آيا سيد بحر العلوم قليان مي كشيدند؟

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آيا سيد بحر العلوم قليان مي كشيدند؟

[="seagreen"]بسم الله الرحمن الرحيم
با سلام
در سخنراني شنيدم خادم طبق عادت هميشه براي سيد بحر العلوم قليان را اماده كرد و جلوي ايشان گذاشت پس از چند دقيقه امام زمان عجل الله تعالي فرجه بر ايشان وارد شد...(عين سخن نيست)
ايا اين سخن حقيقت دارد ؟ يعني سيد بحر العلوم از قليان استفاده مي كردند؟ (اگر اشتباه نكنم سخنران ايت الله كافي بودند)

اگر اري چگونه اين كار را توجيه مي كردند ؟چون از هر چيزي كه انسان را در عالم خيالات و غفلت ببرد بجز انچه كه در روايات ما سفارش شده نهي شده .[/]

با نام و یاد دوست

کارشناس بحث: مقداد

[="Tahoma"]

شيعه ي ياس;341705 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحيم
با سلام
در سخنراني شنيدم خادم طبق عادت هميشه براي سيد بحر العلوم قليان را اماده كرد و جلوي ايشان گذاشت پس از چند دقيقه امام زمان عجل الله تعالي فرجه بر ايشان وارد شد...(عين سخن نيست)
ايا اين سخن حقيقت دارد ؟ يعني سيد بحر العلوم از قليان استفاده مي كردند؟ (اگر اشتباه نكنم سخنران ايت الله كافي بودند)

اگر اري چگونه اين كار را توجيه مي كردند ؟چون از هر چيزي كه انسان را در عالم خيالات و غفلت ببرد بجز انچه كه در روايات ما سفارش شده نهي شده .

با عرض سلام و ادب خدمت شما دوست بزرگوار

در برخی از نقل هایی که در رابطه با عالم بزرگوار علامه بحرالعلوم نقل شده است به قلیان کشیدن ایشان اشاره شده است.
نمونه معروف آن مربوط می شود به ملاقات آن عالم فرزانه با آقا امام زمان(عج) که آخوند ملا زین العابدین سلماسی نقل کرده اند که ماجرا اینگونه است:

آخوند ملا زین العابدین سلماسی از شاگردان و یاران نزدیک سید بحرالعلوم می گوید: ایامی که در جوار خانه خدا نزد سید به خدمت مشغول بودم روزی اتفاق افتاد که در خانه چیزی نداشتیم مطلب را به سید عرض کردم چیزی نفرمود از عادات جناب بحرالعلوم این بود که صبح اول وقت طوافی دور کعبه می کرد و به خانه می آمد و به اتاقی که مخصوص خودش بود می رفت ما قلیان تنباکویی برای او میبردیم آن را می کشید و برای هر صنفی بر طریق مذهبش درس می گفت در آن روزی که ازتنگدستی شکایت کردم چون از طواف برگشت به حسب عادت قلیان را حاضر کردم که ناگهان کسی در را کوبید سید بحرالعلوم بشدت مضطرب شد و به من گفت : قلیان را بگیرد و از اینجا بیرون ببر. آنگاه خود با شتاب به طرف در رفت و آن را باز کرد شخص ‍ بزرگواری در لباس عربی داخل شد و در اتاق سید نشست و سید در نهایت فروتنی و ادب دم در نشست.ساعتی نشستند و با یکدیگر سخن گفتند. آنگاه برخاست و در خانه را باز کرد و دست مهمان را بوسید او را بر ناقه ای که دم در خانه خوابانده بود سوار کرد. مهمان رفت و سید بحرالعلوم با رنگ دگرگون بازگشت و حواله ای به دست من داد و گفت : این حواله ای است برای مرد صرافی که در بازار صفاست نزد او برو و هر چه بر او حواله شده بگیر.

آن حواله را گرفتم و آن را نزد همان مرد که سید سفارش کرد بردم. مرد چون حواله را گرفت به آن نظر نمود و آن را بوسید و گفت : برو چند باربر و کارگر بیاور پس رفتم و چهار باربر آوردم به قدری که آن چهار نفر قدرت حمل داشتند پول آن زمان را برداشتند و به منزل آوردند من فوری برگشتم نزد آن صراف که از حال او و نویسنده حواله جویا شوم که او چه کسی بود وقتی رفتم نه صرافی را دیدم و نه مغازه ای را که دیده بودم. از مغازه صراف پرس و جو کردم گفتند ما اصلا در اینجا دکان صرافی ندیده ایم(1).

اما اینکه شما فرموده اید:«از هر چيزي كه انسان را در عالم خيالات و غفلت ببرد بجز آنچه كه در روايات ما سفارش شده نهي شده».

باید عرض کنم: باید بین مواد مخدر و دخانیات فرق بگذاریم. طبق نظر کارشناسان استعمال سیگار و قلیان و امثال آن استعمال مواد مخدر محسوب نمی شود تا بگوییم استعمال آن سبب می شود که انسان در عالم خیالات و غفلت وارد می شود آنهم با توجه به این نکته مهم که تنباکوهایی که در آن دوره مصرف می شدند،کاملاً طبیعی بودند و مانند تنباکوهای امروز نبوده اند که انواع و اقسام موارد افزودنی داشته باشند.


پی نوشت:
(1). منتهی الامال ، شیخ عباس قمی ، ج ۲، ص ۵۴۷

نقل قول:
و به من گفت : قلیان را بگیرد و از اینجا بیرون ببر.

يعني سيد بحر العلوم از اين كار خود خجالت مي كشيدند؟
ايا ايشان با امام زمان بعد اين ماجرا باز هم ملاقات كردند؟
با توجه به اينكه علما و مومنين براي رسيدن به مقامات بالا بايد حتي ترك مكروه كنند و بر انجام اعمال بيهوده اصرار نورزند .ايا قليان كشيدن براي ايشان فوايدي داشت؟. مثلا من شنيدم براي تسكين درد استفاده ميشده.ايا ايشون بيماري خاص داشتند؟


سلام عليكم

نظير همين موضوع براي آيت الله مرعشي رحمه الله اتفاق افتاده اما سيد بحرالعلوم رحمه الله چون ميدانسته كه امام عليه السلام خوششان نمي آمده وگرنه مرتكب گناه نشده است :


حضرت آیة الله العظمی مرعشی نجفی (ره):
بنابر آنچه در زندگینامة معظّم‎له ذكر شده، ایشان سه مرتبه موفق به تشرّف به خدمت حضرت شدند، كه ما در اینجا یك مورد را به طور اختصار ذكر می كنیم: «در ایّام تحصیل علوم دینی و فقه اهل بیت (ع) در نجف اشرف شوق زیاد جهت دیدار جمال مولایمان بقیة‎الله الاعظم (عج) داشتم. با خود عهد كردم كه چهل شب چهار‎شنبه پیاده به مسجد سهله بروم؛ به این نیّت كه جمال آقا صاحب الامر (علیه السلام) را زیارت و به این فوز بزرگ نائل شوم. تا 35 یا 36 شب چهارشنبه ادامه دادم، تصادفاً این شب، رفتنم از نجف به تأخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود. نزدیك مسجد سهله خندقی بود. هنگامی كه به آنجا رسیدم بر اثر تاریكی شب وحشت و ترس وجودِ مرا فرا گرفت... ناگهان صدای پائی از دنبال سر شنیدم كه بیشتر ترسیدم. برگشتم به عقب، سیّد عربی را با لباس اهل بادیه دیدم. نزدیك آمد و با صدای فصیح گفت: «ای سید، سلام علیكم» ترس و وحشت به كلی از وجودم رفت و تعجب آور بود كه در این تاریكی ایشان چگونه متوجّه سیادت من شد. به هر حال سخن گفته و می رفتیم. از من سؤال كرد: قصد كجا داری؟گفتم مسجد سهله. گفت: به چه جهت؟ گفتم: به قصد تشّرف زیارت ولی عصر (ع) مقداری كه رفتیم به مسجد زیدبن صوحان رسیدیم، داخل شده و نماز خواندیم و بعد از دعائی كه سیّد خواند كه كأن دیوار و سنگها با او دعا می خواندند انقلاب عجیبی در خودم احساس كردم كه از وصف آن عاجزم. بعد سیّد فرمود: تو گرسنه‎ ای و سه قرص نان و سه خیار سبز تازه در سفره داشت كه باهم خوردیم و من به این معنی منتقل نشدم كه در وسط زمستان خیار تازه از كجا آمده سپس داخل مسجد سهله شده ایشان اعمال مقامات را انجام دادند ومن هم تبعیت كردم و نماز مغرب و عشاء را هم به ایشان اقتدا نمودم... بعد به ایشان گفتم: چای و قهوه و یا دخانیات میل دارید؟ فرمودند: اینها از فضول زندگی است و ما از این فضولات دوریم»... بعد صحبتهائی بین آن بزرگوار و آقای مرعشی رّد و بدل می شود و آقا سفارشاتی به ایشان می كنند از جمله تأكید بر خواندن زیارت عاشوراء و قرائت قرآن. سپس آقای مرعشی به جهت حاجتی از مسجد بیرون رفته و به ذهنشان خطور میكند كه این بزرگوار كیستند؟ برمی گردد و دیگر آقارا نمی بیند و یقین می كند كه حجةبن ‎الحسن المهدی (ع) بوده ‎اند.»
یكی دیگر از تشرفات ایشان در سامرّاء در سرداب مقدّس بعد از اینكه چند شب در آنجا بیتوته كرده و به حضرت متوسل می شوند، رخ می دهد و تشرف دیگر در مسیر رفتن به امامزاده سید محمد (ع) حاصل می گردد.

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=131972

[="Tahoma"]

شيعه ي ياس;341762 نوشت:
يعني سيد بحر العلوم از اين كار خود خجالت مي كشيدند؟
ايا ايشان با امام زمان بعد اين ماجرا باز هم ملاقات كردند؟
با توجه به اينكه علما و مومنين براي رسيدن به مقامات بالا بايد حتي ترك مكروه كنند و بر انجام اعمال بيهوده اصرار نورزند .ايا قليان كشيدن براي ايشان فوايدي داشت؟. مثلا من شنيدم براي تسكين درد استفاده ميشده.ايا ايشون بيماري خاص داشتند؟

با عرض سلام و ادب

اینکه ایشان به محض ورود آقا امام زمان(عج)دستور می دهند که قلیان را خارج کنند،نمونه ای است از ابراز ارادت و رعایت ادب در محضر آن حضرت.

اما اینکه فرموده اید در قدیم از قلیان بعنوان درمان استفاده می شده است،مطلبی راجع به این موضوع در سایت رسمی دکتر روازاده ارائه شده است که خدمت شما عرض می کنم:

آیا می دانید که در دوران گذشته قلیان و چپق کاربرد درمانی داشتند! یکی از روش های درمانی که کاربرد زیادی در طب جامع ایران داشته است، هدایت دارو به موضعی است که درد و بیماری در آنجا ریشه دوانده است.این شیوه درمانی تا چندی پیش در کشور ما مرسوم بوده است و حکما برای بیماران تجویز می کردند.از جمله وسایلی که می توان از طریق آن چنین شیوه درمانی را پیاده سازی کرد، قلیان و چپق بوده است که استعمار پیر(انگلیس) با شناسایی آنها و استفاده از ترفند همیشگی و کاری خود،
یعنی تغییر در ماهیت عناصر به جای رد موضوع، مورد مصرف این دو را عوض کرد و تنباکو را که به عنوان سم استفاده می شد، جایگزین ماده اصلی و جوهره قلیان و چپق کرد.
سوال اینجاست که ماده ای که فلسفه و قوام وجودی قلیان و علت پیدایشش به آن بسته است،چه ماده ای است؟چرا ما کوچکترین اطلاعی در این باره نداریم؟ در جواب باید گفت دانشمندان و حکمای ایران زمین برای عفونت ریه چاره اندیشی کردند و دریافتند که می توان از طریق مکش دارو هایی که در رفع عفونت ریه موثر است، دارو رابه آن قسمت سوق داده و عفونت را ریشه کن کنند.بدین منظور و با توجه به طبع فرد و این که ریه اش گرم و خشک یا سرد و تر باشد از یکی از این وسایل(قلیان و چپق) استفاده می کردند.
چپق با توجه به خشک بودنش، طبیعت ریه را گرم و خشک می کند، اما قلیان طبیعتش را سرد و تر یا گرمایی که بیشتر به سردی متمایل است، می کند حکما با استفاده از این دو وسیله، داروها را به موضع مورد نظر در ریه می رساندند، به عنوان مثال جهت از بین بردن عفونت که می بایستی مرزنجوش به آن ناحیه برسد، مرزنجوش را به شکل تنباکو خیس کرده، فردی که طبیعت ریه اش به گرمی و خشکی می زد، مرزنجوش را با قلیان می کشید، اما اگر طبیعتش به سردی می زد، آن را با چپق می کشیده است. این ها تنها نمونه ای کوچک از هزاران مورد درمان از طریق ارسال دارو به موضع درد بوده است که در گذشته های نه چندان دور توسط حکمای ما به بیماران تجویز می شده است که متأسفانه استعمار پیر با تغییر ماهیت آن و جایگزینی آن توانست یکی از مهلک ترین سم ها را به بدن انسان وارد نماید.
جای بسی شگفت است در حالی که قرن ها پیش بزرگان و حکمای ما این شیوه درمانی را به کار می بردند، امروزه سردمداران تکنولوژی غرب با افتخار اعلام می کند که علم و دانش بشری به این نتیجه رسیده است که باید یک سری از بیماری ها را از طریق همان موضع درد و بیماری درمان نماید.مدعیان علم ودانش به کجا می روند؟!
توصیه:برای تقویت ریه توصیه می شود عرق نعناع را به تنهایی درون قلیان بریزید و با مکیدن لوله هوای عرق نعناع را به ریه منتقل کنید. این کار هم یک ورزش سالم برای ریه شماست و هم یک روش درمانی موثر.شما بدون آن که نیاز داشته باشید مسافت زیادی را بدوید و دچار خستگی مفرط و مضرات دوندگی و پیاده روی های سنگین شوید، می توانید در محیط خانه با کشیدن قلیان به طریق مذکور، با یک تیر چند نشان بزنید. بدین منظور می توانید از عرق مرزنجوش به عنوان جایگزین عرق نعناع استفاده کنید.

بنابراین استفاده از قلیان هیچگونه کراهتی هم نداشته است تا بگوییم برای رسیدن به مقامات بالا باید از اینگونه اعمال مکروه هم خودداری کرد.

اما یافتن پاسخ این سوال که آیا سید بحرالعلوم دچار بیماری خاصی بوده اند یا خیر؟ نیازمند تحقیقات مفصلی است که در صورت یافتن مطلبی در این رابطه خدمت شما عرض خواهم کرد.

طبق نقل های موجود سید بحرالعلوم چندین مرتبه به محضر آقا امام زمان(عج) مشرف شدند که یکی ازاین موارد اینگونه نقل شده است:

سید بحرالعلوم در زمان تحصیل با میرزای قمی (ره) همدرس بودند و مرحوم میرزا می گوید: چون استعدادش زیاد نبود من غالباً درسها را برای ایشان تقریر می كردم.

بعد از اینكه من به ایران آمدم و چندسالی گذشت بار دیگر به زیارت عتبات عالیات موفّق شدم.
در این زمان سید بحرالعلوم اشتهار علمی زیادی پیدا كرده بود و وقتی با ایشان ملاقات كردم، ایشان را دریای موّاجی از علم دیدم.
وقتی سّر قضیه را از ایشان جویا شدم، در خلوت اینگونه برایم تعریف كردند:

«شبی به مسجد كوفه رفته بودم،دیدم آقایم حضرت ولی عصر (ع) مشغول عبادت است ایستادم و سلام كردم.
جوابم را مرحمت فرمودند و دستور دادند پیش بروم.
من كمی جلو رفتم ولی ادب كردم و جلوتر نرفتم.
فرمودند: جلوتر بیا، پس چند قدمی جلوتر رفتم باز هم فرمودند: جلوتر بیا.
و من نزدیك شدم تا آنكه او آغوش مهر گشود و مرا در بغل گرفت و به سینه مباركش چسبانید.
در آن هنگام آنچه را خداوند متعال می خواست كه به قلب و سینه من سرازیر شود، سرازیر شد.»(1)

مورد دیگر:

عالم ربانى , آخوند ملا زين العابدين سلماسى (ره ) نقل نمود: در حـرم عـسـكـريين (ع ) با جناب سيد بحرالعلوم (ره ) نماز خوانديم .
وقتى ايشان خواست بعد از تشهد ركعت دوم برخيزد, حالتى برايش پيش آمد كه اندكى توقف كرد و بعد برخاست .
هـمـه ما از اين كار تعجب كرده بوديم و علت آن توقف را نمى دانستيم و كسى هم جرات نمى كرد سـؤال كند, تا آن كه به منزل برگشته و سفره غذا را انداختند.
يكى ازسادات حاضر در مجلس به من اشاره كرد كه علت توقف سيد در نماز را سؤال كنم .
گفتم : نه تو از ما نزديك ترى .
در اين جا جناب سيد (ره ) متوجه من شده و فرمود: چه مى گوييد؟ مـن كه از همه جسارتم زيادتر بود, گفتم : آقايان مى خواهند سر آن حالت را كه در نمازبراى شما پيش آمد, بدانند.
فرمودند: حضرت بقية اللّه (ع ) براى سلام كردن به پدر بزرگوارشان داخل حرم مطهر شدند, لذا از مـشـاهـده جـمـال نـورانـى ايـشـان حـالـتى كه ديديد به من دست داد, تا آن كه از آن جا خارج شدند.(2)

پي نوشت:
1-نجم الثاقب ـ ص473 ، میرزا حسین نوری (ره)

2- العبقری الحسان.حاج شيخ على اكبر نهاوندى(رحمه الله)

با سلام

سید بحرالعلوم مرد فضیلت و تقوا و نمونه اى کامل از اخلاق نیکوى انبیا بود آن معلم اخلاق و انسانیت و از مصادیق بارز اخلاق نیکو فرزانه اى است که شاگرد بلند آوازه او کاشف الغطاء در حقش چنین سروده است: جمعت من الاخلاق کل فضیلة
فلا فضل الا عن جنابک صادر
همه فضایل و اخلاق شایسته را جمع کرده اى و در دنیا هیچ فضیلتى نیست، مگر این که از حضور تو صادر شده و تو داراى آن فضیلت هستى.
او از نظر تواضع در مرتبه عالى قرار داشت و براى دیگران بیش از خود احترام و ارزش قائل بود و براى مردم پدرى مهربان به حساب مى آمد سخن گفتن و راه رفتن او انسان را متحیر مى ساخت در میان مردم که راه مى رفت بیننده تصور مى کرد او فرشته است براى خدا سخن مى گفت و پیوسته به یاد خدا بود.
او در تهذیب اخلاق در مرتبه اى قرار داشت که درک آن براى بسیارى از افراد مشکل است. او کارها و ساعات فعالیت هایش را تقسیم نموده بود وقتى سیاهى شب همه جا را فرا مى گرفت مقدارى به تحقیق و آماده کردن مقدمات درس و بحث مى گذراند و پس از آن به طرف مسجد کوفه رفته در آنجا به مناجات با خدا مى پرداخت.
بحرالعلوم بر امور عبادى شاگردان خویش نیز فوق العاده اهتمام مى ورزید و در صورت غفلت و کوتاهى شاگردان از این مهم بسیار رنج مى برد یک بار براى چند روز تدریس را ترک فرمود: طلبه ها واسطه اى را نزد وى فرستادند تا علت تعطیلى درس را جویا شود بحرالعلوم در پاسخ او چنین فرموده بود: «در میان این جمعیت طلبه هرگز نشنیدم که در نصف شبها صداى تضرع و زارى و مناجات آنها بلند بشود با اینکه من غالب شبها در کوچه هاى نجف راه مى روم چنین دانش پژوهانى شایسته نیستند تا براى ایشان درس ‍ بگویم» چون طلاب این سخن را شنیدند متحول شده شب ها به ناله و گریه در محضر الهى پرداختند وقتى این تحول اخلاقى در طلبه ها پدیدار شد آن جناب دوباره تدریس را شروع کردند.
تلاش سید در حمایت از فقرا و محرومان را باید از شب هاى تاریک و کوچه هاى باریک نجف اشرف و فقیران آن دیار پرسید. او هر شب در کوچه هاى شهر مى گردید و براى فقرا نان و خوردنی هاى دیگر مى برد.

نقل قول:
اتاقی که مخصوص خودش بود می رفت ما قلیان تنباکویی برای او میبردیم

نقل قول:
یعنی تغییر در ماهیت عناصر به جای رد موضوع، مورد مصرف این دو را عوض کرد و تنباکو را که به عنوان سم استفاده می شد، جایگزین ماده اصلی و جوهره قلیان و چپق کرد.

[="blue"]با عرض سلام
در ابتدا شما گفتيد سيد از قليان تنباكويي استفاده مي كردند. و در ادامه سخنان فرموديد تنباكو كه به عنوان سم استفاده مي شد.در اين صورت اين ظلم به نفس نيست؟[/]

با سلام

در انتها بگويم كه بعضي علما با اجازه ائمه عليهم السلام بعضي مسائل را داشته اند مثل مرحوم آقا سيد رضا بهاءالديني رحمه الله كه ميگفتند :

« در جواني به سيگار مبتلا شدم، گرچه حضرت رضا عليه السلام ضررش را از من برداشتند و بدنم با آن گرم مي شد، اما اصل کار اشتباه بود. »
يکي از دوستان صميمي و ارادتمندان قديمي آقا مي گفت: يک بار که ايشان خدمت حضرت رضا عليه السلام مشرف مي شوند، عرض مي کنند:
« ما درباره سيگار نگران هستيم يا اين سيگار را از ما بگيريد، يا ضررهايش را برداريد. »
مدتي نگذشت که مکرر مي فرمودند:
« سيگار براي ما ضرر ندارد، ضررش را از ما برداشتند! » تا اين که در سال 1370 که بيماري آقا شدت يافت به دستور رهبرانقلاب ، در يکي از بيمارستانهاي تهران، بستري شدند. هنگامي که از ريه آقا عکس برداري شد مجاري تنفسي سالم، طبيعي و بدون هيچ عارضه اي مشاهده گرديد!

همچنين داستان بردن يك چاي گلابي توسط آيت الله مرعشي نجفي رحمه الله براي آقا شيخ جعفر مجتهدي رحمه الله و .....

پرسش:
آيا سيد بحر العلوم قليان مي كشيدند؟
اگر بله، چگونه اين كار را توجيه مي كردند ؟چون از هر چيزي كه انسان را در عالم خيالات و غفلت ببرد بجز آنچه كه در روايات ما سفارش شده نهي شده است.

پاسخ:
با عرض سلام و ادب
در برخی از نقل هایی که در رابطه با عالم بزرگوار علامه بحرالعلوم نقل شده است به قلیان کشیدن ایشان اشاره شده است.
نمونه معروف آن مربوط می شود به ملاقات آن عالم فرزانه با آقا امام زمان(عج) که آخوند ملا زین العابدین سلماسی نقل کرده اند که ماجرا اینگونه است:

آخوند ملا زین العابدین سلماسی از شاگردان و یاران نزدیک سید بحرالعلوم می گوید: ایامی که در جوار خانه خدا نزد سید به خدمت مشغول بودم روزی اتفاق افتاد که در خانه چیزی نداشتیم مطلب را به سید عرض کردم چیزی نفرمود از عادات جناب بحرالعلوم این بود که صبح اول وقت طوافی دور کعبه می کرد و به خانه می آمد و به اتاقی که مخصوص خودش بود می رفت ما قلیان تنباکویی برای او میبردیم آن را می کشید و برای هر صنفی بر طریق مذهبش درس می گفت در آن روزی که ازتنگدستی شکایت کردم چون از طواف برگشت به حسب عادت قلیان را حاضر کردم که ناگهان کسی در را کوبید سید بحرالعلوم بشدت مضطرب شد و به من گفت : قلیان را بگیرد و از اینجا بیرون ببر.
آنگاه خود با شتاب به طرف در رفت و آن را باز کرد شخص ‍ بزرگواری در لباس عربی داخل شد و در اتاق سید نشست و سید در نهایت فروتنی و ادب دم در نشست.ساعتی نشستند و با یکدیگر سخن گفتند. آنگاه برخاست و در خانه را باز کرد و دست مهمان را بوسید او را بر ناقه ای که دم در خانه خوابانده بود سوار کرد. مهمان رفت و سید بحرالعلوم با رنگ دگرگون بازگشت و حواله ای به دست من داد و گفت : این حواله ای است برای مرد صرافی که در بازار صفاست نزد او برو و هر چه بر او حواله شده بگیر.

آن حواله را گرفتم و آن را نزد همان مرد که سید سفارش کرد بردم. مرد چون حواله را گرفت به آن نظر نمود و آن را بوسید و گفت : برو چند باربر و کارگر بیاور پس رفتم و چهار باربر آوردم به قدری که آن چهار نفر قدرت حمل داشتند پول آن زمان را برداشتند و به منزل آوردند من فوری برگشتم نزد آن صراف که از حال او و نویسنده حواله جویا شوم که او چه کسی بود وقتی رفتم نه صرافی را دیدم و نه مغازه ای را که دیده بودم. از مغازه صراف پرس و جو کردم گفتند ما اصلا در اینجا دکان صرافی ندیده ایم(1).

اما اینکه شما فرموده اید:«از هر چيزي كه انسان را در عالم خيالات و غفلت ببرد بجز آنچه كه در روايات ما سفارش شده نهي شده».

باید عرض کنم: باید بین مواد مخدر و دخانیات فرق بگذاریم. طبق نظر کارشناسان استعمال سیگار و قلیان و امثال آن استعمال مواد مخدر محسوب نمی شود تا بگوییم استعمال آن سبب می شود که انسان در عالم خیالات و غفلت وارد می شود آنهم با توجه به این نکته مهم که تنباکوهایی که در آن دوره مصرف می شدند،کاملاً طبیعی بودند و مانند تنباکوهای امروز نبوده اند که انواع و اقسام موارد افزودنی داشته باشند.

پرسش:
با توجه به اينكه علما و مومنين براي رسيدن به مقامات بالا بايد حتي ترك مكروه كنند و بر انجام اعمال بيهوده اصرار نورزند .ايا قليان كشيدن براي سید بحرالعلوم فوايدي داشت؟ مثلا گفته می شود براي تسكين درد استفاده ميشده.ايا ايشون بيماري خاص داشتند؟

پاسخ:
با عرض سلام و ادب
اینکه ایشان به محض ورود آقا امام زمان(عج)دستور می دهند که قلیان را خارج کنند،نمونه ای است از ابراز ارادت و رعایت ادب در محضر آن حضرت.
اما اینکه فرموده اید در قدیم از قلیان بعنوان درمان استفاده می شده است،مطلبی راجع به این موضوع در سایت رسمی دکتر روازاده(2) ارائه شده است که خدمت شما عرض می کنم:

آیا می دانید که در دوران گذشته قلیان و چپق کاربرد درمانی داشتند! یکی از روش های درمانی که کاربرد زیادی در طب جامع ایران داشته است، هدایت دارو به موضعی است که درد و بیماری در آنجا ریشه دوانده است.این شیوه درمانی تا چندی پیش در کشور ما مرسوم بوده است و حکما برای بیماران تجویز می کردند.از جمله وسایلی که می توان از طریق آن چنین شیوه درمانی را پیاده سازی کرد، قلیان و چپق بوده است که استعمار پیر(انگلیس) با شناسایی آنها و استفاده از ترفند همیشگی و کاری خود،
یعنی تغییر در ماهیت عناصر به جای رد موضوع، مورد مصرف این دو را عوض کرد و تنباکو را که به عنوان سم استفاده می شد، جایگزین ماده اصلی و جوهره قلیان و چپق کرد.
سوال اینجاست که ماده ای که فلسفه و قوام وجودی قلیان و علت پیدایشش به آن بسته است،چه ماده ای است؟چرا ما کوچکترین اطلاعی در این باره نداریم؟ در جواب باید گفت دانشمندان و حکمای ایران زمین برای عفونت ریه چاره اندیشی کردند و دریافتند که می توان از طریق مکش دارو هایی که در رفع عفونت ریه موثر است، دارو رابه آن قسمت سوق داده و عفونت را ریشه کن کنند.بدین منظور و با توجه به طبع فرد و این که ریه اش گرم و خشک یا سرد و تر باشد از یکی از این وسایل(قلیان و چپق) استفاده می کردند.

چپق با توجه به خشک بودنش، طبیعت ریه را گرم و خشک می کند، اما قلیان طبیعتش را سرد و تر یا گرمایی که بیشتر به سردی متمایل است، می کند حکما با استفاده از این دو وسیله، داروها را به موضع مورد نظر در ریه می رساندند، به عنوان مثال جهت از بین بردن عفونت که می بایستی مرزنجوش به آن ناحیه برسد، مرزنجوش را به شکل تنباکو خیس کرده، فردی که طبیعت ریه اش به گرمی و خشکی می زد، مرزنجوش را با قلیان می کشید، اما اگر طبیعتش به سردی می زد، آن را با چپق می کشیده است. این ها تنها نمونه ای کوچک از هزاران مورد درمان از طریق ارسال دارو به موضع درد بوده است که در گذشته های نه چندان دور توسط حکمای ما به بیماران تجویز می شده است که متأسفانه استعمار پیر با تغییر ماهیت آن و جایگزینی آن توانست یکی از مهلک ترین سم ها را به بدن انسان وارد نماید.

جای بسی شگفت است در حالی که قرن ها پیش بزرگان و حکمای ما این شیوه درمانی را به کار می بردند، امروزه سردمداران تکنولوژی غرب با افتخار اعلام می کند که علم و دانش بشری به این نتیجه رسیده است که باید یک سری از بیماری ها را از طریق همان موضع درد و بیماری درمان نماید.مدعیان علم ودانش به کجا می روند؟!
توصیه:برای تقویت ریه توصیه می شود عرق نعناع را به تنهایی درون قلیان بریزید و با مکیدن لوله هوای عرق نعناع را به ریه منتقل کنید. این کار هم یک ورزش سالم برای ریه شماست و هم یک روش درمانی موثر.شما بدون آن که نیاز داشته باشید مسافت زیادی را بدوید و دچار خستگی مفرط و مضرات دوندگی و پیاده روی های سنگین شوید، می توانید در محیط خانه با کشیدن قلیان به طریق مذکور، با یک تیر چند نشان بزنید. بدین منظور می توانید از عرق مرزنجوش به عنوان جایگزین عرق نعناع استفاده کنید.

بنابراین استفاده از قلیان هیچگونه کراهتی هم نداشته است تا بگوییم برای رسیدن به مقامات بالا باید از اینگونه اعمال مکروه هم خودداری کرد.
اما یافتن پاسخ این سوال که آیا سید بحرالعلوم دچار بیماری خاصی بوده اند یا خیر؟ تا جایی که بررسی کردیم مطلبی در این مورد نیافتیم.

پرسش:
سید بحرالعلوم چند بار خدمت آقا امام زمان(عج) رسیدند؟

پاسخ:
طبق نقل های موجود سید بحرالعلوم چندین مرتبه به محضر آقا امام زمان(عج) مشرف شدند که یکی ازاین موارد اینگونه نقل شده است:
سید بحرالعلوم در زمان تحصیل با میرزای قمی (ره) همدرس بودند و مرحوم میرزا می گوید: چون استعدادش زیاد نبود من غالباً درسها را برای ایشان تقریر می كردم.

بعد از اینكه من به ایران آمدم و چندسالی گذشت بار دیگر به زیارت عتبات عالیات موفّق شدم.
در این زمان سید بحرالعلوم اشتهار علمی زیادی پیدا كرده بود و وقتی با ایشان ملاقات كردم، ایشان را دریای موّاجی از علم دیدم.
وقتی سّر قضیه را از ایشان جویا شدم، در خلوت اینگونه برایم تعریف كردند:

«شبی به مسجد كوفه رفته بودم،دیدم آقایم حضرت ولی عصر (ع) مشغول عبادت است ایستادم و سلام كردم.
جوابم را مرحمت فرمودند و دستور دادند پیش بروم.
من كمی جلو رفتم ولی ادب كردم و جلوتر نرفتم.
فرمودند: جلوتر بیا، پس چند قدمی جلوتر رفتم باز هم فرمودند: جلوتر بیا.
و من نزدیك شدم تا آنكه او آغوش مهر گشود و مرا در بغل گرفت و به سینه مباركش چسبانید.
در آن هنگام آنچه را خداوند متعال می خواست كه به قلب و سینه من سرازیر شود، سرازیر شد.»(3)

مورد دیگر:
عالم ربانى , آخوند ملا زين العابدين سلماسى (ره ) نقل نمود: در حـرم عـسـكـريين (ع ) با جناب سيد بحرالعلوم (ره ) نماز خوانديم .
وقتى ايشان خواست بعد از تشهد ركعت دوم برخيزد, حالتى برايش پيش آمد كه اندكى توقف كرد و بعد برخاست .
هـمـه ما از اين كار تعجب كرده بوديم و علت آن توقف را نمى دانستيم و كسى هم جرات نمى كرد سـؤال كند, تا آن كه به منزل برگشته و سفره غذا را انداختند.
يكى ازسادات حاضر در مجلس به من اشاره كرد كه علت توقف سيد در نماز را سؤال كنم .
گفتم : نه تو از ما نزديك ترى .
در اين جا جناب سيد (ره ) متوجه من شده و فرمود: چه مى گوييد؟ مـن كه از همه جسارتم زيادتر بود, گفتم : آقايان مى خواهند سر آن حالت را كه در نمازبراى شما پيش آمد, بدانند.
فرمودند: حضرت بقية اللّه (ع ) براى سلام كردن به پدر بزرگوارشان داخل حرم مطهر شدند, لذا از مـشـاهـده جـمـال نـورانـى ايـشـان حـالـتى كه ديديد به من دست داد, تا آن كه از آن جا خارج شدند.(4)

پی نوشت:
(1). منتهی الامال ، شیخ عباس قمی ، ج ۲، ص ۵۴۷
(2). http://ravazadeh.com/fa/content/do-you-know-/1477-%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D9%85%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%AF-%DA%A9%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%AF%DB%8C%D9%85-%D9%82%D9%84%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%88-%DA%86%D9%BE%D9%82-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D9%86%D8%AF.html
(3). نجم الثاقب ـ ص473 ، میرزا حسین نوری (ره)
(4). العبقری الحسان.حاج شيخ على اكبر نهاوندى(رحمه الله)

موضوع قفل شده است