توانايي هاي خود را بشناسيم (به يك سوال پاسخ دهيد)

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
توانايي هاي خود را بشناسيم (به يك سوال پاسخ دهيد)

نمي دونم تا حالا به اين سوال فكر كردين كه تو اين چند سالي كه از خدا عمر گرفتم چه موفقيت هايي بوده كه مي تونستم به اونها دست پيدا كنم اما نشده؟ مثلا ميگم تو زمينه خطاطي استعداد داشتم اما چون دنبالش نرفتم خطم در حد متوسط باقي مونده به نظرم با پاسخ به اين سوال ميتونيم يه مقداري با توانايي هاي خودمون آشنا بشيم شايد تو آينده كمكون كنه از كارشناساي محترم بخش مشاوره ميخوام در اين زمينه كمكون كنن

سلام ممنون بحث خوبی هست:roz:
1)در ورزش که ادامه ندادم 10 سال کار کردم رشته ها ی رزمی را:Rose:
2)برنامه نویسی کامپیوتر و انیمیشن سازی که ادامه ندادم:Rose:
3)تواشی بود که ادامه ندادم:Rose:
بخشیش بود محمد جان

hamed-dj;14536 نوشت:
سلام ممنون بحث خوبی هست 1)در ورزش که ادامه ندادم 10 سال کار کردم رشته ها ی رزمی را 2)برنامه نویسی کامپیوتر و انیمیشن سازی که ادامه ندادم 3)تواشی بود که ادامه ندادم بخشیش بود محمد جان

انشاء الله كه بتوني ادامه بدي و موفق باشي من نظر نميدم تا كارشناساي محترم مشاوره لطف كنن وتاپيك رو منور كنن

محمد;14541 نوشت:
انشاء الله كه بتوني ادامه بدي و موفق باشي من نظر نميدم تا كارشناساي محترم مشاوره لطف كنن وتاپيك رو منور كنن

ممنون محمد جان شما هم همینطور
راستی من تو خوشنویسی اصلا استعداد ندارم :ghash:یه بار کلاس رفتم استاده انداختم بیرون

اگه تلاش کنی حتما موفق می شی مخصوصا وقتی که با دعای زیاد پیروزی در یک کار را از خدا بخوای

باعرض سلام و خسته نباشید خدمت عزیزان معمولا انسان هایی که ضریب هوشی متوسط به بالا داشته و به صورت عادی مسیر رشد شخصیت خود را طی کرده باشند تواناییی ها واستعدادهای زیادی می توانند داشته باشند که هر کدام را که بخواهند می توانند ادامه بدهند و موفق شوند اما خیلی ها را ما مشاهده می کنیم که به محض ورود احساس علاقه مندی نسبت به یک مهارت و یا یک فن و... برای یادگیری هزینه هایی را صرف کرده و کلاسهایی را هم برای رفتن انتخاب می کنند در اول کار بسیار پر انرژی بوده و لی به خاطر بعضی از شرایط موفق نمی شوند آن را ادامه بدهند و بعد خود را سرزنش می کنند و برچسب بی عرضه به خود می زنند که باعث کاهش اعتماد به نفس ، کاهش خود ارزشمندی و احترام به خود می شود و در نهایت افسرده می شوند بنابراین قبل از شروع یک کار باید به سوالات زیر پاسخ بدهیم :
1- آیا وضعیت زندگی و مسولیت های من طوری هست که اجازه شرکت در کلاس و یا فراگیری یک فن و مهارت و یا شروع به انجام یک کار جدید کنم
2- آیا از مزایا و مضرات این کار یا حرفه و... مطلعم
البته نکات زیرا هم باید در شروع یک کار یا حرفه یا ... رعایت شود:
1- حد اقل یک هفته با خودمان فکر کنید و عجله و شتاب زده عمل نکنیم.
2- با افراد با تجربه در مورد فن مورد علاقه خود مشورت کرده و از امتیازات و مضرات آن باخبر شویم
3- ضررها و امتیازات کار جدید ر ا نمره گزاری کنیم
4- شرایط خود را در نظر بگیریم و در صورت لطمه به کار ها و مسولیت های اساسی از علاقه خود صرف نظر کنیم
5- انتظار صد در صد موفقیت را در حرفه مربوطه نداشته باشیم زیرا ما تمام شرایط را نمی توانیم کنترل کنیم و اگر انتظار بالای داشته باشیم در صورت عدم موفقیت با خود سرزنشی و سرکوفت به خود مواجه شده و افسرده می شویم.
6- سعی کنیم موفقیت های کوچک هنگام شروع کار را نادیده نگیریم و به خود پاداش بدهیم و با صبر و حوصله پیش برویم .
8- حال که تصمیم خود را گرفته ایم باید با افکار منفی مقابله کنیم و به افکار وسوسه انگیز برای کنار گذاشتن و رفتن سراغ کار دیگر مبارزه کنیم .
9- اهدافی را برای کار خود در نظر بگیریم و هر روز این اهداف را برای خود یادآوری کنیم

1 . نقاشی و طراحیم تو دوران مدرسه خیلی خوب بود و همیشه وقتی برای معلم جدید اولین بار کارمو میبردم باورش نمیشد خودم طراحی کرده باشم و ازم میخواست جلوش یه بار دیگه همون طرح را بکشم، انقدر که زیبا و دقیق کار میکردم ولی متاسفانه زمینه اش فراهم نشد که ادامه اش بدم. بیشتر هم به تفکرات پدرم برمیگشت که به هنر هیچ بهایی نمیداد.

2 . همیشه دوست داشتم یه قاری برجسته بشم چون استعدادش را داشتم ، ولی حتی یک دار القرآن درست و حسابی تو شهرمون پیدا نمیشد که استادی داشته باشه صوت و لحن کار کنه باهام. حتی الانم که بزرگ شدم ولی دنبالشو گرفتم دو تا مقام رو یاد گرفتم. خیلی خوب هم پیش میرفتم استادم واقعا از کارم راضی بود ولی متاسفانه استادم ناراحتی حنجره گرفت و کلاس تعطیل شد و کار نیمه تمام موند.

3 . مخ ریاضی بودم. دوره دبیرستان نمره ریاضیم کمتر از نوزده نمیشد. سوم دبیرستان ریاضی 3 شدم بیست. حتی ریاضی درس میدادم . ولی چون تست زنیم خوب نبود در کنکور موفق نشدم و تغییر رشته دادم برای کنکور انسانی و سر از رشته ی ادبیات عرب در اوردم. هر چند از این رشته هم راضی هستم و خوشحالم که چشمم به آیات قرآن نورانی میشه. ولی واقعا تاسف میخورم که استعدادم در زمینه رشته ریاضی کور شد و ریاضی رو کنار گذاشتم.

و خیلی چیزای دیگه ... به قول جناب hamed-dj بخشیش بود.

ممنون جناب محمد ؛ واقعا به نکته خوبی اشاره کردین.
راستش همیشه دغدغه من استعدادهای بالقوه ای هست که در وجودم بوده اما اجازه بروز و ظهور به اونها ندادم.
اونقدر درگیر زندگی و کار شدیم که فراموش کردیم؛ گاهی به خودمون و ویژگیها و توانائیهامون فکر کنیم.
یکی از دعاهای همیشگی من این بوده که خدایا من را تا سرحد توانائیها و استعدادهایم پیش ببر.
چرا که خداوند در ازای هر نعمتی که به انسان عطا کرده ، در اون دنیا ما را مورد سوال قرار می دهد ، چه خوب میشه که وقت سوال ما هم حرفی برای گفتن داشته باشیم.
ببخشید این حرفها فقط درد دل بود و بس ، هنوز فرصت نکردم به این موضوع از دید روانشناسی فکر کنم و جواب بدم.
ولی در اولین فرصت این مساله مهم را مورد بررسی قرار می دهیم .
باز هم تشکر از بابت این تاپیک مفید :Gol:

با سلام و تشکر از همۀ دوستان

این هم توصیه و نسخه ای از برادر بزرگ تر شما:

در اکثر موارد اینطور نیست که آدم ها توانائی ها و استعدادهایشان را نشناسند بلکه معمولاً می شناسند نه یک استعداد و توانائی بلکه چندین قسم از توانائی و استعدادهای مختلف.

مشکل، عدم شناخت توانائی نیست بلکه عدم تمرکز روی یک یا حداکثر دو توانائی برای برنامه ریزی، هدف گذاری، تعیین خط مشی و چشم انداز و حرکت در مسیر انتخاب شده در جهت رسیدن به قله های موفقیت است.

معمولاً شاخه به شاخه شدن در انواع و اقسام استعدادهای خدادادی با ضریب های متفاوت موجب می شود که انسان، فرصت های بسیاری را از کف بدهد و زمان بسیاری را تلف کند. و در نتیجه در هیچیک از استعدادها و توانائی های خویش، به نقطۀ مطلوب، دست نخواهد یافت.

در حالیکه با انتخاب یک استعداد و نهایتاً دو استعداد و تمرکز روی آنها قادر است از همۀ فرصت ها و زمان دراختیار و نیز قدرت و پتانسیل وجودی اش در جهت رسیدن به قله های موفقیت بهره بگیرد.

در یک جمله: "عدم تمرکز و شاخه به شاخه شدن قاتل خون آشام استعدادها، توانائی ها و فرصت ها است."

موفق باشید ...:Gol:

موضوع قفل شده است