سوالی پیرامون عصمت تمام ائمه (علیهم السلام)

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوالی پیرامون عصمت تمام ائمه (علیهم السلام)

ای شیعیان با چه دلیلی می گویید دوازده امام ها معصوم اند؟؟؟؟
مگه حدیث کسا شامل چهار نفر از خانواده علی (رض) نمی شود؟؟؟
پس دلیل شامل کردن دیگران در تطهیر و به فرض عصما چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

surankurd;320103 نوشت:
ای شیعیان با چه دلیلی می گویید دوازده امام معصوم اند؟؟؟؟
مگه حدیث کسا شامل چهار نفر از خانواده علی (رض) نمی شود؟؟؟
پس دلیل شامل کردن دیگران در تطهیر و به فرض عصمت چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

با سلام و تحیت

شما معصومیت همین 5 بزرگوار را قبول کرده اید که از 9 معصوم دیگر میپرسید؟؟

سوال: آیا اهل سنت جواب سلام بلد نیستند

در فرض سوال شما از حدیث کسا استفاده شده است بنده پرسیدم آیا معصومیت همین 5 تن را طبق این حدیث قبول دارید که برویم سراغ بقیه معصومین علیهم السلام یا خیر؟؟

معصومیت رسول الله (ص) آنهم در دریافت و ابلاغ وحی را قبول داریم.
بقیه خیر

surankurd;320574 نوشت:
معصومیت رسول الله (ص) آنهم در دریافت و ابلاغ وحی را قبول داریم.

خیر شما حتی معصومیت در دریافت و ابلاغ وحی را هم قبول ندارید به کتبتان مراجعه کنید

زمانى كه پيك وحى اين آيه را تلاوت نمود شيطان دست به كار شد و بر زبان مبارك پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله‏ وسلم چنين القاء نمود :

« تلك الغرانيق العلى وإنّ شفاعتهنّ لترتجى »

اين سه (لات ، عزّى و منات) مرغان بلند پروازى هستند كه به شفاعت آنها اميد مى‏رود .

فتح البارى، جلد 8 صفحه 333 ومجمع الزوائد، جلد 7 صفحه 115.

[=arial][=arial]


با نام الله


[=arial] کارشناس بحث: استاد کریم

surankurd;320112 نوشت:
اينكه جواب سوال من نبود!!!!!
یه بار دیگه می پرسم واسه معصومیت بقیه سندی دارید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟

سلام علیکم
ما چند دلیل بر عصمت اهل بیت داریم. که علاوه بر حدیث کساء آیه تطهیر ونام بردن اسامی اهل بیت نیز دلیل دیگر ماست.
خداوند متعال در سوره احزاب می فرماید: إنما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا( هماناخداوند اراده کرده است که تمام پلیدیها را از شما اهل بیت دور کند وتطهیرتان می کند تطهیر کردنی.
این آیعه شریفه بر عصمت اهل بیت از تمام یگناهان دلالت می کند وشیعه معتقد است که این اهل بیت علاوه بر اصحاب کساء شامل دیگر ائمه تا امام مهدی(عج) نیز می شود.
دلایل:
1-جوینی از علماء اهل سنت در فرائدالسمطین وقندوزی در ینابیع المودة نقل می کنند که حضرت پیامبر (ص) به امیرالمومنین می فرمایند هر آنچه می گویم بنویس...برای شرکایت....حضرت امیر می پرسند شرکای من چه کسانی هستند؟پیامبر(ص) می فرمایند: امامان ا زفرزندان تو که به برکت وجود آنها امتم از باران بهره مند می شوند واین اویلن آنها است وبا دستش به امام حسن علیه السلام اشاره کرد وسپس امام حسین(ع) وفرمود: امامان از نسل او (امام حسین) هستند. (فرائدالسمطین، ج2، ص259، حدیث527)
2- مجاهد ا زابن عباس نقل می کند از یهودی که به نزد رسول خدا آمده وسوالاتی می پرسد ودر آخ رمی خواهد که جانشینان خود را نام ببرد. که حضرت رسول تک تک اسامی دوازده امام را ذکر می کنند.(جوینی، فرائدالسمطین، ج2، 134؛ قندوزی، ینابیع المودة، ص441)
3-قندوزی بعد نقل این روایات تصریح میکند که اهل تحقیق به این نتیجه رسیده اند که احادیث مربوط به دوازده خلیفه (که در منابع اهل سنت از جمله بخاری ومسلم وجود دارد) از نظر زمانی وشراط تطبیق بر غیر ائمه دوازده گانه اهل بیت وعترت رسول خدا(ص) قابل تطبیق نیست.(ینابیع المودة، ص446)
قندوزی باز در توضیح حدیث کساء می گوید: این حدیث باید بر دوازده امام از اهل بیت رسول خدا سلام الله علیهم تطبیق شود چون آنها عالمترین، برترین، باتقواترین افراد زمان خود بوده اند ووالاترین وبا ارزشترین نسب را داشته اند وگرامی ترین افراد نزد خداوند هستند وعلوم آنها ا زپدرانشان وجدشان با وراثت به آنها رسیده وعلم لدنی است. واهل علم وتحقیق وکشف وتوفیق اهل بیت را چنین می شناسند.
همه اینها که بیانات واحادیث نقل شده خود علماء اهل سنت است دلیل بر عصمت همه چهارده معصوم می باشد چون با دلایل فوق ثابت می شود که آنها از اهل بیت هستند.

[=arial narrow]

علی مع الحق;320591 نوشت:
خیر شما حتی معصومیت در دریافت و ابلاغ وحی را هم قبول ندارید به کتبتان مراجعه کنید

زمانى كه پيك وحى اين آيه را تلاوت نمود شيطان دست به كار شد و بر زبان مبارك پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله‏ وسلم چنين القاء نمود :

« تلك الغرانيق العلى وإنّ شفاعتهنّ لترتجى »

اين سه (لات ، عزّى و منات) مرغان بلند پروازى هستند كه به شفاعت آنها اميد مى‏رود .


سلام علیکم
البته علماء اهل سنت عصمت رسولخدا(ص) را در ادریافت وابلاغ وحی قبول دارند ولی متاسفانه در منباع دست اول روایی آنها مواردی پیدا می شود که با این عصمت در دریافت وابلاغ هم درست در نمی آید هرچند توجیهاتی برا یآن ذکر کرده اند که در مورد همین قضیه غرانیق بنده مواردی را ذکر می کنم.
ماجرا به این شکل است:
رسول خدا (ص) روزی در نزد مشرکان نشسته بود آرزو می کند خداوند چیزی نازل کند که او ومشرکان را به هم نزدیک کند واز تنش موجود میان آنها بکاهد ودوست داشت چیزی نازل شود که بخشی از اموری که باعث دشمنی وعداوت بین آنها شده است را از بین ببرد.
در این هنگام این آیات بر رسول خدا(ص)نازل می شود: وَالنَّجمِ إذا هَوی مَا ضَلَّ صَاحِبُکُم وَمَا غَوی تا آیه 19و 20 سوره نجم که خداوند می فرماید: أفَرَأیتُمُ اللّاتَ والعزِّی ومَناةَ الثّالِثَةِ الأُخری[1]( به من خبر دهید از لات وعزی ومنات آن سومین دیگر)
در این هنگام شیطان کلمات دیگری را بر زبان رسول خدا راند که ایشان آنها را از درون آرزو می کرد که عبارت بودند از تِلکَ الغَرانیقُ العُلی وإنَّ شَفاعَتُهُنَّ لَتُرتَجی ودر بعضی روایات لترتضی آمده است (اینها بتهایی هستند که همانا شفاعت آنها مورد امید است ویا مورد مورد رضایت است)
با شنيدن اين أيات مشركان خوشحال شدند ومومنان پيامبر خود را تصدیق کردند ووقتی سوره به پایان رسید وبه آیه سجده رسید رسول خدا(ص)سجده کردند وبه دنبال ایشان مومنان به خاطر سجده پیامبر وتصدیق ایشان سجده کردند ومشرکان نیز به خاطر یاد کردن بتهایشان در قرآن به خوبی سجده کردند وکسی در مسجئ نماند مگر اینکه سجده کرد وولید بن مغیره که پیرمرد بود وقادر بر سجده نبود مقداری خاک برداشت وبر پیشانی خود گذاشت. وبعد همه از مسجد خارج شدند ومشرکان از این اتفاق وبیان بتها به حسن وخوبی خوشحال بودند واین آیات را تکرار می کردند واین خبر به مسلمانان در حبشه که از دست مشرکان به آنجا پناه برده بودند رسید که همه مردم مکه مسلمانان شده اند وعده ای عازم مکه شدند.
بعد از این ماجرا جبرئیل بر پیامبر نازل شد وگفت: چه کردی ای محمد؟! آیاتی خواندی که خداوند بر تو نازل نکرده بود وشیطان بر تو القاء کرده بود واین مساله موجب حزن وناراحتی شدید رسول خدا (ص)گردید. وخداوند برای دلداری او این آیه را نازل کرد: وما أرسَلنا مِن قَبلِکَ مِن رَسُولٍ ولامِن نَبیٍّ إلّا إذا تَمَنّی أَلقَی الشَیطانُ فی أُمنِیَّتِهِ فَیَنسَخُ اللهُ ما یُلقِی الشَّیطانُ ثُمَّ یُحکِمُ اللهُ ایاتِهِ واللهُ عَلِیمٌ حَکِیم.
وما هيچ پيامبر وفرستاده ای را قبل از تو نفرستادیم مگر اینکه هرگاه آرزو می کرد وطرحی برای پیشبرد اهداف الهی خود می ریخت شیطان القائاتی در آن می کرد پس خدا القائات شیطان را از میان می برد.
خداوند با نازل کردن این آیه حزن وغم وخوف پیامبر را از میان برد.واین آیه را که بتها شفاعت می کنند نسخ کرد و مشرکان وقتی شنیدند آیات مربوط به بتهای آنها برداشته شده است گفتند: محمد از ذکر مقام ومنزلت خداوندگان شما در نزد خداوند پشیمان شد وآنها را تغییر داد، وبه دشمنی سابق برگشتند وکسانی که از حبشه با شنیدن اسلام اهل مکه برگشته وبه آنجا نزدیک شده بودند فهمیدند آنچه در مورد اسلام اهل مکه گفته شده بود درست نبوده است وکسانی که وارد شدند یا در پناه یکی از بزرگان مکه ویا با ترس وارد شدند.
این ماجرای غرانیق بود که طبری در تاریخ وتفسیر خود آنرا ازمحمد بن کعب قرظی نقل کرده است. البته در تفسیر خود این مضمون را با کمی تغییر در عبارات از ابوالعالیه، ضحاک، وابن عباس نیز نقل کرده است.
[=arial narrow](تاریخ طبری، ج2، ص338؛ تفسیر طبری، ج17، ص131-134؛ تفسیر این ابی حاتم، ج8، ص2500-2503، الدرالمنثور، ج4،ص366-368)
البته قرطبی بعد از نقل این قضیه از پدر خود وبرخی علماء دیگر نقل می کند که چون پیامبر معصوم در تبلیغ است پس القاء شیطان بر او غلط است، ودر واقع همزمان با نزول آیات بر رسولخدا(ص) شیطان نیز آیات را بر مشرکان می خواندوآنها فکر کردند خود حضرت می خواند.(تفسیر قرطبی، ج13، ص81)
فخررازی قائل است مفسران محقق چنین نظری ندارند لذا این داستان ساختگی است.(مفاتیح الغیب، ج23، ص227)
خلاصه کلام برخی از علماء ومفسران اهل سنت این ماجرا را که نشان می دهد هنگام نزول وحی شیطان بر پیامبر تاثیر گذاشته والقائاتی انجام می دهد پذیرفته اند مانند زمخشری، ابن ابی حاتم وسیوطی احادیث را نقل کرده ورد نکرده اند وقرطبی هم که توجیه کرده وفخررازی وابن کثیر هم رد کرده اند.
وقتی ما عصمت رسول خدا (ص) محدود کنیم وزمینه را بر القائات شیطانی فراهم کنیم کم کم این القائات به سمت وحی هم کشیده می شود ومفسر ومورخی مثل طبری که مورد اعتماد ابن تیمیه هم هست ابن احادیث ساختگی را نقل می کند. چون در اصل جایگاه عظیم ورفیعی که قرآن برا آن حضرت قرار داده واو را خلق عظیم(قلم/4)، اسوه نیکو(احزاب/21) وطبق آیه تطهیر مبرای از همه بدیها شمرده است واین طهارت وعصمت را هم مقید به ابلاغ وحی ودریافت آن نکرده است ودر آیه ولایت و اولی الامر دستور به پیروی بی چون چرا بدون هیچ محدودیتی از ایشان داده است که همه اینها عصمت در همه امور را برای حضرت اثبات می کند اگر بخواهیم بر اساس قرآن سخن بگوییم.

موضوع قفل شده است