قوانین نانوشته ای که وجود دارند!

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قوانین نانوشته ای که وجود دارند!

سلام خدمت اساتید گرامی

من در این چند سال عمر ناچیزی که از خدا گرفتم متوجه قوانین نانوشته ای شدم که به طرز دقیقی اجرا میشن اما منشا و علتش هنوز ناشناخته ست.

مثلا متوجه شدم

1-هر دو نفری که با هم همنشین میشن از نظر خلقیات و رفتار و افکار و آرزو ها شبیه هم هستند...چــــــــرا؟

2-دقت کردم کسی که سمت چپم قرار میگیره اصلا هیچ اعتقادی به خدا و پیغمبر و این مسائل نداره...چـــــــرا؟

3-متوجه شدم بین دو نفری که مناظزه می کنند (چه حضوری چه اینترنتی) هر وقت میای به طرف مقابل حسن خلق نشون بدی، طرف جوابت با سوء خلق میده و برعکس...چـــــرا؟

4-متوجه شدم روی هر موضوعی اصرار می کنیم مثلا دنبال چیزی می گردیم که نیاز مبرم بهش داریم اصلا پیداش نمی کنیم اما همینکه یادمون میره و یا موقعی که اصلا نیازی بهش نداریم همه جا پیدا میشه!...چـــــرا؟

5-متوجه شدم موفقیت ها دقیقا در لحظه ای که نا امیدی مطلق به ما روی میاره شکل میگیره...چـــــرا؟


تشکر


کارشناس بحث : صدیق

بسم الله الرحمن الرحيم
سلام
من در اين چند روز عمر ناچيزي كه در اسك دين بودم متوجه قوانین نانوشته ای شدم که به طرز دقیقی اجرا میشن اما منشا و علتش هنوز ناشناخته ست.

مثلا متوجه شدم
هرگاه كاربرIzraeel يك تاپيك ايجاد ميكننددر اون سوالات وعقايد عجيبي مطرح ميشود.... چرا؟
قصد بدي ندارم واقعآ گفتم.يه كمم مزاح بود

نقل قول:
مثلا متوجه شدم
هرگاه كاربرIzraeel يك تاپيك ايجاد ميكننددر اون سوالات وعقايد عجيبي مطرح ميشود.... چرا؟
قصد بدي ندارم واقعآ گفتم.يه كمم مزاح بود
سلام

والٌا من قصد ندارم این سایت و تسخیر کنم...اصلا کار من نیستش که!

:Nishkhand: :Nishkhand: :Nishkhand:

بسم الله
قسم جلاله !ميدانيد كه...

Izraeel;241977 نوشت:
سلام خدمت اساتید گرامی

من در این چند سال عمر ناچیزی که از خدا گرفتم متوجه قوانین نانوشته ای شدم که به طرز دقیقی اجرا میشن اما منشا و علتش هنوز ناشناخته ست.


با سلام و تشكر:Gol:

قوانين نانوشته اي كه شما از آن صحبت مي كنيد همان قوانين نوشته شده ي الهي در كتاب مبين است، چنانكه در قرآن مي فرمايد:

"

وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ".(انعام، 59)

"و كليدهاى غيب، تنها نزد اوست. جز او [كسى‏] آن را نمى‏ داند، و آنچه در خشكى و درياست مى‏ داند، و هيچ برگى فرو نمى‏ افتد مگر [اينكه‏] آن را مى‏ داند، و هيچ دانه‏ اى در تاريكي هاى زمين، و هيچ تر و خشكى نيست مگر اينكه در كتابى روشن [ثبت‏] است."

و همه اين قوانين و همه اتفاقات عالم از بزرگ و كوچك، در اين كتاب ثبت و ضبط است. و پيش از انكه من و تو و هر جنبنده اي پاي به عرصه ي هستي بگذاريم خداي متعال، اين قوانين و اتفاقات را در لوح مبين، بنا به تقدير و قضاء الهي ثبت نموده است

.
Izraeel;241977 نوشت:

مثلا متوجه شدم
1-هر دو نفری که با هم همنشین میشن از نظر خلقیات و رفتار و افکار و آرزو ها شبیه هم هستند...چــــــــرا؟
2-دقت کردم کسی که سمت چپم قرار میگیره اصلا هیچ اعتقادی به خدا و پیغمبر و این مسائل نداره...چـــــــرا؟
3-متوجه شدم بین دو نفری که مناظزه می کنند (چه حضوری چه اینترنتی) هر وقت میای به طرف مقابل حسن خلق نشون بدی، طرف جوابت با سوء خلق میده و برعکس...چـــــرا؟

در خصوص سه مورد اول كه ذكر كرديد به هيچ عنوان در همه شرايط عموميت ندارد، بعبارتي يك امر نسبي است كه البته نسبت ان در هر 3 موضوع، آنهم بسته به شرايط، بطور قطع، متفاوت است به توضيحات زير توجه بفرماييد:

1) بعنوان مثال در خصوص مورد اول، از آنجائيكه شروع همنشيني ها معمولاً با توجه به شناخت و بررسي خُلق و خو و آداب و رفتار طرف مقابل صورت مي گيرد، افراد، كساني را براي همنشيني انتخاب مي كنند كه با خُلق و خو و انديشه و رفتارشان سنخيت داشته باشد. و اين موضوع نيز بر اساس همان قانون نوشته شده الهي است كه به انسان عقل و آگاهي و اختيار و آزادي داده است.

اما در همه موارد، چنين وضعيتي حاكم نمي شود زيرا همه مردم از قوانين نوشته شده الهي بهره نمي برند، مثلاً بعضي با توجه به ظاهرگرائي و سطحي بودن و عدم استفاده ي مناسب از عقل و اگاهي و اختيار، با هر كس كه به حسب ظاهر خوششان بيايد همنشيني مي كنند. و نتيجه ان مي شود كه بسياري از همنشيني ها و همراهي ها بدليل اينكه به اختلافات انديشه اي و خلق و خوي

گفتاري و رفتاري كشيده مي شود خيلي زود از هم پاشيده مي گردد.

2) در خصوص مورد دوم، در تايپيك مربوطه بحث كرديم و مورد نقد لازم قرار گرفت؛ اصولاً چنين قانوني كه هميشه انسان در چنين وضعيتي قرار بگيرد وجود ندارد و نوشته نشده، البته بعيد نيست گاهي بر اثر اتفاق كسي در سمت چپ انسان قرار بگيرد كه

هيچ اعتقاد و ايماني به خدا و پيامبر (ص) نداشته باشد اما نكته اي كه قابل توجه است اينكه، رهيافت انسان به چنين نتيجه ي يقيني اي چگونه امكان پذير است؟

اگر در اين خصوص نكته ي جديد ديگري و يا دلايل خاصي داريد در همان تايپيك، مطرح كنيد تا مورد بررسي قرار گيرد.

http://www.askdin.com/thread20599.html

3) در خصوص مورد سوم، نيز چنين قانون ثابت و يكساني وجود ندارد و در اكثر موارد، وابسته به خصوصيات شخصيتي افراد متفاوت است، قانون نوشته اين است كه بايد در برابر احسان و نيكي و محبت و محبت ديگران، با محبت و احسان رفتار كنيد، حال اگر در بعضي موارد افراد بدليل عدم تربيت صحيح و يا كج خلقي و بدخلقي، و با سوء استفاده از اختيار اين موهبت الهي، رفتاري خلاف مرام انساني شان دارند، دليل بر آن نيست كه اين اتفاقات، در كتابي بصورت قانون نانوشته اي ثبت شده باشد و يك امر ثابت و هميشگي باشد.

Izraeel;241977 نوشت:

4-متوجه شدم روی هر موضوعی اصرار می کنیم مثلا دنبال چیزی می گردیم که نیاز مبرم بهش داریم اصلا پیداش نمی کنیم اما همینکه یادمون میره و یا موقعی که اصلا نیازی بهش نداریم همه جا پیدا میشه!...چـــــرا؟

در اين خصوص، گفتني است: اولاً هميشه اين قاعده حاكم نيست بلكه گاهي در زندگي چنين اتفاقاتي را مشاهده مي كنيم. اما در اكثر موارد انسان گمشده اش را با جستجو و كوشش و تلاش بدست مي آورد.
بدون تلاش ثمره اي دستگير انسان نمي شود. "و أن ليس للانسان الا ما سعي"(نجم، 39)؛ و اينكه براى انسان، جز حاصل تلاش او نيست.

اصولاً در واقع همان زماني هم كه ما به حسب ظاهر گمان مي كنيم كه تلاش نمي كنيم و بدنبال گمشده مان نيستيم، ذهن و روح ما در حال فعاليت است و بجاي تلاش عملي و بدون پشتوانه ذهني، ميدان و عرصه را در اختيار تلاش ذهني سپرده ايم تا خلاقيت دروني مان كه مربوط به بخش ناخودآگاه ذهن است فعال شود.


ثانياً رخداد چنين اتفاقات احتمالي ممكن است بر اين اساس باشد كه در وضعيت هاي اينچنيني، عموماً ذهن و روح انسان، دچار بحران و آشفتگي و به تبع آن دغدغه و هيجانات كاذب مي شود و در اين حالت نمي تواند در مواجهه با مسائل، تمركز لازم را كسب نموده و با آرامش به حل مسائل بپردازد، طبيعي است كه دقت لازم را در فكر و عمل از دست مي دهد.

و نيز خلاقيت كه كارگشاي حل بسياري از مشكلات ما هستند در اين وضعيت، تعطيل مي شود. از اينرو هر چه تلاش و اصرار بيشتري مي كنيم گويا نتيجه ي كمتري كسب مي كنيم، لذا راه حل، بي توجهي و خروج از بحران و آشفتگي كاذب و رجوع به تمركز و آرامش است تا ذهن با توجه به كليد خلاقيت، قفل مسأله را بگشايد.

Izraeel;241977 نوشت:

5-متوجه شدم موفقیت ها دقیقا در لحظه ای که ناامیدی مطلق به ما روی میاره شکل میگیره...چـــــرا؟

تشکر

کارشناس بحث : صدیق

چه زيبا حكماي ما گفته اند:

در نااميدي بسي اميد است/پايان شب سيه سفيد است


اين همان مسأله اعتقادي ماست، كه در قرآن نيز به آن اشاره شده:

"وَإِذَا مَسَّكُمُ الْضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَن تَدْعُونَ إِلاَّ إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَكَانَ الإِنْسَانُ كَفُورًا"(اسراء، 67)

"

و چون در دريا شما را سختى و آسيبى رسد (كه سبب ترس از غرق شود) همه آنهايى كه (به پرستش) مى‏ خوانيد (از فكرتان) محو مى ‏شود، جز او ( كه فقط توجه به او مى ‏ماند) و چون شما را نجات داده به خشكى رساند، روى مى‏ گردانيد و انسان همواره بسيار ناسپاس است."

دليل آن اينست كه انسان ها در مواجهه با مشكلات، عموماً به همه ي اسباب و علل مادي و وسايل پيراموني شان متوسل مي شوند و از خداي متعال كه وسيله ساز اصلي است غافل؛ به همين دليل است كه معمولاً نتيجه لازم و مطلوب را نمي گيرند.

اما در وضعيتي نااميدي كه پس از سعي و تلاش وافر، در كنار ساحل نااميدي پهلو مي گيرند و بعبارتي همه چيز را از دست رفته مي بينند، با شكستن غرور و مستي و دلخشوي هاي طاهري شان به اسباب مادي، غبارها و حجاب هاي فطرت شان كنار رفته، در لابلاي فطرت خفته اشان به حقيقت هستي، خالق جهان و انسان و تنها مؤثر عالم، خاضعانه و خاشعانه روي كرده و از سر صدق، صدايش مي كنند و در اين حالت است كه به مطلوب واقعي و حقيقي شان مي رسند.


و اين حكايت انسان ناسپاس است كه در وضعيت عادي، از خدا و خالق خويش غافل است و در وضعيت بحراني كه به نااميدي مطلق رسيده، به ياد هستي بخش حقيقي مي افتد.

موفق باشيد ...:Gol:

سلام
من میهمان تازه وارد جمعتان هستم
یاد دارم هر آتکس که باید بداند میداند و میتواند و از او نیز همان اندازه خواسته خواهد شد .
ازرائیل تمامی آنچه که بایسته ببینی یکنشانه از عبودیت است که شما به خود یقین پیدا کنی و متفاوت دیدن را تجربه کنی خدا همگان را حتی تا آخرین دم کافرین نیز دوست میدارد .و او قادر مطلق است.

بنام او كه هم علم را آفريد وهم عشق را
و فراتراز آن..اگر قبول داريم كه همه انسانها را فقط يك خدا آفريده و اگرهمه مخلوقات جهان خالقشان فقط يكي ست كه يكي ست.. شايد بهتر اين باشد كه بگوييم .. حتي تمام مخلوقاتش را..
والبته چه بسابهترشود بگوييم .. طبقات وسلسله مراتب اين دوست داشتن نسبت به همه مخلوقات..همه انسانهارا ..
ونسبت به همه انسانها..همه شيعيان را..
ونسبت به شيعيان همه معصومين{ع} را و..
ونسبت به همه معصومين {ع} ؟؟

ابتدا عاشق ترا بگويند ؟؟

با اينكه خود من نيزچون شما تازه به اين جمع بزرگ هموطن پيوستم با اينحال با عذربسياراز شما عزيزتازه وارد {پسرم رهان }كه فراموش نمودم ابتدا خوش آمدبگويم ..ببخشيد وخوش آمديد.
ودرمورد قوانين نانوشته يك مطلب كوچك بگويم تا بعد..
انسان ازوقتي كه گناهي رامرتكب ميشود .... بايد هرلحظه منتظرباشد كه اين گناه دريك رفت وبرگشت بخودش يا عزيزان مرتبط با خودش برخورد مينمايد و دراين شك ننمايد..
pargaj.blogfa.com

و اگر همگان باورنموديم كه قبل ازترك دنيا زجروعذاب ناشي ازكاربدمان را خواهيم ديد وبهمان اندازه مزه اش رانيزخواهيم چشيد...فكركنم تعداد گناهانمان كمترخواهند شد..
ولي نميدانم چرا تعدادي همين را نيزاگربدانند بازهم درگناه غرق خواهند شد....شما ميدانيد؟؟؟؟؟

1شايد به اين دليل كه مدت زمان بازگشت برخي گناهان ديراست
2شايد به اين دليل كه بعضي گناهان بايد صورت پذيرند
3 شايد به اين دليل كه بعضي ها كم صبراند و توقع دارند تا گناهي را مرتكب شدند..همان لحظه تقاصش را ببينند
4 شايد به اين دليل كه فكرميكنند خدا بايد تقاص گناهان دنيايي را بدهد و چون طرف حسابشان خداست و خداهم بسياربخشنده ومهربان..ازگناهانشان چشم پوشي نموده يا مينمايد
5 شايد كه...

pargaj.blogfa.com

پسرم رهان;244914 نوشت:
سلام
من میهمان تازه وارد جمعتان هستم
یاد دارم هر آتکس که باید بداند میداند و میتواند و از او نیز همان اندازه خواسته خواهد شد .

پسرم رهان

سلام و عرض خوش آمدگويي به مجموعه بزرگ اسك دين:Gol:

بله همينطور است؛ انسان بگونه اي آفريده شده كه اگر بخواهد مي تواند پيرامون خود و اسرار جهان هستي هر آنچه براي رسيدن به سعادت نياز دارد را بفهمد و خدا اسباب اين شناخت را براي وي فراهم ساخته:

"کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛ بدینگونه خدا آیات خود را برای شما بیان می کند، باشد که عقل خود را به کار گیرید."(بقره، 242)

و نيز از او بقدر توان و طاقتش تكليف خواسته است: "لا يُكَلِّفُ اللّه ُ نَفسا إلاّ وُسعَها."(بقره، 286).

پسرم رهان;244914 نوشت:
خدا همگان را حتی تا آخرین دم کافرین نیز دوست میدارد .و او قادر مطلق است.

در اينكه به حكم عقل و نقل خداوند بر همه چيز قادر مطلق است ترديدي نيست اما خداوند گر چه رحمت عامه اش شامل حال همه ي بندگان است اما كافران را دوست ندارد. زيرا در قرآن چنين فرموده:

" قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ (آل عمران، 32)؛
بگو: از خدا و رسول اطاعت کنید، پس اگر روی گرداندند، بدانند که، قطعاً خدا کافران را دوست نمی دارد."

و نيز فرموده:


"إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلا * أُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقًّا وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا (نساء، 150 و 151)؛ کسانی هستند که به خدا و پيامبرانش کافر می شوند و می خواهند ميان خداو، پيامبرانش جدايی افکنند و می گويند که بعضی را می پذيريم و بعضی را نمی پذيريم و می خواهند در اين ميانه راهی برگزينند* اينان در حقيقت کافرانند و ما برای کافران عذابی خوارکننده آماده ساخته ايم."

در نتيجه خداوند نمي تواند كفرپيشگان را دوست داشته باشد چنانكه آيات الهي گوياي آنست.

موفق باشيد ...:Gol:

[="Arial"][="RoyalBlue"]بنام او ..

با مطالب فوق اينجانب ميخواهم سوال يا سوالاتي را مطرح نمايم تا پاسخ آنرانيز به اميد عادل و عدالتگستربگيرم..
خداوندبه قدرتوان انسانها ازآنان تكليف خواسته يا خواهد خواست..درسته.
بنابراين ميشودباريشه يابي عميقانه مسائل گفت كه بيشترمردم ايران ازبازخواست خداوند خود بدوراند وحتي بيش ازنيمي ازجمعيت زمين..چرا؟

من درماشين خود و با درك درست شرايطي كه فعلا موجود است 5ليتربنزين ريخته ام تا به مقصدي بروم تا درآنجا پولي را كه ازيكنفرطلب دارم بگيرم..همسروخانواده من نيزهمراه من ميباشند..ازپمپ بنزين تا دوباره برگردم به اين پمپ بنزين..پمپ ديگري نيست و من2ليتر اضافه هم درظرفي قرارداده ام كه موقع برگشت اگركم كردم كه ميكنم آنرا داخل ماشين پكيده خود ريخته تا وسط بيابان حيران نشويم و پول هم هيچي نداريم..
درطول راه كه فرض بگيريم يك راه روستاهي ست به خانواده اي برخورد نموديم كه ماشينشان بنزين تمام كرده بود و آنان دست بالا برده و با ظرفي دردست و ايما واشاره بما ميفهماندند كه بنزين ميخواهند..
من وهمسرم و فرزند16ساله ام گفتيم چكاركنيم..بايستيم يا كه بريم..
ميدانستيم كه اگرهم بياستيم بيفايده بود..چون بنزين اضافه نداشتم كه به آنان بدهم و اين فكرما بود كه ايست ننموده وبراه خود ادامه دهيم..
ابتدا سوال اول؟
آيا ما ميبايست بايستيم يا اينكه به راه خود و بدون توجه به اصرارو خواهشهاي ملتمسانه آنان ادامه دهيم؟؟
ابتدا پاسخ سوال اول تا طرح سوال دوم..
باتقديروتشكر..

pargaj.blogfa.com[/]

[="Arial"][="RoyalBlue"]بنام او

ونسبت به همه معصومين{ع}؟؟؟؟؟؟؟

ونسبت به همه معصومين{ع} ..
اگرچه جداسازي چهارده گل زيبا و خوش بو و باطراوت و ماندگار كارچندان راحت و آساني نبايد باشد اما و شايد بشود گفت كه .. براساس خلقت آنان و تلاش آنان براي بقاي راه عشق ورزيدن بخدا وخالق مهربانشان و مهربانمان با شيوه هاي محبت .. بهترين گزينه عشق وعلاقه به آنان يا دوست داشتن آنان باشد و شايد چهارده {ع} مساوي با يك و يك مساوي با چهارده {ع} بهترين گزينه ديگر وبهترين گزينه هاي ماندگار براي پاسخ اين سوال شوند و شايد ؟؟[/]

آرينه بابا;246066 نوشت:
خداوندبه قدرتوان انسانها ازآنان تكليف خواسته يا خواهد خواست..درسته. بنابراين ميشودباريشه يابي عميقانه مسائل گفت كه بيشترمردم ايران ازبازخواست خداوند خود بدوراند وحتي بيش ازنيمي ازجمعيت زمين..چرا؟

سلام و ادب:Gol:

جناب آرينه بابا

منتظر ريشه يابي عميق مسأله از زاويه ديد شما كه اگر بتوانيد مستنداتش را هم ذكر كنيد مي مانيم.

البته ما در نقد اين مدعا دلايلي داريم كه پس از شنيدن دلايل شما ذكر خواهيم كرد. (حتماً يادآوري كنيد)

آرينه بابا;246066 نوشت:
من درماشين خود و با درك درست شرايطي كه فعلا موجود است 5ليتربنزين ريخته ام تا به مقصدي بروم تا درآنجا پولي را كه ازيكنفرطلب دارم بگيرم..همسروخانواده من نيزهمراه من ميباشند..ازپمپ بنزين تا دوباره برگردم به اين پمپ بنزين..پمپ ديگري نيست و من2ليتر اضافه هم درظرفي قرارداده ام كه موقع برگشت اگركم كردم كه ميكنم آنرا داخل ماشين پكيده خود ريخته تا وسط بيابان حيران نشويم و پول هم هيچي نداريم.. درطول راه كه فرض بگيريم يك راه روستاهي ست به خانواده اي برخورد نموديم كه ماشينشان بنزين تمام كرده بود و آنان دست بالا برده و با ظرفي دردست و ايما واشاره بما ميفهماندند كه بنزين ميخواهند.. من وهمسرم و فرزند16ساله ام گفتيم چكاركنيم..بايستيم يا كه بريم.. ميدانستيم كه اگرهم بياستيم بيفايده بود..چون بنزين اضافه نداشتم كه به آنان بدهم و اين فكرما بود كه ايست ننموده وبراه خود ادامه دهيم..

آيا ما ميبايست بايستيم يا اينكه به راه خود و بدون توجه به اصرارو خواهشهاي ملتمسانه آنان ادامه دهيم؟؟


البته مثال شما در مقايسه با مسأله ي اصلي يعني زندگي كه ميدان آزمون الهي و استعداد و توانائي و تكليف كه سرمايه هاي انسان در اين ميدان است و تكليف كه دستاوردهاي اين ميدان است ناقص و واجد اشكال بوده و بعبارتي گويا نيست.

در مثال شما، انسان، با توجه به اينكه حفظ جان و مال و امنيت مادي و ناموسش واجب است، و با توجه به اخباري كه همه روزه از خطر راهزنان در رسانه ها مي شنود و به صحت درخواست و قصد ايشان نيز يقين ندارد، مي تواند توقف نكند و چه بسا وظيفه اش همين باشد.

البته اگر دلش از نظر امنيت و منتفي بودن خطر مطمئن است تكليفش فرق مي كند:

1) اگر ديگري نيست كه به آنها كمك كند و خطري آنها را تهديد مي كند بايد به هر شكل ممكن مساعدت كند. كمك بياورد، برايشان بنزين تهيه كند، همراهي شان كند بدان اميد كه به كمك يكديگر مرحله خطر را پشت سر بگذارند و ...

2) در صورتي كه اين اتفاق در مسيري پر تردد است، و امكان كمك ديگري منتفي نيست، واجب كفائي است. اگر هر كس كه امكان بيشتري دارد كمك كند از ديگران ساقط است.

3) در شرايط واجب كفائي اگر كسي امكان كمك كردن دارد و دريغ كند مورد بازخواست قرار مي گيرد.

اما در خصوص بسياري از ميدان هاي امتحان در فرايند زندگي، انسان در شرايطي است كه دست به توجيه مي زند و خود را از كمك به ديگرا مبرا مي كند در حالي كه ايستاده و نهايت با كمك به ديگري حالت نشسته پيدا مي كند حاضر نيست دست افتاده اي بگيرد.

در حاليكه در همه شئون زندگي جسم و جان سالمي دارد حاضر نيست به زندگي نيمه جاني حيات دوباره ببخشد و اين درحالي است كه خدا سميع و بصير است و حتي به نيات دلها واقف است.

خداي متعال همه شرايط زماني و مكاني و توانائي و امكان افراد را مي داند. آن به آن و لحظه به لحظه افكار و انديشه ها، نجوا و گفتارها و عمل و رفتارهاي شان را رصد مي كند و بر اساس همه ي شرايط در دستگاه عدلش قضاوت مي كند.

اينست حال قضيه عدالت خدا در باره ي گذشته و حال و آينده انسان.

موفق باشيد ...:Gol:

موضوع قفل شده است