توهین، جسارت و فحاشي معاویه لعنت الله عليه به امیرالمومنین علیه السلام+تصوير

تب‌های اولیه

63 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
توهین، جسارت و فحاشي معاویه لعنت الله عليه به امیرالمومنین علیه السلام+تصوير

روایتی را جناب ابن ابی شیبه-استاد بخاری-در المصنف خودش می آورد که:معاویه در حضور سعدبن ابی وقاص،به علی جسارت و اهانت کرد و سعد غضبناک شد! اما جناب الحافظ العلاّمة ابن أبی عاصم ، صاحبُ کتاب السنة،همین روایت را می آورد اما ایشان نیز،مانند دیگر علمای مکتب سقیفه،قیچی معروف را به دست گرفته و آنجایی که معاویه به برادر رسول الله ص،جسارت و اهانت کرده را از روایت کلا حذف می کند تا شاید بدعت عدالت صحابه،خدشه دار نشود!

روایت ابن ابی شیبه که معاویه به امیرالمومنین علیه السلام،جسارت و اهانت می کند:

32676-حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِیَةَ، عَنْ مُوسَى بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَابِطٍ، عَنْ سَعْدٍ، قَالَ: قَدِمَ مُعَاوِیَةُ فِی بَعْضِ حَجَّاتِهِ، فَأَتَاهُ سَعْدٌ فَذَکَرُوا عَلِیًّا، فَنَالَ مِنْهُ مُعَاوِیَةُ فَغَضِبَ سَعْدٌفَقَالَ: تَقُولُ هَذَا الرَّجُلُ، سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: ;لَهُ ثَلَاثُ خِصَالٍ لَأَنْ تَکُونَ لِی خَصْلَةٌ مِنْهَا أَحَبُّ إِلَیَّ مِنَ الدُّنْیَا وَمَا فِیهَا; وَسَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ:;مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ; وَسَمِعْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی وَسَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: لَأُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ رَجُلًا یُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَه

سعد بن ابي وقاص در يكي از سفر هاي حج خويش به نزد معاويه آمد ؛ عده‌اي سخن از علي گفتند و معاويه به او دشنام داد ! سعد خشمگين شد و گفت آيا در مورد او چنين مي‌گويي؟
قسم به خدا از پيامبر (صلى الله عليه وآله) شنيدم كه براي او سه خصلت شمرده بود كه يكي از آنها براي من از دنيا و آنچه در آن است ، بهتر است .
از پيامبر شنيدم كه مي فرمد : هركس من مولاي او هستم ، علي مولاي اوست .
و از حضرت شنيدم كه مي فرمود : جايگاه تو نسبت به من ، مانند جايگاه هارون نسبت به موسي است ، وتنها بعد از من پيامبر نيست .
و از پيامبر (صلى الله عليه وآله) شنيدم كه فرمود : فردا پرچم را به دست كسي مي‌دهم كه خدا و رسولش را دوست دارد !

المصنف ابن ابی شیبه ج10 ص482 ح32676

سند اين روايت هم صد در صد صحيح هست و بخاري زمانه اقاي شيخ الباني هم انرا تصحيح نموده است::::::

( سنن ابن ماجة )121 حدثنا علي بن محمد حدثنا أبو معاوية حدثنا موسى بن مسلم عن ابن سابط وهو عبد الرحمن عن سعد بن أبي وقاص قال قدم معاوية في بعض حجاته فدخل عليه سعد فذكروا عليا فنال منه فغضب سعد وقال تقول هذا لرجل سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول من كنت مولاه فعلي مولاه وسمعته يقول أنت مني بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبي بعدي وسمعته يقول لأعطين الراية اليوم رجلا يحب الله ورسوله .
تحقيق الألباني :
صحيح ، الصحيحة ( 4 / 335 )

دوستان اگر علاقه داشتند امر بفرمايند حقير تك تك روات را هم با بررسي سندي ارائه دهم

اين فحاشي و جسارت معاويه لعنت الله عليه زماني به اوج قباحت مي رسد كه رسول الله با سند صحيح فرمودند::::::::

(4615)- أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ كَامِلٍ الْقَاضِي، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ سَعْدٍ الْعَوْفِيُّ، ثنا يَحْيَى بْنُ أَبِي بُكَيْرٍ، ثنا إِسْرَائِيلُ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْجَدَلِيِّ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أُمِّ سَلَمَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا، فَقَالَتْ لِي: أَيُسَبُّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فِيكُمْ؟ فَقُلْتُ: مُعَاذَ اللَّهِ، أَوْ سُبْحَانَ اللَّهِ، أَوْ كَلِمَةً نَحْوَهَا، فَقَالَتْ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: "مَنْ سَبَّ عَلِيًّا فَقَدْ سَبَّنِي".
هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الإِسْنَادِ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ، وَقَدْ رَوَاهُ بُكَيْرُ بْنُ عُثْمَانَ الْبَجَلِيُّ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ بِزِيَادَةِ أَلْفَاظٍ.
ابو عبد الله جدلي مي‌گويد: بر ام سلمه وارد شدم. به من گفت: آيا كسى در ميان شما هست كه پيامبر خدا صلى الله عليه وآله را سب كند و دشنام دهد؟ گفتم: پناه بر خدا... فرمود: از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم شنيدم كه فرمود: هر كس على (عليه السلام) را سب كند، به درستى كه مرا سبّ كرده است.
اين روايت سندش صحيح است در حالي‌كه بخاري و مسلم آن را نياورده اند. اين روايت را بكير بن عثمان بجلي از ابو اسحاق با اضافه تعبيرات ديگر روايت كرده است.

المستدرك على الصحيحين ج 3 ، ص 130


تصحيح روايت توسط ذهبي

همانگونه كه در متن فوق، ديده مي‌شود، در پاورقي كتاب تصحيح ذهبي نيز نقل شده است:
4615- قال في التلخيص: صحيح

طبق فرمايش رسول الله ص فحش به مولا علي ع فحش به خدا هست، سوال ما از پيروان شجره ملعونه بني اميه اين هست ايا شما دايي جانتان معاويه بن ابي سفيان لعنت الله را براي فحاشي به خدا كافر مي دانيد يا نه؟

منبع: خيمه گاه اباالفضل(ع)

پيروان بني اميه از دايي جان و خال المونين كافر خود دفاع كنند

[="Arial Black"][="Navy"]هفته وحدت هم نمی خوای به افرادی که اهل سنت بهشون احترام می ذارن بی احترامی نکنی؟[/]

vivaziba;461340 نوشت:
هفته وحدت هم نمی خوای به افرادی که اهل سنت بهشون احترام می ذارن بی احترامی نکنی؟

من واقعا نمیدونستم معاویه لعنت الله علیه مورد احترام اهل سنته.
اصلا برا چی مورد احترامه میشه توضیح بدید؟

[="Arial Black"][="Navy"]البداية والنهاية ، اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء الوفاة: 774 ، دار النشر : مكتبة المعارف - بيروت

عن معاوية فقال ما أقول فى رجل قال رسول الله صلى الله عليه وسلم سمع الله لمن حمده فقال خلفه ربنا ولك الحمد فقيل له أيهما أفضل هو أو عمر بن عبد العزيز فقال لتراب فى منخرى معاوية مع رسول الله صلى الله عليه وسلم خير وأفضل من عمر بن عبد العزيز
البداية والنهاية ج 8 ص 139

در مورد مردی که پیامبر را با گفتن " ربنا ولك الحمد" (پس از گفتن " سمع الله لمن حمده") همراهی کرد چه می توانم بگویم؟(یعنی نمی توانم اشکالی بگیرم)
و اینکه از " عمر بن عبد العزيز" افضل است.[/]

[="Times New Roman"][="Black"]امــــــــان از روزی که یــــــــه ۲زاری ,
خـــودشو تــــراول فــــــــــرض کنـــــه..:geryeh::geryeh::geryeh:
[/]

با سلام

این امر روشن است که از توهین ودشنام هم بیرون رفتند و تعجبی هم نیست از کسی که میخواست نام محمد (ص) را دفن کند !

یک سوال : این ملعون چه جسارتی کرد ؟ یعنی چه نوع فحشی داد ؟ چون شواهدی وجود دارد که این منافقین خیلی بد دهن و رذل بودند واولین فحشها را هم جلوی ابوبکر و عمر بعلی (ع) دادند اما ایندو نفر هیچ برخوردی با فحاشان در دفاع ازامام علی (ع) نکردند ....

[="Arial Black"][="Navy"]سوای اینکه ایشون از کاتبان وحی بودند و به قول آقا برادر خانم پیامبر[/]

vivaziba;461387 نوشت:
البداية والنهاية ، اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء الوفاة: 774 ، دار النشر : مكتبة المعارف - بيروت

عن معاوية فقال ما أقول فى رجل قال رسول الله صلى الله عليه وسلم سمع الله لمن حمده فقال خلفه ربنا ولك الحمد فقيل له أيهما أفضل هو أو عمر بن عبد العزيز فقال لتراب فى منخرى معاوية مع رسول الله صلى الله عليه وسلم خير وأفضل من عمر بن عبد العزيز
البداية والنهاية ج 8 ص 139

در مورد مردی که پیامبر را با گفتن " ربنا ولك الحمد" (پس از گفتن " سمع الله لمن حمده") همراهی کرد چه می توانم بگویم؟(یعنی نمی توانم اشکالی بگیرم)
و اینکه از " عمر بن عبد العزيز" افضل است.


این حرفو نویسنده کتاب گفته؟
از چه جایی هم جواب دادین!

هو يزيد بن معاوية بن أبى سفيان بن صخر بن حرب بن أمية بن عبد شمس أمير المؤمنين أبو خالد الأموى

او ، یزید بن معاویه بن ابی سفیان بن صخر بن امیه بن عبد شمس امیرالمومنین ابوخالد اموی میباشد.


البداية والنهاية ، ج 8 ص 226 ، اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء الوفاة: 774 ، دار النشر : مكتبة المعارف - بيروت

من تخصصی تو این کتابای تاریخی و نویسنده هاش و کدوم راسته و دروغ ندارم
ولی کسی که یزید رو امیرالمومنین بدونه تکلیف و جایگاهش مشخصه.

اَللَّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَابْدَأْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثَّانِىَ وَالثَّالِثَ والرَّابِعَ اَللَّهُمِّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً وَالْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَابْنَ مَرْجانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ اَبى سُفْیانَ وَ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ.

نویسنده اش یک وهابی انتخاریه!!:Nishkhand::Nishkhand:
و اقای زیبا شما که مذهتبتان مجهول الحال است لططفا در مذاهب دخالت نکنید که علما بوق نیستند هر چی بوده در کتاباشون گفتند
و هم چنین کاتب وحی بودن!!ادم به خدا خنده اش می گیره از این شبهات اپدیت گذشته به وهابی ها من گفتم بابا می خواید شبهه مطرح کنید پیام خصوصی بدید تا چند تا شبهه بتونید مطرح کنید که حداقل چالش برانگیز باشه البته جواباشم خودم بعدش می دم و جواباشو دارم
:khandeh!:

الان هفته وحدته وبرادران وخواهران سنی ماهم مورداحترامن.ونبایداینو کوچیک بشماریم که وحدت خیلی مهمه وباکوچکترین اختلافی تنهادشمن سودمیبره

امادرموردمعاویه ویزیدمن دربرنامه ای شنیده بودم یکی ازتفاوت های افکارمادرموردسنی وشیعه اینه که به عنوان مثال دراون زمان که درکربلاوحوادث اون ،مردم بیشترطرف یزیدرفتن بیشترین علتش این بودکه افکاراین بودکه بایدازامیرمومنان جامعه باهرویژگی ای پیروی میکردن حتی اگه دستورکشتن نوه ومیوه دل پیامبرص وامام زمانشونو داده باشه.درحالیکه شیعه اینوقبول نداره برای همین امام حسین ع قیام کردتاباعملش نشون بده که امیرجامعه بایدفردصالحی باشه .واین تفکراختصاص به اون زمان نداشته بلکه مابایددرس بگیریم.وفکرمیکنم حتی این افکارهنوزپابرجاباشه.

چطوراحترام به امام علی ع بااحترام به معاویه ویزیدباهم قابل جمعه!!!:Gig:

مثل این میمونه دردین مسیحیت حواری حضرت عیسی ع روکه مکان ایشونوافشاکرده بودوخیانت کرده بودرومورداحترام بدونیم بخاطراینکه زمانی ازحواریون حضرت مسیح بوده وشایدکارای خوبم کرده باشه وحتی براشون مائده ازاسمون اومدامابااین عمل اخروخیانتش همه اعمال خوبش روازبین برد درحالیکه این درست نیست ومااون روفردخوبی نمیدونیم
وهیچوقتم بهش احترام نمیذارن مسیحیاوحتی ما

[="Arial Black"][="Navy"]دقیقا مشکل کجاست؟ شخصیت ابن کثیر؟

بخاری که دیگه ایشالله سنی هست؟

الجامع الصحيح المختصر ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا

بَاب ذِكْرِ مُعَاوِيَةَ رضي الله عنه

3554 حدثنا بن أبي مَرْيَمَ حدثنا نَافِعُ بن عُمَرَ حدثني بن أبي مُلَيْكَةَ قِيلَ لابن عَبَّاسٍ هل لك في أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ مُعَاوِيَةَ فإنه ما أَوْتَرَ إلا بِوَاحِدَةٍ قال أَصَابَ إنه فَقِيهٌ

می گه او رضی الله عنه فقیه بوده(از قول ابن عباس)

عمار خان بنده شبه نیفکندم!
دارم میگم این شخص مورد احترام اهل سنته لا اقل تو هفته وحدت به کسانی که بهشون احترام میذارن بی احترامی کنین
------------
و در مورد طنزتان هم فعلا چیزی نگفتم.[/]

[="Arial Black"][="Navy"]انتظار نمیره شیعه به جای توسل به ائمه خودش(به جای خدا) مثلا به معاویه متوسل بشه!

انتظار نمیره اون شخص رو تکریم کنید فقط کافیه بهش ناسزا نگید[/]


درسته هفته وحدت است، ما به همه ی برادرای سنی مذهب احترام میذاریم. یک تار موشونو با هواداراری بنی امیه عوض نمیکنیم.:Gol:

کی گفته معاویه مورد احترام برادران و خواهران اهل سنت هست؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!:Moteajeb!:

معاویه و یزید لکه ننگ هستن در تاریخ اسلام:ok:

هیچ مسلمانی چه شیعه و چه سنی دل خوشی ازین ادما نداره،چه برسه احترام!!!!!!!!!!!!!:Khandidan!:

جالب اینجاست شمایی که دم از وحدت شیعه و سنی میزنی این تاپیک قدیمی رو که آخرین پستش مربوط به تاریخ 92/10/9 هست رو با این پست:

vivaziba;461340 نوشت:
هفته وحدت هم نمی خوای به افرادی که اهل سنت بهشون احترام می ذارن بی احترامی نکنی؟

آوردین رو اسکرول که بحث ها باز بشه و بعد بگی که دیدین شما باعث تفرقه میشین!

برادر زیبای عزیز بنده به احترام اهل سنت از پست در زمینه های مختلف خودداری کرده ام و از دوستان هم خواهش می کنم که از هر گونه پست که باعث تفرقه شود جلوگیری کنند ولی در مورد طنز برادر ایشون وهابی هستند و ویژگی بارز وهابی ها هم انتحاری بودن است که منظورم با این عالم نبود که انتحاری هستند بلکه اضافه تشبیهی بود:ok:
و برادر کدوم ادم بووووقی گفته شیعه به خداوند متوسل نمیشود؟؟نه والله این حرف را که می زنید ادم خندش می گیره
و ثانیا ما به معاویه ناسزا نمی گیم بلکه مطلب از خود اهل سنت ارائه می دهیم که اگر این ناسزا است علمای خودتان زیر سوال می روند
و این از بدیهات است که انسانی که می خواهد بداند اعتقاد فلان مذهب در فلان زمینه چیست به سخنان علما دقت و توجه دارد به هر کسی که اون مذهب توجه زیادی نمی کند مگر برای چند مورد که شما کافی است نظرات مراجع عظام تقلید در مورد توهین به اهل سنت را ببینید هرگونه توهین به مقدسات اهل سنت گناهی نا بخشودنی است این سخنان علما ما است دیگر هر کس هر چیزی میگوید و می نویسد به پای شیعه نذارید
و شما که این قدر از اهل سنت دارید طرفداریش را می کنید چی هستید در اهل سنت ؟؟ پیروانش هستید؟؟ عالمش هستید ؟؟ به دین خودتون بچسپید و الکی نظر از خودتون ندید و به اهل سنت نچسپید لطفا دایه مهربانتر از مادر نباشید و بر طبق مذهبتان پیش روید حداقل

و ثانیا ما خودمان معنای وحدت را می دانیم :
شهید مطهری می گوید امامت و رهبری ص 20-21: وحدت از ضروریت دین است و اما این وحدت نیست که سنی را شیعه و شیعه را سنی کنیم .
و حتی از یک مستحباتمان نمی گذریم..


سلام علیکم و رحمه الله

vivaziba;461436 نوشت:
انتظار نمیره شیعه به جای توسل به ائمه خودش(به جای خدا) مثلا به معاویه متوسل بشه!

عزیز برادر اگر از دید شما توسل به ائمه بجای توسل به خدا شرک و کفر است توسل به معاویه چه معنائی میتواند داشته باشد که به شیعه توصیه میفرمائید ؟ عین ایمان است ؟ سنت پیامبر چطور ؟

برادر گرامی شما یک روایت از پیامبر سراغ دارید که توسل به معاویه را جایز دانسته باشد ؟

پیامبر در رابطه با معاویه چه نظری داشته که ما هم همان نظر را داشته باشیم ؟

آیا فرموده به او را سلام گوئیم و بر او درود بفرستیم و فرموده انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و آل ابوسفیان و معاویه و یزید

ناصبی را چگونه میتوان تکریم کرد ؟

یک عرض کوتاه :

مسیحیانی هستند که به آنچه که میگویند ایمان دارند
یهودیانی هستند که بهآنچه که میگویند ایمان دارند
و همچنین بودائیان و دیگر مذاهب و مکاتب

مسلمانانی هم هستند که به آنچه که میگویند ایمان دارند . ایمان لازم است ولی کافی نیست . ایمان آوردن در اسلام تبصره و ماده و قوانینی از جنس و مطابق کتاب و سنت دارد و بدون آن ایمان از جنس همان ایمانی است که در بالا عرض شد.

ایمان داشتن و پیروی ناصبی و ظالم و امثالهم کردن سعادت آور نیست.

یاحق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

vivaziba;461436 نوشت:
انتظار نمیره شیعه به جای توسل به ائمه خودش(به جای خدا) مثلا به معاویه متوسل بشه!

انتظار نمیره اون شخص رو تکریم کنید فقط کافیه بهش ناسزا نگید


آخر سر ما نفهمیدیم حضرتعالی دینتان چیست،مذهبتان چیست.یک زمانی مانند یکی از برادران اهل تسنن وارد بحث می شوید.یک زمانی مانند یکی از شیعیان وارد بحث می شوید.هر کسی می داند کسی که اینطور وارد بحث ها می شود هدفش چیست.
همانطور که سرکار سیده راضیه گفتند،حضرتعالی رفته اید گشته اید و یکی از تاپیک های دو هفته قبل را پیدا کرده اید و سپس می گویید هفته وحدت است،توهین نکنید!اولاً مگر ما توهین کردیم؟سند توهین کردن ها در همان پست اول که برادر خیمه گاه زدند واضح است.ما به کسی توهین نکرده ایم،معاویه توهین کرده است.ثانیاً همین که رفته اید تاپیکی را از چند هفته قبل پیدا کرده اید،انگیزه و هدف شما را نشان می دهد.
چه کسی گفته معاویه مورد تکریم اهل تسنن است؟!اهل تسنن معاویه را ترجیح می دهند یا دو تا از خلفایشان (عثمان و حضرت علی (ع))؟!معاویه ممکن است یکی از صحابه محسوب شود،ولی نظر ما راجع به او و فرزندش را می توان یکی از نقاظ اشتراک شیعیان و برادران اهل تسنن دانست.
اصلاً همین برادر خیمه گاه،خودشان نشان دهنده آن هستند که نظر برادران اهل تسنن راجع به معاویه چیست.لطف کنید شما به دفاع از معاویه نپردازید!
ضمناً ما هیچ وقت به معاویه فحش ندادیم.خداوند محبین معاویه را با خودش محشور کند انشاء الله!

شما لطفاً قبل از هر چیز به سوال اول بنده جواب بدهید:دین و مذهب شما چیست؟اگر نه سنی هستید نه شیعه،نیازی نمی بینیم بر سر مسائل خودمان با شما بحث کنیم.خودمان مصلحتمان را درک می کنیم.شما کاسه داغتر از آش نشوید.
شما بفرمایید توجیه کنید این کارتان را:
در هفته وحدت،می روید تاپیکی را که مربوط بوده به دو هفته قبل بالا می آورید و ما را نصیحت می کنید که در هفته وحدت باعث تفرقه نشویم.
همین کارتان که رفته اید این تاپیک را بالا آورده اید و طوری وانمود می کنید که این حرف ها در هفته وحدت زده شده (نه دو هفته قبل) بیانگر همه چیز است.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

سلام

سیده راضیه;461545 نوشت:
جالب اینجاست شمایی که دم از وحدت شیعه و سنی میزنی این تاپیک قدیمی رو که آخرین پستش مربوط به تاریخ 92/10/9 هست رو با این پست:
آوردین رو اسکرول که بحث ها باز بشه و بعد بگی که دیدین شما باعث تفرقه میشین!



آخرین پست این تاپیک مربوط به 10/9 بوده و در اون تاریخ هنوز هفته وحدت شروع نشده بوده. حالا چرا شما اومدین و این پست بیجا رو نوشتید و باعث شدید که تاپیک بیاد بالا و بحث ها شروع بشه، الله اعلم.
ان شاء الله که با داعیه وحدت قصد تفرقه انداختن و راه انداختن بحث های بیجهت رو ندارید.

vivaziba;461656 نوشت:
آیا گفتن خال المومنین کافر به جز هفته وحدت !!!؟

برادر من هی ما می خوایم چیزی نگیم شما هی می رید رو فاز اینکه ما مطالبی ارائه دهیم که جالب نباشد ..بنده برادر خیمه گاه از دوستان صمیمی بنده در زندگی هست و هیچ وقت لطف های او را فراموش نمی کنم ولی بگید ببینم شما که مذهب وسالکتان مشخص نیست اخه چطور در مورد مذهب های دیگر نظر می دیدو خوب در مورد این خال المومنین بنده به شما می توانم چیزی ارسال کنم و منبعش را دارم ولی قبل از زدن گمانم رسید که از نظر مرجع بنده شاید اشکال داشته باشد که نزدم که ولی شما کافی است که ببینید منظور از خال المومنین کیست ؟؟؟!!!!دایی حالا شما دیگر نگاه کنید و والله خدا شاهده من چیزی نگفتم که کسی ناراحت بشود فقط خیلی ریز چیزی گفتم تا برود دنبالش و قضیه روشن شود که کافر و خال المومنین کیست که چرا کافر بهش اطلاق گردید ..

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

vivaziba;461656 نوشت:
"نظر ما راجع به او و فرزندش را می توان یکی از نقاظ اشتراک شیعیان و برادران اهل تسنن دانست."

آیا بخاری و ابن کثیر سنی هستند یا خیر؟

من از کتاب ایشان مطلبی رو اوردم که نشون میده معاویه مورد احترام مسلمانان هست


چه ربطی دارد؟یعنی برای اهل تسنن حرف بخاری و ابن کثیر حجت است؟بنده بار ها دیده ام وقتی به نظرات شخصی بخاری پرداخته شده است،اهل تسنن می گویند ما روایات کتبش را صحیح می دانیم.نه نظرات شخصی اش را.
امام شافعی شهادت معاویه را نمی پذیرد و او را بدعتگذار می داند.
بنده نفی نکردم که اهل تسنن معاویه را از صحابه می دانند.بلکه امر واضح این است که معاویه انقدر برای آنان ارزش ندارد که از لعنت به او ناراحت شوند.

vivaziba;461656 نوشت:
برای من جناب خیمه گاه رو مثال میزنی از اهل سنت که ببینم چقدر با شما هم عقیدس؟

کافی نگاهی به پست های ایشون در همین سایت بکنید تا ببینید چطور در مورد بزرگان اهل سنت حرف میزنه

اصلا به سایت ایشون مراجعه کنید (http://kheyme133.ir/)حقیقت براتون روشن میشه(یا شخصیت ایشون رو نمی شناسید و این حرف رو می زنید و یا ...)


ایشون پیرو مذهب شافعی هستند و تقریباً همان نظری را دارند که امام شافعی دارد.پس نگویید حرفشان خلاف حرف بزرگان اهل تسنن است.

vivaziba;461656 نوشت:
قبول بکنید یا نکنید ایشون مورد احترام اهل سنت است و برایش لفظ رض می آورند (و
و گفتید که دیدگاه شما با اهل سنت در مورد ایشون از نقاط مشترک شیعه و سنیه
پس حتما:

خداوند محبین معاویه را با خودش محشور کند انشاء الله!انشا الله!!!


وضع آل ابی سفیان بین شیعه و سنی واضح است.اولاً اینطور نیست همه اهل سنت برای او احترام قائل باشند.ثانیاً اهل تسنن آنطور که جنابعالی می گویید از معاویه طرفداری نمی کنند.

vivaziba;461656 نوشت:
ضمنا
ایشون تاپیکشون بازه و در آخرین پستشون تحدی کردن که
"پيروان بني اميه از دايي جان و خال المونين كافر خود دفاع كنند"

آیا گفتن خال المومنین کافر به جز هفته وحدت !!!؟


ایشان این حرف را در روز 9 دی زده اند.9 دی،جزو هفته وحدت بوده است؟!!!!!!!!!!
ولی شما سخن ایشان را در هفته وحدت برجسته کردید.تاپیک را آوردید بالا.حتی اگر کار ایشان اشتباه باشد،شما هم کاسه داغتر از آش شده اید در هفته وحدت.اگر شما این کار را نمی کردید،این بحث در هفته وحدت مطرح نمی شد.ولی شما این را در هفته وحدت مطرح کردید!چه کسی باعث تفرقه می شود؟!کسی که دو هفته قبل یک حرف را می زند،یا کسی که در هفته وحدت حرف فرد قبلی را نقل می کند؟!!!!خیلی واضح است.

vivaziba;461656 نوشت:
در هر صورت شما آزادید که هر طور می خواهید فکر کنید

دیگه شما که خودتون می برید و می دوزید چه نیازی به پاسخ دارید؟

"هر کسی می داند کسی که اینطور وارد بحث ها می شود هدفش چیست."

"همین که رفته اید تاپیکی را از چند هفته قبل پیدا کرده اید،انگیزه و هدف شما را نشان می دهد."

جواب طبق منطق شما

همین که دوستان شما و بازکننده این تاپیک مطلب اختلافی را از 1400سال پیش نقل می کنند هدفشان را نشان می دهد که قصد تفرقه را دارند!


عرض کردم هر انسانی بیاید می تواند پی ببرد.شما هستید که مطلب 1400 سال پیش را دارد در هفته وحدت نقل می کنید.جناب خیمه گاه این را در هفته وحدت نقل نکردند.اما شما دقیقاً گذاشته اید بشود هفته وحدت،بعدش همان حرفی که 1400 سال پیش زده می شد را در این هفته دارد بیان می کنید!اگر حضرت عالی این کار را نمی کردید،این بحث در هفته وحدت مطرح نمی شد!
مناسبتش به نظر بنده کاملاً واضح است!

پاسخ سوال اصلی بنده را لطفاً بدهید:شما پیرو چه دین و مذهبی هستید؟

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

برادر بن موسی بنده از کارشناسان محترم در این سایت سوال پرسیدم با مضمون اینکه چه کسانی از علمای اهل سنت ایشون را لعن کردند اساتید هم جواب دادند ..
اینم تاپیکش :
http://www.askdin.com/thread33077.html
نمی دانم این علما بوووووق هستند یا فقط شما اهل سنت هستید ؟؟(که معلوم هست نییستید یا هستید !!
برادر من اولش گفتم بذار این قضیه بگذره وگرنه الان هزارتا مطلب در مورد معاویه می ریختم که خوش ندارم باشه
اصرار شما ما را وا داشت یک مطلبی از پیامبر اکرم ص برای شما ارائه دهیم
پیامبر گفت:369- حَدَّثَنَا يُوسُفُ بْنُ مُوسَى وَأَبُو مُوسَى إِسْحَاقُ الْفَرْوِيُّ قَالا حَدَّثَنَا جَرِيرُ بْنُ عَبْدِ الْحَمِيدِ حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ وَالأَعْمَشُ عَنِ الْحَسَنِ قَالَ، [قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ:
إِذَا رَأَيْتُمْ مُعَاوِيَةَ عَلَى مِنْبَرِي فَاقْتُلُوهُ.
بررسی سندی :http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=196&hid=1523&pid=125101
سند کاملا صحیح است.
يوسف بن موسى هو : يوسف بن موسى بن راشد بن بلال القطان ، أبو يعقوب الكوفى المعروف بالرازى ، من رجال بالبخاري. وثقه غير واحد، ولم يطعن فيه أحدٌ، وقال ابن حجر: صدوق.
وأبو موسى إسحاق، أحسبه: إسحاق بن موسى بن عبد الله بن موسى بن عبد الله بن يزيد الأنصارى الخطمى ، أبو موسى المدنى ثم الكوفى. من رجال مسلم. ثقة متقن.
جرير بن عبد الحميد هو: جرير بن عبد الحميد بن قرط الضبى ، أبو عبد الله الرازى الكوفى القاضى. من رجال البخاري ومسلم. قال غير واحد من علمائهم أنه مجمع على وثاقته. وذكر ابن حجر في التهذيب: "وقال قتيبة: حدثنا جرير الحافظ المقدم، لكنى سمعته يشتم معاوية علانية".
إسماعيل هو: إسماعيل بن أبى خالد: هرمز ، ويقال : سعد ويقال: كثير، الأحمسى مولاهم البجلى، أبو عبد الله الكوفى. من رجال البخاري ومسلم. حافظ ثقة ثبت. (الطبقة4، الوفاة 146)
الأعمش هو: سليمان بن مهران الأسدى الكاهلى مولاهم ، أبو محمد الكوفى الأعمش. ثقة، حافظ، من الأعلام. من رجال البخاري ومسلم. (الطبقة5، الوفاة 147)
الحسن هو: الحسن بن أبى الحسن : يسار البصرى ، الأنصارى مولاهم أبو سعيد ، مولى زيد بن ثابت ، و يقال مولى جابر بن عبد الله. من رجال البخاري ومسلم. قال الذهبي: الإمام ، كان كبير الشأن ، رفيع الذكر ، رأسا فى العلم و العمل. وقال ابن حجر: ثقة فقيه فاضل مشهور ، و كان يرسل كثيرا و يدلس. الطبقة3 الوفاة 110
وقعة صفین ص221، تاریخ طبری ج11ص357، انساب الاشراف بلاذری بخش 4جزء اول ص128 شماره 369 و 370، کتاب المجروحین ابن ابی حاتم بستی ج2ص162و 163، تاریخ بغداد خطیب ج12ص181، الکامل ابن عدی ص627و1751، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج15ص176، سیر اعلام النبلاء ذهبی ج3ص149و1056، میزان الاعتدال ذهبی ج2ص17و129، کنوزالدقائق مناوی ص9، لئالی المصنوعة سیوطی ج1ص424و425، تهذیب التهذیب ابن حجر چاپ حیدر آباد ج2ص428و ج5ص110 و... .
جالا نمی دانم شما گفتار پیامبر را قبول دارید یا خیر ؟؟ پیامبر ص الکی نمیگه کسی را بکشید ..البته بحث کردن با شما فایده ای ندارد معلوم نیست چی را قبول دارید چی را قبول ندارید
این فقط یک مطلب باشد

[="Black"]

بسم الله الرحمن الرحیم.


جالب است نه تنها شیعیان و اهل تسنن معاویه و یزید را قبول ندارند بلکه وهابیت هم این دو را قبول ندارد.
و آنها را کثیف و قابل لعن میدانند.

دوست عزیزی که فرمود ابن کثیر حامی یزید بود
ابن کثیر: "به راستی یزید پیشوایی فاسق و کافر و شایستهٔ لعن بود. - البدایه ۸/۲۳۸"

نظر علمای اهل تسنن پیرامون یزید:

الیافعی: "و آن کس که امر به قتل حسین بن علی رضی الله عنه کرد و آن کس که او را به قتل رساند و آن کس که آن را حلال دانست و راه را برای قتل حسین بن علی فراهم داشت همهٔ این‌ها کافر هستند و مستحق لعن. - شذرات من ذهب / ابن العماد الحنبلی: ۱ / ۶۸."

التفتازانی (شرح عقاید النفسیه): "حق این است که یزید به قتل حسین رضایت داد و او را چنین بشارت دادند و به اهل بیت رسول اهانت کرد. پس لعنت خدا بر وی و بر یاران و همراهان اوست."

الذهبی: "یزید ناصبی غلیظ و تندخویی بود که اخلاق سگان را داشت و مسکر می‌نوشید و از هیچ معصیت و منکری روی گردان نبود. دولتش به قتل حسین آغاز گشت و به ویرانی کعبه تمام یافت - (المصدر)"

المسعودی: "و یزید مردی ستمگر و ظالم و فاسق بود و مسوول در قتل نوادهٔ رسول خدا صلی الله علیه و سلم و اصحاب او رضی الله عنهم است. او آشکارا شراب می‌نوشید و با سگان می‌نشست. اخلاقش اخلاق فرعون بود. جز این که فرعون در امر رعیت مدارا بیشتر می‌نمود تا وی و انصاف بیشتر داشت و تدبیر بیشتر. - مروج الذهب : ۳ / ۸۲"

علمای بسیار دیگر از جمله سبط بن الجوزی، القاضی ابویعلی، جلالالدین سیوطی، ابن حزم، شوکانی، جاحظ، شیخ محمد عبده و القرضاوی, امام احمد بن حنبل همه یزید را کافر و فاسق دانسته و رای به جواز لعن یزید داده‌اند.

حال نظر علمای اهل تسنن نسبت به معاویه:


معاویه از دیدگاه ابوحنیفه، شافعی و احمد بن حنبل
ابوشکور سلمی در التمهید فی بیان التوحید از ابوحنیفه روایت کرده است که وی گفت: می دانید که ما چرا با اهل شام دشمن هستیم؟ جواب دادند علت بغض شما را نسبت به اهل شام نمی دانیم. ابوحنیفه گفت: اگر ما در لشگر علی بن ابیطالب در صفین حاضر بودیم به اتفاق او با معاویه جنگ می کردیم و از وی یاری می نمودیم. و ما عقیده داریم که باید با معاویه جنگ کرد و برای همین جهت با مردم شام دشمنی داریم.
همچنین ابوالفداء از شافعی روایت کرده که او در پنهان به ربیع گفته بود: شهادت چهار نفر از صحابه پذیرفته نمی شود: معاویه، عمروعاص، مغیرة و زیاد. شاید همین سخن شافعی باعث شده که وقتی از ابن معین درباره شافعی سوال شد، او گفت: ثقه نیست!(۱)
و نیز احمد بن حنبل در مسند خود آورده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمودند: “هر کس با على علیه السلام بر سر خلافت جنگید او را بکشید هر که مى‏خواهد باشد!” با توجه به متواتر بودن جنگیدن معاویه با مولا علی علیه السلام، نظر احمد بن حنبل در رابطه با معاویه معلوم و واضح می باشد.
همچنین ابن جوزی از عبدالله بن احمد بن حنبل روایت کرده که گفت: از پدرم پرسیدم: درباره علی و معاویه چه می گویی؟ مقداری اندیشید. سپس گفت: به تحقیق می دانم که علی، دشمنان زیادی داشت، ولی هرچه دشمنانش جستجو کردند، نتوانستند عیب و نقصی برای او پیدا کنند. پس ناچار به معاویه رو آوردندکه با او می جنگید و مخالف امام علی بود. پس به دروغ شروع به ستایش و تعریف از معاویه کردند. و به خاطر دشمنی شان با علی، او را در برابر علی قرار دادند.
ابن جوزی می گوید: احمد بن حنبل در این جا اشاره می کند که اخبار و روایات وارده در فضیلت معاویه مدرک درستی ندارد و از روی اغراض خصوصی جعل شده است. و از روی سند هرگز قابل توجه نخواهد بود. و ابن راهویه و نسائی نیز همین عقیده را دارند و برای معاویه فضیلتی قائل نیستند!
اسناد:

(۱) شیخ المضیرة از استاد ابوریه ص۱۸۳ ط موسسه الاعلمی للمطبوعات بیروت

معاویه از دیدگاه قیس بن سعد

قیس بن سعد بن عباده، پیشواى قبیله خزرج، در نامه‏اى به معاویه مى‏نویسد: تو بت پرستِ بت پرست زاده‏اى بیش نیستى. از روى ناچارى و اضطرار مسلمان گشتى و در آن براى اختلاف افکنى ماندى و آزادانه و به اختیار از آن خارج گشتى. خدا بهره‏اى از اسلام به تو نداد. اظهار ایمانت دیرى نپائید و نفاقت تازه نیست. همچنان با خدا و پیامبرش در حال جنگى، و یکى از قبائل مشرک و مهاجمى، و دشمن خدا و پیامبرش و بندگان مؤمنش.(۱)
قیس در نامه دیگرى به معاویه مى‏نویسد: به من دستور مى‏دهى زیر فرمان تو درآیم، زیر فرمان کسى که بیش از هر کس براى حکومت ناشایسته است و از همه دروغگوتر و دغلگوتر و گمراه‏تر و بى‏ارتباطتر با پیامبر خدا! جماعتى که تو دارى جماعتى هستند گمراه و گمراهگر، سلطه شرک آمیزى از سلطه‏هاى شرک آمیز اهریمن.(۲)
اسناد:

(۱) کامل المبرّد ج۱ص۳۰۹، البیان و التبیین ج۲ص۶۸، تاریخ الیعقوبی ج۲ص۱۶۳، عیون الأخبار لابن قتیبة ج۲ص۲۱۳، مروج الذهب ج۲ص۶۲، مناقب الخوارزمی ص۱۷۳، شرح ابن أبی الحدید ج۴ص۱۵، کتاب التاج الجاحظ ص۱۰۹٫
(۲) تاریخ طبری ج۵ص۲۲۸و ج۴ص۵۵۰، کامل ابن اثیر ج۳ص۱۰۷ و ج۲ص۳۵۵، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۲ص۲۳ و ج۶ص۶۰

معاویه از دیدگاه محمد بن ابی بکر

محمد بن ابى بکر به معاویه مى‏نویسد: بسم اللّه الرحمن الرحیم. از محمد بن ابى بکر به گمراه گشته معاویه پسر صخر! …. تو ملعونى فرزند ملعون، وانگهى تو و پدرت پیوسته بر ضد دین خدا توطئه چیده‏اید و براى خاموش کردن مشعل خدائى اسلام تلاش نموده‏اید و در این راه سپاه‏ها گرد آورده‏اید، و پولها خرج کرده‏اید و پیمان‏ها با قبائل بسته‏اید و پدرت در حال این کار مُرد و تو جانشینش شدى و ادامه دهنده کارش. و گواهم علیه تو بر این مطلب، همانان که به تو پناهنده گشته و تو را تکیه‏گاه ساخته‏اند همان باقیمانده قبائل مشرک و مهاجم و سران نفاق و اختلاف و بدخواهان پیامبر خدا که در پناه تو و با تو هستند.
اسناد:

مروج الذهب ج۲ص۵۹، کتاب صفّین ص۱۳۲، شرح ابن أبی الحدید ج۱ص۲۸۳، جمهرة الرسائل ج۱ص۵۴۲ و همچنین نامه ای دیگر در تاریخ طبری ج۶ص۵۸ و شرح ابن ابی الحدید ج۲ص۳۲٫

معاویه از دیدگاه معن بن یزید

معن بن یزید بن اخنس سلمى صحابى که از مجاهدان بدر است به معاویه مى‏گوید: هیچ زن قرشیی از مردى قرشى شریرتر و بدتر از تو به دنیا نیاورده است.
سند: الاصابة ج۳ص۴۵۰

معاویه از دیدگاه عمار یاسر

عمار یاسر، در اثناى جنگ صفین مى‏گوید: مسلمانان! مى‏خواهید کسى را تماشا کنید که با خدا و پیامبرش دشمنى نموده و علیه آنها تلاش کرده و علیه مسلمانان به تجاوز مسلحانه دست زده است و از مشرکان پشتیبانى کرده است و وقتى خدا خواسته دینش را حمایت و نمایان گرداند و پیامبرش را یارى دهد او آمده پیش پیامبر اکرم و اظهار مسلمانى نموده است در حالى که بخدا قسم! نه از روى میل، بلکه از ترس چنین کرده و هنگامى که پیامبر اکرم از دنیا رفت بخدا قسم مى‏دانستیم که او دشمن مسلمانان و دوستدار تبهکاران بوده است؟
هان! آن شخص، معاویه است. بنابر این او را لعنت کنید: خدا لعنتش کند. و با او بجنگید، زیرا از کسانى است که مشعل دین خدا را خاموش ساخته و دشمنان خدا را پشتیبانى مى‏کنند.
اسناد:

تاریخ الطبری ج۶ص۷، کتاب صفین ص۲۴۰، الکامل لابن الأثیر ج۳ص۱۳۶

معاویه از دیدگاه ابن عباس

ابن عباس، در صفین در نطقى چنین مى‏گوید: پسر زن جگر خوار دیده در جنگ علیه على بن ابیطالب جمعى از فرومایگان و اراذل شام مددکار اویند، در جنگ علیه پسر عمو و داماد پیامبر خدا و اولین کسى که با او نماز خوانده است بدریی که در همه نبردهاى پر افتخار و فضیلت‏آور همراه رسول خدا بوده است، و معاویه و ابو سفیان در آن زمان دو مشرک بت پرست بوده‏اند. بدانید که به خدائى سوگند که هستى را به تنهائى تحت سلطه و به ظهور آورده و سزاوار سلطنت بر هستى گشته على بن ابیطالب همراه رسول خدا مى‏جنگید، على مى‏گفت: خدا و پیامبرش راست مى‏گویند. و معاویه و ابو سفیان مى‏گفتند: خدا و پیامبرش دروغ مى‏گویند. معاویه در این موقعیت که امروز دارد نیکروتر و پرهیزکارتر و راه یافته‏تر و بر صواب‏تر از موقعیت‏هایش در آن هنگام نیست.
اسناد:

کتاب صفین ص۳۶۰، شرح ابن ابی الحدید ج۱ص۵۰۴

دیدگاه نوه معاویه درباره وی!

وقتی معاویة بن یزید بن معاویة (نوه معاویه) به حکومت رسید، به منبر رفت و چنین گفت:
این خلافت، ریسمان خدا است (و پیوند و رابطه با خدا) و جدم معاویه بر سر خلافت با کسى که صاحب لایق آن بود و از او به تصدیش سزاوارتر به کشمکش برخاست، یعنى با على بن ابیطالب، و شما را به کارهائى که مى‏دانید وادار کرد تا آنکه اجلش سر رسید و در گورش در بند گناهانش گشت. آنگاه پدرم متصدى حکومت گشت در حالى که شایسته آن نبود و با پسر دختر پیامبر خدا صلی الله علیه واله به کشمکش و دشمنى برخاست. بر اثر آن، جوانمرگ شد و ابتر و بی دنباله گشت، و در گورش اسیر گناهانش شد.
سند:

صواعق المحرقة ابن حجر ص۱۳۴

پيشواي حنبليان احمد بن حنبل مي گويد: عبدالله بن بريده مي گويد: من و پدرم به دربار معاويه رفتيم، معاويه ما را بر فرش نشاند، بعد دستور داد برايمان خوراك آوردند و خورديم، سپس دستور داد شراب آوردند و خودش از آن نوشيد و جامي هم به پدرم تعارف كرد. پدرم گفت: از وقتي كه شراب حرام شده نخورده ام(مسند احمد، ج 5، ص 347).

امروز تنها فرقه ای که از معاویه حمایت میکند و او را تکریم میکنند وهابیت هستند.

[/]

بسم الله

به موجب نقل بزرگترین حفّاظ حدیث و اعلام تاریخ و مفسران اهل تسنن پیامبر اکرم صلی الله علیه واله در خواب دید
تعدادی میمون بر فراز منبر او جست و خیز می کنند و چون بیدار شد افسرده خاطر و ناراحت گردید که تا پایان عمر خندان
دیده نشد, پس این آیه شریفه نازل شد:وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْناكَ إِلاَّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآن‏.آن خوابى را كه به تو نشان داديم و نيز درخت لعنت شده در قرآن را جز براى آزمايش مردم قرار نداديم. (اسراء/60)

اشاره دارد به نسل معاویه.

اینکه معاویه آدم نبوده شکی نیست . بنابراین دست به هرکاری میتونه بزنه.

vivaziba;461340 نوشت:
هفته وحدت هم نمی خوای به افرادی که اهل سنت بهشون احترام می ذارن بی احترامی نکنی؟

سلام عليكم برادر وهابي

بنده به نوبه خودم هفته وحدت را به همه مسلمين جهان تبريك عرض مي كنم

اتفاقا برادر وحدت يعني شناخت دوست و دشمن، وحدت يعني دشمن شناسي، وحدت يعني حقيقت شناسي، وحدت يعني ضال را از هادي تفكيك نمودن، وحدت يعني حبل الله را شناختن

فكر نكنم تا كنون شخصي اينگونه براي شما وحدت را معنا كرده باشد

اما بنده و همه دوستان تبري و برائت مي جويم از جسارت متشدد شما به برادران اهل سنت، براب جسارت و توهيني كه شما در هفته وحدت به برادران اهل سنت نموديد هيچ احد واحدي ننموده است زيرا شما كسي را محب اهل سنت خوانديد كه اين شخص مبغوض در نزد الله عز و جل و رسول الله ص هست، اين توهين و افترايي بسيار بزرگ و سنگين به اهل سنت هست كه بگويم اينها دشمنان رسول خدا را دوست دارند، ايا اين جسارت به اهل سنت نيست كه ما بگويم مبغوضان الهي و رسول خدا ، محبين اهل سنت هستند؟ حرف شما يعني اهل سنت عاشق دشمنان رسول خدا هستند اما العياذ بالله و سبجان الله از اين حرف زشت، زيرا برادران اهل سنت در ادوار و اعصار تاريخ از دشمنان رسول خدا تبري جسته اند و فكز نمي كنم اين تهمت شما در نزد اهل سنت بخشودني باشد

اما اينها مقدمه اي بود تا بگويم اهل سنت ان چيزي كه برادر زيبا ادعا كرده اند نيستند زيرا بزرگان اهل سنت مانند عبد الرزاق كه يحيي بن معين از بزرگان رجال و اسطوره هاي رجاليس اهل سنت و شيوخ بخاري و هم چنين امام ذهبي كه امام جرح و تعديل علي اطلاق اهل سنت هست وقي مي رسند به عبدالرزاق مي گويند لو ارتد عبد الرزاق عن الإسلام ما تركنا حديثه، واقعا تعبير بسيار سنگيني هست، چون بزرگان اهل سنت مي گفتند اگر عبد الرزاق مرتد هم شود ما حاديث و سخنان او را رد نمي كنيم حال همين عبد الرزاق وقتي در مجلسي بود و صحبت از معاويه دايي جان شما مي شد مي گفت::::::::

لا تقذر مجلسنا بذكر ولد أبي سفيان.
مجلس ما را نجس نکنيد با نام پسر ابو سفيان

تفسير القرآن عبد الرزاق الصنعاني، ج1، ص20
ضعفاء العقيلي، ج3، ص109
تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج36، ص187
سير أعلام النبلاء للذهبي، ج9، ص570

ميزان الاعتدال للذهبي، ج2، ص610

سوال ما از برادر زيبا اين هست چنين شخصي كه در نزد اهل سنت نجس هست چرا شما مي خواهي او را تطهير كنيد و در پيش مذهب اهل سنت او را طاهر جلوه دهيد؟ هدفتان چيست؟

ما از اتهامات شما به اهل سنت تبري مي جويم

اگر دوست داريد عقيده اهل سنت را در مورد اين ملعون بيشتر بدانيد به لينك زير مراجعه كنيد

آيا معاويه شخصيت قابل دفاعي داشت؟

اما هدف ما از زدن اين تاپيك اين بوده كه وحدت واقعي را ميان شيعه و سني نشان دهيم چرا؟ چون بگويم براي رسيدن به وحدت ابتدا بايد دشمن شناسي نمود وگرنه در سنگري كه نه دشمن مشخص است و نه دوست هرگز ان سنگر تاب و توان مقابله با دشمنان را ندارد ، استراتژيست هاي نظامي يك متدي دارند و مي گويند در فضاي نظامي اول بايد دشمن شناسي كرد تا جهت را پيدا كنيم و با گرفتن گراه دشمن ، اساس شالوده نظامي انها را بر هم بزنيم لذا ما دشمنان را تبيين نموديم و اصل وحدت را زنده كرده ايم حالا چرا شما مي خواهيد وحدت را به گونه اي معنا كنيد كه يعني دوستي با دشمنان خدا؟ مگر خداوند نفرموده اشدا علي الكفار و رحما بينهم؟ چرا شما مي خواهيم اهل سنت را دشمن خدا و رسولش جلوه دهيد؟ اين حركت فرهنگي شما چيزي جز ناتو و شبيخون فرهنگي به ساحت مقدس برادران اهل سنت نيست كه ما به شما اجازه نخواهيم داد

-------------------------------------------------------

جناب زيبا ما از شما انتظار داريم به جاي فرار از حقيقت و فرار كردن از پاسخ به سوال ما مردانه بايستيد و از كفر خال المومنين خود دفاع كنيد

براستي چرا شما به جاي دفاع از كفر او اينگونه حراسان شده ايدو به مطالب نامربوط چنگ مي زنيد؟ به قول اعراب الغريق يتشبث بكل حشيش

فحش به مولا علي ع يعني فحش به خدا، و فحش به خدا هم يعني كفر، از كفر معاويه دفاع كنيد

vivaziba;461387 نوشت:
در مورد مردی که پیامبر را با گفتن " ربنا ولك الحمد" (پس از گفتن " سمع الله لمن حمده") همراهی کرد چه می توانم بگویم؟(یعنی نمی توانم اشکالی بگیرم)
و اینکه از " عمر بن عبد العزيز" افضل است.

جناب زيبا گويا شما ملتفت نيستيد خانوم سادات سيده راضيه فرمودند براي چه معاويه در نزد شما مورد احترام هست، انوقت شما به جاي اوردن دليل از ناحيه رسول خدا، از علماي سلف و بني اميه اي برايشان دليل مي اوريد؟ مگر پيغمبر شما ابن كثير است؟ مگر شما دينتان را از ابن كثير مي گيريد؟
دوما شما وقتي در تاپيك توسل از پاسخ به سوالات م درمانده شديد ادعا كرديد كه شيعه هستيد انوقت شماي شيعه براي يك شيعه از كتب اهل سنت دليل مي اورد؟ شما شيعه را مي خواهيد ملتزم به كتب اهل سنت كنيد؟
هم اكنون علماي وهابيت مانند جبهان در عربستان كتابي زده اند و مي گويند لا فرق عندنا بين علي و بين مجتهدين الاسكيموا او قبائل مائومائو انقدر اين متن سخيف و زشت و بي حيايي هست كه جاي ترجمه ندارد، حال انكه علماي شما چون گفته اند فرقي بين مولا علي و مجتهدين اسكيموا و قبائل مائومائو نيست ايا شما مي گويد كه مولا علي در نزد اهل سنت شخصيت مورد مبغوض هست؟
ضمن اينكه جناب ابن كثير دوربين تاريخ پيما داشته كه فهميده معاويه مويد رسول خدا بوده است؟ اگر تلسكوب تاريخ پيمايش را به ما هم نشان دهيد ممنون مي شويم، ما براي فضائل مولا علي اسناد صحيح از رسول خدا مي اوريم انوقت شما براي دفاع از خال المومنين خود سخن از علما 7 قرن بعد معاويه را مي اوريد؟ براستي اين هست منطق علمي شما؟ ياللعجب، ضمن اينكه ابن كثير سخنش چرا بايد در نزد ما حجت باشد حال انكه او سلف و عقايد وهابي دارد؟ جرات داريد از ناحيه رسول خدا براي خال خود ادله و برهان بياوريد

-----------------------------------------------

اما اگر مي خواهيد بيشتر معاويه را از زبان پيغمبر بشناسيد بهتر هست كمي تامل كنيد

معاويه كافر مي ميرد:

قال رسول الله ص: معاويه يموت علي غير ملتي سند روايت صحيح هست اگر نياز باشد در كامنت هاي بعد بررسي خواهيم نمود

دستور كشتن معاويه::

قال رسول الله ص::: اذا رايتم معاويه علي منبري فاقتلواه سند اين روايت هم صحيح هست

معاويه مورد لعن و نفرين رسول خدا:::::::::

وروى شيخنا أبو عبد الله البصري المتكلم رحمه الله تعالى ، عن نصر بن عاصم الليثي ، عن أبيه ، قال : أتيت مسجد رسول الله صلى الله عليه وآله ، والناس يقولون : نعوذ بالله من غضب الله وغضب رسوله ! فقلت : ما هذا ؟ قالوا : معاوية قام الساعة ، فأخذ بيد أبي سفيان ، فخرجا من المسجد ، فقال رسول الله صلى الله عليه وآله : ( لعن الله التابع والمتبوع ، رب يوم لامتي من معاوية ذي الإستاه .)
عاصم لیثی می گوید: داخل مسجد رسول الله شدم؛ دیدم که اصحاب می گویند: از خشم خدا و رسولش به خدا پناه می بریم. گفتم: چه شده است؟ گفتند: پیامبر اکرم بالای منبر خطبه می خواندند که ابوسفیان و معاویه برخاسته و از مسجد بیرون رفتند. پس رسول خدا فرمودند: (( خداوند پیش رو و دنباله رواش را لعنت کند. وای بر این امت از معاویه درشت سرین! ))

براستي سبحان الله دارد ان موقعي كه رسول خدا كسي را مورد لعن قرار دهد اما اين شخص مورد حب و مودت شما باشد و اين عقيده خلاف سنت را هم به برادران اهل سنت منصوب مي كنيد

سوال از جناب زيبا:::::::::::::::::

شما چرا احاديثي كه معاويه مورد لعن و نفرين بوده را اشاره نمي كنيد و به مطالبي متمسك مي شويد كه در نزد اهل سنت هم باطل هست؟

دوما اصلا اين مطالب چه ارتباطي با تاپيك دارد شما اگر جرات داري پاسخ ما را بدهيد: چرا از كفر خال خود دفاع نمي كنيد؟

vivaziba;461397 نوشت:
سوای اینکه ایشون از کاتبان وحی بودند و به قول آقا برادر خانم پیامبر

ههههههههههههههههههههههههههههههههه

ببخشيد شما هم مانند ابن كثير دوربين تاريخ پيما داشتيد كه فهميديد معاويه كاتب وحي بوده است؟

چنين ادعاي باطل شما را حتي بزرگان اهل سنت قبول ندارند، ما نمي دانيم ايا شما هم مانند ذهبي به نداي قلب خود گوش مي كنيد يا براي ادعايي كه در نزد اهل سنت هم حجت نيست مانند خود معاويه فضيلت تراشي مي كنيد

دوما بر فرض محال كاتب وحي بوده است، گويا شما خبر نداريد كاتبان وحي رسول خدا هم كافر و مرتد شدند

هدف شما از دفاع ازمرتدين چيست؟ براي چه مي خواهيد مرتدين را به اهل سنت منصوب كنيد؟ براي ه مي خواهيد ميان فرقين اختلاف ايجاد كنيد و به گونه اي جلوه دهيد كه اهل سنت مرتدين را دوست دارند و سپس به گونه اي توحش ايجاد كنيد كه شيعيان بگويند اهل سنت دشمنان رسول خدا هستند؟ براستي براي چه در هفته وحدت مي خواهيد ميان فرقين شكاف ايجاد كنيد؟

اما مورد بعدي كه افاضه كرديد اين بوده كه معاويه دايي جان شما هست، خوب ما از شما يك سند مي خواهيم كه او دايي جان هست زيرا انچه در كتب اهل سنت موجود هست معاويه ابن ابيه بوده، يعني باباش مجهول بود و چهار پدر داشته چگونه كسي كه فرزند ابوسفيان نيست را شما جز خال مي دانيد؟ بر فرض محال اصلا خال المومنين هم باشد بنده از شما سوال مي كنم برادر زن رسول خدا بودن تقدم دارد يا عموِ‌ی رسول خدا بودن؟ وقتي عموي رسول خدا ص كافر مي شود، ايا شما مي خواهيد يك غريبه كه خون رسول خدا نيست را مبرا كنيد؟ خداوند در قران عموي پيغمبر يعني ابولهب را لعن كرده و پيغمبر در سنت خود هم معاويه را لعن كرده لذا اين مسئله تنافي ندارد، مطلب بعدي زن پيغمبر بودن تقدم دارد يا برادر زن؟ وقتي زنان دو پيغمبر كافر شده اند دگر شما چگونه مي خواهيد برادر زن را معصوم كنيد؟ وقتي پسر يك نبي كافر مي شود شما چگونه مي توانيد برادر زن رسول خدا را معصوم كنيد؟ براستي چرا شما براي دفاع از دشمنان رسول خدا به هر خار و خاشاكي چنگ مي زنيد؟
ام المومنين بودن فضيلت نيست حالا شما به خال مومنين بودن چسبيده ايد هههههههههههههههههههههههههههههه

ما ادعا كرديم معاويه فرزند ابوسفيان لعنت الله نيست اسنادش به شرح ذيل مي باشد

نسب معاويه لعنت الله عليه

vivaziba;461428 نوشت:
دقیقا مشکل کجاست؟ شخصیت ابن کثیر؟


نظرتان در مورد علي بن جعد چيست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سمعت علی بن الجعد یقول: ( مات والله معاویه علی غیر الاسلام)

علی بن جعد میگفت: بخدا سوگند كه معاويه بر غير اسلام و كافر از دنيا رفت و مرد

عنوان الكتاب: مسائل الإمام أحمد بن حنبل رواية إسحاق بن إبراهيم بن هانئ النيسابوري- المؤلف: إسحاق بن إبراهيم بن هانئ النيسابوري-المحقق: زهير الشاويش- حالة الفهرسة: غير مفهرس- الناشر: المكتب الإسلامي- ج 2- ص 154- ح ش۱۸۶۶

البته شايد علي بن جعد را نشناسيد ، و اين هم اشكالي ندارد ولي ما به شما او را مي شناسانيم

برخی از شاگردان علی بن الجعد:
البخارى
أبو داود

إبراهیم بن إسحاق الحربى
إبراهیم بن هاشم البغوى
أحمد بن إبراهیم الدورقى
أحمد بن بشر المرثدى
أحمد بن الحسن بن مکرم بن حسان البغدادى البزاز
أحمد بن الحسین بن إسحاق الصوفى الصغیر
أبو بکر أحمد بن على بن سعید المروزى القاضى
أبو جعفر أحمد بن على بن الفضیل الخزاز المقرىء
أبو یعلى أحمد بن على بن المثنى الموصلى
أحمد بن محمد بن حنبل
أحمد بن محمد بن خالد بن غزوان البراثى
أحمد بن یحیى الحلوانى
إسحاق بن أبى إسرائیل
الحارث بن محمد بن أبى أسامة
الحسن بن محمد بن الصباح الزعفرانى
حمدان بن على الوراق
خلف بن سالم المخرمى
زیاد بن أیوب الطوسى
صالح بن محمد الأسدى
صالح بن محمد الرازى
أبو بکر عبد الله بن محمد ابن أبى الدنیا
أبو بکر عبد الله بن محمد بن أبى شیبة
أبو القاسم عبد الله بن محمد بن عبد العزیز البغوى
عبد الله بن محمد بن مالک بن هانىء النیسابورى عبدوس
أبو قلابة عبد الملک بن محمد الرقاشى
أبو زرعة عبید الله بن عبد الکریم الرازى
عمر بن إسماعیل بن أبى غیلان الثقفى
أبو الحسن محمد بن أحمد بن البراء العبدى
أبو حاتم محمد بن إدریس الرازى
محمد بن إسحاق الصاغانى
محمد بن عبدوس بن کامل السراج
أبو بکر محمد بن یحیى بن سلیمان المروزى
موسى بن الحسن السقلى
موسى بن هارون الحمال
هارون بن سفیان المستملى ، المعروف بالدیک
یحیى بن معین
یعقوب بن شیبة السدوسى
یعقوب بن یوسف المطوعى

البته شايد باز هم برايتان شبهه اي ايجاد شده باشد و در شخصيت او دچار تشكيك هستيد باز هم موردي ندارد ما اينجا هستيم تا تاريخ را براي حضرتعالي واكاوي كنيم::::::::::

وقال بن عدي ما أرى بحديثه بأسا ولم أر في رواياته إذا حدث عن ثقة حديثا منكرا والبخاري مع شدة استقصائه يروي عنه في صحاحه
وفي هامش الزهرة بخط بن الطاهر روى عنه البخاري ثلاثة عشر حديثا

ابن عدی گفت : مشکلی در حدیث او نمی بینم و وقتی از ثقه ای روایت میکند حدیث منکری از او ندیدم و بخاری با آن همه تحقیق و جستجویش (در طلب حدیث صحیح ) در صحاحش از او روایت کرده است.
در حاشیه کتاب الزهره به خط ابن طاهر نوشته شده : بخاری از او 13 روایت نقل کرده است .

تهذيب التهذيب ، ج 7 ص 257 رقم 502 ، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852 ، دار النشر : دار الفكر - بيروت - 1404 - 1984 ، الطبعة : الأولى

شما سخن از اهل سنت مي كنيد حال انكه ما از بزرگان اهل سنت اثبات كرديم معاويه نجس و كافر هست نظرتان در اين باره چيست؟

vivaziba;461428 نوشت:
بخاری که دیگه ایشالله سنی هست؟

البته منظروتان بايد ديد كه از سني چيست؟ اما ما نواصب را از اهل سنت نمي دانيم چون بخاري از نواصب بوده است

نكته دوم اين مي باشد كه بخاري در نزد اهل سنت هم از مدلسين بوده است و كان محمد بن اسماعيل بخاري يدلس كثيرا، البته همان گونه كه مي دانم مستحضر نيستيد و بايد همه چيز را برايتان توضيح داد اين هست كه تدليس در نزد اهل سنت اخو الكذب و اشدا من الزنا هست، همان كذب بودن براي جرح مفسر و بطلان يك شخص كفايت مي كند زيرا خدا قسم خورده كذابين را هدايت نكند ان الله لايهدي من هو كاذب، ايا شما مي خواهيد افراد مورد مبغوض خدا را هم سني بدانيد؟

نكته بعدي هم كه وجود دارد باز هم روايات محل اشكال هست به دو جهت اول اينكه از رسول خدا نيست، دوما اينكه از ابن عباس هست حال انكه ابن عباس در جنگ صفين همراه مولا علي ع در روبروي معاويه جنگيده، سوال مي كنيم ابن عباس كه معاويه را دشمن مولا علي ع و كافر مي داند چگونه مي تواند بگويد معاويه فقيه بوده است؟ حال انكه ذهبي مي گويد معاويه لعنت الله عليه يك ناصبي بوده است
چهارما باز هم ان مطلبي كه جاي اشكال دارد اين هست كه شارحين بخاري مي گويند معاويه اصلا مناقب نداشته كما اينكه اگر داشت بخاري در مورد او بايد مي گفت باب مناقب معاويه و نه ذكر معاويه
حالا ما از شما سوال مي كنيم اگر معاويه از رسول خدا مناقب داشته چرا بخاري نگفته باب مناقب معاويه؟

مطلب بعدي كه قابل تذكر هست اين مي باشد كه امام شوكاني كه از علماي سلف هست مي گويد:
اتّفق الحفّاظ على أنّه لم يصحّ في فضل‏ معاوية حديث مسئله عدم مناقب و فضائل معاويه در نزد حافظان حديث اجماعي هست يعني معاويه يك روايت در مناقب او صحيح نيست و اين مسئله اجماعي هست البته يادتان باشد نمي توانيد منكر اين اجماع شويد كه اگر بشود بنابر قول شيخ السلام عزيزتان ابن تيميه كافر هستيد من انكر ما ثبت بالتواتر والاجماع فهو كافر
هههههههههههههههههه

مطلب بعدي اين هست كه بايد به شما بگويم انا ﷲ و انا الیه راجعون، زيرا خداي وهابيت اين تيميه مهر بطلان بر تمامي اساس هاي شما مي زند و مي گويد معاويه هيچ مدح و ثناي صحيحي ندارد
وطائفة وضعوا لمعاویة فضائل ورووا أحادیث عن النبیصفی ذلک کلها کذب

گروهی برای معاویه فضلیت تراشی کرده و احادیثی را از قول رسول الله ( صلی الله علیه و آله وسلم ) روایت کردند که همه آنها دروغ هستند

منهاج السنة النبویة ، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : د. محمد رشاد سالم- ج 4 ص 440

همه اينها هم يك طرف همان طور كه همه مي دانند معاويه از بني اميه بوده، ايا به شما خبر نداده اند كه بني اميه از شجره ملعونه هست؟

ابن حجر در كتاب تطهير الجنان ص 30 مي گويد و كان في الحديث المروي بسند الحسن قال رسول الله شر القبائل عرب بنو اميه و همچنين در ادامه مي گويد و في الحديث صحيح في مستدرك قال ابي بزره من ابغض الناس الي ررسول الله بنو اميه اصلا بني اميه نتها شر قبائل عرب در نزد رسول خدا بوده بلكه از منفور ترين افراد هم بوده اند

ايا مي داني دليل اين همه ضعف و مشكلات و كراهت و انزواي انها چه بوده؟ پاسخش را ابن خلدون منكر مهدويت دشمن اهل بيت داده است و كان بنو اميه يسبون عليا همه بني اميه مولا را فحش مي دادند تا اينكه عمر بن عبدالعزيز سب مولا را برداشت لذا ما اگر بخواهيم افضليت معاويه لعنت الله را از منظر شما بنگريم بايد بگويم عمر بن عبدالعزيز محبوب تر هست زيرا سبي را كه جدش معاويه بر عليه مولا علي ع بنا نهاد او از بين برد

اما مطلب بعدي كه تير بر قلب پيروان شجره ملعونه بني اميه هست روايت صحيح السند صحاح هست كه الباني انرا تصريح كرده است، معاويه سنت رسول خدا را بدعت نهاد چون بغض مولا علي ع را داشت فانهم قد تركوا سنه من بغض عليا، معاويه ملعون لعنت الله عليه چه كاره بود سنتي را كه قران مي فرمايد لقد كان لكم في رسول الله اسوه الحسنه را بدعت بنهد؟ ان هم به خاطر بغض مولا علي ع كه بغض مولا هم رسول خدا فرمودند لا يحبني الا مومن لا يبغضني الا منافق معاويه منافق بوده چون بغض مولا داشته منافق هم از منظر قران ان المنافقين في درك الاسفل من نار هست سوره نسا ايه 145 براستي چرا شما از يك كافر و منافق دفاع مي كنيد؟ چرا مي خواهيد اين عقيده باطل را به اهل سنت بچسبانيد و شيعه را دشمن اهل سنت كنيد؟ ايا دوست داريد مصداق ايه زير باشيد؟

وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَكْمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ ﴿14﴾

و چون با كسانى كه ايمان آورده‏اند برخورد كنند مى‏گويند ايمان آورديم و چون با شيطانهاى خود خلوت كنند مى‏گويند در حقيقت ما با شماييم ما فقط [آنان را] ريشخند مى‏كنيم (14)

vivaziba;461428 نوشت:
دارم میگم این شخص مورد احترام اهل سنته لا اقل تو هفته وحدت به کسانی که بهشون احترام میذارن بی احترامی کنین

خالي بندي و توهين به برادران اهل سنت بس هست جناب زيبا، همه عقايد وهابي گري شما را مي دانند و اينقدر نقاق ميان مذاهب ايجاد نكنيد

vivaziba;461436 نوشت:
انتظار نمیره شیعه به جای توسل به ائمه خودش(به جای خدا) مثلا به معاویه متوسل بشه!

جناب زيبا يادمان مي ايد مدعي بوديد شيعه هستيد اما بعيد هست كه يك شيعه اين گونه بي ادبي و جسارت به هم مذهبي هاي خود كند و اين اخلاق شما تماما مويد ادعاي ما در مورد وهابي بودنتان هست دليل اول اگر شيعه باشيد به شيعه جسارت نمي كرديد و اگر سني بوديد كفار را در نزد اهل سنت جز محبين جا نمي زدي و اين نشان از عقايد باطل وهابيت مي تواند باشد كه هدفش چيزي جز به جان هم انداختن شيعه و سني نيست

شما براي ادعاي باطلت در مورد معاويه يك سند هم نتوانستي ارائه كني حالا براي خود نشسته اي كاموا بافي مي كني و مي گويد شيعه اهل بيت را خدا مي داند، لعنت الله علي الكذابين

كفار هستند كه به معاويه متوسل مي شوند و نه شيعه و سني، فريقين به اهل بيت متوسل مي شوند همان گونه كه بزرگان اهل سنت مي شدند

و كان امام شافعي يقول قبر موسي الكاظم الترياق المجرب
امام شافعي بار ها(دقت كن فعل مضارع و استمراري هست و مشخص نيست چند بار گفته) مي گفت كه قبر امام موسي كاظم ع نوشدارو هست

دوستان عزيز توجه كنند كه اين اقاي وهابي از موضوع دفاع از كفر دايي جان خود به مسئله توسل رسيده است تا با تخطئه كفر معاويه لعنت الله عليه از دفاع او فرار كند

از كفر معاويه فاع كن

vivaziba;461436 نوشت:
انتظار نمیره اون شخص رو تکریم کنید فقط کافیه بهش ناسزا نگید

خدا هم دشمنانش را ناسزا مي گويد نظر شما چيست؟ كلاب و الحمار كالانعام بل هم اضل و غيره

علي ايحال نتنها خدا بلكه رسول خدا هم معاويه را كلب مي داند الان برايتان توضيح مي دهم

معاويه بر خليفه بر حق مولا علي ع خروج كرد كه اين خروج اولا كفرش را ثابت مي كند من خرج من السلطان شبرا مات ميته جاهليه

دومين مرحله براي اثبات كفرش اين بوده كه با مولا جنگيده زيرا جنگ با مولا هم جنگ با رسول خدا هست من حارب عليا فقد حاربي و جنگ با رسول خدا هم كفر هست محمد رسول الله والذين معه اشدا علي الكفار

مطلب بعدي اين هست معاويه بر حاكم وقت يعني مولا خروج مي كند و مي شود جز خوراج و پيمغبر در سند صحيح با تصريح الباني فرمودند الخوراج كلاب من اهل نار نظر شما در مورد اينكه پيغمبر معاويه را سگ جهنمي مي داند چيست؟ البته اين جمله ما را ياد عبدالرزاق مي اندازد كه معاويه را نجس مي دانست زيرا سگ نجس هست

-------------------------------------------------------------

منتظر رديه شما خواهم ماند

جناب زيبا يك كامنت هم زديد در مورد سايت من::::::::::::::::

جناب زيبا، شما اگر سايت من را ديده ايد چرا جرات نكرديد در سايتمان عضو شويد و با ما به مناظره بنشينيد؟

چرا جرات نكرديد در سايت ما عضو شويد و باطل بودن ما را ثابت كنيد؟

گرچه ما مي دانيم تير و تركش هايي كه از جانب ما در مورد موضوع توسل و اثبات خلافت و حديث غدير هنوز در وجود شما مانده و براي همين جرات نكرديد كه در سايت ما عضو شويد و مناظره كنيد

شما هم مانند بقيه دوستانتان به فرهنگ ان شخصي عمل مي كنيد كه مي گفت انزوا كانني ارواي، شما اگر عقيده داريد ما بر باطل هستيم به جاي پيغام دادن خصوصي و پرسش از مذهب ما جرات مي كرديد وقتي به سايت ما مي اييد و مقالات ما را مي خوانيد همان جا عضو شويد و باطل بودن ما را ثابت كنيد چرا مي ترسيد؟ چرا مانند دوستانتان فري دم فرار مي كنيد؟ چرا مانند دوستانتان كه امده اند در مورد امامت مناظره كنند و ديگر مخازن علميشان در كامنت چهارم تمام شد و شروع به جسارت به امام زمان و فرار از مناظره كردند چرا شما هم به سيره انها عمل مي نيد؟ خوب بيايد در سايت ما تا با هم مناظره كنيم

داد و فرياد پشت سر و در نبود ما كه كار هر كسي مي تواند باشد ، جرات داريد به جاي ترور شخصيت ما ، در مقام علمي خيز برداريد و به ما مهر بطلان بزنيد و نه اينكه هتاكي و جسارت كنيد

معاويه از منظر شيعيان و اهل سنت كافر هست همان گونه كه مولا علي در نامه 16 نهج البلاغه تصريح دارد

معاويه از منظر اهل سنت و شيعه مشكل نسبي دارد همان گونه كه در كتب اهل سنت و نامه 17 نهج البلاغه امده است

قران مي فرمايد لايستوي الخبيث و الطيب، سوال ما اين هست اولا از كفر معاويه دفاع كن دوما چرا شما خلاف قران عمل مي كنيد حال انكه قران خبيث را با طيب يكي نمي داند

جناب زيبا ما از شما مطالبات بسيار داريم:

1. دفاع از كفر معاويه

2. دفاع از خال المومنين بودنش

3. دفاع از كاتب وحي بودنش

4. اوردن فضيلت براي او

5. توهيني كه به شيعه كرديد و گفتيد اهل بيت را خدا مي دانند

6. توهين و جسارتي كه به اهل سنت كردي و كافر را محب اهل سنت خوانديد

در اين كليپ مي خواهيم رسوايي معاويه لعنت الله عليه را از منظر وهابيت خدمت شما ارائه دهيم

رسوایی معاویه لعنت الله علیه از منظر كارشناس وهابی شبكه كلمه

معاويه ارزش اهل سنت، نزد وهابيت هم بي ارزش هست

ههههههههههههههههههههههههههههه

با سلام وصلوات بر محمد وآل پاکش

اینهم یک عیدی به شما دوستان :

وقال الشعبي وغيره: أصابت معاوية في آخر عمره لوقة (1)، وروى ابن عساكر في ترجمة خديج الخصي مولى معاوية قال: اشترى معاوية جارية بيضاء جميلة فأدخلتها عليه مجردة، وبيده قضيب، فجعل يهوي به إلى متاعها - يعني فرجها - ويقول: هذا المتاع لو كان لي متاع، اذهب بها إلى يزيد بن معاوية، ثم قال: لا ! ادع لي ربيعة بن عمرو الجرشي - وكان فقيها - فلما دخل عليه قال: إن هذه أتيت بها مجردة فرأيت منها ذاك وذاك، وإني أردت أن أبعث بها إلى يزيد، قال: لا تفعل يا أمير المؤمنين ! فإنها لا تصلح له، فقال: نعم ما رأيت، قال: ثم وهبها لعبد الله بن مسعدة الفزاري مولى فاطمة بنت رسول الله صلى الله عليه وسلم، وكان أسود فقال له: بيض بها ولدك، وهذا من فقه معاوية ونحريه، حيث كان نظر إليها بشهوة، ولكنه استضعف نفسه عنها، فتحرج أن يهبها من ولده يزيد لقوله تعالى: * (ولا تنكحوا ما نكح آباؤكم من النساء) * [ النساء: 22 ] وقد وافقه على ذلك الفقيه ربيعة بن عمرو الجرشي الدمشقي.

وذكر ابن جرير أن عمرو بن العاص قدم في وفد أهل مصر إلى معاوية، فقال لهم في الطريق: إذا دخلتم على معاوية فلا تسلموا عليه بالخلافة فإنه لا يحب ذلك، فلما دخل عليه عمرو قبلهم، قال معاوية لحاجبه: أدخلهم، وأوعز إليه أن يخوفهم في الدخول ويرعبهم، وقال: إني لاظن عمرا قد تقدم إليهم في شئ ؟.
فلما أدخلوهم عليه - وقد أهانوهم - جعل أحدهم إذا دخل يقول: السلام عليك يا رسول الله، فلما نهض عمرو من عنده قال: قبحكم الله ! نهيتكم عن أن تسلموا عليه بالخلافة فسلمتم عليه بالنبوة !!!!!!

تفصیل در :

Download

برادرخیمه گاه نابود کردید ها !!درو کردید داداش ..براد ظاهرا ایشون نرفتند ببینید خال المومنین کیست خال: دایی حالا برید دایی های یک شخص را پیدا کنید می بینید می رسه به یک کافر که بنده فقط نشانی کوچکی دادم و توهینی نمی کنم..
شما پیرو علماتون مثل عبدالرزاق صنعانی نیستید. ایشون کسی هستند که ذهبی در سیر اعلام النبلاء می گویند لورتد عبدالرزاق ما ترکناه الحدیث .(حدیث به معنی عام و خاص یعنی سخنان خودش و احادیثی که دارد ) همین شخص به عمر خطاب فحش می داده است :
ذهبی از استوانه های علمی اهل سنت در سیر اعلام النبلاء ج9 ص 573 ـــ موسسه الرساله ـــ از عبدالرزاق صنعانی صاحب المصنف چنین نقل می کند:
زید بن مبارک می گوید: نزد عبدالرزاق بودیم که حدیث مالک بن اوس خوانده شد تا به اینجا رسید که:عمر به عباس و علی(ع) خطاب کرده و گفت:اما تو ای عباس، آمده ایی که میراث پسر برادرت(یعنی نبی مکرم(ص) را مطالبه کنی و اما علی(ع) آمده، میراث همسرش را مطالبه کند.عبدالرزاق گفت:نگاه کنید این احمق ـــ یعنی عمربن الخطاب ـــ چگونه بی ادبانه تعبیر می کند و نمی گوید: رسول الله صل الله علیه و (آل) سلم
برای تصویر کتاب به سایت زیر رجوع کنید :
http://www.14mah.parsiblog.com/Posts/12/%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AC%D8%B9%D9%87+%D8%B5%D8%AD%D8%A7%D8%A8%D9%87+%D8%A8%D9%87+%D8%B9%D9%84%D9%8A+%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%87+/
حالا چطوریه این شخص عمر بن خطاب را چنین خطاب میکند دیگه از دید ایشون معاویه حتما لا مذهب بوده است..(بابا هر چی توهین به خلفاتون هست از ما نیست از طرف خودتان است )

اما اینکه چرا اینکه معاویه چرا نسب پاکی ندارد ماسخنان علمای اهل سنت را می زنیم فقط قضاوت با دوستان :
در مورد کسانی که نطفه ناپاکی دارند پیامبر فرموده هر کس بغضی علی را داشته این شکلی است ابن حجر عسقلانی در کتاب ردع العسر القضاء المصر ج1ص273ایشون میگه مراد از من الحدیث الوارد من یبغض علی لغیر رشته ان کسانی که بغضی علی دارند این ها نطفه ناپاکی دارند ( زنا زاده هستند )
ابن ماکولا الاکمال کمال ج4ص200نقل میکند قالت الانصار همه انصار بر این عقیده بودند کنا لنعرف رجل لغیر ابی ببغضه علی بن ابی طالب( میگه این عبارت را مالک بن انس و دیگران دارند )
عبارات در این زمینه زیاد است ولی چه کنیم در خانه کس است یک حرف هم بس است ..

سلام دوستان
حدود دو سال پیش در یکی از پایگاه‌های وهّابی (saaid.net)، یه مطلبی راجع به فضیلت معاویه دیدم که ذخیرش کردم و اینجا دیدم مناسبه:

معاوية رضي الله عنه هو الميزان في حب الصحابة


يلهث الكثير ممن استهوته الشياطين بالطعن في معاوية رضي الله عنه ، وإن لم يطعن قلل من شأنه بأن يسمه بأنه من مسلمة الفتح وأنه من الطلقاء إلى غيرها من الأمور .. حتى وصل بالبعض منهم إلى أن يتوقف في شأنه و يعرضه على ميزان الجرح والتعديل .. ناسياً أو متناسياً أنه من صحابة رسول الله صلى الله عليه وسلم ، وأن الأمة قد أجمعت على تعديلهم دون استثناء من لابس الفتن منهم و من قعد .. و لم يخالف في ذلك إلا شذوذ من المبتدعة . انظر حول عدالة الصحابة : الاستيعاب لابن عبد البر (1/19) و فتح المغيث (3/103) و شرح الألفية للعراقي (3/13-14) والإصابة (1/9) و مقدمة ابن الصلاح (ص 147) والباعث الحثيث (ص 181-182) وشرح النووي على صحيح مسلم (15/149) والتقريب للنووي (2/214) والمستصفى للغزالي (ص 189-190 ) وفي غيرها من الكتب .

ذكر النووي في شرح صحيح مسلم (8/231) و ابن القيم في زاد المعاد (2/126) أن معاوية رضي الله عنه من مسلمة الفتح ، أي أنه أسلم سنة ( 8 هـ ) ، في حين ذكر أبو نعيم الأصبهاني كما في معرفة الصحابة (5/2496) و الذهبي كما في تاريخ الإسلام - عهد معاوية - ( ص 308) أنه أسلم قبيل الفتح .

ومرد الاختلاف بين المصادر حول تاريخ إسلام معاوية رضي الله عنه يعود إلى كون معاوية كان يخفي إسلامه ، كما ذكر ذلك ابن سعد في الطبقات (1/131) ، وهو ما جزم به الذهبي ، حيث قال : أسلم قبل أبيه في عمرة القضاء أي في سنة ( 7 هـ ) وبقي يخاف من الخروج إلى النبي صلى الله عليه وسلم من أبيه .. وأظهر إسلامه عام الفتح . انظر : تاريخ الإسلام عهد معاوية ( ص 308) .

وبعد هذا هل يبقى مطعن في معاوية رضي الله عنه من كونه من مسلمة الفتح وليس في ذلك مطعن - . وإن سلمنا بأنه من مسلمة الفتح ؛ فهل هذا يقلل من شأن صحبته رضي الله عنه ؟!

و لمن لا يعرف معاوية جيداً أعرّفه به : إن معاوية رضي الله عنه كان من كتاب الوحي ، و من أفضل الصحابة و أصدقهم لهجة و أكثرهم حلماً فكيف يعتقد أن يقاتل الخليفة الشرعي و يهرق دماء المسلمين من أجل ملك زائل ، و هو القائل : والله لا أخير بين أمرين ، بين الله و بين غيره إلا اخترت الله على سواه . سير أعلام النبلاء للذهبي (3/151) .

وقد أفرد ابن أبي الدنيا وأبو بكر بن أبي عاصم تصنيفاً في حلم معاوية رضي الله عنه ، ولعل هذا من بركة دعاء الرسول صلى الله عليه وسلم لمعاوية . انظر : تاريخ الإسلام للذهبي عهد معاوية ( ص 315) .

روى الترمذي في فضائل معاوية أنه لما تولى أمر الناس كانت نفوسهم لا تزال مشتعلة عليه ، فقالوا كيف يتولى معاوية و في الناس من هو خير مثل الحسن و الحسين . قال عمير و هو أحد الصحابة : لا تذكروه إلا بخير فإني سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول : اللهم اجعله هادياً مهدياً و اهد به . رواه الإمام أحمد في المسند (4/216) و صححه الألباني في صحيح سنن الترمذي (3/236) . و زاد الإمام الآجري في كتابه الشريعة (5/2436-2437) لفظة : ( ولا تعذبه ) . إسناده صحيح .

و أخرج الإمام أحمد ، عن العرباض بن سارية رضي الله عنه قال : سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول : اللهم علم معاوية الكتاب و قه العذاب . فضائل الصحابة (2/913) إسناده حسن .

و أخرج أبو داود و البخاري في الأدب المفرد من طريق أبي مجلز قال : خرج معاوية على ابن الزبير و ابن عامر ، فقام ابن عامر و جلس ابن الزبير ، فقال معاوية لابن عامر : اجلس فإني سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول : من أحب أن يتمثل له الرجال قياماً فليتبوأ مقعده من النار . سنن أبي داود (5/398) و الأدب المفرد (ص 339) ، الشريعة للآجري (5/2464) .

و أخرج ابن كثير في البداية والنهاية بسند صحيح ، أن معاوية رضي الله عنه ، كان إذا لقي الحسن بن علي رضي الله عنهما قال : مرحباً بابن رسول الله وأهلاً ، و يأمر له بثلاثمائة ألف ، و يلقى ابن الزبير رضي الله عنه فيقول : مرحباً بابن عمة رسول الله وابن حواريه ، ويأمر له بمئة ألف . البداية والنهاية (8/137) .

و أخرج الآجري عن الزهري قال : لما قتل علي بن أبي طالب رضي الله عنه و جاء الحسن بن علي رضي الله عنهما إلى معاوية ، فقال له معاوية : لو لم يكن لك فضل على يزيد إلا أن أمك من قريش و أمه امرأة من كلب ، لكان لك عليه فضل ، فكيف و أمك فاطمة بنت رسول صلى الله عليه وسلم ؟! . أنظر كتاب الشريعة (5/2469-2470) إسناده حسن .

و فضائل معاوية رضي الله عنه كثيرة ثابتة عموماً و خصوصاً ، فبالإضافة إلى ما ذكرت ، أورد شيئاً منها ..

فأما العموم .. فلما رواه البخاري ومسلم من حديث أبي سعيد الخدري رضي الله عنه مرفوعاً ( لا تسبوا أصحابي فلو أن أحدكم أنفق مثل أحد ذهباً ما بلغ مد أحدهم ولانصيفه ) .

وأهل العلم مجمعون قاطبة على أن معاوية من أصحاب النبي صلى الله عليه وسلم ، ولا شك أنه داخل في عموم هذا النص ، فمن سبه أو طعن فيه آثم بلا ريب بل سب الصحابة رضي الله عنهم من الكبائر .

وأما خصوصاً .. فلما رواه مسلم من حديث ابن عباس قال : كنت ألعب مع الصبيان فجاء رسول الله صلى الله عليه وسلم فتواريت خلف باب ، فجاء فحطأني حطأة وقال : اذهب وادع لي معاوية ، قال : فجئت فقلت هو يأكل ، قال : ثم قال لي : اذهب فادع لي معاوية ، قال : فجئت فقلت : هو يأكل ، فقال : لا اشبع الله بطنه .

قال الحافظ الذهبي في التذكرة (2/699) : لعل هذه منقبة لمعاوية لقول النبي صلى الله عليه وسلم : اللهم من لعنته أو شتمته فاجعل ذلك له زكاة و رحمة .

وقال الإمام النووي رحمه الله في شرح صحيح مسلم (16/156) : قد فهم مسلم رحمه الله من هذا الحديث أن معاوية لم يكن مستحقاً للدعاء عليه ، فلهذا أدخله في هذا الباب ، وجعله من مناقب معاوية لأنه في الحقيقة يصير دعاءً له .

قلت : وهذا الحديث أخرجه مسلم تحت الأحاديث التي تندرج تحت باب من لعنه النبي صلى الله عليه وسلم أو سبه أو دعا عليه ، وليس هو أهلاً لذلك كان له زكاة وأجراً و رحمة .

ومن فضائله ما قاله ابن عباس رضي الله عنه : ما رأيت رجلاً كان أخلق للملك من معاوية ، كان الناس يردون منه على أرجاء واد رحب ، و لم يكن بالضيق الحصر العصعص المتغضب . رواه عبد الرزاق في المصنف (برقم 20985) بسند صحيح . إلى غيرها من الفضائل ..

أما ما يتشدق به البعض من نقلهم عن اسحاق بن راهوية أنه قال : ( لا يصح عن النبي صلى الله عليه وسلم في فضل معاوية شيء ) .

فلا يثبت عنه ، فقد أخرج الحاكم كما في السير للذهبي (3/132) والفوائد المجموعة للشوكاني ( ص 407) عن الأصم أبي العباس محمد بن يعقوب الأصم حدثنا أبي ، سمعت ابن راهوية فذكره . و في الفوائد : سقطت ( حدثنا أبي ) ، و هي ثابتة فالأصم لم يسمع من ابن راهوية .

قلت : يعقوب بن يوسف بن معقل أبو الفضل النيسابوري والد الأصم مجهول الحال ، فقد ترجمة الخطيب في تاريخه (14/286) فما زاد على قوله : قدم بغداد وحدث بها عن إسحاق بن راهوية ، روى عنه محمد بن مخلد .

ولم يذكر فيه جرحاً ولا تعديلاً ، وله ذكر في ترجمة ابنه من السير (15/453) ولم يذكر فيه الذهبي أيضاً جرحاً ولا تعديلاً ، وذكر في الرواة عنه عبد الرحمن بن أبي حاتم ، ولم أجده في الجرح والتعديل ، ولا في الثقات ابن حبان . و بهذا فإن هذا القول ضعيف لم يثبت عن إسحاق بن راهوية رحمه الله .

و الذين لا يعرفون سيرة معاوية يستغربون إذا قلت لهم بأنه كان من الزاهدين و الصفوة الصالحين ، روى الإمام أحمد بسنده إلى علي بن أبي حملة عن أبيه قال : رأيت معاوية على المنبر بدمشق يخطب الناس و عليه ثوب مرقوع . كتاب الزهد (ص 172) .

و أخرج ابن كثير عن يونس بن ميسر الزاهد - و هو أحد شيوخ الإمام الأوزاعي - قال : رأيت معاوية في سوق دمشق و هو مردف وراءه وصيفاً و عليه قميص مرقوع الجيب و يسير في أسواق دمشق . البداية و النهاية (8/134) .

و قد أوردت هذه الأمثلة ليعلم الناس أن الصورة الحقيقية لمعاوية تخالف الصورة المكذوبة التي كان أعداؤه و أعداء الإسلام يصورونه بها ، فمن شاء بعد هذا أن يسمي معاوية خليفة ، أو أمير المؤمنين ، فإن سليمان بن مهران - الأعمش - و هو من الأئمة الأعلام الحفاظ كان يسمى بالمصحف لصدقه ، كاد يفضل معاوية على عمر بن عبد العزيز حتى في عدله .

و من لم يملأ - أمير المؤمنين - معاوية عينه ، و أراد أن يضن عليه بهذا اللقب ، فإن معاوية مضى إلى الله عز وجل بعدله و حلمه و جهاده و صالح عمله ، وكان و هو في دنيانا لا يبالي أن يلقب بالخليفة أو الملك . انظر حاشية محب الدين الخطيب على العواصم من القواصم (ص 217) .

و ذكر ابن العربي في كتابه العواصم أنه دخل بغداد و أقام فيها زمن العباسيين و المعروف أن بين بني العباس و بني أمية ما لا يخفى على الناس ، فوجد مكتوباً على أبواب مساجدها خير الناس بعد رسول الله صلى الله عليه وسلم أبو بكر ثم عمر ثم عثمان ثم علي ثم معاوية خال المؤمنين رضي الله عنهم أجمعين . العواصم من القواصم (ص 229-230) .

و قد سئل عبد الله بن المبارك ، أيهما أفضل : معاوية بن أبي سفيان ، أم عمر بن عبد العزيز ؟
فقال : و الله إن الغبار الذي دخل في أنف معاوية مع رسول الله صلى الله عليه وسلم أفضل من عمر بألف مرة ، صلى معاوية خلف رسول الله صلى الله عليه وسلم ، فقال : سمع الله لمن حمده ، فقال معاوية : ربنا ولك الحمد . فما بعد هذا ؟ وفيات الأعيان ، لابن خلكان (3 /33) ، و بلفظ قريب منه عند الآجري في كتابه الشريعة (5/2466) .

و أخرج الآجري بسنده إلى الجراح الموصلي قال : سمعت رجلاً يسأل المعافى بن عمران فقال : يا أبا مسعود ؛ أين عمر بن عبد العزيز من معاوية بن أبي سفيان ؟! فرأيته غضب غضباً شديداً و قال : لا يقاس بأصحاب محمد صلى الله عليه وسلم أحد ، معاوية رضي الله عنه كاتبه و صاحبه و صهره و أمينه على وحيه عز وجل . كتاب الشريعة للآجري ( 5/2466-2467) شرح السنة لللالكائي ، برقم (2785) . بسند صحيح .

و كذلك أخرج الآجري بسنده إلى أبو أسامة ، قيل له : أيهما أفضل معاوية أو عمر بن عبد العزيز ؟
فقال : أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم لا يقاس بهم أحد . كتاب الشريعة (5/2465-2466) بسند صحيح ، و كذلك أخرج نحوه الخلال في السنة ، برقم (666) .

و قد قال عبد الله بن المبارك رحمه الله : معاوية عندنا محنة ، فمن رأيناه ينظر إليه شزراً اتهمناه على القوم ، يعني الصحابة . انظر البداية والنهاية لابن كثير (8/139) .

و سئل الإمام أحمد : ما تقول رحمك الله فيمن قال : لا أقول إن معاوية كاتب الوحي ، ولا أقول إنه خال المؤمنين فإنه أخذها بالسيف غصباً ؟
قال أبو عبد الله : هذا قول سوء رديء ، يجانبون هؤلاء القوم ، ولا يجالسون ، و نبين أمرهم للناس . انظر : السنة للخلال (2/434) بسند صحيح .

وقال الربيع بن نافع الحلبي ( ت 241 هـ ) رحمه الله : معاوية ستر لأصحاب محمد صلى الله عليه وسلم ، فإذا كشف الرجل الستر اجترأ على ما وراءه . البداية والنهاية (8/139) .

فوائد ..
قال محب الدين الخطيب رحمه الله : سألني مرة أحد شباب المسلمين ممن يحسن الظن برأيي في الرجال ما تقول في معاوية ؟ فقلت له : و من أنا حتى اسأل عن عظيم من عظماء هذه الأمة ، و صاحب من خيرة أصحاب محمد صلى الله عليه وسلم ، إنه مصباح من مصابيح الإسلام ، لكن هذا المصباح سطع إلى جانب أربع شموس ملأت الدنيا بأنوارها فغلبت أنوارها على نوره . حاشية محب الدين الخطيب على كتاب العواصم من القواصم ( ص 95) .

و قبل أن أختم ، أورد رأياً طريفاً للمؤرخ العلامة ابن خلدون في اعتبار معاوية من الخلفاء الراشدين فقد قال : إن دولة معاوية و أخباره كان ينبغي أن تلحق بدول الخلفاء الراشدين و أخبارهم ، فهو تاليهم في الفضل والعدالة والصحبة . أنظر هذا القول في العواصم من القواصم ( ص 213) .

و ما ضر المسك معاوية عطره ، أن مات من شمه الزبال والجعل .. رغم أنف من أبى ..

اینم مطلب دیگه از همون پایگاه:


(التراحم بين علي ومعاوية رضي الله عنهما)


ابن طريف عن ابن علوان عن جعفر عن أبيه أن عليا ( عليه السلام ) كان يقول لاهل حربه : إنا لم نقاتلهم على التكفير لهم ولم نقاتلهم على التكفير لنا ولكنا رأينا أنا على حق ورأوا أنهم على حق .
رواه الحميري رحمه الله في الحديث :" 297 و 302 " من كتاب قرب الاسناد ، ص 45 ط 1
بحار الانوار: 32 الباب الثامن : حكم من حارب عليا أمير المؤمنين صلوات الله عليه

علي رضي الله عنه قال :
(( وكان بدء أمرنا أن إلتقينا والقوم من أهل الشام، والظاهر أن ربنا واحـد ونبينا واحـد، ودعوتنا في الإسلام واحدة، ولا نستزيدهم في الإيمان بالله والتصديق برسوله ولا يستزيدوننا، الأمر واحد إلا ما اختلفنا فيه من دم عثمان ونحن منه براء ))
نهج البلاغة جـ3 ص (648).

عبدالله بن جعفر الحميري في ( قرب الإسناد ) عن هارون بن مسلم ، عن مسعدة بن زياد ، عن جعفر ، عن أبيه ان عليا ( عليه السلام ) لم يكن ينسب أحدا من أهل حربه إلى الشرك ولا إلى النفاق ، ولكنه كان يقول : هم إخواننا بغوا علينا .
قرب الإسناد : 45 .
كتاب وسائل الشيعة ج 15 ص69 ـ ص87

الإمام علي رضي الله عنه :
( لم وددت والله أن معاوية صارفني بكم صرف الدينار بالدرهم أخذ مني عشرة منكم وأعطاني رجلا منهم يا أهل الكوفة منيت منكم بثلاث واثنين صم ذوو أسماع ، وبكم ذوو كل عمي ذوو أبصار لا أحرار صدق عند اللقاء ولا إخوان ثقة عند البلاء ، تربت أيديم يا أشباه الإبل غاب عنها رعاتها ، كلما جمعت من جانب تفرقت من جانب آخر000)
نهج البلاغة 1/188 – 190

جاء في كتاب حلية الأولياء عن أبي صالح قال : ـ دخل ضرار بن ضمرة الكناني على معاوية ، فقال له : صف لي عليّاً . فقال : أ وَتعفيني يا أمير المؤمنين ؟ قال : لا أعفيك ، قال : أمّا إذ لابدّ ; فإنّه كان والله بعيد المدى ، شديد القوى ، يقول فصلاً ، ويحكم عدلاً ، يتفجّر العلم من جوانبه ، وتنطق الحكمة من نواحيه ، يستوحش من الدنيا وزهرتها ، ويستأنس بالليل وظلمته .
كان والله غزير العبرة ، طويل الفكرة ، يقلّب كفّه ، ويخاطب نفسه ، يعجبه من اللباس ما قصر ، ومن الطعام ما جشب ، كان والله كأحدنا ; يدنينا إذا أتيناه ، ويُجيبنا إذا سألناه ، وكان مع تقرّبه إلينا وقربه منّا لا نكلّمه هيبةً له ; فإن تبسّم فعن مثل اللؤلؤ المنظوم ، يعظِّم أهل الدِّين ، ويحبّ المساكين ، لا يطمع القويّ في باطله ، ولا ييأس الضعيف من عدله .
فأشهد بالله لقد رأيته في بعض مواقفه وقد أرخي الليل سدوله ، وغارت نجومه يميل في محرابة ، قابضاً علي لحيته ، يتململ تململ السَّليم ، ويبكي بكاء الحزين ، فكأنّي أسمعه الآن وهو يقول : يا ربّنا يا ربّنا ـ يتضرّع إليه ـ ثمّ يقول للدنيا : إليَّ تغرّرتِ ! إليَّ تشوّفتِ ! هيهات هيهات ، غُرّي غيري ، قد بتتّك ثلاثاً ، فعمرك قصير ، ومجلسك حقير ، وخطرك يسير ، آه آه من قلّة الزاد ، وبُعْد السفر ، ووحشة الطريق .

فوَكَفَتْ دموع معاوية علي لحيته ما يملكها ، وجعل ينشفها بكُمّه وقد اختنق القوم بالبكاء ، فقال : كذا كان أبو الحسن عليه السلام ! كيف وَجْدك عليه يا ضرار ؟ قال : وَجْدُ من ذبح واحدها في حجرها ، لا ترقأ دمعتها ، ولا يسكن حزنها . ثمّ قام فخرج .

في كتاب الأمالي للصدوق عن الأصبغ بن نباتة قال : دخل ضرار بن ضمرة النهشلي على معاوية بن أبي سفيان فقال له : صف لي عليّاً . قال :أ وَتعفيني ، فقال : لا ، بل صِفْه لي ، فقال له ضرار : رحم الله عليّاً ! كان والله فينا كأحدنا ; يدنينا إذا أتيناه ، ويُجيبنا إذا سألناه ، ويقرّبنا إذا زرناه ، لا يُغلق له دوننا باب ، ولا يحجبنا عنه حاجب ، ونحن والله مع تقريبه لنا وقربه منّا ، لا نكلّمه لهيبته ، ولا نبتديه لعظمته ، فإذا تبسّم فعن مثل اللؤلؤ المنظوم .

فقال معاوية : زدني من صفته ، فقال ضرار : رحم الله عليّاً ! كان والله طويل السهاد ، قليل الرُّقاد ، يتلو كتاب الله آناء الليل وأطراف النهار ، ويجود لله بمهجته ، ويبوء إليه بعبرته ، لا تغلق له الستور ، ولا يدّخر عنّا البدور ، ولا يستلين الاتّكاء ، ولا يستخشن الجفاء ، ولو رأيته إذ مثل في محرابه ، وقد أرخي الليل سدوله ، وغارت نجومه ، وهو قابض على لحيته ، يتململ تململ السليم ، ويبكي بكاء الحزين ، وهو يقول : يا دنيا ! إليَّ تعرّضتِ أم إليَّ تشوّقتِ ؟ هيهات هيهات ، لا حاجة لي فيك ، أبَنْتُكِ ثلاثاً لا رجعة لي عليك ، ثمّ يقول : واه واه لبُعد السفر ، وقلّة الزاد ، وخشونة الطريق .
قال : فبكي معاوية وقال : حسبك يا ضرار ، كذلك كان والله عليّ ! رحم الله أبا الحسن !

خیمه جان داداش بنده به دوستان گفتم در پالتاک عده ای میایند می گند ما نه شیعه ایم و نه سنی در مورد دین داریم تحقیق می کنیم بعدش میاند سوال در مورد امامت می پرسند:ok: با چشمان خود دیدم و بهترین راه کار این است که به انها اول بگوییم ای فلانی شما نبوت را قبول دارید ؟؟ توحید را چیه ؟؟ معاد را چه ؟؟ و اگر جواباش مثبت بود باید بحث کرد وگرنه به نظر من نباید به پست هایشان جواب داد چون هی میاند از فرمول نه سیخ بسوزه نه کباب استفاده می کنند .. و اقای زیبا فکر نکنید که این قدر از این فرمول استفاده می کنید ما هم برای روم و فروم های شما مثل کلمه داریم (ولی نامردا اون جا داداش تا نگی با تیپا بیرونت می اندازند و جالب اینه که در حین مناظره بیرونت می اندازند !!از عدالت های این ها همین است دیگر کهکشان اخلاق عمری (به قول یکی از اساتید وهابیت می خوای اخلاف عمریم را نشونت بدم:khaneh:) )ولی این جا ادمین ها رعایت حال شما را می کنند پس خودتان رعایت فرمایید لطفا..

ammarshia;461944 نوشت:
(به قول یکی از اساتید وهابیت می خوای اخلاف عمریم را نشونت بدم) )

سلام

با تشكر از شما استاد عزيز و بزگوار

ادبیات عمری(عمر بن خطاب) چگونه است+صوت

[="Arial Black"][="Navy"]بسیار جالب است![/]

vivaziba;493980 نوشت:
بسیار جالب است!

چه چيز جالب هست؟

كفر معاويه؟

حرام زاده بودن معاويه؟

از بن در امدن شما؟

فرار شما از پاسخ به سوالات؟

فرار شما از رديه زدن بر مطالب حقير؟

دقاع شما از معاويه ؟

من نمي دانم دنیا چه شکلی گردش می کنه ؟؟!!!
شخصی که مسیحیه به اون چه ربطی داره بحث درون مذهبی مسلمانان برادر زیبا گرامی ما گفتیم شما تا معلوم نشده است مذهبتان چیست حق ندارید دخالت کنید خیلی والله برازنده نیست کار خوب و جالبی نیست شما اول بگید اهل سنتید یا لائیکید مسیحید یا یهودید یا وهابی یا یا یا ....وقتی که معلوم شد اهل سنت یا وهابی هستید بعد بگید چه جالب است!!!به کسی ربطی نداره بحث درون مذهبی چون ما مبنای خودمان را داریم این که شکی نیست علمای اهل سنت لعن کردندمعاویه را ، حالا چون مبنا دستتان نیست به هر طرف می روید بهتر است دوستان اول بدانیم شخص مورد بحث ما که می خواد بحث کند با ما نبوت را قبول دارد یا خیر توحید را چه ؟؟ سوال فرق دارد با بحث شما برای بحث می اید این شکلی که می رید بحث ها هیچ نتیجه ای ندارد

نخير ايشان اماميه و اثني عشر هستند و از دوستاران دشمنان 12 معصوم :khaneh:

زيبا سري به اپارت بزن شايد جالبتر از اين را هم در نزد ما يافتي خخخخخخخخخخخخخخخخ

http://www.aparat.com/kheyme133

برادران خواهران انقدر سر این مسائل با یکدیگر نجنگین همانا بسیار ضایع است که مسلمانان سر اینگونه مسائل تو سر و کله هم میزنن :Esteghfar:

New_Member;494042 نوشت:
برادران خواهران انقدر سر این مسائل با یکدیگر نجنگین همانا بسیار ضایع است که مسلمانان سر اینگونه مسائل تو سر و کله هم میزنن


اينهخا منسائل جزئي نيست برادر، همين مهملات را هم در زمان مولا علي ع هم گفتند، مگر مي شود مسلمان با مسلمان بجنگد؟ مگر مي شود عايشه مسلمان با علي مسلمان بجنگد؟ مگر مي شود معاويه مسلمان با علي مسلمان بجنگد يا ايها المسلمون ول كنيد اينها را اينها جنگ با مسلمانان هست
برادر يا خواهر گرامي، اينها اساس راه رسيدن به حقيقت هست وقتي هنوز ما دوست و دشمن را نمي شناسيم باعث شده است دچار انحراف شويم

New_Member;494042 نوشت:
برادران خواهران انقدر سر این مسائل با یکدیگر نجنگین همانا بسیار ضایع است که مسلمانان سر اینگونه مسائل تو سر و کله هم میزنن

به قول یکی از اساتید حتما این 20000نفر در جنگ جمل برق گرفتتشون که مردند:khandeh!::khandeh!::khandeh!:
در جنگ صفین هم از بس دوست بودند اومدند با هم جنگیدند

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

vivaziba;493980 نوشت:
بسیار جالب است!

آقای vivaziba باز همان کار قبلی را تکرار کردید.تاپیک را با یک پست بالا آوردید.همانطور که در هفته وحدت آن را بالا آوردید و بعد خودتان گفتید انسان نباید باعث تفرقه بین شیعه و سنی شود.
لطفاً یکی بیاید و برای بنده بگوید،این که یک نفر پستی تحت عنوان "بسیار جالب است!" که فاقد محتواست بزند و تاپیکی را که دو ماه است پست نخورده،بالا بیاورد،چه معنایی می دهد؟هدف چیست؟

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

بن موسی;494139 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

پست بی محتوا و نیز حاوی تمسخر.
لطفاً رسیدگی شود.

مرگ بر کفار
لبیک یا مهدی

و من الله التوفیق

پایین پست من رو نگاه کنید برادر یک علامت تعجب کنار علامت قلب وجود دارد! این علامت برای ریپورت دادن است! (گزارش پست تخلف)

[="Arial Black"][="Navy"]دوستی گفتند دنیا چگونه می گردد!
دنیا را بیخیال برادر تو بگو اسکدین چگونه می گردد؟
به محض این که مطلب ایشون ،ایشون پیرو مذهب شافعی هستند و تقریباً همان نظری را دارند که امام شافعی دارد.پس نگویید حرفشان خلاف حرف بزرگان اهل تسنن است. –این از افاضات جناب بن موسی است احتمالا تقیتاً!- رو دیدم حوالی هفته وحدت پست رو گزارش دادم فکر کنم صبح زود هم بود آیا واقعا اینجا مدیر دارد، اگر واقعا مدیری هست بگوید آیا گزارش دادم یا خیر؟!

بعدش هم خانمی پرسیدند که آیا او مورد احترام اهل سنته یا خیر جواب ایشون رو دادم

بعدش هم بن شدم و دوستان ! طی 5 صفحه افاضات خود را بیان کردن

بله جناب بن موسی شما که خلاف واقع را می گویی حق با شماست می دانی چرا چون اینجا هم! قلمرو شماست.[/]

vivaziba;494232 نوشت:
دوستی گفتند دنیا چگونه می گردد!
دنیا را بیخیال برادر تو بگو اسکدین چگونه می گردد؟
به محض این که مطلب ایشون ،ایشون پیرو مذهب شافعی هستند و تقریباً همان نظری را دارند که امام شافعی دارد.پس نگویید حرفشان خلاف حرف بزرگان اهل تسنن است. –این از افاضات جناب بن موسی است احتمالا تقیتاً!- رو دیدم حوالی هفته وحدت پست رو گزارش دادم فکر کنم صبح زود هم بود آیا واقعا اینجا مدیر دارد، اگر واقعا مدیری هست بگوید آیا گزارش دادم یا خیر؟!

بعدش هم خانمی پرسیدند که آیا او مورد احترام اهل سنته یا خیر جواب ایشون رو دادم

بعدش هم بن شدم و دوستان ! طی 5 صفحه افاضات خود را بیان کردن

بله جناب بن موسی شما که خلاف واقع را می گویی حق با شماست می دانی چرا چون اینجا هم! قلمرو شماست.


داداش اخر اگر معاویه مورد احترام پیغمبر نباشد باید تمام اهل سنت و تشیع با او درب صلح را باز نکنند وقتی پیامبر میگه اونرا بالای منبر بکشید که با سند ضحیح در کتب اهل سنت اومده بعد احترام بگذاریم به این شخص و برخی سوراخ دعا را گم کردند شخصی می فت دستشویی دعای افطار را می خواند اللهم لک صمت !!!بحث علمی بحثش جداست با وحدت بله مطالب خط قرمزی ارائه نمی دهیم ولی اخر برادر خیمه گاه همش از منابع اهل سنت زد خوب اصلا هیچی ما میگیم تکلیف این روایت را مشخص کنید ایا حاضررند بگند معاویه به حضرت علی توهین کرده است ی خیر ؟؟ و اگر توهین کرده است چه شکلی است که اورا خال المومنین می دانید ولی شهید محمد بن ابی بکر از اجل اصحاب امام علی ع را که پسر ابوبکر است را خال الکافرین می نامنید چون خال المومنین شما معاویه این شخصیت را به طرز وقیعی به شهادت رساند او را در شکم خر سوزاند چه شکلیه؟؟بحث ما اینه به ما جواب بدند این قدر پارادوکس هست در کتابشان جالب این جاست اصلا معاویه از همون اول با کشته می شود چون مردم اول رفتند با حضرت علی بیعت کردند مگر شما در کتب صحیح خود ندارد
[=Simplified Arabic]قال رسول الله صلى الله عليه وسلم إذا بويع لخليفتين فاقتلوا الآخر منهما
صحيح مسلم - مسلم النيسابوري - ج ٦ - الصفحة ٢٣
اگر با دو خلیفه بیعت شد اون یکی مهدور الدم است
این پارادوکس ها را حل کنید وگرنه ما با هیچ کسی پدر کشتگی من جمله شما نداریم
برخی علمای اهل سنت اصلا لعن کردند و برخی ببخشید از شخصیت های اهل سنت مثل ابن عمر برید نگاه کنید در وقعه صفین چه گفته اند و جایگاه او را چه شکلی مشخص کردند
و در ضمن مدیراین جا خودشان می دانند چه کار کنند و دخالتی در کار جناب مدیر ما نمی کنیم
موضوع قفل شده است