سوالات بی پاسخ در رابطه با نبوت

تب‌های اولیه

31 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوالات بی پاسخ در رابطه با نبوت

استدلالات مخالفان علیه ادیان.

این که مخالفان معتقدند خداوند انسان را یله و رها قرار نداده درسته. اما با تصور این موضوع که هیچ راه سعادتی برای

انسان وجود ندارد الا توسط انبیاء الهی و پیامبران آنهم با توجیه این روند که”کسی از آن عالم بر نگشته و باید برای

تعالی انسان معیاری الهی وجود داشته باشد که لزوما توسط انبیاء به بشر برسد و غیره چند اشکال دارد” اول اینکه دلیل

لازم و کافی بر وجود یک شیء یا حدوث آن وجود و حدوث است.و این در حالی است که نه تنها ما در هیچ بخشی از

جهان هیچ پیغمبری نمیبینیم”الا در خاور میانه”،که در همین خاور میانه از پیامبرانی که آقایان معتقدند وجود داشتند هم

هیچ اثری دیده نمیشود الا در کتب مذهبی که کوچکترین ارزش تاریخی ندارند و جعلیات آنها مورد اتفاق نظر غالب

مردم و حتی پیروان آن مسالک است.

بعنوان مثال هیچگونه اثری از موسایی در تاریخ جهان پیدا نشده همینطور از ابراهیم و دیگر انبیاء.عیسی و محمد ص

تنها پیامبرانی هستند که به یقین میشود گفت وجود خارجی دارند که در مورد عیسی هم آنچه مشهور است این است که

انسانی بود که ادعای خدایی کرد و سوار بر الاغ آمد که مردم را رستگار و جهانی کند و او را کشتند. و عجبا که

اسلامی که بیش از ۶۰۰ سال بعد از عیسی آمده ادعا دارد که خیر عیسی را خدا برد نزد خودش .حالا نزد خدا

کجاست؟اساسا مگر خدا جا و مکان داره؟ ….بگذریم در هر جال هیچ سندی دال بر وجود حتی یک پیغمبر وجود ندارد

الا پیغمبر اسلام. حال سوال این است که … اگر تنها رسیدن به تعالی داشتن پیغمبر است،و جز پیامبر نمیشود خداوند

بشر را خلق کند چرا در هیچ جای جهان هیچ پیغمبری نبوده ؟؟؟ تازه در خاورمیانه هم که بوده اینهمه اما و اگر برای

آنها هست و دراصالت وجود اینها شک وجود دارد؟؟؟

اگر پاسخ این است که قرآن فرموده هیچ امتی نبوده مگر اینکه در بین آنها پیامبر وجود داشته باید عرض کنیم که خود

قرآن اول اصالت خودش رو اثبات بفرماید بعد اظهار نظر کند.که آیا پیامبری بوده یا خیر. کتابی که از دینی نتیجه گرفته

شده که آن دین هم از پیامبری نتیجه گرفته شده که نه تنها خودش،بلکه تمام سلک انبیاء قبلا زیر سوال رفته اند چگونه

میتواند حجت عقلی و استدلال منطقی باشد و یا در عوض استدلال منطقی از نوشته های آن استفاده کنیم؟؟؟؟ مطمئنا محال

است این روش بحث آقایان منطقی باشد.در ضمن اگر پیامبری موجود بوده اسنادش کجاست؟

آقایان مذهبی میفر مایند(اسناد بوده منتها دینها تحریف شده و اسناد هم نابود شده) .واقعا مضحکه.اثبات قرآن بعد از اثبات

لزوم ادیان اثبات میشود. شما دارید از کتابی صحبت میکنید که ماحصل نبوت است.و درحالی حرف آنرا حجت میدانید

که اصالت نبوت زیر سواله . اما بفرضی که پیامبری وجود داشته باشد و دین آن تحریف شود…. باز هم حرف مخالفان

در عدم وجوب دین اثبات میشود. برای اینکه نبوت یک امر خیالی و تجملی نیست. بلکه امری است که باید منتج به

هدایت بشود.حال یا پیغمبری نبوده یا بوده و دینش از بین رفته باشد. در هر حال مردم آن بخش از جهان هزاران هزاران

سال است که هیچ پیغمبری نداشتند.پس اثبات میشود که بدون قوانین دینی هم انسان ممکن است مورد محاسبهء اعمال

قرار بگیرد چون مختار است.
حالا سوال این است:چه استبعادی دارد که هیچ پیغمبری از اول در جهان وجود نداشته باشد؟در نهایت که انسان میتواند

بدون انبیاء هم هدایت شود درسته؟پس وجوب مد نظر شما از ریشه دروغ و ناردست است.مورد بعد در مورد معجزه

است که بعنوان نماد آمدن فرد از نزد خدا است که آنهم به دلایل متعددی نادرست است.اول از ترجمه معجزه شروع میکنیم.

معجزه امری است که جنس آن با افعال بشر متفاوت است و نماد آمدن فرد از خداست و هیچکسی مثل آنرا نمیتواند بیاورد.

در اینجا مغلطه ای را میبینیم.فحوای کلام و عصاره ء کلام این است.اگر کسی کاری کند که انسانهای دیگر قادر به انجام

آن نباشند فرد مورد نظر حتما از نزد خدا آمده.و این نماد آمدن از نزد خداست.در حالی که هر کودک کم عقلی متوجه

میشود که اینها دو بحث بی ارتباط به هم هستند برای اینکه موضوع و محمول با هم تناسبی ندارند.درست مثل اینکه از

قهرمان وزنه برداری بودن یک فرد یقین کنید که حتما گیتار زن خوبی است.از اینها گذشته… چه کسی نزد خدا رفته و

این نماد را از آن برگرفته است؟البته موضوعات دیگری هم آمده مثل دعوی تحدی- حق گویی مدعی نبوت و … که

البته حق را هم متناسب با دین آن فرد باید سنجید.اینها قوانینی میآورند و چون به گفته های خودشان عمل میکنند (و گاهی

هم با توجیحات خلاف آنها را رقم میزنند) ادعای نبوت دارند.که این موضوع کاملا خلاف منطق استدلالیه. و به این

دلایل معجزه هرگز نماد نبوت نیست و در نتیجه وجود پیامبران نه تنها محتمل نیست،بلکه محال ممکنه حتی یک فرد از

نزد خدا لباس نبوت پوشیده باشد چون اساسا پیغمبر خدا بودنبزرگترین

اشکال در روش بحث منطقی است.به این دلایل.(اینها استدلالات مخالفان است نه بنده)

۱:عدم تناسب موضوع و محمول(یعنی عدم ارتباط اژدها شدن عصا با آمدن از نزد خدا(بفرض صحت این افسانه های دروغین))
۲:احتمال ایجاد چشم بندی،جادوگری،شعبده بازی و …. در ارتباط با معجزات

۳:عدم وجود اسناد کافی در اثبات هیچیک از این ادعا ها و افسانه ها(بنوعی که حتی در تاریخ حدیث شیعه هم حتی یک

سند حدیثی نداریم که ۳۰ نفر شاهد یک معجزه باشند از پیغمبر اسلام.(برای رسیدن سند به حد تواتر که یقین آور باشد)و

اگر معجزه را حجت فرد مدعی نبوت بدانیم چرا پیغمبران این ادعاها را در ملاء عام امتحان نکردند؟مطمئنا ایجاد

معجزه برای تنویر فکر مردم است نه اینکه فرد در پستوی خانهء خویش برای اهل و عیالش معجزه کند!!!!!!

۴:وقتی سند قطعی و یقینیی موجود نیست،میشود به سادگی سند سازی کرد و برای پیشبرد مقاصد دینی دروغبافی کرد

کما اینکه در کتب شیعه و سنی پر شده از دروغهایی که تحت عنوان حدیث به ما میخورانند.

۵:دیگر اینکه اشتراک بین معجزه با کارهای دانشمندان .که اگر نماد از نزد خدا آمدن کارهای فوق العاده باشد گروه

کثیری از مردم از این کارها انجام داده اند و بسیاری از آنها ادعای نبوت هم داشتند مثل دانشمندان یا هندیان و

جادوگران و غیره.

۶:پس اگر اصالت نبوت معجزه است نباید این اشتباهات بر آن وارد شود و بعلت عدم دسترسی بشر بهعنصری تحت

عنوان “نزد خدا” تنها شرط اثبات نبوت یا مهمترین شرطش میشود معجزه که آنهم اینهمه اشکال و ایراد دارد و از هیچ

طریق عقلیی بر پویندهء راه دین این افسانه اثبات نمیشود که فلانی از نزد خدا آمده. وقتی از هیچ طریقی این موضوع

قابل یقین کردن نیست،از توحید قبلا اثبات کردیم”محال ممکن است خداوند از بشر توقعی داشتهباشد که کسب آن از هیچ

طریق عقلانی و شهودی برایش ممکن نباشد.بنای بر این محال است خداوند پیغمبری را راهی برای سعادت قرار دهد و

اگر پیغمبری وجود داشته باشد چون وجودش عبث است(چون هیچ راهی برای کسب یقین آمدن این فرد از نزد خدا

نیست) در نتیجه خالق این پیغمبر کاری لغو کرده و اگر کار لغو انجام دهد اساسا خدا نیست بعلت ثبوت سلبیه بر ذاتش.

۷:دلیل هفتم که تاکیدی بر دلایل قبل است دروغهای کتب آسمانی است که همگی از روی هم رونویسی شده اند و برآیند

تمام این داستانها نجوم بطلمیوسی و افسانه ء مسخره ۷ طبقه بودن آسمان و تیرهای شهابسنگ فرشته ها( که در قرآن هم

در سوره صافات به آن اشاره شده) دروغهای دیگره.چون خدا دروغگو نیست اینها نوشته ء خدا نیست.

۸:فرضا اگر کسی بگوید شاید آسمان ۷ طبقه باشد و ما ندانیم باید عرض کنم که با رفع اشکال از یک سند اسناد دیگر

صحیح نخواهند شد در ضمن…. اسناد ورود این افسانه در کتب مذهبی موجود است.اما اگر شما میگویید شاید ۷ طبقه

آسمان باشد چون فرد دارای مدعای اثبات شما هستید،پس در نتیجه شما باید ۷ طبقه آسمان را با سبک و سیاقی که خدا

در قرآن فرموده اثبات کنید.چون مدعای اثبات همیشه باید ادعایش را اثبات کند نه اینکه ما آنرا نفی کنیم!

۹:ادعای معجزه بودن نوشته هایی مثل قرآن از دهها طریق نادرسته چون الف:این نوشته ها مشابه نوشته های بشری و

از یک جنس هستند در حالی که معجزه باید خلاف جنس بشر باشد. ب:فصاحت وبلاغت قرآن از طرق مختلفی محل

بحث است و در ضمن از هیچ طریقی اعجاز نیست چون اعجاز به معنی کار بهتر از دیگران انجام دادن نیست چون

هرکسی ممکنه فکر کند کارش بهتر از دیگری است.بلکه جنس آن فعل باید متنافر با جنس فعل بشری باشد.(هر چند که

اثبات شد خود معجزه هم بفرض وجود محل سوال است در اثبات نبوت بعلت عدم تناسب موضوع و محمول)

ج:ادعای اینکه هیچکس مثل قرآن نمیتواند بیاورد هم در بحث منطقی حکم مغالطه را دارد چون نفرموده از چه جهتی

این کتاب معجزه است.مثلا از جهت پزشکی؟ قوانین سعادت بشری؟ ستاره شناسی و …؟ در حالی که مخالفان معتقدند

قرآن بدترین کتاب جهان است و هیچ کسی کتابی به این نادرستی– بیمحتوایی نمیتواند در کائنات ارائه بدهد.فرض کنیم که

قرآن فصاحت و بلاغت دارد (که محل بحث است) آیا نباید این نوشتار یک معنی بدردخور داشته باشد؟فرض کنید من

داستان یوسف و زلیخا را با آهنگ و الفاظ خوشگل طراحی کنم که زلیخا پرید پیرهن یوسف را پاره کرد. آیا این شد

معجزه؟؟؟

د:تفاسیری که از معانی قرآن میشود باید بنوعی باشد که داشتن معنای دیگری را از آن نوشته غیر از این تفسیر محال

تصور کنیم.مثلا اگر کسی میگوید قسم به انجیر یعنی بمب اتم ؟،او باید اثبات کند که حتما حتما منظور خدا چنین موضوع

مضحکی بوده .و هیچ معنای دیگری را نشود از آن اقتباس کرد

ه:همه مردم معتقدند قرآن معجزه است.اما وقتی به هر کسی بگویید کجای قرآن معجزه است لب فرو میبندد پس……

بزرگترین اعجاز توهم اعجاز قرآنه نه حقانیت اعجاز قرآن(استدلال مخالفان). در ضمن ۴۴۴۴ معجزه دروغین به پیغمبر

نسبت داده شده و بر اساس علم حدیث شیعه هیچکدام از اینها به حد تواتر نرسیده بنای بر این یا تماما جعلی است یا

سندیت کافی برای القاء اعجاز را در ذهن ایجاد نمیکند.تازه اگر کار عجیب و غریبی هم انجام میدادند باز هم از هیچ

طریقی امکان نداشت حقانیت قرآن اثبات شود.چون موضوع و محمول با هم تناسب نداشتند.و اساسا انسان از هیچ

طریقی نمیتواند بپذیرد که هر کسی کار عجیب و غریب کرد و کسی نتوانست مشابه آنرا انجام دهد حتما از نزد خداست!

(هر چند که اصالت این کار ها هم در اسناد شیعه زیر سواله چه برسه به اسناد ادیان دیگر)

و:اعداد رُند مثل ۱۲۴۰۰۰ یا ۴۴۴۴ بیشتر بدرد شماره ء موبایل میخورند و وجود این اعداد و عدم توانایی در شمارش

صحیح و عدم وجود اسناد این اعداد دلالت بر دروغین بودن تمامی اسناد دارد.

ز:اگر قرآن یا هر کتابی معجزات علمی داشته باشد یا افرادی مدعی علمی بودن قرآن باشند،این موضوع اثبات میکند که …
با این دلالیل ارائه شده….دیگر قرآن حتما معجزه نیست چون اولین شرط معجزه این است که ضد علم باشد پس اگر

اعجاز علمی باشد مثل اینکه بگوییم آتش داغی که سرد است!!! یافلزی که چوبی است!!!! اما اسناد متعددی موجود

است که(توسط مخالفان)ارائه شده که اصلا تمام مطالب بظاهر علمی قرآن کژیها و کاستیهایی است که از اعتقادات علوم

سراسر نادرست گذشتگان در این کتاب رسوخ یافته مثل اعتقاد به میخ بودن

کوهها در زمین که در خطبه ۹۱ و ۲۱۱ نهج البلاغه هم با سینه غلطیدن زمین روی آب و میخ بودن کوهها توسط

حضرت علی ع تشریح شده .مثل ۷ طبقه آسمان-قرار داشتن تخت سلطنت خدا روی آب(از تورات).اما اگر آقایان از

انجیر به اتم رسیده اند،ایکاش قبل از کشف دانشمندان خارجی به این نتیجه میرسیدند.فرق دانش دینی با دانش نوین این

است:در دانش علمی نوین از استدلالات علمی و یقینیات ،بر اساس روش استدلال علمی به موضوعات علمی جدید

میرسیم. اما در دانش مذهبی اول آخرین نتایج علمی را از مجلات علمی میدزدیم. بعد سعی میکنیم که این نتایج را تطبیق

بدهیم با مزخرفات تورات و انجیل و … که منظور از ۷ طبقه ء آسمان شاید ۵ لایهء جو زمین باشد!وقتی میگوییم خب

بقیش کو ؟میگویند علم همین چند تاش رو کشف کرده!

وقتی صحبت از اتم میشه میگویند اتم یعنی انجیر!!!چون هسته های ریزش اتم هستند. درحالی که اگر کتاب معجزه

علمی که بماند !یک کتاب رونویسی شده علمی هم بود باید از این کتاب ،علم نتیجه گرفته میشد! نه اینکه مدام نتایج

دزدیده شوند و تطبیق داده شوند با یک مشت افسانه که هیچ ربطی به مقولات علمی ندارند!

دوستان هرکس می تونه با دلایل منطقی نظرمخالفان را رد کنه بفرماید, این گوی و این میدان.منتظریم

دوستان وکارشناسان
لطفا" جواب بدید
1- چرا جز خاورمیانه هیچ جای جهان پیامبری نداشته ؟؟
2- اسناد تاریخی دال بر وجود نوح و موسی و ابراهیم و بقیه انبیا کجاست؟؟
3- چرا معجزه نشانه پیامبری است؟؟
4- چرا قرآن که باید کسب حقانیت خودش را از نزد مردم بکنه ازحوادثی که حقانیتش ثابت نشده استفاده می کنه ؟ مدعی اثبات با اما اگر و شاید نمی تونه ادعای خودش رو اثبات بکنه
و...

سلام دوست عزیز.
هر کسی از رحم مادر بیرون می اید.یا هر کسی از دره خانه خودش بیرون می اید.
پیامبران نیز از خانه ی خود (کعبه)بیرون می امدند.یعنی در حوالی این منطقه.
حال انکه پیامبران خواستند به تمام نقاط برن اما کشته شدند.

معجزه فقط با رضایت خدا شکل میگیرد.رضایت خدا در این بوده که پیامبران معجزه کنند.که مهمترین انها قران است..و اگر خدا نخواهد که معجزه صورت نگیرد وکسی این کارها را انجام دهد کافر است.

یکم دقت کنید.معجزه به دست فردی یعنی انسان صورت میگیرد،خوده محمد(ص)نمیدانست قران چیست اما خدا به او اموزش داد و پیامبر به مردم ابلاغ میکرد.
دوما قران از طریق خدا به دست ما امده.
سوما حال کسی که معجزه انجام میدهد،کافر است.مثلا دیوید ...فامیلیشو بلد نیستم.تو دستاش نگه کنید.چهارتا انگشتر میبینید،اگه اون انگشترارو دربیاره ارتباطش با اجنه قطع میشه ونمیتونه معجزه کنه.این کاره دیوید عدم رضایت خداوند است و بی شک گناه کار بوده.
این همه از پیامبران قبل محمد میدانیم در قران ذکر شده.اینده نیز در قران امده.مثلا در یک سوره امده پرستش نکنید شیاطین را.خدا نمیگه اطاعت نکنید بلکه میگه پرستش نکنید.خدا الانو دیده که انسانها شیطان یعنی ابلیس را پرستش میکنند در قران گفته نپرستید.
ایا این دلیل محکمی نیست؟

abolfazl_atoo;197655 نوشت:
سلام دوست عزیز. هر کسی از رحم مادر بیرون می اید.یا هر کسی از دره خانه خودش بیرون می اید. پیامبران نیز از خانه ی خود (کعبه)بیرون می امدند.یعنی در حوالی این منطقه. حال انکه پیامبران خواستند به تمام نقاط برن اما کشته شدند.
abolfazl_atoo;197655 نوشت:

دوست عزیز سندی برای اثبات سخنانت داری؟
حتما" می دانی که مدعی اثبات با اما و اگر وشاید نمی تونه سخنانش رو اثبات کنه
به هرحال هدف از بعثت انبیا هدایت خلقه اگه پیامبری از خودش آثار توحیدی به جا نگذاره با نبودش فرقی نمی کنه در هر صورت فقط مردم عربستان و حوالی آنجا به اسلام دعوت شدند!!! و خداوند هم گفته ما برای هر قومی پیامبر خودش را فرستادیم پس سایر نقاط جهان چرا پیامبر نداشته؟

abolfazl_atoo;197655 نوشت:
معجزه فقط با رضایت خدا شکل میگیرد.رضایت خدا در این بوده که پیامبران معجزه کنند.که مهمترین انها قران است..و اگر خدا نخواهد که معجزه صورت نگیرد وکسی این کارها را انجام دهد کافر است.

اگه کسی کار خارق العاده ای انجام بده؛ رضایت داشتن یانداشتن خدا را چه طور می شه فهمید؟
از کجا می دونی رضایت خدا چه بوده ؟
قرآن جنس بشری داره , قواعد والفاظ عربی ساخته بشره
اگه کسی گیتاریست باشه نمی شه نتیجه گرفت که طرف از پیش هرکول اومده. پس اگه نوشته های قرآن زیبا باشه نمی شه نتیجه گرفت از جانب خداست.
جمله آخرت هم جزیی از آموزه های دینه

abolfazl_atoo;197655 نوشت:
یکم دقت کنید.معجزه به دست فردی یعنی انسان صورت میگیرد،خوده محمد(ص)نمیدانست قران چیست اما خدا به او اموزش داد و پیامبر به مردم ابلاغ میکرد. دوما قران از طریق خدا به دست ما امده.

آیا شما از ظاهر انسانها به عمق باطنشان پی می برید؟ ثابت کن قرآن از طرف خدا به دست ما آمده؟ یا باید دلایلت رو منطقی اثبات بکنی یا ادعایی را مطرح بکنی که حداقل من هم قبول داشته باشم

abolfazl_atoo;197655 نوشت:
با اجنه قطع میشه ونمیتونه معجزه کنه.این کاره دیوید عدم رضایت خداوند است و بی شک گناه کار بوده.

اگه ثابت بشه فرد مدعی نبوت که کار خارق العاده ای انجام می ده حتما" از جانب خدا انجام داده( مدعی راستین باشه) بله بقیه بی شک گناهکارند

abolfazl_atoo;197655 نوشت:
این همه از پیامبران قبل محمد میدانیم در قران ذکر شده.اینده نیز در قران امده.مثلا در یک سوره امده پرستش نکنید شیاطین را.خدا نمیگه اطاعت نکنید بلکه میگه پرستش نکنید.خدا الانو دیده که انسانها شیطان یعنی ابلیس را پرستش میکنند در قران گفته نپرستید. ایا این دلیل محکمی نیست؟

نه به این دلیل:
مفسرین بزرگوار قائل هستند که پرستش شیطان که آیه60 سوره یس مطرح شده است همان اطاعت اوست یعنی خداوند متعال از پیروی دستورات شیطان، به عبادت و پرستش شیطان یاد نموده است که نشان دهنده اهمیت بحث است.
از حضرت صادق(علیه السلام) منقول است که فرمودند: هر کس از شخصی در معصیت خداوند اطاعت کند، او را پرستیده است گویا آن شخص را پرستیده است. و نیز از امام باقر(علیه السلام) روایت شده است: «هر کس به گوینده‌ای گوش فرا دهد گویا او را عبادت کرده است، اگر آن گوینده از خدای رحمان بگوید شنونده خدای رحمان را عبادت کرده است و اگر از شیطان گفته باشد، شنونده در پرستش شیطان وارد شده است.»
تفسیر صافی جلد 4 ص 258
در لحظه ارتکاب گناه در حال پرستش شیطان هستیم

بسم الله الرحمان الرحیم

با سلام
lili2020;197512 نوشت:
دوستان وکارشناسان
لطفا" جواب بدید
1- چرا جز خاورمیانه هیچ جای جهان پیامبری نداشته ؟؟
2- اسناد تاریخی دال بر وجود نوح و موسی و ابراهیم و بقیه انبیا کجاست؟؟
3- چرا معجزه نشانه پیامبری است؟؟
4- چرا قرآن که باید کسب حقانیت خودش را از نزد مردم بکنه ازحوادثی که حقانیتش ثابت نشده استفاده می کنه ؟ مدعی اثبات با اما اگر و شاید نمی تونه ادعای خودش رو اثبات بکنه
و...

در مورد نبوت عامه دو موضوع مطرح است: یکم اصل نبوت و دوم آمدن پیامبران.
اصل نبوت
[=&quot]كامل‏ترين شناخت هر چيزي، همانا معرفت همان چيز است به مقوّمهاي وجودي او؛ اگر چيزي داراي علت وجودي باشد، شناخت وي از راه علت وجودي ‏اش كامل‏ترين معرفتهاي ممكن درباره اوست؛ و اگر داراي علّت وجودي نباشد، مهم‏ترين راه شناخت وي، همان معرفت نحوه هستي خود اوست؛[/][=&quot][1] [/][=&quot]بنابراین برای شناخت نبوت باید اصل نبوت را شناخت.
[/]برای اثبات نبوت عامه به دو برهان حکمت و قاعده لطف استناد شده است که در ذیل تقریر آن دو را بیان می کنیم:
برهان حکمت
[=&quot]وقتي از امام صادق(عليه السلام) سؤال شد دليل نياز بشر به پيامبر چيست؟ فرمود: اداره مردم به عهده خداوند حكيم است، در حالي كه مردم خدا را نمي بينند. پس بايد رابطي به نام پيامبر بين خدا و خلق وجود داشته باشد: عن أبى‏ عبدالله(عليه ‏السلام) أنّه قال للزنديق الّذى سأله من أين أثبت الرّسل والأنبياء فقال(عليه ‏السلام): «إنّا لما أثبتنا أنّ لنا خالقاً صانعاً متعالياً عنّا وعن جميع ما خلق وكان ذلك الصانع حكيماً متعالياً لم يجز أن يشاهده خلقُه ويلامسوه ويباشرهم ويباشروه ويحاجّهم ويحاجّوه، ثبت أنّ له سفراء فى خلقه يعبرون عنه إلي خلقه وعباده ويدلّونهم علي مصالحهم ومنافعهم وما به بقائهم وفى تركه فنائهم فثبت الآمرون والناهون عن الحكيم العليم فى خلقه والمعبرون عنه عزّوجلّ وهم الأنبياء وصفوته من خلقه حكماء مؤدبون بالحكمة مبعوثون بها غير مشاركين للنّاس فى شى‏ء من أحوالهم، مؤيدين من عند الحكيم العليم بالحكمة، ثمّ ثبت ذلك فى كل دهر وزمان ما أتت به الرّسل والأنبياء من الدّلايل والبراهين لكيْ‏لا تخْلو أرض الله من حجّةٍ يكون معه علم علي صدق مقالته وجواز عدالته»[2]؛ امام صادق(عليه‏ السلام) به زنديق كه از او پرسيده بود: به چه دليل و از كجا ضرورت وجود انبيا و رسل را ثابت مي كنيد؟ فرمود: وقتي ثابت كرديم خالقي داريم كه ما و جهان را خلق كرده و آن خالق از ما و همه جهان برتر است و اثبات كرديم كه اين خالق، حكيمي است كه مشاهده او، مباشرت، بحث و جدال با او براي بندگانش ممكن نيست، پس بايد سفيراني در ميان مخلوقات خود داشته باشد تا پيام‏ها و هدايتهاي او را به آنها برسانند و آنان را به مصالح و منافعشان هدايت كنند و آنچه را كه انجام آن مايه بقا و تركش مايه فنا و نابودي آنهاست بيان كنند، پس آمران و ناهياني كه از جانب خداي حكيم در ميان مخلوقاتش باشند، لازم است. اين سفيران همان انبيا و برگزيدگان او از مخلوقاتند كه مؤدب به حكمت الهي و مبعوث به آن هستند و كسي از مردم در احوالاتشان شريك نيست، آنان از ناحيه حكيم عليم به حكمت تأييد شده ‏اند....[/]
[=&quot]در اين حديث امام صادق(عليه السلام) با حد وسط قرار دادن فصل ممتاز «حكمت حق تعالي» برهان ضرورت رسالت را تنظيم و تدوين كرده است. امثال اين حديثْ مايه اصلي برهان معروف اهل حكمت و فلسفه را تشكيل داده است. پس دليل نياز بشر به پيامبران نياز او به قانون واجراي حدود است. چنان‏كه دليل نياز جامعه به حكومت نيز همين است؛ زيرا همان طور كه بي قانوني موجب هرج و مرج است، عدم اجراي قانون نيز موجب هرج و مرج است هر چند قانون مدوّنْ عادلانه باشد.[3][/]
قاعده لطف
[=&quot]برخی از متکلمان نبوت عامه را با قاعده لطف اثبات می کنند و مي ‏گويند: خداي سبحان هر كاري كه انسان را از گناه دور و به طاعت نزديك كند، انجام مي‏دهد، مانند فرستادن پيامبران.[4][/]
[=&quot]ممكن است بر قاعده لطف اشكالي وارد شود كه اگر اين قاعده درست باشد، بايد همه مردم يا بيشتر آنان، صالح و سعادتمند باشند؛ در حالي كه از نگاه قرآن، بيشتر مردم طالح و نابخردند، پس قاعده لطف، در اثبات چنين مطلبي تمام نيست. [/]
[=&quot]به اين اشكال مي ‏توان چنين پاسخ داد كه لطف، به حسب نظام كلي (قبل از دنيا، دنيا، بعد از دنيا) است، از اين رو نمي‏ توان در يك جزء از اين مجموعه، به قاعده لطف استناد كرد و نتيجه نقد و حاضر آن را در دنيا خواست.[[/][=&quot]5]
موفق باشید
[/]

[=&quot][1] ـ[/][=&quot]سرچشمه انديشه جلد 1 - صفحه 364 [/]
[=&quot][2][/][=&quot]علل الشرايع، ج1، ص146، باب99، ح3. حماسه و عرفان صفحه 132
[/]
[=&quot][3][/][=&quot]حماسه و عرفان - صفحه 131[/]
[=&quot][4][/][=&quot]سيره رسول‏ اكرم(ص) در قرآن جلد 9 - صفحه 28
[/]
[=&quot][5][/][=&quot]نسيم انديشه دفتر سوم - صفحه 119[/]

1- تاریخ تنها به بازتاب گوشه ای از گذشته می پردازد و نمی توانیم آنچه بیان شده را تمام آنچه موجود بوده است، بدانیم. همچنان که کشف آثار باستانی، توان نشان دادن تمام گذشته را ندارد. بنابراین باید در قدم اول متوجه باشیم که نمی توانیم با جزم و یقین ادعا کنیم که تمام پیامبران در منطقه خاورمیانه بوده اند.

2- با توجه به رهنمودهای وحیانی می دانیم که بعثت پیامبران اختصاص به مردم منطقه خاصى ندارد. بلکه همه امت ها پیامبر داشته اند:
«إِنَّآ أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِ‏ّ بَشِیراً وَنَذِیراً وَإِن مِّنْ أُمَّةٍ إلَّا خَلَا فِیهَا نَذِیر؛[فاطر/24] بشارت و هشدار فرستادیم و هیچ امّتى نبوده مگر آن كه در آن هشدار دهنده‌‏اى گذشته است.»

«وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِى كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّغُوتَ؛[نحل/36] وهمانا ما در میان هر اُمّتى پیامبرى را برانگیختیم (تا به مردم بگویند) كه خدا را بپرستید و از طاغوت (و هر معبودى جز خدا) دورى نمایید».

3- اگر در قرآن مجید، تنها نام عدّه معدودى از پیامبران بزرگ برده شده که در منطقه خاورمیانه بوده اند؛ بدین معنا نیست كه تعداد پیامبران منحصر به همین افراد است؛ بلكه در خود قرآن تصریح شده است كه بسیارى از پیامبران بوده ‏اند كه نامى از ایشان در قرآن نیامده است:
«وَرُسُلاً لَّمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْكَ؛[نساء/164] و پیامبرانى [را نیز برانگیخته ‏ایم‏] كه [سرگذشتِ‏] ایشان را بر تو بازگو نكرده‌‏ایم».
بنابراین نمى‏توان گفت كه همه پیامبران در یك منطقه خاص ظهور نموده ‏اند، بلكه طبق احادیثى كه در مورد تعداد آنان رسیده است (124 چهار هزار نفر) تعداد محدودی از آن ها مربوط به خاورمیانه بوده اند، و از بقیه خبری نداریم.

4- قرائن و شواهدی وجود دارد که نشان دهد، پیامبرانی در غیر خاورمیانه احتمالا وجود دشته اند. به عنوان مثال بودا گر چه نامش را به عنوان پیامبر نمی برند، ولی وقتی زندگی او بررسی می شود، بسیاری از خصوصیات پیامبران را در زندگی مشاهده می کنیم.

5- منطقه جغرافیایى یک پیامبر مهم نیست؛ و علیرغم فاصله جغرافیایی، مردمی می توانند از امت یک پیامبر حساب شوند. همانطور که امروز، امت اسلام به منطقه خاصی اختصاص ندارد و در سرتاسر جهان وجود دارند. و آنچه لازم است اینکه همه باید راه دست یافتن به وحی را داشته باشند. و مطابق قرآن نیازی نیست تا هر منطقه جغرافیایی ای پیامبر داشته باشد

«وَ لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا فی‏ كُلِّ قَرْیَةٍ نَذیراً؛[فرقان/51] و اگر مى ‏خواستیم، در هر شهر و دیارى بیم‏ دهنده‏اى برمى‏ انگیختیم (ولى این كار لزومى نداشت)»

6- شاید رمز بعثت پیامبران اولوالعزم از خاورمیانه در این است که منطقه جغرافیایی خاورمیانه، نوعی مرکزیت برای تمام جهان داشته است که خدای متعال می فرماید پیامبران در مرکز شهرها، فرستاده می شوند بنابراین باید پیامبران اولوالعزم در مرکزی ترین منطقه باشند:
«وَ ما كانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرى‏ حَتَّى یَبْعَثَ فی‏ أُمِّها رَسُولاً؛[قصص/59] و پروردگار تو هرگز شهرها و آبادیها را هلاك نمى ‏كرد تا اینكه در كانون آنها پیامبرى مبعوث كند»

7- دعوت و تبشیر و انذار پیامبران، محدود به منطقه برخواسته از آن نبوده و آنها به مناطق دیگر سفیر می فرستادند یا به آن سفر می کردند. به عنوان نمونه حضرت عیسی (ع) رسولانی به مناطق دیگر اعزام کرده است:
«إِذْ أَرْسَلْنا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَكَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنَّا إِلَیْكُمْ مُرْسَلُونَ؛[یس/14] هنگامى كه دو نفر از رسولان را بسوى آنها فرستادیم، امّا آنان رسولان (ما) را تكذیب كردند پس براى تقویت آن دو، شخص سوّمى فرستادیم، آنها همگى گفتند: «ما فرستادگان (خدا) به سوى شما هستیم! (طبق احادیث این آیه در شان چند تن از حواریون است)»
همچنین حضرت ابراهیم، لوط را به سرزمین دیگری فرستاده است. به همین دلیل فرشتگان عذاب قوم لوط، ابتدا به سراغ ابراهیم می روند و به او خبر می دهند.

8- بسیاری از پیامبران، مبشر پیامبران بزرگ تر بوده اند، بنابراین طبیعی است که آنها خیلی کانون توجه نبوده باشند و با توجه به خبرهای قرآنی، که اکثر مردم در مقابل رسولان موضع خوبی نگرفته اند. طبیعی است که نام این دسته از پیامبران، خیلی ثبت نشده باشد و اثری از آنها بر جای نمانده باشد.

http://www.soalcity.ir/node/59

معجزه در لغت و اصطلاح

معجزه به معنای عاجز كننده است و در اصطلاح امر خارق العاده ای است كه همراه با دعوی نبوت و تحدّی و مبارزه طلبی است و با مدعا هماهنگ می باشد و كسی از عهده معارضه با آن بر نمی آید.
امام صادق(ع) فرمود: «خداوند معجزه را در اختیار نبی و امام قرار داد تا دلیل باشد بر صدق ادّعای وی كه می گوید: من از جانب خدا می باشم. معجزه آیت الهی است كه جز به دست پیامبران و حجت‏های خود روی زمین نسپارد تا بدین وسیله راستی راستگو و دروغ دروغگو ثابت گردد» [1]

سحر در لغت و اصطلاح

سحر از نظر لغت و اصطلاح چند معنا دارد:
1- خدعه و نیرنگ و شعبده و تردستی[2]
2- خیالات بدون حقیقت و واقعیت، همانند شعبده و تردستی.
3- جلب شیطان‏ها از راه‏های خاصی و كمك گرفتن از آنان.

و می توان با توجه به فرق های این دو، به تشخیص معجزه یا سحر پرداخت:

1- معجزه توسط پیامبر یا امام به منظور اثبات ادعای نبوت و امامت و سایر امور صورت می‏گیرد، پس همیشه همراه ادعای نبوت است. اما سحر ممکن است به غرض کسب پول، شهرت و ... انجام بگیرد.
2- معجزه منحصر در پیامبران است، ولی هر كس می تواند سحر و جادو را فراگیرد.
3- انجام معجزه مقدماتی مثل تعلیم، فراهم کردن وسایل و ... ندارد اما سحر نیاز به تعلیم و تربیت، زمان، وسایل و ابزار خاصی دارد
4- معجزه واقعی است و هیچ گونه نیرنگی در آن راه ندارد. اما سحر فریب است در نتیجه ممکن است با آن مقابله کرد و اثر آن را از بین برد. مانند داستان حضرت موسی و ساحران كه جادوگران با انداختن طناب هایشان، چشم و دیده مردم را سحر نموده و آن‏ها خیال می كردند بندها مار شده‏اند، در حالی كه حقیقت نداشت. اما عصای موسی، واقعاً و حقیقتاً مار شده و همه طناب‏ها را بلعید.
5- قلمرو سحر و جادو محدود است و ساحر تنها کاری را می تواند انجام دهد که مدتها آن را تمرین کرده است, بر خلاف معجزه , كه از تنوع برخوردار است، و طبق درخواست مردم، نوع معجزه در بعضی مقاطع تعیین می شده است.
6-سحر به مرور زمان می تواند امری عادی و معمولی بشود. مثل اینکه پرواز کردن در زمانی غیر عادی بوده اما امروزه به راحتی انجام می شود. اما معجزه هرگز عادی نمی شود.

[1]. معارف و معاریف، ج 9، ص 482.
[2]. قاموس اللّغه، ماده سحر.

http://www.soalcity.ir/node/139

سعید;199360 نوشت:
معه علم علي صدق مقالته وجواز عدالته»[2]؛ امام صادق(عليه‏ السلام) به زنديق كه از او پرسيده بود: به چه دليل و از كجا ضرورت وجود انبيا و رسل را ثابت مي كنيد؟ فرمود: وقتي ثابت كرديم خالقي داريم كه ما و جهان را خلق كرده و آن خالق از ما و همه جهان برتر است و اثبات كرديم كه اين خالق، حكيمي است كه مشاهده او، مباشرت، بحث و جدال با او براي بندگانش ممكن نيست، پس بايد سفيراني در ميان مخلوقات خود داشته باشد تا پيام‏ها و هدايتهاي او را به آنها برسانند و آنان را به مصالح و منافعشان هدايت كنند و آنچه را كه انجام آن مايه بقا و تركش مايه فنا و نابودي آنهاست بيان كنند، پس آمران و ناهياني كه از جانب خداي حكيم در ميان مخلوقاتش باشند، لازم است. اين سفيران همان انبيا و برگزيدگان او از مخلوقاتند كه مؤدب به حكمت الهي و مبعوث به آن هستند و كسي از مردم در احوالاتشان شريك نيست، آنان از ناحيه حكيم عليم به حكمت تأييد شده ‏اند....
سعید;199360 نوشت:

سلام
کارشناس محترم
شما از این پیش فرض استفاده کردید که خداوندپیامی یا مقاصدی دارد که حتما" می خواهد به گوش مردم برساند و با آنها مباشرت و بحث وجدال کند پس باید پیامبری باشد که با واسطه او این کارها انجام شود سوال این است که این ادعا رااز آورده اید؟

2- بنده فرض می کنم شما درست می گویید و عقل من ناقصه که نمی تونه راه سعادت رو کشف کنه خوب باز هم مشکل حل نمی شه چون قبول مدعای نبوت و عمل به دستورات اونها هم با ابزار عقلی صورت می گیره و اگه عقل من ناقص باشه در انتخاب پیامبر راستین و دروغین هم ممکنه خطا کنه و به اشتباه جذب پیامبر دروغین بشه و یا در فهم تعالیم قرآن وسنت پیامبر راستین هم دچار کج فهمی بشه و لذا هدف خداوند از وحی و نبوت حاصل نشه
حالا با صرف نظر از بقیه ایرادات

سعید;199360 نوشت:
مايه اصلي برهان معروف اهل حكمت و فلسفه را تشكيل داده است. پس دليل نياز بشر به پيامبران نياز او به قانون واجراي حدود است.
سعید;199360 نوشت:

پس جوامعی که هزاران ساله که پیامبری به خود ندیدند قانون و اجرای حدود نداشتند

سعید;199360 نوشت:
برخی از متکلمان نبوت عامه را با قاعده لطف اثبات می کنند و مي ‏گويند: خداي سبحان هر كاري كه انسان را از گناه دور و به طاعت نزديك كند، انجام مي‏دهد، مانند فرستادن پيامبران.[4]

شما در قاعده لطف انسانها را مکلف فرض می کنید
چه طور می شه انسانها را قبل از دریافت لطف مکلف دانست در حالیکه در مرحله مذکور نه به تکلیف آگاهی داره ونه زمینه انجام تکالیف برایش فراهم شده؟

تازه گیریم که قرآن کتابیه که از طرف خدا اومده ولی وقتی توش دستور به جنایت و برده داری و و ... میده چه فایده داره؟؟همون بهتر که خدا پیامبری نفرسته:khaneh:

علی1390;200160 نوشت:
- تاریخ تنها به بازتاب گوشه ای از گذشته می پردازد و نمی توانیم آنچه بیان شده را تمام آنچه موجود بوده است، بدانیم. همچنان که کشف آثار باستانی، توان نشان دادن تمام گذشته را ندارد. بنابراین باید در قدم اول متوجه باشیم که نمی توانیم با جزم و یقین ادعا کنیم که تمام پیامبران در منطقه خاورمیانه بوده اند.

نیازی نمی بینم که ثابت کنم یا تاریخ نشان بده همه پیامبران در خاورمیانه بودند؟ همین که آثار توحیدی به جا نگذاشتند با هرگزنبودنشان فرقی نمیکنه
پیامبری امری است که باید منتج به هدایت شود در حقیقت پیامبری که آثار توحیدی از خودش به جا نگذاره با هرگز نبوش فرقی نمی کنه (حالا شما بگو که پیامبری بوده ولی تاریخ ثبت نکرده )حالا بگذریم که اگر تاریخ جد و آباد سایر نقاط جهان رو که زیر و رو کنیم هیچ اثر از پیامبری دیده نمی شه

جناب علی 1390
خود متکلمان هم نمی دانند با دیدن معجزه چه طور باید مدعی دروغین رو از راستین تشخیص بدهند لذا دلیل می آورند که اگه گمراه بشوند بر خداوند واجبه که آنها را از گمراهی بیرون بیاره حالا چه طور از من می خواهی که با تعاریفی که از معجزه ارائه دادی تشخیص بدم کی مدعی راستین وکی کاذبه؟

lili2020;196680 نوشت:

[=arial black]بعنوان مثال هیچگونه اثری از موسایی در تاریخ جهان پیدا نشده همینطور از ابراهیم و دیگر انبیاء.عیسی و محمد ص

[=arial black]تنها پیامبرانی هستند که به یقین میشود گفت وجود خارجی دارند که در مورد عیسی هم آنچه مشهور است این است که

[=arial black]انسانی بود که ادعای خدایی کرد و سوار بر الاغ آمد که مردم را رستگار و جهانی کند و او را کشتند. و عجبا که

[=arial black]اسلامی که بیش از ۶۰۰ سال بعد از عیسی آمده ادعا دارد که خیر عیسی را خدا برد نزد خودش .حالا نزد خدا

[=arial black]کجاست؟اساسا مگر خدا جا و مکان داره؟ ….بگذریم در هر جال هیچ سندی دال بر وجود حتی یک پیغمبر وجود ندارد

[=arial black]الا پیغمبر اسلام. حال سوال این است که … اگر تنها رسیدن به تعالی داشتن پیغمبر است،و جز پیامبر نمیشود خداوند

[=arial black]بشر را خلق کند چرا در هیچ جای جهان هیچ پیغمبری نبوده ؟؟؟ تازه در خاورمیانه هم که بوده اینهمه اما و اگر برای

[=arial black]آنها هست و دراصالت وجود اینها شک وجود دارد؟؟؟

[=arial black]اگر پاسخ این است که قرآن فرموده هیچ امتی نبوده مگر اینکه در بین آنها پیامبر وجود داشته باید عرض کنیم که خود

[=arial black]قرآن اول اصالت خودش رو اثبات بفرماید بعد اظهار نظر کند.که آیا پیامبری بوده یا خیر. کتابی که از دینی نتیجه گرفته

[=arial black]شده که آن دین هم از پیامبری نتیجه گرفته شده که نه تنها خودش،بلکه تمام سلک انبیاء قبلا زیر سوال رفته اند چگونه

[=arial black]میتواند حجت عقلی و استدلال منطقی باشد و یا در عوض استدلال منطقی از نوشته های آن استفاده کنیم؟؟؟؟ مطمئنا محال

[=arial black]...حالا سوال این است:چه استبعادی دارد که هیچ پیغمبری از اول در جهان وجود نداشته باشد؟در نهایت که انسان میتواند

[=arial black]بدون انبیاء هم هدایت شود درسته؟پس وجوب مد نظر شما از ریشه دروغ و ناردست است.مورد بعد در مورد معجزه...

[=arial black]۱:عدم تناسب موضوع و محمول(یعنی عدم ارتباط اژدها شدن عصا با آمدن از نزد خدا

با سلام و عرض ادب
تا آ نجا که از مجموع پستهای شما با این ایدی مشخص است شما در اصل وجود خدا نیز شک دارید اما اگر کسی معتقد به وجود خدای واجد جمیع کمالات و فاقد هر نقصی، سوالاتی مطرح می شود.
1- غایت خلقت انسان چه بوده است؟فعل خداوند از آنجا که حکیمانه است نمی تواند بی غایت باشد.

2- خداوند متعال چون حكيم است، انسان را (مانند همه موجودات ديگر) براى هدفى خلق كرده، لذا زمينه رسيدن انسان به آن هدف را نيز فراهم نموده و قوانين و برنامه‏هاى لازم را به او تعليم داده و او را راهنمايى نموده است. در راه رسیدن انسان به آن هدف خداوند چگونه انسان را هدایت نموده است؟ آیا عقل انسان به تنهایی برای رسیدن او به سعادتش کافی است؟ وغرض خلقت انسان با آن محقق می شود؟

3- هر چند عقل انسان كه يكى از ابزارهاى شناختى انسان است، در مسايل نظرى تعدادى از قضايا را بطور بديهى درك مى‏كند و مقدارى از مسايل ارزشى را نيز حلّ مى‏نمايد، امّا اولًا عقل به تمام واقعيات بويژه به واقعيات و حقايق عالم آخرت، راه ندارد و ثانياً در آنچه هم درك مى‏كند، در غير بديهيات ممكن است خطا كند؛ لذا به تنهایی برای وصول به مطلوب کافی نمی باشد و اتمام نعمت و لطف و حجت خدا بدون راهنمایی خطا ناپذیر امکان پذیر نخواهد بود.

4- تحقق راهنمای معصوم مرتبط به غیب چگونه خواهد بود؟ آیا راهی بهتر از ارسال رسولانی از جنس بشر، اما معصوم از خطا و اشتباه خواهد بود؟

5- شناخت افرادی که مدعی بزرگترین ادعا یعنی ارتباط با مبدا غیب و پیامبری و رسالت هستند به چه امری محقق خواهد شد؟ آیا امری بهتر از بیان معارفی که ساخته دست بشر نیست و آوردن معجزه سراغ دارید؟!

6- اینکه شما آثاری از انبیای گذشته را نمی بینید در صدد نفی وجود آنها باشید امری خلاف حکم عقل است؛ زیرا اولا آثار آنها به طور کامل از بین نرفته است .ثانیا: وجود اختلاف در نقلیات تاریخی هیچگاه به معنای نفی اصل جریان نخواهد بود. هرچند که تاریخ انبیا خود یکی از مهمترین قسمت تاریخ بشر را تشکیل می دهد که منکر آن باید در میزان تعقل خود تشکیک کند.

7- اینکه شما در اعجاز انبیا تشکیک نمودید (و متنی را آوردید که کلاف سر در گم بدون ارتباط منطقی بود) و در فرازی از آن بیان نمودید که ارتباطی میان معجزه و آمدن از سوی خدا نیست عرض می شود: انبياء و رسل، هيچ يك هيچ معجزه‏اى را براى اثبات معارف خود نياوردند، و نمى‏خواستند با آوردن معجزه مسئله توحيد و معاد را كه عقل خودش بر آنها حكم مى‏كند اثبات كنند. بلکه در اثبات آنها به حجت عقل اكتفاء كردند، و مردم را از طريق نظر و استدلال هوشيار ساختند.

همچنان كه قرآن كريم در استدلال بر توحيد مى‏فرمايد: (قالَتْ رُسُلُهُمْ: أَ فِي اللَّهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ؟ رسولان ايشان به ايشان مى‏گفتند: آيا در وجود خدا پديد آرنده آسمانها و زمين شكى هست؟!)[1]، و در احتجاج بر مسئله معاد مى‏فرمايد: (وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلًا، ذلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا، فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ، أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ؟ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ؟ ما آسمان و زمين و آنچه بين آن دو است به باطل نيافريديم، اين پندار كسانى است كه كافر شدند، پس واى بر كسانى كه كفر ورزيدند، از آتش، آيا ما با آنان كه ايمان آورده و عمل صالح كردند، چون مفسدان در زمين معامله مى‏كنيم؟)[2] بنابراین انبیا براى اثبات اين معارف متوسل به معجزه نشده اند؛ بلكه معجزه را از اين بابت آوردند كه مردم از ايشان در خواست آن را كردند، تا به حقانيت دعويشان پى ببرند.

[=Calibri][1]. سوره ابراهيم آيه 10.

[=Calibri][2]. سوره ص آيه 28.

صدرا;207144 نوشت:
با سلام و عرض ادب تا آ نجا که از مجموع پستهای شما با این ایدی مشخص است شما در اصل وجود خدا نیز شک دارید اما اگر کسی معتقد به وجود خدای واجد جمیع کمالات و فاقد هر نقصی، سوالاتی مطرح می شود.

سلام
خیر بنده خداپرست هستم .انکار نبوت به انکار خدای متعال منجر نمی شه ثابت کنم؟

صدرا;207144 نوشت:
ثانياً در آنچه هم درك مى‏كند، در غير بديهيات ممكن است خطا كند؛ لذا به تنهایی برای وصول به مطلوب کافی نمی باشد و اتمام نعمت و لطف و حجت خدا بدون راهنمایی خطا ناپذیر امکان پذیر نخواهد بود.

غیر بدهیات از کجا آمده؟

صدرا;207144 نوشت:
4- تحقق راهنمای معصوم مرتبط به غیب چگونه خواهد بود؟ آیا راهی بهتر از ارسال رسولانی از جنس بشر، اما معصوم از خطا و اشتباه خواهد بود؟

مهم است که ادعای شما با دلایل عقلانی اثبات شود چرا که در غیر این صورت نه درپیروی از خدا بلکه در مقابل خدا قرار گرفته ایم
فرستاده شدن رسول که غرض خداوند را محقق نکرد خیل عظیم مردم جهان هدایت نشده اند پس بهترین راه نیست

صدرا;207144 نوشت:
شناخت افرادی که مدعی بزرگترین ادعا یعنی ارتباط با مبدا غیب و پیامبری و رسالت هستند به چه امری محقق خواهد شد؟ آیا امری بهتر از بیان معارفی که ساخته دست بشر نیست و آوردن معجزه سراغ دارید؟!

اگه خداوند آنها را فرستاده باشد خودش می داند که چه نشانه ای به آنها بدهد
کارشناس عزیز عنصر نزد خدا مجهول است و معجزه شبهه ناک است و طریق عقلانی ایجاد نمی کند(به خاطر ایراداتی که ذکر کردم) که شخص از طرف خدا آمده. خداوند عظیم عقل کل است و محال ذاته که از طریق غیر عقلانی حجت را بر بشر تمام کند چون حجت خدا بر عقل تمام می شود

صدرا;207144 نوشت:
6- اینکه شما آثاری از انبیای گذشته را نمی بینید در صدد نفی وجود آنها باشید امری خلاف حکم عقل است؛ زیرا اولا آثار آنها به طور کامل از بین نرفته است .ثانیا: وجود اختلاف در نقلیات تاریخی هیچگاه به معنای نفی اصل جریان نخواهد بود. هرچند که تاریخ انبیا خود یکی از مهمترین قسمت تاریخ بشر را تشکیل می دهد که منکر آن باید در میزان تعقل خود تشکیک کند.

سند بیاورید که موسی ای یا نوح یا ابراهیم یا... در جهان وجود داشته
اگر تاریخ جدو آباد جهان به غیر از خاورمیانه را زیر و رو کنی پیامبری نخواهی دید آیا نباید یک لوح گلی یا تصویری ... دراثبات وجود انبیا در سایر نقاط جهان وجود داشته باشه
حالا مدرک پیش کش, اسناد انوماالیش و حماسه گیلگامش که در کتابخانه آسوربانی پال که مربوط به دو هزار سال قبل از مسیح است کشف شده ؛ نشان می دهد داستان نوح و موسی از افسانه های پیشین اقتباس شده.(توجه کنید که دروغ بزرگی در اینجا رو شده)
سند بیاورید جناب صدرا وبه کلیسا کمک کنید زیر بار این افتضاح بزرگ نره

صدرا;207144 نوشت:
7- اینکه شما در اعجاز انبیا تشکیک نمودید (و متنی را آوردید که کلاف سر در گم بدون ارتباط منطقی بود) و در فرازی از آن بیان نمودید که ارتباطی میان معجزه و آمدن از سوی خدا نیست عرض می شود: انبياء و رسل، هيچ يك هيچ معجزه‏اى را براى اثبات معارف خود نياوردند، و نمى‏خواستند با آوردن معجزه مسئله توحيد و معاد را كه عقل خودش بر آنها حكم مى‏كند اثبات كنند. بلکه در اثبات آنها به حجت عقل اكتفاء كردند، و مردم را از طريق نظر و استدلال هوشيار ساختند.

شما دارید مغلطه می کنید(از یک چیز درست چیز غلط نتیجه می گیرید)
معجزه با آن همه ایرادش معاد و توحید را رد نمی کند بلکه فقط و فقط نبوت را رد میکند و این را از سبک وسیاق جملات هم می توانستید بفهمید.مثلا" در قسمتی از نوشته ها آمده بود:
بزرگترین ایراد پیامبر خدا بودن:... این جمله یعنی انکار نبوت نه معاد یا توحید

habibonline;206177 نوشت:
تازه گیریم که قرآن کتابیه که از طرف خدا اومده ولی وقتی توش دستور به جنایت و برده داری و و ... میده چه فایده داره؟؟همون بهتر که خدا پیامبری نفرسته:khaneh:

[=Century Gothic]
[=Century Gothic] با سلام
[=Century Gothic]
[=Century Gothic] ليعلم الله من ينصره و رسله


[=Century Gothic] بازم که میبینیم اظهار نظرهایی میشود که کوچکترین علمی در ان نیست و بویی از منطق هم از ان بلند نمیشود ؟
اگه قرآن دستور جنایات داده بود و برده داری که شما الان با همان دین أجدادییتان معلوم نبود اصلا سواد هم داشتید که بنویسید چه رسد به اینکه ندانسته سخنی از قرآن مطرح کنید که به ان علمی ندارید!
به هر جهت گفتم که بنده در خدمتم مثل همیشه !!!:Cheshmak:
منتظر اثبات سخنانتان هستیم
[=Century Gothic]نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت *** به غمزه مسأله‏ آموز صد مدرس شد

lili2020;208860 نوشت:
سند بیاورید که موسی ای یا نوح یا ابراهیم یا... در جهان وجود داشته
اگر تاریخ جدو آباد جهان به غیر از خاورمیانه را زیر و رو کنی پیامبری نخواهی دید آیا نباید یک لوح گلی یا تصویری ... دراثبات وجود انبیا در سایر نقاط جهان وجود داشته باشه
حالا مدرک پیش کش, اسناد انوماالیش و حماسه گیلگامش که در کتابخانه آسوربانی پال که مربوط به دو هزار سال قبل از مسیح است کشف شده ؛ نشان می دهد داستان نوح و موسی از افسانه های پیشین اقتباس شده.(توجه کنید که دروغ بزرگی در اینجا رو شده)
سند بیاورید جناب صدرا وبه کلیسا کمک کنید زیر بار این افتضاح بزرگ نره

با سلام
شما سند بیاورید که وجود نداشته !
نقل قولهای افسانه ای شما را به جایی نمی رساند !
حداقل سنگی را وردارید که توان بلند کردن ان باشد
به زودی به شما ثابت میکنیم که حق چیست و حقگو کیست!!
لقد ارسلنا نوحاً و ابراهيم به تحقيق كه فرستاديم نوح نبى را و ابراهيم خليل الرحمن را و بعد نبوت و كتاب را در نسل آنها قرار داديم فمنهم مهتد يعنى قليلى از ذريه نوح و ذريه ابراهيم هدايت شدند و پذيرفتند و كثير منهم فاسقون بيشترشان فاسق شدند تا الان هم چنين است.
هميشه پيروان شيطان در اكثريت بوده‏اند نسبت به پيروان رحمن.
ماده پرست، شهوت پرست، دنيا پرست چندين برابر خدا پرست بوده‏اند پاره‏اى از ايشان هدايت را پذيرفتند و كثير منهم فاسقون بيشترشان متمرد شدند از اطاعت رحمن بيرون رفته داخل شدند در اطاعت شيطان.
ثم قفينا على آثارهم برسلنا قفينا يعنى به عقب درآروديم پشت سر نوح و ابراهيم، رسل خود را فرستاديم تمرد بشر مانع نشد كه ما ديگر پيغمبر نفرستيم، پى در پى، پشت سر هم، پشت سر نوح و ابراهيم و ذريه شان رسل خودمان فرستاديم.

lili2020;208860 نوشت:

حالا مدرک پیش کش, اسناد انوماالیش و حماسه گیلگامش که در کتابخانه آسوربانی پال که مربوط به دو هزار سال قبل از مسیح است کشف شده ؛ نشان می دهد داستان نوح و موسی از افسانه های پیشین اقتباس شده.(توجه کنید که دروغ بزرگی در اینجا رو شده)

خب این اسناد را بیاورید تا به شما ثابت کنم چه کسی دروغگو است !!

بسم الله الرحمن الرحیم

lili2020;206099 نوشت:
شما از این پیش فرض استفاده کردید که خداوندپیامی یا مقاصدی دارد که حتما" می خواهد به گوش مردم برساند و با آنها مباشرت و بحث وجدال کند پس باید پیامبری باشد که با واسطه او این کارها انجام شود سوال این است که این ادعا رااز آورده اید؟ 2- بنده فرض می کنم شما درست می گویید و عقل من ناقصه که نمی تونه راه سعادت رو کشف کنه خوب باز هم مشکل حل نمی شه چون قبول مدعای نبوت و عمل به دستورات اونها هم با ابزار عقلی صورت می گیره و اگه عقل من ناقص باشه در انتخاب پیامبر راستین و دروغین هم ممکنه خطا کنه و به اشتباه جذب پیامبر دروغین بشه و یا در فهم تعالیم قرآن وسنت پیامبر راستین هم دچار کج فهمی بشه و لذا هدف خداوند از وحی و نبوت حاصل نشه حالا با صرف نظر از بقیه ایرادات

با سلام و تشکر
در مورد سوال اولتان اگر در استدلال خوب دقت می فرمودید جواب سوال روشن می شد چرا که خدای حکیم باید انسانها را هدایت کند و انسانها برای هدایت، نیاز به دستورالعمل دارند. از آنجایی که مباشرت با خدای بزرگ برای همه میسر نیست باید پیامبرانی باشند تا پیام الهی را به مردم برسانند.
در مورد سوال دوم هم باید عرض شود که سوال مشتمل بر مغالطه بود توضیح اینکه اگر عقل انسان ناقص است از همه جهات نیست بلکه در برخی موارد است از جمله شناخت کامل سعادت انسان که مربوط به عالم غیب است اما تصدیق ادعای پیامبران و تعالیم دین کار عقل است چرا که مهمترین وظیفه عقل تصدیق است که اگر آن را از عقل بگیرید دیگر چه کار مهمی برای عقل می ماند؟

موفق باشید

بسم الله الرحمن الرحیم

lili2020;206102 نوشت:
پس جوامعی که هزاران ساله که پیامبری به خود ندیدند قانون و اجرای حدود نداشتند

با فرض صحت مطلب فوق که جوامعی هزاران سال پیامبر به خود ندیده باشند، خدمتتان عرض می شود که منظور از قانون در استدلال، قانونی است که سعادت انسان را هم در دنیا و هم در آخرت تامین کند لذا نیاز بشر به قانون کامل، وجود قانونهای ناقص یا غلط در جوامع بشری را نفی نمی کند.
موفق باشید

بسم الله الرحمن الرحیم

lili2020;206109 نوشت:
شما در قاعده لطف انسانها را مکلف فرض می کنید چه طور می شه انسانها را قبل از دریافت لطف مکلف دانست در حالیکه در مرحله مذکور نه به تکلیف آگاهی داره ونه زمینه انجام تکالیف برایش فراهم شده؟

با سلام
شبهه شما با توضیح قاعده لطف که مصطلح در بین متکلمین است و ظاهرا جنابعالی با لطف خدا (که اگر نبود اصلا ما نبودیم چه رسد به لزوم تکلیف)خلط کردید پاسخ داده می شود:
قاعده لطف آن است که خداي سبحان هر كاري كه انسان را از گناه دور و به طاعت نزديك كند، انجام مي‏ دهد، مانند فرستادن پيامبران.1
1.
[سيره رسول‏ اكرم(ص) در قرآن جلد 9 - صفحه 29]
موفق باشید

با سلام
اگر معجزه بودن قرآن حل شود یعنی به این باور برسیم که قرآن سخنان خداوند است و قرار است همین قرآن پاسخ گویی همه نیازهای هدایتی بشر تا روز قیامت باشد، بسیاری از اشکالات در حوزه دین حل می شود. ولی متأسفانه معرفت کافی برای بسیاری نسبت به اعجاز قرآن بوجود نیامده است.
لذا است که با کمی تشکیک در آن، دچار تردید می شوند و وقتی این تردید بوجود آمد دیگر راهی برای اثبات حقانیت حضرت محمد (صلوات الله علیه و آله) و دین اسلام نمی یابند.
همه هجمه دشمنان و مخالفان اسلام روی نقض اعجاز قرآن است. ابعاد مختلف اعجاز قرآن را زیر سؤال می برند.
من خواهشم از دوستان این است که بحث خود را متمرکز روی اثبات وجوه اعجاز قرآن کنند و حتی مخالفینی که بدنبال حقیقت هستند و نمی خواهند با سؤالاتشان دیگران به زحمت بیاندازند اگر سخنی دارند بطور منطقی و متمرکز وجوه اعجار قرآن را مورد سؤال قرار دهند.
جدای از استدلالهایی که برای اثبات وجوه اعجاز قرآن می شود، من باورم بر این است که قرآن معجزه است. این باورم را:
اولا مدیون مطالعه سخنان بشری در حوزه های معرفتی و مقایسه آن با قرآن می دانم!
ثانیا ممارست زیاد با قرآن و کشف دائم نکات جدید و تصحیح اندیشه هایم بصورت مستمر با کمک همین نکات من را به این حقیقت رسانده است که قرآن راهنمای من در زندگی است.
ثالثا از نظر شخصیتی من بسیار کنجکاو هستم و پاسخهای کلیشه ای غالبا قانعم نمی کند و همین خصوصیت سبب شده است تا به هیچ نحو اجباری کوری را نپذیرم. بنابرین این شناختی که از خودم دارم باورهایم را موروثی و یا متأثر از محیط و یا ضرورت شغلی (چون روحانی هستم) نمی دانم. با بسیاری از افکار و حتی احساسهای مخالفین این باورها هم آشنایم. و حتی بعضی زمانها این احساسات را به صورت مقطعی داشته ام.
به نظرم تقوا اصلی مهم است که هر کس باید آن را رعایت کند تا بتواند از هدایت قرآن بهره ببرد. تقوا یعنی انسان باشد. اصول کلی ارزشها و ضد ارزشهای انسانی در همه انسانها نهادینه شده است. خیانت در امانت، تخلف نسبت به تعهدات و دروغگویی همه جای دنیا و همیشه ناپسند بوده است و هست و خواهد بود.
کبر و طمع و حسد، ریشه های اصلی انحرافات اعتقادی است. و این سه، سه ضد ارزش اصلی انسانی است.
آنها که بی ریا انسانند و از شعارهای انسانی برای خود دکان درست نکرده اند و بدنبال مرید نبوده اند، آنها وقتی به قرآن می رسند، تشنه ای را می مانند که به چشمه ای زلال رسیده است.
اما کسان دیگر چه نیازی به قرآن دارند؟ چه نیازی به پیامبر دارند؟ آنها هنوز با پیامبر درونشان سر جنگ دارند. هنوز با وجدان خود گلآوزیر هستند. قرآن تنها یک سخن با اینان دارند و آن این که مثلش را بیاورید! چرا اینقدر این شاخه آن شاخه می پرید! مثلش را بیاورید و هم خودتان را راحت کنید و هم ما را. اگر مثلش را آوردید ما هم قرآن قبلی را گنار گذاشته و قرآن شما را می چسبیم!
این همه دعوایی که در طی قرون درباره انتساب قرآن به خداوند صورت گرفته است با این همه همافزایی و همکاری که بین کفار وجود دارد، چرا نتوانسته اند عزمشان را جمع کنند و زبانی را ( نه لزوما عربی) انتخاب کنند و همین مسائلی را که قرآن به آن اشاره نموده و یا اگر مهمتر از آن را سراغ دارند، آن مسائل مهمتر را بیان کنند و تلاش کنند تا این کتابِ تازه تألیف شده را در تیراژ بالا نشر دهند تا بتوانند مقابل کعبه سنگی، همجون ابرهه کعبه ای از طلا بسازند و مردمان را بسوی خود دعوت کنند.
چرا این چنین نکرده اند؟! نه مثل قرآن که حتی مثل آیه ای از قرآن هم نیاورده اند! نه آنها که ائمه بزرگوار شیعه هم احادیثشان مثل قرآن نیست و نهج البلاغه هم بگرد آیات الهی نمی رسد و لسان الغیب حافظ هم توان هم عرضی با قرآن را ندارد که ادعایی هم ندارد که خود مفتخر است حافظ قرآن است و آنچه دارد از قرآن است.
آنها که جذب جملاتی از این و آن می شوند و آن را در عرض قرآن که بالا تر از آن می پندارند همان مشکل تقوا را دارند که نتوانسته اند با قرآن انس بگیرند و یا اصلا با قرآن آشنایی ندارند که امیدوارم این آشنایی را پیدا کنند.
بعضی از سخنان بشری هر چند هم بسیار ارزشمند است ولی این سخنان در آسمان سیاه مثل ستاره و ماه می درخشیدند ولی وقتی آیات الهی بر قلب انسان فرود می آید و طلوع می کند، دیگر همه ستاره ها و ماه رخ می کشند و مات می شوند.
همه آنچه گفتم احساسم بود و باورم و می دانم هر زمان که بی تقوا می شوم و در بعضی مسائل بخصوص ارزشهای اخلاقی می لنگم نسبت به قرآن نیز به همان میزان بیگاه می شوم و احساس می کنم دیگر قرآن با من سخن نمی گوید و قرآن شده است همه اش چند تا جمله عربی که می گویند زیباست!!
اگر ماه رمضات «شهر انزل فیه القرآن» است، ماه آمرزش هم هست. اگر این آمرزش اتفاق نیافتد، شب قدرش بی قدر می شود. می شود مثل شبهای دیگر. در شب قدر همه فرشتگان از آسمان فرود می آیند حتی روح هم می آید! ولی آیا احساس ما در شب قدر متفاوت از شبهای دیگر است؟!
خاکستر گناه هر افروخته ای را بی گرما و نور می کند. از خدا بخواهیم گناهانمان را ببخشد:
تا دلمان از زنگار بدهد،
تا همه انوار خدا را دریافت کنیم!
تا وقتی قرآن می خوانیم خدا با من سخن بگوید و وقتی نماز می خوانیم با خداوند سخن بگوییم نه این که قرآن خواندن و نماز خواندمان یک طرفی باشد و فقط ما باشیم که لبانمان تکان می خورد و همین!
ببخشید طولانی شد! تلک شقشقة هدرت!

رضا;215474 نوشت:
با سلام
شما سند بیاورید که وجود نداشته !
نقل قولهای افسانه ای شما را به جایی نمی رساند !
حداقل سنگی را وردارید که توان بلند کردن ان باشد
به زودی به شما ثابت میکنیم که حق چیست و حقگو کیست!!
لقد ارسلنا نوحاً و ابراهيم به تحقيق كه فرستاديم نوح نبى را و ابراهيم خليل الرحمن را و بعد نبوت و كتاب را در نسل آنها قرار داديم فمنهم مهتد يعنى قليلى از ذريه نوح و ذريه ابراهيم هدايت شدند و پذيرفتند و كثير منهم فاسقون بيشترشان فاسق شدند تا الان هم چنين است.
هميشه پيروان شيطان در اكثريت بوده‏اند نسبت به پيروان رحمن.
ماده پرست، شهوت پرست، دنيا پرست چندين برابر خدا پرست بوده‏اند پاره‏اى از ايشان هدايت را پذيرفتند و كثير منهم فاسقون بيشترشان متمرد شدند از اطاعت رحمن بيرون رفته داخل شدند در اطاعت شيطان.
ثم قفينا على آثارهم برسلنا قفينا يعنى به عقب درآروديم پشت سر نوح و ابراهيم، رسل خود را فرستاديم تمرد بشر مانع نشد كه ما ديگر پيغمبر نفرستيم، پى در پى، پشت سر هم، پشت سر نوح و ابراهيم و ذريه شان رسل خودمان فرستاديم.

خب این اسناد را بیاورید تا به شما ثابت کنم چه کسی دروغگو است !!


من می گم در دنیای واقعی وجود نداشتند یعنی افسانه هستند و اسناد را آوردم متاسفانه باز هم بی لطفی کردن البته دوستان نه شما
شاید هم این چنین با قدرت حرف می زنید فکر می کنید اون اسناد رو هیچ وقت نمی تونیم بیاریم
دوم وجود پیامبران با اسناد تاریخی ثابت می شه نه قرآن، که برای آن هیچ اسناد تاریخی وجود نداره که هیچ بلکه مدارکی وجود داره که نشان می ده این پیامبران فقط در افسانه های گذشتگان بودند
و در آخر این که :
لا یکلف الله نفسا" الا وسعها

رضا;215470 نوشت:

با سلام

ليعلم الله من ينصره و رسله


بازم که میبینیم اظهار نظرهایی میشود که کوچکترین علمی در ان نیست و بویی از منطق هم از ان بلند نمیشود ؟
اگه قرآن دستور جنایات داده بود و برده داری که شما الان با همان دین أجدادییتان معلوم نبود اصلا سواد هم داشتید که بنویسید چه رسد به اینکه ندانسته سخنی از قرآن مطرح کنید که به ان علمی ندارید!
به هر جهت گفتم که بنده در خدمتم مثل همیشه !!!:cheshmak:
منتظر اثبات سخنانتان هستیم
نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت *** به غمزه مسأله‏ آموز صد مدرس شد

برای من هم جریان نشوز رو توضیح بدید یا این که تعرض به زنان شوهر دار کافر حلاله و این جور مطالب ممنون می شم
موضوع قفل شده است