جمع بندی پوشش بانوان در مجالس زنانه از منظر اخلاقی

تب‌های اولیه

76 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
پوشش بانوان در مجالس زنانه از منظر اخلاقی

با سلام بنده میخواستم دقیقا بدانم حدود پوشش مطلوب خانم ها در مقابل خانم ها از لحاظ اخلاقی چیست. مثلا لباس مطلوب خانم ها در مجالس زنانه.

برچسب: 

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد حنیف

با سلام...
بنده از مسایل اخلاقی اطلاع چندانی ندارم...
اما حس میکنم این موضوع بیشتر به خود فرد بستگی داره...
ینی من فکر میکنم هر فردی کاملا حق داره که خودش و با تکیه به اعتقادات خودش راجع به پوشش ش در مجالس تصمیم بگیره...
ولی این در صورتیه که:
1. اسم "دین و شرع" رو روی سلیقه ی خودمون نزاریم...
2. سلیقه ی خودمونو به کسی تحمیل نکنیم...

سلام و عرض احترام خدمت کاربران محترم

از متن سوال پیداست که در مورد حدود پوشش دو نوع نگاه وجود دارد. یکی از منظر شرع و دیگری از منظر اخلاق.

حد پوشش از نگاه شرع حجاب، و از نگاه اخلاق عفاف نام دارند.

حجاب مربوط به حوزه ظاهر و به معنای پوشاندن بدن از نامحرم است و عفاف به حوزه درونی و به معنای پوشاندن قلب از غیر خداست.

حجاب همیشه نتیجه عفاف بوده و هراندازه که عفاف قویتر باشد، یعی حضور خدا در جان انسان ریشه دارتر باشد، حجاب ظاهری بهتر و کاملتر خواهد بود.

یک سری اعمال، شرعیات نام دارند و در جهت ورود به بهشت و نجات از دوزخ هستند و یک سری اعمال، در جهت وصول به محضر خداوند و اولیا الهی انجام میگیرند.

یعنی بعضی کارها و اعمال، درست است که مستوجب ورود به آتش نیست چون کار حرامی انجام نشده، اما وسیله قرب به خداوند نیز نخواهد بود.

همانطور که میدانیم بهشت دارای درجاتی ست و نعمات بهشتیان اعم از مادی و معنوی، بر اساس شان و مرتبه آنها تقسیم می شود.

لذا اگر چه همه بهشتیان از نعمتهائی برخوردارند، اما کیفیت آنها متناسب با درجاتشان فرق دارد.

من جمله بالاترین نعمت بهشت که لقاءالله و حضور در خدمت پیامبر و اهل بیت علیهم السلام است.

بنابراین در فرض سوال، اگر خانمی هر طور که مایل بود و با رعایت حداقل شرعیات در مجالس حضور پیدا کرد، درست است که مستوجب جهنم نخواهد بود چون کار حرامی مرتکب نشده، اما در محضر اولیا هم راهی ندارد؛ زیرا ملاک و معیار راه یافتن به درجات بالاتر بهشت، رعایت کردن درجات بالاتر حجاب، یعنی عفاف است.

فرق است بین خانم محجبه و خانم عفیفه.

خانم محجبه ظواهر را مراعات میکند و خانم عفیفه باطن را نیز مورد ملاحظه قرار میدهد و اثر باطن همیشه بیش از ظاهر است.

در این رابطه حدیثی از امام صادق علیه السلام هست که نقل به مضمون میکنم.

از ایشان سوال شد یابن رسول الله، گاهی برای انجام بعضی اعمال در درست بودن یا نبودن آن تردید داریم و نمیدانیم این عمل مرضی شما و خداوند هست یا نه؛ چه کنیم؟

امام صادق علیه السلام فرمودند سه نکته را در نظر بگیرید.

اول اینکه اگر توانستی نام خدا را برده و با بسم الله الرحمن الرحیم شروع کنی، پس عمل مورد رضای خداست.

دوم اینکه ما را ناظر به عمل و حاضر در مجلس ببینید. آیا در حضور ما این کار را انجام خواهید داد؟

سوم: میزان اعمال را در قیامت در نظر گرفته و ببینید میتوانید این عمل را در کفه اعمال بهشتی قرار دهید؟ یعنی آیا این عملی هست که کفه اعمال نیک شما را سنگین تر کند؟

در صورتیکه جواب هر سه این سوالات از خودتان مثبت بود، آن عمل نیک و مرضی خداوند است و در غیر اینصورت خیر.

در پناه حق باشید.

حنیف;715404 نوشت:
سلام و عرض احترام خدمت کاربران محترم

سلام علیکم

استادبیشترتوضیح می فرمایید؟لطفا درمصداق

من طلبه ام;715449 نوشت:
سلام علیکم

استادبیشترتوضیح می فرمایید؟لطفا درمصداق


علیکم السلام و رحمه الله.
مصداق در کدام مورد مد نظرتان است؟

حنیف;715404 نوشت:
ب

حنیف;715404 نوشت:
بنابراین در فرض سوال، اگر خانمی هر طور که مایل بود و با رعایت حداقل شرعیات در مجالس حضور پیدا کرد، درست است که مستوجب جهنم نخواهد بود چون کار حرامی مرتکب نشده، اما در محضر اولیا هم راهی ندارد؛ زیرا ملاک و معیار راه یافتن به درجات بالاتر بهشت، رعایت کردن درجات بالاتر حجاب، یعنی عفاف است.
با سلام... استادلطفا راجع به این مطلب بیشتر توضیح بدهید

kkhansary;714189 نوشت:
با سلام بنده میخواستم دقیقا بدانم حدود پوشش مطلوب خانم ها در مقابل خانم ها از لحاظ اخلاقی چیست. مثلا لباس مطلوب خانم ها در مجالس زنانه.

از ملاک های بایستگی و نبایستگی برای برخی اعمال انسان، به تلاطم نینداختن عواطف و احساسات دیگران در جهت منفی است. به دیگر سخن، اگر انسانِ مدنیٌ بالطبع، دارای زندگی اجتماعی است و همیشه باید یک پای تصمیم گیری‌هایش، دیگران باشند؛ آیا دیگران با این تصمیمِ من، به مشغله فکری و احساسی عاطفی دچار نمی‌شوند؟! اگر چنین بود، باید در تصمیم خودم تجدید نظر کنم.
نقل می‌کنند آخوند ملا محمد کاشی، (از عرفای دو نسل پیش، و دارای چشم برزخی بوده است) در مدرسه صدر اصفهان زندگی می‌کرد و از فرط پیری، به تنهایی توان انجام امور شخصی از قبیل استحمام را نداشت لذا هر بار، یکی از شاگردان وی، او را در امر استحمام یاری می‌رساندند. یک بار که در معیت یکی از شاگردان به حمام رفت، در حمام، شروع به خرده گیری و اعتراض و نق و نوق کردن به این شاگرد کرد در حالیکه عده‌ای در حمام این گونه رفتارِ آخوند با این شاگرد را مشاهده کردند به گونه‌ای که شاگرد در مقابل آن عده خورد شد و به قول خودمان، کنف شد؛ طلبه در ذهن خود می‌پروراند که دیگر من این استاد را به حمام نمی‌آورم به جای آنکه از من تشکر کند تازه به من غرغر هم می‌کند! وقتی از حمام خارج شدند استاد رو به طلبه گفت: دیگر مرا به حمام نمی‌آوری؟! می‌دانی چرا در درون حمام به تو غرغر کردم؟! به خاطر اینکه برخی از افرادی که در حمام بودند دارای صورت برزخی کریه‌المنظری بودند و من نمی‌خواستم بدین صورت آنها را مشاهده کنم لذا اینطور احساساتت را جریحه دار کردم تا پرده‌ای مقابل چشمانم بیاید و آنها را به صورت معمولی مشاهده کنم.

آری، هر گونه دست بردن در احساسات دیگران (در جهت منفی)، عواقب سوء و آثار وضعی زیانباری برای انسان به ارمغان می‌آورد.

یکی از فلسفه‌های حرمت موسیقی حرام نیز همین است زیرا بی‌جا و نا بجا، احساسات و عواطف انسان را به تلاطم می‌اندازد و چنین امری، مخرب روح انسان است. همچنین، از فلسفه های حجاب، همین مطلب را متذکر شده اند.

نتیجه: اگر خانمی با پوشیدن لباسی (در مقابل زنان دیگر)، دل دیگران را پریشان و فکر آنان را مشغول کند، به لحاظ ظاهر، برنده است اما به لحاظ روح و روانش، بازنده است و امور گرانقیمتی را از دست داده است.

ی سوال ...مگر خانمها به هم نامحرمند

نفس الرحمان;715547 نوشت:
نتیجه: اگر خانمی با پوشیدن لباسی (در مقابل زنان دیگر)، دل دیگران را پریشان و فکر آنان را مشغول کند، به لحاظ ظاهر، برنده است اما به لحاظ روح و روانش، بازنده است و امور گرانقیمتی را از دست داده است.
اگر تمام خانمهای اون مجلس پوششون مثل هم باشه دل چه کسی پریشان میشود

همای رحمت;715551 نوشت:
اگر تمام خانمهای اون مجلس پوششون مثل هم باشه دل چه کسی پریشان میشود

هیچ کس.
بیان بنده با جمله شرطیه بود. البته این جمله شرطیه در یک صورت حتی شامل فرض جنابعالی هم می‌شود و آن این که اگر طرز پوشش زنان در مقابل یکدیگر (ولو صورت مثلیت در پوشش) به گونه‌ای باشد که برخی از آنان با دیدن یکدیگر به ریبه و گناه دچار شوند باز مشمول جمله شرطیه فوق الذکر می‌شود. به هر حال برخی هستند که دلشان با یک «پِخْ» از خود بی خود می‌شود این از لوازم تن دادن به زندگی اجتماعی است.

نفس الرحمان;715553 نوشت:
به گونه‌ای باشد که برخی از آنان با دیدن یکدیگر به ریبه و گناه دچار شوند باز مشمول جمله شرطیه فوق الذکر می‌شود

ریبه و گناه؟؟؟؟؟
منظورتون چه گناهی است؟
ممنون میشم اگه موضوع رو روشن بفرمایید

استاد اگر خانمی لباس چسبان در مجلس زنانه بپوشه اشکال داره واقعا

حنیف;715404 نوشت:
عفاف به حوزه درونی و به معنای پوشاندن قلب از غیر خداست.

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی
اگر ممکنه ارتباط "پوشاندن قلب از غیر خدا "و موضوع طرز پوشش در مجلس خانوم ها را روشن تر بفرمایید
حنیف;715404 نوشت:
اول اینکه اگر توانستی نام خدا را برده و با بسم الله الرحمن الرحیم شروع کنی، پس عمل مورد رضای خداست.

دوم اینکه ما را ناظر به عمل و حاضر در مجلس ببینید. آیا در حضور ما این کار را انجام خواهید داد؟

سوم: میزان اعمال را در قیامت در نظر گرفته و ببینید میتوانید این عمل را در کفه اعمال بهشتی قرار دهید؟ یعنی آیا این عملی هست که کفه اعمال نیک شما را سنگین تر کند؟

با توجه به اینکه اگر کسی از کودکی عادت به پوشش های باز در بین خانوم ها داشته باشه و این مساله در خانواده ش عادی باشه،آیا این حدیث باز هم میتونه در موردش تعیین کننده باشه.منظور اینکه آیا باز هم میتونه احساس خودش رو مبنا قرار بده؟

من فکر میکنم تنها چیزی که میتونه خانوم ها را در مورد پوشش در مجلس زنانه دچار تردید کنه،ترس از چشم زخم هست.اگه ممکنه در این مورد هم توضیح بفرمایید.
با تقدیم احترام و سپاس

  • :Gol:

یکی دیگه.;715576 نوشت:
من فکر میکنم تنها چیزی که میتونه خانوم ها را در مورد پوشش در مجلس زنانه دچار تردید کنه،ترس از چشم زخم هست

من هم موافقم تنها چیزی که باعث میشه برخی زن ها خیلی به خود شون نرسن همین چشم زخم و حرف مردم هست.:ok::ok::ok::ok::ok::ok:

نه دیگه تا این حد. ما خانمها مگه اینقدرحسود یم

حنیف;715404 نوشت:

فرق است بین خانم محجبه و خانم عفیفه.

خانم محجبه ظواهر را مراعات میکند و خانم عفیفه باطن را نیز مورد ملاحظه قرار میدهد و اثر باطن همیشه بیش از ظاهر است.

بله درسته .به نظر من جلوی زن ها هم باید رعایت کرد....خیلی اراسته و مرتب بود ولی نه خیلی بی حیا:ok:
نه اینکه پوشیده کامل یا خیلی سخت گیر
:Moteajeb!:
ولی از نظر من ادم باید بی حیایی رو فقط برا شوهرش داشته باشه واینکه بعضی ها تو مجالس یه لباسای خیلی زننده میپوشند(تو مجلس خانم ها منظورمه) همیشه منو یاد یه جمله میندازه اگر بی حجابی تمدن ست پس حیوانات از ما متمدن ترند...
واقعا عفیف بودن کجا و محچبه بودن کجا....

حنیف;715404 نوشت:
بنابراین در فرض سوال، اگر خانمی هر طور که مایل بود و با رعایت حداقل شرعیات در مجالس حضور پیدا کرد، درست است که مستوجب جهنم نخواهد بود چون کار حرامی مرتکب نشده، اما در محضر اولیا هم راهی ندارد؛ زیرا ملاک و معیار راه یافتن به درجات بالاتر بهشت، رعایت کردن درجات بالاتر حجاب، یعنی عفاف است.

همای رحمت;715545 نوشت:
با سلام... استادلطفا راجع به این مطلب بیشتر توضیح بدهید

عرض سلام مجدد.

همانطور که عرض کردم احکام شرعیات اصولا در جهت ورود به بهشت یا نجات از دوزخ است.

اما اخلاقیات برای وصول به محضر خدا و اولیای الهی ست.

لذا در قرآن با دو تعبیر مختلف از بهشت یاد شده. گاهی در قرآن آمده "ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ" یعنی وارد بهشت شوید و گاهی میفرماید "وَادْخُلِي جَنَّتِي" یعنی به بهشت من وارد شوید.

فرق است بین بهشت عمومی و بهشتی که خداوند آن را به خودش نسبت می دهد.

همای رحمت;715549 نوشت:
ی سوال ...مگر خانمها به هم نامحرمند

همای رحمت;715571 نوشت:
استاد اگر خانمی لباس چسبان در مجلس زنانه بپوشه اشکال داره واقعا

خیر. در صورتیکه نامحرم بودند، بحث شرعیات، حلال و حرام و حدود حجاب مطرح می شد.

هر عملی که موجبات کمرنگ شدن حجاب باطنی (عفت) را فراهم کند، به همان اندازه انسان را از مسیر قرب الی الله دور میکند.

معنای دوری از خداوند با معنای جهنم متفاوت است که در پست های قبلی عرض کردم.

بسیار ممنونم. یعنی هرچقدر پوشش ما مناسبتر باشه به خداوند بیشتر نزدیک میشیم .بسیارخوب اگر خانمی حرفش دوخت لباس شب وعروس باشه چی ؟تکلیف درآمد وکارش چی میشه ؟ از لحاظ اخلاقی میخوام بدونم .

یکی دیگه.;715570 نوشت:
ریبه و گناه؟؟؟؟؟
منظورتون چه گناهی است؟
ممنون میشم اگه موضوع رو روشن بفرمایید

منظورم روشن است و همانی است که در رساله‌های توضیح المسائل به آن اشاره شده است؛ اما به عنوان یک قانون کلی می‌توان اینگونه بیان کرد که دل هر بنده‌ای، حرم الهی است و به هیچ عنوان نباید این حرم امن الهی، آرامِ خود را از دست بدهد که اگر اینچنین شود کارکردهای بندگی و حرم اللهیِ خود را از دست می‌دهد همانند اینکه در بیت الله الحرام ( خانه کعبه) جنگ و خونریزی حرام و ممنوع است و نباید آرامش این مکان مقدس به هم بخورد. به هر دلیلی نباید حرم خداوند که قلب هر انسان است دچار هرج و مرج و تشویش و ناآرامی گردد؛ حال، اگر طرز پوشش زنی مایه تشویش زنی دیگر گردد این قضیه شرطیه بر آن منطبق است و بایستی از آن گونه پوشش حذر شود. (گونه‌هایی از پوشش هستند که حتی از گونه‌های برهنگی و سکس، خیال‌برانگیز ترند)

تا ی حدی واسه ی پرسشم جواب دارم .اگر خانم خیاط بتونه فکرشو بکار بندازه وطراحی لباساشو جدید تر بکنه وپوشش لباساشو بهتر کنه خوب بهتره درست میگم .ولی اگر نخواد یا کم کاری تواین زمینه بکنه آیا مقصره ؟

یکی دیگه.;715576 نوشت:

اگر ممکنه ارتباط "پوشاندن قلب از غیر خدا "و موضوع طرز پوشش در مجلس خانوم ها را روشن تر بفرمایید


منظور راه ندادن غیر خدا به قلب است که به معنای خود داری از اعمالیست که انسان را ولو ذره ای از حالت خدائی بودن و خلیفه الله بودن خارج می کند، هر چند این اعمال در حالت ظاهری حرام نبوده و مستوجب عقاب پروردگار نباشند.

یکی دیگه.;715576 نوشت:
با توجه به اینکه اگر کسی از کودکی عادت به پوشش های باز در بین خانوم ها داشته باشه و این مساله در خانواده ش عادی باشه،آیا این حدیث باز هم میتونه در موردش تعیین کننده باشه.منظور اینکه آیا باز هم میتونه احساس خودش رو مبنا قرار بده؟

من فکر میکنم تنها چیزی که میتونه خانوم ها را در مورد پوشش در مجلس زنانه دچار تردید کنه،ترس از چشم زخم هست.اگه ممکنه در این مورد هم توضیح بفرمایید.

هیچکس به اندازه خود انسان در مورد باطن عملش آگاه نیست. هر چقدر هم کاری برای انسان عادی جلوه کند، ولی وقتی به اعماق روح و فطرت خودمان برگردیم اگر آن عمل اشتباه باشد، بیش از هر کس خودمان متوجه خواهیم شد.

ضمن اینکه ملاکهائی که در حدیث امام صادق علیه السلام هم داده شده بسیار کمک کننده خواهد بود.

در مورد اینکه خانمها در مجالس از چشم زخم میترسند یا نه... هر کسی عقیده ای دارد و باید از خودشان بپرسید.

روایاتی در مورد حیا:

حیا از فضائل و صفات پسندیده و از شاخه های عفت و پاك دامنی است و ائمه اطهار علیهم السلام در روایات مختلف به آن سفارش نمودند و مخصوص یك گروه خاص از اجتماع كه زنان باشد، نیست؛ بلكه شامل همه افراد جامعه است.

امیر المومنین علی علیه السلام فرمودند: "الحَیاءُ خَیرُ کُلُّه" همه حیا خیر است.(1)

پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: "الحَیاءُ لا یأْتی الّا بِخَیر" حیا غیر از خیر رهاوردی ندارد.(2)

امیر المومنین علی علیه السلام فرمودند: "الحَیاءُ مِفْتاحُ کُلِّ الخَیر" حیا کلید تمام خوبی­هاست.(3)

امیر المومنین علی علیه السلام فرمودند: "سَبَبُ العِفَّهِ الحَیاءُ" علت پاکدامنی حیاست.(4)

امام کاظم علیه السلام فرمودند: "الْحَیَاءُ مِنَ الایمَانِ وَ الایمَانُ فِی الْجَنَّةِ وَ الْبَذَاءُ مِنَ الْجَفَاءِ وَ الْجَفَاءُ فِی النَّارِ" حیا از ایمان و ایمان در بهشت است و بدزبانی از بی مهری و بدرفتاری است و بدرفتاری در جهنم است. (5)

امیر المومنین علی علیه السلام فرمودند: "عَلَی قَدرِ الحَیاءِ تَکونُ الِعفَّه" پاکدامنی به اندازه شرم و حیا بستگی دارد.(6)

  1. بحار، ج 68، ص 328
  2. كنز، ص 763
  3. غررالحكم، ص 257
  4. غررالحكم، ص 257
  5. تحف العقول، ص 394
  6. غررالحكم، ص 256

حنیف;715616 نوشت:
همانطور که عرض کردم احکام شرعیات اصولا در جهت ورود به بهشت یا نجات از دوزخ است.

اما اخلاقیات برای وصول به محضر خدا و اولیای الهی ست.

لذا در قرآن با دو تعبیر مختلف از بهشت یاد شده. گاهی در قرآن آمده "ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ" یعنی وارد بهشت شوید و گاهی میفرماید "وَادْخُلِي جَنَّتِي" یعنی به بهشت من وارد شوید.

فرق است بین بهشت عمومی و بهشتی که خداوند آن را به خودش نسبت می دهد.


با سلام؛
لازمه‌ی فرمایش شما، جزیره‌ای ملاحظه کردن ساحتهای دین است. آیا با رعایت احکام، نمی‌توان اخلاقی بود؟ آیا با تعبد به احکام، هنوز یک امر روی زمین‌مانده باقی مانده است؟! بهتر نیست اخلاق و احکام را در هم تنیده بدانیم! آیا با رعایت مو به موی ضوابط شریعت و احکام شرع، نمی‌توان به «جنتی» راه پیدا کرد؟

همه انسانها ظرفیت یکسانی ندارند برای همین هم خداوند تکالیف آسان را جزء واجباتمون قرار داده وتکالیف سخت را برای اونایی که ظرفیت بیشتری دارند .فکر میکنم استاد هم همین منظور از گفتن این بیانات دارند.وگرنه اخلاق واحکام با هم تناقضی ندارند

همای رحمت;715620 نوشت:
اگر خانمی حرفش دوخت لباس شب وعروس باشه چی ؟تکلیف درآمد وکارش چی میشه ؟ از لحاظ اخلاقی میخوام بدونم .

حکم شرعی دوخت لباس را باید کارشناسان محترم احکام پاسخ دهند.

اما از نظر اخلاقی تفاوتی بین کسی که اینگونه لباسها را استفاده کند یا کسی که آن را طراحی کرده یا دوخته، نیست.

دوخت لباسهائی که با حیای عرفی منافات داشته باشد، در حدی که باعث پائین آمدن حد حیای عمومی جامعه شود از نظر اخلاقی همان مشکلات را به دنبال خواهد داشت.

یعنی حتی "اگر" شرعا اشکالی نداشته باشد، در تیره شدن باطن و باز ماندن از پله های بالاتر عفاف مؤثر خواهد بود.

یعنی اگر (صرفا به عنوان مثال و برای تبیین موضوع!) تا الان خانمها از لباس هائی با آستین بلند استفاده می کردند، یعنی این عرف جامعه بوده و حد کمتر از آن غیر عرفی و زننده به حساب می آمده، همانطور که پوشیدن لباسی با آستین کوتاه، انسان را از حالت عفیف بودن خارج کرده و اثرات اخلاقی بر این کار بار می شود، طراح و خیاط چنین لباسهائی هم همین سرنوشت را خواهد داشت.

یعنی همان مشکلات باطنی و اثرات دور شدن از خدا و درجات بالای اخلاقی بر او هم مترتب است.

نفس الرحمان;715942 نوشت:
با سلام؛
لازمه‌ی فرمایش شما، جزیره‌ای ملاحظه کردن ساحتهای دین است. آیا با رعایت احکام، نمی‌توان اخلاقی بود؟ آیا با تعبد به احکام، هنوز یک امر روی زمین‌مانده باقی مانده است؟! بهتر نیست اخلاق و احکام را در هم تنیده بدانیم! آیا با رعایت مو به موی ضوابط شریعت و احکام شرع، نمی‌توان به «جنتی» راه پیدا کرد؟

علیکم السلام و رحمه الله

نکته اول: در یک نگاه کلی و از زاویه بالا به کل خلقت، همه چیز در یک راستا و یک مسیر بوده و با هم متحد هستند.

یعنی از خلقت فرشتگان و کائنات، تا افتادن برگی از درخت، همه و همه در یک مسیر و طی یک مکانیسم خاص بوده و کوچکترین خللی در آنها وارد نیست.

یعنی خالق قادر و حکیم، دنیا و ماسوی را خلق کرده و بعد برای آگاه کردن انسان از این سیستم، دین را معرفی کرده تا انسان بداند چگونه بایددر این مسیر قرار بگیرد و رشد کند.

دین در واقع "راهنمای مصرف کننده" دنیاست.

یعنی دین قواعد درست زندگی کردن در دنیا را آموزش می دهد و انسان با استفاده از این قواعد در درست ترین و دقیق ترین مسیر قرار گرفته و در این صورت کائنات در خدمت و هم مسیر با او خواهند بود:

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند

تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

در آن صورت، تمام هستی از شرعیات و اخلاقیات گرفته تا طبیعیات و ریاضیات، با انسان در یک مسیر کلی قرار می گیرند و آن "صراط مستقیم" است.

نکته دوم: "آیا با تعبد به احکام، هنوز یک امر روی زمین‌مانده باقی مانده است؟!" بله. قطعا باقی خواهد ماند.

یعنی تمام تکلیف ما عمل کردن به واجبات و ترک محرمات است؟

اگر فقط به واجبات اکتفا کنیم، پس تکلیف مستحب و مکروه چه می شود؟

درست است که با عمل کردن "درست و دقیق" به احکام شرعی، میتوان گفت به دین عمل شده و چیزی از احکام بر زمین نمانده اما با این کار درست مثل اینست که خانه ای بسازیم با حداقل شرایطی که قابل سکونت باشد.

یعنی خانه ای متشکل از در و دیوار و سقف. در اینصورت نمیتوانیم بگوئیم خانه ساخته نشده یا چیزی کم دارد یا قابل سکونت نیست؛ ولی میتوانیم با اخلاقیات کاهگل خانه را به گچ سفید تبدیل کنیم و در درجه بالاتر گچ سفید را با رنگ و روغن تزئین کنیم و بعد با قاب عکس و تزئنات دیگر خانه مان را هرچه زیباتر کنیم.

بنابراین با اینکه اخلاق و احکام در هم تنیده است ولی اخلاق مرحله ای بالاتر از احکام است.

نکته سوم: هر چه درجه و مرتبه انسان در عمل کردن به دستورات الهی بالاتر رود، بایدها و نبایدهای اخلاقی بیشتر و بالاتری برای او خواهد بود. "حسنات الابرار، سیئات المقربین"

ممکن است قضا شدن نماز شب برای یک عالم دینی همانقدر در دور شدن او از خدا مؤثر باشد که قضا شدن نماز ظهر یک انسان عادی.

بنابراین در مرتبه اولیاءالله، همه چیز واحد و در هم تنیده و تحت یک نظام کلی است.

در مرتبه انسان های عادی، دین و اخلاق می توانند جدا از هم بوده و به طور مجزا حساب شوند و هرچه مقام و مرتبه انسان بالاتر رود، به مرحله پیوستگی نزدیکتر خواهد شد.

در پناه حق باشید.

به نام خدا

با سلام

حکمت و فلسفه پوشش در منطق قران در ایه شریفه:" يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْءَاتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ"بیان شده است

ای فرزندان آدم ، برای شما جامه ای فرستاديم تا زشتی هایتان را بپوشد و، نيز جامه زينت و جامه پرهيزگاری از هر جامه ای بهتر است و اين يکی ازآيات خداست ، باشد که پند گيرند.

بنابراین در لباس 1-پوشش2-زینت3-تقوای و پرهیزگاری در پوشش باید لحاظ گردد.

این در نزد نامحرم مشخص است اما در نزد بانوان هم پرهیزگاری و شرم و حیاء در پوشش باید رعایت گردد و لباس طوری باشد که نمایانگر حیاء ذاتی خانم باشد.

حنیف;716260 نوشت:
یعنی تمام تکلیف ما عمل کردن به واجبات و ترک محرمات است؟

اگر فقط به واجبات اکتفا کنیم، پس تکلیف مستحب و مکروه چه می شود؟


ببخشید من کمی گیج شدم؛ مگر مستحبات و مکروهات جزء فرامین شرعی و احکام محسوب نمی‌شوند؟!

حنیف;716260 نوشت:
درست است که با عمل کردن "درست و دقیق" به احکام شرعی، میتوان گفت به دین عمل شده و چیزی از احکام بر زمین نمانده اما با این کار درست مثل اینست که خانه ای بسازیم با حداقل شرایطی که قابل سکونت باشد.

با تشکر از پاسخ جنابعالی؛
شریعت و احکام، متضمن پایین ترین ساحت‌ها و بالاترین ساحت‌هاست منتهی این منوط است به طرز نگاه و تلقی شما از شریعت و احکام.
به عنوان مثال خداوند در تشریع حکم نماز سه ساحت را مطرح کرده است یکی اصل نماز و تحقق اصل آن؛ دوم، ساحتی که در آن، صحت نماز مطرح شده است یعنی باید نماز با آداب و شرایط به جا آورده شود و سوم، ساحتی که در آن ساحت تنها خواص از عباد پرواز می‌کنند و آن در جایی است که بحث قبولی نماز مطرح است و شارع مقدس، از بندگان نماز مقبول را درخواست کرده است.
پس نمی‌توان با دیده‌ای سطحی، به احکام نظر کرد و آن را در حد یک سری اعمال و مناسک بی روح اما بایسته در نظر گرفت. مگر بزرگان به ما سفارش نکردند کسی که می‌خواهد در خط سیر و سلوک قرار بگیرد و به خود سازی بپردازد، بهترین و نزدیک‌ترین راه، عمل به رساله‌های توضیح المسائل است؟! می‌توان به جرأت ادعا کرد که هر سه ساحت دین (یعنی اعتقادات؛ اخلاق؛ به عقیده برخی، عواطف) در احکام و شریعت مستبطن است منتهی، افراد در سطوح و کلاس‌های مختلف، بر گرد آن می‌نشینند و درس مربوط به خود را از آن گرفته، ارتقاء می‌یابند. به عنوان مثال، اگر صاحب شریعت می‌فرماید نماز ستون دین است این نشان دهنده آن است که نماز، متضمن هم اعتقادات و هم اخلاقیات و هم احساسات و عواطف است.
شاهد بر سخن حقیر، آموزه مشهور عارفان پیرامون «شریعت، طریقت و حقیقت» است در حقیقت طریقت و حقیقت از دل شریعت بر آمده است و برای رسیدن به حقیقت، راهی جز عمل به شریعت وجود ندارد. در این صورت، با عمل به شریعت، ما هیچ امر به زمین مانده‌ای را نداریم زیرا «چون که صد آمد نود هم پیش ماست». پس با عمق بخشیدن به شریعت، روبنا را نیز باید از خود شریعت بهره جست.

همای رحمت;715549 نوشت:
ی سوال ...مگر خانمها به هم نامحرمند

سلام علیکم
باعرض ادب و احترام به محضر شما بزرگواران

از نظر شرعی خیر ! اما از نظر اخلاقی بله !! بعضی خانمها نامحرمند

تا کنون شده بخواهید حرفی را بزنید فرض یکی از دوستان ایستاده باشد و شما حرفتنان را نزنید ،بعد دوستان بپرسن چرا نگفتی؟ شما بگویید چونکه او آدم نامحرمی است و دیده ام که حرف دیگران را چلوی من میزند و ممکن است حرف مرا هم درجای دیگر بگوید!

در مجالس زنانه نیز متاسفانه بعضی خانمها نامحرمند ! یعنی میروند و آنچه از ظاهر خانمها در مجلس دیده اند برای برادر و شوهر و غیره تعریف میکنند!! و این موضوع خیلی خطرناک است و مشکلات زیادی را هم تا کنون به وجود آورده است!!
متاسفانه رعایت نکردن خانمها در پوشش در جمع همجنسان(خصوصا در خوابگاه های دانشجویی) مفاسد خیلی زیادی را به دنبال داشته است
یک خانم به جز برای همسر که کاملا آزاد است در تمام جاهای دیگر باید حدود را رعایت کند،در جمع محارم لازم نیست حجاب داشته باشد اما هرگز هم نباید خدایی نکرده لباسهای نیمه عریان و غیره بپوشد به این امید که همه محرمند!!!
از بیان این مطلب عذرخواهی میکنم اما زمانی برای تبلیغ رفته بودم درجمع دانشجویان و از آنان خواستم مشکلاتشان را بروی کاغذ بدون نام بنویسند،یکی از آنها نوشته بود که من اکنون چندین دوست جنس مخالف دارم و به هرخلافی هم کشیده شده ام اما من از سال اول خوابگاه و دیدن دوستان نیمه عریانم در خوابگاه دخترانه به این مسیر کشیده شدم!!! و اکنون نیز آنقدر که دوستان هم خوابگاهیم برایم محرک هستند دوست پسرهایم برایم جذابیتی ندارند!!!

البته نمیتوان گفت همه اینگونه اند اما همیشه باید جانب اختیاط را رعایت نمود و اگر احتمال داد حتی یک نفر در جمع ممکن است به گناه بیفتد باید رعایت نمود، و از طرفی پوشش نامناسب داشتن جلوی زنان باعث میشود کم کم از حیای فرد کم کند که خود این موضوع نیز میتواند مضر و خطرناک باشد

خداوند عاقبت همه مارا ختم به خیر بگرداند
یازهرا(س)

نفس الرحمان;716268 نوشت:
شریعت و احکام، متضمن پایین ترین ساحت‌ها و بالاترین ساحت‌هاست منتهی این منوط است به طرز نگاه و تلقی شما از شریعت و احکام.
به عنوان مثال خداوند در تشریع حکم نماز سه ساحت را مطرح کرده است یکی اصل نماز و تحقق اصل آن؛ دوم، ساحتی که در آن، صحت نماز مطرح شده است یعنی باید نماز با آداب و شرایط به جا آورده شود و سوم، ساحتی که در آن ساحت تنها خواص از عباد پرواز می‌کنند و آن در جایی است که بحث قبولی نماز مطرح است و شارع مقدس، از بندگان نماز مقبول را درخواست کرده است.
پس نمی‌توان با دیده‌ای سطحی، به احکام نظر کرد و آن را در حد یک سری اعمال و مناسک بی روح اما بایسته در نظر گرفت. مگر بزرگان به ما سفارش نکردند کسی که می‌خواهد در خط سیر و سلوک قرار بگیرد و به خود سازی بپردازد، بهترین و نزدیک‌ترین راه، عمل به رساله‌های توضیح المسائل است؟! می‌توان به جرأت ادعا کرد که هر سه ساحت دین (یعنی اعتقادات؛ اخلاق؛ به عقیده برخی، عواطف) در احکام و شریعت مستبطن است منتهی، افراد در سطوح و کلاس‌های مختلف، بر گرد آن می‌نشینند و درس مربوط به خود را از آن گرفته، ارتقاء می‌یابند. به عنوان مثال، اگر صاحب شریعت می‌فرماید نماز ستون دین است این نشان دهنده آن است که نماز، متضمن هم اعتقادات و هم اخلاقیات و هم احساسات و عواطف است.
شاهد بر سخن حقیر، آموزه مشهور عارفان پیرامون «شریعت، طریقت و حقیقت» است در حقیقت طریقت و حقیقت از دل شریعت بر آمده است و برای رسیدن به حقیقت، راهی جز عمل به شریعت وجود ندارد. در این صورت، با عمل به شریعت، ما هیچ امر به زمین مانده‌ای را نداریم زیرا «چون که صد آمد نود هم پیش ماست». پس با عمق بخشیدن به شریعت، روبنا را نیز باید از خود شریعت بهره جست.

اگر منظور حضرتعالی از "شریعت و احکام" معنای عام آن یعنی "دین" باشد که بنده هم غیر این عرض نکردم.

اما در معنای خاص، شریعت و احکام، به معنای واجبات و محرمات بوده و شامل اخلاقیات نمی شود.

یعنی به قول شما ساحت اول نماز که همان آداب و شرایط است. مرحله بعدی را خودتان هم اشاره فرمودید که شامل "خواص از عباد" می شود.

خود شما فرمودید که "افراد در سطوح و کلاس‌های مختلف، بر گرد آن می‌نشینند و درس مربوط به خود را از آن گرفته، ارتقاء می‌یابند" بنده هم غیر این عرض نکردم.

همه چیز در شریعت آمده. ولی در شریعت به معنای عام.

یعنی "دین"، نه "واجبات و محرمات".

در پناه حق باشید.

یک مسئله هم که شاید کمتر به آن اشاره می شود، اثرات رعایت کردن "دین" در زندگی مادی است.

گاهی افراد احساس میکنند که اثرات عمل کردن به دین فقط مخصوص آخرت است، در حالیکه دین در حقیقت طرز زندگی در دنیاست.

یعنی انسان با درست عمل کردن به این دستورات، در واقع هم شادی دنیوی را به دست آورده و هم به جنات عدن خواهد رسید.

برای مثال با عمل کردن به دستورات دین در حوزه اخلاق خانواده، قطعا زندگی شیرین و زیبائی در انتظار انسان است.

با مطالعه زندگی عرفای بزرگ (صرفنظر از مسائل مادی، چون دین کلا به مادیات توجه نکرده و برای آن ارزشی قائل نیست) متوجه می شویم که بهترین و شیرین ترین زندگی خانوادگی را تجربه کرده، و بهترین طرز رفتار را با اهل منزل داشته اند.

یا در حوزه رفتار فردی، انسان با عمل کردن به دستورات دین در رابطه با دوری از کینه، حسادت، دروغ، ریا و ... زندگی بسیار شیرین تری را تجربه خواهد کرد.

بنابراین اینکه گفته می شود دین "راهنمای زندگی" است، فقط مربوط به آخرت نبوده، بلکه با عمل کردن به آن، در دنیا و آخرت سعادتمند خواهیم بود. ان شاءالله.

با سلام وتشکر از استاد حنیف وکاربران محترم ... نمیدانم گفتن این مباحث جایش
اینجاهست یا نه .اگر این کارها از لحاظ اخلاقی اشکال داره پس اول از همه باید سازمان فنی وحرفه ای مسئول این امور باشه . نمیخواهم دنبال مقصر بگردم به هر حال هرکسی میدونه کجای کارش اشتباهه .اما چرا از همان اول ریشه این امورخشکیده نمیشه پولهای هنگفتی که مربیان بابت آموزش اینگونه دروس از کارآموزان می گیرند و...و...

با عرض سلام و آرزوی توفیق برای دوستان عزیز و استاد محترم
از سیر بحث و نکات ضمنی آن استفاده کردم و صحبت درباره این موضوعات را مفید و ارزنده میدانم.

استاد حنیف بزرگوار، سوالی داشتم.
نوشته بودید:

نقل قول:
احکام شرعیات اصولا در جهت ورود به بهشت یا نجات از دوزخ است.

اما اخلاقیات برای وصول به محضر خدا و اولیای الهی ست.



و در جای دیگر اشاره کرده بودید که ساحت اخلاقیات، ساحت مستحبات و مکروهات است.
در اینکه مستحبات و مکروهات اخلاقی وجود دارد که مراتبی والاتر از تکلیف انسان های معمولی را موجب میشود حرفی نیست. اما آیا صحیح است که حوزه واجب و حرام را محدود به شرعیات کنیم و در اخلاقیات، جزء واجبی را فرض نکنیم؟
مگر نه اینکه پیامبر اکرم فرمودند: انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق
و مگر نه اینکه خیلی از اصول اخلاقی درباره ترک گناهانی است که از گناهان کبیره محسوب میشوند اما در هیچ رساله توضیح المسائلی درباره آنها سخن گفته نشده است؟
کوتاه سخن آنکه به نظر میرسد تفکیک میان شرعیات و اخلاقیات، به این ترتیب که اخلاقیات حوزه مستحب و مکروه را شامل میشود و شرعیات حوزه واجب و حرام، تفکیک دقیقی به نظر نمی رسد.

حنیف;716326 نوشت:
یعنی انسان با درست عمل کردن به این دستورات، در واقع هم شادی دنیوی را به دست آورده

سلام
خواستم نقد مفصل بنویسم ولی چون تاپیک از مسیرش خارج میشه ، جور دیگه ای بیان میکنم
با احترام ، این حرف رو قبول ندارم استاد. چون هنوز نفهمیدم چطور این موضوع که یه مرد میتونه هر وقت دلش خواست زن رو طلاق بده ، یا اینکه زن وظیفه نداره حتی یه لیوان آب دست شوهرش بده ، باعث شادی دنیوی میشه

درمورد حجاب فرمودید شرع و اخلاق دو مقوله هستن (حجاب شرعی ست و عفاف اخلاقی). خب در همین مورد سؤالم رو میپرسم که در راستای فرمایش شما و بحث تاپیک باشه. از اونجایی که صحبت من هم ناظر به همین بحث اختلاف شرع و اخلاق میشه (مثلاً غذا دادن به شوهر شرعی نیست ولی اخلاقی هست) و با توجه به اینکه اهمیت اخلاق به قدری هست که پیامبر(ص) فرموده اند: إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ

1 -

چرا اصلاً شرع و اخلاق دو چیز مجزا هستن؟ مگه شرع (با توجه به سخن پیامبر) در راستی اجرای اخلاق نیست؟

2 - علاوه بر جدا بودن ، چرا در برخی موارد در تضاد هستن؟! چطور ممکنه چیزی ابزار دست یافتن به چیزی باشه که خودش با اون در تضاده؟!

3 - اگر اخلاق اینقدر اهمیت داره ، چرا عمل نکردن به شرع باعث عقوبت و رفتن به جهنم میشه ، اما عمل نکردن به اخلاق ، فقط از درجات بهشت کم میکنه؟

تشکر

نفس الرحمان;715547 نوشت:
نتیجه: اگر خانمی با پوشیدن لباسی (در مقابل زنان دیگر)، دل دیگران را پریشان و فکر آنان را مشغول کند، به لحاظ ظاهر، برنده است اما به لحاظ روح و روانش، بازنده است و امور گرانقیمتی را از دست داده است.

مگه زنها نسبت به هم تحریک میشن؟!

ملاali;720341 نوشت:
مگه زنها نسبت به هم تحریک میشن؟!

به نظر من زنهایی اگر نسبت به هم تحریک بشن انحراف جنسی دارن

**گلشن**;720411 نوشت:
به نظر من زنهایی اگر نسبت به هم تحریک بشن انحراف جنسی دارن

انحراف جنسی یعنی چی؟ یعنی از نظر هرمونی بیمارند؟

ملاali;720412 نوشت:
انحراف جنسی یعنی چی؟ یعنی از نظر هرمونی بیمارند؟

اره یعنی هم جنس بازن
اونم میشه مریض جنسی
که یا از هورمونها هست یا از افکار بیمار گونه

ای کاش یکم به فکر بیرون از مجالس زنونه بودید:khaneh: (البته کلی گفتما)

ذره بین;719990 نوشت:
در جای دیگر اشاره کرده بودید که ساحت اخلاقیات، ساحت مستحبات و مکروهات است.
در اینکه مستحبات و مکروهات اخلاقی وجود دارد که مراتبی والاتر از تکلیف انسان های معمولی را موجب میشود حرفی نیست. اما آیا صحیح است که حوزه واجب و حرام را محدود به شرعیات کنیم و در اخلاقیات، جزء واجبی را فرض نکنیم؟
مگر نه اینکه پیامبر اکرم فرمودند: انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق
و مگر نه اینکه خیلی از اصول اخلاقی درباره ترک گناهانی است که از گناهان کبیره محسوب میشوند اما در هیچ رساله توضیح المسائلی درباره آنها سخن گفته نشده است؟
کوتاه سخن آنکه به نظر میرسد تفکیک میان شرعیات و اخلاقیات، به این ترتیب که اخلاقیات حوزه مستحب و مکروه را شامل میشود و شرعیات حوزه واجب و حرام، تفکیک دقیقی به نظر نمی رسد.

سلام علیکم و رحمه الله

اینکه واجب شرعی را محدود به حرام و حلال کنیم، بله درست است؛ و اینکه آیا در اخلاقیات هم واجبی وجود دارد یا خیر، بله وجود دارد.

اشتباهی که اینجا صورت گرفته در اصل کلمه "واجب" است.

ببینید ما گاهی واجب داریم از لحاظ شرعی، گاهی واجب داریم از لحاظ اخلاقی، گاهی واجب داریم از لحاظ زیستی، گاهی واجب داریم از لحاظ اجتماعی و الی آخر.

درست است که الزام آوری تمام اینها با کلمه واجب نشان داده می شود، اما فقط واجب شرعی است که در صورت برزمین ماندن عقوبت اخروی را به دنبال دارد.

اجازه بدهید موضوع را با چند مثال روشن کنم. خوردن و آشامیدن در احکام اسلامی یک عمل مباح بوده و به خودی خود نه واجب است و نه حرام. پس اگر کسی چندین روز از غذا خوردن امتناع کرد هیچگونه عقوبت اخروی در پی نخواهد داشت.

از طرفی غذا خوردن از نظر بیولوژی یک واجب بوده و پزشکان خطرات امتناع از آن را گوشزد می کنند.

تا قبل از اینکه سلامتی به طور جدی به خطر بیفتد، امتناع از خوردن و آشامیدن عقوبت اخروی ندارد؛ اما از جائی که خطر جدی به وجود آمد، این واجب زیستی با یک واجب شرعی که اشاره میکند "حفظ صحت بدن واجب شرعی و خود را در معرض مرگ قرار دادن حرام است" مطابق می شود.

یعنی خوردن و آشامیدن به خودی خود واجب نیست اما ممکن است گاهی به دلیلی، شرعا واجب شود.

نمیشود گفت واجب زیستی همان واجب شرعی است!

خیر همان نیست ولی گاهی با هم مطابق می شوند.

مثال دیگر:

یکی از بزرگترین فضائل و واجبات اخلاقی سخاوت و بخشش است. انسان سخی در تمام اقوام بشر مورد احترام است. اسلام هم صفت سخاوت را ستوده و به آن سفارش کرده. اما آیا افرادی که صفت سخاوت در آنها رشد نکرده مستحق آتشند؟ یا برعکس کافری که دارای صفت سخاوت است، مورد احترام اسلام نیست؟ در یکی از جنگهای صدر اسلام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم یکی از اسرای جنگی را فقط به خاطر اینکه او انسان سخاوتمندی بود، به دستور خداوند بخشید.

همینطور که ملاحظه میفرمائید اینجا واجب اخلاقی با واجب شرعی منطبق نیست.

یعنی انسانی که دارای صفت سخاوت نیست، صرفا به خاطر نداشتن این واجب اخلاقی، گرفتار عذاب اخروی نخواهد شد؛ اما قطعا از درجات بالای نعمت هم بازخواهد ماند.

بنابراین واجبات از مناظر مختلف قابل ملاحظه اند. گاهی واجب شرعی و واجب اخلاقی بر هم منطبق میشوند و گاهی به طور جداگانه مورد ملاحظه قرار می گیرند.

و همینطور سایر واجبات.

Reza-D;720024 نوشت:
سلام
خواستم نقد مفصل بنویسم ولی چون تاپیک از مسیرش خارج میشه ، جور دیگه ای بیان میکنم
با احترام ، این حرف رو قبول ندارم استاد. چون هنوز نفهمیدم چطور این موضوع که یه مرد میتونه هر وقت دلش خواست زن رو طلاق بده ، یا اینکه زن وظیفه نداره حتی یه لیوان آب دست شوهرش بده ، باعث شادی دنیوی میشه

سلام علیکم و رحمه الله
پیشنهاد میکنم این مورد را حتما در یک تاپیک جداگانه مورد نقد و نظر قرار دهید.
جوابهای جالبی دریافت خواهید کرد!:ok:

Reza-D;720024 نوشت:
1 - چرا اصلاً شرع و اخلاق دو چیز مجزا هستن؟ مگه شرع (با توجه به سخن پیامبر) در راستی اجرای اخلاق نیست؟

2 - علاوه بر جدا بودن ، چرا در برخی موارد در تضاد هستن؟! چطور ممکنه چیزی ابزار دست یافتن به چیزی باشه که خودش با اون در تضاده؟!

3 - اگر اخلاق اینقدر اهمیت داره ، چرا عمل نکردن به شرع باعث عقوبت و رفتن به جهنم میشه ، اما عمل نکردن به اخلاق ، فقط از درجات بهشت کم میکنه؟

حدس میزنم کل تاپیک را نخوانده باشید.

جواب سوال اولتان در پاسخ به جناب "ذره بین" گفته شده.

شرعیات و اخلاقیات به هیچ عنوان در تضاد با یکدیگر نیستند. امکان ندارد کاری شرعا واجب باشد ولی از نظر اخلاقی مذموم؛ یا برعکس.

اما ممکن است که علل و اسباب خارجی باعث حرام شدن یک عمل اخلاقی شوند.

ترحم یکی از فضائل اخلاقی بوده و مشاهده خونسردانه درد و رنج و مرگ انسانها از اسباب شقاوت است.

اما ترحم قاضی نسبت به قاتل قطعا حرام است. قاضی باید بدون هیچ دلسوزی بعد از بررسی کامل، در صورت لزوم حکم به قصاص و مرگ قاتل بدهد.

در چنین وضعیتی نمیتوان گفت حکم شرعی و اخلاقی با هم در تضاد هستند! خیر، در اینجا علل و اسباب خارجی باعث تغییر حکم شده، وگرنه ترحم همچنان و برای همیشه یک فضیلت اخلاقی، حکم به قصاص قاتل یک واجب شرعی و کشتن انسانها بدون دلیل یک حرام شرعی است.

اهمیت مسائل اخلاقی در بهتر شدن وضعیت دنیا و آخرت موثر است.

در پست های قبلی مثالی در مورد خانه ای که در آن زندگی میکنیم زده شد.

مسائل اخلاقی حکم وسائل رفاهی و زینتی منزل مسکونی را دارند. با وجود آنها منزل ما هرچه راحتتر و زیباتر خواهد شد اما بدون آن هم میشود زندگی کرد و مسئله مرگ و زندگی نیست.

اما اینکه چرا احکام و مسائل طبقه بندی شده؟

چرا غیر از این باشد؟ مگر نه اینکه ظرفیت انسانها متفاوت و انسان مختار آفریده شده است؟

اگر فقط به شرعیات بسنده میشد، انسان هائی که طالب قرب بیشتر به خداوند هستند چطور میتوانستند به مقصودشان برسند؟

یا اگر تمام اخلاقیات هم در زمره واجبات قرار میگرفت، به نظر شما چند نفر میتوانستند از دوزخ نجات یابند؟

حنیف;720516 نوشت:
پیشنهاد میکنم این مورد را حتما در یک تاپیک جداگانه مورد نقد و نظر قرار دهید
حتماً
فقط اگر اجازه بفرمایید ، در اون تاپیک از رئیس قوهء ارجاعیه (جناب طاهر عزیز) درخواست کنم که کارشناس اون تاپیک شما باشید :Gol:
برای مواردی هم که فرمودید ، نکاتی داشتم که در همون تاپیک انشاالله عرض میکنم

حنیف;720516 نوشت:
مسائل اخلاقی حکم وسائل رفاهی و زینتی منزل مسکونی را دارند. با وجود آنها منزل ما هرچه راحتتر و زیباتر خواهد شد اما بدون آن هم میشود زندگی کرد و مسئله مرگ و زندگی نیست.

با سلام و احترام

استاد گرامی: در چند پست ابتدایی که مطالعه کردم جایگاه اخلاق را بسیار خوب تبیین فرمودید اما جمله ی فوق برای بنده سؤال شد که:

چگونه بدون اخلاق می توان زندگی کرد و اخلاق را تنها زینت وجود انسان محسوب نمود،در حالیکه در یک تعریف

اخلاق هم به معنای فعل باطنی و هم ظاهری در نظر گرفته می شود. در این حالت، اخلاق بر مجموع افعال ارادی اختیاری انسانی

که چه به صورت باطنی و چه به صورت ظاهری از او صادر می شود، اطلاق می گردد. در این مقام، اخلاق، احکام را نیز در بر می گیرد و احکام در درون دایره اخلاق قرار می گیرد.

(استاد ملکیان، دروس کلام جدید، دانشگاه تربیت مدرس.)

اما در تعریفی دیگر از اخلاق،این دو در مقابل یکدیگر قرار می گیرند،احکام همان رفتارهای ظاهری و قالبی اختیاری و یا همان باید و نبایدهای شرعی هستند

در حالیکه اخلاق شامل افعال باطنی اختیاری هستند مانند:ملکه عدالت،تقوا،عفت و صداقت و امثال آن.

به هر حال با توجه به هر دو تعریف نمی توان گفت بدون اخلاق هم می شود زندگی کرد،درست است؟

حبیبه;720546 نوشت:
به هر حال در هر دو تعریف نمی توان اخلاق را تا این حدّ تنزل داد که بگوئیم بدون آن هم می شود زندگی کرد!

خواهر "حبیبه" ، یادتون هست گفته بودم میخوام یک سری مطالعات جدی داشته باشم؟ منطق ، فلسفه ، تاریخ و.....
فکر میکنم قبل از همهء اینها ، اول باید یه دورهء خلاصه نویسی برم! :Nishkhand:

منم از کل اون صغری کبری چیدن ها ، منظورم همین بود
چطور میشه بدون چیزی زندگی کرد ، که پیامبر(ص) درموردش میفرمایند: من برای احیای آن مبعوث شدم؟

یعنی بدون هدف اصلی پیامبر(ص) میشه زندگی کرد و بهشت هم رفت؟!

[SPOILER]قرار بود تو تاپیک دیگه ای حرفام رو مطرح کنم. اما دیدم خواهر گرامی مطرح کردند ، منم از موقعیت استفاده کردم :ok:[/SPOILER]

Reza-D;720550 نوشت:
منم از کل اون صغری کبری چیدن ها ، منظورم همین بود
چطور میشه بدون چیزی زندگی کرد ، که پیامبر(ص) درموردش میفرمایند: من برای احیای آن مبعوث شدم؟

یعنی بدون هدف اصلی پیامبر(ص) میشه زندگی کرد و بهشت هم رفت؟!

می شود زندگی کردن اما حیاتی که بیشتر به جهنم شبیه است.و این تعارف هم نیست،مجاز هم نیست یک حقیقت است حتی به لحاظ معرفتی.

پ.ن

خلاصه نویسی حضرتعالی خوب است.

ملاali;720341 نوشت:
مگه زنها نسبت به هم تحریک میشن؟!

دل مشغولی اعم از تحریک شهوانی است (یکی از انواع دلمشغولی‌ها، دلمشغولی از نوع شهوانی است) هر چند که به استناد به گفته‌های خود زنان (به استقراء ناقص)، می‌توان ادعا کرد زنان حتی از حیث دلمشغولی شهوانی بر یکدیگر تأثیرگزارند. البته از بُعد انسان‌شناسانه نیز می‌توان بر این مطلب صحه گذاشت زیرا در میان انسان‌ها که شامل دو جنس مذکر و مونث است زنان نسبت به جنس مخالفش (یعنی مردها) از تحریک‌پذیری احساسات در حد بالاتری برخوردارند در واقع به دلیل نوع آفرینش زن، غلیان احساسات در زنان زودتر و شدید‌تر از مردان است لذا اگر بر فرض مثال، با صرف انرژی و فشار ده درجه‌ای بتوان احساسات را در دل مردی را به غلیان در آورد، این مقدار در زنان، با صرف انرژی یک درجه (عدد تقریبی است) محقق خواهد شد. شاهد بر این مطلب، فریب خوردن روزانه ده‌ها دختر توسط اظهار محبت‌های پسران بوالهوس و اغواگر است.

موضوع قفل شده است