دلیل سجده کردن فرشتگان بر انسان

تب‌های اولیه

34 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دلیل سجده کردن فرشتگان بر انسان

با عرض سلام خدمت دوستان گرامی
مگر غیر این است که سجده مخصوص ذات خداوند است؟
حکمت سجده ملائکه و جنیان بر انسان چیست؟

صلوات بر محمد و آل محمد

حجت 3;209076 نوشت:
با عرض سلام خدمت دوستان گرامی
مگر غیر این است که سجده مخصوص ذات خداوند است؟
حکمت سجده ملائکه و جنیان بر انسان چیست؟

صلوات بر محمد و آل محمد


سلام

اولا جنیان بر انسان سجده نکردند تکلیف فقط برای فرشتگان بود شیطان هم به خاطر اینکه در ردیف فرشتگان قرار گرفته بود سجده برای او واجب شد .

دلیل سجده کردن فرشتگان بر انسان فرمان خدا بود . به خاطر اینکه صفات خدا در انسان تجلی می شود . سجده فرشتگان بر آدم در واقع سجده فرشتگان برای خدا است .

همانطور که ما به سمت کعبه سجده می کنیم در واقع برای خدا سجده می کنیم

در نهج البلاغه در ضمن خطبه ‏اى كه امام (ع) خلقت آدم را وصف می ‏كند چنين آمده است:" و استادى اللَّه سبحانه الملائكة وديعته لديهم و عهد وصيته اليهم فى الاذعان بالسجود له و الخشوع لتكرمته فقال سبحانه: اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ اعترته الحمية و غلبت عليه الشقوة ..." «1».

مؤلف: در اين خطبه نكته‏ اى است كه ادعاى ما را مبنى بر اينكه" آدم در اين‏ قصه به عنوان مثالى كه انسانيت را مجسم می ‏سازد ذكر شده و خصوصيتى در شخص او نبوده" تاييد می نمايد و آن نكته اين است كه امام (ع) امر به سجده را متوجه به ابليس و جنود او دانسته و خصوصيتى براى شخص ابليس قائل نشده، و نيز معلوم می ‏شود كه اين داستان در عين اينكه داستان است يك جريان تكوينى را حكايت می كند.
ترجمه حدیث نهج البلاغه : خداوند سبحان از ملائكه خواست كه آنچه نزدشان امانت گذاشته بود ادا كنند، و به آنچه به آنان توصيه كرده بود فرمان داد و آن اين بود كه ايمان بياورند به واسطه سجود بر آدم و بواسطه خشوع به كرامت و بزرگوارى او، پس فرمود:" به آدم سجده كنيد" در نتيجه همه سجده كردند مگر ابليس كه حميت بر او عارض شد و شقاوت بر وى غلبه كرد.
(1) نهج البلاغه فيض الاسلام ص 30
__________________________

برگرفته از ترجمه الميزان، ج‏8، ص: 73

حجت 3;209076 نوشت:
با عرض سلام خدمت دوستان گرامی
مگر غیر این است که سجده مخصوص ذات خداوند است؟
حکمت سجده ملائکه و جنیان بر انسان چیست؟

صلوات بر محمد و آل محمد

با سلام

شك نيست كه" سجده" به معنى" پرستش" براى خدا است، چرا كه در جهان هيچ معبودى جز خدا نيست، و معنى توحيد عبادت همين است كه غير از خدا را پرستش نكنيم.
بنا بر اين جاى ترديد نخواهد بود كه فرشتگان براى آدم" سجده پرستش" نكردند، بلكه سجده براى خدا بود ولى بخاطر آفرينش چنين موجود شگرفى، و يا اينكه سجده براى آدم كردند اما سجده به معنى" خضوع" نه پرستش.

در كتاب" عيون الاخبار" از امام" على بن موسى الرضا" ع چنين مى‏خوانيم:
" كان سجودهم للَّه تعالى عبودية، و لادم اكراما و طاعة، لكوننا فى صلبه‏
"!" سجده فرشتگان پرستش خداوند از يك سو، و اكرام و احترام آدم از سوى ديگر بود، چرا كه ما در صلب آدم بوديم".


علامه طباطبایی ذیل آیه 34 بقره می نویسد:

اينكه بعضى چه بسا گمان كرده‏اند: كه سجده عبادت ذاتى است، و بجز عبادت هيچ عنوانى ديگر بر آن منطبق نيست، صحيح نيست، و نبايد بدان اعتناء كرد، براى اينكه چيزى كه ذاتى شد، ديگر تخلف و اختلاف نمى‏پذيرد، و سجده اينطور نيست، زيرا ممكن است كسى همين عمل را بداعى ديگرى غير داعى تعظيم و عبادت بياورد، مثلا بخواهد طرف را مسخره و استهزاء كند، و معلوم است كه در اينصورت با اينكه همه آن خصوصياتى را كه سجده عبادتى دارد واجد است، مع ذلك عبادت نيست، بله، اين معنا قابل انكار نيست، كه معناى عبادت در سجده از هر عمل ديگرى واضح‏تر و روشن‏تر بچشم مى‏خورد.
خوب، وقتى معلوم شد كه سجده عبادت ذاتى نيست، بلكه قصد عبادت لازم دارد، پس اگر در سجده‏اى مانعى تصور شود، ناگزير از جهت نهى شرعى، و يا عقلى خواهد بود، و آنچه در شرع و يا عقل ممنوع است، اين است كه انسان با سجده خود براى غير خدا، بخواهد براى آن غير اثبات ربوبيت كند، و اما اگر منظورش از سجده صرف تحيت و يا احترام او باشد، بدون اينكه ربوبيت براى او قائل باشد، بلكه صرفا منظورش انجام يك نحو تعارف و تحيت باشد و بس، در اينصورت نه دليل شرعى بر حرمت چنين سجده‏اى هست، و نه عقلى‏(ترجمه الميزان، ج‏1، ص: 189)

در كتاب احتجاج، از موسى بن جعفر، از پدران بزرگوارش ع روايت آمده، كه فرمود: مردى يهودى از امير المؤمنين ع از معجزات رسول خدا (ص)، پرسيد، كه آن جناب در مقابل ساير انبياء چه معجزاتى داشت؟ مثلا همين آدم (آن قدر بزرگ بود كه) خدا ملائكه را وادار كرد تا براى او سجده كنند، آيا از محمد (ص) نيز چنين احترامى كرد؟ على ع فرمود: درست است همين طور بود، و لكن سجده ملائكه براى آدم اطاعت و عبادت آدم نبود، و ملائكه آدم را در مقابل خدا نپرستيدند، بلكه خداى تعالى آنان را بر اينكار وا داشت، تا اعترافى باشد از ملائكه بر برترى آدم، و رحمتى باشد از خدا براى او، ولى محمد (ص) را فضيلتى بالاتر از اين داد، خداى جل و علا با آن بزرگى و جبروتى كه دارد، و با تمامى ملائكه‏اش، بر محمد صلوات و درود فرستاد، و صلوات فرستادن مؤمنين بر او را عبادت خود خواند، و تو اى يهودى تصديق مى‏كنى كه اين فضيلت بزرگتر است.(احتجاج ج 1 ص 314)

[=&quot]بسم الله الرحمن الرحیم
[=&quot]

[=&quot]با سلام و احترام

[=&quot]وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَئكَةِ اسْجُدُواْ لاَِدَمَ فَسَجَدُواْ إِلَّا إِبْلِيسَ أَبىَ‏ وَ اسْتَكْبرََ وَ كاَنَ مِنَ الْكَافِرِينَ(34)( و (ياد كن) هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده و خضوع كنيد!» همگى سجده كردند جز ابليس كه سر باز زد، و تكبر ورزيد، (و به خاطر نافرمانى و تكبرش) از كافران شد.)
[=&quot]

[=&quot]از اين جمله اجمالا استفاده ميشود كه سجده براى غير خدا جائز است در صورتى كه منظور از آن احترام و تكريم آن غير خدا، و در عين حال خضوع و اطاعت امر خدا نيز بوده باشد، و نظير اين استفاده را از آيه: (وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ، وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً وَ قالَ يا أَبَتِ هذا تَأْوِيلُ رُءْيايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبِّي حَقًّا، پدر و مادر خود را بر تخت سلطنت نشانيد، و ايشان و برادران همگى بمنظور تعظيم وى بسجده افتادند، يوسف بپدر گفت: پدرم اين است تاويل آن رؤيايى كه قبلا ديده بودم، پروردگارم آن رؤيا را محقق كرد)، نيز ميتوان كرد.
[=&quot]


[=&quot]اينكه بعضى چه بسا گمان كرده ‏اند: كه سجده عبادت ذاتى است، و بجز عبادت هيچ عنوانى ديگر بر آن منطبق نيست، صحيح نيست، و نبايد بدان اعتناء كرد، براى اينكه چيزى كه ذاتى شد، ديگر تخلف و اختلاف نمى‏پذيرد، و سجده اينطور نيست، زيرا ممكن است كسى همين عمل را بداعى ديگرى غير داعى تعظيم و عبادت بياورد، مثلا بخواهد طرف را مسخره و استهزاء كند، و معلوم است كه در اينصورت با اينكه همه آن خصوصياتى را كه سجده عبادتى دارد واجد است، مع ذلك عبادت نيست، بله، اين معنا قابل انكار نيست، كه معناى عبادت در سجده از هر عمل ديگرى واضح‏تر و روشن‏تر بچشم مى‏خورد.

[=&quot]

[=&quot]خوب، وقتى معلوم شد كه سجده عبادت ذاتى نيست، بلكه قصد عبادت لازم دارد، پس اگر در سجده‏اى مانعى تصور شود، ناگزير از جهت نهى شرعى، و يا عقلى خواهد بود، و آنچه در شرع و يا عقل ممنوع است، اين است كه انسان با سجده خود براى غير خدا، بخواهد براى آن غير اثبات ربوبيت كند، و اما اگر منظورش از سجده صرف تحيت و يا احترام او باشد، بدون اينكه ربوبيت براى او قائل باشد، بلكه صرفا منظورش انجام يك نحو تعارف و تحيت باشد و بس، در اينصورت نه دليل شرعى بر حرمت چنين سجده‏اى هست، و نه عقلى. (ترجمه الميزان، ج‏1، ص: 189).
[=&quot]:Gol::Gol:

یاسین;210517 نوشت:

[=tahoma][=&quot][/][/]




[=tahoma][=&quot]از اين جمله اجمالا استفاده ميشود كه سجده براى غير خدا جائز است در صورتى كه منظور از آن احترام و تكريم آن غير خدا، و در عين حال خضوع و اطاعت امر خدا نيز بوده باشد، و نظير اين استفاده را از آيه: (وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ، وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً وَ قالَ يا أَبَتِ هذا تَأْوِيلُ رُءْيايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبِّي حَقًّا، پدر و مادر خود را بر تخت سلطنت نشانيد، و ايشان و برادران همگى بمنظور تعظيم وى بسجده افتادند، يوسف بپدر گفت: پدرم اين است تاويل آن رؤيايى كه قبلا ديده بودم، پروردگارم آن رؤيا را محقق كرد)، نيز ميتوان كرد.[/][/]

یعنی سجده در مقابل پدر و مادر اشکالی نداره؟

یا فقط از این جهت که عبادت ذاتی نیست، در مواقعی جایز بوده و الان به دلایل دیگری (مثل احادیث و ... ) ممنوع شده؟

علی1390;210661 نوشت:
یعنی سجده در مقابل پدر و مادر اشکالی نداره؟ یا فقط از این جهت که عبادت ذاتی نیست، در مواقعی جایز بوده و الان به دلایل دیگری (مثل احادیث و ... ) ممنوع شده؟
با سلام

همانطور که گفته شد:
رسا;209431 نوشت:
آنچه در شرع و يا عقل ممنوع است، اين است كه انسان با سجده خود براى غير خدا، بخواهد براى آن غير اثبات ربوبيت كند، و اما اگر منظورش از سجده صرف تحيت و يا احترام او باشد، بدون اينكه ربوبيت براى او قائل باشد، بلكه صرفا منظورش انجام يك نحو تعارف و تحيت باشد و بس، در اينصورت نه دليل شرعى بر حرمت چنين سجده‏اى هست، و نه عقلى‏

البته ناگفته نماند که علامه در ادامه می فرماید:
«چيزى كه هست ذوق دينى، كه مردم متدين آن را از انس ذهن بظواهر دين كسب كرده‏اند، اقتضاء مى‏كند كه بطور كلى اين عمل را بخدا اختصاص دهند، و براى غير خدا هر چند از باب تعارف و تحيت باشد، بخاك نيفتند، اين ذوق قابل انكار نيست، و لكن چنين هم نيست كه هر عملى را كه بمنظور اظهار اخلاص در باره خدا مى‏آوريم، آوردن آن عمل در باره غير خدا ممنوع‏ باشد»(ترجمه الميزان، ج‏1، ص: 189)

لا اله ( دوست خدا، ولی خدا ، دشمن خدا ، بت ، قبر) الا الله ( یک الله)

دلیل سجده فرشتگان به آدم تبریک به او بودسجده شاباش برای جانشینی

و شیطان به دلیل نرسیدن مقام جانشین سجده نکرد

(عرف حال )به غیر از الله سجده برای هیچ کسی جایز نیست

[="darkslategray"]روزی که برفتند حریفان پی هر کار

زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار

من یار طلب کردم و او جلوه‌گه یار

حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار

او خانه همی جوید و من صاحب خانه

هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو

هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو

در میکده و دیر که جانانه تویی تو

مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو

مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه[/]

[="blue"]سلام

سجده خاص خداوند است و لا غیر لاکن گاهی خداوند در شیء چون کعبه یا شخص چون آدم ، موسی و یوسف جلوه مینماید و لذا هرانچه جلوه گاه یار شود سجده براو واجب میشود ![/]

بهلول;210807 نوشت:

سجده خاص خداوند است و لا غیر لاکن گاهی خداوند در شیء چون کعبه یا شخص چون آدم ، موسی و یوسف جلوه مینماید و لذا هرانچه جلوه گاه یار شود سجده براو واجب میشود !


با سلام لطف می کنید یک بار این جمله را توضیح دهید البته اگر یک جمله کارشناسی است؟!

بهلول;210807 نوشت:
سجده خاص خداوند است و لا غیر

یعنی برای غیر خدا مطلقا(به نیت خدایی یا غیر خدایی)حرام است؟

بهلول;210807 نوشت:
لاکن گاهی خداوند در شیء چون کعبه یا شخص چون آدم ، موسی و یوسف جلوه مینماید

منظور از جلوه خدا در اشیاء چیست؟مگر این نیست که خداوند در همه جا وجود دارد ؟

بهلول;210807 نوشت:
لذا هرانچه جلوه گاه یار شود سجده براو واجب میشود

سجده برای خدا هم به غیر از دستور او واجب نیست ! حال چطور بر جلوه گاه او سجده واجب می شود ؟و چطور جلوه گاه او را پیدا کنیم؟ و بر هر جلوه گاهی باید بدون دستور سجده کرد؟

علامه حلی;210899 نوشت:
با سلام لطف می کنید یک بار این جمله را توضیح دهید البته اگر یک جمله کارشناسی است؟!

یعنی برای غیر خدا مطلقا(به نیت خدایی یا غیر خدایی)حرام است؟

منظور از جلوه خدا در اشیاء چیست؟مگر این نیست که خداوند در همه جا وجود دارد ؟

سجده برای خدا هم به غیر از دستور او واجب نیست ! حال چطور بر جلوه گاه او سجده واجب می شود ؟و چطور جلوه گاه او را پیدا کنیم؟ و بر هر جلوه گاهی باید بدون دستور سجده کرد؟

سلام

سجده بر غیر خدا سجده بر بت است و حرام.

سجده بر غیر خدا به نیت خدا اشکال ندارد بشرط انکه بت نباشد ، و بت هرانچیزی است که شریک خدایش کنیم .

بله خداوند در همه جاهست ولی همیشه جلوه نمیکند یا جلوه او حس نمیشود جلوه خدا زمان عصای موسی است که جادو را میبلعد یا زنده شدن مردگان است بدست عیسی یا به عظمت رسیدن یوسف است از زندان چاه

اگر سجده بر خدا به غیر دستور او واجب نیست پس چگونه برادران یوسف بر اوسجده کردند چگونه جادوگران به موسی سجده کردند مگر کسی به جادوگران گفته بود که باید سجده کنید هرگاه کسی عظمت خدا را ببیند و سجده نکند جای تعجب دارد !

رسا;210744 نوشت:
با سلام

همانطور که گفته شد:

البته ناگفته نماند که علامه در ادامه می فرماید:
«چيزى كه هست ذوق دينى، كه مردم متدين آن را از انس ذهن بظواهر دين كسب كرده‏اند، اقتضاء مى‏كند كه بطور كلى اين عمل را بخدا اختصاص دهند، و براى غير خدا هر چند از باب تعارف و تحيت باشد، بخاك نيفتند، اين ذوق قابل انكار نيست، و لكن چنين هم نيست كه هر عملى را كه بمنظور اظهار اخلاص در باره خدا مى‏آوريم، آوردن آن عمل در باره غير خدا ممنوع‏ باشد»(ترجمه الميزان، ج‏1، ص: 189)

أطيب البيان في تفسير القرآن ج‏7 280 [سوره يوسف(12): آيه 100] ..... ص : 279
در باب سجده ملائكه بآدم گفتيم دو نحو سجده داريم سجده عبوديت و پرستش اين مختص بخدا است در مقابل عبده شمس و اصنام و كواكب و غير اينها كه مشركين داشتند. و سجده تعظيم و احترام كه نسبت بملوك و سلاطين و انبياء و ساير اعاظم و بزرگان و اين تابع امر و نهى الهى است در شريعت اسلام نهى اكيد فرموده حرام است نه اينكه شرك باشد


أطيب البيان في تفسير القرآن ج‏11 437 [سوره فصلت(41): آيه 37] ..... ص : 436
سجده ملائكه بآدم و سجده برادران يوسف بيوسف (جواب) سجده عبوديت نبود كه آدم را پرستش كنند يا يوسف را بلكه سجده تواضع بود و در شرايع سابقه جايز بود ولى در شريعت مطهره حرام است لذا از پيغمبر اكرم است كه فرمود اگر سجده بر غير خدا در اين شريعت جايز بود ميگفتم زنان بشوهران خود سجده كنند و اين معنى نيست كه پرستش كنند و مشرك شوند بلكه تواضع و فروتنى كنند.


أنوار العرفان في تفسير القرآن ج‏5 381 بحثى از نظر لغت و معنى ..... ص : 381
در شريعت اسلام سجده عبارت از بخاك افتادن و نهادن اعضاى هفتگانه بر زمين است و بر غير خدا حرام است.


بيان درمسائل قرآن، ص: 612
گاهى انسان در برابر مخلوق، خضوع و اظهار كوچكى مى‏كند بدون اين كه مقام و منصب خاصى از سوى خدا براى آن مخلوق مورد توجه و احترامش معتقد باشد و همين احساس و اعتقاد او را بر احترام و خضوع در برابر او برانگيزد، مانند خضوع فرزند در برابر پدر و خضوع شاگرد در برابر استاد و امثال اين احترام‏هاى عرفى كه در جامعه معمول و متداول است.
اين نوع تعظيم و خضوع بدون شك جايز است و كوچك‏ترين اشكالى در آن وجود ندارد مگر اين كه از طرف شارع نهى و منعى به آن متوجه شود، مانند سجده براى غير خدا كه شرعا ممنوع و حرام است.



قاموس قرآن ج‏3 225 سجده: ..... ص : 225
در شريعت اسلام سجده بر غير خدا حرام است

دوستان عزیز کارشناسان در ابتدا پاسخ آن را داده اند.
سجده ی فرشگان بر انسان تنها به سبب دستور خداوند بوده است.
همانطور که ما اگر به طرف کعبه سجده می کنیم تنها از دستور خداوند پیروی میکنیم و چنانچه خداوند محل دیگری را برای ما انتخاب می کرد موظف بودیم به آن طرف سجده کنیم . در ضمن این ربطی به جلوه ی خداوند ندارد .

نخودسیاه;211396 نوشت:
دوستان عزیز کارشناسان در ابتدا پاسخ آن را داده اند.
سجده ی فرشگان بر انسان تنها به سبب دستور خداوند بوده است.
همانطور که ما اگر به طرف کعبه سجده می کنیم تنها از دستور خداوند پیروی میکنیم و چنانچه خداوند محل دیگری را برای ما انتخاب می کرد موظف بودیم به آن طرف سجده کنیم . در ضمن این ربطی به جلوه ی خداوند ندارد .

[="darkgreen"]إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیهِ أَنْ یطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَیرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِیمٌ«البقرة/158»
بی تردید صفا و مروه از نشانه های خداست؛ پس کسی که حج خانه کعبه کند، یا عمره انجام دهد، بر او گناهی نیست که بر آن دو طواف کند. و کسی که [به خواست خودش افزون بر واجبات] کار نیکی [چون طواف و سعی مستحب] انجام دهد، بدون تردید خدا [در برابر عمل او] پاداش دهنده و [به کار وحال او] داناست.[/]
[="blue"]
سلام

در این ایه خداوند میفرماید صفا و مروه از نشانه های خداست که البته بر اساس ان جوشش چاه زمزم است از زیر پای اسمعیل که همچنان ادامه دارد و معجزه خداوند است که بر هاجر و اسمعیل نازل شده حال ممکن است بفرمایید بر اساس کدام ایه از قران کریم خداوند فرمان داده تا بر کعبه سجده کنید ! دقت کنید فرمانی در کار نیست میفرمای گناهی نیست اگر بر آن سجده کنید ؟[/]

بهلول;210912 نوشت:

سجده بر غیر خدا سجده بر بت است و حرام.

سجده بر غیر خدا به نیت خدا اشکال ندارد بشرط انکه بت نباشد ، و بت هرانچیزی است که شریک خدایش کنیم .

بله خداوند در همه جاهست ولی همیشه جلوه نمیکند یا جلوه او حس نمیشود جلوه خدا زمان عصای موسی است که جادو را میبلعد یا زنده شدن مردگان است بدست عیسی یا به عظمت رسیدن یوسف است از زندان چاه

اگر سجده بر خدا به غیر دستور او واجب نیست پس چگونه برادران یوسف بر اوسجده کردند چگونه جادوگران به موسی سجده کردند مگر کسی به جادوگران گفته بود که باید سجده کنید هرگاه کسی عظمت خدا را ببیند و سجده نکند جای تعجب دارد !


با عرض پوزش ظاهرا متوجه سوالات بنده نشدید :در مورد سجده بر غیر خداوند بدون نیت الوهیت دو نظریه وجود دارد یکی این که کارشناسان محترم به نقل از علامه نقل کردند و دیگری این که سجده فقط مخصوص ذات خداوند است وبه دیگری به هر نیتی حرام است که دوستان دیگر بیان کردند و هر دو گروه معتقد به قرآن و مسلمان هستند. جواب علامه که درباره سجده ملائکه معلوم است چون سجده آنها به نیت الوهیت آدم نبوده است وحرمت ندارد اما گروه دیگر می گویند سجده بر آدم در واقع سجده در مقابل آدم برای خدا بوده است و این هیچ اشکالی ندارد .

علامه حلی;211548 نوشت:
با عرض پوزش ظاهرا متوجه سوالات بنده نشدید :در مورد سجده بر غیر خداوند بدون نیت الوهیت دو نظریه وجود دارد یکی این که کارشناسان محترم به نقل از علامه نقل کردند و دیگری این که سجده فقط مخصوص ذات خداوند است وبه دیگری به هر نیتی حرام است که دوستان دیگر بیان کردند و هر دو گروه معتقد به قرآن و مسلمان هستند. جواب علامه که درباره سجده ملائکه معلوم است چون سجده آنها به نیت الوهیت آدم نبوده است وحرمت ندارد اما گروه دیگر می گویند سجده بر آدم در واقع سجده در مقابل آدم برای خدا بوده است و این هیچ اشکالی ندارد .

سلام

شاید بنده مطلبم را درست بیان نکرده باشم منظور بنده از سجده به غیر خدا به نیت خدا اینست که ممکنست سجده بر شیء یا انسان انجام شود ولی نیت ان شیء یا انسان نباشد بلکه به نیت خدا بطرف ان شیء یا انسان سجده میکنیم که البته اشکالی ندارد ولی سجده به سوی هرچه به نیت خودش حرام است .

[="darkgreen"]قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِی السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّینَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَیثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَیعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا یعْمَلُونَ«البقرة/144»
ما [به هر سو] گردانیدن رویت در آسمان را نیک می‏بینیم پس [باش تا] تو را به قبله‏ای که بدان خشنود شوی برگردانیم پس روی خود را به سوی مسجدالحرام کن و هر جا بودید روی خود را به سوی آن بگردانید در حقیقت اهل کتاب نیک می‏دانند که این [تغییر قبله] از جانب پروردگارشان [بجا و] درست است و خدا از آنچه می‏کنند غافل نیست[/]

دقت نمایید میفرماید در هر جا که هستید به سمت کعبه نماز بخوانید نه اینکه به کعبه سجده نمایید منظور هم جهت شدن است یک سو شدن است .

لذا در انجا هم که میفرماید به ادم سجده کنید نیز جهت دادن سجده است به جلوه خودش شاهکار خودش والا هیچ موجودی به غیر خدا سزاوار سجده نیست .

بهلول;211559 نوشت:
سلام

لذا در انجا هم که میفرماید به ادم سجده کنید نیز جهت دادن سجده است به جلوه خودش شاهکار خودش والا هیچ موجودی به غیر خدا سزاوار سجده نیست .


سلام علیکم:Gol:
دلیل شما برای این سخن چیست؟لطفا دلیل عقلی باشد یا نقلی صریح!؟

علامه حلی;211827 نوشت:
سلام علیکم:gol:
دلیل شما برای این سخن چیست؟لطفا دلیل عقلی باشد یا نقلی صریح!؟

سلام

ادم یا سزاوار سجده است یا نیست اگر باشد که خدائی دیگر است که شرک است و اگر نیست چگونه ممکن است به او سجده کرد پس در هر صورت ذاتش سزاوار سجده نیست و در واقع جهت سجده را نشان میدهد یعنی هرکس میخواهد به خدا سجده کند به جهت ادم سجده کند چون خدا جهت خاصی ندارد که بشود به ان جهت سجده کرد لذا هرکس به غیر جهتی که خدا معین میکند سجده کند در واقع چون شیطان به خودش سجده کرده لذا ان ادمی که جهت سجده به خدا را مشخص میکند معصوم است و لذا به همین دلیل است که حضرت مهدی به خانه خدا تکیه میکند و میفرماید منم مهدی زمان یعنی هرکه میخواهد به خدا سجده کند باید به جهت من سجده کند .

بهلول;211859 نوشت:

ادم یا سزاوار سجده است یا نیست اگر باشد که خدائی دیگر است که شرک است .


با عرض پوزش استدلال شما ناقص است چه کسی گفته اگر آدمی سزاوار سجده باشد پس خدایی دیگر است؟ آیا میتوانیم بگوییم محبت سزاوار خداست و اگر به انسان محبت کرد پس او خداست؟ یا بالاتر توسل مخصوص خداست پس نمی توان به غیر خدا توسل کرد؟

علامه حلی;211919 نوشت:
با عرض پوزش استدلال شما ناقص است چه کسی گفته اگر آدمی سزاوار سجده باشد پس خدایی دیگر است؟ آیا میتوانیم بگوییم محبت سزاوار خداست و اگر به انسان محبت کرد پس او خداست؟ یا بالاتر توسل مخصوص خداست پس نمی توان به غیر خدا توسل کرد؟

سلام

بله اگر به کسی سجده کردی یعنی مطیع او شده ای و ااگر مطیع کسی شوی پس خدای دیگری را پرستیده ای مگر اینکه به واسطه خدا مطیع او شوی و به همین گونه است توسل اگر به هرکسی متوسل شوی به واسطه خودش قطعاً مشرکی مگر اینکه او را شفیع قرار دهی یعنی به او متوسل نمیشوی بلکه به واسطه او به خدا متوسل میشوی پس توسل نیز خاص خداست ولا غیر .
[="darkgreen"]
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَی الْقَیومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ یعْلَمُ مَا بَینَ أَیدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا یحِیطُونَ بِشَیءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِیهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا یئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِی الْعَظِیمُ«البقره/255»
خداست که معبودی جز او نیست زنده و برپادارنده است نه خوابی سبک او را فرو می‏گیرد و نه خوابی گران آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند آنچه در پیش روی آنان و آنچه در پشت‏سرشان است می‏داند و به چیزی از علم او جز به آنچه بخواهد احاطه نمی‏یابند کرسی او آسمانها و زمین را در بر گرفته و نگهداری آنها بر او دشوار نیست و اوست والای بزرگ[/]

بله هیچ کس نمیتواند شفاعت کسی کند مگر به اذن خدا یعنی همه کارها به خدا بر میگردد .

بهلول;211936 نوشت:
سلام

بله اگر به کسی سجده کردی یعنی مطیع او شده ای و ااگر مطیع کسی شوی پس خدای دیگری را پرستیده ای مگر اینکه به واسطه خدا مطیع او شوی و به همین گونه است توسل اگر به هرکسی متوسل شوی به واسطه خودش قطعاً مشرکی مگر اینکه او را شفیع قرار دهی یعنی به او متوسل نمیشوی بلکه به واسطه او به خدا متوسل میشوی پس توسل نیز خاص خداست ولا غیر .

بله هیچ کس نمیتواند شفاعت کسی کند مگر به اذن خدا یعنی همه کارها به خدا بر میگردد .


شما این معنا را از کجا میفهمی؟ بنده همین الآن به کسی سجده میکنم و مطیع او هم قرار نمیگیرم !
عزیز من توسل یعنی وسیله قرار دادن پس باید یک نفر را واسطه بین خود و خدا قرار بدی!

ضمنا معنای شفاعت هم با توسل فرق دارد.شفاعت یعنی برطرف کردن مجازات از یک نفر
البته اینا اصلا ربطی به بحث نداشت شما گفتی بنده هم جواب دادم!

بنده با شما هیچ مخالفتی ندارم شاید من هم شاید با شما هم نظر باشم.فقط قصد دارم اگر اعتقادی داریم ،با شناخت باشد تا باعث انحراف در دین پیش نیاید.خواهش میکنم روی حرف خودتون ومن کاملا تامل کنید!؟

علامه حلی;211947 نوشت:
شما این معنا را از کجا میفهمی؟ بنده همین الآن به کسی سجده میکنم و مطیع او هم قرار نمیگیرم !
عزیز من توسل یعنی وسیله قرار دادن پس باید یک نفر را واسطه بین خود و خدا قرار بدی!

ضمنا معنای شفاعت هم با توسل فرق دارد.شفاعت یعنی برطرف کردن مجازات از یک نفر
البته اینا اصلا ربطی به بحث نداشت شما گفتی بنده هم جواب دادم!

سلام

سجده از ریشه سجد و به معنی عبادت کردن است و از اطاعت اولی تر است و مسجد نیز که محل عبادت است وسجاد که به معنی بسیار عبادت کننده میباشد از همین ریشه اند پس نمیشود کسی را عبادت کنید و اطاعت نکنید که این البته مشکل شیطان نیز بود که خدا را عبادت مینمود ولی اطاعت نکرد .

نقل قول:
توسل

بوسیله‌چیزی‌بکسی‌نزدیکی‌جستن, وسیله‌قراردادن
1 - ( مصدر ) دست بدامان شدن دستاویز گرفتن . 2 - نزدیکی جستن . 3 - ( اسم ) تشبت . جمع : توسلات .

و توسل نیز به معنی دست بدامان کسی شدن است برای شفاعت و الا برای چه متوسل میشوید یعنی او از جانب خودش اختیاری ندارد بلکه وسیله ارتباط است

و اینها در ارتباط با بحث است که آدم که در واقع همان معصوم است جلوه خداست و سجده بر او در واقع سجده به خداست نه خود او

بهلول;211980 نوشت:

سجده از ریشه سجد و به معنی عبادت کردن است و از اطاعت اولی تر است و مسجد نیز که محل عبادت است وسجاد که به معنی بسیار عبادت کننده میباشد از همین ریشه اند پس نمیشود کسی را عبادت کنید و اطاعت نکنید که این البته مشکل شیطان نیز بود که خدا را عبادت مینمود ولی اطاعت نکرد .

عزیز دل من کجا سجد به معنای عبادت کردن است !.میشه آدرس کتاب لغتتو بدی ما هم نگاه کنیم![سجد]: سر خود را فرود آورد و خم شد،- عينَه: چشم خود را پوشانيد.(فرهنگ ابجدی)سجاد هم صیغه مبالغه از سجد است واز لحاظ لغوی هیچ ربطی به عبادت ندارد بلکه در خارج یکی از مصادیق عبادت محسوب میشود.

بهلول;211980 نوشت:

و توسل نیز به معنی دست بدامان کسی شدن است برای شفاعت و الا برای چه متوسل میشوید یعنی او از جانب خودش اختیاری ندارد بلکه وسیله ارتباط است

بازم رفتی تو جاده خاکی توسل با شفاعت جفتش دو تاست! برات مثال میزنم شما متوسل به اهل بیت میشی که خدا بهت ماشین،زن،خونه بده !؟ این کار نوعی توسل است اما شفاعت اینه که در روز قیامت اهل بیت یا کسان دیگر مجازات های شما را برطرف میکنند. افتاد؟؟؟

علامه حلی;212040 نوشت:
عزیز دل من کجا سجد به معنای عبادت کردن است !.میشه آدرس کتاب لغتتو بدی ما هم نگاه کنیم![سجد]: سر خود را فرود آورد و خم شد،- عينَه: چشم خود را پوشانيد.(فرهنگ ابجدی)سجاد هم صیغه مبالغه از سجد است واز لحاظ لغوی هیچ ربطی به عبادت ندارد بلکه در خارج یکی از مصادیق عبادت محسوب میشود.

بازم رفتی تو جاده خاکی توسل با شفاعت جفتش دو تاست! برات مثال میزنم شما متوسل به اهل بیت میشی که خدا بهت ماشین،زن،خونه بده !؟ این کار نوعی توسل است اما شفاعت اینه که در روز قیامت اهل بیت یا کسان دیگر مجازات های شما را برطرف میکنند. افتاد؟؟؟

سلام

اشکال شما تکیه بر لغتنامه های بی محتواست مگر فرشتگان سر دارند که فرود بیاورند و اولین با زمانی که زمینی نبود فرشتگانی که سری ندارند در مقابل ادم سجده کردند حال ممکن است بفرمایید این علمای لغت این معنی را از کجا استنباط کرده اند .

چرا فکر میکنی بنده میگویم شفاعت با توسل یکی است بنده عرضم اینست که به چه دلیل چیزی را که از خدا باید بخواهی از بنده او طلب میکنی ؟

بهلول;212085 نوشت:
سلام

اشکال شما تکیه بر لغتنامه های بی محتواست .


سلام علیکم
با عرض پوزش دوباره شما نه استدلال عقلی، نقلی و نه لغت نامه رو و نه هیچ برهانی رو قبول ندارید! تمام مفسران و کلامیون سالها به این لغت نامه ها استدلال کرده اند حالا شما می گید بی محتوا!؟ شرمنده اخلاقتون من حوصله بحث الکی ندارم!
صلوات بفرست همین حرفای قبلی رو بخون شاید چیزی فهمیدی!؟
یا علی

علامه حلی;212156 نوشت:
سلام علیکم
با عرض پوزش دوباره شما نه استدلال عقلی، نقلی و نه لغت نامه رو و نه هیچ برهانی رو قبول ندارید! تمام مفسران و کلامیون سالها به این لغت نامه ها استدلال کرده اند حالا شما می گید بی محتوا!؟ شرمنده اخلاقتون من حوصله بحث الکی ندارم!
صلوات بفرست همین حرفای قبلی رو بخون شاید چیزی فهمیدی!؟
یا علی

سلام

مگر نمیفرمایید سجده یعنی خم شدن اولاً که خم شدن رکوع است نه سجود و ثانیاً بفرمایید مگر فرشتگان کمر دارند که خم شوند این چه لغت نامه ای است که نمیتواند پاسخ منطقی بدهد ؟

شما حتی تفاوت رکوع وسجود را نمیدانی اینهم معنی سجده بر اساس قاموس قران و المفردات نه لغت نامه ناقص فرهنگ ابجدی

نقل قول:
قاموس قرآن، ج‏3، ص: 225
سجود
مصدر و جمع ساجد هر دو آمده است مثل «سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ...» فتح: 29. و مثل «وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ» حج:
26. ركّع جمع راكع و سجود جمع ساجد است. چنانكه سجد نيز جمع ساجد است «وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِياماً» فرقان: 64.
(مسجد) اسم مكان است يعنى محل سجده و آن از قاعده معروف مستثنى است زيرا قائده اسم زمان و مكان از ثلاثى مجرّد اگر عين مضارع آن مضموم يا مفتوح باشد مفعل بفتح (ع) است مثل مطبخ و مذبح و اگر عين مضارع مكسور باشد قائده آن مفعل است بكسر (ع) مثل منزل و مجلس، يازده كلمه در زبان عرب بر خلاف اين قاعده آمده با آنكه عين مضارع آنها مضموم است. عين اسم زمان و مكانشان مكسور آمده مثل مسجد مشرق، مغرب ... (مقدمه المنجد).
[="red"]در اقرب گويد: گفته شده مسجد اسم موضع عبادت است خواه در آن سجده شده يا نه [/]و اگر نظر بمعناى فعل باشد مسجد (بفتح ج) گفته ميشود و آن مذهب سيبويه است.
بهر حال مسجد مكان سجده و عبادت است نحو «فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ ...» بقره: 144 و 149.
«لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‏ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ ...» توبه: 108.
جمع مسجد مساجد است مثل «إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ ...» توبه:
18. مساجد بمعنى مواضع سجود از اعضاء بدن نيز آمده در كافى كتاب جنائز باب تحنيط الميّت روايت 15 چنين است: از امام صادق عليه السّلام از حنوط ميّت پرسيدم؟ فرمود: «اجعله فى مساجد» يعنى حنوط را در اعضاء سجود او قرار بده.
در بيشتر آيات قرآن سجود در معناى اوّلى بكار رفته مثل «وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً ...»
يوسف: 100. ظاهرا مراد آنست كه بحالت تواضع و خضوع بيوسف افتادند. يوسف آنوقت وزير دارائى مصر بود و پدر و مادرش روى مقررات باو تواضع كردند راغب نقل كرده:
سجود بر سبيل خدمت در آن روزگار جايز بود. ولى احتياج باين سخن نيست و آنچه گفته شد كافى است معنى آيه آن نيست كه مثل سجده نماز بسجده افتادند و كار حرامى كردند و گرنه قرآن بصورت قبول نقل نميكرد.
همينطور است سجده ملائكه بآدم كه در بسيارى از آيات آمده «قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ» بقره: 34، اعراف: 11، اسراء 61، كهف: 50.
ناگفته نماند طبق آيات بقره خداوند بملائك فهماند كه جانشينى در روى زمين خواهد آفريد، ملائكه از درك مطلب درمانده و خودشان را لايق چنين امير ديدند و گفتند «وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ» خداوند آنها را متوجه فرمود كه ساختمان وجود آنها براى چنين امرى آفريده نشده است گرچه بندگان محترم و مطيع امر خدايند «بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ» و چون آدم كارهاى بخصوصى انجام داد ملائك پى بردند كه كار آدم از آنها ساخته نيست. خداوند فرمود:
پس بآدم خضوع و سجده كنيد.
نظير آنست كه زيد بعمرو بگويد:
حسن رانندگى بلد است و آنرا بهتر ميداند، عمرو بگويد: نه اينطور نيست من لياقت اينكار دارم آنگاه حسن پيش عمرو ماشينى را طورى براند كه عمرو از آن عاجز باشد در اين صورت زيد بگويد: حالا به حسن سجده و خضوع كن و اقرار كن كه او بهتر از تو است بعقيده نگارنده غرض از سجده ملائكه بآدم همين خضوع و اقرار بقابليت و لياقت خلافت بوده است نه سجود معروف نماز تا بگوئيم: سجده بر غير خدا جايز نيست پس معناى اين سجده چه بوده است؟
وانگهى سجده معروف نماز در آنوقت نبوده تا درباره آن صحبت شود و قرآن آنرا بصورت قبول نقل ميكند و اللّه العالم.
در قرآن مجيد بمعبد اهل كتاب نيز مسجد گفته شده مثل «سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بارَكْنا حَوْلَهُ ...» اسراء: 1. ميدانيم كه وقت نزول قرآن مسجد اقصى از معابد اهل كتاب بود. ايضا آيه «قالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلى‏ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِداً» كهف:
21. كه قضيّه راجع باصحاب كهف و پيش از نزول قرآن است و مراد كليسا است ايضا «وَ لِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ» اسراء: 7.

نقل قول:
المفردات في غريب القرآن، ص: 396
سجد
السُّجُودُ أصله: التّطامن «3» [="red"]و التّذلّل، و جعل ذلك عبارة عن التّذلّل للّه و عبادته،[/] و هو عامّ في الإنسان، و الحيوانات، و الجمادات، و ذلك ضربان: سجود باختيار، و ليس ذلك إلا للإنسان، و به يستحقّ الثواب، نحو قوله:
فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَ اعْبُدُوا
[النجم/ 62]، أي:
تذللوا له، و سجود تسخير، و هو للإنسان، و الحيوانات، و النّبات، و على ذلك قوله: وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ [الرعد/ 15]، و قوله: يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشَّمائِلِ‏
__________________________________________________
(1) المثل في المجمل 2/ 485، و اللسان (سبأ)، و مجمع الأمثال 1/ 275.
(2) انظر الغريب المصنف ورقة 27 نسخة تركيا.
(3) التطامن: الانحناء.
سُجَّداً لِلَّهِ‏
[النحل/ 48]، فهذا سجود تسخير، و هو الدّلالة الصامتة الناطقة المنبّهة على كونها مخلوقة، و أنّها خلق فاعل حكيم، و قوله:
وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِكَةُ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ‏
[النحل/ 49]، ينطوي على النّوعين من السّجود، التّسخير و الاختيار، و قوله: وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ [الرحمن/ 6]، فذلك على سبيل التّسخير، و قوله: اسْجُدُوا لِآدَمَ‏
[البقرة/ 34]، قيل: أمروا بأن يتّخذوه قبلة، و قيل: أمروا بالتّذلّل له، و القيام بمصالحه، و مصالح أولاده، فائتمروا إلّا إبليس، و قوله: ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً
[النساء/ 154]، أي: متذلّلين منقادين، و خصّ السّجود في الشريعة بالرّكن المعروف من الصلاة، و ما يجري مجرى ذلك من سجود القرآن، و سجود الشّكر، و قد يعبّر به عن الصلاة بقوله: وَ أَدْبارَ السُّجُودِ [ق/ 40]، أي: أدبار الصلاة، و يسمّون صلاة الضّحى: سبحة الضّحى، و سُجُود الضّحى، وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ [طه/ 130] قيل: أريد به الصلاة «1»، و المَسْجِدُ: موضع الصلاة اعتبارا بالسجود، و قوله: وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ‏
[الجن/ 18]، قيل:
عني به الأرض، إذ قد جعلت الأرض كلّها مسجدا و طهورا كما روي في الخبر «2»، و قيل:
الْمَسَاجِدَ: مواضع السّجود: الجبهة و الأنف و اليدان و الرّكبتان و الرّجلان، و قوله: أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ [النمل/ 25] «3» أي: يا قوم اسجدوا، و قوله: وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً [يوسف/ 100]، أي: متذلّلين، و قيل: كان السّجود على سبيل الخدمة في ذلك الوقت سائغا، و قول الشاعر:
226-

کارشناس کجایی؟ این حرف منو نمیفهمه؟ اصلا حرف منو قبول نداره!؟ بیا به داد ما برس؟!
برادر من این چیزایی که کپی کردی یه بار خودت خوندی؟ من اینا رو ده دفعه خوندم بعد با شما حرف زدم !
دیدم به سجد میگی عبد گفتم اگر عربی بگم هنگ میکنی!؟ دوباره همه مطالب رو بخون بعد برو پیش کارشناس سپس بیا با هم صحبت کنیم.:jangjoo:آفرین:ok:

[=&quot]بسم الله الرحمن الرحیم
[=&quot]

[=&quot]با عرض سلام و احترام

[=&quot]عرض شده بود:«[=&quot]از اين جمله اجمالا استفاده ميشود كه سجده براى غير خدا جائز است در صورتى كه منظور از آن احترام و تكريم آن غير خدا، و در عين حال خضوع و اطاعت امر خدا نيز بوده باشد» یعنی حتی سجده ای که برای احترام و تکریم باشد در صورتی است که اطاعت خداوند باشد، یعنی از جانب خدا نسبت به آن ( سجده) امری صادر شده باشد.

[=&quot]تنها موردی که خداوند در قرآن به فرشتگان و شیطان امر می کند که به موجودی سجده کنند، سجده بر حضرت آدم(ع) است، بنابراین چنین سجده ای اطاعت از دستور خداوند محسوب می شود.

[=&quot]در مورد آیه شریفه:«[=&quot]وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً» (و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند و همگى بخاطر او به سجده افتادند)(سوره یوسف،آیه100)
بايد دانست كه اين سجده براى عبادت يوسف نبوده، بدليل اينكه در ميان سجده كنندگان در داستان يوسف شخصى بوده كه در توحيد، مخلص (به فتح لام) بوده، و چيزى را شريك خدا نمى‏گرفته، و او يعقوب (ع) است، دليل ديگر اينكه اگر اين سجده، سجده عبادت يوسف بوده" مسجود له" كه يوسف است و به نص قرآن همان كسى است كه به رفيق زندانيش گفت:" ما را نمى‏رسد كه چيزى را شريك خدا بگيريم" قطعا ايشان را از اين عمل نهى مى‏كرد، و نمى‏گذاشت چنين كارى بكنند، ولى مى‏بينيم نهى نكرده، پس مى‏فهميم سجده، عبادت او نبوده
[=&quot].
[=&quot]

[=&quot]و قطعا جز اين منظورى نداشته ‏اند كه يوسف را آيتى از آيات خدا دانسته و او را قبله در سجده و عبادت خود گرفتند، هم چنان كه ما خدا را عبادت مى‏كنيم و كعبه را قبله خود مى‏گيريم و نماز و عبادت را بدان سو مى‏گذاريم، پس با كعبه، خدا عبادت مى‏شود نه كعبه و معلوم است كه آيت خدا از آن نظر كه آيه و نشانه است خودش اصلا نفسيت و استقلالى ندارد، پس اگر سجده شود جز صاحب نشانه يعنى خدا عبادت نشده است. (ترجمه الميزان، ج‏11، ص: 338)
:Gol::Gol:

یاسین;212315 نوشت:
[=tahoma][=&quot]بسم الله الرحمن الرحیم[/][/]
[=tahoma][=&quot]
[/]
[/]
[=tahoma][=&quot]با عرض سلام و احترام[/][/]

[=tahoma][=&quot]عرض شده بود:«[/][=&quot]از اين جمله اجمالا استفاده ميشود كه سجده براى غير خدا جائز است در صورتى كه منظور از آن احترام و تكريم آن غير خدا، و در عين حال خضوع و اطاعت امر خدا نيز بوده باشد» یعنی حتی سجده ای که برای احترام و تکریم باشد در صورتی است که اطاعت خداوند باشد، یعنی از جانب خدا نسبت به آن ( سجده) امری صادر شده باشد.[/][/]

باسلام خدمت کارشناس محترم

یکی از اساتید محترم میگفت سجده کردن برای احترام یا هرچیز دیگری به طرف غیر خدا اما نه به نیت عبادت از لحاظ کلامی اشکال ندارد اما از لحاظ فقهی حرام است.
به علاوه بنده یه نگاهی در کتب کلامی کردم .به نظرم آمد دو نظریه وجود دارد برخی سجده را مطلقا جایز نمدانند و برخی آنرا بدون نیت الوهیت برای شخص جایز میدانند.
نظر شما چیست؟

سلام.
با اجازتون منم میخواستم نظر خودمو بدم. سجده کردن فرشتگان بر انسان یکی به خاطر این بود که فرمان و دستور خدا بود و فرشتگان اطاعت کردند؛ اما خود دلیل سجده اینکه انسان اشرف مخلوقات خداست و از هر نظر بین مخلوقات خدا کامل شمرده میشه . در واقع سجده فرشته ها به انسان، سجده به خوده خدا و خلقت خدا بوده. ابلیس هم که خودش رو برترین مخلوق خدا میدونست از دستور خدا سرپیچی کرد. پس در واقع سجده فرشتگان، سجده به قدرت و عظمت خدا بود نه از این جهت که به چیزی جز خدا سجده کنند.

صلوات:Hedye:

[=&quot]بسم الله الرحمن الرحیم


[=&quot]با سلام و احترام
[=&quot]

[=&quot]وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ أَبى‏ وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرينَ( سوره بقره،آیه34)

[=&quot]امر به سجده، امر تشريعي يا تكويني؟[=&quot]
[=&quot]در مسألهٴ امر به سجده کردن، اين موضوع مطرح است كه همهٴ موجودات در پيشگاه خداي سبحان ساجدند[=&quot]. [=&quot]چيزي نيست كه در برابر خدا ساجد نباشد امّا اين امري كه خداي سبحان به فرشتگان و ابليس كرد اين امر، امر تكويني است يا امر تشريعي است؟

[=&quot]
[=&quot]اقسام «امر» خداي سبحان

[=&quot]
[=&quot]امر را خداي سبحان در قرآن كريم به دو قسمت تقسيم فرمود: يك امر تكويني كه همان ملكوت عالم است و عصيان ناپذير است و يك امر تشريعي است كه در جهان اختيار نافذ است، هم قابل اطاعت است هم قابل عصيان[=&quot].

[=&quot]امر تكويني[=&quot]
[=&quot]امر تكويني كه قابل عصيان نيست و اجتناب‌ناپذير است همان است كه فرمود: *«إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئاً أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ»*[=&quot]. [=&quot]

[=&quot]امر تشريعي
[=&quot]امر تشريعي همانست كه به وسيلهٴ انبيا(عليهم السّلام) به انسان‌ها ابلاغ شد نظير [=&quot]*«[=&quot]إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَي»* امر تشريعي مانند نهي تشريعي عصيان‌پذير است. لذا عده‌اي اطاعت مي‌كنند و عده‌اي معصيت مي‌كنند فرمود در برابر امر تشريعي *«فَرِيقاً هَدَي وَفَرِيقاً حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلاَلَةُ».
[=&quot]اين امري كه خداي سبحان به فرشتگان فرمود كه سجده كنيد و شيطان را هم مورد عتاب قرار داد فرمود: چرا امر را اطاعت نكردي. اين كدام امر است، امر تكويني است يا امر تشريعي؟ [=&quot]

[=&quot]مأمور بودن فرشتگان و شيطان بر سجده به امر واحد[=&quot]
[=&quot]بعد از فراغ از اين كه اين يك امر بود نه اين كه به فرشتگان يك امر جدا و به شيطان يك امر مستقل ديگر كرده باشد. اين چنين نبود. يك امر بود به شهادت استثنا كه همهٴ فرشتگان در برابر اين امر اطاعت كردند و شيطان در برابر اين امر اطاعت نكرد پس يك امر بود نه بيش از يك امر. حالا كه يك امر بود اين امر تكويني بود يا تشريعي؟

[=&quot]

[=&quot]محذور تكويني و تشريعي بودن امر به سجده[=&quot]

[=&quot]اگر امر، امر تكويني باشد بايد همه اطاعت بكنند و راه معصيت باز نباشد در حالي كه شيطان معصيت كرد و اگر امر تشريعي باشد راه اختيار باز است ممكن است يك عده‌اي اطاعت كنند و يك عده معصيت ولي فرشتگان با امر تشريعي مأمور نيستند چون براي فرشته تكليف نيست امر و نهي تكليفي نيست براي آن‌ها بهشت و جهنّم نيست براي آنها عصيان راه ندارد كه بعضي اطاعت كنند بهشت بروند بعضي معصيت كنند جهنّم بروند و مانند آن.[=&quot]

[=&quot]بنابراين فرشتگان با امر تشريعي مأمور نخواهند بود و اين امر مي‌شود امر تكويني[=&quot].
[=&quot]اگر امر تكويني شد جا براي عصيان نيست معصيت شيطان را چگونه بايد توجيه كرد؟
[=&quot] بنابراين بحث از اينجا شروع مي‌شود كه بيش از يك امر نبود اولاً و امر هم، دو قسم است يا تشريعي است يا تكويني ثانياً و اين امر اگر امر تكويني بود كه با فرشتگان سازگار است ولي با معصيت شيطان سازگار نيست ثالثاً و اگر امر تشريعي بود با معصيت سازگار است ولي به فرشتگان امر تشريعي متوجّه نمي‌شود رابعاً و امر هم كه بيش از اين دو قسم نيست.

[=&quot] اگر راهي داشت براي حلّ اين شبهه، خب آن راه را انسان انتخاب مي‌كند مي‌گويد مثلاً امر تشريعي است و اشكالش را برطرف مي‌كند يا مي‌گويد امر تكويني است و شبهه را برطرف مي‌كنيم[=&quot].

برگرفته ازدرس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی، سوره بقره، جلسه100.
:Gol::Gol:

بسم الله الرحمن الرحیم

[=&quot]تمثيل در امر به سجده، راه حل مشكل
[=&quot]
[=&quot]ـ تمثيل براي عمومي شدن فهم قرآن
[=&quot]
[=&quot]اگر ما راهي نداشتيم براي حل شبهه تكوين و حل اشكال تشريع، يك راه ديگري را هم مي‌شود طي كرد و آن راه اينست كه خداي سبحان فرمود: ما در اين قرآن براي هر مطلب مَثَل زديم تا به وسيلهٴ مَثَل مطلب را تودهٴ مردم بفهمند در سورهٴ روم، آيهٴ ٥٨ اينچنين فرمود: *«وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ». از هر مَثَلي كه براي تفهيم مطالب قرآن مؤثّر بود ما استفاده كرديم.

[=&quot]عناصر تمثيل امر به سجده حقيقي‌اند نه سمبليك و نمادين[=&quot]
[=&quot]بنابراين احتمال اين كه اين در حدّ مَثَل باشد، اين احتمال رواست. يعني خداي سبحان مي‌خواهد اين مطلب را بفرمايد انسان يك موجود خارجي و واقعي است. فرشتگان يك موجودات خارجي و واقعي هستند. شيطان يك موجود خارجي و واقعي است. هيچ كدام‌شان سمبليك و مَثَل نيستند. نظير كليله و دمنه و امثال ذلك نيست كه يك فرضي را به صورت يك قصه‌اي دربياورد[=&quot].
[=&quot]اين موجودات خارجي يعني فرشتگان و انسان و شيطان كه همه موجودات خارجيند در بين اين‌ها انسان از ديگر موجودات شريف‌تر و كريم‌تر است، فرشتگان در خدمت انسانند تا راهگشا باشند و او را در راه مدد كنند، شيطان رهزن انسان است نمي‌گذارد اين راه را او طي كند. اين حقيقت خارجي را خداي سبحان به صورت مَثَل بيان كرد. فرمود ما به همه گفتيم سجده كنيد فرشتگان سجده كردند در برابر آدم خضوع كردند و شيطان خضوع نكرد نه اين كه اصل قصّه مَثل باشد، نظير كليله و دمنه. كليله و دمنه يك معناي ذهني محض را به صورت يك قصّه تنظيم مي‌كند. در خارج افرادي و اشخاصي وجود داشته باشند كه اين مَثل با آن‌ها تطبيق بشود نبود و پياده شده باشد نبود. يك مفهوم ذهني است كه آن مفهوم ذهني را با يك داستان ترسيم مي‌كنند. ولي در جريان قرآن كريم اينچنين نيست[=&quot]. [=&quot]قرآن كريم كه كتاب حق و نور است آن‌جا كه جاي مَثَل است اشاره مي‌كند اصل وجود انسان يك موجود خارجي و حقيقي است اصل وجود فرشتگان يك وجود خارجي و حقيقي است اصل وجود شيطان يك وجود خارجي و حقيقي است.

[=&quot]انسان در صراط مستقيمي است كه يك طرف آن عبادات و اطاعات شروع مي‌شود و طرف ديگرش لقاء الله، وجود حقيقي است وجود حقيقي است. فرشتگان هر كدام مأمورند كه در بخشي از اين راه‌ها انسان را ياري كنند، اين امر حقيقتي است. شيطان در بخشي از اين راه رهزني مي‌كند نه در همهٴ بخش‌ها چون دستش به مخلَصين نمي‌رسد اين هم يك موجود حقيقي است يك امر حقيقي است. اين حقيقت چند جانبه را خداي سبحان به صورت يك مَثَل بيان كرد فرمود به اين كه ما به همه گفتيم سجده كنيد فرشتگان سجده كردند و شيطان سجده نكرد[=&quot].

[=&quot]برگرفته ازدرس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی، سوره بقره، جلسه100

http://www.portal.esra.ir/Pages
:Gol::Gol:

موضوع قفل شده است