جمع بندی بحث در مورد صحت و سقم انطباق هفت آسمان بر جو زمین

تب‌های اولیه

53 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بحث در مورد صحت و سقم انطباق هفت آسمان بر جو زمین

با سلام.

دیدگاهتان در مورد نظریه انطباق هفت آسمان بر جو زمین چیست؟ لطفا نظر خود را با ذکر دلایل قرآنی و علمی بیان نمائید.

با تشکر.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد یاسین

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام

براى آنكه مقصود قرآن از هفت آسمان و زمين روشن شود ناچاريم كه به چند پرسش اساسى پاسخ گوييم و نظرات لغويين و مفسران قرآن را در اين زمينه بررسى كنيم:
پرسش اول: مقصود از آسمان (سماء) چيست؟

كلمه «سماء» و مشتقات آن كه سيصد و ده بار در قرآن كريم به كار رفته است، مفهوم جامعى است كه مصاديق و معانى متعددى از آن اراده مى‏شود. و لذا در لغت، علم و قرآن با مقاصد و معانى متفاوتى بكار رفته است:

الف: «سماء» در لغت از ريشه «سمو» (به معناى بلندى) است و اصل آن از آرامى و سريانى و عبرى (شيميا) است. و به معناى بالا و برتر (فوق) است. آسمان هر چيزى، بالاى آن چيز را گويند. و حتى برخى لغويين ادعا كرده‏اند هر بالايى نسبت به پايين آن آسمان و هر پايين نسبت به بالاى آن زمين است.

ب: آسمان در فيزيك جديد اينگونه تعريف شده است:
«پديده‏اى نابوده [معدوم‏] و گنبدنما كه زمينه ديدن سيارات و ستارگان است.»

پ: آسمان در قرآن:

كلمه «سماء» (آسمان) در قرآن به صورت مفرد (السماء- سما) و جمع (سموات- السموات) بيش از سيصد مرتبه به كار رفته است. ولى در همه موارد به يك معنا و در يك مصداق بكار نرفته است. و بطور كلى آسمان در قرآن در دو مفهوم مادى (حسى) و معنوى به كار رفته است. كه برخى از موارد آن عبارتند از:

1. آسمان (سما) در معناى بالا (جهت بالا): اين معنا موافق معناى لغوى آسمان است و براى نمونه آيه زير را مثال زده ‏اند:
أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ «همانند درخت پر بركت و پاكيزه كه ريشه آن در زمين ثابت و محكم است و شاخه‏ هاى آن به آسمان كشيده شده» اين معنا را برخى از مفسران معاصر آورده ‏اند ولى برخى ديگر از صاحب‏نظران برآنند كه اين معنا بصورت مجازى يا مسامحه در قرآن به كار رفته است. چرا كه فوق‏(جهت بالا) جمع بسته نمى ‏شود پس مثلا «سبع سموات» نمى ‏تواند به اين معنا باشد.

2. آسمان به معناى جوّ اطراف زمين يعنى جايى كه ابرها قرار گرفته‏ اند و هوا در آن است. مثال:

وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً «و از آسمان آب مباركى را فرو فرستاديم». آسمان به معناى مكان سيارات و ستارگان: مثال:
تَبارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فِيها سِراجاً وَ قَمَراً مُنِيراً «بزرگوار آن خدائى كه در آسمان برج‏ها مقرر داشت و در آن چراغ روشن خورشيد و ماه تابان را روشن ساخت.»

4. آسمان به معناى مقام قرب و مقام حضور كه محل تدبير امور عالم است.

برخى از مفسران مثل علامه طباطبائى (ره) در موارد متعدد «سماء» را به اين معنا ارجاع داده ‏اند. مثال:
يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ «اوست كه امر عالم را از آسمان تا زمين تدبير مى ‏كند.»

5. آسمان به معناى موجود عالى و حقيقى:

برخى از صاحب‏نظران برآنند كه آسمان در قرآن همانگونه كه به معناى آسمان مادى بكار رفته است. (مثل سموات سبع) در معناى علوّ مرتبه وجود و موجود عالى نيز بكار رفته است كه همان سماء معنوى و عالم فوق ماده است كه همه هستى از آن مرتبه بالاتر نازل مى ‏شود. مثال:

وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ «روزى ‏تان و آنچه به شما وعده داده مى ‏شود (كه ظاهرا بهشت منظور است) در آسمان قرار دارد.»

جمع‏ بندى:


لفظ «سماء» در قرآن و علم و لغت به يك معناى واحد به كار نرفته است بلكه در معانى و مصاديق مختلف بكار رفته است. و به عبارت ديگر مشترك لفظى است. هر چند ممكن است برخى از اين معانى و مصاديق را در يك مفهوم واحد جمع كرد. براى مثال معناى چهارم و پنجم قرآنى (كه از علامه طباطبائى (ره) و استاد مصباح يزدى نقل كرديم) را مى‏ توان در معناى آسمان معنوى جمع كرد.[1]



[/HR][1] - پژوهشى در اعجاز علمى قرآن،ص134-136.

بسم الله الرحمن الرحیم

مقصود قرآن از واژه «هفت آسمان» چيست؟ چندين احتمال در مورد واژه «هفت آسمان» وجود دارد:
1
. هفت به معناى عدد حقيقى باشد كه در اين صورت اين احتمالات متصور است:

الف: هفت آسمان پر از ستاره و سياره مثل هفت كره خاكى زمين.

اين مطلب از نظر علمى نيز ممكن است چرا كه برخى دانشمندان گفته ‏اند كه ميليون‏ها خورشيد و سياره مشابه زمين در كهكشان‏هاى جهان وجود دارد. همانگونه كه احتمال وجود جهان‏هاى مشابه اين آسمان پر ستاره را بعيد نمى ‏دانند چرا كه دانشمندان علم نجوم و فيزيك كيهانى با تلسكوپ‏هاى خود توانسته ‏اند تا ميلياردها ستاره و سياره را ببينند ولى مى ‏گويند كه هنوز فضاهاى ناشناخته و تاريكى وجود دارد كه از دامنه ديد ما خارج است.

پس احتمال وجود شش جهان مشابه و شش آسمان ديگر كه هنوز كشف نشده است وجود دارد. و اين مطلب با ظاهر برخى آيات قرآن نيز همگونى دارد.

ب: هفت مقام قرب و حضور و موجود عالى معنوى (هفت آسمان) در مقابل هفت مرتبه پست وجودى طبيعت (هفت زمين).

2. هفت به معناى كثرت باشد:

در اين صورت احتمالات زير متصور است:
الف: آسمان‏هاى زيادى (مجموعه كرات و سيارات و ...) خلق كرد. و زمين‏هاى زيادى (كره‏هاى خاكى مشابه زمين) خلق كرد. كه همه آنها در فضا شناور و معلق هستند.

ب: تعداد زيادى از طبقات جوّ زمين را خلق كرد. و تعداد زيادى از طبقات داخلى زمين يا قطعات زمين و اقليم‏ها را خلق كرد.

امروزه در علوم زمين‏شناسى و هواشناسى طبقات آنها را از نظر مقدار تراكم مواد يا مواد سازنده آنها تقسيم مى‏كنند. و در اين صورت آيه اشاره به اين طبقات است. و يا اشاره به مناطق هفتگانه زمين باشد.


پ: مراتب معنوى و مقامات قرب و حضور و موجودات عالى بسيارى خلق كرد مراتب پست طبيعت را كه بسيار است خلق كرد.[1]





[/HR][1] - دکتر محمد علی رضایی اصفهانی،پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، ص: 140

سلام و عرض ادب.
با تشکر از کارشناس محترم استاد یاسین :Gol:

یاسین;574443 نوشت:

جمع‏ بندى:

لفظ «سماء» در قرآن و علم و لغت به يك معناى واحد به كار نرفته است بلكه در معانى و مصاديق مختلف بكار رفته است. و به عبارت ديگر مشترك لفظى است. هر چند ممكن است برخى از اين معانى و مصاديق را در يك مفهوم واحد جمع كرد. براى مثال معناى چهارم و پنجم قرآنى (كه از علامه طباطبائى (ره) و استاد مصباح يزدى نقل كرديم) را مى‏ توان در معناى آسمان معنوى جمع كرد.

اینکه لفظ سماء در قرآن یک معنای واحد نداشته و مصادیق مختلفی را شامل می‌شود، کاملاً درست است.
اما آیا واژه هفت آسمان نیز مصادیق مختلف را شامل می‌شود؟
به عبارتی دیگر از بین احتمالات زیر:

یاسین;574452 نوشت:

مقصود قرآن از واژه «هفت آسمان» چيست؟ چندين احتمال در مورد واژه «هفت آسمان» وجود دارد:
1. هفت به معناى عدد حقيقى باشد كه در اين صورت اين احتمالات متصور است:
الف: هفت آسمان پر از ستاره و سياره مثل هفت كره خاكى زمين.
ب: هفت مقام قرب و حضور و موجود عالى معنوى (هفت آسمان) در مقابل هفت مرتبه پست وجودى طبيعت (هفت زمين).

2. هفت به معناى كثرت باشد: در اين صورت احتمالات زير متصور است:
الف: آسمان‏هاى زيادى (مجموعه كرات و سيارات و ...) خلق كرد. و زمين‏هاى زيادى (كره‏هاى خاكى مشابه زمين) خلق كرد. كه همه آنها در فضا شناور و معلق هستند.
ب: تعداد زيادى از طبقات جوّ زمين را خلق كرد. و تعداد زيادى از طبقات داخلى زمين يا قطعات زمين و اقليم‏ها را خلق كرد.
پ: مراتب معنوى و مقامات قرب و حضور و موجودات عالى بسيارى خلق كرد مراتب پست طبيعت را كه بسيار است خلق كرد.

آیا «السماوات السبع» و «سبع سماوات» در همه جای قرآن فقط منحصر به یکی از موارد فوق است یا اینکه در جاهای مختلف ممکن است احتمالات گوناگون بر آن منطبق شود؟

اما در مورد موضوع اصلی تاپیک، بیشتر مد نظر این است که در مورد انطباق هفت آسمان با اتمسفر زمین بحث شود و این نظریه مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
شاید بتوان در پایان بحث، رأی نسبتاً قوی بر صحت و سقم این نظریه ارائه کرد.

[="Tahoma"][="Navy"]

استوار;378228 نوشت:
با سلام.

دیدگاهتان در مورد نظریه انطباق هفت آسمان بر جو زمین چیست؟ لطفا نظر خود را با ذکر دلایل قرآنی و علمی بیان نمائید.

با تشکر.


سلام
قبلا هم عرض کردیم که با توجه به یافته های علمی ، آسمانی که بعد خلقت زمین آفریده شده جو است اما انطباق طبقات آن بر طبقات جو صرفا یک احتمال می تواند باشد
خوب است در این زمینه از روایات هم بهره بگیریم چه بسا مسائلی آنجا مشخص شود
یا علیم[/]

سلام علیکم

استوار;378228 نوشت:
دیدگاهتان در مورد نظریه انطباق هفت آسمان بر جو زمین چیست؟ لطفا نظر خود را با ذکر دلایل قرآنی و علمی بیان نمائید.

ضمن عذر خواهی اگر دفعه پیش از شعر من ناراحت شدید.
دلیل قرآنی:"همانا ما آسمان دنیا را با ستارگان آراستیم"(صافات 6)
همانگونه که می بینید تازه پایین ترین آسمان ستاره دارد جو زمین که ستاره ندارد.
دلیل علمی:تا آنجایی که من می دانم لایه های جو پنج تا است نه هفت تا.
- تروپوسفر (Troposphere)

2- استراتوسفر (Stratosphere)

3- مزوسفر (Mesosphere)

4- یونسفر (Ionosphere)

5- اگزوسفر (Exosphere

سؤال:
دیدگاه‌تان در مورد نظریه انطباق هفت آسمان بر جو زمین چیست؟ لطفاً نظر خود را با ذکر دلایل قرآنی و علمی بیان نمائید.

پاسخ:
با توجه به آیه «الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ‏» [1] (آن كس كه زمين را بستر شما قرار داد و آسمان (جو زمين‏) را همچون سقفى بر بالاى سر شما و از آسمان آبى فرو فرستاد، و بوسيله آن ميوه‏ ها را پرورش داد، تا روزى شما باشد، بنا بر اين براى خدا شريك‌هايى قرار ندهيد در حالى كه مى‏‌دانيد (هيچ يک از اين شركاء و بتان نه شما را آفريده‌‏اند و نه شما را روزى مى ‌دهند).
به نظر می‌رسد منظور از«سماء» در این آیه شریفه، همان جو اطراف زمین یا اتمسفر باشد و موردی مشاهده نشد که «سبع سماوات» یا «سماوات السبع» در این معنی به کار رفته باشد.

منبع:

1. بقره: 2/ 22.

[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.

یاسین;574999 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با توجه به آیه «الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ‏»[1](آن كس كه زمين را بستر شما قرار داد و آسمان (جو زمين‏) را همچون سقفى بر بالاى سر شما و از آسمان آبى فرو فرستاد، و بوسيله آن ميوه‏ ها را پرورش داد، تا روزى شما باشد، بنا بر اين براى خدا شريكهايى قرار ندهيد در حالى كه مى‏ دانيد (هيچ يك از اين شركاء و بتان نه شما را آفريده ‏اند و نه شما را روزى مى ‏دهند).

به نظر می رسد منظور از«سماء» در این آیه شریفه همان جو اطراف زمین یا اتمسفر باشد و موردی مشاهده نشد که «سبع سماوات» یا «سماوات السبع» در این معنی بکار رفته باشد.



[/HR][1] سوره بقره،آیه22.

اما همین سماء را در سوره ملک با نام «السماء الدنیا» و یکی از آسمانهای هفتگانه معرفی می‌کند:
الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا ... (3)
وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ ... (5)
به نظر میرسد منظور شما این باشد که آن سمائی که در آیه 22 سوره بقره در مقام جو زمین بکار رفته، آسمان دنیاست.
به عبارتی دیگر کل جو زمین ( که بر اساس خواصی مانند دما، فشار، چگالی، یونیزاسیون و ... به 5 یا 9 یا 3 لایه تقسیم بندی می‌شود) «السماء الدنیا» باشد.
و شش آسمان دیگر بعد از اتمسفر زمین هستند.
آیا منظورتان را درست متوجه شدم؟

سلام و عرض ادب.

عصران;574790 نوشت:
ضمن عذر خواهی اگر دفعه پیش از شعر من ناراحت شدید.

خواهش میکنم. من هم به نوبه خود از شما عذرخواهی کرده و حلالیت می‌طلبم :Gol:

عصران;574790 نوشت:
دلیل قرآنی:"همانا ما آسمان دنیا را با ستارگان آراستیم"(صافات 6)
همانگونه که می بینید تازه پایین ترین آسمان ستاره دارد جو زمین که ستاره ندارد.

بله. به نظر بنده هم این مورد یکی از مواردیست که انطباق هفت آسمان و یا حتی آسمان اول را با جو زمین دچار مشکل می‌کند.
نور ستارگان در خارج اتمسفر نیز زینت و قابل رؤیت است. و عناصر موجود در اتمسفر و جریانات اتمسفریک تنها باعث تفرق نور می‌شوند.
لذا غالب علما و مفسرین و محققین علوم قرآنی، آسمان دنیا یا آسمان اول را همان فضای شامل کلیه اجرام آسمانی می‌دانند.

عصران;574790 نوشت:
دلیل علمی:تا آنجایی که من می دانم لایه های جو پنج تا است نه هفت تا.
- تروپوسفر (Troposphere)
2- استراتوسفر (Stratosphere)
3- مزوسفر (Mesosphere)
4- یونسفر (Ionosphere)
5- اگزوسفر (Exosphere

البته اتمسفر با مبنا قرار دادن خواص گوناگون دارای لایه‌های گوناگون خواهد شد.
مثلاً اگر مبنا را خاصیت دما قرار دهیم آنگاه اتمسفر 5 لایه (نام لایه چهارم ترموسفر است) و به عبارتی دقیقتر با احتساب مناطق گذار، 9 لایه خواهد داشت.

عدد هفت با هیچ خاصیتی حاصل نمی‌گردد.

سلام و عرض ادب.

محی الدین;574780 نوشت:

سلام
قبلا هم عرض کردیم که با توجه به یافته های علمی ، آسمانی که بعد خلقت زمین آفریده شده جو است اما انطباق طبقات آن بر طبقات جو صرفا یک احتمال می تواند باشد
خوب است در این زمینه از روایات هم بهره بگیریم چه بسا مسائلی آنجا مشخص شود
یا علیم

اما بر اساس همان یافته‌های علمی:
1) خلقت جو زمین سه دوران را شامل میشود و نه یومین را.
2) کواکب و مصابیح نه از نظر موقعیتشان و نه از نظر پرتوافشانیشان زینت لایه اول و یا کل اتمسفر زمین نیستند.
3) لایه‌های اتمسفر بر اساس خواص متعدد فیزیکی، می‌تواند متفاوت باشد. لایه‌های فیکس با مرز مشخص و ثابتی نیستند.
4) تعداد آنها بر اساس هر خاصیت فیزیکی که در نظر بگیرید، هفت نخواهد بود.

در مورد بهره‌گیری از روایات، فکر میکنم بحثمان به تعبیر معنوی از هفت آسمان برسد که خارج از موضوع تاپیک خواهد بود.
اگر روایت خاصی در همین حوزه موضوع تاپیک سراغ دارید، ممنون می‌شوم بیانش کنید.

[="Tahoma"][="Navy"]

استوار;575259 نوشت:
اما بر اساس همان یافته‌های علمی:
1) خلقت جو زمین سه دوران را شامل میشود و نه یومین را.
2) کواکب و مصابیح نه از نظر موقعیتشان و نه از نظر پرتوافشانیشان زینت لایه اول و یا کل اتمسفر زمین نیستند.
3) لایه‌های اتمسفر بر اساس خواص متعدد فیزیکی، می‌تواند متفاوت باشد. لایه‌های فیکس با مرز مشخص و ثابتی نیستند.
4) تعداد آنها بر اساس هر خاصیت فیزیکی که در نظر بگیرید، هفت نخواهد بود.

در مورد بهره‌گیری از روایات، فکر میکنم بحثمان به تعبیر معنوی از هفت آسمان برسد که خارج از موضوع تاپیک خواهد بود.
اگر روایت خاصی در همین حوزه موضوع تاپیک سراغ دارید، ممنون می‌شوم بیانش کنید.


سلام
تطبیق جزئیات یا حتی عنوان هفت آسمان بر یافته های علمی فعلی منوط به یافتن مقاصد قرآن و روایات بطور یقینی در این باب است که فعلا در دسترس نیست
البته اینکه از نظر قرآن یک طبقه از آسمان هفتم جو باشد و باقی طبقات جنبه معنوی داشته باشند ضرری به بیان دینی نمی زند
یا علیم[/]

سلام و عرض ادب
استوار گرامی
از نظر من تعابیر و اشاراتی که قرآن به آسمان ها و زمین دارد برپایه علم و دانش و نگاه مردم آن روزگار به جهان بوده و هر گونه برداشت امروزی از آن بیانها خوانندگان قرآن را دچار سردرگمی میکند
چنانچه شما با دانش پانصد یا هزار سال قبل به مطالب جهانشناسی قرآن توجه کنید اشکالی بر مطالب آن نمیگیرید
منظورم این است که از لحاظ علم و دانش امروز این مطالب قرآن دارای هیچ بار علمی نیست و صرفاً مانند تاریخچه ای از وضع دانش مردم آن زمان است
و اینکه بگویند مسلم مطالب قرآن علمی هست و لی علم ودانش بشر بدان حد پیشرفته نیست که پرده از تمام رازهای مطالب قرآن بردارد . به نظر من یک مغلطه و فرار به جلو است و این اظهار نظر و ادعاها بیشتر شبیه به ادعای قوری راسل است.
به هر روی انتخاب با شماست و این عمر و زمان شماست که صَرف تطبیق اموری از تاریخ گذشته با واقعیات علمی میشود که بسیار بعید است توجیهی منطقی و عقلانی در تطبیق این مطالب قرآن با دانش امروز در آخر کار بیابید

پیروز و موفق باشید

به نام خدا
سلام

مساله آسمانها را می توان با نگاه به مساله معراج متوجه شد. می بینیم که پیامبر در معراج با افراد مختلفی با خصوصیات اخلاقی و تواناییهای مختلف در آسمانهای گوناگون برخورد می کند. بنابراین نحوه تغییر آسمان می تواند با نحوه تغییر خصوصیات اخلاقی و تواناییهای ذهنی مرتبط باشد.

متحیر;575269 نوشت:
سلام و عرض ادب
استوار گرامی
از نظر من تعابیر و اشاراتی که قرآن به آسمان ها و زمین دارد برپایه علم و دانش و نگاه مردم آن روزگار به جهان بوده و هر گونه برداشت امروزی از آن بیانها خوانندگان قرآن را دچار سردرگمی میکند
چنانچه شما با دانش پانصد یا هزار سال قبل به مطالب جهانشناسی قرآن توجه کنید اشکالی بر مطالب آن نمیگیرید
منظورم این است که از لحاظ علم و دانش امروز این مطالب قرآن دارای هیچ بار علمی نیست و صرفاً مانند تاریخچه ای از وضع دانش مردم آن زمان است
و اینکه بگویند مسلم مطالب قرآن علمی هست و لی علم ودانش بشر بدان حد پیشرفته نیست که پرده از تمام رازهای مطالب قرآن بردارد . به نظر من یک مغلطه و فرار به جلو است و این اظهار نظر و ادعاها بیشتر شبیه به ادعای قوری راسل است.
به هر روی انتخاب با شماست و این عمر و زمان شماست که صَرف تطبیق اموری از تاریخ گذشته با واقعیات علمی میشود که بسیار بعید است توجیهی منطقی و عقلانی در تطبیق این مطالب قرآن با دانش امروز در آخر کار بیابید

پیروز و موفق باشید

سلام علیکم برادر،
عجب حرف عجیبی می‌زنید! :Moteajeb!:
روایات شیعه را بخوانید تا ببینید برخی از آیات را که از معصوم علیه‌السلام پرسیده‌اند معصوم علیه‌السلام چه پاسخی به ایشان داده است و آیا مطالب ایشان با نظریه‌های علمی آن روزگار همیشه همحوانی داشته است یا خیر.
آنچه شما فرمودید در حقانیت قرآن خدشه وارد می‌کند که واضح است اشکال دارد. اما این درست است که بیان قرآن به نحوی است که در هر عصر برخی مطالب آن فهمیده شده (یا گمان شده که فهمیده شده) و برخی مطالب آن مجهول باقی مانده است ... امروز هم برخی سعی دارند قرآن را با علم امروزی متوجه شوند، با مشاهدات امروزی سعی کنند آیات قرآن را بهتر درک کنند خوب است اما اینکه با نظریات امروزی سعی داشته باشند تطبیق دهند واضح است که اشکال دارد چون قرآن حقّ است و آن نظریات در حدّ حدس و گمان هستند و از دانستن حقّ و حقیقت کفایت نمی‌کنند.
راستی اینکه قرآن حق است به آن معنا نیست که گفتاری در مورد حق باشد آنطور که حرفهای انسان گاهی اینطور است، بلکه قرآن خود تنزلی از حقیقت متحقق است و به همین دلیل اینکه کسی بفرماید که قرآن نظریات علمی غلط دوران‌های گذشته را مانند کتاب تاریخ با خود دارد بی‌معنی است. تنزلی از حقیقت متحقق بودن قرآن را از جهات متفاوتی می‌توان متوجه شد، از اینکه اصل کتاب نزد خداوند است، از اینکه آیات قرآن با ضمایر اشاره به دور بیان شده‌اند و غیره. این مسأله تا حدّی جدّی است که اگر حقیقت متحقق عالم وجود تغییر کند آیات قرآن هم باید خودبخود تغییر کنند و ثابت بودن آن به معنای ثبوت آن حقایق است ...
یا علی

سلام و عرض ادب.

برادر گرامی جناب محی‌الدین، به نظر حقیر دو نقل قول ذیل ناسازگار بوده و قابل جمع نیستند:

محی الدین;574780 نوشت:

با توجه به یافته های علمی ، آسمانی که بعد خلقت زمین آفریده شده جو است اما انطباق طبقات آن بر طبقات جو صرفا یک احتمال می تواند باشد

محی الدین;575267 نوشت:

تطبیق جزئیات یا حتی عنوان هفت آسمان بر یافته های علمی فعلی منوط به یافتن مقاصد قرآن و روایات بطور یقینی در این باب است که فعلا در دسترس نیست
البته اینکه از نظر قرآن یک طبقه از آسمان هفتم جو باشد و باقی طبقات جنبه معنوی داشته باشند ضرری به بیان دینی نمی زند

در نقل قول اول با قطعیت فرمودید: «با توجه به یافته های علمی ، آسمانی که بعد خلقت زمین آفریده شده جو است» در حالیکه در ادامه و به قول خودتان تطبیق عنوان هفت آسمان بر یافته‌های علمی میسر نیست.

هرچند بحث انطباق هفت طبقه آسمان با لایه‌های اتمسفر را صرفاً احتمالاتی می‌دانید، اما این عدد هفت اگر کثرت را نمی‌رساند و یک عدد دقیق است، در هر صورت اکنون با یافته‌های علمی ما در مورد جو همخوانی ندارد.
و همین مورد نیز می‌تواند یکی از دلایل دیگر ضعف این نظریه باشد که هفت آسمان را همان اتمسفر زمین می‌داند.
زیرا این نظریه بر پایه یافته‌های علمی و تطبیق آن با حقایق قرآنی شکل گرفته است.

اما در مورد جمله قرمز رنگ:
می‌تواند قابل پذیرش باشد به شرط آنکه طبقه اول تنها محدود به اتمسفر زمین نباشد، بلکه کل فضای مادی را شامل شود.

[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.
جناب متحیر عزیز و گرامی،

متحیر;575269 نوشت:
سلام و عرض ادب
استوار گرامی
از نظر من تعابیر و اشاراتی که قرآن به آسمان ها و زمین دارد برپایه علم و دانش و نگاه مردم آن روزگار به جهان بوده و هر گونه برداشت امروزی از آن بیانها خوانندگان قرآن را دچار سردرگمی میکند
چنانچه شما با دانش پانصد یا هزار سال قبل به مطالب جهانشناسی قرآن توجه کنید اشکالی بر مطالب آن نمیگیرید
منظورم این است که از لحاظ علم و دانش امروز این مطالب قرآن دارای هیچ بار علمی نیست و صرفاً مانند تاریخچه ای از وضع دانش مردم آن زمان است
و اینکه بگویند مسلم مطالب قرآن علمی هست و لی علم ودانش بشر بدان حد پیشرفته نیست که پرده از تمام رازهای مطالب قرآن بردارد . به نظر من یک مغلطه و فرار به جلو است و این اظهار نظر و ادعاها بیشتر شبیه به ادعای قوری راسل است.
به هر روی انتخاب با شماست و این عمر و زمان شماست که صَرف تطبیق اموری از تاریخ گذشته با واقعیات علمی میشود که بسیار بعید است توجیهی منطقی و عقلانی در تطبیق این مطالب قرآن با دانش امروز در آخر کار بیابید

پیروز و موفق باشید



در خصوص عبارت آبی رنگ فوق:

با نظر شما همراه نیستم.
حتی بجز بیان قرآنی و روائی هفت آسمان که متفاوت از دانش آن روزگار می‌باشد، بطور مثال آیا مردم آن روزگار به حرکت کوه‌ها اعتقاد داشتند؟ : وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ (نمل-88)

در خصوص عبارت قرمز رنگ فوق:
این به تفاوت اعتقادی و ایدئولوژی من و شما باز می‌گردد.
علوم تجربی و محسوسات ما از عالم، تنها سایه‌ای از حقایق و قوانین الهی است.
اگر قرآن را کلام خداوندی علیم بدانیم، آنگاه چگونه بیانات او بار علمی نخواهد داشت و ما غَره به دانش تجربی خود؟

در خصوص عبارت سبز رنگ فوق:
همانطور که در بالا نیز خدمتتان عرض کردم، آنچیزی که شما از آن تعبیر به «تاریخ گذشته» می‌کنید، ما تعبیر به «حقایق» میکنیم.
اکنون در این تاپیک نیز در پی آنیم صحت و سقم نظریه‌ای که می‌خواهد یک واقعیت علمی-تجربی را منطبق بر حقایق قرآنی نماید، را بررسی کنیم.
لذا بعید می‌دانم با این ایدئولوژی، کار ما تضییع عمر و زمان باشد.

موفق باشید :Gol:

[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.

aminj;575279 نوشت:
به نام خدا
سلام

مساله آسمانها را می توان با نگاه به مساله معراج متوجه شد. می بینیم که پیامبر در معراج با افراد مختلفی با خصوصیات اخلاقی و تواناییهای مختلف در آسمانهای گوناگون برخورد می کند. بنابراین نحوه تغییر آسمان می تواند با نحوه تغییر خصوصیات اخلاقی و تواناییهای ذهنی مرتبط باشد.


برادر عزیز، ضمن تشکر از شما اگر امکان دارد منظورتان را روشن‌تر بیان کنید.
منظور از نحوه تغییر آسمان و تغییر توانائیهای ذهنی و ارتباطش با طبقه بندی آسمان به هفت طبقه در ظرف دو روز (یومین) چیست؟

[="Tahoma"][="Navy"]

استوار;575302 نوشت:
سلام و عرض ادب.

برادر گرامی جناب محی‌الدین، به نظر حقیر دو نقل قول ذیل ناسازگار بوده و قابل جمع نیستند:

در نقل قول اول با قطعیت فرمودید: «با توجه به یافته های علمی ، آسمانی که بعد خلقت زمین آفریده شده جو است» در حالیکه در ادامه و به قول خودتان تطبیق عنوان هفت آسمان بر یافته‌های علمی میسر نیست.

هرچند بحث انطباق هفت طبقه آسمان با لایه‌های اتمسفر را صرفاً احتمالاتی می‌دانید، اما این عدد هفت اگر کثرت را نمی‌رساند و یک عدد دقیق است، در هر صورت اکنون با یافته‌های علمی ما در مورد جو همخوانی ندارد.
و همین مورد نیز می‌تواند یکی از دلایل دیگر ضعف این نظریه باشد که هفت آسمان را همان اتمسفر زمین می‌داند.
زیرا این نظریه بر پایه یافته‌های علمی و تطبیق آن با حقایق قرآنی شکل گرفته است.

اما در مورد جمله قرمز رنگ:
می‌تواند قابل پذیرش باشد به شرط آنکه طبقه اول تنها محدود به اتمسفر زمین نباشد، بلکه کل فضای مادی را شامل شود.


سلام
قدر متیقن تطبیق بیان قرآنی و یافته های علمی اینستکه آسمان مخلوق بعد از زمین جو است اما اینکه آیا طبقات هفتگانه هم طبقات جوند یا بر امر دیگری دلالت دارد نیازمند تحقیق و بررسی است این منظور ما بوده و فکر نمی کنم در آن اشکالی باشد
واما نمی توان پذیرفت که ما فوق جو جزء آسمان پایین باشد چون مافوق جو بعد از زمین خلق نشده
یا علیم[/]

سلام علیکم،
نمی‌دانم ولی آیات زیر شاید کمکی به بحثتان بکنند:

أَلَمْ يَرَ‌وْا إِلَى الطَّيْرِ‌ مُسَخَّرَ‌اتٍ فِي جَوِّ السَّمَاءِ مَا يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا اللَّـهُ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ [النحل، ۷۹]

أَلَمْ تَرَ‌ أَنَّ اللَّـهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَ الطَّيْرُ‌ صَافَّاتٍ ۖ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ ۗ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ [الأنعام، ۳۸]

حُنَفَاءَ لِلَّـهِ غَيْرَ‌ مُشْرِ‌كِينَ بِهِ ۚ وَمَن يُشْرِ‌كْ بِاللَّـهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ‌ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ‌ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّ‌يحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ [الحج، ۳۱]

أَلَمْ تَرَ‌ أَنَّ اللَّـهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَ الطَّيْرُ‌ صَافَّاتٍ ۖ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ ۗ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ [النور، ۴۱]

إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ‌ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِ‌ي فِي الْبَحْرِ‌ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللَّـهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن مَّاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْ‌ضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِ‌يفِ الرِّ‌يَاحِ وَ السَّحَابِ الْمُسَخَّرِ‌ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْ‌ضِ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ [البقره، ۱۶۴]

الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْ‌شِ ۚ الرَّ‌حْمَـٰنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرً‌ا [الفرقان، ۵۹]

[SPOILER]لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْ‌ضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَ‌ىٰ [طه، ۶]

رَّ‌بُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَرَ‌بُّ الْمَشَارِ‌قِ [الصافات، ۵]
[/SPOILER]
برداشت حقیر در مجموع این است که اتمسفر زمین با دو عبارت «جوّ السماء» و «ما بینهما» هم از زمین و هم از آسمان جداست، نه در زمره‌ی آسمان به حساب می‌آید و نه زمین. (البته خوب است به تفاوت احتمالی «فی الأرض» و «عل الأرض» هم دقت شود :Gig:)

[SPOILER]
تنها مشکلی که الأن به ذهنم می‌رسد با این ایده بروز خواهد کرد این است که ابرها از آسمان می‌بارند و ما می‌دانیم که این ابرها در اتمسفر هستند، اما اگر به ریشه‌ی لغوی سماء به معنای منبع آب و همچنین نقش خورشید در «فار التنور» و تبخیر آبهای زمین و غیره دقت نماییم شاید بتوان راهی برای آن هم یافت. بماند که درباره‌ی اگر درست خاطرم باشد «مُزْن» حدیث جالبی دیدم که صحبتش از باران خاصی بود که آب آن ریشه در بهشت دارد که می‌شود آسمان هفتم نه در دنیا، این آب به روی زمین می‌ریزد و از آن سبزی رشد می‌کند که نطفه‌ی مؤمنین بعد از خوردن آن در بین‌الصلب پدرانشان ایجاد شده و مؤمنین به این صورت نطفه بسته شده و به دنیا می‌آیند. (چنانکه اهل بیت علیهم‌السلام قبل از آنکه نطفه‌اشان شکل بگیرد برای پدرانشان طعام بهشتی آورده می‌شده است!) همچنین این مسأله هم باید مورد دقت قرار بگیرد که ابرها اسبابی برای انتقال جرم میان آسمان‌ها ممکن است بتوانند مورد استفاده قرار بگیرند چنانکه در زمان حضرت ذوالقرنین علیه‌السلام اگر درست خاطرم باشد چنین مطلبی را می‌توان برداشت کرد، اگرچه مخالفان زیادی هم دارد.

أَمْ لَهُم مُّلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَمَا بَيْنَهُمَا ۖ فَلْيَرْ‌تَقُوا فِي الْأَسْبَابِ [صاد، ۱۰]

وَقَالَ فِرْ‌عَوْنُ يَا هَامَانُ ابْنِ لِي صَرْ‌حًا لَّعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبَابَ / أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ فَأَطَّلِعَ إِلَىٰ إِلَـٰهِ مُوسَىٰ وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ كَاذِبًا ۚ وَكَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِفِرْ‌عَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَصُدَّ عَنِ السَّبِيلِ ۚ وَمَا كَيْدُ فِرْ‌عَوْنَ إِلَّا فِي تَبَابٍ [غافر، ۳۶ و ۳۷]

إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْ‌ضِ وَآتَيْنَاهُ مِن كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا / فَأَتْبَعَ سَبَبًا [الکهف، ۸۴ و ۸۵]

و البته درک این آیه هم برایم ثقیل است:

مَن كَانَ يَظُنُّ أَن لَّن يَنصُرَ‌هُ اللَّـهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَ‌ةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنظُرْ‌ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ [الحج، ۱۵]

یک بار دیگر آیه‌ی ۱۶۴ سوره‌ی بقره را ببینید:

إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ‌ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِ‌ي فِي الْبَحْرِ‌ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَ مَا أَنزَلَ اللَّـهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن مَّاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْ‌ضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِ‌يفِ الرِّ‌يَاحِوَ السَّحَابِ الْمُسَخَّرِ‌ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْ‌ضِ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ [البقره، ۱۶۴]

منظور از فُلک جاری در این آیه احتمالاً کشتی نیست بلکه مطابق بحث‌هایی که با هم در تاپیک‌های دیگر داشتیم ظاهراً منظور همان خورشید باشد، منظور از نازل شدن باران از آسمان هم احتمالاً منظور از جوّ زمین نیست
چون جوّ زمین را دیدیم که آسمان به حساب نمی‌آید، اما ابرها را خداوند خود فرموده است که بین آسمان‌ها و زمین هستند، یعنی در اتمسفر یا «جوّ السّماء»، بنابراین این ایده که ابرها دربهای آسمان باشند تقویت می‌شوند.

أَلَمْ تَرَ‌ أَنَّ اللَّـهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُ‌كَامًا فَتَرَ‌ى الْوَدْقَ يَخْرُ‌جُ مِنْ خِلَالِهِ وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِن جِبَالٍ فِيهَا مِن بَرَ‌دٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاءُ وَيَصْرِ‌فُهُ عَن مَّن يَشَاءُ ۖ يَكَادُ سَنَا بَرْ‌قِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ‌ [النور، ۴۳]

اما خوب این آیه آن وقت درکش سخت می‌شود:

اللَّـهُ الَّذِي يُرْ‌سِلُ الرِّ‌يَاحَ فَتُثِيرُ‌ سَحَابًا فَيَبْسُطُهُ فِي السَّمَاءِ كَيْفَ يَشَاءُ وَيَجْعَلُهُ كِسَفًا فَتَرَ‌ى الْوَدْقَ يَخْرُ‌جُ مِنْ خِلَالِهِ ۖ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُ‌ونَ [الروم، ۴۸]

و نهایتاً اینکه قضیه به این سادگی نیست که با نظریات و درک امروزی خود از آسمان‌ها و زمین بتوانیم علوم مکنون در کتاب خداوند را استخراج کنیم، به نظرم باید خود را آماده‌ی بازنگری در هر چه تا به امروز فکر می‌کردیم بدیهی هستند بکنیم و بعد وارد این دریای بی‌انتهای علم و دانش شویم.[/SPOILER]

یا علی

سلام علیکم به همه عزیزان

با اینکه اصلا دوست نداشتم تو بحث شرکت کنم،شیطون گولم زد و اینکارو کردم :Cheshmak:

متحیر;575269 نوشت:
سلام و عرض ادب
استوار گرامی
از نظر من تعابیر و اشاراتی که قرآن به آسمان ها و زمین دارد برپایه علم و دانش و نگاه مردم آن روزگار به جهان بوده و هر گونه برداشت امروزی از آن بیانها خوانندگان قرآن را دچار سردرگمی میکند
چنانچه شما با دانش پانصد یا هزار سال قبل به مطالب جهانشناسی قرآن توجه کنید اشکالی بر مطالب آن نمیگیرید
منظورم این است که از لحاظ علم و دانش امروز این مطالب قرآن دارای هیچ بار علمی نیست و صرفاً مانند تاریخچه ای از وضع دانش مردم آن زمان است
و اینکه بگویند مسلم مطالب قرآن علمی هست و لی علم ودانش بشر بدان حد پیشرفته نیست که پرده از تمام رازهای مطالب قرآن بردارد . به نظر من یک مغلطه و فرار به جلو است و این اظهار نظر و ادعاها بیشتر شبیه به ادعای قوری راسل است.
به هر روی انتخاب با شماست و این عمر و زمان شماست که صَرف تطبیق اموری از تاریخ گذشته با واقعیات علمی میشود که بسیار بعید است توجیهی منطقی و عقلانی در تطبیق این مطالب قرآن با دانش امروز در آخر کار بیابید

پیروز و موفق باشید

سوال اینه؟آیا برادر متحیر قبول داره که قرآن کتابی هستش از طرف خالق یا نه؟
اگه آره که اصلا دیگه نیازی به جوابهای زیر (سبز رنگ) نیست و جوابتون میتونه این باشه که اگه ما مخلوق خداییم(طبق قرآن)،پس مسلما عقل خالق به عقل ما میچربه و مطالبش هم برای همه انسانهاست(طبق آیات)،مگر اینکه شما این نظر رو داشته باشی که مثلا انسانهای 1500 سال پیش انسان نبودن و یا ما انسان نیستیم و مخلوق جدیدیم و از این حرفا :Moteajeb!:
در نتیجه مطالبی رو هم که خالقمون میگه همش درسته ،فقط علم ناچیز بشر بهش نرسیده

ولی اگه جواب منفی هستش و شما این کتاب(قرآن) رو سخنان خالق نمیدونید و میگید سطح علمیش پایینه،مطالب زیر رو با منطق کامل بخونید تا اینجا بحث مقلطه پیش نیاد و به سرانجام برسیم.

دوست عزیز،بزار آب پاکی رو بریزم رو دستت و یه مطلبی رو بگم تا دیگه این طرز فکر رو نداشته باشی

این سوال مطرح هستش که،اولین اشتباه بشر چی بودش؟(منظور حضرت آدم (ع) هستش)البته کلمه اشتباه زیاد جالب نیست و ترک اولا بهتره(این دوتا زمین تا زیرزمین با هم فرق میکنه)
جواب :خوردن اون چیزی که براش حرام شده بود،....نتیجش چی شد؟از عالم برزخی یه لول اومد پایینتر و اومد تو عالم مادی(جهان نسبی)

تو عالم مادی شرایط فرق میکرد،برای هر کارش باید یه کار جدید انجام میداد(یه اختراع جدید،یه اکتشاف جدید،یه اشتباه جدید ): )،مثلا وقتی دومین اشتباه رو پسرش متحمل شد،مجبور شد یه کار جدید رو یاد بگیره(کشتن هابیل،توسط قابیل و یاد گرفتن دفن میت توسط کلاغ)
به همین صورت شکار کردن رو از حیوانات آموخت،و همچنین وقتی دید که یه سیب از یه سرازیری به پایین قل میخوره،یاد گرفت که چرخ رو اختراع کنه تا کاراش تسریع پیدا کنه و همینطور ماشین و کارخانه و ....(منظور بشر هستش)

روال خیلی زیاده و از حوصله بحث خارجه،ولی اگه منطقی هستی و میخوای به جواب نهایی برسی،خودت روی اختراعات و اکتشافات بشر دقت کن و اگه تناقضی دیدی بیا و اینجا بپرس تا برات تفسیرش کنم(مثل نظریه میکروبها و یا خیلی از مسائل دیگه)

مطلب اصلی اینه،انسان تا اینجا روالش این بوده که هیچوقت به خدا اعتماد نکرده و برای اشتباهاتش یه اشتباه جدید رو انجام داده.
مثلا وقتی کره زمین رو به جهنم تبدیل میکنه(هوارو تا جایی که جاداره آلوده میکنه،محیط زیست رو بهم میزنه)،میاد و یه تز جدید میده که باید با سرعت نور بتونیم حرکت کنیم تا بتونیم وقتی که زمین به نحوی در حال فساد بود،به سیاره دیگه بریم که قابل سکونت باشه و از کنارش سفر در زمان رو مطرح میکنه و ابعاد جدید میاد وسط، و از کنار اون،بحث ufo رو وسط میکشه و خیلی از مسائل دیگه که،ماشاءالله خودتون استادید.
به زبون ساده تر،ما تا الان به دور خودمون میچرخیدیم.

این روال همیشه تا جایی ادامه پیدا میکرده که ......

و اما چرا در روایات داریم که انسان تا زمان آمدن حضرت مهدی(ع) به دو قسم علم بیشتر دست پیدا نمیکنه؟
جواب : البته تو این قسمت جواب شک دارم ولی یکی از اینها میتونه باشه
1-واسه اینکه اشتباهات بشر تا 2 قسم علم توسط خالق دیده شده(حد اشتباه کردن بشر 2 قسمه) از اون حدش بگذره اتفاقاتی میفته :Ghamgin:
2-علم ابلیس،تا 2 قسم علم هستش و از همه اون برای انحراف بشر استفاده میکنه.
3-ظهور حضرت،تا پیشرفت 2 قسم علم هستش(شاید 2 قسم علم روز،شایدم 2 قسم علم قرآن،چون علم روز،حالت علم واقعی رو نداره و خیلی سطحیه).

جواب برادر متحیر اینه :
و چرا با آمدن حضرت مهدی (ع)،25 قسم علم هم نمایان میشه؟
واسه اینکه حضرت وقتی میاد،نوع درست خوندن قرآن و درکش رو که 25 قسم علم توش هستش رو به مردم یاد میده.

و اما چرا یافته های بشر که به علم روز معروفه،حاوی منطق درستی است؟(جواب این سوال،دلیل ادامه اشتباهات انسانهاست :ok:)
جوابشو باید از مطالب قبلیم برداشت کنید(تاپیک دلیل خلقت انسانها رو کامل بخونید)
یه مبحثی رو تو مطالب قبلیم باز کردم به نام "ذرات باهوش تو لایه اول"،خودتون به جواب میتونید برسید،درسته که تو اون مطالب،به هیچ آیه ای استناد نکردم،ولی خب برداشتام از آیات قرآن بوده و نیاز باشه آیاتش موجوده.

و واسه اینکه بحث به بیراهه نرفته باشه و منم یه جوابی در خور تاپیک داده باشم این مطلب رو مینویسم:

اگه این سوال(بحث انطباق جو با 7 آسمان قرآن ) رو زمان امام علی (ع) میپرسیدی،باور کن به جواب درست میرسیدی(زمان خطبه شقشقیه)
منظورم اینه که،حضرت علی (ع) بودش که گفت: من راههای آسمان رو بهتر از راههای زمین میشناسم



ولی این روالی که الان شما در پیش گرفتی،روال اشتباهی هستش،شما(برادر استوار) ظاهرا برآن شدید که علم روز رو با علم قرآن به اثبات برسونید تا بتونید از کنار اون،ترویج اسلام کنید....طبق توضیحاتی که در بالا دادم،این روال اشتباهه و به جواب نمیرسید،البته به جواب ظاهرا درست میرسید،ولی ظاهرا درسته و اشتباهه.
دلیلشم خط قرمز رنگ هستش

سوالی بود در خدمتم

در پناه حق


سلام بر باء گرامی
با دقت در تصویر ذیل بیشتر آیات مربوط به شرح آسمانها و زمین از نگاه قرآن موجه میشوند
ذیل تصویر مآخذ آن شرح داده شده است

سلام و عرض ادب.
برادر بزرگوار جناب علی.

alieye;575402 نوشت:
ولی این روالی که الان شما در پیش گرفتی،روال اشتباهی هستش،شما(برادر استوار) ظاهرا برآن شدید که علم روز رو با علم قرآن به اثبات برسونید تا بتونید از کنار اون،ترویج اسلام کنید....طبق توضیحاتی که در بالا دادم،این روال اشتباهه و به جواب نمیرسید،البته به جواب ظاهرا درست میرسید،ولی ظاهرا درسته و اشتباهه.


البته اینگونه که می‌فرمائید نیست و حقیر چنین قصدی ندارم.
اگر روند بحث را تاکنون با دقت مطالعه کرده باشید، بنده عنوان کردم نظریه‌ای وجود دارد که هفت آسمان بیان شده در قرآن را همان اتمسفر زمین می‌داند.
و موضوع تاپیک اینست که بر سر صحت و سقم این نظریه بحث کنیم.

و تا این لحظه بنا به دلایلی که قبلاً عرض کردم، این نظریه را صحیح نمی‌دانم.

جو زمین از هفت لایه تشکیل شده است که در سایتهای علمی زیادی این موضوع بیان شده است. آیا اینگونه نیست؟

[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.

محی الدین;575332 نوشت:

قدر متیقن تطبیق بیان قرآنی و یافته های علمی اینستکه آسمان مخلوق بعد از زمین جو است اما اینکه آیا طبقات هفتگانه هم طبقات جوند یا بر امر دیگری دلالت دارد نیازمند تحقیق و بررسی است این منظور ما بوده و فکر نمی کنم در آن اشکالی باشد

1) آیا منظورتان از این آسمانِ مخلوقِ بعد از زمین، طبقه اول آسمان است یا همه طبقات آن؟
2) بر مبنای کدام آیات قرآن، آسمان بعد از زمین خلق شده؟

محی الدین;575332 نوشت:

واما نمی توان پذیرفت که ما فوق جو جزء آسمان پایین باشد چون مافوق جو بعد از زمین خلق نشده

در مورد این عبارت اگر ابتدا به دو پرسش فوق پاسخ دهید، مطلب روشن خواهد شد.

سلام و عرض ادب.

موحد;575508 نوشت:
جو زمین از هفت لایه تشکیل شده است که در سایتهای علمی زیادی این موضوع بیان شده است. آیا اینگونه نیست؟

ضمن سپاس از حضورتان در بحث :Gol:
اگر امکان دارد آن هفت لایه را با ذکر منبع علمی نام ببرید. متشکرم :Gol:

سلام و عرض ادب.

ممنونم.
اما با توجه به دیاگرام موجود در سایت، اتمسفر زمین در اینجا تنها تا ارتفاع 100 کیلومتری آنالیز شده.
در حالیکه بعد از لایه ترموسفر، لایه اگزوسفر وجود دارد و ناحیه گذار بین آن‌ دو نیز ترموپاز است ( 5 لایه اصلی + 4 لایه گذار )

منبع هم همان سایتی که خودتان اشاره کردید:

http://www.physicalgeography.net/physgeoglos/e.html

Exosphere
The outermost zone in the Earth's atmosphere. This layer has an altitude greater than 480 kilometers and is primarily composed of hydrogen and helium gas

با سلام خدمت دوست عزیز و دانشمند جناب استوار.

استوار;575314 نوشت:
با نظر شما همراه نیستم.
حتی بجز بیان قرآنی و روائی هفت آسمان که متفاوت از دانش آن روزگار می‌باشد، بطور مثال آیا مردم آن روزگار به حرکت کوه‌ها اعتقاد داشتند؟ : وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ (نمل-88)

با توجه به آیات قبل و بعد از این آیه، آیه مذکور اشاره به وقایع قیامت دارد و نمی توان آن را به واقعیت علمی حرکت کوه ها مربوط ساخت.
دکتر سروش در مقالات جدیدش ( محمد راوی رویاهای رسولانه ) به چرایی این تصویرسازی ها اشاراتی داشته است. خلاصه اینکه می توان گفت چنین تصویر سازی هایی ( حرکت کوه ها ) را پیامبر در رویا دیده است. چه اینکه حرکت کوه ها در واقعیت هم به هیچ عنوان تناسبی با حرکت ابرها ندارد. حرکت ابرها بسیار سریعتر است. ولی در قیامت و در رویای پیامبر همه این مسایل امکان پذیر است.
استوار;575314 نوشت:
علوم تجربی و محسوسات ما از عالم، تنها سایه‌ای از حقایق و قوانین الهی است.

اگر بپذیریم که عوالمی غیر از این عالم مادی ما هم وجود داشته باشد دلیلی وجود ندارد که قوانین حاکم بر آن عوالم با قوانین این عالم ارتباطی داشته باشد.
استوار;575314 نوشت:
اگر قرآن را کلام خداوندی علیم بدانیم، آنگاه چگونه بیانات او بار علمی نخواهد داشت و ما غَره به دانش تجربی خود؟

چون سر و کار تو با کودک فتاد ........... پس زبان کودکی باید گشاد.
بر اساس این استدلال ظاهر کلام خداوند می تواند بار علمی نداشته باشد.
حاشیه :
[SPOILER]پاسخ به این سوال همان طور که اشاره کردید پیش زمینه های ایدئولوژیک و اعتقادی می طلبد. مثلا فلسفه دین و ... . به عنوان مثال اسلام می آید و دستوراتی در مورد روزه گرفتن و ... می دهد. عده ای می آیند و می گویند دستورات اسلام در زمینه روزه بهترین شیوه غذایی است که بهترین فایده را به بدن می رساند. ولی نگاه و دید را نسبت به دین عوض کنیم می بینیم که دستورات اسلام برای بعد دیگری از زندگی انسان وضع گردیده اند نه بعد مادی و زندگی دنیوی انسان در بعد مادی به خود او و توان علمی اش واگذار شده و اسلام صرفا برای ساختن انسانی معنوی در برهه ای از زمان دستوراتی را ارایه داده است بر اساس توان و استعداد بشر در همان زمان.
سوالی که همیشه برای بنده مطرح بوده این است که چگونه ممکن است دستوراتی تغییر ناپذیر برای بشری که هر روز در حال تغییر است وضع شود؟ بشری که استعدادش و توانایی اش و فرهنگش و آداب و رسومش و تمام ابعاد زندگی اش در حال تغییر است؟
این ما را به این نتیجه می رساند که در ظاهر کلام الهی بدنبال واقعیات علمی نگردیم. این مساله که ظاهر دین برای تمام ادوار تاریخ بشر کاربرد دارد امری محال است. چون بشر در حال تغییر است. لذا زبان دین هم زبان مردم همان عصر است. زبان علمی اش هم زبان علمی همان عصر بوده. باید باطن کلام الهی و مقصود اصلی خداوند را بیابیم. [/SPOILER]
و من الله توفیق

[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.
برادر گرامی، جناب شریعت عقلانی.

شریعت عقلانی;575548 نوشت:
با توجه به آیات قبل و بعد از این آیه، آیه مذکور اشاره به وقایع قیامت دارد و نمی توان آن را به واقعیت علمی حرکت کوه ها مربوط ساخت.

هر چند در تفاسیری همچون تفسیر نمونه، دلایل و قرینه‌های متعددی آورده شده که این آیه را مربوط به وقایع قیامت نمی‌داند، اما ما با این موضوع کاری نداریم.
اینکه این آیه مربوط به حوادث قیامت باشد از نظر بنده نیز صحیح است.
در این آیه دو ظرف زمان مستتر است. زیرا پندار سکون کوه‌ها با رؤیت حرکت سحاب گونه آنها در یک ظرف زمان جمع نمی‌شود.
این آیه چنین معنا می‌دهد: کوه‌هائی را که {اکنون} بی‌حرکت میپنداری، {در آنروز} می‌بینی که همچون ابرها در حرکتند.
از سوی دیگر بکار بردن عبارت «تحسبها جامدة» نشان میدهد که اکنون نیز پندار شما اینست که کوه‌ها ساکنند.
و این یعنی هم اکنون نیز کوه‌ها حقیقتاً ساکن نبوده و در حال حرکتند.

شریعت عقلانی;575548 نوشت:
اگر بپذیریم که عوالمی غیر از این عالم مادی ما هم وجود داشته باشد دلیلی وجود ندارد که قوانین حاکم بر آن عوالم با قوانین این عالم ارتباطی داشته باشد.

دلیل ما بر این ارتباط همان مراتب وجود در قوس نزول است.
هنگامی که تحت یک مرتبه از وجود، حجابی واقع شود آنگاه مرتبه‌ای نازلتر پدید می‌آید که سایه‌ای از امور بالفعلِ مرتبه فوق را بصورت بالقوه دارا خواهد شد و احکام و رنگ خود را در موجوداتی که از آن گذر می‌کنند به ودیعه می‌گذارد.

شریعت عقلانی;575548 نوشت:
چون سر و کار تو با کودک فتاد ........... پس زبان کودکی باید گشاد.
بر اساس این استدلال ظاهر کلام خداوند می تواند بار علمی نداشته باشد.

حتی کتاب‌های درسی اول دبستان نیز بار علمی دارند و تنها با زبانی ساده‌تر و قابل فهم‌تر برای کودک بیان شده‌اند.

شریعت عقلانی;575548 نوشت:
دکتر سروش در مقالات جدیدش ( محمد راوی رویاهای رسولانه ) به چرایی این تصویرسازی ها اشاراتی داشته است. خلاصه اینکه می توان گفت چنین تصویر سازی هایی ( حرکت کوه ها ) را پیامبر در رویا دیده است.

تفاوت ایدئولوژی ما و شما باعث میشود که:
ما بگوئیم وحی الهی و شما بگوئید رؤیاهای رسولانه.
ما بگوئیم پیامبر الهی و شما بگوئید راوی رؤیا.

مطالب بیان شده خارج از موضوع تاپیک هستند. اما در حد لزوم پاسخی ارائه شد.
برای ادامه این بحث، پیشنهاد می‌کنم تاپیک جدیدی ایجاد کنید تا کارشناسان گرامی سایت پاسخگوی پرسشهایتان باشند :Gol:

استوار;575212 نوشت:
اما همین سماء را در سوره ملک با نام «السماء الدنیا» و یکی از آسمانهای هفتگانه معرفی می‌کند:
الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا ... (3)
وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ ... (5)
به نظر میرسد منظور شما این باشد که آن سمائی که در آیه 22 سوره بقره در مقام جو زمین بکار رفته، آسمان دنیاست.
به عبارتی دیگر کل جو زمین ( که بر اساس خواصی مانند دما، فشار، چگالی، یونیزاسیون و ... به 5 یا 9 یا 3 لایه تقسیم بندی می‌شود) «السماء الدنیا» باشد.
و شش آسمان دیگر بعد از اتمسفر زمین هستند.
آیا منظورتان را درست متوجه شدم؟

بسم الله الرحمن الرحیم

آسمانی که مربوط به زمین می باشد و در آیات شریفه«إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزينَةٍ الْكَواكِبِ»[1] «وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابيحَ وَ حِفْظاً ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليم‏»[2] و «وَ لَقَدْ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابيحَ»[3] غیر از اتمسفر و فضای اطراف زمین است. مستحضر هستید که جوی که در اطراف زمین قرار داد و مانند یک سپر از ورود اجرام آسمانی زمین را محافظت می کند در فاصله نسبتا کمی از سطح زمین قرار دارد.

جو زمین بالاترین بخش تشکیل‌دهندهٔ کرهٔ زمین است که مخلوطی از گازهایی از جمله نیتروژن (۷۸٪)، اکسیژن (۲۱٪)، آرگون (۰٫۹٪) و کربن دی‌اکسید (۰٫۰۳٪) است. جوزمین از سطح زمین آغاز شده و تا ارتفاع ۱۰٫۰۰۰ کیلومتر (۶٫۲۰۰ مایل) ادامه می‌یابد و پنج لایهٔ اصلی تروپوسفر،استراتوسفر، مزوسفر، ترموسفرو اگزوسفر را در بر می‌گیرد. مولکول‌هایازونکه لایهٔ ازون را تشکیل می‌دهند، در استراتوسفر قرار دارند و از ورود پرتوهایفرابنفشخورشیدیجلوگیری می‌کنند و موجب ادامهٔ زندگی بر سطح زمین می‌شوند.[4]

بنابراین ستاره و سیاره هایی که در آسمان دیده می شوند در آسمان اول و خارج از جو و اتمسفر زمین قرار دارند.


[/HR][1] - سوره صافات،آیه6.

[2] - سوره فصلت،آیه12.

[3] - سوره ملک،آیه5.

[4] - http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%88_%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86

استوار;575611 نوشت:
هر چند در تفاسیری همچون تفسیر نمونه، دلایل و قرینه‌های متعددی آورده شده که این آیه را مربوط به وقایع قیامت نمی‌داند، اما ما با این موضوع کاری نداریم.
اینکه این آیه مربوط به حوادث قیامت باشد از نظر بنده نیز صحیح است.
در این آیه دو ظرف زمان مستتر است. زیرا پندار سکون کوه‌ها با رؤیت حرکت سحاب گونه آنها در یک ظرف زمان جمع نمی‌شود.
این آیه چنین معنا می‌دهد: کوه‌هائی را که {اکنون} بی‌حرکت میپنداری، {در آنروز} می‌بینی که همچون ابرها در حرکتند.
از سوی دیگر بکار بردن عبارت «تحسبها جامدة» نشان میدهد که اکنون نیز پندار شما اینست که کوه‌ها ساکنند.
و این یعنی هم اکنون نیز کوه‌ها حقیقتاً ساکن نبوده و در حال حرکتند.

با سلام مجدد.
اگر مطالب بی ارتباط با بحث است پوزش می طلبم. اگر کارشناس صلاح دیدند حذف کنند.
در این زمینه به هر حال اشاره ای به حرکت کوه ها نشده است. صرفا گفته در روز قیامت کوه ها حرکت سحاب گونه دارند. متاسفانه قانع نشدم. اشاره قرآن در این زمینه صریح و شفاف نیست و نمی توان از آن واقعیت علمی حرکت کوه ها را نتیجه گرفت.
استوار;575611 نوشت:
دلیل ما بر این ارتباط همان مراتب وجود در قوس نزول است.
هنگامی که تحت یک مرتبه از وجود، حجابی واقع شود آنگاه مرتبه‌ای نازلتر پدید می‌آید که سایه‌ای از امور بالفعلِ مرتبه فوق را بصورت بالقوه دارا خواهد شد و احکام و رنگ خود را در موجوداتی که از آن گذر می‌کنند به ودیعه می‌گذارد.

همان طور که می دانید تصویر سازی های اسلام از بهشت و قوانین حاکم بر آن تفاوت زیادی با قوانین عالم مادی دارد. انسانی که به عالم بالا اتصال برقرار می کند لزومی ندارد قوانین موجود بین وجودات مادی را بداند. بنده نمی گویم وجودات عالم بالا تاثیر در عالم پایین ندارند. ولی این را هم نمی گویم که قوانین حاکم بر دنیای مادی سه بعدی ما همان قوانین حاکم بر عالم چند بعدی بالاست. به هر حال سایه ها هم قوانین مخصوص به خود را دارند.
استوار;575611 نوشت:
حتی کتاب‌های درسی اول دبستان نیز بار علمی دارند و تنها با زبانی ساده‌تر و قابل فهم‌تر برای کودک بیان شده‌اند.

کتاب فارسی اول دبستان بار علمی ریاضی اش صفر است. کتاب ریاضی هم بار علمی فارسی اش صفر است. هر کتابی در حیطه مخصوص به خود محتوایش قابل بررسی است. قرآن کتاب دین است. کتاب انسان سازی است. شما ابتدا باید ثابت کنید فهمیدن اینکه هفت آسمان در قرآن منظورش چیست در انسان سازی و هدف دین موثر است. علوم تجربی تا به الان بدون نیاز به دین راه خود را ادامه داده است. حال چرا باید حتما محتوای قرآن با کشفیات علوم تجربی امروز هم خوانی داشته باشد؟ آن هم علوم تجربی ای که به اعتراف خود دینداران قابل اعتماد نیست؟ پس چه نیاز به انطباق؟ حتی اگر قابل اعتماد هم باشد حیطه اش با حیطه دین متفاوت است. دین از ابزارهای موجود بشری در همان عصر نزول برای هدایت و انسان سازی استفاده کرده است. تا به الان کدام کشف علمی براساس متون دینی رخ داده است؟ در طول تاریخ متون دینی به نفع علم تفسیر شده اند. آیا وقت آن نرسیده است که دست از این تفسیرها برداریم و تنها و تنها یک تفسیر برای متون دینی ارایه دهیم که همیشگی باشد و نیاز نباشد منتظر باشیم ببینیم علم چه کشفی کرده تا متون دینی را بر همان اساس تفسیر کنیم. اینکه منظور قرآن از هفت آسمان کدام واقعیت علمی امروز است فکر نمی کنم دردی از دردهای بشر را دوا کند. اگر حتی به قول شما اقوال قرآن حقایق هستند این حقایق فراعلمی است و در حوزه علوم تجربی نمی گنجد. مربوط به عالمی با ابعادی متفاوت از عالم ماست. پس سعی نکنید معادلی برای آن در عالم 3 بعدی پیدا کنید.
استوار;575611 نوشت:
مطالب بیان شده خارج از موضوع تاپیک هستند. اما در حد لزوم پاسخی ارائه شد.

من فکر می کنم مطالب تا حدودی مرتبط بوده. پاسخ بنده همان طور که عرض شد این است که انطباقی وجود ندارد. اصولا سخنان قرآن از جنس واقعیات علمی نیست و نباید در آن واقعیات علمی را جست و جو کرد. برخی سخنان قرآن فراعلمی است.
ممنون از صبر و حوصله شما و دوستان.
و من الله توفیق

[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.

یاسین;575692 نوشت:

آسمانی که مربوط به زمین می باشد و در آیات شریفه«إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزينَةٍ الْكَواكِبِ»
[1] «وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابيحَ وَ حِفْظاً ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليم‏»[2] و «وَ لَقَدْ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابيحَ»[3] غیر از اتمسفر و فضای اطراف زمین است. مستحضر هستید که جوی که در اطراف زمین قرار داد و مانند یک سپر از ورود اجرام آسمانی زمین را محافظت می کند در فاصله نسبتا کمی از سطح زمین قرار دارد.

جو زمین بالاترین بخش تشکیل‌دهندهٔ

کرهٔ زمین است که مخلوطی از گازهایی از جمله نیتروژن (۷۸٪)، اکسیژن (۲۱٪)، آرگون (۰٫۹٪) و کربن دی‌اکسید (۰٫۰۳٪) است. جوزمین از سطح زمین آغاز شده و تا ارتفاع ۱۰٫۰۰۰ کیلومتر (۶٫۲۰۰ مایل) ادامه می‌یابد و پنج لایهٔ اصلی تروپوسفر،استراتوسفر، مزوسفر، ترموسفرو اگزوسفر را در بر می‌گیرد. مولکول‌هایازونکه لایهٔ ازون را تشکیل می‌دهند، در استراتوسفر قرار دارند و از ورود پرتوهایفرابنفشخورشیدیجلوگیری می‌کنند و موجب ادامهٔ زندگی بر سطح زمین می‌شوند.[4]

بنابراین ستاره و سیاره هایی که در آسمان دیده می شوند در آسمان اول و خارج از جو و اتمسفر زمین قرار دارند.




[/HR][1] - سوره صافات،آیه6.

[2] - سوره فصلت،آیه12.

[3] - سوره ملک،آیه5.

[4] - http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%88_%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86

با تشکر مجدد از شما کارشناس گرامی :Gol:

من هم فکر می‌کنم همین موضوع کواکب و مصابیح به عنوان زینت آسمان دنیا، دلیل نسبتاً قوی بر رد نظریه مورد بحث تاپیک بوده و هفت آسمان بیان شده در قرآن ارتباطی با اتمسفر زمین نداشته باشد.

فقط یک پرسش دیگر از محضرتان دارم که هنوز بی پاسخ مانده.
آیا این امکان هست که هفت آسمان در آیات متعدد مصادیق گوناگون داشته باشد؟ (همانند واژه سماء)

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

یاسین;574452 نوشت:
. هفت به معناى عدد حقيقى باشد كه در اين صورت اين احتمالات متصور است:
الف: هفت آسمان پر از ستاره و سياره مثل هفت كره خاكى زمين.

اين مطلب از نظر علمى نيز ممكن است چرا كه برخى دانشمندان گفته ‏اند كه ميليون‏ها خورشيد و سياره مشابه زمين در كهكشان‏هاى جهان وجود دارد. همانگونه كه احتمال وجود جهان‏هاى مشابه اين آسمان پر ستاره را بعيد نمى ‏دانند چرا كه دانشمندان علم نجوم و فيزيك كيهانى با تلسكوپ‏هاى خود توانسته ‏اند تا ميلياردها ستاره و سياره را ببينند ولى مى ‏گويند كه هنوز فضاهاى ناشناخته و تاريكى وجود دارد كه از دامنه ديد ما خارج است.

پس احتمال وجود شش جهان مشابه و شش آسمان ديگر كه هنوز كشف نشده است وجود دارد. و اين مطلب با ظاهر برخى آيات قرآن نيز همگونى دارد.

اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا (65 | الطلاق - 12)
خداوند همان کسی است که هفت آسمان را آفرید، و از زمین نیز همانند آنها را؛ فرمان او در میان آنها پیوسته فرود می‌آید تا بدانید خداوند بر هر چیز تواناست و اینکه علم او به همه چیز احاطه دارد!

[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.

شریعت عقلانی;575731 نوشت:
اگر مطالب بی ارتباط با بحث است پوزش می طلبم. اگر کارشناس صلاح دیدند حذف کنند.

خواهش میکنم برادر عزیزم. هرطور که صلاح می‌دانید :Gol:

شریعت عقلانی;575731 نوشت:
صرفا گفته در روز قیامت کوه ها حرکت سحاب گونه دارند. متاسفانه قانع نشدم. اشاره قرآن در این زمینه صریح و شفاف نیست و نمی توان از آن واقعیت علمی حرکت کوه ها را نتیجه گرفت.

دوست گرامی، لطفاً بفرمائید در آیه 88 سوره نمل از عبارت « تحسبها جامدة » چه برداشت منطقی یا عقلانی می‌توان کرد؟

شریعت عقلانی;575731 نوشت:
همان طور که می دانید تصویر سازی های اسلام از بهشت و قوانین حاکم بر آن تفاوت زیادی با قوانین عالم مادی دارد. انسانی که به عالم بالا اتصال برقرار می کند لزومی ندارد قوانین موجود بین وجودات مادی را بداند. بنده نمی گویم وجودات عالم بالا تاثیر در عالم پایین ندارند. ولی این را هم نمی گویم که قوانین حاکم بر دنیای مادی سه بعدی ما همان قوانین حاکم بر عالم چند بعدی بالاست. به هر حال سایه ها هم قوانین مخصوص به خود را دارند.

من تفاوت زیادی بین ایندو مشاهده نمیکنم. همانگونه که عرض کردم مراتب وجود در قوس‌های نزول و صعود بسیار در این زمینه گویاست.
قوانین در وحدت با همند. هم در عرض یک مرتبه و هم در طول مراتب متوالی.
احکام و رنگ هر مرتبه، حاصل حجابیست که تحت مرتبه فوقانی قرار گرفته. پس در عین وحدت و یکپارچگی با مرتبه بالاتر است.

شریعت عقلانی;575731 نوشت:
کتاب فارسی اول دبستان بار علمی ریاضی اش صفر است. کتاب ریاضی هم بار علمی فارسی اش صفر است. هر کتابی در حیطه مخصوص به خود محتوایش قابل بررسی است. قرآن کتاب دین است. کتاب انسان سازی است.

اما قرآن هم مطالب علمی دارد، هم داستانهای عبرت آموز، هم از اخلاق و معرفت می‌گوید، هم از روانشناسی و مدیریت و ...
علاوه بر این قرآن بطونی دارد که هر نفسی در هر مرتبه وجودی، درک و بهره‌ خاص همان مرتبه را از آن خواهد داشت.
هدف قرآن رشد و تعالی انسان است اما مثلاً در بحث توحید مطالب علمی دارد و مخاطبش را دعوت به تفکر و تحقیق در رخدادهای طبیعی عالم ماده می‌کند.

شریعت عقلانی;575731 نوشت:
شما ابتدا باید ثابت کنید فهمیدن اینکه هفت آسمان در قرآن منظورش چیست در انسان سازی و هدف دین موثر است. علوم تجربی تا به الان بدون نیاز به دین راه خود را ادامه داده است. حال چرا باید حتما محتوای قرآن با کشفیات علوم تجربی امروز هم خوانی داشته باشد؟ آن هم علوم تجربی ای که به اعتراف خود دینداران قابل اعتماد نیست؟ پس چه نیاز به انطباق؟ حتی اگر قابل اعتماد هم باشد حیطه اش با حیطه دین متفاوت است. دین از ابزارهای موجود بشری در همان عصر نزول برای هدایت و انسان سازی استفاده کرده است. تا به الان کدام کشف علمی براساس متون دینی رخ داده است؟ در طول تاریخ متون دینی به نفع علم تفسیر شده اند. آیا وقت آن نرسیده است که دست از این تفسیرها برداریم و تنها و تنها یک تفسیر برای متون دینی ارایه دهیم که همیشگی باشد و نیاز نباشد منتظر باشیم ببینیم علم چه کشفی کرده تا متون دینی را بر همان اساس تفسیر کنیم. اینکه منظور قرآن از هفت آسمان کدام واقعیت علمی امروز است فکر نمی کنم دردی از دردهای بشر را دوا کند.

فکر می‌کنم شما بخوبی متوجه هدفم از ایجاد این تاپیک نشده‌اید. لطفاً پست شماره 23 را مطالعه کنید.

[="Tahoma"][="Navy"]

استوار;575522 نوشت:
آیا منظورتان از این آسمانِ مخلوقِ بعد از زمین، طبقه اول آسمان است یا همه طبقات آن؟
2) بر مبنای کدام آیات قرآن، آسمان بعد از زمین خلق شده؟

با سلام به شما برادر گرامی
طبقات این آسمان مورد بحث نیست بلکه اصل آسمانی است که با قید خلقت بعد از زمین آفریده شده است
آیاتی که در تاپیک خلقت آسمان و زمین بحثش گذشت
یا علیم[/]

[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.

محی الدین;575915 نوشت:

طبقات این آسمان مورد بحث نیست بلکه اصل آسمانی است که با قید خلقت بعد از زمین آفریده شده است
آیاتی که در تاپیک خلقت آسمان و زمین بحثش گذشت

برادر گرامی، فکر نمیکنم در قرآن آیه‌ای باشد که صراحتاً خلقت آسمان را بعد از خلقت زمین بیان کرده باشد.
آیاتی هم که در تاپیک «آفرینش آسمان‌ها و زمین» مطرح شد، (همانند آیه 29 سوره بقره و ...) هیچکدام به آسمانی با قید خلقت بعد از زمین اشاره نکرده‌اند.
آیا اینگونه نیست؟

[="Tahoma"][="Navy"]

استوار;576002 نوشت:
سلام و عرض ادب.

برادر گرامی، فکر نمیکنم در قرآن آیه‌ای باشد که صراحتاً خلقت آسمان را بعد از خلقت زمین بیان کرده باشد.
آیاتی هم که در تاپیک «آفرینش آسمان‌ها و زمین» مطرح شد، (همانند آیه 29 سوره بقره و ...) هیچکدام به آسمانی با قید خلقت بعد از زمین اشاره نکرده‌اند.
آیا اینگونه نیست؟


سلام
آیات 29 بقره و 9 تا 11 فصلت در این خصوص بیان روشنی دارد البتهد منظور این نیست که در این آیات تعبیر بعد بصورت قید آمده اما ترتیبی که بیان میکند برای برداشت این قید کافی است
یا علیم[/]

[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.

محی الدین;576013 نوشت:

آیات 29 بقره و 9 تا 11 فصلت در این خصوص بیان روشنی دارد البتهد منظور این نیست که در این آیات تعبیر بعد بصورت قید آمده اما ترتیبی که بیان میکند برای برداشت این قید کافی است

بستگی دارد «ثم» در این آیات به چه نوع ترتیبی اشاره داشته باشد.
آیات 27 تا 33 سوره نازعات ترتیبی دیگر را بیان میدارد.

مشابه این بحث را در تاپیک «آفرینش آسمانها و زمین» بر سر تقدیر اقوات داشتیم. اما اینجا صحبت از خلقت زمین و آسمان است.

[="Tahoma"][="Navy"]

استوار;576056 نوشت:
بستگی دارد «ثم» در این آیات به چه نوع ترتیبی اشاره داشته باشد.
آیات 27 تا 33 سوره نازعات ترتیبی دیگر را بیان میدارد.

مشابه این بحث را در تاپیک «آفرینش آسمانها و زمین» بر سر تقدیر اقوات داشتیم. اما اینجا صحبت از خلقت زمین و آسمان است.


سلام
ثم اغلب بیانگر ترتیب با فاصله (کم یا زیاد) است لذا قید بعدیت از آن قابل برداشت است
و اما آیات سوره نازعات در مورد خشکیهاست و نه کره زمین
دحوالارض به معنای خلقت زمین نیست بلکه به معنای گسترش زمین یا همان خشکیهاست که علم جغرافیا هم آنرا مطرح کرده است
یا علیم[/]

[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.

محی الدین;576302 نوشت:

و اما آیات سوره نازعات در مورد خشکیهاست و نه کره زمین
دحوالارض به معنای خلقت زمین نیست بلکه به معنای گسترش زمین یا همان خشکیهاست که علم جغرافیا هم آنرا مطرح کرده است

همین مطلبی که در مورد آیات 30 تا 33 سوره نازعات بیان کردید، در مورد آیه 29 سوره بقره و آیه 10 سوره فصلت نیز صادق است.
در آیه 10 سوره فصلت عبارت «و جعل فیها رواسی من فوقها و بارک فیها» بیانگر همان مطالب سوره نازعات است.
در آیه 29 سوره بقره نیز عبارت «خلق لکم ما فی الارض جمیعا» همان مفهوم بالا را می‌رساند.

[
فقط یک پرسش دیگر از محضرتان دارم که هنوز بی پاسخ مانده.
آیا این امکان هست که هفت آسمان در آیات متعدد مصادیق گوناگون داشته باشد؟ (همانند واژه سماء)

بسم الله الرحمن الرحیم

به نظر می رسد واژه هفت آسمان در قرآن معانی متعدد و متفاوتی ندارد بلکه در موارد مختلف به یک معنی به کار رفته است.

[="Tahoma"][="Navy"]

استوار;576324 نوشت:
همین مطلبی که در مورد آیات 30 تا 33 سوره نازعات بیان کردید، در مورد آیه 29 سوره بقره و آیه 10 سوره فصلت نیز صادق است.
در آیه 10 سوره فصلت عبارت «و جعل فیها رواسی من فوقها و بارک فیها» بیانگر همان مطالب سوره نازعات است.
در آیه 29 سوره بقره نیز عبارت «خلق لکم ما فی الارض جمیعا» همان مفهوم بالا را می‌رساند.

سلام
آنچه که فارق این آیات از همدیگر است اختلاف تعبیر دحو با سایر تعابیر است لذا خود فعل قرینه است بر اینکه منظور از دحو ارض گسترش خشکیهاست و این همان ارضی است که تصریحا در آیات سوره نازعات بعد آسمان است
اما در آیات دیگر سخن از دحو نیست تا بر خشکیها دلالت کند بلکه قرائن دلالت بر آن دارد که منظور از ارض کل این مجموعه ای است که اکنون بعنوان کره زمین می شناسیم
والله العالم[/]

[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.

محی الدین;576334 نوشت:

آنچه که فارق این آیات از همدیگر است اختلاف تعبیر دحو با سایر تعابیر است لذا خود فعل قرینه است بر اینکه منظور از دحو ارض گسترش خشکیهاست و این همان ارضی است که تصریحا در آیات سوره نازعات بعد آسمان است
اما در آیات دیگر سخن از دحو نیست تا بر خشکیها دلالت کند بلکه قرائن دلالت بر آن دارد که منظور از ارض کل این مجموعه ای است که اکنون بعنوان کره زمین می شناسیم

اما در سوره نازعات، تعبیر «دحو» توسط آیات 31، 32 و 33 بیان شده و تقریباً همانیست که در آیه 10 فصلت نیز آمده. و نیز آیه 29 بقره نیز با آن بیان کلیش قابلیت انطباق یر این دو را دارد.
لذا به نظرم تعابیر مختلفی در اینجا وجود ندارد.

[="Tahoma"][="Navy"]

استوار;576653 نوشت:
اما در سوره نازعات، تعبیر «دحو» توسط آیات 31، 32 و 33 بیان شده و تقریباً همانیست که در آیه 10 فصلت نیز آمده. و نیز آیه 29 بقره نیز با آن بیان کلیش قابلیت انطباق یر این دو را دارد.
لذا به نظرم تعابیر مختلفی در اینجا وجود ندارد.

سلام
در آیات سوره فصلت از خلقت زمین سخن رانده و چون از تقدیر اقوات سخن گفته و اقوات هم منحصر در موجودات خشکی نیست پس منظور از ارض هم خشکی نیست
در سوره بقره هم از خلقت ما فی الارض سخن رانده که منحصر در موجودات خشکی نیست پس باز هم منظور از ارض تنها خشکی نیست و کل کره را شامل میشود
اما در سوره مبارکه نازعات تصریح می کند که بعد آسمان زمین را گسترش داد و گسترش به معنای خلقت نیست و با مراجعه به روایات هم که دحوالارض را گسترش زمین از زیر خانه کعبه دانسته معلوم میشود که منظور از دحوالارض خلقت کره زمین نیست بلکه همان گسترش خشکیها و قاره ها در این دوره از ادوار حیات زمین است
یا علیم[/]

سلام به همه عزیزان

استوار;575477 نوشت:
البته اینگونه که می‌فرمائید نیست و حقیر چنین قصدی ندارم.
اگر روند بحث را تاکنون با دقت مطالعه کرده باشید، بنده عنوان کردم نظریه‌ای وجود دارد که هفت آسمان بیان شده در قرآن را همان اتمسفر زمین می‌داند.
و موضوع تاپیک اینست که بر سر صحت و سقم این نظریه بحث کنیم.
و تا این لحظه بنا به دلایلی که قبلاً عرض کردم، این نظریه را صحیح نمی‌دانم.

شرمنده جناب استوار،من اون برداشت رو نسبت به اولین سوال از صفحه اول انجام دادم(سوال شما) و تا وقتی مطلب بالا رو ننوشته بودید،کلا با اون دید داشتم به بحث نگاه میکردم،ولی وقتی مطلب بالا رو دیدم،چشمهامو شستم و یه بار دیگه مطالب رو از اول خوندم و دیدم شما درست میفرمایید و بابت کج فهمیم عذر میخوام :Gol:

طبق برداشتهای من،منظور از 7 آسمان،7 قسمت از دنیای مطلق هستش و اینکه آیا همون جو زمین هست یا خیر رو در ادامه توضیح میدم.

پیشاپیش بابت لحن غیر کتابی و خودمونیم معذرت میخوام .

ببینید دوستان،طبق آیه های قرآن،کل این آسمان ها و زمین(کل جهان) یکباره خلق شده (ظاهرا هم همشون از یک جنس بودن) و به نسبت موجوداتی که قرار بوده توش زندگی کنند،قسمتهاییش مهیا میشده برای زندگی اون موجودات،مثلا وقتی انسان روی زمین تبعید میشه،خدا شرایط رو برای زندگیش فراهم میکنه ....

در طبیعت،خیلی از موارد وجود داره که شبیه سوال شماست و قابل انطباقه،مثلا این سوالات وجود داره؟

آیا این نوری که انیشتین ازش حرف میزنه،همون نوری هستش که خدا قرآن رو تحت اون معرفی میکنه؟چون به غیر از قرآن،خدا از نور خورشید هم صحبت کرده که ...؟
آیا گرد بودن(منظورم همون مشرقین و مغربین هستش)،مخصوص کرات و ستارگان هستش و یا هر چیزی در دنیا،گرد هستش؟(دنیا-انسان-حیوانات-....)
آیا صفت خوردن و گوش دادن و یادگرفتن،فقط برای انسان بالغ هستش یا برای مراحل جنینی که تو قرآن ذکر شده هم استفاده میشه؟
آیا قوانین موسیقی همون قوانین صوت و تجوید(روال خوندن قرآن) هستش؟
آیا بوزون هیگز یا همون ذره خدا،همون چیزیه که خدا تو قرآن میفرماید که همه چیز رو از اون آفریده؟
و ....

نمیدونم تونستم واضح صحبت کنم یا خیر؟؟ولی منظورم این بودش که،اگه قرار باشه ما دنبال انطباق همه این موارد بگردیم،اینقدر مورد زیاد هست که عمر ما کفاف نده،پس در نتیجه نیاز داریم تابع اصلی رو پیدا کنیم و طبق اون معیار اکثر موارد رو بسنجیم.

و جواب شما طبق برداشتهای من از قرآن این میشه:
هر چیزی که صفت آسمان رو بگیره،به ناچار(جبر) از آسمان اصلی تبعیت میکنه،با این فرق که،ابعاد کوچکتر و ویژگیهای متفاوت تری را در برمیگیرد،ولی قوانین آسمان اصلی(دنیای مطلق) را نقض نمیکند،منظور این نیست که،مثلا شما به سنگ،صفت آسمان را بدهید و اون سنگ قوانین آسمان رو پیدا کنه،منظور اینه که مواردی تو طبیعت وجود داره که در ابعاد کوچکتر شبیه آسمان عمل میکنند.
مثلا ما میدونیم که از آسمان،آبی پاک و پاک کننده فرود میاید(که خود آب فلسفه عجیبی داره و اینکه یه شاخه از علم رو به خودش اختصاص داده،جای تعجب نیست)،به نسبت بزرگتر از اون،این مورد وجود داره که از آسمان اصلی(دنیای مطلق) فرشتگان برای کارهایی فرود میایند که کارشون به مقیاس بزرگتر،شبیه آب هستش.
و یا خداوند تو قرآن مواردی رو یادآوری میکنه که شیاطین میخوان استراق سمع کنند و یا کلا به آسمان های بالاتر برن،که توسط شهاب ها و نگهبانهای آسمانی دفع میشن،که ما مواردی رو داریم در همین زمین که شبیه به همین عمل انجام میشه.

با این توصیفات،اگه جو زمین 7 لایه باشه،جای تعجبی نیست،فقط باید این رو مد نظر داشته باشید که،وقتی کلمه لایه رو استفاده میکنید،چه چیزهایی رو مواد تشکیل دهنده لایه حساب میکنید.

در پست قبلیم،این سوال رو مطرح کردم که با اینکه علم روز روال اشتباهی رو در پیش گرفته،ولی با این حال،چرا منطق درستی داره؟
جوابش همین توصیفات هستش که علم روز هم،علم مشتق گرفته شده ای هست از همین علم قرآن،با مقداری تغییر و تحریف در اون.

صد البته من به این امر واقفم که،برداشتهای شخصی تو بحث های علمی،فاقد اعتبارند ولی اگر همون نظر یا برداشت شخصی،حاوی منطق باشه،میتونه خودش یه علم حساب بشه.

شرمنده ام بابت اینکه،هیچ آیه ای اینجا ذکر نکردم ولی یه تعداد نکته هست که میخوام واسه تکرار مکررات هم که شده عرض کنم :
ما میدونیم که طبق آیه 7 سوره آل عمران،تعدادی از آیات معنیشون واضحه،مانند دادن زکات-خواندن نماز و ... از این موارد که رکن دین هستند.
ولی بعضی از آیات متشابهند و معنیشون تو یک آیه نمیگنجه و به آیات قبل و بعد،و حتی به سوره های بعد و قبل از خودش ربط داره،پس این اشتباهه که بیاییم و این آیات رو به صورت تک تک در اینجا ذکر کنیم.
و این آیات چه نوع آیاتی هستند؟
آیاتی که شامل علوم قرآنی میشن،منظورم دلایل پیدایش جهان،نوع خلقت،جنس مخلوقات،صفت مخلوقات،نوع یادگیری قرآن،دسته بندی عالمان و ... ،این آیات رو با اینکه ظاهرا معنیش تو همون آیه گفته شده،ولی با نگاهی به آیات دیگر،میشه معانی مختلف رو برداشت کرد.
پس به نظر من،تو اینطور سوالها باید برداشتهای هر شخص طبق آیات نوشته بشه و هرکس نیاز به اثبات اون برداشتها داره،باید حضوری بیاد نزد برداشت کننده و اثبات ادعای فرد رو حضوری بشنوه،چون کتاب به این عظیمی،در یک متن چند میلیون خطی نمیگنجه،چه برسه به یه تاپیک(البته به مشکلات مسافت و غیره واقفم ولی روال درست همینه که گفتم)

بابت روده درازی عذر میخوام

یاعلی

[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.

محی الدین;576656 نوشت:

در آیات سوره فصلت از خلقت زمین سخن رانده و چون از تقدیر اقوات سخن گفته و اقوات هم منحصر در موجودات خشکی نیست پس منظور از ارض هم خشکی نیست
در سوره بقره هم از خلقت ما فی الارض سخن رانده که منحصر در موجودات خشکی نیست پس باز هم منظور از ارض تنها خشکی نیست و کل کره را شامل میشود
اما در سوره مبارکه نازعات تصریح می کند که بعد آسمان زمین را گسترش داد و گسترش به معنای خلقت نیست و با مراجعه به روایات هم که دحوالارض را گسترش زمین از زیر خانه کعبه دانسته معلوم میشود که منظور از دحوالارض خلقت کره زمین نیست بلکه همان گسترش خشکیها و قاره ها در این دوره از ادوار حیات زمین است
یا علیم

در آیه 9 سوره فصلت سخن از خلقت زمین کرده.
اما در ادامه و در آیه 10 بجز تقدیر اقوات، سخن از «جعل رواسی» و «بارک فیها» می‌کند که نظیر مطالب سوره نازعات است.
در سوره نازعات آیا صحبت از کو‌ه‌ها نشده؟ و آیا کوه‌ها فقط در خشکی وجود دارند؟
در سوره نازعات آیا فقط برکات خشکیها مایه بهره‌مندی‌اند؟

استوار;576671 نوشت:
در آیه 9 سوره فصلت سخن از خلقت زمین کرده.
اما در ادامه و در آیه 10 بجز تقدیر اقوات، سخن از «جعل رواسی» و «بارک فیها» می‌کند که نظیر مطالب سوره نازعات است.
در سوره نازعات آیا صحبت از کو‌ه‌ها نشده؟ و آیا کوه‌ها فقط در خشکی وجود دارند؟
در سوره نازعات آیا فقط برکات خشکیها مایه بهره‌مندی‌اند؟

سلام
مطالب در دو دسته آیات فرق دارند
در سوره نازعات بعد از ذکر دحو الارض که تعبیر ویژه ای است از خارج ساختن و آب و چراگاه از زمین سخن گفته که جز در مورد خشکی مفهوم ندارد و اما کوه در عرف و لغت معنای خاصی دارد که به هیچ وجه بر پستی و بلندیهای زیر دریا قابل تطبیق نیست کوه به بلندیهای روی خشکی گفته میشود شما در هیچ عرفی نمی بینید که قائل به کوه برای دریا باشند البته اگر کوهی بصورت جزیره هم در دریا وجود داشته باشند آنرا خشکی حساب می کنند . بله یافته های فعلی نشان می دهد که زیر دریا هم سطح صافی ندارد و پستی و بلندیهای قابل توجهی هست اما هیچکس به آنها کوه نمی گوید . در خصوص تعبیر متاع هم دیگر نمی توان قائل به مفهومی جدا از مطالب قبلی قائل بود ضمن اینکه اضافه انعام به انسانها متاع را به نعمتهای روی خشکی منصرف می سازد چون انعام(چارپایان) از دریا بهره ای ندارند .
اما در آیات سوره مبارکه فصلت مفاهیم عامی مثل بارک فیها و اقواتها وجود دارد که اختصاص به خشکی ندارد چه اینکه برکت و غذا منحصر در خشکی نیست و اگر برکت و غذا در دریا بیشتر از خشکی نباشد کمتر نیست پس منظور از ارض در این آیات خشکی نیست چرا که دلیل انحصار در آن وجود ندارد به عکس آیات سوره نازعات که دلایل انحصار زیاد است
یا علیم

با نام و یاد دوست

سلام و عرض ادب



[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.

محی الدین;576728 نوشت:

مطالب در دو دسته آیات فرق دارند
در سوره نازعات بعد از ذکر دحو الارض که تعبیر ویژه ای است از خارج ساختن و آب و چراگاه از زمین سخن گفته که جز در مورد خشکی مفهوم ندارد و اما کوه در عرف و لغت معنای خاصی دارد که به هیچ وجه بر پستی و بلندیهای زیر دریا قابل تطبیق نیست کوه به بلندیهای روی خشکی گفته میشود شما در هیچ عرفی نمی بینید که قائل به کوه برای دریا باشند البته اگر کوهی بصورت جزیره هم در دریا وجود داشته باشند آنرا خشکی حساب می کنند . بله یافته های فعلی نشان می دهد که زیر دریا هم سطح صافی ندارد و پستی و بلندیهای قابل توجهی هست اما هیچکس به آنها کوه نمی گوید . در خصوص تعبیر متاع هم دیگر نمی توان قائل به مفهومی جدا از مطالب قبلی قائل بود ضمن اینکه اضافه انعام به انسانها متاع را به نعمتهای روی خشکی منصرف می سازد چون انعام(چارپایان) از دریا بهره ای ندارند .
اما در آیات سوره مبارکه فصلت مفاهیم عامی مثل بارک فیها و اقواتها وجود دارد که اختصاص به خشکی ندارد چه اینکه برکت و غذا منحصر در خشکی نیست و اگر برکت و غذا در دریا بیشتر از خشکی نباشد کمتر نیست پس منظور از ارض در این آیات خشکی نیست چرا که دلیل انحصار در آن وجود ندارد به عکس آیات سوره نازعات که دلایل انحصار زیاد است

برادر گرامی، جناب محی‌الدین
مباحثه با شما برای حقیر فرصتی مغتنم و فرآیندی پر بار است.
با توضیحات بسیار خوبی که دادید، تازه متوجه عمق مطلب شدم. صمیمانه از شما سپاسگزارم :Gol:

و در شگفتم که چرا تفاسیر با ارزشی همچون المیزان و نمونه به این لایه نسبتاً عمیق از آیات مذکور نپرداخته‌اند؟
تنها تفسیری که تقریباً موافق با کلام شما بود را احسن الحدیث (تألیف روحانی محقق و اندیشمند سید علی‌اکبر قرشی) یافتم.

حال می‌رسیم به اینجا که مطابق آیات سوره فصلت و بقره، طبقه بندی آسمان به هفت طبقه پس از خلقت زمین صورت پذیرفته.
و اینکه قبلاً فرمودید:

محی الدین;574780 نوشت:

با توجه به یافته های علمی ، آسمانی که بعد خلقت زمین آفریده شده جو است اما انطباق طبقات آن بر طبقات جو صرفا یک احتمال می تواند باشد

اما در همان آیات مذکور، بیان شده که «جعل فیها رواسی» و «بارک فیها» و «خلق لکم ما فی الارض جمیعا» قبل از طبقه بندی آسمان بوده.
لذا فارغ از تعداد طبقات، این آسمان طبقه‌بندی شده نمی‌تواند اتمسفر باشد. زیرا دو عبارت قرمز رنگ بالا در دوره‌ای همزمان با تشکیل اتمسفر و نهایتاً بعد از تشکیل کامل اتمسفر محقق شده‌اند.
از سوی دیگر همان بحث کواکب و مصابیح نیز که در پست شماره 31 توسط کارشناس محترم جناب یاسین بیان شد، مانعی براین مطلب خواهد بود.

[="Tahoma"][="Navy"]

استوار;576914 نوشت:
سلام و عرض ادب.

برادر گرامی، جناب محی‌الدین
مباحثه با شما برای حقیر فرصتی مغتنم و فرآیندی پر بار است.
با توضیحات بسیار خوبی که دادید، تازه متوجه عمق مطلب شدم. صمیمانه از شما سپاسگزارم :Gol:

و در شگفتم که چرا تفاسیر با ارزشی همچون المیزان و نمونه به این لایه نسبتاً عمیق از آیات مذکور نپرداخته‌اند؟
تنها تفسیری که تقریباً موافق با کلام شما بود را احسن الحدیث (تألیف روحانی محقق و اندیشمند سید علی‌اکبر قرشی) یافتم.

حال می‌رسیم به اینجا که مطابق آیات سوره فصلت و بقره، طبقه بندی آسمان به هفت طبقه پس از خلقت زمین صورت پذیرفته.
و اینکه قبلاً فرمودید:

اما در همان آیات مذکور، بیان شده که «جعل فیها رواسی» و «بارک فیها» و «خلق لکم ما فی الارض جمیعا» قبل از طبقه بندی آسمان بوده.
لذا فارغ از تعداد طبقات، این آسمان طبقه‌بندی شده نمی‌تواند اتمسفر باشد. زیرا دو عبارت قرمز رنگ بالا در دوره‌ای همزمان با تشکیل اتمسفر و نهایتاً بعد از تشکیل کامل اتمسفر محقق شده‌اند.
از سوی دیگر همان بحث کواکب و مصابیح نیز که در پست شماره 31 توسط کارشناس محترم جناب یاسین بیان شد، مانعی براین مطلب خواهد بود.


سلام برادر گرامی
الحمد لله که مسائل تا حدی حل شد
و اما در مورد جعل رواسی که همان ایجاد کوهها قبل از جو است اشکالی دیده نمیشود و حتی بحث بارک فیها چون برکت تنها بر نعمتهای گیاهی و جانوری منطبق نیست تا بودنش قبل جو اشکالی داشته باشد
و اما در مورد اشکال کارشناس محترم در پست 31 عرض میشود که بنده برای جناب طالب هم پاسخ این اشکال را مطرح کردم و اینجا یادآوری می کنم
همانطور که مشخص شد قرآن کریم بسیار دقیق است و از این دقت خیلی چیزها قابل دریافت است
در مورد زینت آسمان به کواکب هیچ تصریحی وجود ندارد که این کواکب در آسمان پایین هستند بلکه صرف زینت داده شدن آسمان به کواکب ذکر شده و هیچ تلازمی بین زینت شدن چیزی با چیز دیگر و ظرف بودن زینت شده برای زینت دهنده نیست بخصوص که در آیه 16 سوره مبارکه حجر تصریح کرده که این زینت دادن للناظرین است یعنی جهت زینت بودنش مربوط به ناظری است که به آسمان نگاه می کند . بله اگر تصریح کرده بود که کواکب در آسمان پایین و زینت آنند اشکال درست بود اما صرفا گفته آسمان پایین با کواکب برای بییندگان زینت داده شده و این اصلا مستلزم داخل بودن حقیقی کواکب در آسمان دنیا نیست و البته در عرف هم موارد متعددی داریم که چیزی زینت چیز دیگر باشد اما داخل در آن نباشد مثلا اگر تصویری را در پشت یک ویترین بگذارند زینت ویترین هست اما داخل آن نیست یا فرزندان زینت والدین خود هستند اما داخل در آنها نیستند ووو
یا علیم[/]

موضوع قفل شده است