جمع بندی بدبيني نسبت به خدا

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بدبيني نسبت به خدا

سلام
آيا بدبيني به خداوند از روي عدم شناخت همان حكم عناد با خداوند را دارد؟
آيا شخصي كه نتوانسته با خدا ارتباط برقرار كند و نسبت به هستي بدبين است اهل دوزخ خواهد بود؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد شعیب

با سلام خدمت شما دوست عزیز
اگر عدم شناخت او از روی کاهلی و تنبلی او باشد و به خدا بدبین باشد و به نحوی منکر صفات خدا باشد اهل دوزخ است اما اگر واقعا توانایی فکری برای شناخت خدا باصفات کمال و جمالش را نداشته باشد و جاهل قاصر باشد خدا به اندازه عقل او از وی انتظار دارد نه بیشتر.
البته این بدبینی افراد نسبت به خدا به خاطر جهلشان به صفات الهی است . فردی که مشکلاتی برای در زندگی هست به جای این که به ریشه یابی این مشکلات بپردازد خدا را مقصر می داند در صورتی که این مشکلش دستپرورده اعمال خودش است . این افراد هم دو گونه اند برخی در اوج مشکلات به خدا بدبین می شوند ولی کم کم که حالشان بهتر می شود از کار خود پشیمان می شوند و برمی گردند ولی بعضی این حالت همیشه همراه آنهاست که این اگر از روی تقصیر در شناخت خدا باشد عقاب خواهد داشت.

شعیب;597995 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست عزیز
اگر عدم شناخت او از روی کاهلی و تنبلی او باشد و به خدا بدبین باشد و به نحوی منکر صفات خدا باشد اهل دوزخ است اما اگر واقعا توانایی فکری برای شناخت خدا باصفات کمال و جمالش را نداشته باشد و جاهل قاصر باشد خدا به اندازه عقل او از وی انتظار دارد نه بیشتر.
البته این بدبینی افراد نسبت به خدا به خاطر جهلشان به صفات الهی است . فردی که مشکلاتی برای در زندگی هست به جای این که به ریشه یابی این مشکلات بپردازد خدا را مقصر می داند در صورتی که این مشکلش دستپرورده اعمال خودش است . این افراد هم دو گونه اند برخی در اوج مشکلات به خدا بدبین می شوند ولی کم کم که حالشان بهتر می شود از کار خود پشیمان می شوند و برمی گردند ولی بعضی این حالت همیشه همراه آنهاست که این اگر از روی تقصیر در شناخت خدا باشد عقاب خواهد داشت.

سلام استاد

اگر کسی خدا را به گونه ای خاص تصور کند مثلا فکر کند خدا همان قوانین حاکم بر جهان هستیست
یا مثلا چیزهای دیگر
حکم این شخص چیست ؟

نگارا;598168 نوشت:
اگر کسی خدا را به گونه ای خاص تصور کند مثلا فکر کند خدا همان قوانین حاکم بر جهان هستیست
یا مثلا چیزهای دیگر
حکم این شخص چیست ؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی
اگر این اشتباه او از روی کوتاهی اش باشد یعنی او بتواند تفکر خود را اصلاح کند ولی نکند عقاب خواهد شد.

شعیب;598776 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی
اگر این اشتباه او از روی کوتاهی اش باشد یعنی او بتواند تفکر خود را اصلاح کند ولی نکند عقاب خواهد شد.

باسلام

استاد من قانع نشدم

گیریم که کسی از روی کوتاهی تصور اشتباهی نسبت به چیستی خالق داشته باشد
چرا خالقی که از او به عنوان مهربانترین مهربانان یاد می شود باید او را عقاب کند ؟

لطفا دلیل علمی و یا منطقی و یا قرانی بیاورید ؟

موفق باشید

اصلا مگه بدبینی و ناامیدی از خدا حالت فاعلی داره که شخص بابتش مقصر باشه ...

بدبین شدن نسبت به خدا و ناامید شدن از خدا حالت مفعولی داره ... از کی تا حالا مفعول رو هم مجرم میشناسن ؟؟؟

نگارا;598795 نوشت:
باسلام

استاد من قانع نشدم

گیریم که کسی از روی کوتاهی تصور اشتباهی نسبت به چیستی خالق داشته باشد
چرا خالقی که از او به عنوان مهربانترین مهربانان یاد می شود باید او را عقاب کند ؟

لطفا دلیل علمی و یا منطقی و یا قرانی بیاورید ؟

موفق باشید


با سلام خدمت شما دوست گرامی
عذاب و غضب خدا هم عین رحمت الهی است یعنی او انسانهای بدکار بد رفتار و بد عقیده را عذاب می کند چون اونها را دوست دارد.
بعضی مواقع پدر مهربان مجبور می شود دوای تلخ به کودکی بخوراند گاه او را به تیغ جراحی می سپارد و گاه برای رهایی او از مرگ راضی به قطع عضو او می شود همه این ها از روی رحمت پدرانه است اگر چه ظاهری سخت و زجر آور دارد.
خدا انسان را مختار آفریده است یعنی به او اجازه داده است که فکر کند و راه کمال را بجوید و آنقدر بالا برود که از ملائکه نیز برتری یابد و کارهای مافوق تصور بکند و کارهایی خدایی انجام دهد " عبدی اطعنی حتی یجعلک مثلی " در نفس خود و عالم وجود صاحب تاثیر شود . این آن هدفی است که خدا انسان را برای آن خلق کرده است. برای همین هزاران پیامبر و کتاب آسمانی و امام و... راهنما فرستاده است تا این مخلوقش که خیلی هم به او علاقه دارد به سرمنزل مقصود برسد.
اما این اختیار دو سویه است همان گونه که می تواند او را به اوج عزت برساند می تواند او را به حضیض ذلت برساند این انسان است که می تواند با پیروی از انبیا و عقل از ملائکه پران شود و می تواند از حیوان پست تر گردد
[=arial narrow]آدمي زاده طـرفه معجوني است كـز فـرشته سـرشتـه وز حـيوان.
گر بدين ميل كند بود بد از اين ور بدان ميل كند شود به از آن
آری این وضعیت انسان است اما خدا که خالق اوست و رحمت ویژه ای به او دارد نمی خواهد که او را در پستی خود رها کند برای همین تا رسیدن مرگ به او فرصت می دهد که برگردد و اصلاح شود اما اگر در این نا صوابی خود پابرجا ماند خدا او را رها نمی کند تا در آن پستی بماند او را دوست دارد می خواهد به قرب خود برساند از بهشت او را بهره ور کند برای همین باید او را پاک کند اما پاک رکردن او از این همه آلودگی ها درد دارد هر چقدر ناپاکی او بیشتر باشد پاک کردن او دردناک تر است دقیقا مثل گرد و خاکی که بر قالیچه ای می نشیند اگر با فوت دهان برطرف شود به نرمی برطرف می شود و اگر نه با جارو و الا با چوب به جان قالیچه می افتند و خاک چندین ساله را از آن بیرون می کنند .
آری خدا همه ما را برای بهشت خلق کرده است و برای ورود به آن باید متناسب آنجا بود و الا ما را راهی بدان نیست.
کسی که خدا را نشناسد و با این که می توانسته به او آگاه شود این کار را نکرده چگونه می شود در بهشت وارد شود ملازم قرب الهی شود؟
باید متناسب آنجا گردد.

شعیب;597995 نوشت:
اگر عدم شناخت او از روی کاهلی و تنبلی او باشد و به خدا بدبین باشد و به نحوی منکر صفات خدا باشد اهل دوزخ است اما اگر واقعا توانایی فکری برای شناخت خدا باصفات کمال و جمالش را نداشته باشد و جاهل قاصر باشد خدا به اندازه عقل او از وی انتظار دارد نه بیشتر.
البته این بدبینی افراد نسبت به خدا به خاطر جهلشان به صفات الهی است . فردی که مشکلاتی برای در زندگی هست به جای این که به ریشه یابی این مشکلات بپردازد خدا را مقصر می داند در صورتی که این مشکلش دستپرورده اعمال خودش است . این افراد هم دو گونه اند برخی در اوج مشکلات به خدا بدبین می شوند ولی کم کم که حالشان بهتر می شود از کار خود پشیمان می شوند و برمی گردند ولی بعضی این حالت همیشه همراه آنهاست که این اگر از روی تقصیر در شناخت خدا باشد عقاب خواهد داشت.

سلام
عرض كردم كه از نظر روحي اين شخص نتواسته ارتباط برقرار كند..حالتي شبيه افسردگي و پوچي..ولي از نظر عقلي مشكلي با خدا ندارد
آيا همين حالت بد روحي(عدم گمان خوب)ميتواند باعث سكرات مرگ و عذاب باشد؟ خودش هم اينطوري نميخواد اما دست خودش نيست

ملّاعلي;599638 نوشت:
سلام
عرض كردم كه از نظر روحي اين شخص نتواسته ارتباط برقرار كند..حالتي شبيه افسردگي و پوچي..ولي از نظر عقلي مشكلي با خدا ندارد
آيا همين حالت بد روحي(عدم گمان خوب)ميتواند باعث سكرات مرگ و عذاب باشد؟ خودش هم اينطوري نميخواد اما دست خودش نيست

با سلام
درست است که انسان در ناملایمات زندگی بعضا دچار بدبینی به زندگی و خالق آن یعنی خدا می شود و در برخی از مشکلات این حالت شدت می گیرد مثلا در مرگ اطرافیان یا از دست دادن اموال و یا سلامتی و این حالت در افراد گوناگون متفاوت است.
اما وقتی به قرآن مراجعه می کنیم همین مشکلات را وسیله ای برای امتحان می خواند
وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَيْهِ رَاجِعونَ

  • البته شما را به اندکی ترس و گرسنگی و بينوايی و بيماری و نقصان در محصول می آزماييم و شکيبايان را بشارت ده

  • کسانی که چون مصيبتی به آنها رسيد گفتند : ما از آن خدا هستيم و به او باز می گرديم
امام صادق(ع)به این مضمون فرمود: اضطراب قلب و غمگینی شخص و تغییر یافتن رنگ چهره و دگرگونی وضع و حال شخص از نمودهای جزع بشمار می آید.
امام صادق(ع)فرمود: جزع نمودن تاریکی و ظلمت درونی افراد را آشکار می سازد.
حال شاید بگویید این حالت او به خاطر مصایب نبوده بلاخره او دارد آزمایش می شود اگر خدا را آنگونه که باید شناخته که دیگر جایی برای پوچی باقی نمی ماند و اگر نشناخته که باید بشناسد وظیفه اش است واجب است بر او که تحصیل این معارف را بنماید و اگر بتواند و نکند که معاقب است.
آری اگر کسی است که واقعا مشکل روحی دارد و هر چه که تلاش می کند باز پوچی و بیهودگی سراغ او می آید این جاست که باید گفت " لا یکلف الله نفسا الا وسعها و الا اگر می تواند باید به دنبال اصلاح خود برود و الا معاقب است و حد اقل این عقوبت ها سکرات موت است.


شعیب;599692 نوشت:
آری اگر کسی است که واقعا مشکل روحی دارد و هر چه که تلاش می کند باز پوچی و بیهودگی سراغ او می آید این جاست که باید گفت " لا یکلف الله نفسا الا وسعها و الا اگر می تواند باید به دنبال اصلاح خود برود و الا معاقب است و حد اقل این عقوبت ها سکرات موت است.

با سلام
استاد میشه این قسمت رو بیشتر توضیح بدید، من متوجه نشدم...

شعیب;599692 نوشت:

با سلام
درست است که انسان در ناملایمات زندگی بعضا دچار بدبینی به زندگی و خالق آن یعنی خدا می شود و در برخی از مشکلات این حالت شدت می گیرد مثلا در مرگ اطرافیان یا از دست دادن اموال و یا سلامتی و این حالت در افراد گوناگون متفاوت است.
اما وقتی به قرآن مراجعه می کنیم همین مشکلات را وسیله ای برای امتحان می خواند
وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ
الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَيْهِ رَاجِعونَ

  • البته شما را به اندکی ترس و گرسنگی و بينوايی و بيماری و نقصان در محصول می آزماييم و شکيبايان را بشارت ده

  • کسانی که چون مصيبتی به آنها رسيد گفتند : ما از آن خدا هستيم و به او باز می گرديم
امام صادق(ع)به این مضمون فرمود: اضطراب قلب و غمگینی شخص و تغییر یافتن رنگ چهره و دگرگونی وضع و حال شخص از نمودهای جزع بشمار می آید.
امام صادق(ع)فرمود: جزع نمودن تاریکی و ظلمت درونی افراد را آشکار می سازد.
حال شاید بگویید این حالت او به خاطر مصایب نبوده بلاخره او دارد آزمایش می شود اگر خدا را آنگونه که باید شناخته که دیگر جایی برای پوچی باقی نمی ماند و اگر نشناخته که باید بشناسد وظیفه اش است واجب است بر او که تحصیل این معارف را بنماید و اگر بتواند و نکند که معاقب است.
آری اگر کسی است که واقعا مشکل روحی دارد و هر چه که تلاش می کند باز پوچی و بیهودگی سراغ او می آید این جاست که باید گفت " لا یکلف الله نفسا الا وسعها و الا اگر می تواند باید به دنبال اصلاح خود برود و الا معاقب است و حد اقل این عقوبت ها سکرات موت است.


سلام جناب شعیب شما فرمودین که .... اگر خدا را آنگونه که باید شناخته که دیگر جایی برای پوچی باقی نمیماند و اگر نشناخته که باید بشناسد وظیفه اش است واجب است بر او که تحصیل این معارف بنماید و اگر بتواند و نکند که معاقب است ...

جناب شعیب راستش من خدا رو اینجوری شناختم ...

در درون قرآن تقریبا 100 صفت از خدا برشمرده مثلا ... بصیر ... رحیم ... رحمان ... ارحم الراحمین ... سمیع ...

ولی در درون واقعیت میتونم بزرگترین قسم رو بخورم که هیچ سمیع بودنی ندیدم ... هیچ رحیم بودنی ندیدم ... هیچ رحمان بودنی ندیدم ... هیچ بصیر بودنی ندیدم ...

اینی که من به صورته خیالی و تو هپروت اعتقاد دارم خدا ارحم الراحمینه و خیلی خیلی خوبه ... خیلی ارزش داره !!!! بابتش میرم بهشت !!!!

یا اینکه باید اعتقاد داشته باشم خدا واقعا رحمن و رحیم هستش ... خوب چجوری باید به این اعتقاد برسم ... چجوری به این اعتقاد برسم که خدا سمیع و رحیم و بصیر هست ؟؟؟ راهش چی هست ... باید تو واقعیت دنبالش بگردم ... یا تو کتابا ...

باید اینقدر بگم "الله سمیع علیم" ... تا باورم بشه که خدا شنونده و بیننده هست ... یا اینکه راه دیگه ای هم داره ...

شعیب;599692 نوشت:
اگر خدا را آنگونه که باید شناخته که دیگر جایی برای پوچی باقی نمی ماند

سلام راستش من اصلا قانع نشدم
اين شناختي كه شما مي گوييد فكر كنم بايد در حد فوق يقين باشد نااميدي و پوچي نميدانم اما غم و اندوه كه شنيديم براي بعضي از پيامبران هم بوده... نمونش حضرت يعقوب..با وجود خدا چرا بايد در غم پسرش اينقدر گريه كند تا نابينا شود؟؟؟مگر خدا كافي نيست؟؟؟پس اين همه دلتنگي براي چه؟؟؟ و از طرفي اگر ياس و پوچي كه خيلي مواقع بيماري محسوب ميشود(يعني تا حدود زيادي از دست فرد خارج است) بخواهد موجب سكرات مرگ و عذاب برزخ باشد كه با عدالت خداوند جور در نمي آيد!!
منظورم اينه كه اگه احوالات مرگ صرفا بسته به حالات روحي است خُب اون كافري كه سرخوش و شجاع است و بيكباره ميميرد نيز بايد احوالات خوبي در مرگ و برزخ داشته باشد!!

FTN;599720 نوشت:
با سلام
استاد میشه این قسمت رو بیشتر توضیح بدید، من متوجه نشدم...

با سلام خدمت شما بزرگوار
خدا به عموم انسانها آن درجه ای از عقل و فطرت را که بشود با آن خدا را شناخت و در طریق هدایت او قرار گرفت را داده است اگر انسان بخواهد می تواند با عقل خود خدا را و پیامبر الهی و برخی از صفات خدا را ثابت کند و این حد اقل هایی است که خدا درون انسان به ودیعت گذاشته است و به خاطر این امانت از آنها سوال خواهد کرد و اگر کسی از آن استفاده نکرد یا بر خلاف به کار برد مسئول است و در دادگاه الهی هیچ حرفی نخواهد داشت.
در این میان برخی از آدم ها این قوه عاقله را به صورت ضعیف تر داشته و برخی بر اثرات موانع درونی مانند وسواس شدید و شکاکیت مفرط و...که گرفتاری آنها قابل رفع نیست نمی توانند خدا را با صفاتش دریابند این انسان ها به اندازه داشته های عقلی خود مورد سوال واقع خواهند داشت و اگر این عوامل درونی اینقدر بر او تاثیر دارد که نمی تواند حق را بیابد دیگر خدا او را از فضل خود می بخشد و عقاب نمی کند.

سوال:
آيا بدبيني به خداوند از روي عدم شناخت همان حكم عناد با خداوند را دارد؟
آيا شخصي كه نتوانسته با خدا ارتباط برقرار كند و نسبت به هستي بدبين است اهل دوزخ خواهد بود؟

جواب:اگر عدم شناخت او از روی کاهلی و تنبلی او باشد و به خدا بدبین باشد و به نحوی منکر صفات خدا باشد اهل دوزخ است اما اگر واقعا توانایی فکری برای شناخت خدا باصفات کمال و جمالش را نداشته باشد و جاهل قاصر باشد خدا به اندازه عقل او از وی انتظار دارد نه بیشتر.
البته این بدبینی افراد نسبت به خدا به خاطر جهلشان به صفات الهی است . فردی که مشکلاتی برای در زندگی هست به جای این که به ریشه یابی این مشکلات بپردازد خدا را مقصر می داند در صورتی که این مشکلش دستپرورده اعمال خودش است . این افراد هم دو گونه اند برخی در اوج مشکلات به خدا بدبین می شوند ولی کم کم که حالشان بهتر می شود از کار خود پشیمان می شوند و برمی گردند ولی بعضی این حالت همیشه همراه آنهاست که این اگر از روی تقصیر در شناخت خدا باشد عقاب خواهد داشت.

سوال2:
اگر کسی خدا را به گونه ای خاص تصور کند مثلا فکر کند خدا همان قوانین حاکم بر جهان هستیست
یا مثلا چیزهای دیگر
حکم این شخص چیست ؟

جواب:اگر این اشتباه او از روی کوتاهی اش باشد یعنی او بتواند تفکر خود را اصلاح کند ولی نکند عقاب خواهد شد.

سوال3:
کسی از روی کوتاهی تصور اشتباهی نسبت به چیستی خالق داشته باشد
چرا خالقی که از او به عنوان مهربانترین مهربانان یاد می شود باید او را عقاب کند ؟

جواب:
عذاب و غضب خدا هم عین رحمت الهی است یعنی او انسانهای بدکار بد رفتار و بد عقیده را عذاب می کند چون اونها را دوست دارد.
بعضی مواقع پدر مهربان مجبور می شود دوای تلخ به کودکی بخوراند گاه او را به تیغ جراحی می سپارد و گاه برای رهایی او از مرگ راضی به قطع عضو او می شود همه این ها از روی رحمت پدرانه است اگر چه ظاهری سخت و زجر آور دارد.
خدا انسان را مختار آفریده است یعنی به او اجازه داده است که فکر کند و راه کمال را بجوید و آنقدر بالا برود که از ملائکه نیز برتری یابد و کارهای مافوق تصور بکند و کارهایی خدایی انجام دهد " عبدی اطعنی حتی یجعلک مثلی " در نفس خود و عالم وجود صاحب تاثیر شود . این آن هدفی است که خدا انسان را برای آن خلق کرده است. برای همین هزاران پیامبر و کتاب آسمانی و امام و... راهنما فرستاده است تا این مخلوقش که خیلی هم به او علاقه دارد به سرمنزل مقصود برسد.
اما این اختیار دو سویه است همان گونه که می تواند او را به اوج عزت برساند می تواند او را به حضیض ذلت برساند این انسان است که می تواند با پیروی از انبیا و عقل از ملائکه پران شود و می تواند از حیوان پست تر گردد
[=arial narrow]آدمي زاده طـرفه معجوني است كـز فـرشته سـرشتـه وز حـيوان.
گر بدين ميل كند بود بد از اين ور بدان ميل كند شود به از آن
آری این وضعیت انسان است اما خدا که خالق اوست و رحمت ویژه ای به او دارد نمی خواهد که او را در پستی خود رها کند برای همین تا رسیدن مرگ به او فرصت می دهد که برگردد و اصلاح شود اما اگر در این نا صوابی خود پابرجا ماند خدا او را رها نمی کند تا در آن پستی بماند او را دوست دارد می خواهد به قرب خود برساند از بهشت او را بهره ور کند برای همین باید او را پاک کند اما پاک رکردن او از این همه آلودگی ها درد دارد هر چقدر ناپاکی او بیشتر باشد پاک کردن او دردناک تر است دقیقا مثل گرد و خاکی که بر قالیچه ای می نشیند اگر با فوت دهان برطرف شود به نرمی برطرف می شود و اگر نه با جارو و الا با چوب به جان قالیچه می افتند و خاک چندین ساله را از آن بیرون می کنند .
آری خدا همه ما را برای بهشت خلق کرده است و برای ورود به آن باید متناسب آنجا بود و الا ما را راهی بدان نیست.
کسی که خدا را نشناسد و با این که می توانسته به او آگاه شود این کار را نکرده چگونه می شود در بهشت وارد شود ملازم قرب الهی شود؟
باید متناسب آنجا گردد.


سوال4:
اگر کسی بنا بر یک حالت روحی نتوانست با خدا رابطه صحیحی پیدا کند.حالتي شبيه افسردگي و پوچي..ولي از نظر عقلي مشكلي با خدا ندارد
آيا همين حالت بد روحي(عدم گمان خوب)ميتواند باعث سكرات مرگ و عذاب باشد؟ خودش هم اينطوري نميخواد اما دست خودش نيست

جواب:
درست است که انسان در ناملایمات زندگی بعضا دچار بدبینی به زندگی و خالق آن یعنی خدا می شود و در برخی از مشکلات این حالت شدت می گیرد مثلا در مرگ اطرافیان یا از دست دادن اموال و یا سلامتی و این حالت در افراد گوناگون متفاوت است.
اما وقتی به قرآن مراجعه می کنیم همین مشکلات را وسیله ای برای امتحان می خواند
وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَيْهِ رَاجِعونَ
البته شما را به اندکی ترس و گرسنگی و بينوايی و بيماری و نقصان در محصول می آزماييم و شکيبايان را بشارت ده
کسانی که چون مصيبتی به آنها رسيد گفتند : ما از آن خدا هستيم و به او باز می گرديم

امام صادق(ع)به این مضمون فرمود: اضطراب قلب و غمگینی شخص و تغییر یافتن رنگ چهره و دگرگونی وضع و حال شخص از نمودهای جزع بشمار می آید.
امام صادق(ع)فرمود: جزع نمودن تاریکی و ظلمت درونی افراد را آشکار می سازد.
حال شاید بگویید این حالت او به خاطر مصایب نبوده بلاخره او دارد آزمایش می شود اگر خدا را آنگونه که باید شناخته که دیگر جایی برای پوچی باقی نمی ماند و اگر نشناخته که باید بشناسد وظیفه اش است واجب است بر او که تحصیل این معارف را بنماید و اگر بتواند و نکند که معاقب است.
آری اگر کسی است که واقعا مشکل روحی دارد و هر چه که تلاش می کند باز پوچی و بیهودگی سراغ او می آید این جاست که باید گفت " لا یکلف الله نفسا الا وسعها و الا اگر می تواند باید به دنبال اصلاح خود برود و الا معاقب است و حد اقل این عقوبت ها سکرات موت است.
خدا به عموم انسانها آن درجه ای از عقل و فطرت را که بشود با آن خدا را شناخت و در طریق هدایت او قرار گرفت را داده است اگر انسان بخواهد می تواند با عقل خود خدا را و پیامبر الهی و برخی از صفات خدا را ثابت کند و این حد اقل هایی است که خدا درون انسان به ودیعت گذاشته است و به خاطر این امانت از آنها سوال خواهد کرد و اگر کسی از آن استفاده نکرد یا بر خلاف به کار برد مسئول است و در دادگاه الهی هیچ حرفی نخواهد داشت.
در این میان برخی از آدم ها این قوه عاقله را به صورت ضعیف تر داشته و برخی بر اثرات موانع درونی مانند وسواس شدید و شکاکیت مفرط و...که گرفتاری آنها قابل رفع نیست نمی توانند خدا را با صفاتش دریابند این انسان ها به اندازه داشته های عقلی خود مورد سوال واقع خواهند داشت و اگر این عوامل درونی اینقدر بر او تاثیر دارد که نمی تواند حق را بیابد دیگر خدا او را از فضل خود می بخشد و عقاب نمی کند.


موضوع قفل شده است