##*محیط خانواده بسیار فاسد و شهوت انگیز است بمانم یا بروم؟؟؟*##

تب‌های اولیه

35 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
##*محیط خانواده بسیار فاسد و شهوت انگیز است بمانم یا بروم؟؟؟*##

سلام
یه سوالی برام پیش اومده
پسری رو در نظر بگیرید که صاحب والدین تحصیل کرده ولی متاسفانه بی خدا و بی قید و
محیط خانواده رو هم پر گناه کردن و دختر خاله این پسر رو هم اوردن پیش این پسره تا با اینا زندگی کنه

دختر خاله هر روز دعوتش میکنه به گناه و زنا و...

شرایط مالی این خانواده هم بسیار عالیه

این پسر اگه پسر خوبی باشه و نمونه یه مسلمون و مومن کامل باشه باید چیکار کنه؟

آیا تو این محیط باید بمونه و با نفسش مبارزه کنه و یا اینکه از این خونه پر فساد بزنه بیرون؟
اگر بمونه یه پسر 17 ساله میتونه هر روز این دختر رو ببینه و هیچ وقت گمراه نشه؟

با حساب احادیثی که میگن هیچ دختر و پسری با هم خلوت نمیکنن مگر اینکه سومیشونش شیطون باشه
با این حساب که حضرت علی ع با اون عظمت به زنها و دخترای جوون حتی سلام هم نمیکردن که نکنه شیطان....
با این حساب که نوجون تو اوج شرایط شهوانی و جنسی و...
با این حساب که حضرت یوسف ع بعد اینکه یک بار دعوت به گناه شد دیگه اون محیط رو تحمل نکرد و زندان رو برای خودش بهتر و مناسب تر دید

با این حساب اسلام به این نوجون مومن چی پیشنهاد میکنه؟

کارشناس بحث : حامی

فقط دوستان دلیل اصلی من از زدن این پست اینه که بدونم نظر اسلام چیه

اسلام میگه بمون و مبارزه کن یا اینکه از اون محیط جدا شو؟

تحریم;262278 نوشت:
فقط دوستان دلیل اصلی من از زدن این پست اینه که بدونم نظر اسلام چیه اسلام میگه بمون و مبارزه کن یا اینکه از اون محیط جدا شو؟


با سلام

اسلام میگه گناه نکن حال با ماندن یا مهاجرت ،


ضمنا اگر ایشان وخانوده شان مشکلی ندارد با ایشان ازدواج کن !

شیعه;262281 نوشت:

با سلام

اسلام میگه گناه نکن حال با ماندن یا مهاجرت ،

ضمنا اگر ایشان وخانوده شان مشکلی ندارد با ایشان ازدواج کن !


دوستان این پسر 17 ساله من نیستم
در ضمن دختر مورد نظر بی عفت میباشد و بدرد یه بچه مومن نمیخوره
اصلا خانواده از قصد شرایطی فراهم کردن که این نوجون به گناه آلوده شه

شیعه;262281 نوشت:

اسلام میگه گناه نکن حال با ماندن یا مهاجرت ،


یعنی میگی اسلام هیچ راهکاری نداده؟
نگفته محیط آلوده رو ترک کن؟
لوط (ع) قومش و حتی همسرش رو ول کرد و رفت!!!
حضرت یوسف ع در مواجه با همون یه مورد طبق قران نگفت اگر خدا کمکم نمیکرد منم از غافلین بودم؟
برید همه جای تاریخو بخونید تمام اسطوره های مبارزه با نفس که کار بزرگی در مقابل دعوت به حرام کردن یک مورد براشون پیش اومده و دیگه تو اون محیط قرار نگرفتن و محیط رو تغییر دادن

مثل حضرت یوسف ع

ولی این مورد اگر بمونه مجبوره با یه دختر روسپی که آتیش شهوت ازش میباره هم خونه شه و والدین این پسر هم چون شاغلن اکثر اوغات خونه نیستن
یعنی روزها سر کارن

کسی نمیدونه نظر اسلام چیه؟
این همه کارشناس دینی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

دین اسلام درمورد اینکه مسلمان مؤمن موظف است بر اینکه ایمان خود را محافظت نماید واعتقادات خود را به خطر نیندازد دستورالعمل های قاطع وروشن وبدون تردید دارد .

حال اگر دراین میان به شرط بسیار نادر موردی به دلایلی که مباحث تخصصی را مطالبه میکند استثنایی وجود داشته باشد قطعا" باید مورد با بیان تخصصی نقد وبررسی شود وهرگز نباید به شکل عمومی برای سایر افراد تبلیغ شود .عموم خطاب دین وفقه وقران کریم و روایات مرسله بیان این مطلب را دارند که در مورد موضوع بحث ما ، باید شخص قبل از بروز خلل درایمانش محیط فاسد را ترک کند .مگر این که قدرت وسلطه ی تغییر درمحیط را به نفع قوت ایمان داشته باشد .

تاثير معاشرت در تحليلهاى منطقى
مى‏گويند: بهترين دليل بر امكان چيزى وقوع آن است; در موضوع مورد بحث، مشاهده نمونه‏هاى عينى كه معاشرت با بدان سرچشمه انواع انحرافات اخلاقى مى‏شود، و معاشرت با نيكان در پاكسازى روح و جان انسان اثر مى‏گذارد، بهترين دليل براى بحث مورد نظر است.
اين تشبيه قديمى، كه اخلاق زشت و بد همانند بيماريهاى واگيردار است، كه بسرعت‏به نزديكان و همنشينان سرايت مى‏كند، تشبيه صحيح گويايى است، مخصوصا در مواردى كه بر اثر كمى سن و سال يا كمى معلومات و يا سستى ايمان و اعتقاد مذهبى، زمينه‏هاى روحى براى پذيرش اخلاق ديگران آماده است، معاشرت اين گونه افراد با افراد آلوده سم مهلك و كشنده‏اى است.
بسيار ديده شده است كه سرنوشت افراد خوب و بد، بر اثر معاشرتها بكلى دگرگون شده، و مسير زندگانى آنها تغيير يافته است; و اين امر دلائل مختلفى از نظر روانى دارد:
1- از جمله مسائلى كه روانكاوان در مطالعات خود به آن رسيده‏اند وجود روح محاكات در انسانها است; يعنى، افراد، آگاهانه يا ناآگاه، آنچه را در دوستان و نزديكان خود مى‏بينند، حكايت مى‏كنند; افراد شاد بطور ناآگاه شادى در اطرافيان خود مى‏پاشند و «افسرده دل افسرده كند انجمنى را».
افراد مايوس، دوستان خود را مايوس، و افراد بدبين، همنشينان خود را بدبين بار مى‏آورند، و همين امر سبب مى‏شود كه دوستان با سرعت در يكديگر تاثير بگذارند.
2- مشاهده بدى و زشتى و تكرار آن، از قبح آن مى‏كاهد و كم كم به صورت يك امر عادى در مى‏آيد; و مى‏دانيم يكى از عوامل‏مؤثر در ترك گناه و زشتيها، احساس قبح آن است.
3- تاثير تلقين در انسانها غير قابل انكار است; و دوستان بد همنشينان خود را معمولا زير بمباران تلقينات مى‏گيرند و همين امر سبب مى‏شود كه گاه بدترين اعمال در نظر آنان، تزيين يابد و حس تشخيص را بكلى دگرگون سازد.
4- معاشرت با بدان، حس بدبينى را در انسان، تشديد مى‏كند و سبب مى‏شود كه نسبت‏به همه كس بدبين باشد، و اين بدبينى يكى از عوامل سقوط در پرتگاه گناه و فساد اخلاق است. در حديثى از اميرمؤمنان على عليه السلام مى‏خوانيم: «مجالسة الاشرار تورث سوء الظن بالاخيار; همنشينى با بدان موجب بدبينى به نيكان مى‏شود.»

منبع:

(اخلاق در قران / آیت الله مکارم شیزرازی/ جلد اول / ص149 )

حق یارتان :Gol:

طه;262295 نوشت:
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

دین اسلام درمورد اینکه مسلمان مؤمن موظف است بر اینکه ایمان خود را محافظت نماید واعتقادات خود را به خطر نیندازد دستورالعمل های قاطع وروشن وبدون تردید دارد .

حال اگر دراین میان به شرط بسیار نادر موردی به دلایلی که مباحث تخصصی را مطالبه میکند استثنایی وجود داشته باشد قطعا" باید مورد با بیان تخصصی نقد وبررسی شود وهرگز نباید به شکل عمومی برای سایر افراد تبلیغ شود .عموم خطاب دین وفقه وقران کریم و روایات مرسله بیان این مطلب را دارند که در مورد موضوع بحث ما ، باید شخص قبل از بروز خلل درایمانش محیط فاسد را ترک کند .مگر این که قدرت وسلطه ی تغییر درمحیط را به نفع قوت ایمان داشته باشد .

تاثير معاشرت در تحليلهاى منطقى
مى‏گويند: بهترين دليل بر امكان چيزى وقوع آن است; در موضوع مورد بحث، مشاهده نمونه‏هاى عينى كه معاشرت با بدان سرچشمه انواع انحرافات اخلاقى مى‏شود، و معاشرت با نيكان در پاكسازى روح و جان انسان اثر مى‏گذارد، بهترين دليل براى بحث مورد نظر است.
اين تشبيه قديمى، كه اخلاق زشت و بد همانند بيماريهاى واگيردار است، كه بسرعت‏به نزديكان و همنشينان سرايت مى‏كند، تشبيه صحيح گويايى است، مخصوصا در مواردى كه بر اثر كمى سن و سال يا كمى معلومات و يا سستى ايمان و اعتقاد مذهبى، زمينه‏هاى روحى براى پذيرش اخلاق ديگران آماده است، معاشرت اين گونه افراد با افراد آلوده سم مهلك و كشنده‏اى است.
بسيار ديده شده است كه سرنوشت افراد خوب و بد، بر اثر معاشرتها بكلى دگرگون شده، و مسير زندگانى آنها تغيير يافته است; و اين امر دلائل مختلفى از نظر روانى دارد:
1- از جمله مسائلى كه روانكاوان در مطالعات خود به آن رسيده‏اند وجود روح محاكات در انسانها است; يعنى، افراد، آگاهانه يا ناآگاه، آنچه را در دوستان و نزديكان خود مى‏بينند، حكايت مى‏كنند; افراد شاد بطور ناآگاه شادى در اطرافيان خود مى‏پاشند و «افسرده دل افسرده كند انجمنى را».
افراد مايوس، دوستان خود را مايوس، و افراد بدبين، همنشينان خود را بدبين بار مى‏آورند، و همين امر سبب مى‏شود كه دوستان با سرعت در يكديگر تاثير بگذارند.
2- مشاهده بدى و زشتى و تكرار آن، از قبح آن مى‏كاهد و كم كم به صورت يك امر عادى در مى‏آيد; و مى‏دانيم يكى از عوامل‏مؤثر در ترك گناه و زشتيها، احساس قبح آن است.
3- تاثير تلقين در انسانها غير قابل انكار است; و دوستان بد همنشينان خود را معمولا زير بمباران تلقينات مى‏گيرند و همين امر سبب مى‏شود كه گاه بدترين اعمال در نظر آنان، تزيين يابد و حس تشخيص را بكلى دگرگون سازد.
4- معاشرت با بدان، حس بدبينى را در انسان، تشديد مى‏كند و سبب مى‏شود كه نسبت‏به همه كس بدبين باشد، و اين بدبينى يكى از عوامل سقوط در پرتگاه گناه و فساد اخلاق است. در حديثى از اميرمؤمنان على عليه السلام مى‏خوانيم: «مجالسة الاشرار تورث سوء الظن بالاخيار; همنشينى با بدان موجب بدبينى به نيكان مى‏شود.»

منبع:

(اخلاق در قران / آیت الله مکارم شیزرازی/ جلد اول / ص149 )

حق یارتان :gol:


سلام
ممنون واقعا لذت بردم
چنتا نکته جدید هم گیرم اومد
قدری برام خوب بود که رفتم از کتابخونم اخلاق در قرآن اقای مکارم رو پیدا کردم تا ادامه این بحثو بخونم
البته تو کتابی که من دارم صفحه 162 هستش

اهان صفحه 149 آغاز این فصل هست که در مورد آمادگی های لازم برای پرورش فضائل اخلاقیه

قسمت اول فصل در مورد نیاز به پاک بودن محیط توضیحات جالبی میده
و فصل بعد همینکه شما فرمودید
و فصلهای بعدم پیشنهاد میکنم کاربرانی که تو اون تاپیک نظر مخالف دادن بخونن

این نامه ها، در سال ۱۳۶۵ در مجله «زن روز» چاپ شده اند:
نامه اول:
« به نام خداوند بخشنده و مهربان
خدمت خواهران عزیز و گرامیم در مجله مفید و پربار زن روز:
سلام من را از این فاصله دور پذیرا باشید. آرزو می کنم در تمام مراحل زندگیتان مؤمن و مؤید و سلامت باشید. قبل از هر چیز لازم است از زحمات شما بخاطر فراهم آوردن این مجله مفید و سودمند تشکر و قدردانی کنم و باور کنید بدون تعارف و تمجیدهای دروغین، مجله زن روز بهترین مجله خانوادگی در سطح کشور و بهترین نشریه از بین نشریات مؤسسه کیهان است.
اما دلیل اینکه امروز در این هوای بارانی، این برادر کوچکتان تصمیم گرفت با شما درد دل کند، مشکل بزرگی است که بر سر راهش قرار گرفته است. جریان را برایتان بازگو می کنم:
من پسری ۱۷ ساله هستم و در خانواده ای مرفه و ثروتمند زندگی می کنم ، اما چه ثروتی که می خواهم سر به تنش نباشد. پدر و مادر من هر دو پزشک هستند و از صبح زود تا پاسی از شب را در خارج از منزل سپری می کنند و تازه وقتی هم به خانه می آیند از بس که خسته و کوفته هستند، زود می روند می خوابند. اصلاً در طول روز از خود سؤال نمی کنند که: پسرمان(یعنی من) کجاست؟ حالا چه کار می کند؟ با چه کسی رفت و آمد می کند؟
اما خوشبختانه، به حول و قوه الهی من پسری نیستم که از این موقعیتها سوء استفاده کنم و خودم را به منجلاب فساد بکشانم. البته این مشکل اصلی من نیست، چون من دیگر به این بی توجهی ها عادت کرده ام و از اینکه آنها اصلاً به من کاری ندارند که کجا می روم و چه می پوشم و با کی می گردم، تعجب نمی کنم. بلکه مشکل اصلی من از حدود یکسال پیش شروع شد.
پدر و مادر بدلیل اینکه من تنها بچه خانواده هستم و ضمناً وضع مادیشان هم خوب است، دختر خاله ام را که در خانواده ای متوسط زندگی می کند به فرزندی که چه عرض کنم، به سرپرستی قبول کرده اند. ( البته لازم به تذکر است که دختر خاله ام همسن خود من است.) از آن تاریخ به بعد مشکل من شروع شد و خانه آرام و ساکت ما که در طول روز کسی جز من در آن زندگی نمی کرد، تبدیل به زندگی پسری شد که سعی در دور کردن هوای نفس دارد با دختری که به مراتب از شیطان هم پست تر و گناهکارتر و حرفه ای تر است. تنها ، کارهای دختر خاله ام را در یک جمله خلاصه می کنم:
« در خواست از من برای انجام بزرگترین گناه کبیره ! »
می دانم شما منظور من را فهمیده اید و لازم به توضیحات اضافی نیست. همانطور که گفتم پدر و مادرم ۱۷ ساعت از روز را در بیرون از منزل به سر می برند. یعنی از ۶ صبح تا ۱۱ شب. من هم از ۷ صبح تا بعد از ظهر، مشغول تحصیل هستم. یعنی حدود ۱۰ ساعت از روز را با دخترخاله ام در خانه تنها هستم و همانطور که گفتم دختر خاله ام یک لحظه من را تنها نمی گذارد ، دائماً در سرم فکر گناه می اندازد . بارها در طول روز از من در خواست گناه می کند . البته من پسری نیستم که تسلیم خواهش حرفهای او شوم، همیشه سعی می کنم او را از خودم دور کنم، ولی او مانند شیطانی است که سر راه هر انسانی ظاهر می شود، او را درون قعر جهنم پرتاب می کند و برای همین است که من از او احتراز می کنم. ولی او دست از سر من بر نمی دارد.
تو را به خدا کمکم کنید! چطور جواب این حرفهای چرب و نرم او را بدهم؟ من بعضی وقتها فکر می کنم که او شیطانی است که از آسمان به زمین آمده تا تمام عبادات چندین ساله من را دود و نابود کند و سپس دوباره به آسمان برگردد.
خواهران عزیز کمکم کنید! من چطور می توانم او را سر راه بیاورم؟ هر چه به او می گویم دست از سرم بردارد، گوشش بدهکار نیست. هر چه به او می گویم شخصیت زن این نیست که تو داری انجام می دهی، اصلاً گوش نمی کند و می ترسم آخر عاقبت کاری دست من بدهد.
دوست ندارم تسلیم او بشوم. باور کنید حتی بعضی وقتها من را تهدید می کند. فکر می کنم همه این بدبختیها بخاطر این است که من یک مقدار زیبا هستم. فکر می کنم اگر این موهای طلایی و پوست روشن را نداشتم حتماً این مشکل سرم نمی آمد. روزی هزار بار از خداوند درخواست می کنم که این زیبایی را از من بگیرد.
دوست داشتم در خانواده ای فقیر زندگی می کردم و زشت ترین روی زمین بودم ولی گیر این دخترخاله شیطان صفت نمی افتادم که نمی گذارد من قبل از ازدواج پاک بمانم. البته تا حالا من تسلیم خواهش های او نشده ام ولی می ترسم که بالاخره من را وادار به تسلیم کند. چطور او را ارشاد کنم تا دست از هوای نفس خود بردارد و من را هم اینهمه آزار ندهد؟ چطوری او را مانند یک دختر مسلمان بکنم؟ و چطوری می توانم رفتار و عقیده اش را تغییر دهم؟ ضمناً فکر نمی کنم در میان گذاشتن این مسئله با پدر و مادرم فایده ای داشته باشد، چون آنها نه وقت و نه حوصله فکر کردن به این مسائل را دارند. تازه اگر هم داشته باشند هیچ عکس العملی نشان نمی دهند، چون رفتار آنها در بیرون خانه هم دست کمی از رفتار دختر خاله ام در خانه ندارد.
امیدوارم که هر چه زودتر من را کمک کنید! خواهران گرامی جواب نامه ام را به آدرس، بصورت کتبی بدهید که قبلاً تشکر و سپاسگذاری می کنم.
با تشکر مجدد، برادرتان امین
۶۵/۷/۲۰
۳/۵ بعد از ظهر»

نامه دوم:
« بسم رب الشهدا و الصدیقین
تاریخ ۱/۱۰/۶۵
خدمت خواهران عزیز و گرامی در مجله زن روز:
سلام! سلامی به گرمای آفتاب خوزستان و به لطافت نسیم بهاری از این راه دور برای شما می فرستم. مدتهاست که منتظر نامه شما هستم ولی تا حالا که عازم دانشگاه اصلی هستم، جوابی از شما دریافت نکرده ام. البته من مطمئن هستم که شما نامه ام را جواب خواهید داد، ولی وقتی شما جواب بدهید امیدوارم که دیگر در این دنیای فانی نباشم.
حدود یک هفته بعد از اینکه برای شما نامه ای نوشتم و گفتم که خواهر خوانده ام من را ترغیب به گناه کبیره زنا می کند، شبی در خواب دیدم که مردی با کت و شلوار سبز در خیابان من را دیده است و به من گفت : امین ! برو به داشگاه اصلی ، وقت را تلف نکن ! من تعبیر این خواب را از روحانی مسجدمان سؤال کردم و ایشان گفتند که دانشگاه اصلی یعنی جبهه. من هم از اینکه خدا دست نیاز من را گرفته بود، خوشحال شدم و حال عازم جبهه نور علیه تاریکی هستم. البته این نامه را به کادر دبیرستان می دهم تا اگر شهید شدم و بعد از شهادت من نامه شما آمد، این را برایتان پست کنند تا از خبر شهادت من آگاه شوید.
البته من نمی دانم حالا که نامه من را مطالعه می کنید، اصلاً یادتان هست در نامه قبلی چه نوشته ام یا اینکه کثرت نامه های رسیده به شما، موضوع نامه من را در خاطر شما پاک کرده است. بهر شکل همانطور که در نامه قبلی هم نوشته بودم، پدر و مادر من آدمهای درستی نیستند و رفتار و گفتار و کردارشان غربی است و خواهر خوانده ام هم که این موضوع را بعد از آمدن به منزل ما دید فکر کرد من هم زود تسلیم می شوم. ولی او کور خوانده است. من مدتها با شیطان مبارزه کرده ام و خودم را از آلودگی حفظ کرده ام. ولی فکر می کنید که من تا کی می توانستم در مقابل این شیطان دخترنما مقاومت کنم؟ و برای همین و با توجه به خوابی که دیده بودم تصمیم گرفتم که خودم را به صف عاشقان حقیقی خدا پیوند بزنم و از این دام شیطان که در جلوی پایم قرار دارد، خلاصی پیدا کنم.
من می روم، اما بگذار این دختر فاسد بماند. من فقط خوشحالم حالا که عازم جبهه هستم، هیچ گناه کبیره ای ندارم و برای گناهان ریز و درشت دیگرم از خداوند طلب مغفرت می کنم.
من می روم ولی بگذارید پدر و مادرم که هر دو دکتر هستند و ادعای تمدن می کنند بمانند و به افکار غربزده خود ادامه دهند. امیدوارم که بزودی از خواب غفلت بیدار شوند.
من تا حالا جبهه نرفته ام و نمی دانم حال و هوای آنجا چگونه است ولی امیدوارم که خداوند ما بندگان سراپا تقصیر را هم مورد لطف خودش قرار دهد و از شربت غرور انگیز و مست کننده شهادت هم به ما بنوشاند. این تنها آرزوی من است.
پدر و مادرم هیچوقت برای من پدر و مادرهای درست و سالمی نبودند. همیشه بیرون از خانه بودند و از صبح زود تا نیمه های شب در حال کار در بیمارستان و یا مطب خصوصی و یا در مجلس های فساد انگیز بودند که من از رفتن به آنها همیشه تنفر داشتم. هیچوقت من معنی محبت و پدر و مادر را احساس نکردم. چون اصلاً آنها را درست و حسابی ندیده ام. بعد هم که این دختر را پیش ما آوردند که زندگی آرام و بدون دغدغه من را تبدیل به طوفان مبارزه با گناه کردند. با اینهمه همانطور که گفتم خوشحالم که به گناهی که خواهر خوانده ام من را به آن تشویق می کرد، آلوده نشدم.
ضمناً از طرف من خواهش می کنم که به روانشناس مجله بگویید که در نوشته هایتان، حتماً این موضوع را به پدر و مادرها تذکر دهند که پدر و مادری فقط این نیست که بچه را درست کنید و آنوقت به امید خدا آن را رها کنید، بلکه به آنها بگویید پدر و مادری یعنی محبت و توجه به فرزند.
امیدوارم من آخرین پسری باشم که از این اتفاقات برایم می افتد. البته من نمی دانم که این موضوع را خانم روانشناس باید بگوید یا کس دیگری. بهر صورت خودتان این پیام من را به هرکسی که مناسب می دانید، برسانید تا او در مجله چاپ کند.
قلبم با شنیدن کلمه شهادت تند تر می زند و عطش پایان ناپذیری در رسیدن به این کمال ، در وجودم شعله می کشد.
همانطور که گفتم اگر خداوند ما را پذیرفت و شهید شدیم که این نامه را از طرف رئیس دبیرستان برایتان می فرستند و اگر خدا ما را لایق و شایسته رسیدن به این مقام رفیع ندید و برگشتیم، من اگر نامه ای از شما دریافت کرده بودم، حتماً جوابش را می دهم. البته امیدوارم برنگردم، چون آنوقت همان آش و همان کاسه است. بیشتر از این وقت شما را نمی گیرم. برای من حتماً دعا کنید. سلامتی و موفقیت همه شما خواهران گرامی را از خداوند متعال خواستارم و در پایان آرزو می کنم که همه انسانهای خفته- مخصوصاً پدر و مادر و خواهر خوانده ام- از خواب غفلت بیدار شوند و رو به سوی اسلام بیاورند. عرض دیگری نیست. خداحافظ و التماس دعا!
والسلام علی عباداله الصالحین
برادرتان امین ۱/۱۰/۶۵»

امین ، چهار روز پس از نگارش این نامه ، درعملیات کربلای ۴ به شهادت رسید .

تحریم;262268 نوشت:

آیا تو این محیط باید بمونه و با نفسش مبارزه کنه و یا اینکه از این خونه پر فساد بزنه بیرون؟


سلام خدمت شما دوست بزرگوار به نظر من بهترین پاداش نزد خداوند غلبه بر نفس هستش
و مسلما باید هر روز بعد از نماز از خداوند و اهل بیت درخواست کرد که کمک کنه که بتونه در برابر نفس ایستادگی کنه تا مغلوب نفس نشه
تحریم;262268 نوشت:

اگر بمونه یه پسر 17 ساله میتونه هر روز این دختر رو ببینه و هیچ وقت گمراه نشه؟

چرا که نه ولی اگر واقعا قصدش گناه نکردن باشه مطمئن باشید که خداوند هیچ وقت تنهایش نمیگذارد و هر کس را بر اساس ظرفیتش امتحان میکند و همچنین همواره مراقب او خواهد بود مثل شهیدی که بالاخره بعد از غلبه بر نفس خداوند راه را به او نشان داد و چه مزد این غلبه بر نفس بهتر از شهادت
خیلی خیلی سخته توی این دوره زمونه غلبه بر نفس (اصلا خود جهاد هستش) چه خانمها با رعایت حجاب و عفاف چه آقایون با غلبه بر نگاه نا محرم و نفس
ولی خوب هر که دراین بزم مقرب تراست جام بلا بیشترش میدهند
موفق باشید

delete;262340 نوشت:
[/]

سلام خدمت شما دوست بزرگوار به نظر من بهترین پاداش نزد خداوند غلبه بر نفس هستش
و مسلما باید هر روز بعد از نماز از خداوند و اهل بیت درخواست کرد که کمک کنه که بتونه در برابر نفس ایستادگی کنه تا مغلوب نفس نشه

چرا که نه ولی اگر واقعا قصدش گناه نکردن باشه مطمئن باشید که خداوند هیچ وقت تنهایش نمیگذارد و هر کس را بر اساس ظرفیتش امتحان میکند و همچنین همواره مراقب او خواهد بود مثل شهیدی که بالاخره بعد از غلبه بر نفس خداوند راه را به او نشان داد و چه مزد این غلبه بر نفس بهتر از شهادت
خیلی خیلی سخته توی این دوره زمونه غلبه بر نفس (اصلا خود جهاد هستش) چه خانمها با رعایت حجاب و عفاف چه آقایون با غلبه بر نگاه نا محرم و نفس
ولی خوب هر که دراین بزم مقرب تراست جام بلا بیشترش میدهند
موفق باشید

ما داریم نظر اسلامو میپرسیم
داریم میپرسیم که وظیفه یه پسر تو این مواقع چیه
حالا بیاید شعر بگید که هر که در این.....

حرف این دوستمون میدونید مثل چی میمونه؟
مثل اینه که بگیم ما بخدا توکل میکنیم و وسط اتوبان راه میریم و خدا کمکمون میکنه و هیچی نمیشه

خب خدا به آدم عقل داده
گفته بنده من تو این محیط قرار نگیر
حالا شما اصرار داری که تو این محیط باید قرار بگیره؟
همچین چیزی شدنیه؟

ببین اقا

داری فکره ادمو

خراب میکنی

حداقل خوده من تا حالانمیدونستم مردان چنان موجوداتی هستن

یا حداقلش تو محیط مجازی هم نمیشه حتی سر سوزن هم به یه مرد اعتماد کرد

یا نگاه به یه زن ...

guest;262355 نوشت:
ببین اقا

داری فکره ادمو

خراب میکنی

حداقل خوده من تا حالانمیدونستم مردان چنان موجوداتی هستن

یا حداقلش تو محیط مجازی هم نمیشه حتی سر سوزن هم به یه مرد اعتماد کرد

یا نگاه به یه زن ...

خلاصه حرفات یه جوریه

اسلام راه جلوی ماها گذاشته گفته تو این مواقع باید چه برخوردی با محیط گناه کنی

سلام
گرامی چرا ناراحت میشین یکم صبور باشین جواب میدن حتما ایرادی داشته ویرایش شده البته بهتر بود بهت میگفتن حالا چه قبل از ویزایش چه بعد از ویرایش
یه چیزی تو دهنمه میگن اگه همسایت خوب نبود و مردم ازار بود از اون محله برو اسلامی که واسه همسایه اینطوری میگه حتما واسه اونم حرف داره
من یه دخترو سراغ دارم خانوادش همه کاره بودن مشروب خور و ............... میدونی چیکار کرد خیاطی میکرد خودش واسه خودش خرید میکرد با اینکه تو اون خونه زندگی میکرد خانوادش هم مثل این اقا چسر متمکن همه چی دار ولی با پول خیاطی خوراکشو تهیه میکرد تا لقمه حرام نخوره و خدارو شکر الان واسه خودش خونه رندگی داره ازدواج نکرده ولی خب .........
این اقا پسر خوش به حالش اگه بگم مصداق این ایه هست اغراق نکردم و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب .واقعا خوش به سعادتش(من که داستان رو خوندم گریم گرفت ولی کاش متحول بشم):Ghamgin:
رفتن از خانه برای پسر جماعت راحتره تا دختر میتونه کار کنه خودشو تامین کنه اگر بمونه هم باید اونقدر قوی باشه که بتونه خودشو حفظ کنه که اینم با وجود شیطان لعین خیلی سخته
بهترین کار هجرت هستش

تحریم;262268 نوشت:
سلام
یه سوالی برام پیش اومده
پسری رو در نظر بگیرید که صاحب والدین تحصیل کرده ولی متاسفانه بی خدا و بی قید و
محیط خانواده رو هم پر گناه کردن و دختر خاله این پسر رو هم اوردن پیش این پسره تا با اینا زندگی کنه

دختر خاله هر روز دعوتش میکنه به گناه و زنا و...

شرایط مالی این خانواده هم بسیار عالیه

این پسر اگه پسر خوبی باشه و نمونه یه مسلمون و مومن کامل باشه باید چیکار کنه؟

آیا تو این محیط باید بمونه و با نفسش مبارزه کنه و یا اینکه از این خونه پر فساد بزنه بیرون؟
اگر بمونه یه پسر 17 ساله میتونه هر روز این دختر رو ببینه و هیچ وقت گمراه نشه؟

با حساب احادیثی که میگن هیچ دختر و پسری با هم خلوت نمیکنن مگر اینکه سومیشونش شیطون باشه
با این حساب که حضرت علی ع با اون عظمت به زنها و دخترای جوون حتی سلام هم نمیکردن که نکنه شیطان....
با این حساب که نوجون تو اوج شرایط شهوانی و جنسی و...
با این حساب که حضرت یوسف ع بعد اینکه یک بار دعوت به گناه شد دیگه اون محیط رو تحمل نکرد و زندان رو برای خودش بهتر و مناسب تر دید

با این حساب اسلام به این نوجون مومن چی پیشنهاد میکنه؟

کارشناس بحث : حامی


چه تضمینی داره که اون پسر بیرون به گناه نیفته. دامهای شیطان همینه که از خانواده بکشونه بیرون ک کانون محبت هست و انسان به اون نیاز داره.
به نظرم زمان همه چیز و حل میکنه مشکل و به خانوادش بگه و بمونه.
همیشه نباید همه چیز رو باور کرد. اینجور شرایط پایدار نیست.
باید به مادرش بگه چون احتمالش هست ک پدر پسره رو هم اذیت کنه.
اصلن یه آدم عاقل چرا باید کاری کنه که جای حرف و حدیث باشه و مردم رو دچار سوء تفاهم کنه.

تحریم;262268 نوشت:
محیط خانواده بسیار فاسد و شهوت انگیز است بمانم یا بروم؟؟؟

اصلا واژه فاسد در باره چنین روابطی بی معنا است. شهوت انگیزی که امری خوب و لذت بخش و مفید است چه ربطی به فساد به معنی تباهی و خراب شدن داره؟!

atila133f;262747 نوشت:
اصلا واژه فاسد در باره چنین روابطی بی معنا است. شهوت انگیزی که امری خوب و لذت بخش و مفید است چه ربطی به فساد به معنی تباهی و خراب شدن داره؟!

به نام خدا.

عزیزان دل ، ذغال اونیه که سیاهه ، گچ سفیدست.

شما مبانی رو قبول نداری اومدی اشکال به فرعیات میکنی؟

با تشکر، ستایشگر :Gol:

kocholo;262678 نوشت:
چه تضمینی داره که اون پسر بیرون به گناه نیفته. دامهای شیطان همینه که از خانواده بکشونه بیرون ک کانون محبت هست و انسان به اون نیاز داره.
به نظرم زمان همه چیز و حل میکنه مشکل و به خانوادش بگه و بمونه.
همیشه نباید همه چیز رو باور کرد. اینجور شرایط پایدار نیست.
باید به مادرش بگه چون احتمالش هست ک پدر پسره رو هم اذیت کنه.
اصلن یه آدم عاقل چرا باید کاری کنه که جای حرف و حدیث باشه و مردم رو دچار سوء تفاهم کنه.

شما چیو داری با چی مقایسه میکنی؟
گناه نکردن تو بیرون رو طرف اندازه منم که روسیاه باشه باز میتونه جلوی خودشو بگیره
چه برسه اینکه ظاهرای اسطوره مبارزه با نفس هست

ولی تو اون خونه موندن فقط و فقط علامت سواله

پس نتیجه اخلاقی داستان اینه
که جوونا از فردا برید هم اتاق و هم خونه و هم خوابگاهی آدمای فاسد و اصلا مختلط(دختر و پسر) بشید و خدا یقینا کمکتان خواهد کرد.
اره باید اینجوری بشه؟

اقا یعنی رو این کره خاکی یه نفر مومن و با تقوا دیگه پیدا نمیشه؟
برید به اون یه نفر بگید اگر همچین شرایطی برات اومد میمونی خونه یا میزنی بیرون!!!

تحریم;262778 نوشت:
شما چیو داری با چی مقایسه میکنی؟
گناه نکردن تو بیرون رو طرف اندازه منم که روسیاه باشه باز میتونه جلوی خودشو بگیره
چه برسه اینکه ظاهرای اسطوره مبارزه با نفس هست

ولی تو اون خونه موندن فقط و فقط علامت سواله

پس نتیجه اخلاقی داستان اینه
که جوونا از فردا برید هم اتاق و هم خونه و هم خوابگاهی آدمای فاسد و اصلا مختلط(دختر و پسر) بشید و خدا یقینا کمکتان خواهد کرد.
اره باید اینجوری بشه؟

اقا یعنی رو این کره خاکی یه نفر مومن و با تقوا دیگه پیدا نمیشه؟
برید به اون یه نفر بگید اگر همچین شرایطی برات اومد میمونی خونه یا میزنی بیرون!!!


دوست عزیز :
منظر من این نبود که با همون شرایط قبلب بمونه.
باید بمونه و ابتدا برای زندگی و خانوادش مبارزه کنه.
من میگم شرایط ها ی اینجوری مثل طوفان میمونن پر تپش اما پر سرعت هستند. اول باید سعی کنه خانواده رو راضی کنه با حرفایی به مادرش ک اگه جلوشو نگیری بابا رو.... یا همسایه ها حرف درمیارنو...یا جای منه یا جای اون...
اگه نشد باید بزنه بیرون اما بیرون خودش هم بلانسبت شما ها گرگای زیادی خوابیدن و آدمایی مثل شما که از امنیت خانواده بهره مند هستن در امان میمونن.
ماجرای خوابگاه فرق میکنه ، اسلام در این مواقع میگه انسان عاقل نباید کاری کنه که باعث ایجاد شبهه بشه پس باید بزنه بیرون.
بیرون زدن از خانه با بیرون زدن از مثلا خوابگاه یکی نیست.

kocholo;262783 نوشت:
دوست عزیز :
منظر من این نبود که با همون شرایط قبلب بمونه.
باید بمونه و ابتدا برای زندگی و خانوادش مبارزه کنه.
من میگم شرایط ها ی اینجوری مثل طوفان میمونن پر تپش اما پر سرعت هستند. اول باید سعی کنه خانواده رو راضی کنه با حرفایی به مادرش ک اگه جلوشو نگیری بابا رو.... یا همسایه ها حرف درمیارنو...یا جای منه یا جای اون...
اگه نشد باید بزنه بیرون اما بیرون خودش هم بلانسبت شما ها گرگای زیادی خوابیدن و آدمایی مثل شما که از امنیت خانواده بهره مند هستن در امان میمونن.
ماجرای خوابگاه فرق میکنه ، اسلام در این مواقع میگه انسان عاقل نباید کاری کنه که باعث ایجاد شبهه بشه پس باید بزنه بیرون.
بیرون زدن از خانه با بیرون زدن از مثلا خوابگاه یکی نیست.

دوست عزیز کدوم مادر؟
مادره هم از خداش بوده پسره با دختر خالش وارد روابط جنسی بشه
ولی در کل به نظر من رفتن از این محیط واسه حفظ دین شرط عقله!!!

خب ، این دختر خاله ی محترم رو صیغه موقت بخونه برای مدتی .

به نظرم خیلی شورش کردین موضوع رو .

netuser;262818 نوشت:

خب ، این دختر خاله ی محترم رو صیغه موقت بخونه برای مدتی .

به نظرم خیلی شورش کردین موضوع رو .

سلام
نمی خواستم وارد بحث بشم چون در حد کارشناس ها نیستم که بخوام کسی رو راهنمایی کنم. ولی انگار بعضی ها خودشونو علامه میدونن و راهکارهای غلطی ارائه می دن.
من اگه جای اون جوون باشم و نخوام که دین و ایمانمو فدای دنیا و شهوات نامشروع کنم قطعا از اون خونه میرم. خدا هم تو قران گفته که از پدر ومادرت اطاعت کن مگر اینکه ازت بخوان که کافر بشی(البته مضمونش اینه)

ســـارا;262822 نوشت:
سلام
نمی خواستم وارد بحث بشم چون در حد کارشناس ها نیستم که بخوام کسی رو راهنمایی کنم. ولی انگار بعضی ها خودشونو علامه میدونن و راهکارهای غلطی ارائه می دن.
من اگه جای اون جوون باشم و نخوام که دین و ایمانمو فدای دنیا و شهوات نامشروع کنم قطعا از اون خونه میرم. خدا هم تو قران گفته که از پدر ومادرت اطاعت کن مگر اینکه ازت بخوان که کافر بشی(البته مضمونش اینه)

افرین به شما که خودتونو نمیخواید مثل بعضیا به خواب بزنید.

2 نظر آخر خیلی خوب بود ممنون

تحریم;262827 نوشت:
2 نظر آخر خیلی خوب بود ممنون

سلام!
مومن دو نظر آخر که کاملا متضاد هم بود! اولی گفت صیغه و دومی گفت صیغه غلط ترین راهکاره!
حالا بی خیال!

حالا ما هم بذار تو این ولوشو یک نظر از خودمون در کنیم:

ببین چند حالت داره:

1-پسره اصلا دوست نداره قبل از ازدواج رابطه ی جنسی داشته باشه (حالا چه زنا چه صیغه) و نمیتونه بیرون از خونه دووم بیاره (آخه بعضی ها ارزه ندارن و دو روزه تسلیم میشن و برمیگردن خونه) و اگر توی خونه بمونه نمیتونه جلوی خودشو بگیره و بالاخره تسلیم دختره میشه که بهترین راهکار در این مورد اینه که پسره بره زن بگیره اگر شرایط ازدواج دائم رو هم نداره باید یا راهکار شماره دو و یا راهکار شماره 3 و یا 4 رو انتخاب کنه!

2-پسره اصلا دوست نداره قبل از ازدواج رابطه ی جنسی داشته باشه (حالا چه زنا چه صیغه) و نمیتونه بیرون از خونه دووم بیاره (آخه بعضی ها ارزه ندارن و دو روزه تسلیم میشن و برمیگردن خونه) و میتونه توی خونه باشه و صبر کنه و تقوای خدا رو پیشه کنه و با نفسش مبارزه کنه! که بهترین راهکار اینه که صبر کنه و با نفسش مبارزه کنه

3-پسره اصلا دوست ندار قبل از ازدواج رابطه ی جنسی داشته باشه (حالا چه زنا چه صیغه) و میتونه خارج از خونه کار کنه و زندگیشو بچرخونه که بهترین راهکار اینه که بزنه به دل خیابون و خوش کار کنه و زندگیشو بچرخونه و شرط کنه تا زمانی که دخترخالهه از اونجا نره من برنمیگردم! اینجوری مامام باباش باید بین پسرخودشون و دخترخالهه یکیو انتخاب کنن! و گمون نکنم بی رحم ترین پدرمادر هم بچه ی خودشونو بیخیال بشن

4-پسره براش فرقی نمیکنه که قبل از ازدواج پاش به روابط جنسی باز بشه یا نشه فقط دوست نداره قبل از ازدواج گناه مرتکب نشه (اما با صیغه مشکلی نداره) و اگر تو خونه بمونه به گناه میفته و شرایط ازدواج دائم رو نداره و ارزه ی فرار کردن از خونه و شرط گذاشتن هم نداره اگر تمام این شرایط وجود داشت باید زنگ بزنه و از پدر دختر خالهه اجازه بگیره و اون دختر رو به عقد موقت خودش در بیاره! مطمئنن یا پدر دختره غیرتی میشه و میگه اصلا! و یا قبول میکنه و این عقد کاملا شرعی میشه!

این پسر کدوم حالته؟

من فکر میکنم راهکار دوم بهترین راهکار باشه!

asad;262864 نوشت:
خب اگه خیلی احکامش درد می کنه ! ، این دختر خاله ی محترم رو صیغه موقت بخونه برای مدتی . به نظرم خیلی شورش کردین موضوع رو .
بله بالاخره یک کلاه شرعی پیدا میشه. هم فاله هم تماشا! هم شرایط خوبی برای لذت جویی فراهم میشه . هم با رجوع به دین و احکام مذهبی این بازار گرم میشه و نهایتا همه چیز به خوبی و خوشی خاتمه می یابد! فقط میماند دختر خاله محترم که تبدیل به کالایی اجاره ای شده است و البته چون مدت اجاره اش خاتمه یابد برای فروش بوسیله مهریه آماده است!

[="Teal"]

atila133f;262872 نوشت:
بله بالاخره یک کلاه شرعی پیدا میشه. هم فاله هم تماشا! هم شرایط خوبی برای لذت جویی فراهم میشه . هم با رجوع به دین و احکام مذهبی این بازار گرم میشه و نهایتا همه چیز به خوبی و خوشی خاتمه می یابد! فقط میماند دختر خاله محترم که تبدیل به کالایی اجاره ای شده است و البته چون مدت اجاره اش خاتمه یابد برای فروش بوسیله مهریه آماده است!

بادرودت یادت رفت!:Nishkhand:
همانطور که دوستمون گفت:

ستايشگر;262749 نوشت:

عزیزان دل ، ذغال اونیه که سیاهه ، گچ سفیدست.

شما مبانی رو قبول نداری اومدی اشکال به فرعیات میکنی؟

با تشکر، ستایشگر :Gol:

شما بهتره اگر خیلی ادعای فضل میکنی برای هر شبهه ای که داری یک تاپیک بسازی و کارشناسان رو به مناظره دعوت کنی! نه اینکه بیای تو تاپیکی که همه شیعه اند و همه هم رو قبول دارند یک نظری بدی که هیچ ربطی به موضوع تاپیک نداره!
من در تعجبم چرا حاضر به مناظره نیستی و فقط حرف میزنی......عجیبا غریبا...:Moteajeb!:[/]

ســـارا;262822 نوشت:
سلام
نمی خواستم وارد بحث بشم چون در حد کارشناس ها نیستم که بخوام کسی رو راهنمایی کنم. ولی انگار بعضی ها خودشونو علامه میدونن و راهکارهای غلطی ارائه می دن.
من اگه جای اون جوون باشم و نخوام که دین و ایمانمو فدای دنیا و شهوات نامشروع کنم قطعا از اون خونه میرم. خدا هم تو قران گفته که از پدر ومادرت اطاعت کن مگر اینکه ازت بخوان که کافر بشی(البته مضمونش اینه)

جهت اطلاع شما که ظاهرا نه تنها کارشناس نیستین بلکه از قواعد گفت و گو در فوروم ها هم بی اطلاع تشریف دارین ، در صدر و ذیل هیچ کدوم از تاپیک ها ، شرط نوشتن نظر ، کارشناس بودن نیست . اصلا فوروم جای بحث و تبادل نظره و هر کسی می تونه نظر خودش رو بنویسه ، ولو این که به عقیده ی بعضی از فضلا ( مثل شما ) نظراتش نادرست باشه . به هر حال ، نظر من نه غیر اسلامی بود نه غیر عقلی ...

یه مدت که اون خانم در ازدواج موقتش باشه ، شاید وضعیت روحی شم تغییر کنه . مگه اول انقلاب خیلی از بچه های سپاه با زنهای ... ازدواج نکردن و مگه اون زنا ، توبه نکردن و به زندگی طبیعی برنگشتن ...

این دید شماها اصلا اسلامی نیست ، یه دید متحجرانه ی قشریه

صاحب دلی به مدرسه آمد ز خانقاه
بشکست عهد صحبت ِ اهل طریق را

گفتم میان " زاهد " و " عالم " چه فرق بود ؟
تا اختیار کردی از آن ، این فریق را ...

گفت : آن گلیم ِ خویش به در می برد ز موج
" وین جهد می کند که بگیرد غریق را "

من که مسلمون نیستم ولی وای به حال مسلمونی شما که توش همه چی فقط شده پاییدن خود تا مبادا گوشه ی دامن تون تر بشه !!

asad;262864 نوشت:

سلام!
مومن دو نظر آخر که کاملا متضاد هم بود! اولی گفت صیغه و دومی گفت صیغه غلط ترین راهکاره!
حالا بی خیال!

حالا ما هم بذار تو این ولوشو یک نظر از خودمون در کنیم:

ببین چند حالت داره:

1-پسره اصلا دوست نداره قبل از ازدواج رابطه ی جنسی داشته باشه (حالا چه زنا چه صیغه) و نمیتونه بیرون از خونه دووم بیاره (آخه بعضی ها ارزه ندارن و دو روزه تسلیم میشن و برمیگردن خونه) و اگر توی خونه بمونه نمیتونه جلوی خودشو بگیره و بالاخره تسلیم دختره میشه که بهترین راهکار در این مورد اینه که پسره بره زن بگیره اگر شرایط ازدواج دائم رو هم نداره باید یا راهکار شماره دو و یا راهکار شماره 3 و یا 4 رو انتخاب کنه!

2-پسره اصلا دوست نداره قبل از ازدواج رابطه ی جنسی داشته باشه (حالا چه زنا چه صیغه) و نمیتونه بیرون از خونه دووم بیاره (آخه بعضی ها ارزه ندارن و دو روزه تسلیم میشن و برمیگردن خونه) و میتونه توی خونه باشه و صبر کنه و تقوای خدا رو پیشه کنه و با نفسش مبارزه کنه! که بهترین راهکار اینه که صبر کنه و با نفسش مبارزه کنه

3-پسره اصلا دوست ندار قبل از ازدواج رابطه ی جنسی داشته باشه (حالا چه زنا چه صیغه) و میتونه خارج از خونه کار کنه و زندگیشو بچرخونه که بهترین راهکار اینه که بزنه به دل خیابون و خوش کار کنه و زندگیشو بچرخونه و شرط کنه تا زمانی که دخترخالهه از اونجا نره من برنمیگردم! اینجوری مامام باباش باید بین پسرخودشون و دخترخالهه یکیو انتخاب کنن! و گمون نکنم بی رحم ترین پدرمادر هم بچه ی خودشونو بیخیال بشن

4-پسره براش فرقی نمیکنه که قبل از ازدواج پاش به روابط جنسی باز بشه یا نشه فقط دوست نداره قبل از ازدواج گناه مرتکب نشه (اما با صیغه مشکلی نداره) و اگر تو خونه بمونه به گناه میفته و شرایط ازدواج دائم رو نداره و ارزه ی فرار کردن از خونه و شرط گذاشتن هم نداره اگر تمام این شرایط وجود داشت باید زنگ بزنه و از پدر دختر خالهه اجازه بگیره و اون دختر رو به عقد موقت خودش در بیاره! مطمئنن یا پدر دختره غیرتی میشه و میگه اصلا! و یا قبول میکنه و این عقد کاملا شرعی میشه!

این پسر کدوم حالته؟

من فکر میکنم راهکار دوم بهترین راهکار باشه!


سلام
ممنون از راهکار ها
ولی در مورد قسمت اول حرفات باید بگم اون دو نفر نظراتشون هیچ تضادی با هم نداشت
اولی گفته بود صیغه راه موندن حلالشه
دومی هم گفته بود موندن موجب پیش اومدن زمینه گناهه پس باید زا خونه بزنه بیرون
پس بازم میگم نظرات خوبی دادن
با تشکر...

netuser;262890 نوشت:
جهت اطلاع شما که ظاهرا نه تنها کارشناس نیستین بلکه از قواعد گفت و گو در فوروم ها هم بی اطلاع تشریف دارین ، در صدر و ذیل هیچ کدوم از تاپیک ها ، شرط نوشتن نظر ، کارشناس بودن نیست . اصلا فوروم جای بحث و تبادل نظره و هر کسی می تونه نظر خودش رو بنویسه ، ولو این که به عقیده ی بعضی از فضلا ( مثل شما ) نظراتش نادرست باشه . به هر حال ، نظر من نه غیر اسلامی بود نه غیر عقلی ...

یه مدت که اون خانم در ازدواج موقتش باشه ، شاید وضعیت روحی شم تغییر کنه . مگه اول انقلاب خیلی از بچه های سپاه با زنهای ... ازدواج نکردن و مگه اون زنا ، توبه نکردن و به زندگی طبیعی برنگشتن ...

این دید شماها اصلا اسلامی نیست ، یه دید متحجرانه ی قشریه

صاحب دلی به مدرسه آمد ز خانقاه
بشکست عهد صحبت ِ اهل طریق را

گفتم میان " زاهد " و " عالم " چه فرق بود ؟
تا اختیار کردی از آن ، این فریق را ...

گفت : آن گلیم ِ خویش به در می برد ز موج
" وین جهد می کند که بگیرد غریق را "

من که مسلمون نیستم ولی وای به حال مسلمونی شما که توش همه چی فقط شده پاییدن خود تا مبادا گوشه ی دامن تون تر بشه !!


سلام
دوست عزیز راهکارت بد نبود
ولی اشکالی که از این کاربر گرفتی اشتباه بود.
اولا نگفتن که نظر دادن بقیه افراد جرم حساب میشه
بلکه با یه حالت خضوع و بزرگمنشی و افتادگی و شکست نفسی گفتن که با اینکه کارشناس نیستم ولی نظر میدم

تازه این تاپیک ادامه یه تاپیک دیگس و اونجا چون دیدم بحثو دارن به بیراهه میکشن
اولش گفتم لطفا کسانی که به اسلام مسلطن نظر بودن
پس ایشون احتمالا یان موضوع رو مد نظر داشتن

در ادامه بازم به ایشون اشکال بی مورد گرفتید
خب هم نظر شما محترمه و هم ایشون
تازه نظر ایشون واقعی تره
چیزی که شما میگی از هر 100مورد شاید یکیش اصلاح شه و توبه کنه و...
و شایدم ازدواج موقت کردن و طرف واقعا ذاتا تغییری نکرد
تازه واسه ازدواج موقت شاید پدر دختر ضرایت نداد
من به عنوان یه پسر همچین موردی برام پیش بیاد و واقعا راهی نمونه از اون خونه میزنم بیرون
البته اگر دینم برام مهم باشه...

atila133f;262747 نوشت:
اصلا واژه فاسد در باره چنین روابطی بی معنا است. شهوت انگیزی که امری خوب و لذت بخش و مفید است چه ربطی به فساد به معنی تباهی و خراب شدن داره؟!

سلام علیکم

اصلا شما میدانید معنای فساد چیست؟

در مفردات راغب فساد به معنای «خروج شی عن حد اعتدال» یعنی خارج هر چیز از میزان اعتدال است.

اعتدال در این گونه روابط مخصوص خانواده و زن و شوهر شرعی و قانونی است و خارج آن قساد است.

atila133f;262872 نوشت:
بله بالاخره یک کلاه شرعی پیدا میشه. هم فاله هم تماشا! هم شرایط خوبی برای لذت جویی فراهم میشه . هم با رجوع به دین و احکام مذهبی این بازار گرم میشه و نهایتا همه چیز به خوبی و خوشی خاتمه می یابد! فقط میماند دختر خاله محترم که تبدیل به کالایی اجاره ای شده است و البته چون مدت اجاره اش خاتمه یابد برای فروش بوسیله مهریه آماده است!

کلاه شرعی چیه؟

چرا احکام دین مقدس اسلام و مذهب بر حق شیعه را به مسخره گرفتید خجالت بکش.

ازدواج موقت اشاعه فحشا نمی کنه.

اولا خانواده ها اطلاع دارنند آقای روشنفکر مدرن قرن بیست و یک

یه جورایی هم مثل همون غربی یاست که چند صباحی با هم زندگی می کنند بعد اگه خوششون اومد با هم ازدواج می کنند.

ثانیا عمومی نمی شه

زن هم بازیچه نیست مثل زن بیوه هست زن بیوه قبلش رابطه جنسی داشته

asad;262875 نوشت:
نه اینکه بیای تو تاپیکی که همه شیعه اند و همه هم رو قبول دارند یک نظری بدی که هیچ ربطی به موضوع تاپیک نداره!
مثل اینکه جنابعالی علاوه بر علم منطق و سند! صاحب علم غیب هم هستید و از فکر و عقیده قلبی همه افراد اطلاع دقیق دارید که همه کسانی به این صفحه وارد میشوند لزوما مسلمان شیعه هستند! و البته اینکه نظر اولیه تاپیک نقد شود دقیقا در چارچوب موضوع است.

به نام علی اعلی


سلام علیکم

سوال استارتر تاپیک جهت پاسخگویی کارشناس محترم:

تحریم;262268 نوشت:

سلام
یه سوالی برام پیش اومده
پسری رو در نظر بگیرید که صاحب والدین تحصیل کرده ولی متاسفانه بی خدا و بی قید و
محیط خانواده رو هم پر گناه کردن و دختر خاله این پسر رو هم اوردن پیش این پسره تا با اینا زندگی کنه

دختر خاله هر روز دعوتش میکنه به گناه و زنا و...

شرایط مالی این خانواده هم بسیار عالیه

این پسر اگه پسر خوبی باشه و نمونه یه مسلمون و مومن کامل باشه باید چیکار کنه؟

آیا تو این محیط باید بمونه و با نفسش مبارزه کنه و یا اینکه از این خونه پر فساد بزنه بیرون؟
اگر بمونه یه پسر 17 ساله میتونه هر روز این دختر رو ببینه و هیچ وقت گمراه نشه؟

با حساب احادیثی که میگن هیچ دختر و پسری با هم خلوت نمیکنن مگر اینکه سومیشونش شیطون باشه
با این حساب که حضرت علی ع با اون عظمت به زنها و دخترای جوون حتی سلام هم نمیکردن که نکنه شیطان....
با این حساب که نوجون تو اوج شرایط شهوانی و جنسی و...
با این حساب که حضرت یوسف ع بعد اینکه یک بار دعوت به گناه شد دیگه اون محیط رو تحمل نکرد و زندان رو برای خودش بهتر و مناسب تر دید

با این حساب اسلام به این نوجون مومن چی پیشنهاد میکنه؟

کارشناس بحث : حامی


با توجه به ماجرای زندگی شهید امین

این تاپیک: http://www.askdin.com/thread20104.html

با تشکر

التماس دعا

یا علی :Gol:



موضوع قفل شده است