اثبات و یقین به وجود حضرت محمد در تاریخ(کارشناس صدر)

تب‌های اولیه

49 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اثبات و یقین به وجود حضرت محمد در تاریخ(کارشناس صدر)

در گزاره های تاریخی تردیدهای جدی ای است که با توجه به آن شبهات نمی توان به هیچ گزاره تاریخی یقین کرد ودرنتیجه نمی توان یقین کرد حضرت محمدی در تاریخ بوده نه حضرت علی ای نه...:
الف)اشکال اول

فخر رازی می گوید:
هیچ خبر، مفید علم نیست،لکن غایت فایده خبر ظن باشد و بر ظن اعتقاد کردن جایز نبود.(البراهین فی علم الکلام،ص4)
ب)اشکال دوم
در نقل های تاریخی احتمال خطای ناقلان فراوان است برای اینکه بر فرض تواتر گزارش تاریخی و راستگو بودن گزارش کننده،احتمال خطای نا آگاهانه ناقلان خبر و هم چنین مشاهده کنندگان واقع تاریخی وجود دارد چرا که معرفت های انسان به دلیل مادی بودنش ،محدود و متأثر از علل شناخته شده و علل ناشناخته است که احتمال کذب و عدم تطابق خبر را تشدید می کند مانند دیدن سراب و چوب به صورت شکسته در آب و نظائر آن.
ازاوایل قرن بیستم علم فراروانشناسی به تحقیق و بررسی خطاهای ذهن و روان انسان پرداخت که دو شاخه عمده آن یعنی علم تحقیقات روحی و روان شناسی نا بهنجاران(این علم احساسات و عواطف انسانیی را بررسی می کند که مورد آگاهی و توجه خود شخص نیست مانند تنفر یا محبت نسبت به یک شخص در اولین نگاه)در اواسط آن قرن به موفقیت هایی دست یافت برخی از دستاوردهای او عبارتند از:
1.اثبات و تأیید خطای نقل خلاف واقع از سوی شاهدان یک واقعه ،هر چند آن شاهدان از انسانهای عالم و فرهیخته باشند به قول سعدی: من در میان جمع و دلم جای دیگر است.(از علتهای خطا می توان به دو علت اشاره کرد:الف:عدم مشاهده واقعه در ذهن ،مانند نشنیدن کلام شخص دیگر؛ب:فرق مقام تجربه و تعبیر ،مثلا وقتی به شما خبر می دهند که علی-که پیوسته با ماشین مسافرت می کرد-به مسافرت رفته است،شما به سرعت سفر وی را با ماشین تصور می کنید(در حالی که ممکن است با ماشین نرفته باشد))
2.علم نابهنجاران،تأثیر انگیزه ها ،علایق و روحیات نفسانی ودینی را در نوع مشاهده و شنیدن واقعیت ها و اخبار تأیید کرد(حب الشی یعمی و یصم)
نتایج دو علم مزبور موجب می شود که انسان در خبرهایی که از افراد در تاریخ نقل می کنند دچار تردید و شک شود.چالرز براد که خود رئیس انجمن تحقیقات علم روحی انگلیس بود بعد از تشریح نتایح دو علم فوق می گوید:
محبتی که اصحاب یک پیامبر نسبت به او دارند موجب می شود که امور را دقیق و صحیح نقل نکنند ،زیرا محبت به پیامبر باعث می شود واقع را خلاف ببینند(جزوه علم ودین،ص80)
هیوم بعد از احتمال دادن تأثیر احساسات و عواطف درباره تأثیر روحیه دینی می نویسد:
اگر روح دین با عشق به حیرت انگیزی پیوند یابد ،پایان عقل سلیم فرا می رسد در این شرائط گواهی انسانی تمام شایستگی خود را برای مرجع موثق بودن از دست می دهد . ممکن است به کذب داستان خود عالم باشد و با وجود این ،با منتهای صداقت به خاطر وجود آوردن سببی چنین مقدس در آن اصرار ورزد(فلسفه دین،ص91 و 92)
(کل اشکال مذکور:معجزه در قلمرو عقل و دین،ص182 و183)
اشکال سوم
در مورد نقلهای متواتر می گویم: چه دلیل عقلی ای داریم که اجتماع ناقلان بر کذ ب محال است؟یا حتی بعید است؟ خب ممکن است همه اشتباه نقل کرده باشند و خطا کرده باشند .
اشکال چهارم
برفرض اینکه اجتماع ناقلان بر کذب بعید است احتمال کم دلیل بر نادیده گرفتن آن امر نیست برای مثال :برداشتن یک کارت با شماره 999 از میان یک میلیارد کارت.نگاه کنید احتمال در آوردن کارت فوق(999)تنها یک در میلیارد محتمل است که احتمال بعیدی به نظر می رسد ،اما همین احتمال بعید با کشیدن آن به بیرون ، به قطع و واقع می پیوندد .پس صرف احتمال بعید موجب نمی شود که آن محتمل محقق نشود.
پس همین احتمال کم در گزاره های تاریخی سبب می شود شما یقین نکنی که هیچ کدام از گزاره های تاریخی مطابق با واقع است.و در نتیجه نمی توان به عدالت هیچ کس در تاریخ یقین کرد.
احتمال پاسخ:
عقلا به ان احتمال اهمیت نمی دهند
پاسخ:
1.عقلا چه کسانی هستند مگر فقط شما عاقلید یک گروه بزرگی در غرب هستند که معتقدند به گزاره های تاریخی نمی توان یقین حاصل کرد
2.هیچ دلیل عقلی نداریم که عقلا مطابق واقع حکم کنند احتمال دارد همه شان خطا کرده باشند
3.در منطق حرف عقلا و مردم یعنی همان مشهورات را جزو مبادی جدل قرار داده اند که کارش (یعنی جدل)اسقاط خصم است نه تحری حقیقت
4.نحن ابناء الدلیل نه ابناء العقلا
اشکال پنجم
همانطور که معلوم است نقل متواتر از انسانهای دروغگو حجت نیست لذا علما می گویند نقل متواتر از عادلها حجت است اما در این جا یک اشکال است: شما از کجا می فهمی زید عادل است (زیدی که در زمان پیامبر بوده)خب از شخص دیگری که در گذشته بوده شنیدی خب اون شخص از کی شنیده همین جور تسلسل پیش می آید.
اشکال ششم
بر فرض اینکه یقین کردیم زید زمان پیامبر عادل است خب عدالت زید را از کجا می فهمیم از اینکه مثلا مدتی زید دروغ نگویید در این جا می توان اشکال کرد که: از کجا معلوم شخصی که تا مدتی دروغ نگفته الان هم دروغ نگوید شاید این حرف اولین دروغ او باشد.

نتیجه:
ما نمی توانیم به وجود هیچ واقعه ای در تاریخ یقین کنیم و حداکثر ظن پیدا می کنیم پس ما تنها می توانیم به وجود حضرت محمد صلی الله علیه و آله در تاریخ ظن پیدا کنیم(در حالی که همین ظن هم قابل خدشه است)و به ظن نمی شود اعتقاد و یقین پیدا کرد چون هر خبری که می آید احتمال دارد جزو خبرهای کاذب باشد پس هیچ کس نمی تواند به حقانیت دین اسلام و هردین تاریخی دیگری مثل یهودیت و مسیحیت یقین پیدا کند

با سلام

کمپلت باهات مخالفم
وجود پیامبر اسلام قطعیست
ولی مثلا در باب وجود حضرت موسی تشکیکات بسیار بسیار جدی ای وجود دارد

چرا با هام مخالفی
من دلایلی برای اثبات حرف خودم آوردم
اگر شما دلیل داری آنها را رد کن تا باهم به بحث بنشنینیم
نه که به طور کلی بگویی فلان چیز یقینی است و فلان چیز نه!!!!!

منم میگم خورشید نیست !!!

velayat;194163 نوشت:
چرا با هام مخالفی
من دلایلی برای اثبات حرف خودم آوردم
اگر شما دلیل داری آنها را رد کن تا باهم به بحث بنشنینیم
نه که به طور کلی بگویی فلان چیز یقینی است و فلان چیز نه!!!!!

قبل از اینکه از من بخواهی جوابت رو بدم و حرفت رو رد کنم بهتره خودت از جهت روش شناسی فکر کنی من چی میتونم بگم
تو داری سعی میکنی بنوعی زیر آب علم تاریخ رو بزنی
من برای مقابله نمیتونم به خود تاریخ استناد کنم. اسلام هم بگونه ای نیست که آثار از بین رفته و کشف شده ای داشته باشه ( یعنی همه چیش حفظ و نگهداری شده و مثلا این نیست که خونه کعبه الان نباشه بعد باستان شناسان پیداش کنن تا مدرکی دال بر وجودش بشه ) پس تنها راهم اینه که بگم منطقا دلیلی وجود نداره که ما رو به این سمت و سو ببره که کسی بنام محمد بن عبدالله 14 قرن پیش ادعای رسالت نکرده است
تمام حرفهای شما هم در تضعیف علم تاریخ زده شده در حالیکه بفرض حتی اگر علم تاریخ علمی غیر قابل اطمینان باشه بهر حال سیر گذر جهان در قرون گذشته نشون میده که تو یک دوره ای در میان عربها اتفاقاتی افتاده منجر شده اونها تو بعضی آداب و رسومشون تغییر بدن و بعد به دیگر ملل حمله کنن و اعتقادات جدیدشون رو گسترش بدن و ایرانی ها رو بهر نحو راضی یا مجبور کنن که در روز چند باری با زبان آنها اورادی رو زمزمه کنن
همه این شواهد بخوبی حاکیست که بالاخره این مسائل مسببی داشته. حال شما اسم او را محمد بن عبدالله نذار. بذار عمر فاروق یا ابوبکر صدیق یا عثمان بن عفوان یا ولید بن عقبه یا مروان بن حکم یا هر کی دیگه

توصیه آخرم اینکه بعضی حرفات که خوندم حرفای قوی و خوبی بودن بهتره اونها رو ادامه بدی و تبیینشون کنی. این بحث و همچنین بحث حسن و قبح ذاتی خیلی بحث های قوی ای نیستن
موفق باشی

واقعا کاش همونطور که ما میگیم مثلا صد نوع مورچه داریم یا 20 نوع خر داریم و همینطور تا آخر برای انسان هم انواعی وجود داشت تا همه به یکسان و با یک ویژگی شناخته نشن
واقعا انسانها با هم متفاوتند و بنظرم در آینده قطعا به دسته ها و گروه هایی زیادی تقسیم میشن. مثلا انسانهایی که از میمون تکامل یافتن. انسانهاییکه از خر تکامل یافتن انسانهاییکه از مگس تکامل یافتن و الی آخر

ftmh_mohammadi;194194 نوشت:
منم میگم خورشید نیست !!!

از شما واقعا بعید بود
امیدوارم هر چه زودتر این حرفتون را اصلاح یا حذف کنید

سلام دوست خوب ما سر احاديث بحث ميكنيم ميگن احاديث كاملا پاك سازي شده ديگه هرچي بزرگان بگن قبوله بعد شما انتظار داري كسي منطقي بحث كنه؟فكر نكنم به جوابت برسي :Gol:

سلام اقای تهرانی
شما گفته ای
تمام حرفهای شما هم در تضعیف علم تاریخ زده شده در حالیکه بفرض حتی اگر علم تاریخ علمی غیر قابل اطمینان باشه بهر حال سیر گذر جهان در قرون گذشته نشون میده که تو یک دوره ای در میان عربها اتفاقاتی افتاده منجر شده اونها تو بعضی آداب و رسومشون تغییر بدن و بعد به دیگر ملل حمله کنن و اعتقادات جدیدشون رو گسترش بدن و ایرانی ها رو بهر نحو راضی یا مجبور کنن که در روز چند باری با زبان آنها اورادی رو زمزمه کنن

پاسخ:خود اینکه در گذشته اعراب یک اداب و رسومی داشتن و یک اتفاقی افتاده که سبب شده این اداب و رسوم را تغییر بدن تاریخ است
شاید از همان ابتدا داری رسم و سوم عالی و زیبا بوده اند و هیچ تغییر و تحولی در انها اتفاق نیفتاده اند .
توصیه آخرم اینکه بعضی حرفات که خوندم حرفای قوی و خوبی بودن بهتره اونها رو ادامه بدی و تبیینشون کنی. این بحث و همچنین بحث حسن و قبح ذاتی خیلی بحث های قوی ای نیستن
پاسخ:به نظرم این دو بحث مطروحه بحث های بسیار مهم و اسای هستند اسای از آن جهت که این پستم زیراب کل ادیان را می زنی و بحث قبلی ام زیراب کل اخلاق را می زنه
یاعلی


velayat;194234 نوشت:
سلام اقای تهرانی
شما گفته ای
تمام حرفهای شما هم در تضعیف علم تاریخ زده شده در حالیکه بفرض حتی اگر علم تاریخ علمی غیر قابل اطمینان باشه بهر حال سیر گذر جهان در قرون گذشته نشون میده که تو یک دوره ای در میان عربها اتفاقاتی افتاده منجر شده اونها تو بعضی آداب و رسومشون تغییر بدن و بعد به دیگر ملل حمله کنن و اعتقادات جدیدشون رو گسترش بدن و ایرانی ها رو بهر نحو راضی یا مجبور کنن که در روز چند باری با زبان آنها اورادی رو زمزمه کنن

پاسخ:خود اینکه در گذشته اعراب یک اداب و رسومی داشتن و یک اتفاقی افتاده که سبب شده این اداب و رسوم را تغییر بدن تاریخ است
شاید از همان ابتدا داری رسم و سوم عالی و زیبا بوده اند و هیچ تغییر و تحولی در انها اتفاق نیفتاده اند .
توصیه آخرم اینکه بعضی حرفات که خوندم حرفای قوی و خوبی بودن بهتره اونها رو ادامه بدی و تبیینشون کنی. این بحث و همچنین بحث حسن و قبح ذاتی خیلی بحث های قوی ای نیستن
پاسخ:به نظرم این دو بحث مطروحه بحث های بسیار مهم و اسای هستند اسای از آن جهت که این پستم زیراب کل ادیان را می زنی و بحث قبلی ام زیراب کل اخلاق را می زنه
یاعلی

سلام دوست عزیز
شما بگو روشا چطوری میشه ثابت کرد که محمدی در کار بوده تا من از اون روش به شما ثابت کنم
این روش بحث رو فکر کنم یا از کا ام ام گرفتی یا بینا88

بهتره شما بقصد زیر آب زدن ننویسی
من بشخص برای سرگرمی مینویسم چون با این چیزها حال میکنم و مطمئنمم هیچ تاثیری رو کسی نداره
البته متاسفانه سطح مدافعین کمی پائینه و انگیزمو پائین آورده
موفق باشی

velayat;194210 نوشت:
به جای اینکه این چرت و پرتها را بگویید جواب عقلی به بیان من دهید البته گر جوابی دارید

سلام

دوست عزیز

هنگامی که فردی در شب سیاه می گوید خورشید نیست دلیلی ندارد حرف او درست باشد

چرا که خورشید هست هما در سمتی است که ما نمی بینیم!!!

دوست عزیز

اگر شما بینشتان اقدر قوی هست که خورشید ان طرف زمین را ببینید بگویید تا بحث کنیم

به همان اندازه این مطالب فکر وبینش می طلبد بلکه بیشتر
اما به شرط ها و شروطها:Gol:

سلام به همه دوستان
درسته که تازه عضو شدم ولی واقعا تلاش کردم تا بتونم چند نفر آدم بدردبخور برای مباحثه پیدا کنم
هر چند که تعدادی هم هستن ولی متاسفانه قاطبه و شاکله نویسندگان افرادی ... هستن
لطفا اینجا را ببینید
http://www.askdin.com/thread13586-22.html#post194287
با تشکر از توجهتون
برای همیشه بای

آقای ام کاکا شما اثبات کن تاریخ مثل خورشیده من حرف شما را قبول می کنم من نظرم اینه که تاریخ مبهم است مبهمتر از هر مبهمی

velayat;194109 نوشت:
نتیجه: ما نمی توانیم به وجود هیچ واقعه ای در تاریخ یقین کنیم و حداکثر ظن پیدا می کنیم پس ما تنها می توانیم به وجود حضرت محمد صلی الله علیه و آله در تاریخ ظن پیدا کنیم(در حالی که همین ظن هم قابل خدشه است)و به ظن نمی شود اعتقاد و یقین پیدا کرد چون هر خبری که می آید احتمال دارد جزو خبرهای کاذب باشد پس هیچ کس نمی تواند به حقانیت دین اسلام و هردین تاریخی دیگری مثل یهودیت و مسیحیت یقین پیدا کند


با سلام

دوست گرامی ،اولا اسلام که فقط بر اساس تاریخ و روایت نیست تا عقل ومنطقی در کار نباشد نوبت به نقل نمیرسد و اصول اسلام ابتدا توحید است که تحقیقی است و فطری بشر است وکاری به نقل و تاریخ ندارد و هر انسان عاقلی بکمک استدلال و برهان به وجود خالق حکیم پی میبرد سپس در پرتو توحید به نبوت ومعاد ره می یابد ضمن اینکه دایره علم فراتر از تاریخ است و اگر در تاریخ شک کنیم در علم وگزاره های علمی و منطقی نمیتوان شک کرد .


ثانیا اگر بنا باشد که در خبر متواتر هم شک کنیم که سنگ روی سنگ بند نمیشود همین الان استفاده از اینترنت واخبار ورسانه ها و کلا زندگی اجتماعی وفردی بشر مبتنی بر اعتماد بر اخبار و تاریخ است واگر در چینین بدیهیاتی شک کنیم زندگی بشر ساقط میشود .

ضمنا سخنی که از امام المشککین آوردید ناظر به اعتقاد است و گرنه خود فخر رازی ناخواسته ناگزیر از قبول اخبار شده است .

شما گفته اید:
دوست گرامی ،اولا اسلام که فقط بر اساس تاریخ و روایت نیست تا عقل ومنطقی در کار نباشد نوبت به نقل نمیرسد و اصول اسلام ابتدا توحید است که تحقیقی است و فطری بشر است وکاری به نقل و تاریخ ندارد و هر انسان عاقلی بکمک استدلال و برهان به وجود خالق حکیم پی میبرد سپس در پرتو توحید به نبوت ومعاد ره می یابد ضمن اینکه دایره علم فراتر از تاریخ است و اگر در تاریخ شک کنیم در علم وگزاره های علمی و منطقی نمیتوان شک کرد .
پاسخ:خب من اشکالم به نبوت و امامت است که یکی از اصول دین است و کاری به بقیه ندارم
ثانیا اگر بنا باشد که در خبر متواتر هم شک کنیم که سنگ روی سنگ بند نمیشود همین الان استفاده از اینترنت واخبار ورسانه ها و کلا زندگی اجتماعی وفردی بشر مبتنی بر اعتماد بر اخبار و تاریخ است واگر در چینین بدیهیاتی شک کنیم زندگی بشر ساقط میشود .
پاسخ:یعنی شما اخبار و تاریخ در زندگی ات نباشد نمی تونی زندگی کنی؟
بدیهی است که می توانی و زندگی ات متوقف بر تاریخ نیست

ضمنا سخنی که از امام المشککین آوردید ناظر به اعتقاد است و گرنه خود فخر رازی ناخواسته ناگزیر از قبول اخبار شده است
پاسخ:خب حرف من هم ناظر به اعتقاد است یعنی می گویم نمی توانی به پیامبر اعقاد داشته باشی
بعد هم از کجا می گویید او ناگزیر پیامبر را قبول داشته شاید به وجود پیامبر ظن داشته بعد هم فرضا پیامبر را قبول داشته من کاری به قایل این سخن نداریم مهم اینه که سخن حقی زده

سلام دوست عزیز.
سلام ولایت.
این اثباتا هیچ ربطی به اینکه اثبات کنی پیامبر وجود نداشته ندارد.واقعا اثباتات خنده داره.
واقعا تاسف میخورم از شما انسانها.
این که میگن یک انسان از حیوان پست تر میشه رو تازه دارم باورم میشه.اگه اثبات میکنی پیامبر نیست داری میگی خدا نیست.
خیرت نمیرسد شر مرسان.ما را به خیر تو امید نیست شر مرسان

تو گفتی:اگه اثبات میکنی پیامبر نیست داری میگی خدا نیست.
می شه بپرسم چرا ؟؟؟؟؟؟؟
نسبت به بقیه حرفهایت سکوت می کنم، سکوت!!!

سلام دوست عزیز.
شما میگووید که پیامبر وجود نداره.
اگه وجود نداره کی بود که قران را به مردم اموخت؟کی بود یک شهر را از بت پرستی به دین اسلام فرا خواند؟و در اینده به تمام دنیا ابلاغ کرد؟اگه شما میگویید پیامبر وجود نداشته،این همه روایت از او را چجور میخواهی منع کنی؟
حتما حضرت موسی که گفته اخرین پیامبر محمد است حتما موسی هم نبوده؟
خدا خودش تو قران گفته چی لابد خدا هم نیست؟
منظور من این بود.

سلام دوست عزیز.
شما میگووید که پیامبر وجود نداره.
اگه وجود نداره کی بود که قران را به مردم اموخت؟کی بود یک شهر را از بت پرستی به دین اسلام فرا خواند؟و در اینده به تمام دنیا ابلاغ کرد؟اگه شما میگویید پیامبر وجود نداشته،این همه روایت از او را چجور میخواهی منع کنی؟
حتما حضرت موسی که گفته اخرین پیامبر محمد است حتما موسی هم نبوده؟
پاسخ:باتوجه به احتمالات مذکور احتمال دارد همه اش ساخته مورخین و مردم و... باشد
خدا خودش تو قران گفته چی لابد خدا هم نیست؟
پاسخ:من وجود خدا را بادلیل عقلی قبول کردم نه با آمدن در قران

سلام دوست عزیز.
خودت داری میگی احتمال دارد که ساخته ی مورخین یا مردم باشد.وقتی چیزی رو میخوای ثابت کنی باید مدرکی بیاری که در ان شک نباشد.
یجور میگی اثبات کردی که انگار امام حسین نیز ساختگیست.این همه جنگو درگیری سفره پیامبر به جاهای دیگر مگه میشود کسی این را بیان کند؟
میگم دوره جاهلیت رسیده یعنی این.کسی که جاهله راه خودشو میره و هر چی بگی نمیفهمه.نصیحت من به تو اینه وقتتو با اینا تلف نکن

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

velayat;194709 نوشت:
پاسخ:باتوجه به احتمالات مذکور احتمال دارد همه اش ساخته مورخین و مردم و... باشد

برادر بنده یه سوال: آیا زمین دور خورشید میچرخد یا خورشید دور زمین؟

التماس دعا

velayat;194445 نوشت:
شما گفته اید: دوست گرامی ،اولا اسلام که فقط بر اساس تاریخ و روایت نیست تا عقل ومنطقی در کار نباشد نوبت به نقل نمیرسد و اصول اسلام ابتدا توحید است که تحقیقی است و فطری بشر است وکاری به نقل و تاریخ ندارد و هر انسان عاقلی بکمک استدلال و برهان به وجود خالق حکیم پی میبرد سپس در پرتو توحید به نبوت ومعاد ره می یابد ضمن اینکه دایره علم فراتر از تاریخ است و اگر در تاریخ شک کنیم در علم وگزاره های علمی و منطقی نمیتوان شک کرد . پاسخ:خب من اشکالم به نبوت و امامت است که یکی از اصول دین است و کاری به بقیه ندارم ثانیا اگر بنا باشد که در خبر متواتر هم شک کنیم که سنگ روی سنگ بند نمیشود همین الان استفاده از اینترنت واخبار ورسانه ها و کلا زندگی اجتماعی وفردی بشر مبتنی بر اعتماد بر اخبار و تاریخ است واگر در چینین بدیهیاتی شک کنیم زندگی بشر ساقط میشود . پاسخ:یعنی شما اخبار و تاریخ در زندگی ات نباشد نمی تونی زندگی کنی؟ بدیهی است که می توانی و زندگی ات متوقف بر تاریخ نیست ضمنا سخنی که از امام المشککین آوردید ناظر به اعتقاد است و گرنه خود فخر رازی ناخواسته ناگزیر از قبول اخبار شده است پاسخ:خب حرف من هم ناظر به اعتقاد است یعنی می گویم نمی توانی به پیامبر اعقاد داشته باشی بعد هم از کجا می گویید او ناگزیر پیامبر را قبول داشته شاید به وجود پیامبر ظن داشته بعد هم فرضا پیامبر را قبول داشته من کاری به قایل این سخن نداریم مهم اینه که سخن حقی زده


با سلام

اگر شما مشکلی با توحید نداشته باشید قطعا باید به ادامه توحید نیز برسید . اگر قبول دارید که خدایی وجود دارد پس چگونه باید به پیام و هدف ومقصود خدا برسیم ؟ آیا شما میتوانید یا توانسته اید ؟ ازچه راهی ؟

اما اخبار ، شما از صبح که از خواب بیدار میشین تا شب و روزبعد همه امورتان را براساس همین تکیه بر اخبار انجام میدهید مگر غیر ازین است ؟ بزبان دیگر همین اعتماد برصحت اخبار لازمه زندگی است .

اما اگر عقب تر بروید مثلا بخواهید تاریخ واصل ونسب خود وقوم و.... را بدانید ناگزیر از تکیه واعتماد برتاریخ هستید.


نکته آخر معنی ومفهوم وحدود اعتقاد را برای ما روشن کنید.

velayat;194347 نوشت:
آقای ام کاکا شما اثبات کن تاریخ مثل خورشیده من حرف شما را قبول می کنم من نظرم اینه که تاریخ مبهم است مبهمتر از هر مبهمی

سلام

تاریخ پیوسته در دوران است و وقایع تاریخی در حال تکرار!!!

و اما مبهم مبهم بودن دلیل بر غلط بودن نیست و وجود نداشتن!!!

و می شود با اسناد ثابت کرد

آثار مختلفش که مثل نور ماه برای ما حقیقت را مشخص می کند

مثل وجود انجیل های کهن و یافت شدن ان
وجود قران
وجود مدینه
و....

:Gol:

سلام
تاریخ پیوسته در دوران است و وقایع تاریخی در حال تکرار!!!
و اما مبهم مبهم بودن دلیل بر غلط بودن نیست و وجود نداشتن!!!
و می شود با اسناد ثابت کرد
آثار مختلفش که مثل نور ماه برای ما حقیقت را مشخص می کند
مثل وجود انجیل های کهن و یافت شدن ان
وجود قران
وجود مدینه
پاسخ:خب مشکل سر همین اسناد است ئر همه این اسناد احتمال خطا و دروغ است

velayat;195286 نوشت:
پاسخ:خب مشکل سر همین اسناد است ئر همه این اسناد احتمال خطا و دروغ است

سلام

احتمال هست اما یقین نیست و احتمال را می شود با ابزاری سنجید و به یقین رسید

مثلا برای صحت ابزار تاریخی سنجش کربن و دیگر ابزار کشف سن!!
و ...

بدانید ما بر معیار صحت باید به تاریخ بنگریم مگر خلاف اش ثابت شود

در صورتی که وجود حضرت محمد(ص) یکی از اثبات شده های تاریخ است!:Gol:

مهدی عباس زاده;194738 نوشت:
برادر بنده یه سوال: آیا زمین دور خورشید میچرخد یا خورشید دور زمین؟

علاوه بر سوال جناب مهدی عباس زاده بنده نیز سوالی دارم
اصلا مگر خورشید هست؟ اون که بالااست یک شی بصورت سینی نورانی است نه خورشیدی که در تصور شمااست.
دانشمندان گفته اند از کجا معلوم است دروغ نگفته اند، داخل خورشید داغ است؟ مذاب است؟ استغفرالله ، من میگم نه ، خودت رفتی دیدی ؟ همه دروغ می گویند هر وقت تو رفتی دیدی تازه خودت می توانی قبول کنی نه من،
من می گویم ، همه دانشمندان که درباره خورشید ، اسمان ، عمق زمین ، می گویند همه دروغ می گویند، اصلا چنین نیست !!! اسمان مثل سقف است خورشید مثل سینی نورانی و ستاره ها هم مثل پولک درخشان . می گویند ته زمین داغ است مذاب است ، تو رفتی دیدی ؟
راستی با این مبنا چه کسی می تواند اثبات کند که پسر پدرش است ، شاید پدر ومادر هر دو دروغ می گویند، کسی بوده هنگام انعقاد نطفه شهادت بدهد ، یکی هم بوده حرفش برای آن یک نفر درست است اما برای همه مردم باید همه مردم ببینند ، تا ثابت بشود ، همه ، همه
تازه این هم برای مردمی که در این زمان هستند می شود وگرنه کسانی که صد سال پیش بوده اند ، چه کسی پدر چه کسی بوده؟، چه کسی مادر چه کسی بوده ؟ هیچ یک قابل اثبات نیست
ادامه بدهم یا کافیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

velayat;194109 نوشت:
در گزاره های تاریخی تردیدهای جدی ای است که با توجه به آن شبهات نمی توان به هیچ گزاره تاریخی یقین کرد ودرنتیجه نمی توان یقین کرد حضرت محمدی در تاریخ بوده نه حضرت علی ای نه...: الف)اشکال اول فخر رازی می گوید: هیچ خبر، مفید علم نیست،لکن غایت فایده خبر ظن باشد و بر ظن اعتقاد کردن جایز نبود.(البراهین فی علم الکلام،ص4) ب)اشکال دوم در نقل های تاریخی احتمال خطای ناقلان فراوان است برای اینکه بر فرض تواتر گزارش تاریخی و راستگو بودن گزارش کننده،احتمال خطای نا آگاهانه ناقلان خبر و هم چنین مشاهده کنندگان واقع تاریخی وجود دارد چرا که معرفت های انسان به دلیل مادی بودنش ،محدود و متأثر از علل شناخته شده و علل ناشناخته است که احتمال کذب و عدم تطابق خبر را تشدید می کند مانند دیدن سراب و چوب به صورت شکسته در آب و نظائر آن. ازاوایل قرن بیستم علم فراروانشناسی به تحقیق و بررسی خطاهای ذهن و روان انسان پرداخت که دو شاخه عمده آن یعنی علم تحقیقات روحی و روان شناسی نا بهنجاران(این علم احساسات و عواطف انسانیی را بررسی می کند که مورد آگاهی و توجه خود شخص نیست مانند تنفر یا محبت نسبت به یک شخص در اولین نگاه)در اواسط آن قرن به موفقیت هایی دست یافت برخی از دستاوردهای او عبارتند از: 1.اثبات و تأیید خطای نقل خلاف واقع از سوی شاهدان یک واقعه ،هر چند آن شاهدان از انسانهای عالم و فرهیخته باشند به قول سعدی: من در میان جمع و دلم جای دیگر است.(از علتهای خطا می توان به دو علت اشاره کرد:الف:عدم مشاهده واقعه در ذهن ،مانند نشنیدن کلام شخص دیگر؛ب:فرق مقام تجربه و تعبیر ،مثلا وقتی به شما خبر می دهند که علی-که پیوسته با ماشین مسافرت می کرد-به مسافرت رفته است،شما به سرعت سفر وی را با ماشین تصور می کنید(در حالی که ممکن است با ماشین نرفته باشد)) 2.علم نابهنجاران،تأثیر انگیزه ها ،علایق و روحیات نفسانی ودینی را در نوع مشاهده و شنیدن واقعیت ها و اخبار تأیید کرد(حب الشی یعمی و یصم) نتایج دو علم مزبور موجب می شود که انسان در خبرهایی که از افراد در تاریخ نقل می کنند دچار تردید و شک شود.چالرز براد که خود رئیس انجمن تحقیقات علم روحی انگلیس بود بعد از تشریح نتایح دو علم فوق می گوید: محبتی که اصحاب یک پیامبر نسبت به او دارند موجب می شود که امور را دقیق و صحیح نقل نکنند ،زیرا محبت به پیامبر باعث می شود واقع را خلاف ببینند(جزوه علم ودین،ص80) هیوم بعد از احتمال دادن تأثیر احساسات و عواطف درباره تأثیر روحیه دینی می نویسد: اگر روح دین با عشق به حیرت انگیزی پیوند یابد ،پایان عقل سلیم فرا می رسد در این شرائط گواهی انسانی تمام شایستگی خود را برای مرجع موثق بودن از دست می دهد . ممکن است به کذب داستان خود عالم باشد و با وجود این ،با منتهای صداقت به خاطر وجود آوردن سببی چنین مقدس در آن اصرار ورزد(فلسفه دین،ص91 و 92) (کل اشکال مذکور:معجزه در قلمرو عقل و دین،ص182 و183) اشکال سوم در مورد نقلهای متواتر می گویم: چه دلیل عقلی ای داریم که اجتماع ناقلان بر کذ ب محال است؟یا حتی بعید است؟ خب ممکن است همه اشتباه نقل کرده باشند و خطا کرده باشند . اشکال چهارم برفرض اینکه اجتماع ناقلان بر کذب بعید است احتمال کم دلیل بر نادیده گرفتن آن امر نیست برای مثال :برداشتن یک کارت با شماره 999 از میان یک میلیارد کارت.نگاه کنید احتمال در آوردن کارت فوق(999)تنها یک در میلیارد محتمل است که احتمال بعیدی به نظر می رسد ،اما همین احتمال بعید با کشیدن آن به بیرون ، به قطع و واقع می پیوندد .پس صرف احتمال بعید موجب نمی شود که آن محتمل محقق نشود. پس همین احتمال کم در گزاره های تاریخی سبب می شود شما یقین نکنی که هیچ کدام از گزاره های تاریخی مطابق با واقع است.و در نتیجه نمی توان به عدالت هیچ کس در تاریخ یقین کرد. احتمال پاسخ: عقلا به ان احتمال اهمیت نمی دهند پاسخ: 1.عقلا چه کسانی هستند مگر فقط شما عاقلید یک گروه بزرگی در غرب هستند که معتقدند به گزاره های تاریخی نمی توان یقین حاصل کرد 2.هیچ دلیل عقلی نداریم که عقلا مطابق واقع حکم کنند احتمال دارد همه شان خطا کرده باشند 3.در منطق حرف عقلا و مردم یعنی همان مشهورات را جزو مبادی جدل قرار داده اند که کارش (یعنی جدل)اسقاط خصم است نه تحری حقیقت 4.نحن ابناء الدلیل نه ابناء العقلا اشکال پنجم همانطور که معلوم است نقل متواتر از انسانهای دروغگو حجت نیست لذا علما می گویند نقل متواتر از عادلها حجت است اما در این جا یک اشکال است: شما از کجا می فهمی زید عادل است (زیدی که در زمان پیامبر بوده)خب از شخص دیگری که در گذشته بوده شنیدی خب اون شخص از کی شنیده همین جور تسلسل پیش می آید. اشکال ششم بر فرض اینکه یقین کردیم زید زمان پیامبر عادل است خب عدالت زید را از کجا می فهمیم از اینکه مثلا مدتی زید دروغ نگویید در این جا می توان اشکال کرد که: از کجا معلوم شخصی که تا مدتی دروغ نگفته الان هم دروغ نگوید شاید این حرف اولین دروغ او باشد. نتیجه: ما نمی توانیم به وجود هیچ واقعه ای در تاریخ یقین کنیم و حداکثر ظن پیدا می کنیم پس ما تنها می توانیم به وجود حضرت محمد صلی الله علیه و آله در تاریخ ظن پیدا کنیم(در حالی که همین ظن هم قابل خدشه است)و به ظن نمی شود اعتقاد و یقین پیدا کرد چون هر خبری که می آید احتمال دارد جزو خبرهای کاذب باشد پس هیچ کس نمی تواند به حقانیت دین اسلام و هردین تاریخی دیگری مثل یهودیت و مسیحیت یقین پیدا کند

با سلام
بر حسب فرموده شما بنده نمی توانم به حلال زادگی شما اعتقاد داشته باشم
اگر توانستید اثبات کنید؟

علاوه بر سوال جناب مهدی عباس زاده بنده نیز سوالی دارم
اصلا مگر خورشید هست؟ اون که بالااست یک شی بصورت سینی نورانی است نه خورشیدی که در تصور شمااست.
دانشمندان گفته اند از کجا معلوم است دروغ نگفته اند، داخل خورشید داغ است؟ مذاب است؟ استغفرالله ، من میگم نه ، خودت رفتی دیدی ؟ همه دروغ می گویند هر وقت تو رفتی دیدی تازه خودت می توانی قبول کنی نه من،
من می گویم ، همه دانشمندان که درباره خورشید ، اسمان ، عمق زمین ، می گویند همه دروغ می گویند، اصلا چنین نیست !!! اسمان مثل سقف است خورشید مثل سینی نورانی و ستاره ها هم مثل پولک درخشان . می گویند ته زمین داغ است مذاب است ، تو رفتی دیدی ؟
راستی با این مبنا چه کسی می تواند اثبات کند که پسر پدرش است ، شاید پدر ومادر هر دو دروغ می گویند، کسی بوده هنگام انعقاد نطفه شهادت بدهد ، یکی هم بوده حرفش برای آن یک نفر درست است اما برای همه مردم باید همه مردم ببینند ، تا ثابت بشود ، همه ، همه
تازه این هم برای مردمی که در این زمان هستند می شود وگرنه کسانی که صد سال پیش بوده اند ، چه کسی پدر چه کسی بوده؟، چه کسی مادر چه کسی بوده ؟ هیچ یک قابل اثبات نیست
ادامه بدهم یا کافیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!
پاسخ:سلام
اولا این مثالهایی که می زنی به سرنوشت من اثری نداره حالا چه خورشید این جوری باشه چه اون جوری به هر حال چه بخوای چه نخوای چه عرف بپذیره چه نپذیره انسان به این گونه امور ظن پیدا می کند
و ما می توانیم بدون اعتقاد به انها زندگیمان را بکنیم
البته ما در زندگیمان به خاطر سطح پایین عرف مجبوریم به ظنهایمان عمل کنیم و گرنه به ما می گویند دیوانه
اما حق چیز دیگریست خلاف آن

velayat;195409 نوشت:
پاسخ:سلام اولا این مثالهایی که می زنی به سرنوشت من اثری نداره حالا چه خورشید این جوری باشه چه اون جوری به هر حال چه بخوای چه نخوای چه عرف بپذیره چه نپذیره انسان به این گونه امور ظن پیدا می کند و ما می توانیم بدون اعتقاد به انها زندگیمان را بکنیم البته ما در زندگیمان به خاطر سطح پایین عرف مجبوریم به ظنهایمان عمل کنیم و گرنه به ما می گویند دیوانه اما حق چیز دیگریست خلاف آن

جواب شما نسبت به آقای پنج تن کافی نیست ، کاری با حق وغیر حق نداریم ، طبق مبنای شما این مسائل نیز قابل اثبات نیست ، حال یا حق یا غیر حق ، اگر مدعی هستید که گوینده این حرفها متهم به دیوانگی می شود، ما هم می گوییم کسی که حرف شما را بزنداشتباه می کند،اینکه منطق نیست !!!
مثلا بنده می گویم امام خمینی نبوده ، هر کسی می گوید بوده طبق معیار شما ظن آور است ، چون من ندیده ام ، اگر همه دنیا هم بگوید بوده اند می گویم نه ممکن است همه به جهاتی یا مصالحی این حرف
را زده باشند ، چون من ندیده ام برایم قطع آور نیست ، حرف شما شبیه به این است ، که قطعا مردود است ، شخصیتهای تاریخی نیز اگر از تواتر برخوردار باشند همین طور است ، همین طور که درباره شخصیتهای معاصر نمی توان ادعا کرد که همه دروغ می گویند درباره شخصیت های تاریخی نیز همین قاعده جاری است.
اینکه در سرنوشت ما تاثیر دارد یا نه ، قضیه را عوض نمی کند، خواه کسی ادعا کند پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم وجود خارجی نداشته یا ابولهب ، هر دو از این حیث شخصیتهای متواتر تاریخی بوده اند ، اینکه در سرنوشت ما دخیل بوده اند یا نه ،قضیه را عوض نمی کند.
طبق این گفته شما ، از معارف ومعاریف ، ان چیز قطعی است که انسان خودش دیده باشد، ولو اینکه همه دنیا دیده باشند ظن اور است ، وزیراب نه تنها تاریخ بلکه بسیاری از علوم زده می شود

دقیقا همین طور است زیراب بسیاری از علوم از جمله تاریخ زده می شود
بع منظورم این نبود که اگر در سرنوشت من تاثیر داشته باشه ظن اور است و اگر نداشته باشه یقین اور بلکه منظورم این بود چیزی که در سرنوشت من اثر نداره قبولش بکنم یا نکنم فرقی نداره ولی اگر سرنوشت من اثر داره قبول یا عدم قبولش خیلی مهم است
حالا مثلا من نمودونم خورشید در اصل چه شکلی و فکر می کنم بشقاب چه فایده ای برای من داره؟
اما برای دین چنین نست
اصلا شما این حرف مرا نادیده بگیرید
اما این قطعی است که بسیاری از علوم از جمله تاریخ ظن اورند و ظن را اعتقاد نشاید

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

velayat;195513 نوشت:
اما این قطعی است که بسیاری از علوم از جمله تاریخ ظن اورند و ظن را اعتقاد نشاید

انسان از اعتقاد ناگزیر هست

حالا شما دو راه دارید یا اعتقاد به ظن(90%) یا اعتقاد به وهم(10%)!!

کدوم بهتره؟

التماس دعا

يک سوال از شما دارم
صدام بوده يانه ؟
اوباما هست يا نه ؟
قذافي بوده يانه ؟

عماد;195575 نوشت:
يک سوال از شما دارم صدام بوده يانه ؟ اوباما هست يا نه ؟ قذافي بوده يانه ؟

سلام

حالا کا بازار سوال داغه منم سوال دارم

اصلا چه چیزی شما هستید؟ یا نه

اصلا من دارم باکسی صحبت می کنم یا نه؟ از کجا معلوم کلکی درکار نباشه؟!

velayat;195513 نوشت:
دقیقا همین طور است زیراب بسیاری از علوم از جمله تاریخ زده می شود
بع منظورم این نبود که اگر در سرنوشت من تاثیر داشته باشه ظن اور است و اگر نداشته باشه یقین اور بلکه منظورم این بود چیزی که در سرنوشت من اثر نداره قبولش بکنم یا نکنم فرقی نداره ولی اگر سرنوشت من اثر داره قبول یا عدم قبولش خیلی مهم است
حالا مثلا من نمودونم خورشید در اصل چه شکلی و فکر می کنم بشقاب چه فایده ای برای من داره؟
اما برای دین چنین نست
اصلا شما این حرف مرا نادیده بگیرید
اما این قطعی است که بسیاری از علوم از جمله تاریخ ظن اورند و ظن را اعتقاد نشاید


سلام علیکم جمیعا و رحمه الله و برکاته
ولایت گرامی

این بحثی که مطرح فرمودید پاسخ به این سوال بستگی به شرایط ذیل دارد.

1- این سوال را یک کسی ( مثل آن فیلسوف آلمانی که وجود هیچ چیزی را قطعی نمیداند ) مطرح کرده باشد و با مفاهیم معنوی هم غریبه است .
لذا عیارهای معنوی هم برایشان معیار نیست.

2- فخر رازی یا یک مسلم مطرح کرده باشد لذا در پاسخ بتوان به آیات استناد کرد چراکه ایشان آیات را سند میداند.

از این بحث گذشته

آنچه که در مورد نبی اکرم مهم است توسط یک مسلم و مومن مورد پذیرش قرار گیرد مساله رسالت نبی اکرم است و نه شخص مقدس و شریف خود ایشان.

یعنی ما در اصول دین میگوئیم

توحید نبوت و معاد و نمیگوئیم توحید نبی اکرم و معاد.

و اگر وجود مقدس حضرت نبی اکرم را از روی تاریخ نتوان ثابت کرد وجود رسالت او و تحول مذکور قابل انکار نیست.



و اصل هم همین است و برای مسلمین کفایت میکند.

باسپاس

یاحق


انسان از اعتقاد ناگزیر هست
حالا شما دو راه دارید یا اعتقاد به ظن(90%) یا اعتقاد به وهم(10%)!!
کدوم بهتره؟
انسان ناگزیر است از اعتقاد به حق و اگر حق را نیافت و به آن یقین نکرد دیگر ناگزیر نیست به ظن یا وهم و شکش عمل کند بلکه می گوید نمی دانم
يک سوال از شما دارم
صدام بوده يانه ؟
اوباما هست يا نه ؟
قذافي بوده يانه ؟
پاسخ:خب من تصاویر همه اینها را در تلویزیون دیده ام و به خاطر نقل تاریخی وجودشان را قبول ندارم
اصلا چه چیزی شما هستید؟ یا نه

اصلا من دارم باکسی صحبت می کنم یا نه؟ از کجا معلوم کلکی درکار نباشه؟!
پاسخ:وجود خودم را با علم حضوری درک می کنم پس خطا معنا ندارد
اما این که کسی که دارید باهاش صحبت می کنید یانه وجود داره در نهایه الحکمه علامه طباطبائی بحث شده که آیا اندام حسی ما درست کار می کنه یا نه یا از کجا معلوم درست کار می کنند و در اصل ما چه تضمینی داریم که جس ما خارج را درست به ما مخابره کند(تا حالا این سوال را از خودت پرسیدی؟)
وایشان دلیلهایی اقامه می کنند بر صحت قوبل حس که درباره آن بحث نمی کنیم اما حرف من اینه که در مورد نقل های تاریخی دلیلی بر یقین به آن نداریم
آنچه که در مورد نبی اکرم مهم است توسط یک مسلم و مومن مورد پذیرش قرار گیرد مساله رسالت نبی اکرم است و نه شخص مقدس و شریف خود ایشان.
پاسخ:خودتان می گویید رسالت نبی اکرم
اصلا آیا نبی اکرمی در خارج بوده یانه؟؟؟؟؟؟؟

یعنی ما در اصول دین میگوئیم
توحید نبوت و معاد و نمیگوئیم توحید نبی اکرم و معاد.
پاسخ:بحث من سر دو اصل از اصول دین یعنی نبوت و امامت است
و اگر وجود مقدس حضرت نبی اکرم را از روی تاریخ نتوان ثابت کرد وجود رسالت او و تحول مذکور قابل انکار نیست.
پاسخ:وقتی نشود وجود پیامبر را اثبات کرد به طریق او نمی شود رسالت پیامبر هم اثبات کرد


بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

velayat;195895 نوشت:
انسان ناگزیر است از اعتقاد به حق و اگر حق را نیافت و به آن یقین نکرد دیگر ناگزیر نیست به ظن یا وهم و شکش عمل کند بلکه می گوید نمی دانم

ببینید ما دو حالت داریم یا باید بگیم که خدا هیچ پیامبر و دینی نفرستاده یا باید بگیم فرستاده.

در صورت اول باید به عدالت و حکمت خدا شک کرد چرا که خدا موجودی پیچیده را خلق کرده ولی راهنمایی برای درست زندگی کردن او نفرستاده.

پس ناگزیر عقل میگوید خدا پیامبری فرستاده پس ما چاره ای جز قبول امدن پیامبری رو نداریم حال اون پیامبر هرکی که میخواد باشه باشه

شما اینو قبول دارید یا نه؟

التماس دعا

فخر رازی می گوید:
هیچ خبر، مفید علم نیست،لکن غایت فایده خبر ظن باشد و بر ظن اعتقاد کردن جایز نبود.(البراهین فی علم الکلام،ص4)

velayat;195895 نوشت:
پاسخ:وقتی نشود وجود پیامبر را اثبات کرد به طریق او نمی شود رسالت پیامبر هم اثبات کرد

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم


جناب ولایت عزیز لطفا توجه بفرمائید

اگر
تاریخی که ظن است مصادیق دیگری دال بر تائید وقایعی که نقل میکند را با خود نداشته باشد بله در حد ظن باقی می ماند.

مثلا اگر بگوئیم اسکندر مقدونی وارد ایران شد و کاخ داریوش را به آتش کشید.
مسیر عبور اسکندر از فلانجا بود و از دهکده و شهر و منطقه فلان گذشت.
اسکندر سنگ نوشته ای از ود بجای گذارد که اکنون در فلان جاست.

یک محققی بیاید و ببیند که بله داریوش سوم مرد و کاخش را مثلا به پسرش داد.
و اصلا فلان شهر و یا قصبه و یا دهکده اصلا در آنجائی که ذکر شده نیست و منطقه مذکور هم وجود ندارد.

خب این میشود یک ظن . 99 درصد اسکندر نیامده و شاید اصلا اسکندری وجود نداشته


ولی پر واضح است که در مورد پیامبر اکرم نمیشود چنین گفت حتی اگر شحص مغرض ترین انسانها باشد.

اما موضوعی که مدنظر فخر رازی و ابن سیناست چه موضوعی است ؟

فخر رازی و ابن سینا معتقد بودند که خداوند معجزه ای نفرستاده چراکه حکمت و علم الهی برای هدایت کورترین افراد کفایت میکند.

چون این بزرگواران عالمانی بودند که از منبع علم الهی متنعم شده و پاسخ تمام سوالات خود را از حضرت باریتعالی دریافت داشته اند
بر این اساس ایشان دیگر نیازی نمیدیدند که بخواهد معجزه ای برای هدایت از سمت خدا نازل شود.
بعد که از ایشان پرسیده شده که در تاریخ چنین آمده ایشان چنین استدلالی را مطرح کرده اند .

به عقیده حقیر این بزرگواران متوجه نبودند که معجزه در نظر ما تنها یک معجزه صرف و بدون علم و حکمت است
در حالیکه وقوع این معجزه در زمان و مکان و چگونگی آن نیز بر اساس همان حکمت و علم الهی ای بوده که ایشان بر آن اعتقاد راسخ دارند..

نتیجه : ایشان هرگز منکر تاریخ بصورت محض و کامل نبودند و دلیل آن سخن هم همان بود که ذکر شد.

یاحق

velayat;195895 نوشت:
خب من تصاویر همه اینها را در تلویزیون دیده ام و به خاطر نقل تاریخی وجودشان را قبول ندارم


تصویر قطع اور نیست،بلکه یک نفر برای مطامع دنیوی یا اغراض دیگری این تصاویر را ساخته باشد ، مثلا یک نفر معاون صدام بوده برای اینکه اگر یک روز خودش را در خفا نگه دارد وبا اسم وتصویر یکی دیگر بر مردم حکومت کند وحالا هزار ویک دیلیل دیگر ، مثلا آمریکا می خواهد بر مردم عراق یا لیبی حکومت کند، قطعا مردم لیبی یا عراق حاضر نمی شوند یک آمریکایی بر آنها حکومت کند ،لذا تصاویری از صدام یالیبی ساختند ، همین طور ملک عبدالله و شاه اردن و اصلا خود اوباما ، اسرائیل تصویری از وی ساخته و با وسایل پیش رفته فیلم هم ساخته تا بر مردم ّآمریکا مسلط باشد .خود آمریکایی هم
با این حرفها سنگ روی سنگ بند نمی شود، باید شخصیتهایی که تواتر تاریخی یا معاصری دارندرا پذیرفت

velayat;195895 نوشت:
اما این که کسی که دارید باهاش صحبت می کنید یانه وجود داره در نهایه الحکمه علامه طباطبائی بحث شده که آیا اندام حسی ما درست کار می کنه یا نه یا از کجا معلوم درست کار می کنند و در اصل ما چه تضمینی داریم که جس ما خارج را درست به ما مخابره کند(تا حالا این سوال را از خودت پرسیدی؟) وایشان دلیلهایی اقامه می کنند بر صحت قوبل حس که درباره آن بحث نمی کنیم اما حرف من اینه که در مورد نقل های تاریخی دلیلی بر یقین به آن نداریم آنچه که در مورد نبی اکرم مهم است توسط یک مسلم و مومن مورد پذیرش قرار گیرد مساله رسالت نبی اکرم است و نه شخص مقدس و شریف خود ایشان. پاسخ:خودتان می گویید رسالت نبی اکرم اصلا آیا نبی اکرمی در خارج بوده یانه؟؟؟؟؟؟؟


مگر علامه طباطبایی بوده !!!!!!!!!!!!!!
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

velayat;195895 نوشت:
اسخ:وجود خودم را با علم حضوری درک می کنم پس خطا معنا ندارد

سلام

شما بله خودتونو درک می کنید پس هستید

اما من یا دیگران چه طور؟!!!

از کجا معلوم یک رباط برنامه نویسی شده این پست ها رو نمی زنه؟!
و چندین شبهه دیگر:Gol:

velayat;194109 نوشت:
در گزاره های تاریخی تردیدهای جدی ای است که با توجه به آن شبهات نمی توان به هیچ گزاره تاریخی یقین کرد ودرنتیجه نمی توان یقین کرد حضرت محمدی در تاریخ بوده نه حضرت علی ای نه...:

با سلام

داشتم این سخنان شما را نگاه میکردم که چقدر از بیخ و بن نادرست است !!
و چقدر تاریخ و علم تاریخ مظلوم واقع شده که کسی چون شما بدون تخصص !!و ندانستن چیستی علم تاریخ مطلب مینویسید !!
البته مشکلی نیست یکی از اهداف اسک دین جواب دادن به شبهات نخ نماست


velayat;194109 نوشت:

نتیجه:
ما نمی توانیم به وجود هیچ واقعه ای در تاریخ یقین کنیم و حداکثر ظن پیدا می کنیم پس ما تنها می توانیم به وجود حضرت محمد صلی الله علیه و آله در تاریخ ظن پیدا کنیم(در حالی که همین ظن هم قابل خدشه است)و به ظن نمی شود اعتقاد و یقین پیدا کرد چون هر خبری که می آید احتمال دارد جزو خبرهای کاذب باشد پس هیچ کس نمی تواند به حقانیت دین اسلام و هردین تاریخی دیگری مثل یهودیت و مسیحیت یقین پیدا کند

خب مجبوریم همین جا شما را نگه داریم و سوالاتی از شما بکنیم تا ببینیم از تاریخ و علم تاریخ چه میدانید
علم تاريخ بي‌ترديد نشان دهنده تمدن و فرهنگ و تحولات آن در، هر جامعه و امتي و كارنامه‌اي مالامال از رخدادهاي آن جوامع و امت‌ها است.
از اين رو تاريخ، زندگي مردم و نبضي است كه در قلب آنان مي‌تپد تا نقش‌آفريني و زندگي مردم را بر زمين با هويت‌هاي گوناگون بازنمايي كند.
پس علم تاريخ همانند عمر عقلي انسان از آغاز تا انجام آن است؛ زيرا واكنش در برابر ايجاد و سازگاري زندگي را در بردارد. بنابراين مورخ كاوشگري دقيق و ناقد هر حادثه‌اي اعم از سكوت يا آشوب است كه در گذشته رخ داده است.

خوب حالا شما به ما پاسخ دهید
که پیدایش این علم در بین مسلمانها از چه زمانی بود و چه تحولاتی در ان صورت گرفت ؟؟
تا بعد برسیم به اینکه اشتباهات فاحش شما کجاست !!

رضا;196217 نوشت:
با سلام

داشتم این سخنان شما را نگاه میکردم که چقدر از بیخ و بن نادرست است !!
و چقدر تاریخ و علم تاریخ مظلوم واقع شده که کسی چون شما بدون تخصص !!و ندانستن چیستی علم تاریخ مطلب مینویسید !!
البته مشکلی نیست یکی از اهداف اسک دین جواب دادن به شبهات نخ نماست

خوب مجبوریم همین جا شما را نگه داریم و سوالاتی از شما بکنیم تا ببینیم از تاریخ و علم تاریخ چه میدانید
علم تاريخ بي‌ترديد نشان دهنده تمدن و فرهنگ و تحولات آن در، هر جامعه و امتي و كارنامه‌اي مالامال از رخدادهاي آن جوامع و امت‌ها است.
از اين رو تاريخ، زندگي مردم و نبضي است كه در قلب آنان مي‌تپد تا نقش‌آفريني و زندگي مردم را بر زمين با هويت‌هاي گوناگون بازنمايي كند.
پس علم تاريخ همانند عمر عقلي انسان از آغاز تا انجام آن است؛ زيرا واكنش در برابر ايجاد و سازگاري زندگي را در بردارد. بنابراين مورخ كاوشگري دقيق و ناقد هر حادثه‌اي اعم از سكوت يا آشوب است كه در گذشته رخ داده است.

خوب حالا شما به ما پاسخ دهید
که پیدایش این علم در بین مسلمانها از چه زمانی بود و چه تحولاتی در ان صورت گرفت ؟؟
تا بعد برسیم به اینکه اشتباهات فاحش شما کجاست !!

شما دلتون را با این حرفها خوش کنید
به حرف های ما بگید نخ نما یا هر چی که دوست دارید
اما با این حرفها حق تغییری نمی کنه
من می دونم تاریخ چی می گه مگه من پرسیدم تاریخ چی می گه می دونم در صورت فهمیدن مطابقت با واقع تاریخ چه قدر برای ما فایده دارد اما به دلایل مذکور می گویم نمی شود به تاریخ یقین کرد و تطابق اخبار رسیده را باواقع فهمید .
شما می پرسید تاریخ پیدایش علم تاریخ در مسلمانها از چه زمانی بوده و چه تحولاتی در آن صورت گرفته
فرضا تحقیق کردم و رسیدم که کی بوده و چه تحولاتی در آن صورت گرفته که چی
همه این مطالب خودش تاریخ است و با دلایل بنده تاریخ یقین آور نیست پس تحقیق برای جواب شما وقت تلف کردن است.

عماد;196217 نوشت:

تصویر قطع اور نیست،بلکه یک نفر برای مطامع دنیوی یا اغراض دیگری این تصاویر را ساخته باشد ، مثلا یک نفر معاون صدام بوده برای اینکه اگر یک روز خودش را در خفا نگه دارد وبا اسم وتصویر یکی دیگر بر مردم حکومت کند وحالا هزار ویک دیلیل دیگر ، مثلا آمریکا می خواهد بر مردم عراق یا لیبی حکومت کند، قطعا مردم لیبی یا عراق حاضر نمی شوند یک آمریکایی بر آنها حکومت کند ،لذا تصاویری از صدام یالیبی ساختند ، همین طور ملک عبدالله و شاه اردن و اصلا خود اوباما ، اسرائیل تصویری از وی ساخته و با وسایل پیش رفته فیلم هم ساخته تا بر مردم ّآمریکا مسلط باشد .خود آمریکایی هم
با این حرفها سنگ روی سنگ بند نمی شود، باید شخصیتهایی که تواتر تاریخی یا معاصری دارندرا پذیرفت

می شود این اشکال را وارد کرد
فلذا من از دقت شما تقدیر می کنم و حرف شما ر قبول می کنم فلذا می گویم نمی شود به وجود آنها یقین کرد اما به هر حال هر چه شخص به حال نزدیکتر باشد ظن انسان قوی تر می شود و هر چه دورتر ظن انسان کم تر می شود
ولی نمی شه یقین کرد دیگه!!!
هیوم حرف قشنگی می زنه:
دلیل اینکه ما به شاهدان و مورخان اعتماد می کنیم،ناشی از هیچ ارتباطی نیست که بین گواهی و واقعیت به نحو ما تقدم ادراک کرده ایم،بلکه از این جهت است که عادت کرده ایم مطابقتی میان آنها بیابیم.(درباره معجزات ،ص408)
حالا به نظر شما عادت دلیل بر تطابق با واقع می شود ؟؟؟؟؟؟؟
و
آقای ام کاکای عزیز
برو یک ذره در مورد علم حضوری اطلاعات بیشتری کسب کن تا دیگه این حرفها را نزنی
علم حضوری با آنچه که تو از آن تصور کرده ای خیلی فرق داره

velayat;196231 نوشت:
برو یک ذره در مورد علم حضوری اطلاعات بیشتری کسب کن تا دیگه این حرفها را نزنی علم حضوری با آنچه که تو از آن تصور کرده ای خیلی فرق داره

سلام

شما که عالم هستید

خودتان را برایم نمایان کنید!!!!

و حضورتان را ثابت کنید

والبته و بعد حتما در مورد علم حضوری با شما سخن خواهیم گفت

والبته که گویا شما دوست عزیز اگر می دانسیتد که چه احتمالاتی در این دنیای مجازی هست

این چنین پاسخ نمی دادید

البته ممکن هم هست که بدانید و نخواهید بپذیرید

و به مثل معروف دیوار حاشا بلند است!!!:Gol:

لطفا کمی از علم حضور بدون رجوع به ظنیات
سخن بگویید

و از من نخواهید از ظن پیروی کنم!

velayat;196231 نوشت:
شما دلتون را با این حرفها خوش کنید
به حرف های ما بگید نخ نما یا هر چی که دوست دارید
اما با این حرفها حق تغییری نمی کنه
من می دونم تاریخ چی می گه مگه من پرسیدم تاریخ چی می گه می دونم در صورت فهمیدن مطابقت با واقع تاریخ چه قدر برای ما فایده دارد اما به دلایل مذکور می گویم نمی شود به تاریخ یقین کرد و تطابق اخبار رسیده را باواقع فهمید .
شما می پرسید تاریخ پیدایش علم تاریخ در مسلمانها از چه زمانی بوده و چه تحولاتی در آن صورت گرفته
فرضا تحقیق کردم و رسیدم که کی بوده و چه تحولاتی در آن صورت گرفته که چی
همه این مطالب خودش تاریخ است و با دلایل بنده تاریخ یقین آور نیست پس تحقیق برای جواب شما وقت تلف کردن است.

با سلام
دوست عزیز لطفا مغلطه نکرده و جواب ما را بدهید و با سخنان صد من یه غاز خودتانهم وقت کسی را نگیرد
از شما سوال شد تا به شما ثابت کنیم سخنان شما چقدر بی اساس است
پس جواب دهید تا مطالب را علمی پیش ببریم
یکی !یکی !!

سلام.

جناب velayat.

به نظر شما گذشته با تمام اثار ان (افکار و اندیشه و علوم و غیره) از حال جداست یا خیر،به عبارتی نحوه ارتباط گذشته به حال و اینده چگونه است ایا ارتباطی بین اینها شما می بینید یا نه هر یک انحایی مستقل برای خودش دارد....

البته توجه داشته باشید که همه اثار وجودی و تاثیر گذار را عرض می کنم!یعنی همان روابط و مسببات و علل در تاثیر و اثر....

با سپاس

velayat;196231 نوشت:
نقل نوشته اصلی توسط : عماد تصویر قطع اور نیست،بلکه یک نفر برای مطامع دنیوی یا اغراض دیگری این تصاویر را ساخته باشد ، مثلا یک نفر معاون صدام بوده برای اینکه اگر یک روز خودش را در خفا نگه دارد وبا اسم وتصویر یکی دیگر بر مردم حکومت کند وحالا هزار ویک دیلیل دیگر ، مثلا آمریکا می خواهد بر مردم عراق یا لیبی حکومت کند، قطعا مردم لیبی یا عراق حاضر نمی شوند یک آمریکایی بر آنها حکومت کند ،لذا تصاویری از صدام یالیبی ساختند ، همین طور ملک عبدالله و شاه اردن و اصلا خود اوباما ، اسرائیل تصویری از وی ساخته و با وسایل پیش رفته فیلم هم ساخته تا بر مردم ّآمریکا مسلط باشد .خود آمریکایی هم با این حرفها سنگ روی سنگ بند نمی شود، باید شخصیتهایی که تواتر تاریخی یا معاصری دارندرا پذیرفت
(جواب شما به حرف بنده )
می شود این اشکال را وارد کرد فلذا من از دقت شما تقدیر می کنم و حرف شما ر قبول می کنم فلذا می گویم نمی شود به وجود آنها یقین کرد اما به هر حال هر چه شخص به حال نزدیکتر باشد ظن انسان قوی تر می شود و هر چه دورتر ظن انسان کم تر می شود ولی نمی شه یقین کرد دیگه!!![/quote]

من همین رامی خواستم بفرمایید، چیزی گفتید که ارزش حرف قبلی شما را معلوم کرد ، بنده قضاوت را به خوانندگان این پستها وامی گذارم
کسی که مدعی است وجود پیامبر قطع اور نیست با همان مبنی مدعی است ، تمام شخصیتهای حاضر و گذشته وجودشان ظنی است ، امام خمینی وجودش ظنی است یعنی ممکن است اصلا چنین شخصی نبوده باشد ، همین طور مقام معظم رهبری ، ممکن است اصلا وجود خارجی نداشته باشد ( البته به گفته کسی که مدعی است پیامبر وجودش قطع اور نیست) به این اعتبار هیچ کس وجودش قطع اور نیست نه پیامبر نه ابوسفیان ، نه حضرت علی نه معاویه ،نه امام خمینی نه صدام ، نه مقام معظم رهبری نه اوباما ، ونه من ونه مدعی این حرف همه و همه وجودشان احتمالی است
قضاوت با خوانندگان که ارزش این حرف چقدر است، البته بعید می دانم کسی برای این ادعا کوچکترین ارزشی قائل باشد

با سلام
قبل از هر توضیحی از عضو صميمي velayat

[=&quot]می خواستم به پرسم که اون مطالبی که در اولین صفحه آوردید خودتون هم اونها رو قبول دارید یا صرفا برای نشان دادن دیدگاه های موجود در این زمینه آوردید؟


راستی یک سوال دیگه هم برام پیش اومد:
اثبات و یقین به وجود حضرت محمد در تاریخ(کارشناس صدر)
کارشناس صدر یعنی چی؟؟

موضوع قفل شده است