کاوشی در عرفانهای نوظهور

تب‌های اولیه

45 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کاوشی در عرفانهای نوظهور

حجت الاسلام و المسلمین حمیدرضا مظاهری سیف:

منبع: ویژه نامه روزنامه قدس


عرفان های نوظهور توقف«اندیشه» را ترویج می دهند

چندی است که عرفان‌های نوظهور فعالیت های خود را در کشور ما بسیار گسترش داده‌اند و توانسته‌اند تعدادی از افراد را به خود جلب کنند. در حالی که عموم این جریانات عرفانی، وارداتی می‌باشند، اما با این وجود شیوه و رویکرد آنان نسبت به پیامبر اعظم(ص) جالب توجه می‌باشد.



رویکرد این جریانات نسبت به پیامبر(ص)، تفاوت آموزه‌های عرفانی این جریانات با عرفان اسلامی و نبوی و اهداف این جریانات از اتخاذ رویکردهای مختلف نسبت به پیامبر اعظم(ص) از جمله مسائلی است که نیاز به تبیین و تشریح دارد. به همین منظور به سراغ حجت الاسلام و المسلمین حمیدرضا مظاهری سیف، مدیر موسسه بهداشت معنوی رفتیم تا در این زمینه به گفتگو بنشینیم.

با سلام . به نظر شما این جریانات عرفانی نوظهور، چه رویکردی را در قبال پیامبر اکرم(صٍ) اتخاذ کرده‌اند و نوع برخورد آنان نسبت به آن حضرت به چگونه می‌باشد؟
به طور کلی با بررسی این جریانات عرفانی، با دو رویکرد مواجه هستید. یک رویکرد، به جریان‌های تندور اختصاص دارد که در بعضی جریان‌های نوظهور به ظاهر یهودی، مسیحی دیده می‌شود که به دنبال مخدوش کردن چهره و شخصیت آن حضرت هستند و سعی می‌کنند با تهمت‌های گوناگون، شخصیت آن حضرت را مخدوش کنند، این رویکرد جریان های معدودی را در بر می گیرد. اما در رویکرد گسترده‌تر عرفان‌های نوظهور، سعی می‌کنند پیامبر را به عنوان یک شخصیت بزرگ عرفانی در کنار سائر شخصیت‌های بزرگ تاریخی، هنری و غیره قرار دهند، به طوری که اگر پیامبر برجستگی خاصی در حیات بشری دارد، همانند افلاطون، لئوناردو داوینچی و غیره ارزیابی می شود و همه را در یک سطح قرار می‌دهند. حتی برخی از این جریانات همچون اکنکار، پیامبر را در سلسله بزرگان و حکمای خود قرار داده و آنها را به عنوان اساتید بزرگ تاریخی، معرفی می‌کنند.

در بعضی جریانات سعی می‌کنند پیامبر را با مبانی خود تفسیر کنند، به طور نمونه در بعضی جنبش‌های شرقی پیامبر را با مبانی خود تفسیر می‌کنند و معتقدند که پیامبر هم مدیتیشن می‌کرده و شیوه‌های عبادی وی، همان شیوه‌های بودا بوده است. بنابراین ما دو رویکرد، در این زمینه داریم، رویکرد تندی حذفی و یک رویکرد معتدل تاویلی و تحریفی که پیامبر را طبق مبانی خود تفسیر می‌کنند.

آیا این نوع رویکردها، صرفا به جریانات وارداتی اختصاص دارد؟ رویکرد جریانات بومی همچون عرفان حلقه نسبت به پیامبر، چگونه می‌باشد؟

جریانات داخلی معمولا رویکرد دوم را دارند. آنها سعی می‌کنند آموزه‌های پیامبر را طبق مبانی خود تفسیر کنند. ما این رویکرد را در جنبش رام‌الله، عرفان حلقه، اندیشه‌های یعقوبی و غیره مشاهده می‌کنیم که رنگ و بوی عرفانی دارند. برای این جریان‌ها سخت است که پیامبر و تعالیم اسلامی را حذف کنند، بنابراین مناسب‌ترین روش، تفسیر و تاویل آموزه‌های پیامبر در تائید جریانات خود می‌باشد. به طور نمونه در عرفان حلقه آیات قرآن از رهگذر، تقطیع و حذف ابتدا و انتهای آیات با آموزه‌های عرفان حلقه تطبیق داده می‌شود.

مثال بارزش آیه « وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ» است که در عرفان حلقه ادعا می‌شود که معنای این آیه، اتصال به حلقه‌های شعور کیهانی است، در حالی که با مراجعه به تفسیر این آیه مشاهده می‌شود که مخاطب آیه مومنین بسیار باتقوا هستند و منظور از حبل‌الله، دین اسلام می‌باشد.

در جریان رام الله، به سرکردگی پیمان فتاحی، وی با تکیه بر تفسیر بسم‌الله الرحمن الرحیم، تنها چهره‌ای مهربان از خدا ارائه می‌کند که ابعاد جلال و شکوه و اقتدر الهی، در این نگاه حذف می‌شود. ما این مشکل را در تفسیرهای علی یعقوبی هم می‌بینیم که وی با تقطیع آیات و کنار هم گذاشتن عبارات کوتاهی از آیات گوناگون، نتایج نامربوط از موضوع می‌گیرد و سعی می‌کند با تعیین مصداق، ادعای خود را به آیات نسبت دهد.

خلوت گزینی پیامبر که در قران آمده که گاهی نصف شب را به عبادت می گذراندند، چه تفاوتی با مدیتشن و مراقبه هندی دارد؟

شکی نیست که انسان برای رشد و شکوفائی معنوی خودش، نیازمند به تعمق در اعماق وجودش می‌باشد. نیازمند به لحظاتی است که در خلوت خود بنشیند و به حقائق هستی و آفریدگار خود، فکر کند. این گرایش به سکوت و خلوت و عزلت از ضروریات و لوازم سیر و سلوک معنوی است. اما هر سکوت و خلوتی تاثیر سازنده در رشد معنوی ندارد، اگر چه ممکن است به لحاظ روانشناختی باعث آرامش و کاهش استرس‌ها شود.

تفاوت سیره پیامبر با معنویت‌های نوظهور در رابطه با نقش و کارکرد سکوت خلوت در سیر و سلوک، به محتوی عمل بازمی‌گردد. شیوه‌های مختلف یوگا و مدیتیشن، بر اساس توقف تفکر و کنش و واکنش‌های ذهنی استوار شده است، اما مراقبه‌های پیامبر بر اساس، جهت‌دهی و شکوفائی تفکر بود به صورتی که تفکر و اندیشه زمینه‌ساز شکوفائی روحانی و ارتباط و اتصال او با خداوند بشود.

بنابراین انواع مدیتیشن و تمرینات یوگا، به فکر نکردن و خالی کردن درون از هر معرفت و شناختی و سپردن خود به هیچ و ناشناخته‌ها معطوف می‌شود، اما در مراقبه‌های قرآن و برنامه‌های عبادی و خلوت پیامبر، پروردگار هستی، مورد تفکر و مراقبه قرار می‌گیرد. به طوری که نتیجه نهائی آن، پیوند روح انسان با سرچشمه اصلی هستی و حیات، یعنی روح خداست و انسان در نهایت چنین مراقبه‌ای به درجه عبودیت می‌رسد، یعنی تمام سطوح وجود خودش و حتی جسم خودش را ملک خدا و متعلق به او می‌داند، اما در مدیتیشن و برنامه‌های یوگا، هدف خالی شدن فکر و توقف اندیشه است، به طوری که انسان از افکار گوناگون و تنش‌زا خالی و رها بشود.

· سوالی که اینجا مطرح است، با توجه به الگو بودن پیامبر طبق تصریح آیات قرآن و آموزه‌های والای آن حضرت، چرا عده‌ای جذب این جریانات و رهبران این جریانات می‌شوند؟

پاسخ این سوال، در شناخت ما از معارف پیامبر نهفته است. متاسفانه آنطور که پیامبر خودشان را معرفی کردند و زندگی معنوی داشتند، ما او را نمی‌شناسیم. شناخت ما از پیامبر بسیار محدود و تحریف شده است. ما همه آنچه را پیامبر گفتند و مردم زمانش شنیدند ، با اینکه در منابع تاریخی وجود دارد، امروزه نمی‌بینیم.

در واقع این شناخت ، ما را به ابعاد شورانگیز و جذاب زندگی پیامبر، نمی‌رساند. اتفاقا یکی از بخش‌های سیره پیامبر، همان سیره عبادی و خلوت‌های وی و تعمق‌های معنوی ایشان است و یارانش هم اهل این برنامه‌های معنوی بودند، اما متاسفانه هیچکدام از ان تعالیم در بین ما، شیوع ندارند. قرآن، در توصیف پیامبر، سحرخیزی، تفکر و اندیشه در آیات الهی، مبارزه و تسلیم نشدن برابر وضع موجود، را از ویژگی‌های آنان عنوان می‌کند و آنان را افرادی توصیف می‌کند که فرشتگان نقش برجسته‌ای در زندگی شان داشته و به شهادت بعضی آیات همچون آیه 125 سوره آل عمران، به گونه‌ای زندگی می‌کردند که هزاران هزاران فرشته، در بین آنها رفت و آمد و به آنها کمک می‌کردند و حضور این فرشتگان قدرت و سرور و امید و شکوفائی را در زندگی اینها رقم می‌زده است.

ولی متاسفانه ما امروزه پیامبر را درست نمی‌شناسیم، نه اهل خلوت و تفکر در نشانه‌های خدا هستیم و نه اهل مبارزه و تغییر وضع موجود. در برابر هر اتفاقی که بیفتد سرد و تسلیم هستیم و شاید اصلا زندگی نمی‌کنیم و قلب‌های ما مرده و روح ما در زیر آرزوهای پوچ و پست و مشغله‌های پرفشار روزمرگی خفته است. در حالی که قرآن فریاد می‌زند و ما را دعوت می‌کند که « یا ایها الذین آمنوا استجیبو الله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید، وقتی که شما را می‌خواند، تا زنده کنند».

· هدف این عرفان‌های نوظهور از اتخاذ چنین رویکردهائی در قبال پیامبر اکرم(ص) چیست؟

معنویت‌های نوظهور با توجه به دو رویکرد سلبی از یک طرف و رویکرد تفسیری از طرف دیگر، در حقیقت می‌خواهند اسلام و تعالیم پیامبر را تغییر بدهند. نتیجه رویکرد سلبی آن است که مسلمانان جرات نکنند برخی از تعالیم پیامبر و ابعاد اسلام را اظهار کنند و در واقع شرم کنند از اینکه بگویند پیامبر شمشیر به دست می‌گرفت و اهل مبارزه با ظلم بود و در برابر پلیدی‌ها و ستم‌گری‌ها ساکت نمی‌نشست؛ اینکه پیامبر تقوی و عفت و پرهیزکاری را آموزش می‌داد و یا اینکه خدا در کنار بخشندگی و مهربانی‌اش، صاحب امر و نهی و شدید العقاب و انتقام گیرنده می دانست. رویکرد سلبی سعی می کند این موارد را نقص در خداشناسی اسلام بدانند و فقط به جنبه‌های صلح و آرامش و نیایش توجه کنند و ابعاد قهری و انقلابی و تکلیف گرای اسلام و آموزه‌های پیامبر کنار گذاشته شود.

رویکردهای تاویلی هم مکمل رویکردهای سلبی عمل می‌کنند، به طوری که تفسیر ما از شریعت عوض بشود، و عبادات سازنده و تحول‌آفرین و مناسک عمیق معنی‌دار دینی، به خرافه و تقلید کورکورانه از گذشتگان، تفسیر بشود. در واقع رویکرد حذفی پشتیبان رویکرد تاویلی است و با وجود رویکرد حذفی، مسلمانانی که می‌خواهند دین خود را حفظ کنند به رویکرد تاویلی پناه می‌برند و تفسیری از اسلام ارائه می‌کنند که با ارزش‌های نظام سلطه و نظام لیبرال سرمایه‌داری سازگار باشد.

اسلام بدون شریعت، اسلام بدون اعتقادات محکم، اسلامی که تنها به ما خدمات روانشناختی ارائه می‌کند و تنها انتظاری که باید از آن داشته باشیم این است که نیازهای معنوی‌مان را در سطحی موهوم برآورده و موجب آرامش ذهنی ما شود و با چند برچسب مذهبی و دینی کمی ما را از بی‌هویتی خارج بکند. چنین اسلامی، در مقیاس فرهنگی جهان امروز، اسلام خوبی خواهد بود، که فرهنگ ستم‌پذیری و خودفریبی، سکوت در برابر ظلم و تباهی‌های بشری است. هدف معنویت‌های نوظهور ترویج چنین اسلامی در بین مسلمین است که امام و مقام معظم رهبری در یک کلام آن را اسلام آمریکائی معرفی کرده‌اند.

· مهم‌ترین مولفه و ویژگی‌ اسلامی که عرفان‌های نوظهور مروج آن می‌باشند، چه می‌باشد؟

در مرحله اول، اقتدار زدائی و تعالی‌زدائی از خداوند است. خدائی که فقط مهربان است و در قلب ما است، نه بیشتر. چنین خدائی وظیفه‌اش در دنیا، فراهم کردن لذت و خوشی برای ما می‌باشد. در مرحله بعد، اعمال و تکالیف دینی معنی خودش را از دست می‌دهد و در مرحله نهائی، پاداش و مجازات اعمال خوب و بد در جهان دیگر، به طور کلی بی‌معنی می‌شود. در این اسلام شما باید به فکر خوشی و لذت در همین دنیا باشید و در برابر هیچ‌کس جز خودتان مسئول نیستید. نه تکلیفی، نه شریعتی، نه راهی، نه رشدی، نه شکوفائی. همه این مفاهیم کاملا دنیوی و سطحی تاویل و تفسیر می‌شوند

عرفان ابن عربی نوظهور است

قدس شریف;319385 نوشت:
عرفان ابن عربی نوظهور است

باسمه تعالی
باسلام:
کدام یک از مولفه هایی که در پست بالا برای عرفان های نوظهور مطرح شد را شما در عرفان ابن عربی پیدا کردید که نسبت عرفان نوظهور را به او دادید؟

شما از زمان ظهور عرفان ابن عربی بگو.

اون ملعون رو بزرگ نکنید:
علامه مجلسي علیه الرحمه در كتاب عين الحيوه (ص 263) از محي الدين نقل كرده كه گفت در معراج خود ديدم كه مرتبه علي پست تر بود از مرتبه أبي بكر و عثمان و عمر. پناه میبرم به الله

شما میتوانید از کسی که تاریخ عرفان مصطلح از وی برگرفته شده دفاع کنید؟؟؟ حسن بصری خائنی راهب بود که تمام علما بر رد وی اجماع دارند.

قدس شریف;319437 نوشت:
شما میتوانید از کسی که تاریخ عرفان مصطلح از وی برگرفته شده دفاع کنید؟؟؟ حسن بصری خائنی راهب بود که تمام علما بر رد وی اجماع دارند.

باسمه تعالی
باسلام:
اولا: من هنوز جواب پست 3 خود را نگرفتم
ثانیا : فعلا قرار نیست از ابن عربی دفاع ویا ایشان را رد کنیم
ثالثا: لطفا مدرک این ادعای خود مبنی بر رد تمام علما بر علیه حسن بصری را ذکر کنید

چشم حقیر در حال عکس گرفتن از استفتائات هستم. خواهشمندم از شیعیان علی ع که موضع کاربر سمیع رو بعد این استفتائات بدقت وارسی کنند...

قدس شریف;319423 نوشت:
شما از زمان ظهور عرفان ابن عربی بگو.

اون ملعون رو بزرگ نکنید:
علامه مجلسي علیه الرحمه در كتاب عين الحيوه (ص 263) از محي الدين نقل كرده كه گفت در معراج خود ديدم كه مرتبه علي پست تر بود از مرتبه أبي بكر و عثمان و عمر. پناه میبرم به الله

علامه مجلسی مگه کی بوده؟ از امام خمینی که بالاتر نبوده؟ بوده؟!!!
تازه کی گفته هر چی گفته راست بوده و در کلام و نقل احادیث، صداقت داشته؟
یا از کجا معلوم که کتب وی تحریف نشده باشد؟ مگر کم حدیث و روایت جعلی داریم؟

چطور ممکنه کسی که از ملاصدرای فیلسوف اجازه روایت گرفته در کتبش ضد فسلفه باشه؟
بعد اینکه ایشون از کجا چنین سخنی از ابن عربی نقل کرده؟

بارها بزرگان گفتند و اثبات کردند که کتب ابن عربی تا حدودی تحریف شده یا تقیه میکرده وگرنه چطور ممکن است ابن عربی در یه کتاب نعت ائمه گوید و در جای دیگر توهین؟!!!!


بارها گفتم و بازم میگم مشکل شما جماعت، ابن عربی و مولوی و دینش نیست! شما جماعت کلا با عرفا و فلاسفه مخالفید چه امام خمینی باشد چه آقای خامنه ای و ........

در ۱۴ سالگی از ملاصدرا، اجازه روایت گرفت. و سپس در حضور استادانی چون علامه حسن علی شوشتری، امیرمحمد مومن استرآبادی، میرزای جزایری، شیخ حرعاملی، ملا محسن استرآبادی، ملا محسن فیض کاشانی، ملا صالح مازندرانی، تحصیل کرد. وی در اندک زمانی بر دانش‌های صرف و نحو، معانی و بیان، لغت و ریاضی، تاریخ و فلسفه، حدیث و رجال، درایه و اصول و فقه و کلام احاطه کامل پیدا کرد.

صلوات جناب محیی الدین بن عربی برای اهل بیت علیهم السلام

در كتاب
شرح مناقب اثر ابن عربی

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمين حمداً ازلياً بابديته ، و ابدياً بازليته ، سرمداً باطلاقه ، متجلياً مرايا آفاقه ، حمدالحامدين دهر الداهرين .

صلوات الله و ملائكته و حملة عرشه و جميع خلقه من ارضه و سمائه علي سيدنا و نبينا اصل الوجود و عين الشاهد و المشهود ، اول الاوائل و ادل الدلائل و مبدا الانوار الازلي و منتهي العروج الكمالي ، غاية الغايات ، المتعين بالنشئات ، اب الاكوان بفاعليته و ام الامكان بقابليته ، المثل الاعلي الالهي ، هيولي العوالم الغير المتناهي ، روح الارواح و نور الاشباح ، خالق اصباح الغيب ، رافع ظلمة الريب ، محتد التسعة و التسعين ، رحمة للعالمين ، سيدنا في الوجود ، صاحب لواء الحمد و المقام المحمود ، المبرقع بالعماء ، حبيب الله ، محمد المصطفي ، صلي الله عليه و آله وسلم

و علي سر الاسرار و مشرق الانوار ، المهندس في الغيوب اللاهوتية ، السياح في الفيافي الجبروتية ، المصور للهيولي الملكوتية ، الوالي للولاية الناسوتية ، انموذج الواقع ، و شخص الاطلاق المنطبع في مرايا الانفس و الآفاق ، سر الانبياء و المرسلين ، سيد الاوصياء و الصديقين ، صورة الامانة الالهية ، مادة العلوم الغير المتناهية ، الظاهر بالبرهان ، الباطن بالقدرة و الشان ، بسملة كتاب الموجود ، فاتحة مصحف الوجود ، حقيقة النقطة البائية ، المتحقق بالمراتب الانسانية ، حيدر آجام الابداع ، الكرار في معارك الاختراع ، السر الجلي و النجم الثاقب ، علي بن ابي طالب ، عليه الصلاة والسلام

و علي الجوهرة القدسية في تعين الانسية ، صورة النفس الكلية ، جواد العالم العقلية ، بضعة الحقيقة النبوية ، مطلع الانوار العلوية ، عين عيون الاسرار الفاطمية ، الناجية المنجية لمحبيها عن النار ، ثمرة شجرة اليقين ، سيدة نسآء العالمين ، المعروفة بالقدر ، المجهولة بالقبر ، قرة عين الرسول ، الزهراء البتول ، عليها الصلاة والسلام

و علي الثاني من شروط لااله الاالله ، ريحانة محمد رسول الله ، رابع الخمسة العبائية ، عارف الاسرار العمائية ، موضع سر الرسول ، حاوي كليات الاصول ، حافظ الدين ، و عيبة العلم ، و معدن الفضائل ، و باب السلم ، و كهف المعارف ، و عين الشهود ، روح المراتب و قلب الوجود ، فهرس العلوم اللدني ، لولو صدف انت مني ، النور اللامع من شجرة الايمن ، جامع الكمالين ، ابي محمد الحسن ، عليه الصلاة و السلام

و علي المتوحد بالهمة العليا ، المتوسد بالشهود و الرضا ، مركز عالم الوجود ، سر الواجد الموجود ، شخص العرفان ، عين العيان ، نورالله و سره الاتم ، المتحقق بالكمال الاعظم ، نقطة دائرة الازل و الابد ، المتشخص بالف الاحد ، فاتحة الكتاب الشهادة ، والي ولاية السيادة الاحدية ، الجمع الوجودي ، الحقيقة الكلية الشهودي ، كهف الامامة ، صاحب العلامة ، كفيل الدين الدين ، الوارث لخصوصيات سيد المرسلين ، الخارج عن محيط الاين و الوجود ، انسان العين ، لغز الانشاء ، مضمون الابداع ، مذوق الاذواق و مشوق الاشواق ، مطلب المحبين و مقصد العشاق ، المقدس عن كل الشين ، ابي عبدالله الحسين صلوات الله و سلامه عليه

و عَلی آدمِ أهْلِ البَیتِ ، المُنَزّهِ عن کَیْت و ما کَیت ، روحِ جَسَد الإمامةِ ، شَمسِ الشّهامة ، مَضمونِ کِتابِ الإبداعِ ، حَلٍّ تَعْمیَة الإختِراعِ ، سِرِّ اللهِ فی الوُجودِ ، إنسانِ العَیْنِ الشُّهودِ ، خازِنِ کُنُوزِ الغَیبِ ، مَطلَعِ نورِ الإیمانِ ، کاشِفِ مستورِ العِرفانِ ، الحُجَّةِ القاطِعَة ، و الدُّرَّةِ اللّامِعَة ، ثَمَرةِ شَجَرةِ طوبی القُدسیّة ، أزل الغَیبِ و أبدِ الشّهادةِ ، السِّر الکُّلِّ فی السِرِّ العبادة ، وتَدِ الأوتادِ و زَیْنُ العبادِ ، إمام العالمین و مَجمعِ البَحرین ، زَیْن العابدینَ علیِّ بن الحسین علیهِ السلام

و علی باقرِ العلومِ ، شخصِ العِلمِ و المعلومِ ، ناطقةِ الوجودِ ، ضرغامِ آجامِ المعارِفِ ، المُنکشِفِ لِکُلِّ کاشفِ ، الحیاةِ السّاریَةِ فی المجارِی ، النُّورِ المُنبَسِطِ علی الدُّراری ، حافظِ معارجِ الیقینِ ، وارثِ علومِ المُرسَلینِ ، حقیقةِ الحقائقِ الظُّهوریَّةِ ، دَقیقةِ الدّقائق النُّوریَّةِ ، الفُلکِ الجاریَّة فی اللُّجَجِ الغامرَةِ ، المُحیطِ عِلمُهُ بِالزُّبُرِ الغابِرَةِ ، النَّباءِ العَظیمِ و الصِّراطِ المُستَقیمِ ، المُستَنَدِ لِکُلِّ وَلیٍّ ، مُحَمَّد بنِ عَلیٍّ علیه السلام

و علی اُستادِ العالَمِ و سَنَدِ الوجودِ ، مُرتَقی المَعارِجِ و مُنتَهَی الصُّعُودِ ، البَحرِ المَوّاجِ الأزَلی ، و السِّراجِ الوَهّاجِ الأبَدی ، ناقِدِ خَزائِنِ المعارفِ و العلومِ ، مَحتدِ العقولِ و نُهایة الفُهُومِ ، عالِمِ الأسماء ، دلیلِ طُرُق السَّماءِ ، الکَونِ الجامِعِ الحقیقی ، و العُروةِ الوثقی الوَثیقی ، بَرزَخِ البرازخ و جامِعِ الأضداد ، نورِ اللهِ بِالهِدایة و الإرشاد ، المُستَمِعِ القرآنِ مِن قائِلِهِ ، الکاشِفِ لأسرارِهِ و مَسائِلِهِ ، مَطلَع الشَمسِ الأبَدِ ، جَعفر بن محمَّد ، علیه صلوات الله المَلِکِ الأحَد

و علی شَجَرَةِ الطُّورِ ، و الکتابِ المَسطُورِ ، و البَیتِ المَعمورِ ، و السِّرِ المَستورِ ، و آیةِ النُّور ، کَلیم أیمَنِ الإمامة ، مَنشأِ الشَّرَفِ و الکَرامةِ ، نُورُ مِصباحِ الأرواح ، جَلاء زُجاجةِ الأشباحِ ، ماء التَّخمیرِ الأربعینَ ، غایةِ مِعراجِ الیَقین ، إکسیرِ فِلِزّاتِ العُرفاء ، مِعیارِ نُقُودِ الأصفِیاءِ ، مَرکَز الأئمَّة العَلَویَّة ، محوَرِ الفَلَکِ المُصطَفَویّة ، الآمِرِ للصُّوَرِ و الأشکال بِقَبول الإصطِبارِ و الإنتِقال ، النُّور الأنور، موسَی بن جعفرٍ ، علیه صلوات الله العَلیِّ الأکبر .

و عَلَی سِرِّ الإلهی و الرّائی لِلحقائق کَما هی ، النُّورِ اللّاهُوتی ، و الإنسانِ الجَبَروتی ، و الأصلِ المَلَکوتی ، و العالِمِ النّاسوتی ، مِصداقِ العِلمِ المُطلَقِ ، و الشّاهدِ الغَیبی المَحَقَّق ، روحِ الأرواح ، حیاة الأشباحِ ، هِندِسَةِ المَوجودِ ، السّیّارِ فی نَشأةِ الوُجودِ ، کَهفِ النُّفوسِ القُدسیّةِ ، غَوثِ الأقطاب الإنسیَّةِ ، الحُجَّةِ القاطِعَة الرَّبانیَّة ، مُحَقِّقِ الحَقائِقِ الإمکانِیَّة ، أزَلِ الأبَدیّاتِ و أبَدِ الأزَلیّاتِ ، الکَنزِ الغَیبی و الکتابِ اللّارَیبی ، قُرآنِ المُجمَلاتِ الأحَدیّةِ ، فُرقانِ المفصَّلاتِ الواحدیّةِ ، أمِّ الوَری ، بدرِ الدُّجی ، علیِّ بن موسَی الرِّضا ، علیه و علی آبائهِ الصَّلواةُ و السَّلام .

و عَلی بابِ اللهِ المَفتوحِ و کتابِهِ المَشروحِ ، ماهیَّةِ الماهِیّاتِ ، مُطلَقِ المُقَیَّداتِ ، سِرِّ السِّریّات المَوجودِ فی ظِلِّ اللهِ المَمدود ، المُنطَبِعِ فی مِرآتِ العِرفانِ ، المُنقَطِعِ مِن نَیلِهِ حَبلِ الوُجدانِ ، غَوّاصِ بَحرِ القِدَم ، مَهبِط الفَضلِ و الکَرَمِ ، حامِلِ سِرِّ الرَّسولِ ، مُهَندِس الأرواحِ و العُقولِ ، أدیبِ مَعلَمَةِ الأسماء و الشُّئون ، قَهرَمانِ الکافِ و النّونِ ، غایةِ الظُهورِ و الإیجاد ، مُحَمَّدِ بنِ علیٍّ الجواد ، علیهِ الصَّلوةُ و السَّلام .

و علی الدّاعی إلی الحَقِّ ، أمینِ الله علی الخَلق ، لِسانِ الصِّدق ، بابِ السِّلمِ ، أصلِ المعارفِ و عَینِ مَنبَتِ العِلمِ ، مُنجی أربابِ المُعاداتِ ، مُنقِذِ أصحابِ الضَّلالاتِ و البِدعاتِ ، عَینِ الإبداعِ ، اُنموذَجِ أصلِ الإختِراع ، مُهجَةِ الکَونَینِ و مَحجَةِ الثَّقَلَین ، مِفتاحِ الخزائِنِ الوُجوب ، حافِظِ مَکامِنِ الغُیوبِ ، طَیّارِ جَوِّ الأزَل و الأبَد ، علیِّ بن محمَّدٍ ، صلوات الله علیه .

و علی البَحرِ الزّاخِرِ، زَینِ المَفاخِرِ، الشّاهِدِ لأربابِ الشُّهودِ ، الحُجَّةِ علی ذَوی الجُحُودِ ، مُعَرِّفِ حُدُودِ حقائِقِ الرَّبانیَّةِ ، مُنَوِّعِ أجناسِ العالَمِ السُّبحانیّة ، عَنقاء قاف القِدَم ، العالی عَن مَرقاة الهِمَمِ ، وِعاءِ الأمانةِ ، مُحیط الإمامةِ ، مَطلَع الأنوارِ المُصطَفَوی ، الحَسَن بن علیِّ العَسکری ، علیه صلوات الله المَلِکِ الأکبر .

و عَلَی سِرِ الأسرارِ العَلیَّة و خَفیَّ الأرواحِ القُدسِیَّةِ ، مِعراجِ العُقُولِ ، مَوصِلِ الأصولِ ، قُطبِ رِحَی الوُجودِ ، مَرکَزِ دایِرَةِ الشُّهودِ ، کَمالِ النَّشأةِ و مَنشَأِ الکَمالِ ، جَمالِ الجَمیع و مَجمَع الجَمال، الوُجودِ المَعلومِ و العِلمِ الوجودِ، المائِلِ نَحوَهُ الثّابِتِ فی الوُلُودِ ، المُحاذی لِلمرآتِ المُصطَفَویّةِ ، المُتَحَقِّقِ بِالأسرارِ المُرتَضَویّةِ ، المُتَرَشِّحِ بالأنوارِ الإلهیّةِ ، المُربّی بالأستارِ الرُّبوبیَّةِ ، فَیّاضِ الحَقائِقِ بِوُجُودِه ِ، قَسّامِ الدّقایقِ بِشُهودِهِ ، الإسمِ الأعظَم الإلهی ، الحاوی للنَّشآتِ الغَیرِ المُتناهی ، غَوّاص الیَمِّ الرَّحمانیَّةِ ، مُسلِکِ الآلاءِ الرَّحیمیَّةِ ، طُورِ تَجلّی اللّاهوتیَّةِ ، نارِ شَجَرَةِ النّاسوتیَّةِ ، نامُوسِ اللهِ الأکبَرِ، غایةِ البَشَرِ، أبی الوَقتِ ، مَولَی الزَّمانِ ، الّذی هُوَ لِلحَقِّ أمانٌ ، ناظِمِ مَناظِمِ السِّرِ و العَلَنِ ، أبی القاسِمِ مُحَمَّدِ بن الحَسَن ، علیه الصَّلوة و السّلام .

اللهم إنّی اُشهِدُکَ أنَّ هؤُلاءِ أهلَ بیتِ الرِّسالةِ ، و مُختَلفِ المَلائِکَةِ و مَهبِطَ الوَحیِ و خُزّانَ العِلمِ و مُنتَهَی الحِکمَةِ و مَعادِنَ الرَّحمَةِ و اُصولَ الکَرَمِ و قادَةَ الاُمَمِ و عَناصِرَ الأبرارِ و دَعائِمَ الأخیارِ و أبوابَ الإیمانِ و أصفیاءَ الرَّحمن، و سُلالةَ خِیَرَةِ النَّبیّینَ و خُلاصَةَ عِترَةَ صِفوَةِ المُرسَلینَ ، صلوات اللهِ و سلامُهُ علیه و علیهم أجمعین .

نقل از وبلاگ طریق الی الله
منبع : كتاب شرح مناقب اثر ابن عربی
شارح : جناب سید صالح موسوی خالخالی

@ بلا
هرکی صلوات فرستاد بر آل نبی ص خوبه؟؟؟؟؟ چقدر باحالی شما خندم گرف از متنتون کی رو با کی مقیاس میکنی؟؟ جک جالبی بود. آهان راستی پس هرکی صلوات بفرسته بر آل نبی ص خوبه دیگه؟

مگر نشنیدی که نواصب کسانی نیستند که با اهل بیت ع دشمنند نواصب کسانیند که با شیعه اهل بیت دشمن اند. ابن عربی ملعون میگوید اولیای خدا شیعه را بشکل خنزیر میبینند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

بیش از 10 استفتا در مورد حسن بصری ملعون و ابداع کننده عرفان مصطلح در انتهای کتاب تحقیقی بر تصوف و عرفان آمده که من گلچین کرده ام اولی از عالم و عارف بالله رحمت الله لطف الله صافی گلپایگانی حفظه الله تعالی:
(حسن بصری قدر مسلم متهم به نصب و انحراف)

از حضرت آیت الله نوری همدانی مدظله طرفدار درجه 1 انقلاب که شبهه ای دیگر نماند:
(حسن بصری از منحرفین است)

و از حضرت آیت الله شیرازی مدظله:
(حسن بصری از مغبضین امیرالمومنین ع است)

قدس شریف;319437 نوشت:
حسن بصری خائنی راهب بود که تمام علما بر رد وی اجماع دارند.

باسمه تعالی
با سلام:
کاربر محترم قرار شد شما مدرکی بر اینکه تمام علما بر رد حسن بصری اجماع دارند ارابه بدهید ولی ظاهرا صبر ما بی نتیجه ماند.

پس لازم است خدمت شما عرض کنم بسیاری از بزرگان، و علمای شیعه از حسن بصری روایت نقل کرده اند چگونه می شود از شخصی که به تعبیر شما خائنی راهب بود افرادی مانند:

محمد تقی مجلسی (مجلسی اول)، شیخ صدوق ، شیخ مفید ، شریف مرتضی علم الهدی ،حافظ ابو نعیم اصفهانی ،ابن شهر آشوب مازندرانی ،محمد بن ادریس حلی ، سید بن طاووس ، خواجه نصیر الدین طوسی شیخ بهایی ،عبد الصمد همدانی ، سید محسن امین ، شیخ محمد حسین کاشف الغطاء ،علامه محمد تقی شوشتری ، شمس الدین محمد آملی ، ملا فتح الله کاشانی ، و........در آثار خود روایاتی را که حسن بصری ناقل آن بوده است رابیاورند .

آیا حداقل احتمال نمی دهید که وضعیت حسن بصری مشکوک است و نباید اینگونه قاطع او را خائنی راهب قلمداد کنید.؟

شما تکلیفتونم با خودتون معلوم نیست تا کی کجرویو عناد با آل الله؟

هرکی از کسی حدیث نقل کرده اونو تصدیق کرده؟؟؟ این دیگه نوبرشه

سمیع;319814 نوشت:
بسیاری از بزرگان، و علمای شیعه از حسن بصری روایت نقل کرده اند
!!!!!!!!!!!!!

اگه اینطوریه پس صاحب المیزان یک ناصبی هست چرا که در کتاب سنن نبی ص او چندین حدیث از ابی هریره و عایشه نقل کرده... پس بقول شما طباطبایی سنی بوده و عایشه را قبول داشته!!!!!!

تا کی؟

ضمنا اگر شما شیعه اید که ان شا الله هستید باید بدانید در تشیع چیزی وجود دارد بعنوان مرجع که منشا تمام رجوعات میشود. وقتی مرجعم میگوید او خائن است پس من هم باید بگویم.

برای نمونه لازم است مواردی را متذکر شوم:

1- مرحوم شیخ صدوق که از محدثین طراز اول شیعی است و بنا بر آنچه در گزارش های مورد قبول علما آمده ، در زمان غیبت صغری و به دعای امام عصر علیه السلام تولد یافته است
ایشان در کتاب التوحید ص 340 خود روایت بسیار عمیقی به نقل از حسن بصری در باب مشیت و اراده الهی ،و در تخطئه مذهب جبریان و مذهب قدریان و اثبات آنچه شیعیان در این باره معتقدند آورده اند.
وهم چنین ایشان در کتاب امالی خود ص 340 حدیثی را از قول حسن بصری به روایت از ام سلمه همسر پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرده :که به موجب آن انکار ولایت علی علیه السلام با بت پرستی برابر است و سپس تصریح حسن به قبول ولایت علی را با این عبارت الله اکبر شهادت می دهم آورده است

نیز در این کتاب می نویسد :حسن بصری شنید که برخی می پندارند او از امام علی علیه السلام عیب جویی کرده ، پس روزی در میان اصحاب خود به پا ایستاد و (با رنجیدگی از نسبتی که به او داده بودند) گفت بر آن شدم تا در خانه ام را به روی خود ببندم و دیگر از خانه برون نیایم تا مرگم فرا رسد چنان شنیدم که یکی از شما پنداشته است من از کسی بدگویی می کنم که بهترین مردمان پس از پیامبر صلی الله علیه و اله و انیس و همنشین آن حضرت و کسی است که در سختی ها و رویدادهای هولناک غم از دل پیامبر صلی الله علیه و آله می برده
همانکه قرآن را خواند و گرامی داشت و نیرویی که به دست آورد با شکیبایی بر رنج پیکار در دفاع از حق به کار برد به کتاب پروردگارش عمل کرد و برای پیامبرش که برادر و پسر عموی او بود نیکخواهی نمود او بود و نه دیگر یاران رسول صلی الله علیه و آله
که برادر و محرم راز وی بود در کودکی مجاهده نمود و در بزرگسالی همراه او در راه دفاع از حق پیکار کرد به پیمان برادرش تمسک جست و هیچ مانعی او را از حق باز نداشت
پیامبر صلی الله علیه و آله که در گذشت از وی خشنود بود دانش و فهم وی و پیشینه اش در اسلام از همه مسلمانان بیشتر بود خوی ها و خصال زیبای او همتا نداشت،نفس خود را از شهوات باز می داشت ،اخلاق او پاکیزه بود ، و از سنت های پیامبرش پیروی می نمود اکنون چگونه می پندارند که من درباره او سخن می گویم که به هلاکت منجر شود ؟آزار خود را از من باز دارید و از مهلکه دوری گزینید(1

پی نوشت:
1-آمالی شیخ صدوق ، ص 3- 352

در آنچه از امالی صدوق آوردیم نکته در خور توجه آن که وی مطالب مذکور از قول حسن را نه به عنوان حدیثی به روایت از او بلکه به عنوان دفاعیه او در برابر تهمتی که به وی زده بودند (عیب جویی از امام علی علیه السلام) و به عنوان بیانیه او در توضیح عقاید خود آورده بدون هیچ ایرادی بر آن
و نقل دفاعیه حسن و بیانیه او در توضیح عقاید خویش ، درکتابی که صدوق برای ارائه احادیث شیعه املا کرده حاکی از اهمیت فراوان آن در نظر وی ،و دال بر آن است که آنچه را حسن در تقریر اعتقادات شخصی خود گفته ،صدوق در ردیف احادیث شیعه میداند.

کی گفته یکی کاملا بده؟؟؟؟ حتی یه وهابیم همه حرفاش بد نیست مثلا ابن عبدالوهاب در التوحید میگه زهرا س سیده النسا العالمین هست آیا حرفش بده؟؟؟؟؟ حسن بصری هعم شاید یه حدیث درس نقل کرده باشه. ضمنا من ازهم برروی اون حرفم وایسادم که هرکی حدیث از کسی نقل کنه منظور این نیس که کامل قبولش داره.

کاربر سمیع میگوید: علما نقل کرده اند از ===>حسن بصری===> پس اونو قبول دارن===>حسن بصری خوبه!!!!!

نظر حقیر: صاحب المیزان در سنن نبی سخن نقل کرده از===>عایشه ناصبی===>پس قبولش داره===>طباطبایی ناصبیه.

قضاوت باشما!!!!!!!!!!!!!!

جالبه حالا صدوق صدوق میکنید اما تامیرسیم به اینکه شیخ مفید و صدوق و مجلسی اول علیهم الرحمه مخالف عرفان و فلسفه اند میگید ایناکه عددی نیستن!!!!!! عاقبتتون بخیر اگه هدایت بشین. و الا که...

اما نمونه دیگر:
شریف مرتضی علم الهدی:یکی از علمای بزرگ شیعی در امالی خود حسن را با عناوین بارع الفصاحه ، بلیغ المواعظ ،کثیر العلم ، القدوة والغایة یکی از متقدمان که از تصریح علنی به عدل خدا پروا نمی نمود یاد کرده و می نویسد :

گویند که وقتی حسن کودک بود ام سلمه همسر پیامبر صلی الله علیه و آله او را در بر می گرفت و سینه در دهان او می نهاد و سینه به نحوی پر شیر می شد و کودک آن را می خورد و گویند آن حکمتی که نصیب حسن شد از همان شیر بود،نیز می نویسد تمام اندرزها و گفته های حسن در نکوهش دنیا لفظا و معنا یا دست کم معنا بر گرفته از کلام امیر مومنان است سپس نمونه هایی از کلام امام را که ماخذ گفتار حسن بوده آورده و در تجلیل از وی و شیوا گویی وی این سخن را نقل می کند
مومن چون سخن بگوید فصیح و چون اندرز بسراید نیک خواه است

مرتضی نمونه های متعددی از مواعظ حسنه و نیز برخوردهای شجاعانه حسن با حکام عصر خود را یاد کرده از جمله سخن وی به مسلمه را که پدرش عبدالملک و برادرش ولید و سلیمان و هشام و یزید همگی از خلفای مقتدر بودند

وقتی از منبر به زیر آمدی آنچه را بالای منبر بر زبان راندی به کار بند نیز اینکه از مسلمه پرسید هرگز در تحت حکومت کسی بوده ای؟او پاسخ داد آری گفت :هر آنچه را که دوست داشتی حاکمان در حق تو رعایت کنند تو در حق کسانی که بر آنان حکومت داری رعایت کن (1
نیز برخورد بسیار تند او با حجاج را که موجب شد حجاج تصمیم به قتل او بگیرد ولی با دعایی که حسن خواند خدا شر حجاج را از او دفع کرد

نیز سوال حجاج از او که حاکی است وی درباره علی و عثمان عقیده ای داشته که مورد پسند حکام وقت (دشمنان علی و هواخواهان عثمان ) نبوده و طفره رفتن او از پاسخ صریح (2) نیز سخنان حسن در ستایش امیرمومنان علیه السلام و خود داری او از تزویج دختر خود به مردی ثروتمند را (3) و قولی از وی در تفسیر یک آیه و تایید آن قول (4

پی نوشت:
1- امالی مرتضی ج 1 ،ص 159
2- امالی ،مرتضی ج 1 ،ص 161
3- همان ، ص 162
4- همان ج 2 ،ص 247

قدس شریف;319841 نوشت:
جالبه حالا صدوق صدوق میکنید اما تامیرسیم به اینکه شیخ مفید و صدوق و مجلسی اول علیهم الرحمه مخالف عرفان و فلسفه اند میگید ایناکه عددی نیستن!!!!!! عاقبتتون بخیر اگه هدایت بشین. و الا که...

باسمه تعالی
باسلام:
کاربر محترم شما،تا به حال همچنین جمله ای را از بنده دیده اید؟چرا بی جهت تهمت می زنید ؟تمام پست های بنده هم کاملا مشخص است

[quote=قدس شریف;319837.

کاربر سمیع میگوید: علما نقل کرده اند از ===>حسن بصری===> پس اونو قبول دارن===>حسن بصری خوبه!!!!!

نظر حقیر: صاحب المیزان در سنن نبی سخن نقل کرده از===>عایشه ناصبی===>پس قبولش داره===>طباطبایی ناصبیه.

قضاوت باشما!!!!!!!!!!!!!!
باسمه تعالی
باسلام:
باید دید در چه فضایی این احادیث نقل شده است.یعنی اگر حدیثی باشد هم علمای شیعه نقل کرد ه اند وهم در مجامع اهل تسنن از عایشه و ابو هریره نقل شده باشد ،این دلیل مقبولیت امثال ابو هریره نمی شود.لطفا به مضمون ومحتوای احادیث هم دقت کنید

اما نمونه سوم:
سیدبن طاووس:این مرد الهی در جایگاهی رفیع در مقامات روحانی ومعنوی است.وی در کتاب های متعدد خویش روایات فراوانی را از حسن در باب سوره ها و آیات قرآنی و تفسیر آنها و در مناقب اهل بیت و ظهور حضرت مهدی علیه السلام و امر پیامبر صلی الله علیه و آله به جنگ با معاویه و بعضا در باب احکام فقهی اورده (1)

و در تخطئه جبرگرایان اهل سنت ، از جمله به کلامی که حسن در پاسخ حجاج از امام علی علیه السلام نقل کرده استناد می نماید(2) و از شاگردان حسن قتاده روایت کرده است که حسن آیه 41 از سوره حجر را ه این گونه می خواند :هذا صراط علیِ مستقیم و چون معنی این قرائت را از او پرسیدم گفت آیه می گوید:که این راه علی بن ابیطالب و دین او راه و دین راست است پس پیرو آن راه باشید و به آن متوسل شوید که راهی روشن است و انحراف در آن نیست(3

پی نوشت:
1- سید ابن طاووس ،سعد السعود ، الملاحم والفتن ،ص 54
2- الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف ،ج 2، ص22
3- الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ج 1 ،ص140

نیز سید دعایی از حسن نقل کرده و در باب خواص آن دعا از قول حسن با لحنی تایید آمیز آورده است:
که من از بیم حجاج پنهان شده بودم و این دعا را می خواندم و خدا شر او را به برکت این دعا از من بازداشت و شش بار بر من وارد شدند (1) و من آن دعا را خواندم و خداوندبینایی را از ایشان گرفت (که مرا ندیدند) پس تو نیز آن را برای آمرزش تمام گناهان بخوان و سپس حوائج دنیوی و اخرویت را بخواه که ان شاءالله برآورده خواهد شد

نیز دعای دیگر از حسن نقل کرده و در باب خواص آن دعا از قول حسن با لحنی تایید آمیز آورده است (به برکت این دعا )من شش بار بر کسانی (از دشمنان )وارد شدم و ایشان مرا ندیدند و در حالی که حجاج تصمیم به قتل من داشت بر وی در آمدم و او از آن تصمیم منصرف شده و مر اکرام کرد.

افزون بر این همه سید بن طاووس حسن را از مقبولان شمرده و بر شایستگی او مهر تایید زده است(3

پی نوشت:
1-مهج الدعوات ،ص 364
2- جمال الاسبوع،ص 218
3- قاضی شوشتری ،مجالس المومنین ،ج 2 ،ص7

محدث قمی قدس سره در بخش حسن حسن بصری را مغبض امیرمومنان اثبات میکند و اون ملعون رو رد میکنه. کافی نیست؟

همچنین کتب رجالی ما نیز حسن بصری رو رد میکنه. دیگه اینو باید بدونید که شخص در علم رجال مهم تر است تا در علم حدیث.

قدس شریف;319963 نوشت:
محدث قمی قدس سره در بخش حسن حسن بصری را مغبض امیرمومنان اثبات میکند و اون ملعون رو رد میکنه. کافی نیست؟

همچنین کتب رجالی ما نیز حسن بصری رو رد میکنه. دیگه اینو باید بدونید که شخص در علم رجال مهم تر است تا در علم حدیث.

باسمه تعالی
باسلام
اولا کاربر محترم ظاهرا شما متوجه اصل بحث نشدید،اگر کسی ذر ه ای به مسائل عرفانی آشنا باشد اذعان خواهدکرد که شخصیتی مانند حسن بصری یک شخصیت جنجال بر انگیز است که هم مخالف و هم موافق دارد.بنده با نقل مطالبی از سید مرتضی ،سید ابن طاوس و...خواستم عرض کنم اینکه شما بدون هیچ دلیل و مدرکی مدعی شدید تمام علما بر رد حسن بصری اجماع دارندکاملا بی مورد است.

ثانیا:این شخصیتی را که شما به راحتی او را ملعون قلمداد می کنید،در روایت آمده است :به حسن بصری گفتندشیعه می پندارد که تو علی را دشمن می داری، و او با شنیدن این سخن به روی خاک افتاد، وبسیار گریست و سپس سر بر داشت و جملات متعددی در تجلیل از آن حضرت بر زبان راند و او را ربانی این امت و در اوج برتری وشرافت خواند و گفت که وی حق آنچه را در قرآن واجب شده است را ادا کرد و آنچه را بر گردن او و برای اوست بشناخت(1)

ثالثا :برای روشن شدن بحث بهتر است مطالب خود را با ذکر منبع ،قید کنید

رابعا: صرف نظر از استناد مطالب خودبه علما، دیگر چه مطلبی را در مذمت حسن بصری مطرح می کنید؟
که البته ما هم هیچ کس را جز حضرات معصومین علیهم السلام خالی از خطا و اشتباه نمی دانیم و میزان ما شریعت می باشد

پی نوشت:
1-امالی شریف مرتضی ج 1 ص 162،مامقانی تنقیح المقال فی علم الرجال ج1 ص 270

کاربر سمیع من حدود یه ماهه که دارم باشما بحث میکنم و جدا به فقدان علم شما در همه علوم خصوصا فقه و حدیث پی برده ام اگر مطلبی در رد این سخن دارید یا علی

سمیع;320012 نوشت:
جملات متعددی در تجلیل از آن حضرت
شما میگی حسن بصری از مولا علی ع اینطوری گفته پس خوبه. منم میگم ابن ملجم مرادی چه تعاریفی از نبی مکرم اسلام کرد و چه زحماتی کشید و چه سجده های طولانی و شب بیداری داشت پس خوبه به نظر شما سالکان؟؟؟

چرا متوجه نمیشید؟ هرکسی خوبی و بدی دارد اما سر جمع و کلا باید مقیاس کرد. سر جمع ما میگوییم شمر بد است خولی بد است ابن ملجم بد است حسن بصری بد است. لعنت الله علیهم اجمعین

سمیع;320012 نوشت:
مطالب خود را با ذکر منبع ،قید کنید
چرا اذیت میکنید؟ چرا؟ بابا یه نگا به استفتائات صفحه قبل بنداز. شما بازم از آیات عظام منبع میخوای؟؟؟؟ آیت الله شیرازی فرموده در باب حسن محدث قمی و همچنین آیت الله نوری همدانی میگوید که وی در کتب رجالی نفی شده. چرا نمیفهمید؟

سمیع;320012 نوشت:
صرف نظر از استناد مطالب خودبه علما، دیگر چه مطلبی را در مذمت حسن بصری مطرح می کنید؟
عزیز جان تورو خدا تامل کن. حقیر چکسی هستم که نظر بدم؟ من نظر اعلم العلمای شیعه رو بیانگر هستم و من راجع هستم نه مرجع و ازم انتظاری جز زدن حرف مراجع بر نیاید.

سمیع;320012 نوشت:
جز حضرات معصومین علیهم السلام خالی از خطا و اشتباه نمی دانیم
درسته ولی ما میگیم شمر لعنت الله علیه کار خوبم کرده ولی در کل آدم کثیفیه و لعنت خدا براوباد. مثل حسن بصری

باسمه تعالی
از خدا جوییم توفیق ادب/بی ادب محروم ماند از لطف رب
اولا :ظاهرا شما دست از تهمت زدن بر نمی دارید،اینکه به بنده تهمت زدید فقدان علم در همه علوم هستم،حرفی است که باید جوابگو باشید

ثانیا: کار بر محترم ،خوبه انسان پای حرفی که می زند بایستد،شما درپست 5 خودگفتید تمامی علما
بر رد حسن بصری اجماع دارندو بنده برای روشن شدن بحث طلب مدرک برای این حرفتان که البته باید بیانگر سخن تمامی علما باشد خواستم؟آیا این انتظار بی موردی است ؟ والا در ابتدا هم روشن بود که مخالفینی وجود دارند،لطفا برای آن ادعا خود مدرکی را ارائه بدهید در غیر این صورت نسبت ناروایی را به همه علما ابراز داشته اید.همانطوریکه درپست مربوط به حلاج،همچنین نسبتی را از طرف عرفا به حلاج دادید و بنده از شما طلب مدرک کردم و در نهایت چون نتوانستید آن ادعای ناروای خود را اثبات کنید،اعتراف به اشتباه خود کردید

ثالثا:لطفا به جای بنده نتیجه گیری نکنید،صحبت ازبغض حسن بصری نسبت به حضرت امیر (علیه السلام) کردید ،بنده با مدرک آن روایت را ارائه دادم که البته روایات دیگری هم با سند وجود دارد

رابعا:بدی های شمر و یزید و خولی و ابن ملجم که مشخص است. لطفا برای روشن شدن بحث از بدی های حسن بصری (که در پست بالا مدعی شدید ) نمونه هایی را ذکر کنید

خامسا:انتظار می رود شمایی که وارد بحث می شوید،حداقل آشنایی با زندگانی حسن بصری داشته باشید،چه بسا روایاتی که در مذمت حسن بصری وارد شده قابل مناقشه باشد،اگر شما آشنایی با علم رجال وحدیث دارید،آن روایات را بیاورید تا روی آنها بحث کنیم. و فقط به نقل قول اکتفا نکنید، والا دیگر حرفی با شما نمی ماند

سمیع;320035 نوشت:
بر رد حسن بصری اجماع دارندو بنده برای روشن شدن بحث طلب مدرک برای این حرفتان که البته باید بیانگر سخن تمامی علما باشد خواستم؟آیا این انتظار بی موردی است ؟
شما عالمی بیار که حسن بصری رو ستایش کرده

قدس شریف;320051 نوشت:
شما عالمی بیار که حسن بصری رو ستایش کرده

باسمه تعالی
البینة علی المدعی

بنده ادعایی نکردم،شما ادعا کردید بنابراین وظیفه شماست که برای اثبات مدعای خود دلیل بیاورید

من یه مورد رو عرض میکنم که بمن اتهام تهمت نزنید. شما حتی یکی از هزاران احادیث نهی از تفکر در ذات الله رو نشنیده بودید و کاربر عاشورایی وقتی ذکر کرد شما از او منبع خواستید... و بعد میروید دنبال فتوحاتی که خمینی مرحوم فرمود: از آن فتحی حاصل نشد

من ادعا کردم شما رفع ادعا کنید من میگویم تمام علما شما برای رد من باید عالم بیاورید...

[=Times New Roman]نظر حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالحسین لنکرانی بهبودی –مدظله-



[=arial, helvetica, sans-serif]به نام خدا


[=arial, helvetica, sans-serif]حضرت آیه الله حاج شیخ عبدالحسین لنکرانی بهبودی –مدظله- در جواب ارادتمندی مرقوم داشته اند:
[=arial, helvetica, sans-serif]بسمه تعالی سئوالی که راجع به حسن بصری فرموده اید باید عرض کنم حسن بصری از نظر موقعیت اجتماعی و دینی یک شخصیت بارز و معروف بوده است و از نظر عامه مردم مورد احترام بوده ولی او در مقابل مکتب شیعه نسبت به امیرالمومنین –علیه السلام- کوتاه آمده و مخصوصا در جنگ جمل شرکت نکرده یعنی در واقع به ایشان کمک نکرده،لذا همانطور که حُب علی –علیه السلام- حسنه ای است که همه گناهان را تحت الشعاع قرار می دهد به همین نحو بغض ایشان همه حسنات را تحت الشعاع قرار می دهد و او را جهنمی می کند.
[=arial, helvetica, sans-serif]
[=arial, helvetica, sans-serif] عبدالحسین لنکرانی

[=arial, helvetica, sans-serif]سند خطی:

+ نوشته شده توسط نیما سینا در شنبه نوزدهم دی 1388 و ساعت 23:47 | نظر بدهید
نظر حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالحمید شربیانی –مدظله

[=Times New Roman]نظر حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالحمید شربیانی –مدظله-


[=Times New Roman]


[=Times New Roman]حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالحمید شربیانی –مدظله- در جواب سئوال کننده ای نوشته اند:

[=Times New Roman]بسمه تعالی


[=Times New Roman]حسن بصری عبارت از حسن بن یسار ابوسعید انصاری است،او به ریا کاری و ریاست طلبی وصف شده است،او از زاهدان هشتگانه فاجر و فاسق است،آنچه از رجال کشی و گفتار سید داماد استفاده می شود و دیگران نیز گفته اند این است که: زهد این زاهدان از راه دغل و کلک و شیطنت بوده است. کشی در ترجمه و شرح حالِ زاهدان هشتگانه از محمد بن قتیبه نقل کرده است که از ابومحمد فضل بن شاذان درباره زهد زهاد ثمانیه سئوال شد او گفت: اما حسن بصری بر اهل هر فرقه ای آنچه را هوی و هوس می کردند القاء می نمود،و برای ریاست ظاهرسازی می کرد،او پیشوای قدری ها و جبری ها بوده است (1) خلاصه او از افراد ظاهرساز بوده است،هر سخنی را برای حیله و ریاست می گفت،و از سران قدریه و جبریه بوده است. او کسی بود که علی –علیه السلام- را دشمن می داشت و آن حضرا را مذمت می کرد (2) حماد بن سلمه گوید: حسن بصری می گفت: اگر علی –علیه السلام- در مدینه خرما می خورد برای او بهتر بود از آنچه او در آن دخالت کرد. روایت شده است که حسن بصری به یاری حضرت علی –علیه السلام- حاضر نشد،و اینکه حضرت علی –علیه السلام- حسن بصری را دید که برای خواندن نماز وضو می گیرد،[چون] وسواسی بود لذا آب بسیار بر اعضاء وضو خود می ریخت [حضرت] به او فرمود: ای حسن آب زیاد ریختی. حسن بصری گفت: آنچه را امیرالمومنین از خون مسلمانان ریخت بیشتر بود. حضرت علی –علیه السلام- فرمود: از ریخته شدن خون آنان ناراحت شدی؟ گفت: بله. فرمود: همواره بد حال باشی،حسن بصری همواره گرفته و عبوس و غمگین بود تا اینکه از دنیا رفت،خدا او را لعنت کند.
[=Times New Roman]
[=Times New Roman] شربیانی

[=Times New Roman]............................................


[=Times New Roman]1). اختیار معرفه الرجال،[رجال کشی] رجل 154 ص 97

[=Times New Roman]2). شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید و سفینه البحار ج 2 ص 209

[=arial, helvetica, sans-serif]سند خطی:

+ نوشته شده توسط نیما سینا در چهارشنبه بیست و پنجم آذر 1388 و ساعت 22:31 | نظر بدهید

نظر حضرت آیت الله حاج سید عباس مدرسی یزدی – مدظله –

[=Times New Roman]نظر حضرت آیت الله حاج سید عباس مدرسی یزدی[=Times New Roman] [=Times New Roman]– مدظله –


[=Times New Roman]حضرت آیت الله حاج سید عباس مدرسی یزدی –مدظله- در جواب ارادتمندی مرقوم فرموده اند:
[=Times New Roman]بسمه تعالی. صاحب سرّ ولایت و امامت اشخاص والارتبه ای می باشند از جهت ایمان و تقوی،و شخص مزبور فاقد همه جهات است و تفضیل آن در رساله مستقل درج نموده ایم.

[=times new roman, times, serif]سند خطی:

+ نوشته شده توسط نیما سینا در چهارشنبه هجدهم آذر 1388 و ساعت 20:41 | نظر بدهید

نظر حضرت آیت الله حاج سید صادق شیرازی – دام ظله –

[=times new roman, times, serif][=times new roman, times, serif]نظر [=times new roman, times, serif]حضرت آیت الله حاج [=Times New Roman]سید صادق شیرازی[=Times New Roman] – دام ظله –


به نام خدا[=Times New Roman]


[=Times New Roman]درجواب سئوال کننده ای دفتر حضرت آیت الله حاج سید صادق شیرازی نظر ایشان را اینگونه اعلام کرده اند:
[=Times New Roman]بسم الله الرحمن الرحیم
[=Times New Roman]جواب: حسن بصری از مبغضین حضرت امیرالمومنین –علیه السلام- است و ممکن است به سفینه البحار محدث قمی (قدس سره) در ماده (حسن) مراجعه شود.
[=Times New Roman]

[=Times New Roman] دفتر آیت الله شیرازی

[=Times New Roman]

[=Times New Roman]سند خطی:

[=Times New Roman][=Times New Roman]

+ نوشته شده توسط نیما سینا در پنجشنبه دوازدهم آذر 1388 و ساعت 1:9 | نظر بدهید

نظر حضرت آیت الله حاج شیخ خلیل مبشر کاشانی – دام ظله –

نظر حضرت آیت الله حاج شیخ خلیل مبشر کاشانی – دام ظله –



به نام خدا


حضرت آیت الله حاج شیخ خلیل مبشر کاشانی – دام ظله – در جواب سئوال کننده ای نوشته اند: « چندین خبر در بحارالانوار جلد 42 صفحه 141-143 در مذمت حسن بصری وارد است. در هیچ جنگی از امیرالمومنین حمایت نکرد بلکه طرفداری از جیش عایشه می نمود و در خبری وارد است که حضرت امیرالمونین به حسن بصری فرمود که خوب وضو بگیرد حسن به امام اعتراض کرد گفت: شما تا دیروز خون کسانی را ریختی که خوب وضو می گرفتند و نماز می خواندند و ......
و در روایتی امیرالمومنین فرمود: « هر امتی سامری دارد و این (حسن بصری) سامری این امت است.

خلیل مبشر کاشانی

سند خطی:

**دانلود به صورت فایل pdf **

+ نوشته شده توسط نیما سینا در دوشنبه بیست و پنجم آبان 1388 و ساعت 23:49 | نظر بدهید

نظر حضرت آیت الله حاج شیخ حسین نوری همدانی –دام ظله-
[=Times New Roman] نظر حضرت آیت الله حاج شیخ حسین نوری همدانی –دام ظله-
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]

حضرت آیت الله حاج شیخ حسین نوری همدانی –دام ظله- در پاسخ سئوال کننده ای مرقوم داشته اند:


بسمه تعالی


سلام علیکم

حسن بصری از منحرفین است و در کتب رجال شیعه مورد انتقاد و مذمت قرار گرفته است. به المعجم المفهرس آیت الله العظمی آقای خوئی –رضوان الله علیه- جلد 4 مراجعه بفرمائید.


حسین نوری همدانی

سند خطی:


** دانلود به صورت فایل pdf **

+ نوشته شده توسط نیما سینا در سه شنبه دوازدهم آبان 1388 و ساعت 1:3 | نظر بدهید

نظر حضرت آیت الله حاج شیخ حسین وحید خراسانی –دام ظله العالی-

[=Times New Roman]نظر حضرت آیت الله حاج شیخ حسین وحید خراسانی –دام ظله العالی-


[=Times New Roman]


[=Times New Roman]به نام خدا


[=Times New Roman]حضرت آیت الله حاج شیخ حسین وحید خراسانی[=Times New Roman] –دام ظله العالی- در جواب حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ غلامحسین الهی شاگردشان که سئوال کرده اند: « درصورتی که حسن بصری در سلسله سند ذکر شود چه می فرمایند؟ » فرموده اند: « آن سند اعتبار ندارد. »
[=Times New Roman]همچنین ایشان در دیدار جمعی از دانشمندان و اهل تحقیق و نویسنده در روز جمعه 26/7/1387 مطابق 17 شوال 1429 ساعت 5 بعد از ظهر می فرمایند: « حسن بصری مردود است ».

+ نوشته شده توسط نیما سینا در شنبه دوم آبان 1388 و ساعت 1:26 | نظر بدهید

نظر حضرت آیت الله شیخ حسین مظاهری –مدظله-

نظر حضرت آیت الله شیخ حسین مظاهری –مدظله-



به نام خدا


حضرت آیت الله شیخ حسین مظاهری –مدظله- در جواب سئوال کننده ای نوشته اند:
« بسمه تعالی حسن بصری ولایت نداشته است لذا در کلمات او اعتراضِ به ولایت دیده می شود. »

مُهر با عنوان عبدالحسین المظاهری

[=arial, helvetica, sans-serif]سند خطی:


[=arial, helvetica, sans-serif]**[=arial, helvetica, sans-serif]دانلود به صورت فایل pdf[=arial, helvetica, sans-serif] **

+ نوشته شده توسط نیما سینا در یکشنبه دوازدهم مهر 1388 و ساعت 0:58 | نظر بدهید

نظر حضرت آیت الله حاج آقا حسن طباطبایی قمی (قدس سره)

[=Times New Roman]نظر حضرت آیت الله حاج آقا حسن طباطبایی قمی (قدس سره)


[=Times New Roman]

[=Times New Roman]به نام خدا


[=Times New Roman]قبل از تبعید حضرت ایشان به کرج زمانِ طاغوت در تهاجم وهابیان وطنی به ولایت نوشتن ورق پاره هایی به نام های « درسی از ولایت ». مدافعانِ حقوق اهلبیت عصمت را که در عرفان دارای شان و عظمتی بودند،صوفی وانمود کرده،دفاع آنها را به لحاظ مرتبت آن ذوات مقدسه در عرفان نوعی لغو از ناحیه غالی ها جا می انداختند در تشرف به عتبه بوسی حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) که عده ای به اتفاق حاج آقا رضا صراف ها خادم الحجاج مشرف بودیم،در دیدار با حضرت آیت الله قمی مطالب به ایشان گزارش شده استدعای راه حلی گردید مطالبی فرمودند: که جدا کننده روش غالیان و صوفیان از اهل ولایِ عارف به حق ائمه طاهرین (علیهم السلام) بود. سپس اضافه کردند: کدام عیب و نقص برای تصوف از این مهمتر که خرقه مشایخ صوفیه به جنید بغدادی و از او به داود طائی ناصبی و خلاصه به حسن بصری فاسد المذهب دشمن علی امیرالمومنین می رسد.

[=Times New Roman] ** دانلود به صورت فایل pdf **

+ نوشته شده توسط نیما سینا در سه شنبه بیست و چهارم شهریور 1388 و ساعت 0:27 | نظر بدهید

نظر حضرت آیت الله حاج سید ابوالقاسم کوکبی تبریزی (قدس سره)

[=Times New Roman][=arial, helvetica, sans-serif]نظرحضرت آیت الله حاج سید ابوالقاسم کوکبی تبریزی (قدس سره)


[=Times New Roman]به نام خدا


[=Times New Roman]حضرت آیت الله حاج سید ابوالقاسم کوکبی تبریزی (قدس سره)[=Times New Roman] در پاسخ یکی از ارادتمندان خود مرقوم داشته اند:
[=Times New Roman]« بسم الله الرحمن الرحیم....... حسن بصری از نظر علم رجال یکی از زهاد ثمانیه و بزرگ فرقه قدریه یاد شده و در امور دینی صلاحیت متابعت را ندارد. »
[=Times New Roman]
[=Times New Roman] سیدابوالقاسم کوکبی تبریزی
[=Times New Roman] 3/6/81
[=Times New Roman]سند خطی:

[=Times New Roman]

[=Times New Roman]

[=arial, helvetica, sans-serif] ** [=arial, helvetica, sans-serif]دانلود به صورت فایل pdf[=arial, helvetica, sans-serif] **

+ نوشته شده توسط نیما سینا در دوشنبه شانزدهم شهریور 1388 و ساعت 0:50 | نظر بدهید

نظر حضرت آیت الله حاج شیخ ابوطالب تجلیل تبریزی (قدس سره)

[=Times New Roman]نظر حضرت آیت الله حاج شیخ ابوطالب تجلیل تبریزی (قدس سره)


[=Times New Roman]


[=Times New Roman]حضرت آیت الله حاج شیخ ابوطالب تجلیل تبریزی (قدس سره) در جواب سئوال کننده ای مرقوم داشته اند:

[=Times New Roman]بسمه تعالی


[=Times New Roman]ممقانی (1) در شرح حال حسن بصری گوید: « او رئیس قدریه (از فرق سنی ها) است و او را از زهاد ثمانیه [= هشتگانه] شمرده اند. مذمت او در روایات شیعه متواتر [قطع آور] است و روایت شده که امیرالمومنین علیه السلام او را دید که در وضو آب زیاد می ریزد به او اعراض کرد او در جواب گفت آنچه امیرالمومنین از خون مسلمانان ریخته از آن بیشتر است. باید گفت کسانی که با امیرالمومنین جنگ کرده ناصبی هستند و ناصبی ها کافرند و مسلمان نیستند.
[=Times New Roman]

[=Times New Roman] الاحقر ابوطالب تجلیل

[=Times New Roman]

[=Times New Roman]1). رجال ما ممقانی: 1/270

[=arial, helvetica, sans-serif]سندخطی:

**[=arial, helvetica, sans-serif]دانلود به صورت فایل pdf**

+ نوشته شده توسط نیما سینا در شنبه سی و یکم مرداد 1388 و ساعت 22:49 | نظر بدهید

نظر حضرت آیت الله سید علی سیستانی (مدظله العالی)

[=arial, helvetica, sans-serif]نظر حضرت آیت الله سید علی سیستانی (مدظله العالی)


[=arial, helvetica, sans-serif]به نام خدا

[=arial, helvetica, sans-serif]حضرت آیت الله سید علی سیستانی (مدظله العالی) در جواب سئوال کننده ای عین رای حضرت

[=arial, helvetica, sans-serif]آیت الله خوئی را پذیرفته اند.


سند خطی:


+ نوشته شده توسط نیما سینا در جمعه سی ام مرداد 1388 و ساعت 1:55 | نظر بدهید

نظر حضرت آیت الله حاج سید ابوالقاسم خوئی (قدس الله روحه العزیز)

[=Times New Roman]نظر حضرت آیت الله حاج سید ابوالقاسم خوئی (قدس الله روحه العزیز)


[=Times New Roman]به نام خدا


[=Times New Roman]حضرت آیت الله حاج سید ابوالقاسم خوئی (قدس الله روحه العزیز) درباره حسن بصری می نویسند:
[=Times New Roman]« واما الحسن کان یلقی کل اهل فرقه بما یهوون و یتصنع للرئاسه و کان رئیس القدریه ». (1)
[=Times New Roman]یعنی: « حسن بصری بر اهلِ هر فرقه ای،آنچه را هوس می کردند القاء می نمود،و برای ریاست ظاهر سازی می کرد او پیشوای قدری ها و جبری ها بوده است » (2)

[=Times New Roman]..............................


[=Times New Roman]1). معجم الرجال الحدیث: 5/256

[=Times New Roman]2). در اختیار معرفه الرجال،رجال کشی و جل 154 ص 97

[=Times New Roman]

+ نوشته شده توسط نیما سینا در جمعه بیست و سوم مرداد 1388 و ساعت 12:26 | نظر بدهید

نظر حضرت آیت الله سید ابراهیم میلانی (قدس سره)

[=Times New Roman]نظر حضرت آیت الله سید ابراهیم میلانی (قدس سره)


[=Times New Roman]به نام خدا


[=Times New Roman]حضرت آیت الله سید ابراهیم میلانی –قدس سره- درباره حسن بصری می نویسند:
[=Times New Roman]« تردیدی نیست اگر آنچه از حسن بصری به ما رسیده مورد دقت علمی قرار گیرد اصالتی اسلامی نخواهد داشت. در زندگی او دو موضوع مهم جلب توجه می کند:
[=Times New Roman] نخست مطلبی علمی که حائز اهمیت باشد ندارد و مهمتر ثابت می کند حسن بصری نه شیعه است نه سنی بلکه یک فرد عربی اموی است. » (1)

[=Times New Roman]..........................


[=Times New Roman]1). مقدمه ای در علم رجال: 298

[=arial, helvetica, sans-serif] ** [=arial, helvetica, sans-serif]دانلود به صورت فایل pdf[=arial, helvetica, sans-serif] **

+ نوشته شده توسط نیما سینا در سه شنبه بیستم مرداد 1388 و ساعت 0:30 | نظر بدهید

نظر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای –مدظله العالی-

به نام خدا


[=arial, helvetica, sans-serif]نظر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی)


حضرت آیت الله العظمی خامنه ای –مدظله العالی- بعد از اشاره به اینکه تمام زجر و مصیبت ائمه طاهرین –علیهم السلام- برای تحقق یافتن حاکمیت دینی بوده است به ابوحنیفه و حسن بصری اشاره می نمایند،می نویسند:
« ابوحنیفه اصحاب دارد،حسن بصری اصحاب دارد. پس،چرا به آنها کاری ندارند؟ چون می دانند که آن حضرت[امام صادق علیه السلام] داعیه ی امامت دارد؛اما آنها[ابوحنیفه و حسن بصری] داعیه ی امامت نداشتند. ابوحنیفه داعیه ی امامت نداشت. این علمای معروف اهل سنت – محدثان و فقهایشان- داعیه ی امامت نداشتند. اینها امام زمان را که هارون[الرشید]،منصور[دوانقی] و عبدالملک بود،قبول داشتند. »
** منبع: حدیث ولایت،مجموعه رهنمودهای مقام معظم رهبری- جلد 7 صفحه 292 **

** دانلود به صورت فایل pdf **

+ نوشته شده توسط نیما سینا در شنبه بیست و هفتم تیر 1388 و ساعت 15:5 | نظر بدهید

تذکری قابل توجه

تذکری قابل توجه:


چون نقلِ آرای حضرات آیات عظام بر اساس و مبنای مقامات علمی آن ذوات مقدسه در حد و موقعیت نویسنده این سطور نیست نقل آرای حضراتشان را براساسِ حروف الفباء اسامی مبارکشان می گذاریم که گویای مرتبت علمی ایشان نیست بل برای اینست که راقم سطور به خطایی و اشتباهی گرفتار ناید.

+ نوشته شده توسط نیما سینا در شنبه بیست و هفتم تیر 1388 و ساعت 14:32 | نظر بدهید

مقدمه

به نام خدا


قضاوتی بدون گرفتار شدن به افراط و تفریط،برخلاف اینکه اظهارات مذهبی مسئولان دینی یهود و مسیحیت و مجوس،نمی تواند جواب واقعی سئوالی باشد که منظور پیامبران آن دین است،عالمان عامل دین مبین اسلام با موقعیت « العلماء امناء الرسل..... » (1) علما امینان پیغمبرانند و « العلماء امنا علیه.... » (2) علما امینان خدا بر علم می باشند و به فرموده رسول خدا « اقرب الناس من درجه النبوه » (3) نزدیکترین مردم به درجه پیغمبری بوده و بل « العالم امین الله فی الارض » (4) عالم امین خدا در زمین است،یگانه راه مستقیم به عمق دین مبین و بیان کننده معارف ناب الهی می باشند. به اعتبار چنین مقام و منزلتی است که جوینده هرموضوع دستکاری شده اسلامی را در دستیابی به حقیقت،از معرکه تحریف،تحذیف و تصحیف عبور داده،به سرمنزل واقعیت می رسانند.
مساله تشیع سازی حسن بصری را که آقای اکبر ثبوت به سلیقه و استنباطهای مریض شخصی و تحریک صوفیانی که حیثیت فرقه ای آنان به شیعه بودن حسن بصری معلوم الحال بستگی دارد،به اعتبار قول دوکَس – ولو دارای مرتبه ای از مراتب علمی – مطرح نموده و دراین مسیر به هرشیوه ای متوسل شده است،برای روشن شدن اذهان و باطل نمودن ترفندهای او،این موضوع حساس صوفیان از عالی رتبه ترین مقامات شیعی سئوال شده است که عین جواب آن بزرگواران،در دسترس علاقه مندان قرار می گیرد.

نیما سینا

..................................


1). کنز الاعمال: 10/183 و محجه البیضاء: 1/144

2). بحار الانوار: 74/166

3). محجه البیضاء: 1/14

4). محجه البیضاء: 1/15 و کنزالاعمال: 10/134

قدس شریف;320057 نوشت:
من ادعا کردم شما رفع ادعا کنید من میگویم تمام علما شما برای رد من باید عالم بیاورید...

باسمه تعالی

کاربر محترم شما در بیان کردن مطالب خود دقت کنید،نه اینکه ادعای بی موردی را بدون دلیل اظهار کنید و نتوانید آن را اثبات کند

(1) مخالفان حسن بصری
شخصیت های علمی شیعی که سیراب شدگان از برکه غدیر خم می باشند جایگاهی که به اعتبار « یا ایهالرسول بلغ ما انزل الیک» رسول خدا پیشوای عظیم الشأن اسلام مأموریت به ابلاغ «ان علیاً مولی المؤمنین»(1) گردید و به حکم «و ان لم تفعل فما بلغت رسالته» (2)گر ابلاغ چنین امری مهم را نمی کرد رسالتش را به پایان نرسانیده بود و چون مستفیضان و منیران از قرآن و عترت می باشند به حکم (الیوم اکملت لکن دینکم) دینی کامل و به اعتبار «رضیت لکم الاسلام دینا»(3) مسلمان واقعی و حقیقی هستند زیرا با نصب مولی الموالی علی امیرالمؤمنین علیه السلام به خلافت ابلاغ شده که اسلام دین و مذهب شماست در واقع راه جدا کردگان از غدیر خم دینشان نمی تواند اسلام باشد.
با این استدلال به آیه مبارکه نظرشان استنباط از قران و روایات آل بیت عصمت و طهارت است.
محدث قمی درباره ی این که حسن بصری در ردیف «زهاد ثمانیه» قرار گرفته است و
برای او شأن ساخته اند می نویسد: «ربیع بن خثیم و هرم بن حیان و اویس قرنی و عامرین عبدقیس و ابومسلم بن خولالی و مسروق ببن الاجد و حسن بصری و اسودبن برید(4) می باشند، چهار نفر اول از اصحاب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و از زهاد و اتقیاء بودند و چهار دیگر باطل بودند»(5) در این صورت ابومسلم بن خولانی و مسروق بن الاجد و اسود بن برید و حسن بصری از جمله باطل ها به شمار می روند.
علامه ی نهاوندی: عارف فقیه حاج میرزا علی اکبر نهاوندی که از اکابر علماء شیعه می باشند وقتی از زهاد ثمانیه مطلب عنوان می نمایند به حسن بصری که می رسند در طلیعه مطالب می نویسند: «از آن چهار نفر مذمون حسن ابی الحسن البصری است» (6).
فضل بن شاذان: از مفاخر عالم تشیع ثقه و مورد رجوع علماء دین درباره ی حسن بصری می فرماید: «او بهر طایفه به مقتضای هوا و هوس ایشان همراهی می نمود(7) و آن را وسیله ی کسب ریاست دنیوی می کرد و با این حال رئیس قدریه بود.»(8)
عماد طبری: که از مورخین نامی و مورد اعتماد است پس از نقل افعال و اعمال قبیح حسن بصری می نویسد: «مخالفان(9) چون نام حسن و حسین (علیهما السلام) برند جهت تحقیر الف و لام را طرح کنند و چون نام حسن بصری بزند با الف و لام گویند برای آنکه حسن بصری از جمله دشمنان خاندان رسول بوده».(10)
میر سید حسین بن حسن حسینی نواده ی دختری علامه فقیه شیخ علی معروف به محقق ثانی معاصر با شاه عباس اول از او درباره ی حس بصری سئوال می کنند می فرماید: «شکی در این نیست که این حسن غیر حسن(11) است و واجب است لعن او و اواشد اعداء است»(12) جای دیگر در پاسخ پرسشی می گوید: «بدیهی است حسن انسان شایسته ای نبوده و لعن او واجب است و او از همه مخالفان بیشتر با علی علیه السالم مخالفت می نمود و
علی علیه السلام او را سامری امت اسلامی معرفی کرده بود و موقعی که با او روبرو شده بود وی را لعنت فرموده».(13)
علامه ی سید نعمت الله جزایری: که از مفاخر و بزرگان شیعه می باشند در شرح تهذیب از صوفیه ذکر به میان آورده اند می فرمایند: «این طایفه دشمنان دین و اهل دین می باشند از اول ابتداع مذهب ایشان به امروز و آنها در عصرهای ائمه بر طرف نقیض با آن بزرگواران بودند مثل حسن بصری و سفیان ثوری»(14)
علامه ی مفسر طبرسی: که از مفاخر جهان تشیع می باشند در احتجاج وقایعی را نقل می کند که قدح حسن بصری و از مطاعن او به شمار می رود.
شیخ بهائی: شیخ بهاء الدین عاملی معروف و مشهور به شیخ بهائی از اکابر و بزرگان شیعه در کتاب کشکول خود برخورد سیدنا زین العابدین را در ملاقات با حسن بصری بیان داشته است.
علامه ی ذوفنون وحید بهبهبانی: بدی حال حسن بصری نزد فقها و اعیان شیعیان اظهر و اشهر است.(15)
علامه ی خوانساری: میر سید محمد باقر خوانساری که از اعاظم شیعه می باشد در حق حسن بصری می نویسد: «حسن دین خدا را نابود ساخت و آئین رسول او را ریشه کن نمود و احکام او را تغییر داد و شرایع اسلام را عوض کرد. حسن از مرام اموی های پیروی می کرد و با شدت هر چه تمامتر به خواسته های شوم آنها کمک می نمود و شجره ی خبیثه ی دوستی آنان را در دل و تابعانش پرورش می داد هم اکنون اشعری مذهبیان هنوز از عقیده های فاسد او دست برنداشته اند آری او بنیان حق را با تیشه بد باطنی خود از بن برانداخت و آتش باطل را دامن زد»(16).
علامه ی مدرس: میرزا محمد علی مدرس رجال شناس محقق در اثر خود که در شرح احوال و آثار علما، عرفا، فقها، فلاسفه، شعرا تدوین نموده آنجا که از زهاد ثمانیه نام می برند معتقد است که «چهار تن اولی حقاً و صرفاً از اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام و چهار تن دیگر باطل و از زهاد اشقیاء و مخالف آن حضرت و زهد ظاهری و ورع
صوری ایشان محض از راه تدلیس و تلبیس و شیطنت و مردم فریبی بوده است»(17) در همین جاست که حسن بصری را از زهاد اشقیاء معرفی می کند.
مولا محمد طاهر قمی: درباره ی حسن بصری می نویسد: «بدان که حسن بصری غریق دریای بدعت و ضلالت و مقتدای ارباب شقاوت است»(18).
علامه ی حلی: از مفاخر عظیم الشأن شیعی می باشند در نهج الحق نسبت حسن بصری می گوید از اعداء اهلبیت عصمت و طهارت است.(19)
آیه الله شهید سید عبدالحسین دستغیب در کتاب استعاذه، ماجرائی از حسن بصری و امام سجاد سلام الله علیه نقل می کنند که از نظرتان گذشت در انتها اضافه می نمایند: «جمله ای را که این بدبخت (حسن بصری) گفته بود...»(20)
شیخ جواد خراسانی: که از علماء برجسته و زهاد معاصر بودند حسن بصری را شیعه نمی داند(21) و در اثر خود لعن سیدالساجدین علیه السلام بر حسن بصری را نقل می کند.(22)
آقای عمید زنجانی: که از مشاهیر علماء تهران به شمار می روند در بحث تحقیقی و عمیقی که نسبت به تصوف و عرفان دارند درباره ی حسن بصری به کلام علامه ی جزایری استناد کرده می نویسد: «اسم تصوف ابتداء در فرقه ای از حکمای منحرف از راه حق استعمال شده سپس در جماعتی از زنادقه هنود براهمه استعمال گردید و بعد از آمدن اسلام در گروهی از مخالفین اهلبیت عصمت استعمال شده مانند حسن بصری، سفیان ثوری و ابوهاشم کوفی«.(23)
علامه کشی رجال شناس شهیر درباره ی زهاد ثمانیه که می نویسد به حسن بصری اشاره نموده می گوید: «حسن کسی بود که اهل هر فرقه را به آنچه دوست داشتند مماشات می کرد و برای ریاست رنگ عوض می کرد و رئیس قدریه بود.»(24)
علامه ی مجلسی: در مورد حسن بصری آرای علماء و شیعه را نسبت به او نقل می نماید.(25)
آیه الله شهید مطهری: آنجا که درباره ی متکلمین عامه نظری می دهند می نویسند: «بسیاری از متکلمان اهل تسنن و شاید بیشترشان ایرانیند، قدیمی ترین متکلم آنها حسن بصری و سپس شاگردش و اصل بن عطاء غزال است که هر دو از موالی می باشند»(26) به طوری که ملاحظه می نمائید مرحوم شهید مطهری قدس سره حسن بصری را از اهل سنت می دانند.
استاد محقق مصطفوی: مصحح و مترجم احتجاج طبرسی درباره ی حسن بصری بعد از معرفی او می نویسد: «حسن بصری در جنگ جمل و صفین خود را کنار کشیده و مردم را نیز از یاری امیرالمؤمنین منحرف می کرد او یکی از زهاد ثمانیه است، حسن بصری روی غرور و عجب که مورد ابتلای اغلب زهاد و مقدسین است از خانواده پیغمبر که مرکز علم و معرفت بودند منحرف شده و از مشرب حقیقت و عرفان آنان محروم گردید.»(27)
علامه هاشم معروف الحسن: حسن بصری را از جمله کسانی که در احادیث تدلیس(فریب کاری) فراوانی کرده است.(28) معرفی می کنند.
نویسنده محقق جناب سید حمید روحانی آنجا که کلام علی امیرالمؤمنین را درباره ی نقش سامری گونه حسن بصری متذکر می شود می نویسد: «یعنی خطر او (حسن بصری) برای اسلام و مسلمان ها از خطر سامری که شماری از پیروان حضرت موسی را به گوساله پرستی کشانده کمتر نیست».(29)
فاضل جرقویه ای: فاضل دانشمند آقای سید هدایت الله مسترحمی جرقویه ای مترجم ارشاد القلوب نسبت به حسن بصری بعد از این که او را معرفی می کند می نویسد: «ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه خود بیاناتی در مذمت حسن بصری دارد و در مذمتش همین بس که علی علیه السلام به او فرمود: «لکل امه سامری و انت سامری هذالامه» که موجب گمراهی و ضلالت جمع کثیری از مسلمانان خواهد بود».(30)
استاد محقق علی دوانی: که از رجال شناسان معاصر به شمار می روند می نویسند: «حسن بصری از علماء و زهاد عامه است و به دشمنی با امیرالمؤمنین علیه السلام معروف
است او رئیس قدریه است».(31)
استاد احمد مجاهد هم می نویسد: «بعضی از علمای شیعه او را مخالف علی بن ابی طالب دانسته اند»(32).
سمیح عاطف الزین حسن بصری را شیعه ندانسته و خرقه پوشی او را به دست علی (ع) افتراء می داند.(33)
آقای حسام نقبائی: نویسنده ی محقق درباره ی حسن بصری می نویسد: «بعد از حکمیت از علی و معاویه کناره گیری نمود و مکرر می گفت چرا (علی) جنگ را به آخر نکشید. او محتاط و محافظه کار بود جانب یزید یا امام حسین را نگرفت همه فرق از معتزلی، صوفی، سنی او را قبول دارند».(34)
استاد سید حسن ناظم زاده می نویسد: «اکثر شیعه او را منحرف از امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و ائمه طاهرین می دانند».(35)
عارف محقق آقای محمد رضا روستا در آثاری که پیرامون مسائل عالی عرفانی دارند حسن بصری را از جمله معاندین ستیزه جو علی امیرالمؤمنین علیه السلام می دانند.
آقای اسماعیل انصاری زنجانی که خدایش طول عمر عنایت فرماید در عرض ادبی که نسبت به ترجمه کتاب سلیم بن قیس نموده اند می نویسند: «حسن بصری از مخالفین امیرالمؤمنین علیه السلام در جنگهای جمل و صفین و نهروان بود و به حضرت اعتراض می کرد چرا خونهای مسلمین را به زمین می ریزد».(36)
آقای دکتر کاظم محمدی هم سروده است: طریقت گر به بصری می برد راه
امان خواهم خدا را اندرین راه
حسن گر راه مولا، خوش نمودی
ز او، اخوان شیطان کی شنودی
برادر جان اگر ختم تو این است
بدان شیطان ترا اندر کمین است
مدافعان حسن بصری
آنچه را که مدافعان حسن بصری اقامه کرده اند تا او را از اتهام مخالفت علی امیرالمؤمنین علیه السلام پاک سازند می توان به سه دسته تقسیم نمود.
دفاع اول: عده ای که به روایاتی استناد کرده اند و معتقدند راوی چنین روایاتی نمی تواند منکر مقام ولایت باشد از جمله آنها مجذوب علیشاه کبوتر آهنگی صوفی نعمة اللهی است که از علی ابن ابراهیم نقل می کند حسن بصری می گوید: رسول خدا فرمود که هرگاه روز قیامت باشد علی بن ابیطالب علیهما السلام می نشیند بر فردوس و آن کوه است که بر آمده است از بهشت و بالای او عرش است و از جانب شیب او می جوشند جوهای بهشت در حالتی که آن حضرت نشسته باشد بر کسی از نور که پیش او آب بهشت است که آن را تسلیم گویند به بهشت مگر آنکه او را براتی از ولایت او و اهلبیت او باشد پس هر که محب اوست او را داخل جنت می کنند و دشمنان را داخل دوزخ می سازند».
مرحوم کبوتر آهنگی در پی این حدیث می گوید از روایت این حدیث ظاهر می شود که حسن بصری حضرت امیرالمؤمنین را قاسم نعیم و نار می داند نه آنکه دشمن باشد.(37)
جواب دفاعیه: ظاهر کلام دلنشین و بدون تردید اغلب را تحت تأثیر قرار می دهد ولی ما می توانیم از تمام مخالفین امیرالمؤمنین علی علیه السلام چنین روایاتی را نقل کنیم که راوی حدیث آنها بوده اند و در کتب روائی فریقین شیعه و سنی بسیار دیده می شود آن کسی که هفتاد بار گفته بود«لو لا علی لهلک عمر»(38) و بعد از شنیدن جواب هر مشکلی از علی امیرالمؤمنین می گفت «و نعوذ بالله من معضلة لا علی لها»(39) و یا می گفت: «اللهم لاتبقنی لمعظة لیس لها ابوالحسن»(40) این اعتقاد به مقام ولایت با برخوردی که عمربن خطاب با آن داشته مطابقت می نماید؟ و آیا می توان گفت گوینده این اعترافات شیعه بوده است؟! اینهمه روایاتی که به وسیله برپا کننده جنگ جمل در کتب روائی اهل سنت و شیعه وارد شده آیا دلیل بر ایمان عایشه به ولایت امیرالمؤمنین می باشد، و حتی روایاتی از معاویه و مغرة بن شعبه و عمروعاص و سایر معاندینی چون اینان در دسترس می باشد که در شأن امیرالمؤمنین از قول رسول خدا صلوات الله نقل کرده اند. این دلیل بر ایمان و اعتقاد اینگونه روایان شناخته شده حدیث نیست بلکه دلیل بر عظمت کسی است که رسول خدا درباره اش چنین فرموده اند.
و از همه مهمتر تمام بزرگانی که در قدح و طعن حسن بصری مطالبی را عنوان فرموده اند دارای مقام علمی بوده اند با حدیث و روات حدیث آشنائی کامل داشته اند اگر چنین روایاتی را که افراد معلوم الحال هم نقل کرده اند دلیل بر ایمان راویان این چنانی می شد حتماً از قدح و طعن خودداری می کردند.
دفاع دوم: عده ای دیگر از مدافعان حسن بصری مسئله «تقیه» را مطرح کرده اند مثلاً میرزا زین العابدین شیروانی صوفی نعمة اللهی می نویسد: «و قدحی که در بعضی اخبار درباره حسن بصری واقع شده ممکن است جواب آن به سه وجه اول آنکه محمول بر تقیه باشد که جناب امام از جهت مشتبه شدن احوال او بر عامه و محفوظ بودن مال و عرض و جان او مذمت بوده باشد، تا آنکه از شر ایشان محفوظ بماند و اگر قدح در شأن کسی باعث جرح و ضعف او باشد پس باید احدی از روات موثوق به نباشد، چرا که جرح بل کل الشان از قدح و جرح خالی نیستند (41)
جواب دفاعیه: بهتر است اول به آنچه که در انتهای مطلب خود بیان کرده اند اشاره کنیم که کل روات احادیث از قدح و جرح خالی نیستند. بدون تردید می توان گفت روات شیعه که ثقه بوده اند هیچگاه چنین قدح و جرحی در شأن ایشان عنوان نشده است و اگر چیزی هم بوده که نبوده در یک مقطع کوتاه صورت گرفته با رضایت و اجازه ی معصوم علیه السلام بوده است چون حضرت عمار که در کتب روائی هم نقل شده است.
و اما در مورد تقیه: آنچه را که شیروانی به جهت دفاع از حسن بصری به آن استناد کرده است حسن بصری خود مطرح کرده و ریشه ی عنوان تقیه از ناحیه ی خود او بوده است در صورتی که تقیه در عصر معصوم برای صحابه یا تابعین می بایست به اذن امام علیه السلام باشد چنانکه درباره ی عمار یاسر و علی بن یقطین چنین بوده است.
ثانیاً اگر استناد به تقیه درباره ی حسن بصری همان ادعائی است که خود او نموده و می گوید «خداوند می فرماید «ادفع بالتی هی احسن السیئه» یعنی ضررها را با سبکترین بدی ها دفع کن یعنی از راه تقیه»(42) این مطلب به طور مفصل که ابان نقل می کند را سلیم بن قیس تحت عنوان «خلط کردن حسن بصری نفاق را با تقیه» نقل کرده است علاوه اگر دشمنی و عداوت نسبت به علی بن ابیطالب را حسن بصری تحت پوشش تقیه قرار داده و هرگاه با معتقد به غدیر و خلافت بلافصل و امامت علی مرتضی امیرالمؤمنین علیه السلام مواجه می شده است به آن استناد می کرده که آنچه از من نسبت به خاندان رسول خدا صلوات الله علیه می شنوید تقیه است می بایست معصوم علیه السلام هم تائید می فرموده.
ثالثاً به امثال جناب میرزا زین العابدین شیروانی باید گفت علماء دین که تخصص و تبحرشان در مسائل مربوط به احکام دین و مبانی اعتقادی می باشد به این موضوع توجه نداشته اند که شما داشته اید؟! مسلماً آنچه را میرزا زین العابدین شیروانی می دانسته آن ذوات مقدسه به طور کاملترش را می دانسته اند لکن اعمال و حرکات حسن بصری را «تقیه» نمی دانستند بلکه عداوت و دشمنی با آل بیت رسول خدا صلوات الله علیه تشخصی داده بودند.
دیگر این که حسن بصری در اذهان مردم اشتهار به دشمنی با اهلبیت عصمت و طهارت علیه السلام خاصه علی امیرالمؤمنین داشته زیرا ابان فرموده است: «پناه بر خدا از آنچه درباره ی علی روایت می کنی و آنچه درباره ی علی از تو شنیده ام»(43) یعنی تو نزد من مخلص اهلبیت، حمایت از علی علیه السلام می نمائی لکن اشتهار به کینه توزی داری و اگر این دشمنی بر اساس «تقیه» می بود حتماً معاصرین از تابعین و صحابه، مهاجر و انصار تقیه کننده در جمع خویش را می شناختند. چنانکه درباره ی حضرت عمار علیه السلام دیده شده که به اذن حضرت بر حسب ظاهر مطلبی را نزد دشمنان مقام ولایت بیان داشته صحابه و ارادتمندان مقام ولایت چون یقین به تقیه آن هم تقیه ای که بر اساس اذن معصوم علیه السلام بوده داشتند کوچکترین اساعه ادبی نسبت به او نکرده و مهم تر این که تقیه عمار، اشتهار به عداوت و دشمنی با خاندان وحی که آل رسول اند پیدا نکرده است امام صادق علیه السلام درباره عمار یاسر می فرمایند: در زمانی که اهل مکه او را مجبور (به بیزاری) کردند و دلش به ایمان مطمئن بود خدای تعالی درباره ی او آیه 106 سوره نحل را نازل کرده و رسول خدا به او فرمود: ای عمار اگر دوباره مجبور کردند تو هم چنان کن که کردی»(44).
و می بینم بعدها که فشار از عمار یاسر برداشته شد چه جانفشانی ها کرده و تا سرحد شهادت از حق و حقیقت اهلبیت عصمت و طهارت علیه السلام دفاع نمود. لکن در طول زندگی حسن بصری با چنین روشی برخورد نمی کنیم او در تمام عمرش که مصادف با زمان پنج تن از رهبران آسمانی بوده دشمنی می کرده، بی زاری می جسته و با دشمنانی چون حجاج بن یوسف ثقفی هم پیمان و دوست هم بوده است.
علامه محقق آقای سید عبدالنبی جعفریان به نکته جالبی اشاره داشته می فرمودند: تقیه کسی نفاق نیست که تشیع اش ثابت شده باشد. شیعه بودن حسن بصری ثابت نیست تا نفاقش را به تقیه فرض کنیم.
دیگر این که: می گوید مراد من از بغض علی، غیر علی ابیطالب است اگر چنین بود چرا ابن ابی الحدید شارح نهج البلاغه پس از قرنی که می خواهد شرح بر کلمات علی مرتضی علیه السلام بنویسد، حسن بصری را با این که خود هم معتزلی است دشمن علی امیرالمؤمنین و مخالفی که مخالفتش در جامعه السلامی علنی کرده است معرفی می کند که در همین کتاب نقل کردیم.
دیگر: جمله ای را که حسن بصری به عنوان بینه ی شرعی عنوان کرده است به استناد «ادفع بالتی هی احسن السیئه» یعنی ضررها را با سبکترین بدی ها دفع کن می باشد.
یعنی دشمنی آن چنانی با رهبری جامعه السلامی که دشمنی با اساس اسلام است سبکترین بدی ها شمرده می شود؟! دشمنی با کسی که پیامبر اکرم تمام رسالتش رابه پایان رسانده ناگهان با «یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته»(45) ای پیغمبر برسان آنچه را بر تو نازل شده است از پروردگار تو و اگر نکنی پس پیام های او را نرسانیده ای.
یعنی این مهم را اگر ابلاغ نکنی رسالت را ابلاغ نکرده ای یعنی اگر علی را به خلافت و امامت نصب نکنی کاری نکرده ای و 23 سال زحمات طاقت فرسایت به ثمر نمی نشیند.این از سبکترین بدی ها می باشد.
یعنی نماز بدون علی، روزه بدون علی، خمس بدون علی، حج بدون علی، جهاد بدون علی، امر به معروف و نهی از منکر بدون علی خلاصه اسلام بدون رهبری سیاسی و مرجعیت فقهی علی امیرالمؤمنین علیه السلام فایده ای ندارد در معنا اسلام بدون سرپرستی علی مساوی است با همان اسلام سقیفه که بعدها ارائه دادند یعنی اسلام آمریکایی امروز چنین مرتبتی باید خرج حفظ جان شخصی مسلمانی شود؟
وقتی چنین امر خطیر و عظیم را در روز غدیر انجام پذیرفت با مُهر تائید «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً»(46) مزین و توضیح فرمود: اگر پذیرفتنش برای بعضی سخت نباشد باید گفت و نوشت: نبوت و بعثت بدون ولایت و امامت علی بن ابیطالب معنا و مفهوم نداشته و ماندنی نیست.
آن وقت باید گفت دشمنی با علی سبکترین بدی هاست و حفظ جان فردی که منشاء فتنه ها در ایمان ضعیف الایمانان می باشد سنگین ترینش می باشد؟!!
مهمتر این که چرا دیگران در زمان او که تحت تعقیب حکومت جبار و ظالم عصر خود بودند مانند ابوذر غفاری، محمد بن ابوبکر، قنبر، مالک اشتر، کمیل بن زیاد، حجر بن عدی، سعید بن جبیر، میثم تمار، ابن ابی لیلی انصاری و بزرگان دیگری از صحابه و تابعین روش حسن بصری را اتخاذ نکرده تا سرحد تبعید و شکنجه و قطع عضو و شهادت، غدیر یعنی مسئله رهبری سیاسی و شرعی جامعه السلام را که همیشه از یوم الغدیر الی آخر زمان باید با هم باشد و مانند حدیث ثقلین که کتاب الله و عترت جدائی پذیر نیستند، جدا شدنی نمی باشند، حمایت کردند. در جمع آنها فقط و فقط حسن بصری وظیفه داشته حفظ جانش را با سبکترین بدی ها یعنی دشنام به علی بن ابیطالب دادن، نپذیرفتن خط آسمانی غدیر متقابلاً پیروی از سقیفه بنی ساعده بنماید؟!
امثال میرزا زین العابدین شیروانی برای یک مسئله ساختگی که در اسلام تا قرن سوم نبوده است در معنا برای اینکه طوماری جهت ریاست خود ساخته باشند از اشخاص معلوم الحال دفاع نموده. و مانند همان اشخاص تیشه به ریشه می زند. ولی نسبت به علی بن ابیطالب بی تفاوت می شود.
دیگر این که باید تقیه را به خوبی بشناسند تا بتوانند رفتار و حرکاتی را با تقیه تطبیق دهند اگر فرموده اند «هر که تقیه ندارد، دین ندارد»(47) اگر معصوم «تقیه را روی زمین محبوبترین چیز نزد خود دانسته اند»(48) اگر فرموده اند «کسی که تقیه ندارد ایمان ندارد»(49) و نظایر اینها زمان و موقعیت تقیه را هم مشخص کرده اند. حضرت امام باقر علیه السلام می فرمایند «انما جعلت التقیة لیحقن بها الدم فاذا بلغ الدم فلیس تقیه» یعنی تقیه تنها برای جلوگیری از خونریزی وضع شده، پس هرگاه به خونریزی رسد تقیه نباشد.(50)
در این صورت آن زمان که دشمن دستش را تا مرفق به خون بزرگان دین رنگین کرده است باز هم باید تقیه کرد؟! وقتی حجاج بن یوسف ثقفی جلاد سرشناس تاریخ، رجال علمی از صحابه و تابعین را شهید می نموده تقیه مورد ندارد.
وقتی واقعه ی خونین کربلا برپا شده است آیا باید در همان صحنه ی کارزار یاران حسین بن علی که جان ناقابلم فدای تربت مطهر و مشهد معطرشان باد تقیه می کردند و جان خود را بر می داشتند مانند حسن بصری می رفتند یا سلحشورانه و شجاعانه و عاشقانه در رکاب امام خود می جنگیدند؟!
پی نوشت ها :
1- ابن مسعود نقل می کند که ما در زمان پیغمبر می خواندیم «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک ان علیاً مولی المؤمنین» (تفسیر در المنثور ج 2 ص 528) .
2- سوره ی مائده آیه 67 .
3- سوره ی مائده آیه ی 3 .
4- در متن اضافه کرده اند که به جای نامبرده «جریرین عبدالله» را نقل کرده اند.
5- هدیة الاحباب ص 147 .
6- بنیان رفیع در حالات خواجه ربیع ص 292 .
7- چنانکه در گذشته نقل کردیم شاگرد فاسدش ابن ابی العوجا که از حدیث جعل کنندگان می باشد نسبت به استادش حسن بصری همین عقیده را داشته است.
8- اختیار معرفه الرجال ج 2 ص 97 و بنیان رفیع ص 292 .
9- منظورشان دشمنان غدیر و خلافت و امامت ائمه طاهرین است.
10- کامل بهائی باب بیستم .
11- منظور امام حسن مجتبی علیه السلام می باشد.
12- بنیان رفیع ص 293 .
13- ترجمه روضات الجنات فی احوال علماء و سادات ج 3 ص 258 .
14- ترجمه روضات الجنات فی احوال علماء و سادات ج 3 ص 262.
15- خیراتیه: 67/1 .
16- همان: ج 3 ص 258 .
17- ریحانة الادب ج 2 ص 395 .
18- تحفة الاخیار ص 145 .
19- همان مأخذ: پاورقی ص 149 .
30- استعاذه ص 20 .
31- البدعة و التحریف ص 21 .
32- همان مأخذ:34 .
32- پژوهشی در پیدایش و تحولات تصوف و عرفان ص 159 .
33- رجال کشی ص 97 .
34- بحارالانوار: 137/7 .
35- خدمات متقابل اسلام و ایران ص 520
36- احتجاج طبرسی ج 1 پاورقی ص 11 ترجمه .
37- اخبار و آثار ساختگی ترجمه آقای حسین صابری ص 84-83 .
38- نهضت امام خمینی ج 3 ص 124 .
39- ترجمه ارشاد القلوب ج 1 پاورقی 58
40- مفاخر اسلام ج 1 ص 149 پاورقی .
41- مجموعه آثار فارسی احمد غزالی ص 195 مقدمه .
42- الصوفیه فی نظر الاسلام ص 19-20
43- معرفی کتب آسمانی ص 393 .
44- علی آئینه عرفان ص 114 .
45- اسرار آل محمد ص 603 پاورقی .
46- مرآت الحق ص 134 .
47- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 1 ص 18 .
48- مناقب خوارزمی ص 96 فرائد السمطین ج 1 ص 345 کفایة الطالب ص 217 طبقات ابن سد ج 2 ص 339، الاستیعاب ج 3 ص 39 و اسدالغابه ج 4 ص 22 و الاصابه ج 2 ص 509 تاریخ ابن عساکر ج 3 ص 39 تاریخ الخلفاء سیوطی ص 171 .
49- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 1 ص 141، مناقب خوارزمی ص 81 ینابیع الموده ص 85 کشف الغمه ج 1 ص 113 شرح تجرید قوشچی ص 373 .
50- حدائق السیاحه ص 81 .
منبع: واحدی، سید تقی[صالح علیشاه]؛ (1384)، در کوی صوفیان، تهران: نخل دانش، چاپ پنجم(شهریور 1387).

بس نیست؟ فقط بخونشون!!!!!!!! من ادعامو ثابت کردم.

معلوم نیست شما عرفا(!!!!!!) یه بار خودتونو از تصوف تبرئه میکنید یه بار ائمه ع رو رد میکنید و از صوفیه دفاع میکنید...

باسمه تعالی
اولا: ظاهرا شما نتوانستید ادعای خود را مبنی بر رد تمامی علما بر علیه حسن بصری اثبات کنید و مخالفت بعضی از علما با ایشان از اول روشن بود

ثانیا: پس بهتر است بحث محتوایی کنیم. یکی از ادله ای که در مذمت حسن بصری مطرح می کنند مخالفت او با امام علی علیه السلام در جنگ جمل است.
آن هم به استناد روایاتی که علامه مجلسی در عین الحیوة جلد 2 ،ص 460 و در بحار الانوار جلد 42 ،ص 141 می آوردکه می توانید مراجعه کنید.

در حالی که هیچ یک از سه روایت مورد استناد علامه مجلسی سند حتی سند ضعیف ندارد. و در روایتی که در احتجاج آمده و ماخذ علامه مجلسی در عین الحیوة بوده از شخصی به نام ابو یحیی واسطی روایتی در مذمت حسن بصری در رابطه با مخالفت او با امام علی علیه السلام نقل شده است در حالی که در باره ابو یحیی واسطی گفته اند:لم یکن بکل الثبت فی الحدیث .....و انه حدیثه نعرفه تارة و ننکره اخری (1)

وشیخ صدوق ابن بابویه و استاد او محمدبن حسن بن ولید روایات محمد بن احمد بن یحیی از واسطی نام برده ، و برخی دیگر را مورد طعن قرار داده و مصداق تخلیط شمرده اند
و شیخ نجاشی گفته : واسطی از کسانی روایت می کرد که گزارش هایشان سست است و پروا نداشت که از چه کسی اخذ حدیث کند(2)

پی نوشت:
1- طبرسی ،ج1 ،ص404
2- محمد تقی شوشتری ،قاموس الرجال ، ج 9 ، ص 86

من یه فکری دارم چطوره شما بری وسط حوزه علمیه شهرمون بگی هم محدث قمی در کتابش اشتباه کرده و هم کاتبان رجالی ما و هم آیات عظام همچون آیت الله نوری همدانی اشتباه کرده و باهاشون احتجاج کنید. چطوره؟

قدس شریف;320080 نوشت:
من یه فکری دارم چطوره شما بری وسط حوزه علمیه شهرمون بگی هم محدث قمی در کتابش اشتباه کرده و هم کاتبان رجالی ما و هم آیات عظام همچون آیت الله نوری همدانی اشتباه کرده و باهاشون احتجاج کنید. چطوره؟

باسمه تعالی
اولا :طرف بحث بنده، شما هستید

ثانیا :بحث، علمی است شما استدلال خود را بر علیه مطالب بنده بیاورید

شما فرمودید بحار. حقیر میگویم بروید قسمت حسن در کتاب محدث قمی که همه احادیث اثبات شده است. سپس برای احتجاج تشریف آورید.

خجالت داره که چن ساعته برای دفاع از کسی که حتی بقول شما شاید مخالف مولا علی ع باشه تلاش میکنید...

[=B Nazanin][=Times New Roman]1-3- احاديث در ذم حسن بصری از قول امام زین العابدین و امام باقر سلام الله علیهما
[=B Nazanin][=Times New Roman]
[=Times New Roman][=B Nazanin]- [=B Nazanin]در الإحتجاج،‏ روایت شده که: حضرت زین العابدین (سلام الله علیه) بر حسن بصری عبور کردند در حالی که او در سرزمین منا مردم را موعظه می کرد، آن حضرت ایستاده و به او فرمودند: صبر کن تا حالی که در آنی برایت بازگو کنم: آیا در این حال که هستی از وضع میان خود و خدا به آن حد از رضا رسیده ای؛ اگر فردا تو را مرگ دریابد؟ گفت: نه.
[=B Nazanin][=Times New Roman]فرمودند: آیا قصد داری از این حال که هستی خود را به حالی که از آن راضی هستی تحول و انتقال دهی؟ حسن بصری سر به زیر انداخته و پس از مدتی گفت: اگر بگویم راست نگفته ام.
[=B Nazanin][=Times New Roman]... فرمودند: آیا فرد خردمندی را سراغ داری که با این حال از خودش راضی باشد؟ که تو در حالی هستی از وضع میان خود و خدا راضی نبوده و در امید تحول و انتقال به حال دیگر هم صادق نیستی، و امید به پیامبری پس از محمد (صلی الله علیه و آله) هم نداری، و نه سرایی جز در این دنیا که به کار بپردازی، با این حال مردم را موعظه می کنی؟!!
[=B Nazanin][=Times New Roman]راوی گوید: وقتی آن حضرت رفتند حسن بصری گفت: او که بود؟ گفتند: علی بن الحسین (سلام الله علیه) حسن بصری گفت: اینان از خاندان علم و دانش اند!.
[=B Nazanin][=Times New Roman]و پس از آن دیگر مشاهده نشد که حسن بصری مردم را موعظه و نصیحت کند. [=Times New Roman]۱
[=B Nazanin][=Times New Roman]
[=Times New Roman][=B Nazanin]- صاحب طرائق الحقایق (معصوم علیشاه) از کشکول شیخ بهائی نقل می کند که: « روزی امام زین العابدین (سلام الله علیه) به حسن خطاب کرد و فرمودند: ای حسن! کسی که به تو احسان کرده است او را اطاعت کن و اگر او را اطاعت نمی کنی پس معصیت او را نکن و اگر از فرمان او سرپیچی می کنی از روزی او استفاده نکن و اگر معصیت اورا می کنی و از رزق و مأوی و مسکنی که او به تو داده است استفاده می کنی پاسخی برای کارهای خود بیاب .»[=B Nazanin] [=B Nazanin][=Times New Roman]۲
[=B Nazanin][=Times New Roman]از این روایات نیز می توان لحن طعن آمیز امام (سلام الله علیه) را نسبت به حسن بصری به خوبی استنباط کرد.
[=B Nazanin][=Times New Roman]
[=Times New Roman][=B Nazanin]- [=B Nazanin]در الإحتجاج،‏ روایت شده:از عبد الله بن سلیمان که گفت: نزد امام باقر (سلام الله علیه) نشسته بودم که مردی از اهل بصره به نام عثمان أعمی به آن حضرت گفت: حسن بصری معتقد است افرادی که علم را کتمان می کنند بوی گند شکمشان اهل جهنم را می آزاراد. فرمودند: پس مؤمن آل فرعون هلاک شده! حال این که قرآن او را به کتمان علم ستوده! از زمان بعثت نوح (سلام الله علیه) علم پنهان و مکتوم بوده، پس حسن بصری به هر راهی خواهد برود، به خدا سوگند که علم جز در این خاندان یافت نشود.
[=B Nazanin][=Times New Roman]و پیوسته آن امام می فرمودند: بلا و آزمایش مردم بر ما سخت گران است، اگر ایشان را بخوانیم اجابت نمی کنند، و چون ترکشان گوییم جز به ما هدایت نشوند. [=Times New Roman]۳
[=Times New Roman][=B Nazanin]از این روایت نیز می توان نتایج زیر را استنباط کرد:[=B Nazanin]
[=B Nazanin][=Times New Roman]1- سخن حسن بصری طعن بر امام (سلام الله علیه) است .
[=B Nazanin][=Times New Roman]2- امام (سلام الله علیه) از وی علوم الهی را پنهان می کرده اند .
[=B Nazanin][=Times New Roman]3- حسن بصری مطيع امام (سلام الله علیه) نبوده است .
[=Times New Roman][=B Nazanin]4- امام (سلام الله علیه) با سخنانی عتاب آميز او را مورد نکوهش قرار می دهند .[=B Nazanin]
[=Times New Roman]
[=B Nazanin][=Times New Roman]
[=Times New Roman][=B Nazanin]1-4- قدر مسلم سياق جمعی روايات[=B Nazanin]
[=B Nazanin][=Times New Roman]
[=Times New Roman][=B Nazanin]قدر مسلم سیاق جمعی روایات فوق را می توان چنین جمع بندی کرد:[=B Nazanin]
[=B Nazanin][=Times New Roman]1- اگر نگوئيم که حسن بصری با حضرت امير (سلام الله علیه) ميانه خوبی نداشته دست کم مسلم است که از سوی آن حضرت ، تأييدی در مورد او ديده نشده است .[=B Nazanin]
[=B Nazanin][=Times New Roman]2- در مکاتبه او با امام حسن (سلام الله علیه)، مطلبی که دليل بر تأييد حسن باشد ديده نمی شود .
[=B Nazanin][=Times New Roman]3- حسن بصری حضرت سيد الشهداء (سلام الله علیه) را نمی شناخته است .
[=B Nazanin][=Times New Roman]4- حسن بصری راهی غير از راه ائمه (سلام الله علیهم) را می پيموده است . حتی در حد افرادی چون مالک و ابو حنيفه نيز رابطه علمی نداشته است .

[=Times New Roman] [=Times New Roman] [=Times New Roman][1]- احتجاج طبرسی، احمد بن علی طبرسی، ج2، ص134، ح 179.

[2] - طرائق الحقایق، معصوم علیشاه، ج2،ص74.

[=Times New Roman][3][=Times New Roman] - احتجاج طبرسی، ج2، ص185، ح212.

قدس شریف;320087 نوشت:
1-3- احاديث در ذم حسن بصری از قول امام زین العابدین و امام باقر سلام الله علیهما

- در الإحتجاج،‏ روایت شده که: حضرت زین العابدین (سلام الله علیه) بر حسن بصری عبور کردند در حالی که او در سرزمین منا مردم را موعظه می کرد، آن حضرت ایستاده و به او فرمودند: صبر کن تا حالی که در آنی برایت بازگو کنم: آیا در این حال که هستی از وضع میان خود و خدا به آن حد از رضا رسیده ای؛ اگر فردا تو را مرگ دریابد؟ گفت: نه.
فرمودند: آیا قصد داری از این حال که هستی خود را به حالی که از آن راضی هستی تحول و انتقال دهی؟ حسن بصری سر به زیر انداخته و پس از مدتی گفت: اگر بگویم راست نگفته ام.
... فرمودند: آیا فرد خردمندی را سراغ داری که با این حال از خودش راضی باشد؟ که تو در حالی هستی از وضع میان خود و خدا راضی نبوده و در امید تحول و انتقال به حال دیگر هم صادق نیستی، و امید به پیامبری پس از محمد (صلی الله علیه و آله) هم نداری، و نه سرایی جز در این دنیا که به کار بپردازی، با این حال مردم را موعظه می کنی؟!!
راوی گوید: وقتی آن حضرت رفتند حسن بصری گفت: او که بود؟ گفتند: علی بن الحسین (سلام الله علیه) حسن بصری گفت: اینان از خاندان علم و دانش اند!.
و پس از آن دیگر مشاهده نشد که حسن بصری مردم را موعظه و نصیحت کند. ۱

.


باسمه تعالی
کاربر محترم بنده بارها و بارها گفته ام که هیچ کس را جز حضرات معصومین علیه السلام مصون از خطا و اشتباه نمی دانیم حتی مرحوم شیخ صدوق با آن همه عظمتی که دارد متاسفانه قائل به سهوالنبی (ص) شده است و یا مرحوم محدث نوری صاحب مستدرک الوسائل با همه بزرگواری خود قائل به تحریف قرآن گشته است ولی همه اینها دلیل نمیشود که ما کل آثار شیخ صدوق و مرحوم محدث نوری را کنار بگذاریم بلکه آن مواردی را که مطابق با شریعت است را با جان ودل پذیرا هستیم.

در رابطه با حسن بصری ما نمی خواهیم از او دفاع صد در صد کنیم بلکه می خواهیم بحث علمی کنیم و ادله ای که در مذمت او آمده است را مورد بحث قرار می دهیم

با استناد به این روایت هیچ گناهی را نمی توان متوجه حسن بصری دانست و حداکثر چیزی که از آن استنباط می شود راهنمایی و ارشادی است از ناحیه امام به وی که گفتگوی حضرت با وی چنان در وی موثر افتاد که با همه سوابق خود در کار موعظه و اندرز گری و با همه دل بستگی اش به آن برای همیشه با آن وداع کرد و دیگر چه جای ایراد ؟

قدس شریف;320087 نوشت:
1-3- احاديث در ذم حسن بصری از قول امام زین العابدین و امام باقر سلام الله علیهما

- در الإحتجاج،‏ روایت شده:از عبد الله بن سلیمان که گفت: نزد امام باقر (سلام الله علیه) نشسته بودم که مردی از اهل بصره به نام عثمان أعمی به آن حضرت گفت: حسن بصری معتقد است افرادی که علم را کتمان می کنند بوی گند شکمشان اهل جهنم را می آزاراد. فرمودند: پس مؤمن آل فرعون هلاک شده! حال این که قرآن او را به کتمان علم ستوده! از زمان بعثت نوح (سلام الله علیه) علم پنهان و مکتوم بوده، پس حسن بصری به هر راهی خواهد برود، به خدا سوگند که علم جز در این خاندان یافت نشود.
و پیوسته آن امام می فرمودند: بلا و آزمایش مردم بر ما سخت گران است، اگر ایشان را بخوانیم اجابت نمی کنند، و چون ترکشان گوییم جز به ما هدایت نشوند. ۳


باسمه تعالی
اولا:این روایت سند معتبر ندارد حتی خود علامه مجلسی در شرحی که بر کافی نوشته آن را ضعیف شمرده است (1)

ثانیا: برای رد روایت یاد شده کافی است گفته شود احادیث در نکوهش کتمان علم در مجامع روایی شیعه وجود دارد از جمله این حدیث نبوی صلی الله علیه و آله وسلم که علامه مجلسی نیز آن را نقل کرده است :
(هر که خداوند دانشی به او عطا کند و او آن را دانسته و کتمان نماید در روز قیامت خدای عز و جل را در حالی ملاقات کند که دهان بندی از آتش بر دهان او باشد(2)

و هر توجیه ای برای این حدیث بتوان کرد برای سخن حسن بصری هم می توان کرد.بنابراین معقول نیست که امام باقر علیه السلام حسن بصری را به دلیل سخنی هم مضمون با حدیث نبوی تخطئه نماید.
ا
گر هم مقصود ،ضرورت کتمان علم در شرایط خاص از باب تقیه یا مراعات مسائل دیگر است که این نیز مورد انکار حسن بصری نبوده است ، تا به دلیل آن امام وی را تخطئه نماید زیرا حسن بصری در روزگار حجاج گاه تصریح می نمود که به دلیل شرایط موجود منبع علم خود را کتمان می نماید و از او نام نمی برد(3)

پی نوشت:
1-مراة العقول ،ج 1 ،ص 172
2- بحار الانوار ،ج 2،ص 68
3- حصری،حیاة الحسن البصری و مسیرته العلمیه،ص 270

نمیدونم چی واقعا میشه بشماها گف. تقیه بسه بگو کیا حسن بصری ملعونو قبول دارن. تقیه مال شیعه هس نه صوفی. علامه مجلسی علیه الرحمه برای شما تااونجایی علامه هست که فلسفه و عرفان ساختگی شمارو رد کرده

قدس شریف;320106 نوشت:
علامه مجلسی علیه الرحمه برای شما تااونجایی علامه هست که فلسفه و عرفان ساختگی شمارو رد کرده

باسمه تعالی
امان از تهمت های بی موردشما

حالابرفرض که من اتهام زدم شما رد اتهام کن اگه میتونی

کاربر سمیع شما به این اعتقاد دارید که حسن بصری از اکابر تصوفه است؟

قدس شریف;320199 نوشت:
حالابرفرض که من اتهام زدم شما رد اتهام کن اگه میتونی

باسمه تعالی
برای رد اتهامی که به بنده زدید کافی است که فقط به پست هایی که بنده ایجاد کرده ام مروری داشته اشید که هیچ بی احترامی نسبت به علامه مجلسی نداشتم

عرفان های نوظهور مثل حلقه ی کیهانی در حال بی ایمان کردن مومنان ساده لوحی است که به خیال اینکه به خدا می رسند اسیر شیطان می شوند. لطفا با اطلاع رسانی کافی به داد این مردم برسید. برای آشنایی با این عرفان های کاذب و شیطانی به ... زیر مراجعه کنید تا از اسیر شدن خود و آشنایان خود در دام شیطان جلوگیری کنید.

موضوع قفل شده است