کیفیت نزول تورات و انجیل و نحوۀ تلقی آن به چه صورت بوده است؟

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کیفیت نزول تورات و انجیل و نحوۀ تلقی آن به چه صورت بوده است؟

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به کارشناسان و دوستان عزیز
یک سؤال در ذهنم بود مطرح می کنم ان شاءالله دوستان راهنمائی بفرمایند:
در قرآن کریم ذکر شده که قرآن دو نزول داشته دفعی و تدریجی؛ اما سؤال این است که نحوۀ نزول تورات و انجیل بر حضرت موسی و عیسی علی نبینا و علیهما السلام چگونه بوده؟البته در مورد تورات نکاتی در قرآن آمده اما انجیل چگونه بوده؟آیا نزول دفعی داشته یا تدریجی؟ یا بالاتر آیا انجیل وحی بوده یا خیر؟و...
متشکرم

با سلام

بين علماي اسلام چه شيعه و چه عامه مشهور است قائلند كه تورات و انجيل فقط يك نزول داشته اند و آن هم نزول يكباره و دفعي.
در اين نوشتار ادلة اين قول و نقل آراء انديشمندان اسلامي را بيان مي نمائيم:
1. مهمترين دليل در اين مسئله كه مفسرين بر آن تكيه مي نمايند، آية 32 سورة فرقان مي باشد: «و قال الذين كفروا لولا نزل عليه القران جملة واحدة كذلك لنبثت به فوادك و رتلناه ترتيلا؛»[1] و «كافران گفتند: «چرا قرآن يكجا بر او نازل نمي شود؟ اين به خاطر آن است كه قلب تو را به وسيلة آن محكم داريم و (از اين رو) آن را بتدريج بر تو خوانديم.»
عموم مفسرين در اين رابطه مي نويسند: منظور از سؤال در آية شريفه اين است كه چرا قرآن مانند كتاب هاي تورات و انجيل يكباره نازل نگرديد؟
در پاسخ به اين اعتراض، قرآن آن را رد نمي كند، بلكه در اين مورد سكوت نموده و صرفاً به بيان نزول تدريجي قرآن مي پردازد.
مرحوم طبرسي در تفسير گرانسنگ جوامع الجامع در تفسير اين آيه مي فرمايد: تورات و انجيل و زبور يكباره نازل شده بود.[2]
شيخ مفيد در كتاب الاختصاص حديثي بدين مضمون نقل مي نمايد كه حضرت رسول _ صلّي الله عليه و آله _ مي فرمايد: تورات و انجيل و زبور جملگي در الواح و اوراق نازل شدند.[3] كه اين معنا، همان بيان نزول دفعي اين كتب مي باشد.
و مرحوم علامه در تفسير آية ذكر شده جهت تأييد مطلب ذكر شدة بياني دارند كه ترجمة آن اين است:
آن دو كتاب به صورت لوحي نوشته شده نازل شدند، بر خلاف قرآن كه اصلاً از مقوله كاغذ و خط نبوده بلكه از مقوله صدا و مسموعات بوده است و معلوم است كه كتابي كه به اين طريق وحي مي شود، تدريجي بودن را لازم دارد چون بايد كلمه كلمه خوانده و شنيده شود.
و اما از منابع اهل سنّت:
ابن كثير در تفسير خود، اين گونه مي نويسد كه: كتاب تورات و انجيل نزول دفعي داشتند.[4]

معرفي منابع جهت مطالعة بيشتر:
1. تاريخ تمدن، ويل دورانت.
2. تاريخ مختصر اديان بزرگ، فليسين شاله.
3. تاريخ مردم اسرائيل، ارنست رنان.
4. مباني مسيحيت، ارنست رنان.
5. مقدمه در بررسي كتاب عهد جديد، ماري ژوزف لاگرانژ.
6. تفسير الميزان، علامه طباطبائي، ذيل آية 32 سورة فرقان.
7. مجمع البيان و جوامع الجامع، علامه طبرسي، ذيل آية 32 سورة فرقان.
8. فتح القدير، الشوكاني، ج 1، ص 312، ناشر: عالم الكتاب.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . فرقان/ 32.
[2] . طبرسي، كتاب جوامع الجامع، چاپ سنگي، ص 323.
[3] . مفيد، الاختصاص، تحقيق علي اكبر غفاري، نشر جامعه مدرسين، ص 44.
[4] . ابن كثير، تفسير القرآن العظيم، بيروت، ج 3.

******************
كتاب مقدس `تورات` در ششم ماه مبارك رمضان بر حضرت موسی(ع)، پیامبر رهایی بخش بنی اسرائیل از جور و ستم فرعونیان، نازل گردید.(1)

1- البدایه و النهایه (ابن كثیر)، ج2، ص 92 و ج3، ص 11؛ تاریخ الیعقوبی، ج2، ص 34 ,(حوادث الایام، صفحه 185)

رضا;138484 نوشت:
بين علماي اسلام چه شيعه و چه عامه مشهور است قائلند كه تورات و انجيل فقط يك نزول داشته اند و آن هم نزول يكباره و دفعي.

سلام
مفهوم یکباره بودن نزول تورات و انجیل آنست که نزول تورات و انجیل تا مقام قلب این بزرگواران نزول وحیانی بوده است اما تنزلش به مقام لفظ از ناحیه خودشان بوده فلذا لفظ تورات و انجیل وحیانی نیست به همین خاطر است که الفاظ تورات و انجیل در گذر زمان دچار تحریف و تغییر شد اما قرآن کریم در تمام مراتبش حتی لفظ وحیانی است و تا همیشه دهر ماندگار هم خواهد ماند
والحمد لله

با سلام به دوستان وکارشناسان بزرگوار

در کتاب ارزشمند «مهر تابان،ص:421» در قسمت سوالات مرحوم آیت الله حسینی تهرانی«رحمه الله» از مرحوم علامۀ طباطبائی«رضوان الله تعالی علیه» سوال می نمایند:

كيفيّت نزول تورات بر حضرت موسى‏
تلميذ: آيا «تورات» بر حضرت موسى على نبيّنا و آله و عليه السّلام در همان چهل شب كه براى مناجات رفتند، در ميعاد پروردگار نازل شده است؟ و الواحى كه بر روى آنها تورات نوشته شده بود از چه چيزى بود؟ كوه طوركجاست؟
و كيفيّت نزول «إنجيل» چطور بوده است؟ و آيا حواريّين حضرت عيسى در زمان آنحضرت أناجيل را نوشتند يا بعداً؟ و آيا جملگى آنها از اخيار و صالحين بودند يا نه؟

علّامه: خيلى روشن نيست كه تورات بر حضرت موسى در همان چهل شب مناجات وارد شده باشد، امّا اين مطلب هست كه تورات الواحى بود كه بر موسى عليه السّلام در كوه طور در يك اربعين نازل شد. و حضرت موسى آن الواح را برداشته و نزد قوم خود آورد، و چون عصبانى بود الواح را انداخت و بعضى از آنها شكست. و اين الواح جملگى از زمرّد بوده است؛ يعنى خداوند از كَتْم عدم، اين زمرّدها را خلق و إبداع كرد. در تورات مطالبى راجع به قسمت‏هاى تاريخى و قصص، و حكاياتى و جريان‏هائى موجود است كه نمى‏توان بيك كتاب آسمانى نسبت داد؛ چيزهاى عجيب و غريب زياد است.
در إنجيل، دست كمتر برده شده است؛ وليكن در تورات زياد است.
تورات در كوه طور بر حضرت موسى نازل شد، و كوه طور در مصر است در صحراى سينا؛ مسلّماً در آن كوه و در آن بيابان نازل شده است. و صحراى سينا در طرف راست بحر أحمر است نسبت به كسانى كه از راه دريا با كشتى رو بمكّه مى‏روند.
و تمام تورات در چهل روز نازل شد و حضرت موسى همه را جمع نموده و پيش قومش آورد؛ و چون بسيارى از آنان زير بار نرفتند، خداوند براى تنبيه و تنبّه آنان كوه طور را بر فراز سر آنان در هوا معلّق نگاهداشت:
«وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَقَكُمْ وَ رَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَآ ءَاتَيْنَكُم بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا قَالُوا سَمِعْنَا وَ عَصَيْنَا وَ أُشْرِبُوا فِى قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُل‏بِئْسَمَا يَأْمُرُكُم بِهِ إِيمَنُكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ»[1].
اين معلّق نگاهداشتن كوه طور براى تخويف و عقوبت آنان بود، كه سجده كنند و تسليم حقّ شوند؛ بعضى سجده كردند و حرف حقّى كه به آنها گفته شده بود مى‏گفتند، و بعضى هم مطالب ديگرى مى‏گفتند.
و در اوّل، وصىّ حضرت موسى حضرت هَرون بود ولى چون هَرُون كه برادر آنحضرت بود زودتر از حضرت موسى در تَيْه رحلت كرد لذا وصىّ حضرت موسى، اليَسَع (يوشَع بن نون) قرار گرفت.
«وَ اذْكُرْ إِسْمَعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِّنَ الاخْيَارِ»[2].

[1] . آيه 93، از سوره 2: البقرة: «و زمانيكه ما از شما عهد و پيمان گرفتيم و كوه طور را بر فراز شما نگاهداشتيم، كه آنچه ما بشما داده‏ايم بقوّت بگيريد و گوش كنيد! گفتند شنيديم و مخالفت كرديم! و چون كافر شدند محبّت گوساله در دلهايشان اشراب شد. بگو اى پيغمبر: بد چيزى است اين چيزى كه ايمان شما، شما را بدان امر كرده است؛ اگر شما مؤمن باشيد!»

[2] . آيه 48، از سوره 38: ص: «و ياد بياور إسمعيل و الْيَسَعْ و ذو الكفل را؛ و تمام آنان از اخيار بوده‏اند».

كيفيّت نزول إنجيل بر حضرت عيسى‏
و امّا وضع نزول إنجيل مبهم‏تر است؛ بجهت اينكه درست مشخّص نيست كه إنجيل به صورت وحى آسمانى بر حضرت عيسى نازل شده، تا بصورت كتابى درآيد؟ و يا تلقين حضرت عيسى بوده؟ و يا مثلًا نحوه ديگرى بوده است و جمع آورى شده است؟ به هر حال همه أناجيل بعد از حضرت عيسى نوشته شد؛ پس از صعود حضرت عيسى يكصد و بيست عدد إنجيل نوشته شد، و از اين مقدار به چهار تاى از آن كه نوشته لوقا و يوحَنّا و مَرْقُس و مَتَّى است اعتبار داده شد؛ يعنى كليسا آنرا به رسميّت شناخت و يكصد و شانزده تاى آن ردّ شد، و حالا هم ردّ شده است يعنى معمولٌ به‏نيستند.
و هيچ معلوم نيست كه إنجيل چطور نوشته شده است؟ و چه قسم القا گرديده است؟ اصولًا در ميان مسيحيان نيز سخن از اين نيست كه إنجيل ايشان به چه شكل و به چه نحو نازل شده است؟ و به چه نحوى در ميان مردم دائر گرديده است؟
و در كلمات خود آنان همچنين دلالتى نيست بر آنكه إنجيل از انشائات خود حضرت مسيح بوده است.
يك إنجيل بَرْنابا درآمد، قيامتى بر پا كردند و بالاخره از اعتبار آنرا انداختند، زيرا كه در غالب از قسمت‏ها با مطالب إسلامى و قرآنى مطابقت دارد، و بشارت از حضرت محمّد صلّى الله عليه و آله و سلّم مى‏دهد.

«نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ وَ أَنْزَلَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ مِنْ قَبْلُ هُدىً لِلنَّاسِ».ال عمران/3و4.
«يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِي إِبْراهِيمَ وَ ما أُنْزِلَتِ التَّوْراةُ وَ الْإِنْجِيلُ إِلَّا مِنْ بَعْدِهِ أَ فَلا تَعْقِلُون».ال عمران/65.
«وَ قَفَّيْنا عَلى‏ آثارِهِمْ بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْراةِ وَ آتَيْناهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدىً وَ نُورٌ وَ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْراةِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِين».مائده/45.

«قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِين».مائده/68.

«الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيل».اعراف/157.

«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیم».توبه/11.

با سلام به اساتید بزرگوار
از این که جواب مرحمت نمودید بسیار متشکرم.
سؤال دیگری که در رابطه با انجیل است این است که:با توجه به آیات فوق انجیل هم وحی الهی بوده والا انزال آن معنا نداشت.اما سوال این است که:
الف: محتوای اصلی انجیل چه بوده است؟آیا صرف بشارت بوده یا نکات دیگری هم در بر داشته؟همچنانکه در برخی از آیات فوق مشهود است.
ب: آیا انجیل هم مانند قرآن الفاظش وحیانیست یا حقیقتش به گونه وحی بوده و بیان آن به لسان حضرت عیسی علیه السلام بوده همچنان که جناب حامد بزرگوار فرمودند و آیا دلیلی براثبات این امر وجود دارد؟
ج:آیا حضرت عیسی علیه السلام امر به کتابت انجیل به حواریون داده بودند؟به عبارت دیگر آیا در زمان آن حضرت وحی نازله جمع آوری شده بود؟اگر نبوده چگونه به وحیی که جمع آوری نشده بود اطلاق اسم انجیل می شود؟

با سلام

از قرآن چنين فهميده مى‏شود كه انجيل يك كتاب بوده و بر عيسى بن مريم (ع ) نازل شده و وحيى بوده مختص به آن جناب ، چون فرموده : «و انزل التورية و الانجيل من قبل هدى للناس» و نفرموده اناجيل اربعه ، پس اين انجيل‏هاى چهارگانه : متى ، مرقس ، لوقا و يوحنا كتابهائى هستند كه بعد از جناب عيسى (ع) تاليف شده‏اند .

و نيز آيات قرآن دلالت دارد بر اينكه احكام دينى هر چه هست در تورات بوده و انجيل تنها بعضى از احكام ناسخ را آورده ، يكى از آن آيات آيه : ۵۰ از آيات مورد بحث است كه مى‏فرمايد :«مصدقا لما بين يدى من التورية و لا حل لكم بعض الذى حرم عليكم» . و نيز آيه زير است كه مى‏فرمايد : «و آتيناه الانجيل فيه هدى و نور و مصدقا لما بين يديه من التورية و هدى و موعظة للمتقين و ليحكم اهل الانجيل بما انزل الله فيه» و بعيد نيست كه از اين آيه استفاده شود كه در انجيل غير احكام ناسخ يعنى احكامى كه احكام تورات را نفى مى‏كند ، احكام اثباتى هم بوده باشد

هم چنین بحثی نیست که این کتاب آسمانی همانند سایر کتب آسمانی غیر از قرآن، مورد تحریف قرار گرفته است و منظور از انجیل، کتاب آسمانى است که قرآن کریم آن را نازل بر عیسى (ع) مى‏داند، نه این کتابى که فعلاً در دست است و به نام انجیل نامیده مى‏شود، چه این انجیل حقیقى و آسمانى نیست، بلکه مجموعه‏اى است که دست تحریف به این صورتش در آورده است.


اما بحثی در این جا مطرح می شود که منظور قرآن (در آیۀ ۴۷ از سورۀ مائده و آیات دیگر) از انجیلی که خدا نازل کرده است چیست؟
اولاً: در این آیۀ شریفه می فرماید: به اهل انجیل (پیروان مسیح) گفتیم باید به آن چه خداوند در آن نازل کرده حکم کنند. پس بحث از عمل کردن نیست.
ثانیاً: بیان های متعددی در این زمینه وارد شده است که ما به بعضی از آنها اشاره می کنیم:
۱٫ شک نیست که منظور از جملۀ بالا (به آن چه خداوند در آن نازل کرده حکم کنند)، این نیست که قرآن به پیروان مسیح (ع) دستور می دهد که هم اکنون باید به احکام انجیل عمل کنند؛ زیرا این سخن با سایر آیات قرآن و با اصل وجود قرآن که اعلام آیین جدید و نسخ آیین قدیم می کند، سازگار نیست، بلکه منظور این است، که ما پس از نزول انجیل بر عیسى (ع) به پیروان او دستور دادیم که به آن عمل کنند و طبق آن داورى نمایند (در حقیقت همان طور که بسیارى از مفسران گفته‏اند در این جا جمله “قلنا” در تقدیر است و مفهوم آیه چنین مى‏شود “و قلنا لیحکم اهل الانجیل …”).
۲٫ شک نیست که منظور از برپا داشتن تورات و انجیل، آن قسمت از تورات و انجیل واقعى است که در آن زمان در دست آنها بود، نه قسمت هاى تحریف یافته که کم و بیش از روى قراین شناخته مى‏شد، و منظور از “ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ” همۀ کتاب هاى آسمانى و دستورات الاهى است؛ زیرا این جمله مطلق است، و در حقیقت اشاره به این است که نباید تعصب هاى قومى را با مسائل دینى و الاهى آمیخت.

کتاب هاى آسمانى عرب و یهود مطرح نیست. آن چه مطرح است دستورهاى الاهى است.

با این بیان قرآن مى‏خواهد تا آن جا که ممکن است از تعصب آنها بکاهد و راه را براى نفوذ در اعماق جان شان هموار سازد.
۳٫ باید دانست همان طور که گفتیم خداى تعالى در انجیل تصدیق تورات و شرایع آن را نازل کرده، مگر بعضى از چیزهایى را که چون نسخ شده انجیل نازل بر عیسى (ع) آنها را استثناء کرده، چون بعد از آن که انجیل تورات را در شرایع و احکامش تصدیق کرد و بعضى از چیزها که در تورات حرام بود حلال کرد، قهراً عمل به سایر دستورات تورات یعنى عمل به غیر آن چه انجیل حلال کرده عمل به احکامى خواهد بود که خدا در انجیل نازل کرده و این خود روشن است‏.
به هرحال بعضی از آیات قرآن خالى از دلالت بر این معنا نیست که “تورات و انجیلى که عصر پیامبر در دست یهود و نصارا بوده، همه‏اش تحریف شده نبوده، بلکه پاره‏اى از مطالب آن همان تورات و انجیل واقعى بوده، که بر موسى و عیسى (ع) نازل شده، اما همۀ آنها آیاتى که از طرف خدا نازل شده باشد نبوده، بلکه دست خوش سقط و تحریف شده است”.
انجیل عیسی (ع) بر اساس آن چه در قرآن آمده است، کتابی آسمانی است که مشتمل بر مطالبی است که به عیسی (ع) وحی شده است، ولی آن چه که امروز به نام انجیل وجود دارد کتاب هایی است که بعد از عیسی (ع) توسط دیگران نوشته شده و هیچ یک انجیل عیسی (ع) نیست، هر چند ممکن است برخی مطالب آن از انجیل عیسی (ع) گرفته شده باشد.

و همان طور که مسیحی شناسان اذعان دارند تشخیص مطالب انجیل عیسی (ع) یا گفته های وی از آن چه دیگران افزوده اند، بر اساس منابع مسیحی ممکن نیست و راهی جز مراجعه به قرآن که “مهیمن” بر کتاب های الاهی است وجود ندارد.
به کتاب مسیح نوشته هامفری کارپنتر و کتاب سیمای محمد (ص) در تورات انجیل مراجعه شود.

(منبع : ترجمه تفسير الميزان)

هُدىً لِلنَّاسِ وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ هدايتى براى مردم بوده است. و فرقان يعنى قرآن را فرو فرستاد، از اين جهت هم دانسته مى‏شود كه مقصود از كتاب در اوّل آيه، همه كتاب است كه در شب قدر بر قلب پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نازل شده است، يا همه احكام رسالت است، يا آثار ولايت است، كه به سبب نازل شدن و فرود آمدن بر مقام سينه پيامبر گسترده شده است، و چون كتاب به
عبارات نفسى و لفظى به الفاظ كتاب الهى و اخبار قدسى و نبوى تعبير مى‏شود، بنابراين فرقان مصدر است به معنى فرق گذاشته شدن و تفصيل داده شدن، يا به معنى فرق گذارنده و تفصيل دهنده (زيرا حق را از باطل و نيز كتب منزله را از غير آن جدا ساخته است) و در اخبار زيادى، قرآن به همه كتاب تفسير شده است، و فرقان به آيات محكمى كه واجب است به آن عمل شود تفسير شده است «1»، و اين معنى به آنچه كه ذكر كرديم، اشاره دارد. و پيش از اين براى فرقان و قرآن شرح مبسوطى بيان داشتيم.
از آنچه كه ذكر شد وجه تعبير به تنزيل در تنزيل كتاب، و به انزال در انزال تورات و انجيل و فرقان استنباط مى‏شود، زيرا نزول كتاب از مقام اطلاق (به طور مطلق) به مقام تقييد (در قيد كلمات و مناسبتها و حالات و ...) بود و لذا احتياج به سختى كشيدن از طرف آن كسى بود كه قابليّت و استعداد آن را داشت كه كتاب بر او نازل شود. به خلاف نزول تورات و انجيل و فرقان كه آنها از مقام تقييد اجمالى به مقام تقييد تفصيلى نازل شده‏اند، پس محتاج به سختى كشيدن زياد نبود، و لذا لفظ تنزيل را كه دلالت بر مبالغه مى‏كرد نياورد.

[در قرآن جزئيات نزول انجيل بر عيسى (ع) ذكر نشده است‏]
"
وَ آتَيْناهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدىً وَ نُورٌ وَ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْراةِ" سياق و زمينه آيات از اين جهت كه متعرض حال شريعت ‏هاى موسى و عيسى ( علیهما السلام)و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است و در باره كتب اين انبيا نازل شده اقتضا مى‏كند كه اين كتابها با يكديگر تطابق داشته باشند و لازمه آن چند چيز است.
اول اينكه انجيل نامبرده در آيه- كه معنايش بشارت است- كتابى بوده كه بر حضرت مسيح (علیه السلام) نازل شده نه صرف اينكه يك بشارت باشد، خلاصه مطلب اينكه در آيه مورد بحث معناى لغوى اين كلمه منظور نيست، بلكه معناى اصطلاحى و معروفش منظور است، چيزى كه هست خداى تعالى جزئيات كيفيت نزول انجيل بر آن جناب را ذكر نكرد.

آن طور كه در باره تورات و انجيل ذكر كرده در باره تورات فرموده:" قالَ يا مُوسى‏ إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسالاتِي وَ بِكَلامِي فَخُذْ ما آتَيْتُكَ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ، وَ كَتَبْنا لَهُ فِي الْأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصِيلًا لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ" به موسى گفت من تو را از ميان مردم برگزيدم، و به رسالت‏هايم و كلامم اختصاصت دادم، پس آنچه بتو مى‏دهم بگير و از شكرگزاران باشد، و ما در آن لوح‏ها برايش از هر چيزى مقدارى نوشتيم، و موعظت‏ها و جزئياتى از هر چيز ثبت كرديم." سوره اعراف، آيه 145"

، و نيز فرموده:" أَخَذَ الْأَلْواحَ وَ فِي نُسْخَتِها هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ هُمْ لِرَبِّهِمْ يَرْهَبُونَ" الواح را بگرفت در حالى كه در آن نسخه اصلى هدايت و رحمتى بود براى كسانى كه از پروردگار خود پروا دارند." سوره اعراف، آيه 154"

و در خصوص قرآن كريم فرموده:" نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى‏ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ" روح الامين آن قرآن را بر قلب تو نازل كرد تا تو از انبياى بيم‏رسان باشى، و اين قرآن به زبان عربى روشن است." سوره شعراء، آيه 195"

، و نيز فرموده:" إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ مُطاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ"
محققا اين گفته فرستاده‏اى است بزرگوار، فرستاده‏اى كه نزد خداى صاحب عرش نيرومند و محترم و فرمانده است و در آنجا امين خداى تعالى است." سوره تكوير، آيه 21"
، و نيز فرموده:"
فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ بِأَيْدِي سَفَرَةٍ كِرامٍ بَرَرَةٍ"
در صحيفه‏هايى مكرم و بلند مرتبه و پاكيزه شده، و در دست سفيرانى كريم و نيكوكار." سوره عبس، آيه 16"
،
ولى خداى سبحان در باره جزئيات و چگونگى نزول انجيل و مشخصات آن چيزى در قرآن كريم نياورده، تنها در آيه قبلى نزول آن را بر عيسى در مقابل نزول تورات بر موسى (ع) و نزول قرآن بر محمد ذكر كرده، و اين خود دلالت دارد بر اينكه انجيل كتابى مستقل بوده در مقابل تورات و قرآن.1.
1.الميزان، ج‏5، ص: 566.

2-" تورات" در اصل يك لغت عبرى است كه به معنى" شريعت و قانون" مى‏باشد و سپس به كتابى كه از طرف خداوند بر موسى بن عمران ع نازل گرديد
گفته شده، و گاهى به مجموعه كتب" عهد عتيق" و گاهى به" اسفار پنجگانه" آن نيز گفته مى‏شود.
توضيح اينكه: مجموعه كتب يهود كه" عهد عتيق" ناميده شده، مركب از تورات و چندين كتاب ديگر مى‏باشد، تورات داراى پنج بخش است كه به نامهاى:
سفر" پيدايش"، سفر" خروج"، سفر" لاويان" سفر" اعداد"، و سفر" تثنيه" ناميده شده است، اين قسمت از كتب عهد قديم، شرح پيدايش جهان و انسان و مخلوقات ديگر و قسمتى از زندگى انبياء پيشين و موسى بن عمران و بنى اسرائيل و احكام اين آيين مى‏باشد.
كتب ديگر اين مجموعه كه در واقع نوشته‏هاى مورخان بعد از موسى ع است شرح حالات پيامبران و ملوك و پادشاهان و اقوامى است كه بعد از موسى بن عمران به وجود آمده‏اند.
ناگفته پيدا است كه غير از اسفار پنجگانه تورات، هيچ يك از اين كتب، كتب آسمانى نيستند و خود يهود نيز چنين ادعايى را ندارند و حتى" زبور" داوود كه آن را به عنوان" مزامير" مى‏نامند، شرح مناجاتها و اندرزهاى داوود است.
و اما در مورد اسفار پنجگانه تورات، قرائن روشنى در آنها وجود دارد كه نشان مى‏دهد اينها نيز كتب آسمانى نيستند، بلكه كتابهاى تاريخى هستند كه بعد از موسى بن عمران نوشته شده است، زيرا در آنها شرح وفات موسى ع و چگونگى تدفين او و پاره‏اى از حوادث بعد از وفات موسى نيز آمده است، مخصوصا آخرين فصل سفر پنجم (سفر تثنيه) به وضوح ثابت مى‏كند كه اين كتاب، مدتها بعد از وفات موسى بن عمران به رشته تحرير در آمده است.
به علاوه محتويات اين كتب كه آميخته با خرافات فراوان و نسبتهاى ناروا به انبياء و پيامبران الهى و بعضى سخنان كودكانه مى‏باشد، گواه ديگرى بر ساختگى بودن آنها است.
شواهد تاريخى نيز نشان مى‏دهد كه تورات اصلى از ميان رفت و بعدا پيروان
موسى بن عمران، اين كتابها را به رشته تحرير در آوردند
3-" انجيل" در اصل، كلمه يونانى است كه به معنى" بشارت" يا" آموزش جديد" آمده است و نام كتابى است كه بر حضرت عيسى ع نازل شده است، قابل توجه اينكه قرآن در آيه مورد بحث و هر جا كه از كتاب عيسى ع نام برده" انجيل" را به صورت مفرد آورده است، و نزول آن را از طرف خدا معرفى مى‏كند، بنا بر اين اناجيل بسيارى كه بين مسيحيان متداول است، حتى معروف‏ترين آنها يعنى انجيلهاى چهارگانه (لوقا، مرقس، متى و يوحنا) وحى الهى، نيستند، همانگونه كه خود مسيحيان نيز انكار نمى‏كنند كه اين انجيلهاى موجود، همه به دست شاگردان، يا شاگرد شاگردان، حضرت مسيح ع و مدتها بعد از او نوشته شده است، منتها آنان ادعا مى‏كنند كه شاگردان مسيح، اين اناجيل را با الهام الهى نوشته‏اند.

موضوع قفل شده است