جمع بندی سوالاتی در مورد بنی قریظه

تب‌های اولیه

28 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوالاتی در مورد بنی قریظه

در مورد جنگ با بنی قریظه من تاپیک های دیگرو خوندم ولی چندتا سوال دارم هنوز
اول اینکه با توجه به نقل های مختلف بالاخره انچه مورد قبول است از کیفیت و کمیت اسرا به طور مستند کدام است؟
چرا عده ای از افراد قبیله اسیر شدند عده ای کشته؟تفاوت جرم این افراد چی بود؟
چون گاهی گفته شده عده ای از مردان قبیله اسیر شدند و باقی انها اعدام
ایا درسته که زنان و کودکان همه اسیر شدند؟اگر نه علت این ادعا چی است؟چون در تاریخ این طور امده و از طرف دیگر ان طور که در کتاب تاریخ اسلام اقای پیشوایی امده بعد از این اتفاق دیگر اثری از این قبیله در تاریخ نیست در نتیجه همه ی افراد یا اسیر شدند یا اعدام.و اگر هم بله.چرا؟جرم زنان و کودکان و سالخورده ها چه بوده؟

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد مقداد

samansami;694690 نوشت:
در مورد جنگ با بنی قریظه من تاپیک های دیگرو خوندم ولی چندتا سوال دارم هنوز
اول اینکه با توجه به نقل های مختلف بالاخره انچه مورد قبول است از کیفیت و کمیت اسرا به طور مستند کدام است؟

با عرض سلام و ادب

همانگونه که مستحضر هستید،تعداد اسرا و کشته های بنی قریظه از جمله موضوعات اختلافی تاریخی است که شاید اظهار نظر قطعی درباره آن ممکن نباشد.در کیفیت این حادثه و نوع مجازات هم در تفاسیر و کتابهای تاریخی اتفاق نظری وجود ندارد و بسا مبالغه هایی انجام گرفته تا جایی که در اصل آن از سوی برخی تردید شده و به نظر می رسد که اصل آن بوده و اما کیفیت و حدود آن جای انکار و تردید است.

اختلافي که بين چگونگي کشته شدن اسيران ديده مي شود نيز در خور توجه است. ابن اسحاق مي گويد: همه را در کنار خندق سر بريدند» و واقدي مي گويد: «اسيران را بر خانه هاي اوس پخش کردند تا آنان با کشتن ايشان اطاعت خود را به پيغمبر (ص) نشان دهند». اين ها نکاتي است که متتبع دقيق را از پذيرفتن آن چه شهرت يافته است باز مي دارد و يا به ترديد مي افکند. از اين ها گذشته ما سيرت پيغمبر (ص) را در جنگ هاي پيش از بني قريظه و پس از آن ديده ايم. او هميشه عطوفت و بخشش را بر انتقام و کشتار مقدم مي داشته است.

به نظر مي رسد داستان بني قريظه سالها پس از تاريخ واقعه و هنگامي که نسل حاضر در آن محاصره بر افتاد، به وسيله داستان گويي که از تيره خزرج بوده دست کاري شده و به تحرير در آمده باشد تا بدين وسيله نشان دهند که حرمت طايفه اوس نزد پيغمبر (ص) به اندازه طايفه خزرج نبود و براي همين است که پيغمبر (ص) هم پيمان هاي خزرج را نکشت، اما هم پيمان هاي اوس را گردن زد و نيز خواسته است نشان دهد که رئيس قبيله اوس جانب هم پيمان هاي خود را رعايت نکرده است (1).

از دیگر دلایلی که دخالت یهودیان در مبالغه این جریان را زیاد می کندشباهت این داستان به داستان ماداسااست که در ان یهودیان علیه دولت روم قیام می کنند و درست به سرنوشت بنی قریظه مبتلا می شوند وجالب این است که از نظر کیفی و کمی این داستان با داستان ماداسا شباهت دارد واین این شبهه را قوی می کند که یهودیان در ساختن یا مبالغه گویی در این داستان نقش داشته اند
آنچه جلب توجه مي كند تشابه شمار كشتگان است. در ماسادا كشته شدگان را 960 نفر گفته اند كه 600 نفرشان انقلابيون يهود بودند. تشابه ديگر اينكه وقتي از محاصره به تنگ آمدند، بزرگ آنان الیعازر مانندانچه کعب بن اسد در ميان بني قريظه پيشنهاد كرد، از دوستان خود خواست كه زنان و كودكان خود را بكشند تا بدون دغدغه آنان، به سختي مبارزه كنند يا حتي پيشنهاد شد به كشتن همديگر دست زنند. تشابه ميان اين دو گزارش آن هم در جزئيات، جلب توجه مي کند. مشابهت تنها در خودکشي دسته جمعي نيست بلکه در اعداد و ارقام نيز هست. اينها تقريبا برابر است. برجستگي نام اشخاص و تشابه نام هايي هم که در آن داستان ها آمده محل توجه است. به نظر مي رسد اصل داستان بني قريظه از اين واقعه گرفته شده، فرزندان يهود كه به يثرب آمدند، آن را حفظ كرده و آن را با داستان بني قريظه آميخته اند . بسا كسي كه تاريخ قديم و جديد يهود در اين واقعه را به هم آميخته، همان كسي است كه ابن اسحاق از او نقل كرده و مورخان مسلمان بدون توجه و بررسي آن را آورده اند .(2)

علامه سید جعفر مرتضی عاملی،با بررسی ماجرای بنی قریظه اصل قضیه را قبول می کند ولی در تعداد کشته شدگان تردید می نماید. ایشان معتقد است تعداد اسرا هفتصد و پنجاه یا نهصد بود است (3) تعداد مقتولين را 150 یا200 می داند.(4)

پی نوشتها:
(1). ر.ک: تاريخ تحليلي اسلام تا پايان امويان، ص 72 تا 75، چاپ دوم، 1363، ستاد انقلاب فرهنگي، مرکز نشر دانشگاهي.

(2). الثقات ج 7 ص 382.

(3). الصحیح ج 11ص 11.

(4). الصحیح ، ج 11،ص 203.

samansami;694690 نوشت:
در مورد جنگ با بنی قریظه من تاپیک های دیگرو خوندم ولی چندتا سوال دارم هنوز
اول اینکه با توجه به نقل های مختلف بالاخره انچه مورد قبول است از کیفیت و کمیت اسرا به طور مستند کدام است؟
چرا عده ای از افراد قبیله اسیر شدند عده ای کشته؟تفاوت جرم این افراد چی بود؟
چون گاهی گفته شده عده ای از مردان قبیله اسیر شدند و باقی انها اعدام
ایا درسته که زنان و کودکان همه اسیر شدند؟اگر نه علت این ادعا چی است؟چون در تاریخ این طور امده و از طرف دیگر ان طور که در کتاب تاریخ اسلام اقای پیشوایی امده بعد از این اتفاق دیگر اثری از این قبیله در تاریخ نیست در نتیجه همه ی افراد یا اسیر شدند یا اعدام.و اگر هم بله.چرا؟جرم زنان و کودکان و سالخورده ها چه بوده؟

با سلام
جوابهای شما در این تاپیک آمده مروری کنید چنانچه سوالی بود دوستان و بنده در خدمتیم

پاسخ, به شبهات, دکتر علی سینا ,شبهه ۴(قتل عام یهودیان) - ...

آیا در واقعه بنی قریظه، نوجوانی هم کشته شد؟ - ...

.
[=WebRoya][=garamond]به طور کلی تاریخ قبایل یهودی پس از ظهور اسلام کاملاً روشن نیست.
چنان که کوچاندن جمعی از آنان از مدینه هم نیاز به تجدید نظر دارد.
ابن حزم در کتاب جمهره انساب العرب به یهودیانی اشاره می کند که همچنان در مدینه می زیسته اند. در کتاب نسب قریش تحقیق عبدالسلام هارون، ص 340، و مغازی، جلد 2، صفحه 634 و 684، آمده است که وقتی رسول خدا(ص) آماده نبرد خیبر می شد – و این زمانی است که ادعا می شود گروه های سه گانه یهودی از مدینه تبعید و اخراج شده اند – هنوز یهودیانی در مدینه حضور داشته اند.

در گزارشی، سخن از 10 یهودی مدینه است که در مسیر خیبر به مسلمین پیوستند و در گزارش دیگری آمده است؛ یهودیانی از مدینه که با رسول خدا(ص) پیمان داشتند؛ هنگام بسیج نیرو علیه خیبر بسیار ترسیده بودند. واقدی هم چنین نقل می کند که این یهودیان در صدد بودند؛ مسلمانانی را که به یهودیان بدهکار بودند از مقابله با خیبریان منع کنند. ابن کثیر تنها به اقدام عمر در اخراج یهودیانی از خیبر که پیمانی با رسول خدا(ص) نداشتند؛ اشاره می کند و توضیح می دهد که در سال سیصد هجری، یهودیان خیبر ادعا کردند؛ قراردادی در اختیار دارند که رسول خدا(ص) آنان را از دادن جزیه استثنا کرده است.

برخی علما هم این سخن را پذیرفته و آنان را از اعطای جزیه مستثنی کردند. در حالی که چنین چیزی درست نبود. زیرا در قرارداد موهوم از کسانی نام برده شده بود که در آن زمان مرده بودند و در آن اصطلاحاتی به کار رفته بود که جز در زمان های متأخر، کاربرد نداشت. جالب این که در آن پیمان خیالی از معاویه به عنوان شاهد، نام برده شده که وی در آن وقت هنوز جزء مسلمانان نبوده است.[=WebRoya][=garamond]به هر حال منبع واقعی داستان نادرست کشتار بنی قریظه، فرزندان یهودی های مدینه اند که ابن اسحاق از ایشان اخذ کرده و مورد اعتراض شدید علما و مورخان قرارگرفته و مالک او را دجال دانسته است.

[=WebRoya][=garamond]بنابر این مصادر و منابع قصه بسیار مشکوک و جزئیات آن با روح اسلام و احکام قرآن ناسازگار است؛ به گونه ای که نمی توان آن را تصدیق و تأیید کرد.
چون راویان مورد اعتماد بر آن خرده گرفته اند و قرآن هم آن را تأیید نمی کند. به نظر می رسد اساساً تأیید آن ناممکن باشد. نه راویان موثقی آن را نقل کرده اند و نه ادله معتبری آن را تأیید می کند. این نشان از آن دارد که این داستان واقعا مشکوک است.
[=WebRoya][=garamond]از سوی دیگر باید توجه داشت که قضیه یهود بنی قریظه، داستانی مشابه و نمونه ای در تاریخ قدیمی یهود دارد که می توان این گزارش را نسخه ای از همان نقل کهن دانست.

در آن حادثه گفته می شود؛ انقلابیون یهود، علیه رومیان قیام کردند. اما پس از تخریب معبد آنان در سال 73 میلادی و فرار متعصبان(الغیوریین = Zealots) و افراطی های(السکاری = Masada) آنان به قلعه صخره در ماسادا(masada )، ماجرا به قتل عام ایشان پس از محاصره شان انجامید.[=WebRoya][=garamond]آن گاه برخی از آنان از واقعه جان سالم به در بردند و به جنوب گریختند و بنا به یک نظریه، همان ها به یثرب آمدند و در آنجا ساکن شدند و آنان که ماندند گزارش آن را به نسل های بعدی منتقل کردند.[=WebRoya][=garamond]کسی که در واقعه ماسادا حضور داشته و آن را ثبت کرده است فلافیوس جوسیفوس(flavius josephus است که سمتی در روم داشته؛ اما یهودی بودن خود را پنهان می کرده است. جزئیات این واقعه شباهت زیادی به داستان بنی قریظه و مقاومت آنان در جنگ دارد. مثلاً اسکندر، هشتصد یهودی را دستگیر و در مقابل زنان و فرزندانشان کشت.
چنان که عده فراوان دیگری از یهودیان، در ماجراهای دیگر کشته شدند. آن چه جلب توجه می کند؛ تشابه شمار کشتگان است. در ماسادا کشته شدگان را 960 نفر گفته اند که 600 نفرشان، انقلابیون یهود بودند.
[=WebRoya][=garamond]تشابه دیگر این که وقتی از محاصره به تنگ آمدند؛ بزرگ آنان الیعازر مانند آنچه کعب بن اسد، در میان بنی قریظه پیشنهاد کرد؛ از دوستان خود خواست که زنان و کودکان خود را بکشند تا بدون دغدغه آنان، به سختی مبارزه کنند یا حتی پیشنهاد شد؛ به کشتن هم دیگر دست زنند.[=WebRoya][=garamond]تشابه میان این دو گزارش آن هم در جزئیات، جلب توجه می کند. مشابهت تنها در خودکشی دسته جمعی نیست؛ بلکه در اعداد و ارقام نیز هست. اینها تقریبا برابر است. برجستگی نام اشخاص و تشابه نام هایی، که در آن داستان ها آمده؛ محل توجه است.[=WebRoya][=garamond]به نظر می رسد؛ اصل داستان بنی قریظه از این واقعه گرفته شده و فرزندان یهود که به یثرب آمدند؛ آن را حفظ کرده و آن را با داستان بنی قریظه آمیخته اند.
بسا کسی که تاریخ قدیم و جدید یهود در این واقعه را به هم آمیخته، همان کسی است که ابن اسحاق از او نقل کرده و مورخان مسلمان بدون توجه و بررسی آن را آورده اند.
[=garamond]
.

مقداد;695603 نوشت:

علامه سید جعفر مرتضی عاملی،با بررسی ماجرای بنی قریظه اصل قضیه را قبول می کند ولی در تعداد کشته شدگان تردید می نماید. ایشان معتقد است تعداد اسرا هفتصد و پنجاه یا نهصد بود است (3) تعداد مقتولين را 150 یا200 می داند.(4)

.

رضا;695658 نوشت:
با سلام
جوابهای شما در این تاپیک آمده مروری کنید چنانچه سوالی بود دوستان و بنده در خدمتیم

پاسخ, به شبهات, دکتر علی سینا ,شبهه ۴(قتل عام یهودیان) - ...

آیا در واقعه بنی قریظه، نوجوانی هم کشته شد؟ - ...

[=garamond]
.


سلام
اون تاپیک هارو خوندم ولی سوالاتی که برام پیش اومده بود رو اونجا جوابشو پیدا نکردم.
مسئه ی اصلی من در مورد نوع قضاوت و جرم افراد است.به نظر میرسد که دو نوع جرم برای اونها معین شده. مرگ و اسارت. ولی علت اسارت رو متوجه نمیشوم به خصوص که در مورد زنان و کودکان این مسئله نقل شده.جرم اونها چی بوده؟
اسارات عده ای از انها مجازات چه جرمی است؟
(اینکه بگیم این حکم تورات بود هم به نظرم جواب خوبی نیست چون اولا تورات تحریف شه بود و اگر هم اون حکم تحریف نشده باشد و واقعا حکم خداوند باشد - که به نظرم بعید ست - باز هم در زمان پیامبر احکام انبیا قبلی که در موردشون پیامبر حکم جدید رو اورن نسخ شده. دوما پیامبر به کسی ظلم نمیکنند حتی اگر این مورد رضایت خود فرد باشد.)

و سوال یگه هم که جوابی براش نگرفتم اینکه اگر ما بگیم عده ای از قبیله مجازات شدند (چه اسارت و چه اعدام) باقی قبیله چه شد؟چون اقای پیشوایی در کتابشون نوشتند دیگه اثری از این قبیله در تاریخ بعد از این اتفاق نیست.

سلام

جنگ بنی قریظه شرایطی استثنایی بود و باسناد صحيح ابن زنجویه تعداد کشته شدگان قرظی فقط 40 نفر جنگجوی خائن بود .

تفصیل در :

Download

خیر البریه;696916 نوشت:
سلام

جنگ بنی قریظه شرایطی استثنایی بود و باسناد صحيح ابن زنجویه تعداد کشته شدگان قرظی فقط 40 نفر جنگجوی خائن بود .

تفصیل در :

Download

با این حساب باقی قبیله اسیر شدند درسته؟
در مورد اسرا چی؟(سوالاتی که در پستهای قبل پرسیدم...)

samansami;697399 نوشت:
با این حساب باقی قبیله اسیر شدند درسته؟
در مورد اسرا چی؟(سوالاتی که در پستهای قبل پرسیدم...)

درسته اما شما باید اوضاع خطرناک ومحبتهای قبلی رسول رحمت ص به این قوم عنود ولجوج را ببینید که چند بار عهد وپیمان شکستند وقصد قتل رسول الله ص را کردند .

رسول خدا قبلا بنی نضیر وبنی قی نقاع را بخشید اما اینها نمکدان را شکستند !

در مورد اسراء اتفاقا بنص توراتی که خود بنی قریظه بحکم آن رضایت دادند سزای زن وفرزند وطفل وحیوان و درخت سرزمین دشمن ، آتش زدن وخاکستر کردنست !

اما رسول رحمت ص با بزرگواری ایشان را بجای کشتن و سوختن به فروش رساندند تا زندگی جدیدی آغاز کنند .

آیا کسی راه بهتری در آن زمان برای این خائنین سراغ دارد ؟!

خیر البریه;698467 نوشت:

درسته اما شما باید اوضاع خطرناک ومحبتهای قبلی رسول رحمت ص به این قوم عنود ولجوج را ببینید که چند بار عهد وپیمان شکستند وقصد قتل رسول الله ص را کردند .

رسول خدا قبلا بنی نضیر وبنی قی نقاع را بخشید اما اینها نمکدان را شکستند !

در مورد اسراء اتفاقا بنص توراتی که خود بنی قریظه بحکم آن رضایت دادند سزای زن وفرزند وطفل وحیوان و درخت سرزمین دشمن ، آتش زدن وخاکستر کردنست !

اما رسول رحمت ص با بزرگواری ایشان را بجای کشتن و سوختن به فروش رساندند تا زندگی جدیدی آغاز کنند .

آیا کسی راه بهتری در آن زمان برای این خائنین سراغ دارد ؟!

ینکه بگیم این حکم تورات بود هم به نظرم جواب خوبی نیست چون اولا تورات تحریف شده بود و اگر هم اون حکم تحریف نشده باشد و واقعا حکم خداوند باشد - که به نظرم بعید ست - باز هم در زمان پیامبر احکام انبیا قبلی که در موردشون پیامبر حکم جدید رو اوردن نسخ شده. دوما پیامبر به کسی ظلم نمیکنند حتی اگر این مورد رضایت خود فرد باشد

البته سوال من که فکر میکنم مشخص هم باشه سر مجازات خائنین نیست ولی مسئله در مورد کسانی است که در این خیانت شرکت نداشتند.جرم زنان و کودکان چی بوده؟مجازات کسی که جرمی مرتکب نشده درسته؟
اسلام که نگاه قبیله ای ندارد که مثل عرب جاهلی اگر یک نفر از یک قبیله جرمی مرتکب شد کل قبیله رو مستحق مجازات بداند....درسته؟

samansami;698842 نوشت:
البته سوال من که فکر میکنم مشخص هم باشه سر مجازات خائنین نیست ولی مسئله در مورد کسانی است که در این خیانت شرکت نداشتند.جرم زنان و کودکان چی بوده؟مجازات کسی که جرمی مرتکب نشده درسته؟
اسلام که نگاه قبیله ای ندارد که مثل عرب جاهلی اگر یک نفر از یک قبیله جرمی مرتکب شد کل قبیله رو مستحق مجازات بداند....درسته؟

سلام

بحث دقیقی است اما اگر آیات و روایات را دقیق شوید خدای متعال گاهی فرزندان را بجرم اجداد و نسلشان عقاب میکند و ....

زنان و کودکان قرظی که کشته نشدند هرچند که به عمل بزرگانشان هم راضی بودند !

مثلا رسول خدا ص در فتح مکه ابوسفیان ومعاویه و ... را آزاد کرد تا در کربلا فرزندانش را بکشند ! یا اینکه در نسل اینان افراد مومنی بودند ؟

در صفین وکربلا هم امام علی ع و امام حسین ع هر شمشیری که بقصد کشتن طرف میزدند تا 70 نسلشان را نگاه میکردند تا فرد مومنی در بین آنها نباشد !

جرم غلامیکه در سن نوجوانی بدست خضر بنص قرآن کشته شد چی بود ؟!

خیر البریه;699080 نوشت:

سلام

بحث دقیقی است اما اگر آیات و روایات را دقیق شوید خدای متعال گاهی فرزندان را بجرم اجداد و نسلشان عقاب میکند و ....

زنان و کودکان قرظی که کشته نشدند هرچند که به عمل بزرگانشان هم راضی بودند !

مثلا رسول خدا ص در فتح مکه ابوسفیان ومعاویه و ... را آزاد کرد تا در کربلا فرزندانش را بکشند ! یا اینکه در نسل اینان افراد مومنی بودند ؟

در صفین وکربلا هم امام علی ع و امام حسین ع هر شمشیری که بقصد کشتن طرف میزدند تا 70 نسلشان را نگاه میکردند تا فرد مومنی در بین آنها نباشد !

جرم غلامیکه در سن نوجوانی بدست خضر بنص قرآن کشته شد چی بود ؟!

سلام
البته خداوند هرگز کسی رو به رجرم یگری مجازات نمیکنه!که به دور ا عدالت است!!
مَّنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا
در ضمن بحث بنده اینجا سر تشریع است نه تکوین (در خصوص حضرت خضرو باقی موارد عرض میکنم).گرچه در اون مورد نقل های زیاد دیگری هست که مورد بحث ما هم نیست

samansami;696904 نوشت:
مسئه ی اصلی من در مورد نوع قضاوت و جرم افراد است.به نظر میرسد که دو نوع جرم برای اونها معین شده. مرگ و اسارت. ولی علت اسارت رو متوجه نمیشوم به خصوص که در مورد زنان و کودکان این مسئله نقل شده.جرم اونها چی بوده؟
اسارات عده ای از انها مجازات چه جرمی است؟

با سلام.

قبل از هر چیز بابت تأخیر پیش آمده در ادامه پاسخگویی بخاطر مسافرتی که پیش آمده بود،از شما پوزش می طلبم.

در رابطه با این واقعه ابهامات و نقاط مبهم فراوانی وجود دارد،چرا که اولاً گزارش های مربوط به این واقعه، بسیار متأخر از اصل واقعه و همچنین غیر قابل اعتماد است. ثانیاً قرائن و شواهدی وجود دارد که این داستان بیشتر توسط خود یهودیان پر و بال داده شده است. با این حال در مورد چرایی اسارات زنان و کودکان بنی قریظه،با مراجعه به گزارشات تاریخی،اینگونه استفاده می شود که این حکم هم بر اساس تورات بود هم بر اساس پیمانی که پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) با یهودیان مدینه از جمله بنی قریظه بسته بودند. توضیح اینکه:

مسلمانان قلعه‌ها و خانه‌های بنی قریظه را محاصره کردند. مدت محاصره بین ۱۵ تا ۲۵ روز گزارش شده است. بنی قریظه خود پیشنهاد دادند که با همان شرایط بنی نضیر تسلیم شوند. بنی نضیر از اموال و دارایی خود چشم پوشیده و مدینه را ترک کرده بودند. ولی رسول خدا جز این که به حکم او گردن نهند، هر پیشنهادی را رد کرد. (1)

به پیشنهاد خود بنی قریظه، رسول اکرم حکمیت را به سعد بن معاذ، رئیس قبیله بنی عبد اشهل از اشراف اوس، واگذار نمود.(2) بدین جهت بنی قریظه حکمیت سعد بن معاذ را پیشنهاد دادند که اوس قبل از اسلام متحد ایشان بود. سعد با استناد به احکام تورات و پیمانی که بنی قریظه قبل از جنگ با پیامبر بسته بودند، حکم کرد که هر کسی علیه پیامبر(ص) تجمع کرده کشته شود(3) و زنان و کودکان اسیر شوند.

پی نوشتها:
(1). واقدی،محمد بن عمر، کتاب المغازی، ج۲، ص۵۰۱.
(2). الصحیح من سیره النبی الاعظم،سید جعفرمرتضی عاملی، ج ۱۲ص۹۰
(3). الصحیح، ج۱۲ص ۸۸

مقداد;712756 نوشت:

با سلام.

قبل از هر چیز بابت تأخیر پیش آمده در ادامه پاسخگویی بخاطر مسافرتی که پیش آمده بود،از شما پوزش می طلبم.

در رابطه با این واقعه ابهامات و نقاط مبهم فراوانی وجود دارد،چرا که اولاً گزارش های مربوط به این واقعه، بسیار متأخر از اصل واقعه و همچنین غیر قابل اعتماد است. ثانیاً قرائن و شواهدی وجود دارد که این داستان بیشتر توسط خود یهودیان پر و بال داده شده است. با این حال در مورد چرایی اسارات زنان و کودکان بنی قریظه،با مراجعه به گزارشات تاریخی،اینگونه استفاده می شود که این حکم هم بر اساس تورات بود هم بر اساس پیمانی که پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) با یهودیان مدینه از جمله بنی قریظه بسته بودند. توضیح اینکه:

مسلمانان قلعه‌ها و خانه‌های بنی قریظه را محاصره کردند. مدت محاصره بین ۱۵ تا ۲۵ روز گزارش شده است. بنی قریظه خود پیشنهاد دادند که با همان شرایط بنی نضیر تسلیم شوند. بنی نضیر از اموال و دارایی خود چشم پوشیده و مدینه را ترک کرده بودند. ولی رسول خدا جز این که به حکم او گردن نهند، هر پیشنهادی را رد کرد. (1)

به پیشنهاد خود بنی قریظه، رسول اکرم حکمیت را به سعد بن معاذ، رئیس قبیله بنی عبد اشهل از اشراف اوس، واگذار نمود.(2) بدین جهت بنی قریظه حکمیت سعد بن معاذ را پیشنهاد دادند که اوس قبل از اسلام متحد ایشان بود. سعد با استناد به احکام تورات و پیمانی که بنی قریظه قبل از جنگ با پیامبر بسته بودند، حکم کرد که هر کسی علیه پیامبر(ص) تجمع کرده کشته شود(3) و زنان و کودکان اسیر شوند.

پی نوشتها:
(1). واقدی،محمد بن عمر، کتاب المغازی، ج۲، ص۵۰۱.
(2). الصحیح من سیره النبی الاعظم،سید جعفرمرتضی عاملی، ج ۱۲ص۹۰
(3). الصحیح، ج۱۲ص ۸۸


تشکر بابت جواب ولی مسئله ی من چیز دیگست.سوالم جرم افراد است.به هر حال دو نوع مجازات برای اونها معین شده. مرگ و اسارت.طبق : وَأَنزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا
ولی علت اسارت رو متوجه نمیشوم . که به چه جرمی بوده؟(اینکه بگیم این حکم تورات بود هم به نظرم جواب خوبی نیست چون اولا تورات تحریف شه بود و اگر هم اون حکم تحریف نشده باشد و واقعا حکم خداوند باشد - که به نظرم بعید ست - باز هم در زمان پیامبر احکام انبیا قبلی که در موردشون پیامبر حکم جدید رو اورن نسخ شده. دوما پیامبر به کسی ظلم نمیکنند حتی اگر این مورد رضایت خود فرد باشد.)

بنده هم با اینکه یه تاپیک باز کردم هنوز جوابمو نگرفتم
یعنی چی عورت پسران نوجوان رو نگاه می انداختند تا ببینن مو دراوردن یا نه
یعنی اگه نشانه ی بلوغ رو میدیدند، این تصمیم را داشتند که اونها رو بکشن ؟!
بر فرض چنین فردی میافتند و اعدامش میکردند آنوقت این کجای عدالت بود

با سلام

بنده در این ارتباط وارد جزییات مطالب و توضیح مبسوط آنها نمیشوم و نکاتی را بطور کلی و خلاصه وار عرض میکنم

همان طور که برخی دوستان هم گفتند در کم و کیف این موضوع اختلاف نظر وجود دارد
اما با فرض وقوع چنین رویدادی چند نکته را بایست در نظر داشته باشیم
اول اینکه بایست انسان و صفاتش را بشناسیم و از خداوند و صفاتش آگاهی داشته باشیم
در نظر داشته باشیم انسان در عین حال که می تواند از فرشتگان برتر شود و به صفات و کرامات عالیه برسد
این قابلیت را نیز دارد که سقوط کند و از مراتب انسانیت نزول کند
در نظر داشته باشیم انسان می تواند خطرناکترین موجود روی کره خاکی باشد چون هوش و اختیار دارد و دست به کارهایی و جنایت هایی در حق هم نوعان
خود بزند که هیچ حیوانی چنین کاری نکرده است. پس زیر پوست هر انسانی عیسی مسیح ها و محمد ها خوابیده و در عین حال فرعون ها و قارون ها

از طرف دیگر خداوند در عین رحمانیت و رحیم بودنش شدید العقاب و انتقام گیرنده نیز هست
در مورد این حادثه ظاهرا این قوم چندین بار نقض عهد و پیمان کرده بودند و حتی در جریان جنگ خندق قصد خیانت داشتند و در نهایت شخصی بعنوان حکم انتخاب شد و پیامبر هم نظر شخص حکم را تایید کرده در این ارتباط فکر کنم چند آیه در سوره احزاب نیز آمده باشد

پس اگر هم چنین حادثه ای روی داده بایست نکات فوق را در نظر بگیریم. و همان طور که در سوره توبه نسبت به مشرکان اعلام برائت شده است اینجا هم تایید پیامبر نمادی از اعلام برائت و عقوبت الهی بر یهودیان بنی قریظه بوده است. اما ظاهرا تنها مردان جنگی انها مجازات شده اند و اینکه عده ای در این بین ممکن است بیگناه بوده اند و در خیانت سران قوم نقش نداشته اند را خدا عالم است و شاید دلیلی پشت آن بوده و یا روح و حیاتی که از آنها گرفته شده در جای دیگر یا به نوعی دیگر قابلیت مجدد پیدا کند.

و اینکه روح و جان از جانب خداست و اگر خواست میتواند ان را بگیرد و انسان فی نفسه اصالتی ندارد و و فلسفه خلقت و زندگی بر این است که قابلیت و ظرفیتی بوجود آمده است و حیاتی شکل گرفته است و در نهایت به سوی او بر میگردد . والحمدلله و ربالعالمین

نقل قول:
و اینکه عده ای در این بین ممکن است بیگناه بوده اند و در خیانت سران قوم نقش نداشته اند را خدا عالم است و شاید دلیلی پشت آن بوده و یا روح و حیاتی که از آنها گرفته شده در جای دیگر یا به نوعی دیگر قابلیت مجدد پیدا کند.

ولی عزیز این ابدا توجیحی نیست که بتوان اونو به غیر مسلمانی قبولوند
اینکه روح و جان از جانب خداست قبول اما در اینکه آیا خدا روح و جان آن بندگان خدا رو گرفته یا کسی دیگر و با قدرتی که داشته چنین کرده است، حرفه.
البته اینجا حرف رو من نمیزنم یه غیر مسلمان میزنه

تسنیـم;712984 نوشت:
اینکه روح و جان از جانب خداست قبول اما در اینکه آیا خدا روح و جان آن بندگان خدا رو گرفته یا کسی دیگر و با قدرتی که داشته چنین کرده است، حرفه.
البته اینجا حرف رو من نمیزنم یه غیر مسلمان میزنه

دقت داشته باشید اکثرا بندگان خدا وسیله ای میشوند برای اجرای خواست و فرمان الهی.
و البته این در مورد پیامبران الهی بصورت نزول وحی صورت میگرفته و در مورد سایرین به اشکال دیگر. سایر افراد ممکن است خودشان نیز اطلاع و آگاهی نداشته باشند.
اگر بخواهیم بگوییم اینجا ظلمی صورت گرفته بایست توجه داشته باشیم تعریف ما از ظلم چیست؟
بعنوان مثال بسیاری از افراد بی گناه ممکن است در جریان وقوع حوادث طبیعی یا جنگ ها و .... جان خود را از دست بدهند.
یا خیلی ها در کودکی و سنین پایین بر اثر بیماری جان خود را از دست بدهند . تکلیف اینها چه میشود؟!
آیا در حق اینها ظلم و بی عدالتی نشده است؟! با تعریفی که ما از عدالت داریم می گوییم بله ظلم شده است. ولی تعریف ما و دید ما بر اساس جهان مادی است که در آن محصور هستیم. بر این اساس عرض کردم با فرض اینکه قبول کنیم چنین حادثه ای روی داده و با فرض اینکه مطابق خواست و فرمان الهی بوده
می توانیم قبول کنیم که دلایلی برای آن وجود داشته و با وجود اینکه دست انها (کسانی که احتمالا بدون دلیل و بیگناه در این جریان از بین رفته اند) از این دنیا کوتاه شده است عدالت الهی به شکل دیگری که خارج از دید و ذهن ماست در مورد آنها حکفرما خواهد شد و یقیناً در چارچوب قوانین الهی به کسی ظلمی نخواهد شد.
موفق باشید

پژوهشگر;713021 نوشت:
دقت داشته باشید اکثرا بندگان خدا وسیله ای میشوند برای اجرای خواست و فرمان الهی.

پژوهشگر;713021 نوشت:
با تعریفی که ما از عدالت داریم می گوییم بله ظلم شده است. ولی تعریف ما و دید ما بر اساس جهان مادی است که در آن محصور هستیم. بر این اساس عرض کردم با فرض اینکه قبول کنیم چنین حادثه ای روی داده و با فرض اینکه مطابق خواست و فرمان الهی بوده
می توانیم قبول کنیم که دلایلی برای آن وجود داشته و با وجود اینکه دست انها (کسانی که احتمالا بدون دلیل و بیگناه در این جریان از بین رفته اند) از این دنیا کوتاه شده است عدالت الهی به شکل دیگری که خارج از دید و ذهن ماست در مورد آنها حکفرما خواهد شد و یقیناً در چارچوب قوانین الهی به کسی ظلمی نخواهد شد.
موفق باشید

هووووووف بابا . اینجوری که شما میگین یعنی اگه منم قمه دست بگیرم شما و خانوادتو بکشم وسیله بودم برای اجرای خواست و فرمان الهی!!!!!!
داعشم وسیله است برای اجرای خواست و فرمان الهی
قاتلین ائمه هم همینطور
اراذل و اوباش بهمچنین
و و و

مقداد;695603 نوشت:
بزرگ آنان الیعازر مانندانچه کعب بن اسد در ميان بني قريظه پيشنهاد كرد، از دوستان خود خواست كه زنان و كودكان خود را بكشند تا بدون دغدغه آنان، به سختي مبارزه كنند يا حتي پيشنهاد شد به كشتن همديگر دست زنند. تشابه ميان اين دو گزارش آن هم در جزئيات، جلب توجه مي کند. مشابهت تنها در خودکشي دسته جمعي نيست بلکه در اعداد و ارقام نيز هست.

به نام خدا

با سلام و احترام

استاد گرامی: این خودکشی دسته جمعی یهودیان را من در سوره بقره هم دیده ام،در واقع حکم خدا برای تطهیر و توبه آنان است:

"وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُواْ إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ عِندَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ"54/بقره

و آن هنگام را که موسی به قوم خود گفت : ای قوم من ، شما بدان سبب ، که گوساله را پرستيديد بر خود ستم روا داشتيد ، اينک به درگاه آفريدگارتان توبه کنيد و يکديگر را بکشيد ، که چنين کاری در نزد آفريدگارتان ستوده تراست پس خدا توبه شما را بپذيرفت ، زيرا توبه پذير و مهربان است.

آیا داستان فوق ربطی به این آیه دارد؟

یا این نوع خودکشی در بین یهود از زمان حضرت موسی علیه السلام مرسوم شد و در تاریخ یهود ادامه یافت؟

با سپاس

پژوهشگر;713021 نوشت:
دقت داشته باشید اکثرا بندگان خدا وسیله ای میشوند برای اجرای خواست و فرمان الهی.
و البته این در مورد پیامبران الهی بصورت نزول وحی صورت میگرفته و در مورد سایرین به اشکال دیگر. سایر افراد ممکن است خودشان نیز اطلاع و آگاهی نداشته باشند.
اگر بخواهیم بگوییم اینجا ظلمی صورت گرفته بایست توجه داشته باشیم تعریف ما از ظلم چیست؟
بعنوان مثال بسیاری از افراد بی گناه ممکن است در جریان وقوع حوادث طبیعی یا جنگ ها و .... جان خود را از دست بدهند.
یا خیلی ها در کودکی و سنین پایین بر اثر بیماری جان خود را از دست بدهند . تکلیف اینها چه میشود؟!
آیا در حق اینها ظلم و بی عدالتی نشده است؟! با تعریفی که ما از عدالت داریم می گوییم بله ظلم شده است. ولی تعریف ما و دید ما بر اساس جهان مادی است که در آن محصور هستیم. بر این اساس عرض کردم با فرض اینکه قبول کنیم چنین حادثه ای روی داده و با فرض اینکه مطابق خواست و فرمان الهی بوده
می توانیم قبول کنیم که دلایلی برای آن وجود داشته و با وجود اینکه دست انها (کسانی که احتمالا بدون دلیل و بیگناه در این جریان از بین رفته اند) از این دنیا کوتاه شده است عدالت الهی به شکل دیگری که خارج از دید و ذهن ماست در مورد آنها حکفرما خواهد شد و یقیناً در چارچوب قوانین الهی به کسی ظلمی نخواهد شد.
موفق باشید

با سلام

جناب پژوهشگر،دیدگاه توحیدی باعث نمی شود جنایات و درنده خویی ستمگران و ظالمان را به خدا نسبت دهیم:

"لا اله الا انت سبحانک انّی کنت من الظالمین"خدایی جز تو نیست پاک و منزهی تو همانا من از ظالمانم"تنزیه حق از نسبت ظلم"

"و لس الله بظلام للعبید" و خداوند ظالم به بندگانش نیست.

"مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ"هر خوبی به تو برسد از سوی خداست و هر بدی از خودت است.

ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم."هر مصیبتی به شما برسد در اثر اعمال خودتان است.

هر شرّ و بدی در اثر قصور و تقصیر خود انسان است،خداوند انسان را مختار آفریده و راه خوب و بد را به او نشان داده است:

"انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا"اگر اشتباه نکنم انسان/3

حال اگر این انسان هر راهی را انتخاب کند مسئول خود اوست.

حبیبه;713142 نوشت:
به نام خدا

با سلام و احترام

استاد گرامی: این خودکشی دسته جمعی یهودیان را من در سوره بقره هم دیده ام،در واقع حکم خدا برای تطهیر و توبه آنان است:

"وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُواْ إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ عِندَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ"54/بقره

و آن هنگام را که موسی به قوم خود گفت : ای قوم من ، شما بدان سبب ، که گوساله را پرستيديد بر خود ستم روا داشتيد ، اينک به درگاه آفريدگارتان توبه کنيد و يکديگر را بکشيد ، که چنين کاری در نزد آفريدگارتان ستوده تراست پس خدا توبه شما را بپذيرفت ، زيرا توبه پذير و مهربان است.

آیا داستان فوق ربطی به این آیه دارد؟

یا این نوع خودکشی در بین یهود از زمان حضرت موسی علیه السلام مرسوم شد و در تاریخ یهود ادامه یافت؟

با سپاس

با سلام.
آیه در واقع بیان نوع مجازاتی است که خداوند برای بنی اسرائیل بعد از ماجرای گوساله پرستی تعیین کرده بود. در تفسیر این آیه آمده است:

شک نيست که پرستش گوساله سامرى ، کار کوچکى نبود، ملتى که بعد از مشاهده آنهمه آيات خدا و معجزات پيامبر بزرگشان موسى (عليه السلام ) همه را فراموش کنند و با يک غيبت کوتاه پيامبرشان به کلى اصل اساسى توحيد و آئين خدا را زير پا گذارده بت پرست شوند.
اگر اين موضوع براى همى شه از مغز آنها ريشه کن نشود وضع خطرناکى به وجود خواهد آمد، و بعد از هر فرصتى مخصوصا بعد از مرگ موسى (عليه السلام )، ممکن است تمام آيات دعوت او از ميان برود، و سرنوشت آئين او به کلى به خطر افتد در اينجا بايد شدت عمل به خرج داده شود، و هرگز تنها با پشيمانى و اجراى صيغه توبه بر زبان نبايد قناعت گردد، لذا فرمان شديدى از طرف خداوند، صادر شد که در تمام طول تاريخ پيامبران مثل و مانند ندارد، و آن اينکه ضمن دستور توبه و بازگشت به توحيد، فرمان اعدام دست جمعى گروه کثيرى از گنهکاران بدست خودشان صادر شد.
اين فرمان به نحو خاصى مى بايست اجرا شود يعنى خود آنها بايد شمشير به دست گيرند و اقدام به قتل يکديگر کنند که هم کشته شدنش عذاب است و هم کشتن دوستان و آشنايان .
طبق نقل بعضى از روايات موسى دستور داد در يک شب تاريک تمام کسانى که گوساله پرستى کرده بودند غسل کنند و کفن بپوشند و صف کشيده شمشير در ميان يکديگر نهند!.
ممکن است چنين تصور شود که اين توبه چرا با اين خشونت انجام گيرد؟ آيا ممکن نبود خداوند توبه آنها را بدون اين خونريزى قبول فرمايد؟.
پاسخ به اين سؤ ال از سخنان بالا روشن مى شود، زيرا مساءله انحراف از اصل توحيد و گرايش به بت پرستى مساءله ساده اى نبود که به اين آسانى قابل گذشت باشد، آنهم بعد از مشاهده آنهمه معجزات روشن و نعمتهاى بزرگ خدا.
در حقيقت همه اصول اديان آسمانى را مى توان در توحيد و يگانه پرستى خلاصه کرد، تزلزل اين اصل معادل است با از ميان رفتن تمام مبانى دين ، اگر مساءله گوساله پرستى ساده تلقى مى شد، شايد سنتى براى آيندگان مى گشت ، بخصوص اينکه بنى اسرائيل به شهادت تاريخ مردمى پر لجاجت و بهانه جو بودند، لذا بايد چنان گوشمالى به آنها داده شود که خاطره آن در تمام قرون و اعصار باقى بماند و کسى هرگز بعد از آن به فکر بت پرستى نيفتد، و شايد جمله ذلکم خير لکم عند بارئکم (اين کشتار نزد خالقتان براى شما بهتر است ) اشاره به همين معنى باشد.

داستان بنی قریظه و پیشنهاد بزرگان قبیله برای کشتن زنان و کودکانشان بدست خودشان ربطی به ماجرای آیه مربوطه ندارد و اینگونه نیست که بگوییم خودکشی دست جمعی رسم بنی اسرائیل و یهودیان بوده باشد.آنچه رسم یهودیان بوده و هست مظلوم نمایی و دورغ پردازی است.که در مورد ماجرای قبیله بنی قریظه هم طبق قرائن و شواهد دست یهودیان در نقل آن پیدا و غیر قابل انکار است.

مقداد;713171 نوشت:
با سلام.

سلام و عرض ادب و احترام

از پاسخ حضرتعالی متشکرم.

نقل قول:
طبق نقل بعضى از روايات موسى دستور داد در يک شب تاريک تمام کسانى که گوساله پرستى کرده بودند غسل کنند و کفن بپوشند و صف کشيده شمشير در ميان يکديگر نهند!.

طبق گفته ی استاد رائفی پور تنها گوساله پرستی نبوده
مثل اینکه چیزای لذت بخش دیگری هم بوده
راحت بگم یعنی یچیزای خوب دیگری هم در میان یکدیگر مینهادند گویا:khandeh!:

مقداد;713171 نوشت:
داستان بنی قریظه و پیشنهاد بزرگان قبیله برای کشتن زنان و کودکانشان بدست خودشان ربطی به ماجرای آیه مربوطه ندارد

ببخشی ولی یک مثال میزنم که غلط بودن این ستلال (البته از نظر من.اگر اشتباه میکنم بفرمایید) مشخص بشه.
فرض کنید یکی دزدی کرده بعد خودشو و خانوادش رو اعدام میکنن.میپرسن چرا؟به دور از عدالت بود!جواب میدن خودش خواست!!!و خودش این مجازاتو تعیین کرد!!!!....

تسنیـم;713193 نوشت:
طبق گفته ی استاد رائفی پور تنها گوساله پرستی نبوده
مثل اینکه چیزای لذت بخش دیگری هم بوده
راحت بگم یعنی یچیزای خوب دیگری هم در میان یکدیگر مینهادند گویا:khandeh!:

با سلام.

ضمن احترام به استاد رائفی پور،ولی صرف سخنان ایشان نمی تواند سندی برای ما باشد.مطالب تاریخی باید بصورت مستند و با معرفی مدرک بیان شود.تا جایی که بررسی کردیم در تفسیر این آیه چنین مطالب یبیان نشده است.

مقداد;714247 نوشت:

با سلام.

ضمن احترام به استاد رائفی پور،ولی صرف سخنان ایشان نمی تواند سندی برای ما باشد.مطالب تاریخی باید بصورت مستند و با معرفی مدرک بیان شود.تا جایی که بررسی کردیم در تفسیر این آیه چنین مطالب یبیان نشده است.

اون میگفت مراسم Orgy برگزار میکردند که :Moteajeb!:

samansami;698842 نوشت:
ینکه بگیم این حکم تورات بود هم به نظرم جواب خوبی نیست چون اولا تورات تحریف شده بود و اگر هم اون حکم تحریف نشده باشد و واقعا حکم خداوند باشد - که به نظرم بعید ست - باز هم در زمان پیامبر احکام انبیا قبلی که در موردشون پیامبر حکم جدید رو اوردن نسخ شده. دوما پیامبر به کسی ظلم نمیکنند حتی اگر این مورد رضایت خود فرد باشد

البته سوال من که فکر میکنم مشخص هم باشه سر مجازات خائنین نیست ولی مسئله در مورد کسانی است که در این خیانت شرکت نداشتند.جرم زنان و کودکان چی بوده؟مجازات کسی که جرمی مرتکب نشده درسته؟
اسلام که نگاه قبیله ای ندارد که مثل عرب جاهلی اگر یک نفر از یک قبیله جرمی مرتکب شد کل قبیله رو مستحق مجازات بداند....درسته؟


با سلام
اولا اینکه میگوئید حکم تورات اگر درباره آنها اجرا شود،خوب وقابل پذیرش نیست چرا؟ اتفاقا به نظر حکم درست و عاقلانه هست که بر اساس آنچه خود ایشان پذیرفته اند حکم شود چونکه لااقل حجت بر خود آنان تمام است که چرا به آنچه خودتان قبول کرده اید پایبند نیستنید؟ این اتفاقا یک ارفاق است نسبت به آنان که بر اساس حکمی که می دانند با آنان رفتار شود نه آنچه که نمی دانند.

دوم اینکه: از کجا می دانیم جرم نداشتند، در این موارد جرم زنان کمتر از مردان نیست ، زنانی که مردانشان را بر علیه مسلمانان تحریض می کردند زنانی که با خواندن اشعار مردان را به جنگ تحریک می کردند زنانی که جبهه آنان را حمایت میکردند واگر می توانستند شمشیر هم میکشیدند و دست به قتل هم می زدند چنانکه یکی از زنان بنی قریظه به نام بنانه در همان جریان، یکی از مردان مسلمان را قتل رساند. (الاستیعاب ج2، ص452) اینان نیز به نظر حربی بودند و حکمشان در حقیقت بنابر تورات خودشان نیز قتل بوده که با تخفیف تبدیل به اسارت شده است.

سوم اینکه: اگر زنان را اسیر نمی کردند چه باید می کردند، آیا درست بود که آنان را رها می کردند، آیا اگر رها میشدند زنان و کودکان بی سرپرست از جهت اجتماعی دچار آسیبهای بزرگ نمی شدند چه بر سر آنان می آمد آیا منشا فساد و بی بندوباری در جامعه نمی شدند، آیا باعث نمی شد اینان در آینده خطر بزرگی برای اسلام و مسلمانان باشند، آیا زمینه سواستفاده و بهره کشی سودجویان از اینان فراهم نمی شد، چون که پایگاه اجتماعی نداشتند و هر بلائی ممکن بود بر سر اینان بیاید، و صدها آیای دیگر که چه بسا پاسخ به آنان همین اسارت باشد که در عرف اجتماعی آن زمان امری پذیرفته شده بود و به نظر دور از عقل هم نیست. که به نظر هم به نفع جامعه اسلامی هم به نفع خود بازماندگان یهودی بود.

پرسش:
در مورد جنگ با بنی قریظه با توجه به نقل های مختلف بالاخره آنچه مورد قبول است از کیفیت و کمیت اسرا به طور مستند کدام است؟ چرا عده ای از افراد قبیله اسیر شدند و عده ای کشته؟تفاوت جرم این افراد چی بود؟ آیا درسته که زنان و کودکان همه اسیر شدند؟اگر بله.چرا؟جرم زنان و کودکان و سالخورده ها چه بوده؟

پاسخ:
تعداد اسرا و کشته های بنی قریظه از جمله موضوعات اختلافی تاریخی است که شاید اظهار نظر قطعی درباره آن ممکن نباشد.در کیفیت این حادثه و نوع مجازات هم در تفاسیر و کتابهای تاریخی اتفاق نظری وجود ندارد و بسا مبالغه هایی انجام گرفته تا جایی که در اصل آن از سوی برخی تردید شده و به نظر می رسد که اصل آن بوده و اما کیفیت و حدود آن جای انکار و تردید است.
اختلافي که بين چگونگي کشته شدن اسيران ديده مي شود نيز در خور توجه است. ابن اسحاق مي گويد: همه را در کنار خندق سر بريدند» و واقدي مي گويد: «اسيران را بر خانه هاي اوس پخش کردند تا آنان با کشتن ايشان اطاعت خود را به پيغمبر (صلی الله علیه و آله) نشان دهند». اين ها نکاتي است که متتبع دقيق را از پذيرفتن آن چه شهرت يافته است باز مي دارد و يا به ترديد مي افکند. از اين ها گذشته ما سيرت پيغمبر (صلی الله علیه و آله) را در جنگ هاي پيش از بني قريظه و پس از آن ديده ايم. او هميشه عطوفت و بخشش را بر انتقام و کشتار مقدم مي داشته است.
به نظر مي رسد داستان بني قريظه سالها پس از تاريخ واقعه و هنگامي که نسل حاضر در آن محاصره بر افتاد، به وسيله داستان گويي که از تيره خزرج بوده دست کاري شده و به تحرير در آمده باشد تا بدين وسيله نشان دهند که حرمت طايفه اوس نزد پيغمبر (صلی الله علیه و اله) به اندازه طايفه خزرج نبود و براي همين است که پيغمبر (صلی الله علیه و آله) هم پيمان هاي خزرج را نکشت، اما هم پيمان هاي اوس را گردن زد و نيز خواسته است نشان دهد که رئيس قبيله اوس جانب هم پيمان هاي خود را رعايت نکرده است (1).
از دیگر دلایلی که دخالت یهودیان در مبالغه این جریان را زیاد می کندشباهت این داستان به داستان «ماداسا» است که در آن یهودیان علیه دولت روم قیام می کنند و درست به سرنوشت بنی قریظه مبتلا می شوند وجالب این است که از نظر کیفی و کمی این داستان با داستان ماداسا شباهت دارد واین این شبهه را قوی می کند که یهودیان در ساختن یا مبالغه گویی در این داستان نقش داشته اند.
آنچه جلب توجه مي كند تشابه شمار كشتگان است. در ماسادا كشته شدگان را 960 نفر گفته اند كه 600 نفرشان انقلابيون يهود بودند. تشابه ديگر اينكه وقتي از محاصره به تنگ آمدند، بزرگ آنان الیعازر مانندانچه کعب بن اسد در ميان بني قريظه پيشنهاد كرد، از دوستان خود خواست كه زنان و كودكان خود را بكشند تا بدون دغدغه آنان، به سختي مبارزه كنند يا حتي پيشنهاد شد به كشتن همديگر دست زنند. تشابه ميان اين دو گزارش آن هم در جزئيات، جلب توجه مي کند. مشابهت تنها در خودکشي دسته جمعي نيست بلکه در اعداد و ارقام نيز هست. اينها تقريبا برابر است. برجستگي نام اشخاص و تشابه نام هايي هم که در آن داستان ها آمده محل توجه است. به نظر مي رسد اصل داستان بني قريظه از اين واقعه گرفته شده، فرزندان يهود كه به يثرب آمدند، آن را حفظ كرده و آن را با داستان بني قريظه آميخته اند . بسا كسي كه تاريخ قديم و جديد يهود در اين واقعه را به هم آميخته، همان كسي است كه ابن اسحاق از او نقل كرده و مورخان مسلمان بدون توجه و بررسي آن را آورده اند .(2)

علامه سید جعفر مرتضی عاملی،با بررسی ماجرای بنی قریظه اصل قضیه را قبول می کند ولی در تعداد کشته شدگان تردید می نماید. ایشان معتقد است تعداد اسرا هفتصد و پنجاه یا نهصد بود است (3) تعداد مقتولين را 150 یا200 می داند.(4)

همانگونه که گفته شد در رابطه با این واقعه ابهامات و نقاط مبهم فراوانی وجود دارد،چرا که اولاً گزارش های مربوط به این واقعه، بسیار متأخر از اصل واقعه و همچنین غیر قابل اعتماد است. ثانیاً قرائن و شواهدی وجود دارد که این داستان بیشتر توسط خود یهودیان پر و بال داده شده است. با این حال در مورد چرایی اسارات زنان و کودکان بنی قریظه،با مراجعه به گزارشات تاریخی،اینگونه استفاده می شود که این حکم هم بر اساس تورات بود هم بر اساس پیمانی که پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) با یهودیان مدینه از جمله بنی قریظه بسته بودند. توضیح اینکه:
مسلمانان قلعه‌ها و خانه‌های بنی قریظه را محاصره کردند. مدت محاصره بین ۱۵ تا ۲۵ روز گزارش شده است. بنی قریظه خود پیشنهاد دادند که با همان شرایط بنی نضیر تسلیم شوند. بنی نضیر از اموال و دارایی خود چشم پوشیده و مدینه را ترک کرده بودند. ولی رسول خدا جز این که به حکم او گردن نهند، هر پیشنهادی را رد کرد. (5)

به پیشنهاد خود بنی قریظه، رسول اکرم حکمیت را به سعد بن معاذ، رئیس قبیله بنی عبد اشهل از اشراف اوس، واگذار نمود.(6) بدین جهت بنی قریظه حکمیت سعد بن معاذ را پیشنهاد دادند که اوس قبل از اسلام متحد ایشان بود. سعد با استناد به احکام تورات و پیمانی که بنی قریظه قبل از جنگ با پیامبر بسته بودند، حکم کرد که هر کسی علیه پیامبر(صلی الله علیه و اله) تجمع کرده کشته شود(7) و زنان و کودکان اسیر شوند.

پی نوشتها:
(1). واقدی،محمد بن عمر، کتاب المغازی، ج۲، ص۵۰۱.
(2). سید جعفرمرتضی عاملی،الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج ۱۲ص۹۰
(3). الصحیح، ج۱۲ص ۸۸
(4). ر.ک: تاريخ تحليلي اسلام تا پايان امويان، ص 72 تا 75، چاپ دوم، 1363، ستاد انقلاب فرهنگي، مرکز نشر دانشگاهي.
(5). محمد بن حبان، الثقات، دائرة المعارف العثمانية بحيدر آباد الدكن الهند، ج 7 ص 382.
(6). الصحیح ج 11ص 11.
(7). الصحیح ، ج 11،ص 203.

موضوع قفل شده است