ص 396؛ تفسير القرآن الكريم (صدرا)، صدرالمتالهين محمد بن ابراهيم، ناشر انتشارات بيدار، قم، 1366 ش، نوبت دوم، ج‏4، ص 386
4. 3. مكارم شيرازي ناصر، تفسير نمونه، ناشر دار الكتب الإسلامية، تهران، 1374 ش، نوبت اول، ج‏22، ص 396

رئوف;346324 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی

هدف از خلقت انسان رسیدن به کمال بشری است و این کمال در سایه معرفت الله حاصل می شود.
خداوند در قرآن می فرماید:
الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ (1) آن که مرگ و زندگی را بيافريد ، تا بيازمايدتان که کدام يک از شما به عمل نيکوتر است و اوست پيروزمند و آمرزنده

همچنین در آیه ای دیگر می فرماید:
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون:(2) من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اين كه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند)
در تفسیر آیه فوق در برخی از تفاسیر نقل شده است که عبادت به معنای معرفت به خداوند است(3)

در حدیثی در این زمینه بیان شده است که:
ان اللَّه عز و جل ما خلق العباد الا ليعرفوه، فاذا عرفوه عبدوه، فاذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة من سواه:(4) خداوند بزرگ بندگان را نيافريده مگر به خاطر اين كه او را بشناسند، هنگامى كه او را بشناسند عبادتش مى‏ كنند، و هنگامى كه بندگى او كنند از بندگى غير او بى نياز مى‏ شوند.

از مجموع مطالب فوق چنین استفاده می شود که کمال انسانی در بندگی خداوند است که همراه با معرفت الهی است و این مسئله هدف از خلقت است.

موفق باشید


1. ملک 2
2. ذاریات،56
3. ابوالفتوح رازى،روض الجنان و روح الجنان فى تفسيرالقرآن، ناشر بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، 1408 ق، ج‏18، ص 115؛ مراغى احمد بن مصطفى تفسير المراغي، ناشر: داراحياء التراث العربى، بيروت، سال چاپ، ج‏27، ص 14؛ مكارم شيرازي ناصر، تفسير نمونه، ناشر دار الكتب الإسلامية، تهران، 1374 ش، نوبت اول، ج‏22، ص 396؛ تفسير القرآن الكريم (صدرا)، صدرالمتالهين محمد بن ابراهيم، ناشر انتشارات بيدار، قم، 1366 ش، نوبت دوم، ج‏4، ص 386
4. 3. مكارم شيرازي ناصر، تفسير نمونه، ناشر دار الكتب الإسلامية، تهران، 1374 ش، نوبت اول، ج‏22، ص 396

متشکر جناب رئوف

این حرفها خوبه اما قبلا شنیده شده!

حالا دوستان میخان بدونن اصلا چرا به کمال برسیم چرا بندگی کنیم دلیلش چه؟

خب مگه نمیگن مومنین قلیل هستن چرا خدا که میدونست خیلی ها جهنمی میشن اصلا خلق کرد؟

البته چون بنده خودم باید جوابگو به سئوالات زیردستام باشم واسه همین رک گفتم تا هیچ شبهه ای باقی نمونه.

فقط لطفا با استدلال بیشتر توضیح بدید طوری که قانع بشیم.

رئوف;346324 نوشت:

از مجموع مطالب فوق چنین استفاده می شود که کمال انسانی در بندگی خداوند است که همراه با معرفت الهی است و این مسئله هدف از خلقت است.

سلام

ممنون از پاسختون...
پس جواب اینه که هدف از خلقت انسان فقط بندگی خدا هست.
خب حالا بندگی یعنی چی؟ چرا بندگی کنیم؟ بندگی واقعی چطوری هست؟

و یه سوال دیگه اینکه مثلا هدف از خلقت یه بچه ای که به سن تکلیف نمیرسه و میمیره چیه؟ هدف از خلقت اون بچه هم بندگی خدا هست؟ خب مثلا یه بچه ی یکی دوساله یا چندماهه چطوری بندگی خدا رو به جا میاره؟

مثلا ما میگیم باید به خاطر نعمتهای زیادی که خدا بهمون داده،خدا رو شکر کنیم... نماز زیباترین حالت برای تواضع و بندگی در مقابل خدا هست و برای صحبت کردن با خدا.
باید قرآن بخونیم تا حرف خدا رو بفهمیم و مطابقش عمل کنیم و ... .
ولی میشه بغیر از این جوابها، جوابهای دیگه ای بهم بدین؟

با تشکر :Gol:

میشه گفت که اگر یکی تو یه خانواده خوب باشه یا یه خانواده بد خواست خدا بوده یعنی خدا خاسته یکی تو یه خانواده پولدار به دنیا بیاید و یکی در یک خانواده فقیر

همره;346342 نوشت:
متشکر جناب رئوف

این حرفها خوبه اما قبلا شنیده شده!

حالا دوستان میخان بدونن اصلا چرا به کمال برسیم چرا بندگی کنیم دلیلش چه؟

خب مگه نمیگن مومنین قلیل هستن چرا خدا که میدونست خیلی ها جهنمی میشن اصلا خلق کرد؟

البته چون بنده خودم باید جوابگو به سئوالات زیردستام باشم واسه همین رک گفتم تا هیچ شبهه ای باقی نمونه.

فقط لطفا با استدلال بیشتر توضیح بدید طوری که قانع بشیم.



با سلام خدمت شما دوست گرامی

تمام انسان ها در پی کمال هستند و این مسئله در هر فردی وجود دارد، تفاوت تنها در این است که هرکسی کمال را در امری می یابد، آقای الف کمال را در این می بیند که تاجر صاحب نامی شود و دارای اموال و دارایی های بسیار، آقای ب کمال را در این می بیند که فوتبالیست بسیار مشهوری شود و بهترین بازیکن آسیا، خانم ج ممکن است کمال را در این ببیند که دارای تحصیلات عالی شود و به علم و دانش شهره. اما از نظرگاه دینی اینها همه اموری موقتی و ناپایدار هستند و کمال اصلی انسان امر دیگریست. این مسئله را تحت این عنوان که کمال جویی انسان، فطری است، بیان می کنند.
با توجه به این مطلب پرسش از اینکه چرا در پی کمال خود باشیم، این چنین پاسخ داده می شود که هر انسانی در پی آن است که به کمال خود برسد و استعدادهای خود را شکوفا کند و این مسئله ذاتی انسان است.
از سوی دیگر کمال انسان در بندگی خداوند و کسب معرفت الله است و این مسئله از آن روست که انسان ها جنبه ی الهی دارند و موجودی صرفا مادی نیستند، خداوند از روح خود در او دمیده است و کمال انسان این است که خدایی شود. خداوند در قرآن می فرماید: فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي(1) چون آفرينشش را به پايان بردم و از روح خود در آن دميدم.

اساسا در نظرگاه دینی خدایی شدن و یاد خداوند باعث می شود که انسان به خویشتن حقیقی خویش بازگردد و از خودفراموشی به دور شود. خداوند در قرآن می فرماید:
وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (2)

از آن کسان مباشيد که خدا را فراموش کردند و خدا نيز چنان کرد تا خود را فراموش کنند ايشان نافرمانند

با توجه به مطالب فوق، انسان ها ذاتا کمال جو هستند و کمال حقیقی آنها که در افقی بسیار بالاتر از مسائل مادی دنیوی ترسیم می شود، کمال دینی است.
در مورد بحث جهنمی شدن، بحث مفصلی است که چندین بار هم در سایت ها مرکز مفصل بحث شده است، پیشنهاد می کنم برای اینکه بحث اصلی منحرف نشود، به بحث های انجام شده مراجعه کنید و در صورت قانع نشدن، سوالی را در این زمینه طرح کنید.

موفق باشید

1. حجر 28
2. حشر 19

taghdir0;346482 نوشت:
سلام

ممنون از پاسختون...
پس جواب اینه که هدف از خلقت انسان فقط بندگی خدا هست.
خب حالا بندگی یعنی چی؟ چرا بندگی کنیم؟ بندگی واقعی چطوری هست؟

و یه سوال دیگه اینکه مثلا هدف از خلقت یه بچه ای که به سن تکلیف نمیرسه و میمیره چیه؟ هدف از خلقت اون بچه هم بندگی خدا هست؟ خب مثلا یه بچه ی یکی دوساله یا چندماهه چطوری بندگی خدا رو به جا میاره؟

مثلا ما میگیم باید به خاطر نعمتهای زیادی که خدا بهمون داده،خدا رو شکر کنیم... نماز زیباترین حالت برای تواضع و بندگی در مقابل خدا هست و برای صحبت کردن با خدا.
باید قرآن بخونیم تا حرف خدا رو بفهمیم و مطابقش عمل کنیم و ... .
ولی میشه بغیر از این جوابها، جوابهای دیگه ای بهم بدین؟

با تشکر :gol:



با سلام خدمت شما دوست گرامی

- بخشی از سوالات شما در پاسخ قبلی بنده پاسخ داده شده است.

- در مورد افرادی که شرایط به هر دلیلی (مرگ زودرس یا امور دیگر) به نوعی رقم می خورد که نمی توانند به کمال خود برسند باید عرض شود که هدف این است که فضای رسیدن به کمال برای نوع انسان ها فراهم شود، این فضا در جهانی با ویژگی های خاص قابل تحقق است. یکی از ویژگی های این جهان آن است که محدود است و محدودیت ها بر امور دیگر تاثیر می گذارند. به طور مثال ممکن است در شرایط حاضر به جهت سوء اختیار فردی، زندگی فرد دیگری از بین برود و بمیرد. در این حالت فرد کشته شده که نتوانسته است به کمال خود برسد، مورد ظلم واقع شده است که این مسئله در محاسبه الهی مورد نظر قرار می گیرد.
به عبارت دیگر اگر مجموع شرایط دنیا چنان باشد که امکان رسیدن به کمال برای اکثر انسان ها موجود باشد، آفریدن چنین جهانی خیر است و خداوند چنین کاری را انجام داده است.

- در مورد سوال پایانی نیز عرض شود که (علاوه بر مطلبی که در پاسخ قبلی عرض شد) این چنین نیست که امور دینی تنها به این جهت باشد که خداوند از ما خواسته است و از آنجایی که او صاحب اختیار انسان هاست، باید از سخنش پیروی کرد بلکه این امور راه سعادت و تعالی ماست به عبارت دیگر ارتباط با خداوند، نفعی برای خداوند ندارد ، این ما هستیم که در ارتباط با او معنادار می شویم و به کمال می رسیم. به طور مثال اگر پزشکی نسخه ای به ما بدهد، عمل کردن طبق این نسخه نفعی برای پزشک ندارد و ما با عمل بر اساس آن تنها به نفع خودمان کار کرده ایم.

موفق باشید

mohamad hamzeh;346619 نوشت:
میشه گفت که اگر یکی تو یه خانواده خوب باشه یا یه خانواده بد خواست خدا بوده یعنی خدا خاسته یکی تو یه خانواده پولدار به دنیا بیاید و یکی در یک خانواده فقیر

با سلام خدمت شما دوست گرامی

سوالی که مطرح کردید، سوال مهمی است ولی لطفا آن را بیشتر توضیح دهید، با توجه به اینکه این تاپیک در مورد هدف از خلقت انسان است، آیا سوال شما در این مورد است یا در مورد قدرت الهی و اختیار انسان و نیز عدالت الهی؟
اگر در مورد دوم است به نظر می رسد به منظور اینکه به نحو دقیق تر به آن پرداخته شود، بهتر است در قالب سوالی مجزا آن را مطرح کنید.

موفق باشید

رئوف;346782 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی

تمام انسان ها در پی کمال هستند و این مسئله در هر فردی وجود دارد، تفاوت تنها در این است که هرکسی کمال را در امری می یابد، آقای الف کمال را در این می بیند که تاجر صاحب نامی شود و دارای اموال و دارایی های بسیار، آقای ب کمال را در این می بیند که فوتبالیست بسیار مشهوری شود و بهترین بازیکن آسیا، خانم ج ممکن است کمال را در این ببیند که دارای تحصیلات عالی شود و به علم و دانش شهره. اما از نظرگاه دینی اینها همه اموری موقتی و ناپایدار هستند و کمال اصلی انسان امر دیگریست. این مسئله را تحت این عنوان که کمال جویی انسان، فطری است، بیان می کنند.
با توجه به این مطلب پرسش از اینکه چرا در پی کمال خود باشیم، این چنین پاسخ داده می شود که هر انسانی در پی آن است که به کمال خود برسد و استعدادهای خود را شکوفا کند و این مسئله ذاتی انسان است.
از سوی دیگر کمال انسان در بندگی خداوند و کسب معرفت الله است و این مسئله از آن روست که انسان ها جنبه ی الهی دارند و موجودی صرفا مادی نیستند، خداوند از روح خود در او دمیده است و کمال انسان این است که خدایی شود. خداوند در قرآن می فرماید: فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي(1) چون آفرينشش را به پايان بردم و از روح خود در آن دميدم.

اساسا در نظرگاه دینی خدایی شدن و یاد خداوند باعث می شود که انسان به خویشتن حقیقی خویش بازگردد و از خودفراموشی به دور شود. خداوند در قرآن می فرماید:
وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (2)

از آن کسان مباشيد که خدا را فراموش کردند و خدا نيز چنان کرد تا خود را فراموش کنند ايشان نافرمانند

با توجه به مطالب فوق، انسان ها ذاتا کمال جو هستند و کمال حقیقی آنها که در افقی بسیار بالاتر از مسائل مادی دنیوی ترسیم می شود، کمال دینی است.
در مورد بحث جهنمی شدن، بحث مفصلی است که چندین بار هم در سایت ها مرکز مفصل بحث شده است، پیشنهاد می کنم برای اینکه بحث اصلی منحرف نشود، به بحث های انجام شده مراجعه کنید و در صورت قانع نشدن، سوالی را در این زمینه طرح کنید.

موفق باشید

1. حجر 28
2. حشر 19

متشکر جناب رئوف

حالا این کمال معنوی که یکی از دلایل خلقت هست اصلا برای چی هست که من خلق شدم بهش برسم چرا باید به کمال معنوی برسم ولی خیلی ها نمیرسن؟

اتفاقا بنظرم توضیح اینکه خداوند برای چی وقتی میدونست خیلی ها جهنمی میشن خلق کرد ارتباط مستقیم با هدف خلقت داره و اوردن این مسئله خالی از لطف نه تنها نیست خیلی هم مفید هستش.

رئوف;346803 نوشت:


- در مورد افرادی که شرایط به هر دلیلی (مرگ زودرس یا امور دیگر) به نوعی رقم می خورد که نمی توانند به کمال خود برسند باید عرض شود که هدف این است که فضای رسیدن به کمال برای نوع انسان ها فراهم شود، این فضا در جهانی با ویژگی های خاص قابل تحقق است. یکی از ویژگی های این جهان آن است که محدود است و محدودیت ها بر امور دیگر تاثیر می گذارند. به طور مثال ممکن است در شرایط حاضر به جهت سوء اختیار فردی، زندگی فرد دیگری از بین برود و بمیرد. در این حالت فرد کشته شده که نتوانسته است به کمال خود برسد، مورد ظلم واقع شده است که این مسئله در محاسبه الهی مورد نظر قرار می گیرد.

سلام
یعنی شما این عقیده رو دارید که کمال انسانی، با طی همه ی مراحل زندگی انسان، ممکنه به دست بیاد؟ یعنی باید انسانها دوران کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی و پیری رو بگذرونند؟ یعنی اگه کسی مثلا در اثر تصادف بدون اینکه مقصر باشه در جوانی یا میانسالی فوت کنه، مورد ظلم قرار گرفته؟ و شخصی که مسبب این تصادف بوده ، مورد محاسبه ی الهی قرار میگیره؟ پس تکلیف تقدیر و قضای حتمی، چی میشه؟
به کمال رسیدن در بندگی، شاید برای همه یه معنا رو داشته باشه... چون همه ی ما فقط بندگی خدا رو میخواهیم به جا بیاریم ، پس هدف همه ی ما باید یکی باشه، کمال طلبی ما در زمینه ی امور معنوی به یکجا باید ختم بشه.
شما کمال انسانها در زندگی مادی رو فرمودید که یه نفر پزشک میشه یکی مهندس یکی فوتبالیست و ... . اینها همش درسته، ولی به نظر من کمال در امور معنوی، به اینصورت نیست، چون هدف در نهایت یک چیز هست.
درسته راههای رسیدن به کمال معنوی هم متفاوته، ولی همه به یک کمال میخوان برسن... درسته که هرکسی به اندازه ی ظرفیتش به این کمال دست پیدا میکنه ولی باز هم کمال مطلق، یکی هست. پارامترهای لازم برای رسیدن به کمال معنوی هم مثل هم هستند.
شما نمیتونید برای کمال مادی انسانها صرفا چندین پارامتر رو مشخص کنید ولی برای کمال معنوی میشه مشخص کرد.


رئوف;346803 نوشت:

- در مورد سوال پایانی نیز عرض شود که (علاوه بر مطلبی که در پاسخ قبلی عرض شد) این چنین نیست که امور دینی تنها به این جهت باشد که خداوند از ما خواسته است و از آنجایی که او صاحب اختیار انسان هاست، باید از سخنش پیروی کرد بلکه این امور راه سعادت و تعالی ماست به عبارت دیگر ارتباط با خداوند، نفعی برای خداوند ندارد ، این ما هستیم که در ارتباط با او معنادار می شویم و به کمال می رسیم. به طور مثال اگر پزشکی نسخه ای به ما بدهد، عمل کردن طبق این نسخه نفعی برای پزشک ندارد و ما با عمل بر اساس آن تنها به نفع خودمان کار کرده ایم.

عمل نکردن به نسخه ی پزشک برای پزشک ضرری نداره، ولی هیچوقت هم پزشک ما رو به خاطر عمل نکردن به نسخه اش بازخواست نمیکنه!! ما رو عذاب نمیکنه. پس با عرض معذرت این مثال رو نمیشه به این مساله نسبت داد...

ببینید اصلا فرض کنید یه نفر میاد پیش شما و میگه وظیفه ی من در این دنیا چیه؟! شما میفرمایید بندگی خدا... از شما میپرسه چه کارایی رو انجام بدم؟ واسش مثال میارید، درسته؟
منم به همین خاطر مثالهایی در ارسال قبلیم زدم.
شما میفرمایید بندگی کردن ، یا میفرمایید خدایی شدن... اینها موارد کلی هست، لطفا جزئی بفرمایید.
شما بفرمایید در دنیا و در جامعه ی امروز ما با درنظر گرفتن همه ی شرایطش، چگونه میشه بندگی واقعی رو به جا آورد؟ چطور میشه خدایی بود و خدایی ماند؟

باتشکر:Gol:

همره;346820 نوشت:
متشکر جناب رئوف

حالا این کمال معنوی که یکی از دلایل خلقت هست اصلا برای چی هست که من خلق شدم بهش برسم چرا باید به کمال معنوی برسم ولی خیلی ها نمیرسن؟

اتفاقا بنظرم توضیح اینکه خداوند برای چی وقتی میدونست خیلی ها جهنمی میشن خلق کرد ارتباط مستقیم با هدف خلقت داره و اوردن این مسئله خالی از لطف نه تنها نیست خیلی هم مفید هستش.



با سلام خدمت شما دوست گرامی

- کمال انسانی به معنا به فعلیت رسیدن تمام قوایی است که خداوند در وجود او به ودیعت نهاده است. این قدرت ها و رسیدن به این ایده آل ها از نظرگاه مکاتب و مذاهب می تواند امور مختلفی باشد ولی از نظرگاه اسلامی، رسیدن به کمال تنها با پیروی از راه الهی می تواند محقق شود.

- هدف از خلقت رسیدن به کمال است و این هدف تنها با خواست الهی متحقق نمی شود بلکه برای رسیدن به این هدف علاوه بر اینکه باید شرایط برای رشد و شکوفایی فراهم باشد، خواست و اراده انسان نیز باید وجود داشته باشد زیرا اساسا کمال و ترقی در کنار اختیار و اراده است که معنا می یابد و جبرا نمی توان کسی را به کمال رساند.

با توجه به مطلب فوق، اگرچه هدف خلقت رسیدن به کمال است ولی این هدف با همت و تلاش انسان ها حاصل می شود به این نحو که در زندگی خود اهداف معنوی را مقدم بر امور مادی قرار دهند و بر خلاف راه سعادت خود حرکت نکنند. در این بین آنچه از خداوند انتظار می رود این است که شرایط و زمینه ها را برای انسان ها به صورت نوعی فراهم کند و شرایط به نحوی باشد که اگر فردی در پی کمال و تعالی بود، امکانش وجود داشته باشد.
چنین شرایطی (کم و بیش) برای انسان ها وجود دارد و از این مرحله به بعد این وظیفه انسان هاست که با استفاده از شرایط موجود، راه کمال خویش را طی کنند. ممکن است گروهی از این فرصت به خوبی استفاده کنند و گروهی استفاده نکنند.

موفق باشید

taghdir0;346912 نوشت:
سلام
یعنی شما این عقیده رو دارید که کمال انسانی، با طی همه ی مراحل زندگی انسان، ممکنه به دست بیاد؟ یعنی باید انسانها دوران کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی و پیری رو بگذرونند؟ یعنی اگه کسی مثلا در اثر تصادف بدون اینکه مقصر باشه در جوانی یا میانسالی فوت کنه، مورد ظلم قرار گرفته؟ و شخصی که مسبب این تصادف بوده ، مورد محاسبه ی الهی قرار میگیره؟ پس تکلیف تقدیر و قضای حتمی، چی میشه؟
به کمال رسیدن در بندگی، شاید برای همه یه معنا رو داشته باشه... چون همه ی ما فقط بندگی خدا رو میخواهیم به جا بیاریم ، پس هدف همه ی ما باید یکی باشه، کمال طلبی ما در زمینه ی امور معنوی به یکجا باید ختم بشه.
شما کمال انسانها در زندگی مادی رو فرمودید که یه نفر پزشک میشه یکی مهندس یکی فوتبالیست و ... . اینها همش درسته، ولی به نظر من کمال در امور معنوی، به اینصورت نیست، چون هدف در نهایت یک چیز هست.
درسته راههای رسیدن به کمال معنوی هم متفاوته، ولی همه به یک کمال میخوان برسن... درسته که هرکسی به اندازه ی ظرفیتش به این کمال دست پیدا میکنه ولی باز هم کمال مطلق، یکی هست. پارامترهای لازم برای رسیدن به کمال معنوی هم مثل هم هستند.
شما نمیتونید برای کمال مادی انسانها صرفا چندین پارامتر رو مشخص کنید ولی برای کمال معنوی میشه مشخص کرد.


عمل نکردن به نسخه ی پزشک برای پزشک ضرری نداره، ولی هیچوقت هم پزشک ما رو به خاطر عمل نکردن به نسخه اش بازخواست نمیکنه!! ما رو عذاب نمیکنه. پس با عرض معذرت این مثال رو نمیشه به این مساله نسبت داد...

ببینید اصلا فرض کنید یه نفر میاد پیش شما و میگه وظیفه ی من در این دنیا چیه؟! شما میفرمایید بندگی خدا... از شما میپرسه چه کارایی رو انجام بدم؟ واسش مثال میارید، درسته؟
منم به همین خاطر مثالهایی در ارسال قبلیم زدم.
شما میفرمایید بندگی کردن ، یا میفرمایید خدایی شدن... اینها موارد کلی هست، لطفا جزئی بفرمایید.
شما بفرمایید در دنیا و در جامعه ی امروز ما با درنظر گرفتن همه ی شرایطش، چگونه میشه بندگی واقعی رو به جا آورد؟ چطور میشه خدایی بود و خدایی ماند؟

باتشکر

:gol:


با سلام خدمت شما دوست گرامی

- بنده نگفتم که کمال انسانی تنها با طی کردن تمام مراحل زندگی به دست می آید. منظور بنده این بود که اگر کسی فرصت های زندگی اش را به جهت ظلم فرد دیگری از دست بدهد، این مسئله در محاسبه الهی مورد توجه قرار می گیرد. معنای این سخن آن نیست که انسان ها باید تا آخر عمر، تمام مراحل را بگذرانند تا بتوانند به کمال برسند.

- در مورد مثال پزشک و نسخه که عرض شد، مطلب مورد نظر این بود که همچنانکه پزشک نیازی ندارد که بیمار داروها را مصرف کند بلکه مصرف کردن آنها نیاز بیمار است و بیمار با مصرف کردن آنها منتی بر پزشک ندارد زیرا اساسا در پی رفع نیاز خود بوده است، در مورد رابطه انسان با خدا نیز باید به این مطلب توجه کرد که پیروی ما از خداوند، نفعی برای خدا ندارد بلکه این مسئله به نفع ماست و موجب کمال ما می شود.
مطلب دیگر اینکه عذاب الهی نیز در واقع صورت اعمال ما در این دنیاست و این چنین نیست که عذابی مستقل برای ما در نظر گرفته شود . عذاب اخروی در واقع، عمل دنیوی ماست و از این روست که دین ما را از اعمال بد بر حضر می دارد و به اعمال نیک تشویق می کند.

- در مورد مطلب نهایی باید عرض کنم، برای رسیدن به کمال فرد باید از اعتقادات دینی خود با خبر باشد و با اطلاع کافی به آنها باور بورزد. همچنین باید نسبت به احکام دینی نیز آگاه باشد تا وظابف عملی خود را بداند. در کنار این دو باید با آموزه های دینی که برای بشر راهگشاست، آشنا باشد و در عمل هم بدان ها ملتزم باشد. این امور مانند آموزه های اخلاقی، اجتماعی و فردی است.
فرد مومن در کنار تلاش برای امور دنیوی (در چارچوب شرعی) باید سعی کند تا ارتباط خود را با مبدا هستی بیشتر کند و این مسئله را هدف اصلی خود قرار دهد.
(به سوال شما در همین می توان پاسخ داد و جزئی تر از آن مستلزم سوال جزئی است تا پاسخی جزئی دریافت کند.)

موفق باشید

رئوف;348360 نوشت:

- بنده نگفتم که کمال انسانی تنها با طی کردن تمام مراحل زندگی به دست می آید. منظور بنده این بود که اگر کسی فرصت های زندگی اش را به جهت ظلم فرد دیگری از دست بدهد، این مسئله در محاسبه الهی مورد توجه قرار می گیرد. معنای این سخن آن نیست که انسان ها باید تا آخر عمر، تمام مراحل را بگذرانند تا بتوانند به کمال برسند.


سلام
- شما از مرگ زود رس اسم بردید و فرمودید:"
افرادی که شرایط به هر دلیلی (مرگ زودرس یا امور دیگر) به نوعی رقم می خورد که نمی توانند به کمال خود برسند"
به همین خاطر من هم عرض کردم یعنی شما به این معتقدید که باید همه ی مراحل طی شود تا به کمال رسید!

رئوف;348360 نوشت:


- در مورد مثال پزشک و نسخه که عرض شد، مطلب مورد نظر این بود که همچنانکه پزشک نیازی ندارد که بیمار داروها را مصرف کند بلکه مصرف کردن آنها نیاز بیمار است و بیمار با مصرف کردن آنها منتی بر پزشک ندارد زیرا اساسا در پی رفع نیاز خود بوده است، در مورد رابطه انسان با خدا نیز باید به این مطلب توجه کرد که پیروی ما از خداوند، نفعی برای خدا ندارد بلکه این مسئله به نفع ماست و موجب کمال ما می شود.
مطلب دیگر اینکه عذاب الهی نیز در واقع صورت اعمال ما در این دنیاست و این چنین نیست که عذابی مستقل برای ما در نظر گرفته شود . عذاب اخروی در واقع، عمل دنیوی ماست و از این روست که دین ما را از اعمال بد بر حضر می دارد و به اعمال نیک تشویق می کند.

بله، درسته که میشه مثال پزشک رو از این جهت که عمل کردن یا نکردن بیمار به نسخه ی پزشک، برای خود پزشک نفع یا ضرری نمیرسونه با مسئله ی بندگی کردن ما برای خدا ، در یک مفهوم قرار داد ولی اگه از جهت دیگه به این موضوع نگاه کنیم، موضوع نسخه و پزشک با موضوع دین و خدا ، زمین تا آسمون متفاوته! مخصوصا با در نظر گرفتن شرایط انجام اعمالمون، پذیرفته شدن یا نشدن اعمال، عذاب ها و ... .



رئوف;348360 نوشت:

(به سوال شما در همین می توان پاسخ داد و جزئی تر از آن مستلزم سوال جزئی است تا پاسخی جزئی دریافت کند.)

ممنون از پاسختون ...
البته در ارسال قبلیم سوالات جزئی هم پرسیده شده بود که پاسخی به اونا داده نشد!!

با تشکر :Gol:

سلام

خدا خاصیتش اینه که این طوری باشه و این طوری خلق کنه. مثل خورشید که خاصیتش اینه که نور بده. چرا خودتون رو این همه سوال پیچ می کنین؟

aminjet;348467 نوشت:
سلام

خدا خاصیتش اینه که این طوری باشه و این طوری خلق کنه. مثل خورشید که خاصیتش اینه که نور بده. چرا خودتون رو این همه سوال پیچ می کنین؟

سلام

ببخشید شما اصلا پستها رو خوندید؟؟!!

taghdir0;348464 نوشت:

سلام
- شما از مرگ زود رس اسم بردید و فرمودید:"
افرادی که شرایط به هر دلیلی (مرگ زودرس یا امور دیگر) به نوعی رقم می خورد که نمی توانند به کمال خود برسند"
به همین خاطر من هم عرض کردم یعنی شما به این معتقدید که باید همه ی مراحل طی شود تا به کمال رسید!


....

با تشکر :gol:


با سلام خدمت شما دوست گرامی

عین عبارت خاطرم نیست ولی منظور بنده (همان طور که در پست قبلی توضیح دادم) این بود که به جهت مرگ زود، فرصتی را برای رسیدن به کمال از دست بدهد. نه اینکه لزوما باید تمام مراحل زندگی را طی کند.

موفق باشید

سلام

پس نتیجه گیری از این بحث این شد:

هدف از خلقت: رسیدن به کمال است

راه رسیدن به کمال هم اینه: برای رسیدن به کمال فرد باید از اعتقادات دینی خود با خبر باشد و با اطلاع کافی به آنها باور بورزد.

انشاالله که هرکسی این بحث رو خوند، به جواب دلخواهش برسه و جواب تمــــام سوالاتش رو بگیره!!!

با تشکر

taghdir0;348468 نوشت:
سلام ببخشید شما اصلا پستها رو خوندید؟؟!!

با سلام
بله خوندم و هنوز هم نظرم همینه. به نظر من سوال از این که خدا چرا فلان کار را کرد بی معنیه. خدا همینجوریه و غیر از اون هم نیست پس «چرا» نداریم. هستی و وجود همینه و خواصش همینه و دلیلش هم همینه. بهتر از این هم نمیتونسته باشه.
ممنون

aminjet;349173 نوشت:
با سلام
بله خوندم و هنوز هم نظرم همینه. به نظر من سوال از این که خدا چرا فلان کار را کرد بی معنیه. خدا همینجوریه و غیر از اون هم نیست پس «چرا» نداریم. هستی و وجود همینه و خواصش همینه و دلیلش هم همینه. بهتر از این هم نمیتونسته باشه.
ممنون

سلام

آخه فقط موضوع بحث این نبود! مثلا این موضوع هم بود که بندگی واقعی رو چطوری میشه به جا آورد؟ چطور میشه خدایی بود و خدایی ماند و بحث در مورد کمال و.... !

[="Times New Roman"][="Navy"]سلام علیکم و رحمه الله


[/]

سوال :
آمدنم بهر چه بود؟ به کجا میروم آخر؟

پاسخ :
هدف از خلقت انسان رسیدن به کمال بشری است و این کمال در سایه معرفت الله حاصل می شود.
خداوند در قرآن می فرماید:
الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ (1) آن که مرگ و زندگی را بيافريد ، تا بيازمايدتان که کدام يک از شما به عمل نيکوتر است و اوست پيروزمند و آمرزنده
همچنین در آیه ای دیگر می فرماید:
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون:(2) من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اين كه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند)
در تفسیر آیه فوق در برخی از تفاسیر نقل شده است که عبادت به معنای معرفت به خداوند است(3)
در حدیثی در این زمینه بیان شده است که:
ان اللَّه عز و جل ما خلق العباد الا ليعرفوه، فاذا عرفوه عبدوه، فاذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة من سواه:(4) خداوند بزرگ بندگان را نيافريده مگر به خاطر اين كه او را بشناسند، هنگامى كه او را بشناسند عبادتش مى‏ كنند، و هنگامى كه بندگى او كنند از بندگى غير او بى نياز مى‏ شوند.
از مجموع مطالب فوق چنین استفاده می شود که کمال انسانی در بندگی خداوند است که همراه با معرفت الهی است و این مسئله هدف از خلقت است.
تمام انسان ها در پی کمال هستند و این مسئله در هر فردی وجود دارد، تفاوت تنها در این است که هرکسی کمال را در امری می یابد، آقای الف کمال را در این می بیند که تاجر صاحب نامی شود و دارای اموال و دارایی های بسیار، آقای ب کمال را در این می بیند که فوتبالیست بسیار مشهوری شود و بهترین بازیکن آسیا، خانم ج ممکن است کمال را در این ببیند که دارای تحصیلات عالی شود و به علم و دانش شهره. اما از نظرگاه دینی اینها همه اموری موقتی و ناپایدار هستند و کمال اصلی انسان امر دیگریست. این مسئله را تحت این عنوان که کمال جویی انسان، فطری است، بیان می کنند.
با توجه به این مطلب پرسش از اینکه چرا در پی کمال خود باشیم، این چنین پاسخ داده می شود که هر انسانی در پی آن است که به کمال خود برسد و استعدادهای خود را شکوفا کند و این مسئله ذاتی انسان است.
از سوی دیگر کمال انسان در بندگی خداوند و کسب معرفت الله است و این مسئله از آن روست که انسان ها جنبه ی الهی دارند و موجودی صرفا مادی نیستند، خداوند از روح خود در او دمیده است و کمال انسان این است که خدایی شود. خداوند در قرآن می فرماید: فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي(5) چون آفرينشش را به پايان بردم و از روح خود در آن دميدم.
اساسا در نظرگاه دینی خدایی شدن و یاد خداوند باعث می شود که انسان به خویشتن حقیقی خویش بازگردد و از خودفراموشی به دور شود. خداوند در قرآن می فرماید:
وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (6)
از آن کسان مباشيد که خدا را فراموش کردند و خدا نيز چنان کرد تا خود را فراموش کنند ايشان نافرمانند
با توجه به مطالب فوق، انسان ها ذاتا کمال جو هستند و کمال حقیقی آنها که در افقی بسیار بالاتر از مسائل مادی دنیوی ترسیم می شود، کمال دینی است.
- کمال انسانی به معنا به فعلیت رسیدن تمام قوایی است که خداوند در وجود او به ودیعت نهاده است. این قدرت ها و رسیدن به این ایده آل ها از نظرگاه مکاتب و مذاهب می تواند امور مختلفی باشد ولی از نظرگاه اسلامی، رسیدن به کمال تنها با پیروی از راه الهی می تواند محقق شود.
- هدف از خلقت رسیدن به کمال است و این هدف تنها با خواست الهی متحقق نمی شود بلکه برای رسیدن به این هدف علاوه بر اینکه باید شرایط برای رشد و شکوفایی فراهم باشد، خواست و اراده انسان نیز باید وجود داشته باشد زیرا اساسا کمال و ترقی در کنار اختیار و اراده است که معنا می یابد و جبرا نمی توان کسی را به کمال رساند.
با توجه به مطلب فوق، اگرچه هدف خلقت رسیدن به کمال است ولی این هدف با همت و تلاش انسان ها حاصل می شود به این نحو که در زندگی خود اهداف معنوی را مقدم بر امور مادی قرار دهند و بر خلاف راه سعادت خود حرکت نکنند. در این بین آنچه از خداوند انتظار می رود این است که شرایط و زمینه ها را برای انسان ها به صورت نوعی فراهم کند و شرایط به نحوی باشد که اگر فردی در پی کمال و تعالی بود، امکانش وجود داشته باشد.
چنین شرایطی (کم و بیش) برای انسان ها وجود دارد و از این مرحله به بعد این وظیفه انسان هاست که با استفاده از شرایط موجود، راه کمال خویش را طی کنند. ممکن است گروهی از این فرصت به خوبی استفاده کنند و گروهی استفاده نکنند.

1. ملک 2
2. ذاریات،56
3. ابوالفتوح رازى،روض الجنان و روح الجنان فى تفسيرالقرآن، ناشر بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، 1408 ق، ج‏18، ص 115؛ مراغى احمد بن مصطفى تفسير المراغي، ناشر: داراحياء التراث العربى، بيروت، سال چاپ، ج‏27، ص 14؛ مكارم شيرازي ناصر، تفسير نمونه، ناشر دار الكتب الإسلامية، تهران، 1374 ش، نوبت اول، ج‏22، ص 396؛ تفسير القرآن الكريم (صدرا)، صدرالمتالهين محمد بن ابراهيم، ناشر انتشارات بيدار، قم، 1366 ش، نوبت دوم، ج‏4، ص 386
4.مكارم شيرازي ناصر، تفسير نمونه، ناشر دار الكتب الإسلامية، تهران، 1374 ش، نوبت اول، ج‏22، ص 396
5. حجر 28
6. حشر 19

موضوع قفل شده است