روش علامه طباطبایی برای بستن دهان گرگ درنده

تب‌های اولیه

28 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
روش علامه طباطبایی برای بستن دهان گرگ درنده

[="black"] بنام کردگار

با درود بر راستجویان راستپذیر

در کتاب 666 پرسش و پاسخ صفحه 252 علامه طباطبایی مفسر بزرگ قرآن می گوید :

[="navy"]راجع به بستن دهان گرگ یکی از سوره های کوچک قرآن بر چاقویی خوانده می شود بعد( دهانه) چاقو را روی هم می گذارند دهان گرگ با این کار بسته می شود ....,([="red"]و دیگر نمی تواند گاز بگیرد[/]) ...[/]!!!!!!!!!!!!!!!!

[="blue"][="black"]خوب نظر شما راجع به این گفته ی شادروان علامه چیست [/][/]؟؟؟؟[/]

با سلام
جناب غلام علی بگذارید مطلبی که شاید بعد از کلی پست باید زد را همین اولین پست تقدیمتان کنم
بنده نمیدانم این مطلب چیست ولی گویا مربوط به علوم غریبه میشود !!!این مطلب درست است و در ان شکی نیست !!
اما مهم درک کردن ان است که اهل علم خود میدانند نه هرکسی دیگر !!
و نوشتن اینها کار هرکسی نیست این را نباید فراموش کنید !!؟اگر در مورد علوم غریبه تحقیقاتی داشته باشد درک این مسائل خیلی راحت تر میشود!!
در ضمن کتاب به نام ۶۶۵ پرسش و پاسخ است
یا علی ع

رضا;119045 نوشت:
با سلام
جناب غلام علی بگذارید مطلبی که شاید بعد از کلی پست باید زد را همین اولین پست تقدیمتان کنم
بنده نمیدانم این مطلب چیست ولی گویا مربوط به علوم غریبه میشود !!!این مطلب درست است و در ان شکی نیست !!
اما مهم درک کردن ان است که اهل علم خود میدانند نه هرکسی دیگر !!
و نوشتن اینها کار هرکسی نیست این را نباید فراموش کنید !!؟اگر در مورد علوم غریبه تحقیقاتی داشته باشد درک این مسائل خیلی راحت تر میشود!!
یا علی ع

[="Black"] با درود

جناب رضا

این از معدود بارهایی است که این چنین مفید و مختصر پاسخ می دهی !!!:Gol:

اما راجع به موضوع

روش کار که خیلی ساده است کی بدش می آید که در عرض یک دقیقه دهان گرگ درنده بسته شود ؟؟؟؟؟

ولی آیا به نظر شما مرتاضان هندی و گروه انحرافی رمال و جنگیر؟؟؟ که هیچ اعتقادی به قرآن و پیامبر ندارند هم نمی توانند این چنین کاری انجام دهند ؟؟؟

الان اگر کسی همین گفته های علامه را درملا عام بگوید بر عقل و دانش او خندند مرغ و ماهی

یا او را بجرم رمالی و جن گیری و ارتباط باگروه انحرافی و علوم غریبه باز داشت نمی کنند ؟؟؟؟[/]

نقل قول:
در کتاب 666 پرسش و پاسخ صفحه 252 علامه طباطبایی مفسر بزرگ قرآن می گوید :
666؟؟؟
:Moteajeb!:
نقل قول:
راجع به بستن دهان گرگ یکی از سوره های کوچک قرآن بر چاقویی خوانده می شود بعد( دهانه) چاقو را روی هم می گذارند دهان گرگ با این کار بسته می شود
این یعنی چی؟ یعنی باید دهانه چاقو رو روی هم بذارن؟
چجوری؟

جملش دقیقا تو اون صفحه چیه؟ دقیقا اینو نوشته؟

غلامعلی نوری;119054 نوشت:

با درود

جناب رضا

این از معدود بارهایی است که این چنین مفید و مختصر پاسخ می دهی !!!:gol:

اما راجع به موضوع

روش کار که خیلی ساده است کی بدش می آید که در عرض یک دقیقه دهان گرگ درنده بسته شود ؟؟؟؟؟

با سلام
جناب غلام علی
جواب شما را از همان
کتاب پرسش و پاسخ میدهم تا مشخص شود

دعاى بند آمدن باران و بستن دهان گرگ

س 654 بعضى دعا مى كنند باران مى ايستد يا دهان گرگ را مى بندند، آيا اين واقعيت دارد؟
ج - راجع به بستن دهان گرگ يكى از سوره هاى كوچك قرآن بر چاقويى خوانده مى شود، بعد چاقو را روى هم مى گذارند، دهان گرگ با اين كار بسته مى شود و گفته شده اين عمل را لجام داده اند و ديده اند گرگ آمده و پوزه خود را به گوسفند ماليده ، ولى چون دهانش بسته بوده ، رفته و آسيبى به آنها نرسانده است .

ذكار و اوراد

س 664 علماى اخلاق و اساتيد معرفت ، جهت تربيت و تهذيب نفوس شاگردان خود در راستاى سير و سلوك آنها، اذكار و اورادى به آنان دستور مى دهند، آيا مى شود ديگران هم بدون دستور استاد آن اذكار را بجا آورند؟
ج - خير، نمى شود؛ زيرا آن اذكار را به تناسب شرائط و حال شاگردان خود دستور انجام آن را به آن ها مى دهند؛ ولى همين اذكار و اوراد براى ديگران به مانند نارنجكى است در دست آنها كه احيانا ممكن است براى آنها خطر داشته باشد.

س 665 اگر آن اذكار خطرناك است ، پس چگونه اساتيد به شاگردان خود دستور مى دهند و براى آنها خطر ايجاد نمى كند؟
ج - (هم ) استاد در كنار ذكر، خطر آن را بر طرف مى كند.
و الحمد لله اولا و آخرا و ظاهرا و باطنا

منتقد;119055 نوشت:
666؟؟؟
:moteajeb!:
این یعنی چی؟ یعنی باید دهانه چاقو رو روی هم بذارن؟
چجوری؟

جملش دقیقا تو اون صفحه چیه؟ دقیقا اینو نوشته؟


با سلام.

خیر 666 دروغ است, از زننده پست باید جویا شد دلیل این کارشان را.(که معلوم شود غرض چیست)

اسم صحیح این است:

665 پرسش و پاسخ (در محضر علاّمه طباطبائى قدس سره )

تشکر.

رحیمی;119060 نوشت:
با سلام.

خیر 666 دروغ است, از زننده پست باید جویا شد دلیل این کارشان را.(که معلوم شود غرض چیست)

اسم صحیح این است:
665 پرسش و پاسخ (در محضر علاّمه طباطبائى قدس سره )

دوست گرامی درست است که من دین ندارم ولی آزاده که هستم و پای بند ارزشهای انسانی ووجدانی

من دروغ نمی گویم و چون دیگران نیازی هم به دروغگویی ندارم

این هم تصویر روی جلد همان کتاب با عدد شیطانی[="Blue"] 666[/] !!!!!

منتقد;119055 نوشت:
این یعنی چی؟ یعنی باید دهانه چاقو رو روی هم بذارن؟
چجوری؟

جملش دقیقا تو اون صفحه چیه؟ دقیقا اینو نوشته؟

با درود

منظور علامه چاقوی تا شو که تیغه درون شیار دسته نهاده می شود بوده است

بله جدا از نوشته های درون کمانکها (....) نوشته به همین گونه است . آقا رضا هم اصل آن را آورده است نگاه کنید

انسان دارای روحی است كه اگر تقویت ‏شود، قدرت تصرف در امور و اشیای دیگر را به دست می‏ آورد . البته این تصرف بر اساس نظام علی و معلولی است . مرتاضان و كسانی كه كارهای خارق العاده انجام می ‏دهند، از این جهت‏ با عرفا و صاحبان ولایت تكوینی تشابه دارند . دلیل آن را نیز باید در این نكته جست و جو كرد كه نظام جهان بر اساس علت و معلول است و هر پدیده ‏ای بر اساس علتی موجود می‏شود . علت‏ برخی امور روشن و واضح است . چنان كه علت عادی توقف قطار ترمز لكوموتیوران است؛ اما علت ‏برخی از كارها خلاف عادت است . مثل این كه كسی با قدرت روحی خود قطار را متوقف می‏ كند .

روح انسان فرمانده بدن است و كلیه كارهای بدن سالم تحت فرمان او انجام می ‏شود . برخی از نفوس به دلیل تمرین‏ها و ریاضت‏های خاص چنان قوی می‏ شوند كه می‏ توانند افزون بر بدن خود، در انسان‏ها و اشیای دیگر نیز حالت تدبیر داشته باشند . انسانی كه اراده خود را قوی كرد، امكان می‏ یابد بر امور و پدیده ‏ها تأثیر بگذارد . این جزئی از نظام علت و معلول جهان مادی و نشانه قدرت نفس انسان است؛ زیرا نفس انسان مظهر خداوند است و در صورتی كه تقویت‏ شود، توان تصرف و انجام كارهای خلاف عادت را به دست می‏آورد .

تقویت نفس با تمرین‏هایی كه اصطلاحاً ریاضت‏ خوانده می‏شود، حاصل می‏ گردد . ریاضت دو گونه است: ریاضت‏ شرعی كه مطابق با شرع و با راهنمایی معنوی ولی الله الاعظم - سلام الله علیه - انجام می‏شود؛ و ریاضت‏های غیر شرعی . پویندگان راه شریعت ‏به مدارج قرب الهی و ولایت تكوینی نائل می‏ آیند؛ اما آنان كه از روش‏های غیر شرعی بهره می‏ برند، تنها توان تصرف در برخی امور را به دست می‏ آورند . عرفا و مرتاضان از جهت‏ بروز كرامت ‏با هم تشابه دارند و هر دو كارهای خارق العاده انجام می‏دهند . البته آن كه به مقام قرب وارد شد و از خود فانی گردید، در صدد بروز كرامت و كارهای خارق العاده نیست، و آنچه از وی عیان می‏شود، اموری است كه از وسعت وجودی‏ اش ریزش می‏كند .

آری، برخی انسان‏ها به واسطه قدرت روحی خود می‏ توانند كارهای خارق العاده انجام دهند؛ زیرا نظام عالم براساس علت و معلول است، برخی از علت‏ها برای ما روشن است و آن‏ها را علت‏های عادی می‏خوانیم و برخی برای ما آشكار نیست و آن‏ها را خلاف عادت می‏پنداریم . كارهای خلاف عادت این افراد به نفس انسانی ریاضت كشیده منتسب است . بین این انسان‏ها و عارفان تفاوت‏های زیر قابل توجه می‏نماید:

1 . عارف به مقام قرب بار یافته، براساس دستورهای شرعی به مقامی رسیده است كه می‏تواند كارهای خدایی انجام دهد . .«رب‏» به معنای مالك و صاحب است كه در آنچه تحت تصرفش است، قدرت تصرف دارد . بدین اعتبار یكی از اسمای حسنای حضرت حق «رب‏» (صاحب اختیار تمام موجودات) است . «مقام ربوبیت‏» یعنی مقام تصرف در امور و اشیا . به عبارت دیگر، حقیقت و كنه بندگی مقام ربوبیت است و آن كه بنده شد، آقای جهان و مظهری از اسم «رب‏» خدای جهانیان می‏گردد . ظاهر بندگی در دنیا اظهار و ابراز ذلت و عجز است و باطن آن آقایی . بنابراین، آن كه به مقام قرب الهی راه یافت، توان تصرف در امور و اشیای بیرون از خود را به دست می‏ آورد . عرفا براساس همین مقام كارهای خارق العاده انجام می‏دهند؛ اما مرتاضان باتمرین‏های خلاف شرع نفس خود را تقویت می‏كنند .

2 . هدف عرفا بروز كرامت نیست . هدف آن‏ها بندگی خدا و دعوت مردم به توحید و بندگی خداوند متعال است و كراماتشان در جهت دعوت مردم به ماورای طبیعت و حقایق معنوی یا كمك به رفع مشكلات مردم تحقق می‏یابد . در حقیقت مثل آن‏ها مثل ظرف لبریز از آب است كه گاه آب از آن سرازیر می‏شود؛ اما هدف مرتاضان رسیدن به شهرت یا تقویت نفس است .

3 . عرفا بسته به درجه قربشان دارای قدرت تصرف و كارهای خارق ‏العاده متنوع و گسترده‏ اند؛ زیرا آن‏ها خدایی شده اند وخدای عالم نامحدود است . پس هر چه بهره آن‏ها از فیض الهی بیش‏تر باشد، قدرت بیش‏تری دارند . در حالی كه مرتاضان از قدرت محدود و كارهایی با تنوع اندك بهره می‏ برند.

4 . تمام كارهای عارفان با توجه به اجازه و رضایت الهی براساس شرع و فضائل اخلاقی است؛ بدون اجازه الهی به هیچ كاری دست نمی زنند و در همه حال بنده اویند . مقام آن‏ها مقام فنای فی الله و بقای بالله است؛ برخلاف مرتاضان كه براساس خواهش نفس كار می‏كنند و چه بسا كارهای خلاف اخلاق نیز انجام می‏دهند .

5 . كارهای مرتاضان بر آموزش وتمرین استوار است و انجام هر كاری با آموزش و تمرین و پشتكار فرد میسر می‏شود؛ اما عارف بر اساس بندگی و مقام قرب دارای قدرت تصرف می‏شود و در این جهت از كسی آموزش خاصی نمی‏بیند .

غلامعلی نوری;119071 نوشت:
من دروغ نمی گویم

این بحث فایده ای نخواهد داشت, در جواب سرکار منتقد گفتم.

تا جایی که یادم است, نگفتم شما در آن مورد خاص, دروغ می گویید.

با این عکس حجیم, مثل اینکه به کتاب دسترسی هم دارید.

اگر امکان دارد سوال ۶۶۶ ام را اینجا قرار دهید.

تا جایی که ما دیدیم:

نقل قول:
س 665 اگر آن اذكار خطرناك است ، پس چگونه اساتيد به شاگردان خود دستور مى دهند و براى آنها خطر ايجاد نمى كند؟
ج - (هم ) استاد در كنار ذكر، خطر آن را بر طرف مى كند.
و الحمد لله اولا و آخرا و ظاهرا و باطنا
پايان
عکسی همانند عکس شما ولی با عدد ۶۶۵

عدد و اسم کتاب همان است که گفتم.

در مورد عکس شما بر فرض صحتش شیطنت ناشر برای جذب و فروش بیشتر خواهد بود.

به هر حال جدای از این عدد, اساتید جواب سوال اصلی طرح شده را داده اند فکر کنم.

رحیمی;119075 نوشت:
عکسی همانند عکس شما ولی با عدد ۶۶۵

نوشته های عددی این عکس که آورده اید اصلا مشخص نیست

اگر همین عکس را بزرگتر بیاورید [="Red"]هو اقرب للتقوی[/] !!!!!

همانطوریکه در عکس گرفته شده توسط اینجانب عدد 666 در روی جلد مشخص و کاملا خوانا است

اگر نتوانید 665 را روی جلد کتابی که گذاشته اید واضح و خوانا نشان دهید نتوانسته اید عدد 666 بر روی جلد کتاب مذکور رد کنید

[="red"] اَتحرفون الکلم عن مواضعه[/] ؟؟؟؟

شفاف باشید نترسید دفاع از راستی گناه ندارد !!!!!

خیلی عجیب است !!!!

نمیدانم برخی تاپیک های پیشین اینجانب یه هو کجا [="Red"]هباءا منثورا [/]و غیب می شوند ؟؟؟

نکنه آدمهای فضایی یا جنیان یا روبوتها آن را ربوده اند ؟؟؟؟؟:Gig:

غلامعلی نوری;119144 نوشت:

نوشته های عددی این عکس که آورده اید اصلا مشخص نیست

اگر همین عکس را بزرگتر بیاورید هو اقرب للتقوی !!!!!

همانطوریکه در عکس گرفته شده توسط اینجانب عدد 666 در روی جلد مشخص و کاملا خوانا است

اگر نتوانید 665 را روی جلد کتابی که گذاشته اید واضح و خوانا نشان دهید نتوانسته اید عدد 666 بر روی جلد کتاب مذکور رد کنید

اَتحرفون الکلم عن مواضعه ؟؟؟؟

شفاف باشید نترسید دفاع از راستی گناه ندارد !!!!!

خیلی عجیب است !!!!

نمیدانم برخی تاپیک های پیشین اینجانب یه هو کجا هباءا منثورا و غیب می شوند ؟؟؟

نکنه آدمهای فضایی یا جنیان یا ربوتها آن را ربوده اند ؟؟؟؟؟:gig:

با سلام
غلام علی تو میدانی منم میدانم اگر یک جستجو کنی در گوگل تمام اسمی که از این کتاب یاد شده!!
۶۶۵ است!!

رفتم در سایتهای کتاب فروشی در هیچ کتاب فروشی هم ندیدم ۶۶۶ باشد!!

اگر سخن از آزادگی میکنی با منبع درست نشان بده چنین کتابی با عنوان ۶۶۶ پرسش و پاسخ وجود دارد!!؟

یا علی ع

غلامعلی نوری;119144 نوشت:
شفاف باشید نترسید دفاع از راستی گناه ندارد !!!!!

دیگر دوباره تکرار نمی کنم رد نکردم که چنین چیزی اصلا نیست.

گفتم اگر باشد هم شیطنتی است از جانب ناشر و گرنه اصل کتاب ۶۶۵ یا ۷۷۲ و ... است..

اتفاقا از Exif data اینطور بر میاد که شما با Canon A450 عکس انداختید و ...

من عکس بزرگش هم را بیاورم خواهید گفت جلد من فرق دارد.

به هر حال اصلش چیز دیگریست.(این شما و این اینترنت)

در ضمن به جای اینکه به سخنی که به سرکار منتقد خواهر گرامی ام(و البته دیگر عزیزان) گفتم تا کمی بیشتر از قبل دقت کنند در مورد کاربران سایت, به اصل موضوع و جوابی که اساتید داده اند بپردازید.

و البته سوال آخر کتاب را که اضافی هست اینجا قرار بدهید, از یک سوال و جواب دیگر بهره مند شوم.

غلامعلی نوری;119144 نوشت:
شفاف باشید نترسید دفاع از راستی گناه ندارد !!!!!

اگر دقت می کردید متوجه می شدید چرا اصلا به آن عدد گیر دادم...

حال آنکه من نظرم را در مورد شما و امثال شما قبلا داده ام.

راستی را در پست جنابان سینا و رضا بجویید.

حرفی را می خواستم زدم و مقصودم را رساندم.

رضا;119146 نوشت:
غلام علی تو میدانی منم میدانم اگر یک جستجو کنی در گوگل تمام اسمی که از این کتاب یاد شده!!
۶۶۵ است!!

با درود
ببین رضا گفتم که

آتحرفون الکلم عن مواضعه ؟؟؟؟

تحریف یک عدد سه رقمی از 666 به 665 در اینترنت با توجه به امکاناتی که دوستان و همفکران شما دراختیار دارند کار ساده ای است

اگر واقعا عدد 665 بدون دستکاری روی جلد کتاب آورده شده است تصویر آن جلد کتاب را که عدد 665 را نشان دهد

بی زحمت بگذارید

همانطوریکه اینجانب تصویر جلد کتابی که در اختیار دارم گذاشته ام

و این هم تصویر شناسنامه ی کتاب

نقل قول:
این مطلب درست است و در ان شکی نیست !!

!!!

نقل قول:
مرتاضان و كسانی كه كارهای خارق العاده انجام می ‏دهند،

اگر واقعا مرتاضان همچین قدرت هایی داشتند که در جهان مادی خارج از ذهن و خیال افراد دیگر تغییراتی ایجاد کنند الآن در هندوستان سنگ روی سنگ بند نبود و حکومتشون هم در اختیار مریدان این مرتاض ها بود! مگر اینکه اونها مرام و مذهبی دارن که اینقدر تونسته از نظر اخلاقی بهشون تسلط بر نفس بده که این کار رو نکنن! که اون وقت باید به مذهبشون تعظیم کرد!!!

چیزی که من برداشت میکنم از جمله اون کتاب فقط یک نقل هست. من احساس نمیکنم علامه خودشون امتحانش کرده باشن!

این همه از مرتاض ها شنیدیم! حتی یک بار دیدیم؟! هر وقت هم بحث علوم غریبه شده تنها سند همین شنیده ها از مرتاض ها بوده!

هرچی سعی میکنم نمی تونم علامه طباطبایی رو در حال کیمیاگری تصور کنم!

برادران عزیز بهتر است ضمن احترام متقابل به یکدیگر به گونه ای رفتار شود که حرمت دوستان از سوی رفقا حفظ شود و ضمن احساس دوستی مباحث به مباحثه گذاشته شود و این بهترین روش است. لذا دوستان عزیز سعی کنند از اینکه همدیگر را با سخنانی برنجانند پرهیز نمایند. اگر سوال خوبی هم مطرح شود اما چون فضای پرسش و پاسخ فضای مناسب علمی فراهم نشده، سوال اثر خودش را ندارد و به دیده دیگری به آن نگریسته می شود لذا از همه بزرگواران می خواهم که ضمن ابراز دوستی به یکدیگر از ظرفیت والای سعه صدر خود بیشتر بهره بگیرند.

منجم باشی;119158 نوشت:
اگر واقعا مرتاضان همچین قدرت هایی داشتند که در جهان مادی خارج از ذهن و خیال افراد دیگر تغییراتی ایجاد کنند الآن در هندوستان سنگ روی سنگ بند نبود و حکومتشون هم در اختیار مریدان این مرتاض ها بود! مگر اینکه اونها مرام و مذهبی دارن که اینقدر تونسته از نظر اخلاقی بهشون تسلط بر نفس بده که این کار رو نکنن! که اون وقت باید به مذهبشون تعظیم کرد!!!

با سلام.

حقیر با قطره ای که در اقیانوس بی کران این وادی دیده ام:

قدرت پیدا کردن مرتاض ها, اثر طبیعی آن اعمال و ریاضت است, و رابطه ای با دین شان ندارد, هر کسی یک مدت برخی چیز ها را بر نفسش حرام گرداند عجایب می بیند, مسلمان و هندو ندارد.
(متاسفانه همین قدرت ها برای برخی می شود دلیلی بر حقانیت شان)

درست است این ها شعبده بازی و هیپنوتیزم می کنند, ولی به کمک ریاضت و جادوگری نیز کار هایی انجام می دهند.

مردم هند این قدر احمق نیستند که تنها به کمک هیپنوتیزم و شعبده بازی های اینها گرایش پیدا کنند به اینان.

مثل همین دین سای بابا که یک دو ماه قبل مرد.

منجم باشی;119158 نوشت:
این همه از مرتاض ها شنیدیم! حتی یک بار دیدیم؟!

اگر بگویم دیده ام برای شما حجت نمی شود که.

در همین ایران کم نیستند چنین افرادی, هند که خیلی زیاد از اینگونه کارها انجام می شود.

منجم باشی;119158 نوشت:
!!!

اگر واقعا مرتاضان همچین قدرت هایی داشتند که در جهان مادی خارج از ذهن و خیال افراد دیگر تغییراتی ایجاد کنند الآن در هندوستان سنگ روی سنگ بند نبود و حکومتشون هم در اختیار مریدان این مرتاض ها بود! مگر اینکه اونها مرام و مذهبی دارن که اینقدر تونسته از نظر اخلاقی بهشون تسلط بر نفس بده که این کار رو نکنن! که اون وقت باید به مذهبشون تعظیم کرد!!!

چیزی که من برداشت میکنم از جمله اون کتاب فقط یک نقل هست. من احساس نمیکنم علامه خودشون امتحانش کرده باشن!

این همه از مرتاض ها شنیدیم! حتی یک بار دیدیم؟! هر وقت هم بحث علوم غریبه شده تنها سند همین شنیده ها از مرتاض ها بوده!

هرچی سعی میکنم نمی تونم علامه طباطبایی رو در حال کیمیاگری تصور کنم!

با سلام
دوست گرامی اصلا شما خودتونو درگیر این مسائل نکنید !!!
در همان پست اول توضیح دادم!!
بله ما هم نگفتیم علامه کیمیاگری میکرده!!
برای آگاهی نگاهی به شاخهای علوم غریبه در کتب شیعه بیاندازید

یا علی ع

آیت الله مصباح یزدی در رابطه باتفاوت عارفان ومرتاضان چنین می فرمایند:

اعمالي مثل ارتباط با ارواح، تسخير و ارتباط با جن، تله پاتي، طي الارض هيچکدام به خودي خود دليل بر حقانيت فاعل نيست به عبارتي در صورتي که اين امور توسط کسي انجام يابد او نه به قطب و مرشد تبديل مي شود و نه صحبت هاي او و ادعاهايش براي ديگران وظيفه شرعي و اخلاقي ايجاد مي کند.

اولياء دين مي گويند: انسان مي تواند با انجام کارهاي مشکل و رياضت هاي سخت، قدرت هاي غيرعادي روح و نفس خود را بازيابد و اصولاً خداوند متعال اين قدرتها را به نفس انساني عطا کرده است و توانايي انجام اين امور از خواص نفس انساني است و ارتباطي مستقيم به ايمان و تقواي افراد ندارد، تا جائي که گفته اند لازمه ارتباط با اجنه کافر، توهين کردن شخص احضار کننده به دين حق است.

به همين جهت ارباب معرفت مکاشفه را به دو نوع رحماني و شيطاني تقسيم کرده اند. يعني عامل مکاشفه ممکن است فرشته باشد و ممکن است شيطان. ملاک تشخيص اين دو از همديگر را تعاليم قرآن و سنت معصومين ذکر نموده اند. يعني هرچه درمکاشفه بدست آيد اگر با مضامين و دستورات قرآن و روايات معصومين همخواني دارد مکاشفه رباني است در غير اين صورت دست شيطان صحنه گردان نمايش بوده است. بنابراين حتي اگر ثابت شود مکاشفه رحماني بوده است نه فقط سخنان او در حق ديگران حجت نيست بلکه دليل بر اين که صاحبش مربي کامل شده هم نمي باشد.

«اگر کسي در کويري بي آب، براي يافتن آب به حفر زمين بپردازد و بعد از تلاش پي گير، به چند سکه طلا دست يابد هرچند طلا ذي قيمت است، اما او نبايد فراموش کند به دنبال آب و اين منبع حيات بوده است و در اين بيابان چند سکه طلا، مشکل تشنگي او را بر طرف نمي کند. او موقتاً خوشحال مي شود اما اگر دست از ادامه کار کشيد در واقع دنبال آب نبوده است، اگر حفر را ادامه دهد هم به آب مي رسد و طلا را دارد.

بزرگان دين فرموده اند: دست يافتن به اين قدرت ها براي اولياء دين «نقل و نبات» راه است که خداوند به دوستانش عطا مي کند و آن هم در مواردي که مصلحتي بر اعطاء اين قدرت وجود داشته باشد. دست يافتن به اين قدرت ها، فطرت تشنه بشر را سيراب نمي کند و اين فطرت بايد به اصل خود برگردد. فراتر از آب سراب است که اثر حقيقي ندارد.

آنچه هدف سالک حقيقي است «تحصيل روح و تعبد رسيدن به مقام زلال بندگي » است نه رسيدن به قدرت هاي ويژه. راه رسيدن به بندگي حقيقي خداوند، «شريعت» است. به عبارت دقيق تر «شريعت، طريقتِ حقيقت است» و «قرآن و عرفان و برهان» همه يک حقيقتند.

ابن عربي حتي مي گويد: «هر که از شريعت فاصله بگيرد، اگر تا آسمان هفتم بالا رفته باشد به چيزي از حقيقت دست نخواهد يافت!... چرا که حقيقت عين شريعت است. شريعت مانند جسم و روح است که جسمش احکام است و روحش حقيقت».
. (مجله معرفت، شماره 35)
علامه طباطبايي در اين باره فرموده اند: «اينکه از بعضي شنيده شده است که مي گويند سالک پس از وصول به مقامات عاليه و وصول به فيوضات ربانيه، تکليف از او ساقط مي گردد، سخني است کذب و افترايي است بس عظيم؛ زيرا رسول اکرم (ص) با اين که اشرف موجودات و اکمل خلايق بودند، با اين حال تا آخرين درجات حيات تابع و ملازم احکام الهيه بودند. بنابراين سقوط تکليف به اين معني دروغ و بهتان است.»
(مجله معرفت ـ شماره 4 ـ جايگاه شريعت در قلمرو عرفان)

آخر سخن اين که قدرت هاي غير عادي به خودي خود نه نشان عرفان است و نه ضد عرفان تلقي مي شود.
نقل شده در زمان امام صادق(ع) شخصي مدعي بود که قادر است از اشيايي که ديگران پنهان کرده اند خبر دهد. مردم به عنوان سرگرمي و تفريح از راه هاي مختلف وي را امتحان کردند. آن فرد بر خلاف انتظار حاضرين به خوبي از پس امتحانات برآمد، تا اينکه امام صادق(ع) سر رسيد، اوضاع را جويا شد، جريان را شرح دادند. حضرت دست خود را مشت کردند و از او پرسيد؛ در دست من چه چيزي است؟ او بعد از لحظاتي تامل و فکر، با حالت تحير و تعجب به امام خيره شد امام پرسيد چرا جواب نمي دهدي؟ گفت جواب را مي دانم ولي در تعجبم شما از کجا آن را آورده ايد. آن شخص ادامه داد: در تمام کره زمين همه چيز مسير طبيعي خود را مي گذراند فقط در يک جزيره مرغي دو تا تخم گذاشته که يکي از آنها مفقود شده و آنچه در دست توست بايد همان تخم باشد. حضرت تصديق کردند. امام از او پرسيد چگونه به اينجا رسيدي؟ جواب داد: «با مخالفت با هواي نفس»، هرچه دلم خواست خلافش را انجام دادم. حضرت از او خواست مسلمان شود. جواب داد، دوست ندارم. امام فرمود مگر قرار نبود با هواي نفست مخالفت کني؟ طبق عهد خودت الان بايد مسلمان شوي، چون دوست نداري مسلمان شوي. زمينه فراهم بود، هم به قدرت معنوي امام پي برد و هم پاسخي نداشت. بعد از مسلمان شدن قدرت غيبي خود را از دست داد. سراغ امام آمد و زبان به شکوه گشود «قبلاً که مسلمان نبودم اين قدرت را داشتم الان که خدا را پذيرفتم قدرتم را از دست داده ام! اين چه ديني است؟» امام فرمود تاکنون متحمل زحمتي شده بودي و خداوند در همين عالم مزد زحمت تو را مي داد و بعد از دريافت مزد، طلبي از خدا نداشتي چون با خدا بيگانه بودي و از الآن آنچه عمل مي کني خداوند براي آن جايي که به آن نيازمندي ذخيره مي کند و آنچه داشتي که قبلاً براي نيل به سعادت ابدي، سودي به تو نمي رساند. (آيت ا... مصباح يزدي مقاله کشف و کرامت / نرم افزار عرفان)

البته با اندکی دخل وتصرف

رحیمی;119182 نوشت:
با سلام.

حقیر با قطره ای که در اقیانوس بی کران این وادی دیده ام:

قدرت پیدا کردن مرتاض ها, اثر طبیعی آن اعمال و ریاضت است, و رابطه ای با دین شان ندارد, هر کسی یک مدت برخی چیز ها را بر نفسش حرام گرداند عجایب می بیند, مسلمان و هندو ندارد.
(متاسفانه همین قدرت ها برای برخی می شود دلیلی بر حقانیت شان)

درست است این ها شعبده بازی و هیپنوتیزم می کنند, ولی به کمک ریاضت و جادوگری نیز کار هایی انجام می دهند.

مردم هند این قدر احمق نیستند که تنها به کمک هیپنوتیزم و شعبده بازی های اینها گرایش پیدا کنند به اینان.

مثل همین دین سای بابا که یک دو ماه قبل مرد.

اگر بگویم دیده ام برای شما حجت نمی شود که.

در همین ایران کم نیستند چنین افرادی, هند که خیلی زیاد از اینگونه کارها انجام می شود.

سلام

فکر کنم جوری نوشتم که متوجه منظور من نشدید.

من نگفتم که مرتاض ها چون فلان کار را میکنند پس، مردم بهشون اعتقاد پیدا میکنند و .... نه
من منظورم اینه که اگر کسی بتونه این کارهای عجیبی که گفته میشه رو انجام بده و بتونه تغییری در عالم خارج از ذهن و خیال افراد دیگر (به این تکه دقت کنید) ایجاد کنه خوب این منشا قدرت هست دیگه. خوب همچین آدمی مثلا ممکنه بتونه دهن یه ملتی رو ببنده!

دقت کنید اگر شما بگید که کسی بتونه از طرق ما ورا طبیعه تغییری در یک دانۀ گندم ایجاد کنه، پس هیچ منع عقلی وجود نخواهد داشت که نتونه در تمام دانه های گندم دنیا و تمام ماده دنیا تغییر ایجاد کنه فقط شدت و ضعف ماجرا فرق میکنه.

اما برداشت من از دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان 180 درجه اگه نگم! 170 درجه با این برداشت دوستان از کتابی که مورد بحث هست فرق داره و قطعا! اون تفسیر بیشتر نمایندگی میکنه از تفکر علامه. منتها بحث دوستان از ابتدا جدل بود! وگرنه خوب منم بحثم رو با همون تفسیر شروع میکردم.

نقل قول:
اگر بگویم دیده ام برای شما حجت نمی شود که.

البته من آدم بدبینی نیستم که! چند نفر رو که خودشون دیده باشند ببینم قبول میکنم! اما از این مهمتر این بود که مثلا شخصی مثل علامه ببینند و بگویند. درحالی که ایشان هم صرفا تاکید بر کثرت شنیده ها دارند.
--------------------
با سلام خدمت آقا رضای گرامی

نقل قول:
[=verdana]با سلام
دوست گرامی اصلا شما خودتونو درگیر این مسائل نکنید !!!
در همان پست اول توضیح دادم!!
[=verdana]بله ما هم نگفتیم علامه کیمیاگری میکرده!!
برای آگاهی نگاهی به شاخهای علوم غریبه در کتب شیعه بیاندازید
[=verdana] یا علی ع
درگیر که نمیشیم، اینجا خدا رو شکر فضا مجازیه! همین که خطر جانی در کار باشه، فرار میکنیم :Cheshmak:

اتفاقا همون پست اول شما مشوق من بود!
یه زمانی ممکنه از من نظر شخصی خودم رو بپرسن (خداروشکر در این زمینه ها کسی نظر من رو نخواهد پرسید) خوب یه نظری میدم. اما اگر قرار به بحث و گفتگو باشه، میشه آدم نظرات مختلفی که درجات متفاوتی از مقبولیت دارند رو در نظر بگیره. خود علامه هم در تفسیر همین روش رو داشتن. در یه آیه گاهی چند نظر متضاد رو نقل کردن.
شما فرمودید درش شکی نیست، من هم گفتم بگیم که حالا یه ذره شک توش باشه واقعا به جایی بر نمیخوره. ما که دینمون وابسته با این چیزا نیست که مثلا اگر وجود علوم غریبه رد شد، دین ما هم بر باد بره! خوب پس ایرادی نداره اگه نظرات مخالف هم هرچند که احتمال صحتشون کمتر باشه بیان بشه.

در مورد کیمیاگری هم، خوب شما بهتر میدونید اتفاقا کیمیاگری هم جز علوم غریبه بوده! و بهتره بگیم هست. و حالا از نظر منطقی اگر گزاره شما این باشه که علوم غریبه واقعیت دارند و مثلا علامه با علوم غریبه آشنا بودن پس یعنی کیمیاگری هم میکردن! (جز از کل)
مگر اینکه بگیم، قسمت عمده ای از علوم غریبه ناشی از مخفی بودن جنبه های طبیعی یک عمل داشته (مثل مثال های خود علامه) و احتمال داره که قسمت هایی از اون حقیقتا مرتبط با جنبه های فراطبیعی وجود باشه.

به هر حال هرچی یک گزاره رو دقیقتر بیان کنیم، استفاده از اون در حل معما آسونتر میشه.

بسم الله خیرالاسماء
سخن علامه رحمه الله علیه حق است.
و اما توضیح مطلب آنکه ما یک علم حصولی داریم و یک علم حضوری یا بیان دیگر اینکه یک دانایی داریم و یک دارایی.
اگر در کتب ادعیه و یا بعضی روایات داریم فلان دعا یا آن آیه قرآن چنان کاری می کند مثلا دهان گرگ می بندد حرف حق و درستی لذا باید آن دعا و آن آیه یا سوره را دارا شد و نه فقط دانا شد!
مثالی عرض کنم:
یک وقت شما می گویید بنده میخواهم در استخری عمیق یا دریا شنا کنم چه کنم؟ به شما چند کتاب روش های اصولی
شناگری و فن غواصی دقیق می دهند و می گویند خوب بخونید و دقیق یاد بگیرید و شما نیز همین کار را انجام می دهید.
بعد از اتمام و دانا شدن به تمام ظرایف شناگری، اگر داخل استخر عمیق بروید غرق خواهید شد بلا شک! چرا؟
این همان نکته هست که ایجاد کننده این تاپیک را به سوال واداشته است که این سوال را بپرسد.
جواب آن آقای شناگر و این آقای پرسش گر یکی است و ان دارایست و نه فقط دارایی صرف.
به آن آقا می گوییم شما باید بروی بعد خواندن آن کتب شناگری در استخر پیش استاد ماهر این فن دانسته ها را دارا شوی علم حضوری و تمرین بدنی می خواهد تا در جان شما شناگری پیاده گردد.به این پرسش گر هم می گوییم ما باید این آیات وهمان سوره کوچک در جان ما پیاده شود و دارا شویم حضرت علامه فقط دانایی را به من و شما معرفی کرده است و بقیه زحمتش به گردن خود ماست.اگر جناب علامه آن را بخوانند چون دارا هستند دهان گرگ قفل خواهد شد بلا شک ولی اگر بنده حقیر بخواهم این کار بکنم باید دارا شوم سوره قرآن را.ان شاء الله توانسته باشم منظورم را برسانم.
و من الله توفیق

^
ممنون از نکته زیبایی که اشاره کردید. حقیقتا این نکته، به تنهایی حساب شعبده و مرتاض و ... رو از مسائلی که به عرفا نسبت داده میشه جدا میکنه.

اما در باب اون علوم غریبه هنوز این سوال باقی می مونه که بر اساس مدل شما، خوب پس یاد دادن و نقل کردن اون علوم خطری نداره چون صرف گفتنش و نقل کردنش کسی دارای این علوم نمیشه.

(حدس من اینه که اصلا باید این علوم غریبه رو هم حساب عرفا جداکنیم، این علوم غریبه رو باید عمدتا همون شعبده و مسائلی بدونیم که یه زمانی چون روابط طبیعی و تجربی شناخته نشده ای داشتن غریبه بودن گرچه ممکنه هنوز هم نکاتی مونده باشه که ما روابطش رو نمیشناسیم)

منجم باشی;119259 نوشت:
^
ممنون از نکته زیبایی که اشاره کردید. حقیقتا این نکته، به تنهایی حساب شعبده و مرتاض و ... رو از مسائلی که به عرفا نسبت داده میشه جدا میکنه.

اما در باب اون علوم غریبه هنوز این سوال باقی می مونه که بر اساس مدل شما، خوب پس یاد دادن و نقل کردن اون علوم خطری نداره چون صرف گفتنش و نقل کردنش کسی دارای این علوم نمیشه.

(حدس من اینه که اصلا باید این علوم غریبه رو هم حساب عرفا جداکنیم، این علوم غریبه رو باید عمدتا همون شعبده و مسائلی بدونیم که یه زمانی چون روابط طبیعی و تجربی شناخته نشده ای داشتن غریبه بودن گرچه ممکنه هنوز هم نکاتی مونده باشه که ما روابطش رو نمیشناسیم)

[=Verdana]ب[=Verdana]ا سلام
خود علامه جواب داده اند

[=verdana]س 664 علماى اخلاق و اساتيد معرفت ، جهت تربيت و تهذيب نفوس شاگردان خود در راستاى سير و سلوك آنها، اذكار و اورادى به آنان دستور مى دهند، آيا مى شود ديگران هم بدون دستور استاد آن اذكار را بجا آورند؟
ج - خير، نمى شود؛ زيرا آن اذكار را به تناسب شرائط و حال شاگردان خود دستور انجام آن را به آن ها مى دهند؛ ولى همين اذكار و اوراد براى ديگران به مانند نارنجكى است در دست آنها كه احيانا ممكن است براى آنها خطر داشته باشد.

[=Verdana] دوست گرامی بنده اشاره به علوم غریبه در کتب شیعه کردم !!
نمیدانم متوجه شدید و آنها را میشناسید؟
خود شما در این تاپیک مطالبی را عنوان کرده اید که اینجا با شک و تردید به آنها نگاه میکنید ؟؟

منجم باشی;114815 نوشت:
مطالب زیر رو از ترجمه تفسیر المیزان براتون انتخاب کردم:

جاي هيچ ترديد نيست كه بر خلاف عادت جاريه ، افعالي خارق العاده وجود دارد ، حال يا خود ما آنرا بچشم ديده‏ايم ، و يا آنكه بطور متواتر از ديگران شنيده و يقين پيدا كرده‏ايم، و بسيار كم هستند كسانيكه از افعال خارق العاده چيزي يا كم و يا زياد نديده و نشنيده باشند ، و بسياري از اين كارها از كساني سر مي‏زند كه با اعتياد و تمرين ، نيروي انجام آنرا يافته‏اند ، مثلا ميتوانند زهر كشنده را بخورند و يا بار سنگين و خارج از طاقت يك انسان عادي را بردارند ، و يا روي طنابيكه خود در دو طرف بلندي بسته‏اند راه مي‏روند ، و يا امثال اينگونه خوارق عادت .

و بسياري ديگر از آنها اعمالي است كه بر اسباب طبيعي و پنهان از حس و درك مردم متكي است ، و خلاصه صاحب عمل باسبابي دست مي‏زند كه ديگران آن اسباب را نشناخته‏اند ، مانند كسيكه داخل آتش ميشود و نميسوزد ، بخاطر اينكه داروي طلق بخود ماليده ، و يا نامه‏اي مينويسد كه غير خودش كسي خطوط آنرا نمي‏بيند ، چون با چيزي ( از قبيل آب پياز ، مترجم ) نوشته ، كه جز در هنگام برخورد آن باتش خطوطش ظاهر نميشود .

بسياري ديگر از اينگونه كارها بوسيله سرعت حركت انجام مي‏پذيرد ، سرعتي كه بيننده آنرا تشخيص ندهد ، و چنين بپندارد كه عمل نامبرده بدون هيچ سبب طبيعي اينطور خارق العاده انجام يافته ، مانند كارهائي كه شعبده‏بازان انجام مي‏دهند .

همه اينها افعالي هستند كه مستند باسباب عادي ميباشند ، چيزيكه هست ما سببيت آن اسباب را نشناخته‏ايم ، و بدين جهت پوشيده از حس ما است ، و يا براي ما غير مقدور است .

در اين ميان افعال خارق العاده ديگري است ، كه مستند به هيچ سبب از اسباب طبيعي و عادي نيست ، مانند خبر دادن از غيب .

و مخصوصا آنچه مربوط به آينده است ، و نيز مانند ايجاد محبت و دشمني و گشودن گره‏ها ، و گره زدن گشوده‏ها ، و بخواب كردن ، و يا بيمار كردن ، و يا خواب‏بندي و احضار و حركت دادن اشياء با اراده و از اين قبيل كارهائيكه مرتاض‏ها انجام ميدهند ، و بهيچ وجه قابل انكار هم نيست ، يا خودمان بعضي از آنها را ديده‏ايم ، و يا برايمان آنقدر نقل كرده‏اند كه ديگر قابل انكار نيست .

و اينك در همين عصر حاضر از اين مرتاضان هندي و ايراني و غربي جماعتي هستند ، كه انواعي از اينگونه كارهاي خارق العاده را مي‏كنند .

و اينگونه كارها هر چند سبب مادي و طبيعي ندارند ، و لكن اگر بطور كامل در طريقه انجام رياضت‏هائيكه قدرت بر اين خوارق را بادمي مي‏دهد ، دقت و تامل كنيم ، و نيز تجارب علني و اراده اينگونه افراد را در نظر بگيريم ، برايمان معلوم ميشود : كه اينگونه كارها با همه اختلافيكه در نوع آنها است ، مستند بقوت اراده ، و شدت ايمان به تاثير اراده است ، چون اراده تابع علم و ايمان قبلي است ، هر چه ايمان آدمي به تاثير اراده بيشتر شد ! اراده هم مؤثرتر ميشود ، گاهي اين ايمان و علم بدون هيچ قيد و شرطي پيدا ميشود ، و گاهي در صورت وجود شرائطي مخصوص دست ميدهد ، مثل ايمان باينكه اگر فلان خط مخصوص را با مدادي مخصوص و در مكاني مخصوص بنويسيم ، باعث فلان نوع محبت و دشمني ميشود ، و يا اگر آينه‏اي را در برابر طفلي مخصوص قرار دهيم ، روح فلاني احضار مي‏گردد ، و يا اگر فلان افسون مخصوص را بخوانيم ، آن روح حاضر ميشود ، و از اين قبيل قيد و شرطها كه در حقيقت شرط پيدا شدن اراده فاعل است ، پس وقتي علم بحد تمام و كمال رسيد ، و قطعي گرديد ، بحواس ظاهر انسان حس درك و مشاهده آن امر قطعي را ميدهد ، تو گوئي چشم آنرا مي‏بيند ، و گوش آنرا مي‏شنود .

و خود شما خواننده عزيز مي‏تواني صحت اين گفتار را بيازمائي ، باينكه به نفس خود تلقين كني : كه فلان چيز و يا فلان شخص الان نزد من حاضر است و داري او را مشاهده مي‏كني ، وقتي اين تلقين زياد شد ، رفته رفته بدون شك مي‏پنداري كه او نزدت حاضر است ، بطوريكه اصلا باور نمي‏كني كه حاضر نباشد ، و از اين بالاتر ، اصلا متوجه غير او نمي‏شوي آنوقت است كه او را بهمان طور كه مي‏خواستي روبروي خودت مي‏بيني و از همين باب تلقين است كه در تواريخ مي‏خوانيم : بعضي از اطباء امراض كشنده‏اي را معالجه كرده‏اند ، يعني بمريض قبولانده‏اند كه تو هيچ مرضي نداري ، و او هم باورش شده ، و بهبود يافته است .

ادامه دارد....

http://www.askdin.com/showthread.php?t=12214

^ سلام
اون مطالب که حرف های من نیست! پس نظر من نبوده که بخوام بهش شک کنم. اما بهترین نظری که دیدم همین بوده و چون صاحب نظر نیستم همین نظر رو پذیرفتم
منتها اون قسمت هایی که متمایز کردم رو اگه توجه کنید، می بینید که فرقی با این حرفی که الآن میزنم نداره.
در مورد کیمیا هم در همین مطلب بود که کیمیا جز علوم غریبه هست.

نقل قول:
با سلام
خود علامه جواب داده اند

س 664 علماى اخلاق و اساتيد معرفت ، جهت تربيت و تهذيب نفوس شاگردان خود در راستاى سير و سلوك آنها، اذكار و اورادى به آنان دستور مى دهند، آيا مى شود ديگران هم بدون دستور استاد آن اذكار را بجا آورند؟
ج - خير، نمى شود؛ زيرا آن اذكار را به تناسب شرائط و حال شاگردان خود دستور انجام آن را به آن ها مى دهند؛ ولى همين اذكار و اوراد براى ديگران به مانند نارنجكى است در دست آنها كه احيانا ممكن است براى آنها خطر داشته باشد.

دوست گرامی بنده اشاره به علوم غریبه در کتب شیعه کردم !!
نمیدانم متوجه شدید و آنها را میشناسید؟
خود شما در این تاپیک مطالبی را عنوان کرده اید که اینجا با شک و تردید به آنها نگاه میکنید ؟؟

این مطلب هم خوب نقل شده در پست های اول. منتها عرض بنده این بود که در صورت پذیرش مدلی که جناب توحید صمدی بیان کردن که نظر زیبایی هم هست، دیگه این جواب جور در نمیاد. چرا؟ چون بر اساس این مدل دیگه صرف دانستن خطری در برنداره و نارنجک نمیشه بلکه برای توانایی در همچین کاری ملزومات دیگری لازم هست.

منجم باشی;119263 نوشت:
^ سلام

این مطلب هم خوب نقل شده در پست های اول. منتها عرض بنده این بود که در صورت پذیرش مدلی که جناب توحید صمدی بیان کردن که نظر زیبایی هم هست، دیگه این جواب جور در نمیاد. چرا؟ چون بر اساس این مدل دیگه صرف دانستن خطری در برنداره و نارنجک نمیشه بلکه برای توانایی در همچین کاری ملزومات دیگری لازم هست.


با سلام
دقیقا مطلب از اول همین بوده کتاب خواندن تا اینکه بخواهید بپرید در همان استخرکه مثال زده شد و شنا کنید کاملا متفاوت است !
مهم علامت تعجب بود که شما زیر گفته بنده گذاشتید !!که گفته بودم این سخن حقی است!!؟
و الان به جواب ان رسیدید !!منظور این بود !
یا علی ع

رضا;119265 نوشت:

با سلام
دقیقا مطلب از اول همین بوده کتاب خواندن تا اینکه بخواهید بپرید در همان استخرکه مثال زده شد و شنا کنید کاملا متفاوت است !
مهم علامت تعجب بود که شما زیر گفته بنده گذاشتید !!که گفته بودم این سخن حقی است!!؟
و الان به جواب ان رسیدید !!منظور این بود !
یا علی ع

سلام

شما در مورد بستن دهان گرگ گفتید که شکی درش نیست! کلا در این بحث ها محل اختلاف اصلی من و شما در همین گریز های ناگهانی از جز به کل و کل به جز شماست.

چند تا مطلب مطرح هست.
1- اینکه بعضی افراد توانایی های خاصی دارند که خارج از روابط طبیعی است. (این گزاره درسته شکی هم درش نیست)
2- علومی وجود دارد به اسم علوم غریبه (کیمیا و لیمیا و ....) که این ها حقیقتا درست هستند! (با این گزاره مخالفم و چیزی فراتر از شک درش وجود داره!)

3- میتوان با آیه ای از قرآن و دارا بودن علم بر آن دهان گرگ را بست. (این گزاره بر اساس گزاره اول شدنی هست اما قطعی نیست! شک درش هست، مگر اینکه خودمون از جمله افرادی باشیم که دارا هستند! نمیدونم شاید شما باشید. اما برای من که نیستم شک درش هست! و شک هم به معنی رد کردن نیست. در جمله کتاب هم بیان شده: "گفته شده")

اگر بر اساس نظر شما (نظری که صراحتا بیان نکردید) بپذیریم که این بستن دهان گرگ هم جز علوم غریبه هست که دیگه وضع بدتره! این علوم غریبه همونجور که خیلی از قسمت هاش رو از جمله همون کیمیا که شما باهاش مشکل دارید، میدونیم که غلط هست، پس این یکی هم ممکنه درست نباشه.

--------------------------------------
یه مطلبی هم بود از آیت الله جوادی آملی در کتاب تفسیر موضوعی سیره پیامبران که حالا که بحث از حالت جدل خارج شده میشه عنوان کرد که تفاوت ولایت تکوینی و این کارهای مرتاض ها و ... رو خیلی زیبا نشون میده که باید بگردم پیداش کنم!

منجم باشی;119270 نوشت:
سلام

شما در مورد بستن دهان گرگ گفتید که شکی درش نیست! کلا در این بحث ها محل اختلاف اصلی من و شما در همین گریز های ناگهانی از جز به کل و کل به جز شماست.

[=Verdana]با سلام
از کدام گریز سخن می گوید؟؟؟
[=Verdana]
بنده قصد ندارم در این امور سخن زیاد بگویم چون این موضوع حرفی نیست خواندنی نیست
[=Verdana]بلکه[=Verdana] درک کردانیست [=Verdana]باید تجربه ان را دیده باشید[=Verdana]!

منجم باشی;119270 نوشت:
چند تا مطلب مطرح هست.
1- اینکه بعضی افراد توانایی های خاصی دارند که خارج از روابط طبیعی است. (این گزاره درسته شکی هم درش نیست)

[=Verdana]خب این درست

2

منجم باشی;119270 نوشت:
- علومی وجود دارد به اسم علوم غریبه (کیمیا و لیمیا و ....) که این ها حقیقتا درست هستند! (با این گزاره مخالفم و چیزی فراتر از شک درش وجود داره!)

[=Verdana]ابزار شناخت شما در مورد بعضی ازشاخهای علوم غریبه(شاخهای ان در مکتب شیعه ) چیست ؟؟
[=Verdana]بنده در مورد علومی که علم در ان دست دارد سخن نمیگویم که شما شیمی را مثال بزنید و کیمیاگری را !!
بنده از علومی سخن میگویم که علم پاسخی نمیتواند به آنها بدهد و نخواهد داد !!

3

منجم باشی;119270 نوشت:
- میتوان با آیه ای از قرآن و دارا بودن علم بر آن دهان گرگ را بست. (این گزاره بر اساس گزاره اول شدنی هست اما قطعی نیست! شک درش هست، مگر اینکه خودمون از جمله افرادی باشیم که دارا هستند! نمیدونم شاید شما باشید. اما برای من که نیستم شک درش هست! و شک هم به معنی رد کردن نیست. در جمله کتاب هم بیان شده: "گفته شده")

[=Verdana]خب این شک برای شما مثل خیلیهای دیگر وجود دارد دلیل نمیشود ؟!!
اما نه برای کسانی که آشنایی با این علوم دارند و یا تجربه کرده اند و یا از نزدیک شاهد بودند !!؟

منجم باشی;119270 نوشت:
اگر بر اساس نظر شما (نظری که صراحتا بیان نکردید) بپذیریم که این بستن دهان گرگ هم جز علوم غریبه هست که دیگه وضع بدتره! این علوم غریبه همونجور که خیلی از قسمت هاش رو از جمله همون کیمیا که شما باهاش مشکل دارید، میدونیم که غلط هست، پس این یکی هم ممکنه درست نباشه.

[=Verdana]چرا وضع بدتره بخاطر عدم درک؟
به دنبال اثبات علمی در این امور نباشد دوست گرامی !!
اگر منتظرید که این علوم را زیر تیغ جراحی حس کنید حاصل نمیشود؟!

--------------------------------------

منجم باشی;119270 نوشت:
یه مطلبی هم بود از آیت الله جوادی آملی در کتاب تفسیر موضوعی سیره پیامبران که حالا که بحث از حالت جدل خارج شده میشه عنوان کرد که تفاوت ولایت تکوینی و این کارهای مرتاض ها و ... رو خیلی زیبا نشون میده که باید بگردم پیداش کنم!

[=Verdana]ما کاری به اینکه [=Verdana] مرتاض ها[=Verdana]چکار میکنند نداریم داریم راجع به علوم خفیه سخن میگویم در مکتب شیعه !!
که این علوم وجود دارد !!:Sham:
وقتی خود قرآن به اشاره میکند حالا ما بیایم شک کنیم .
خیلی از مسائل در قرآن هست که هنوز قابل درک برای خیلیها نیست!
بنده گفتم که ذهن خودتان را درگیر نکنید!!
میدانید چرا اینرا گفتم!!
چون کسی که آشنایی با این علوم داشته باشد همانند شما سخن نمیگویدو شک هم نمیکند !!:Sham:
[=Verdana]متاسفانه شاید این علوم یکی از مظلوم ترین علو مها در حال حاضر باشد
چرا که کسانی با شیادی و اخاذی نام این علوم هم خراب کرده اند
[=Verdana]
یا علی ع

سلام

نقل قول:
[=Verdana] بنده قصد ندارم در این امور سخن زیاد بگویم چون این موضوع حرفی نیست خواندنی نیست [=Verdana]بلکه[=Verdana] درک کردانیست [=Verdana]باید تجربه ان را دیده باشید[=Verdana]!

جای ویتگنشتاین اینجا خالیه! اون هم مثل شما معتقد به گزاره هایی بود که گفتنی نیستند و نشان دادنی هستند. ویتگنشتاین میگه که در مورد گزاره هایی که نمی توان صحبت کرد بهتر است به سکوت گذاشته شوند.
فکر میکنم اگه بودش بین شما و ایشون صمیمیت خاصی ایجاد می شد :Cheshmak:

نقل قول:
[=Verdana] اگر منتظرید که این علوم را زیر تیغ جراحی حس کنید حاصل نمیشود؟!

خوب این همون چیزی هست که من در متن تفسیر المیزان بُلد کردم. خوب اگر من حس نمیکنم، و بر زندگی من هم بی تاثیر هست پس میشه همون که این در خیال و ذهن هست.

نقل قول:
[=Verdana]ما کاری به اینکه [=Verdana] مرتاض ها[=Verdana]چکار میکنند نداریم داریم راجع به علوم خفیه سخن میگویم در مکتب شیعه !!
که این علوم وجود دارد !!:Sham:
وقتی خود قرآن به اشاره میکند حالا ما بیایم شک کنیم .
خیلی از مسائل در قرآن هست که هنوز قابل درک برای خیلیها نیست!
بنده گفتم که ذهن خودتان را درگیر نکنید!!
میدانید چرا اینرا گفتم!!
چون کسی که آشنایی با این علوم داشته باشد همانند شما سخن نمیگویدو شک هم نمیکند !!:Sham:
[=Verdana]متاسفانه شاید این علوم یکی از مظلوم ترین علو مها در حال حاضر باشد
چرا که کسانی با شیادی و اخاذی نام این علوم هم خراب کرده اند

3 نکته،
یک اینکه من برای تحلیل پایبند هیچ چارچوب خاصی نیستم فقط پایبند این هستم که از یک چارچوب به چارچوب دیگری نروم
نکته دوم اینکه یکی از همین مواردی که شما میگید در قرآن بهش اشاره شده به قول خود علامه هزاران تفسیر!! براش متصور هستند! چطور پس باید بگیم شکی در آن نیست؟ تازه شما نه در مورد کلیت ماجرا که در مورد یک مورد جزئی آن با قطعیت صحبت میکنید. (کلیت ماجرا مورد توافق هست)

سوم، حرف شما قبول، علمی هست، بر حق که مظلوم هم واقع شده. آیا در دایره این علم دانش همه چیز قطعیست؟ هیچ شکی در آن نیست؟

موضوع قفل شده است