جمع بندی چطوری به خانوادم بگم اون کسی که دوستم داره می خواد بیاد خواستگاریم؟

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چطوری به خانوادم بگم اون کسی که دوستم داره می خواد بیاد خواستگاریم؟

اول سلام به همگی
یه مشکل خیلی بزرگ دارکه نمیدونم چطوری حلش کنم.
اومدم به این سایت شاید چند نفر بتونن یه راه حل جلوی پام بذارن!!!
بذارید اول ماجرای زندگیم رو براتون بگم بعدش سوالم رو بپرسم.
من توی یه خانواده ی کاملا مذهبی بزرگ شدم. خودم هم آدم مذهبیی هستم . در حال حاظر دانشجوی یکی از شهرهای ور از محل سکونتم دانشجو هستم.
چند سال پیش از طریق اینترنتمتاسفانه دور ازچشم خانواده با آقا پسری آشنا شدم و به هم علاقه مند شدیم.(همینجا بگم که خودم میدونم کارم درست نبوده. اما ماجرای این آشنایی خیلی مفصله)
اما محل سکونت ایشون شهر دیگه ای است.
دو سال پیش به اصرار همون آقا برای خاستگاری تماس گرفتن ولی مادر بنده قبول نکردن که بیان چون میگفتن اون آقا شرایط ازدواج نداره ومن هم همینطور.

[="RoyalBlue"]حالا دوباره اونا می خوان بیان خواستگاری، اما من نمیدونم چطور به خانوادم بگم که اون کسی که بار اول اومده دوباره می خوادبیاد و همن کسیه که من دوسش دارم.[/]:Ghamgin:
به هیچ عنوان هم نمیتونم راستشو بگم. چون 1- اعتمادی که بهم داشتن از بین میره
2-آبروم توی فامیل میره
3-دید خانوادم نسبت به اون آقا بد میشه و میترسم تحقیق نکرده پیش داوری کنن

خواهش میکنم نصیحت نکنید
من خودم میدونم کارم در ابتدای امر اشتباه بوده:Ghamgin::Esteghfar: و نمیتونم هم الان بعد 4-5 سال رابطم رو بهم بزنم.:hey:یه راه میخوام که بتونم بگم و از این استرس و سردرگمی خلاص بشم:help::Motehayer::geryeh:


با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: امیدوار


barane;341438 نوشت:

بسمه‌تعالي
با عرض سلام و تحيت
- در ابتدا يادآور مي‌شوم كه آسيبهاي احتمالي ازدواجهاي بعد از دوستي را به خاطر داشته باشيد.
- به دلايل مور د اشاره و...، لازم نيست موضوع ارتباط با اين فرد را، با خانواده در ميان بگذاريد، اما لازم است مقدمات تحقيقي جامع از سوي خانواده نسبت به ايشان فراهم گردد.
- لازم نيست شما خود را مطلع از موضوع خواستگاري جلوه دهيد
- خواستگاري مجدد ايشان هزينه چنداني ندارد. لذا ضروري است ازدواج از مسير خواستگاري رسمي ايشان عبور كند. در اين اثناء اگر براي خواستگاري با مخالفت خانواده شما مواجه شدند، مناسب است حضرتعالي با رعايت آرامش، به مادر و خانواده متذكر شويد كه خواستگاري و همچنين آشنايي بيشتر با ايشان و خانواده شان، ضرري ندارد!
به اين منظور لازم است يا با گفتگوي مستقيم و يا از طريق يك واسطه ( خواهر، خاله و...بدون اينكه از ارتباط صحبتي به ميان آوريد) خانواده را متقاعد كنيد كه نفس خواستگاري مشكلي ايجاد نمي‌كند و نهايتا اگر شرايط و ... مناسب نبود نمي‌پذيريم.

در پناه خداي متعال موفق باشيد.

[="Black"]

برو خونه بگو مامان میخواد برام خواستگار بیاد.
مامان شما میگه :کی هست؟
بگو غریبه است.
مامان:تو رو از کجا دیده؟
شما:تو خیابون منو دیدن ازم خوششون اومد شماره ازم گرفتن.
منتظر باش همین امروز و فردا زنگ میزنن.

کاری داشت؟به همین سادگی!
سخت نگیر خواهر.

[/]

سلام

ظاهرا شما تصمیم خودتون گرفتید، و مشکلی با ازدواج با اون آقا ندارید و ایشون رو پسندیدید...
پس به نظر من، راه حل درست اینه که از سیر تا پیاز ماجرا رو فعلا فقط برای مادرتون تعریف کنید... با صداقت تمام، هر اتفاقی که افتاده رو تعریف کنید... مادرها راز دار هستند و هرگز هم بی دلیل بهتون بدبین نمیشن، مطمئن باشید.
بعدش میتونید با راهنمایی مادرتون، بهترین تصمیم رو بگیرید...
به نظر من وجود یک واسطه ممکنه کار رو خراب کنه، دل رو به دریا بزنید و کل ماجرا رو برای مادرتون تعریف کنید.
در ضمن نیازی نیست که فامیل شما، کل این ماجرا رو بدونن... مهم شمایید و خانواده هاتون. چرا باید فامیل بدونه؟ هرچی فامیل کمتر بدونه، بهتره :Cheshmak:

اميدوار;342218 نوشت:
بسمه‌تعالي
با عرض سلام و تحيت
- در ابتدا يادآور مي‌شوم كه آسيبهاي احتمالي ازدواجهاي بعد از دوستي را به خاطر داشته باشيد.
- به دلايل مور د اشاره و...، لازم نيست موضوع ارتباط با اين فرد را، با خانواده در ميان بگذاريد، اما لازم است مقدمات تحقيقي جامع از سوي خانواده نسبت به ايشان فراهم گردد.
- لازم نيست شما خود را مطلع از موضوع خواستگاري جلوه دهيد
- خواستگاري مجدد ايشان هزينه چنداني ندارد. لذا ضروري است ازدواج از مسير خواستگاري رسمي ايشان عبور كند. در اين اثناء اگر براي خواستگاري با مخالفت خانواده شما مواجه شدند، مناسب است حضرتعالي با رعايت آرامش، به مادر و خانواده متذكر شويد كه خواستگاري و همچنين آشنايي بيشتر با ايشان و خانواده شان، ضرري ندارد!
به اين منظور لازم است يا با گفتگوي مستقيم و يا از طريق يك واسطه ( خواهر، خاله و...بدون اينكه از ارتباط صحبتي به ميان آوريد) خانواده را متقاعد كنيد كه نفس خواستگاري مشكلي ايجاد نمي‌كند و نهايتا اگر شرايط و ... مناسب نبود نمي‌پذيريم.

در پناه خداي متعال موفق باشيد.

ممنون از پاسختون
به دلیل اینکه خودم هم از عواقبازدواج های به اینصورت میترسم، می خوام خانوادم بدون اینکه بدونن من به ایشون علاقه مندم تمام تحقیقات لازم رو بجا بیارن.
تا خدایی نکرده اگر مشکلی دیدن بتونن بهم بگن چون می ترسم من فقط از ایشون خوبی دیده باشم. هرچند خیلی از مسائل را در مورد ایشون سبک سنگین کرده ام اما منکر علاقه ام نمی تونم بشم.
دیگه اینکه به نظر شما عجیب نیست یه خاستگار که یک بار تماس گرفته و شدیدا جواب رد شنیده و پسر و دختر هم ،همدیگه رو نه دیدن نه با هم حرف زدن، دوباره پافشاری کنه برای خاستگاری؟
یه مساله ی دیگه اینه که بگن کی ما رو به اونا معرفی کرده؟
شاید این مسائل چندان مهم به نظر نیان اما برای خانواده ی من مهم اند. چون به تازگی روال خاستگاری خواهرم که به ازدواج انجامید را از نزدیک شاهد بودم .

دوستدار علی;342287 نوشت:
[="black"]
برو خونه بگو مامان میخواد برام خواستگار بیاد.
مامان شما میگه :کی هست؟
بگو غریبه است.
مامان:تو رو از کجا دیده؟
شما:تو خیابون منو دیدن ازم خوششون اومد شماره ازم گرفتن.
منتظر باش همین امروز و فردا زنگ میزنن.

کاری داشت؟به همین سادگی!
سخت نگیر خواهر.

[/]

آخه نمیشه اونا یه بار اومدن خاستگاری
در ضمنتواین دوره زمونه کی تو خیابون خاستگار قبول میکنه؟!!!

barane;342379 نوشت:
آخه نمیشه اونا یه بار اومدن خاستگاری
در ضمنتواین دوره زمونه کی تو خیابون خاستگار قبول میکنه؟!!!

دوست من!الانم خیلی خوشبخته

[="Black"]

هیچ چیزی مثل صداقت مشکل شمارو حل نمیکنه.
[/]

دوستدار علی;342440 نوشت:
[="black"]
هیچ چیزی مثل صداقت مشکل شمارو حل نمیکنه.
[/]

صداقت اگه آبروتو ببره و تمام اعتمادی که توی 23سال بهت داشتن رواز بین ببره ،بازم بهترین راهه؟
من الانم نمی خوام دروغ بگم
میخوام کل ماجرا روبراشون نگم

[="Black"]

barane;342461 نوشت:
صداقت اگه آبروتو ببره و تمام اعتمادی که توی 23سال بهت داشتن رواز بین ببره ،بازم بهترین راهه؟
من الانم نمی خوام دروغ بگم
میخوام کل ماجرا روبراشون نگم

قطعا بدترین راه نیست...یه کار دیگه هم میتونی کنی،با یکی از فامیلاتون که باهاش راحتی موضوع رو در میان بذار و اونو واسطه قرار بده.فکر خوبیه ها ... روش فکرکن.[/]

barane;342461 نوشت:
صداقت اگه آبروتو ببره و تمام اعتمادی که توی 23سال بهت داشتن رواز بین ببره ،بازم بهترین راهه؟
من الانم نمی خوام دروغ بگم
میخوام کل ماجرا روبراشون نگم

سلام

اینکه از زبون خودتون بشنوند بهتره تا اینکه چند روز دیگه،چند ماهه دیگه ، یکسال دیگه یا .... از زبون فرد دیگه ای بشنوند. اونم با چند تا حرف اضافه و تهمت بیجا و ... .
جلوی ضرر رو از هرجا بگیرید منفعته...
اگه حتی کل ماجرا رو نگید، مجبور میشید بعضی جاهاشو دروغ بگید، بازم یه دروغ دیگه برای اثبات دروغ قبلی و همین طور تا آخر... و بعدشم نگرانی از اینکه مبادا یه روزی لو برید، نکنه متوجه بشن مقداری از حقیقت رو شما کتمان کردید و ... .

هیچکس مثل خانواده ی خودتون نمیشه.دلسوزتون هستند و خیرتون رو میخوان و شما رو دوست دارند. نه از حرفتون سوءاستفاده میکنن و نه آبروی شما رو میبرند! چون آبروی شما آبروی کل خانواده هست. و مسلما بهترین راه رو انتخاب میکنند.
به این فکر کنید که حتی ممکنه همین آقایی که شما میفرمایید، به هر دلیلی چند صباح دیگه تصمیم بگیره، این راز رو فاش کنه. و به گوش دیگران برسونه، میدونید اونوقت چی میشه؟
اونوقته که دیگه نه احترامی در خانواده دارید و نه ارزشی. دیگه حتی ممکنه حرفتون رو هم باور نکند.

باور کنید بهترین راه گفتن همه ی ماجرا اونم با صداقت کامل هست... حداقل با یکی از اعضای خانواده تون که بیشتر بهش اعتماد دارید در میون بذارید...

خب با توجه به وابستگی شما
یا شاید احترام شما به خانواده
خواستگار باید به معیار و ملاک های خانواده شما نزدیک بشه ...
اگر خواستگار باشه حتما تلاش میکنه

اگر نه نباید اصرار کنید ...

سوال:

barane;341438 نوشت:
اول سلام به همگی
یه مشکل خیلی بزرگ دارکه نمیدونم چطوری حلش کنم.
اومدم به این سایت شاید چند نفر بتونن یه راه حل جلوی پام بذارن!!!
بذارید اول ماجرای زندگیم رو براتون بگم بعدش سوالم رو بپرسم.
من توی یه خانواده ی کاملا مذهبی بزرگ شدم. خودم هم آدم مذهبیی هستم . در حال حاظر دانشجوی یکی از شهرهای ور از محل سکونتم دانشجو هستم.
چند سال پیش از طریق اینترنتمتاسفانه دور ازچشم خانواده با آقا پسری آشنا شدم و به هم علاقه مند شدیم.(همینجا بگم که خودم میدونم کارم درست نبوده. اما ماجرای این آشنایی خیلی مفصله)
اما محل سکونت ایشون شهر دیگه ای است.
دو سال پیش به اصرار همون آقا برای خاستگاری تماس گرفتن ولی مادر بنده قبول نکردن که بیان چون میگفتن اون آقا شرایط ازدواج نداره ومن هم همینطور.

حالا دوباره اونا می خوان بیان خواستگاری، اما من نمیدونم چطور به خانوادم بگم که اون کسی که بار اول اومده دوباره می خوادبیاد و همن کسیه که من دوسش دارم.:Ghamgin:
به هیچ عنوان هم نمیتونم راستشو بگم. چون 1- اعتمادی که بهم داشتن از بین میره
2-آبروم توی فامیل میره
3-دید خانوادم نسبت به اون آقا بد میشه و میترسم تحقیق نکرده پیش داوری کنن


پاسخ:
بسمه‌تعالي
با عرض سلام و تحيت
- به دلايل مور د اشاره و...، لازم نيست موضوع ارتباط با اين فرد را، با خانواده در ميان بگذاريد، اما لازم است مقدمات تحقيقي جامع از سوي خانواده نسبت به ايشان فراهم گردد.
- خواستگاري مجدد ايشان هزينه ای ندارد. لذا ضروري است ازدواج از مسير خواستگاري رسمي ايشان عبور كند. با توجه به اینکه قبلا نیز خواستگاری صورت گرفته به گونه ای رفتار کنید که خواستگاری مجدد از طریق همان واسطه قبلی و یا روش قبلی و بدون اطلاع شما صورت می گیرد.
- اگر براي خواستگاري با مخالفت خانواده شما مواجه شدند، مناسب است حضرتعالي با رعايت آرامش، به مادر و خانواده متذكر شويد كه خواستگاري و همچنين آشنايي بيشتر با ايشان و خانواده شان، ضرري ندارد!
نهایتا اگر این امور به سرانجام نرسید می توانید خیلی سربسته (بدون اشاره به روابط قبلی و تنها در حد علاقه ای جدید) موضوع را با مادر مطرح کنید
در پناه خداي متعال موفق باشيد.

سایت انجمن گفتگوی دینی/ انجمن مشاوره/ کارشناس: امیدوار/95.1.27

موضوع قفل شده است