شوخ طبعی‌ها و حکایات طلبگی: آخوند فقط حاج فتح الله لا غير (فردا همه مهمون من)

تب‌های اولیه

10177 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

حسام 1999;962044 نوشت:
سلام بر برادر حامی عزیز و رفقا
چقد این کلمه شر تو ذهنم مرور میشه!
صبح تا شب لحظه ای نیست،یکی از هسته های cpu ذهنم درگیر این مسئله نباشه،
هیچ واقعه ای تو زندگی،زندگی منو به دو بخش قبل و بعد تقسیم نکرده الا این ایراد!
هیوم:تمامی علم و فلسفه و دین برای رفع و ازبین بردن شر است
مسئله اونقد سنگینه که فردریک کاپلستون مسیحی!صاحب کتاب معروف تاریخ فلسفه وقتی بهش میرسه،میگه ایرادی پاسخ ناپذیر به خداشناسیه
یا همین چن وقت پیش،پاپ فرانسیس بزرگ،طی سوال دختر بچه فلیپینی،میگه این ایراد جوابی نداره؛
ازلایبنیتس بزرگ با شر ماوراطبیعی تا ارسطو گرفته،با تقسیم بندی چند گانه اش تا،گفته خروسیپوس بخاطر ناشدنی بودن نبود شر در دنیا که به اهل فلسفه و کلام ادیان ابراهیمی رسیده،مثل قابلیت قابل...
واسه من قانع کننده نبود!
حقیقتا این ایراد ی گردابی هستش،اگه توش دقیق شه ادم بیرون اومدن محاله! و اگه کسی بیرون بیاد ازش،دیگه فکر نکنم چیز خاصی بتونه در اعتقادش به خدا تزلزل ایجاد کنه

هیوم :هیچ چیز استواری این استدلال را متزلزل نمیسازد،استدلالی چنین قاطع چنین کوتاه چنین استوار

اپیکورس،ایا خدا نمیداند شر وجود دارد پس عالم نیست،آیا خدا میخواهد شر را از بین ببرد ولی نمیتواند؟پس قادر نیست،آیا خدا هم میداند و هم میتواند شر را از بین ببرد؟پس خیر خواه نیست زیرا که شر وجود دارد

این پاسخ من بود؛مسئله شر، ایرادی بدون پاسخ(حداقل برای منه)

**همین مسئله باعث شد،من به نوروساینس علاقه پیدا کنم،چون در حال از بین بردن حس درد در ذهن(و استفاده از علائم جایگزین هستن)هر چند افرادی هم هستن که درد و رنج رو حس نمیکنن CIP ،اما به مرحله علمی و ژنوم رسوندنش،دستاوردی بزرگ و حقیقتا انقلاب علمیه(درد و رنج از محصولات فرگشته)

سلام
علایم جایگزین یعنی چی؟ یعنی مثلا دستشون رو که روی آتش می گیرن به جای اینکه بسوزه آژیر می کشه؟ اون وقت عکس العمل سریع رو میتونه در پی داشته باشه؟

حامی;961909 نوشت:
چرا خدا جهان را طوری خلق نکرده که اینهمه شر و اتفاقات بد در آن وجود نداشته باشد؟

سلام

به نظر من :
در خود عالم مادی هم مفهوم مطلقی بنام خیر و شر نداریم
بلکه این حرکت و رفتار ماست که منجر به شر و خیر میشه

آتش رو در نظر بگیرید :
اگه دستتون رو بگیرید روی شعله گاز براتون شر میشه
اگر سیخ کباب بگیرید روی شعله گاز براتون خیر میشه :>:ghaza:

اگر بر اساس تفکر و تجزیه تحلیل و تعقل و شناخت رفتار کنیم بیشتر شرها میشوند خیر
و برعکس خیرها میشوند شر !

الرحیل;962049 نوشت:
سلام
علایم جایگزین یعنی چی؟ یعنی مثلا دستشون رو که روی آتش می گیرن به جای اینکه بسوزه آژیر می کشه؟ اون وقت عکس العمل سریع رو میتونه در پی داشته باشه؟

سلام خواهر گرامی شب دل انگیزی پیشرو
برای اینکه این موضوع رو جالب تر پیگیری کنید مستند علمی میدان ذهن رو ببینید(حتم دارم خوشتون میاد)
اعمال انعکاسی مثل آزمایشات پروشاسکا یا مارشال هال و... تبیین جالبی داره،برخی از اعمال انعکاسی بدونِ درد یا به عبارتی بهتر قبل از وجود درد صورت میگیره،
میخوام اینو بگم عامل برخی عمل انعکاسی ما درد نیست،مثال بزنم، در تحقیقاتی(اگه رفرنسشو خواستین پیدا میکنم) نشون داده شده که،ماری که مرده یا سرش جدا شده،نیش میزنه،بخاطر عمل انعکاسی ،
روشن هستش که دیگه مفهوم درد براش مطرح نیست،
در مورد انسان که فرمودین آژیر،نه بحث های مختلفی صورت گرفته و میگیره،یکی از مبانی هایی که مطرح کردن مفهوم فرارِ لذتی هستش،مثالایی که میزنم واسه تقریبه،مثلا ی مادر رو فرض کنید 10 ساله بچشو ندیده
وقتی تو ی جایی ببینتش،بی اختیار از سر حدِ لذت وشوق سمتش میره برای بغل کردنش،این لذت رو مثلا بهینه میشه کرد برای فرار از پلنگ درنده،بجای دردِ خورده شدن، لذتِ فرار با ترشح دوپامین و ... رخ بده
مخالفان فرار لذتی ایرادی که میگیرن اینه،نجات زندگی ناشی از درد و رنج،از فرار لذتی،قدرتش بیشتره،که طیف مقابل هم نشون میدن که اینطور نیست لزوما
---------------
گذشته از این خیلی از درد هایی که نوع جاندار آگاه میکشه،بی مورده،دندان درد هنگامی که به دندان پزشک دسرسی نیست،یا این بیچاره هایی که تو کشتی منتظر سوختن بودن و راه نجاتی نداشتن،یا درد های بیمورد ناشی از ناسیبو افکت(nocebo) و... که از خطاهای فرعی فرگشتی هستش
ی توضیح دیگه، ادراکات جایگزین هستش مثلا بعضی حیوانات هستن امواج مثلا رادیویی درک میکنن،ولی ماها این قابلیت رو نداریم،مثلا شما لذت و رنگ و خوشحالی رو درک میکنید،ولی حس ناشی از امواج رادیویی یا فروسرخ و... رو درک نمیکنین
چن وقت پیش مثال عکسشو دیدم به این صورت که:کاشت مینی مغز انسان در جمجمه موش‌ها

بیشتر میخوام بگم فرضیه دوم رو مفهوم دو آلیته لذت و رنج متمرکزشده و میگه،حس ها و قابلیت های بیشتری میشه به دوچرخه ذهن،که از دو رکاب لذت و رنج برای استمرار زندگی استفاده میکنه اضافه کرد وبهره جست
نوروساینس +هوش مصنوعی+ژنتیک=>انقلاب علمی آینده رو رقم میزنه بنظرم
خوشبختانه با وجود دانشمندانِ دلسوزی که داریم روزای بهتری پیشرو هستش
مثلا همین بیلگیتس که با لوله کشی آب به آفریقا و تامین آبشون جون میلیون ها کودک رو نجات داد،رو پروژه ای بنام صنعتِ کشتِ گوشت داره کار میکنه،چون ما میدونم سلاخی کردن و کشتن حیوانات دارای اگاهی،به اونا درد میده(مشابه دردی که انسان ها میکشن)
بقول داروین بزرگ شکوه عشقِ انسانی ،نه به انسان بلکه به دلسوزی برای جانداران است
ببخشید اگه زیاد نوشتم یا حوصلتون سر رفت ،امیدوارم منظورمو خوب رسونده باشم از پروژه های دارپا واسه جلو گیری از اطاله کلام نگفتم،اگه دوس داشتین ببینید چیزای جالبیه

صدیق;961962 نوشت:
باسلام وعرض ادب خدمت استاد حامی و دوستان گرامی
این سوال ایرادی ندارد بالاخره سوال است.
ولی مشکل اینجاست که به ذاتی بودن خصوصیت توجه نشده است.
چرا که امور ذاتی، نه قابل جعل هستند و نه قابل رفع.
به عبارت دیگر، اگر فرض کنیم که شور بودن ذاتی نمک است، نمکی که شور نباشد نه قابل فرض است و نه قابل خلق.
بنابراین
نمک بدون شوری امکان وجود یافتن ندارد.
و نمیتوان نمکی را خلق کرد که شور نباشد.
حال اگر تزاحم خصوصیت ذاتی جهان مادی باشد(که به نظر میرسد اینچنین باشد) پس ایجاد عالمی که مادی باشد ولی تزاحم نداشته باشد، امکان تصور و تحقق ندارد.

موفق باشید.

سلام استاد بزرگوار
ممنون به تاپيك تشريف آورديد
به ذاتي بودن خصوصيت در خود كليپ بيشتر اشاره شده
و سؤال متمركز بر كليپ است


حسام 1999;962044 نوشت:
سلام بر برادر حامی عزیز و رفقا
چقد این کلمه شر تو ذهنم مرور میشه!
صبح تا شب لحظه ای نیست،یکی از هسته های cpu ذهنم درگیر این مسئله نباشه،
هیچ واقعه ای تو زندگی،زندگی منو به دو بخش قبل و بعد تقسیم نکرده الا این ایراد!
هیوم:تمامی علم و فلسفه و دین برای رفع و ازبین بردن شر است
مسئله اونقد سنگینه که فردریک کاپلستون مسیحی!صاحب کتاب معروف تاریخ فلسفه وقتی بهش میرسه،میگه ایرادی پاسخ ناپذیر به خداشناسیه
یا همین چن وقت پیش،پاپ فرانسیس بزرگ،طی سوال دختر بچه فلیپینی،میگه این ایراد جوابی نداره؛
ازلایبنیتس بزرگ با شر ماوراطبیعی تا ارسطو گرفته،با تقسیم بندی چند گانه اش تا،گفته خروسیپوس بخاطر ناشدنی بودن نبود شر در دنیا که به اهل فلسفه و کلام ادیان ابراهیمی رسیده،مثل قابلیت قابل...
واسه من قانع کننده نبود!
حقیقتا این ایراد ی گردابی هستش،اگه توش دقیق شه ادم بیرون اومدن محاله! و اگه کسی بیرون بیاد ازش،دیگه فکر نکنم چیز خاصی بتونه در اعتقادش به خدا تزلزل ایجاد کنه

هیوم :هیچ چیز استواری این استدلال را متزلزل نمیسازد،استدلالی چنین قاطع چنین کوتاه چنین استوار

اپیکورس،ایا خدا نمیداند شر وجود دارد پس عالم نیست،آیا خدا میخواهد شر را از بین ببرد ولی نمیتواند؟پس قادر نیست،آیا خدا هم میداند و هم میتواند شر را از بین ببرد؟پس خیر خواه نیست زیرا که شر وجود دارد

این پاسخ من بود؛مسئله شر، ایرادی بدون پاسخ(حداقل برای منه)

**همین مسئله باعث شد،من به نوروساینس علاقه پیدا کنم،چون در حال از بین بردن حس درد در ذهن(و استفاده از علائم جایگزین هستن)هر چند افرادی هم هستن که درد و رنج رو حس نمیکنن CIP ،اما به مرحله علمی و ژنوم رسوندنش،دستاوردی بزرگ و حقیقتا انقلاب علمیه(درد و رنج از محصولات فرگشته)

درود بر شما
بله مسأله شرور از مباحث بسيار مهم كلام جديد است
يافتن پاسخ قانع كننده نياز به زحمت علمي دارد و به قول شما بعد از يافتن پاسخ قلب انسان آرام مي شود
در اين تاپيك بخواهيم درباره شرور و جواب هاي آنها بحث كنيم مسير تاپيك تغيير مي كند
بنابراين دوستان را ارجاع مي دهيم به بخش كلام و اعتقادات انجمن.
در آرشيو انجمن كلام به امثال اين شبهه پاسخ داده شده است

در اينستاگرام يكي از روحانيون اين طور آمده بود

با توجه به اینکه منزل ما یک خوابه است و من احتیاج به یک اتاق جداگانه داشتم برای مطالعه و درس خواندن و کار و اینها، چند سال پیش انباری واقع در پشت بام ساختمان را خالی کردم و تبدیل کردم به اتاق کار...
.
چند روز پیش یه سفر سه روزه رفتم و در اتاق یا انباری هم باز مانده بود..
آمدم و دیدم یک جفت یاکریم (یا به قول مشهدی‌ها موسی‌کوتَقی) روی کتابخانه نامرتب من آشیانه ساختند و تخم گذاشتند..
.
حالا من هر وقت وارد میشوم از ترس فرار میکنند.. بهشون میگم نترسید نترسید، ما همه با هم هستیم! اما باز فرار میکنند..
خب الان من چه بکنم؟
میشه خونشون رو منتقل کرد؟
یا من یک دو ماهی قید اتاق کار را بزنم و کتاب و دفتر را ببرم و وسط شلوغ کاری بچه‌ها درس بخوانم؟
اینطوری خیلی سخت میشه که..
.
.
یکبار یک همچین اتفاقی برای یکی از اصحاب رسول خدا افتاد که پرستویی در خانه‌اش آشیانه ساخته بود..
آمد پیش پیامبر و گفت: میتوانم آن را بگیرم و بخورم؟
پیامبر هم گفت خوردنش ایراد ندارد، اما چطور دلت می‌آید حیوانی که به خانه تو پناه آورده شکار کنی؟

جواب يكي از روحانيون به نظرم ردخور نداره و جالب بود:
حاجی بنظرم وقتی میری تو اتاق و مادرش فرار میکنه بشین
رو تخما و همون حالتی درس بخون...راه دیگه ای بذهنم نمیاد

اينجا

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;962067 نوشت:
موسی‌کوتَقی

مشدیا به یاکریم میگن موساکوتقی؟
عجب اسميه[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

بدون شرح

[/]

باسمه البصیر

عرض سلام و ادب

از آنجائی که ماهیت این تاپیک شوخی های طلبگی و البته بیان نکات تربیتی به زبان طنز است

داستانی به زبان شعر (با دستمایه ی طنز) خدمت استاد حامی گرامی و کاربران محترم عرضه می دارم

و پیشاپیش از تمامی عرفاء و فضلا بالأخص بانوان عارفه پوزش می طلبم.

ضمن اینکه اگر استاد بزرگوار و کاربران گرامی نکاتی تربیتی نیز برای بانوی عارفه نمای داستان داشته باشند

استفاده می کنیم:

بار کج

بانوی عرفان و معنا پیشه ای

گشت او مستغرق اندیشه ای

فکر ربط دوزخ و دنیای دون

عمقِ معنای الیه راجعون

کیفَ احوال بدان روز جزا

سیر نیکان پله پله تا خدا

در همین اندیشه و احوال بود

که رسید اطراف او موجی ز دود

بوی سُختن هم رسید اندر مشام

گفت إرحمنی أیا ربّ الأَنام(پروردگار مردم)

این شهود و کشف را قابل نیَم

بعد از این من عارفانه می زیَم

این چه لطف و مرحمت بود از شما؟!

اهل این نعمت نبودم ای خدا

سیل اشک از چشم زین معنا روان

همسرش بر سر زنان سویش دوان

داد می زد سوخت سوخت ای بانویم

اهل معنایی شما،منکر نیَم

لیک این إشکم غذا خواهد نه دود

دست جنبان ای پری رو زود زود

هر چه پختی سوخت بل جزغاله شد

معده ی بیچاره ام در ناله شد

کشف کردی کلّی و جزئی تو زود

لیک فکر إشکم مایَت نبود

کل و جزء ماست اینک در فغان

همسرم در مطبخت یک دم بمان

سبزی قرمه بسوزاندی تمام

نه ناهاری خورده ام بانو نه شام

افتخارم هست که ارزنده ای

لیک بر من حمد و سوره خوانده ای

زن بگفتا من غذا را سوختم تو جان من

سوختی دین و دل و ایمان من

من گمان کردم که کشف است و شهود

می رسد از سوی دوزخ بوی دود

خرمن عرفان من را سوختی

هم زدن دیگ غذا آموختی؟!

روزه می داریم اکنون تا سحر

روزه ی فردا هم از یادت مبر

شوهر بیچاره شد اندر عزا

من غذا خواهم غذا خواهم غذا

پ.ن

داستان طولانی است بسیاری از ابیات حذف گردید

و ادامه پاسخ جناب شوهر نیز حذف شد تا ببینیم استاد حامی گرامی

و کاربران محترم چه توصیه ای برای بانوی داستان دارند؟ و شاید برای همسرش.

با تشکر

[="Tahoma"]

حبیبه;962134 نوشت:
باسمه البصیر

عرض سلام و ادب

از آنجائی که ماهیت این تاپیک شوخی های طلبگی و البته بیان نکات تربیتی به زبان طنز است

داستانی به زبان شعر (با دستمایه ی طنز) خدمت استاد حامی گرامی و کاربران محترم عرضه می دارم

و پیشاپیش از تمامی عرفاء و فضلا بالأخص بانوان عارفه پوزش می طلبم.

ضمن اینکه اگر استاد بزرگوار و کاربران گرامی نکاتی تربیتی نیز برای بانوی عارفه نمای داستان داشته باشند

استفاده می کنیم:

بار کج

من گمان کردم که کشف است و شهود

می رسد از سوی دوزخ بوی دود

و کاربران محترم چه توصیه ای برای بانوی داستان دارند؟ و شاید برای همسرش.

با تشکر


سلام

در ابتدا تشکر بابت این شعر قشنگ و اما:

نیست این راه عرفان و شهود
سُخره عامی تو با این هپروت(عالم هپروت)
سیر اللّه در رضای همسرست
هر رَهی جز این روی آن ابترست

و در حالت عصبانیت شوهر

نقل قول:

می روم اندر خیابان رهسپار
تا هوو گیرم برایت آشکار
تو بِرَس بر کار عرفان و شهود
او غذا سازد برایم زود زود

پدربزرگم چایی در حال جوش براش میاوردی با یه هورت مینداخت بالا بعد میگفت چاییتونم که سرده .
خدابیامرز مسیر مِری تا معده رو ایزوگام کرده بود .
هیچ درکی از سوختگی نداشت Fool

‏یه بار از استادم پرسیدم روش نمره دادنتون چطوریه ؟
گفت از رو قیافه نمره میدم، مثلا تو برو حذف کن :/

شما یادتون نمیاد یه زمانی کامپیوتر رو خاموش که میکردیم کاور میکشیدیم روش :/

دفعه اولی که رفتم باشگاه دمبل ۳۰ کیلویی رو برداشتم رفتم پیش مربی گفتم برنامه بده داش . گفت باشه ولی اول قمقمه ی منو بذار همونجایی که بود بعد :/

‏به موزیک میگین میوزیک؟
لابد خونتونم میوزاییک داره Fool

حبیبه;962134 نوشت:
عرض سلام و ادب
از آنجائی که ماهیت این تاپیک شوخی های طلبگی و البته بیان نکات تربیتی به زبان طنز است
داستانی به زبان شعر (با دستمایه ی طنز) خدمت استاد حامی گرامی و کاربران محترم عرضه می دارم
و پیشاپیش از تمامی عرفاء و فضلا بالأخص بانوان عارفه پوزش می طلبم.
ضمن اینکه اگر استاد بزرگوار و کاربران گرامی نکاتی تربیتی نیز برای بانوی عارفه نمای داستان داشته باشند
استفاده می کنیم:
بار کج
بانوی عرفان و معنا پیشه ای

گشت او مستغرق اندیشه ای

سلام عليكم
بسيار زيبا بود
و بي اختيار به ياد اين سخنراني افتادم اين قدر اين سخنراني برايم شيرين است
كه بارها گوش داده ام
واقعا
نكات كليدي كاربردي براي زندگي مشترك دارد (چندتا كانال گذاشتم استقبال خوبي شد)
بشنيد و يا بخوانيد

[HL] آیت الله حائری شیرازی «خدایی زیست»[/HL]

علامه مصباح در ديدار با جمعي از مسئولين وزارت دفاع:

آيت الله حائري شيرازي داراي دو صف ممتاز بود؛ اول اين كه اگر چيزي را تشخيص مي داد كه وظيفه است، كوتاهي نمي كرد؛ حتي اگر ديگران هم آن كار را ناشدني بدانند، او دست ازوظيفه بر نمي داشت؛ البته آدمي معصوم نيست و ممكن است، اشتباه كند؛ اما به هر حال وظيفه او، همان است كه فهميده است.

صراحت در اقرار به اشتباه ، ديگر ويژگي ممتاز و بي نظير آيت الله حائري است ؛ گاه خودخواهي انسان اجازه نمي دهد كه به اشتباه خود اقرار كند؛ چنين كاري براي عالمي چون ايشان، خيلي سنگين است؛ اما كوچكترين خودخواهي در ايشان وجود نداشت و ابايي از اذعان به اشتباه نداشتند.

تواضع، گذشت و سعه صدر آيت الله حائري ، مثال زدني بود؛ بنده شيراز بودم و ايشان در مسجد وكيل به ايراد خطبه نماز جمعه مي پرداخت؛ برخي از كساني كه علي القاعده بايد دوست ايشان مي بودند، مي گفتند حائري مرگت باد؛ اما ايشان با لبخند مي گفت انشاء الله! چنين گذشتي، شبيه به افسانه است.
1396/10/14

https://t.me/mesbah_Links/94
https://t.me/mesbahyazdi_ir

[="Arial Black"][="Blue"]

حامی;961909 نوشت:
[HL]مسابقه شماره 44[/HL]

چرا خدا جهان را طوری خلق نکرده که اینهمه شر و اتفاقات بد در آن وجود نداشته باشد؟

1- چون همانطور که نمی شود خصوصیت ذاتی شوری را از نمک گرفت، نمی شود خصوصیت ذاتی تزاحم، که ریشه ی همه ی شرور است را از عالم ماده گرفت.
2- چون انسان در شُرور و مشکلات است که رشد می کند.
3- چون اگر شُرور و مشکلات نباشد، زیبایی های عالَم، خوب دیده نمی شود.

شما تا ساعت 24 روز پنجشنبه 28 دي ماه فرصت داريد كه عدد گزينه صحيح را به شماره پيامك 30000230 ارسال فرماييد.

https://t.me/joinchat/AAAAAERi8r6PrnFdEa9GHA

سلام استاد
به نوعی هر سه گزینه جواب درست هستند لذا هم می شود گفت سئوال خوب طرح نشده است ، هم می شود گفت سئوال زیرکانه طرح شده است.
زیرا گرچه هر سه گزینه به نوعی جواب درست هستند ، اما این سه تا در طول هم قرار دارند نه در عرض هم.
گزینه های 2 و 3 ، گرچه قضایای درستی هستند اما هر کدام مربوط به مبحث خاصی هستند و به لحاظ فلسفی علت برای "موضوع سئوال" نیستند.
فقط گزینه شماره 1 جواب موضوع متن سئوال است.[/]


حامی;962067 نوشت:
به قول مشهدی‌ها موسی‌کوتَقی

از جناب مدير ارجاع سؤالات خواهش مي كنيم
ما را هدايت كنند و اين كلمه را تجزيه و تركيب كنند ببينيم چيه؟
بدانيم و بميريم بسي شيرين تر است تا ندانيم و نميرمhappy@};-

عربي وارد هستيد؟
ببينيم كي تجزيه اش خوبه
كلمه هاي زير چه صيغه اي هستند؟

لاتَخفْ
لنذهبْ
لاکتولوز
لاموتریژین
سنكتبُ
فلْيَندُبْ
سنکل


با نام و یاد دوست

سلام علیکم

حامی;962067 نوشت:
به قول مشهدی‌ها موسی‌کوتَقی

از جناب مدير ارجاع سؤالات خواهش مي كنيم
ما را هدايت كنند و اين كلمه را تجزيه و تركيب كنند ببينيم چيه؟
بدانيم و بميريم بسي شيرين تر است تا ندانيم و نميرمhappy@};-

به روی چشم حامی عزیز :Graphic (52):

خدمت تون عرض می کنم :kaboy:

موساکوتقی که در واقع همان تلفظ «موسی کو تقی» است در گویش مشهدی به نوع خاکستری رنگ قُمری "موساکوتقی" گفته می شود.

علت نامیدن این پرنده به این نام، صدای آواز این پرنده است که انگار لغت "موسی کو تقی" را تکرار می نماید!


حامی;962351 نوشت:
عربي وارد هستيد؟
ببينيم كي تجزيه اش خوبه
كلمه هاي زير چه صيغه اي هستند؟

لاتَخفْ
لنذهبْ
لاکتولوز
لاموتریژین
سنكتبُ
فلْيَندُبْ
سنکل

عربیم خوب نیست ولی اون دوتا کلمه وسطی (لاکتوروز و لاموتریژین) بیشتر بهش میخوره یه نوع دارو باشه تا لغت عربی Lol

سنکل هم مشکوک میزنه Lol

حامی;962351 نوشت:
عربي وارد هستيد؟
ببينيم كي تجزيه اش خوبه
كلمه هاي زير چه صيغه اي هستند؟

لاتَخفْ
لنذهبْ
لاکتولوز
لاموتریژین
سنكتبُ
فلْيَندُبْ
سنکل

سلام

به جز سنکل و لاموتریژین که اسم خاص دخیل هستن

بقیه فعل امر بالام
و مخاطب و متکلم
با سین ادات تسویف و فاء جزا یا عاطفه

روزنه;962364 نوشت:
سلام

به جز سنکل و لاموتریژین که اسم خاص دخیل هستن

بقیه فعل امر بالام
و مخاطب و متکلم
با سین ادات تسویف و فاء جزا یا عاطفه

سلام
لاکتولوز و لاتخف فعل امر بالام هستند؟
فاء جزا یعنی چی؟

الرحیل;962366 نوشت:
سلام
لاکتولوز و لاتخف فعل امر بالام هستند؟
فاء جزا یعنی چی؟

سلام
لاکتولوز فک نکنم عرب داشته باشه.
لا تخف هم درسته امر با لا نهی هست.

فاء جزا حرفی هست که بر سر جواب شرط میاد و معنای پس میده.

فکر کنم شما خودتون در این زمینه استاد باشین Smile

اومدن خواستگاری دوستم، بی هیچ حرف پس و پیش دو روز بعد خواستگاری عقد کردن
بعد تو بیو نوشته «هزار جهد بکردم که یار من باشی»
Fool

[="Arial"]

حامی;962351 نوشت:
عربي وارد هستيد؟
ببينيم كي تجزيه اش خوبه
كلمه هاي زير چه صيغه اي هستند؟

لاتَخفْ

= لا +تخف
لنذهبْ
=ل+ نذهب
لاکتولوز
=لا +کتو +لوز
لاموتریژین=لا +موترژین
سنكتبُ
=س +نکتب
فلْيَندُبْ=ف +ل+ یندب
سنکل=س+نکل


سلام خدمت عزیزترین کارشناس اسکدین...... محبوب دل های اسکدینی...حیف ادبیاتم در حد پراید...

من که دوس ندارم از عربی بحرفیم ولی این کلمه هاتون یه جورین مخصوصا

لاموتریژین ...ما تو عربی ژ نداریم>:/

براتون تجذیه کردم..معنیشم خواستین در خدمتم..فقط نپرسید عربی چن شدی..من همیشه 20 میشدم...
هر کی باور نکنه...:-s

باسمه البصیر

سلام علیکم

مکیال;962139 نوشت:
سلام

در ابتدا تشکر بابت این شعر قشنگ و اما:

نیست این راه عرفان و شهود
سُخره عامی تو با این هپروت(عالم هپروت)
سیر اللّه در رضای همسرست
هر رَهی جز این روی آن ابترست

بله حق با حضرتعالی است،قطعا راه عرفان از راه شریعت و اوامر و توصیه های آن جدا نیست

در واقع قصد حقیر نیز بررسی آسیب شناسی گرایشات معنوی و عرفانی در بین برخی بانوان

است که بعضا با خطای شناختی همراه می گردد،لذا نه تنها هیچ منافاتی بین امور همسرداری و خانه داری

و سیر و سلوک و معنویت برای بانوان وجود ندارد بلکه صراط سلوک همین امور به ظاهر ساده است

امور منزل و "حسن تبّعل" شاید از نزدیکترین راههای رسیدن به معنویت برای بانوان باشد.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حبیبه;962505 نوشت:
صراط سلوک همین امور به ظاهر ساده است

بله
بي دلي در همه احوال خدا با او بود
او نمي ديدش و از دور خدايا مي كرد
واقعا
دينداري ما خودش مصيبتي است من دينداري برخي طلاب خارجي را خيلي دوست دارم غبطه برانگيز است مسيحي يا بودايي يا وهابي و سني است با تحقيقات زيادي شيعه شده است
....
آيت الله فاطمي نيا مورد قبول بزرگان عرفان است ايشان نزد آيت الله بهجت و بهاء الديني منبر مي رفت
سالگرد مرجع بزرگ آيت الله مرعشي سالهاي متمادي از ايشان استفاده مي شود
افراد زيادي دور ايشان جمع مي شوند كه اذكار قلمبه و سلمبه براي سير سلوك بشنوند
ايشان روي همين مسائل ريزي كه معمولا ديده نمي شود تأكيد مي كنند مثل كنترل خشم در خانواده و جامعه، و احترام به والدين و فرزندان و همسر و...[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;962351 نوشت:
عربي وارد هستيد؟
ببينيم كي تجزيه اش خوبه
كلمه هاي زير چه صيغه اي هستند؟

لاتَخفْ
لنذهبْ
[HL]لاکتولوز[/HL]
[HL]لاموتریژین[/HL]
سنكتبُ
فلْيَندُبْ
[HL]سنکل[/HL]

سه تايي كه علامت زدم اسم دارو است
و همين طور كه گفتند حرف[HL] ژ[/HL] در عربي نداريم[/]

حشيش
مي گفت اين سربازها خيلي خسيس هستند
چرا؟
چون يك سيگار مي كشند هر كدام يكي دو پك مي زند مي دهد به ديگري
[HL]سيگاري[/HL] را نبايد با سيگاري
اشتباه بگيريد.
برخي به سربازان يا همكاران ساده سيگاري مي دهد بكشد وقتي دچار توهم شد يا خنده هاي بي جهت و چرت و پرت گفت ديگران فقط به او مي خندند

راستش
نقش والديني واقعا دشوار است
بلوغ در كشور ما سي سال هم نيست معمولا
اغلب سريال هاي ما به ازدواج ختم مي شود فيلم هاي ما خيلي كم به آسيب هاي جوانان و خانواده ها و اجتماع و تحصيل مي پردازند.
به همين دليل است مي بينيم اغلب جوانان ما ازدواج را رمانتيك مي بينند و اين فاجعه است.

رضا23 ساله
چند سال قبل با گل آشنا شدی؟

- گل را یک سال بیشتر نیست که می شناسم. قبل از آن فقط حشیش و گراس مصرف می کردم. البته موضوعی که برای خودم هم عجیب است این است که چطوری به اینجا کشیده شدم. من کلا از مواد مخدر خوشم نمی آمد چون تعداد زیادی از افراد درجه یک خانواده ام اعتیاد داشتند و من اصلا دلم نمی خواست شبیه آنها شوم.

18 سالم بود که یک روز با دوستانم در پارک نشسته بودیم. یکی از آنها یک نخ سیگار درآورد و شروع کرد به کشیدن، قبل از آن هم سیگار کشیده بودم اما بوی سیگاری که آن روز در دست دوستم بود فرق داشت. بوی عدس سوخته می داد. هر نفر یک پک زد و نوبت به من رسید. شناختی از حشیش نداشتم. من هم یک پک زدم. دفعه اول بوی تندشتوی گلویم زد و به سفره افتادم اما بعد از آن بقدری همراه با دوستانم به همه چیز خندیدیم که سرفه از یادم رفت.

حس و حال اولین مصرف حشیش چطور بود؟

- فقط می خندیدم. آنقدر خنده ام زیاد بود که نمی توانستم حرف بزنم. کلمات را از یاد برده بودم و فقط می خندیدم. این تجربه روز اول بود اما بعدا اتفاقات دیگری برایم رخ داد. در خانه که سیگاری می کشیدم احساس می کردم وسایل خانه از سر جایشان بلند می شوند و روی هوا حرکت می کنند. دوستانم را شبیه حیوان می دیدم و از خنده غش می کردم.

تا چه مدت این خنده ها ادامه داشت؟

- خیلی زیاد نبود، بعد از آن از نظر روانی به این ماده کاملا وابسته شدم. اگر یک روز حشیش به من نمی رسید اعصابم به هم می ریخت و پرخاشگر می شدم.




گل چه زمانی وارد زندگی ات شد؟

- بعد از حشیش با گراس آشنا شدم. حال بدی که بعد از مصرف حشیش و گراس داشتم تفاوتی با هم نداشت تا اینکه یک سال قبل با گل آشنا شدم. مقداری از آن را گرفتم و به خانه دوستانم رفتم و این بار من این ماده را به آنها تعارف کردم. فروشنده ای که از او گراس می گرفتم این ماده را به من معرفی کرد و من هم مثل کسی که دنبال آخرین متد مواد مخدر روز است، آن را خریداری کردم. قبل از اینکه مصرف کنند درباره تاثیرات این ماده با آنها صحبت کردم و گفتم که این ماده با بقیه مواد تفاوت دارد

گل

(نام های دیگر: شهرزاد، ak47، ak48)

ماری جوانا

استعمال در کاغذ سیگار

اضطراب، حملات همراه با وحشت‌زدگی، خنده‌های بی‌مورد، خشکی دهان، ضربان قلب بالا، فراموشکاری، سندروم بی‌انگیزگی و اشتهای سیری ناپذیر، توهم شدید

پودر سبز رنگ

«سن مصرف گل به دبیرستان ها رسیده است.
خانواده ها اطلاع دقیقی درباره این مخدر ندارند و جوان ها تصور می کنند گیاهی طبیعی و بی ضرر است.
در واقع ضعف اطلاع رسانی درباره این مخدر باعث شده که خیلی از جوانان تصور کنند می توانند خیلی راحت مصرف گل را کنار بگذارند.
تصوری که به هیچ وجه درست نیست.»

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

توصيه مي شود
فيلم ابد و يك روز را ببينيد

[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;962518 نوشت:
اغلب سريال هاي ما به ازدواج ختم مي شود فيلم هاي ما خيلي كم به آسيب هاي جوانان و خانواده ها و اجتماع و تحصيل مي پردازند.

متأسفم كه دو فيلم آقاي عطاران (نهنگ عنبر)‌
در رسانه ملي تبليغ شد و ارشاد ما مجوز داد
فيلم كه به ظاهر طنز است ولي بعد از فيلم مخاطب چيزي دستش نيامده مگر لحظاتي كه خنده است
البته بماند كه صرف خنداندن هنر نيست به قول مهران مديري اگر ما آثار خوبي به مردم
بدهيم براي ديدن هر اثري صف هاي طولاني عوض نمي شود و ذائقه ها تغيير نمي كند.[/]

حامی;962516 نوشت:
[="Tahoma"][="DarkGreen"]

سه تايي كه علامت زدم اسم دارو است
و همين طور كه گفتند حرف[HL] ژ[/HL] در عربي نداريم

[/]

هورااااا حدسم درست بود :paresh::paresh::paresh:

حامی;962520 نوشت:
[="Tahoma"][="DarkGreen"]
توصيه مي شود
فيلم ابد و يك روز را ببينيد

[/]

ابد و یک روز عالیه من خودم سه بار این فیلمو دیدم

البته فقط یه قسمتش تو ذهن مردم ما موندگار شده:

سمیه نرووو Lol

حامی;962521 نوشت:

متأسفم كه دو فيلم آقاي عطاران (نهنگ عنبر)‌
در رسانه ملي تبليغ شد و ارشاد ما مجوز داد
فيلم كه به ظاهر طنز است ولي بعد از فيلم مخاطب چيزي دستش نيامده مگر لحظاتي كه خنده است
البته بماند كه صرف خنداندن هنر نيست به قول مهران مديري اگر ما آثار خوبي به مردم
بدهيم براي ديدن هر اثري صف هاي طولاني عوض نمي شود و ذائقه ها تغيير نمي كند.

چون پول ندارن..کاره تبلیغاتیشون همینه....نگا نمیکنن چی تبلیغ میکنن یا چی میسازاند

سلام

من وقتی عنوان به چشمم خورد فکر کردم :

رفتم توهم

[SPOILER]راستی پاس میده به چپی ، چپی یه دریبل قشنگ میزنه

حالا تک به تک با دروازه بان
شوت میزنننننه

چه گولی میزنه این بازیکن ،
بله این بازیکن
[h=1]( گللللللللللللللللل) [/h][/SPOILER]
:-bd

حامی;962520 نوشت:
توصيه مي شود
فيلم ابد و يك روز را ببينيد

حيف شد آقاي ميرسليم
رئيس جمهور نشدند ايشان اين فيلمو ديده بود:negah:

شما وقتي بروي باشگاه ورزشي ثبت نام كني هزينه هاش اين قدر سنگين است كه بايد دنده عقب برگردي
تصور كنيد در يك خانواده سه نفر بخواهند باشگاه ورزشي بروند هزينه اش چه شود
خب چرا براي ورزش يارانه نداشته باشيم
چرا يارانه افرادي كه ورزش مي كنند و سالم هستند و نياز به پليس و دادگاه و بيمارستان و اورژانس ندارند خرج نكنيم
بزرگواران
به نظرم حداقل ما مي توانيم اين را خانواده خودمان به كار بگيريم اگر مسؤولان و مسؤولات خواب هستند
خودمان در خانواده به ورزش و ورزشكاران احترام بگذاريم
هديه بدهيم و جشن بگيريم برايشان
ما جشن ترك اعتياد مي گيريم
ولي جشن پيشگيري از [HL]اعتياد[/HL] نميگيريم
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
ما را از اين ندانم كاري هاااااااااااااا برهااااان

[="Tahoma"][="Navy"]سلام و عرض ادب

حامی;962537 نوشت:
خودمان در خانواده به ورزش و ورزشكاران احترام بگذاريم هديه بدهيم و جشن بگيريم برايشان

جناب حامی بی زحمت هدیه بنده رو کنار بگذارید.
اینجا هم خانه دیگر ماست بالاخره.
(مخصوصا این تاپیک که صاحب خانه اش شمایید)[/]

هوالرزاق

از آنجایی که جناب حامی خود ورزشکار هستند ما به این بهانه یک برگ سبز تقدیمشون میکنیم


یادگاری از طرف رایحۀ بهشت

(برای دیدن سایز اصلی بر روی تصویر کلیک کنید)

:badkonak:و اما جشن مون::badkonak:

دست دست دست دست
:kaf::kaf::kaf::kaf:
:fireworks::fireworks::fireworks:

امروز زادروز جناب فردوسی هم هست که میفرمایند:

ز نیرو بود مرد را راستی / ز سستی کژی آید و کاستی

:Kaf::Kaf: :solh: :solh: :Kaf::Kaf:
:moj:

اعتراف به ورزشکار بودن با شما
جشن از ما
b-)



دیوانه ای لب چاه نشسته بود و میگفت هفت هفت هفت...

شخصی به او رسید و گفت برای چه هفت هفت میگویی؟!

دیوانه مرد را به چاه انداخت و گفت:هشت هشت هشششت

دیوونس دیگه شوخی نداره با کسی laughinglaughinglaughing

،
بنده خدایی از حکیمی پرسید:
چرا تا مرز دیوانگی عاشق کسی میشویم
در حالی که میدانیم در نهایت به اون نمیرسیم؟
حکیم جواب داد :به من بگو چرا زندگی میکنیم
در حالی که میدانیم در آخر می میریم!؟
طرف با پشت دست محکم زد تو دهن حکیم و گفت بار آخرت باشه سوال منو با سوال جواب میدیا laughing

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

كدام عارفي مشهور است كه به خاطر
تحمل تلخ رفتاري و تندزباني همسرش سوار شير شده بود؟!!

[/]

طرف گاو داری میزنه.
مأمور بهداشت میاد میگه: به گاوات چی میدی؟
میگه : آت اشغال.
مأمور کلی جریمش میکنه.

ساله بعد میاد میگه به گاوات چی میدی؟
میگه: جوجه کباب و پیتزا .
باز یارو جریمش میکنه!!
سال بعد میاد میگه به گاوات چی میدی؟
میگه : والا هر روز صبح بهشون 10000 تومن میدم، هر چی دوست دارن بخرن بخورن.

...
بهانه دست نيرو انتظامي ندهيد يك ساعت قبل از حركت همه نكات در دفتر مخصوص تيغ ببخشيد تيك بنزيد تا تيغ نزنندت
تا جريمه نشويد
به بنده خدايي نتوانسته بودند گير بدهند
مي گفتند چرا با دمپايي رانندگي مي كني

حامی;962688 نوشت:
...
بهانه دست نيرو انتظامي ندهيد يك ساعت قبل از حركت همه نكات در دفتر مخصوص تيغ ببخشيد تيك بنزيد تا تيغ نزنندت
تا جريمه نشويد
به بنده خدايي نتوانسته بودند گير بدهند
مي گفتند چرا با دمپايي رانندگي مي كني

شب عاشورا ماشين ها همه وسط چهار راه بودند پليس هم ايستاد بود با دوستش حرف مي زند و مي خنديد
هيأت ها هم رد مي شدند اصلن ي وعضي بود هاااا
آمدم رد بشوم پليسه گفت: [HL]200 جريمه ات كردم[/HL]
گفتم نوش جوووونت گوشت بشه بچسبه به بدنت ولي وقتي اوضاع اين طور است و پليس ايستاده، چراغ راهنمايي كاره اي نيست به خصوص با اين اوضاع قاراش ميش
و عامل و آمر انساني (دستور پليس) مقدم بر تابلو بي زبووووووووووووون و چراغ بي جان است.
بگذريم

شما با ذره بين نمي تواني تو شهر جاي پارك پيدا كني و همه جا همه تابلوي[HL] توقف ممنون[/HL] زده اند براي جريمه (تشكر مي كنند توقف كنيم و جريمه كنند)
هر روز ماشين هاي زيادي به خيابان هاي ما تزريق مي شود
زمستان هم هست و خيابان ها به دليل سردي منقبض شده اند مراقب باشيد
[HL]
خلاصه شغل و كاسبي خوبي است هي راه بري و جريمه بنويسي و پول جمع كني اگر دست مأمور كج باشد كه بدتر اندر بدتر[/HL]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

رایحهٔ بهشت;962561 نوشت:
شوخ طبعی‌ها و حکایات طلبگی:‌ تابلوي توقف ممنون(تشكر به خاطر توقف و جريمه شدن) راحت ترين درآمدزايي
یادگاری از طرف رایحۀ بهشت

(برای دیدن سایز اصلی بر روی تصویر کلیک کنید)

بسيار متشكرم از زحمت شما

البته
از همه دوستان اگر كاريكاتوري و نقاشي و ....دارند استفاده مي كنيم[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;962689 نوشت:
اگر دست مأمور كج باشد كه بدتر اندر بدتر

انديشه كج دست را كج مي كند
«از بيانات درر بار حامي»=d>8->[/]

حامی;962687 نوشت:
كدام عارفي مشهور است كه به خاطر
تحمل تلخ رفتاري و تندزباني همسرش سوار شير شده بود؟!!

سلام و درود خداوند بر شما
ایت الله قاضی..

البته من نشنیده بودم از جناب گوگل کمک گرفتم
ولی داستانش خیلی حرف داشت ، برام جالب بود.

حامی;962695 نوشت:
انديشه كج دست را كج مي كند

آنچه را که در مزرعه ذهن خود کاشته‌اید درو خواهید کرد
[=trebuchet ms]«You will reap what you plant in your minds farm»[=trebuchet ms]
[=trebuchet ms]

حامی;962688 نوشت:
مي گفتند چرا با دمپايي رانندگي مي كني

خوانده ام در کره شمالی افراد پیاده سیر میکنند. (البته گاهی اوقات از تراموا(واگن برقی) و اتوبوس‌ها استفاده می‌کنند)
و دوچرخه نایاب و گرانبهاست. (حداقل هوای تمیز استشمام میکنند)
و خیلی مطالب دیگه که مردم امروز به تعجب وا میداره. البته دلیل این مدل از زندگی رو نمیدانم. شاید حکمتی درش نهفته! ظاهرا لذت میبرند!
(نوشته بود با تمام این تفاسیر مردم کره شمالی از زندگی خود ناراضی نیستند و خود را خوشبخت ترین انسان های کره زمین می دانند)
همه چی برعکس کره جنوبی!

رایحهٔ بهشت;962699 نوشت:


آنچه را که در مزرعه ذهن خود کاشته‌اید درو خواهید کرد

[=trebuchet ms]«You will reap what you plant in your minds farm»[=trebuchet ms]
[=trebuchet ms]

خوانده ام در کره شمالی افراد پیاده سیر میکنند. (البته گاهی اوقات از تراموا(واگن برقی) و اتوبوس‌ها استفاده می‌کنند)
و دوچرخه نایاب و گرانبهاست. (حداقل هوای تمیز استشمام میکنند)
و خیلی مطالب دیگه که مردم امروز به تعجب وا میداره. البته دلیل این مدل از زندگی رو نمیدانم. شاید حکمتی درش نهفته! ظاهرا لذت میبرند!
(نوشته بود با تمام این تفاسیر مردم کره شمالی از زندگی خود ناراضی نیستند و خود را خوشبخت ترین انسان های کره زمین می دانند)
همه چی برعکس کره جنوبی!

سلام
راضی نباشن و خودشونو خوشبخت ندونند چیکار کنند!!نه حق اعتراض دارند نه حق خروج از کشور!
اگه بخوان هم از کشور خارج بشن غیرممکنه مگر قاچاقی که اونم بگیرن اعدام!!!
تو آپارات کلیپ کره شمالی هست ببینید بدبختا چجوری زندگی میکنند!زندگی کمونیستی...
صد رحمت و شکر به کشور عزیز خودمون:khoshali:
موضوع قفل شده است