جمع بندی آیا خدا واقعا بی نیاز است؟!

تب‌های اولیه

41 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا خدا واقعا بی نیاز است؟!

گفته میشود الله (خدای دین اسلام) بی نیاز است و نماز و روزه ای که ما میخوانیم برای خودمان هست که مثلا به آرامش برسیم یا استقامت در سختی را تجربه کنیم و از اینجور صحبتا اما ظاهر امر چیز دیگری را نشان میدهد:

1-اگر الله واقعا بی نیاز است چرا رفته فرشتگان رو آفریده که 24 ساعته عبادتش کنند؟! کسی که واقعا بی نیاز هست نمیره یک عده ای رو بیافرینه که فقط عبادتش بکنن و آفریدن فرشتگان عبادتگر یعنی نیاز به مورد ستایش واقع شدن پس بی نیازی الله غلط است.

2-در قرآن صراحتا آمده که الله به نماز و روزه ما نیاز دارد و گفته که جن و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا بپرستند پس از ما و اجنه همان انتظاری را دارد که از فرشتگان دارد و حداقل این نیاز 2 طرفه هست و اینکه گفته میشه نماز و روزه صرفا برای خود فرد هست غلط است.

3-اگر نماز و روزه وظیفه ای هست که بر دوش بنده هست و الله مستقیم از شخص من طلب دارد پس من باید در مورد نماز و روزه هایی که نخوانده ام مورد بازخواست قرار بگیرم و الله یا میبخشد و من معافم یا نمی بخشد و من گناه کرده ام اما خرید و فروش نماز و روزه یعنی اینکه الله به تعداد انسان هایی که به دنیا آمده اند و به سن تکلیف رسیده اند و به اندازه میزان عمری که کرده اند از انسانها نماز و روزه طلب داره و این نماز و روزه صرفا برای خود فرد نیست بلکه مثل یک بدهیی میماند که الله از انسانها طلب دارد و از آنها انتظار دارد یا خودشان یا کسی دیگر از طرف خودشان این بدهی را صاف کند پس باز هم بی نیازی الله غلط است.

پس نتیجه از 3 حالت خارج نیست:

1-خدا وجود دارد و نیازمند هست.
2-خدایانی وجود دارند و الله نیازمند هست.
3-خدا وجود ندارد.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد مسلم

بدبخت بیچاره;639006 نوشت:
گفته میشود الله (خدای دین اسلام) بی نیاز است و نماز و روزه ای که ما میخوانیم برای خودمان هست که مثلا به آرامش برسیم یا استقامت در سختی را تجربه کنیم و از اینجور صحبتا اما ظاهر امر چیز دیگری را نشان میدهد:

1-اگر الله واقعا بی نیاز است چرا رفته فرشتگان رو آفریده که 24 ساعته عبادتش کنند؟! کسی که واقعا بی نیاز هست نمیره یک عده ای رو بیافرینه که فقط عبادتش بکنن و آفریدن فرشتگان عبادتگر یعنی نیاز به مورد ستایش واقع شدن پس بی نیازی الله غلط است.

2-در قرآن صراحتا آمده که الله به نماز و روزه ما نیاز دارد و گفته که جن و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا بپرستند پس از ما و اجنه همان انتظاری را دارد که از فرشتگان دارد و حداقل این نیاز 2 طرفه هست و اینکه گفته میشه نماز و روزه صرفا برای خود فرد هست غلط است.

3-اگر نماز و روزه وظیفه ای هست که بر دوش بنده هست و الله مستقیم از شخص من طلب دارد پس من باید در مورد نماز و روزه هایی که نخوانده ام مورد بازخواست قرار بگیرم و الله یا میبخشد و من معافم یا نمی بخشد و من گناه کرده ام اما خرید و فروش نماز و روزه یعنی اینکه الله به تعداد انسان هایی که به دنیا آمده اند و به سن تکلیف رسیده اند و به اندازه میزان عمری که کرده اند از انسانها نماز و روزه طلب داره و این نماز و روزه صرفا برای خود فرد نیست بلکه مثل یک بدهیی میماند که الله از انسانها طلب دارد و از آنها انتظار دارد یا خودشان یا کسی دیگر از طرف خودشان این بدهی را صاف کند پس باز هم بی نیازی الله غلط است.

پس نتیجه از 3 حالت خارج نیست:

1-خدا وجود دارد و نیازمند هست.
2-خدایانی وجود دارند و الله نیازمند هست.
3-خدا وجود ندارد.

با سلام و احترام و تشکر از سوال شما

برای پاسخ‌گویی به این سوال توجه به چند نکته ضروری است:

نکته اول:
بی نیازی خداوند از اموری است که عقل هرگز خلاف آن را نمیپذیرد، چرا که هرگز این خلقت عظیم بدون وجود خالقی که او دیگر نیازمند به غیر نباشد، نمی‌توانست موجود شود، و این خالق نامحدود میبایست از همه لحاظ بی نیاز باشد، چرا که اگر از برخی جهات بی نیاز نباشد، اولا باید مرکب باشد، و ثانیا خودش از آن جهت، محتاج خالق دیگری خواهد بود.(اسرار الآیات، صدر المتألهین، ص35؛ بدایة المعارف، آیت الله خرازی، ج1، ص34)

نکته دوم:
خلقت خدا را با ساختن درب و پنجره و ساختمانی که ما می سازیم مقایسه نکنید، اینها خلقت نیست، این ها ترکیب است، با نگاه درست به مسئله خلقت، وقتی انسان مخلوق خداوند باشد، محال است که خداوند نیازمند افعال انسان باشد، چرا که در این صورت از طرفی مخلوق در وجود و افعالش نیازمند به خالقش است، و از طرفی خود خالقش نیازمند به این مخلوق و افعالش! و این شدنی نیست، به عبارت دیگر محال است خالقی به مخلوقش نیازمند باشد، چه خود مخلوقش، و چه افعال مخلوقش، چرا که مخلوق در وجود، افعال و آثارش نیازمند به خالق خودش است.(الالهیات، آیت الله سبحانی، ج2، ص43)
با این دو مقدمه روشن می شود که اصلا فرض نیازمندی خداوند محال است، همان‌طور که قرآن کریم می‌فرماید:
« يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميد» (فاطر-15)
اى مردم شمائید که نيازمند به خداوند هستید، و تنها خداوند است كه بى‏نياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش است‏.

نکته سوم:
ملائکه برای هدفی غیر از عبادت خلق شده‌اند، آنها واسطه های خداوند در شکل گیری نظام تکوینی عالم هستند(المیزان، ج17، ص12) پس هدف از خلقت ملائکه عبادت نبوده است، اگرچه آنها به خاطر جایگاه معرفتی که دارند او را ستایش می‌کنند، چرا که هر کس خدا را بیشتر شناسد، در برابر او بیشتر خضوع خواهد نمود، همان‌طور که امام علی(ع) می‌فرماید: بالاترین مرتبه عبادت را مرتبه‌ای می‌دانند که شخص نه از ترس جهنم، و نه از شوق بهشت، بلکه از روی شکر و سپاسگذاری، خداوند را عبادت کند.(نهج البلاغه(صبحی صالح)، حکمت شماره 237)

نکته چهارم:
اصلا نماز و روزه ما و اصولا سجده به سمت کسی، یا روزه، به چه شکل و صورتی، و چه نفعی می تونه برای خدا داشته باشه؟ چطور میشه این نیاز را تقریر و تبیین کرد؟ چگونه می‌شود خالق را نیازمند مثلا غذا نخوردن مخلوق(روزه) دانست؟! یا با چه تقریری می توان خالق را نیازمند رکوع یا سجده انسان دانست؟

نکته پنجم: خب این که قرآن فرموده جن و انس برای عبادت خلق شده اند از کجای آیه فهمیده میشود که نفع این عبادات به خدا برمیگردد؟ آیا مانعی وجود دارد که تمام این نفع به خود جن و انسان برگردد؟ وقتی طبیعتا در فرهنگ اسلام عبادت موجب رشد و تکامل می‌شود، خب این که قرآن می فرماید: ما جن و انس را خلق کردیم تا تکامل یافته، و رشد کنند، این نمی‌تواند اثبات کند که پس خداوند نیازمند است، چرا که وقتی هدف از خلق، به مخلوق برگردد تعارضی با بی نیازی خداوند ندارد(الالهیات، آیت الله سحانی، ج1، ص264)
یا در خصوص نماز و روزه استیجاری، این که خداوند فرموده نماز و روزه بر همه واجب است و حتی کسانیکه به خاطر بیماری و یا مشکلات انجام نداده اند و از دنیا رفته‌اند، باید کسی را اجیر کنند تا برای آنها نماز بخواند و روزه بگیرد، چطور اثبات میکند که خدا نیازمند به این نماز و روزه هاست؟ آیا مانعی وجود دارد که ثواب این نماز ها و روزه ها به خود فرد که از دنیا رفته برسد؟ بلکه این نشان دهنده آثار عمیق این عبادت‌هاست که خداوند حتی راضی نیست بندگان پس از مرگ نیز از آن محروم مانده و رشد باز ایستند، لذا فرمان داده تا کسی برای آنها به جا آورد، آیا این منع عقلی دارد؟

پس با این پنج نکته روشن می‌شود قطعا از سه حالت خارج است و حالت چهارمی وجود دارد، این که:
الله موجود بوده، و بی نیاز هم هست.

با تشکر:Gol:

مسلم;639876 نوشت:
با سلام و احترام و تشکر از سوال شما

برای پاسخ‌گویی به این سوال توجه به چند نکته ضروری است:

نکته اول: بی نیازی خداوند از اموری است که عقل هرگز خلاف آن را نمیپذیرد، چرا که هرگز این خلقت عظیم بدون وجود خالقی که او دیگر نیازمند به غیر نباشد، نمی‌توانست موجود شود، و این خالق نامحدود میبایست از همه لحاظ بی نیاز باشد، چرا که اگر از برخی جهات بی نیاز نباشد، اولا باید مرکب باشد، و ثانیا خودش از آن جهت، محتاج خالق دیگری خواهد بود.(اسرار الآیات، صدر المتألهین، ص35؛ بدایة المعارف، آیت الله خرازی، ج1، ص34)

نکته دوم: خلقت خدا را با ساختن درب و پنجره و ساختمانی که ما می سازیم مقایسه نکنید، اینها خلقت نیست، این ها ترکیب است، با نگاه درست به مسئله خلقت، وقتی انسان مخلوق خداوند باشد، محال است که خداوند نیازمند افعال انسان باشد، چرا که در این صورت از طرفی مخلوق در وجود و افعالش نیازمند به خالقش است، و از طرفی خود خالقش نیازمند به این مخلوق و افعالش! و این شدنی نیست، به عبارت دیگر محال است خالقی به مخلوقش نیازمند باشد، چه خود مخلوقش، و چه افعال مخلوقش، چرا که مخلوق در وجود، افعال و آثارش نیازمند به خالق خودش است.(الالهیات، آیت الله سبحانی، ج2، ص43)
با این دو مقدمه روشن می شود که اصلا فرض نیازمندی خداوند محال است، همان‌طور که قرآن کریم می‌فرماید:
« يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميد» (فاطر-15)
اى مردم شمائید که نيازمند به خداوند هستید، و تنها خداوند است كه بى‏نياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش است‏.

نکته سوم: ملائکه برای هدفی غیر از عبادت خلق شده‌اند، آنها واسطه های خداوند در شکل گیری نظام تکوینی عالم هستند(المیزان، ج17، ص12) پس هدف از خلقت ملائکه عبادت نبوده است، اگرچه آنها به خاطر جایگاه معرفتی که دارند او را ستایش می‌کنند، چرا که هر کس خدا را بیشتر شناسد، در برابر او بیشتر خضوع خواهد نمود، همان‌طور که امام علی(ع) می‌فرماید: بالاترین مرتبه عبادت را مرتبه‌ای می‌دانند که شخص نه از ترس جهنم، و نه از شوق بهشت، بلکه از روی شکر و سپاسگذاری، خداوند را عبادت کند.(نهج البلاغه(صبحی صالح)، حکمت شماره 237)

نکته چهارم: اصلا نماز و روزه ما و اصولا سجده به سمت کسی، یا روزه، به چه شکل و صورتی، و چه نفعی می تونه برای خدا داشته باشه؟ چطور میشه این نیاز را تقریر و تبیین کرد؟ چگونه می‌شود خالق را نیازمند مثلا غذا نخوردن مخلوق(روزه) دانست؟! یا با چه تقریری می توان خالق را نیازمند رکوع یا سجده انسان دانست؟

نکته پنجم: خب این که قرآن فرموده جن و انس برای عبادت خلق شده اند از کجای آیه فهمیده میشود که نفع این عبادات به خدا برمیگردد؟ آیا مانعی وجود دارد که تمام این نفع به خود جن و انسان برگردد؟ وقتی طبیعتا در فرهنگ اسلام عبادت موجب رشد و تکامل می‌شود، خب این که قرآن می فرماید: ما جن و انس را خلق کردیم تا تکامل یافته، و رشد کنند، این نمی‌تواند اثبات کند که پس خداوند نیازمند است، چرا که وقتی هدف از خلق، به مخلوق برگردد تعارضی با بی نیازی خداوند ندارد(الالهیات، آیت الله سحانی، ج1، ص264)
یا در خصوص نماز و روزه استیجاری، این که خداوند فرموده نماز و روزه بر همه واجب است و حتی کسانیکه به خاطر بیماری و یا مشکلات انجام نداده اند و از دنیا رفته‌اند، باید کسی را اجیر کنند تا برای آنها نماز بخواند و روزه بگیرد، چطور اثبات میکند که خدا نیازمند به این نماز و روزه هاست؟ آیا مانعی وجود دارد که ثواب این نماز ها و روزه ها به خود فرد که از دنیا رفته برسد؟ بلکه این نشان دهنده آثار عمیق این عبادت‌هاست که خداوند حتی راضی نیست بندگان پس از مرگ نیز از آن محروم مانده و رشد باز ایستند، لذا فرمان داده تا کسی برای آنها به جا آورد، آیا این منع عقلی دارد؟

پس با این پنج نکته روشن می‌شود قطعا از سه حالت خارج است و حالت چهارمی وجود دارد، این که:
الله موجود بوده، و بی نیاز هم هست.

با تشکر

با سلام

نکته های شما از نظر اینکه الله نیازی "ظاهری" به عبادت فرشتگان و انسانها و اجنه ندارد قابل قبول است اما شما فقط ظاهر را دیده اید. درست است که مثلا اگر من نماز بخوانم یا نخوانم در ظاهر نه چیزی به الله اضافه خواهد شد نه چیزی از او کم خواهد شد اما همه نیازها ظاهری نیستند.

این مسئله ای که من میگویم قابل درک تر خواهد شد اگر به مسائلی مثل شهرت و محبوبیت توجه کنید. فردی مطمئنا نیازهای ظاهری زندگیش تامین شده (خوراک و مسکن) اما به همینها راضی نیست و به دنبال شهرت و محبوبیت میرود. من حرفی از پوشاک در نیازهای اولیه نزدم چون خود همین مساله نشان میدهد که انسانها خیلی وقت است که صرفا از پوشاک برای پوشاندن خود استفاده نمیکنند بلکه بعضا برای جلب توجه یا فخر فروشی یا کلاس کاری پوشاک خود را انتخاب میکنند.

اگر از این منظر به مسئله نگاه کنید مسئله روشنتر میشود. الله نیاز "ظاهری" به عبادت ما ندارد و مثلا حیاتش بدون عبادت ما به خطر نمیافتد اما اگر خوب به صحبت های من توجه میکردید میفهمیدید که منظور من نیاز ظاهری نیست و خدایی که بی نیاز از مثلا "توجه" هست هیچوقت نمیگوید جن و انس را نیافریدم مگر برای عبادت من بلکه میگفت عبادت را به جن و انس پیشنهاد دادم تا به آرامش برسند اما چنین چیزی نگفت بلکه بطور "امری" گفت باید مرا عبادت کنید و حتی مهمترین شرطی که برای رفتن به بهشت گذاشته عبادت است و این خود یک تناقض است اگر به بی نیازی الله اعتقاد داشته باشیم.

الله حتی حسود هم هست و با اینکه محوری ترین پیامش "لا اله الا الله" یعنی خدایی جز الله "نیست" هست در جایی از قرآن میگوید هر گناهی برای هر کسی که بخواهد میبخشد به غیر از شرک!!! این خود مسخره نیست؟! اگر الله مطمئن هست خدایی جز او نیست پس عبادات مشرکان برای خدایان دیگر پوچ و بی معنی خواهد بود و انقدر حساسیت برانگیز نخواهد بود که بگوید شرک را هرگز نمیبخشد.

اینکه من باید عبادت میکردم و نکردم چیزی هست که به من مربوطه و نباید قابل خرید و فروش باشه اما الله کاسبکارانه به میزان عمر کردن انسانها پس از رسیدن به سن تکلیف به مدت روز ضربدر 17 انتظار رکوع و سجود و حمد و ستایش دارد! اگر عبادت من چیزی از الله کم نمیکند یا چیزی به او اضافه نمیکند پس این نگاه کاسبکارانه چیست؟! اگر الله بی نیاز است پس من عبادت نکردم خب نکردم و خودم رو از آرامش عبادت بی نصیب کردم پس چرا براساس اینکه عبادت کردم یا نکردم باید مواخذه بشوم؟! مگر این نماز و روزه برای خودم نیست؟! اگر برای خودم است من نمیخوام نماز بخوانم و روزه بگیرم اما انگار که صرفا برای من نیست که الله در آخرت براساس آن من را محاکمه میکند!

منظور من را فهمیدید؟ الله "پیشنهاد" به عبادت کردن نمیدهد بلکه "دستور" به عبادت کردن میدهد و کاری به نظر شخص من ندارد که خودم را بی نیاز از رسیدن به آرامش میدانم. اصلا چرا انقدر الله دوست دارد شناخته شود؟! چرا کافران به وجودش را به جهنم میفرستد؟! اینها بیشتر از اینکه حرف های یک خدا باشد حرف های یک انسانی هست که عقده این را دارد که شناخته شود و بیشتر اینطور به نظر میرسد که حرف دل محمد باشد تا حرف های یک خدای بی نیاز.

ببین جناب مسلم بهترین جواب را به شما داد ولی خوب ببنید انسان به هیچ وجه نیمتونه خدارو درک کنه پس در سعی بر این حرفا نکنید که خود خدا میگه اگر به من فکر کنید کافر میشوید پس به نفع شماست و بیخیال

بدبخت بیچاره;639006 نوشت:
1-اگر الله واقعا بی نیاز است چرا رفته فرشتگان رو آفریده که 24 ساعته عبادتش کنند؟! کسی که واقعا بی نیاز هست نمیره یک عده ای رو بیافرینه که فقط عبادتش بکنن و آفریدن فرشتگان عبادتگر یعنی نیاز به مورد ستایش واقع شدن پس بی نیازی الله غلط است.

[=arial]سلام فرشتگان مخلوق خداوند فقط برای عبادت خبق نشده اند وکارهای دیگری هم انجام می دهند ولی چون عقل محض هستند .غریزه ندارند دائما عبادت می کنند
خداوندقدیم است یعنی زمانی بوده که غیر از خدا وجود نداشته اگر به گفته ی شما خداوند به عبادت نیاز دارد قبل از آفرینش فرشتگان چگونه نیازش را برطرف می نموده؟یا بعد از برپایی قیامت که دنیا به پایان رسید چگونه این نیاز را برطرف خواهد نمود؟

بدبخت بیچاره;639006 نوشت:
2-در قرآن صراحتا آمده که الله به نماز و روزه ما نیاز دارد و گفته که جن و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا بپرستند پس از ما و اجنه همان انتظاری را دارد که از فرشتگان دارد و حداقل این نیاز 2 طرفه هست و اینکه گفته میشه نماز و روزه صرفا برای خود فرد هست غلط است.

[=arial]در موردآیه ی وما خلقت الانس والجن الا لیعبدون نظر استادم این است که تمام زندگی انسان باید عبادت باشد نه اینکه شبانه روز نماز بخواند یعنی خوابیدن بیدار شدن وغذا خوردنش باید عبادت باشد
من از شما می پرسم اگر به فرض محال خداوند به نماز وروزه ی ما نیازمنداست آیا نیازش با نمازهای بدون توجه ما که در آن تمام گمشده هایمان وجواب دندان شکن برای مادر شوهر پیدا می کنیم وتازه در السلام علیکم ورحمه الله وبرکاته یادمان می افتد که نماز می خواندیم برطرف می شود یا با روزه هایی که تا افطار به زمین وزمان وگرمای هوا ناسزا می گوییم؟
خداوند در قران می فرماید که اگر خدا وند بخواهد شما را نابود می کند وخلق جدیدی جایگزین شما می کند
اگر انسانها نابود شوندچگونه این نیاز را برطرف کند
این مثال برای تقریب به ذهن است وبه هیچ وجه قابل قیاس با صفات خداوند نیست:
وقتی نوزادی متولد می شود تمام وجودش نیاز به مادرش هست آیا در این حال مادر به نوزاد نیاز مند است؟
این مادر انتظار دارد که وقتی فرزندش بزرگتر شد وبه نیرویی رسید حداقل از اوتشکر کنداگر فرزندش این کار را نکند به مادر لطمه ای می خورد؟
البته صفات خداوند با صفات انسان مغایرت کلی دارد
http://www.almiqat.com/speechdown.aspx?id=48&cId=38

بدبخت بیچاره;639006 نوشت:
پس نتیجه از 3 حالت خارج نیست:

1-خدا وجود دارد و نیازمند هست.
2-خدایانی وجود دارند و الله نیازمند هست.
3-خدا وجود ندارد

پس نتیجه از یک حالت خارج نیست

خداوند بی نیاز تنها وجود دارد

قل هو الله احد الله الصمد لم یلد ولم یولد ولم یکن له کفوا احد

سلام

1- خداوند فقط فرشتگان را نيافريده همه عالم را آفريده ولي فرشتگان براي سپاسگزاري .....خدا را عبادت مي كنند
تفاوتي كه با انسان دارند اين است كه اختيار ندارند كه كاري غير از وظايفي كه خدا برايشان تعيين كرده انجام دهند

2-انسان و جن نميتوانند به خداوند معرفت پيدا كنند مگر در سايه شناخت و عبادت خدا و اين نياز آنها به خدا را ميرساند
مثال معلم به دانش آموزان ميگويد اگر ميخواهيد از شما راضي باشم درس بخوانيد ..آيا معني آن اين است كه معلم به درس خواندن
دانش آموزان نياز دارد ؟؟؟

3- نماز و روزه و عبادات انسان بر معرفت انسان مي افزايد تا خداي عالم را بشناسد و قدر دان نعمتهايش گردد .
و اين اثر با مرگ تمام نميشود و اگر سهل انگاري كرد و معرفتش كم شد خداوند از روي رحمت خود اين امكان را فراهم كرده كه بعضي
اعمال و نتايح آن به روح او برسد و از مشكلات او بكاهد .

با سلام مجدد

بدبخت بیچاره;639950 نوشت:
اگر خوب به صحبت های من توجه میکردید میفهمیدید که منظور من نیاز ظاهری نیست و خدایی که بی نیاز از مثلا "توجه" هست هیچوقت نمیگوید جن و انس را نیافریدم مگر برای عبادت من بلکه میگفت عبادت را به جن و انس پیشنهاد دادم تا به آرامش برسند اما چنین چیزی نگفت بلکه بطور "امری" گفت باید مرا عبادت کنید و حتی مهمترین شرطی که برای رفتن به بهشت گذاشته عبادت است و این خود یک تناقض است اگر به بی نیازی الله اعتقاد داشته باشیم.

ببینید دوست عزیز بنده متوجه منظور شما هستم،اما شما هم به صحبت های بنده توجه کنید، کسی که از هر لحاظی تکمیل باشد، عقده درونی ندارد که بخواهد این گونه آن را مرتفع سازد، زورگویی و برون ریزی عقده های درونی مختص کسانی است که یک احساس خود کم بینی دارند یا با زورگویی دنبال یک هدفی هستند که آن را ندارند و... و این امور در خدا راه ندارد.

ثانیا:اجبار میتواند ناشی از عقده و حسادت و فخر فروشی باشد و هم میتواند از روی دلسوزی باشد، مثلا پدر و مادری که فرزندشان را نسبت به امری اجبار کرده و یا حتی با تنبیه او را مثلا از اعتیاد باز می دارند، اینطور نیست که به خاطر زورگویی و... باشد بلکه گاهی دلسوزی نسبت به شخصی که برای ما خیلی عزیز است، و از عاقبت مسیر اشتباهی که دارد می رود انسان را به اجبار عزیزش وا می دارد. شما به چه دلیلی می گویید اجبار خدا ناشی از بخش اول است؟

بدبخت بیچاره;639950 نوشت:
الله حتی حسود هم هست و با اینکه محوری ترین پیامش "لا اله الا الله" یعنی خدایی جز الله "نیست" هست در جایی از قرآن میگوید هر گناهی برای هر کسی که بخواهد میبخشد به غیر از شرک!!! این خود مسخره نیست؟! اگر الله مطمئن هست خدایی جز او نیست پس عبادات مشرکان برای خدایان دیگر پوچ و بی معنی خواهد بود و انقدر حساسیت برانگیز نخواهد بود که بگوید شرک را هرگز نمیبخشد.

در مورد شرک هم اولا: روشن است که شرکی را خدا نمی بخشد که انسان عالمانه و از روی عناد مرتکب آن شود، نه شرکی که انسان از روی جهل آن را مرتکب شود.

ثانیا: دلیل حرمت شرک این نیست که خداوند از باب نیاز و حسادت آن را حرام کرده، خدا به خاطر این که نمی خواهد مخلوق او در برابر مخلوق دیگری سر خم کند شرک را تحریم کرده، فرموده: تنها موجودی که وابستگی و نیاز ندارد من هستم، و هر کسی دیگری را شریک قرار داده و پرستش کنی بر تو برتری ای ندارد، این نشان از اهمیت موضوع دارد.
انسان اشرف مخلوقات است، و خداوند بر نمی تابد که برترین مخلوقش که عزیزترین مخلوقش است در مقابل تراشیده سنگی، گاو، انسان های دیگر، و یا حتی ملائکه ای که همه نیازمند هستند، سر تعظیم فرود آورده و آنها را پرستش کند.

بارها خداوند به این امر اشاره فرموده است که اگر همه مردم از دین خدا برگردند ذره ای گرد بر ساحت کبریایی او نخواهد نشست:
«إِن تَكْفُرُواْ فَإِنَّ اللَّهَ غَنىِ‏ٌّ عَنكُمْ وَ لَا يَرْضىَ‏ لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ» (زمر-7)
«اگر كافر شويد [زيانى به خدا نمى‏ رسانيد زيرا] خدا از شما بى‏ نياز است، و كفر را براى بندگانش نمى‏ پسندد»

ثالثا: حسادت در جایی است که حقیقتا رقابتی در کار باشد، و طرف واقعا رقیب را دارای برتری بر خویش احساس کند، و همه چیز مخلوق اوست، آیا اگر برخی مخلوقین او به اشتباه بر برخی دیگر سجده کنند، او بر مخلوق خویش حسادت میکند؟! اگر چنین می بود که به راحتی قدرت نابودی مخلوق عبادت شونده و نابود کردن رقیب را دارا بود!

این افکار با دقت عقلی نمی سازد، به نظرم نگاه شما خیلی به خدا بدبینانه است، در حالی که این حکم تحریم شرک از ناحیه خداوند به خاطر عزیز بودن شماست، شما برای خداوند خیلی عزیز و محبوب هستید، و هرگز بدبخت و بیچاره یبنده شما نیست، خداوند می گوید تو برترین مخلوق من هستی و مخلوقات دیگر برتری بر تو ندارند که با خفت و خواری در مقابل آنها به سجده بیفتی و آنان را پرستش کنی. پرستش مختص موجودی است که بر تو برتری داشته باشد و امور تو به دست او باشد.

ممنونم

مسلم;641173 نوشت:
ببینید دوست عزیز بنده متوجه منظور شما هستم،اما شما هم به صحبت های بنده توجه کنید، کسی که از هر لحاظی تکمیل باشد، عقده درونی ندارد که بخواهد این گونه آن را مرتفع سازد، زورگویی و برون ریزی عقده های درونی مختص کسانی است که یک احساس خود کم بینی دارند یا با زورگویی دنبال یک هدفی هستند که آن را ندارند و... و این امور در خدا راه ندارد.

شما صرفا عقیده تان را بیان میکنید و اسم آن را دلیل میگذارید حال آنکه من این تاپیک را نزدم که عقیده خودم را بیان کنم که شما در مقابل عقیده خود را بیان کنید. شما میگویید "این امور در خدا راه ندارد" خب ظاهر امر که برعکس این را ثابت میکند. شما دلایل من را زیر سوال ببرید.

مسلم;641173 نوشت:
ثانیا:اجبار میتواند ناشی از عقده و حسادت و فخر فروشی باشد و هم میتواند از روی دلسوزی باشد، مثلا پدر و مادری که فرزندشان را نسبت به امری اجبار کرده و یا حتی با تنبیه او را مثلا از اعتیاد باز می دارند، اینطور نیست که به خاطر زورگویی و... باشد بلکه گاهی دلسوزی نسبت به شخصی که برای ما خیلی عزیز است، و از عاقبت مسیر اشتباهی که دارد می رود انسان را به اجبار عزیزش وا می دارد. شما به چه دلیلی می گویید اجبار خدا ناشی از بخش اول است؟

قیاس مع الفارق است. اعتیاد مثل عبادت نیست. در اعتیاد آرامشی موقتی گرفته میشود به قیمت بدبختی ابدی (چه جسمی چه روانی) ولی با عبادت نکردن که مصیبتی به آدم نمیرسد! همانطور که گفتم عبادت کردن فقط آرامش میبخشد و چون حتی با وجود عبادات مختلف با خدایان مختلف به شیوه های مختلف باز هم به انسان آرامش میرسد میتوان گفت این آرامش بخاطر توهم است مگر اینکه بگوییم خدایان وجود دارند نه صرفا الله. این آرامش مثل همان مواد مخدر است فقط با این تفاوت که ضرر جسمی و روانی ندارد. پس عبادت نکردن ضرری ندارد مگر اینکه بگوییم ضررش رفتن به جهنم است پس باز هم نیازمندی الله اثبات میشود که میخواهد به زور بنده اش را مجبور به عبادت کند حتی آن بنده ای که نیازی به آرامش از طریق عبادت را احساس نمیکند.

مسلم;641173 نوشت:
در مورد شرک هم اولا: روشن است که شرکی را خدا نمی بخشد که انسان عالمانه و از روی عناد مرتکب آن شود، نه شرکی که انسان از روی جهل آن را مرتکب شود.

نمیدانم عناد دیگر چه صیغه ای هست که مسلمین از خودشان در میاورند! آخه کسی که عالم باشد و بداند با شرک به جهنم سادیسماتیکی الله میرود تا ابد مگر دیوانه است که مشرک باشد؟! اینها توجیهات بی معنی هستند. هیچکس از روی عناد هیچ کاری را انجام نمیدهد مگر اینکه یا جاهل باشد یا بی ایمان پس عناد از آن حرفهاییست که مسلمین از روی نادانی میگویند چون فکر میکنند غیر ممکن است که کسی به عقلش رجوع کند و اسلام را قبول نکند!

مسلم;641173 نوشت:
ثانیا: دلیل حرمت شرک این نیست که خداوند از باب نیاز و حسادت آن را حرام کرده، خدا به خاطر این که نمی خواهد مخلوق او در برابر مخلوق دیگری سر خم کند شرک را تحریم کرده، فرموده: تنها موجودی که وابستگی و نیاز ندارد من هستم، و هر کسی دیگری را شریک قرار داده و پرستش کنی بر تو برتری ای ندارد، این نشان از اهمیت موضوع دارد.
انسان اشرف مخلوقات است، و خداوند بر نمی تابد که برترین مخلوقش که عزیزترین مخلوقش است در مقابل تراشیده سنگی، گاو، انسان های دیگر، و یا حتی ملائکه ای که همه نیازمند هستند، سر تعظیم فرود آورده و آنها را پرستش کند.

بارها خداوند به این امر اشاره فرموده است که اگر همه مردم از دین خدا برگردند ذره ای گرد بر ساحت کبریایی او نخواهد نشست:
«إِن تَكْفُرُواْ فَإِنَّ اللَّهَ غَنىِ‏ٌّ عَنكُمْ وَ لَا يَرْضىَ‏ لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ» (زمر-7)
«اگر كافر شويد [زيانى به خدا نمى‏ رسانيد زيرا] خدا از شما بى‏ نياز است، و كفر را براى بندگانش نمى‏ پسندد»

حال از روی جهل یا بی ایمانی (عناد همانطور که گفتم از توهمات مسلمین است) پس فردی که چنین کاری میکند فرقی به حال الله نباید بکند مگر آنکه الله حسود یا غیر منطقی باشد! حالا یکی رفت بجای الله خدایان دین هندوییسم را پرستش کرد از روی بی ایمانی به الله آیا الله باید در مقابل این افراد آنقدر خشمگین شود که بگوید برو جهنم تا ابد؟! خب این نظرش است ولی الله نیازمند میخواهد بزور همه را به آیین خود بکشاند حتی با تهدیدات شدید آن دنیایی (اگر زور مومنینش نرسید) یا با تهدیدات این دنیایی (اگر مومنینش زورشان رسید مشرکین را مجبور به پذیرش اسلام یا مرگ میکنند)

مسلم;641173 نوشت:
ثالثا: حسادت در جایی است که حقیقتا رقابتی در کار باشد، و طرف واقعا رقیب را دارای برتری بر خویش احساس کند، و همه چیز مخلوق اوست، آیا اگر برخی مخلوقین او به اشتباه بر برخی دیگر سجده کنند، او بر مخلوق خویش حسادت میکند؟! اگر چنین می بود که به راحتی قدرت نابودی مخلوق عبادت شونده و نابود کردن رقیب را دارا بود!

همانطور که گفتم بستگی به زور دارد! اینکه چرا خود الله این کار را نمیکند میتواند سوال من باشد!

مسلم;641173 نوشت:
این افکار با دقت عقلی نمی سازد، به نظرم نگاه شما خیلی به خدا بدبینانه است، در حالی که این حکم تحریم شرک از ناحیه خداوند به خاطر عزیز بودن شماست، شما برای خداوند خیلی عزیز و محبوب هستید، و هرگز بدبخت و بیچاره یبنده شما نیست، خداوند می گوید تو برترین مخلوق من هستی و مخلوقات دیگر برتری بر تو ندارند که با خفت و خواری در مقابل آنها به سجده بیفتی و آنان را پرستش کنی. پرستش مختص موجودی است که بر تو برتری داشته باشد و امور تو به دست او باشد.

بدبختی و بیچارگیم را که در اولین تاپیکی که زدم اثبات کردم و دین راه حلی برای آن نداشت! این افکار کسی هست که به هر دری زده به در بسته خورده و الان مطمئن است که الله به اندازه زئوس موهوم است.


با سلام مجدد

بدبخت بیچاره;641713 نوشت:
شما صرفا عقیده تان را بیان میکنید و اسم آن را دلیل میگذارید حال آنکه من این تاپیک را نزدم که عقیده خودم را بیان کنم که شما در مقابل عقیده خود را بیان کنید. شما میگویید "این امور در خدا راه ندارد" خب ظاهر امر که برعکس این را ثابت میکند. شما دلایل من را زیر سوال ببرید.

دوست عزیز این که میگویم عقده و حسادت و حقارت و... در خداوند راه ندارد، دلیل من است، نه عقیده من! شما خود می دانید که عقده، حسادت، خود کم بینی و... جنبه های روانی دارد که در اثر بروز زمینه ها و اتفاقات مختلف در انسان رشد کرده و بروز می یابند، خب شما باید اثبات کنید در ذاتی که از هر نظر کامل است و وجود همه چیز از او نشأت گرفته و کسی جز مخلوقات او در برابر او قرار ندارند چطور می تواند تحولاتی که همه به دست او شکل می گیرد منشأ اثر در او شوند! او که قدرت دارد هر اتفاقی را مطابق با اراده خویش رقم بزند چطور می تواند اتفاقات علیه او شکل گرفته و در او اثر منفی بگذارد؟ و موجب حسادت، حقارت یا عقده و امثال آن شود؟

بدبخت بیچاره;641713 نوشت:
قیاس مع الفارق است. اعتیاد مثل عبادت نیست. در اعتیاد آرامشی موقتی گرفته میشود به قیمت بدبختی ابدی (چه جسمی چه روانی) ولی با عبادت نکردن که مصیبتی به آدم نمیرسد! همانطور که گفتم عبادت کردن فقط آرامش میبخشد و چون حتی با وجود عبادات مختلف با خدایان مختلف به شیوه های مختلف باز هم به انسان آرامش میرسد میتوان گفت این آرامش بخاطر توهم است مگر اینکه بگوییم خدایان وجود دارند نه صرفا الله. این آرامش مثل همان مواد مخدر است فقط با این تفاوت که ضرر جسمی و روانی ندارد. پس عبادت نکردن ضرری ندارد مگر اینکه بگوییم ضررش رفتن به جهنم است پس باز هم نیازمندی الله اثبات میشود که میخواهد به زور بنده اش را مجبور به عبادت کند حتی آن بنده ای که نیازی به آرامش از طریق عبادت را احساس نمیکند.

دوست گرامی اولا اعتیاد مثال بود، در هر صورت پس شما قبول دارید که اجبار می تواند از روی دلسوزی باشد، حال با پذیرش این امر، در صورتی می توانید این که امر به عبادت نمی تواند از روی دلسوزی باشد را اثبات کنید، که با دلیل قطعی اثبات کنیدکه اولا عبادت ثمره ای جز آرامش ندارد، و ثانیا از راه های دیگری نیز می توان بدان دست یافت، فکر نمیکنم چنین ادعایی داشته باشید، چون اثبات آن دلیل بسیار محکمی می طلبد.

بدبخت بیچاره;641713 نوشت:
نمیدانم عناد دیگر چه صیغه ای هست که مسلمین از خودشان در میاورند! آخه کسی که عالم باشد و بداند با شرک به جهنم سادیسماتیکی الله میرود تا ابد مگر دیوانه است که مشرک باشد؟! اینها توجیهات بی معنی هستند. هیچکس از روی عناد هیچ کاری را انجام نمیدهد مگر اینکه یا جاهل باشد یا بی ایمان پس عناد از آن حرفهاییست که مسلمین از روی نادانی میگویند چون فکر میکنند غیر ممکن است که کسی به عقلش رجوع کند و اسلام را قبول نکند!

بدون شک شما هم در جامعه با انسان هایی برخورد کرده اید که از روی غرور و تکبر، یا حسادت حاضر به پذیرش اشتباه خویش نیستند، اگر با این انسان ها برخورد نکرده اید باید بگویم در منطقه بسیار خوبی زندگی می کنید، اما در هر صورت اگر برخورد هم نکرده اید اصلا مهم نیست، چون ما اصلا کار نداریم که چنین امری در جامعه اتفاق افتاده یا خیر، کار نداریم که کسی با عناد شرک ورزیده و یا همه مشرکین از روی دلیل و برهان، یا جهالتی که در آن مقصر نبوده اند سنگ و چوب می پرستیدند و در مقابل گاو کرنش کرده و می کنند، بلکه ما فقط حکم را بیان می کنیم، می گوییم اگر کسی از روی عناد شرک ورزیده باشد، بدون توبه بخشیده نمیشود اما اگر حقیقتا از روی جهالت باشد که در آن تقصیری نداشته، خداوند او را عذاب نمی کند.
ما با هم دعوا نداریم، شما می گویید کسی عناد ندارد، ما هم می گوییم اگر اینطور باشد، در این صورت مشرکین وارد جهنم نخواهند شد، ما تعصبی نداریم که بگوییم همه از روی عناد مشرک بوده اند، فقط حکم را بیان می کنیم که اگر از روی عناد باشد، حکم این است و اگر از روی جهالت باشد، حکم آن است، اصراری روی عناد داشتن کسی نداریم که شما اینچنین ما را متهم میکنید!

بدبخت بیچاره;641713 نوشت:
حال از روی جهل یا بی ایمانی (عناد همانطور که گفتم از توهمات مسلمین است) پس فردی که چنین کاری میکند فرقی به حال الله نباید بکند مگر آنکه الله حسود یا غیر منطقی باشد! حالا یکی رفت بجای الله خدایان دین هندوییسم را پرستش کرد از روی بی ایمانی به الله آیا الله باید در مقابل این افراد آنقدر خشمگین شود که بگوید برو جهنم تا ابد؟! خب این نظرش است ولی الله نیازمند میخواهد بزور همه را به آیین خود بکشاند حتی با تهدیدات شدید آن دنیایی (اگر زور مومنینش نرسید) یا با تهدیدات این دنیایی (اگر مومنینش زورشان رسید مشرکین را مجبور به پذیرش اسلام یا مرگ میکنند)

چرا نباید فرق کند؟!! مگر رفتار هر کسی با توجه به اوصافی که دارد شکل نمی گیرد؟ پس الله تعالی باید آنها را از شرک بازدارد، حکمت الهی اقتضاء می کند انسان ها را از مسیر جهالت باز داشته و به مسیر هدایت امر کند، و شدت این امر متناسب با شدت مصلحت آن فعل است، رحمت الهی اقتضاء می کند انسان ها را از پرستش هم سنخ خویش باز دارد، مسئله خیلی روشن است!
شما پرستش در مقابل خداوندی که از هر جهت بی نیاز است را بر نمی تابید، اما به حکم خدا که پرستش کسانی که در وجود و اوصافشان نیازمند هستند را نهی فرموده، حمله می کنید و آن را حسادت و عقده و... میدانید، آیا خداوند که از پرستش موجودات نیازمند نهی کرده کار خوبی کرده یا خیر؟ شما خودتان هم به وجدانتان مراجعه کنید می فهمید که پرستش موجودی که هر چه دارد و ندارد از غیر خودش دارد اوج گمراهی است، چرا از خداوند توقع دارید که انسان ها را از آن نهی نکند؟

بدبخت بیچاره;641713 نوشت:
همانطور که گفتم بستگی به زور دارد! اینکه چرا خود الله این کار را نمیکند میتواند سوال من باشد!


خیر، این سوالی است که شما باید پاسخ گو باشید، شما باید بگویید اگر خداوند (نعوذ بالله) نسبت به معبودان دروغین احساس حقارت و حسادت و.. دارد، چرا با این که توان نابودی رقیب را دارد، او را نابود نمی کند؟

بدبخت بیچاره;641713 نوشت:
بدبختی و بیچارگیم را که در اولین تاپیکی که زدم اثبات کردم و دین راه حلی برای آن نداشت! این افکار کسی هست که به هر دری زده به در بسته خورده و الان مطمئن است که الله به اندازه زئوس موهوم است.

نمی دانم از کدام تاپیک سخن می گویید، اما در هر صورت اعتقاد دارم اگر دنبال حق باشید راه را پیدا خواهید کرد، فقط بی طرفانه و منصفانه یکبار دیگر، بدون مراجعه به سایت ها و پایگاه های مغلطه کننده، ادله اسلام را بررسی کنید.

بهترین ها را برایتان آرزومندم

مسلم;642141 نوشت:
دوست عزیز این که میگویم عقده و حسادت و حقارت و... در خداوند راه ندارد، دلیل من است، نه عقیده من! شما خود می دانید که عقده، حسادت، خود کم بینی و... جنبه های روانی دارد که در اثر بروز زمینه ها و اتفاقات مختلف در انسان رشد کرده و بروز می یابند، خب شما باید اثبات کنید در ذاتی که از هر نظر کامل است و وجود همه چیز از او نشأت گرفته و کسی جز مخلوقات او در برابر او قرار ندارند چطور می تواند تحولاتی که همه به دست او شکل می گیرد منشأ اثر در او شوند! او که قدرت دارد هر اتفاقی را مطابق با اراده خویش رقم بزند چطور می تواند اتفاقات علیه او شکل گرفته و در او اثر منفی بگذارد؟ و موجب حسادت، حقارت یا عقده و امثال آن شود؟

اینها که من گفتم مقدمه بود برای اثبات چیزی دیگر. الله در صورت وجود به دلیل ویژگی هایی که چه بخواد چه نخواد شامل حال او میشود بی نیاز است. او به گفته خود در قرآن آفریننده همه چیز و همه کس است اما در عین حال نشانه هایی از نیاز در او احساس میشود که کافی است بر تاکیدش بر اینکه همه مخلوقات را برای عبادت خود آفریده است توجه کرد.

مسلم;642141 نوشت:
دوست گرامی اولا اعتیاد مثال بود، در هر صورت پس شما قبول دارید که اجبار می تواند از روی دلسوزی باشد، حال با پذیرش این امر، در صورتی می توانید این که امر به عبادت نمی تواند از روی دلسوزی باشد را اثبات کنید، که با دلیل قطعی اثبات کنیدکه اولا عبادت ثمره ای جز آرامش ندارد، و ثانیا از راه های دیگری نیز می توان بدان دست یافت، فکر نمیکنم چنین ادعایی داشته باشید، چون اثبات آن دلیل بسیار محکمی می طلبد.

اعتیاد مثال خوبی نبود و با سخنان من سازگاری نداشت. اجبار میتواند از روی دلسوزی باشد اما در صورت عدم توجه مصیبتی هم به فرد وارد نمیشود. امر به عبادت میتواند از روی دلسوزی باشد و من از روی ظاهر امر که رسیدن به آرامش است گفتم که نماز بجز آرامش چیز دیگری ندارد و نبودن یک چیز را نمیتوان اثبات کرد و اگر نماز اثرات دیگری دارد شما باید بیان کنید. راه های دیگری هم برای رسیدن به آرامش موجود است که مسلمین به آنها میگویند عرفان های کاذب!!! چینی ها با کونگ فو هم به آرامش میرسند حال آنکه اکثرا خدایی را قبول ندارند. این یک ادعا نیست یک حقیقت است و باید فقط چشمان را باز کرد و فقط خود را ندید.

مسلم;642141 نوشت:
بدون شک شما هم در جامعه با انسان هایی برخورد کرده اید که از روی غرور و تکبر، یا حسادت حاضر به پذیرش اشتباه خویش نیستند، اگر با این انسان ها برخورد نکرده اید باید بگویم در منطقه بسیار خوبی زندگی می کنید، اما در هر صورت اگر برخورد هم نکرده اید اصلا مهم نیست، چون ما اصلا کار نداریم که چنین امری در جامعه اتفاق افتاده یا خیر، کار نداریم که کسی با عناد شرک ورزیده و یا همه مشرکین از روی دلیل و برهان، یا جهالتی که در آن مقصر نبوده اند سنگ و چوب می پرستیدند و در مقابل گاو کرنش کرده و می کنند، بلکه ما فقط حکم را بیان می کنیم، می گوییم اگر کسی از روی عناد شرک ورزیده باشد، بدون توبه بخشیده نمیشود اما اگر حقیقتا از روی جهالت باشد که در آن تقصیری نداشته، خداوند او را عذاب نمی کند.
ما با هم دعوا نداریم، شما می گویید کسی عناد ندارد، ما هم می گوییم اگر اینطور باشد، در این صورت مشرکین وارد جهنم نخواهند شد، ما تعصبی نداریم که بگوییم همه از روی عناد مشرک بوده اند، فقط حکم را بیان می کنیم که اگر از روی عناد باشد، حکم این است و اگر از روی جهالت باشد، حکم آن است، اصراری روی عناد داشتن کسی نداریم که شما اینچنین ما را متهم میکنید!

بنده هم افرادی را دیده ام که از روی غرور و تکبر اشتباهشان را قبول نمیکنند ولی این قیاس باز هم مع الفارق است چرا که در صورت نپذیرفتن اشتباه و اصرار بر آن نتیجه مطمئنا بدبختی بود فرد اشتباهش را قبول میکرد یا حداقل رویه اش را تغییر میداد پس باز هم عناد یک واژه بی معنی هست.

مسلم;642141 نوشت:
چرا نباید فرق کند؟!! مگر رفتار هر کسی با توجه به اوصافی که دارد شکل نمی گیرد؟ پس الله تعالی باید آنها را از شرک بازدارد، حکمت الهی اقتضاء می کند انسان ها را از مسیر جهالت باز داشته و به مسیر هدایت امر کند، و شدت این امر متناسب با شدت مصلحت آن فعل است، رحمت الهی اقتضاء می کند انسان ها را از پرستش هم سنخ خویش باز دارد، مسئله خیلی روشن است!
شما پرستش در مقابل خداوندی که از هر جهت بی نیاز است را بر نمی تابید، اما به حکم خدا که پرستش کسانی که در وجود و اوصافشان نیازمند هستند را نهی فرموده، حمله می کنید و آن را حسادت و عقده و... میدانید، آیا خداوند که از پرستش موجودات نیازمند نهی کرده کار خوبی کرده یا خیر؟ شما خودتان هم به وجدانتان مراجعه کنید می فهمید که پرستش موجودی که هر چه دارد و ندارد از غیر خودش دارد اوج گمراهی است، چرا از خداوند توقع دارید که انسان ها را از آن نهی نکند؟

من نگفتم انسانها را نهی نکند من میگویم این هم صرفا یک اعتقادی است که یا از روی جهل هست (که هم من هم شما آن را شایسته مجازات نمیدانیم) یا اگر از روی بی ایمانی هست خب نگرش فرد است با دلایلی آن را پذیرفته که باید محترم شمرده شود نه آنکه بگوییم مهم نیست نظر تو چیه باید من (الله) را عبادت میکردی پس برو تو جهنم و تا ابد اونجا بسوز!!! یک زمانی عقیده فرد بگونه ای هست که نباید آن را محترم شمرد مثلا فردی نژاد پرست است و به بقیه نژادها توهین میکند یا ترویج کینه و دشمنی میکند یا حتی بعضا آنها را مستحق مرگ میداند و دستور به کشتن میدهد یا خودش میکشد خب چنین عقیده ای را نمیتوان محترم شمرد اما آن هندویی که آزار و اذیتی نمیکند و صرفا مشرک است چرا باید برود به جهنم و تا ابد آنجا بسوزد؟! خوب که فکر کنید اشتباه نگرش الله را میفهمید.

مسلم;642141 نوشت:
خیر، این سوالی است که شما باید پاسخ گو باشید، شما باید بگویید اگر خداوند (نعوذ بالله) نسبت به معبودان دروغین احساس حقارت و حسادت و.. دارد، چرا با این که توان نابودی رقیب را دارد، او را نابود نمی کند؟

با بدیهی دانستن وجود الله بله من باید پاسخگو باشم اما تا اینجا که الله اثبات نشده و با توجه به دلایلی که در این تاپیک گفته شد الله همان محمد است که به دنبال مسلط کردن عقاید خود بر دیگران است و تا وقتی که زور ندارد به مشرکین میگوید یا ایمان بیارید یا تا ابد در جهنم بسوزید و وقتی که زور پیدا کرد دیگر چنین چیزی نگفت بلکه گفت یا ایمان یا مرگ.

بدبخت بیچاره;641713 نوشت:
نمیدانم عناد دیگر چه صیغه ای هست که مسلمین از خودشان در میاورند! آخه کسی که عالم باشد و بداند با شرک به جهنم سادیسماتیکی الله میرود تا ابد مگر دیوانه است که مشرک باشد؟! اینها توجیهات بی معنی هستند. هیچکس از روی عناد هیچ کاری را انجام نمیدهد مگر اینکه یا جاهل باشد یا بی ایمان پس عناد از آن حرفهاییست که مسلمین از روی نادانی میگویند چون فکر میکنند غیر ممکن است که کسی به عقلش رجوع کند و اسلام را قبول نکند!

سلام علیکم.
دوست عزیز خدا برای این که دهانها رو ببنده درقران کریم مثال حضرت موسی و فرعون رو میزنه که فرعون با این که فهمید اما بازم سرحکشی میکردو شریک برای خدا میگیرفت.

بدبخت بیچاره;639006 نوشت:
خدایانی وجود دارند و الله نیازمند هست.

اگر خدایانی وجود دارند در جهان چرا انقدر هماهنگی و نظم وجود داره؟

بدبخت بیچاره;639950 نوشت:
ه عبادت ما ندارد و مثلا حیاتش بدون عبادت ما به خطر نمیافتد

و بزرگترین اشتباه شما این هست که برای خداوند حیات و ممات در نظر گرفتید.

طبق اعتقادات شما بنده فکر میکنم شما زردشتی هستید.

به قول عزیزی کسی که خواب باشه رو میشه بیدار کرد اما کسی که خودشو بزن بخواب رو نمیشه بیدار کرد.

لطفا اول تکلیف روشن کنید که اصلا خدا وجود داره یا نداره؟اگر به این رسیدید وجود داره بنده ان شاءالله اثبات خواهم کرد اون خدا همون الله هست.

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام واجازه از استاد گرانقدر جناب مسلم

بدبخت بیچاره;642150 نوشت:
اینها که من گفتم مقدمه بود برای اثبات چیزی دیگر. الله در صورت وجود به دلیل ویژگی هایی که چه بخواد چه نخواد شامل حال او میشود بی نیاز است. او به گفته خود در قرآن آفریننده همه چیز و همه کس است اما در عین حال نشانه هایی از نیاز در او احساس میشود که کافی است بر تاکیدش بر اینکه همه مخلوقات را برای عبادت خود آفریده است توجه کرد.

آیه شریفه : وما خلقت الجن والانس الا لیعبدون. بیانگر اهمیت مساله عبادت برای بندگان است نه احتیاج خداوند به عبادت آنها.

پذیرش این مطلب برمیگردد به اینکه شما انسان را یک موجود تک بعدی و صرفا مادی ندانید و به بعد روحانی انسان هم اعتقاد داشته باشید.

انسان حقیقتی دارد جدای از جسمش که با آن حقیقت زنده است و جاودانه خواهد شد. این حقیقت روح انسان است.

همانطور که جسم از بدو خلقتش نیاز به شرایط مساعد و مواد مغذی دارد تا رشد کرده و به نهایت تکاملش برسد روح هم از روز اول کامل نیست و خدای بزرگ ابزاری را برای رشد و تکامل او قرار داده تا بوسیله آن بتواند خود را بالا بکشد و تکامل یافته و جاودانه شود.

این دنیا برای روح انسان حکم همان رحم را دارد تا در آن رشد کند.

عبادت یعنی اطاعت از دستورات الهی و انجام اعمال نیکی که انسان را تا حدودی شبیه خالقش میکند.

این شباهت به خالق و رنگ خدایی گرفتن ثمره اش جاودانگی انسان است پس از مرگ و جدا شدن او از (رحم ) دنیای مادی ...

فرض بفرمایید وقتی جنینی در شرایط نامساعد رشد کند مغز یا دستگاه تنفسی اش ناقص باشد این جنین هرچه بیشتر ناقص باشد و با اختلالات جسمی و روانی مواجه باشد شانس زنده ماندنش پایین میاید و اگر هم زنده بماند عمر کوتاهی خواهد داشت.

همانگونه که نقص و اختلالات جسمی باعث مرگ و نابودی انسان در این دنیاست روح انسان هم در صورت رشد نکردن و تکامل نیافتن نمیتواند از نعماتی که همسنخ آن جهان است استفاده کند چون در اثر این نقایض قابلیت پذیرش آن نعمات را هم از دست میدهد.

مثل همان جنینی که با نقص دستگاه گوارش و تنفسی مواجه است و نمیتواند شیر بنوشد و تنفس کند...

پس عبادت فقط نماز و روزه نیست. نماز و روزه تنها آن مقدار واجب از عبادت است. عبادت یعنی انجام هر کاری با نیت الهی. عبادت یعنی انسان بر هرچیز و هر کسی تاثیر معنوی بگذارد چون هر چیزی اگر بخواهد جاودانه شود باید رنگ خالقش را بگیرد در غیر اینصورت نابود خواهد شد

و این رسالت یکایک انسانهاست نه فقط افراد خاصی مثل پیغمبران و امامان.

پس از این ایه چنین فهمیده میشود که برای خدا هیچ فرقی بین بندگانش وجود ندارد. مسلمان ، کافر، یهودی، مسیحی . به هرکسی در هر جایگاهی که هست قابلیت عبادت خود را میدهد. از فرعون که بالاتر نیست. خدا او را هم به بندگی دعوت کرد.

حال اگر کسی آن را نپذیرد بقول معروف پشت پا به بخت خود زده است و البته در راستای همین عبادت و اطاعت است که هر کسی وظیفه دارد این رسالت (عبادت و بندگی) را به همنوعانشان برسانند...

بدبخت بیچاره;641713 نوشت:
نمیدانم عناد دیگر چه صیغه ای هست که مسلمین از خودشان در میاورند! آخه کسی که عالم باشد و بداند با شرک به جهنم سادیسماتیکی الله میرود تا ابد مگر دیوانه است که مشرک باشد؟! اینها توجیهات بی معنی هستند. هیچکس از روی عناد هیچ کاری را انجام نمیدهد مگر اینکه یا جاهل باشد یا بی ایمان پس عناد از آن حرفهاییست که مسلمین از روی نادانی میگویند چون فکر میکنند غیر ممکن است که کسی به عقلش رجوع کند و اسلام را قبول نکند!

نمونه بارز عناد در زمان ما شیطان پرستان هستند. اینها خدا را قبول دارند اما با خدا دشمنند چون فکر میکنند خدا در حق شیطان ظلم کرده.

محمد رضا--;642176 نوشت:
سلام علیکم.
دوست عزیز خدا برای این که دهانها رو ببنده درقران کریم مثال حضرت موسی و فرعون رو میزنه که فرعون با این که فهمید اما بازم سرحکشی میکردو شریک برای خدا میگیرفت.

سلام

خب این در قرآن آمده و موسی سندیت تاریخی نداره بلکه حدسیاتی در این زمینه زده شده ولی در مورد اینکه گفتید فرعون فهمید که موسی راست میگه ولی خدای یکتا را قبول نکرد و یا خودش رو خدا میدونست یا مشرک بود در واقع باید گفت یا فرعون مریض روانی هست که در این دنیا هم مریض های روانی رو مجازات نمیکنن یا واقعا نفهمیده پس جاهله چون احمق که نیست وقتی واقعا بفهمه که خدای یکتا کیه بیاد بگه من خدام یا مشرک باشه چون کسی که واقعا این را فهمیده باشه این رو هم میدونه که همون خدای یکتا اگه قبولش نکنی میندازتت جهنم اونم برای همیشه و پدرت رو در میاره پس یا واقعا نفهمیده و جاهله یا بیمار روانی هست و در هر 2 صورت نباید مجازات بشه. پس در احکامی مثل توحید که بحث خوشبختی و بدبختی همیشگی هست واژه عناد بی معنی هست و کسی که واقعا توحید رو بفهمه هیچوقت بر ضدش جبهه نمیگیره مگر اینکه جاهل باشه یا مریض روانی که حکمش رو گفتم.

محمد رضا--;642176 نوشت:
اگر خدایانی وجود دارند در جهان چرا انقدر هماهنگی و نظم وجود داره؟

باید دید تعریف شما از نظم چیه از نظر من که جهان سراسر بی نظمی هست و از نظر فیزیکی هم قانون آنتروپی بی نظمی را نتیجه نهایی جهان میداند البته همین که در کل کائنات تاکنون شرایط پدید آمدن حیات فقط در زمین بوده تامل برانگیز است ولی برهان نظم بواسطه ی نظریه فرگشت تا حد زیادی سست هست و با آن نمیتوان نتیجه گرفت که فقط یک خدا هست البته ایرادات دیگری هم بر برهان نظم وارد است مثل دید تجربی ما ولی اگر به دنبال یک مقاله انتقادی کامل در مورد برهان نظم هستید به زندیق مراجعه کنید من هم همانجا فهمیدم که این قانون ایرادات فراوانی دارد و نمیتونه چیزی رو اثبات کنه.

محمد رضا--;642176 نوشت:
و بزرگترین اشتباه شما این هست که برای خداوند حیات و ممات در نظر گرفتید.

در مقام مقایسه این را گفتم اما اینکه خدا حیات و ممات ندارد خودش نیازمند اثبات است حال آنکه بسیاری از اندیشمندان در سراسر جهان اصلا خدا را قبول ندارند و کلا خود خدا هنوز اثبات نشده چه برسه به ویژگی هایی مثل حیات و ممات و توحید.

محمد رضا--;642176 نوشت:
طبق اعتقادات شما بنده فکر میکنم شما زردشتی هستید.

همه ادیان از نظر من مردود هستند.

محمد رضا--;642176 نوشت:
به قول عزیزی کسی که خواب باشه رو میشه بیدار کرد اما کسی که خودشو بزن بخواب رو نمیشه بیدار کرد.

این هم از همون حرف هایی هست که علمای ادیان به باورمندان میزنند تا اگر نتونستند طرف مقابل رو توجیه کنند بگن خودشو زده به خواب (مثل همون عنادی که گفتم)

من از شما سوال دارم بنده چه نیازی به این دارم که باور کنم خدایی نیست؟! دینی نیست؟! بهشتی نیست؟! حال آنکه اگر اینها باشند جاودانگی من تایید شده هست پس دلیلی وجود ندارد که من اینها را به قول شما با عناد قبول نکنم مگر آنکه جاهل یا دیوانه باشم! پس اول روی حرف هایتان فکر کنید بنده که خودم روی تک تک کلماتم فکر میکنم و صرفا نمیام حرفایی که یکی دیگه بهم گفته رو دربست قبول کنم و تکرارش کنم بدون اینکه روی آن فکر کرده باشم.

محمد رضا--;642176 نوشت:
لطفا اول تکلیف روشن کنید که اصلا خدا وجود داره یا نداره؟اگر به این رسیدید وجود داره بنده ان شاءالله اثبات خواهم کرد اون خدا همون الله هست.

نظر من رو که تا الان فهمیده اید اما هدف من از این تاپیک بیان عدم اعتقادم به خدا یا خدایان یا الله نبوده بلکه این بوده که نشان دهم الله نیازمند است و نشان هم دادم.

.امین.;642215 نوشت:
نمونه بارز عناد در زمان ما شیطان پرستان هستند. اینها خدا را قبول دارند اما با خدا دشمنند چون فکر میکنند خدا در حق شیطان ظلم کرده.

اینها دیدگاه های نمادین هستند مثلا خدا نماد وظیفه هست و شیطان نماد آزادی و کلا اونجور که شما فکر میکنید نیست. آنها دیدشان این است که روز به روز مردم از معنویات الهی دورتر میشوند و در آخرالزمان هم پیروز شیطان است پس شیطان را میپرستند و این هم نوعی نگرش هست و فقط از منظر خدایانی همانند الله اینها باید جهنمی شوند وگرنه از نظر انسان های متمدن همه نگرش ها محترم هستند مگر نگرش های جنگ افروز و کینه جویانه مثل اسلام.

بدبخت بیچاره;642234 نوشت:
نشان دهم الله نیازمند است و نشان هم دادم.

با سلام و عرض ادب
با اجازه از استاد عزیز جناب مسلم
دلیل اینکه به خود این اجازه را دادم تا در بحث شرکت کنم ،ادعای شروع کننده تاپیک بود که فرمودند"ن
شان دهم الله نیازمند است و نشان هم دادم.

"

ببخشید شما به چه کسی یا کسانی نشان دادید ،شما فقط یک سری از عقاید خودتان را نقل میکنید و فکر میکنید بر حق است و برای دیگران حجت؟!؟! ولی شما در استنباط های خود حرفهای خود را رد میکنید،اما متوجه نیستید.

بهتر است شما هم بیشتر و با دقت و بدون تعصب و پیش داوری ،پیامهای جناب مسلم را بخوانید .
و همچنین مطالعات خود را بیشتر کنید و بی طرفانه مطالعه کنید.

سلام علیکم.

بدبخت بیچاره;642234 نوشت:
خب این در قرآن آمده و موسی سندیت تاریخی نداره بلکه حدسیاتی در این زمینه زده شده ولی در مورد اینکه گفتید فرعون فهمید که موسی راست میگه ولی خدای یکتا را قبول نکرد و یا خودش رو خدا میدونست یا مشرک بود در واقع باید گفت یا فرعون مریض روانی هست که در این دنیا هم مریض های روانی رو مجازات نمیکنن یا واقعا نفهمیده پس جاهله چون احمق که نیست وقتی واقعا بفهمه که خدای یکتا کیه بیاد بگه من خدام یا مشرک باشه چون کسی که واقعا این را فهمیده باشه این رو هم میدونه که همون خدای یکتا اگه قبولش نکنی میندازتت جهنم اونم برای همیشه و پدرت رو در میاره پس یا واقعا نفهمیده و جاهله یا بیمار روانی هست و در هر 2 صورت نباید مجازات بشه. پس در احکامی مثل توحید که بحث خوشبختی و بدبختی همیشگی هست واژه عناد بی معنی هست و کسی که واقعا توحید رو بفهمه هیچوقت بر ضدش جبهه نمیگیره مگر اینکه جاهل باشه یا مریض روانی که حکمش رو گفتم.

سندیت تاریخی نداره برادر؟پس این اسرائیل خودشو به کی چسبونده؟دینش دینه کیه؟ما الان به تاریخ نیازی نداریم به زمان حال به اسرائیل یک نگاهی بندازیم میتونیم بفهمیمیم حضرت بودند.

بدبخت بیچاره;642234 نوشت:
باید دید تعریف شما از نظم چیه از نظر من که جهان سراسر بی نظمی هست و از نظر فیزیکی هم قانون آنتروپی بی نظمی را نتیجه نهایی جهان میداند البته همین که در کل کائنات تاکنون شرایط پدید آمدن حیات فقط در زمین بوده تامل برانگیز است ولی برهان نظم بواسطه ی نظریه فرگشت تا حد زیادی سست هست و با آن نمیتوان نتیجه گرفت که فقط یک خدا هست البته ایرادات دیگری هم بر برهان نظم وارد است مثل دید تجربی ما ولی اگر به دنبال یک مقاله انتقادی کامل در مورد برهان نظم هستید به زندیق مراجعه کنید من هم همانجا فهمیدم که این قانون ایرادات فراوانی دارد و نمیتونه چیزی رو اثبات کنه.

بدبخت بیچاره;642234 نوشت:
در مقام مقایسه این را گفتم اما اینکه خدا حیات و ممات ندارد خودش نیازمند اثبات است حال آنکه بسیاری از اندیشمندان در سراسر جهان اصلا خدا را قبول ندارند و کلا خود خدا هنوز اثبات نشده چه برسه به ویژگی هایی مثل حیات و ممات و توحید.

خود خدا اثبات نشده؟
بنده اثباتی که حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند رو بیان میکنم.
ببینید من میام میگم این چیزی که شما باهاش وصل شدید به اینترنت خود به خود به وجود اومده.عقل قبول میکنه؟
خب حالا ما جهان هستی رو نمیگیم خود بشر .انسان بدن پیچیده ای داره.خب حتما عقل و منطق نمیپذیره انسان خود به خود به وجود بیاد.
خب این یعنی این که من نبودم و خودم رو به وجود اوردم که اگه نبودم و نمیتونستم خودمو به وود بیارم.
اگر بودم و خودمو به وجود اوردم که اگر بودم دیگه چرا خودمو به وجود اوردم.پس این نشون میده یکی بوده وکه منو خلق کرده.

بدبخت بیچاره;642234 نوشت:
همه ادیان از نظر من مردود هستند.

برادر بنده خودمم اگر بخوام یک مطالعه ر هفته داشته باشم یک برنامه میزارم که طبق اون برنامه جلو برم و به مشکل نخورم.حالا بشری که نهایتا طبق بعضی از روایات که عمر حضرت نوح رو 3000 بیان کردن میخواد نهایتا 3000 سال عمر کنه برنامه ای نداره که به هدفش برسه؟
شاید شما بگید اصلا اون دنیا وجود نداره؟
من این رو عقلی میگم عقل قبول میکنه یکی بیاد به دنیا و یکم زندگی کنه بعد بمیره؟پس اونوقت از کجا اومده بوده که ی دفعه هم نباود بشه ما حتی طبق قوانین فیزیک هم حساب کنیم این عقلی نیست.

بدبخت بیچاره;642234 نوشت:
نظر من رو که تا الان فهمیده اید اما هدف من از این تاپیک بیان عدم اعتقادم به خدا یا خدایان یا الله نبوده بلکه این بوده که نشان دهم الله نیازمند است و نشان هم دادم.

یک چیز دیگه هم اضافه کنم خدایی که انسان رو افریده بی نیازه.چرا؟ اگر نیاز داشت همه رو جوری میافرید که پرستشش کنن نه این که یک عده رو برا جهنم بیافرینه خداوند در قران فرموده همانا گروهی را افریدیم برای جهنم. پس نظریه شما باطل هست.

بدبخت بیچاره;642234 نوشت:
این هم از همون حرف هایی هست که علمای ادیان به باورمندان میزنند تا اگر نتونستند طرف مقابل رو توجیه کنند بگن خودشو زده به خواب (مثل همون عنادی که گفتم)

من از شما سوال دارم بنده چه نیازی به این دارم که باور کنم خدایی نیست؟! دینی نیست؟! بهشتی نیست؟! حال آنکه اگر اینها باشند جاودانگی من تایید شده هست پس دلیلی وجود ندارد که من اینها را به قول شما با عناد قبول نکنم مگر آنکه جاهل یا دیوانه باشم! پس اول روی حرف هایتان فکر کنید بنده که خودم روی تک تک کلماتم فکر میکنم و صرفا نمیام حرفایی که یکی دیگه بهم گفته رو دربست قبول کنم و تکرارش کنم بدون اینکه روی آن فکر کرده باشم.

یک چیزی یادم رفت این بود که شیطان خودش که میدونست متوجه بود اما کافر شد.

بدبخت بیچاره;642237 نوشت:
اینها دیدگاه های نمادین هستند مثلا خدا نماد وظیفه هست و شیطان نماد آزادی و کلا اونجور که شما فکر میکنید نیست. آنها دیدشان این است که روز به روز مردم از معنویات الهی دورتر میشوند و در آخرالزمان هم پیروز شیطان است پس شیطان را میپرستند و این هم نوعی نگرش هست و فقط از منظر خدایانی همانند الله اینها باید جهنمی شوند وگرنه از نظر انسان های متمدن همه نگرش ها محترم هستند مگر نگرش های جنگ افروز و کینه جویانه مثل اسلام.

بین هر فرقه و آیینی گروهی پیدا میشن که ندانسته از اون آیین پیروی میکنند. شاید در میان شیطان پرستان هم چنین آدمایی باشند که کورکورانه تقلید میکنند...

اما اصل شیطان پرستی به همان مساله برمیگردد که میگویند خدا حضرت آدم را بخشید اما شیطان را نبخشید. بگذریم از اینکه این دیدگاهشان اشتباه است به این دلیل که حضرت آدم توبه کرد ولی شیطان توبه نکرد...

این نکات در فیلمهای مربوط به آخرالزمان و شیطان پرستی قید شده.

محمد رضا--;642365 نوشت:
خب حالا ما جهان هستی رو نمیگیم خود بشر .انسان بدن پیچیده ای داره.خب حتما عقل و منطق نمیپذیره انسان خود به خود به وجود بیاد.

سلام
درباره دنیا نظری نمیدم ولی انسان خود به خودی و طی فرگشت موجودات ایجاد شده!

Masood11;642457 نوشت:
سلام
درباره دنیا نظری نمیدم ولی انسان خود به خودی و طی فرگشت موجودات ایجاد شده!

سلام علیکم.
خب برادر همین موجوداتی که شما مد نظرتون هست چی؟خود به خود به وجود اومدن؟خب شاید بگید ایناهم از یک چیز دیگه به وجود اومدن.
سوال من این هست چهکسی به این موجودات جان داد؟واصلا مرجع به وجود اومدن اینا چی بود؟نقطه صفر علمی میگه همه چیز از یک ذره به وجود اومد خب این ذره رو کی به وجود اورد؟اگر علمی بخوایم پیش بریم علم جوابگوی کاملی نخواهد بود.

بدبخت بیچاره;642234 نوشت:
هدف من از این تاپیک بیان عدم اعتقادم به خدا یا خدایان یا الله نبوده بلکه این بوده که نشان دهم الله نیازمند است و نشان هم دادم.

دقیقا ایرادی را که بنده گرفتید خودتان به آن دچار هستید، هر دوی ما سخنانمان را گفتیم، اما دقیقا شما به جای استدلال صرفا اعتقاد خود را بیان نمودید در حالی که اثبات آن نیازمند دلیل محکم است:

بنده گفتم:
اولا: خدایی که خالق همه چیز است، باید از همه جهات کامل و بی نقص و بی نیاز باشد، والا خودش به دیگری نیازمند بوده و با خدا بودنش منافات دارد.
ثانیا:کسی که خالق همه چیز است، و همه موجودات و کائنات مخلوق او هستند معنا ندارد به مخلوق خودش حسادت ورزد(تصور کنید)
ثالثا: تغییر و تحولات در عالم، همه از او سرچشمه گرفته و به اراده اوست لذا در او تاثیر نمی گذارد تا مثلا برای او عقده شود، چرا که به راحتی توان تغییر آنها را دارد، حوادث پیرامون انسان زمانی برای ما عقده می شود که بر خلاف میل ما باشد و توان تغییر آن را نداشته باشیم.
رابعا: اگر آنچنان که شما می گویید خداوند (نعوذ بالله) اینقدر عقده می داشت و حسادت می کرد و می خواست کسی شرک نورزد، به راحتی همه بت هایی که مخلوق او هستند را نابود می کرد.
خامسا: اگر او نیازمند به این عبادت ها می بود، به راحتی می توانست مردم را با اجبار به عبادت خویش وادارد، همان طور که بارها در قرآن فرموده اگ می خواستیم همه شما را به اجبار مومن می کردیم:
«قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ فَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعينَ»(انعام-149) برای خداوند دليل و برهان رساست، و اگر خدا مى‏ خواست قطعاً همه شما را (با اجبار) هدايت مى‏ كرد.

می بینید که استدلال ما بسیار شفاف و روشن است، اگر در وجود خداوند شک دارید بحثی جداست، اما در این تاپیک فرض بر پذیرش خداوند است، و وقتی خداوند را پذیرفتید هرگز نمی توانید قائل به نیازمندی او باشید.

اما استدلال شما:
من استدلال های شما را به شکل منطقی آورده ام تا متوجه شوید که مقدماتی که به کار گرفته اید اثبات کننده نیستند، چرا که خود نیازمند اثبات هستند:

استدلال اول:
صغرا: خداوند امر به عبادت خویش کرده است
کبری: هر کس به عبادت خویش امر کند نیازمند (آن عبادت) است.
نتیجه: پس خدا نیازمند است.

روشن است که شما باید برای اثبات نتیجه در این استدلال اثبات نمایید که هر امر و نهی ای نشأت گرفته از منفعتی است که به خود امر کننده، یا نهی کننده برمی گردد. در حالی که خودتان پذیرفته اید که می تواند از روی دلسوزی و محبت باشد. ثانیا باید اثبات کنید که فایده عبادات مثل نماز تنها آرامش آن است و همچنین اثبات کنید که این آرامش از طریق دیگر هم قابل تحصیل است، اگر بگویید نمی توان چنین چیزی را اثبات کرد، چطور می خواهید بی نیازی انسان به آن و نیازمندی خداوند به آن را اثبات کنید؟ بدیهی است این که ما همه فوائد نماز را نمی فهمیم هرگز نمی تواند دلیل برای انکار منافع و مصالح آن باشد، خواهش می کنم منطقی باشید، شما باید مقدمات استدلال خوش را اثبات کنید، شما باید با دلیل بگویید که چرا امکان ندارد نماز و عبادات دیگر ثمره ای جز آرامش داشته باشند؟ و ثابت کنید چرا نمی تواند ثمره نماز به خود انسان برگردد؟ وثابت کنید چرا خداوند اگر نیازمند است همه چیز را طبق نیاز خود رقم نمی زند؟ بت ها را نابود نمی کند و مردم را به اجبار به عبادت خود وا نمی دارد؟

استدلال دوم:
صغرا: خداوند هرگز شریکی برای خود نمی پذیرد.
کبری: هر کس چنین باشد حسود است.
نتیجه: پس خداوند حسود است.

معنای شریک روشن است، یعنی دو چیزی که در خصوصیات، یا وظیفه، یا... با هم مشترک باشند، خب با توجه به این که هیچ موجودی نه در ذات، نه در صفات، و نه در افعال مانند خداوند نیست شراکت به چه معنایی قابل تصور است؟
بله اگر کسی خود را از دیگرانی که هم رده او هستند بالاتر دانسته و از خود نفی شریک در نوع و صفت و ذات و... کرد این مذموم است، چرا که او با دیگران در بسیاری از امور شریک است، در مخلوق بودن، در نیازمند بودن، در مثلا انسان بودن و... اما خداوند حقیقت ذات واحدی است که همه چیز مخلوق اوست، خب طبیعتا چنین مخلوقی اگر حکمت داشته باشد دیگران را از گمراهی و امید بستن به خدایان دروغین باید باز میدارد، چون سرنوشت جهان فقط به دست اوست، آیا نباید بندگان را از خم و راست شدن و تواضع کردن در مقابل تراشیده های سنگی، یا هر موجودی که در وجود و صفات و افعالش نیازمند هستند، باز دارد؟
آیا اگر خداوند بندگان را از شرک باز نمی داشت شما نمی گفتید که چرا آنهایی که نیازمند به راهنمایی بودند را از مسیر گمراهی بازنداشت و آگاهشان نکرد که به جای تکیه به معبود راستین که همه چیز به دست اوست، به سراغ مخلوقین نیازمند نروند؟

ثانیا: امکان حسادت مخلوق به خالق حقیقی
اصلا حسادت به مخلوق می تواند تصور شود؟ ببینید معنای حقیقی خلقت یعنی آنچه که واقعا به خالقش وابسته است، نه میز و صندلی و... که فقط توسط نجار ترکیب می شوند و اگر نجار بمیرد باز هم آنها سر جای خود هستند، یا ساختمانی که سال ها بعد از مرگ بنای آن بر سر جایش باقی خواهد ماند، اینها معنای خلقت نیست، اگرچه در ان موارد هم حسادت نسبت به مخلوق معنا ندارد، اما اگر بخواهم برای خلقت حقیقی مثال نزدیک بزنم باید بگویم مثل افکار و صورت های ذهنی شما نسبت به خود شما، شما خالق این صورت ها هستید، آیا می توان تصور کرد که شما نسبت به صورت های ذهنی که کاملا ساخته خودتان هستند حسادت بورزید؟! خواهش می کنم منطقی باشید و با بیانی شفاف نظر خودتان را در خصوص حرفهای بنده بیان کنید، فضا، کاملا فضای دوستانه و جهت روشن شدن فضای علمی است.

بدبخت بیچاره;642150 نوشت:
من نگفتم انسانها را نهی نکند من میگویم این هم صرفا یک اعتقادی است که یا از روی جهل هست (که هم من هم شما آن را شایسته مجازات نمیدانیم) یا اگر از روی بی ایمانی هست خب نگرش فرد است با دلایلی آن را پذیرفته که باید محترم شمرده شود نه آنکه بگوییم مهم نیست نظر تو چیه باید من (الله) را عبادت میکردی پس برو تو جهنم و تا ابد اونجا بسوز!!! یک زمانی عقیده فرد بگونه ای هست که نباید آن را محترم شمرد مثلا فردی نژاد پرست است و به بقیه نژادها توهین میکند یا ترویج کینه و دشمنی میکند یا حتی بعضا آنها را مستحق مرگ میداند و دستور به کشتن میدهد یا خودش میکشد خب چنین عقیده ای را نمیتوان محترم شمرد اما آن هندویی که آزار و اذیتی نمیکند و صرفا مشرک است چرا باید برود به جهنم و تا ابد آنجا بسوزد؟! خوب که فکر کنید اشتباه نگرش الله را میفهمید.

ما در این قسمت با شما مخالفتی نداریم، اگر واقعا فردی از روی جهالت مسیر شرک را انتخاب نمود و بت پرست شد، و عقل او واقعا نسبت به خم و راست شدن در مقابل سنگ و چوب و گاو و... از او سوال ننمود، و اخباری از اعتقادات محکم دیگری به او نرسید، خلاصه در شرکش مقصر نبود، و به قول شما با دلیل آن را پذیرفته بود، ما هم مثل شما می گوییم چنین فردی جهنم نخواهد رفت، همان طور که خداوند در آیه 98 سوره نساء به آن اشاره فرموده است، پس در هرصورت نهی خدا از شرک نمی تواند از روی حسادت و یا نیاز او باشد.

پیشاپیش از ابراز نظر شما متشکرم

بدبخت بیچاره;639006 نوشت:
1-اگر الله واقعا بی نیاز است چرا رفته فرشتگان رو آفریده که 24 ساعته عبادتش کنند؟! کسی که واقعا بی نیاز هست نمیره یک عده ای رو بیافرینه که فقط عبادتش بکنن و آفریدن فرشتگان عبادتگر یعنی نیاز به مورد ستایش واقع شدن پس بی نیازی الله غلط است.

2-در قرآن صراحتا آمده که الله به نماز و روزه ما نیاز دارد و گفته که جن و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا بپرستند پس از ما و اجنه همان انتظاری را دارد که از فرشتگان دارد و حداقل این نیاز 2 طرفه هست و اینکه گفته میشه نماز و روزه صرفا برای خود فرد هست غلط است.

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

بهتره شما درباره مفهوم عبادت تحقیقی داشته باشید. عبادت فقط مدح و ستایش نیست. عبادت یعنی فرمانبرداری بی چون و چرا از معبود. عبادت یعنی هرکاری که در راه خدا و برای رضای خدا انجام شود.

انسانها در این دنیا در هر رتبه و مقامی که باشند باید از مافوقشان اطاعت کنند. با وجود اینکه او هم انسانی هست مانند خود ایشان.

حال اگر این مافوق، خالق آدم باشد این اطاعت همراه با ستایش و تسبیح و تقدیس و استغفار و ابراز نیاز صورت میگیرد تا بیانگر این باشد که انسان خالقش را سزاوار پرستش میداند و در برابر او به عجز و ناتوانی خود اعتراف دارد و به هیچ وجه در برابر او اظهار علو و برتری طلبی و تکبر نمیکند.

اگر عبادت نباشد چگونه باید انسانها آزموده شوند و مشخص شود که چه کسی مطیع اوامر الهی است و چه کسی مطیع نیست؟

و البته در برابر این عبادتهای عملی و زبانی که شکر و تسبیح و تقدیسهایش فقط جنبه زبانی دارد و در عمل هست که ثابت میشود که راست میگوید و عبد واقعی است ، انسان چندین برابر پاداش میبیند ضمنا گناهانش هم بخشیده میشود.

این همان جنبه نیاز انسان به عبادت است چرا که منشاء عبادت و پرستش هم همان نیازی است که انسان به قدرتی بالاتر از خود دارد.اگر این قدرت همان خالق انسان باشد وجود چنین نیازی به خالق چندین برابر هم خواهد بود.

چون زندگی آدم محدود به همین چند روزه دنیا نیست و در آخرت به حساب تک تک اعمالش رسیدگی میشود و آنجاست که نتیجه این عبادتهایش را میبیند.

اما اگر انسان در تشخیص این قدرت مافوق به بیراهه رفت معبودهایش دروغین میشوند. مثل اینکه گروهی بت پرست میشوند و گروهی گاوپرست. گروهی نوکر و بنده ابرقدرتهای جهانی میشوند و گروهی بنده مال و ثروت...

پس میبینید که به هرصورت انسانها خود را وابسته به قدرتی بالاتر میدانند و این عقلا هم این امر ثابت شده است که انسان به تنهایی هیچ است و نیاز به قدرتی برتر از خود دارد

بدبخت بیچاره;639006 نوشت:
3-اگر نماز و روزه وظیفه ای هست که بر دوش بنده هست و الله مستقیم از شخص من طلب دارد پس من باید در مورد نماز و روزه هایی که نخوانده ام مورد بازخواست قرار بگیرم و الله یا میبخشد و من معافم یا نمی بخشد و من گناه کرده ام اما خرید و فروش نماز و روزه یعنی اینکه الله به تعداد انسان هایی که به دنیا آمده اند و به سن تکلیف رسیده اند و به اندازه میزان عمری که کرده اند از انسانها نماز و روزه طلب داره و این نماز و روزه صرفا برای خود فرد نیست بلکه مثل یک بدهیی میماند که الله از انسانها طلب دارد و از آنها انتظار دارد یا خودشان یا کسی دیگر از طرف خودشان این بدهی را صاف کند پس باز هم بی نیازی الله غلط است.

خرید و فروش نماز ارتباطی به نیاز خداوند ندارد و برعکس از این راه انسانهای نیازمند ، نیازشان برطرف میشود.مثل کفاره دیگر عبادات مانند روزه قضا یا قتل غیرعمد که اطعام فقراست و یا آزاد کردن بردگان... و وقتیکه خیر انسان به دیگر انسانها رسید در اینصورت از عذاب خدا نجات پیدا میکند

محمد رضا--;642458 نوشت:
سلام علیکم.
خب برادر همین موجوداتی که شما مد نظرتون هست چی؟خود به خود به وجود اومدن؟خب شاید بگید ایناهم از یک چیز دیگه به وجود اومدن.
سوال من این هست چهکسی به این موجودات جان داد؟واصلا مرجع به وجود اومدن اینا چی بود؟نقطه صفر علمی میگه همه چیز از یک ذره به وجود اومد خب این ذره رو کی به وجود اورد؟اگر علمی بخوایم پیش بریم علم جوابگوی کاملی نخواهد بود.

سلام
فقط چون از این استدلال خوشم نمیاد جواب میدم وگرنه کاملا موافق این مطلب نیستم!
وقتی میگیم اول خدا بوده، چرا نتونیم بگیم اون ذره از اول بوده!؟

Masood11;642719 نوشت:
وقتی میگیم اول خدا بوده، چرا نتونیم بگیم اون ذره از اول بوده!؟

يك ذره ميتونه خالق اين عالم باشه

ولي خدا نميتونه و بايد براي اثباتش بحث كرد ؟؟؟؟؟؟

مسلم;642476 نوشت:
هدف من از این تاپیک بیان عدم اعتقادم به خدا یا خدایان یا الله نبوده بلکه این بوده که نشان دهم الله نیازمند است و نشان هم دادم.

تناقض در تناقض

خدايي كه نيازمند است ديگر چه خدائي است ؟؟؟ اين خدا موجودي موهوم بيش نيست

خدا خالق همه و همه مهتاج و نيازمند اويند .....

شما هر استدلالي را رد مي كنيد چون روي حرف خود تعصب خشك داريد

مسلم;642476 نوشت:
آن هندویی که آزار و اذیتی نمیکند و صرفا مشرک است چرا باید برود به جهنم و تا ابد آنجا بسوزد؟! خوب که فکر کنید اشتباه نگرش الله را میفهمید.

خدا از اين افراد به عنوان مستضعف نام برده و به هيج و جه وعده ي عذاب به آنها نداده مگر اينكه حقيقت را كشف كرده باشند ولي اسرار بر گمراهي داشته باشند

و تا به مبارزه با دين حق نپردازند معذب نخواهند بود....... شما غصه بودائي ها را ميخوري ... در حالي كه خود با اين همه ادله اصرار بر خطاي خويش داريد

............................. حال بفرمائيد جهنم براي چه كسي است ؟؟؟ خوب به قضايا نگاه كنيد

ya muhammad;642870 نوشت:
تناقض در تناقض

خدايي كه نيازمند است ديگر چه خدائي است ؟؟؟ اين خدا موجودي موهوم بيش نيست

خدا خالق همه و همه مهتاج و نيازمند اويند .....

شما هر استدلالي را رد مي كنيد چون روي حرف خود تعصب خشك داريد

ya muhammad;642872 نوشت:
خدا از اين افراد به عنوان مستضعف نام برده و به هيج و جه وعده ي عذاب به آنها نداده مگر اينكه حقيقت را كشف كرده باشند ولي اسرار بر گمراهي داشته باشند

و تا به مبارزه با دين حق نپردازند معذب نخواهند بود....... شما غصه بودائي ها را ميخوري ... در حالي كه خود با اين همه ادله اصرار بر خطاي خويش داريد

............................. حال بفرمائيد جهنم براي چه كسي است ؟؟؟ خوب به قضايا نگاه كنيد

با سلام
چرا نقل قول حرف های استارتر تاپیک را از از کلام بنده گرفته اید؟ کسی که نداند فکر می کند من این کلمات را گفته ام و شما دارید سخنان بنده را نقد می کنید! چون سخنانی که نقد کرده اید به نام آیدی بنده ثبت شده است!
خودم هم یه لحظه جا خوردم، گفتم من چنین حرفهایی زده ام؟!
:khaneh:

بدبخت بیچاره;639006 نوشت:
گفته میشود الله (خدای دین اسلام) بی نیاز است و نماز و روزه ای که ما میخوانیم برای خودمان هست که مثلا به آرامش برسیم یا استقامت در سختی را تجربه کنیم و از اینجور صحبتا اما ظاهر امر چیز دیگری را نشان میدهد:

1-اگر الله واقعا بی نیاز است چرا رفته فرشتگان رو آفریده که 24 ساعته عبادتش کنند؟! کسی که واقعا بی نیاز هست نمیره یک عده ای رو بیافرینه که فقط عبادتش بکنن و آفریدن فرشتگان عبادتگر یعنی نیاز به مورد ستایش واقع شدن پس بی نیازی الله غلط است.

2-در قرآن صراحتا آمده که الله به نماز و روزه ما نیاز دارد و گفته که جن و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا بپرستند پس از ما و اجنه همان انتظاری را دارد که از فرشتگان دارد و حداقل این نیاز 2 طرفه هست و اینکه گفته میشه نماز و روزه صرفا برای خود فرد هست غلط است.

3-اگر نماز و روزه وظیفه ای هست که بر دوش بنده هست و الله مستقیم از شخص من طلب دارد پس من باید در مورد نماز و روزه هایی که نخوانده ام مورد بازخواست قرار بگیرم و الله یا میبخشد و من معافم یا نمی بخشد و من گناه کرده ام اما خرید و فروش نماز و روزه یعنی اینکه الله به تعداد انسان هایی که به دنیا آمده اند و به سن تکلیف رسیده اند و به اندازه میزان عمری که کرده اند از انسانها نماز و روزه طلب داره و این نماز و روزه صرفا برای خود فرد نیست بلکه مثل یک بدهیی میماند که الله از انسانها طلب دارد و از آنها انتظار دارد یا خودشان یا کسی دیگر از طرف خودشان این بدهی را صاف کند پس باز هم بی نیازی الله غلط است.

پس نتیجه از 3 حالت خارج نیست:

1-خدا وجود دارد و نیازمند هست.
2-خدایانی وجود دارند و الله نیازمند هست.
3-خدا وجود ندارد.

تنها موجود غیر قابل تغییر و نقص خداوند است.

مخلوقات جهان ، خداوند و خالق خود را می شناسند.

اگر شما خداوند را به معنای واقعی نپذیرید و عبد او نباشید تمام جهان با شما چپ خواهد شد. و علت آن را باید در خودتان جستجو کنید.

شما اختیار دارید که خدا را بپذیرید یا نپذیرید. اگر نپذیرید که مخلوق هم شما را نخواهد پذیرفت و خدا هم شما را نمی پذیرد و لذا می سوزید. درد می کشید. چون می خواهید از حقیقت خودتان که بندگی و مخلوق بودن است فرار کنید. مثل اینکه بخواهید دست خودتان را از بدن جدا کنید. این جداافتادگی، درد آور است. حال اگر شما می خواهید به اختیار خودتان دست را از بندگی تن، خارج کنید خودتان میدانید.
و قرار هم نیست به این خاطر که شما خدا را نمی پذیرید، خدا ذات و صفاتش تغییر کند. لکن اختیار دارید که با درد دوری زندگی کنید. و در این درد خالد باشید.
+
ثواب و عقاب خداوند بر اساس عقل است.
+
کسی که مستضعف فکری و عقیدتی باشد به مانند دیگران رفتار نمی شود.
+
هر گناهی حتی شرک با توبه بخشیده می شود.
+
هر گناهی غیر از شرک بدون توبه امکان بخشیدن دارد.
+
وقتی یک مشرک خودش اعتقاد دارد که قدرت موثر و مستقلی غیر از خدا وجود دارد خدا هم او را به همان اعتقاد و انتخابش حواله می دهد. و سهمش را به شریک می بخشد.

ya muhammad;642867 نوشت:
يك ذره ميتونه خالق اين عالم باشه

ولي خدا نميتونه و بايد براي اثباتش بحث كرد ؟؟؟؟؟؟

من هم میگم که این دو استدلال در یه سطحن و اگه یکیش میشه پس اون یکی هم میشه!

دوست عزیز جناب کاربری بدبخت بیچاره....:Gol: سلام
وقتی میبینید یه کاری مثلا نماز یا روزه بر انسان واجب میشه یا بقول شما امری هستش نه پیشنهادی این مهربانی و رئوفیت خدا رو نشون میده.
ببینید شما وقتی میرید دکتر شاید آمپول زدن براتون دردناک باشه...شاید داروی تلخ خوردن براتون دردناک باشه اما نمیتونید بگید دکتر چرا به زور به من آمپول میزنه؟؟!!!!
خب دکتر صلاح شما رو میدونه..اون برای سلامتی ما آمپول تجویز کرده..خدا هم صلاح بشریت و میدونه به قول یه بنده خدایی به زور خدا میخواد ما رو ببره بهشت اما ما
مردم جاهل و نادانی هستیم...از خیلی از امور بی اطلاعیم...اما اگه یه چیزی رو در ظاهر میبینیم و به باطنش آگاهی نداریم دلیل نیست که در مورد باطنش راحت قضاوت کنیم....
به خودی خود برق درون سیم دیده نمیشه... نمیتونیم بگیم که برق وجود نداره... ما ظاهر نماز رو میبینیم... ولی باطن نماز که خیلی حسنات و خوبی ها داره که بعد از مرگمون میبینیم رو نمیتونیم ببینیم.

اگه همه ی مردم خونشون رو پشت به خورشید یا رو به خورشید بسازن فرقی به حال خورشید نمی کنه...هرکس رو به خورشید بسازه نفع میبره و از نورش استفاده می کنه و برای
پوستش و هزار امراض دیگه قابل درمانه..هر کس پشت به خورشید بسازه از نور خورشید چیزی کم نمیشه....حالا هرکس خدا رو عبادت کرد خودش نفع میبره هرکس عبادت نکرد
خودش ضرر می کنه...

موفق و پیروز باشید
:Gol:

Masood11;642719 نوشت:
فقط چون از این استدلال خوشم نمیاد جواب میدم وگرنه کاملا موافق این مطلب نیستم!
وقتی میگیم اول خدا بوده، چرا نتونیم بگیم اون ذره از اول بوده!؟

Masood11;642938 نوشت:
من هم میگم که این دو استدلال در یه سطحن و اگه یکیش میشه پس اون یکی هم میشه

با سلام و احترام
آن ذره نمی تواند ازلی باشد، چرا که:

اولا: این ذره ای که شما می فرمایید دارای تغییر و تبدل است، خصوصا با توجه به این که رو به تکامل است، پس هر چه به عقب برگردیم حقیرتر وکوچک تر می شود، نکته خیلی ظریف است، خواهش می کنم دقت بفرمایید، وقتی حرکتی باشد که هرچه به جلو میرود کامل تر، و هرچه به عقب می رود ناقص تر می شود، حتما باید آن حرکت از زمانی شروع شده باشد، به همین خاطر است که دانشمندان برای شروع این حرکت زمان تعیین میکنند، مثلا میگویند چند هزار میلیون سال پیش شروع شد، چرا قبل از آن تکامل نداشت؟ پس معلوم است آن ذره ازلی نیست، چرا که حرکت او ازلی نیست، اگر بگویید که ابتدا حرکت نداشت و بعد شروع به تکامل نمود، باز هم مشکل رفع نمی شود، چون می گوییم غیر از خود آن ذره چیز دیگری نبوده که در او تاثیر بگذارد تا از یک زمان خاص شروع به حرکت کند.

ثانیا: طبق قانون ترمودینامیک، حرارت همواره از جسم گرم به جسم سرد منتل می شود، و عالم به سمت نقطه ای در حرکت است که درجه حرارت همه اجسام با یکدیگر مساوی شود و در آنجا از حرکت بازخواهد ایستاد، و آن انتهای عالم خواهد بود، و با توجه به این که عالم ابدی نیست، پس معلوم است عالم ماده ازلی هم نیست، و شروعی داشته است و روزی این حرکت پایان خواهد یافت(اثبات وجود خدا، جان کلور مونسما، ص21، به نقل از محاضرات فی الالهیات، علی ربانی گلپایگانی، ص31)

ثالثا: موجودی که واجب الوجود است و وجود برایش ضرورت دارد، باید از هر جهت کامل و بی نیاز باشد، و نمیتواند از برخی جهات نیازمند به غیر باشد، چرا که اولا موجودی نبوده که او را محدود کند، محدودیت همه موجودات ممکن الوجود، از علت آنها نشأت گرفته، یعنی علت آنها، آنها را متناسب با ماهیتشان محدود آفریده، و ثانیا موجودی که در ذاتش بی نیاز از غیر است در اوصاف و افعالش هم باید بی نیاز باشد، که از آن تعبیر می کند به این که واجب الوجود، باید از جمیع جهات، واجب و بی نیاز باشد.(مجموعه آثار شهید مطهری(ره)، ج1، ص263)

رابعا: هدفمندی در تکامل آن ذره، نشان دهنده این است که عقل و شعوری نامتناهی این حرکت را مدیریت می کند که با آن ذره نمی سازد.(الالهیات، آیت الله سبحانی، ج1، ص43)

یا علی(ع):Gol:

سلام و درود

اشتباه كردم پوزشم را بپذيريد

شرمنده ام

Masood11;642938 نوشت:
من هم میگم که این دو استدلال در یه سطحن و اگه یکیش میشه پس اون یکی هم میشه!

كجا در يه سطحند يه مهندس ميتونه يه اختراع بكنه

پس يه بي سواد هم ميتونه اختراع بكنه

تعجب آوره واقعاً

مسلم;642977 نوشت:
با سلام و احترام
آن ذره نمی تواند ازلی باشد، چرا که:

[SPOILER]اولا: این ذره ای که شما می فرمایید دارای تغییر و تبدل است، خصوصا با توجه به این که رو به تکامل است، پس هر چه به عقب برگردیم حقیرتر وکوچک تر می شود، نکته خیلی ظریف است، خواهش می کنم دقت بفرمایید، وقتی حرکتی باشد که هرچه به جلو میرود کامل تر، و هرچه به عقب می رود ناقص تر می شود، حتما باید آن حرکت از زمانی شروع شده باشد، به همین خاطر است که دانشمندان برای شروع این حرکت زمان تعیین میکنند، مثلا میگویند چند هزار میلیون سال پیش شروع شد، چرا قبل از آن تکامل نداشت؟ پس معلوم است آن ذره ازلی نیست، چرا که حرکت او ازلی نیست، اگر بگویید که ابتدا حرکت نداشت و بعد شروع به تکامل نمود، باز هم مشکل رفع نمی شود، چون می گوییم غیر از خود آن ذره چیز دیگری نبوده که در او تاثیر بگذارد تا از یک زمان خاص شروع به حرکت کند.

ثانیا: طبق قانون ترمودینامیک، حرارت همواره از جسم گرم به جسم سرد منتل می شود، و عالم به سمت نقطه ای در حرکت است که درجه حرارت همه اجسام با یکدیگر مساوی شود و در آنجا از حرکت بازخواهد ایستاد، و آن انتهای عالم خواهد بود، و با توجه به این که عالم ابدی نیست، پس معلوم است عالم ماده ازلی هم نیست، و شروعی داشته است و روزی این حرکت پایان خواهد یافت(اثبات وجود خدا، جان کلور مونسما، ص21، به نقل از محاضرات فی الالهیات، علی ربانی گلپایگانی، ص31)

ثالثا: موجودی که واجب الوجود است و وجود برایش ضرورت دارد، باید از هر جهت کامل و بی نیاز باشد، و نمیتواند از برخی جهات نیازمند به غیر باشد، چرا که اولا موجودی نبوده که او را محدود کند، محدودیت همه موجودات ممکن الوجود، از علت آنها نشأت گرفته، یعنی علت آنها، آنها را متناسب با ماهیتشان محدود آفریده، و ثانیا موجودی که در ذاتش بی نیاز از غیر است در اوصاف و افعالش هم باید بی نیاز باشد، که از آن تعبیر می کند به این که واجب الوجود، باید از جمیع جهات، واجب و بی نیاز باشد.(مجموعه آثار شهید مطهری(ره)، ج1، ص263)

رابعا: هدفمندی در تکامل آن ذره، نشان دهنده این است که عقل و شعوری نامتناهی این حرکت را مدیریت می کند که با آن ذره نمی سازد.(الالهیات، آیت الله سبحانی، ج1، ص43)[/SPOILER]

یا علی(ع)

:Gol:

سلام
کسی که دانشمنده و این چیزی که من گفتمو میگه، قطعا با یه طناب نمیندازتش وسط! مثلا میتونه بگه دو بار بودن که به خاطر نیروی جاذبه به سمت هم میرفتن و این عامل تکاملشونه! و یا حتی از همون ماورا کمک بگیره!!
در کل اطلاعاتی که من دارم ناقصه ولی میدونم که اگه این بحث با یه دانشمند سر بگیره، نتیجه ش میشه شکست استدلال!!

ya muhammad;643272 نوشت:
كجا در يه سطحند يه مهندس ميتونه يه اختراع بكنه

پس يه بي سواد هم ميتونه اختراع بكنه

تعجب آوره واقعاً

برداشتی که من از پستتون داشتم این بود!
تو این مثالیم که زدید، ممکنه اختراع اون بی سواده کارآمدتر باشه!!:ok:

Masood11;643737 نوشت:
سلام
کسی که دانشمنده و این چیزی که من گفتمو میگه، قطعا با یه طناب نمیندازتش وسط! مثلا میتونه بگه دو بار بودن که به خاطر نیروی جاذبه به سمت هم میرفتن و این عامل تکاملشونه! و یا حتی از همون ماورا کمک بگیره!!
در کل اطلاعاتی که من دارم ناقصه ولی میدونم که اگه این بحث با یه دانشمند سر بگیره، نتیجه ش میشه شکست استدلال!!


با سلام جناب مسعود عزیز

بنده از سخنان برخی دانشمندان که سعی دارند چنین تفاسیری از پیدایش عالم ارائه کنند بی اطلاع نیستم، اما به هر دری بزنند چنین چیزی اثبات نخواهد شد، چرا که اولا نیاز معلول به علت و براهین مبتنی بر آن یک مسئله عقلی و کاملا متافیزیکی است و با علوم تجربی نمی توان آن را زیر سوال برد، چرا که خارج از قلمرو این علوم است. و ثانیا شما پای هرچه را وسط بکشید اعم از جاذبه و ...، خود اینها پدیده های هستند که نیازمند به علت هستند، و چنگ زدن به مسائلی چون انفجار عظیم یا بیگ بنگ و... بر فرض اثبات، نمی تواند موجب انکار خداوند شود، چون شما هم می دانید هر انفجاری نیازمند شرایطی چون وجود سوخت و اکسیژن و... است و هرگز در خلأ انفجاری رخ نمی دهد، پس باز نیازمند مهیا کننده آن شرایط برای وقوع انفجار در لحظه معین است.
اما اگر پای ماوراء را وسط بکشید می شود همان حرف ما، اما دانشمندان تجربه گرایی که گفتید زیر بار پذیرش ماوراء نمی روند، اگر شما قائل به ماوراء شوید ما با هم اختلافی نداریم، بلکه شما هم طرف ما، و در مقابل دانشمندان تجربه گرا هستید.

از مشارکت شما در بحث ممنونم

مسلم;643745 نوشت:

با سلام جناب مسعود عزیز

بنده از سخنان برخی دانشمندان که سعی دارند چنین تفاسیری از پیدایش عالم ارائه کنند بی اطلاع نیستم، اما به هر دری بزنند چنین چیزی اثبات نخواهد شد، چرا که اولا نیاز معلول به علت و براهین مبتنی بر آن یک مسئله عقلی و کاملا متافیزیکی است و با علوم تجربی نمی توان آن را زیر سوال برد، چرا که خارج از قلمرو این علوم است. و ثانیا شما پای هرچه را وسط بکشید اعم از جاذبه و ...، خود اینها پدیده های هستند که نیازمند به علت هستند، و چنگ زدن به مسائلی چون انفجار عظیم یا بیگ بنگ و... بر فرض اثبات، نمی تواند موجب انکار خداوند شود، چون شما هم می دانید هر انفجاری نیازمند شرایطی چون وجود سوخت و اکسیژن و... است و هرگز در خلأ انفجاری رخ نمی دهد، پس باز نیازمند مهیا کننده آن شرایط برای وقوع انفجار در لحظه معین است.
اما اگر پای ماوراء را وسط بکشید می شود همان حرف ما، اما دانشمندان تجربه گرایی که گفتید زیر بار پذیرش ماوراء نمی روند، اگر شما قائل به ماوراء شوید ما با هم اختلافی نداریم، بلکه شما هم طرف ما، و در مقابل دانشمندان تجربه گرا هستید.

از مشارکت شما در بحث ممنونم

سلام

منم میگم که نباید این دو موردو(فیزیک و متافیزیک) به هم وصل کنیم چون زمین تا آسمون با هم فرق دارن!

اون ماورایی که گفتمو بد گرفتید!! منظور من یه چیزی مثل همون هیولای اسپاگتی پرنده ست!!!:khandeh!:

جمع بندی
____________________

سوال:
قرائنی وجود دارد که با بی نیازی خداوند منافات دارد، مثلا در قرآن صراحتا آمده که خداوند جن و انس را به خاطر این که او را عبادت کنند آفریده است، پس به عبادت آنها نیازمند است، یا فرشتگانی را آفریده که 24 ساعته او را عبادت کنند.
همچنین از انسانی که از دنیا رفته است نیز نمی‌گذرد و باید کسی را اجیر کند تا به جای او خدا را عبادت کند، و این قرائن نشان می‌دهد که نیازمندی به عبادت امری دو طرفه است و خداوند هم به آن نیاز دارد.
و همچنین این که خداوند شریکی برای خویش نپذیرفته و حتی شرک را گناه نابخشودنی معرفی می‌کند، نفس این حساسیت شدید می‌تواند دلیلی باشد بر این که صفت حسادت نیز در خداوند راه دارد.

پاسخ:

این سوال از دو بخش تشکیل شده است، یکی بی نیازی خداوند، و دیگری وجود اوصاف مذمومی چون حسادت در ذات منزه و متعال او:

الف) بی نیازی خداوند

برای پاسخ گویی به این بخش، ذکر چند نکته لازم است:

نکته اول
: بی نیازی خداوند از اموری است که عقل هرگز خلاف آن را نمیپذیرد، چرا که هرگز این خلقت عظیم بدون وجود خالقی که او دیگر نیازمند به غیر نباشد، نمی‌توانست موجود شود، و این خالق نامحدود میبایست از همه لحاظ بی نیاز باشد، چرا که اگر از برخی جهات بی نیاز نباشد، اولا باید مرکب باشد، و ثانیا خودش از آن جهت، محتاج خالق دیگری خواهد بود.(1)

نکته دوم: خلقت خدا را با ساختن درب و پنجره و ساختمانی که ما می سازیم مقایسه نکنید، اینها خلقت نیست، این ها ترکیب است، با نگاه درست به مسئله خلقت، وقتی انسان مخلوق خداوند باشد، محال است که خداوند نیازمند افعال انسان باشد، چرا که در این صورت از طرفی مخلوق در وجود و افعالش نیازمند به خالقش است، و از طرفی خود خالقش نیازمند به این مخلوق و افعالش! و این شدنی نیست، به عبارت دیگر محال است خالقی به مخلوقش نیازمند باشد، چه خود مخلوقش، و چه افعال مخلوقش، چرا که مخلوق در وجود، افعال و آثارش نیازمند به خالق خودش است.(2)
با این دو مقدمه روشن می شود که اصلا فرض نیازمندی خداوند محال است، همان‌طور که قرآن کریم می‌فرماید:
«يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميد» (3)
اى مردم شمائید که نيازمند به خداوند هستید، و تنها خداوند است كه بى‏نياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش است‏.

نکته سوم: با این تفاصیل همچنین روشن می‌شود کسی که از هر لحاظی تکمیل باشد، عقده درونی ندارد که بخواهد این گونه آن را مرتفع سازد، زورگویی و برون ریزی عقده های درونی مختص کسانی است که یک احساس خود کم بینی دارند یا با زورگویی دنبال یک هدفی هستند که آن را ندارند و... و این امور در خدا راه ندارد.
تغییر و تحولات در عالم، همه از او سرچشمه گرفته و به اراده اوست لذا در او تاثیر نمی گذارد تا مثلا برای او عقده شود، چرا که به راحتی توان تغییر آنها را دارد، حوادث پیرامون انسان زمانی برای ما عقده می شود که بر خلاف میل ما باشد و توان تغییر آن را نداشته باشیم.
لذا اگر چه خداوند انسان ها را در قالب شریعت به عبادتی امر وجوبی نموده، اما اجبار همان‌طور که میتواند ناشی از عقده و حسادت و فخر فروشی باشد، همچنین میتواند از روی دلسوزی باشد، مثلا پدر و مادری که فرزندشان را نسبت به امری اجبار کرده و یا حتی با تنبیه او را مثلا از اعتیاد باز می دارند، اینطور نیست که به خاطر زورگویی و... باشد بلکه گاهی دلسوزی نسبت به شخصی که برای ما خیلی عزیز است، و از عاقبت مسیر اشتباهی که دارد می رود انسان را به اجبار عزیزش وا می دارد. وقتی با دلیل عقلی احتمال اول نفی شد ثابت می‌شود که این اجبار تشریعی از روی دلسوزی و نفعی است که به انسان و جن بازگشت می‌کند.

نکته چهارم: اگر او نیازمند به این عبادت ها می بود، به راحتی می توانست مردم را با اجبار به عبادت خویش وادارد، همان طور که بارها در قرآن فرموده اگر می خواستیم همه شما را به اجبار مومن می کردیم:
«قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ فَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعينَ»(4) برای خداوند دليل و برهان رساست، و اگر خدا مى‏ خواست قطعاً همه شما را (با اجبار) هدايت مى‏ كرد.

نکته پنجم: ملائکه برای هدفی غیر از عبادت خلق شده‌اند، آنها واسطه های خداوند در شکل گیری نظام تکوینی عالم هستند(5) پس هدف از خلقت ملائکه عبادت نبوده است، اگرچه آنها به خاطر جایگاه معرفتی که دارند او را ستایش می‌کنند، چرا که هر کس خدا را بیشتر شناسد، در برابر او بیشتر خضوع خواهد نمود، همان‌طور که امام علی(ع) می‌فرماید: بالاترین مرتبه عبادت را مرتبه‌ای می‌دانند که شخص نه از ترس جهنم، و نه از شوق بهشت، بلکه از روی شکر و سپاسگذاری، خداوند را عبادت کند.(6)

نکته ششم: اصلا نماز و روزه ما و اصولا سجده به سمت کسی، یا روزه، به چه شکل و صورتی، و چه نفعی میتواند برای خدا داشته باشه؟ چطور میشود این نیاز را تقریر و تبیین کرد؟ چگونه می‌شود خالق را نیازمند مثلا غذا نخوردن مخلوق(روزه) دانست؟! یا با چه تقریری می توان خالق را نیازمند رکوع یا سجده انسان دانست؟ روشن است که چنین احتمالی امکان تقریر معقول هم ندارد.

نکته هفتم: این که قرآن فرموده جن و انس برای عبادت خلق شده اند از کجای آیه فهمیده میشود که نفع این عبادات به خدا برمیگردد؟ چه تلازمی وجود دارد که همواره نفع عمل به خود امر کننده برگردد؟ آیا مانعی وجود دارد که تمام این نفع به خود جن و انسان برگردد؟ وقتی طبیعتا در فرهنگ اسلام عبادت موجب رشد و تکامل می‌شود، خب این که قرآن می فرماید: ما جن و انس را خلق کردیم تا تکامل یافته، و رشد کنند، این نمی‌تواند اثبات کند که پس خداوند نیازمند است، چرا که وقتی هدف از خلق، به مخلوق برگردد تعارضی با بی نیازی خداوند ندارد(7)
یا در خصوص نماز و روزه استیجاری، این که خداوند فرموده نماز و روزه بر همه واجب است و حتی کسانیکه به خاطر بیماری و یا مشکلات انجام نداده اند و از دنیا رفته‌اند، باید کسی را اجیر کنند تا برای آنها نماز بخواند و روزه بگیرد، چطور اثبات میکند که خدا نیازمند به این نماز و روزه هاست؟ آیا مانعی وجود دارد که ثواب این نماز ها و روزه ها به خود فرد که از دنیا رفته برسد؟ بلکه این نشان دهنده آثار عمیق این عبادت‌هاست که خداوند حتی راضی نیست بندگان پس از مرگ نیز از آن محروم مانده و رشد باز ایستند، لذا فرمان داده تا کسی برای آنها به جا آورد، آیا این منع عقلی دارد؟
پس با این چند نکته روشن می‌شود قطعا خداوند بی نیاز است و امر به عبادت برای تکامل خود بندگان است.

ب) تنزه خداوند از اوصاف مذمومی چون حسادت

اولا:
کسی که خالق همه چیز است، و همه موجودات و کائنات مخلوق او هستند معنا ندارد به مخلوق خودش حسادت ورزد.(تصور کنید)

ثانیا: اگر خداوند (نعوذ بالله) عقده می داشت و حسادت می کرد و می خواست کسی شرک نورزد، به راحتی همه بت ها و معبودانی که علی رغم این که مخلوق او هستند، شریک خداوند قرار داده شدند را نابود می کرد.
حسادت در جایی است که حقیقتا رقابتی در کار باشد، و طرف واقعا رقیب را دارای برتری بر خویش احساس کند، و همه چیز مخلوق اوست، آیا اگر برخی مخلوقین او به اشتباه بر برخی دیگر سجده کنند، او بر مخلوق خویش حسادت میکند؟! اگر چنین می بود که به راحتی قدرت نابودی مخلوق عبادت شونده و نابود کردن رقیب را دارا بود!
اما در مورد این که خداوند چرا شرک را بر نمی‌تابد، باید به دو نکته توجه فرمایید:

اولا:
شرکی را خدا نمی بخشد که انسان عالمانه و از روی عناد مرتکب آن شود، نه شرکی که انسان از روی جهل آن را مرتکب شود، والا اگر انسان پشیمان شده، و توبه کند، خداوند هر گناهی را می بخشد:
«قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعا»(8)
بگو: «اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده‏ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى‏آمرزد.

ثانیا: دلیل حرمت شرک این نیست که خداوند از باب نیاز و حسادت آن را حرام کرده، خدا به خاطر این که نمیخواهد مخلوق او در برابر مخلوق دیگری که بر او برتری ندارد سر خم کند، شرک را تحریم کرده، فرموده: تنها موجودی که وابستگی و نیاز ندارد من هستم، و هر کسی دیگری را شریک قرار داده و پرستش کنی بر تو برتری ای ندارد، قرآن کریم در آیات مختلفی به این امر به عنوان دلیل ابطال شرک اشاره فرموده است:

«إِنَّ الَّذينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقاً فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَ اعْبُدُوهُ‏»(9)
آنهايى را كه غير از خدا پرستش مى‏كنيد، مالك هيچ رزقى براى شما نيستند روزى را تنها نزد خدا بطلبيد و او را پرستش كنيد.

«وَ اتخَّذُواْ مِن دُونِهِ ءَالِهَةً لَّا يخَلُقُونَ شَيْا وَ هُمْ يخُلَقُونَ وَ لَا يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ ضَرًّا وَ لَا نَفْعًا وَ لَا يَمْلِكُونَ مَوْتًا وَ لَا حَيَوةً وَ لَا نُشُورًا»(10)
آنان غير از خداوند معبودانى براى خود برگزيدند معبودانى كه چيزى را نمى‏آفرينند، بلكه خودشان مخلوقند، و مالك زيان و سود خويش نيستند، و نه مالك مرگ و حيات و رستاخيز خويشند.

«إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يخَلُقُواْ ذُبَابًا وَ لَوِ اجْتَمَعُواْ لَهُ وَ إِن يَسْلُبهْمُ الذُّبَابُ شَيْا لَّا يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوب» (11)
كسانى را كه غير از خدا مى‏خوانيد، هرگز نمى‏توانند مگسى بيافرينند، هر چند براى اين كار دست به دست هم دهند، و هر گاه مگس چيزى از آنها بربايد، نمى‏توانند آن را باز پس گيرند، هم اين طلب‏كنندگان ناتوانند، و هم آن مطلوبان‏.
انسان اشرف مخلوقات است، و خداوند بر نمی تابد که برترین مخلوقش که عزیزترین مخلوقش است در مقابل تراشیده سنگی، گاو، انسان های دیگر، و یا حتی ملائکه ای که همه نیازمند هستند، سر تعظیم فرود آورده و در مقابل آن کرنش کند.
بارها خداوند به این امر اشاره فرموده است که اگر همه مردم از دین خدا برگردند ذره ای گرد بر ساحت کبریایی او نخواهد نشست:

«إِن تَكْفُرُواْ فَإِنَّ اللَّهَ غَنىِ‏ٌّ عَنكُمْ وَ لَا يَرْضىَ‏ لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ» (12)
اگر كافر شويد [زيانى به خدا نمى‏ رسانيد زيرا] خدا از شما بى‏ نياز است، و كفر را براى بندگانش نمى‏ پسندد.

پس حکم تحریم شرک و نهی انسان از اعتقاد، به خاطر عزیز بودن انسان، و اهمیت پیمودن مسیر حقیقت و سعادت است، انسان برای خداوند خیلی عزیز و محبوب است، خداوند می گوید: ای انسان تو برترین مخلوق من هستی و مخلوقات دیگر برتری بر تو ندارند که با خفت و خواری در مقابل آنها به سجده بیفتی و آنان را پرستش کنی. پرستش مختص موجودی است که بر تو برتری داشته باشد و امور تو به دست او باشد.
طبیعتا خداوند حکیم باید دیگران را از گمراهی و امید بستن به خدایان دروغین باز دارد، چون سرنوشت جهان فقط به دست اوست، آیا نباید بندگان را از خم و راست شدن و تواضع کردن در مقابل تراشیده های سنگی، یا هر موجودی که در وجود و صفات و افعالش نیازمند هستند، باز دارد؟
آیا اگر خداوند بندگان را از شرک باز نمی داشت ما نمی‌گفتیم که چرا خداوند آنهایی که نیازمند به راهنمایی بودند را از مسیر گمراهی بازنداشت و آگاهشان نکرد که به جای تکیه به معبود راستین که همه چیز به دست اوست، به سراغ مخلوقین نیازمند نروند؟

پس نه نیاز، و نه اوصافی چون حسادت در ذات اقدس او راه ندارد.
____________________________

1) اسرار الآیات، صدر المتألهین، انجمن حكمت و فلسفه‏، 1360ش،تهران، ص35؛ بدایة المعارف، آیت الله خرازی، مؤسسة النشر الإسلامي‏، چاپ چهارم، 1417ق، قم، ج1، ص34.
2) الالهیات، آیت الله سبحانی، المركز العالمي للدراسات الإسلامية، چاپ سوم، 1412ق، قم، ج2، ص43.
3) فاطر-15.
4) انعام-149.
5) المیزان، علامه طباطبایی، نشر جامعه مدرسين‏، چاپ پنجم، 1417ق، قم، ج17، ص12.
6) نهج البلاغه(صبحی صالح)، حکمت شماره 237.
7) الالهیات، ج1، ص264.
Dirol زمر-53.
9) عنکبوت-17.
10) فرقان-3.
11) حج-73.
12) زمر-7.

موضوع قفل شده است