پاسخ به شبهه ای بر صلوات بر محمد و آل محمد - جمع بندی مباحث

تب‌های اولیه

104 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
پاسخ به شبهه ای بر صلوات بر محمد و آل محمد - جمع بندی مباحث

چندی پیش شبهه ای در خصوص کیفیت صلوات بر محمد و آل محمد (ص) توسط شخصی بنام غلامعلی نوری در یکی از سایتهای مخالف تشیع ذکر شده بود که در ادامه ضمن بیان شبهۀ ضعیف ایشان، پاسخ را از منظر شما عزیزان می گذرانیم:

طرح شبهه:

صلوات مرسوم ما یک نوع تعارف و تفکر!
نویسنده: غلامعلی نوری

بنام خدا

با درود بر محمد وآل محمد وبا سلام خدمت حقیقت جویان
مقدمه :
ما ایرانی ها قرنهاست بعضی الفاظ وجملات مذهبی را بدون اینکه در معنی ومفهوم آن دقت کنیم (هر چند هم در تضاد آشکاری با دستورات قرآن باشد ) تکرار می کنیم ومصرانه هم میگوییم فقط ما برحقیم وهر کس بر خلاف عقاید ما باشد باطل است !
قبلا در مقاله ای گفته بودم که به مرور بعضی راز ها را در آینده می گویم پس در ذیل یکی ازاین نمونه ها را که مردم هر روز تکرار می کنند می آورم وبا شواهدی از آیات قرآن ثابت میکنم که این طرز صلوات درست نیست وبه احتمال زیاد این یک صلوات ایرانی وساخت ایران است و درست در جایگاه مخالف دستور قرآنی قرار گرفته است امیدوارم که مرا به کفر گویی متهم نکنیدد وفقط فکر کنید اگر نظر درست بود بپذیرید و به دیگران هم بگویید اگر هم پرسشی به ذهنتان آمد بپرسید
شرح مطلب
اول به مفهوم جمله اللهم صل علی محمد وآل محمد توجه می کنیم که خدایا بر محمد وخاندانش درود فرست ظاهرا اشکالی ندارد! اما به آیه ی صلوات در سوره احزاب توجه کنید!
إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يصَلُّونَ عَلَى النَّبِي يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا (الأحزاب/56) خدا و فرشتگانش همواره بر پيامبر درود مي‏فرستند اي کساني که ايمان آورده‏ ايد بر او درود وسلام بفرستید و..
پس به آیه خوب توجه کنید خود خدا وملائکه همیشه خودشان بر پیغمبر بدون انقطاع صلوات می فرستند چه لزومی دارد که ما دوباره با دعا وخواهش وتمنا یا تعارف به خدا بگوییم بر پیغمبر صلوات بفرست ؟
خدا کارخودش راخوب بلد است که انجام دهد خودش مقدم برما و اول کار را انجام داده او از ما خواسته که خودمان بر پیامبر صلوات بفرستیم نه اینکه دوباره به خودش تعارف کنیم که خدایا نه ما نمی فرستیم تو بفرست، آقا خدا خودش فرستاده خودتان بفرستید نه تعارف کنید که خدایا توبفرست !.......
به نظر من در این صلوات مرسوم یک نوع تعارف وتفکر ایرانی نهفته شده و قرنهاست که مردم نا آگاهانه از آن پیروی می کنند برای جا افتادن مطلب مثالی می زنم فرض کنید شخص گرانقدری به خانه ی ای وارد می شود پدر ومادرخانواده به احترام او از جا بلند شده وبعد به پسر خود نیز می گو یند تونیز به احترامش بلند شو این نهایت بی عقلی وبی فکری است که پسر به پدر بگوید تو بلند شو !
آقا پدر کارخودش را بلد است و قبلا خودش به احترام طرف بلند شده ولازم نیست که بچه ی نفهم به او بگوید وتعارف کند که نه تو بلند شو امیدوارم که مطلب جا افتاده باشد ومن شهادت می دهم که سالهاست بعد از اینکه متوجه شدم هیچگاه عمدا اللهم صل علی محمد وآل محمد نگفته وبجای آن سلام بر محمد وآل محمد یا شبیه به این مفهوم گفته ام تا گامی هر چند کوچک در جهت عمل به دستورات واقعی قرآن برداشته باشم
خدا نگهدار تا آینده


پاسخ شبهه در پست بعدی ...:Gol:

صدیق;26267 نوشت:
چندی پیش شبهه ای در خصوص کیفیت صلوات بر محمد و آل محمد (ص) توسط شخصی بنام غلامعلی نوری در یکی از سایتهای مخالف تشیع ذکر شده بود که در ادامه ضمن بیان شبهۀ ضعیف ایشان، پاسخ را از منظر شما عزیزان می گذرانیم:
طرح شبهه:
صلوات مرسوم ما یک نوع تعارف و تفکر!
نویسنده: غلامعلی نوری
بنام خدا
با درود بر محمد وآل محمد وبا سلام خدمت حقیقت جویان
مقدمه :
ما ایرانی ها قرنهاست بعضی الفاظ وجملات مذهبی را بدون اینکه در معنی ومفهوم آن دقت کنیم (هر چند هم در تضاد آشکاری با دستورات قرآن باشد ) تکرار می کنیم ومصرانه هم میگوییم فقط ما برحقیم وهر کس بر خلاف عقاید ما باشد باطل است !
قبلا در مقاله ای گفته بودم که به مرور بعضی راز ها را در آینده می گویم پس در ذیل یکی ازاین نمونه ها را که مردم هر روز تکرار می کنند می آورم وبا شواهدی از آیات قرآن ثابت میکنم که این طرز صلوات درست نیست وبه احتمال زیاد این یک صلوات ایرانی وساخت ایران است و درست در جایگاه مخالف دستور قرآنی قرار گرفته است امیدوارم که مرا به کفر گویی متهم نکنیدد وفقط فکر کنید اگر نظر درست بود بپذیرید و به دیگران هم بگویید اگر هم پرسشی به ذهنتان آمد بپرسید
شرح مطلب
اول به مفهوم جمله اللهم صل علی محمد وآل محمد توجه می کنیم که خدایا بر محمد وخاندانش درود فرست ظاهرا اشکالی ندارد! اما به آیه ی صلوات در سوره احزاب توجه کنید!
إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يصَلُّونَ عَلَى النَّبِي يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا (الأحزاب/56) خدا و فرشتگانش همواره بر پيامبر درود مي‏فرستند اي کساني که ايمان آورده‏ ايد بر او درود وسلام بفرستید و..
پس به آیه خوب توجه کنید خود خدا وملائکه همیشه خودشان بر پیغمبر بدون انقطاع صلوات می فرستند چه لزومی دارد که ما دوباره با دعا وخواهش وتمنا یا تعارف به خدا بگوییم بر پیغمبر صلوات بفرست ؟
خدا کارخودش راخوب بلد است که انجام دهد خودش مقدم برما و اول کار را انجام داده او از ما خواسته که خودمان بر پیامبر صلوات بفرستیم نه اینکه دوباره به خودش تعارف کنیم که خدایا نه ما نمی فرستیم تو بفرست، آقا خدا خودش فرستاده خودتان بفرستید نه تعارف کنید که خدایا توبفرست !.......
به نظر من در این صلوات مرسوم یک نوع تعارف وتفکر ایرانی نهفته شده و قرنهاست که مردم نا آگاهانه از آن پیروی می کنند برای جا افتادن مطلب مثالی می زنم فرض کنید شخص گرانقدری به خانه ی ای وارد می شود پدر ومادرخانواده به احترام او از جا بلند شده وبعد به پسر خود نیز می گو یند تونیز به احترامش بلند شو این نهایت بی عقلی وبی فکری است که پسر به پدر بگوید تو بلند شو !
آقا پدر کارخودش را بلد است و قبلا خودش به احترام طرف بلند شده ولازم نیست که بچه ی نفهم به او بگوید وتعارف کند که نه تو بلند شو امیدوارم که مطلب جا افتاده باشد ومن شهادت می دهم که سالهاست بعد از اینکه متوجه شدم هیچگاه عمدا اللهم صل علی محمد وآل محمد نگفته وبجای آن سلام بر محمد وآل محمد یا شبیه به این مفهوم گفته ام تا گامی هر چند کوچک در جهت عمل به دستورات واقعی قرآن برداشته باشم
خدا نگهدار تا آینده

با سلام و ادب:Gol:

پاسخ: «ان الله و ملائکته یصلون على النبى یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیماً»

در آیه مورد بحث، به صلوات و سلام اهل ایمان بر حضرت محمّد - صلى الله علیه و آله - به تبعیت از صلوات خداوند و فرشتگان، امر شده است. و چنان که در حدیث امام کاظم - علیه السلام - ذکر شده، صلوات مؤمنان بر پیامبر خدا، جنبه ثنا و دعا دارد و به تبعیت از صلوات خداوند و فرشتگان، درخواست رحمت و ترفیع مقام از خداوند براى آن حضرت است.

به عبارتی مؤمنان امر خداوند به صلوات بر نبی خاتم (ص) را با کیفیتی که توسط شخص پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) او تعلیم داده شده و در ادامه خواهد آمد، گردن می نهند، درود و صلوات بر محمد و آل او را با حالت ثنا و دعا به صلوات خداوند ضمیمه می کنند و از خداوند می خواهند که این درود و صلوات را به بهترین و اکمل ترین وجه به پیامبرش و آل او اهداء نماید.

نظیر آنکه وقتی می خواهیم مراتب تقدیر و تشکر و تحیت و سپاسمندی مان را به بزرگی اعلان کنیم، از طریق یکی از نزدیک ترین افراد آن شخصیت اقدام می کنیم که با شأن و احترام شخص مورد تقدیر سازگاری بیشتری دارد. و این بدان معنا نیست که ما درود و صلوات و تحیت بر آن شخص، را بجای نیاورده و یا به دیگری حوالت داده ایم.

در صلوات بر پیامبر اکرم (ص)، نیز وقتی می گوییم: "اللهم صل علی محمد و آل محمد" مقصود آنست که بارپروردگارا سلام و صلوات ما را به ضمیمۀ سلام و صلوات خودت و ملائکۀ مقربین به بهترین وجه ممکن به بهترین بنده ات محمد (ص) تقدیم فرما.

زیرا پر واضح است که امکان استقلالی تقدیم صلوات و درود و رحمت و غفران از سوی بندگان به یک معنا منتفی است و ارسال این خیرات به ید قدرت الهی ممکن است و در صورتی هم که ممکن باشد، از مرتبۀ اضعف (بندگان) به مرتبۀ اعلی (شخص نبی) صورت پذیرفته، و وجه و کیفیت چندانی ندارد. پس بهترین وجه ممکن آنست که از طریق خداوند علی اعلی که هم خالق اثر و هم شنوا و بینای مطلق و هم مضاعف کننده و برکت بخش است صورت گیرد.

بنظر می رسد نویسندۀ این شبهه علاوه بر ضعف اعتقادی و معرفتی، از نقصان کلام و ادب و پردازش استدلال، نیز برخوردار است، که البته این موضوع، در بین همۀ مخالفان مکتب اهل بیت (ع) یک نقطۀ مشترک بحساب می آید.

اما در بیان کیفیت صلوات گفتنی است: در کتاب هاى روایى و تفسیرى شیعه و سنى، روایات فراوانى که به حد تواتر رسیده است، کیفیت صلوات را بیان کرده اند. این روایات که بیش تر مجموعه سؤالات اصحاب از رسول خدا - صلى الله علیه و آله - و جواب هاى آن حضرت هنگام نزول آیه 56 سوره احزاب است، کیفیت صلوات را بیان و هر گونه ابهامى را در این رابطه از میان برداشته است.

در این روایات، عموماً، کیفیت صلوات مؤمنان بدین گونه ذکر شده که از خداوند طلب کنند تا بر پیامبر و آل او درود و رحمت فرستد. به عنوان نمونه، سیوطى 21 حدیث از طرق گوناگون در این مورد ذکر کرده است که همه آنها بر لزوم ذکر «آل» و «اهل بیت» در صلوات بر پیامبر تأکید دارند. در تفسیر قرطبى 4حدیث و در تفسیر ابن جریر طبرى 6 حدیث نقل شده که در این جا به ذکر یکى از احادیث طبرى که در ذیل آیه و در تفسیر آن آورده است، بسنده مى کنیم. او از عده اى از اصحاب روایت مى کند: هنگامى که آیه نازل شد، یاران گفتند: اى پیامبر خدا مى دانیم چگونه بر تو سلام گوییم، اما کیفیت صلوات را نمى دانیم. آن حضرت فرمود: بگویید: «اللهم صل على محمد عبدک و رسولک و اهل بیته کما صلیت على ابراهیم (و آل ابراهیم) انک حمید مجید.»

موفق باشید ...:Gol:

با سلام

ممنون از روشنگري استاد صديق عزيز

اين مطالب هم در مورد صلوات در اين تايپك ها امده است كه خوندنش جواب را براي تحريف كنند گان صلوات محكمتر مي كند.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=2303&p=7015

http://www.askdin.com/showthread.php?p=20310

http://www.askdin.com/showthread.php?t=3947goto=newpost

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

سرور گرامی جناب صدیق

بسیار از شما ممنونم.

قابل توجه جناب آقای غلامعلی نوری!!!

باتشکر - یاعلی

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

سرور گرامی جناب صدیق

باتشکر دوباره از حضرتعالی

صدیق;26267 نوشت:
چندی پیش شبهه ای در خصوص کیفیت صلوات بر محمد و آل محمد (ص) توسط شخصی بنام غلامعلی نوری زاده در یکی از سایتهای مخالف تشیع ذکر شده بود که در ادامه ضمن بیان شبهۀ ضعیف ایشان، پاسخ را از منظر شما عزیزان می گذرانیم:

شخص مذکور آقای غلامعلی نوری زاده نیست بلکه همان آقای غلامعلی نوری هست که در همین سایت هم با همین اسم فعالیت می کنه.

باتشکر - یاعلی

با سلام مجدد و تشکر از همۀ دوستان و دقت نظر حامدی عزیز، مطلب مورد اشاره اصلاح گردید.

بامید بسط معارف غنی و بی بدیل مکتب حقۀ اهل بیت (ع)- ملتمس دعا ...:Gol:

با تشکر از جواب کافی و وافی استاد محترم صدیق گرامی .
در تکمله عرض می نمایم با توجه به شبهه بسیار آبکی و ضعیف غلامعلی نوری ، اگر شبهه نامبرده بر آمده از اعتقاد او باشد زیر سئوال بردن اعتقاد مستدل همه فرق اسلامیست نه ایرانیان مسلمان و شیعه مذهب فقط و لازمست برادران اهل سنت نیز جواب او را بدهند و حال اینکه این شبهه در سایت منتسب به اهل سنت آمده است و این جای بسی تعجب است

با این حال خود او چه دینی دارد جای سئوال از خود اوست .

برای وقوف به اهمیت صلوات چند نکته زیبا که در این ذکر شریف وجود دارد را به عنوان هدیه تقدیم اهل صلوات می نمایم :

این که صلوات چکیده ی اصول دین یک مسلمان مؤمن است :
وقتی صلوات گوینده اللهم می گوید این حکایت از اعتقاد او به توحید و وحدانیت باری تعالی دارد .
وقتی صلوات گوینده نام مبارک نبی مکرم اسلام را می آورد حکایت از اعتقاد او به نبوت خاتم الانبیاء و بالتبع انبیای پیشین دارد .
وقتی صلوات گوینده از آل نبی یاد می کند حکایت از اعتقاد او نسبت به وصایت و امامت اهل بیت علیهم السلام دارد .
خدای متعال در قرآن کریم و نبی و آل نبی علیهم السلام نیز در احادیث خود خبر از معاد داده اند .

صلوات تفسیر دعایی آیه ولایت است :

« انَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ » .(مائده 55 )
ولىّ و سرپرست شما تنها خدا و رسول اوست و كسانى كه ايمان آورده‏اند همانها كه نماز را برپا مى‏دارند و در حال ركوع زكات مى‏دهند . (مصداق منحصر به فرد اين عموم طبق روايات فريقين على عليه السّلام و بخشيدن انگشترى او در حال ركوع است)

وقتی مؤمن صلوات می گوید حکایت از این دارد که او اولیا و ولی نعمتان خویش را که خدای متعال و رسول خدا و اولی الامر می باشد می شناسد و به آنان اعتقاد و ایمان دارد . و در حقیقت صلوات معرفی نامه ولی نعمتان بشر و همه مخلوقات است .

صلوات محبت نامه مسلمان مؤمن است :

امیرالمؤمنین علی سلام الله علیه در غرر الحکم می فرمایند :
من احب شیئاَ لهج بلسانه . کسی که چیزی را دوست دارد آن را بر زبان جاری می سازد .

صلوات از این باب محبت نامه مؤمن است چرا که محبوب واقعی عالم یعنی خدای متعال و محبوبان خداوند که بر مبنای آیات قرآن کریم ، محبت ایشان در طول محبت الهی بر همگان واجب شرعی بوده و مزد رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می باشد را بر زبان جاری می سازد .
این محبت زان محبتها جداست
حب محبوب خدا حبّ خداست

در خاتمه دو بیت شعر از عالم بزرگ اهل سنت صاحب کتاب وسیلة الخادم الی المخدوم یعنی فضل الله بن روزبهان خنجی اصفهانی ( م 927ه ق ) را در اهمیت ذکر شریف صلوات می آورم :

هرکس که زمهر چهارده محروم است
محرومی او به نزد حق معلوم است
در نزد خدا وسیله ی روز جزا
ما را صلوات چهارده معصوم است

و من الله التوفیق

جناب نوری و جناب صدیق از مطالب هر دوی شما استفاده بردیم. از صدیق خواهشنمدم که توضیح مفصل تری در این باره بدهند. گرچه توضیح قبلی خوب بود ولی شخصا درخواست توضیح بیشتری دارم.

هیوا;26313 نوشت:
جناب نوری و جناب صدیق از مطالب هر دوی شما استفاده بردیم. از صدیق خواهشنمدم که توضیح مفصل تری در این باره بدهند. گرچه توضیح قبلی خوب بود ولی شخصا درخواست توضیح بیشتری دارم.

هیوای عزیز:Gol:

با سلام و تشکر از التفات شما، لطف کنید بفرمایید کجای مطلب، نیاز به توضیح بیشتری دارد، انشاءالله بعونه تعالی و در حد بضاعت اندکم در خدمتتان خواهم بود، اگر چه کمک و مساعدت دیگر کارشناسان و همکاران محترم نیز، همیشه در مباحث، موجب دلگرمی و سکینۀ قلب حقیر بوده است.

با تشکر- توفیق رفیق راهتان:Gol:

صدیق;26322 نوشت:

هیوای عزیز:gol:

با سلام و تشکر از التفات شما، لطف کنید بفرمایید کجای مطلب، نیاز به توضیح بیشتری دارد، انشاءالله بعونه تعالی و در حد بضاعت اندکم در خدمتتان خواهم بود، اگر چه کمک و مساعدت دیگر کارشناسان و همکاران محترم نیز، همیشه در مباحث، موجب دلگرمی و سکینۀ قلب حقیر بوده است.

با تشکر- توفیق رفیق راهتان:gol:

خوب در غیاب ابنجانب می بریدید ومی بافتین

دیگه چی دارین بگین ؟

اصلا اصل قضیه چی بوده که شما بر رد اون بلند گو کا ر گذاشتین ؟ می شه بگین اینجا چه خبر بوده؟؟

اشکالات را تک به تک بگین تا جواب بدم

در ضمن شما فقط مقدمه و چند خط ابتدایی نوشته های اینجانب را آورده اید و این رسم جوانمردی نیست

بهتر بود که نتیجه گیری نهایی اینجانب را در مورد تایید صلوات هم می آوردید !

من نبودم خدایم که بود

متاسفم برای شما که اینقدر به اسم دفاع از شیعه حق وحقوق دیگران را پایمال می کنید

[="red"]بالاخره شیعه یان عزیز یادتون باشه خدایی هم هست

سوال جوابی هم هست

دردفاع آبرومندانه که نباید مثل[="black"] الغریق یتشبث بکل حشیش [/] عمل کرد [/]

من از حامدی انتظاری به جز سوء ظن وهنری جز عیبجویی سراغ ندارم ولی

حجت الاسلام والمسلمین صدیق شما چرا بدون اینکه خودم حضور داشته و ازخودم دفاع کنم

گوشه ای از نوشته های اینجانب را آورده اید

قبلا هم در اینجا

خدمتتون گفته بودم که از قول اینجانب مطلب غیر ننویسید

در ضمن مثل اینکه شما در تشخیص اسم اینجانب نیز سهو فرموده اید و مرا به نوری زاده

منتسب نموده اید شاید دری به دیوار بخوره !!!!!!

اما آنها کجا ومن کجا

[="Blue"]اعوذ بالله ان اکون من الجاهلین [/]

[=Century Gothic]صلوات بر ائمه اطهار(ع)

مناظره علامه حلي با سيد موصلي

اوائل قرن هشتم هجری بود، شاه خدابنده یازدهمین شاه ایلخانیان كه پیرو مذهب اهل تسنّن بود، در سال 709 هـ . ق بر اثر مناظرات نیرومند و لطیف علامه حلی (مرجع بزرگ شیعه، متوفّی 726 هـ . ق) رسماً شیعه شد، و مذهب جعفری را به عنوان مذهب رسمی در كشور پهناور ایران، اعلام كرد.

در یكی از روزها، علمای بزرگ اهل تسنّن، در مجلس شاه خدابنده، اجتماع كرده بودند، علامه حلی نیز طبق دعوت شاه، وارد آن مجلس شد، مناظرات متعددی بین علما، به طور آزاد انجام شد، از جمله اینكه:
سید موصلی (كه از علمای بزرگ اهل تسنن بود) به علامه حلّی گفت: «دلیل بر جواز صلوات بر غیر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ چیست؟»
علامه، بی‌درنگ این آیه را خواند:
« الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون،َ أُولئِكَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَهٌ...؛ به استقامت كنندگان بشارت بده ـ آنها كه هرگاه مصیبتی به آنها می‌رسد، می‌گویند: ما از آن خدا هستیم، و به سوی او باز می‌گردیم ـ اینها همان‌ها هستند كه صلوات و رحمت خداوند شامل حالشان شده است.»[1] [=Century Gothic]

سید موصلی از روی بی‌اعتنایی گفت: بر غیر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ (یعنی امامان معصوم) چه مصیبتی وارد شده است كه سزاوار صلوات باشند؟!

علامه بی‌درنگ جواب داد: «از سخت‌ترین و جانكاه‌ترین مصائب آنها اینكه: از نواده‌های آنها شخصی مثل تو به وجود آمده كه منافقان مشمول عذاب را بر آل رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ مقدم می‌دارد». حاضران از حاضرجوابی علامه تعجب كردند.

[1] . بقره ـ 155 تا 157.
....

[="blue"]دوسوال از شما داشتم [/]

[="red"]اول[/] خدا برچه کسانی صلوات می فرستد

[="red"]دوم[/] ما باید بر چه کسانی صلوات بفرستیم

طاها;26280 نوشت:
با سلام

ممنون از روشنگري استاد صديق عزيز

اين مطالب هم در مورد صلوات در اين تايپك ها امده است كه خوندنش جواب را براي تحريف كنند گان صلوات محكمتر مي كند.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=2303&p=7015

http://www.askdin.com/showthread.php?p=20310

http://www.askdin.com/showthread.php?t=3947goto=newpost

[="black"]باز دشمنی خیالی و فرضی با ذهنیات بد گمان خود برای تصورات

خود تراشیده و جواب او را به زعم خود می دهید عجب هنری دارید !!!!![/]

چون ندیدید حقیقت ره افسانه می زنید ؟؟؟؟

وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف

ما کجاییم وملامتگر بیکار کجاست

اما فکر نکنین با سم پاشی علیه دیگران حقیقت او را می توانید مسموم کنید!

با سلام

غلامعلی نوری *;29081 نوشت:
اول خدا برچه کسانی صلوات می فرستد دوم ما باید بر چه کسانی صلوات بفرستیم


جناب غلام علي

فكر كنم جواب سوالتان را قبلا در اين تايپك استاد صديق و دوستان داده اند مراجعه فرماييد

http://www.askdin.com/showthread.php?p=26322

طاها;29087 نوشت:
با سلام



جناب غلام علي

فكر كنم جواب سوالتان را قبلا در اين تايپك استاد صديق و دوستان داده اند مراجعه فرماييد

http://www.askdin.com/showthread.php?p=26322

خوب در غیاب ابنجانب بریده اید و بافته

دیگه چی دارین بگین ؟

اصلا اصل قضیه چی بوده که شما بر رد اون بلند گو کا ر گذاشتین ؟ می شه بگین اونجا چه خبر بوده؟؟

اشکالات را تک به تک بگین تا جواب بدم

در ضمن شما فقط مقدمه و چند خط ابتدایی نوشته های اینجانب را آورده بودین و این رسم جوانمردی نیست این بحث اینجانب تا اوناجایی که یادمه بیش از بیست پست بوده و به نتیجه ای که همه راضی شدند رسیده بود

بهتر بود که نتیجه گیری نهایی اینجانب را در مورد تایید صلوات هم می آوردید !

من نبودم خدایم که بود

متاسفم برای شما که اینقدر به اسم دفاع از شیعه حق وحقوق دیگران را پایمال می کنید

بالاخره شیعه یان عزیز یادتون باشه خدایی هم هست

سوال جوابی هم هست

دردفاع آبرومندانه که نباید مثل الغریق یتشبث بکل حشیش عمل کرد

من از حامدی انتظاری به جز سوء ظن وهنری جز عیبجویی سراغ ندارم ولی

حجت الاسلام والمسلمین صدیق شما چرا بدون اینکه خودم حضور داشته و ازخودم دفاع کنم

گوشه ای از نوشته های اینجانب را آورده اید

قبلا هم در اینجا

خدمتتون گفته بودم که از قول اینجانب مطلب غیر ننویسید

در ضمن مثل اینکه شما در تشخیص اسم اینجانب نیز سهو فرموده اید و مرا به نوری زاده

منتسب نموده اید شاید دری به دیوار بخوره !!!!!!

اما آنها کجا ومن کجا

اعوذ بالله ان اکون من الجاهلین

پیغام استادم به نوری
امشب بعد از درس به استاد بزرگوارم حجة الاسلام و المسلمین آقای مروجی طبسی کسی که سرب داغ به چشم وهابی است، از جناب نوری گفتم و اینکه دوست دارد فقط با قرآن بحث کند.
استا فرمودند: ازش بخواه بره کتاب سنن ابی داوود رو خوب مطالعه کنه؛اونجا حدیثی نقل کردند که رسول گرامی اسلام فرمودند:(مضمون از بنده است)جبرئیل هم قرآن را آورد و هم سنت را(همه سنت مقصود است) بعد از او بپرس:
**** تومن ببعض و تکفر ببعض؟؟؟!!!

غلامعلی نوری *;29091 نوشت:
خوب در غیاب ابنجانب بریده اید و بافته دیگه چی دارین بگین ؟ اصلا اصل قضیه چی بوده که شما بر رد اون بلند گو کا ر گذاشتین ؟ می شه بگین اونجا چه خبر بوده؟؟ اشکالات را تک به تک بگین تا جواب بدم در ضمن شما فقط مقدمه و چند خط ابتدایی نوشته های اینجانب را آورده بودین و این رسم جوانمردی نیست این بحث اینجانب تا اوناجایی که یادمه بیش از بیست پست بوده و به نتیجه ای که همه راضی شدند رسیده بود بهتر بود که نتیجه گیری نهایی اینجانب را در مورد تایید صلوات هم می آوردید ! من نبودم خدایم که بود متاسفم برای شما که اینقدر به اسم دفاع از شیعه حق وحقوق دیگران را پایمال می کنید بالاخره شیعه یان عزیز یادتون باشه خدایی هم هست سوال جوابی هم هست دردفاع آبرومندانه که نباید مثل الغریق یتشبث بکل حشیش عمل کرد من از حامدی انتظاری به جز سوء ظن وهنری جز عیبجویی سراغ ندارم ولی حجت الاسلام والمسلمین صدیق شما چرا بدون اینکه خودم حضور داشته و ازخودم دفاع کنم گوشه ای از نوشته های اینجانب را آورده اید قبلا هم در اینجا خدمتتون گفته بودم که از قول اینجانب مطلب غیر ننویسید در ضمن مثل اینکه شما در تشخیص اسم اینجانب نیز سهو فرموده اید و مرا به نوری زاده منتسب نموده اید شاید دری به دیوار بخوره !!!!!! اما آنها کجا ومن کجا اعوذ بالله ان اکون من الجاهلین


باز سلام

بزرگوار بنده هر پستي از شما ديدم تنها چيزي كه توش نبود بحث و مناظره بود

هر حرفي زدين الا مناظره و مباحثه

اين طوري كه نمي شه بزرگوار

نه شما به جايي مي رسين و نه ما.

بفرماييد

از يه جا بحث را اغاز كنيد و ادعا و .....نمي دونم از اين حرف ها را بكذاريد كنار و از دوستان عزيز هم خواهش مي كنم كاري به كار اين غلام علي نداشته باشند تا ايشان مباني و مطالب خودشان را بگويند تا ببينيم چي مي گن

هر روز با عبارات و مطالبي نا مفهوم و كنك و .... يه روز ميان يه روز ميرن و........

بزرگوار خواهشا رك و راست از يه طرف شروع كنيد مباني و اصول خودتان را بفرماييد ما هم در خدمتيم

اخه عزيز اين طوري كه نمي شه

از هرجا كه دوست دارين بفرماييد ولي مطالبي بگيد كه اگر دوستان نقد كردن منحرف اش نكنيد و ادامه بحث را بگيريد و جواب بدهيد

ممنون و سپاس

از غرورو تواضع و بالا و پايين و .............بيا بيرون هركسي هركي هست بين خدا و خودش است

اينجا مباني و معارف خودتان را بيان كنيد و زياد دوستان و كاربراني كه به سايت مي ايند را معطل نكنيد

سلام
جناب غلام علی حضور و طرح شبهات و مسایل شما مفید خواهد بود
قرار نیست یه مشت موافق بیان اینجا برای هم مطلب بذارن...
من از سوالات شما لذت میبرم اما به شرط این که طبق فرمایشات
استاد طاها محترمانه و بدون غرض و منظم مسایل رو مطرح کنید
اساتید درست فرمودند در این تایپیک مفصل بحث شده و اگر مطلبی
هست در ادامه همون بذارید..
http://www.askdin.com/showthread.php?p=26322
.کسی خدایی نکرده از سوالات شما فراری
نیست اما جبهه گیری بی مورد شما درست نیست....بنده را ببخشید
من در یکی از پست ها از شما حمایت کردم ولی لازم دونستم اینهارو اینجا خدمتتون عرض
کنم.:Gol:

خب جناب نوری شما دلایل خودتون رو بیارید
شما سوال رو رها کردید و بر علیه پاسخگو ها جبهه گرفتید
اگر جواب منطقی و شبهه ای دارید یا جایی را اساتید اشتباه
گفتند ذکر کنید ما هم استفاده کنیم...اما لطفا جو را متشنج نکنید
همه چیزدر کمال ارامش و منطق..از دوستان هم خواهش میکنم
با شخص جناب نوری کاری نداشته باشند و جبهه نگیرند بلکه
فقط جواب سوالات ایشان را بدهند
ببخشید جسارت کردم اما روزانه تعداد زیادی از این سایت دیدن میکنند و این طور بحث های
فردی اصلا در شان سایت اسلامی نیست.فقط پرسش و پاسخ اگر هم بحثی هست
فقط روی سوال نه فرد!!!

پيام;29118 نوشت:
خب جناب نوری شما دلایل خودتون رو بیارید
شما سوال رو رها کردید و بر علیه پاسخگو ها جبهه گرفتید
اگر جواب منطقی و شبهه ای دارید یا جایی را اساتید اشتباه
گفتند ذکر کنید ما هم استفاده کنیم...اما لطفا جو را متشنج نکنید
همه چیزدر کمال ارامش و منطق..از دوستان هم خواهش میکنم
با شخص جناب نوری کاری نداشته باشند و جبهه نگیرند بلکه
فقط جواب سوالات ایشان را بدهند
ببخشید جسارت کردم اما روزانه تعداد زیادی از این سایت دیدن میکنند و این طور بحث های
فردی اصلا در شان سایت اسلامی نیست.فقط پرسش و پاسخ اگر هم بحثی هست
فقط روی سوال نه فرد!!!

سلام پیام
خوب حالا این شد یک درخواست هدفمند

اول بگم منظور من از ایراد بر نحوه ی این صلوات این بوده است که با این طرز صلوات همانطوریکه هر انسان آزاده ای ترجمه ی آیه را بخواند فرمان خدا در آیه ی صلوات به طور سزاوار اقامه و اجرا نمی شود بلکه باید به نحو دیگری صلوات فرستاده شود واز طرف خودمان باشد نه دوباره به خدا ارجاع دهیم
من یک مثال زیبایی بزنم

به سلام و( صلوات)
السلام علیک یا ابا عبدالله و..........[="red"]علیک منی سلام الله[/] ابدا
السلام علی الحسین
وعلی علی بن الحسین
وعلی اولاد الحسین
وعلی اصحاب الحسین

در اینجا از طرف خودمان بر امام حسین سلام فرستاده ایم و چقدر رسا وزیبا است

به علیک منی سلام الله توجه کنید چقدر با مسمی است

خوب منظور من این بوده است نه آنطور که متاسفانه با سوءظن پنداشته اند که من با صلوات مخالفم

مثال دیگری می زنم

فرض کنید فلان بن فلان بعد از نزول آیه روزی به محضر وخانه ی پیامبر رسیده ودر روی بروی اوقرار میگیرد
آیا اگر بجای سلام علیک واجرای دستور خدا وپیامبر بگوید اللهم صل علی محمد و آل محمد

پیامبر از عریض القفاء بودن این شخص به خنده نمی افتد ؟؟

پس بحث من این بوده

اتفاقا در آن پست ها بررسی راه اقامه و اجرای سزاوار دستور خدا را نیز پیشنهاد کرده و خود چند مثال

آورده بودم مانند

[="red"]یکی[/] اللهم اُصلی کما صلیت علی محمد و آل محمد

[="red"] دوم [/]سلام بر محمد و آل محمد

سوم علیک منی سلا م الله یا رسول الله وعلی آلک

در ضمن من هیچگاه نگفته ام صلوات فرستادن مرسوم گناه است یا مذموم بلکه آن را به عنوان صلوات کامل و شایسته ای که فرمان خدا را اقامه کند قبول ندارم و شایسته تر از آن هم می توان گفت
فعلا همین را داشته باشید تا تب تشنج بخوابد

عرفان;29103 نوشت:
پیغام استادم به نوری
امشب بعد از درس به استاد بزرگوارم حجة الاسلام و المسلمین آقای مروجی طبسی کسی که سرب داغ به چشم وهابی است، از جناب نوری گفتم و اینکه دوست دارد فقط با قرآن بحث کند.
استا فرمودند: ازش بخواه بره کتاب سنن ابی داوود رو خوب مطالعه کنه؛اونجا حدیثی نقل کردند که رسول گرامی اسلام فرمودند:(مضمون از بنده است)جبرئیل هم قرآن را آورد و هم سنت را(همه سنت مقصود است) بعد از او بپرس:
**** تومن ببعض و تکفر ببعض؟؟؟!!!

پیغام به طبسی

از قول اینجانب به آقای طبسی سلام رسانده بگو کسی که چشمش سالم است نیاز به عینک ندارد کسی که با پای خود می تواند را رود نیاز به عصا ندارد مگر اینکه خود را.....

مصداق یک شعر از سعدی را محترمانه به او یاد آوری کن

يکي روبهي ديد بي دست و پاي
فرو ماند در لطف و صنع خداي

که چون زندگاني به سر مي‌برد؟
بدين دست و پاي از کجا مي‌خورد؟

در اين بود درويش شوريده رنگ
که شيري برآمد شغالي به چنگ

شغال نگون بخت را شير خورد
بماند آنچه روباه از آن سير خورد

دگر روز باز اتفاقي فتاد
که روزي رسان قوت روزش بداد

يقين، مرد را ديده بيننده کرد
شد و تکيه بر آفريننده کرد

کز اين پس به کنجي نشينم چو مور
که روزي نخوردند پيلان به زور

زنخدان فرو برد چندي به جيب
که بخشنده روزي فرستد ز غيب

نه بيگانه تيمار خوردش نه دوست
چو چنگش رگ و استخوان ماند و پوست

چو صبرش نماند از ضعيفي و هوش
ز ديوار محرابش آمد به گوش

برو شير درنده باش، اي دغل
مينداز خود را چو روباه شل

چنان سعي کن کز تو ماند چو شير
چه باشي چو روبه به وامانده سير؟

چو شير آن که را گردني فربه است
گر افتد چو روبه، سگ از وي به است

بچنگ آر و با ديگران نوش کن
نه بر فضلهء ديگران گوش کن

بخور تا تواني به بازوي خويش
که سعيت بود در ترازوي خويش

چو مردان ببر رنج و راحت رسان
مخنث خورد دسترنج کسان

بگير اي جوان دست درويش پير
نه خود را بيگفن که دستم بگير

خدا را بر آن بنده بخشايش است
که خلق از وجودش در آسايش است

کسي نيک بيند به هر دو سراي
که نيکي رساند به خلق خداي

شما به اندازه من در قرآن دید ندارید بنابراین مجبورید که برای بهتر دیدن وراه رفتن ! به عینک وعصای

حدیث بچسبید
هر اندازه دید و پاسالمتر وقوی تر باشد بهمان اندازه نیاز به عینک و عصا کمتر می شود

در ضمن من بارها گفته ام که من نه وهابی ام نه سنی و نه شیعی امروزی

حال شما که دوست دارید هر وصله ای به من بچسبانید بچسبانید

ولی یادتون باشه [="black"]ما انتم بمعجزین [/]

من آن شیر هستم که به همت علم وعقل وجسم وجان خود می خورم نه اینکه باقی مانده ی افاضات

دیگران را بخورم

من دوست ندارم جمجمه ام فقط کیسه ی حمالی نظریات دیگران باشد دوست ندارم کشکول کشکیات

بعضی باشم چرا که به قدرت خودم ایمان دارم همانطوریکه به قدرت و آفرینش خدا ایمان دارم

با سلام

غلامعلی نوری *;29166 نوشت:
شما به اندازه من در قرآن دید ندارید بنابراین مجبورید که برای بهتر دیدن وراه رفتن ! به عینک وعصای حدیث بچسبید

آقای نوری حالا که شما اینقد در قرآن دید دارید من چند تا آیه مینویسم لطفاً توضیح بدید بگید منظور از این آیات چیه ؟

در ابتدا چند تا آیه که داره عصمت انبیاء رو نفی می کنه :

1. وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا ( يوسف/24 )

2. حَتَّى إِذَا اسْتَيأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا ( یوسف/110 )

3.لِيغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ (الفتح/2)

4.َاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ(ص/24) فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِكَ وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ(ص/25)

با تشکر از توضیحات شما دوست عزیز - منتظرم

celyanic;29173 نوشت:
با سلام

آقای نوری حالا که شما اینقد در قرآن دید دارید من چند تا آیه مینویسم لطفاً توضیح بدید بگید منظور از این آیات چیه ؟

در ابتدا چند تا آیه که داره عصمت انبیاء رو نفی می کنه :

1. وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا ( يوسف/24 )

2. حَتَّى إِذَا اسْتَيأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا ( یوسف/110 )

3.لِيغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ (الفتح/2)

4.َاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ(ص/24) فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِكَ وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ(ص/25)

با تشکر از توضیحات شما دوست عزیز - منتظرم

سلام celyanic

سوالات خوبی هستند حتما جوابی خواهم داد اما

لطف کنین در تاپیکی جدا بزنید

چرا که مدیران محترم حق دارند اگر گفته های من وشما را وسوالات مربوطه راحذف یا منتقل کنند

عنوان تاپیک چیز دیگری است

ومن در مقابل این تصمیم به حق آنها از مور ضعیفترم واعتراضی نمی توانم داشته باشم

پس در تاپیک جدا بیاور

موفق باشید

غلامعلی نوری *;29091 نوشت:
خوب در غیاب ابنجانب بریده اید و بافته

دیگه چی دارین بگین ؟

اصلا اصل قضیه چی بوده که شما بر رد اون بلند گو کار گذاشتین ؟ می شه بگین اونجا چه خبر بوده؟؟

اشکالات را تک به تک بگین تا جواب بدم

در ضمن شما فقط مقدمه و چند خط ابتدایی نوشته های اینجانب را آورده بودین و این رسم جوانمردی نیست این بحث اینجانب تا اوناجایی که یادمه بیش از بیست پست بوده و به نتیجه ای که همه راضی شدند رسیده بود

بهتر بود که نتیجه گیری نهایی اینجانب را در مورد تایید صلوات هم می آوردید !

من نبودم خدایم که بود

متاسفم برای شما که اینقدر به اسم دفاع از شیعه حق وحقوق دیگران را پایمال می کنید

بالاخره شیعه یان عزیز یادتون باشه خدایی هم هست

سوال جوابی هم هست

دردفاع آبرومندانه که نباید مثل الغریق یتشبث بکل حشیش عمل کرد



با سلام

جناب نوری دست شما نه بر ما که بر همۀ کاربران رو شده است هر کجا که کم می اورید یا پشت نقاب مظلوم نمائی پنهان می شوید و یا سخن مخالف را بنوعی به عنوان تأیید بافتۀ خودتان بر می شمارید و این هم از همان مقوله است.

غلامعلی نوری *;29091 نوشت:
من از حامدی انتظاری به جز سوء ظن وهنری جز عیبجویی سراغ ندارم


این هم شیوه ای که منحصر به شما و امثال شماست برای حذف حریف مخالف
.

غلامعلی نوری *;29091 نوشت:
ولی

حجت الاسلام والمسلمین صدیق شما چرا بدون اینکه خودم حضور داشته و ازخودم دفاع کنم

گوشه ای از نوشته های اینجانب را آورده اید

قبلا هم در اینجا

خدمتتون گفته بودم که از قول اینجانب مطلب غیر ننویسید

در ضمن مثل اینکه شما در تشخیص اسم اینجانب نیز سهو فرموده اید و مرا به نوری زاده

منتسب نموده اید شاید دری به دیوار بخوره !!!!!!

اما آنها کجا ومن کجا

اعوذ بالله ان اکون من الجاهلین


فرض را بر این بگذاریم که بدون حضور شما مطلبی از شما را گذاشته و پاسخ گفته ایم ...

آیا قبول دارید که این مطالب و منقولات از شماست و اگر هست بفرمایید از خودتان دفاع منطقی کنید؟؟؟

اما بوضوح می بینیم که بجای دفاع منطقی از خویش به شعر و اتهام به دیگران روی اورده اید؟؟؟

می فرمایید که همۀ مطالب را نیاورده ایم، در حالیکه مطالب ذکر شده را عیناً از سایت اهل سنت (مخالف مذهب تشیع) اقتباس کردیم؛ آیا به آن سایت هم چنین اعتراضی کرده اید؟؟؟

علاوه بر اینکه بجای این مظلوم نمائی و اتکاء به شعر و اتهام، می توانید ادامۀ افاضات تان را در همین مقوله بفرمایید تا بر ما و دیگران مطلب روشن شود.

مشتاقانه منتظر مطالب تکمیلی و تأییدی شما در باب صلوات بر محمد و آل محمد هستیم؟؟؟

اگر چه مطالب شما در پست هائی از همین مقوله و دیگر مقولات، گویای گرفتاری شما در توهمات خوارج گونه و اتکاء دگماتیسمی به قرآن است، همان امری که در جریان صفین، مردم جاهل، قرآن ناطق (علی زمان) را رها کرده و به فتنۀ عمرو عاص (قران های بر نیزه رفته) روی آوردند، قرانی که بارها و بارها به اطاعت و پیروی از پیامبر اکرم (ص) و اولواالامر (ع) تأکید نموده و نیز بوضوح می بینیم که در دام تفسیر به رأی افتاده اید، دامی که خویش از ان غافلید و هر چه دست و پای بیشتری می زنید بیشتر با بندها پیوند می خورید.

لازم است بدانید که تنها راه رهائی از این بندهای خودخواهی و خودمحوری توسل و تمسک به ثقلین است که تمسک به هر کدام بدون دیگری، فاصله گرفتن از سعادت و نجات است. و بدون شک با این شیوه مصداق "تؤمنون ببعض و تکفرون ببعض" خواهید گشت.

پس لطف کنید پیاده شوید با هم برویم که این تکروی شما ره به ترکستان است ...

منتظر بازگشت شما به دامنۀ رحمت الهی (قرآن و اهل بیت و سنت) و رؤیت عقایدی مقرون به صواب از سوی شما هستیم.

بدرود ...:Gol:

صدیق;35538 نوشت:


با سلام

جناب نوری دست شما نه بر ما که بر همۀ کاربران رو شده است هر کجا که کم می اورید یا پشت نقاب مظلوم نمائی پنهان می شوید و یا

سخن مخالف را بنوعی به عنوان تأیید بافتۀ خودتان بر می شمارید و این هم از همان مقوله است.



gol:

بله کاملا درست می فرمایید

دست من که همانا دست خدا بالای آن است ودست راست کرداری و راستگویی است بر همه رو شده است و بزودی

شایستگان متوجه حرفهای من خواهند شد

[

صدیق;35538 نوشت:



فرض را بر این بگذاریم که بدون حضور شما مطلبی از شما را گذاشته و پاسخ گفته ایم ...

آیا قبول دارید که این مطالب و منقولات از شماست و اگر هست بفرمایید از خودتان دفاع منطقی کنید؟؟؟

gol:

فاعترفوا بذنبهم !!!! آفرین بر شما
بله قبول دارم اصل مطالب از خودم است و من اللهم صل علی محمد و آل محمد را جمله ای برای اجرای دستور خداوند در آیه مربوطه نمی پذیرم

بلکه همانطور که گفته ام آیه دستور دیگری می دهد و شما درخواست دیگری دارید

صدیق;35538 نوشت:


با سلام

مشتاقانه منتظر مطالب تکمیلی و تأییدی شما در باب صلوات بر محمد و آل محمد هستیم؟؟؟

اگر چه مطالب شما در پست هائی از همین مقوله و دیگر مقولات، گویای گرفتاری شما در توهمات خوارج گونه و اتکاء دگماتیسمی به قرآن است، همان امری که در جریان صفین، مردم جاهل، قرآن ناطق (علی زمان) را رها کرده و به فتنۀ عمرو عاص (قران های بر نیزه رفته) روی آوردند، قرانی که بارها و بارها به اطاعت و پیروی از پیامبر اکرم (ص) و اولواالامر (ع) تأکید نموده و نیز بوضوح می بینیم که در دام تفسیر به رأی افتاده اید، دامی که خویش از ان غافلید و هر چه دست و پای بیشتری می زنید بیشتر با بندها پیوند می خورید.

Gol:

نخیر من از آچه که می کنم غافل نیستم و خوب دانسته ام که چه می گویم اما من تفسیر به رای نمی کنم ولی مشکل اینجاست که

شما نمی دانید

اول بگویم منظور من از ایراد بر نحوه ی این صلوات این بوده است که با این طرز صلوات همانطوریکه هر انسان آزاده ای ترجمه ی آیه را بخواند

فرمان خدا در آیه ی صلوات به طور سزاوار اقامه و اجرا نمی شود بلکه باید به نحو دیگری صلوات فرستاده شود واز طرف خودمان باشد

نه دوباره به خدا ارجاع دهیم

من یک مثال زیبایی بزنم

به سلام و( صلوات) زیر توجه کنید

السلام علیک یا ابا عبدالله و..........علیک منی سلام الله ابدا
السلام علی الحسین
وعلی علی بن الحسین
وعلی اولاد الحسین
وعلی اصحاب الحسین

در اینجا از طرف خودمان بر امام حسین سلام فرستاده ایم و چقدر رسا وزیبا است

به علیک منی سلام الله توجه کنید چقدر با مسمی است

خوب منظور من این بوده است نه آنطور که متاسفانه با سوءظن پنداشته اند که من با صلوات مخالف بوده ام

مثال دیگری می زنم

فرض کنید فلان بن فلان بعد از نزول آیه روزی به محضر وخانه ی پیامبر رسیده ودر روی بروی اوقرار میگیرد

آیا اگر بجای سلام علیک واجرای دستور خدا وپیامبر بگوید اللهم صل علی محمد و آل محمد

پیامبر از عریض القفاء بودن این شخص به خنده نمی افتد ؟؟

پس بحث من این بوده که این نحوه ی صلوات فرستادن شما نه کافی است نه لازم بلکه کلا باید عوض شود

اتفاقا در آن پست ها بررسی راه اقامه و اجرای سزاوار دستور خدا را نیز پیشنهاد کرده و خود چند مثال

آورده بودم مانند

یکی[="red"] اللهم اُصلی کما صلیت علی محمد و آل محمد [/]

دوم [="blue"]سلام بر محمد و آل محمد[/]

سوم [="blue"][="red"]علیک منی سلا م الله یا رسول الله وعلی آلک[/] [/]

در ضمن من هیچگاه نگفته ام صلوات فرستادن مرسوم گناه است یا مذموم بلکه آن را به عنوان صلوات کامل و شایسته ای که فرمان خدا را اقامه کند قبول ندارم و شایسته تر از آن هم می توان گفت

صدیق;35538 نوشت:


با سلام

لازم است بدانید که تنها راه رهائی از این بندهای خودخواهی و خودمحوری توسل و تمسک به ثقلین است
gol:

خدا خودش می داند که من خود خواه نیستم بلکه عقلانیت وانسانیت خواه هستم

اما در مورد خود محور بودن !

بله من[="red"] فعلا" [/]خود محور هستم چرا که من حقم

صدیق;35538 نوشت:


با سلام

پس لطف کنید پیاده شوید با هم برویم که این تکروی شما ره به ترکستان است ...

Gol:

[="red"]نه خیر به هیچ وجه پیاده نمی شوم آیا بعد از آنکه خداوند مرا هدایت کرد باز به جاهلیت بر گردم [/]؟؟؟؟

قَدِ افْتَرَينَا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُمْ بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّهُ مِنْهَا وَمَا يكُونُ لَنَا أَنْ نَعُودَ فِيهَا إِلَّا أَنْ يشَاءَ اللَّهُ رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيءٍ عِلْمًا

عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَينَنَا وَبَينَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنْتَ خَيرُ الْفَاتِحِينَ(الأعراف/89)

[="red"][="blue"]اگر بعد از آنکه خدا ما را از آن نجات بخشيده [باز] به کيش شما برگرديم در حقيقت به خدا دروغ بسته‏ايم

و ما را سزاوار نيست که به آن بازگرديم مگر آنکه خدا پروردگار ما بخواهد [که] پروردگار ما از نظر دانش بر هر چيزي احاطه دارد

بر خدا توکل کرده‏ايم بار پروردگارا ميان ما و قوم ما به حق داوري کن که تو بهترين داوراني[/][/]


صدیق;35538 نوشت:


با سلام
منتظر بازگشت شما به دامنۀ رحمت الهی (قرآن و اهل بیت و سنت) و رؤیت عقایدی مقرون به صواب از سوی شما هستیم.

بدرود ...:gol:

[="courier new"][="red"]چگونه منتظر من هستید در حالیکه منتظر کس دیگری هستید [/][/]

ومن غلامعلی نوری ام همین

اعوذ بالله القوی من الشیطان الغوی
پناه می برم به خدای توانا و قدرتمند از [شر و کید ] شیطان اغواگر .

برای تنویر ذهن کاربران گرامی به چند مسئله در خصوص ذکر شریف صلوات می پردازیم :

1 – معنای صلوات :
صلوات ریشه اش از صلاة ( عبادت مخصوص ) است به معنای ثنای جمیل و این ثنای جمیل چه به صورت تحیت ( دعا برای حیات و یا صورت دعایی دیگر ) باشد چه به صورت خبر یا انشاء .

2 – صلوات هم دعاست :
دعا نیز طلب دانی از عالی ، عبد از مولاست و ما با ذکر شریف صلوات در حقیقت از خدای متعالی که خالق و مالک همه چیز است برای رسول گرامی اسلام طلب تحیت و رحمت می کنیم و این چه اشکالی دارد ؟

3 – خدای متعال در آیه صلوات نبوی بعد از بیان صلوات خویش و فرشتگان به مؤمنین امر می فرماید که بر رسولش صلوات تقدیم کنند و تسلیم امرش شوند .
« ان الله و ملائکته یصلون علی النبیّ یا ایها الذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیماَ » .

در نحوه ی صلوات شیعه و سنی متفقند که ابتدا اسم جلاله الله یا اسم ربّ آورده شود و این به امر همان رسولیست که خداوند امر فرموده تسلیم امرش شویم و حالا آن حضرت اینگونه به امت خویش تعلیم فرموده اند . در این صورت مسلمانان باید تابع امررسول حق باشند یا تابع اغواگری باشند که افکار و نظراتش هیچ سنخیتی با عقاید هیچ یک از فرق مسلمانان ندارد .؟؟؟؟؟
صلواتی که با لفظ جلاله الله شروع و با آل محمد پایان می یابد جزو واجبات نماز فریقین است و اگر در تشهد عمدا فراموش شود مبطل نماز است .

ادامه دارد .....

4 – اعلان و آشکار نمودن توحید :
از افتخارات مکتب حقه تشیع ( اسلام ناب محمدی) این است که تمام ادعیه و زیارات مأثوره (رسیده) از رهبران معصومش ( 14نور مقدس) همه با اعلان توحید همراه و رنگ و بو و محتوای کاملا توحیدی دارد . لذا در صلوات مؤمن با آوردند لفظ جلاله و مقدس الله توحید خود را ابراز و اظهار میدارد .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

5 – معلمین دعا بعد از خدای متعال کیانند ؟
و نیز از افتخارات مکتب نجات بخش اهل بیت همین بس که رهبران معصومش در اوج عبودیت خدا بوده و هستند و این همه ادعیه و صحایف رسیده حکایت از این حقیقت دارد که این بزرگواران چگونه با خالق جهان به این زبان راز و نیاز کرده و حقیقت بندگی و فقر خویش را نسبت به خدای متعال ابراز نموده اند و عالی ترین معارف توحیدی و خدا شناختی را به زبان ملکوتی دعا به دست ما رسانده اند . آیا به راستی خدا شناس تر و خدا پرست تر از اینان در عالم بوده اند .

کاربران محترمی که خواننده ی این مطالب هستند و از سایر فرق و مذاهب هستند ببینند آیا سراغ دارند که رهبران آنان نیز چنین با خدا زبان آوری کرده باشند نمونه ای از دعای آنان را شاهد بیاورند اگر منابع برخی از این فرق را زیر و رو کنید حتی یک خط دعای انشا شده از آنان را نمی بینید و لذا به استناد آیه :

و قال ربکم ادعونی استجب لکم – ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین .
اینان مستکبر بوده و اهل دعا نبوده و خدا وعید دخول در جهنم را داده است .

و به استناد آیه ی :
قل ما یعبؤوا بکم ربی لولا دعائکم .
خداوند به سبب نداشتن دعا و اظهار نیاز آنان ، به آنان اعتنا و توجهی نداشته و ندارد .
از این جهت حضرات معصومین معلم دعا هستند و اینان استحقاق تعلیم دعا و چگونگی ارتباط با خالق را دارند . نه هر از راه رسیده ی پیرو هوای نفس .
معلمین الهی کیفیت و نحوه ی صلوات را به ما آموخته اند دیگران چکاره باشند .


ادامه دارد ....

6 –کیست جبران کننده ی احسان :
خدای متعال می فرماید :
ان الله لا یضیع اجر المحسنین .
خداوند اجر و مزد نیکی کنندگان را ضایع نمی کند ( بی پاسخ نمی گذارد ) .

حال کسی احسانی کرد در حق ما آیا ما مستقلا می توانیم جبران کننده آن احسان باشیم؟
آیا این توانایی در ما هست که بتوانیم تمام و کمال جواب گوی احسان او باشیم ؟
آیا ارزش این احسان در میزان و محاسبات عقل ناقص ما می گنجد که بتوانیم برآورد کنیم ؟
احسان اگر بزرگ باشد آیا ما امکانات و دارایی لازم را برای جبران داریم ؟
اگر احسان معنوی باشد چه ؟
اگر قدرت و امکانات جبران نداریم و ارزش گذاری احسان هم از محاسبه ما خارج است باید چگونه عمل کنیم ؟

چون مارک فقر ذاتی از ابتدای خلقت بر پیشانی ما نقش بسته است .
یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله .
پس با این وجود باید از چه کسی کمک بگیریم تا او هم توان و هم امکانات لازم برای جبران را داشته باشد ؟

جواب :
رسول گرامی اسلام بزرگ ترین احسان را در حق ما نموده اند :
هدایت بزرگ ترین احسان رسول خداست و همین طور واسطه فیض در عالم هستی هستند یعنی ما هم وجود عنصری و تکوینی خود را مدیون پیامبر خدا و اهل بیت طاهرینش هستیم و هم هدایت از کفر و شرک و ضلالت به سوی نور و سعادت را . حال احسان به این عظمت از ناحیه ما مستقلا قابل پاداش دهی و جبران است ؟

نظر و جواب شما چیست ؟
قطعاَ نظر هر عاقل با انصافی منفی است .«خیر»

از این جهت برای جبران احسان حضرت ختمی مرتبت و اهل بیت گرامیش ما از خدای قادر متعال طلب و مسئلت می کنیم که او به خاطر غنی مطلق بودن جبران کننده ی فقر و ناداری ما باشد .
ما که از خود چیزی نداریم که نثار زحمات و احسان اولیاءش نماییم بلکه درخواست می کنیم که باران رحمتش را فزون فزون بر ساحت قدسی آن حضرات نازل گرداند . قصه صلوات نیز در این راستاست .
به کوری چشم دشمنان محمد و آل محمد سلام الله علیهم حداقل 14 صلوات نثار 14 نور هدایت گر و احسان کننده ی بزرگ عالم خلقت نماییم .

محبت نامه شیعه - شرف نامه اهل بیت - توسل نامه اولیا و انبیا

صلوات است



اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم .


ما از پروردگارمان میخواهیم برترین درودها را به ان سر چشمه های نور برسانند چه اشکالی دارد که شما بحث باطل میکنید اللهم صل علی محمل وال محمد وعجل فرجهم امین:Sokhan:

واقعا من مانده ام که خوشحال باشم یا اندوهگین از این همه نادانی و خشکی شما

وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَا نَبْتَغِي الْجَاهِلِينَ ﴿55﴾

و چون لغوى بشنوند از آن روى برمى‏تابند و مى‏گويند كردارهاى

ما از آن ما و كردارهاى شما از آن شماست‏سلام بر شما

ما دنباله رو نادانان نيستيم (55)

پس خدایا درود ویژه اینجانب را به محمد و آلش برسان

(همانطور که خودت دستور درود دادی )

وبر شکیبایی من بیفزا

با سلام:Gol:

"اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم":Gol::Gol::Gol:

بر خود فرض می دانم که خاضعانه از همۀ دوستان محب "محمد و آل محمد (ص)" خصوصاً جناب سلیم دوست و همکار عزیزم که در تکمیل جوابیه شبهه ای بر صلوات بر محمد و ال محمد مشارکت جدی داشتند کمال تشکر و امتنان خود را اعلام کنم، امیدوارم نزد خدا و رسول و آل الله مأجور بوده و در همۀ اوقات، مؤید به تأییدات خاصۀ حضرت ولیعصر (عج) باشند.

و برای آنها که بدلیل کوردلی، جمود و تعصب، از نور معارف حقۀ قرآن و اهل بیت (ع) محرومند خاشعانه آرزوی هدایت و نورانیت الهی دارم.

"والسلام علینا و علی عباد الله الصالحین":Gol::Gol::Gol:

سلام بر جناب سلیم
فرموده اید که " رسول گرامی اسلام بزرگ ترین احسان را در حق ما نموده اند :
هدایت بزرگ ترین احسان رسول خداست و همین طور واسطه فیض در عالم هستی هستند یعنی ما هم وجود عنصری و تکوینی خود را مدیون پیامبر خدا و اهل بیت طاهرینش هستیم و هم هدایت از کفر و شرک و ضلالت به سوی نور و سعادت را ."

آیا به نظر جنابعالی این سخنان شرک نیست؟ پس چیست؟ آیا الله ما را هدایت فرموده اند یا حضرت پیامبر؟ توجه داشته باشید که اگر جمیع انبیای الهی از جمله حضرت پیامبر جمع شوند و فکرهایشان را روی هم بگذارند نمی توانند سوره ای همانند قران بیاورند. این الله است که کبیر است و لیس کمثله شی.

با سلام و عرض ادب خدمت تمامی دوستان :Gol:

نقل قول:
فرموده اید که " رسول گرامی اسلام بزرگ ترین احسان را در حق ما نموده اند :
هدایت بزرگ ترین احسان رسول خداست و همین طور واسطه فیض در عالم هستی هستند یعنی ما هم وجود عنصری و تکوینی خود را مدیون پیامبر خدا و اهل بیت طاهرینش هستیم و هم هدایت از کفر و شرک و ضلالت به سوی نور و سعادت را ."
آیا به نظر جنابعالی این سخنان شرک نیست؟ پس چیست؟ آیا الله ما را هدایت فرموده اند یا حضرت پیامبر؟ توجه داشته باشید که اگر جمیع انبیای الهی از جمله حضرت پیامبر جمع شوند و فکرهایشان را روی هم بگذارند نمی توانند سوره ای همانند قران بیاورند. این الله است که کبیر است و لیس کمثله شی.

خیر جناب موحد. اینها شرک که نیست هیچ، عین توحید است، و توحید بدون این اعتقاد ناقص می باشد. مگر وقتی کسی کاری در حق من بکند، و من از او تشکر کنم، این شرک است؟ بله همه چیز از خداست. ولی این که دلیل نمی شود ما منکر واسطه ها شویم. مگر وقتی من آب می خورم، این خداست که بی واسطه مرا سیراب می کند؟ پس آب چه کاره است؟ یعنی استفاده من از آب برای سیراب شدن، شرک است؟

بله اگر من آب را مستقل از خداوند سیراب کننده خودم بدانم، یعنی برای آب قدرتی قائل باشم، این از شرک به دور نیست. ولی وقتی من کاملاً به این مسئله واقفم که آب نعمتی است که خداوند در اختیار من قرار داده و من بر اساس حکمت خداوند با نوشیدن آب سیراب می شوم، کجای این شرک است؟

اگر ما بپذیریم که خداوند امور عالم را بی واسطه انجام می دهد، آنگاه این به معنی کثرت پذیر بودن عمل خداوند است که این از توحید به دور می باشد. اگر عمل خداوند بی واسطه باشد، آنگاه خود اصل وجود هم بی واسطه خواهد بود. با قبول این ادعا، وجود کثرت پذیری که در اطراف خود می بینیم بی واسطه به ذات واحد خداوند متصل خواهد بود، و پذیرش چنین استدلالی منجر به پذیرش عقیده انحرافی وحدت وجود می شود.

ولی به ذات اقدس خداوند کثرت راهی ندارد، پس معلوم می شود که وجود متکثر ما بی واسطه از آن ذات اقدس فیض نمی برد. اگر بی واسطه بود، ما هم مثل آن ذات مبارک باید واحد می بودیم، و نه متکثر.

می بینیم که اینطور نیست. پس مرزی بین کثرت و خداوند واحد وجود دارد. این مرز چیزی نیست جز واسطه فیض وجود، خلیفة الله، نور واحد خداوند، مخلوق واحد و صادر نخستین، که فرشتگان امر شدند تا در برابر آن به سجده بیافتند.

این مخلوق واحد، تجلی اسم اعظم خداوند است (تمام اسامی را به آدم آموختیم). چون اسم اعظم، شامل تمامی اسماء می باشد، پس این مخلوق واحد واسطه فیض وجود همه عالم است. هر مخلوقی پرتویی است از وجود مبارک آن حضرت.

بله این مخلوق از خودش چیزی ندارد، و ما مأموریم خداوند را بپرستیم و همه چیز را از او بدانیم. ولی انکار وساطت تجلی اعظم خداوند همانقدر کوته بینانه است که انکار وساطت آب کوته بینانه می باشد.

حال چرا ما معتقدیم پیامبر اکرم (ص) خلیفة الله می باشند؟ دلیلش کاملاً روشن است. مگر نه اینکه پیامبر خاتم الانبیاء بوده، بعد از او کسی قرار نیست بیاید و دین کامل تری ارائه کند؟ پس معلوم می شود آن حضرت از نظر مرتبه وجودی و دانش به بالاترین حد رسیده اند، طبیعتاً اسماء الهی را به تمامی می دانند (که یعنی اسم اعظم را کاملاً می دانند). به نکته انتهای پست دقت کنید.

بالاتر از مخلوقی که بر اسم اعظم خداوند کاملاً واقف باشد نمی تواند وجود داشته باشد، و از آنجا که حقیقت وجودی ما، روح ماست و نه جسم ما، پس حقیقت وجودی این مخلوق والا در روح او نهفته است. طبیعی است که روحی که حامل اسم اعظم خداوند است، تجلی اعظم او بوده، واسطه فیض وجود باشد.

از آنجا که قرآن بیان کننده هر چیزی است، در نتیجه، باید حقیقت وجودی آن اسم اعظم خداوند باشد، چرا که هر اسمی پایینتر از اسم اعظم نمی تواند بیان کننده هر چیزی باشد. این است راز قرآن ناطق بودن آن بزرگوار. به این ترتیب، حقیقت وجودی پیامبر اکرم (ص) و حقیقت وجودی قرآن هر دو تجلی اسم اعظم خداوند بوده، حقیقتی واحد هستند.

بله پیامبر (ص) از نظر جسمی انسانی است همانند ما، ولی از نظر روحی فرق بزرگی دارد. به او وحی می شود، ولی به ما نه. این یک تفاوت ساده نیست که به این راحتی از آن چشم بپوشیم. تشابه جسم پیامبر (ص) با جسم انسانهای دیگر، مثل تشابه قرآن داخل جلد است با کتب دیگر. :Sham:

سوره 33:

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا ﴿۴۵﴾
اى پيامبر ما تو را [به سم ت] گواه و بشارتگر و هشداردهنده فرستاديم (۴۵)
وَدَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُّنِيرًا ﴿۴۶﴾
و دعوت‏كننده به سوى خدا به فرمان او و چراغى تابناك (۴۶)

البته این را در نظر داشته باشید که هدف نهایی هر انسانی، خلیفة الله شدن است، و پیامبران (ع) برای همین مبعوث شده اند. سوره 34:

وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ ﴿۵۱﴾
اگر ببيني هنگامي كه فريادشان بلند مي‏شود، اما نمي‏توانند (از چنگال عذاب الهي) بگريزند، و آنها را از مكان نزديكي (از آنجا كه حتي انتظارش را ندارند) مي‏گيرند (از درماندگي آنها تعجب خواهي كرد). (۵۱)

وَقَالُوا آمَنَّا بِهِ وَأَنَّى لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِن مَكَانٍ بَعِيدٍ ﴿۵۲﴾
و (در آن حال) مي‏گويند ايمان آورديم، ولي چگونه مي‏توانند از فاصله دور به آن دسترسي پيدا كنند؟! (۵۲)

وَقَدْ كَفَرُوا بِهِ مِن قَبْلُ وَيَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِن مَّكَانٍ بَعِيدٍ ﴿۵۳﴾
آنها پيش از اين (كه در نهايت آزادي بودند) به آن كافر شدند (و نسبتهاي ناروا به آن مي‏دادند) و از مكان دور دستي به جهان غيب پرتاب مي‏شدند (بي مطالعه در باره آن قضاوت مي‏كردند). (۵۳)

وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِم مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُّرِيبٍ ﴿۵۴﴾
(سرانجام) ميان آنها و آنچه مورد علاقه شان بود جدائي افكنده شد، همانگونه كه به پيروان (و هم مسلكان) آنها از قبل عمل گرديد چرا كه آنها در شك و ترديد بودند. (۵۴)

سوره 25:

وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا ﴿۲۷﴾
و روزى است كه ستمكار دستهاى خود را مى‏گزد [و] مى‏گويد اى كاش با پيامبر راهى برمى‏گرفتم (۲۷)

يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا ﴿۲۸﴾
اى واى كاش فلانى را دوست [خود] نگرفته بودم (۲۸)

لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا ﴿۲۹﴾
او [بود كه] مرا به گمراهى كشانيد پس از آنكه قرآن به من رسيده بود و شيطان همواره فروگذارنده انسان است (۲۹)

وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﴿۳۰﴾
و پيامبر [خدا] گفت پروردگارا قوم من اين قرآن را رها كردند (۳۰)

وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِّنَ الْمُجْرِمِينَ وَكَفَى بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا ﴿۳۱﴾
و اين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از گناهكاران قرار داديم و همين بس كه پروردگارت راهبر و ياور توست (۳۱)

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا ﴿۳۲﴾
و كسانى كه كافر شدند گفتند چرا قرآن يكجا بر او نازل نشده است اين گونه [ما آن را به تدريج نازل كرديم] تا قلبت را به وسيله آن استوار گردانيم و آن را به آرامى [بر تو] خوانديم (۳۲)

خلاصه: قسمت آبی رنگ آیه آخر نشان می دهد که هر قلبی نمی تواند حامل قرآن گردد... طبیعی است حقیقت وجودی قلبی که حامل قرآن می شود، باید حداقل با حقیقت وجودی قرآن برابر باشد (وگرنه نمی توانست به آن احاطه بیابد). از آنجا که قرآن بیان کننده هر چیزی است، پس حقیقت وجودی آن باید تجلی اسم اعظم باشد. به این ترتیب حقیقت وجودی پیامبر (ص) که حامل قرآن است، تجلی اعظم خداوند و قرآن ناطق می باشد.

شیعه معتقد است ائمه (ع) جانشینان پیامبر (ص) هستند، و بر اساس روایات آن بزرگواران، حقیقت وجودی ایشان نوری واحد است.

نکته: در مطالب بالا به دانش کامل پیامبر (ص) نسبت به اسم اعظم خداوند اشاره کردم. در روایات آمده است که اسم اعظم 73 حرف است که 72 حرف آن را معصومین (ع) می دانند و خداوند یک حرف آن را برای خودش نگاه داشته است. پس منظورم از دانش کامل، نهایت حد دانش بود که مخلوق می تواند به آن برسد.

امیدوارم مطالبی که ارائه کردم برای خوانندگان مفید واقع شود، جایگاه حقیقی معصومین (ع) را تا حدی مشخص کند. انشاءالله

خداوند را شاکریم که ما را به امامانمان راهنمایی فرمود. خدایا، بر علم ما اضافه کن، و ما را از نور خودت بی بهره نفرما.
الهی آمین.

:salavat(10):

با تشکر فراوان
یا حق

سلام بر جناب بینام
1. الله اموات جناب سلیم را بیامرزد. مطالب جنابعالی که شرک اندر شرک شد.
2. الله در قران می فرمایند که ما برخی از پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم ولی از ما خواسته اند که میان آنها فرقی نگذاریم. جنابعالی چرا به این دستور الله احترام نمی گذارید و حضرت پیامبر را به گونه ای بزرگنمایی کرده اید که جایی برای دیگر پیامبران باقی نمانده است. حضرت پیامبر پیرو حضرت ابراهیم بودند : ثُمَّ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهيمَ حَنيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكينَ.
3. الله اسماء را به انسانهای نخستین که از میمون تکامل یافته بودند یاد داده است. این چه ارتباطی با حضرت پیامبر دارد؟ اولین انسان تکامل یافته از نظر عقلی حضرت ابراهیم است: وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُن‏ . . . انسانهای اولیه فاقد این ویژگی عقلانی بودند : وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً.

با سلام به جناب موحد
1-می شود توحید «با مراتب آنرا» و همچنین شرک را از دیدگاه متکلمین اهل سنت «نه ازدیدگاه خودتان» برای ما توضیح بدهید تا حدود وقیود آن مشخص شود.
2- از کجا و با چه دلائلی معتقد به تکامل انسان از میمون هستید؟ شما که از قرآن بهره مندید دلیل قرآنی و عقلی بیان بفرمایید.
3- از کجا وبا چه دلیل ومنطقی می گویید اولین انسان تکامل یافته ابراهیم بوده است؟آیا انبیاء الهی دیگر مثل حضرت نوح که جزو انبیاء اولی العزم می باشند فاقد تکامل اند؟
آیا حضرت آدم که علم اسما را دانست فاقد تکامل است و شما تکامل یافته اید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دوست عزیز سخن گفتن واجب شرعی نیست که هر چه به ذهن رسید مرقوم بفرمایید.اول فکر کنید بعد بنویسید.

با سلام و عرض ادب خدمت تمامی دوستان :Gol:

نقل قول:
1. الله اموات جناب سلیم را بیامرزد. مطالب جنابعالی که شرک اندر شرک شد.

کجای آن شرک است؟ یعنی شما معتقدید که خداوند بی واسطه عمل می کند؟

نقل قول:
2. الله در قران می فرمایند که ما برخی از پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم ولی از ما خواسته اند که میان آنها فرقی نگذاریم. جنابعالی چرا به این دستور الله احترام نمی گذارید و حضرت پیامبر را به گونه ای بزرگنمایی کرده اید که جایی برای دیگر پیامبران باقی نمانده است. حضرت پیامبر پیرو حضرت ابراهیم بودند : ثُمَّ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهيمَ حَنيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكينَ.

چطور جایی برای دیگر پیامبران نمی ماند؟ مگر به دیگر پیامبران وحی نمی شد؟ مگر نه اینکه دیگر پیامبران هم رسولان الهی اند؟ مگر نه اینکه آنها هم آمدند تا مردم را به نور هدایت کنند؟ بله، ما بین پیامبران الهی فرقی نمی گذاریم، زیرا همه از جانب یک خدا فرستاده شده اند. ولی همانطور که خودتان گفتید، برخی از پیامبران بر برخی دیگر برتری دارند. یعنی شما منکر این هستید که پیامبر اکرم (ص) از همه پیامبران بالاتر هستند؟

چشم و هم چشمی که نیست! مطمئن باشید بین پیامبران الهی حسادتی وجود ندارد!

نقل قول:
3. الله اسماء را به انسانهای نخستین که از میمون تکامل یافته بودند یاد داده است. این چه ارتباطی با حضرت پیامبر دارد؟ اولین انسان تکامل یافته از نظر عقلی حضرت ابراهیم است: وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُن‏ . . . انسانهای اولیه فاقد این ویژگی عقلانی بودند : وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً.

لطفاً وقتی آیه می آورید آدرس دقیق آن را ذکر کنید. سوره 2:

وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾
و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود و وى آن همه را به انجام رسانيد [خدا به او] فرمود من تو را پيشواى مردم قرار دادم [ابراهيم] پرسيد از دودمانم [چطور] فرمود پيمان من به بيدادگران نمى‏رسد (۱۲۴)

سوره 20:

وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا ﴿۱۱۵﴾
و به يقين پيش از اين با آدم پيمان بستيم و[لى آن را] فراموش كرد و براى او عزمى [استوار] نيافتيم (۱۱۵)

دوست عزیز، از روی همین دو آیه این نتایج را گرفتید؟ پس تکلیف این آیات چه می شود؟ سوره 2:

وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿۳۱﴾
و [خدا] همه [معانى] نامها را به آدم آموخت ‏سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود اگر راست مى‏گوييد از اسامى اينها به من خبر دهيد (۳۱)

فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ ﴿۳۶﴾
پس شيطان هر دو را از آن بلغزانيد و از آنچه در آن بودند ايشان را به درآورد و فرموديم فرود آييد شما دشمن همديگريد و براى شما در زمين قرارگاه و تا چندى برخوردارى خواهد بود (۳۶)

فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۳۷﴾
سپس آدم از پروردگارش كلماتى را دريافت نمود و [خدا] بر او ببخشود آرى او[ست كه] توبه‏پذير مهربان است (۳۷)

فرموده بودید این چه ارتباطی به پیامبر دارد... اول اینکه من اصلاً نمی دانم شما ماجرای میمونها را از کجا آورده اید. یعنی شما می گویید اجداد میمون ما اسماء را می دانستند، ولی پیامبر (ص) نمی دانست؟؟؟

استدلال بسیار روشن است:

هر قلبی نمی تواند حامل قرآن گردد... طبیعی است حقیقت وجودی قلبی که حامل قرآن می شود، باید حداقل با حقیقت وجودی قرآن برابر باشد (وگرنه نمی توانست به آن احاطه بیابد). از آنجا که قرآن بیان کننده هر چیزی است، پس حقیقت وجودی آن باید تجلی اسم اعظم باشد. به این ترتیب حقیقت وجودی پیامبر (ص) که حامل قرآن است، تجلی اعظم خداوند و قرآن ناطق می باشد.

یعنی شما منکر این حقیقت هستید که قرآن بیان هر چیزی است؟ سوره 16:

وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ ﴿۸۹﴾
و [به ياد آور] روزى را كه در هر امتى گواهى از خودشان برايشان برانگيزيم و تو را [هم] بر اين [امت] گواه آوريم و اين كتاب را كه روشنگر هر چيزى است و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگرى است بر تو نازل كرديم (۸۹)

مگر اسم اعظم خداوند از کل شیء خارج است؟ کل شیء یعنی همه چیز، یعنی هرچه هست. تمامی اسماء جزء آن محسوب می شوند. پس حقیقت قرآن تجلی اسم اعظم خداوند بوده، پیامبر اکرم (ص) که به قرآن احاطه دارند نیز تجلی اسم اعظم می باشند.

ماجرا خیلی روشن است. این برداشتهای شخصی شما از برخی آیات است که مانع درک حقیقت می شود.

در ضمن به سؤالات دوستمان جناب حسن هم پاسخ دهید.

با تشکر
یا حق

موحد;54722 نوشت:
سلام بر جناب بینام
1. الله اموات جناب سلیم را بیامرزد. مطالب جنابعالی که شرک اندر شرک شد.
2. الله در قران می فرمایند که ما برخی از پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم ولی از ما خواسته اند که میان آنها فرقی نگذاریم. جنابعالی چرا به این دستور الله احترام نمی گذارید و حضرت پیامبر را به گونه ای بزرگنمایی کرده اید که جایی برای دیگر پیامبران باقی نمانده است. حضرت پیامبر پیرو حضرت ابراهیم بودند : ثُمَّ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهيمَ حَنيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكينَ.


با سلام:Gol:

جناب موحد عزیز

در پاسخ به این سؤال، که آیا پیامبران الهی در یک رتبه و درجه اند یا میان این فرزانگان بی بدیل جهان خلقت، تفاوت وجود دارد؟ باید گفت:

با مراجعه به عقل و نقل، می توان گفت: پیغمبران الهی در مقام و منزلتِ واحدی نیستند بلکه جایگاه های گوناگونی در پیشگاه الهی دارند. قرآن مجید در این خصوص می فرماید:«تلک الرّسل فضّلنا بعضهم علی بعض»(1)؛ آن پیامبران، برخی را نسبت به برخی برتری دادیم.

نیز می فرماید: «لقد فضّلنا بعض النّبیّین علی بعض»(2)؛ مطمئنّاً ما بعضی از پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم.

در روایات هم به این موضوع تأکید شده است. امام صادق علیه السلام فرمود:

«سادة النّبیّین و المرسلین خمسة... ـ و هم اولوالعزم من الرّسل و علیهم دارت الرّحی ـ نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمّد صلّی اللّه علیه و آله و علی جمیع الأنبیاء؛(3) سیّد و سرور پیامبران و مرسلان... ـ که پیامبران اولوالعزم هستند و آسیاب خلقت* به برکت وجودشان می چرخد ـ پنج تن اند: نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمّد (که درود و سلام خدا بر او و آلش و تمامی پیامبران باد).»

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:

«انّ اللّه تعالی فضّل انبیائه المرسلین علی الملائکة المقرّبین و فضّلنی علی جمیع الأنبیاء و المرسلین...(4)؛ خدای متعال، پیامبران مرسل خویش را بر فرشتگان مقرّبش برتری داد و مرا بر تمامی پیامبران و مرسلان...»

شاید بتوان از این دو حدیث برداشت کرد که در مجموع، فرستادگان الهی برای انسان، به ترتیب رتبه و مقام، عبارتند از: نبیّ، مرسل و اولوالعزم که در رأس آنان، پیغمبر گرامی اسلام علیه السلام قرار دارد.

آیة اللّه مصباح یزدی در این باره می گوید:

«نبیّ از نظر مصداق (نه از نظر مفهوم) اعم از رسول است؛ یعنی همه پیامبران، دارای مقام نبوّت بوده اند ولی مقام رسالت، اختصاص به گروهی از ایشان داشته است. و به حسب روایتی... تعداد رسولان، سیصد و سیزده نفر می باشد، و طبعاً مقام ایشان بالاتر از مقام سایر انبیا خواهد بود، چنان که خود رسولان هم از نظر مقام و فضیلت، یکسان نبوده اند و بعضی از ایشان به مقام امامت نیز مفتخر گردیده اند.»(5)

از نظر عقلی، می توان گفت: گستردگیِ حوزه عملیاتی پیامبران، ارتباط مستقیم و تنگاتنگی با سعه وجودی آنان دارد؛ یعنی پیشرفت و تکامل هر پیغمبر در میدان علم و عمل و بهره برداری او از دانش های لدنّی و الهی در قالب وحی و الهام ـ با واسطه یا بی واسطه ـ با دایره و حوزه شریعت و محدوده تبلیغاتی وی تناسب و سنخیت دارد؛ تا جایی که برخی از آن وجودهای مقدّس فقط در حدّ «نبیّ» باقی ماندند و برخی مأمور ارسال پیام های الهی به مردم شده، تحت عنوان «مُرْسَل» مطرح گشتند؛ و برخی صاحب و آورنده شریعت به شمار آمده، حقیقت «اولوالعزم» را تشکیل دادند و برخی به علّت آن که گستره زمان و مکان را درنوردیده و فائق بر تمام کمالات و ویژگی های معنوی در عالم امکان گشتند، شریعتشان شامل جنّ و انس شد و جاودانه باقی ماندند.

در این میان رسول مکرم اسلام حضرت محمد (ص) بنا به دلایل مختلف و حدود ده شاخص، که انشاء الله در پست بعدی به آن شاخص ها اشاره خواهم نمود، بر سایر پیامبران، حتی سایر پیامبران اولواالعزم برتری دارد.

اما اینکه نباید فرقی بین انبیاء الهی بگذاریم، سخن درستی است. اما مقصود در ایمان به نبوت پیامبران است نه مقام و درجه آنها. (آمن الرسول بما انزل الیه من ربه و المؤمنون، کل آمن بالله و ملائکته و کتبه و رسله لانفرق بین احد منهم ...).(6)

پاورقی__________________________________________
1. بقره / 253.
2. اسراء / 55.
3 و 4. تفسیر صافی، ملاّ محسن فیض کاشانی، دارالمرتضی، مشهد، چ 1، ج 3، ص 198.
5. آموزش عقاید، (دوره کامل سه جلدی)، محمّدتقی مصباح یزدی، شرکت چاپ و نشر بین الملل (وابسته به انتشارات امیر کبیر)، چ 8، 1381، ص 238.
6. بقره، آیه 285.

موحد;54722 نوشت:
3. الله اسماء را به انسانهای نخستین که از میمون تکامل یافته بودند یاد داده است. این چه ارتباطی با حضرت پیامبر دارد؟ ...


دوست عزیز آقای موحد:Gol:

این سخن را از کجا در آوردید "که خداوند اسماء اش را به انسانهای نخستین که از میمون تکامل یافته بودند یاد داده است؟".

بنظر می رسد، شما نظریۀ تکامل داروین را با خلقت آدم ابوالبشر (ع) که کیفیت خلقت آن صریحاً در قرآن ذکر گردیده (1) مخلوط کرده اید. و گمان نموده اید حضرت آدم (ع) از نسل انسانهای نخستین است.

اما به تحقیق ثابت شده که ظاهر آیات قرآن کریم مخالف نظریه ترانسفورمیسم و تطور انواع داروین می باشد و تقارن لفظی اطوار هیچ گونه دلالتی بر هماهنگی با این نظریه ندارد (اطوار اشاره به خلقت حضرت آدم از خاک و خلقت انسان از مراحل مختلفی از نطفه و جنین تا تولد است همان طور که احوال مختلف مانند کودکی، جوانی و پیری و ··· و هم چنین اشکال مختلف، دارد) و این که فرموده است «وَ اللّهُ أَنْبَتَکُمْ مِنَ اْلأَرْضِ نَباتًا»(2) به این معنا است که بالأخره همین عناصر زمین هستند که به طور خاص و ترکبیب ویژه ای در مواد غذایی قرار گرفته و سپس تبدیل به نطفه شده و شما از آن حاصل می شوید و اساسا این آیه ناظر به فرزندان آدم(ع) است نه به خود آدم چنان که خطاب (کم) متوجه مخاطبین است که غیر از حضرت آدم و حوا هستند(3)

بی شک، نظریه داروین یک فرضیه علمی است که هنوز به اثبات نرسیده است و احیانا در علوم زیست شناسی شواهدی قوی علیه آن در دست است و بسیاری از دانشمندان این رشته آن را نپذیرفته اند و چنین فرضیه ای نمی تواند با ظواهر محکم قرآنی تقابل داشته و بر آن مقدم شود.

موفق باشید ...:Gol:

پاورقی______________________________
1. سوره اعراف، آیات 11- 27؛ نساء، آیه 1؛ زمر، آیه 6؛ اعراف، آیه 179 و ...
2. سوره نوح، آیه 17.
3. تفصیل مطالب مربوط به خلقت آدم علیه السلام در قرآن کریم را در تفسیر المیزان علامه طباطبایی جلد 4 ذیل آیه 1 سوره نساء جستجو کنید·

سلام بر جناب Hassan
در تاپیکی با عنوان نظریه داروین مطالبی را مطرح کردم ولی تا حال کسی متعرض آن نشده است. اگر تمایل داشته باشید نظرات خود را در آنجا مرقوم فرمایید تا بحث نظریه خلقت و تکامل در آنجا پیگیری شود.

سلام بر جناب بینام
فرموده اید که " یعنی شما منکر این هستید که پیامبر اکرم (ص) از همه پیامبران بالاتر هستند؟"
من هنگامی که از صحت و سقم موضوعی اطلاع ندارم چگونه می توانم آن را تایید یا رد کنم. الله از ما خواسته اند که میان پیامبرانشان فرقی نگذاریم و من به این فرموده الله عمل می کنم. ضمنا در آیاتی که الله از برتری دادن برخی از پیامبران بر برخی دیگر سخن فرموده اند اسامی برخی پیامبران آمده است ولی پیامبر ما نه.
می دانید چرا الله اینگونه فرموده اند ، به نظر من :
الله در سوره مومنون می فرمایند : وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ (52) فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ (53) : و اين مردم همه داراى يك دين ، امت شمايند امتى واحده و من پروردگار همه شمايم پس از من بينديشيد (52).
آن گاه مردم اين دين واحد را در ميان خود پاره پاره كرده در آن فرقه فرقه شدند و هر گروهى به آنچه خود داشت و پسنديده بود دلخوش گشتند (53). ( ترجمه تفسیر المیزان)
می دانید چرا؟ اگر آیات قران را مطالعه نمایید پی می برید که همه این تفرقها و چند دستگی ها همانا پشت گوش انداختن پیام صریح الله در کتابهای آسمانی است. الله در قران پیامبران را انسانهایی معمولی معرفی می فرمایند ولی پیروان هر دین ، پیامبر خود را به گونه ای دیگر می شناسند. پیروان عیسی می گویند که عیسی پسر الله است و پیروان موسی نیز ضمن برتر شمردن پیامبر خود ، خود را نیز از همه برتر می دانند و خود را قوم برگزیده قلمداد می کنند و جالب است که غیر یهودیها حق ندارند به دین آنها وارد شوند. پیروان محمد نیز ، پیامبر خود را اشرف الانبیا و سید المرسلین می دانند و حضرت محمد را از همه انبیای الله برتر می شمارند با وجودیکه الله در قران ایشان را بشری مثل ما معرفی فرموده اند و اگر چه فرموده اند که ما برخی از پیامبران را نسبت به پیامبران دیگر برتری داده ایم ولی سخنی در این خصوص نفرموده اند که ما حضرت محمد را برتری داده ایم و تازه به ما فرموده اند که میان پیامبران فرقی نگذاریم ولی ما مسلمین با وارد کردن نام ایشان در نماز که باید تنها در آن الله ذکر شود فرمان الله را نادیده گرفته ایم.
راستی پیام ادیان چیست ؟ اگر به کتابهای عهد عتیق و جدید و قران مراجعه نمایید پی می برید که پیام هر سه دین نه بزرگداشت انسانها بلکه بزرگ داشتن الله است و احکام هر سه آنها نیز مشابه است یعنی همان ده فرمان : دزدی نکنید ، زنا نکنید ، به مسکینان کمک کنید و غیره.
پس از پیامبر اسلام نیز به همین دلیل مسلمانها دین خود را تکه تکه کردند. یکی می گوید که الله اذان را به خلیفه دوم آموخت و چند آیه از قران را در تایید نظرات وی نازل فرمودند و خلیفه اول اندکی پس از رحلت دوباره به این دنیا برگشتند تا بنا به دستوری که پیامبر به وی در بهشت برای تعیین جانشین فرمودند عمل کنند. این یکیها هم که رهبران خود را نماینده الله در زمین و یاور الله در خلق و اداره دنیا می دانند.
پس تنها راه برای یکی شدن همانا برگشت به الله و فرموده های وی است و اینکه هیچ انسانی را مافوق انسان نینگاریم و تنها الله را مافوق همه بدانیم. به امید آن روز.

موحد;54831 نوشت:
سلام بر جناب بینام
فرموده اید که " یعنی شما منکر این هستید که پیامبر اکرم (ص) از همه پیامبران بالاتر هستند؟"
من هنگامی که از صحت و سقم موضوعی اطلاع ندارم چگونه می توانم آن را تایید یا رد کنم. الله از ما خواسته اند که میان پیامبرانشان فرقی نگذاریم و من به این فرموده الله عمل می کنم. ضمنا در آیاتی که الله از برتری دادن برخی از پیامبران بر برخی دیگر سخن فرموده اند اسامی برخی پیامبران آمده است ولی پیامبر ما نه.
می دانید چرا الله اینگونه فرموده اند ، به نظر من :
الله در سوره مومنون می فرمایند : وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ (52) فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ (53) : و اين مردم همه داراى يك دين ، امت شمايند امتى واحده و من پروردگار همه شمايم پس از من بينديشيد (52).
آن گاه مردم اين دين واحد را در ميان خود پاره پاره كرده در آن فرقه فرقه شدند و هر گروهى به آنچه خود داشت و پسنديده بود دلخوش گشتند (53). ( ترجمه تفسیر المیزان)
می دانید چرا؟ اگر آیات قران را مطالعه نمایید پی می برید که همه این تفرقها و چند دستگی ها همانا پشت گوش انداختن پیام صریح الله در کتابهای آسمانی است. الله در قران پیامبران را انسانهایی معمولی معرفی می فرمایند ولی پیروان هر دین ، پیامبر خود را به گونه ای دیگر می شناسند. پیروان عیسی می گویند که عیسی پسر الله است و پیروان موسی نیز ضمن برتر شمردن پیامبر خود ، خود را نیز از همه برتر می دانند و خود را قوم برگزیده قلمداد می کنند و جالب است که غیر یهودیها حق ندارند به دین آنها وارد شوند. پیروان محمد نیز ، پیامبر خود را اشرف الانبیا و سید المرسلین می دانند و حضرت محمد را از همه انبیای الله برتر می شمارند با وجودیکه الله در قران ایشان را بشری مثل ما معرفی فرموده اند و اگر چه فرموده اند که ما برخی از پیامبران را نسبت به پیامبران دیگر برتری داده ایم ولی سخنی در این خصوص نفرموده اند که ما حضرت محمد را برتری داده ایم و تازه به ما فرموده اند که میان پیامبران فرقی نگذاریم ولی ما مسلمین با وارد کردن نام ایشان در نماز که باید تنها در آن الله ذکر شود فرمان الله را نادیده گرفته ایم.
راستی پیام ادیان چیست ؟ اگر به کتابهای عهد عتیق و جدید و قران مراجعه نمایید پی می برید که پیام هر سه دین نه بزرگداشت انسانها بلکه بزرگ داشتن الله است و احکام هر سه آنها نیز مشابه است یعنی همان ده فرمان : دزدی نکنید ، زنا نکنید ، به مسکینان کمک کنید و غیره.
پس از پیامبر اسلام نیز به همین دلیل مسلمانها دین خود را تکه تکه کردند. یکی می گوید که الله اذان را به خلیفه دوم آموخت و چند آیه از قران را در تایید نظرات وی نازل فرمودند و خلیفه اول اندکی پس از رحلت دوباره به این دنیا برگشتند تا بنا به دستوری که پیامبر به وی در بهشت برای تعیین جانشین فرمودند عمل کنند. این یکیها هم که رهبران خود را نماینده الله در زمین و یاور الله در خلق و اداره دنیا می دانند.
پس تنها راه برای یکی شدن همانا برگشت به الله و فرموده های وی است و اینکه هیچ انسانی را مافوق انسان نینگاریم و تنها الله را مافوق همه بدانیم. به امید آن روز.

[="microsoft sans serif"][="black"] درود بر موحد

از ین حرفای حق و متین شما سپاسگزارم اما قانع کردن برخی ساده نیست بلکه غیر ممکن است

....[="black"][="blue"]قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يمْتَرُونَ[/][/](مريم/34)

..[="red"]..گفتار حقی که در آن شک مي‏کنند[/]!!!!!!!

[/][/]

سلام بر جناب صدیق
فرموده اید که " در این میان رسول مکرم اسلام حضرت محمد (ص) بنا به دلایل مختلف و حدود ده شاخص، که انشاء الله در پست بعدی به آن شاخص ها اشاره خواهم نمود، بر سایر پیامبران، حتی سایر پیامبران اولواالعزم برتری دارد."
1. با سپاس از جنابعالی مستدعی است که آیات الهی را با آیات شیطانی ( احادیث ) نیامیزید که عملی ناپسند است.
2. اگر فرض کنیم که حضرت پیامبر بر همه پیامبران برتری دارند این پرسش پیش می آید که این موضوع چه ارتباطی به ما دارد؟ اگر منظور جنابعالی این است که قران بر سایر کتابهای الهی و آن هم به علت تحریف دیگر کتب برتری دارد که سخن درستی است ولی فرض می کنیم که حضرت پیامبر از دیگر پیامبران برتر است آیا ما می خواهیم ایشان را عبادت کنیم؟ مگر ما نمی خواهیم به دستورات الله عمل کنیم آیا در دستورات الله موردی یافت می شود که هر کس پیامبر خود را از دیگر پیامبران برتر نشمارد هیچ عملی از وی پذیرفته نمی شود.
حضرت پیامبر تنها پیامرسان بوده است. آیا جنابعالی پیامرسان را به حدی بزرگ می کنید که دیگر جایی برای صاحب پیام و خود پیام باقی نماند؟
3. چرا هنگامی که ما تنها الله را ذکر می کنیم و پیامبر و امامان مرده را ذکر نمی کنیم تعدادی می خواهند مشمول آیه زیر شوند :
وَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذا ذُكِرَ الَّذينَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُون‏.

با سلام و عرض ادب :Gol:

نقل قول:
فرموده اید که " یعنی شما منکر این هستید که پیامبر اکرم (ص) از همه پیامبران بالاتر هستند؟"
من هنگامی که از صحت و سقم موضوعی اطلاع ندارم چگونه می توانم آن را تایید یا رد کنم. الله از ما خواسته اند که میان پیامبرانشان فرقی نگذاریم و من به این فرموده الله عمل می کنم. ضمنا در آیاتی که الله از برتری دادن برخی از پیامبران بر برخی دیگر سخن فرموده اند اسامی برخی پیامبران آمده است ولی پیامبر ما نه.


خوب است که موضوعی را که از آن اطلاع ندارید رد نمی کنید. به همین رویه در همه امور ادامه دهید تا از خطر کفر ایمن بمانید. :hamdel:

در رابطه با برتری پیامبر اکرم (ص) نسبت به دیگر پیامبران، برتری قرآن نسبت به کتب آسمانی پیش از آن کافی است. سوره 5:

وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَآ آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الخَيْرَاتِ إِلَى الله مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿۴۸﴾
و ما اين كتاب [=قرآن] را به حق به سوى تو فرو فرستاديم در حالى كه تصديق‏كننده كتابهاى پيشين و حاكم بر آنهاست پس ميان آنان بر وفق آنچه خدا نازل كرده حكم كن و از هواهايشان [با دور شدن] از حقى كه به سوى تو آمده پيروى مكن براى هر يك از شما [امتها] شريعت و راه روشنى قرار داده‏ايم و اگر خدا مى‏خواست ‏شما را يك امت قرار مى‏داد ولى [خواست] تا شما را در آنچه به شما داده است بيازمايد پس در كارهاى نيك بر يكديگر سبقت گيريد بازگشت [همه] شما به سوى خداست آنگاه در باره آنچه در آن اختلاف مى‏كرديد آگاهتان خواهد كرد (۴۸)

نقل قول:
می دانید چرا الله اینگونه فرموده اند ، به نظر من :
[=0 nazanin bold]الله در سوره مومنون می فرمایند : وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ (52) فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ (53) : و اين مردم همه داراى يك دين ، امت شمايند امتى واحده و من پروردگار همه شمايم پس از من بينديشيد (52).
[=0 nazanin bold]آن گاه مردم اين دين واحد را در ميان خود پاره پاره كرده در آن فرقه فرقه شدند و هر گروهى به آنچه خود داشت و پسنديده بود دلخوش گشتند (53). ( ترجمه تفسیر المیزان)
[=0 nazanin bold]می دانید چرا؟ اگر آیات قران را مطالعه نمایید پی می برید که همه این تفرقها و چند دستگی ها همانا پشت گوش انداختن پیام صریح الله در کتابهای آسمانی است.

در قسمتی که قرمز کردم از آیه مطرح شده، پاسخ موجود است. همانطور که می بینید، این خواست خداوند است که مردم امتی واحد نباشند. پس تعلق به فرقه ای خاص، عذاب اخروی به دنبال ندارد. مرز از بین فرقه ها و شریعت ها نمی گذرد. مرز از بین مؤمنین و غیر مؤمنین می گذرد. البته مسلم است که ممکن است فرقه ای به مطلب کذبی معتقد باشند، که مؤمن دیر یا زود به کذب بودن آن پی می برد و عقیده اش را اصلاح می کند.

نقل قول:
الله در قران پیامبران را انسانهایی معمولی معرفی می فرمایند ولی پیروان هر دین ، پیامبر خود را به گونه ای دیگر می شناسند. پیروان عیسی می گویند که عیسی پسر الله است و پیروان موسی نیز ضمن برتر شمردن پیامبر خود ، خود را نیز از همه برتر می دانند و خود را قوم برگزیده قلمداد می کنند و جالب است که غیر یهودیها حق ندارند به دین آنها وارد شوند. پیروان محمد نیز ، پیامبر خود را اشرف الانبیا و سید المرسلین می دانند و حضرت محمد را از همه انبیای الله برتر می شمارند با وجودیکه الله در قران ایشان را بشری مثل ما معرفی فرموده اند و اگر چه فرموده اند که ما برخی از پیامبران را نسبت به پیامبران دیگر برتری داده ایم ولی سخنی در این خصوص نفرموده اند که ما حضرت محمد را برتری داده ایم و تازه به ما فرموده اند که میان پیامبران فرقی نگذاریم

قرآن بسته ای کامل است. وقتی آیه ای می گوید میان پیامبران فرق نگذارید، و آیه ای می گوید بعضی را بر بعضی برتری دادیم، یعنی عقیده صحیح عقیده ای است که هر دوی این آیات در آن مصداق داشته باشند. سوره 3:

وَإِذْ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّيْنَ لَمَا آتَيْتُكُم مِّن كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءكُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِي قَالُواْ أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُواْ وَأَنَاْ مَعَكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ ﴿۸۱﴾
و [ياد كن] هنگامى را كه خداوند از پيامبران پيمان گرفت كه هر گاه به شما كتاب و حكمتى دادم سپس شما را فرستاده‏اى آمد كه آنچه را با شماست تصديق كرد البته به او ايمان بياوريد و حتما ياريش كنيد آنگاه فرمود آيا اقرار كرديد و در اين باره پيمانم را پذيرفتيد گفتند آرى اقرار كرديم فرمود پس گواه باشيد و من با شما از گواهانم (۸۱)

فَمَن تَوَلَّى بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۸۲﴾
پس كسانى كه بعد از اين [پيمان] روى برتابند آنان خود نافرمانانند (۸۲)

أَفَغَيْرَ دِينِ اللّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ ﴿۸۳﴾
آيا جز دين خدا را مى‏جويند با آنكه هر كه در آسمانها و زمين است‏خواه و ناخواه سر به فرمان او نهاده است و به سوى او بازگردانيده مى‏شويد (۸۳)

قُلْ آمَنَّا بِاللّهِ وَمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿۸۴﴾
بگو به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل گرديده و آنچه به موسى و عيسى و انبياى [ديگر] از جانب پروردگارشان داده شده گرويديم و ميان هيچ يك از آنان فرق نمى‏گذاريم و ما او را فرمانبرداريم (۸۴)

از این آیات مشخص می شود که خداوند از پیامبران الهی پیمان گرفته است که به پیامبر بعد از خود ایمان بیاورند. مسلماً پیروان این پیامبران هم باید از این پیمان پیروی کنند. پس فرق نگذاشتن بین پیامبران فقط از این منظر صحیح است، نه اینکه ما همه را موجوداتی مساوی بپنداریم، در حالی که خود قرآن صراحتاً اعلام می کند بعضی از پیامبران بر بعضی دیگر برتری دارند.

بله، رسالت پیامبران الهی یکسان است. همه به خدا می خوانند. ولی طبیعی است که پیامبر آخر که دین کامل را ارائه می دهد، از پیامبران پیشین برتر باشد. سوره 5:

حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿۳﴾
بر شما حرام شده است مردار و خون و گوشت‏ خوك و آنچه به نام غير خدا كشته شده باشد و [حيوان حلال گوشت] خفه شده و به چوب مرده و از بلندى افتاده و به ضرب شاخ مرده و آنچه درنده از آن خورده باشد مگر آنچه را [كه زنده دريافته و خود] سر ببريد و [همچنين] آنچه براى بتان سربريده شده و [نيز] قسمت كردن شما [چيزى را] به وسيله تيرهاى قرعه اين [كارها همه] نافرمانى [خدا]ست امروز كسانى كه كافر شده‏اند از [كارشكنى در] دين شما نوميد گرديده‏اند پس از ايشان مترسيد و از من بترسيد امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت ‏خود را بر شما تمام گردانيدم و اسلام را براى شما [به عنوان] آيينى برگزيدم و هر كس دچار گرسنگى شود بى‏آنكه به گناه متمايل باشد [اگر از آنچه منع شده است بخورد] بى ترديد خدا آمرزنده مهربان است (۳)

ادامه در پست بعدی...

موحد;54661 نوشت:
سلام بر جناب سلیم
فرموده اید که " رسول گرامی اسلام بزرگ ترین احسان را در حق ما نموده اند :
هدایت بزرگ ترین احسان رسول خداست و همین طور واسطه فیض در عالم هستی هستند یعنی ما هم وجود عنصری و تکوینی خود را مدیون پیامبر خدا و اهل بیت طاهرینش هستیم و هم هدایت از کفر و شرک و ضلالت به سوی نور و سعادت را ."

آیا به نظر جنابعالی این سخنان شرک نیست؟ پس چیست؟ آیا الله ما را هدایت فرموده اند یا حضرت پیامبر؟ توجه داشته باشید که اگر جمیع انبیای الهی از جمله حضرت پیامبر جمع شوند و فکرهایشان را روی هم بگذارند نمی توانند سوره ای همانند قران بیاورند. این الله است که کبیر است و لیس کمثله شی.

ضمن تشکر از زحمات دوستان گرامی که جواب های معارفی متقن و زیبایی را تقدیم وجدان های بیدار نمودند ، از جناب موحد و نیز غلامعلی که با تشکر خود کلام ایشان را تأیید کردند دو سئوال دارم ؟
شکی نیست که خدای متعال هادی تمام مخلوقات است و در این اختلافی نیست ؟
« الذی خلق فسوی - والذی قدّر فهدی » 1
همان خداوندی که آفرید و منظم کرد و همان کس که تقدیر کرد و هدایت فرمود .

سئوال اول :
با این حساب بفرمایید پیامبر اسلام و سایر انبیای عظام سلام الله علیهم چه کاره عالم هستند؟ چه مسئولیتی دارند ؟اگر هدایت گری نقش اینان نیست پس چه نقشی در عالم امکان دارند ؟
شما که برای انبیای با این عظمت و قرب و مقام نقش هدایت گری قائل نیستید ، و این نقش را منحصر در وجود ذی جود خدای متعال می پندارید نه غیر آن حضرت ، پس لابد مولوی های گرامی شما خدا هستند که به قول خودشان مشغول هدایت مردمند ؟

سئوال دوم :
و بفرمایید که آیا قرآن مخلوق خداست یا خداست ؟ اگر بگویید خداست که غلط است خدا که در دست و جیب و کیف مردم قرار نمی گیرد ، اگر مخلوق خداست و آن هم مخلوق صامت خداوند و خداوند در نقش آن می فرماید :
ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین » . 2
آن کتاب با عظمت که هیچ مقدمه ی شکی در آن نیست هدایت است برای متقین .

وقتی مخلوق صامت با عظمتی به نام قرآن کریم به اذن الله مسئولیت هدایت بندگان را به عهده دارد ، آیا مخلوق ناطق با عظمتی به نام رسول اعظم صلوات الله و سلامه علیه و آله نمی تواند نقش هادی بشر را ایفا کند آن هم به اذن الله .
شمایی که هنوز در اولّیات موحد بودن که تأیید و پذیرفتن نقش هدایتگر بودن انبیای عظام و به خصوص اشرف و اعظم تمام انبیا حضرت ختمی مرتبت آن هم به اذن الله است ، درمانده و متوقفید ، پس چگونه خود را موحد می دانید؟

پی نوشت ها :
1 - سوره ی اعلی آیه 2 و 3 .
2 -
سوره بقره آیه ی 2 .

ادامه دارد ......

ادامه از پست قبلی...

نقل قول:
راستی پیام ادیان چیست ؟ اگر به کتابهای عهد عتیق و جدید و قران مراجعه نمایید پی می برید که پیام هر سه دین نه بزرگداشت انسانها بلکه بزرگ داشتن الله است و احکام هر سه آنها نیز مشابه است یعنی همان ده فرمان : دزدی نکنید ، زنا نکنید ، به مسکینان کمک کنید و غیره.

اینجا بحث بزرگداشت انسانها مطرح نیست. بحث تجلی اعظم خداوند، خلیفة الله مطرح است.

نقل قول:
این یکیها هم که رهبران خود را نماینده الله در زمین و یاور الله در خلق و اداره دنیا می دانند.

یاور الله در خلق و اداره دنیا؟ جناب موحد، ببخشید، ولی من کاملاً حق دارم ناراحت شوم و گله کنم. خوب است قبل از باز کردن دهانتان کمی فکر کنید. کجای عرایض بنده این بود که تجلی اعظم خداوند، یاور الله است؟ از کی تا حالا الله نیازمند یاور شده است؟ عرض من این بود که خداوند با واسطه امور را انجام می دهد، و این حکمت اوست. مگر من گفتم که تجلی اعظم خداوند، به الله یاری رسانی می کند؟ مگر آبی که می نوشم، یاور الله است در سیراب کردن من؟ افترا زدن به عقاید دیگران مسئولیت اخروی دارد، مخصوصاً اگر آن عقاید بر حق هم باشند. لجن پراکنی نکنید، مناظره کنید.

نقل قول:
پس تنها راه برای یکی شدن همانا برگشت به الله و فرموده های وی است و اینکه هیچ انسانی را مافوق انسان نینگاریم و تنها الله را مافوق همه بدانیم. به امید آن روز.

برای خودتان می برید و می دوزید و به الله افترا می زنید؟ از کدام آیه استنباط می شود که هیچ انسانی بر انسان دیگر برتری ندارد؟ قرآن صراحتاً اعلام می کند از رسول پیروی کنید، بعد شما می گویید هیچ کس مافوق دیگری نیست؟ مگر خداوند ابراهیم (ع) را امام قرار نداد؟ امام یعنی چه؟

نقل قول:
2. اگر فرض کنیم که حضرت پیامبر بر همه پیامبران برتری دارند این پرسش پیش می آید که این موضوع چه ارتباطی به ما دارد؟

ربطش این است که این موضوع بخشی از حقایق عالم بوده، نمی شود کسی به معرفت الهی برسد و این را نداند. بله اگر شما خواهان علم الهی نیستید، و می خواهید جاهلانه خدا را بپرستید، این موضوع به شما ربطی نخواهد داشت.

نقل قول:
ولی فرض می کنیم که حضرت پیامبر از دیگر پیامبران برتر است آیا ما می خواهیم ایشان را عبادت کنیم؟

خیر.

نقل قول:
مگر ما نمی خواهیم به دستورات الله عمل کنیم آیا در دستورات الله موردی یافت می شود که هر کس پیامبر خود را از دیگر پیامبران برتر نشمارد هیچ عملی از وی پذیرفته نمی شود.

خیر، ولی کسی که از حقایق بی خبر باشد، طبیعتاً جاهل است. این مطلب بخشی از حقایق است، و تشنگان معرفت الهی حاضر نیستند مطلبی را درک نکرده رها کنند.

نقل قول:
حضرت پیامبر تنها پیامرسان بوده است. آیا جنابعالی پیامرسان را به حدی بزرگ می کنید که دیگر جایی برای صاحب پیام و خود پیام باقی نماند؟

تند نروید، پیاده شوید با هم برویم. کجای مقامی که ما برای پیامبر (ص) قائلیم جای صاحب پیام و خود پیام را تنگ می کند؟

نقل قول:
3. چرا هنگامی که ما تنها الله را ذکر می کنیم و پیامبر و امامان مرده را ذکر نمی کنیم تعدادی می خواهند مشمول آیه زیر شوند :

شما می توانید هر چه قدر که می خواهید الله را به تنهایی ذکر کنید. کسی هم شما را سرزنش نخواهد کرد. ولی اگر در گوشه ذهن خودتان، نوک سوزنی مقام حقیقی پیامبران و امامان را انکار کنید، آن وقت مسئول این انکار خود خواهید بود. عملی احمقانه تر از انکار مطلبی که از دانش ما خارج است در عالم وجود ندارد.

متأسفانه شما هم از همان سیاست منحرف کردن بحث و پاسخ دادن به قسمتهای گزینش شده، هیاهو، بریدن و دوختن و غیره استفاده می کنید که عادت امثال شماست. اگر اهل مناظره هستید، به سؤالات روشن پاسخ دهید. مطلبی که در رابطه با مخلوق واحد، واسطه فیض مطرح کردم، بر اساس استدلال استوار بود. شما همه آن استدلالات را نادیده گرفتید، صرفاً آن را شرک اندر شرک خواندید، که البته چنین افترایی در قیامت مسئولیت بسیار سنگینی برای شما خواهد داشت. آیا تعقل نمی کنید؟

اگر قصد مناظره دارید، قدم به قدم:

خداوند اراده اش را چگونه اجرا می کند:

1 - با واسطه
2 - بی واسطه

منتظر پاسخ شما هستم.

یا حق

[=Microsoft Sans Serif]

نقل قول:
[=Microsoft Sans Serif]درود بر موحد

[=Microsoft Sans Serif]از ین حرفای حق و متین شما سپاسگزارم اما قانع کردن برخی ساده نیست بلکه غیر ممکن است

[=Microsoft Sans Serif]....قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يمْتَرُونَ(مريم/34)

[=Microsoft Sans Serif]....گفتار حقی که در آن شک مي‏کنند!!!!!!!

درود بر جناب نوری

اینطور که نمی شود دوست عزیز مدام جیم شوید. من همچنان منتظر پاسخ شما در این تاپیک هستم:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=7134

اگر در اثر گذشت زمان فراموش کرده اید که من منتظر پاسخ چه سؤالی هستم، پست آخر تاپیک را ملاحظه کنید... :Cheshmak:

یا حق

سلام بر جناب سلیم
1. فرموده اید که " با این حساب بفرمایید پیامبر اسلام و سایر انبیای عظام سلام الله علیهم چه کاره عالم هستند؟ چه مسئولیتی دارند ؟اگر هدایت گری نقش اینان نیست پس چه نقشی در عالم امکان دارند ؟"
اولا همه پیامبران پیامبر اسلام بوده اند و اختصاص اسلام تنها به حضرت محمد با قران همخوانی ندارد. تنها دین مورد قبول در پیشگاه الله همانا اسلام است و همه پیامبران از جمله ابراهیم و عیسی و موسی پیامبر اسلام بوده اند.
ثانیا نقش و ماموریت و مسئولیت پیامبران در قران مشخص شده است:
ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغ‏ . . .
. . . فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغ‏ . . .
. . . وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبين‏
. . . وَ ما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ وَكيلاً
و برخی آیات دیگر مبین این حقیقت است که تنها نقش و ماموریت و مسئولیت پیامبران همانا ابلاغ روشن پیام الله است و اینکه پیامبران وکیل مردم نیستند و تنها موظفند پیام الله را به آنها ابلاغ کنند و اینکه کسی ایمان بیاورد یا نه به آنها ارتباطی ندارد و هدایت تنها از جانب الله است.

2. آیا جنابعالی کلام الله را با انسانها مقایسه می کنید؟ قران کتاب هدایت است ، الله هدایت کننده است ولی پیامبران نه. پیامبران این قابلیت را ندارند که دارای صفات الهی باشند و نقش آنها تنها ابلاغ کلام الله است.
جنابعالی به گونه ای سخن می گویید که تو گویی حضرت پیامبر دارای این قابلیت بوده که قران را بر اساس فکر و اندیشه خود بنویسد و یا وحی الهی را با تراوشات ذهنی و فکری خود در آمیزد.
چرا انسانها را این همه بزرگنمایی می کنید؟ بیایید تنها الله را ذکر کنیم که وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ .

سلام بر جناب بینام
جنابعالی "واسطه فیض" را کمی توضیح دهید تا من هم به پرسش شما پاسخ دهم. البته تا جایی که من می دانم این ایده از مسیحیت تحریف شده وارد اسلام شده و به بدترین شکل ممکن در آئین بهاییت خود را متجلی ساخته است.

با سلام

نقل قول:
سلام بر جناب بینام
جنابعالی "واسطه فیض" را کمی توضیح دهید تا من هم به پرسش شما پاسخ دهم. البته تا جایی که من می دانم این ایده از مسیحیت تحریف شده وارد اسلام شده و به بدترین شکل ممکن در آئین بهاییت خود را متجلی ساخته است.


من به اندازه کافی توضیح دادم، ولی شما نفهمیدید. اگر قدم به قدم پیش برویم متوجه منظور ما از واسطه فیض می شوید. اینقدر هم تئوری بافی نکنید که فلان چیز از فلان جا وارد فلان دین شده است!

خداوند اراده اش را چگونه به اجرا می رساند؟

1 - با واسطه
2 - بی واسطه

یا حق

با سلام و عرض ادب خدمت تمامی دوستان عزیز :Gol:

دیشب در خواندن قرآن به سوره ابراهیم رسیدم. چون خسته بودم بقیه آن را گذاشتم برای زمانی دیگر. امشب مجدداً تصمیم گرفتم قرآن بخوانم. پیش از شروع به خواندن، فکرم مشغول همین بحث این تاپیک بود. به استدلال جناب موحد در پاسخ به جناب سلیم فکر می کردم... آیه ای هم به ذهنم نمی رسید که در آن اشاره ای به هدایت مردم به دست پیامبران باشد.

نیت کردم، از خداوند خواستم در این زمینه هدایتم کند. گفتم خدایا، تو قادری در همین سوره ابراهیم که می خوانم، توجه مرا به آیه یا آیاتی جلب کنی که به نوعی پاسخ مطلب باشد. (قبلاً هم چنین مواردی پیش آمده بود)

اگر عقیده ای درست باشد، نباید هیچ آیه ای از قرآن آن را نقض کند...

نقل قول:
و برخی آیات دیگر مبین این حقیقت است که تنها نقش و ماموریت و مسئولیت پیامبران همانا ابلاغ روشن پیام الله است و اینکه پیامبران وکیل مردم نیستند و تنها موظفند پیام الله را به آنها ابلاغ کنند و اینکه کسی ایمان بیاورد یا نه به آنها ارتباطی ندارد و هدایت تنها از جانب الله است.

سوره ابراهیم:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان

الَر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ ﴿۱﴾
الف لام راء كتابى است كه آن را به سوى تو فرود آورديم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون آورى به سوى راه آن شكست ناپذير ستوده (۱)

اللّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَوَيْلٌ لِّلْكَافِرِينَ مِنْ عَذَابٍ شَدِيدٍ ﴿۲﴾
خدايى كه آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست و واى بر كافران از عذابى سخت (۲)

الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الآخِرَةِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا أُوْلَئِكَ فِي ضَلاَلٍ بَعِيدٍ ﴿۳﴾
همانان كه زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح مى‏دهند و مانع راه خدا مى‏شوند و آن را كج مى‏شمارند آنانند كه در گمراهى دور و درازى هستند (۳)

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللّهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۴﴾
و ما هيچ پيامبرى را جز به زبان قومش نفرستاديم تا [حقايق را] براى آنان بيان كند پس خدا هر كه را بخواهد بى‏راه مى‏گذارد و هر كه را بخواهد هدايت مى‏كند و اوست ارجمند حكيم (۴)

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ﴿۵﴾
و در حقيقت موسى را با آيات خود فرستاديم [و به او فرموديم] كه قوم خود را از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون آور و روزهاى خدا را به آنان يادآورى كن كه قطعا در اين [يادآورى] براى هر شكيباى سپاسگزارى عبرتهاست (۵)

...

أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِن بَعْدِهِمْ لاَ يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ اللّهُ جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّواْ أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُواْ إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ ﴿۹﴾
آيا خبر كسانى كه پيش از شما بودند قوم نوح و عاد و ثمود و آنانكه بعد از ايشان بودند [و] كسى جز خدا از آنان آگاهى ندارد به شما نرسيده است فرستادگانشان دلايل آشكار برايشان آوردند ولى آنان دستهايشان را [به نشانه اعتراض] بر دهانهايشان نهادند و گفتند ما به آنچه شما بدان ماموريت داريد كافريم و از آنچه ما را بدان مى‏خوانيد سخت در شكيم (۹)

قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى قَالُواْ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا تُرِيدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَآؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ ﴿۱۰﴾
پيامبرانشان گفتند مگر درباره خدا پديد آورنده آسمانها و زمين ترديدى هست او شما را دعوت مى‏كند تا پاره‏اى از گناهانتان را بر شما ببخشايد و تا زمان معينى شما را مهلت دهد گفتند شما جز بشرى مانند ما نيستيد مى‏خواهيد ما را از آنچه پدرانمان مى‏پرستيدند باز داريد پس براى ما حجتى آشكار بياوريد (۱۰)

قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِن نَّحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ وَلَكِنَّ اللّهَ يَمُنُّ عَلَى مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَمَا كَانَ لَنَا أَن نَّأْتِيَكُم بِسُلْطَانٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَعلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱۱﴾
پيامبرانشان به آنان گفتند ما جز بشرى مثل شما نيستيم ولى خدا بر هر يك از بندگانش كه بخواهد منت مى‏نهد و ما را نرسد كه جز به اذن خدا براى شما حجتى بياوريم و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند (۱۱)

نقل قول:
2. آیا جنابعالی کلام الله را با انسانها مقایسه می کنید؟ قران کتاب هدایت است ، الله هدایت کننده است ولی پیامبران نه. پیامبران این قابلیت را ندارند که دارای صفات الهی باشند و نقش آنها تنها ابلاغ کلام الله است.

یک، دیدیم که اینطور نیست. دو، کلام الله هم مخلوق الله است، نه؟ سه، کی گفته که پیامبران و کلاً مخلوقات نمی توانند دارای صفات الهی باشند؟ مگر نه اینکه خداوند بخشنده است؟ انسان هم می تواند در حد خودش بخشنده باشد. مگر نه اینکه خداوند صبور است؟ انسان هم می تواند صبور باشد. خود خداوند در بعضی آیات قرآن صفاتی الهی را به پیامبرانش و کلاً بندگانش نسبت می دهد. البته این خود اوست که این صفات را به ما داده است.

همانطور که گفتم عقیده درست، نباید حتی با یک آیه از قرآن تناقض داشته باشد. تمام آیات باید در آن مصداق پیدا کنند.

اگر ما از دیدگاه شما به آیات قرآن نگاه کنیم، آنگاه با کمال تعجب می بینیم که آیات قرآن یکدیگر را نقض می کنند!!!

در حالی که در دیدگاه ما، خداوند با واسطه اراده اش را به اجرا می رساند. پیامبران به اذن خداوند هدایت می کنند. پس تا خدا نخواهد کسی هدایت نشود، ولی واسطه هدایت هم سر جایش باقی است. این وسط هم نه مقام صاحب پیام خدشه دار می شود، و نه خود پیام.

البته همین که نخستین آیات سوره ای که دیشب به آن رسیده ام به بحث ما در این تاپیک کاملاً مربوط می شود و با استدلال شما تناقض دارد، خودش برای من نشانه ای است. و شکر خدا تا به حال کم نبوده از این نشانه ها... خدا می داند تا به حال چند بار آیاتی که کاملاً تصادفی خوانده ام، پاسخ مسئله ای بوده اند که درست در همان لحظه ذهنم را مشغول کرده است.

به شکرانه نعمت بزرگ خداوند، قرآن ناطق صلوات!
به شکرانه نعمت بزرگ خداوند، قرآن کریم صلوات!
به شکرانه همه نعمات خداوند، صلوات!
خود همین شکر به جا آوردن هم نعمتی است تازه از جانب او... صلوات! :Sham:

با تشکر
یا حق

سلام بر جناب صدیق
آورده اید که " آیة اللّه مصباح یزدی در این باره می گوید: نبیّ از نظر مصداق (نه از نظر مفهوم) اعم از رسول است؛ یعنی همه پیامبران، دارای مقام نبوّت بوده اند ولی مقام رسالت، اختصاص به گروهی از ایشان داشته است. و به حسب روایتی... تعداد رسولان، سیصد و سیزده نفر می باشد، و طبعاً مقام ایشان بالاتر از مقام سایر انبیا خواهد بود، چنان که خود رسولان هم از نظر مقام و فضیلت، یکسان نبوده اند و بعضی از ایشان به مقام امامت نیز مفتخر گردیده اند.»
به نظر من قضیه برعکس است و نبی اخص از رسول است. چرا؟
اگر بپذیریم که قران کلام الله است و همه کلمات آن با دقتی فرا بشری انتخاب شده اند و اینکه هر کلامی به غیر از کلام الله احتمال دارد بدینگونه نباشد ، پس :
1. در قران دو واژه نبی و رسول برای دلالت بر پیامبران به کار رفته است و این واژه ها حتما باهم تفاوت دارند چرا که در غیر اینصورت نیازی نبود که برای دلالت بر یک شخص یا چیز معین دو واژه به کار رود :
آیه 52 سوره الحج : وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ . . . : پيش از تو هیچ رسول يا نبی نفرستاديم‏ . . .
2. در قران در هر جایی که این دو واژه توامان به کار رفته اند واژه رسول بر نبی پیشی گرفته است :
آیه 157 سوره اعراف : الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِي‏ . . . و آیات دیگر.
از ترتیب قرارگیری این واژه ها مشخص می شود که رسول اعم از نبی است ، یعنی همه نبی ها رسول هستند ولی همه رسولها نبی نیستند. برای روشن شدن این مطلب به سه مورد مثال قرانی اشاره می شود :
الف. آیه 94 سوره الاسراء : . . . أَ بَعَثَ اللَّهُ بَشَراً رَسُولاً . از ترتیب قرار گیری واژه های بشر و رسول مشخص می شود که بشر اعم از رسول است ، یعنی همه رسولها بشر هستند ولی همه بشرها رسول نیستند.
از منظر زبانشناسی می توان گفت که واژه دوم معنای واژه اول را تعدیل و یا محدود می کند. یعنی با ذکر " رسول " پس از " بشر " ، معنا و دلالت بشر محدود می شود و تنها بشرهایی مورد ملاحظه قرار می گیرند که رسول هستند. به همین نحو با ذکر واژه نبی پس از واژه رسول ، معنا و دلالت رسول محدود می شود و تنها رسولانی مورد ملاحظه قرار می گیرند که نبی هستند.
ب. آیه 95 سوره اسراء : . . . مَلَكاً رَسُولا. از ترتیب قرار گیری واژه های ملک و رسول مشخص می شود که ملک اعم از ( ملک ) رسول است ، یعنی همه ( ملک های ) رسول ملک هستند ولی همه ملک ها ، ( ملک ) رسول نیستند.
ج. آیه 41 سوره مریم : . . . َ صِدِّيقاً نَبِيًّا. از ترتیب قرار گیری واژه های صدیق و نبی مشخص می شود که صدیق اعم از نبی است ، یعنی همه نبی ها صدیق هستند ولی همه صدیق ها نبی نیستند.

سلام بر جناب بینام
آیاتی را که آورده اید که در تایید نظر من است. جنابعالی آیاتی را بیاورید که هدایت به پیامبران نسبت داده شده باشد.

موضوع قفل شده است