آیا تخلف از اوامر و دستورات حکومتی هم! عقاب اخروی دارد!؟

تب‌های اولیه

32 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا تخلف از اوامر و دستورات حکومتی هم! عقاب اخروی دارد!؟

تخلف از اوامر و دستورات حکومتی هم!عقاب اخروی دارد!؟
در این شکی نیست که احکامی که از سوی خدا صادر شده است اگر مورد تخلف قرار گیرد!عقاب اخروی دارد!:Narahat az:
درنظام اسلامی آیا تخلف ازدستورات وقوانینی که بر مبنی رعایت نظم ویا هر علت دیگری تصویب شده است؛ نیز عقاب اخروی هم دارد؟:Gig:
مثلا فردی با هر حیله ایی از دادن مالیات طفره رفته! یا تخلفات راهنمایی ورانندگی !هر تخلفی که به طرفیت شخص حقیقی نباشد!
مبنای این سوال این است که اصلا رعایت این دستورات واجب شرعی است؟:ok:

سلام

فکر کنم بله باشه جوابتون

اما منم یک سوال دارم

واقعا ما باید تمام اوامر را اطاعت کنیم؟!!!

اگر ظلم بشود، عذاب در پی دارد.

mkk1369;126713 نوشت:
واقعا ما باید تمام اوامر را اطاعت کنیم؟!!!

سلام
اگر اوامر واقعا ثابت بشه كه از طرف خداست,خوب ظهور امر در وجوب است و بايد اطاعت كنيم.
البته من نفهميدم منظور شما فلسفه و علت اتيان واجبات است يا چيز ديگري؟

سلام
aminj;126729 نوشت:
اگر ظلم بشود، عذاب در پی دارد.

خوب ما هم مي خواهيم بفهميم اينجا ظلمي واقع مي شود يا خير؟
من گفتم كه اگر شخص حقيقي مثل من و شما از فعل ما آسيب ببينند در اون شكي نيست كه بايد جبران ضرر كرده و رضايت او را كسب كنيم.
بحث در خصوص دستورات و بعض قوانين است كه جنبه عمومي و حكومتي دارد, مثل قوانين راهنمايي رانددگي..من از چراغ قرمز رد مي شم...سبقت غير مجاز مي گيرم...ماليات رو نمي دم...و خلاصه همه تخلفات از قانون...
اين ها هم عقاب اخروي داردند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ashkan62;126993 نوشت:
خوب ما هم مي خواهيم بفهميم اينجا ظلمي واقع مي شود يا خير؟ من گفتم كه اگر شخص حقيقي مثل من و شما از فعل ما آسيب ببينند در اون شكي نيست كه بايد جبران ضرر كرده و رضايت او را كسب كنيم. بحث در خصوص دستورات و بعض قوانين است كه جنبه عمومي و حكومتي دارد, مثل قوانين راهنمايي رانددگي..من از چراغ قرمز رد مي شم...سبقت غير مجاز مي گيرم...ماليات رو نمي دم...و خلاصه همه تخلفات از قانون... اين ها هم عقاب اخروي داردند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

به نام خدا
سلام

عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی که حتما مساله دار است. مالیات هم اگر زیاد باشد و نامتناسب، بنده نمی دانم. مالیات متناسب را حتما باید داد، و الا ظلم شده است.
ولی به طور کلی: در قیامت انسانها دسته بندی می شوند. مثلا دسته موذنین، دانشمندان، مطربها و .... یا در حالت دیگر دسته مقربین، اصحاب راست و اصحاب چپ. شما با داشتن عمل "عدم رعایت قوانین رانندگی" در پرونده خود اگر در دسته چپ قرار بگیرید، باید منتظر عواقب آن باشید. در دسته چپ به طور کلی با شما بد برخورد می شود و برای تک تک اعمالتان گیر هستید ("کل نفس بما کسبت رهینه الا اصحاب الیمین"). اگر با شهادت یا هر چیز دیگری (به نظر من مودت ذی القربی پیامبر در دست راستی کردن ما خیلی مهم است) که شما را دست راستی کند دست راستی شوید، طرز برخورد با اعمالتان فرق می کند. مثلا ممکن است در این حالت خود خدا با شما صحبت کرده و آگاهتان کند، این در حالی است که خدا ممکن است اصلا با یک دست چپی حرف هم نزند و او را پاک نکند.

aminj;127041 نوشت:
عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی که حتما مساله دار است. مالیات هم اگر زیاد باشد و نامتناسب، بنده نمی دانم. مالیات متناسب را حتما باید داد، و الا ظلم شده است.

سلام
برادر عزیز
دلیلی هم دارید بر این حرفتان؟
بله بلحاظ اخلاقی رعایت نظم خوبه!ولی اگه کسی رعایت نکرد عقاب اخروی دارد!رو شما از کجا ثابت می کنید؟
خدا ان شاءالله ما را از مقربانی قرار دهد که حورالعین نصیبشان می گردد.

ashkan62;127056 نوشت:
دلیلی هم دارید بر این حرفتان؟ بله بلحاظ اخلاقی رعایت نظم خوبه!ولی اگه کسی رعایت نکرد عقاب اخروی دارد!رو شما از کجا ثابت می کنید؟

به نام خدا
سلام

شما وقتی گواهینامه می گیرید، نوشته یا نا نوشته عهد کرده اید که این قوانین را رعایت کنید و در قرآن داریم:"واوفوا بالعهد ان العهد کان مسوولا ". از شما می پرسند، دیگر خودتان می دانید. منتها بعضی وقتها اگر خدا از آدم چیزی بپرسد، آدم دوست دارد خاک زمین باشد.

دلیل دیگر:"يا أَيُّها الّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللّهَ وَأَطيعُوا الرَّسُول وأُولي الأَمْرِ مِنْكُمْ" که پلیس راهنمایی و رانندگی هم از اولی الامر ما است.
عذاب هم بستگی به حقی دارد که از دیگران ضایع می گردد. مثلا آسایششان با بوق زدن از بین می رود، وقتشان تلف می شود، در تصادف به علت بی قانونی کشته می شوند که هر کدام جزایش فرق دارد.

سلام
حاجی خیلی در تفسیر موسع رو باز گذاشتی؟

aminj;127413 نوشت:
يا أَيُّها الّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللّهَ وَأَطيعُوا الرَّسُول وأُولي الأَمْرِ مِنْكُمْ" که پلیس راهنمایی و رانندگی هم از اولی الامر ما است.

ashkan62;126701 نوشت:
درنظام اسلامی آیا تخلف ازدستورات وقوانینی که بر مبنی رعایت نظم ویا هر علت دیگری تصویب شده است؛ نیز عقاب اخروی هم دارد؟ مثلا فردی با هر حیله ایی از دادن مالیات طفره رفته! یا تخلفات راهنمایی ورانندگی !هر تخلفی که به طرفیت شخص حقیقی نباشد! مبنای این سوال این است که اصلا رعایت این دستورات واجب شرعی است؟

سلام
از آنجا که در هر امری حق صاحب حقی وجود دارد پس هر فعلی که موجب تضییع حقی شود عقاب اخروی دارد مگر آنچه که به حسب آیات و روایات از تحت این حکم خارج می شوند چه اینکه عقاب از جنس خود فعل است و تضییع حق ، باطل است و باطل در آخرت موجب عذاب فاعل آن می شود
والحمد لله

حامد;127654 نوشت:
ز آنجا که در هر امری حق صاحب حقی وجود دارد پس هر فعلی که موجب تضییع حقی شود عقاب اخروی دارد

سلام
این به عنوان یک قاعده کلی مورد قبول است و تحت بدیهیه اولیه که قبح ظلم است مورد اثبات!
لیک ما یک اصلی داریم و ان قبح عقاب بلا بیان و یا همان اصل قانونی بودن جرم و مجازات!
بفرمایید ایا حرمت تخلف مذکور و بالتبع ان عقاب اخروی ان و یا وجوب اطاعت از اوامر نظام با کدام دلیل ثابت شده؟
البته بین این دو فرق است!
بین حرمت تخلف و وجوب اطاعت از اوامر مذکور!
لعل حرمت تخلف از باب حکم ثانوی یا اصول مسلم دیگر ثابت شود! که این با اثبات وجوب آنها متفاوت است!اگرچه شاید در عمل و در نتیجه یکسان دیده شوند.

ashkan62;127671 نوشت:
بفرمایید ایا حرمت تخلف مذکور و بالتبع ان عقاب اخروی ان و یا وجوب اطاعت از اوامر نظام با کدام دلیل ثابت شده؟ البته بین این دو فرق است! بین حرمت تخلف و وجوب اطاعت از اوامر مذکور! لعل حرمت تخلف از باب حکم ثانوی یا اصول مسلم دیگر ثابت شود! که این با اثبات وجوب آنها متفاوت است!اگرچه شاید در عمل و در نتیجه یکسان دیده شوند.

سلام
1- رابطه فعل و عقاب یک رابطه تکوینی است که برداشتنش تنها از عهده خدای تبارک و تعالی بر می آید همچنانکه فرمود : ومن یغفر الذنوب الا الله .
2- حاکم در این اصل عقل است لذا اگر عقابی باشد بلا بیان نیست چه اینکه عقل حجت درونی انسان است و فی الجمله همه می دانند رعایت قوانین رعایت حق عموم جامعه است و تخطی از آن نوعا منجر به تضییع حقوق دیگران است
3- در روایات هم هست که معیار عقاب عقل است
والحمد لله

ashkan62;126701 نوشت:
تخلف از اوامر و دستورات حکومتی هم!عقاب اخروی دارد!؟ در این شکی نیست که احکامی که از سوی خدا صادر شده است اگر مورد تخلف قرار گیرد!عقاب اخروی دارد! درنظام اسلامی آیا تخلف ازدستورات وقوانینی که بر مبنی رعایت نظم ویا هر علت دیگری تصویب شده است؛ نیز عقاب اخروی هم دارد؟ مثلا فردی با هر حیله ایی از دادن مالیات طفره رفته! یا تخلفات راهنمایی ورانندگی !هر تخلفی که به طرفیت شخص حقیقی نباشد! مبنای این سوال این است که اصلا رعایت این دستورات واجب شرعی است؟

با سلام و احترام و تبریک ایام و آرزوی توفیقات معنوی مستدام خدمت جناب اشکان 62 گرامی

رعايت مقرراتي که سبب تضييع حق ديگران گردد لازم است و تخلف از مقرراتي که سبب اختلال در نظام شود و يا مفسده داشته باشد و يا سبب از بين رفتن حق ديگران گردد جايز نيست و گناه حساب مي شود.
بنابراين، اگر در خياباني که سرعت حرکت مجاز در آن 50 کيلومتر باشد، چنانچه سرعت بيشتر سبب راه بندان و اختلال در نظم رانندگي باشد جايز نيست، اما اگر خيابان خلوت باشد و حق کسي ضايع نشود و اختلال در نظم هم پيش نيايد، دراين فرض گناه به معناي عقوبت اخروي نخواهد داشت. (1)


پي نوشت:
1. استفتاء از دفتر آیت الله خامنه ای در قم

حامد;127835 نوشت:
حاکم در این اصل عقل است

ما هم به قضاياي عقل مهر صحت ميذاريم!اخباري نيستيم كه احكام عقل رو زير سوال ببريم
ولي قضيه عقليه استاد من!
شما يا بايد دو قضيه عقليه بياوريد!يا يكي عقليه و ديگري شرعيه!
والا قولتان مصادره به مطلوب محسوب شده و مردود

سجاد;128366 نوشت:
حق کسي ضايع نشود و اختلال در نظم هم پيش نيايد

پس تا اينجا ما دو ملاك و مناط براي عقاب تخلفات داريم
يكي ايجاد خسران و ضرر به شخص حقيقي - قبلا تخصصا خارج كرديم- و ديگري وجوب رعايت نظم و عدم اختلال آن!
خوب ظاهرا قيد نظام در صورت مساله موضوعيت داشته آنجا كه مي فرمايد
سجاد;128366 نوشت:
خلف از مقرراتي که سبب اختلال در نظام شود

دوتا سوال:
يكي ياينكه اگه ما در نظامي ديگر اختلال در نظم ايجاد كنيم چي؟ به قول دوستي بيا بريم خارج بانك بزنيم اونا كه مسلمان نيستند.
دوم اينكه اگر موجب اختلال نظم نشود چي؟البته ايشان در ادامه مثال خود گفتند كه عقاب ندارد.
پس اختلال در نظم هم يا بايد تعريف شود يا امري نسبي محسوب مي شود.
به نظر من با ماليات ندادن من هيچ اختلالي ايجاد نمي شود!اصلا من دوست ندارم بليط اتوبوس و مترو بدم...

راستي فتواي ايشان
حكم حكومتي كه نيست!

ashkan62;128587 نوشت:
ما هم به قضاياي عقل مهر صحت ميذاريم!اخباري نيستيم كه احكام عقل رو زير سوال ببريم ولي قضيه عقليه استاد من! شما يا بايد دو قضيه عقليه بياوريد!يا يكي عقليه و ديگري شرعيه! والا قولتان مصادره به مطلوب محسوب شده و مردود

سلام
بیشتر توضیح دهید
موفق

ashkan62;128593 نوشت:

به نظر من با ماليات ندادن من هيچ اختلالي ايجاد نمي شود!اصلا من دوست ندارم بليط اتوبوس و مترو بدم...

با سلام

با توجه به نقش و سهم مهمی كه مالیات، به عنوان نخستین و مهم ترین منبع درآمدهای عمومی در تأمین هزینه های عمومی کشور ایفا می كند از اهمیت و جایگاهی ویژه در نزد دولت ها و از آن جمله دولت ج.ا.ا برخوردار است.

مستحضرید که هزینه های عمومی کشور عبارتند از امکانی در دست دولت خدمتگذار برای تأمین و فراهم آوردن خدمات عمومی خاص کشور، خدماتی که خود مردم بطور مستقیم امکان تأمین آن را ندارند، مانند صدا و سیما، تأمین امنیت داخلی و خارجی و دفاع از کشور، اتوبوسرانی درون شهری و ...

صاحب نظران اقتصادی 3 نوع کارکرد براي ماليات در نظر مي گيرند:

کارکرد اوّل: ماليات، بهايي است که دولت دموکراتيک و خدمتگذار براي ارائه ي آن دسته از خدمات عمومي که امکان ارائه ي آن توسّط اشخاص يا موسّسات وجود ندارد، دريافت مي کند. اين خدمات که از آنها به عنوان خدمات رقابت ناپذير نيز ياد مي شوند عبارتند از : 1- آموزش 2- امنيت 3-بهداشت 4- دفاع و غيره

کارکرد دوم: ماليات وسيله ي ايجاد ثبات اقتصادي است و دولت ها در شرايط تورّم به ناچار ميزان ماليات ها را افزايش مي دهند که به موجب آن از قدرت خريد مصرف کننده کاسته مي شود .

کارکرد سوم: ماليات اِعمال ِ وظيفه ي توزيع ِ مجدد درآمد و ثروت را به وسيله ي دولت ميسّر مي سازد و دولت با فراهم آوردن امکانات براي عموم مردم از محلّ ِ ماليات ِ دريافتي از ثروتمندان و انجام هزينه هاي خانواده هاي بي سرپرست و افراد معلول چنين نقشي را ايفا مي کند.

بنابر این از آنجائیکه فرار از پرداخت مالیات در جامعه ی اسلامی بمنزلۀ فرار از پرداخت حقوقی است که صاحبان مشاغل و تجار و ... که مشمول مشارکت در تأمین این هزینه های عمومی کشور و مردم جامعه اسلامی هستند می شود، نوعی فرار از پرداخت حقوق دیگران و مصداقی از تضییع حق و حقوق مردم بوده و قطعاً جائز نیست.

در خصوص پرداخت بلیط اتوبوس و مترو نیز همین قاعده جاری و ساری است. از آنجا که عدم پرداخت بلیط، که مشارکت در تأمین هزینه های نگهداری اتوبوس و مترو است، موجب می شود از محل سایر درآمدهای عمومی که از مردم دریافت شده هزینه شود، کسانیکه از پرداخت بلیط فرار کرده و یا مسامحه می کنند نسبت به دیگران مدیون هستند.

و چقدر سنگین است که انسان نه به یک نفر بلکه به یک جامعه ی هفتاد میلیونی مدیون و بدهکار باشد و حقوق اینهمه آدم را تضییع کند.

موفق باشید ...

صدیق;128642 نوشت:
ا توجه به نقش و سهم مهمی كه مالیات، به عنوان نخستین و مهم ترین منبع درآمدهای عمومی در تأمین هزینه های عمومی کشور ایفا می كند

سلام
اول اینکه هنوز کبری مساله حل نشده است! و آن وجوب رعایت اوامر و حرمت تخلف از آنها! فقط سجاد عزیزمان یک استفتاء آوردن آن هم فقط از یک مرجع بزرگوار! که به طور کلی در دو دوصورت تخلف مذکور را مستوجب عقاب دانستند یکی اینکه تخلف مذکور به شخص مسلمان ضرر وارد نماید که این از بحث ما تخصصا خارج است!چون آیات و روایات زیادی بر حرمت و عقاب این آمده!
دیگری در صورتی که مخل نظم باشد. به نظر حقیر هم اختلال در نظم حداقل باید طوری باشد که برای چند نفر شهود و ابراز شود.
دوما در صغری و مصداق شما هم ایراد است! کی گفته هزینه عمده کشور از مالیات است! مالیات جزء مخلفات درآمد دولت هم محسوب نمی شود! نگاهی کوتاه به سازوکار مالیاتی کشور نشاندهنده این امر است.
شما یه مطالعه اجمالی در سازوکار مالیات گرفتن دول اروپایی که نه نفت دارن و نه صادرات و معدن و... اونوقت متوجه خواهید شد که مالیات یعنی چی؟ وقتی هزینه تمام کارمندان نهادها سازمانهای دولتی و... از طریق بودجه حل شد اونوقت می توان گفت که مالیات منبع در آمد دولت است.
صدیق;128642 نوشت:
و چقدر سنگین است که انسان نه به یک نفر بلکه به یک جامعه ی هفتاد میلیونی مدیون و بدهکار باشد و حقوق اینهمه آدم را تضییع کند.

اولا بحث علمی و نحن ابناء الدلیل! بلحاظ اخلاقی ما هم قبول داریم!
در ثانی این اول کلام است!شما ثابت کنید حقی ضایع می شود ما کور می شویم اگر مانده یک بلیط شویم.

سلام
شما دلیل وجوب(وقتی می گوییم وجوب!برخلاف بعضی ها منظور وجوب اخلاقی نیست؛وجوبی است که از ناحیه شرع وارد شده!) را حکم عقل می دانید.
احکام عقلیه دو گونه هستند یا مستقلند که از آنها به مستقلات عقلیه نام برده شده یا غیر مستقلند که از آنها به غیر مستقلات عقلیه نام برده شده!
1) صغری: صغری عبارت است از مدرکات عقلی در افعال اختیاری انسان که گاه سزاوار است آن را انجام دهد و گاه سزاوار نیست به انجام برسد.
2) کبری: کبری بیان و توضیح چیزی است که عقل آن را درک می کند.
حال در ما نحن فیه بحث در آن است: آیا آنچرا که عقل در ایت تالیف پذیرفته شرع نیز آن را می پذیرد و بر اساس آن حکم می کند. این مساله یک مساله ی اصولی است بدان ملازمات عقلیه می گویند.

غیر مستغلات عقلیه عبارت است از آنکه یکی از دو مقدمه غیر عقلی و دیگری عقلی باشد.
1) صغری: در این قیاس حکم شرعی است. مثل: (این عمل واجب است) یا (آنچه بدان دستور داده شده یک ماموربه در حال اضطرار می باشد) مانند این قضایا در علم فقه ثبت شده است پس شرعی می باشند.
2) کبری: در این قیاس حکم عقلی است. مثل: (هر عمل شرعی واجبی، عقل بدان حکم می کند که مقدمه اش نیز واجب شرعی است) یا (هر عمل واجب شرعی عقل حکم می کند که ضدش شرعا حرام است) یا (هر آنچه شرع بدان حکم داده به عنوان ماموربه در حال اضطرار می باشد و عقل اجزاء آن را در حال اختیار لازم می داند)
امثال این قضایا که ذکر شد، احکام عقلی هستند که مضمونشان ملازمه ی عقلیه میان چیزی است که شرعا در قضایای اولیه ثابت شده و میان حکم شرعی دیگر است. این احکام عقلی بحث هایی هستند که پیرامون آنها در علم اصول بحث می شود. فلذا این گونه بحث ها داخل در باب ملازمات عقلیه هستند.به اصول 2مراجعه کنید

ashkan62;128804 نوشت:
سلام شما دلیل وجوب(وقتی می گوییم وجوب!برخلاف بعضی ها منظور وجوب اخلاقی نیست؛وجوبی است که از ناحیه شرع وارد شده!) را حکم عقل می دانید. احکام عقلیه دو گونه هستند یا مستقلند که از آنها به مستقلات عقلیه نام برده شده یا غیر مستقلند که از آنها به غیر مستقلات عقلیه نام برده شده! 1) صغری: صغری عبارت است از مدرکات عقلی در افعال اختیاری انسان که گاه سزاوار است آن را انجام دهد و گاه سزاوار نیست به انجام برسد. 2) کبری: کبری بیان و توضیح چیزی است که عقل آن را درک می کند. حال در ما نحن فیه بحث در آن است: آیا آنچرا که عقل در ایت تالیف پذیرفته شرع نیز آن را می پذیرد و بر اساس آن حکم می کند. این مساله یک مساله ی اصولی است بدان ملازمات عقلیه می گویند. غیر مستغلات عقلیه عبارت است از آنکه یکی از دو مقدمه غیر عقلی و دیگری عقلی باشد. 1) صغری: در این قیاس حکم شرعی است. مثل: (این عمل واجب است) یا (آنچه بدان دستور داده شده یک ماموربه در حال اضطرار می باشد) مانند این قضایا در علم فقه ثبت شده است پس شرعی می باشند. 2) کبری: در این قیاس حکم عقلی است. مثل: (هر عمل شرعی واجبی، عقل بدان حکم می کند که مقدمه اش نیز واجب شرعی است) یا (هر عمل واجب شرعی عقل حکم می کند که ضدش شرعا حرام است) یا (هر آنچه شرع بدان حکم داده به عنوان ماموربه در حال اضطرار می باشد و عقل اجزاء آن را در حال اختیار لازم می داند) امثال این قضایا که ذکر شد، احکام عقلی هستند که مضمونشان ملازمه ی عقلیه میان چیزی است که شرعا در قضایای اولیه ثابت شده و میان حکم شرعی دیگر است. این احکام عقلی بحث هایی هستند که پیرامون آنها در علم اصول بحث می شود. فلذا این گونه بحث ها داخل در باب ملازمات عقلیه هستند.به اصول 2مراجعه کنید

سلام
این مطلب در جواب کیست ؟ اگر در جواب ماست چه ربطی به مصادره به مطلوب دارد ؟
موفق باشید

حامد;127835 نوشت:
حاکم در این اصل عقل است

سلام
وقتي عين مدعايتان دليلتان باشد!
منتهي تا زماني که ثابت نکرده باشيد با همان قضاياي مذکور

سلام
وقتي عين مدعايتان دليلتان باشد!(حاکم در اين قضيه عقل است)
منتهي تا زماني که ثابت نکرده باشيد با همان قضاياي مذکور

ashkan62;129083 نوشت:
سلام وقتي عين مدعايتان دليلتان باشد! منتهي تا زماني که ثابت نکرده باشيد با همان قضاياي مذکور

سلام
شما می فرمایید عقاب افراد بخاطر تخطی از مقررات عقاب بلا بیان است ما گفتیم که :
1- رابطه فعل و عقاب رابطه تکوینی است بلکه عقاب عین عمل است همانطور که قرآن کریم به این مطلب تصریح فرموده که : هل یجزون الا ما کانوا یعملون ( اعراف 147)
2- عقاب فرد بخاطر تخطی از مقررات بلا بیان نیست چون عقل انسان بعنوان حجت درونی قادر به فهم تضییع حقوق در این موارد هست
در این دلیل چه مصادره به مطلوبی وجود دارد ؟
والحمد لله

حامد;129118 نوشت:
چون عقل انسان بعنوان حجت درونی قادر به فهم تضییع حقوق در این موارد هست

سلام
خوب استاد محترم بسم الله!
ما هم از شما همین دو دو تای عقل رو می خواهیم که بگوید چطوری در ما نحن فیه حقی ضایع میشه!
ما حجیت عقل رو قبول داریم و در همین خصوص مبحثی رو اراده دادیم..
منتهی در خصوص این مساله هنوز برای ما ثابت نشده که عقل حکم به تضییع حق بده!
شما اول باید حق را ثابت کنید! و بعد تضییع آن را بوسیله عقل..

ashkan62;129240 نوشت:
ما هم از شما همین دو دو تای عقل رو می خواهیم که بگوید چطوری در ما نحن فیه حقی ضایع میشه! ما حجیت عقل رو قبول داریم و در همین خصوص مبحثی رو اراده دادیم.. منتهی در خصوص این مساله هنوز برای ما ثابت نشده که عقل حکم به تضییع حق بده! شما اول باید حق را ثابت کنید! و بعد تضییع آن را بوسیله عقل..

سلام
قوانین برای چیست ؟ مگر نه این است که قوانین برای ایجاد نظم و انضباط و امنیت است . خوب نظم جامعه حق اجتماعی هست یا نه ؟ امنیت حق افراد جامعه هست یا نه ؟ وقتی شما با زیر پا گذاشتن مقررات نظم و انضباط و امنیت را سلب کردید حق مردم سلب می شود یا نه ؟ سوالات عجیبی می فرمایید
موفق در تامل

سلام
یه جوری حرف بزنید که ما هم متوجه بشیم فقط خودتون دو نفر که نیستید

حامد;129245 نوشت:
وقتی شما با زیر پا گذاشتن مقررات نظم و انضباط و امنیت را سلب کردید

سلام
ای بابا
استاد مگه صورت مساله رو نمی خونید
بابا چند بار بگم هر نوع ضرر و زیانی که مستقیما متوجه شخص بشه با توحه به روایات زیاد جبران آن واجب است! تازه همه آنها هم حرام نیست... یعنی فقط مسئولیت مدنی دارد.
من غیر این مورد رو میگم... وقتی فعل من فقط تخلف از دستورات حکومتی باشه و اصلا صرری رو متوجه هیچ شخص حقیقی نکنه...

سلام
بخدا دارم فارسی میگم

ashkan62;130247 نوشت:
سلام
بخدا دارم فارسی میگم

باسمه تعالي، سلام بر شما، تخلف از احكام حكومتي عقاب اخروي دارد، زيرا بنا بر مبناي اصل ولايت فقيه، حكم ولي فقيه، مانند حكم رسول الله در مسايل حكومتي است.
موفق باشيد

سجاد;128366 نوشت:
با سلام و احترام و تبریک ایام و آرزوی توفیقات معنوی مستدام خدمت جناب اشکان 62 گرامی

رعايت مقرراتي که سبب تضييع حق ديگران گردد لازم است و تخلف از مقرراتي که سبب اختلال در نظام شود و يا مفسده داشته باشد و يا سبب از بين رفتن حق ديگران گردد جايز نيست و گناه حساب مي شود.
بنابراين، اگر در خياباني که سرعت حرکت مجاز در آن 50 کيلومتر باشد، چنانچه سرعت بيشتر سبب راه بندان و اختلال در نظم رانندگي باشد جايز نيست، اما اگر خيابان خلوت باشد و حق کسي ضايع نشود و اختلال در نظم هم پيش نيايد، دراين فرض گناه به معناي عقوبت اخروي نخواهد داشت. (1)


پي نوشت:
1. استفتاء از دفتر آیت الله خامنه ای در قم

اگر لطف بفرمایید و نظر آیت الله مکارم را دراین باره بفرمایید:
در بسیاری از خیابان ها،بدون داشتن خطر،به طور کاملا غیر عقلانی تابلوی 30 کلیلومتر بر ساعت نصب شده.هیچ کسی هم رعایت نمیکند.
بنده مدتی زیادی است که تمام این موارد را رعایت میکنم،اما .واقعا اعصابم ضعیف شده از این سرعت های فیر منطقی.ماشین های پشتی باید بوق و فحش بدهند و ما برای یک سری قانون گذار که بدون هیچ دلیل منطقی و فکری،تابلو هایی را نصب کرده اند و یا به دلایلی نصب کرده اند و دیگر برنداشته اند،متحمل این مقدار دشواری شویم و مورد تمسخر حتی مومنان قرار بگیریم که: وسط اتوبان 30 کیلومتر رفتن عقلانی نیست که شما میروید.
و ما باید بگوییم:رعایت این قوانین غیر عقلانی واجب است.
لطفا در مورد قسمت آخر پاسختان(سرعا 50 بدون مفسده و خیابان خلوت) نظر آیت الله مکارم را بفرمایید

اگر کارشناس محترم راهنمایی بفرمایند ممنون میشم.البته اگر پاسخ ندهند هم متشکر ایشان و همکارانشان هستم:Gol::Gol:

موضوع قفل شده است