چگونه وجود معاد را بطور مستقل باور کنم

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چگونه وجود معاد را بطور مستقل باور کنم

با سلام

بنده بنا به دلایلی به وجود خدا اعتقاد دارم اما هرچه فکر میکنم دلیلی عقلی پیدا نمیکنم که بطور مستقل معاد را باور کنم. به نظر من اعتقاد به معاد فقط از طریق اعتماد به خدا هست وگرنه نمیتوان معاد را با دلایل عقلی اثبات کرد . فکر کنم جایی خوانده بودم که ابن سینا هم گفته بود نمیتوان با دلایل عقلی معاد را اثبات کرد (اگر اشتباه میکنم بگید) نظر من هم همینه. نمیدونم این چیزی که میگم گناهه یا نه اما من به خدا اعتماد ندارم یا حداقل در مورد معاد اعتماد ندارم. به نظر من روح وجود ندارد که البته اثبات معاد نیازمند اثبات روح هست چرا که اگر حیات پس از مرگ نباشد معادی هم نخواهد بود. اگر اشتباه میکنم دلایلی عقلی بیاورید که روح و حیات پس از مرگ و معاد را اثبات کند.

با تشکر


با نام و یاد دوست






a1ireza;338597 نوشت:
بنده بنا به دلایلی به وجود خدا اعتقاد دارم اما هرچه فکر میکنم دلیلی عقلی پیدا نمیکنم که بطور مستقل معاد را باور کنم. به نظر من اعتقاد به معاد فقط از طریق اعتماد به خدا هست وگرنه نمیتوان معاد را با دلایل عقلی اثبات کرد

باسلام
البته ازقدیم متکلمان وعلماءاسلامی برای اثبات معاد دلایل عقلی متعددی ذکرکرده اند که شما هم می توانید این دلایل را در تفسیر موضوعی حضرت آیةالله جوادی آملی،ج4و5 مطالعه کنید.بنده دراینجا دوتا ازاین دلایل را که از اصلی ترین دلایل عقلی معاد هستندودرکتابهایی مثل کشف المرادبیان شده اند، خدمت شما عرض می کنم.
1-دلیل عدل:وقتی ما به خدا باورواعتقاد داریم ومعتقدیم که عادل است وهرچیزی را درجای خود قرار می دهد وحق کسی را ضایع نمی کند،ازطرف دیگر دراین دنیا انسانهایی را می بینیم که مورد ظلم قرار می گیرند واگر بخواهند آن ظالم را به سزای اعمالش برسانند این دنیا گنجایش اجرای عدالت را نسبت به آن فرد ندارد.مثل جنایتکاران جنگی از قبیل صدام که هزاران انسان را به قتل رسانده اند واگر بخواهند آنها را مجازات کنند بیشتر از یک بار نمی شود اورا اعدام کرد ودر واقع تنها انتقام یک نفرگرفته می شودپس برای اجرای عدالت نسبت به آن فرد سرای دیگری لازم است که گنجایش هجرای عدالت را داشته باشدوآن قیامت است.
2-دلیل حکمت:خدا حکیم است وکار بیهوده انجام نمی دهدواگر ما معتقد شویم که هرچه هست این عالم است وانسان با مردن تمام می شود این خلاف حکمت است چون اولا انسان میل به بقا دارد ودوست دارد همیشه زنده باشد واگر با مردن ازبین برود این میل وعلاقه بی پاسخ می ماند وبیهوده خواهد بود درحالی که این میل وعلاقه را خدا دروجود انسان قرار داده است وامری فطری است.واز طرف دیگر اگر این دنیا ختم همه چیز باشد این همه شگفتی که در این عالم وجود دارد واسراری که در خلقت انسان وعالم وجود دارد بیهوده خواهد بود.
درمورد ابن سینا نیز ایشان نگفته اند که دلیل عقلی بر قیامت وجود ندارد بلکه در کتاب الاشارات والتنبیهات خود این دلایل را ذکرکرده است بلکه ایشان درمورد معاد جسمانی که از مباحث مهم درمعاد است گفته اند که من با دلیل عقلی نتوانستم این مساله را برای خود به اثبات رسانم ولی چون مخبر صادق(رسول خداصلی الله علیه وآله)ازآن خبرداده است آنرا می پذیرم.

a1ireza;338597 نوشت:
نمیدونم این چیزی که میگم گناهه یا نه اما من به خدا اعتماد ندارم یا حداقل در مورد معاد اعتماد ندارم. به نظر من روح وجود ندارد که البته اثبات معاد نیازمند اثبات روح هست چرا که اگر حیات پس از مرگ نباشد معادی هم نخواهد بود. اگر اشتباه میکنم دلایلی عقلی بیاورید که روح و حیات پس از مرگ و معاد را اثبات کند.

درموردروح دلایل عقلی متعددی وجود دارد از جمله آنها دلیل معلق درهوای ابن سینا است که می گوید اگر انسان در هوا معلق نگه داند وهوا به شکلی راکد وبی حرکت باشد که انسان وزن خود وجنبه مادی رااحساس نکند وبی وزن باشد دراین صورت انسان نباید وجودش را احساس کند درحالی که دراین صورت نیز انسان می داند که هست واین به خاطر داشتن روح است.
دلیل دیگر که ذکر کرده اند تمام سلولهای انسان در طول حداکثرده سال عوض می شود وانسان از لحاظ جسمی به طور کامل تغییر می کند ولی با این حال بعد از 50سال نیز خاطرات بچگی خود را به یاد می آورد که اگر تنها جسم بود نباید هیچ خاطره ای به ذهنش خطور می گرد واین نیز دلیل عقلی دیگری بروجود روح است چون روح مجرد است وتغییر وتحول درآن وجود ندارد لذا با گذشت دهها سال باز انسان به من بودن خود اطمینان دارد وخود را همان آدم 50سال پیش می داند.

کریم;339945 نوشت:
درموردروح دلایل عقلی متعددی وجود دارد از جمله آنها دلیل معلق درهوای ابن سینا است که می گوید اگر انسان در هوا معلق نگه داند وهوا به شکلی راکد وبی حرکت باشد که انسان وزن خود وجنبه مادی رااحساس نکند وبی وزن باشد دراین صورت انسان نباید وجودش را احساس کند درحالی که دراین صورت نیز انسان می داند که هست واین به خاطر داشتن روح است.

یوری گاگارین که رفت تو مدار زمین و در شرایط بی وزنی قرار گرفت وجود خودش رو هم احساس کرد و به خدایی هم باور نداشت. حالا این هیچی اون میمونی که فرستادن فضا هم در شرایط بی وزنی قرار گرفت اگه زبون داشت وجود خودش رو به زبون میاورد و مطمئنا خیال نمیکرد که نیست بعد از اومدنش هم هیچ فرقی با قبلش نکرد آیا این دلیل میشه که بگیم میمون هم روح داره؟ این استدلال خیلی ضعیفه.

کریم;339945 نوشت:
دلیل دیگر که ذکر کرده اند تمام سلولهای انسان در طول حداکثرده سال عوض می شود وانسان از لحاظ جسمی به طور کامل تغییر می کند ولی با این حال بعد از 50سال نیز خاطرات بچگی خود را به یاد می آورد که اگر تنها جسم بود نباید هیچ خاطره ای به ذهنش خطور می گرد واین نیز دلیل عقلی دیگری بروجود روح است چون روح مجرد است وتغییر وتحول درآن وجود ندارد لذا با گذشت دهها سال باز انسان به من بودن خود اطمینان دارد وخود را همان آدم 50سال پیش می داند.

اولا اینکه سلول های جدید بر اساس dna سلول های قبلی تولید میشوند و در واقع حاوی اطلاعات سلول پدیدآورندشون هستن پس اگر در عرض 10 سال تمامی سلول های بدن تعویض شوند باز هم اطلاعاتی که در حافظه انسان ذخیره شده از بین نمیروند چرا که از dna سلول قبلی به dna سلول جدید منتقل میشود. دوما اگر محل ذخیره شدن اطلاعات در حافظه انسان نیست بلکه در روح اوست چرا انسان ها بعضا بر اثر پیری یا ضربه مغزی دچار اختلال حواس میشوند؟ دلیل علمی برای این مسئله بر مبنای اینکه محل ذخیره اطلاعات در مغز هست وجود دارد اما اگر اطلاعات انسان در روح او ذخیره میشود پس علت اختلال حواس چیست؟ آیا با پیر شدن انسان روح او هم پیر میشود؟! آیا ضربه مغزی روح آدم را هم جابجا میکند؟!

a1ireza;340774 نوشت:
یوری گاگارین که رفت تو مدار زمین و در شرایط بی وزنی قرار گرفت وجود خودش رو هم احساس کرد و به خدایی هم باور نداشت. حالا این هیچی اون میمونی که فرستادن فضا هم در شرایط بی وزنی قرار گرفت اگه زبون داشت وجود خودش رو به زبون میاورد و مطمئنا خیال نمیکرد که نیست بعد از اومدنش هم هیچ فرقی با قبلش نکرد آیا این دلیل میشه که بگیم میمون هم روح داره؟

با سلام دوباره
سخن اولتان که حرف مارا تایید می کندچون بحث سر اثبات روح است ودلیل برای آن ذکر شده است اما اینکه به خدا ایمان ندارد به استدلال ضربه نمی زند،وبحث جدایی است.اما درمورد میمون شما مگر از باطن میمون واینکه احساس وجود می کرده است یا نه خبر دارد وچطور براساس یک گمان واحتمال شخصی استدلال را ضعیف می شمارید؟!اگر استدلال ضعیف است با استدلال بیان کنیدنه یک امر غیر اثبات شده.
a1ireza;340774 نوشت:
اولا اینکه سلول های جدید بر اساس dna سلول های قبلی تولید میشوند و در واقع حاوی اطلاعات سلول پدیدآورندشون هستن پس اگر در عرض 10 سال تمامی سلول های بدن تعویض شوند باز هم اطلاعاتی که در حافظه انسان ذخیره شده از بین نمیروند چرا که از dna سلول قبلی به dna سلول جدید منتقل میشود. دوما اگر محل ذخیره شدن اطلاعات در حافظه انسان نیست بلکه در روح اوست چرا انسان ها بعضا بر اثر پیری یا ضربه مغزی دچار اختلال حواس میشوند؟ دلیل علمی برای این مسئله بر مبنای اینکه محل ذخیره اطلاعات در مغز هست وجود دارد اما اگر اطلاعات انسان در روح او ذخیره میشود پس علت اختلال حواس چیست؟

سخن درمحل نگهداری اطلاعات نیست بلکه دراین است که انسان از وجود خود تعبیر به من می کندواین حس ومن که تعبیر از وجود خود است همیشه و تا آخر عمر وجود دارد واین وحدت شخصیت را انسان تا آخر عمر احساس می کندوبا توجه به اینکه خود شما نیز اذعان دارید که جسم انسان تغییر وتحول داردپس این جسم وبدن نمی تواند ملاک برای این تعبیر (من)از وجود انسان باشد واین نشان می دهد که غیر جسم انسان روحی دارد که مجرد است وهیچ تغییر وتحولی در آن وجود ندارد واین تعبیر نشات گرفته از آن است.

a1ireza;338597 نوشت:
بنده بنا به دلایلی به وجود خدا اعتقاد دارم اما هرچه فکر میکنم دلیلی عقلی پیدا نمیکنم که بطور مستقل معاد را باور کنم. به نظر من اعتقاد به معاد فقط از طریق اعتماد به خدا هست وگرنه نمیتوان معاد را با دلایل عقلی اثبات کرد . فکر کنم جایی خوانده بودم که ابن سینا هم گفته بود نمیتوان با دلایل عقلی معاد را اثبات کرد (اگر اشتباه میکنم بگید) نظر من هم همینه. نمیدونم این چیزی که میگم گناهه یا نه اما من به خدا اعتماد ندارم یا حداقل در مورد معاد اعتماد ندارم. به نظر من روح وجود ندارد که البته اثبات معاد نیازمند اثبات روح هست چرا که اگر حیات پس از مرگ نباشد معادی هم نخواهد بود. اگر اشتباه میکنم دلایلی عقلی بیاورید که روح و حیات پس از مرگ و معاد را اثبات کند.

سلام
منظور جناب ابن سینا معاد جسمانی بوده نه اصل معاد
اما برای کسی که خود را حقیتی فوق مادی و جاودانه می یابد
و می داند او برساخته چیزی جز علم و عمل خویش نیست
و پاداش و جزا را چیزی جز جلوه گری اعمال و عقیده خود در عالمی فراتر این عالم نمی داند
اثبات عقلی معاد نه تنها سخت نیست بلکه ضروری است
والله الموفق

به نام خدا

سلام علیکم

موضوع قفل شده است