طلبه فوق خوش شانس!!! ( بسيار زيباست - بخونيد )

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
طلبه فوق خوش شانس!!! ( بسيار زيباست - بخونيد )

[="Tahoma"][="Navy"]



فاضل بزرگوار سيد جعفر مزارعى روايت كرده :

يكى از طلبه هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معيشت در تنگنا و دشوارى غير قابل تحملّى بود . روزى از روى شكايت و فشار روحى كنار ضريح مطهّر حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام)عرضه مى دارد : شما اين لوسترهاى قيمتى و قنديل هاى بى بديل را به چه سبب در حرم خود گذارده ايد ، در حالى كه من براى اداره امور معيشتم در تنگناى شديدى هستم ؟!

شب اميرالمؤمنين (عليه السلام) را در خواب مى بيند كه آن حضرت به او مى فرمايد : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اينجا همين نان و ماست و فيجيل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى بايد به هندوستان در شهر حيدرآباد دكن به خانه فلان كس مراجعه كنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو :
به آسمان رود و كار آفتاب كند .

پس از اين خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اينجا پريشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهيد !!

بار ديگر حضرت را خواب مى بيند كه مى فرمايد : سخن همان است كه گفتم ، اگر در جوار ما با اين اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت كن ، اگر نمى توانى بايد به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگيرى و به او بگويى :
به آسمان رود و كار آفتاب كند


پس از بيدار شدن و شب را به صبح رساندن ، كتاب ها و لوازم مختصرى كه داشته به فروش مى رساند و اهل خير هم با او مساعدت مى كنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حيدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گيرد ، مردم از اين كه طلبه اى فقير با چنان مردى ثروتمند و متمكن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى كنند .
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى كنند مى بيند شخصى از پله هاى عمارت به زير آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گويد :
به آسمان رود و كار آفتاب كند

فوراً راجه پيش خدمت هايش را صدا مى زند و مى گويد : اين طلبه را به داخل عمارت راهنمايى كنيد و پس از پذيرايى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببريد و او را با لباس هاى فاخر و گران قيمت بپوشانيد .



مراسم به صورتى نيكو انجام مى گيرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذيرايى مى شود . فردا ديد محترمين شهر از طبقات مختلف چون اعيان و تجار و علما وارد شدند و هر كدام در آن سالن پر زينت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى كه كنار دستش بود ، پرسيد : چه خبر است ؟

گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پيش خود گفت : وقتى به اين خانواده وارد شدم كه وسايل عيش براى آنان آماده است .

هنگامى كه مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نيز پس از احترام به مهمانان در جاى ويژه خود نشست .

آنگاه رو به اهل مجلس كرد و گفت : آقايان من نصف ثروت خود را كه بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلك و منزل و باغات و اغنام و اثاثيه به اين طلبه كه تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه كردم ، و همه مى دانيد كه اولاد من منحصر به دو دختر است ، يكى از آنها را هم كه از ديگرى زيباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دين ، هم اكنون صيغه عقد را جارى كنيد .

چون صيغه جارى شد طلبه كه در دريايى از شگفتى و حيرت فرو رفته بود ، پرسيد : شرح اين داستان چيست ؟

راجه گفت : من چند سال قبل قصد كردم در مدح اميرالمؤمنين (عليه السلام) شعرى بگويم ، يك مصراع گفتم و نتوانستم مصراع ديگر را بگويم ; به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه كردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ايران مراجعه كردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پيش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر كيميا اثر اميرالمؤمنين (عليه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر كردم اگر كسى پيدا شود و مصراع دوم اين شعر را به صورتى مطلوب بگويد ، نصف دارايى ام را به او ببخشم و دختر زيباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمديد و مصراع دوم را گفتيد ، ديدم از هر جهت اين مصراع شما درست و كامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است .

طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟

راجه گفت : من گفته بودم :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند

طلبه گفت : مصراع دوم از من نيست ، بلكه لطف خود اميرالمؤمنين (عليه السلام) است .

راجه سجده شكر كرد و خواند :

به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند *** به آسمان رود و كار آفتاب كند


[/][/]

حالا یه سوال دارم
آیا این ثروت و آرامش به دوری از امیر ارزش دارد؟

گل ليلا;313715 نوشت:
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند *** به آسمان رود و كار آفتاب كند

سلام
فوق خوش شانس یعنی کسی که این شعر را باور کند و راه بیفتد
والله الموفق

ممنون جالب بود

ماشاء الله عجب داستانهایی نقل میکنند!!!!!!!

اون داستان خنده دار طلبه ای که حور العین از حضرت عباس گرفته بود واقعا جای تاسف داشت!

این داستان هم یه کم بو دار هست!!!!

اولا که شعرش شبیه مضمون چند بیت حافظ شیرازی است! یعنی شعر و داستان میتواند ساختگی باشد!

به هواداری او ذره صفت رقص کنان
تا لب چشمه خورشید درخشان بروم


کمتر از ذره نه‌ای پست مشو مهر بورز

تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان


ذره را تا نبود همت عالی حافظ

طالب چشمه خورشید درخشان نشود

ثانیا ما نفهمیدیم ناقل داستان قصدش از نقل این داستان، نشان دادن عنایت ائمه بوده یا دنیا طلبی طلبه؟

قبول دارم ائمه به خیلیها عنایت داشتند و در توسل مردم به آنها اتفاقات نادری افتاده ولی برخی مواقع در داستانها اغراق و بعضی مسائل بکار میرود تا جایی که امام دیگر امام نیست و العیاذ بالله یا خدا میشود یا غول چراغ جادو و.....

سلام علیکم

این داستان می تواند بیشتر جنبه مادی گرایانه داشته باشد تا ابراز ارادت و بزرگی مولا (ع). انسانی که به خاطر مال دنیا محضر ایشان را رها کند دنیا را شاید به دست آورد، اما آخرت را چه؟ قطعا این از خوش شانسی و بهروزی ایشان نبوده، چرا که اگر چنین داستانی واقعیت داشته باشد در آزمون بندگی مولا (ع) پیشاپیش رد شده است.

درویش و غنی بنده این خاک درند *** آنان که غنی ترند محتاج ترند

یا علی

بسم الله
يا محمد ص
سلام تشكر
يا حق

اهل بلا;313934 نوشت:
ماشاء الله عجب داستانهایی نقل میکنند!!!!!!! اون داستان خنده دار طلبه ای که حور العین از حضرت عباس گرفته بود واقعا جای تاسف داشت! این داستان هم یه کم بو دار هست!!!!

سلام
بررسي صحت اين داستان در تخصص من نيست و کارشناسان محترم بايد نظر بدن اما موارد مستند زياد و خارق العاده اي که در طول تاريخ ديده ايم و حتي بعضاً در اطرافيان خود از کرامات اهل بيت مشاهده کرده ايم ، نشان بر صدق کرامات وارد شده از اهل بيت(ع) مي باشد.

اهل بلا;313934 نوشت:
اولا که شعرش شبیه مضمون چند بیت حافظ شیرازی است! یعنی شعر و داستان میتواند ساختگی باشد! به هواداری او ذره صفت رقص کنان تا لب چشمه خورشید درخشان بروم کمتر از ذره نه‌ای پست مشو مهر بورز تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان ذره را تا نبود همت عالی حافظ طالب چشمه خورشید درخشان نشود

به قول يه بنده خدايي هر کسي که سيبيل داره که باباي ما نيست:Cheshmak:
اين شعر چون هم ذره توشه هم خورشيد ميشه اون شعر؟؟؟!!!:Narahat az:

اهل بلا;313934 نوشت:
قبول دارم ائمه به خیلیها عنایت داشتند و در توسل مردم به آنها اتفاقات نادری افتاده ولی برخی مواقع در داستانها اغراق و بعضی مسائل بکار میرود تا جایی که امام دیگر امام نیست و العیاذ بالله یا خدا میشود یا غول چراغ جادو و.....

به نظرم بهتره به جاي اينکه خيلي دنبال اين چيزها و رد يا تاييد اين کرامات باشيم از اصل قضايا درس و عبرت بگيريم.:ok:

ممنونم
يا علي

حامد;313799 نوشت:
فوق خوش شانس یعنی کسی که این شعر را باور کند و راه بیفتد

دقيقاً

rassol;313747 نوشت:
حالا یه سوال دارم آیا این ثروت و آرامش به دوری از امیر ارزش دارد؟

احسنت

متّقی;313980 نوشت:
این داستان می تواند بیشتر جنبه مادی گرایانه داشته باشد تا ابراز ارادت و بزرگی مولا (ع). انسانی که به خاطر مال دنیا محضر ایشان را رها کند دنیا را شاید به دست آورد، اما آخرت را چه؟ قطعا این از خوش شانسی و بهروزی ایشان نبوده، چرا که اگر چنین داستانی واقعیت داشته باشد در آزمون بندگی مولا (ع) پیشاپیش رد شده است.

خب بايد قبول کنيم که همين که چنين کرامتي شامل حال يک نفر ميشه که حضرت امير نظري بر حال او مي کنه خود نشان از بخت و اقبال بلند اين فرد هست.
جنبه مادي خوش اقبالي ايشون که سر جاش!!!
البته خوشا به حالش اگر بعدا باز به نجف برگشته و همجوار مولا بوده باشد
الله اعلم

ممنون
يا علي

واقعا برای من هم سواله.ارزشش رو داشت؟

سلام
من فکر میکنم علی گندابی فوق خوش شانس بود نه این بنده خدا!

گل ليلا;314006 نوشت:
سلام
نشان بر صدق کرامات وارد شده از اهل بيت(ع) مي باشد.
به قول يه بنده خدايي هر کسي که سيبيل داره که باباي ما نيست:cheshmak:
اين شعر چون هم ذره توشه هم خورشيد ميشه اون شعر؟؟؟!!!:narahat az:
به نظرم بهتره به جاي اينکه خيلي دنبال اين چيزها و رد يا تاييد اين کرامات باشيم از اصل قضايا درس و عبرت بگيريم.:ok:
ممنونم
يا علي

باسلام خدمت شما

بنده مخاطبم شما نبودید بنده کلی گفتم چون تو نت از این قبیل داستانها دیدم!

داستان حورالعین گرفتن از معصومین که در نت پخش کردند واقعا جای تاسف دارد! باز ناقلش میخواسته طلبه ها رو بزرگ جلوه بده ولی نتیجه عکس شده!
واقعا برخی مواقع حرفهایی پای منابر گفته میشود که معلوم نیست تو خواب این داستانها و روایات رو دیدند یا تو کتب این سخنان و داستانهای دروغین هست!

همین جهل ناقل این داستان هر روحانی یا کسی که میخواهد باشد چه اثرات بدی در نگرش مردمی که متاسفانه بعضا اصلا فکر نمیکنند که این داستان چطور ممکن است واقعی باشد یا .. و فقط باور میکنند!!! تا جایی که خانمی رفته کربلا و دعا کرده و از امام حسین خواسته یه داماد خوب نصیبش بشه و بعد که به ایران برگشته از قضای روزگار یه خواستگار اومده و.. بعد ازدواج این داماد، معتاد از آب در اومده بعد این خانم همه کاسه و کوزه ها رو سر حضرت شکسته! در حالیکه مگر همه چیز توسل به ائمه است؟ و......

توسل به ائمه برای قضای حاجت مادی یا معنویی که نزد خداوند دارند پسندیده است! حتی دستورات و دعاهایی برای افزایش رزق و.. از ائمه موجود است!

مشکل بنده با خود این داستان است که بنظرم ساختگی است!

اینهمه شعر هست فقط کافیه بجای حافظ، ابوتراب رو تو شعر بیاره! خوب شعر فرقی نکرده فقط دیگر در مدح حافظ نیست در مدح ابوتراب است! تو این دوره زمونه هم کی به کیه؟ هر کس هر چی دلش میخواد پای منبر میگه!
حالا اگه حرف بنده رو قبول ندارید حرف جناب رحیم پور اغدی که استاد حوزه و دانشگاه هستند رو که قبول دارید! همین دو هفته پیش سخنرانی شون رو تلویزیون پخش کردند و در همین موارد سخن میگفتند!

بنظر بنده این طلبه، طالب دنیا بوده نه طالب آخرت یا طالب مولا!

[="Tahoma"][="SeaGreen"]سلام
در اینکه ائمه تا این اندازه و بسیار بیش از این جود و کرم دارن که شکی نیست اما به نظر من اگه تیتر عوض بشه یه سری حساسیت ها رفع میشه. هرچی فک می کنم خوش شانسی در این نیس که مظاهر زندگی دنیایی ات مرفه تر بشه.
خوش شانسی به اینه که رزقت یه جوری بیشتر بشه که پیش خدا عزیزتر بشی.
ولی خواهشاً داستان هایی که توش از خواب ائمه رو دیدن و اینا بحث میشه با ذکر سند موثق بگین تا بشه بیشتر بررسی کرد.
با یه داستانی که نمیدونیم سندش از کجا اومده که نمیشه از کرامات ائمه بگیم.
ضمناً دوستانی که کار این طلبه رو تقبیح می کنن به این نکته توجه کنن که اون بنده خدا خودش اول از زندگی مرفه گذشته بوده و طلبگی پیشه کرده و حالا به دلایلی مشکلات "غیرقابل تحمل" شده بوده براش. اونقد غیرقابل تحمل که گویا با توجه به اصل روایت، داشته کارش، به چیزی شبیه کفر می کشیده. اینجا جائیه که اتفاقاً خدا و ائمه کرامات خودشونو قشنگ به رخ می کشن.
اما باز هم اینکه امام علی به همچه کسی عنایتی کرده رو حساب خوش شانسی اون آدم نمیشه گذاشت. ائمه و خدا به همه ی ما در مواقع حساس زندگی ، عنایات ویژه دارن. این از لطف تموم نشدنی اوناس؛ نه از شانس ما.
التماس دعای خاصه دارم
یاعلی
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

فرزانه!!;314216 نوشت:
در اینکه ائمه تا این اندازه و بسیار بیش از این جود و کرم دارن که شکی نیست اما به نظر من اگه تیتر عوض بشه یه سری حساسیت ها رفع میشه. هرچی فک می کنم خوش شانسی در این نیس که مظاهر زندگی دنیایی ات مرفه تر بشه. خوش شانسی به اینه که رزقت یه جوری بیشتر بشه که پیش خدا عزیزتر بشی.

سلام
حسن اين جوري تيترگذاري اينه که از نظرات دوستان به اين صورت مطلع ميشيم.

اگر شما جاي اين طلبه بودين و اين اتفاق براتون افتاده بودآيا غير از اين بود که همه جا با افتخار اين مطلب رو نقل مي کردين و خودتون رو خيلي خوش اقبال مي دونستين که مورد توجه مولا علي (ع) قرار گرفتين.

ثانيا چون ادامه داستان معلوم نيست نميشه در مورد اينکه طلبه به نجف برگشته يا نه قضاوت کرد که اگر برگشته باشه مسلما به خير دنيا و اخرت رسيده.

ثالثا گرچه همجواري با اهل بيت(ع) سعادت بزرگي هست اما لزوماً به معناي نجات و رستگاري نيست .چه بسا عزيزاني که در شهرهاي زيارتي زندگي مي کنند کمنر قدر اين مشاهد مشرفه را بدانند تا کساني که از نقاط دور ، دست توسل به دامان ايشان دارند.

فرزانه!!;314216 نوشت:
ولی خواهشاً داستان هایی که توش از خواب ائمه رو دیدن و اینا بحث میشه با ذکر سند موثق بگین تا بشه بیشتر بررسی کرد. با یه داستانی که نمیدونیم سندش از کجا اومده که نمیشه از کرامات ائمه بگیم.

منبعش در پايين مطلب قيد شده.توجه نکردين

فرزانه!!;314216 نوشت:
ضمناً دوستانی که کار این طلبه رو تقبیح می کنن به این نکته توجه کنن که اون بنده خدا خودش اول از زندگی مرفه گذشته بوده و طلبگی پیشه کرده و حالا به دلایلی مشکلات "غیرقابل تحمل" شده بوده براش. اونقد غیرقابل تحمل که گویا با توجه به اصل روایت، داشته کارش، به چیزی شبیه کفر می کشیده. اینجا جائیه که اتفاقاً خدا و ائمه کرامات خودشونو قشنگ به رخ می کشن.

آفرين بر اين ديدگاه شما

ممنون از نظراتتون
يا علي:Gol:[/]

فرزانه!!;314216 نوشت:
سلام
ضمناً دوستانی که کار این طلبه رو تقبیح می کنن به این نکته توجه کنن که اون بنده خدا خودش اول از زندگی مرفه گذشته بوده و طلبگی پیشه کرده و حالا به دلایلی مشکلات "غیرقابل تحمل" شده بوده براش. اونقد غیرقابل تحمل که گویا با توجه به اصل روایت، داشته کارش، به چیزی شبیه کفر می کشیده. اینجا جائیه که اتفاقاً خدا و ائمه کرامات خودشونو قشنگ به رخ می کشن.


باسلام

خیلی ها مشکل اقتصادی دارند!
کسی هم که میخواهد طلبه و روحانی شود قبلش از وضعیت زندگی طلبه و روحانیون خبر داره و از نظر برخی علماء، طلبه حتی باید در سطح مردم متوسط زندگی کند!

خوب کسی که دنبال تجارت و دنیاست چرا سراغ طلبگی برود؟! در خود داستان هم هست که گفته شده که طلبه بخوای باشی زندگیت همینه ولی اگه زندگی مادی قابل توجهی میخوای برو هند!

"اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اينجا همين نان و ماست و فيجيل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى بايد به هندوستان در شهر حيدرآباد به خانه فلان كس مراجعه كنى"

نکته دیگر اینکه امام بجای توصیه طلبه به کار در همان نجف برای کسب رزق، وی را به هند میفرستند! یعنی تو نجف کاری نبوده؟! معلوم میشه طلبه دنبال ثروت زیاد بود حتی نه کار خوبی برای کسب رزق و امرار معاش!

داستان زیر رو بنده باور میکنم ولی داستانهایی مثل طلبه خوش شانس و صاحب حور شدن خیر!

اگه يه اسم نکره اي رو اضافه کني به يه معرفه اي اون هم معرفه ميشه.
گفتن يه طلبه اي در اصفهان اين قاعده رو خونده بود، بعد گفت بد نيست اين قاعده رو بريم اجرا کنيم، بعد آمد و پيش يکي از تجار معروف شهر حاج آقا حسن چايچي، گفتش: حاج آقا من يه قاعده اي خوندم مي خوام اجرا کنم.
گفت: قاعده اش چيه؟
گفت: اينه که نکره مضاف کسب تعريف مي کنه. گفت: خب چه جوري ميخواي اجرا کني؟ گفت: والله من يه نکره اي هستم که هيچ کس منو تو اين شهر نمي شناسه. اما اگر بشم داماد شما، يه شبه ما معروف ميشيم. ميگن داماد حاج آقا حسن چايچي، ديگه اسم ما منتفي مي شه.

ميگن اون حاج آقا خيلي خوشش اومد و گفت کسي که بتونه از يه قاعده اين طور استفاده کنه آدم موفقي ميشه و قبول کرد و دخترش رو به اون طلبه داد!

موضوع قفل شده است