اگر علم نور است چرا جوامع غربی در علم پیشرفت کرده اند؟

تب‌های اولیه

19 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اگر علم نور است چرا جوامع غربی در علم پیشرفت کرده اند؟

سلام
در حدیثی که عنوان بصری از امام صادق نقل میکند امام به او میگوید که علم به آموختن نیست.علم تنها نوری است که قرار می گیرد در دل کسی که خداوند تبارک وتعال اراده هدایت او را کرده است.پس اگر خواهان علم هستی ابتدا در جانت حقیقت عبودیت را طلب کن و...
سوال من این است که اگر اینطور است که امام فرمودند باشد پس چرا جوامع غربی در علوم مختلف اینقدر پیشرفت کرده اند؟:Gig:
لطفا با دلیل و سند از خود اهل بیت بفرمایید.:Ealam:

طبق حدیثی از یکی از معصومین (علیهم السلام) که دقیقاً نمیدونم کدوم بزرگوار هست علم رو رسیدن به خدا می دونن !!
پیامبر (ص) هم فرموده:
اول العلم معرفه الجبار و ... !
علم همانا شناختن پرودگار بزرگ است :Sham:

با سلام

فكر مي كنم توي كتاب اصول كافي جلد اول بخش فضل علم بود قبلا خونده بودم كه فنون ديگر فضيلت نام دارند و منظور از علم تعاريفي مشابه تعريف بالاست .

پيشرفت در علم يا همان فضيلت فقط منحصر به غرب نيست گرچه در برخي زمينه ها پيشرفته تر هستند . اما ديگر جوامع مثلا كشور ما هم پيشرفت هاي خوبي داره مثلا در زمينه پزشكي و برخي زمينه هاي ديگه واقعا پيشرفت داره اما در زمينه هايي مثلا تكنولوژي و صنعت برخي جوامع غربي پيشرفته تر هستند گرچه ما هم نميشه گفت خيلي عقب هستيم . شايد اين به خاطر نحوه سياست گذاري هاشون هست .

حديثي از پيامبر (ص):
دانش اگر در ثریا هم باشد مردانی از سرزمین پارس بدان دست پیدا خواهند .

موفق باشيد

با سلام خدمت دوستان

فکر میکنم ذکر این نکته لا زمه که در احادیث معصومین همه علم به صورت مطلق نور شمرده نشده بلکه اگر همراه خود سازی و در راه خدا باشد نور است

[="blue"]وقال الذین اوتوا العلم والایمان ..... روم 56
علم و ایمان با هم ذکر شده

علی علیه السلام .. بالعلم یطاع الله و یعبد ، بالعلم یعرف الله و یوحد ... میزان الحکمه13683
به وسیله علم خداوند اطاعت و پرستیده می شود و با علم خداوند شناخته و یگانگی او ثابت می شود

علی علیه السلام : العم حیاه و الایمان نجاه غرر الحکم
علم موجب حیاه و ایمان موجب نجاه است [/]

از[="black"] این باب احادیث و روایات بسیار است که وقت ندارم خدمتتان ارائه کنم این روایات می تواند این نکته را به بگوید گه از نظر منطق دین اسلام علم به آن چیزی گفته میشود که :به وسیله علم خداوند اطاعت و پرستیده می شود... و غیر از این از نظر فرهنگ دینی علمی که نور معرفی شده نیست

و از طرف دیگر همه علمها مدح نشده به قول مولی علی علم موجب حیاه است اما هر زنده ای که نجاه پیدا نمی کند بلکه ایمان موجب نجات انسان از هلاکت است اگر علم همراه تزکیه و ایمان نباشد نور که نیست هیچ بلکه می شود بمب اتم و چند میلیون انسان میکشد می شود رسانه هائی که در خدمت شیطان هستند و...[/]

[="lime"]یا مهدی ادرکنی[/]

یاوران منجی;64912 نوشت:
از این باب احادیث و روایات بسیار است که وقت ندارم خدمتتان ارائه کنم این روایات می تواند این نکته را به بگوید گه از نظر منطق دین اسلام علم به آن چیزی گفته میشود که :به وسیله علم خداوند اطاعت و پرستیده می شود... و غیر از این از نظر فرهنگ دینی علمی که نور معرفی شده نیست

من میخواهم برام واضح بشه.
هنوز قانع نشدم کارشناسها هم لطف کنند با روایات ومستند جواب بدن.

سم الله الرحمن الرحیم

بله صحیح است که علم نور است و باعث هدایت میشود. ولی علم نیز اولا مراتب دارد و علم تجربی که در جوامع غربی فراوان است پایین ترین مرتبه علم است در حالی که علم واقعی و بدون خطا بسیار فراتر از علم تجربی است که همانا علم وحیانی است.

ثانیا ؛ بلکه علم تجربی نیز باعث هدایت انسانها میشود چه بسیار دانشمندان علم تجربی باهمین تجربه حسی ایمانشان محکم تر از قبل شد. یعنی تجربه حسی نیز مانند نوری در دل داننده آن او را به سمت خدا میکشاند.

ثالثا ؛ درست است که علم نور است ولی متأسفانه بعض کسانی که این نور را در اختیار دارند به جای استفاده از آن در جهت هدایت بیشتر به استفاده سوء از آن میپردازند مانند کسی که نوری در دست دارد و از آن برای سرقت بهتر استفاده میکند.

چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا ؛

لذا علم همراه با ایمان است که مانند دو بال در جهت پرواز در آسمان هدایت به اوج میرسد و صاحبش را سرمست رسیدن به حقیقت میکند.

مانند آنچه در قران میخوانیم ؛ هدی للمتقین ؛ بقره،2. قران کتاب هدایت است ولی برای چه کسانی ؟ کسانی که تقوا پیشه میکنند . تقوا نیز چیزی نیست که خاص مسلمانان باشد حتی غیر مسلمان نیز چنانچه از در انصاف در آید و عقل خویش را قاضی کند و با قران مواجه شود حتما هدایت خواهد شد.

سائل;64921 نوشت:
من میخواهم برام واضح بشه. هنوز قانع نشدم کارشناسها هم لطف کنند با روایات ومستند جواب بدن.

با سلام

بزرگوار اولا بايد معنا كنيم منظور ائمه از علم در روايات چيست؟؟؟

آيا هر علمي است؟؟

اين كه مثلا با بدست اوردن علمي بمب درست كنند و چندين هزار نفر را در چند ثانيه از بين ببرند علم است؟؟

اين كه تسليحاتي بسازند كه با ان انسانها را بكشند علم است؟؟

اين كه با اين علم قرص هايي درست كنند و جوانان را از بين ببرند علم است؟؟؟

ايا منظور ائمه اين علوم است ؟؟

مسلما كه نه؟؟؟

شايد بگوييد اين ها درست ولي انسانهاي غربي بدون تزكيه هم به علومي دست پيدا كرده اند كه ان را در راه درست هم مصرف مي كنند؟؟

خوب در اين صورت جواب خودتان را داده ايد

خداوند ان علم را در اختيار كساني قرار داده است كه تهذيب نفس دارند و تزكيه قبل از دريافت علم كرده اند

شايد دوباره بفرماييد اين افراد بي ايمان هستند و از اين علم در راه درست استفاده مي كنند؟؟؟
در جواب مي گوييم:
امكان ندارد كساني كه بي ايمان هستند در راه درست علم را مصرف كنند و اين نشدني است و بنده نمي توانم قبول كنم كه فردي بي خدا باشد ولي از اين علم در راه الهي استفاده كند

ولي اين را هم اضافه مي كنيم كه بله شايد ان تقوايي كه ما مي گوييم كه شيعه 12 امامي باشند و نماز شب خوان باشند ان چه را كه بزرگان و علماي خود را با ان مي سنجيم در مورد انها بررسي كنيم
نخير بنده اين را قبول ندارم

در اين صورت بايد برگرديم و بحث ديگري را از نظر اعتقادي بررسي كنيم كه چه كساني اسلام اورده اند؟؟ و كساني كه از اسلام واقعي بي اطلاع اند چه مي شوند؟؟؟

در صورت تمايل بفرماييد تا بحثي هم در ان زمينه داشته باشيم


خلاصه اين كه:

--- بايد بررسي كنيم كه منظور ائمه از علم چيست؟؟؟ و ايا مطلق علم مد نظرشان است؟؟؟

-- ايا غربي ها از تمام علوم در راه درست استفاده مي كنند؟؟ كه علم مورد نظر الهي باشد؟؟

-- برخي از كساني كه اين علوم را در اختيار دارند در راه درست از ان استفاده مي كنند كه سوالي در اين زمينه نيست



كلام اخر اين كه:

برخي پيشرفت هايي كه غربي ها دارند را نمي شود گفت پيشرفت علمي
پيشرفت هايي كه به ضرر انسانيت است و ارام ، ارام زندگي در اين كره خاكي را بر انسانها سخت و سخت تر مي كند علم نيست اند و همه گان بدان واقف اند


سائل;64863 نوشت:
مام به او میگوید که علم به آموختن نیست.علم تنها نوری است که قرار می گیرد در دل کسی که خداوند تبارک وتعال اراده هدایت او را کرده است

عدم تعریف مشخص از کلمات چه جفاها که به معرفت در طول تاریخ نداشته. این هم نمونه ای هست از هزار.
بستگی دارد که اول تعریف علم را بدانیم. و یا منظور گوینده از تعریف علم در هر ادعایی را فهمیده باشیم.
در معنای عام علم یعنی دانستن، فهمیدن، دانش پیدا کردن.ولی صاحبان مکاتب و جهانبینی های مختلف هر یک تعریفی از آن به دست میدهند. موضوع قابل تامل تعریفی است که در دیدگاه دینی ما از علم میشود. در بینش دینی همانگونه که دوستان فرمودند ، در تعریف علم آن را دارای مراتب و درجاتی میدانند:

زمزم;64925 نوشت:
ولی علم نیز اولا مراتب دارد و علم تجربی که در جوامع غربی فراوان است پایین ترین مرتبه علم است در حالی که علم واقعی و بدون خطا بسیار فراتر از علم تجربی است که همانا علم وحیانی است.

آنچه از نقل حدیث مزبور برمی آید به نظر میرسد، منظور همان مفاهیم دین و شناخت دین است و نه علوم تجربی و علوم مربوط به فیزیک و شیمی و .... که ینگه دنیا در آن پیشرفته است.
به نظر من این حدیث قائل به نحوه شناخت در دین است، و ظاهرا بکارگیری ابزار تحقیق و تفحص و سعی و خطا و یا به طور کلی تلاش تعقلی را در اثبات گزاره های دین رد مینماید . که به تحقیق صحیح نیز هست. هرچند بینش دینی قائل به همسویی عقل با گزاره های خویش نیز میشود . همانگونه که میدانیم شناخت دین در فروع به تقلید است (مطابق تشیع) و در حصول اصول دین گفته میشود که شخص خود باید بدان دست یابد.بدین جهت براهین مختلف نیز جهت حصول به اصول دین انشا شده است. و اگر حدیث مذکور را در حصول اصول دین بدانیم ، بکارگیری این براهین جهت علم به دین مردود شمرده شده است. تا حدودی نیز در عرفان ، کشف شهودی به عنوان روشی در معرفت تقریبا مطابق مفهوم این حدیث است.
خلاصه اینکه پی گیری این بحث به بررسی انواع تفکرات اعم از اشاعره و معتزله و ....می انجامد ....

نقل نوشته اصلی توسط : زمزمعلم تجربی که در جوامع غربی فراوان است پایین ترین مرتبه علم است در حالی که علم واقعی و بدون خطا بسیار فراتر از علم تجربی است که همانا علم وحیانی است.

سلام ممنونم از جوابتون.
شما می فرمایید علم تجربی پایین ترین علم است خوب قبول. ولی چرا خدا به غربی ها همین اقل از نور علم رو دادند.

نقل نوشته اصلی توسط : زمزمثانیا ؛ بلکه علم تجربی نیز باعث هدایت انسانها میشود چه بسیار دانشمندان علم تجربی باهمین تجربه حسی ایمانشان محکم تر از قبل شد. یعنی تجربه حسی نیز مانند نوری در دل داننده آن او را به سمت خدا میکشاند.

بله ولی خیلی ها هم گمراهتر شدند مثل نیچه پس حرفتون...

نقل نوشته اصلی توسط : زمزمدرست است که علم نور است ولی متأسفانه بعض کسانی که این نور را در اختیار دارند به جای استفاده از آن در جهت هدایت بیشتر به استفاده سوء از آن میپردازند مانند کسی که نوری در دست دارد و از آن برای سرقت بهتر استفاده میکند.

پس با این حرفتون قبول میکنید که خدا نور علم رو به غربی ها داده اند.

quote]

طاها;64979 نوشت:
اين كه مثلا با بدست اوردن علمي بمب درست كنند و چندين هزار نفر را در چند ثانيه از بين ببرند علم است؟؟ اين كه تسليحاتي بسازند كه با ان انسانها را بكشند علم است؟؟ اين كه با اين علم قرص هايي درست كنند و جوانان را از بين ببرند علم است؟؟؟ ايا منظور ائمه اين علوم است ؟؟ مسلما كه نه؟؟؟

سلام
ممنونم از جواب شما
ولی غربی ها که فقط در بم و قرص و امثال اینها پیشرفت نکردند.بلکه در ماشین،فضاوبسیاری از چیزها که مثبت هستند که ما مسلمانان مدیون آنها هستیم نمونه اش کامپیوتر پیشرفت داشته اند.
ما هر قدمی که در علم بر می داریم آنها بیست قدم و بلکه خیلی بیشتر جلو هستند که شما هم حتما نسبت به این اعتراف دارید.
شما سند و روایت مشخصی از روایات برای من بیاورید که مشخص شود منظور ائمه از علوم چیست که نور است خدا بخواهد می دهد.

طاها;64979 نوشت:
شايد بگوييد اين ها درست ولي انسانهاي غربي بدون تزكيه هم به علومي دست پيدا كرده اند كه ان را در راه درست هم مصرف مي كنند؟؟ خوب در اين صورت جواب خودتان را داده ايد خداوند ان علم را در اختيار كساني قرار داده است كه تهذيب نفس دارند و تزكيه قبل از دريافت علم كرده اند

من نفهمیدم این جمله تون رو. اینکه بالاخره غربی ها با تزکیه رسیدند یا بدون تزکیه ظاهرا در کلامتون تناقص مشاهده میشه.

طاها;64979 نوشت:
امكان ندارد كساني كه بي ايمان هستند در راه درست علم را مصرف كنند و اين نشدني است و بنده نمي توانم قبول كنم كه فردي بي خدا باشد ولي از اين علم در راه الهي استفاده كند

چرا شما راه درست رو فقط راهی میدونید که الهی باشه.آیا خدمت به انسانها راه درستی هست یا نه که هست وخیلی از بی خدایان در بعض کشورها علم رو در راه خدمت به مردم کشورشان استفاده می کنند وحال هیچ اعتقادی به خدا ندارند ظاهرا مثل زاپن و چین وبعضی کشور های دیگه.


نقل از طاها:{خلاصه اين كه:--- بايد بررسي كنيم كه منظور ائمه از علم چيست؟؟؟ و ايا مطلق علم مد نظرشان است؟؟؟

-- ايا غربي ها از تمام علوم در راه درست استفاده مي كنند؟؟ كه علم مورد نظر الهي باشد؟؟}

باز رسیدیم به مقصد اول که سوال من هم همین است و هنوز جوابی نگرفتم.

با سلام وتشکر از کارشناسان عزیز
نکته ای عرض کنم و آن اینکه علم در اصطلاح توده مردم عبارت از انباشتن ذهن با اطلاعات و آگاهيها است، ولي علم واقعي غير از اين است. از نظر روايات معصومان، علم صرفاً عبارت از ذخيره ساختن معارف ويژه در ذهن حافظه نيست، بلكه علم نوري است كه منشأ بصيرت و بينش و ترس از خدا ميگردد. امام صادق(ع) ميفرمايد: دانش با كثرت و تكرار يادگيري به دست نميآيد، بلكه نوري است كه خداوند در دل افرادي قرار ميدهد كه خواهان هدايت و راهنمايي آنها است.(1)
جمعي از فلاسفه معتقدند كه انديشه و مطالعه و تفكر، ايجاد دانش نميكند، بلكه روح انساني را براي پذيرش صورت معقولات آماده ميسازد. هنگامي كه روح انسان آماده پذيرش شد، فيض علم از خالق متعال بر روح انسان اضافه ميشود.(2) از ديدگاه قرآن علومي كه هدف نهايياش وصول به ماديات باشد و در ماوراي آن هدف والاتر نباشد، علم نيست، بلكه ضلالت و گمراهي است. اتفاقاً تمام بدبختي هايي كه در دنياي امروز وجود دارد، از همين علوم ضلالت آفرين سرچشمه ميگيرد.(3)
بنابراين، چون علم، نور است و نور هدايت ميبخشد و انسان را به كمالات انساني ميرساند، اطلاعات و معلوماتي كه موجب نابودي انسان و طبيعت ميشود، نميتوانند علم باشند.

پينوشتها:
1 - منيةالمريد، ص 54.
2 - تفسير نمونه، ج 16، ص 349.
3 - همان، ج 2، ص 534.

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

بزرگواران فکر نمی کنید این یک سؤال انحرافی است ؟

اگر علم نور است ! پس علم نور است یعنی خود علم به عنوان تشبیهی به چراغ روشن هدایت معرفی شده نه اینکه صرفا"هر علمی در نور به دست میاید یا منشاء ایجاد نور میشود ! بلکه ان قسم از علم که در دل انسان نفوذ میکند و هدایت اورا رقم میزند ودر مسیر هدف او را یاری میکند

علم در این جمله واحادیث وسیله است برای رسیدن به هدف نه خود هدف .
در احادیث ما هدف روشنی ضمیر از نور علم است که به وسیله ی درک معنوی کسب میشود .
در غرب هدف رسیدن به تسلط بر امور مادیات ودنیوی است که به وسیله ی سیاست گذاریهای مختلف (معنای ظاهری) کسب می شود
علمي كه صلاح آخرت در هر عصري وابسته به آن است، علم آخرت است. حقايق اين علم ازلي و تغيير ناپذيرند. زماني مي توان گفت كسي اين علم را آموخته است كه آثار علمي آن مشاهده شود. بسيار ديده مي شود كه كساني با اصطلاحات علوم معنوي و آخرتي آشنايند، ولي آثار آن علوم در آنها ديده نمي شود. بهترين دليل بر اينكه چنين افرادي وجود دارند، رواياتي است كه عالمان سوء را معرفي مي كنند و آنان را وعده عذاب و آتش مي دهد. از اين روايات مي توان فهميد كه اطلاق عنوان عالم به اين افراد، مجازي است؛ زيرا در روايات ديگري آثار علم نجات و رستگاري معرفي شده است. اگر اثر علم رستگاري و حسن آخرت باشد، كسي كه عالم است نمي تواند جهنمي و بدعاقبت باشد. پس اگر به كسي كه آخرت سوء دارد، عالم گفته مي شود، از سر مجاز است.
همين مقدار كافي است تا بپذيريم علم، همين اصطلاحات و مفاهيم نيست، بلكه حقيقتي است كه با مذاكرات علمي به دست نمي آيد. مذاكرات علمي و تعلّم، فقط زمينه را براي دريافت آن حقيقت آماده مي سازد، ولي علم نوري است كه خداوند به قلوب مؤمنان خالص هديه مي كند. امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمودند:
ليس العلم بالتعلم و انما هو نور يقع في قلب من يريد الله تبارك و تعالي ان يهديه؛

نقل فرمودید
در حدیثی که عنوان بصری از امام صادق نقل میکند امام به او میگوید که علم به آموختن نیست.علم تنها نوری است که قرار می گیرد در دل کسی که خداوند تبارک وتعال اراده هدایت او را کرده است.پس اگر خواهان علم هستی ابتدا در جانت حقیقت عبودیت را طلب کن و...

در اینجا علم آن علم ظاهری دنیوی ویا نمود تغییرات ماده منظور نیست بلکه درک از چرایی ومبدأییت علم است یا فلسفه ی علم که به نور تعریف شده !
علم و ایمان هر کدام نقشی متفاوت در سازندگی آینده انسان دارند. نقش علم این است که راه ساختن را به انسان ارائه می دهد. علم انسان را توانا می کند که هرگونه " بخواهد " آینده را همان گونه بسازد. علم مانند ابزاری در اختیار خواست انسان قرار می گیرد و طبیعت را آنچنانکه انسان بخواهد و فرمان دهد می سازد. اما اینکه طبیعت را چگونه بسازد، آیا از طبیعت مصنوعاتی بسازد به سود جامعه ء انسانی و یا نیروهای مخرب برای مزید توسعه طلبی افرادی مخصوص، این دیگر به این ابزار که نامش علم است مربوط نیست، این بسته به این است که انسانهایی که علم در فرمان آنهاست چگونه انسانهایی بوده باشند.

از امام باقر ـ عليه السّلام ـ روايت شده است كه درباره اين آيه قرآن: «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ» فرمودند:
يعني علمه الذي يأخذ ممن يأخذه؛
(بحار الانوار جلد 2 ص96)
مقصود از طعام علم است كه بايد انسان ببيند از كجا دريافت مي كند. (بحار الانوار جلد 2 ص96)

اهميت منبع و منشأ علم بسيار زياد است، زيرا هدف از علم آموزي، كمال نفس است و كمال نفس فقط با علم حقيقي مطابق با واقع محقق مي شود. پس اتكا به منابع نامطمئن، علم نافع را به بار نمي آورد:
كسي كه به گوينده اي گوش مي سپارد او را بندگي كرده است؛ پس اگر گوينده از خدا بگويد، شنونده خدا را بندگي كرده و اگر از زبان شيطان سخن بگويد، شنونده شيطان را بندگي نموده است.
(اصول کافی جلد 6 باب الغناءحدیث 24)

علم در غرب نور نیست بیشتر ظلمت است زیرا اکثرا" از آن برا ی مطامع دنیا استفاده میشود. ونابودی انسانیت و تخریب اخلاق و یا حد اقل بی طرف در ارایه علم ؛که ان هم بلافاصله مورد سوءاستفاده ی طماعان قرار میگیرد.

پس طبق حدیث ان قسمت از علم نور است که دردل می نشیند و آنهم درک فلسفه ی وجودی هر نوع از علم است که باکمک ایمان بر دلها وارد میشود نه ابزاری به نام علم:Gol:

.................................................. ........................ حق یارتان :roz:............................................. ............................

..یا ستار..

با سلام..

همانطور که خود خداوند می فرماید:

[="red"]وَیزَكِّیهِمْ وَیعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ..[/]

ابتدا تزکیه لازم است سپس علم وحکمت ؛....

نتیجتا تزکیه نفس مقدم است بر کسب علم وحکمت؛که البته در این دنیا علم همراه با سلامت فطرت است ؛یعنی پیامبران امدند تا فطرت مردم را به مسیر درست ان برگردانند این در حالی بود که علومی را قبلا می دانستند..

علی ایو حال علم نور است منتها برای کسی که فطرتش سالم باشد؛.

از جهتی خداوند می فرماید:

[="red"]یصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّیبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یرْفَعُهُ..[/]

همانطور که مشخص است ؛علم برحسب نورانیتی که دارد صعود می کند یعنی بالا می رود و قرب می پذیرد؛وانچه انرا بالا می برد عمل صالح می باشد؛پس علم وعمل دو امر تنیده بر هم می باشند ؛و بدون یکدیگر کمال نمی یابند...نتیجتا جاهل اصلا چیزی ندارد تا با عمل انرا بالا بفرستد؛از طرفی علم زیاد نیز بدون عمل هم سنگش انچنان که شانش می باشدبالا نمی رود ؛خوب با این حال هر عمل وفعلی؛ علم هم سنگش را می طلبد ؛.....

نتیجتا این دو در هم تنیده شده اند و بدون ان یکی؛ دیگری کامل نمی گردد....

در پایان به این حدیث نورانی توجه نمایید:

[="seagreen"]امام هفتم علیه السلام فرمود: چون رسول خدا(ص) وارد مسجد شد دید جماعتى گرد مردى را گرفته‏اند فرمود: چه خبر است گفتند علامه‏اى است. فرمود: علامه یعنى چه؟ گفتند: داناترین مردم است به دودمان عرب و حوادث ایشان و به روزگار جاهلیت و اشعار عربى. پیغمبر فرمود: اینها علمى است که نادانش را زیانى ندهد و عالمش را سودى نبخشد سپس فرمود: همانا علم سه چیز است: ایه محکم، فریضه عادله، سنت پابرجا، و غیر از این فضل است. [/]

شرح :

در بیان این حدیث شریف اشاره به چند نکته لازم است: اول کلمه (((علم))) در معانى مختلفى بکار مى‏رود: 1- به معنى قطع و یقین مانند (مالهم بذلک من علم ان هم الا یظنون) یعنى به ان یقین ندارند تنها گمان مى‏کنند 2- به معنى مطلق دانستن در برابر جهل و نادانى مانند (((هل یستوى الذین یعلمون والذین لا یعلمون)))مگر دانندگان با نادانان برابرند؟ 3- به معنى دانستن قواعد و کلیاتى که بر مصادیق و جزئیاتش تطبیق کند چنانکه گوید: علم منطق، فلسفه، فقه، اصول، پیداست که کلمه (((علم))) در این حدیث شریف به معنى دوم و سوم مناسب است. دوم - علم از نظرهاى گوناگون تقسیمات مختلف و گوناگونى دارد مانند العلم علمان: مطبوع و مسموع: العلم علمان: علم الابدان و علم الادیان علم بر دو قسم است: علم غیب و شهود علم بر چهار قسم است که در حدیث 134 در همین کتاب بیان مى‏شود گاهى علم را از نظر سود و زیان تقسیم مى‏کنند مانند: لا خیر فى علم لا ینفعو. علمى که سود ندهد خیر ندارد و مانند همین حدیث شریف که علم را از این نظر تقسم نموده و علم سودمند سه قسم شمرده شده است. سوم‏شخصى که راجع به علم یا هر موضوعى سخن مى‏گوید موقعیت و مسؤلیتش در معنى سخنش تاثیر مى‏کند پس باید در مقام تفسیر و بیان سخنش موقعیت و مسؤلیت او را در نظر گرفت مثلا کلمه (((ایة و ایات یا ایه محکمه و ایات محکمات))) در 232 مورد از قران و 17 مورد از نهج البلاغه ذکر شده است و در تمام این موارد به معنى ایه قران یا نشانه‏اى که از ان به خدا پى‏برند یا مطلق نشانه بکار رفته است در صورتیکه همین کلمه را اگر ابن سینا و ملاصدرا بدون قرینه ذکر کنند معنى برهان منطقى و صغرى و کبرى صحیح از ان فهمیده مى‏شود و چون این کلمه را یک دانشمند طبیعى استعمال کند معنى فرمول ازمایش شده از ان تبادر مى‏کند.

اکنون با ملاحظه این سه مقدمه و تفکر در صدر و ذیل این حدیث شریف باید بگوئیم که (((علم سودمند از نظر پیغمبر بر سه قسم است، شارحین بصیر و روشنفکر اصول کافى تمام این نکات را اگر چه تسریح نکرده‏اند در نظر گرفته و این حدیث را بیان و توضیح داده‏اند عارف خبیر و دانشمند بصیر مرحوم فیض کاشانى چنین فرماید پیغمبر (ص) با جمله (((لا یضر من جهله ))) به مردم فهمانید که معلومات این شخص که علامه‏اش مى‏خوانید در حقیقت علم نیست بلکه علم حقیقى انستکه دانستن براى معاد و قیامت مفید باشد و ندانستنش در ان روز زیان دهد نه انچه را که عوام مردم بپسندند و وسیله جمع مال شود. انگاه علم سودمند در نظر شرع را بیان کرده و به سه قسم منحصر نموده است: 1- ایة محکمة که به اصول عقاید اشاره دارد زیرا براهین ان ایات محکمات جهان و قران کریم است و در قران دلایل مبداء و معاد به لفظ (((ایه و ایات))) بسیار ذکر شده است و فریضة عادلة اشاره به علم اخلاق است که خوبش از لشکر عقل و بدش از لشکر جهل است و بر انسان فریضه (واجب) است که لشکر عقل را داشته باشد و از لشکر جهل تهى باشد و عدالت ان کنایه از حد وسط بین افراط و تفریط است و سنة قائمة اشاره به احکام شریعت یعنى مسائل حلال و حرام دارد و انحصار علوم دینى به این سه قسم معلوم است و این کتاب کافى هم مشتمل بر همین سه علم است و با سه نشاة انسانیت مطابق است یعنى علم اصول عقاید براى عقلش و علم اخلاق براى جان و دلش و حلال و حرام براى بدن او مى‏باشد))) مرحوم ملاصدرا و مجلسى همین تفاسیر را عینا یا با اختلاف در عموم و خصوص از جمله اقوال و وجوه شمرده‏اند و نیز این بیان را مفسرین در ایه کریمه (((یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة))) با اندکى فرق ذکر مى‏کنند، شیخ طوسى از قول قتاده مى‏فرماید مراد به حکمت سنت است، امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: همه علم مردم را چهار قسم دیدم: اول اینکه خداى تو را بشناسى دوم بدانى چه مصالحى در ساختن تو بکار برده بدانى از تو چه خواسته. چهارم انچه تو را از دینت خارج کند بشناسى، و خلاصه علم مفید از نظر قران و پیغمبر و امام صادق در اطراف همین مطالب دور مى‏زند و علوم دیگر در انها زیادیست چنانچه در این حدیث پیغمبر فرموده: بود و نبودش سود و زیانى ندارد.

صدرالمتالهین (ره) در اینجا بحث مربوطى مطرح کرد مى‏گوید: علم یعنى شناختن و دانستن چیزى همانطور که هست و این از صفات خداوند است پس چگونه مى‏شود چیزى علم باشد و زیادى و ناپسند باشد خلاصه سخنش اینکه: دانستن هر چیز بهتر از ندانستن ان است پس چگونه در این روایت فقط سه علم را خوب دانسته و بقیه را بد، انگاه پاسخى مفصل مى‏گوید که خلاصه‏اش این است: نکوهش علم به واسطه خود علم و دانستن چیزى نیست بلکه به جهت نتایج زیانبخشى است که با خود عالم یا به دیگران مى‏رسد مانند علم جادو و شعبده و طلسمات به وسیله ان بین زن و شوهر جدایى مى‏اندازند و مانند علم نجوم و هیئت که به استثناى قسمت مفید ان بیشترش تضییع عمر و وقت بیهوده گذرانیدن و احتمال و تخمینى یاد گرفتن است و یا مانند علوم حقیقى غامض و مشکل که فهم انسان طاقت درک ان را ندارد مانند بحث قضا و قدر الهى.

2

یا حق

سائل;65042 نوشت:
من نفهمیدم این جمله تون رو. اینکه بالاخره غربی ها با تزکیه رسیدند یا بدون تزکیه

.

سوالی که خود مطرح کردید دقت کنید اینکه علم نور است و موجب هدایت، پس چرا غرب به علم دست یافت ولی به نور دست نیافت؟؟

یعنی سوال بر میگردد به بحث علم و دین اینکه ایا علم تنها و یا دین تنها؟ علم تنها باعث ساخت بمب شیمیایی و خلق حادثه هیروشیما و ناکازاکی میشود و دین تنها و منهای شناحت ممکن است منجر به خرافه و اوهام گردد

اسلام معتقد به هردوست یعنی علم و دین باهم و در کنارهم باعث هدایت و شناخت واقعی می شود و به همین دلیل است که اولین آیاتی که بر قلب نازنین پیامبر صلی الله علیه واله نازل شد با مضمون خواندن و تعلیم گرفتن بود.
"اقرأ" "الرحمن علّم القران" چرا که عنایت زیادی اسلام به علم و علم آموزی دارد.
و یا در این آیه " و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمة" تزکیه و علم در کنار هم آدمی را به سعادت میرساند.

بنابراین غربی ها به علم دست یافتند ولی به هدایت نرسیدند چرا؟ چون علم را با ایمان مقرون نساختند


1- علق،1
2-الرحمن،1و2.
3-ال عمران،164.

اصلا سوال تاپیک خودش جواب را هم داده!
اگر علم نور است (بله هست) چرا غرب پیشرفت کرده است؟!
یعنی اگر علم نور نبود غرب پیشرفت میکرد؟!
یا اگر علم نور است غرب نباید پیشرفت کند؟!!
یعنی باید نور بودن علم را رد کنیم تا بتوانیم ادعا کنیم غرب پیشرفت نکرده
....
کدام یک را میشه رد کرد:
علم نور هست یا نیست؟
غرب پیشرفت کرده است یا نکرده؟

تکلیفمان را باید در برابر این چهار کلمه اساسی معلوم کنیم:
1-علم
2-نور
3-غرب
4-پیشرفته

که متاسفانه ما...
علم را نوری تعریف کردیم که پیشرفت غرب رو نبینه
یا خیلی کدر و سیاه ببینه!!!
واقعا به همین راحتی میشه علم را نوری یا جوری تعریف کرد که عین تاریکی هست!عین جهل!

سلام ...

به قول جناب حامی گرامی أین نذهب ؟ کجا داریم می ریم؟

کدوم پیشرفت غرب بدون خطا و عیب هست ؟

هر پیشرفتی که کرده چه در کامپیوتر , چه در تکنولوژی , چه حتی در پزشکی همش در کنار خودش کلی عوارض و مصیبت کنارش هست , کلی بیماری با خودش آورده , راه های گناه و راه های ایجاد شبهه و انحراف جوونا همواتر شده

اینا اسمش پیشرفت هست !!!!!!!!!!!!!!!

که بیایم بگیم نور هست یا تاریکی ؟!

به نظر من همش ظلمت بوده و هست و خواهد بود و ادامه داره و می رسه به اون زمانی که تمام عالم رو ظلمت و نادانی فرا بگیره , اونوقت هست که یوسف زهرا امام عصر روحی له الفداه ظهور می کنن و تمام این بساط جور رو از زمین پاک می کنند انشاالله :hamdel:

خیلی خیلی خیلی مواظب باشید که دست آوردهای چشم پرکن غرب رو پیشرفت دینی ندونید چون هر چه با این تکنولوژی روز همراه میشیم مشاهده میشه که از دین و خدا فاصله ی بیشتری گرفتیم و میگیریم

موفق باشید :Gol:

امام هفتم علیه السلام فرمود: چون رسول خدا(ص) وارد مسجد شد دید جماعتى گرد مردى را گرفته‏اند فرمود: چه خبر است گفتند علامه‏اى است. فرمود: علامه یعنى چه؟ گفتند: داناترین مردم است به دودمان عرب و حوادث ایشان و به روزگار جاهلیت و اشعار عربى. پیغمبر فرمود: اینها علمى است که نادانش را زیانى ندهد و عالمش را سودى نبخشد سپس فرمود: همانا علم سه چیز است: ایه محکم، فریضه عادله، سنت پابرجا، و غیر از این فضل است.

بله همون طوري كه ايشون گفتند برخلاف افكار امروزه ي ما انسانها هم ي علمهايي كه ما ياد ميگيريم مثل فيزيك شيمي پزشكي و خيلي چيزهاي ديگه كه غير از علوم ديني هست آنها فضلند و فقط و فقط هر چيزي كه به دين ربط داشته باشه علم محسوب ميشود . با مرگ انسان هرچيزي كه انسان به غير از علوم ديني بلد هست از بين ميرود فقط هرچيزي كه به علوم ديني ربط دارد باقي ميماند

ببخشيد منظور سركار ماه بانو مي باشد

پرسش:
در حدیثی که عنوان بصری از امام صادق نقل میکند امام به او میگوید که علم به آموختن نیست.علم تنها نوری است که قرار می گیرد در دل کسی که خداوند تبارک وتعال اراده هدایت او را کرده است.پس اگر خواهان علم هستی ابتدا در جانت حقیقت عبودیت را طلب کن و...
سوال این است که اگر اینطور است که امام فرمودند پس چرا جوامع غربی در علوم مختلف اینقدر پیشرفت کرده اند؟


پاسخ:
علم در اصطلاح توده مردم عبارت از انباشتن ذهن با اطلاعات و آگاهيها است، ولي علم واقعي غير از اين است. از نظر روايات معصومان، علم صرفاً عبارت از ذخيره ساختن معارف ويژه در ذهن حافظه نيست، بلكه علم نوري است كه منشأ بصيرت و بينش و ترس از خدا ميگردد. امام صادق(ع) ميفرمايد: دانش با كثرت و تكرار يادگيري به دست نميآيد، بلكه نوري است كه خداوند در دل افرادي قرار ميدهد كه خواهان هدايت و راهنمايي آنها است.(1)
جمعي از فلاسفه معتقدند كه انديشه و مطالعه و تفكر، ايجاد دانش نميكند، بلكه روح انساني را براي پذيرش صورت معقولات آماده ميسازد. هنگامي كه روح انسان آماده پذيرش شد، فيض علم از خالق متعال بر روح انسان اضافه ميشود.(2) از ديدگاه قرآن علومي كه هدف نهايياش وصول به ماديات باشد و در ماوراي آن هدف والاتر نباشد، علم نيست، بلكه ضلالت و گمراهي است. اتفاقاً تمام بدبختي هايي كه در دنياي امروز وجود دارد، از همين علوم ضلالت آفرين سرچشمه ميگيرد.(3)
بنابراين، چون علم، نور است و نور هدايت ميبخشد و انسان را به كمالات انساني ميرساند، اطلاعات و معلوماتي كه موجب نابودي انسان و طبيعت ميشود، نميتوانند علم باشند.

منابع:
1 - منيةالمريد، ص 54.
2 - تفسير نمونه، ج 16، ص 349.
3 - همان، ج 2، ص 534.

موضوع قفل شده است