بررسی عصمت و عالم آدم(ع) و ابلیس

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی عصمت و عالم آدم(ع) و ابلیس

سلام

1- عالمی که حضرت آدم(ع) در آن بوده عالم تکلیف نبوده چون عالم تکلیف عالمی است که در آن اختیاری باشد، شریعتی باشد، کتاب و رسولی باشد و بشارت و نذیری بر جهنم و بهشت. با این اوصاف چرا حضرت آدم در عالمی که گفته شده بهشت برزخی اما برزخ نزولی با توجه به اینکه عالم تکلیف به حساب نمی[=&amp]​[/]آمد مورد امتحان الهی قرار می[=&amp]​[/]گیرد جمع بین عالمی که در آن تکلیف نیست با امتحان و مجازات الهی چطور ممکن است؟

2- علامه جوادی آملی در تفسیر آیات مربوط به حضرت آدم بیان کردند که حتی حضرت آدم مرتکب ترک اولی هم نشد چون نشئهٔ ترک اولی و معصیت فقط دنیاست اگر ترک اولی هم نبود پس ندای «ربنا ظلمنا انفسنا» با خدای خود چه بوده؟

3- در مورد ابلیس هم همین شبهه وجود دارد که در جمع ملائکه بودن و مورد امتحان الهی قرار گرفتن با توجه به اینکه عالم ملائکه عالم امتحان نیست چطور ممکن است آیا این اقوال قرآنی نوعی بیان حقایق سنبولیک نیست؟


با نام و یاد دوست



seyyed*;345503 نوشت:
عالمی که حضرت آدم(ع) در آن بوده عالم تکلیف نبوده چون عالم تکلیف عالمی است که در آن اختیاری باشد، شریعتی باشد، کتاب و رسولی باشد و بشارت و نذیری بر جهنم و بهشت. با این اوصاف چرا حضرت آدم در عالمی که گفته شده بهشت برزخی اما برزخ نزولی با توجه به اینکه عالم تکلیف به حساب نمی​آمد مورد امتحان الهی قرار می​گیرد جمع بین عالمی که در آن تکلیف نیست با امتحان و مجازات الهی چطور ممکن است؟

باسلام
درکجای ماجرای حضرت آدم بحث از امتحان است؟بلکه درعالمی که ایشان بودند تکلیف نبود ولی از اول خداوند به ایشان فرموده بودند که شما نبایداز این درخت بخورید ودر آن تصرف کنید،ولا تقربا هذ الشجرةفتکونا من الظالمین،لذا حضرت آدم گناهی مرتکب نشدند ولی عملی که انجادادند وبه ایشان گوشزد شده بود که اگز از این درخت بخورید جزءظالمین خواهید شد ودر اینجا ظم به خدا وهیچ کس دیگری نبود بلکه ظلم به خودشان بود که اثر وضعی خودن از آن میوه محرومیت از بهشت وهبوط از آن بود.
بنابراین دراینجا امتحان نبود بلکه حضرت آدم با اینکه گفته شده بود اغوا شده واز آن درخت تناول کرد ودر نتیجه از بهشت پایین آمد.لذا اینها مجازات نبود بلکه ثمره ومعلول عملی بود ک انجام داده بود.شما شاید دراثر بی احتیاطی به جایی بخورید ومجروح شوید دراینجا گناه ومعصیتی مرتکب نشده اید ولی این دلیل نمی شود که بدن شما مجروح نگردد چون این اثر طبیعی این خوردن است واگر شما درحالت خواب با چاقویی برخورد کنید زخمی خواهید شد واین اثر طبیعی آن است.هبوط حضرت آدم نیز اثر طبیعی عملی بود که انجام داده بود.
seyyed*;345503 نوشت:
علامه جوادی آملی در تفسیر آیات مربوط به حضرت آدم بیان کردند که حتی حضرت آدم مرتکب ترک اولی هم نشد چون نشئهٔ ترک اولی و معصیت فقط دنیاست اگر ترک اولی هم نبود پس ندای «ربنا ظلمنا انفسنا» با خدای خود چه بوده؟

ایشان در تفسیر تسنیم چنین می فمایند:جریان مزبور از سنخ ارتکاب ترک اولی نسبت به رهنمودهای ارشادی بوده است.(تفسیر تسنیم،ج 3،ص 350) واز سخنان ایشان در ادامه همین مطلب استفاده می شود که امر ارشادی را نسبت به عالمی که حضرت آدم حضور داشتند قبول می کنند وآنچه نفی می کنند حکم مولوی وتشریع درآنجا است.
در مورد ظالمین نیز می فرمایند:مظلوم در جمله فتکونا م الظالمین،خود آدم وحوا هستند وظلم دراین جمله به نفس است نه ظلم به خداوند یا دیگران چون آنچه در ارتکاب نواهی ارشادی یا در ترک اوامر ارشادی مطرح است ضرر وخسارتی است که نصیب خود شخص می شود.(تسنیم،ج3،ص 344)
seyyed*;345503 نوشت:
در مورد ابلیس هم همین شبهه وجود دارد که در جمع ملائکه بودن و مورد امتحان الهی قرار گرفتن با توجه به اینکه عالم ملائکه عالم امتحان نیست چطور ممکن است آیا این اقوال قرآنی نوعی بیان حقایق سنبولیک نیست؟

ابلیس چون در جمع ملائکه بوده همانند آنها مامور به سجده بوده وبه خاطر تکبر باطنی که داشت اطاعت امر الهی نکرد ودر واقع امتثال امر الهی ننمود.پس باز هم بحث امتحان نیست که خداوند قصد امتحان فرشتگان را داشته باشد بلکه به خاطر برتری وعظوتی که انسان نسبت به فرشته داشت آنها مامور به سجه برآدم بودند ولی ابلیس اطاعت نکرد.
خیر این اقوال سمبولیک نیست بلکه حقیقی ودارای واقعیت است.حضرت آیةالله جوادی آملی فرموده اند چون عالم فرشتگان عالم تشریع وامر مولوی نیست چون برای آنها عصیان معنی ندارد تا امر مولوی شوند. لذا این امر تمثیلی است ودر توضیح آن می فرمایند:البته تمثیلی بودن امر به سجده به این معنی نیست کع اصل دستور سجده واقع نشده وبه عنوان داستانی تخیلی ونمادین بوده وساخته وپرداخته ذهن است ومطابق خارجی ندارد.بلکه نحوه تمثیل به این معناست که حقیقتی معقول ومعرفتی غیبی به صورت محسوس ومشهود بازگو شده است.(تسنیم/ج3/ص287و288)
عالم فرشتگان چون عالم تجرد است لذا عبادت وسجده آنها نیز با توجه به عالم معنی است وخداوند سجده آنها را که متناسب با خودشان است به صورت حسی نقل کرده است.
برای مطالعه بیشتر به تفسیر تسنیم ج3 تفسیر آیه 34 سوره بقره ودیگر تفاسیر مانند نمونه ومجمع البیان مراجعه نمایید.

کریم;346190 نوشت:

باسلام
درکجای ماجرای حضرت آدم بحث از امتحان است؟بلکه درعالمی که ایشان بودند تکلیف نبود ولی از اول خداوند به ایشان فرموده بودند که شما نبایداز این درخت بخورید ودر آن تصرف کنید،ولا تقربا هذ الشجرةفتکونا من الظالمین،لذا حضرت آدم گناهی مرتکب نشدند ولی عملی که انجادادند وبه ایشان گوشزد شده بود که اگز از این درخت بخورید جزءظالمین خواهید شد ودر اینجا ظم به خدا وهیچ کس دیگری نبود بلکه ظلم به خودشان بود که اثر وضعی خودن از آن میوه محرومیت از بهشت وهبوط از آن بود.
بنابراین دراینجا امتحان نبود بلکه حضرت آدم با اینکه گفته شده بود اغوا شده واز آن درخت تناول کرد ودر نتیجه از بهشت پایین آمد.لذا اینها مجازات نبود بلکه ثمره ومعلول عملی بود ک انجام داده بود.شما شاید دراثر بی احتیاطی به جایی بخورید ومجروح شوید دراینجا گناه ومعصیتی مرتکب نشده اید ولی این دلیل نمی شود که بدن شما مجروح نگردد چون این اثر طبیعی این خوردن است واگر شما درحالت خواب با چاقویی برخورد کنید زخمی خواهید شد واین اثر طبیعی آن است.هبوط حضرت آدم نیز اثر طبیعی عملی بود که انجام داده بود.
...

سلام

خوب در دنیا هم خدا امر کرده از همه اموال مصرف کنید جزء مال حرام که ظلم به نفس خود می کنید با خوردن مال حرام و از بهشت خلد محروم می​شوید. خوب در این حالت هم که امر خدا هست و اثر تکوینی ظلم به نفس چون کل عالم هستی کافر بشن ذره ای به خدا ظلم نشده و ضرری متوجه خدا نمیشه.

بعد حضرت آدم کجا بوده قبل از اینکه به بهشت برزخ نزولی بیاد آیا این برنامه در قضای الهی جبرا برنامه ریزی شده بوده که آدم رو به بهشت خالدین فیها نبرده خدا تا راهی برای خروجش باشه متوجه منظورم هستین یعنی انگار همه چیز برنامه ریزی شده بوده تا فرزندان آدم در شناخت خدا در اجمال نمانند اونوقت شما بیان کردید که خوردن سیب یا هر چی از درخت صرفا ظلم به نفسه مثل برخورد به دیوار نکته مهم اینه که چه لزومی داشت خدا ابلیس رو هم بفرسته اونجا؛ مگه ابلیس برای ضررهایی مثل برخورد انسان با دیوار هم وسوسه داره در صورتی که شما بیان کردین این امور جهنم نداره فقط ضرر داره؟

امر ارشادی یعنی چی و نفوذ این نوع امر در چه عوالمی و برای چه موجوداتی وجود داره؟

اگر ابلیس صاحب رذیله کبر بوده خوب رذایل نفسانی مولود تخلف از امر مولوی هستند نه ارشادی؟


seyyed*;346339 نوشت:
خوب در دنیا هم خدا امر کرده از همه اموال مصرف کنید جزء مال حرام که ظلم به نفس خود می کنید با خوردن مال حرام و از بهشت خلد محروم می​شوید. خوب در این حالت هم که امر خدا هست و اثر تکوینی ظلم به نفس چون کل عالم هستی کافر بشن ذره ای به خدا ظلم نشده و ضرری متوجه خدا نمیشه.

منظور از ظلم به خدا عدم توجه به فرامین او واتکاب حرام است،یعنی انسانی که خلاف امر الهی عمل می کند که اصطلاحا:حق الله گفته می شود مانند:شاب خوردن.در آنجا خوردن از درخت حرام نبود بلکه خوردن آن اثری تکوینی داشت که آنهم عدم توان ادامه زندگی در بهشت بود.
seyyed*;346339 نوشت:
بعد حضرت آدم کجا بوده قبل از اینکه به بهشت برزخ نزولی بیاد آیا این برنامه در قضای الهی جبرا برنامه ریزی شده بوده که آدم رو به بهشت خالدین فیها نبرده خدا تا راهی برای خروجش باشه متوجه منظورم هستین یعنی انگار همه چیز برنامه ریزی شده بوده تا فرزندان آدم در شناخت خدا در اجمال نمانند

آنچنان که از آیه 30سوره بقره استفاده می شود از اول انسان برای زندگی در دنیا خلق شده بود.(انی جاعل فی الارض خلیفة)وقرار نبود که آدم علیه السلام در بهشت بماند،وبا توجه به همین نکته علامه در المیزان می فرماید:این بهشت مقدمه ای بود تا آنحضرت شرایط زندگی در زمین را پیدا کند.ولی به خطر خوردن از درخت ممنوعه این هبوط برزمین قبل از موعد مقرر صورت گرفت.وخلق کردن انسان از خاک زمین که امیرالمومنین چگونگ آنرا در خطبه اول نهج البلاغه توضیح داده است برای این بود که وجود انسانی قابلیت زندگی در زمین را داشته باشد.
seyyed*;346339 نوشت:
امر ارشادی یعنی چی و نفوذ این نوع امر در چه عوالمی و برای چه موجوداتی وجود داره؟

امر ارشادی یعنی خبر ادن از مصلحت فعلی وارشاد وهدایت به سوی عملی که دارای مصلحت است که نزد عقلاءمصلحت آن فقط عائد کسی می شود که به آن عمل هدایت می شود ودر صورت مخالفت آن مصلحت وخیر را از دست می دهد.(مشکینی،اصطلحاحا ت الاصول،ص75)
در اینجا نیز مصلحت آدم وحوا در نخوردن آن میوه بود تا زمان مقرر در بهشت بمانند ولی به خاطر خوردن از آن که قبلا نیز گفته تذکر داده شده بود این فرصت وبقای در بهشت را از دست دادند.
seyyed*;346339 نوشت:
اگر ابلیس صاحب رذیله کبر بوده خوب رذایل نفسانی مولود تخلف از امر مولوی هستند نه ارشادی؟

علت خروج شیطان از بهشت وجایگاه فرشتگان نشان دادن باطنی دارای تکبر بود که در مقام فرشتگان چنین چیزی معنی ندارد چون فرشتگان موجوداتی نورانی ومطیع هستند که تخلف از امر الهی نمی کنند وتکبر در وجود آنها نیست وابلیس این شکلی نبود ولذا نمی توانست در آن مقام باقی بماند،وثانیا حضرت آدم علیه السلام بعد از اشتباه فوا توبه کرد واز کار خود پشیمان گشت ولی شیطان هیچوقت ابراز ندامت نکرد در عین حال که مقایسه این دو مورد صحیح نمی باشد چون شیطان در مقام فرشتگان بود وآدم به عنوان یک انسان مورد بحث است.

seyyed*;345503 نوشت:
پس ندای «ربنا ظلمنا انفسنا» با خدای خود چه بوده؟

سلام
ظلم صرفا به معنای گناه نیست اگر شما اشتباهی بکنید که خدای ناکرده آسیب جدی به بدنتان برسد هم یک نوع ظلم است اما عقوبتی ندارد
طلب غفران را هم در همین راستا و به معنای جبران آسیب تکوینی تنزل از بهشت باید مورد بررسی قرار داد و نه غفران به معنای مصطلح دینی اش

seyyed*;345503 نوشت:
در مورد ابلیس هم همین شبهه وجود دارد که در جمع ملائکه بودن و مورد امتحان الهی قرار گرفتن با توجه به اینکه عالم ملائکه عالم امتحان نیست چطور ممکن است آیا این اقوال قرآنی نوعی بیان حقایق سنبولیک نیست؟

خدای تبارک و تعالی امتحان نکرد بلکه فرمان داد فرمان هم برای تکریم آدم ع بود ونه برای مچ گیری از ابلیس اما در این موقعیت حساس آن نقص پنهان ابلیس جلوه کرد و باعث طردش شد
والله الموفق

کریم;348454 نوشت:

...
آنچنان که از آیه 30سوره بقره استفاده می شود از اول انسان برای زندگی در دنیا خلق شده بود.(انی جاعل فی الارض خلیفة)وقرار نبود که آدم علیه السلام در بهشت بماند،وبا توجه به همین نکته علامه در المیزان می فرماید:این بهشت مقدمه ای بود تا آنحضرت شرایط زندگی در زمین را پیدا کند.ولی به خطر خوردن از درخت ممنوعه این هبوط برزمین قبل از موعد مقرر صورت گرفت.وخلق کردن انسان از خاک زمین که امیرالمومنین چگونگ آنرا در خطبه اول نهج البلاغه توضیح داده است برای این بود که وجود انسانی قابلیت زندگی در زمین را داشته باشد.
...

سلام

پس از اول ابلیس هم برای اغواء بشر خلق شد چون این قضای حتمی یعنی آمدن آدم(ع) و فرزندان او به زمین بدون وجود ابلیس کامل نمیشد و اسم مضل خدا بدون مظهر باقی میماند لذا تکامل و رسیدن انسان به خلیفه اللهی بدون ابلیس ممکن نبود.

seyyed*;348655 نوشت:
پس از اول ابلیس هم برای اغواء بشر خلق شد چون این قضای حتمی یعنی آمدن آدم(ع) و فرزندان او به زمین بدون وجود ابلیس کامل نمیشد و اسم مضل خدا بدون مظهر باقی میماند لذا تکامل و رسیدن انسان به خلیفه اللهی بدون ابلیس ممکن نبود.

آنچنان که آیةالله جوادی آملی در کتب خود اشاره کرده اند وجود ابلیس برای انسان رحمت است چون مبارزه در برابر وسوسه های اوست که موجب رشد شخصیت انسان ورسیدن به مقامات عالی معنوی می شود. ولی این استدلال شما با چه دلیلی است؟آیه 30سوره بقره قبل از خلقت آدم صراحت دارد که برای خلیفةالله شدن در زمین خلق شده است ولی در کجای قرآن آمده است که خداوند قبل از خلقت ابلیس بفرماید:من اورا برای اغواءانسان خلق می کنم؟شما این مساله را از کجا به دست آوردید؟
ابلیس با سوءاختیار خود به این بدبختی افتاد واز آن مقام بلندی که داشت پایین آمد.همانطور که در آیه 30به بعد سوره حجر آمده است خداوند از او سوال می کند که چرا سجده نکردی؟در جواب می گوید من نمی توانم به موجودی که او را از گل آفریدی سجده کنم.

کریم;349047 نوشت:
آنچنان که آیةالله جوادی آملی در کتب خود اشاره کرده اند وجود ابلیس برای انسان رحمت است چون مبارزه در برابر وسوسه های اوست که موجب رشد شخصیت انسان ورسیدن به مقامات عالی معنوی می شود. ولی این استدلال شما با چه دلیلی است؟آیه 30سوره بقره قبل از خلقت آدم صراحت دارد که برای خلیفةالله شدن در زمین خلق شده است ولی در کجای قرآن آمده است که خداوند قبل از خلقت ابلیس بفرماید:من اورا برای اغواءانسان خلق می کنم؟شما این مساله را از کجا به دست آوردید؟
ابلیس با سوءاختیار خود به این بدبختی افتاد واز آن مقام بلندی که داشت پایین آمد.همانطور که در آیه 30به بعد سوره حجر آمده است خداوند از او سوال می کند که چرا سجده نکردی؟در جواب می گوید من نمی توانم به موجودی که او را از گل آفریدی سجده کنم.

حالا اگر ابلیس به اختیار خود شیطان نمیشد اونوقت این مطلبی که بیان کردین چطور محقق میشد:

آیةالله جوادی آملی در کتب خود اشاره کرده اند وجود ابلیس برای انسان رحمت است چون مبارزه در برابر وسوسه های اوست که موجب رشد شخصیت انسان ورسیدن به مقامات عالی معنوی می شود.

seyyed*;349126 نوشت:
حالا اگر ابلیس به اختیار خود شیطان نمیشد اونوقت این مطلبی که بیان کردین چطور محقق میشد:

نفس انسانی توصیه وامر کننده به زشتی ها وگناهان است.(ان النفس لامارةبالسوء،سوره یوسف)اگر شیطان هم نبود نفس اماره انسان او رابه سوی زشتی ها دعوت می کرد وابلیس نیز در واقع از همین نکته ضعف انسان استفاده می کند ونفس او را برای عمل به گناهان دعوت می کند وبه این مساله شدت می بخشد والا خود ابلیس اعتراف کرد که او به مخلصین راهی ندارد واین به خاطر این است که مخلصین اختیار خود را به نفس اماره نمی سپارند بلکه لجام آنرا در دست دارند تا سرکشی نکند.
موضوع قفل شده است