جمع بندی وضوی قرآنی

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وضوی قرآنی

[="Arial"]دلیل فتوای عجیب واجب بودن شستن از بالا در وضو گرفتن چیست؟و حال آنکه آیه وضو(آیه 6 سوره مائده)که وضو را کامل گفته است ترتیب خاصی را در شستنصورت و دست ها نقل نکرده و در بعضی از روایات واجب دانسته و بعضی هم واجب ندانسته وجالب آنکه فقهایی چون سید مرتضی علم الهدی(استاد شیخ طوسی) ابن ادریس حلی- صاحب معالم-شیخ بهایی- صاحب مدارک- صاحب ذخیره-ملا محسن فیض کاشانی ترتیب خاصی را واجب نمی دانند و محقق حلی(که به فقیهترین فقهای اسلام مشهور است)در شرایع الاسلام آورده که در شستن دستها از مرفق طاهرتر است(و نه اینکه واجب است)و فقط ابن سعید با شستن دستها از سر انگشتان مخالفت کردهو علامه حلی قول به اجماع فقها دارد در شستن صورت به جز چند نفر(یعنی روایتی متقن ذکرنکرده) :Moteajeb!:این نمونه ای از چندین فتوای عجیب ضد قرآن و حدیث و حتی اجماع فقهای عظیم شیعهاست که متاسفانه در عصر حاضر متداول است(برای تحقیق بیشتر به کتب فقهی و تفسیری آیتالله العظمی صادقی تهرانی رجوع کنید)با تشکر و السلام علی عباد الله الصالحین[/]

[=arial]

با نام الله


[=arial]


[=arial] کارشناس بحث: استاد شفا

اسلام قرآنی;519015 نوشت:
دلیل فتوای عجیب واجب بودن شستن از بالا در وضو گرفتن چیست؟و حال آنکه آیه وضو(آیه 6 سوره مائده)که وضو را کامل گفته است ترتیب خاصی را در شستنصورت و دست ها نقل نکرده و در بعضی از روایات واجب دانسته و بعضی هم واجب ندانسته وجالب آنکه فقهایی چون سید مرتضی علم الهدی(استاد شیخ طوسی) ابن ادریس حلی- صاحب معالم-شیخ بهایی- صاحب مدارک- صاحب ذخیره-ملا محسن فیض کاشانی ترتیب خاصی را واجب نمی دانند و محقق حلی(که به فقیهترین فقهای اسلام مشهور است)در شرایع الاسلام آورده که در شستن دستها از مرفق طاهرتر است(و نه اینکه واجب است)و فقط ابن سعید با شستن دستها از سر انگشتان مخالفت کردهو علامه حلی قول به اجماع فقها دارد در شستن صورت به جز چند نفر(یعنی روایتی متقن ذکرنکرده) :Moteajeb!:این نمونه ای از چندین فتوای عجیب ضد قرآن و حدیث و حتی اجماع فقهای عظیم شیعهاست که متاسفانه در عصر حاضر متداول است(برای تحقیق بیشتر به کتب فقهی و تفسیری آیتالله العظمی صادقی تهرانی رجوع کنید)با تشکر و السلام علی عباد الله الصالحین

سلام عليكم

چه خوب است اين گونه سوالات تخصصي رابا تحقيق بيشتر مورد بررسي قرار بدهيد واگر ابهامي بود با متخصصين در آن زمينه مشورت كنيد وبعد نتيجه گيري نماييد خصوصا در مورد فتاواي فقهاء عظام كه نهايت جهد وكوشش خود را براي رسيدن به حكم الله مي كنندودر نهايت فتوا صادر مي كنند.


اما در مورد مطالبي كه فر موديد:

اما بررسي ادله :

آيه
آيه شريفه 6 سوره مائده:
فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرٰافِقِ
ما مي دانيم كه مفسر حقيقي قرآن ائمه علهيم السلام هستند وايشان در اين مورد در واياتي به تصريح اشاره به اين مطلب كرده اند كه منظور از الي، من مي باشد وآن روايت را در تهذيب وكافي اشاره شده است.
روايات :
روايات متعدد وزيادي وجود دارد كه اشاره به اين مطلب كرده است كه بايد در وضو از بالا شسته شود.
روايات بجهت كثرت آورده نشده وفقط ارجاع به كتاب جواهر الكلام في شرح الشرايع الاسلام ج2 ص149

اقوال فقهاء:
اما از فقهاي قائلين به وجوب شستن از اعلي:
تصريح به وجوب كرده اند اين بزرگواران: المبسوط (شيخ طوسي كه دو كتاب اصلي شيعه از ايشان است تهذيب واستبصار)و المعتبر(محقق حلي) و المنتهى و القواعد و التحرير و الإرشاد و جامع المقاصد
وظاهر : المقنعة و الوسيلة و التنقيح، و نسبه في المختلف إلى سلار و ابن أبي عقيل و ابن الجنيد.
واما قول مخالفين:
آنچه كه به سيد مرتضي نسبت داده شده است در اين مورد دو قول است چون در كتاب مقنع نظر ايشان را وجوب از اعلي نقل كرده اند.
ومحقق حلي هم در معتبر همان طور كه بيان شد تصريح به وجوب غسل از اعلي دارند.
با بيان اين مطالب:روشن مي شود كه فتواي فقهاء اعلام به وجوب شستن از اعلي يكي از مسائلي است كه هم در متاخرين وهم در متقدمين به جهت ادله زيادي كه هست،قائلين زيادي دارد.

ودر نهایت:

بعضی موارد در احکام اختلاف در مبنا است که باید در مورد مبنا در آن موضوع با افراد بحث کرد نه در موضوعات چون ادله هرکدام طبق مبنای خودش صحیح است.


پی نوشت:
1-جواهر الکلام ،کتاب الطهارت،کیفیة الوضوئ،غسل الوجه

با سلام خدمت دوستان گرامی و همچنین پاسخگوی این متن برادر گرامی شما میفرمایید امامان معصوم مفسرین قرآنند اما همان ائمه به ما فرموده اند که اگر روایتی از ما به شما رسید آن را به قرآن ارجاع دهید اگر موافق بود بپذیرد و اگر نبود به دیوار بزنید حال سوال بنده این است که با وجود دو دستگی این روایات(که نخست باید از بالا شروع کرد یا نه)آیا با این عنوان که روایت ضد هم هستند هر دو از اعتبار ساقط میشوند چگونه میتوان یکی را پذیرفت و دیگری را رد کرد؟از طرفی این روایات در برابر نقش مطلق آیه که شستن صورت را به هر نحوی جایز می داند و حتی مخالف روایات بسیاری است که وضوی رسول الله را گزارش داده اند چه نقشی دارد؟!!از طرفی بنابر فرمایش شما که(فقهای عظام نهایت تلاش خود را برای رسیدن به حکم الله میکنند و فتوا میدهند)آیا آن فقهایی که بنده نقل کردم و شما هیچ اشاره به آنها نکردید مانند:شیخ بهایی(شیخ الاسلام ایران در زمان صفویه)ابن ادریس حلی-صاحب مدارک-صاحب ذخیره-فیض کاشانی ودیگران فقیه نبودند؟آیا آنها برای رسیدن به آن احکام توجه نکردند که این روایات به قول شما زیاد وجود دارد؟آیا آنها این تلاش و جد را نداشتند؟چرا علامه حلی بزرگ که به اعلم علمای اسلام معروف است در این باب متمسک به اجماع میشود و این روایات به قول شما زیاد را نقل نکرده است؟ از طرفی کتاب شرایع الاسلام مهمترین کتاب محقق حلی و جای تعجب است که او در مهمترین کتاب خود یک فتوا دهد ودر کتابی دیگر فتوایی دیگر درباره سید مرتضی هم همین موضوع مطرح است ادله ما در این زمینه قرآن است و سنت معصومان محمدی سلام الله علیهم ونه اجماع و ان قلت قلت در ضمن استاد بزرگوار کتاب من لا یحضره الفقیه نوشته شیخ صدوق است نه شیخ طوسی کتاب دیگر شیخ الاستبصار است با تشکر والسلام علی عباد الله الصالحین

اسلام قرآنی;520678 نوشت:
با سلام خدمت دوستان گرامی و همچنین پاسخگوی این متن برادر گرامی شما میفرمایید امامان معصوم مفسرین قرآنند اما همان ائمه به ما فرموده اند که اگر روایتی از ما به شما رسید آن را به قرآن ارجاع دهید اگر موافق بود بپذیرد و اگر نبود به دیوار بزنید حال سوال بنده این است که با وجود دو دستگی این روایات(که نخست باید از بالا شروع کرد یا نه)آیا با این عنوان که روایت ضد هم هستند هر دو از اعتبار ساقط میشوند چگونه میتوان یکی را پذیرفت و دیگری را رد کرد؟از طرفی این روایات در برابر نقش مطلق آیه که شستن صورت را به هر نحوی جایز می داند و حتی مخالف روایات بسیاری است که وضوی رسول الله را گزارش داده اند چه نقشی دارد؟!!از طرفی بنابر فرمایش شما که(فقهای عظام نهایت تلاش خود را برای رسیدن به حکم الله میکنند و فتوا میدهند)آیا آن فقهایی که بنده نقل کردم و شما هیچ اشاره به آنها نکردید مانند:شیخ بهایی(شیخ الاسلام ایران در زمان صفویه)ابن ادریس حلی-صاحب مدارک-صاحب ذخیره-فیض کاشانی ودیگران فقیه نبودند؟آیا آنها برای رسیدن به آن احکام توجه نکردند که این روایات به قول شما زیاد وجود دارد؟آیا آنها این تلاش و جد را نداشتند؟چرا علامه حلی بزرگ که به اعلم علمای اسلام معروف است در این باب متمسک به اجماع میشود و این روایات به قول شما زیاد را نقل نکرده است؟ از طرفی کتاب شرایع الاسلام مهمترین کتاب محقق حلی و جای تعجب است که او در مهمترین کتاب خود یک فتوا دهد ودر کتابی دیگر فتوایی دیگر درباره سید مرتضی هم همین موضوع مطرح است ادله ما در این زمینه قرآن است و سنت معصومان محمدی سلام الله علیهم ونه اجماع و ان قلت قلت در ضمن استاد بزرگوار کتاب من لا یحضره الفقیه نوشته شیخ صدوق است نه شیخ طوسی کتاب دیگر شیخ الاستبصار است با تشکر والسلام علی عباد الله الصالحین

سلام علیکم

1-در تعارض روایات در کتب اصولی وکتب رجال این موارد مورد بحث قرار می گیرد وروایات یا از جهت ترجیح یا تعارض مورد بررسی قرار می گیرند وبه صرف اینکه خبری با خبر دیگر تعارض داشت کنار گذاشته نمی شود چون می دانیم که بخشی از روایات سند صحیحی ندارد یا دلالتشان مطلق ومقید یا....

2-اینکه فقهاء اختلاف نظر داشته باشند یک امر طبیعی است اما اینکه گروه زیادی که در یک مساله فتوا به حکمی داده اند تعبیر به :( چندین فتوای عجیب ضد قرآن و حدیث و حتی اجماع فقهای عظیم شیعهاست که متاسفانه در عصر حاضر متداول است) شود صحیح نیست در عین حال شما می دانید اگر بنا بر شهرت هم باشد شهرت در وجوب شستن از اعلی است وچطور شما این مساله را مخالف اجماع شیعه دانسته اید.

3-در مورد نقل تمسک به اجماع، که بیان کردید باید خدمتتان عرض کنم که همان طور که بیان شد اختلاف در مبنا وتمسک به خبر واحدیا مستفیض بر تخصیص یا تقیید قرآن می باشد که در محل خودش در علم اصول مورد بررسی قرار می گیرد.

شفا;520742 نوشت:
سلام علیکم

1-در تعارض روایات در کتب اصولی وکتب رجال این موارد مورد بحث قرار می گیرد وروایات یا از جهت ترجیح یا تعارض مورد بررسی قرار می گیرند وبه صرف اینکه خبری با خبر دیگر تعارض داشت کنار گذاشته نمی شود چون می دانیم که بخشی از روایات سند صحیحی ندارد یا دلالتشان مطلق ومقید یا....

2-اینکه فقهاء اختلاف نظر داشته باشند یک امر طبیعی است اما اینکه گروه زیادی که در یک مساله فتوا به حکمی داده اند تعبیر به :(

چندین فتوای عجیب ضد قرآن و حدیث و حتی اجماع فقهای عظیم شیعهاست که متاسفانه در عصر حاضر متداول است) شود صحیح نیست در عین حال شما می دانید اگر بنا بر شهرت هم باشد شهرت در وجوب شستن از اعلی است وچطور شما این مساله را مخالف اجماع شیعه دانسته اید.

3-در مورد نقل تمسک به اجماع، که بیان کردید باید خدمتتان عرض کنم که همان طور که بیان شد اختلاف در مبنا وتمسک به خبر واحدیا مستفیض بر تخصیص یا تقیید قرآن می باشد که در محل خودش در علم اصول مورد بررسی قرار می گیرد.

بسمه تعالی دوست گرامی سلام علیکم برادر گرامی شما چرا دائما به روایات می پردازید و حال آنکه قرآن کریم در پیش روی ماست خدایی که یک آیه را (که در آخرین سوره ای کهبه پیامبر نازل شد)به توضیح کامل وضو اختصاص داد و در قسمت مسح سر فرمود(ومسحوا بروئسکم)و با آوردن حرف ب مسح جزیی از سر را واجب دانست نه کل سر چگونه امر به این مهمی که اجزا چگونه شسته شود را در آیه نیاورد که اینچنین در روایات و فتوا در بین شیعه و حتی درون اهل سنت اختلاف بیفتد؟؟؟؟مطلب شما صحیح است که اختلاف فقها طبیعی است اما چرا اینگونه فتاوا در عصر ما وجود دارد و چرا یک فقیه در زمان حاضر و حتی 100 سال اخیر خلاف اجماع در این قضیه فتوایی نداده(جز آیت الله العظمی صادقی تهرانی) و حال آنکه در گذشته اینگونه نبوده و اختلاف وجود داشته در جمله دومتان اولا مقصودم فقهای بزرگ شیعه بود(مانند سدید مرتضی محقق حلی و شیخ بهایی) نه جمع عظیم فقها و اینکه شما گفتید شهرت در وجب شستن از اعلی است اولا این شهرت مخالف قرآن و سنت است (به دلایلی که در کامنت هایم گفتم) ثانیا این عین نظر ابن ادریس در سرائر است که(ابتدا کردن به مرفق واجب است(در شستن دست ها)ولکن صحیح در مذهب شیعه این است که عکسش مرجوع ولی باطل نمی باشد)ثالثا آیا امثال سید مرتضی- ابن ادریس حلی-محقق حلی-شیخ بهایی -صاحب مدارک-صاحب ذخیره-فیض کاشانی فقیه نبودند؟ آیا نظر این فقها مخالف اجماع نیست؟آیا آنها آن اجماع علامه حلی را قبول داشتند؟ در ضمن دوست عزیز شما به سوالات بنده در کامنت قبلی جواب ندادید و با آوردن الفاظ ثقیل مخاطب را دچار سردرگمی کردید و حال آنکه سوال های بنده در این کامنت و کامنت قبلی بسیار واضح بود اما شما از جواب دادن طفره رفتید با تشکر والسلام علی عبادالله الصالحین

اسلام قرآنی;521849 نوشت:
بسمه تعالی دوست گرامی سلام علیکم برادر گرامی شما چرا دائما به روایات می پردازید و حال آنکه قرآن کریم در پیش روی ماست خدایی که یک آیه را (که در آخرین سوره ای کهبه پیامبر نازل شد)به توضیح کامل وضو اختصاص داد و در قسمت مسح سر فرمود(ومسحوا بروئسکم)و با آوردن حرف ب مسح جزیی از سر را واجب دانست نه کل سر چگونه امر به این مهمی که اجزا چگونه شسته شود را در آیه نیاورد که اینچنین در روایات و فتوا در بین شیعه و حتی درون اهل سنت اختلاف بیفتد؟؟؟؟مطلب شما صحیح است که اختلاف فقها طبیعی است اما چرا اینگونه فتاوا در عصر ما وجود دارد و چرا یک فقیه در زمان حاضر و حتی 100 سال اخیر خلاف اجماع در این قضیه فتوایی نداده(جز آیت الله العظمی صادقی تهرانی) و حال آنکه در گذشته اینگونه نبوده و اختلاف وجود داشته در جمله دومتان اولا مقصودم فقهای بزرگ شیعه بود(مانند سدید مرتضی محقق حلی و شیخ بهایی) نه جمع عظیم فقها و اینکه شما گفتید شهرت در وجب شستن از اعلی است اولا این شهرت مخالف قرآن و سنت است (به دلایلی که در کامنت هایم گفتم) ثانیا این عین نظر ابن ادریس در سرائر است که(ابتدا کردن به مرفق واجب است(در شستن دست ها)ولکن صحیح در مذهب شیعه این است که عکسش مرجوع ولی باطل نمی باشد)ثالثا آیا امثال سید مرتضی- ابن ادریس حلی-محقق حلی-شیخ بهایی -صاحب مدارک-صاحب ذخیره-فیض کاشانی فقیه نبودند؟ آیا نظر این فقها مخالف اجماع نیست؟آیا آنها آن اجماع علامه حلی را قبول داشتند؟ در ضمن دوست عزیز شما به سوالات بنده در کامنت قبلی جواب ندادید و با آوردن الفاظ ثقیل مخاطب را دچار سردرگمی کردید و حال آنکه سوال های بنده در این کامنت و کامنت قبلی بسیار واضح بود اما شما از جواب دادن طفره رفتید با تشکر والسلام علی عبادالله الصالحین

سلام عليكم

در اين مورد كه منظور از آيه ونحوه تخصيص آيات قرآن به روايات چگونه است سوالتان را با كارشناسان قرآن وحديث مطرح كنيد.
در مورد استناد به اين آيه براي وضو نيز در پاسخ قبلي به صورت كامل پاسخ داده شد،بيش از اين مقدار را بايد به صورت مفصل با گذراندن مقدماتي كه لازم است براي استنباط حكم شرعي دانسته شود،مي توانيد به دست بياوريد.

تذكر مجدد :اختلاف فتوا بين فقهاء در بسياري از مسائل وجود دارد واين باعث نمي شود كه الفاظي كه مناسب نيست در اين موارد بكار برود.

سلام عليكم

جمع بندي اين موضوع:


1- دلیل فتوای عجیب واجب بودن شستن از بالا در وضو گرفتن چیست؟و حال آنکه آیه وضو(آیه 6 سوره مائده)که وضو را کامل گفته است ترتیب خاصی را در شستنصورت و دست ها نقل نکرده و در بعضی از روایات واجب دانسته و بعضی هم واجب ندانسته وجالب آنکه فقهایی چون سید مرتضی علم الهدی(استاد شیخ طوسی) ابن ادریس حلی- صاحب معالم-شیخ بهایی- صاحب مدارک- صاحب ذخیره-ملا محسن فیض کاشانی ترتیب خاصی را واجب نمی دانند و محقق حلی(که به فقیهترین فقهای اسلام مشهور است)در شرایع الاسلام آورده که در شستن دستها از مرفق طاهرتر است(و نه اینکه واجب است)و فقط ابن سعید با شستن دستها از سر انگشتان مخالفت کردهو علامه حلی قول به اجماع فقها دارد در شستن صورت به جز چند نفر(یعنی روایتی متقن ذکرنکرده) این نمونه ای از چندین فتوای عجیب ضد قرآن و حدیث و حتی اجماع فقهای عظیم شیعهاست که متاسفانه در عصر حاضر متداول است(برای تحقیق بیشتر به کتب فقهی و تفسیری آیتالله العظمی صادقی تهرانی رجوع كنيد)


جواب:

چه خوب است اين گونه سوالات تخصصي رابا تحقيق بيشتر مورد بررسي قرار بدهيد واگر ابهامي بود با متخصصين در آن زمينه مشورت كنيد وبعد نتيجه گيري نماييد خصوصا در مورد فتاواي فقهاء عظام كه نهايت جهد وكوشش خود را براي رسيدن به حكم الله مي كنندودر نهايت فتوا صادر مي كنند.


اما در مورد مطالبي كه فر موديد:

اما بررسي ادله :

آيه
آيه شريفه 6 سوره مائده:
فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرٰافِقِ
ما مي دانيم كه مفسر حقيقي قرآن ائمه علهيم السلام هستند وايشان در اين مورد در رواياتي به تصريح اشاره به اين مطلب كرده اند كه منظور از الي، من مي باشد وآن روايت را در تهذيب وكافي اشاره شده است.
روايات :
روايات متعدد وزيادي وجود دارد كه اشاره به اين مطلب كرده است كه بايد در وضو از بالا شسته شود.
روايات بجهت كثرت آورده نشده وفقط ارجاع به كتاب جواهر الكلام في شرح الشرايع الاسلام ج2 ص149

اقوال فقهاء:
اما از فقهاي قائلين به وجوب شستن از اعلي:
تصريح به وجوب كرده اند اين بزرگواران: المبسوط (شيخ طوسي كه دو كتاب اصلي شيعه از ايشان است تهذيب واستبصار)و المعتبر(محقق حلي) و المنتهى و القواعد و التحرير و الإرشاد و جامع المقاصد
وظاهر : المقنعة و الوسيلة و التنقيح، و نسبه في المختلف إلى سلار و ابن أبي عقيل و ابن الجنيد.
واما قول مخالفين:
آنچه كه به سيد مرتضي نسبت داده شده است در اين مورد دو قول است چون در كتاب مقنع نظر ايشان را وجوب از اعلي نقل كرده اند.
ومحقق حلي هم در معتبر همان طور كه بيان شد تصريح به وجوب غسل از اعلي دارند.
با بيان اين مطالب:روشن مي شود كه فتواي فقهاء اعلام به وجوب شستن از اعلي يكي از مسائلي است كه هم در متاخرين وهم در متقدمين به جهت ادله زيادي كه هست،قائلين زيادي دارد.

ودر نهایت:بعضی موارد در احکام اختلاف در مبنا است که باید در مورد مبنا در آن موضوع با افراد بحث کرد نه در موضوعات چون ادله هرکدام طبق مبنای خودش صحیح است.



2-با سلام خدمت دوستان گرامی و همچنین پاسخگوی این متن برادر گرامی شما میفرمایید امامان معصوم مفسرین قرآنند اما همان ائمه به ما فرموده اند که اگر روایتی از ما به شما رسید آن را به قرآن ارجاع دهید اگر موافق بود بپذیرد و اگر نبود به دیوار بزنید حال سوال بنده این است که با وجود دو دستگی این روایات(که نخست باید از بالا شروع کرد یا نه)آیا با این عنوان که روایت ضد هم هستند هر دو از اعتبار ساقط میشوند چگونه میتوان یکی را پذیرفت و دیگری را رد کرد؟از طرفی این روایات در برابر نقش مطلق آیه که شستن صورت را به هر نحوی جایز می داند و حتی مخالف روایات بسیاری است که وضوی رسول الله را گزارش داده اند چه نقشی دارد؟!!از طرفی بنابر فرمایش شما که(فقهای عظام نهایت تلاش خود را برای رسیدن به حکم الله میکنند و فتوا میدهند)آیا آن فقهایی که بنده نقل کردم و شما هیچ اشاره به آنها نکردید مانند:شیخ بهایی(شیخ الاسلام ایران در زمان صفویه)ابن ادریس حلی-صاحب مدارک-صاحب ذخیره-فیض کاشانی ودیگران فقیه نبودند؟آیا آنها برای رسیدن به آن احکام توجه نکردند که این روایات به قول شما زیاد وجود دارد؟آیا آنها این تلاش و جد را نداشتند؟چرا علامه حلی بزرگ که به اعلم علمای اسلام معروف است در این باب متمسک به اجماع میشود و این روایات به قول شما زیاد را نقل نکرده است؟ از طرفی کتاب شرایع الاسلام مهمترین کتاب محقق حلی و جای تعجب است که او در مهمترین کتاب خود یک فتوا دهد ودر کتابی دیگر فتوایی دیگر درباره سید مرتضی هم همین موضوع مطرح است ادله ما در این زمینه قرآن است و سنت معصومان محمدی سلام الله علیهم ونه اجماع و ان قلت قلت در ضمن استاد بزرگوار کتاب من لا یحضره الفقیه نوشته شیخ صدوق است نه شیخ طوسی کتاب دیگر شیخ الاستبصار است با تشکر والسلام علی عباد الله الصالحین

جواب:

1-در تعارض روایات در کتب اصولی وکتب رجال این موارد مورد بحث قرار می گیرد وروایات یا از جهت ترجیح یا تعارض مورد بررسی قرار می گیرند وبه صرف اینکه خبری با خبر دیگر تعارض داشت کنار گذاشته نمی شود چون می دانیم که بخشی از روایات سند صحیحی ندارد یا دلالتشان مطلق ومقید یا....

2-اینکه فقهاء اختلاف نظر داشته باشند یک امر طبیعی است اما اینکه گروه زیادی که در یک مساله فتوا به حکمی داده اند تعبیر به :( چندین فتوای عجیب ضد قرآن و حدیث و حتی اجماع فقهای عظیم شیعهاست که متاسفانه در عصر حاضر متداول است) شود صحیح نیست در عین حال شما می دانید اگر بنا بر شهرت هم باشد شهرت در وجوب شستن از اعلی است وچطور شما این مساله را مخالف اجماع شیعه دانسته اید.

3-در مورد نقل تمسک به اجماع، که بیان کردید باید خدمتتان عرض کنم که همان طور که بیان شد اختلاف در مبنا وتمسک به خبر واحدیا مستفیض بر تخصیص یا تقیید قرآن می باشد که در محل خودش در علم اصول مورد بررسی قرار می گیرد.

3-بسمه تعالی دوست گرامی سلام علیکم برادر گرامی شما چرا دائما به روایات می پردازید و حال آنکه قرآن کریم در پیش روی ماست خدایی که یک آیه را (که در آخرین سوره ای کهبه پیامبر نازل شد)به توضیح کامل وضو اختصاص داد و در قسمت مسح سر فرمود(ومسحوا بروئسکم)و با آوردن حرف ب مسح جزیی از سر را واجب دانست نه کل سر چگونه امر به این مهمی که اجزا چگونه شسته شود را در آیه نیاورد که اینچنین در روایات و فتوا در بین شیعه و حتی درون اهل سنت اختلاف بیفتد؟؟؟؟مطلب شما صحیح است که اختلاف فقها طبیعی است اما چرا اینگونه فتاوا در عصر ما وجود دارد و چرا یک فقیه در زمان حاضر و حتی 100 سال اخیر خلاف اجماع در این قضیه فتوایی نداده(جز آیت الله العظمی صادقی تهرانی) و حال آنکه در گذشته اینگونه نبوده و اختلاف وجود داشته در جمله دومتان اولا مقصودم فقهای بزرگ شیعه بود(مانند سدید مرتضی محقق حلی و شیخ بهایی) نه جمع عظیم فقها و اینکه شما گفتید شهرت در وجب شستن از اعلی است اولا این شهرت مخالف قرآن و سنت است (به دلایلی که در کامنت هایم گفتم) ثانیا این عین نظر ابن ادریس در سرائر است که(ابتدا کردن به مرفق واجب است(در شستن دست ها)ولکن صحیح در مذهب شیعه این است که عکسش مرجوع ولی باطل نمی باشد)ثالثا آیا امثال سید مرتضی- ابن ادریس حلی-محقق حلی-شیخ بهایی -صاحب مدارک-صاحب ذخیره-فیض کاشانی فقیه نبودند؟ آیا نظر این فقها مخالف اجماع نیست؟آیا آنها آن اجماع علامه حلی را قبول داشتند؟ در ضمن دوست عزیز شما به سوالات بنده در کامنت قبلی جواب ندادید و با آوردن الفاظ ثقیل مخاطب را دچار سردرگمی کردید و حال آنکه سوال های بنده در این کامنت و کامنت قبلی بسیار واضح بود اما شما از جواب دادن طفره رفتید با تشکر والسلام علی عبادالله الصالحین

جواب:

در اين مورد كه منظور از آيه ونحوه تخصيص آيات قرآن به روايات چگونه است سوالتان را با كارشناسان قرآن وحديث مطرح كنيد.
در مورد استناد به اين آيه براي وضو نيز در پاسخ قبلي به صورت كامل پاسخ داده شد،بيش از اين مقدار را بايد به صورت مفصل با گذراندن مقدماتي كه لازم است براي استنباط حكم شرعي دانسته شود،مي توانيد به دست بياوريد.

تذكر مجدد :اختلاف فتوا بين فقهاء در بسياري از مسائل وجود دارد واين باعث نمي شود كه الفاظي كه مناسب نيست در اين موارد بكار برود.

پی نوشت:
1-جواهر الکلام ،کتاب الطهارت،کیفیة الوضوئ،غسل الوجه

موضوع قفل شده است