┘◄ چرا بخشیدن دیگران سخت است؟

تب‌های اولیه

24 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
┘◄ چرا بخشیدن دیگران سخت است؟

چرا بخشیدن دیگران سخت است؟
رفتارهای انسانی نشان میـدهد کـه مردم وقتی از کسی ضـربه مـی بـیـنند، پیوسته در جستجوی انتقامند. غـرور واعـتـمـاد بـه نـفـسـمـان لطـمـه دیـده اسـت. انـتـظـــارات و رویـاهـایـمـان نـابـود شـده انـد. چـیـزی کـه بـرایـمان بسیارارزشـمـنـد اسـت را از دسـت داده ایــم. بــه هـمـیـن دلـیل اســت که می خواهیم تلافی و جبران همه این صدمات را در بیاوریم.
امـا مـوانـع دیـگری هـم بـر سـر راه گـذشت و بخشایش ماوجـود دارد. افـکار و عـقـایدی به طور خودکار جلوی گذشت کــردن مـا را مـی گیـرنـد. بـه خـودمـان مـی گــوییـم، "او را نمی بخشم چون او هیچگاه مسئولیت کارهایی که انجام داده است را نمی پذیرد." یا "اگر او را ببخشم ریا کرده ام چون در باطن میلی به بخشیدن اوندارم." یا "فــقط افراد ضعیف گذشت می کنند."
برای این رفتارهایمان همیشه توجیهاتی نیز داریم. وقتی کسی به ما صدمه ای میزند، ما برای رفتار آن فرد دنبال یک سری توجیهات هستیم. با خود می گوییم که حتماً به خاطر شخصیت پستش بوده است. یا اینکه می گوییم، "آدم بی حواس و بی دقتی است." یا "او برای من ارزشی قائل نیست" یا "از قصد این کار را انجام داده." و آنها را با خشونت هر چه تمام تر قضاوت خواهیم کرد.
اما اگر خودمان کاری اشتباه که به کسی صدمه می زند انجام دهیم، برای رفتار خودمان هم باز دنبال توجیه هستیم. در اینگونه موارد می گوییم، "بچه ام شلوغ می کرد متوجه نشدم،" یا "در راه که می آمدم تصادف شده بود." سعی می کنیم که به هر نحوی که شده تقصیر را از گردن خودمان بیاندازیم و خود را بی گناه جلوه دهیم.
مهم است که بدانیم پذیرفتن و فهمیدن اشتباهات هرگز سبب نمی شود که فرد صدمه دیده آسوده شود. بخشیدن کسی و گذشت کردن هرگز نتایج کار اشتباه آنها را از بین نمی برد. هدف این است که گذشت کردن بیشتر مورد توجه افراد قرار گیرد و انسانها اشتباهاتشان را راحت تر بپذیرند. برای اینکار باید به جای اینکه در مورد شخصیت و قصدشان قضاوت های خشن و ناعادلانه انجام دهیم، همیشه خوبی های دیگران را مدنظر قرار دهیم.

دل شکستن هنر نمیباشد تا توانی دلی بدست آور:Gol:

حالا اگه دلمون شکست خیلی هم شکست چی کار کنیم بتونیم طرفو ببخشیم؟
در حالی که کینه ای از طرف نداریم و درصدد انتقام هم نیستیم ولی هرکاری میکنیم یادمون نمیره ، اون وقت چی کار باید کرد تا آروم بشیم و بتونیم طرفو ببخشیم؟

بخشیدن برای انسان های معمولی سخت است چون علم کافی برای بخشش موجود نیست یعنی میبایست مثل خداوند عالم بود که بخشش نمود این به این معناست که اگر بدانیم مقاصد بعدی هر انسانی کجا میباشند یا به نوعی در هر مقصد چه واکنشی دارد عالم به این موضوع میباشیم که در حرکت های بعدی میتوان انرا که گناه کرده و در حرکت جدیدش توبه کرده بخشید ولی این علم صرفا و تماما بدست خداوند است و بس.ما اگر بخششی داریم نیمچه علمیست که از خود نشان میدهیم.

گل مینا;148545 نوشت:
حالا اگه دلمون شکست خیلی هم شکست چی کار کنیم بتونیم طرفو ببخشیم؟

سلام.
به این مسئله توجه داشته باشیم که بخشیدن یک امر ذهنیه.یعنی اصلا نیاز نیست طرف بدونه که بخشیدنش.
چون اگه نبخشیمش و دائما بهش فکر کنیم فقط ذهن خودمونا خراب میکنیم ولی اگه ببخشیمش ذهن خودمون راحت میشه
اینم بگم که بخشیدن این نیست که بگیم من بخشیدمش ولی به خدا واگذارش میکنم(البته به نظر من)
بخشیدن یعنی این که طرفا ببخشی و از خدا هم بخوای ببخشدش.

باتشکر از دوست عزیزمان که این تاپیک را ایجاد کردند.به نظر من بخشیدن با خیلی از حالتهای روحی پس از ضربه فرق می کند.مثلا بخشیدن غیر از فراموش کردن است و غیر از گفتن زبانی یا حتی در دل است.بخشش واقعی این است که اگر آن فرد رادر خیابان دیدیم در دلمان کوچکترین اکراه یا احساس بدی ایجاد نشود ودرست مثل سایر دوستانمان به طرفش برویم برخوردکنیم وحتی با کمال میل و از ته دل برایش کاری انجام دهیم.آنوقت است که می توان گفت بخشیده ایم!
اما اینکه چرا این کار راحتی نیست چون در غریزه ماست.یعنی خداوند برای صیانت نفس در ما غریزه دفاع از خود گذاشته وما از کسی که به حقوق ما تجاوز کند نا خود آگاه متنفر می شویم.اما این هم مثل سایر غرایز قدرت تشخیص ندارد و تا عقل ما هدایتش نکند نمی فهمد کجا باید کار کند وکجا باید متوقف شود.این ما هستیم که باید کنترل وهدایتش کنیم.چگونه؟
1-دوستمان به درستی گفتند: (ما هم اشتباه می کنیم.)وقتی کسی در حق ما بد می کند این که بگوییم (خوب من هم اشتباه می کنم یا من هم گاهی درگیر مسائلی هستم)علاوه بر اینکه سبب درک شرایط دیگران می شودما را از حالت قربانی محض بودن که به شدت احساس ضعف به انسان می دهدبیرون می آورد.وقتی فکر کنیم ما هم جاهایی مقصریم کمتر احساس مظلومیت محض ودرد می کنیم
2-مطالبه خسارت وجبران کنیم!تعجب نکنید بیشتر اوقات ما از بیان خواسته هامان به طریق درست وبدون پرخاش عاجزیم.فکر می کنیم: یعنی خودش نمی داند؟ یعنی باید بداند! حتی ابراز خواسته اگر هم برآورده نشود گام بزرگی در تسکین ما خواهد داشت.
3-یکی از دوستان هم حرف خوبی زدند: بخشش ما باید مثل بخشش خداباشد.
یعنی نوعی سخاوت ودادن چیزهایی که داریم به دیگران.اگر فکر کنیم بخشش
(از دست دادن ومحروم شدن) است سخت است اما اگر فکر کنیم سخاوت ومایه گذاشتن از خود ونیکی در حق دیگران است (مثل خدا که اینهمه نعمت به ما بخشیده بی منت) آنوقت آسانتر می شود.
4-درک شرایط وضعف دیگران به هیچ وجه به معنای توجیهی برای درستی کار آنها یا ما نیست. ما در هنگام بخشش می دانیم که کار بد ونادرستی در حق ما انجام شده اما سعی می کنیم دیگران را به عنوان یک انسان یعنی (خطا کار وناآگاه ) مثل خودمان ببینیم.از خود سوال کنیم :
آیا واقعا می داند به من صدمه زده؟
آیا می داند ظلم به دیگران چقدر برای خودش ضرر دارد؟
آیا اصلا می داند کارش ظلم بوده؟
آیا به خدا وآخرت اعتقاد دارد؟
پاسخ بسیاری از این سوالات منفی است! بیشتر افراد فکر می کنند کارشان درست بوده! حتی دلایلی دارند وخودشان را به حق وحتی مظلوم می پندارند!
دوستان مردم واقعا خیلی چیزها را نمی دانند.
حتی اعتقاد به آخرت و پایبندی به حلال وحرام هم نوعی آگاهی است.اصلا همه ظلمها در مراتبی از نا آگاهی است.کسی که گول شیطان را می خورد یعنی روی آگاهیش پرده انداخته شده
6-با خدا معامله کنیم! ببخشیم تا بخشیده شویم.خیلی هم از دیگران طلبکار نباشیم! اوضاع خودمان هم چندان تعریفی ندارد!
7-من به شخصه فکر می کنم اینجا جایی است که باید مثل امامان از سطحی بالاتر به مردم نگاه کنیم! منظورم تکبر نیست.منظورم نگاه مثلا یک دکتر است به مریض.به ناآگاهی وبیماریش فکر کنیم واینکه او در این مورد خاص نیاز مند معالجه است.فقط فرق ما با امام این است که او بخوبی می تواند درمان کند اما ما نمی توانیم. اگر نمی توانیم ولی دلمان که برایش می سوزد.پس حداقل کاری را که می توانیم انجام دهیم برایش بکنیم:

او را ببخشیم

نقل قول:
چرا بخشیدن دیگران سخت است؟

منیّت و خود دیدن است...

ashr;180032 نوشت:
منیّت و خود دیدن است...
نه بزرگوار اینو نگید واقعا بعضی وقتها نمیشه از کسی گذشت من تا حالا از همه گذشتم الا سه نفر که عمراً بتونم اونا رو ببخشم :ok:

خاتون مهر;180049 نوشت:
نه بزرگوار اینو نگید واقعا بعضی وقتها نمیشه از کسی گذشت من تا حالا از همه گذشتم الا سه نفر که عمراً بتونم اونا رو ببخشم :ok:

البته به قول دوست عزیز خاتون مهر نمیشه خیلی وقت ها از خیلی ها گذشت
ولی باز هم به مرور زمان میشه یه روزی از همین سه نفر هم میگذرت عزیز:Gol:انشاالله..:hamdel:

بخشش خیلی خوبه ....

من عاشق بخشیدنم .

همه رو میبخشم .

نه به حرف ها ...

امتحان پس دادم ، شاید کمی دلگیر شدم از کسی که زیادم بوده و حتی مسائل بزرگی واقعا بوده ، اما

بخشیدم...

بخشش یکی از صفات خداست .....

ashr;180088 نوشت:
یه روزی از همین سه نفر هم میگذری
از دوتاشون شاید اما از یکیشون نمی گذرم اصلا قابل بخشش نیست :Ghamgin:

خاتون مهر;180238 نوشت:
از دوتاشون شاید اما از یکیشون نمی گذرم اصلا قابل بخشش نیست :ghamgin:

اگه خیلی خصوصی نیست میشه کلیاتی ازش بگید.شاید بتونیم کمک کنیم

خاتون مهر;180238 نوشت:
از دوتاشون شاید اما از یکیشون نمی گذرم اصلا قابل بخشش نیست :Ghamgin:

دوست عزیز اگر اینطور هست که هرگز از دلتون بیرون نمی ره ظلمی که به شما شده پس مطمئناً مسئله است که خدا هم نمی گذرد...:hamdel:
اینجور مواقع استثناء است ...
در پناه حق:Gol:

مرد اونه که از همه بگذره ....

درسته یکم دلگیر یا دلشکسته میشیم از ازار دیگران ، ولی در نهایت باید گذشت .....

اگه مطمئن هستید که تو اون دنیا هیچ گناهی انجام ندادی که مستلزم بخشش باشید ، پس نبخشید...

ولی اگه نبخشیدید و اون دنیا کارتون پیش خدا گیر کرد تقاضای بخشش نکنید !!!

چون خدا میگه مگه تو بخشیدی که من ببخشم؟؟؟؟

قلبا ببخشید ، نه اینکه باز فردا از جلوشون رد شدید روتون و از اون بر کنید و دلخوریتون و اونجوری

نشون بدید . اگه بخشیدید دیگه اصلا کاری که کرده رو فراموش کنید و براش حتی دعا کنید ...

اونوقته که یک نشونه هائی از خدا در شما پیدا میشه ...

و قیمتتون میره بالا ....

درسته بخشش فوق العاده خوب است و بنده هم موافق صد در صد بخشش هستم ولی در مواقعی واقعا سخت ولی شدنی است ...

بنام خدا.
سلام.

ashr;180260 نوشت:
اینجور مواقع استثناء است ...

مگر نشنیدی که خداوند به عزت و جلالش قسم میخورد که یکسری از افراد را هرگز نمی بخشد؟
خدارو شکر برای من تاحالا پیش نیومده.ولی واقعاً بعضی وقتها گذشتن سخت هست.بعضی وقت ها هم نباید گذشت.اگه داستان به آتش انداختن حرمله توسط مختار را شنیده باشید متوجه این افراد پست خواهید شد.که در آخرین لحظه عمرشان هم از گناهی که کرده اند پشیمان نیستند.
از قاتلان معصومین نباید گذشت.از کسانی که دین مارا به فساد کشیده اند از دشمنان اسلام نباید گذشت.
یا علی:Gol:.

انسان داراي حالات روحي مختلفي است. بعضي وقتها حبّ و محبّت بر دل انسان غالب مي شود و بعضي وقتها بغض و عداوت غالب مي شود. كاري نيست كه انسان انجام دهد و بدون محبت يا عداوت بوده باشد. يكي از اين حالات روحي، كينه و دشمني مي باشد؛ كه عبارت است از داشتن عداوت و دشمنيِ ديگري در دل و منتظر فرصت مناسب براي ابراز آن بودن.[1] البته بايد توجه داشت كه كينه فقط يك حالت قلبي است و اگر به اين كينه در خارج ترتيب اثر دهد، ‌«عداوت» گفته مي شود. و اين ثمرة ظاهري كينه مي باشد.

علل و موجبات كينه:
براي كينه و عداوت در روايات اهل بيت ـ عليهم السلام ـ ، علل و موجباتي ذكر شده است. ولي بايد دانست كه اين علل محدود نيستند و آنچه در روايات آمده، مواردي مي باشند كه انسانها بيشتر به آن مبتلا مي شوند. اين علل و عوامل در انسان غضب را به وجود مي آورند و وقتي انسان غضب ناك شد و نتوانست غضب خود را ظاهر و تشفّي خاطر پيدا كند؛ اين غضب در دلش جمع مي شود و باعث حقد و كينه نسبت به او مي شود. پس سبب اصلي كينه، همان غضب مي باشد و در واقع مي توان گفت كينه از آثار غضب است.[2]

در اينجا ما به چند مورد از موجبات كينه اشاره مي كنيم:

1. خصومت: يكي از عوامل و موارد ايجاد دشمني و عداوت، بحثهاي علمي است كه آميخته به خصومت باشد. اسلام چنين بحثي را ناروا و ممنوع شناخته و در كتب اخبار، علماي حديث، باب مخصوصي را براي آن روايات باز نموده اند.[3]

2. توقع بيش از حد:
در روايات اهل بيت چنين آمده كه اگر انسان از برادر خود بيش از حد و اندازه اي كه او در آن وضعيت و موقعيت قرار دارد؛ انتظار داشته باشد و در نتيجه او را به خاطر عدم برآوردن انتظارش سرزنش و ملامت كند. اين ملامت و سرزنش باعث مي شود شخص ملامت شونده نسبت به ملامت كننده كينه به دل بگيرد. اين مورد در بين دو دوست، دو برادر، استاد و شاگرد، والدين و فرزندان، زن و شوهر و... مي تواند روي دهد. در اين باره روايتي از حضرت امير ـ عليه السّلام ـ نقل شده كه فرموده اند: برادرت را با همان وضعي كه دارد تحمل كن و زياد سرزنش نكن؛ زيرا اين كار كينه مي آورد.»[4]

3. فقدان يك فضيلت:
اگر انسان پيش ديگري، از يك چيزي كه دارد صحبت كند و به آن افتخار كند؛ در حاليكه آن شخص آن چيز را ندارد و در بعضي مواقع امكان تحصيل آن را هم ندارد مثل شرافت خانوادگي كه شخصي به آن افتخار مي كند و طرف مقابل چون اين شرافت خانوادگي را ندارد و قابل كسب هم نمي باشد در نتيجه كينة طرف را به دل مي گيرد. از حضرت امام علي ـ عليه السّلام ـ در اين مورد روايتي نقل شده است:
«بپرهيز از بيان علم نزد كسي كه اشتياقي به آن ندارد و از بيان مقام و شرافت گذشته در نزد كسي كه گذشتة افتخارآميزي ندارد؛ زيرا اين امر موجب كينه توزي او نسبت به تو مي گردد.[5]

با سلام و احترام

من خودم بحمدالله تا الان كينه ي هيچ كسي رو به دل ندارم، ولي قبول دارم گاهي بعضي افراد ظلم هايي در حق آدم مي كنند كه بخشيدنش شايد سخت باشه.

ولي به نظرم ميشه اين افراد رو هم بخشيد، :ok:
حداقل براي آرامش ذهن و روان خودتون اين افراد رو كاملاً ببخشيد.

ولي بخشيدن هميشه به معناي ارتباط صميمي دوباره نيست. :Labkhand:

موفق باشيد :Gol:

با عرض سلام و تشکر
از نکات بسیار ناب و دلنشنین دوستان استفاده کردم در یک نگاه ابتدایی نسبت به مفهوم بخشش ما می توانیم عواملی که در بخشیدن ، نبخشیدن و سخت بخشیدن نقش کلیدی دارند به عوامل زیر تقسیم کرد:
1- خانواده و محل تولد و وضعیت ارتباطی والدین به ویژه وضعیت آنها در مواجه شدن با این مفاهیم
2- محیط تحصیلی ، دوستان و همکلاسی ها و تجارب گذشته که باعث یادگیری های اجتماعی می شود.
3- باورها و شناخت نسبت به این مفاهیم مثلا کسی سطح باورهای مذهبی بالایی دارد و مثلا به این حدیث باور دارد که گذشت اوج بزرگواری است گذشت را نشانه ترسو بودن ، تحقیر شدن ، و به قول معروف پررو شدن طرف مقابل تفسیر نمی کند
4- موقعیت هایی که دیگران با این فرد داشته اند مثلا در زندگی آیا زمانی که نیاز به بخشش دیگران داشته است آیا به این خواسته اش رسیده است یانه
5- نوع رفتار و ظلمی که به فرد شده است از نظر کیفیت و کمیت

به نظر بنده با بررسی و توضیح این عوامل می توان پیش بینی کرد که یک فرد آیا زود می بخشد؟ نمی بخشد؟ و یا سخت می بخشد.

ashr;180260 نوشت:
دوست عزیز اگر اینطور هست که هرگز از دلتون بیرون نمی ره ظلمی که به شما شده پس مطمئناً مسئله است که خدا هم نمی گذرد...:hamdel:
اینجور مواقع استثناء است ...
در پناه حق:gol:

با احترام قبول ندارم.اینکه من نمی توانم کسی را ببخشم دلیل نمی شود که آن گناه یا حتی ظلم غیر قابل بخشش باشد.شاید من از روی احساس ونه تعقل نتوانم ببخشم.برای همین است که خدا اینهمه ما را تشویق به بخشش کرده.

البته رابطه مومنین با غیر مومنین فرق دارد با رابطه مونین باهم.مومنین نسبت به هم باید با گذشت ومهربان باشندوزیاد سخت نگیرند.ظلم حاکمان جور و.... مسئله ای است جدا از مسائل روزمره ما در داخل جامعه مسلمان.حتی خداوند به بخشش قتل نفس از طرف صاحبان خون تشویق کرده! هر چند که اذعان فرموده بسیار سخت است اما نا ممکن نیست.هر گز نگوییم (هرگز نمی بخشم).
آنوقت خداوند ما را در بوته آزمایش می گذارد ودچار خطا یی می شویم که صاحب حق ما را نبخشد تا بچشیم مزه این کلام سنگین را.
یکی از مسائل کمک کننده (زمان)است.به خودتان فرصت بدهید.زمان خیلی از مسائل را حل میکند.

یکی دیگر از عوامل توانایی بخشش بی نیازی وقدرت است.اگر کسی خودش را بی نیاز وتوانا ببیند یعنی واقعا احساس غنای نفس داشته باشد از خطاهای دیگران مدت طولانی خشمگین باقی نمی ماند وزود می بخشد چون احساس صدمه شدید وغیر قابل جبران نمی کند.ودر کل تقریبا همه صدمات را به سبب تواناییهایش خیلی زود جبران می کند ونمی گذارد زیاد به روحش آسیب بخورد.
چون خود صدمه از یک طرف آن کینه وخشم وناراحتی ازشخص صدمه زننده از طرف دیگر انسان را ضعیف می کند ودر واقع ناراحتی اضافه ای ایجاد می کند.
شخص قوی اشتباه دیگری را کوچک ومحو می کند وصدمه وارده اش را خیلی زود جبران می کند ومنتظر جبران آن فرد نمی نشیند!
لذا کلا کمتر لطمه می خورد وقدرتش را کمتر یا هرگز با این افکار واحساسات بیهوده ! هدر نمی دهد.

جوادی;181047 نوشت:
شاید من از روی احساس ونه تعقل نتوانم ببخشم
در مورد خودم مطمئنم خدا هم از اون شخص نمیگذره چون سرنوشت چند تن از جوانان اقوام رو تغییر داد و این گناه کمی نیست

خاتون مهر;182169 نوشت:
در مورد خودم مطمئنم خدا هم از اون شخص نمیگذره چون سرنوشت چند تن از جوانان اقوام رو تغییر داد و این گناه کمی نیست

عمدی بوده یا سهوی واز روی نا آگاهی مطلق؟
من معتقدم حتی اگر از روی عمد هم بوده برای خودش دلایلی داشته اما از روی ناآگاهی آن دلایل را درست می دانسته!
اینکه خدا براش گناه می نویسد به ما ربطی ندارد.شایدازش بگذرد شاید هم نگذرد.حق الله یک چیز است.حق الناس چیز دیگر.آنچه مربوط به ماست دومی است نه اولی.کار خدا را به خودش واگذار کنیم! مسئله این است که وظیفه ما ازنظر خداوند در اینجا چیست؟
حتی قبول نداشتن رفتار یک فرد یا تلاش برای اصلاح رفتارش(امر به معروف ونهی از منکر) باز هم دلیلی برای عدم بخشایش قلبی نیست!
نظر اسلام این است که جلوی کار بد ایستادگی کنیم اما با نظر رافت ورحمت در دیگران(مسلمانان) بنگریم وقلبا نسبت به دیگران کینه ودشمنی نداشته باشیم.
به عبارتی می خواهم بگویم تذکر وحتی تنبیه یک چیز است و نبخشیدن ونفرت یک چیز دیگر

(در مورد هیچکس یعنی واقعا هیچکس قضاوت نکنیم)
این مسئله ای است که همه انسانهای دانای این عالم قبول دارند.از معصومین گرفته تا دانشمندان غربی.

موضوع قفل شده است