آویزان شدن زنان بدحجاب از مو

تب‌های اولیه

42 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آویزان شدن زنان بدحجاب از مو

ایا این حدیث که عنوان میکنه زنان از موهایی که در دید نامحرم بوده اویزون میشن صحت داره؟ منبع موثقش چیه؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد پیام

[=times new roman][=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]علی (ع) می فرمایند : من و فاطمه به محضر مبارک رسول خدا (ص) مشرف شدیم و او را در حالی که شدیدا گریه میکرد مشاهده نمودیم به او گفتم : پدر و مادرم به فدایت ، چه چیزی شما را به گریه واداشته است ؟ حضرت فرمود : ای علی در شب معراج که به آسمان رفتم ، زنان امت خود را در عذاب شدید دیدم به طوری که آنها را نشناختم . از همین رو برای آنچه از شدت عذاب آنها دیدم گریان هستم بعد فرمود :

1-زنی را دیدم که او را به موهایش آویزان کرده بودند ، و مغز سرش می جوشید.

2-زنی را دیدم که به زبانش آویزان بود ، و حمیم در حلق او می ریختند.

3-زنی را دیدم که گوشت بدنش را می خورد و آتش از زیر آن زبانه می کشید.

4-زنی را دیدم که دو پایش به دستهایش بسته و بر او مارها و عقربها مسلط بودند.

5-زنی را دیدم که به دو پستانش آویزان شده بود.

6-زنی را دیدم کر و کور و لال ، در حالی که در تابوتی از آتش ، مغز سرش از دماغش خارج میشد و بدن او به صورت جذام و برص می بود.

7-زنی را دیدم که به دو پایش آویزان کرده اند ، در حالی که در تنوری از آتش بود.

8-زنی را دیدم که گوشت بدنش را از قسمت جلو و عقب به وسیله قیچیهائی از آتش جدا می کردند.

9-زنی را دیدم که صورت و دستهایش آتش گرفته ، در حالی که روده هایش را میخورد.

10-زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدن او بدن الاغ ، و بر او هزار هزار انواع عذاب بود.

11-زنی دیدم به صورت سگ که آتش از عقب او خارج میشد و ملائکه با گرز آهنین از آتش بر سر و بدنش می کوبند.

بعد حضرت فاطمه (س) خطاب به پدر بزرگوارش فرمود : به من بگو که این زنان عمل و روششان چه بود که خداوند چنین عذابی را برای آنان مقرر فرموده است ؟

رسول خدا (ص) فرمود :

آن زنی که او را به موهایش آویزان کرده بودند ، برای این بود که موهایش را از مردان نامحرم نمی پوشانید.

آن زنی که به زبانش آویزان بود ، برای این بود که شوهرش را با زبانش اذیت میکرد.

اما آن زنی که گوشت بدنش را می خورد ، بدنش را برای مردم زینت میکرد.

آن زنی که به پاهایش آویزان بود برای اینکه از خانه بدون اجازه شوهرش خارج میشد.

اما آن زنی که به دو پستانش آویزان بود ، از همبستر شدن با شوهرش خود داری میکرد.

آن زنی که پاهایش به دستهایش بسته بود و مارها و عقربها بر او مسلط بودند ، برای اینکه از آبی که نجس و آلوده بود برای وضوء و شست وشوی استفاده می کرده و رعایت پاکی و نجسی را نمی نموده است. و همچنین با لباس نجس و کثیف بوده و پس از جنابت و حیض غسل انجام نمی کرد و در نمازش سستی میکرد.

اما آن زنی که کر و لال بود از راه زنا بچه دار میشد و به شوهرش نسبت می داد.

آن زنی که صورت و بدنش را با قیچی جدا می کردند ، خود را بر مردان عرضه میکرد.

اما آن زنی که صورت و بدنش می سوخت ، در حالی که روده هایش را می خورد برای اینکه واسطه عمل منافی عفت بود.

آن زنی که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود سخن چین و دروغگو بود.

آن زنی که بصورت سگ بود به خاطر آنکه در دنیا آوازه خوان و حسود بود.

آنگاه رسول خدا (ص) فرمود : وای بر زنی که شوهرش را ناراحت کند ، و سعادتمند آن زنی است که شوهرش از او راضی باشد. [=times new roman][=impact][=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]عیون الاخبار الرضا جلد 1 صفحه 249 و بحارالانوار جلد 103 صفحه 246

امیرالمومنین علی (ع) می فرماید : « روزی با فاطمه (س) محضر پیامبر خدا (ص) رسیدیم ٬ دیدیم حضرت به شدت گریه می کند .
گفتم : پدر و مادرم به فدایت یا رسول الله ! چرا گریه می کنی ؟
فرمود : یا علی ! آن شب که مرا به معراج بردند ٬ گروهی از زنان امت خود را در عذاب سختی دیدم و از شدت عذابشان گریستم . ( و اکنون گریه ام برای ایشان است . )
زنی را دیدم که از موی سر آویزان است و مغز سرش از شدت حرارت می جوشد.
زنی را دیدم که از زبانش آویزان کرده اند و از آب سوزان جهنم به گلوی او می ریزند.
زنی را دیدم که از پستانش آویزان کرده اند.
زنی را دیدم که دست و پایش را بسته اند و مارها و عقربها بر او مسلط هستند .
زنی را دیدم که کر و کور و لال بود و در تابوتی از آتش قرار داشت که مغز سرش از سوراخ های بینی اش بیرون می آمد و بدنش از شدت جذام و برص قطعه قطعه شده بود.
زنی را دیدم که ٬ که از پاهایش در تنور آتشین جهنم آویران است.
زنی را دیدم که گوشت بدنش را با قیچی های آتشین ریز ریز می کنند .
زنی را دیدم که صورت و دستهایش در آتش می سوزد و امعا و احشای داخلی اش را می خورد.
زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود و به هزاران نوع عذاب گرفتار بود.
و زنی را به صورت سگ دیدم و آتش از نشیمنگاه او داخل می شود و از دهانش بیرون می آید و فرشتگان عذاب عمودهای آتشین بر سر و بدن او می کوبند.
حضرت فاطمه (س) عرض کرد : پدر جان ! این زنان در دنیا چه کرده بودند که خداوند آنان را چنین عذاب می کند؟!
رسول خدا (ص) فرمود :
دخترم ! زنی که از موی سرش آویخته شده بود ٬ موی سر خود را از نامحرم نمی پوشاند.
زنی که از پستانش آویزان بود ٬ زنی است که از حق شوهرش امتناع می ورزیده.
و زنی که از زبانش آویزان بود ٬ شوهرش را با زبان اذیت می کرد ...
و زنی که گوشت بدن خود را می خورد ٬ خود را برای دیگران زینت می کرد و از نامحرمان پرهیز نداشت.
و زنی که دست و پایش بسته بود و مارها و عقربها بر او مسلط شده بودند ٬ به وضو و طهارت لباس و غسل جنابت و حیض اهمیت نمی داد و نظافت و پاکیزگی را مراعات نمی کرد ٬ و نماز را سبک می شمرد و مورد اهانت قرار می داد.
و زنی که کر و کور و لال بود ٬ زنی است که از راه زنا بچه به دنیا می آورد و به شوهرش می گوید بچه تو است.
و زنی که گوشت بدن او را با قیچی می بریدند ٬ خود را در اختیار مردان اجنبی می گذاشت.
و زنی که صورت و دستانش می سوخت و او او امعا و احشای داخلی خودش را می خورد ٬ زنی است که واسطه کارهای نامشروع و خلاف عفت و عصمت قرار می گرفت .
و زنی که سرش مانند خوک و بدنش مانند الاغ بود ٬ او زنی سخن چین و دروغگو بود.
و اما زنی که در قیافه سگ بود و آتش از نشیمنگاه او وارد و از دهانش خارج می شد ٬ زنی خواننده و حسود بود.
سپس فرمودند: وای بر زنی که همسرش از او راضی نباشد و خوشا به حال آن که همسرش از او راضی باشد. »۱

۱) داستانهای بحارالانوار ٬ ج۵ ٬ص۶۹ - زبده القصص ٬ ص

روی الأصبغ بن نباته عن اميرالمؤمنين (عليه السلام) قال: سمعته یقول: يظهر في آخر الزمان واقتراب الساعة -و هو شر الازمنة- نسوة كاشفات عاريات، متبرجات من الدين، داخلات في الفتن، مائلات الي الشهوات، مسرعات الي اللذّات، مستحلات للمحرّمات، في جهنم خالدات


در آخرالزمان و نزديك شدن زمان موعود (قيامت يا زمان ظهور حضرت مهدى عليه السّلام ) كه بدترين زمانهاست (چون جهان از ظلم و ستم پر شود) زنانى ظاهر مى شوند بى حجاب و عريان بيرون آمده خودنمائى مى كنند، از دين خارج مى شوند (به احكام دين توجهى ندارند) در فتنه ها (آشوبها يا محافل عيش و شهوت ) داخل مى شوند و شهوترانى روى مى آورند و به لذات جوئيها شتابانند، حرامهاى الهى را حلال مى كنند و در جهنم هميشه خواهند ماند.
من لا یحضره الفقیه کتاب النکاح (المذموم من اخلاق النساء و صفاتهن، حدیث 5)

سلام
خرافات هست

پیام;596820 نوشت:
ف
زنی را دیدم که از موی سر آویزان است و مغز سرش از شدت حرارت می جوشد.
زنی را دیدم که از زبانش آویزان کرده اند و از آب سوزان جهنم به گلوی او می ریزند.
زنی را دیدم که از پستانش آویزان کرده اند.
زنی را دیدم که دست و پایش را بسته اند و مارها و عقربها بر او مسلط هستند .
زنی را دیدم که کر و کور و لال بود و در تابوتی از آتش قرار داشت که مغز سرش از سوراخ های بینی اش بیرون می آمد و بدنش از شدت جذام و برص قطعه قطعه شده بود.
زنی را دیدم که ٬ که از پاهایش در تنور آتشین جهنم آویران است.
زنی را دیدم که گوشت بدنش را با قیچی های آتشین ریز ریز می کنند .
زنی را دیدم که صورت و دستهایش در آتش می سوزد و امعا و احشای داخلی اش را می خورد.
زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود و به هزاران نوع عذاب گرفتار بود.
و زنی را به صورت سگ دیدم و آتش از نشیمنگاه او داخل می شود و از دهانش بیرون می آید و فرشتگان عذاب عمودهای آتشین بر سر و بدن او می کوبند.
حضرت فاطمه (س) عرض کرد : پدر جان ! این زنان در دنیا چه کرده بودند که خداوند آنان را چنین عذاب می کند؟!
رسول خدا (ص) فرمود :
دخترم ! زنی که از موی سرش آویخته شده بود ٬ موی سر خود را از نامحرم نمی پوشاند.
زنی که از پستانش آویزان بود ٬ زنی است که از حق شوهرش امتناع می ورزیده.
و زنی که از زبانش آویزان بود ٬ شوهرش را با زبان اذیت می کرد ...
و زنی که گوشت بدن خود را می خورد ٬ خود را برای دیگران زینت می کرد و از نامحرمان پرهیز نداشت.
و زنی که دست و پایش بسته بود و مارها و عقربها بر او مسلط شده بودند ٬ به وضو و طهارت لباس و غسل جنابت و حی

چه خدای مهربان و بخشنده ای!
انگار از عذاب کردن مخلوقات خود لذت میبرد. کاری که هیچ پدر و مادری در حق فرزند خطاکارش نمیکند. هرچند که این فرزند پشیمان نباشد.

ما انسانها بواسطه نیازهای غریزی که آنرا در وجود خود و دیگران تشخیص میدهیم نسبت به یکدیگر درک و ملاحظه داریم و میتوانیم در حق یکدیگر بخشش و عطوفت داشته باشیم و در نهایت فرد مجری قانون کسی را که خطاکار است ناچارا مجازات میکند که جامعه سالم بماند. این حال بشر است آنوقت خدایی که خالق این نیازها و غرایز است چنان با ولع و سفاکانه مخلوقاتش را شکنجه میکند که باید گفت :کار داعشییان انسان نما پیش خدایشان چندان عجیب نیست! چنین خدایی همین دست پرورده را هم خواهد داشت.

واقعا وجدانتان را قاضی کنید چطور میتوان نسبت به چنین خالقی محبت داشت و او را اطاعت کرد.

خدایا بزرگ ، ما را از شر آفات دینی که ائمه اش این چنین تو را به انسانها معرفی میکنند حفظ کن. امین

پیام;596818 نوشت:
آن زنی که به پاهایش آویزان بود برای اینکه از خانه بدون اجازه شوهرش خارج میشد.

به روایت های دیگه کاری ندارم ولی اجازه گرفتن برای خارج شدن از خانه چیزی که من اصلا بهش اعتقاد ندارم
حالا میشه اطلاع داد یا طرف رو در جریان گذاشت اون هم برای برخی موارد مهم و خارج شدن های طولانی مدت
نه تا سر کوچه بره یا به خونه باباش سر بزنه دم به دقیقه زنگ بزنه من کجا رفتم اجازه هست یا نه ؟ واگر آقا اجازه نداد خانم مثل نوکر حلقه به گوش حق خروج از خونه رو نداشته باشه
اینکه برای خارج شدن از خانه زن موظف باشه از شوهر اجازه بگیرید چیزی بی معنی و نشدنی و غیرقابل فهم است
من که اعتقاد ندارم این روایت هم باور نمیکنم

مردعشق;596831 نوشت:
سلام
خرافات هست

یه سوال :
چه بسا ممکن هست انسان گاهی خودش خرافات باشه و بوسیله اینکه خودش خرافات هست مسائل دیگه رو هم خرافات ببینه !!
الان یه نگاهی به خودتون بندازید ببینید اصلا وجود خارجی دارید ؟
ممکن هست اصلا از سر تا در خرافی باشید و وجود خارجی نداشته باشید .

با این حساب ما که به برخی از این مطالب اعتقاد نداریم جهنم هم رامون نمیدن
البته زمانی که شخصی قبل از مرگش میاد میگه من هزاران حدیث را جعل کردم وجود چنین احادیثی بعید نیست
نمیدونم چرا این همه احادیث درباره زنان امده به هر چیزی درباره زنان میرسیم کلی احادیث در اون زمینه وجود داره!!!!

سرباز عشق;596858 نوشت:
چه بسا ممکن هست انسان گاهی خودش خرافات باشه و بوسیله اینکه خودش خرافات هست مسائل دیگه رو هم خرافات ببینه !!
الان یه نگاهی به خودتون بندازید ببینید اصلا وجود خارجی دارید ؟
ممکن هست اصلا از سر تا در خرافی باشید و وجود خارجی نداشته باشید .

این چه ربطی به پست ایشان داشت ایشان گفتند خرافه است شاید بخاطر احادیث جعلی موجود بوده که به چنین نتیجه ایی رسیده اند
منم با وجود این همه حدیث جعلی و ضعیف بودن سند خیلی از احادیث نمیتونم به هر حدیثی اعتماد کنم

شبـنم;596857 نوشت:
به روایت های دیگه کاری ندارم ولی اجازه گرفتن برای خارج شدن از خانه چیزی که من اصلا بهش اعتقاد ندارم
حالا میشه اطلاع داد یا طرف رو در جریان گذاشت اون هم برای برخی موارد مهم و خارج شدن های طولانی مدت
نه تا سر کوچه بره یا به خونه باباش سر بزنه دم به دقیقه زنگ بزنه من کجا رفتم اجازه هست یا نه ؟ واگر آقا اجازه نداد خانم مثل نوکر حلقه به گوش حق خروج از خونه رو نداشته باشه
اینکه برای خارج شدن از خانه زن موظف باشه از شوهر اجازه بگیرید چیزی بی معنی و نشدنی و غیرقابل فهم است
من که اعتقاد ندارم این روایت هم باور نمیکنم


نه خانم شبنم اينجوري كه شما فرموديد نيست. بيرون رفتنِ بدون اجازه تعريف داره

مثالي ميزنم:

اسلام ميگه مرد بايد مخارج زندگي همسرش رو تهيه كنه ، چون و چرا هم نداره
اما اين كليت موضوعه. خود شما هم احتمالاً ديديد كه براي اكثر خونواده ها پيش اومده كه شوهره با اينكه داره تلاش ميكنه اما مخارج زندگي گاهي اونقدر سنگين شده كه خانواده مجبور شدن از خيلي خواسته هاشون بگذرن. حتي شبي رو بدون غذا خوابيدن. اما در اكثر اين موارد ، خانم خونه هرگز نمياد بگه: من سرم نميشه! اسلام به من حق داده خرجم رو بخوام! يالا همين الان خرجي منو بده!
نه ، اتفاقاً برعكس ، اكثر خانم ها كمك ميكنن تا اون شرايط بگذره و كم كم اوضاع مالي بهتر بشه

استفاده از اين حق مال زمانيه كه يه مرد از سر بي توجهي به زندگي و همسر و از روي ولگردي و رفيق بازي و.... مخارج همسر و زندگيش رو تامين نكنه ، اينجاست كه اين مرد مستحق عذاب ميشه

درمورد بيرون رفتن هم همينطوره. مثلاً وقتي من سر كار هستم ، همسر من ميره و خريد ميكنه. خب اينجا من نه تنها ناراحت نميشم ، بلكه ازش تشكر هم ميكنم براي زحمتي كه كشيده و توجهي كه به زندگي مشتركمون داره

در متن بالا هم ، منظور اون بيرون رفتنه كه از روي بي توجهي و بي احترامي به نظر همسر باشه

نكته:
در حرفهاي من ، ملاك آدماي عاقل و باشعور بود. وگرنه هستند زنها و مردهايي كه از حقوقشون براي عذاب دادن همسر استفاده ميكنن. اما اين نوع استفادهء خودخواهانه و غلط از حقوق ، براي خودشون عذاب به همراه خواهد داشت نه همسرشون

RezaDodangeh;596863 نوشت:
در حرفهاي من ، ملاك آدماي عاقل و باشعور بود. وگرنه هستند زنها و مردهايي كه از حقوقشون براي عذاب دادن همسر استفاده ميكنن. اما اين نوع استفادهء خودخواهانه و غلط از حقوق ، براي خودشون عذاب به همراه خواهد داشت نه همسرشون

بسیار عالی
اگر نظر علما و بزرگان نیز همانند شما باشد ما هیچ مشکلی نخواهیم داشت
پس اگر مردی بخواهد از این اجازه برای اذیت همسرش استفاده کنه و با دلایل غیرمنطقی از خارج شدن همسرش از خانه مخالفت کند گناهی بر همسرش نیست؟
مثلا مردی بخاطر کینه ایی که از خانواده همسرش دارد یا هر دلیل دیگه ایی به همسرش اجازه رفتن به خانه پدرش را ندهد
یا به دلیل تعصبات بی جا اجازه خارج شدن همسر از خانه رو مطلقا ندهد زن سرپیچی کند گناهی بر اون نیست ؟

[=arial]بسم رب الحیدر

سلام و ادب
هستن کسایی که بعضی مواقع حرف مراجع تقلید و رهبر رو قبول ندارن و به اینجور آدما به کنایه گفته میشه حتما علم و توانایی شما از تمام مراجع تقلید و رهبر جامعه و اهل علم بیشتره
بعضیا هم هستن که با حرف خدا و اهلبیت مخالفت میکنن و میگن با عقل جور در نمیاد! خب اگه قرار بود که همه چیزو ما بفهمیم که خدا واسه چی ریز به ریز همه دستورات و احکام رو واسمون فرستاد واسه چی ائمه رو برای ما مامور کرد تا تموم جزئیات شیوه درست زندگی کردن رو یاد بگیریم اگه قرار بود هر چیزی که خدا گفته ما دقیقا بفهمیم و درک کنیم پس به این معناست که عقل ما به اندازه خدا میرسه
دین اسراری داره که خیلیاش رو ما نمیدونیم و اتفاقا عمل به ایناست که ارزش داره حکمتش رو ندونی ولی چون خدا گفته بگیم چشم
در مورد خرافه بودن و نداشتن سند محکم این احادیث هم شاید ما تازه با این احایث روبرو شده باشیم اما این احادیث سالهای سال توسط عالمان و مفسران مورد تحقیق و پژوهش قرار گرفته همون مفسرانی که خیلی از احادیث و روایات رو برامون معنا کردن و ما بدون هیچ چون و چرایی همیشه داریم انجامش میدیم همینا این احادیث رو هم در اختیارمون گذاشتن ولی ما هر چیزی که به مزاجمون سازگار باشه قبول میکنیم
خطاب به اون عزیزی که میگه هیچ پدر مادری با فرزندش این کارو نمیکنه باید بگم پدر مادرهای ظالم کم نیستن و اینکه شما تصور کن این مجازات و سخت گیریا هست و این اوضاعمونه اگه نبود...
درسته واسه خودمم این عذابها سخت و باورنکردنیه اما فکر میکنم بخاطر این باشه که ما بیش از حد زندگی و دنیارو راحت گرفتیم از اسرار و آفرینش خلقت مطلع نیستیم از باطن گناهم خبر ندارم و نمی فهمم وقتی یه گناهی انجام میدم چه رخدادی صورت گرفته و چه اثراتی داره این عوالم و این گردش هستی که اینچنین شکل گرفته واسه این نیست که هر کسی بیاد راحت با روش خودش زندگی کنه و ظلمها و فسادها بکنه و بعد هم تمام...
یخورده اگه بیشتر فکر کنیم به خیلی چیزا پی می بریم وقتی من به این اندازه سهل انگار باشم که حاضر نشم 2تا رشته مو رو از نامحرم پنهان کنم همین چنتا رشته مو چه اثراتی داره... یه جا یبار خوندم از زبان یه آدمی که سواد چندانی نداشت نزدیک به 20 مورد آسیب رو گفته بود حالا ببینید چنتا هست که فقط 20تاش به ذهن یه آدم اومده

اللهم عجل لولیک الفرج

پیام;596818 نوشت:
آن زنی که به پاهایش آویزان بود برای اینکه از خانه بدون اجازه شوهرش خارج میشد.

در حال حاضر این اصل واقعا شدنی نیست...یعنی الان جامعه به حدی رسیده که دیگه زن اجازه نمیگیره از شوهر که برم یا نرم, فقط نهایتا میگه کجا میخوام برم که طرف نگران نشه...توقعات دختران از همسران خیلی بالاتر از این حرفاس...حداقل من خودم به شخصه راضی نمیشم یکی بخواد به خواهرم امر و نهی کنه حق داری از خونه بیرون بری یا نری...(اگرچه این امر بری ما امکان پذیر نیست ولی به عنوان مثال برای روشن شدن مطلب گفتم)
من با بقیش مشکلی ندارم...


پیام;596818 نوشت:
وای بر زنی که شوهرش را ناراحت کند ، و سعادتمند آن زنی است که شوهرش از او راضی باشد.

من از کارشناس عزیز استدعا دارم احادیثی که در رابطه با مورد برای احترام گذاشتن به زن هستش رو هم بیان کنن...این احایث در مورد نافرمانی زن از مرد بود! حالا نافرمانی مرد از زن رو هم بذارن...

شبـنم;596868 نوشت:
بسیار عالی
اگر نظر علما و بزرگان نیز همانند شما باشد ما هیچ مشکلی نخواهیم داشت
پس اگر مردی بخواهد از این اجازه برای اذیت همسرش استفاده کنه و با دلایل غیرمنطقی از خارج شدن همسرش از خانه مخالفت کند گناهی بر همسرش نیست؟
مثلا مردی بخاطر کینه ایی که از خانواده همسرش دارد یا هر دلیل دیگه ایی به همسرش اجازه رفتن به خانه پدرش را ندهد
یا به دلیل تعصبات بی جا اجازه خارج شدن همسر از خانه رو مطلقا ندهد زن سرپیچی کند گناهی بر اون نیست ؟

مصاديقش رو ديگه بايد از كارشناس بپرسيد كه حتماً جواب كاملتري خواهد داد
چون هر موضوعي طبق شرايط خودش ميتونه حكم متفاوتي داشته باشه

اما چند مورد بطور كلي به ذهنم ميرسه كه عرض ميكنم

حرفهايي كه گفتم براي اين نبود كه مجوز براي كسي (زن يا مرد) صادر كنم (شما رو نميگم كلي عرض ميكنم)
چون اگر قرار باشه خودمون به تنهايي (و بدون دونستن حكم فقهي) اقدام كنيم هر كسي ميتونه براي خودش يه توجيهي بتراشه تا به بهانهء اون از وظايفش سرپيچي كنه. صحبت هاي من از اين بابته كه بدونيم همه چيز احكام و قانون نيست. از طرفي گر چه احكام مهمه ، اما حتي علما هم هميشه توصيه ميكنن كه ابتدا با محبت ، با احترام و با اخلاق مشكلات رو حل كنيم ، نه اينكه يه راست بريم سر احكام و صدور حكم

برنامه اي بود كه حاج آقا نقويان مهمانش بود و خانمي تماس گرفت و سوالي پرسيد كه نقلش به دركِ موضوعِ مورد بحث ما كمك ميكنه

اون خانم پرسيد:
آيا جزء وظايف من هست كه وقتي شوهرم از سركار مياد برم استقبالش و وسائل رو از دستش بگيرم؟!!!

آقاي نقويان چند لحظه سكوت كردن (كه به نظرم از صد تا حرف بدتر بود)

بعد اينطور گفتن:
شما حاضر هستيد در خانه اي زندگي كنيد كه فقط ديوار داره ، اما نه پنجره داره ، نه در داره ، نه فرش توش هست ، نه رنگ داره ، نه دكوري داره؟

خانم جواب داد:
نه ، به هيچ وجه

بعد آقاي نقويان پرسيد:
حاضر هستيد در خونه اي زندگي كنيد كه فرش داره ، دكوراسيون داره ، مبل داره ، تلويزيون داره ، ولي ديوار نداره؟!

خانم مجدد جواب داد:
نه ، اينم حاضر نيستم

آقاي نقويان گفت:
ديوار و چهارچوب خانه ميشه احكام و اون تزئينات و رنگ و دكور ميشه اخلاق
اخلاقي كه چهارچوب و اصولي نداشته باشه (يعني احكام براش تعريف نشده باشه) براي زندگي كافي نيست
احكامي هم كه خشك و بدون فكر و جداي از اخلاقيات باشه براي زندگي كافي نيست

بفرموده قرآن ما انسانها از علم بهره کمی داریم اما همین مقدار کم هم باز علم است . خداوند در وجود انسان از روح خود دمید و ویژگیهایی فطری قرار داد همچون حق جویی و عدالت خواهی تا بتواند در حد توان خود درک کند و انسان هم با همین عقل که /انرا حجت باطن میدانیم این نتیجه رسید که مجازات باید با نوع جرم تناسب داشته باشد. اینکه خداوند انسان را برای آنچه که اسرارش از حد توان درک او خارج است چنین مجازات فجیعی کند از بزرگی او بعید است و با سایر توصیفاتی که از عادل بودن و رحمان و رحیم بودن او داریم تناسبی ندارد .

بله دوست عزیز استثناعا هستند پدر و مادرانی که ظالمند و در حق فرزندانشان ستم روا میدارند ولی خب ما هم میگوییم آنها ستمکارند .آنها عواطف خود را بزیر پا گذاشته اند و فرزندانشان را شکنجه میکنند . چنین پدر و مادری از ذات خود فاصله گرفته و سزا نیست خدا را با جنین والدینی مقایسه کرد. اینکه بگوییم در مواجهه با احادیث راه نقد و تحلیل بسته است و تنها تعبد حرف اول را میزند ، ذهن پرسشگر ا راضی نمیکند.

پریزاد;596895 نوشت:
بفرموده قرآن ما انسانها از علم بهره کمی داریم اما همین مقدار کم هم خود علم است . خداوند در وجود انسان از روح خود دمید و ویژگیهایی فطری قرار داد از حق جویی و عدالت خواهی تا بتواند در توان خود درک کند و انسان هم با همین عقل که /انرا حجت باطن میدانیم این نتیجه رسیدند که ((مجازات باید با نوع جرم تناسب داشته باشد)). اینکه خداوند انسان را برای آنچه که اسرارش از حد توان درک او خارج است چنین مجازات فجیعی کند از بزرگی او بعید است و با سایر توصیفاتی که از عادل بودن و رحمان و رحیم بودن او داریم تناسبی ندارد .

بله دوست عزیز استثناعا هستند پدر و مادرانی که ظالمند و در حق فرزندانشان ستم روا میدارند ولی خب ما هم میگوییم آنها آ ستمکارند .آنها عواطف خود را بزیر پا گذاشته اند و فرزندانشان را شکنجه میکنند . چنین پدر و مادری از ذات خود فاصله گرفته و سزا نیست خدا را با جنین والدینی مقایسه کرد. اینکه بگوییم در مواجهه با احادیث راه نقد و تحلیل بسته است و تنها تعبد حرف اول را میزند ، ذهن پرسشگر اراضی نمیکند.

عرض ادب خواهر گرامي

خسته و تشنه هستيد. وارد خانه ميشويد. بعد از سلام ، به همسرتان ميگوييد:
يه ليوان آب به من بده

و ايشون پاسخ ميدهند:
به من چه! برو خودت بخور!

شما سخت دلگير ميشويد
آيا دلگيري شما بخاطر يك ليوان آب است؟

پیام;596818 نوشت:
1-زنی را دیدم که او را به موهایش آویزان کرده بودند ، و مغز سرش می جوشید.

2-زنی را دیدم که به زبانش آویزان بود ، و حمیم در حلق او می ریختند.

3-زنی را دیدم که گوشت بدنش را می خورد و آتش از زیر آن زبانه می کشید.

4-زنی را دیدم که دو پایش به دستهایش بسته و بر او مارها و عقربها مسلط بودند.

5-زنی را دیدم که به دو پستانش آویزان شده بود.

6-زنی را دیدم کر و کور و لال ، در حالی که در تابوتی از آتش ، مغز سرش از دماغش خارج میشد و بدن او به صورت جذام و برص می بود.

7-زنی را دیدم که به دو پایش آویزان کرده اند ، در حالی که در تنوری از آتش بود.

8-زنی را دیدم که گوشت بدنش را از قسمت جلو و عقب به وسیله قیچیهائی از آتش جدا می کردند.

9-زنی را دیدم که صورت و دستهایش آتش گرفته ، در حالی که روده هایش را میخورد.

10-زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدن او بدن الاغ ، و بر او هزار هزار انواع عذاب بود.

11-زنی دیدم به صورت سگ که آتش از عقب او خارج میشد و ملائکه با گرز آهنین از آتش بر سر و بدنش می کوبند.

بعد حضرت فاطمه (س) خطاب به پدر بزرگوارش فرمود : به من بگو که این زنان عمل و روششان چه بود که خداوند چنین عذابی را برای آنان مقرر فرموده است ؟

رسول خدا (ص) فرمود :

آن زنی که او را به موهایش آویزان کرده بودند ، برای این بود که موهایش را از مردان نامحرم نمی پوشانید.

آن زنی که به زبانش آویزان بود ، برای این بود که شوهرش را با زبانش اذیت میکرد.

اما آن زنی که گوشت بدنش را می خورد ، بدنش را برای مردم زینت میکرد.

آن زنی که به پاهایش آویزان بود برای اینکه از خانه بدون اجازه شوهرش خارج میشد.

اما آن زنی که به دو پستانش آویزان بود ، از همبستر شدن با شوهرش خود داری میکرد.

آن زنی که پاهایش به دستهایش بسته بود و مارها و عقربها بر او مسلط بودند ، برای اینکه از آبی که نجس و آلوده بود برای وضوء و شست وشوی استفاده می کرده و رعایت پاکی و نجسی را نمی نموده است. و همچنین با لباس نجس و کثیف بوده و پس از جنابت و حیض غسل انجام نمی کرد و در نمازش سستی میکرد.

اما آن زنی که کر و لال بود از راه زنا بچه دار میشد و به شوهرش نسبت می داد.

آن زنی که صورت و بدنش را با قیچی جدا می کردند ، خود را بر مردان عرضه میکرد.

اما آن زنی که صورت و بدنش می سوخت ، در حالی که روده هایش را می خورد برای اینکه واسطه عمل منافی عفت بود.

آن زنی که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود سخن چین و دروغگو بود.

آن زنی که بصورت سگ بود به خاطر آنکه در دنیا آوازه خوان و حسود بود.

آنگاه رسول خدا (ص) فرمود : وای بر زنی که شوهرش را ناراحت کند ، و سعادتمند آن زنی است که شوهرش از او راضی باشد. عیون الاخبار الرضا جلد 1 صفحه 249 و بحارالانوار جلد 103 صفحه

سلام

چرا این احادیث همش درباره زنان است ؟!!!
میشه بزرگوار احادیثی شبیه همین درباره مردان هم نقل کنید ؟

مثلا مردی که زنا می کند چطوری محشور می شود ؟
یا مردی که از همبستر شدن با زنش خود داری می کند چگونه ؟
و قس ال هذا

نگارا;596906 نوشت:
سلام

چرا این احادیث همش درباره زنان است ؟!!!
میشه بزرگوار احادیثی شبیه همین درباره مردان هم نقل کنید ؟

مثلا مردی که زنا می کند چطوری محشور می شود ؟
یا مردی که از همبستر شدن با زنش خود داری می کند چگونه ؟
و قس ال هذا


سلام خواهر "نگارا"
ببخشيد شايد اول از اين حرفم ناراحت بشيد ولي لطفاً كمي درموردش فكر كنيد

چرا شما خانمها اينقدر از خودتون ضعف نشون ميديد؟
اين تاپيك موضوعش همينه كه مطرح شده ، دليلي نداره طرف بياد بگه:
البته برا مردها هم هستا....
اينجوري بگه كه مثلاً خانمها ناراحت نشن!
بخدا فقط باعث ميشه كه اين حس پيش بياد كه خانمها ضعف دارن

در اين موارد كه فرموديد راحت ميتونيد تاپيك بزنيد تا دوستان و كارشناسان عزيز بيان نظر بدن
حتي موضوعات بهتري هم ميشه پيدا كرد ، بخصوص مسائلي كه بيشتر از بقيه براي خانمها مشكل ساز شده

[="Arial"][="DarkGreen"]

نگارا;596906 نوشت:
سلام

چرا این احادیث همش درباره زنان است ؟!!!


به خاطر اینکه موضوع تاپیک همینه!!
احادیثی که درباره مجازات زنان گناهکار گفته شده.[/]

به نام خداوند بخشایشگر و مهربان

سلام بر شما

این رو که خوندم یاد کتاب کمدی الهی اثر دانته آلیگیری افتادم !

یک خواسته ای دارم . این روایت برام غیرقابل هضم هست.
این روایت بیشتر به روایت اسطوره ای و افسانه ای شبیه هست حتی وقتی ماجرای معراج پیامبر رو خوندم کاملا حس کردم انگار دارم داستانی از اسطوره ها میخونم!

خواسته ام اینه که ، به نقد این روایت بپردازیم. یعنی منبعش بررسی بشه یا نمیدونم یک سری بحث تخصصی صورت بگیره یا بخواد با قرآن انطباق داده بشه.

دیروز از یه بنده خدایی میپرسیدم چرا با اینهمه هشدارها و دستوراتی که راجع به حجاب و عفت زنان آمده زنان زیادی هستند که بدون هیچ نگرانی و ترسی حجابشان را رعایت نمیکنند و دیگر مسائل... امروز جوابمو گرفتم.

ایشان نه تنها دستورات قرآن را قبول ندارند مثل خانمهایی که در این تاپیک شرکت کردند ، همه احادیث را هم جعلی میدانند.

اگر یک روزی بیاد که خدا از اونها بپرسه پس روی چه حسابی بدحجابی و بی عفتی رو قبول داشتید؟ آنها با کدام دلایل میخواهند ثابت کنند برای بدحجابیشان هیچ مانعی نمیدیدند؟؟؟؟

RezaDodangeh;596920 نوشت:
سلام خواهر "نگارا"
ببخشيد شايد اول از اين حرفم ناراحت بشيد ولي لطفاً كمي درموردش فكر كنيد

چرا شما خانمها اينقدر از خودتون ضعف نشون ميديد؟
اين تاپيك موضوعش همينه كه مطرح شده ، دليلي نداره طرف بياد بگه:
البته برا مردها هم هستا....
اينجوري بگه كه مثلاً خانمها ناراحت نشن!
بخدا فقط باعث ميشه كه اين حس پيش بياد كه خانمها ضعف دارن

در اين موارد كه فرموديد راحت ميتونيد تاپيك بزنيد تا دوستان و كارشناسان عزيز بيان نظر بدن
حتي موضوعات بهتري هم ميشه پيدا كرد ، بخصوص مسائلي كه بيشتر از بقيه براي خانمها مشكل ساز شده

باسلام

نمی دونم چرا فکر کردین این پست من نشانه ضعف زنان باید باشه !!!!
اتفاقا از نظر من نشانه اعتماد به نفس هست :ok:

در ضمن از این احادیث که زنان را می کوبند یا می ترسانند همیشه در تاپیکها مطرح میشه
در حالی که ما عکس این مطلب و یا ندیدیم یا خیلی کمتر دیدیم

انگار زن بچه ای هست که همیشه باید سرکوفت بخوره یا بترسه :Ghamgin:

.امین.;596937 نوشت:
دیروز از یه بنده خدایی میپرسیدم چرا با اینهمه هشدارها و دستوراتی که راجع به حجاب و عفت زنان آمده زنان زیادی هستند که بدون هیچ نگرانی و ترسی حجابشان را رعایت نمیکنند و دیگر مسائل... امروز جوابمو گرفتم.

ایشان نه تنها دستورات قرآن را قبول ندارند مثل خانمهایی که در این تاپیک شرکت کردند ، همه احادیث را هم جعلی میدانند.

اگر یک روزی بیاد که خدا از اونها بپرسه پس روی چه حسابی بدحجابی و بی عفتی رو قبول داشتید؟ آنها با کدام دلایل میخواهند ثابت کنند برای بدحجابیشان هیچ مانعی نمیدیدند؟؟؟؟

منکه منکر حجاب نیستم ولی این احادیث مثل اینه که بچه رو از لولو بترسونی :khandeh!:

.امین.;596937 نوشت:
ایشان نه تنها دستورات قرآن را قبول ندارند مثل خانمهایی که در این تاپیک شرکت کردند ، همه احادیث را هم جعلی میدانند.

جناب امین اگه قرار باشه همه احادیث رو قبول کنیم که خیلی وحشتناکه و واقعا با عقل جور در نمیاد
من الان دنبال صحت این احادیث رفتم به احادیث دیگری برخوردم از قبیل
اينكه نبايد زن از خانه اش بيرون رود مگر به اجازه شوهر، و اگر اجازه نداد درست نيست خارج شود
نهي و منع كردن زنان از سفر بدون محرم
براي زنان رفتن به وسط و ميان راه جايز نيست
و ............
تا جایی که میدونم در قران دستورات مختص هر دو جنس است ولی در احادیث می بینیم که فقط به زنان سفارش میکنند و کمتر احادیثی پیدا میشه که در مورد مردان باشد خوب با توجه به اینکه هزاران حدیث جعلی وجود داره و فضای مردسالاری اون زمان میشه نتیجه بگیریم ممکنه خیلی از این احایث ساختگی باشه

نگارا;596938 نوشت:
باسلام
نمی دونم چرا فکر کردین این پست من نشانه ضعف زنان باید باشه !!!!
اتفاقا از نظر من نشانه اعتماد به نفس هست :ok:

در ضمن از این احادیث که زنان را می کوبند یا می ترسانند همیشه در تاپیکها مطرح میشه
در حالی که ما عکس این مطلب و یا ندیدیم یا خیلی کمتر دیدیم

انگار زن بچه ای هست که همیشه باید سرکوفت بخوره یا بترسه :Ghamgin:

نگارا;596940 نوشت:
منکه منکر حجاب نیستم ولی این احادیث مثل اینه که بچه رو از لولو بترسونی :khandeh!:

چون منِ مرد هر وقت میخوام سؤالی که درمورد خانم هاست بپرسم با خودم میگم:
بذار یه تیکه هم به مردا بندازم که خانم ها اعتراض نکنن

اما بحث لولو! Fool
درمورد مردها هم اگر احادیث مشابه بیارن پاسخش رو شما دادید. (از نظر شما) مثل اینه که بچه رو از لولو بترسونی!
پس آوردن حدیث درمورد مردها دیگه موضوعیت نداره

بهاره;596949 نوشت:
جناب امین اگه قرار باشه همه احادیث رو قبول کنیم که خیلی وحشتناکه و واقعا با عقل جور در نمیاد
من الان دنبال صحت این احادیث رفتم به احادیث دیگری برخوردم از قبیل
اينكه نبايد زن از خانه اش بيرون رود مگر به اجازه شوهر، و اگر اجازه نداد درست نيست خارج شود
نهي و منع كردن زنان از سفر بدون محرم
براي زنان رفتن به وسط و ميان راه جايز نيست
و ............
تا جایی که میدونم در قران دستورات مختص هر دو جنس است ولی در احادیث می بینیم که فقط به زنان سفارش میکنند و کمتر احادیثی پیدا میشه که در مورد مردان باشد خوب با توجه به اینکه هزاران حدیث جعلی وجود داره و فضای مردسالاری اون زمان میشه نتیجه بگیریم ممکنه خیلی از این احایث ساختگی باشه


این ایراد رو دقیقاً باید به کی بگیرید؟
خود شما خانم "بهاره" , شما خانم "امین" , چند تاپیک درمورد این مسائل گذاشتید؟

یه نکتهء مهم رو هم بگم. با این دیدی که شما دارید (حالا که مردا گفتن ما هم میگیم) فقط موضوع ، رو کم کنی و این حرفها میشه

اما اگر هدفتون اینه که واقعاً سؤال بپرسید , بجای اینکه توی تاپیک دیگه اعتراض کنید , بفرمایید تاپیک جدید بزنید تا اساتید و اعضا در بحث شما شرکت کنن

به همین سادگی :khandeh!:

.امین.;596937 نوشت:
دیروز از یه بنده خدایی میپرسیدم چرا با اینهمه هشدارها و دستوراتی که راجع به حجاب و عفت زنان آمده زنان زیادی هستند که بدون هیچ نگرانی و ترسی حجابشان را رعایت نمیکنند و دیگر مسائل... امروز جوابمو گرفتم.


این بندگان خدا کلا حجاب رو قبول ندارن و بهش اعتقادی ندارن اصلا

چه برسه به حدیث و ترسه از عذاب

به نام خداوند بخشایشگر و مهربان

«... عیسی‌(ع) ... بامدادان باز به هیکل[8] آمد ... که ناگاه کاتبان و فریسیان[9] زنی را که در زنا گرفته شده بود، پیش او آوردند ... و گفتند: موسی در تورات به ما حکم کرده است که چنین زنان، سنگسار شوند. اما تو چه می‌گویی؟ و این را از روی امتحان بدو گفتند ... و چون در سؤال اصرار نمودند عیسی‌(ع) بدیشان گفت: هرکه از شما گناه ندارد اول بر او سنگ اندازد. ... از مشایخ شروع کرده تا به آخر، یک یک بیرون رفتند و عیسی تنها باقی ماند با آن زن ... پس عیسی بدان زن گفت: ای زن! آن مدعیان تو کجا شدند؟ آیا هیچ‌کس بر تو فتوا نداد؟ زن گفت: هیچ‌کس ای آقا. عیسی گفت: من هم بر تو فتوا نمی‌دهم؛ برو دیگر گناه مکن».[10]

خب ، این پیامبر خداست و چنین کرده (که میگن مریم مجدلیه همین زن هست). به نظر شما خود خدا ، اونطور که در روایت اومد (منظورم همون روایت مجازات زنان هست) رفتار میکنه ؟ یا صرفا این روایت (منظور روایت مجازات زنان هست) جنبه تمثیلی و معنایی داره ؟

با توجه به مسائلی مثل جسم نداشتن انسان در اخرت چون کالبد انسان در آخرت ، اعمال نیک و یا بد اوست و پنداشتن اینکه یک زن در عذابش روده هاش و درون شکمش ( که کاملا یک چیز مادی هست) رو میخوره ، اشکال داره ، تفکر در تصور جهان معنوی ، نباید مادیگرایانه باشه !

RezaDodangeh;596899 نوشت:
عرض ادب خواهر گرامي

خسته و تشنه هستيد. وارد خانه ميشويد. بعد از سلام ، به همسرتان ميگوييد:
يه ليوان آب به من بده

و ايشون پاسخ ميدهند:
به من چه! برو خودت بخور!

شما سخت دلگير ميشويد
آيا دلگيري شما بخاطر يك ليوان آب است؟

سلام . قیاس درستی نبود ولی با اینحال جواب میدهم
در چنین شرایطی شاید دلگیر شوم دلگیری من بخاطر بی توجهی و مخالفت همسرم خواهد بود نه بخاطر آب . ولی اگر واکنش من به رفتار همسرم این باشد که خانه را ترک کنم و مهریه ام را اجرا بگذارم و او را زندان بانیدازم و برادرانم را بفرستم تا سرحد مرگ کتکش بزنند خود او خواهد گفت این همه دردسر بخاطر یک لیوان آب؟
به همین دلیل است که میگویم مجازات باید با نوع جرم متناسب باشد. ر

RezaDodangeh;596954 نوشت:
این ایراد رو دقیقاً باید به کی بگیرید؟
خود شما خانم "بهاره" , شما خانم "امین" , چند تاپیک درمورد این مسائل گذاشتید؟

یه نکتهء مهم رو هم بگم. با این دیدی که شما دارید (حالا که مردا گفتن ما هم میگیم) فقط موضوع ، رو کم کنی و این حرفها میشه

اما اگر هدفتون اینه که واقعاً سؤال بپرسید , بجای اینکه توی تاپیک دیگه اعتراض کنید , بفرمایید تاپیک جدید بزنید تا اساتید و اعضا در بحث شما شرکت کنن

به همین سادگی


این ایراد رو به کسانی بگیرید که کلی احادیث جعلی ساختند نه به ما
جالبه تو هر تاپیکی میریم نباید صحبت کنیم به جاش اقایان بیان با تفسیر خود احادیث رو برای دوستان تفسیر نمایند!
در ضمن این تاپیک ها اگه واسه بحث نیست پس برای چیه؟؟ که شما می فرمایید بروید تاپیک دیگر بزنید هدفتان چیز دیگری است
هر تاپیکی میریم میگن صحبت نکنید اعتراض نکنید فقط تعریف و تمجید کنید اگر خلاف نظر اونا صحبت کنیم میشه کل کل و رو کم کنی
اینکه ما گفتیم این احادیث ممکنه جعلی باشند شد اعتراض، ببخشید که نمیتوانیم به خاطر وجود چنین احادیثی خوشحال شویم
خوب ما از این تاپیک میریم تا نشه رو کم کنی و کل کل شما بفرمایید بحث کنید

Kamran;596958 نوشت:
به نام خداوند بخشایشگر و مهربان

«... عیسی‌(ع) ... بامدادان باز به هیکل[8] آمد ... که ناگاه کاتبان و فریسیان[9] زنی را که در زنا گرفته شده بود، پیش او آوردند ... و گفتند: موسی در تورات به ما حکم کرده است که چنین زنان، سنگسار شوند. اما تو چه می‌گویی؟ و این را از روی امتحان بدو گفتند ... و چون در سؤال اصرار نمودند عیسی‌(ع) بدیشان گفت: هرکه از شما گناه ندارد اول بر او سنگ اندازد. ... از مشایخ شروع کرده تا به آخر، یک یک بیرون رفتند و عیسی تنها باقی ماند با آن زن ... پس عیسی بدان زن گفت: ای زن! آن مدعیان تو کجا شدند؟ آیا هیچ‌کس بر تو فتوا نداد؟ زن گفت: هیچ‌کس ای آقا. عیسی گفت: من هم بر تو فتوا نمی‌دهم؛ برو دیگر گناه مکن».[10]

خب ، این پیامبر خداست و چنین کرده (که میگن مریم مجدلیه همین زن هست). به نظر شما خود خدا ، اونطور که در روایت اومد (منظورم همون روایت مجازات زنان هست) رفتار میکنه ؟ یا صرفا این روایت (منظور روایت مجازات زنان هست) جنبه تمثیلی و معنایی داره ؟

با توجه به مسائلی مثل جسم نداشتن انسان در اخرت چون کالبد انسان در آخرت ، اعمال نیک و یا بد اوست و پنداشتن اینکه یک زن در عذابش روده هاش و درون شکمش ( که کاملا یک چیز مادی هست) رو میخوره ، اشکال داره ، تفکر در تصور جهان معنوی ، نباید مادیگرایانه باشه !

[=arial black]سلام

روایتی هست از حضرت علی علیه السلام مضمون بر اینکه حضرت فرمودند اگر شاهد چنین چیزی هم باشم هیچگاه شهادت نخواهم داد چون ممکن است 3 شاهد دیگر برای آن پیدا نشود.

البته حق با شماست خدایتعالی در این رابطه سخت گرفته است اما نه به دلیل آنکه قبح آن بریزد و هرکسی به خود جرات چنین گناهی دهد. برعکس بخاطر جلوگیری و شایع نشدن آن چون وقتی شایع شد شاهدانش هم پیدا خواهد شد همچنین برای جلوگیری از تهمت زدن به زنان بیگناه و عفیفه.

تهمت زدن به زنان آنقدر بزرگ است که در قرآن کریم آیاتی به آن اختصاص داده شده است. و خداوند هیچگاه حکمی صادر نمیکند که مورد سوء استفاده انسانها قرار بگیرد.

اما اینکه در قیامت خداوند با آنها چه میکند اشتباه شما اینجاست که فکر میکنید خداوند آنها را مجازات میکند درصورتیکه چنین نیست. هر آنچه که در جهنم بر سر زناکاران بیاید اثر و نتیجه اعمالی است که در دنیا مرتکب شده اند.

اگر خداوند به انسانها هشدار داده برای اینست که جهنم یک حقیقتی است که خواهی نخواهی به آن خواهند رسید و اینگونه دستورات در این دنیا بازدارنده هستند تا مانعی از گرفتار شدن به عذاب اخروی باشند.

آیا شما میتوانید با استناد به اینکه خدا خیلی مهربان است اینهمه بلاهایی که سر مردم دنیا میاید را منکر شوید؟

همانطور که وجود بلایای مختلف مثل جنگها و بیماریها در این دنیا یک مساله ی طبیعی است که گریبانگیر انسانهاست در آخرت که سرای نتیجه است عاقبت این گناهان ، گریبان صاحبانشان را خواهد گرفت.

درمورد اینکه میفرمایید معاد روحانی است و اینها که در حدیث آمده صحیح نیست باید خدمت شما عرض کنم که این حدیث و احادیث مشابه هیچ مغایرتی با قرآن کریم ندارد.

میفرماید:
[=arial]
يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَـذَا مَا كَنَزْتُمْ لأَنفُسِكُمْ فَذُوقُواْ مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ

روزى كه آن [زر و سيم‏] را در آتش دوزخ بتابند و با آن پيشانيها و پهلوها و پشتهاى آنان را داغ نهند [و گويند:] اين است آنچه براى خويشتن مى‏ اندوختيد، پس [طعم‏] آنچه مى ‏اندوختيد بچشيد.

بابا خدا اینقدر هم خشن نیست چرا با این حرفا خدا رو میخواهید بیرح جلوه بدید ؟؟؟؟؟؟
خدایی که امام عاشقی چون امام حسین داره و.... اینقدر هم بی رحم نمیشه

Miss Chadoriii;596955 نوشت:
این بندگان خدا کلا حجاب رو قبول ندارن و بهش اعتقادی ندارن اصلا

چه برسه به حدیث و ترسه از عذاب



خیلی از زنها حجاب را قبول دارند اما به مرور که در اثر گناهان قلبشون سیاه شد منکر آن میشوند.

نگارا;596940 نوشت:
منکه منکر حجاب نیستم ولی این احادیث مثل اینه که بچه رو از لولو بترسونی :khandeh!:

بهاره;596949 نوشت:
جناب امین اگه قرار باشه همه احادیث رو قبول کنیم که خیلی وحشتناکه و واقعا با عقل جور در نمیاد
من الان دنبال صحت این احادیث رفتم به احادیث دیگری برخوردم از قبیل
اينكه نبايد زن از خانه اش بيرون رود مگر به اجازه شوهر، و اگر اجازه نداد درست نيست خارج شود
نهي و منع كردن زنان از سفر بدون محرم
براي زنان رفتن به وسط و ميان راه جايز نيست
و ............
تا جایی که میدونم در قران دستورات مختص هر دو جنس است ولی در احادیث می بینیم که فقط به زنان سفارش میکنند و کمتر احادیثی پیدا میشه که در مورد مردان باشد خوب با توجه به اینکه هزاران حدیث جعلی وجود داره و فضای مردسالاری اون زمان میشه نتیجه بگیریم ممکنه خیلی از این احایث ساختگی باشه

همه احادیث جعلی نیستند اولا.
ثانیا اگر هم فکر کردید حدیثی جعلی هست باید به دنبال اثبات جعلی بودنش باشید و به هر صورت اینگونه منکر شدن احادیث اگر کوچکترین تاثیری در بدحجابی زنان دیگر داشته باشد گناهش گریبانگیر آن فردیست که حدیث را تگذیب کرده.

.امین.;596970 نوشت:
سلام

روایتی هست از حضرت علی علیه السلام مضمون بر اینکه حضرت فرمودند اگر شاهد چنین چیزی هم باشم هیچگاه شهادت نخواهم داد چون ممکن است 3 شاهد دیگر برای آن پیدا نشود.

البته حق با شماست خدایتعالی در این رابطه سخت گرفته است اما نه به دلیل آنکه قبح آن بریزد و هرکسی به خود جرات چنین گناهی دهد. برعکس بخاطر جلوگیری و شایع نشدن آن چون وقتی شایع شد شاهدانش هم پیدا خواهد شد همچنین برای جلوگیری از تهمت زدن به زنان بیگناه و عفیفه.

تهمت زدن به زنان آنقدر بزرگ است که در قرآن کریم آیاتی به آن اختصاص داده شده است. و خداوند هیچگاه حکمی صادر نمیکند که مورد سوء استفاده انسانها قرار بگیرد.

اما اینکه در قیامت خداوند با آنها چه میکند اشتباه شما اینجاست که فکر میکنید خداوند آنها را مجازات میکند درصورتیکه چنین نیست. هر آنچه که در جهنم بر سر زناکاران بیاید اثر و نتیجه اعمالی است که در دنیا مرتکب شده اند.

اگر خداوند به انسانها هشدار داده برای اینست که جهنم یک حقیقتی است که خواهی نخواهی به آن خواهند رسید و اینگونه دستورات در این دنیا بازدارنده هستند تا مانعی از گرفتار شدن به عذاب اخروی باشند.

آیا شما میتوانید با استناد به اینکه خدا خیلی مهربان است اینهمه بلاهایی که سر مردم دنیا میاید را منکر شوید؟

همانطور که وجود بلایای مختلف مثل جنگها و بیماریها در این دنیا یک مساله ی طبیعی است که گریبانگیر انسانهاست در آخرت که سرای نتیجه است عاقبت این گناهان ، گریبان صاحبانشان را خواهد گرفت.

درمورد اینکه میفرمایید معاد روحانی است و اینها که در حدیث آمده صحیح نیست باید خدمت شما عرض کنم که این حدیث و احادیث مشابه هیچ مغایرتی با قرآن کریم ندارد.

میفرماید:

يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَـذَا مَا كَنَزْتُمْ لأَنفُسِكُمْ فَذُوقُواْ مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ

روزى كه آن [زر و سيم‏] را در آتش دوزخ بتابند و با آن پيشانيها و پهلوها و پشتهاى آنان را داغ نهند [و گويند:] اين است آنچه براى خويشتن مى‏ اندوختيد، پس [طعم‏] آنچه مى ‏اندوختيد بچشيد.

به نام خداوند بخشایشگر و مهربان

میدانم که عذاب هایی که انسان ها در اخرت میکشند ، چیز هایی هست که به دست خودشون رقم میخوره که البته این خارج از محدوده ی خداوند نیست و قضا و قدر الهی در آن واحد در اختیار و تصمیم گیری انسان و عمل کردن به اون دخیل هست. (با یک تحلیلی به این نتیجه رسیدم که قبول دارم)
بنابراینکه من دیدی زئوسی نسبت به خدا ندارم ، و اون رو روحی در تمامی جهان هستی میدونم که همه چیز در اون هست و اون در همه چیز هست ، برای همین این مسائل رو که گفتین (زلزله و...) رو به مهربان بودن یا ظالم بودن خدا ربط نمیدم .(دلایل دارم پشتش در یک تایپیکی هم یادمه سرش بحث کرده بودم)

یک چیز درباره ی اون آیه ای که از قرآن آوردین، میتونین دقیقا بگین کجائه من برم قشنگ مطالعه کنم. چون کلام خدا ، کلام سطحی و مادی نیست. کلام نمادین و در عین حال نوعی بیان شده که انسان بتونه تشخیصش بده خصوصا کلام هایی که درباره ی آخرت بیان شده ، مثل رود های روان و نیکی های بهشت که کاملا با مثال های مادی بیان شده که فکر کنم جهت فهم مردم اون زمان بوده .

امروزه که ما مثلا یک نظریاتی مثل جهان هولوگرافیک یا جهان های موازی داریم و خیلی تفکراتی که برای مثلا یک انسان 1500 سال پیشی تعریف کنیم ، مثل درخت جلوتون میایسته و نمیتونه بفهمه اصلا چی داریم میگیم ، خوانش ما از روی قران نباید مثل قدیم باشه (فکر کنم یکی از دلایلی که خداوند دیگه پیامبری بعد از محمد(ص) قرار نداده اینه که مردم این زمان تا حدی میرسن که بتونن تحلیل هایی نزدیک به واقعیتش رو داشته باشن)

بنابراین یحتمل اون آیه منظور نمادینش چیز دیگری هست که همونطور که متوجه هستین میگه بر پیشانی ، پهلو ها و پشت آنها ، داغ نهند ! خب در قدیم چرا داغ میزدن ؟ مثلا شما فرض کنین یک مجرم هست و میخوان به همه بگن که این یک مجرمه ، و داغی بر پیشانیش یا یه جایی از بدنش میزدن که با قالب های آهنین اینکارو میکردن (زر و سیم ، میتونه مثالی از جاودانگیش باشه که همیشگیست)
همونطور که میبینین میگه : روزی که آن زر و سیم را در آتش دوزخ بتابند میتونه نشان از جاودانگی آتش جهنم داشته باشه چون خب طلا زنگ نمیزنه .به نوعی معنی جاودانگی رو میرسونه.

پس داغی جاودانه از آتش جهنم (چیزی که با گناهانمون فراهمش میکنیم که جالبه هیزم هاش خود مائیم ! که اینم تعبیر داره) بر مثلا پیشانی ما میخوره که تا ابد ازش رنج ببریم.

که باز هم برای منی که مادی هستم در این جهان و تصوری از یک مکان معنوی که کالبدمون اعمال نیک و بدمون باشه ندارم هنوز ! باز هم قضاوت کامل و صد در صد درباره ی چیزی که گفتم رو صحیح نمیدونم ، برای همین همیشه ذهنم رو نرم نگه میدارم تا اگر برخلاف حرفم اثبات بشه ، اعتراض نکنم.

RezaDodangeh;596954 نوشت:
این ایراد رو دقیقاً باید به کی بگیرید؟
خود شما خانم "بهاره" , شما خانم "امین" , چند تاپیک درمورد این مسائل گذاشتید؟

یه نکتهء مهم رو هم بگم. با این دیدی که شما دارید (حالا که مردا گفتن ما هم میگیم) فقط موضوع ، رو کم کنی و این حرفها میشه

اما اگر هدفتون اینه که واقعاً سؤال بپرسید , بجای اینکه توی تاپیک دیگه اعتراض کنید , بفرمایید تاپیک جدید بزنید تا اساتید و اعضا در بحث شما شرکت کنن

به همین سادگی

با تمامی احترامی که براتون قائلم این طرز صحبت کردن با یک خانم صحیح نیست
کی قصد روکم کنی داره؟
میگید تایپک بزنید سئوالات ما درباره همین احادیث و احکام زنانه ، ایجاد کلی تاپیک درباره یک موضوع چه ضرورتی داره؟
اینجا یه سایت دینی است اظهارنظر و پست زدن آزاده و تا زمانی هم که پست ها مخالف قوانین سایت نباشه کسی نمیتونه مانع حضور دیگر کاربران باشد اینجور صحبت کردن با خانمها و زدن رایشان برای حضور در این تایپک ها صحیح نیست
چه شما چه دیگر دوستان موافق باشید یا مخالف ما در این تاپیک ها حضور پیدا میکنیم چون عقیده داریم باید خیلی از احکام درباره زنان تغییر کند
پس از این ترفندها استفاده نکنید

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
مدتی سکوت کردم بلکه شرایط عوض شود.دیگر سکوت را جایز نمی دانم.
بحث روایی از نظر اقناع برای این سرکاران فایده ندارد.چون برای خودشان تجزیه و تحلیل می کنند،تفسیر قرآن می کنند،بررسی رجالی می کنند،بررسی منطقی و عقلی می کنند،بدون آن که حتی ذره ای مطالعه در یکی از این حوزه های داشته باشند.این روندی است که بار ها تکرار شده است.وقتی هم پاسخی ندارند به طرف مقابل برچسب داعشی،طالبانی،مرتجع و ... می زنند.
این ها از نظر بنده همه نشان دهنده یک چیز است:بی تقوایی.
کسی که تقوا داشته باشد بدون علم حرف نمی زند.
کسی که تقوا داشته باشد آیات قرآن را با دانش اندک خود تفسیر نمی کند.
کسی که تقوا داشته باشد احادیث را بدون علم رد نمی کند.
کسی که تقوا داشته باشد وحی و سخن الهی را بر عقل ناقص خود ترجیح می دهد.
کسی که تقوا داشته باشد معیار حق را اهل بیت (علیهم السلام) می داند نه خودش.

بنده فعلاً روش های قبل را تکرار نمی کنم که بیایم و به تک تک قسمت ها پاسخ بدهم.باید فکری برای این وضع یکنواخت شود.چقدر تاپیک با همین استراتژی این سرکاران بدون نتیجه شده،با وجود آن که دلایل قانع کننده ای در آن مطرح گردیده (قانع کننده از نظر عقل و شرع،نه از نظر این سرکاران).
یک سال است سیستم اینگونه بوده است.تا کی قرار است ادامه پیدا کند؟

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

Kamran;596981 نوشت:

یک چیز درباره ی اون آیه ای که از قرآن آوردین، میتونین دقیقا بگین کجائه من برم قشنگ مطالعه کنم. چون کلام خدا ، کلام سطحی و مادی نیست. کلام نمادین و در عین حال نوعی بیان شده که انسان بتونه تشخیصش بده خصوصا کلام هایی که درباره ی آخرت بیان شده ، مثل رود های روان و نیکی های بهشت که کاملا با مثال های مادی بیان شده که فکر کنم جهت فهم مردم اون زمان بوده .

امروزه که ما مثلا یک نظریاتی مثل جهان هولوگرافیک یا جهان های موازی داریم و خیلی تفکراتی که برای مثلا یک انسان 1500 سال پیشی تعریف کنیم ، مثل درخت جلوتون میایسته و نمیتونه بفهمه اصلا چی داریم میگیم ، خوانش ما از روی قران نباید مثل قدیم باشه (فکر کنم یکی از دلایلی که خداوند دیگه پیامبری بعد از محمد(ص) قرار نداده اینه که مردم این زمان تا حدی میرسن که بتونن تحلیل هایی نزدیک به واقعیتش رو داشته باشن)

بنابراین یحتمل اون آیه منظور نمادینش چیز دیگری هست که همونطور که متوجه هستین میگه بر پیشانی ، پهلو ها و پشت آنها ، داغ نهند ! خب در قدیم چرا داغ میزدن ؟ مثلا شما فرض کنین یک مجرم هست و میخوان به همه بگن که این یک مجرمه ، و داغی بر پیشانیش یا یه جایی از بدنش میزدن که با قالب های آهنین اینکارو میکردن (زر و سیم ، میتونه مثالی از جاودانگیش باشه که همیشگیست)
همونطور که میبینین میگه : روزی که آن زر و سیم را در آتش دوزخ بتابند میتونه نشان از جاودانگی آتش جهنم داشته باشه چون خب طلا زنگ نمیزنه .به نوعی معنی جاودانگی رو میرسونه.

پس داغی جاودانه از آتش جهنم (چیزی که با گناهانمون فراهمش میکنیم که جالبه هیزم هاش خود مائیم ! که اینم تعبیر داره) بر مثلا پیشانی ما میخوره که تا ابد ازش رنج ببریم.

که باز هم برای منی که مادی هستم در این جهان و تصوری از یک مکان معنوی که کالبدمون اعمال نیک و بدمون باشه ندارم هنوز ! باز هم قضاوت کامل و صد در صد درباره ی چیزی که گفتم رو صحیح نمیدونم ، برای همین همیشه ذهنم رو نرم نگه میدارم تا اگر برخلاف حرفم اثبات بشه ، اعتراض نکنم.

    توبة آیه : 35
در این زمینه آیات فراوانی هست و با این سخنان نمیشود جسمانی بودن عذاب جهنم را نفی کرد.

روایات این بخش را اگر به عناوین اون دقت کرده باشید از اختصاصات خانمها وزنان است بخاطر همین از خانمها اومده وثانیا نگاه جنسیتی به روایات نداشته باشیم احادیث مردان هم در جای خودش وجود داره ومورد سوال پرسشگر نبوده.

سلام سوالاتی مانند تناسب جرم وعذلب را می تونید از گروه کلام واعتقادات همین انجمن سوال بفرمایید.

از ورود به بحث کاربران گرامی لذت بردم ،واقعا بعضی از اونها خیلی علمی و دارای ارزش چند بار مطالعه است.

«معراج»، از حوادث بزرگى است كه در دفتر زندگى پر افتخار پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) به ثبت رسيده است. معراج از پيچيده ترين مسائلى است كه مباحث علمى و فكرى فراوانى را برانگيخته است. قرآن كريم دوبار از معراج ياد كرده است :
1 - سُبْحانَ الَّذِي أسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الاَْقْصَى الَّذي بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا.
2 - لَقَدْ رَآى مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى.
وامّا روايات در اين مورد به حدّ تواتر رسيده است و صرف نظر از اختلافاتى كه در جزئيات اين سفر آسمانى دارند، موجب يقين در تحقق اين امر عظيم مى گردند. البته در روايات معراج جمله هاى پيچيده و اسرار آميزى وجود دارد كه كشف معنا و محتواى آن آسان نيست. در بررسى جريان معراج به رواياتى برخورد مىكنيم كه مطالب دلنشينى را نقل مىكنند كه در آن شب ملكوتى از مصدر عزّت - جَلَّ جَلالُهُ - خطاب به رسول اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) صادر شده است و عنوان «مناجات در شب معراج» را به خود گرفته است.
در آغاز اين خطاب ها كلمه يا اَحْمَد وجود دارد كه نام آسمانى آن حضرت است، در مقابل محمّد، نام زمينى آن بزرگوار.در اين مناجات، معارف بلندى نهفته است كه در آن اوج آسمان ها بسان خود آسمانها در اوج است.و براى زمينيان از ره آوردهاى عظيم اين معراج مقدّس محسوب مى گردد.
اين مناجات در كتاب بحارالانوار، جلد 77، صفحه 21 موجود است كه چون علامه مجلسى «رضوان الله عليه» از ارشاد القلوب ديلمى، باب 54 نقل نموده به همان مدرك مراجعه و استنساخ گرديده است .

جلوه های دیگری از روایت معراج (برترين اعمال )

رُوِيَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنيِنَ عَلَيْهِ السَّلامُ: إنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ سَألَ رَبَّهُ فِي لَيْلَةِ الْمِعْراجِ فَقالَ: يا رَبِّ! أيُّ الاْعْمالِ أفْضَلُ؟فَقالَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ: لَيْسَ شَيْءٌ عِنْدِي أفْضَلَ مِنَ التَّوَكُّلِ عَلَيَّ وَالرِّضا بِما قَسَمْتُ.
از امير مؤمنان(عليه السلام) روايت شده است كه: پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) در شب معراج از پروردگارش پرسيد: پروردگارا! برترين و شريفترين كارها كدام است؟خداوند عزّوجلّ در پاسخ فرمود: هيچ عملى نزد من بالاتر از توكل بر من و راضى بودن به آنچه كه من قسمت كرده ام، نيست.

شايستگان محبّت خداوند

يا مُحَمَّدُ! وَجَبَتْ مَحَبَّتِي لِلْمُتَحابِّينَ فِيَّ ، وَوَجَبَتْ مَحَبَّتِي لِلْمُتَواصِلِينَ فِيَّ وَوَجَبَتْ مَحَبَّتِي لِلْمُتَوَكِّلِينَ عَلَيَّ ، وَلَيْسَ لَِمحَبَّتِي عَلَمٌ وَلا نِهايَةٌ ، وَكُلَّما رَفَعْتُ لَهُمْ عَلَماً وَضَعْتُ لَهُمْ عَلَماً. أُولـئِكَ الَّذِينَ نَظَرُوا إلَى الَْمخْلُوقِينَ بِنَظَرِي إلَيْهِمْ وَلَمْ يَرْفَعُوا الْحَوائِجَ إلَى الْخَلْقِ. بُطُونُهُمْ خَفِيفَةٌ مِنْ أكْلِ الْحَرامِ. نَعِيمُهُمْ فِي الدُّنْيا ذِكْرِي وَمَحَبَّتِي وَرِضائِي عَنْهُمْ.
اى محمد! محبّت من شامل كسانى است كه به خاطر من محبّت مى كنند، و به خاطر من عطوفت و مهربانى مى كنند، و به خاطر من با ديگران مى پيوندند، و محبّت من شامل كسانى است كه بر من توكّل مى كنند. و براى محبت من نه نشانه مخصوصى است و نه پايان و نهايتى. هرگاه كه يك نشانه را از سر راه محبوبان خويش بر دارم نشانه ديگرى را قرار خواهم داد. اينان كسانى هستند كه به مردم به همان گونه كه من نگاه مى كنم، مى نگرند و دست نياز به سوى خلق دراز نمى كنند. شكم آنها از مال حرام خالى است. خوشى و كامرانى آنها در دنيا ذكر و محبّت و رضايت من از ايشان است.

پارساترين مردمان

يا أحْمَدُ! إنْ أحْبَبْتَ أنْ تَكُونَ أوْرَعَ النّاسِ فَازْهَدْ فِي الدُّنْيا وَارْغَبْ فِي الاْخِرَةِ. فَقالَ: يا إلـهي! كَيْفَ أزْهَدُ فِي الدُّنْيا؟فقالَ: خُذْ مِنَ الدُّنْيا حَفْناً مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ وَاللِّباسِ وَلا تَدَّخِر لِغَد وَدُمْ عَلى ذِكْرِي. فَقالَ: يا رَبِّ! كَيْفَ أدُومُ عَلى ذِكْرِكَ؟فَقالَ: بِالْخَلْوَةِ عَنِ النّاسِ وَبُغْضِكَ الْحُلْوَ وَالْحامِضَ وَفَراغِ بَطْنِكَ وَبَيْتِكَ مِنَ الدُّنْيا.
اى احمد! اگر دوست دارى كه پارساترين مردمان باشى، نسبت به دنيا زهد پيشه كن و نسبت به آخرت رغبت داشته باش.پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) گفت: خداوندا! چگونه نسبت به دنيا زهد بورزم؟خداوند فرمود: از خوراك و آشاميدنى و پوشاك دنيا به اندازه خيلى كم (دو كف دست) استفاده كن و براى فردا چيزى ذخيره مكن و همواره به ياد من باش.پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) پرسيد: خداوندا! چگونه همواره به ياد تو باشم؟خداوند فرمود: با دورى از مردم و كينه نسبت به ترش و شيرين و خالى نگهداشتن شكم و خانه از دنيا.

تعجّب از سه گروه

يا أحْمَدُ! عَجِبْتُ مِنْ ثَلاثَةِ عَبِيد; عَبْد دَخَلَ فِي الصَّلاةِ وَهُوَ يَعْلَمُ إلى مَنْ يَرْفَعُ يَدَيْهِ وَقُدّامَ مَنْ هُوَ وَهُوَ يَنعَسُ.وَعَجِبْتُ مِنْ عَبْد لَهُ قُوتُ يَوْم مِنَ الْحَشيشِ أوْ غَيْرِهِ وَهُوَ يَهْتَمُّ لِغَد وَعَجِبْتُ مِنْ عَبْد لا يَدْرِي أنِّي راض عَنْهُ أوْ ساخِطٌ عَلَيْهِ وَهُوَ يَضْحَكُ.
اى احمد! از سه بنده خود تعجب مى كنم: بنده اى كه به نماز ايستاده و مى داند كه دستهاى خودرا به جانب چه كسى دراز كرده و در پيشگاه چه كسى ايستاده و در عين حال خواب آلود است.و تعجّب مى كنم از بنده اى كه روزىِ امروز خود را از سبزى مختصرى دارد ولى براى فردايش به فكر فرو رفته است.و تعجّب مى كنم از بنده اى كه نمى داند آيا من از او راضى هستم يا بر او غضبناكم، ولى خندان است.

اوصاف و مقام اولياى خداوند

يا أحْمَدُ! إنَّ فِي الْجَنَّةِ قَصْراً مِنْ لُؤْلُؤ فَوْقَ لُؤْلُؤ وَدُرَّة فَوْقَ دُرَّة لَيْسَ فِيها قَصْمٌ وَلا وَصْلٌ، فِيهَا الْخَواصُّ، أنْظُرُ إلَيْهِمْ كُلَّ يَوْم سَبْعِينَ مَرَّةً فَأُكَلِّمَهُمْ كُلَّما نَظَرْتُ إلَيْهِمْ، وَأزِيدُ فِي مُلْكِهِمْ سَبْعِينَ ضِعْفاً وَإذا تَلَذَّذَ أهْلُ الْجَنَّةِ بِالطَّعامِ وَالشَّرابِ تَلَذَّذُوا أُولـئِكَ بِذِكْرِي وَكَلامِي وَحَدِيثِي.قالَ: يا رَبِّ! ما عَلامَةُ أُولـئِكَ؟قالَ: مَسْجُونُونَ قَدْ سَجَنُوا ألْسِنَتَهُمْ مِنْ فُضُولِ الْكَلامِ وَبُطُونَهُمْ مِنْ فُضُولِ الطَّعامِ.
اى احمد! در بهشت قصرى است از لؤلؤ بر فراز لؤلؤ، و مرواريد بزرگ درخشان روى مرواريد كه در آنها قطع و وصلى وجود ندارد (يكپارچه است) در اين كاخ، دوستان خاصّ من هستند كه هر روز هفتاد بار (به لطف و مهر) به آنان نظر مى افكنم و هربار با آنها سخن مى گويم و هفتاد بار بر قلمرو و مقامشان مى افزايم.و آنگاه كه اهل بهشت از خوردن و آشاميدن لذّت مى برند اينان از ذكر و سخن و گفتار من لذّت مى برند. عرض كرد: خداوندا! نشانه هاى اينها چيست؟فرمود: زندانيانى هستند كه زبان هاى خود را از حرفهاى غير ضرورى و شكمهاى خود را از غذاى غير لازم، محفوظ و حبس كرده اند.

اوصاف دنيا زدگان

يا أحْمَدُ! أبْغِضِ الدُّنْيا وَأهْلَها وَأحِبَّ الاْخِرَةَ وَأَهْلَها. قالَ: يا رَبِّ! وَمَنْ أهْلُ الدُّنْيا وَمَنْ أهْلُ الاْخِرَة؟قالَ: أهْلُ الدُّنْيا مَنْ كَثُرَ أكْلُهُ وَضِحْكُهُ وَنَوْمُهُ وَغَضَبُهُ، قَلِيلُ الرِّضا، لا يَعْتَذِرُ إلى مَنْ أساءَ إلَيْهِ وَلا يَقْبَلُ عُذْرَ مَنِ اعْتَذَرَ إلَيْهِ. كَسْلانُ عِنْدَ الطّاعَةِ وَشُجاعٌ عِنْدَ الْمَعْصِيَةِ.أَمَلُهُ بَعِيدٌ وَأجَلُهُ قَرِيبٌ لا يُحاسِبُ نَفْسَهُ.قَلِيلُ الْمَنْفَعَةِ، كَثِيرُ الْكَلامِ، قَلِيلُ الْخَوْفِ، كَثِيرُ الْفَرَحِ عِنْدَ الطَّعامِ، وَإنَّ أهْلَ الدُّنْيا لا يَشْكُرُونَ عِنْدَ الرَّخاءِ وَلا يَصْبِرُونَ عِنْدَ الْبَلاءِ.كَثِيرُ النّاسِ عِنْدَهُمْ قَلِيلٌ.يَحْمِدُونَ أنْفُسَهُمْ بِما لا يَفْعَلُونَ وَيَدَّعُونَ بِما لَيْسَ لَهُمْ وَيَتَكَلَّمُونَ بِما يَتَمَنُّونَ.
وَيَذْكُرُونَ مَساوِئَ النّاسِ وَيُخْفُونَ حَسَناتِهِمْ.فَقالَ: يا رَبِّ! كُلُّ هـذَا الْعَيْبِ فِي أهْلِ الدُّنْيا؟قالَ: يا أحْمَدُ! إنَّ عَيْبَ أهْلِ الدُّنْيا كَثِيرٌ، فِيهِمُ الْجَهْلُ وَالْحُمْقُ، لا يَتَواضَعُونَ لِمَنْ يَتعَلَّمُونَ مِنْهُ وَهُمْ عِنْدَ أنْفُسِهِمْ عُقَلاءٌ وَعِنْدَ الْعارِفِينَ حُمَقاءٌ.
اى احمد! دنيا و اهل آن را دشمن بدار و آخرت و اهل آن را دوست بدار.عرض كرد: اى خداى من! اهل دنيا و اهل آخرت چه كسانى هستند؟ فرمود: اهل دنيا كسى است كه خوردن و خنديدن و خواب و غضبش زياد و رضايت او كم مى باشد.اگر به كسى بدى كرد از او پوزش نمى طلبد و عذر كسى را كه از او عذر خواهى مى كند نمى پذيرد.هنگام عبادت، كسل و هنگام معصيت، شجاع است.آرزويش دور و دراز و مرگش نزديك است.به حساب خود نمى پردازد.نفعش به ديگران كم مى رسد.حرف زياد مى زند.ترس كم دارد.هنگام رسيدن به غذا، بسيار شادمان مى شود.اهل دنيا هنگام نعمت، شكر و هنگام بلا، صبر نمى كنند.به كارهايى كه انجام نداده اند خودستايى مى كنند و چيزى را ادّعا مى كنند كه واجد آن نيستند و از روى آرزو و هوس سخن مى گويند.عيوب ديگران را بازگو ولى خوبی هاى آنها را مخفى می كنند.عرض كرد: آيا اهل دنيا اين همه عيب دارند؟فرمود: اى احمد! اهل دنيا عيب فراوان دارند.جاهلند، احمقند، در مقابل استاد خود تواضع نمى كنند، خود را عاقل مى پندارند در حالى كه نزد اهل معرفت احمق هستند.

اوصاف اهل آخرت

يا أحْمَدُ! إنَّ أهْلَ الْخَيْرِ وَأهْلَ الاْخِرَةِ رَقِيقَةٌ وُجُوهُهُمْ، كَثِيرٌ حَياؤُهُمْ، قَلِيلٌ حُمْقُهُمْ، كَثِيرٌ نَفْعُهُمْ قَلِيلٌ مَكْرُهُمْ، اَلنّاسُ مِنْهُمْ فِي راحَة وَأنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِي تَعَب، كَلامُهُمْ مَوْزُونُ، مُحاسِبينَ لاِنْفُسِهِمْ، مُتْعِبِينَ لَها، تَنامُ أعْيُنُهُمْ وَلا تَنامُ قُلُوبُهُمْ.أعْيُنُهُمْ باكِيَةٌ وَقُلُوبُهُمْ ذاكِرَةٌ، إذا كُتِبَ النّاسُ مِنَ الْغافِلِينَ كُتِبُوا مِنَ الذّاكِرينَ.فِي أوَّلِ النِّعْمَةِ يَحْمَدُونَ، وَفِي آخِرِها يَشْكُرُونَ.دُعاؤُهُمْ عِنْدَ اللهِ مَرْفُوعٌ وَكَلامُهُمْ مَسْمُوعٌ.تَفْرَحُ بِهِمُ الْمَلائِكَةُ وَيَدُورُ دُعاؤُهُمْ تَحْتَ الْحُجُبِ يُحِبُّ الرَّبُّ أنْ يَسْمَعَ كَلامَهُمْ كَما تُحِبُّ الْوالِدَةُ الْوَلَدَ.وَلا يَشْغَلُونَ عَنْهُ طَرْفَةَ عَيْن وَلا يُرِيدُونَ كَثْرَةَ الطَّعامِ وَلا كَثْرَةَ الْكَلامِ وَلا كَثْرَةَ اللِّباسِ.النّاسُ عِنْدَهُمْ مَوْتى وَاللهُ عِنْدَهُمْ حَيٌّ كَرِيمٌ.يَدْعُونَ الْمُدْبِرِينَ كَرَماً وَيُرِيدُونَ الْمُقْبِلِينَ تَلَطُّفاً.قَدْ صارَتِ الدُّنْيا وَالاْخِرَةُ عِنْدَهُمْ واحِدَةً.
اى احمد! اهل خير و آخرت شرمگيناند.حياى آنها زياد و حماقتشان كم و نفع آنان فراوان و حيله آنها اندك است.مردم از دست آنها در رفاهند ولى خودشان از دست خويش در رنجند.كلامشان سنجيده است.به حساب خود مى پردازند.خود را به زحمت مى افكنند.
چشمهايشان مى خوابد ولى قلبشان نمى خوابد.چشمانشان گريان و قلبهايشان به ياد خداست.هنگامى كه ديگر مردمان در غفلت به سر مى برند آنها در ذكر و ياد حق هستند.در آغاز نعمت، ستايش الهى و در پايان آن شكر خدا را به جاى مى آورند.دعايشان نزد خدا مقبول و سخن ايشان نزد پروردگار پذيرفته است و وجود آنها مايه مباهات و خشنودى فرشتگان است.و دعاى آنها زير حجابها مى چرخد.خداوند دوست دارد كلام آنان را بشنود آنگونه كه مادر دوست دارد به كلام فرزند خود گوش دهد.از خداوند لحظه اى غافل نمى شوند.پر خورى و پرگوئى و پوشيدن لباسهاى متنوع و زياد و رنگارنگ را دوست ندارند.مردم نزد آنها مردگانند و خداوند، زنده كريم.آنهايى را كه از ايشان رخ برتافتند با بزرگوارى فرا مى خوانند و آنان را كه به اينان روى آورده اند با مهربانى مى پذيرند.دنيا و آخرت نزد آنها يكسان است.

قرآن زن و مرد را يك سرشتي مي داند .

قرآن تنها مجموعه قوانين نيست . محتويات قرآن صرفاً يك سلسله مقررات و قوانين خشك بدون تفسير نيست . در قرآن هم قانون است و هم تاريخ و هم موعظه و هم تفسير خلقت و هم هزاران مطلب ديگر .
از جمله مسائلي كه در قرآن كريم تفسير شده موضوع خلقت زن و مرد است . قرآن در اين زمينه سكوت نكرده و به ياوه گويان مجال نداده است كه از پيش خود براي مقررات مربوط به زن و مرد فلسفه بتراشند و مبناي اين مقررات را نظر تحقيرآميز اسلام نسبت به زن معرفي كنند . اسلام ، پيشاپيش نظر خود را درباره زن بيان كرده است .قرآن با كمال صراحت در آيات متعددي مي فرمايد كه زنان را از جنس مردان و ازسرشتي نظير سرشت مردان آفريده ايم. قرآن درباره آدم اول مي گويد : (( همه شما را از يك پدر آفريديم و جفت آن پدر را از جنس خود او قرار داديم )) ( سوره نساء آيه 1) ودرباره همه آدميان مي گويد (( خداوند از جنس خود شما براي شما همسر آفريد )) ( سوره نساء و سوره نحل و سوره روم ) .
در قرآن از آنچه در بعضي از كتب مذهبي هست كه زن از مايه اي پست از مايه مرد آفريده شده ويا اينكه به زن جنبه طفيلي و چپي داده اند و گفته اند كه همسر آدم اول از عنصري از اعضاي طرف چپ او آفريده شده ، اثر و خبري نيست . عليهذا در اسلام نظريه تحقيرآميزي نسبت به زن از لحاظ سرشت و طينت وجود ندارد.




بررسي نظريات تحقيرآميز درباره زن و ديدگاه اسلام در اين رابطه

يكي از نظريات تحقيرآميزي كه در گذشته وجود داشته است و در ادبيات جهان آثار نامطلوبي بجا گذاشته است اين است كه زن عنصر گناه است ، از وجود زن شر و وسوسه بر مي خيزد ، زن شيطان كوچك است . شيطان ، زن را وسوسه مي كند و زن مرد را. مي گويند آدم اول كه فريب شيطان را خورد واز بهشت سعادت بيرون رانده شد ، از طريق زن بود شيطان حوا را فريفت و حوا آدم را .
قرآن داستان بهشت آدم را مطرح كرده ولي هرگز نگفته كه شيطان با مار حوا را فريفت و حوا آدم را . قرآن نه حوا را به عنوان مسوول اصلي معرفي مي كند و نه او را از حساب خارج مي كند . قرآن آنجاكه پاي وسوسه شيطان را به ميان مي كشند ضميرها را به شكل (( تثنيه )) مي آورد ، مي گويد فوسوس لهما الشيطان (1) شيطان آندو را وسوسه كرد فدليهما بغرور (2) شيطان آندو را به فريب راهنمايي كرد و قاسمهما اني لكما لمن الناصحين (3) يعني شيطان در برابر هر دو سوگند ياد كرد كه جز خير آنها را نمي خواهد . به اين ترتيب قرآن بايك فكر رايج آن عصر و زمان كه هنوز هم در گوشه و كنار جهان بقايايي دارد ، سخت به مبارزه پرداخت و جنس زن را از اين اتهام كه عنصر وسوسه و گناه و شيطان كوچك است مبرا كرد . يكي ديگر از نظريات تحقيرآميزي كه نسبت به زن وجود داشته است در ناحيه استعدادهاي روحاني و معنوي زن است : مي گفتند زن به بهشت نمي رود ، زن مقامات معنوي و الهي را نمي تواند طي كند ، زن نمي تواند به مقام قرب الهي آنطور كه مردان مي رسند برسد.قرآن در آيات فراواني تصريح كرده است كه پاداش اخروي و قرب الهي به جنسيت مربوط نيست ، به ايمان و عمل مربوط است، خواه از طرف زن باشد و يا از طرف مرد. قرآن در كنار هر مرد بزرگ و قديسي از يك زن بزرگ و قديسه ياد مي كند .
گويي قرآن خواسته است در داستانهاي خود توازن را حفظ كند و قهرمانان داستانها را منحصر به مردان ننمايد .
قرآن درباره مريم ، ما در عيسي ، مي گويد : كار او به آنجا كشيده شده بود كه در محراب عبادت همواره ملائكه با او سخن مي گفتند و گفت و شنود مي كردند ، از غيب براي او روزي مي رسيد، كارش از لحاظ مقامات معنوي آنقدر بالا گرفته بود كه پيغمبر زمانش را در حيرت فرو برده ، او را پشت سر گذاشته بود، زكريا در مقابل مريم مات و مبهوت مانده بود .
اسلام در(( سير من الخلق الي الحق )) يعني در حركت و مسافرت به سوي خدا هيچ تفاوتي ميان زن و مرد قائل نيست . تفاوتي كه اسلام قائل است در (( سير من الحق الي الخلق )) است ، دربازگشت از حق به سوي مردم و تحمل مسووليت پيغامبري است كه مرد را براي اين كار مناسبتر دانسته است .
يكي ديگر از نظريات تحقيرآميزي كه نسبت به زن وجود داشته است، مربوط است به رياضت جنسي و تقدس تجرد و عزوبت. چنانكه مي دانيم در برخي آيينها رابطه جنسي ذاتاً پليد است . به عقيده پيروان آن آيينها تنها كساني به مقامات معنوي نايل مي گردند كه همه عمر مجرد زيست كرده باشند.
اسلام با اين خرافه سخت نبرد كرد : ازدواج را مقدس و تجرد را پليد شمرد. اسلام دوست داشتن زن را جزء اخلاق انبيا معرفي كرد و گفت : (( من اخلاق الانبياء حب النساء )) . پيغمبر اكرم مي فرمود : من به سه چيز علاقه دارم . بوي خوش ، زن ، نماز . برتراند راسل مي گويد :در همه آيينها نوعي بدبيني به علاقه جنسي يافت مي شود مگر در اسلام ، اسلام از نظر مصالح اجتماعي حدود و مقرراتي براي اين علاقه وضع كرده اما هرگز آن را پليد نشمرده است .
يكي ديگر از نظرات تحقيرآميزي كه درباره زن وجود داشته اين است كه مي گفته اند زن مقدمه وجود مرد است و براي مرد آفريده شده است . اسلام هرگز چنين سخني ندارد. اسلام اصل علت غايي را در كمال صراحت بيان مي كند. اسلام با صراحت كامل مي گويد زمين و آسمان ، ابرو باد ، گياه و حيوان، همه براي انسان آفريده شده اند اما هرگز نمي گويد زن براي مرد آفريده شده است . اسلام مي گويد هريك از زن و مرد براي يكديگر آفريده شده اند : ((هن لباس لكم و انتم لباس لهن )) . (4 )
زنان زينت و پوشش شما هستند و شما زينت و پوشش آنها . اگر قرآن زن را مقدمه مرد و آفريده براي مرد مي دانست قهرا در قوانين خود اين جهت را در نظر مي گرفت ولي چون اسلام از نظر تفسير خلقت چنين نظري ندارد و زن را طفيلي جود مرد نمي داند، در مقررات خاص خود درباره زن و مرد به اين مطلب نظر نداشته است .
يكي ديگر از نظريات تحقيرآميزي كه در گذشته درباره زن وجود داشته اين است كه زن را از نظر مرد يك شر وبلاي اجتناب ناپذير مي دانسته اند. بسياري از مردان با همه بهره هايي كه از وجود زن مي برده اند او را تحقير و مايه بدبختي و گرفتاري خود مي دانسته اند . قرآن كريم مخصوصاً اين مطلب را تذكر مي دهد كه وجود زن براي مرد خير است ، مايه سكونت و آرامش دل اوست .
يكي ديگر از آن نظريات تحقيرآميز اين است كه سهم زن را در توليد فرزند بسيار ناچيز مي دانسته اند . اعراب جاهليت و بعضي از ملل ديگر مادر را فقط به منزله ظرفي مي دانسته اند كه نطفه مرد را – كه بذر اصلي فرزند است- در داخل خود نگه مي دارد و رشد مي دهد . درقرآن ضمن آياتي كه مي گويد شما را از مرد و زني آفريديم و برخي آيات ديگر كه در تفاسير توضيح داده شده ، به اين طرز تفكر خاتمه داده شده است .
از آنچه گفته شد معلوم شد اسلام از نظر فكر فلسفي و از نظر تفسير خلقت ، نظر تحقيرآميزي نسبت به زن نداشته است بلكه آن نظريات را مردود شناخته است . اكنون نوبت اين است كه بدانيم فلسفه عدم تشابه حقوقي زن و مرد چيست .
اسلام در حق زن نظريه اي ابداع كرده كه از روزي كه جنس بشر پا به عرصه دنيا گذاشت تا آن روز، چنين طرز تفكري در مورد زن نداشت ، اسلام در اين نظريه خود، با تمام مردم جهان در افتاد، و زن را آنطور كه هست و بر آن اساسي كه آفريده شده به جهان معرفي كرده اساسي كه بدست بشر منهدم شده و آثارش نيز محو گشته بود . اسلام عقايد و آرائي كه مردم درباره زن داشتند و رفتاري كه عملاً با زن مي كردند را بي اعتبار نموده و خط بطلان بر آنها كشيد .

مقام زن در اسلام و در آيين هاي ديگر

مشاهده و تجربه اين معنا را ثابت كرده كه مرد و زن دو فرد ، از يك نوع و از يك جوهرند، جوهري كه نامش انسان است ، چون تمامي آثاري كه از انسانيت در صنف مرد مشاهده شده ، در صنف زن نيز مشاهده شده است ، ( اگر در مرد فضائلي از قبيل سخاوت ، شجاعت ، علم، خويشتن داري و امثال آن ديده شده در صنف زن نيز ديده شده است ) آنهم بدون هيچ تفاوت ، بطور مسلم ظهور آثارنوع، دليل بر تحقق خود نوع است ، پس صنف زن نيز انسان است ، بله اين دو صنف در بعضي از آثار مشتركه ( نه آثار مختصه از قبيل حامله شدن و امثال آن ) از نظر شدت و ضعف اختلاف دارند ولي صرف شدت و ضعف در بعضي از صفات انسانيت ، باعث آن نمي شود كه بگوئيم نوعيت در صنف ضعيف باطل شده و او ديگر انسان نيست .

زن در ساير آيين ها
بيشتر امتهاي قديم نيز معتقد بودند كه عبادت و عمل صالح زن در درگاه خداي تعالي پذيرفته نيست، در يونان قديم زن را پليد و دست پرورده شيطان مي دانستند ، و روميان و بعضي از يونانيان معتقد بودند كه زن داراي نفس مجرد انساني نيست و مرد داراي آن هست و حتي در سال 586 ميلادي در فرانسه كنگره اي تشكيل شد تا در مورد زن و اينكه آيا زن انسان است يا خير بحث كنند ! بعد از بگومگوها و جرو بحثهاي بسيار ، به اين نتيجه رسيدند كه بله زن نيز انسان است اما نه چون مرد انساني مستقل ، بلكه انساني است مخصوص خدمت كردن بر مردان .
در سفر جامعه تورات آمده : من و دلم بسيار گشتيم ( من با كمال توجه بسيار گشتم ) تا بدانم از نظر حكمت و عقل جرثومه شر يعني جهالت و حماقت و جنون چيست ، و كجا است ؟
ديدم از مرگ بدتر و تلخ تر زن است كه خودش دام و قلبش طناب دام است و دستهايش قيد و زنجير است تا آنجا كه مي گويد من در ميان هزار نفر مرد يك انسان پيدا مي كنم ، اما ميان هزار نفر زن يك انسان پيدا نمي كنم .

زن در نگاه عارفان

جناب محي الدين سر محبوب بودن زن را كه در بيان پيامبر گرامي اسلام آمده است در اين مي داند كه چون ذات اقدس خداوند منزه از آن است كه بدون مجلي و مظهر مشاهده شود ، پس هر مظهري كه بيشتر جامع اسماء و اوصاف الهي باشد، بهتر خدا را نشان مي دهد . و زن در مظهريت خدا كامل تر از مرد است، زيرا مرد فقط مظهر قبول و انفعال الهي است ، مظهر فعل و تاثير الهي نيز هست ،چون در مرد تصرف مي كند و آن را مجذوب خويش قرار داده و محب خود مي سازد ، و اين تصرف و تاثير نموداري از فاعليت خداست ، از اين جهت زن كامل تر از مرد است ، اگر مرد بخواهد خدا را در مظهريت خود مشاهده كند، شهود او تام نيست ولي اگر بخواهد خدا را در مظهريت زن بنگرد ، شهود او به كمال و تمام مي رسد. لذا زن محبوب پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و سلم قرار گرفت و در آن حديث فرمود :
از دنياي شما زن و بوي خوش محبوب من قرار داده شده و نور چشم من نماز است .

منابع و ماخذ :
كتاب : ترجمه تفسير الميزان – نويسنده : علامه طباطبايي- جلد 2 و 4 .
كتاب : زن در آيينه جلال و جمال نويسنده : آيت ا... جوادي آملي .
كتاب : مجموعه آثار – نويسنده استاد مرتضي مطهري – جلد 19.
سوره هاي : اعراف ، آيات 20 ، 21 و 22 – بقره آيه 187 .

قرآن كريم برخلاف ديگر منابعى كه امروز به عنوان كتب آسمانى معرفى شده اند, سرشت و خلقت نخستين زن را احترام آميز مى داند و سرشت زن و مرد را دوگانه ندانسته است.
قرآن با كمال صراحت در آيات متعدّدى مى فرمايد كه زنان را از جنس مردان و از سرشتى نظير سرشت مردان آفريده ايم:4
(ياايها الناسُ اتّقُوا ربّكم الّذى خلقكم من نفس واحدة وخلق منها زوجها وبثّ منهما رجالاً كثيراً ونساءً…) نساء / 1
اى مردم, از پروردگارتان پروا كنيد, آن كه شما را از يك نفس (جنس) آفريد و از آن (نَفس واحد) همسر او را و از آن دو مردان و زنان بسيار پديد آورد.
ييعنى آفرينش انسان چه مرد و چه زن از يك جنس و به يك گونه بوده است. خداوند زن (حوّا) را از همان جنس (گل) آدم آفريده است. جنس آدم و حوّا يكى است و آفرينش آن دو از خاك است. در آيات ديگر نيز به صراحت اشاره شده كه زن و مرد در آفرينش يكسانند و هيچ يك بر ديگرى امتيازى ندارند.
اين درحالى است كه تورات موجود, زن را از ماده اى حقيرتر از سرشت مرد, معرفى كرده است و معتقد است كه وجود زن, طفيلى وجود مرد است و از دنده چپ مرد آفريده شده است:
(خداوند خوابى گران بر آدم مستولى گردانيد تا جفت و يكى از دنده هايش را گرفت و گوشت جايش پر كرد. و خداوند خدا آن دنده را از آدم گرفته بود, زنى بنا كرد و وى را به نزد آدم آورد.)5
امّا در قرآن چنين امتيازى ميان زن و مرد ديده نمى شود, چنان كه در سوره زمر به آفرينش همانند و يگانه زن و مرد اشاره مى كند و تفاوتى يا امتيازى ويژه براى زن يا مرد قائل نيست:
(خلقكم من نفس واحدة ثمّ جَعَلَ منها زَوجها…) زمر / 6
شما را از يك نفس بيافريد و از آن يك نفس, همسرش را قرار داد.
در سوره اعراف نيز مى خوانيم:
(هو الّذى خلقكم من نفس واحدة وجعل منها زوجها ليسكن اليها…)
اعراف / 189
اوست كه همه شما را از يك نفس بيافريد و از آن يك نفس, همسرش را قرار داد تا به او آرامش يابد.

از نظر اسلام زنان موهبتى الهى(1) و از همان گوهر خلقت مردان مى‏باشند(2) كه در طرح نظام احسن آفرينش قرار گرفته(3)، خداى تبارك و تعالى به خاطر آفريدن آنان (انسان، اعم از زن و مرد) به خود تبريك گفته است(4). با وجود اين، در طول تاريخ به زنان كه بخش مهمى از جامعه انسانى را تشكيل مى‏دهند ستم روا داشته شده، حقوق و شأن انسانى آنها رعايت نشده است. اينان در رُم باستان از همه حقوق محروم و فاقد هرگونه جايگاه و شأن و منزلتى بودند، بلكه مانند شى‏ء مملوك معامله مى‏شدند، و از حقوق اقتصادى بهره‏اى نداشتند، چون اصلاً از اطلاق عنوان انسان بر آنان دريغ مى‏شد(5). همچنانكه در يونان باستان، نه تنها مخلوقاتى حقير شناخته مى‏شدند بلكه اساساً به عنوان انسان با زن رفتار نمى‏شد. زن همانند شى‏ء در اختيار مرد بود و مرد مجاز بود هرگونه رفتارى را با او انجام دهد. از اين رو در اين منطقه نيز، زنان بى‏بهره از هرگونه حقوق انسانى و فعاليت‏هاى اقتصادى بودند(6). ايران عصر هخامنشيان و اشكانيان وضعيت بهتر از اين نبود. رقت‏بارتر از همه وضعيت زنان در عربستان و دوره جاهليت قبل از اسلام بوده است كه در آن مردان داراى اختيارات نامحدود بوده ولى زنان ملك پدران و شوهران تلقى شده، قابل معامله بوده‏اند. يكى از بدترين سنت‏هاى رايج در جاهليت، عمل غير انسانى زنده به گور كردن دختران بوده است(7).
پی نوشت:
1) شورى ، آيه 49.2) .
2نساء ، آيه 1
3؛ شورى ، آيه 11.3)
4 تين ، آيه 4.4) مؤمنون ، آيه 14.
5) ساميه منيسى، المرأة فى الإسلام، صص 25-26.
6) محمود عبدالحميدمحمد، حقوق المرأة بين الإسلام‏و الديانات الأخرى، ص 19.
7) همان، صص 21-22.

منتظر یک کلمه زن یا مرد در روایات نباشیم وبرخی از ما اون بحث علمی را جولانگاه نوشته هایی در تقابل زن ومرد قرار بدیم. این یک سایت علمی پاسخگویی است وپرسشگر از آدرس یک روایت سوالی داشته وبه پاسخ هم رسیده ،والا جایگاه زن ویا مابقی روایت معراج که به گوشه ای از اون اشاره شد ودر جای خودش باید مورد توجه قرار بگیره و نمی شه یک سوال از آدرس را با دهها پاسخ دیگه همراه کرد، ویا همین یک یا چند روایت را ملاک نظریه اسلام پیرامون موضوعی دانست.

[=times new roman][=impact]

موضوع قفل شده است