جمع بندی وعده به پاداش و تعلق به دنيا

تب‌های اولیه

69 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وعده به پاداش و تعلق به دنيا

سلام
در كتاب معاد از ديدگاه امام خميني و كتاب آقاي اصغر زاده تاكيد شده كه اگر كسي حتي گناه هم نداشته باشد..به خاطر علاقه طبيعي به دار طبيعت.. هنگام مرگ و برزخ در سختي و عذاب خواهد بود..
سوال اينه كه مگر همين علايق دنيوي مبنا و مصداق پاداش اخروي نيست؟ پس چرا بايد مايه عذاب باشه؟
مگر در قرآن نيامده كه افراد بهشتي به خانواده خود باشرايطي ميرسند؟ حال چرا اين علاقه بايد باعث عذاب شود؟
يا اگر خداوند فرموده كه به شما در بهشت زنان زيبا ميدهيم خُب اين هم يك علاقه دنيوي است كه در جاي ديگر وعده داده شده..

چرا اين علايق بايد باعث فشار و سختي در برزخ باشد؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد شعیب

ملّاعلي;580819 نوشت:
سلام
در كتاب معاد از ديدگاه امام خميني و كتاب آقاي اصغر زاده تاكيد شده كه اگر كسي حتي گناه هم نداشته باشد..به خاطر علاقه طبيعي به دار طبيعت.. هنگام مرگ و برزخ در سختي و عذاب خواهد بود..
سوال اينه كه مگر همين علايق دنيوي مبنا و مصداق پاداش اخروي نيست؟ پس چرا بايد مايه عذاب باشه؟
مگر در قرآن نيامده كه افراد بهشتي به خانواده خود باشرايطي ميرسند؟ حال چرا اين علاقه بايد باعث عذاب شود؟
يا اگر خداوند فرموده كه به شما در بهشت زنان زيبا ميدهيم خُب اين هم يك علاقه دنيوي است كه در جاي ديگر وعده داده شده..

چرا اين علايق بايد باعث فشار و سختي در برزخ باشد؟


با سلام خدمت شما دوست عزیز

وابستگی به طبیعت مادی در طول زندگی کم و بیش برای انسان به وجود می آید چرا که انسان هر روز با این دار ماده سر و کار دارد و ناگزیر باید در زندگی این دنیای خویش به جسم مادی خود رسیدگی کند غذا بخورد بیاشامد تا بتواند زندگی کند علقه هایی که برای انسان به صورت طبیعی ایجاد می شود باعث می شود که انسان کم و بیش روحش با این عالم ماده مانوس شده با آن خو بگیرد .
کسانی که به مسایل روحانی کمتر توجه می کنند اگر چه گناهی هم انجام ندهند اما این نحو از تعلقات آنها را با دنیا یک پیوند نسبتا عمیقی( بسته به درجه آندارد) می دهد که مقع جدا شدن روح از جسمشان به خاطر این تعلقات رنج هایی به آنها وارد می شود.
اما در مقابل کسانی که در این دنیا زندگی می کنند و همین فعالیت های مادی را نیز انجام می دهند اما روحشان آنقدر قوی هست که به این ظواهر دلنبسته اند و دایم آماده برای جدا شدن از این دنیای مادی هستند موقع جان دادن به راحتی این تعلقات را رها می کنند و سفر ابدی خویش را آغاز می کنند .
پس هر آنچه که به مومن از سختی های مرگ می رسد به خاطر آن تعلقات او به دنیاست تعلقاتی که نه از برای رسیدن به آخرت بلکه برای رسیدن به راحتی دنیاست.

نکته کلیدی بحث اینجاست که همه انسانها اعم از مومن و غیر مومن در این دنیا با مادیات سرو کار دارند و لاجرم باید با آنها طی زندگی کنند ازدواج کنند غذاهای لذیذ بخورند مال بیاندوزند لباس زیبا بپوشند و... این ها در همه مشترک است و حتی خدا زینت های حلال را برای مسلمانان و مومنین تاکید می فرماید:
قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّهِ الَّتِیَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِی لِلَّذِینَ آمَنُواْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا خَالِصَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ
چه کسی زینت خدا را که برای بندگانش پدید آورنده و [نیز] عطاهای دلپذیر او را حرام کرده است؟ بگو: آنها در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آورده اند در حالی که روز قیامت مختصّ [آنان] خواهد بود. اینگونه آیات را برای مردمی که آگاهی دارند تفصیل می دهیم.(اعراف 32)

اما مهم این است که به این ها دلبستگی و وابستکی پیدا نکند به گونه ای که به هنگام جان دادن برای جدا شدن از این مادیات غصه دار و مهموم شود. و هر چقدر این وابستگی و دلبستگی بیشتر سکرات موت و برزخ بیشتر .
مرگ جدا شدن روح انسان از مادیات است حال اگر روح انسان استعداد این جدایی را داشته باشد راحت و الا سخت می شود .
و مرگ برای مومنینی که خود را آماده و مهیا برای این سفر کرده اند بسیار راحت و دل انگیز خواهد بود و هیچ سکراتی ندارد:
احادیث(میزان الحکمه ج 26)
-مرگ بـراى مـؤمـن مـانـنـد خـوشـتـريـن بويى است كه استشمام مى كند و از بوى خوش آن خوابش مى برد و رنج و درد بكلى از اوبرطرف مى شود.

ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : عـلاقـه مـندترين شيعيانمان به ما, جان كندنش مانند نوشيدن آب خنك روحـبـخشى است كه يكى از شمادر روز تابستان بنوشد و بقيه آن ها در بسترخود با خوشايندترين حالت مى ميرند,حالتى كه هر يك از شما آرزوى چنان مردنى را مى كند.

ـ در حـديـث مـعـراج آمـده اسـت : هـرگاه بنده درحال مرگ قرار گيرد, فرشتگانى بالاى سر او مـى ايـسـتـنـد و دسـت هـر فرشته اى جامى از آب كوثر است و جامى از شراب بهشتى و به روح او مـى نـوشـانند تا سستى وتلخى مرگ از او برود و نويد بزرگ را به اومى دهند و مى گويند : خوش باش وجايگايت نكوباد.
حكيم حبيب قريب , مى روى .

رسول خـدا(ص ) : نـخـستين چيزى كه مؤمن به آن نويد داده مى شود, آسايش و راحت و بهشت پرنعمت است .
مـؤمـن داده مـى شود اين است كه او را مى گويند :مژده بادا تو را اى دوست خدا به خشنودى او وبهشت ! بسيار خوش آمدى .

ـ پيامبر خدا(ص ) : مرگ براى مؤمن ,همانند يك دسته گل خوشبوست .

و این سختی های مرگ یک لطفی از جانب خدا برای بندگان مومن است تا آنها را از این تعلقات پاک کند:
امام جواد(ع ) ـ در پاسخ به سؤال از علت ناخوش داشتن مرگ ـ : زيرا مردم مرگ رانمى شناسند و از اين رو آن را ناخوش مى دارند, در صورتى كه اگر مرگ را مى شناختندو از اولياى خداى عزوجل بودند, بى گمان آن را دوست مى داشتند و مى فهميدند كه آخرت براى آن ها بهتر از دنياست .
سپس فرمود : اى ابو عبداللّه , به چه دليل كودك و ديوانه از خوردن دارو كه بدنشان راسالم مى كند و دردشان را برطرف مى سازدخوددارى مى ورزند؟
عرض كرد : چون سودمندى دارو را نمى دانند.
فرمود : سوگند به آن كه محمد را به حق پيامبر كرد, هر كس خودش را براى مرگ چنان كه بايد و شـايـد آماده گرداند,سودمندى مرگ براى او بيشتر از سودمندى اين دارو براى اين شخص تحت درمان است .
چه نعمتى مى انجامد, بى گمان بيشتر ازخردمند دورانديشى كه براى برطرف كردن بيمارى ها و كسب سلامتى ها در پى داروست ,مرگ را مى طلبيدند و دوستش مى داشتند.

امام عسكرى (ع ) : على بن محمد(ع ) نزديكى از اصحاب خود كه بيمار بود, رفت .
مى گريست و از مردن بيتابى مى كرد.
حضرت به او فرمود : اى بنده خدا, تو ازمرگ مى ترسى چون آن را نمى شناسى .
بدن تو چندان كثيف و چركين شود كه ازشدت چرك و كثافت متاذى شوى و بدنت پر از زخم شود و گـال بـگـيـرى و بدانى كه اگردر حمامى خودت را بشويى همه آن ها ازبين مى رود آيا دوست نـدارى بـه آن حـمـام روى و چـرك و كـثافت ها را از خودت بشويى يا دوست دارى حمام نروى و به همان حال باقى بمانى ؟
عرض كرد : چرا,يابن رسول اللّه (دوست دارم حمام بروم ).
فرمود : اين مرگ همان حمام است وآخرين گناهان و بدى هاى وجود تو را پاك و تميز مى كند.
مـرگ ) شـدى و از آن گذشتى از هر گونه غم واندوه و رنجى رهايى يابى و به هر گونه خوشى و شادمانى برسى .

در سوره توبه آیه 24 طاز عذاب خدا بر کسانی که به مال دنیا دلبسته اند را بیان می کند که این عذاب برای آن است که آنها مال و خانواده خود را بیشتر از خدا دوست دارند:
«بگو (ای پیامبر!): اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما، و اموالی که به دست‌ آورده‌اید، و تجارتی که از کساد شدنش می‌ترسید، و خانه‌هایی که به آن علاقه دارید، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوبتر است، در انتظار این باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند! و خداوند جمعیت نافرمانبردار را هدایت نمی‌کند.»التوبه - 24

نتیجه:

پس مهم در عذاب های موقع مرگ آن تعلقات است که فرد نمی تواند از آن دل بکند و الا خدا این خوشی ها و نعمت های دنیای مادی را برای بندگان خود خلق کرده و حتی آنها را موجب ارتقای درجه معنویشان قرار داده است و برای آن ثواب هایی قرار داده ( که در ثواب ازدواج و... می توانید آنها را ببیندی) و حتی این نعمت های دنیا را برای برای سرای باقی نمونه از نعمت ها قرار داده است که مثلا اگر احترام به مادر کند به او در بهشت حوریانی هدیه می دهد و...
پس اصل استفاده از نعمت های مادی الهی مذموم و باعث عذاب نیست بلکه دلبستگی به آنها و کفران آنها و ارجحیت حب به آنها بر حب خدا و اولیای او مذموم و باعث عذاب است

شعیب;581547 نوشت:
پس مهم در عذاب های موقع مرگ آن تعلقات است که فرد نمی تواند از آن دل بکند و الا خدا این خوشی ها و نعمت های دنیای مادی را برای بندگان خود خلق کرده و حتی آنها را موجب ارتقای درجه معنویشان قرار داده است و برای آن ثواب هایی قرار داده ( که در ثواب ازدواج و... می توانید آنها را ببیندی) و حتی این نعمت های دنیا را برای برای سرای باقی نمونه از نعمت ها قرار داده است که مثلا اگر احترام به مادر کند به او در بهشت حوریانی هدیه می دهد و...

سلام
ممنون
سوال من همينه ..اگه نعمت هايي از همين دست براي مومن بي گناه بعد از مرگ فراهمه.. چرا بايد بابت از دست دادنشان در دنيا معذب باشد؟
بله اگه بگيم كه انسان با مرگ كلا از اين نوع لذات و نعمت ها جدا ميشود.. يه توجيهي داره ولي وقتي اين نوع لذات بهترش در برزخ وجود داره..چرا مومن بي گناه بايد در عذاب باشه؟؟

ملّاعلي;582301 نوشت:
سوال من همينه ..اگه نعمت هايي از همين دست براي مومن بي گناه بعد از مرگ فراهمه.. چرا بايد بابت از دست دادنشان در دنيا معذب باشد؟

با سلام
علت اصلی این عذاب که تحمیل بیرونی نیست بلکه یک حالت درونی است همان تعلقات است فرد به این دنیایی که آمده در آن عمل کند برای آخرت دلبستگی پیدا می کند و وقتی می خواهند او را از این جا جدا کنند به علت دلبستگی که دارد اذیت می شود و حتی در برخی از روایات داریم که عده ای از انسان ها تا سالیان سال بعذ از مرگشان هنوز به دالان برزخ نیز وارد نمی شوند و حتی درک درستی از مردن نداند.
علت اصلی این تعلقات هم عدم علم به ماهیت دنیا و آخرت است آنها نفهمیدند که دنیا محل گذر است و آخرت محل ماندگاری
به عنوان مثال شخصی می خواهد با خانواده برود مشهد و در آنجا امکانات مادی و معنوی برایشان فراهم است از راه شمال می رود در بین راه خسته می شوند و به استراحتگاهیی کنار دریا می روند بچه ها که حسابی بهشان خوش گذشته اصرار دارند که بمانند و پدر که مقصد اصلی را در نظر دارد می خواهد برود بعد از چند روز وقتی بجه ها را از آن مکان می خواهد ببرد به سمت مشهدی که مقصد اصلی آنهاست این بچه ها ناراحت می شوند دلگیر می شوند و یا شاید غصه دار و گریان شوند .
علتش چیست؟ دلبستگی بچه ها به این محل. محلی که لاجرم باید از آنجا بروند عدم علم آنها به ناپایداری آنجا . و شاید غفلت آنها از گذرگاه بودن آن مکان..

ملّاعلي;582301 نوشت:
بله اگه بگيم كه انسان با مرگ كلا از اين نوع لذات و نعمت ها جدا ميشود.. يه توجيهي داره ولي وقتي اين نوع لذات بهترش در برزخ وجود داره..چرا مومن بي گناه بايد در عذاب باشه؟؟

علت همان است که گفتیم تعلق و دلبستگی.
این رنج برای همه نیست اولیای الهی و مومنین واقعی که به دنیا هیچ دلبستگی ندارند اصلا غمی از این رفتن به آنها دست نمی دهد آنها در هر روز به یاد مرگ و رفتن بودند برای همین هاست که رسول خدا می فرماید مرگ مثل بو کردن گلی خوشبوست برای آنها.
خدا لذت های بی درد سر و نا محدود را برای آنها فراهم کرده ولی آنها که کوته بین هستند لذت های محدود جاری را بر لذت های نا محدود وعده شده ترجیح می دهند و این حالت به صورت خیلی مخفی در روحیه انسان شکل می گیرد.
مشکل یقین نداشتن انسان به لذات و نعمت های بعد از مرگ است که وقتی می خواهند او را از این لذات محدود جدا کنند او نمی تواند لذات آینده را درک کند.برای همین عذاب می کشد.

شعیب;583062 نوشت:
مشکل یقین نداشتن انسان به لذات و نعمت های بعد از مرگ است که وقتی می خواهند او را از این لذات محدود جدا کنند او نمی تواند لذات آینده را درک کند.برای همین عذاب می کشد.

سلام
اما اين سخن با خيلي از روايات كه ميگويد مومن در حالت معاينه جايگاه خود را در بهشت ميبيند در تضاد است!

ملّاعلي;583249 نوشت:
سلام
اما اين سخن با خيلي از روايات كه ميگويد مومن در حالت معاينه جايگاه خود را در بهشت ميبيند در تضاد است!

با سلام
عرض شد که اگر "مومنی بما هو مومن " باشد و آنگونه که دین گفته ایمان بیاورد حتما این گرفتاری ها را نخواهد داشت اما درجات ایمان مختلف است و برخی با این که گناه نداند اما دلبستگی دارند. روایت زیر این موضوع را به روشنی بیان می دارد:
ازامام صادق(ع) خواسته شد که مرگ (جان دادن) را توصیف نمایند.حضرت فرمودند:«مرگ برای مومن خوش بوترین رایحه است که مومن از استشمام آن دچار حالتی شبیه به خواب میشود و در این حالت هر چه درد و رنج است به طور کلی از او منقطع می گردد، در حالی که مرگ برای کافر و فاسق مانند گزش افعی و نیش عقرب بلکه شدید تر از آن می باشد.»
سوال شد؛ چگونه است که ما کافری را، در حال مرگ میبینیم که جان کندن برایش آسان بوده و در این حال می خندد و میگوید وهمچنین اند بعضی مومنین ، اما بعضی دیگر از مومنین هم مانند فاسقین و کافرین در حین مرگ دچار شداید سکرات موت میگردند؟
حضرت فرمودند:« علت راحتی مومن به هنگام مرگ این است که مومنی است پاک و سبکبال که از همین لحظه ثواب اعمال صالح خود را در یافت میکند.مومنانی هستند که به علت گناه، دچار سکرات و شداید جان دادن گشته و همین سختی آنها را از گناه پاک میسازد و آنها را برای دریافت ثواب اعمالشان پاک و پاکیزه میگرداند.اما، علت سهولت و آسانی جان سپردن کافر این است که او در دنیا کارهای خوبی انجام داده و خداوند هم به عنوان پاداش آن کارها ، عذاب جان کندن را از او برداشته تا برای دریافت عذابهای بعدی (عذاب برزخ و قیامت ) حقی نداشته باشد .اما کافری که در حین مرگ دچار سکرات میگردد، آن کافری است که پس از دریافت پاداش حسناتش در دنیا ، عذاب او از همان لحظه جان سپاری آغاز میگردد، این بدان جهت است که خداوند عادلی است که به هیچ وجه ستم روا نمی دارد.»
در روایت دیگری هست:
حضرت علی (ع) فرمود:« شیعه ما اگر مرتکب معصیتی نگردد، نمیمیرد مگر اینکه به بلایی چه در مال و چه در فرزند و چه در خودش مبتلا گردد و این ابتلا موجب از بین رفتن گناهانش گردد و خدا را به گونه ای ملاقات نماید که هیچ اثری از گناه در او باقی نمانده باشد و اگر مقدار اندکی از گناه در او باقی مانده بود ، به هنگام مرگ دچار سختی و شدت می گردد.


سلام

شعیب;583311 نوشت:
عرض شد که اگر "مومنی بما هو مومن " باشد و آنگونه که دین گفته ایمان بیاورد حتما این گرفتاری ها را نخواهد داشت اما درجات ایمان مختلف است و برخی با این که گناه نداند اما دلبستگی دارند.

شما در بالا مي فرماييد كه علت وابستگي است
اما روايت پايين از باقي مانده گناه صحبت ميكند
ظاهرا عذاب به خاطر تعلقات صرف، پشتوانه نقلي ندارد..
شعیب;583311 نوشت:
چگونه است که ما کافری را، در حال مرگ میبینیم که جان کندن برایش آسان بوده و در این حال می خندد و میگوید وهمچنین اند بعضی مومنین ، اما بعضی دیگر از مومنین هم مانند فاسقین و کافرین در حین مرگ دچار شداید سکرات موت میگردند؟
حضرت فرمودند:« علت راحتی مومن به هنگام مرگ این است که مومنی است پاک و سبکبال که از همین لحظه ثواب اعمال صالح خود را در یافت میکند.مومنانی هستند که به علت گناه، دچار سکرات و شداید جان دادن گشته و همین سختی آنها را از گناه پاک میسازد و آنها را برای دریافت ثواب اعمالشان پاک و پاکیزه میگرداند.اما، علت سهولت و آسانی جان سپردن کافر این است که او در دنیا کارهای خوبی انجام داده و خداوند هم به عنوان پاداش آن کارها ، عذاب جان کندن را از او برداشته تا برای دریافت عذابهای بعدی (عذاب برزخ و قیامت ) حقی نداشته باشد .اما کافری که در حین مرگ دچار سکرات میگردد، آن کافری است که پس از دریافت پاداش حسناتش در دنیا ، عذاب او از همان لحظه جان سپاری آغاز میگردد، این بدان جهت است که خداوند عادلی است که به هیچ وجه ستم روا نمی دارد.»

ملّاعلي;583550 نوشت:
شما در بالا مي فرماييد كه علت وابستگي است
اما روايت پايين از باقي مانده گناه صحبت ميكند
ظاهرا عذاب به خاطر تعلقات صرف، پشتوانه نقلي ندارد..

با سلام
این که ایمان دارای درجات مختلفی است که در آن شکی نیست و مومن بنا بر عملکردش در موقع مرگ حالات مختلفی دارد.
این که حضرت می فرماید سکرات موت برای مومن نتیجه باقی مانده گناهان اوست گناه هم دارای درجاتی است و به قول روایت" حسنات الابرار سیئات المقربین" و همین دلبستگی به دنیا برای مقربین درگاه الیهی یک نوع گناه محسوب می شود( البته گناه اخلاقی) و این دلبستگی موجب سکرات خواهد.

شعیب;583925 نوشت:
این که ایمان دارای درجات مختلفی است که در آن شکی نیست و مومن بنا بر عملکردش در موقع مرگ حالات مختلفی دارد.
این که حضرت می فرماید سکرات موت برای مومن نتیجه باقی مانده گناهان اوست گناه هم دارای درجاتی است و به قول روایت" حسنات الابرار سیئات المقربین" و همین دلبستگی به دنیا برای مقربین درگاه الیهی یک نوع گناه محسوب می شود( البته گناه اخلاقی) و این دلبستگی موجب سکرات خواهد.

به هر حال بنده هنوز قانع نشدم كه چرا مومني كه تا دم مرگ پاك شده..و از اونجايي كه طبق روايات در حالت معاينه جايگاه خود در بهشت را مشاهده ميكند.. بايد در مرگ و برزخ بابت از دست دادن دنيا در سختي باشد؟؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی
به نظرم مطلب واضح است مومن دارای درجاتی است که برخی آن حالتی که شما می فرمایید را دارند که هیچ دلبستگی به دنیا ندارند و در حالت معاینه جای خود را در بهشت می بینند و .. این مومن که از خلصین است هیچ دلبستگی و نا خالصی نداد که بخواهد به خاطر آن در سختی باشد او مقام موت قبل فوت را دارد او قبل از این که او را ببرند رفته است او به مقام موتوا قبل ان تموتوا رسیده است بدون شک او هیچگونه سختی موقع مرگ نخواهد دید و به خاطر رفتن از دنیا هیچ غمی به او نمی رسد که روایت های آن در پست های ابتدایی کذشت که مرگ برای این دسته مثل بو کردن گل خوشبو است و...
اما همه مومنین که در این درجه نیستند برخی مومن هستند ولی گناه هم دارند برخی مومن هستند و حتی گناه هم ندارند اما دلبستگی دارند به دنیا . طبیعتا این دو دسته رفتنشان از این دنیا با دسته اول متفاوت است و حتی این دو دسته مرگشان و سکراتشان با هم متفاوت است.
خلاصه اگر مومنی را فرض کردید که هیچ دلبستگی به دنیا و هیچ شائبه و گناهی نداشته باشد او اصلا هیچ سکرات موتی نخواهد داشت و هیچ غمی به او نمی رسد اما ما دون این مرتبه هر مومنی به خاطر دلبستگی هایش( و بالاتر از دلبستگی؛گناهانش) سختی مرگ خواهد داشت.
و به فرموده خودتان این مطلب در کتاب معاد امام هم آمده:

ملّاعلي;580819 نوشت:
در كتاب معاد از ديدگاه امام خميني و كتاب آقاي اصغر زاده تاكيد شده كه اگر كسي حتي گناه هم نداشته باشد..به خاطر علاقه طبيعي به دار طبيعت.. هنگام مرگ و برزخ در سختي و عذاب خواهد بود..

و حال اگر کسی به مقامی در تجرد رسید که این علاقه طبیعی به دار دنیا را نیز نداشت دیگر آن سختی ها را هم نخواهد داشت.

با عرض معذرت بنده قانع نشدم
اين برداشت مويد معاد روحاني است
اما اگر نعمات بهشت از سنخ لذات دنيا هستند عذاب براي از دست دادن دنيا هيچ توجيهي ندارد.

ملّاعلي;585990 نوشت:
با عرض معذرت بنده قانع نشدم
اين برداشت مويد معاد روحاني است
اما اگر نعمات بهشت از سنخ لذات دنيا هستند عذاب براي از دست دادن دنيا هيچ توجيهي ندارد.

با سلام خدمت شما دوست گرامی
برای این که بحث را بهتر به پیش ببریم لطفا مطلب ورد نظر را از کتاب امام و اصغر زاده بیاورید (عین عبارت و آدرس دقیق) تا بهتر بتوانیم درباره آن گفتگو کنیم.
اما این که فرمودید برداشت بنده موید معاد روحانی است را متوجه نمی شوم.
اما این که فرمودید لذات دنیا از سنخ لذات دنیایی است باید بگویم که تفاوت اساسی بین این لذات هست لذت آخرتی سیری ناپذیر و دنیایی سیری پذیر است لذت دنیا با رنج مخلوط است ولی لذت آخرتی مبرای از شوائب و رنج هاست. لذت دنیا محدود و لذت آخرت نا محدود است .و...
اما این که برای از دست دادن دنیا برخی عذاب می شوند یک عذاب بیرونی نیست بلکه جدا کردن دو محبوب از همدیگر است که از درون، غصه دار می شوند و کندن دل دلبسته به جایی موجب کسالت و ناراحتی او می شود.
به عنوان مثال فردی سالیان سال در خانه میزید و دلبستگی شدید به آن پیدا می کند او را از این خانه بیرون می کنند و وارد خانه ای دیگر می کنند او با این که وارد خانه از همان جنس شده است اما دلش غمگین می گردد.

شعیب;586535 نوشت:
به عنوان مثال فردی سالیان سال در خانه میزید و دلبستگی شدید به آن پیدا می کند او را از این خانه بیرون می کنند و وارد خانه ای دیگر می کنند او با این که وارد خانه از همان جنس شده است اما دلش غمگین می گردد

سلام
مگر در لحظه جان دادن و معاينه جايگاه فرد مومن رويت نميشه؟؟ اگه اون جايگاه بهشت باشه..ديگه چه ناراحتي بايد باشه؟

[="Tahoma"][="Navy"]

ملّاعلي;580819 نوشت:
سلام
در كتاب معاد از ديدگاه امام خميني و كتاب آقاي اصغر زاده تاكيد شده كه اگر كسي حتي گناه هم نداشته باشد..به خاطر علاقه طبيعي به دار طبيعت.. هنگام مرگ و برزخ در سختي و عذاب خواهد بود..
سوال اينه كه مگر همين علايق دنيوي مبنا و مصداق پاداش اخروي نيست؟ پس چرا بايد مايه عذاب باشه؟
مگر در قرآن نيامده كه افراد بهشتي به خانواده خود باشرايطي ميرسند؟ حال چرا اين علاقه بايد باعث عذاب شود؟
يا اگر خداوند فرموده كه به شما در بهشت زنان زيبا ميدهيم خُب اين هم يك علاقه دنيوي است كه در جاي ديگر وعده داده شده..

چرا اين علايق بايد باعث فشار و سختي در برزخ باشد؟


سلام
علاقه بر محور نفس موجب سختی است نه علاقه بر محور ارتباط و اتصال به حق تعالی
و همه سختی اهل برزخ در تبدیل این دو محور است چه اینکه حقیقت را با آنچه خود بدان باور داشتند در تضاد می بینند
در مرگ قرار است که همه تعلقات نفس محور حتی تعلق شخص به خودش از آن جهت که خودش را مستقل و جدا می دید کنده شود و به حقیقت خود که همان ارتباط و اتصال به حق تعالی است دگرگون گردد اما وقتی این تعلقات در نفس شخص راسخ شده باشد برداشتنش مثل بیرون کشیدن ریشه یک درخت بزرگ از دل خاک است
یا علیم[/]

محی الدین;590634 نوشت:
در مرگ قرار است که همه تعلقات نفس محور حتی تعلق شخص به خودش از آن جهت که خودش را مستقل و جدا می دید کنده شود و به حقیقت خود که همان ارتباط و اتصال به حق تعالی است دگرگون گردد اما وقتی این تعلقات در نفس شخص راسخ شده باشد برداشتنش مثل بیرون کشیدن ریشه یک درخت بزرگ از دل خاک است

سلام
علاقه به دنيا و بهشت چه فرقي باهم دارند؟!
هر دو غير خدا اند..
با اين حسابي كه شما ميگيد پس خداوند در خيلي از آيات با وعده به بهشت (امور نفساني )مرگ را براي انسان سخت تر كرده..واين يعني گمراه كردن..نه هدايت

[="Tahoma"][="Navy"]

ملّاعلي;593284 نوشت:
سلام
علاقه به دنيا و بهشت چه فرقي باهم دارند؟!
هر دو غير خدا اند..
با اين حسابي كه شما ميگيد پس خداوند در خيلي از آيات با وعده به بهشت (امور نفساني )مرگ را براي انسان سخت تر كرده..واين يعني گمراه كردن..نه هدايت

سلام
ماده و معنا هیچیک از خدای متعال جدا نیستند بلکه تجلیات و مظاهر او هستند اما انسان بالقوه برای بالفعل شدن لازم است که به مراتب بالاتر توجه کند تا رشد پیدا یابد لذا وقتی به بهشت فردوس رسید اورا به بهشت ذات خدای متعال دعوت می کنند
خداوند همه این دعوتها را مهیا فرموده و هرکس به شرایط لازم برای دریافتش برسد به او داده میشود
یا علیم[/]

محی الدین;593424 نوشت:
ماده و معنا هیچیک از خدای متعال جدا نیستند بلکه تجلیات و مظاهر او هستند اما انسان بالقوه برای بالفعل شدن لازم است که به مراتب بالاتر توجه کند تا رشد پیدا یابد لذا وقتی به بهشت فردوس رسید اورا به بهشت ذات خدای متعال دعوت می کنند
خداوند همه این دعوتها را مهیا فرموده و هرکس به شرایط لازم برای دریافتش برسد به او داده میشود

سلام
منظور شما رو با سوالم اصلا نفهميدم
من دارم ميگم بين علاقه به دنيا و بهشت چه فرقيه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مگر غير از اينه مبناي وعده به بهشت و پاداش.. همين درك ما از لذت هاي دنياست؟؟؟؟؟؟؟
پس هر دوي آن در اصل يكيه و اون هم يعني نفس خواهي..نه خدا خواهي!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

حالا سوال اينه كه ما كه ميخواهييم به همين خواسته هاي دنيايي برسيم چرا به تعبير امام بابت اين تعلقات بايد در فشار و عذاب باشيم؟
خصوصا اگه گناه هم نداشته باشيم

[="Tahoma"][="Navy"]

ملّاعلي;593916 نوشت:
سلام
منظور شما رو با سوالم اصلا نفهميدم
من دارم ميگم بين علاقه به دنيا و بهشت چه فرقيه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مگر غير از اينه مبناي وعده به بهشت و پاداش.. همين درك ما از لذت هاي دنياست؟؟؟؟؟؟؟
پس هر دوي آن در اصل يكيه و اون هم يعني نفس خواهي..نه خدا خواهي!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

حالا سوال اينه كه ما كه ميخواهييم به همين خواسته هاي دنيايي برسيم چرا به تعبير امام بابت اين تعلقات بايد در فشار و عذاب باشيم؟
خصوصا اگه گناه هم نداشته باشيم


سلام
علی ع فرمود خدای متعال در مخلوقاتش تجلی فرموده است و از آنجا که
بهشت محل تجلی اشرف حق تعالی در مخلوقات است لذا طلب آن طلب تجلیات برتر اوست لذا طلب دنیا در رتبه طلب آخرت نیست
و اما عذاب اقتضای ارتقاء است و هرچه تعلق بیشتر باشد عذاب دردناکتر است
مثل اینکه بخواهند کسی را از زمین به آسمان رفعت بخشند خوب هرچند سخت تر به زمین چنگ بزند فشار بیشتری برای جداکردن به او وارد میشود
بطور کلی مسیر کمال انسان صعودی است و همانطور که صعود به یک قله مستلزم رنج و سختی است صعود به عالم اعلی و اشرف هم مستلزم سختی است
یا علیم[/]

سلام علیکم و رحمه الله

ملّاعلي;593916 نوشت:
سلام
منظور شما رو با سوالم اصلا نفهميدم
من دارم ميگم بين علاقه به دنيا و بهشت چه فرقيه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مگر غير از اينه مبناي وعده به بهشت و پاداش.. همين درك ما از لذت هاي دنياست؟؟؟؟؟؟؟
پس هر دوي آن در اصل يكيه و اون هم يعني نفس خواهي..نه خدا خواهي!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

حالا سوال اينه كه ما كه ميخواهييم به همين خواسته هاي دنيايي برسيم چرا به تعبير امام بابت اين تعلقات بايد در فشار و عذاب باشيم؟
خصوصا اگه گناه هم نداشته باشيم


1-یک ماهی را وقتی از داخل تنگ میگیری تا به دریا بیاندازی در حد فاصل بین آن دو تحت ناملایمات و سختی قرار می گیره,حتی اگر هوش داشته باشه دلتنگ خانواده و تنگ و آن محیط قبلیش میشه و دردش بیشتر هم میشه و این جزء ذات مادیش هستش.
2-یک انسان که 50 سال در یک خانه 50 متری در پائین شهر زندگی میکنه اگر یک ویلای 1000 متری در شما شهر بهش نشان دهید و بخواهد به آنجا نقل مکان کند خواه ناخواه مدت کوتاهی در حد فاصل بین دو محل تا استقرار یافتن کمی ناراحتی جسمی و روحی را متحمل خواهد شد.
3-یک نوزاد داخل شکم مادر هوش داشته باشد و بفهمد که قرار است از رحم مادر به دنیا بیاید و یا اگر شعور و هوش کافی هم نداشته باشه, در هر صورت به هنگام ورود به دنیا دچار سختی, ترس و درد خواهد بود تا کم کم در این دنیا آرام بگیرد.
این دردها و سختیها ربطی به گناه ندارد و چه بسا درد و سختی انسان به هنگام مرگ و در عالم برزخ از این نوع باشد بالاخره هر نوع تکامل و تحول رو به بالا همراه با درد و سختی است.

محی الدین;593950 نوشت:
بهشت محل تجلی اشرف حق تعالی در مخلوقات است لذا طلب آن طلب تجلیات برتر اوست لذا طلب دنیا در رتبه طلب آخرت نیست

سلام
اينكه بهشت چيه موضوع بحث نيست..
در اصل علاقه كه فرقي با دنيا ندارد..دارد؟؟؟؟ خداوند با توجه به فهم از مصداق وعده داده..منكريد؟؟؟
لذا در اصل علاقه داشتن فرقي بين نعمت هاي دنيا و آخرت نيست
چرا بابت همون چيزي كه بهش تشويق شديم بايد در سختي باشيم؟؟؟؟؟؟

عارف;593975 نوشت:
1-یک ماهی را وقتی از داخل تنگ میگیری تا به دریا بیاندازی در حد فاصل بین آن دو تحت ناملایمات و سختی قرار می گیره,حتی اگر هوش داشته باشه دلتنگ خانواده و تنگ و آن محیط قبلیش میشه و دردش بیشتر هم میشه و این جزء ذات مادیش هستش

سلام
اما در روايات داريم كه مومن در لحظه مرگ جايگاه خود را ميبيند و حقايق را معاينه ميكند

عارف;593975 نوشت:
2-یک انسان که 50 سال در یک خانه 50 متری در پائین شهر زندگی میکنه اگر یک ویلای 1000 متری در شما شهر بهش نشان دهید و بخواهد به آنجا نقل مکان کند خواه ناخواه مدت کوتاهی در حد فاصل بین دو محل تا استقرار یافتن کمی ناراحتی جسمی و روحی را متحمل خواهد شد.

طبق روايات و آيات بهشت خيلي برتر از دنياست و غم و اندوهي در آن راه ندارد

عارف;593975 نوشت:
1-یک ماهی را وقتی از داخل تنگ میگیری تا به دریا بیاندازی در حد فاصل بین آن دو تحت ناملایمات و سختی قرار می گیره,حتی اگر هوش داشته باشه دلتنگ خانواده و تنگ و آن محیط قبلیش میشه و دردش بیشتر هم میشه و این جزء ذات مادیش هستش

سلام
اما در روايات داريم كه مومن در لحظه مرگ جايگاه خود را ميبيند و حقايق را معاينه ميكند

عارف;593975 نوشت:
2-یک انسان که 50 سال در یک خانه 50 متری در پائین شهر زندگی میکنه اگر یک ویلای 1000 متری در شما شهر بهش نشان دهید و بخواهد به آنجا نقل مکان کند خواه ناخواه مدت کوتاهی در حد فاصل بین دو محل تا استقرار یافتن کمی ناراحتی جسمی و روحی را متحمل خواهد شد.

طبق روايات و آيات بهشت خيلي برتر از دنياست و غم و اندوهي در آن راه ندارد

[="Tahoma"][="Navy"]

ملّاعلي;594060 نوشت:
سلام
اينكه بهشت چيه موضوع بحث نيست..
در اصل علاقه كه فرقي با دنيا ندارد..دارد؟؟؟؟ خداوند با توجه به فهم از مصداق وعده داده..منكريد؟؟؟
لذا در اصل علاقه داشتن فرقي بين نعمت هاي دنيا و آخرت نيست
چرا بابت همون چيزي كه بهش تشويق شديم بايد در سختي باشيم؟؟؟؟؟؟

سلام
خدای متعال به دنیا تشویق نفرمود تشویق به آخرت هم تشویق به امر همطراز دنیا نیست ضمن اینکه در تعلق به امر اخروی انگیزه هایی ایجاد میشود که فرد را به نیکی و دوری از شر کمک می کند و این کم اثری نیست چه اینکه اصل مهم در دین انجام طاعت و ترک معصیت است
یا علیم[/]

محی الدین;594218 نوشت:
خدای متعال به دنیا تشویق نفرمود تشویق به آخرت هم تشویق به امر همطراز دنیا نیست ضمن اینکه در تعلق به امر اخروی انگیزه هایی ایجاد میشود که فرد را به نیکی و دوری از شر کمک می کند و این کم اثری نیست چه اینکه اصل مهم در دین انجام طاعت و ترک معصیت است

چرا
اتفاقا هر چه به غير از خداست دنياست حتي بهشت
نماز خواندن به خاطرخواهي زن اين دنيايي و اون دنيايي نداره!!!! در اصل علاقه داشتن انسان به آن فرقي ندارند...دليلش رو هم گفتم! نعمت هاي اخروي يك مصداق بيشتر ندارند..اون هم درك ما از نعمت هاي دنياست.
مگر اينكه بگوييد نعمت هاي ذكر شده در قرآن استعاره و تشبيه اند..كه اين حالت هم مويد دروغگو بودن خداوند و به دنبالش گمراه شدن مردم است

[="Tahoma"][="Navy"]

ملّاعلي;594395 نوشت:
چرا
اتفاقا هر چه به غير از خداست دنياست حتي بهشت
نماز خواندن به خاطرخواهي زن اين دنيايي و اون دنيايي نداره!!!! در اصل علاقه داشتن انسان به آن فرقي ندارند...دليلش رو هم گفتم! نعمت هاي اخروي يك مصداق بيشتر ندارند..اون هم درك ما از نعمت هاي دنياست.
مگر اينكه بگوييد نعمت هاي ذكر شده در قرآن استعاره و تشبيه اند..كه اين حالت هم مويد دروغگو بودن خداوند و به دنبالش گمراه شدن مردم است

سلام
برادر یواشتر صبر کن با هم بریم
مایی که اسیر نان و تریدیم چه به خدا و خداخواهی
حالا فعلا به طمع بهشت یک قدم بالا بریم بعد
اینطور بهتر نیست؟
یا علیم[/]

محی الدین;594399 نوشت:
برادر یواشتر صبر کن با هم بریم
مایی که اسیر نان و تریدیم چه به خدا و خداخواهی
حالا فعلا به طمع بهشت یک قدم بالا بریم بعد
اینطور بهتر نیست؟

سلام
من يواشم
همين جام جايي نرفتم..

پاسخ منو نداديد؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گيرم يكي به طمع بهشت(كه همون خواسته هاي دنيايي فرد بوده) عبادت كرد و با لاتر هم نرفت و مُرد!!!!!!!

[="Tahoma"][="Navy"]

ملّاعلي;594408 نوشت:
سلام
من يواشم
همين جام جايي نرفتم..

پاسخ منو نداديد؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گيرم يكي به طمع بهشت(كه همون خواسته هاي دنيايي فرد بوده) عبادت كرد و با لاتر هم نرفت و مُرد!!!!!!!


سلام
خیلی اصلا پیام دین رو نمیپذیرن و میمیرن
برنامه الهی درسته اینکه ما چقدر بپذیریم و بالا بریم به استعداد و تلاشمون بستگی داره
یا علیم[/]

علاقه به بهشت علاقه به غیر خدا نیست
خود خدا در قرآن کریم بارها نسانهای مومن رو به بهشت بشارت داده و این یعنی علاقه فرد مومن به بهشت مجاز بوده و علاقه به غیر خدا محسوب نمیشه
بهشت مراتبی دارد .مراتب پایین تر نعمتهای مادی بهشت که در قرآن به آن بیشتر اشاره شده و بالاترین مرتبه رضای خدا و قرب خداست که جنبه معنوی دارد

محی الدین;594453 نوشت:
خیلی اصلا پیام دین رو نمیپذیرن و میمیرن
برنامه الهی درسته اینکه ما چقدر بپذیریم و بالا بریم به استعداد و تلاشمون بستگی داره

سلام
جواب منو نداديد
اگه علاقه به دنيا به خودي خود باعث فشاره قبره پس چرا ما رو به همين دنيا در عالمي ديگر تشويق كردن؟؟؟
سوال خيلي روشنه

ملّاعلي;594789 نوشت:
سلام
جواب منو نداديد
اگه علاقه به دنيا به خودي خود باعث فشاره قبره پس چرا ما رو به همين دنيا در عالمي ديگر تشويق كردن؟؟؟
سوال خيلي روشنه

سلام جناب ملاعلی
اولا که به همین دنیا تشویق نکردند و به چیزی به مراتب بالاتر از اینها تشویق کرده اند. دنیا در نظر خداوند آنقدر پست و ناچیز است که فرموده اگر ک به اندازه بال مگسی ارزش داشت آن را به کافر نمیداد. (در همین مضمون)

پس دنیا با آخرت قابل قیاس نیست.

شما میپرسید که اگر علاقه به دنیا بد است پس چرا همان شهوات و خواستنیها پاداش آخرتی است؟ دلیلش اینست که دنیا وسیله است برای رسیدن به آخرت و نیز قرب الهی پس علاقه داشتن به دنیا علاقه به وسیله است درصورتیکه صحیح اینست که انسان به هدف علاقه داشته باشد نه به وسیله.
مثلا پدر برای اینکه فرزندش خوب درس بخواند وسایل راحتی او را فراهم میکند. بسیارند فرزندانی که بجای درس خواندن به این وسائل راحتی سرگرم میشوند تا هرچه بیشتر خوش بگذرانند درصورتیکه هدف چیز دیگری بوده. وقتی پدر ببیند فرزندش از امکاناتی که برایش فراهم دیده برای رفاه و خوشی چند روزه اش استفاده میکند و به هدف که رسیدن به جایگاه اجتماعی خوب است نمیاندیشد نه تنها از او راضی نخواهد بود بلکه ممکن است از بعضی امکانات هم محرومش کند

ضمنا این پستیها و رذالتهایی که در وجود انسان است مانند امراضی است که باعث میشود نتواند مثل یک انسان سالم از نعمتهای الهی استفاده کند و فشار قبر برای انسان بسان عمل جراحی و داروئی است که در مداوای انسان موثر است......

مولا علی در نهج البلاغه میفرمایند :ای ساکنان خانه های وحشت زا و محله های خالی و گور های تاریک ! ای خفتگان در خاک ! ای غریبان ! ای تنها شدگان ! ای وحشت زدگان ! شما پیش از ما رفتید. و در پی شما روانیم. وبه شما خواهیم رسید. اما خانه هایتان ! دیگران در ان سکونت گزیدند.
و اما زنانتان با دیگران ازدواج کردند.
و اما اموال شما ! در میان دیگران تقسیم شد. ! این خبری است که ما داریم. حال شما چه خبر دارید. ؟ بدانید که اگر اجازه سخن گفتن داشتند
شما را خبر میدادند. که بهترین توشه تقوا است. " مولا علی علیه السلام. یا حق.

ملّاعلي;594789 نوشت:
سلام
جواب منو نداديد
اگه علاقه به دنيا به خودي خود باعث فشاره قبره پس چرا ما رو به همين دنيا در عالمي ديگر تشويق كردن؟؟؟
سوال خيلي روشنه

سلام
بنده هم به انحاء مختلف تفاوت دنیا و آخرت رو عرض کردم
نعم جاودانه آخروی که پاداش نیکیهاست بسیار برتر و بالاتر از نعم ناپایدار دنیوی است که پاداش چیزی جز بودن در دنیا هم نیست
علی ع می فرماید : هر امر دنیایی دیدنش از شنیدنش پایینتر است و هر امر آخرتی دیدنش از شنیدنش برتر
و باز در روایات است که بهشتیان در اول دفعه دیدار بهشت سالها از حال می روند بواسطه اوج و شدت زیبایی و عظمتش
یا در عظمت بهشت روایت است که اگر جبرییل قرنها در آسمانش پرواز کند از بالای سر منزل یکی از حوریان بهشت آنطرفتر نمی تواند برود
یا اینکه در بهشت به فرد بهشتی قدرت ایجاد و خلق می دهند
و بسیار روایات دیگر که حاکی از تفاوت غیر قابل تصور بهشت با نعم دنیوی است
دعوت به نعم اخروی ( به الفاظ و عباراتی که قابل فهم عموم باشه ) برای اینه که انسان خودشو با نیکیها و زیباییهای معنوی و اخلاقی بسازه و با وجودی شایسته ابدی بشه و نه با یک وجود ناشایست رنج آور که با اعمال و عقاید نادرست تحقق یافته
بهشت و جهنم نحوه حضور در محضر باریتعالی رو مشخص میکنه نه اصلشو . اصلش قطعیه : یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه . اما اگه میخواهیم کریمانه حاضر شویم باید خود را به نیکیهای معنوی و اخلاقی بیاراییم او هم به تلاش ما اجری مضاعف بر اعمالمان عنایت می فرماید و اگر می خواهیم بی ارزش و منفور حاضر شویم ....
خلاصه اینکه :
بهشت در مرتبه نعم دنیایی نیست تا دعوت به آن نادرست باشه
یا علیم

.امین.;594841 نوشت:
شما میپرسید که اگر علاقه به دنیا بد است پس چرا همان شهوات و خواستنیها پاداش آخرتی است؟ دلیلش اینست که دنیا وسیله است برای رسیدن به آخرت و نیز قرب الهی پس علاقه داشتن به دنیا علاقه به وسیله است درصورتیکه صحیح اینست که انسان به هدف علاقه داشته باشد نه به وسیله.
مثلا پدر برای اینکه فرزندش خوب درس بخواند وسایل راحتی او را فراهم میکند. بسیارند فرزندانی که بجای درس خواندن به این وسائل راحتی سرگرم میشوند تا هرچه بیشتر خوش بگذرانند درصورتیکه هدف چیز دیگری بوده. وقتی پدر ببیند فرزندش از امکاناتی که برایش فراهم دیده برای رفاه و خوشی چند روزه اش استفاده میکند و به هدف که رسیدن به جایگاه اجتماعی خوب است نمیاندیشد نه تنها از او راضی نخواهد بود بلکه ممکن است از بعضی امکانات هم محرومش کند

سلام
نميدونم چرا كسي منظورمو نميفهمه
ميل به بهشت چه فرقي با ميل به دنيا داره وقتي خواسته ها همون خواسته هاست؟! كاري به اين كه بهشت در حقيقت چيه ندارم...
به هر حال ما براي رسيدن به همين خواسته ها اكثرا عبادت ميكنيم حال چه اين دنيا بهمون بدند چه اون دنيا...
صحبت سر اصل علاقه به اين امور است نه اينكه حالا واقعا بهشت چي هست...

لذا سوال هنوز سر جاي خود باقي است...
چرا علاقه طبيعي به اين امور كه مبناي وعده به بهشت نيز هست به خودي خود(به قول امام خميني) بايد باعث سختي و فشار در برزخ باشد...
اون هم با اين فرض كه اون شخص هيچ گناهي هم ندارد...بلكه صرفا به خاطر علاقه طبيعي به امور دنيا در فشار خواهد بود..(مضمون جمله امام در كتاب معاد)

محی الدین;595022 نوشت:
بنده هم به انحاء مختلف تفاوت دنیا و آخرت رو عرض کردم
نعم جاودانه آخروی که پاداش نیکیهاست بسیار برتر و بالاتر از نعم ناپایدار دنیوی است که پاداش چیزی جز بودن در دنیا هم نیست

سلام
من كاري با تفاوت ندارم..تا نرويم و نبينيم نميفهميم..
صحبت من سر اصل لذت خواهي در انسانه اگه دنيا رو دوست داره سر اين اصله اگه هم بهشتو بهش وعده دادند باز سر همين اصله نه چيز ديگر...
چرا چيزي رو كه به خاطرش عبادت ميكنيم تا برسيم بايد مايع سختي و عذاب باشد؟؟؟
من هنوز به جواب سوالم نرسيدم

ملّاعلي;595125 نوشت:
چرا علاقه طبيعي به اين امور كه مبناي وعده به بهشت نيز هست به خودي خود(به قول امام خميني) بايد باعث سختي و فشار در برزخ باشد...
اون هم با اين فرض كه اون شخص هيچ گناهي هم ندارد...بلكه صرفا به خاطر علاقه طبيعي به امور دنيا در فشار خواهد بود..(مضمون جمله امام در كتاب معاد)

سلام علیکم و رحمه الله
انسان مسلمان برای یک هدف مشخصی به این دنیا می آید و برای رسیدن به هدف خداوند ابزاری در اختیار او قرار می دهد. از طرفی با ارسال کتاب و پیامبر و عقل و اختیار به انسان امکان گزینش روش زندگی را نیز می دهد.حال اگر کسی به دستورات الهی درست عمل کند,نباید به دنیا دلبستگی پیدا کند و به تبع آن جان دادن و رحلت به سرای آخرت نیز برایش آسانتر است.
ولی مشکل اینجا به وجود می آید که انسانها فراموش می کنند که ابزار و نعم زودگذر دنیایی برای آرامش و خوشبختی دنیایی نیست و اگر چنین انتظاری از آن داشته باشیم,از هدف اصلی غافل شده و هم به هنگام مرگ و هم بعد از آن با سختی زیادی مواجه خواهیم شد.
دو مثال فکر کنم مفید باشد.
1-فرض کنید برای مسافرت میخواهید به یک شهر خوش آب و هوا بروید و دو هفته مرخصی گرفته اید.ساعت 6 صبح که راه می افتید بعد از 4 ساعت رانندگی به یک استراحتگاه بین جاده ای می رسید.دو راه دارید:الف-یک چرت 20 دقیقه ای و نماز و ناهار و کلا 60 دقیقه و بعدش هم ادامه راه ب-ابتدا یکی دو ساعت وقت بذارید و محیط را حسابی تمیز کنید و آب و جارو کنیدو یک چادر مجهز برپا کنید و گاز و منقل راه بیاندازید و 2 جور غذا درست کنید و بعدش یک خواب حسابی بکنید و بعدش کمی پیاده روی که کلا 6 ساعت زمان می بره بعدش تصمیم میگیرید ادامه راه را بدید که کلا دلتون نمیاد اون محل رو که اینهمه براش وقت گذاشتید رها کنید........
دوباره بعد از 2-3 ساعت رانندگی دو راه دارید : الف و ب....حالا نفر الف ساعت 6 بعد از ظهر به مقصد رسیده و اونجا میتونه یک چادر اساسی بزنه و وسط جنگل ک هفته زندگی منه و از همون هوا و غذا و گردش و ...که بین راه هم بود (ولی با کیفیتی خیلی پائینتر) استفاده کنه و بعدش یک هفته باقیمانده را هم به یک شهر زیارتی یا تجارتی بره و 6 روز دیگه را هم استفاده مفید بکنه و ..
اما نفر "ب" بعد از 3 روز به مقصد میرسه و کلی وقت و پولی را که آورده بود تا در مقصد استفاده کنه در بین راه هزینه کرده و چند باز مجبور بوده ناراحتی ترک منزلهای بین راهی و وابستگیهایش را تجربه کنه و افسوس بخوره و تازه اینجا هم که رسیده نه وقت کافی داره و نه پول کافی که لذت کافی رو ببره.
در این مثال درسته که هر دو الف و ب دنبال استفاده از طبیعت و اماکن گردشی و ....بوده اند ولی روش سفر کردن آنها در کل برای یکی لذت و برای دیگری پشیمانی به همراه دارد.
این مثال را میتونید اینطوری هم بزنید که به جای چادر زدن شرع به ساختن یک خانه بکنند و به جای دو هفته مثلا دو طرف قصد اساس کشی به یک شهر خوش آب و هوا دارند.
اون استراحتگاههای بین راهی درست که محل استراحت و راحتی هستش و "باید" وجود داشته باشه ولی چیزی که هست "روش استفاده درست" از آنهاست و اگر استراحتگاهی بین راه نباشه هیچ کدام از الف وب نمیتونستن به مقصد برسن.
2-رک و بی پرده صحبت کنیم 90% آدمائی که میرن دنبال درس خوندن واسه چیه؟ واسه پول و ماشین و کلاس و زن خوب و خونه خوب و ....کلا برای آسایش در آینده...ا
حالا برای رسیدن به این آسایش دو را دارن:
الف:از تفریح و خواب و مهمانی و بازی و فیلم و ورزش و ......در حد لازم و فقط به عنوان یک ابزار جهت سالم موندن و درس خوندن استفاده کنن.
ب:از این مواهب (به دلیل اینکه هدف از درس خوندنشون هم همینه) بیش از حد استفاده کنن. مثلا 3 ماه تابستان یک دانش آموز به جای اینکه یک باشگاه ساده بره تا هم اوقات فراقتش پر بشه و هم جسم سالم و با نشاطی داشته باشه..این آقا پسر بره و در یک کلاس گران و حرفه ای و با یک مربی در حد تیم ملی ثبت نام کنه و روزی 8 ساعت تمرین سخت بکنه و موقع مهر ماه باید با ناراحتی و سختی از این کلاس خدا حافظی کنه و یا اینکه در دوران درس هم این کار را بکنه و هم از درسش بمونه و هم ورزش و ...بقیه موارد.
لذا ملاحظه میشه صرف اینکه در جهان آخرت برای انسان شرایطی تعریف شده که مثلا راحتی آسایش داره, این نباید باعث بشه که در همین دنیا انسان وابسته به آن نعماتی بشه که خدا به منظور دیگری در این دنیا برایش مهیا نموده است وگرنه هم حسرت به هنگام مرگ دارد که باید اینها را بگذارد و برود و هم سرگرم این مواهب شدن انسان را از رسیدن به هدف اصلی که همان تعالی و ترقی و کمال انسان است باز می دارد.
در عین حال علی ع را می بینید که با وجود آنهمه کار و آبادانی که در هنگام حیات داشتند , در عین حال به هنگام شهادت فریاد زدند که :به خدای کعبه رستگار شدم!
یعنی در عین اینکه از مواهب دنیایی برای آبادانی آخرت خود استفاده کردن, در عین حال هیچ وابستگی به آن نداشتند.
موفق باشید.

[="Tahoma"][="Navy"]

ملّاعلي;595143 نوشت:
سلام
من كاري با تفاوت ندارم..تا نرويم و نبينيم نميفهميم..
صحبت من سر اصل لذت خواهي در انسانه اگه دنيا رو دوست داره سر اين اصله اگه هم بهشتو بهش وعده دادند باز سر همين اصله نه چيز ديگر...
چرا چيزي رو كه به خاطرش عبادت ميكنيم تا برسيم بايد مايع سختي و عذاب باشد؟؟؟
من هنوز به جواب سوالم نرسيدم

سلام
لذتخواهی فی نفسه چیز بدی نیست بستگی داره این لذت و لذت خواهی در جهت کمال و تعالی انسان باشه یا برخلافش
مطمئنا لذتخواهی که در مسیر رسیدن به کمال و تعالی باشه مذموم نیست چون مقصد اینه که ما این کمال و تعالی رو پیدا کنیم
اگر در مقابل لذتجویی مادی ، لذتجویی معنوی قرار داده شده برای اینه که این لذتجویی در مسیر کمال انسانیه
مثل بچه ای که در بیماری غذای لذیذ مضری میخوره و شما برای جلوگیری از او یک غذای لذیذ مفید رو بهش پیشنهاد میکنید
ما هم بچه هایی هستیم که برای سلامت ماندن از آفات دنیا باید در لذایذ حد مجاز رو رعایت کنیم و به شوق رسیدن به لذایذ اخروی چشم از یکسری لذایذ فسادانگیز ببندیم
یا علیم[/]

ملّاعلي;595125 نوشت:
سلام
نميدونم چرا كسي منظورمو نميفهمه
ميل به بهشت چه فرقي با ميل به دنيا داره وقتي خواسته ها همون خواسته هاست؟! كاري به اين كه بهشت در حقيقت چيه ندارم...
به هر حال ما براي رسيدن به همين خواسته ها اكثرا عبادت ميكنيم حال چه اين دنيا بهمون بدند چه اون دنيا...
صحبت سر اصل علاقه به اين امور است نه اينكه حالا واقعا بهشت چي هست...

لذا سوال هنوز سر جاي خود باقي است...
چرا علاقه طبيعي به اين امور كه مبناي وعده به بهشت نيز هست به خودي خود(به قول امام خميني) بايد باعث سختي و فشار در برزخ باشد...
اون هم با اين فرض كه اون شخص هيچ گناهي هم ندارد...بلكه صرفا به خاطر علاقه طبيعي به امور دنيا در فشار خواهد بود..(مضمون جمله امام در كتاب معاد)

سلام علیکم

زیرا نمیشود انسان به دنیا علاقمند باشد اما مرتکب خطائی نشود.

امام علی (ع): «واعلم ان کل فتنه بدوها حب الدنیا و لاتغبط احدا بکثره المال فان مع کثره المال تکثر الذنوب لواجب الحقوق ». (5)

[ای موسی]بدان که آغاز هر فتنه ای دوستی و محبت دنیاست. و به مال زیادهیچ کس غبطه نخور، زیرا مال بسیار مایه گناه بسیاراست به خاطر حقوق واجبه.


امام علی(ع):«ایها الناس انظروا الی الدنیا نظر الزاهدین فیها». (6)


به دنیا نظر کنید مانند نگاه کردن کسانی که از آن اعراض و دوری نموده اند.


امام علی(ع): «فلتکن الدنیا فی اءعینکم اءصغر من حثاله القرظو قراضه الجلم ». (7)


پس دنیا باید در نظر شما کوچک تر باشد ازتفاله برگ درخت سلم واز خرده ریزه ای که از مقراض می افتد.


امام سجاد (ع): «ان الدنیا قد ارتحلت مدبره والاخره قد ارتحلت مقبله و لکل منهما بنون فکونوا من ابناء الاخره و لاتکونوا من اءبناء الدنیا». (8)


دنیا پشت کرده و می رود، آخرت هم کوچ کرده و می آید، هم دنیا هم آخرت فرزندانی (علاقمندانی) دارند، شما ازفرزندان آخرت باشیدنه از فرزندان دنیا.

امام صادق (ع): «حب الدنیا راس کل خطیئه ». (9)

عشق به دنیا ریشه هر گناه است.

منبع

.امین.;595402 نوشت:
عشق به دنیا ریشه هر گناه است.

سلام
منظور شما از دنيا چيست؟
دنيا يعني هرچي غير از خدا كه شامل بهشت نيز ميشود
و مطلب بعدي اينكه منظور من از دنيا شهرت و پست و مقام نيست
منظورم همان علاقه طبيعي و ذاتي به مال و خانواده و غيره.. هست..

چرا بابت اين علاقه ذاتي و طبيعي كه مبناي وعده به بهشت نيز هست بايد در برزخ در سختي باشيم(با اين فرض كه گناهي هم نداشته باشيم به قول امام)

ملّاعلي;596068 نوشت:
سلام
منظور شما از دنيا چيست؟
دنيا يعني هرچي غير از خدا كه شامل بهشت نيز ميشود
و مطلب بعدي اينكه منظور من از دنيا شهرت و پست و مقام نيست
منظورم همان علاقه طبيعي و ذاتي به مال و خانواده و غيره.. هست..

چرا بابت اين علاقه ذاتي و طبيعي كه مبناي وعده به بهشت نيز هست بايد در برزخ در سختي باشيم(با اين فرض كه گناهي هم نداشته باشيم به قول امام)

سلام علیکم

بعضی از علاقه ها هست که خود خداوند در انسانها قرار داده. مثل علاقه به همسر و فرزند و والدین یا علاقه به اموری که انسان را در امور دینی و آخرتی یاری میکند مانند کسب درآمد برای تامین معاش خانواده یا تبلیغ دین. چنین علاقه ای بسیار هم پسندیده است.

چیزی که پسندیده نیست علاقه ای است که انسان را از یاد خداوند غافل میکند.

ملّاعلي;580819 نوشت:
سلام
در كتاب معاد از ديدگاه امام خميني و كتاب آقاي اصغر زاده تاكيد شده كه اگر كسي حتي گناه هم نداشته باشد..به خاطر علاقه طبيعي به دار طبيعت.. هنگام مرگ و برزخ در سختي و عذاب خواهد بود..

درمورد علاقه های طبیعی منظور ایشان اینست که این علاقه ها جدا شدن از دنیا را سخت میکند. این سختی و ناراحتیها با عذاب قبر فرق میکند.

چیزی که درمورد بعضی از بزرگان شنیده یا یک نمونه که دیده ام اینست که لحظات آخر عمر مثلا میفرمودند بچه ها را از ایشان دور کنند.

چیزی که خودم در اینباره در خواب تجربه کردم هم این بود که علاقه به همین دنیا نه حتی علاقه به اشخاص و مادیات ، باعث شده بود که موقع جدا شدن از دنیا و رفتن به آخرت ، در خواب خیلی عذاب کشیدم و ناراحت بودم از اینکه دیگر این دنیا را نخواهم دید...

نکته دیگر اینکه این علاقه ها باعث میشود شیطان در موقع احتضار ایمان انسان را بگیرد.

مثالش هم همان داستان معروف است که به یک شخصی موقع مرگ شهادتین را تلقین میدادند و او میگفت نمیگم.

این شخص نمیمیرد و به دنیا باز میگردد از او میپرسند چرا شهادتین را نمیگفتی میگوید من یک ساعت داشتم که خیلی به آن علاقه داشتم موقعی که شما مرا تلقین میدادید شیطان آن ساعت را آورد و میگفت اگر بگویی ساعتت را میشکنم، این بود که نمیگفتم...

.امین.;596612 نوشت:
چیزی که درمورد بعضی از بزرگان شنیده یا یک نمونه که دیده ام اینست که لحظات آخر عمر مثلا میفرمودند بچه ها را از ایشان دور کنند.

چیزی که خودم در اینباره در خواب تجربه کردم هم این بود که علاقه به همین دنیا نه حتی علاقه به اشخاص و مادیات ، باعث شده بود که موقع جدا شدن از دنیا و رفتن به آخرت ، در خواب خیلی عذاب کشیدم و ناراحت بودم از اینکه دیگر این دنیا را نخواهم دید...


مگه در حالت احتضار مومن جايگاه صد مرتبه از دنيا بهتر خود را نميبيند؟ اينكه حتي مومن بيگناه هم به علت جدايي از دنيا در عذاب است مويد اين مطلب است كه در عالم پي از مرگ خبر از لذائذ دنيايي نيست

ملّاعلي;599628 نوشت:
مگه در حالت احتضار مومن جايگاه صد مرتبه از دنيا بهتر خود را نميبيند؟ اينكه حتي مومن بيگناه هم به علت جدايي از دنيا در عذاب است مويد اين مطلب است كه در عالم پي از مرگ خبر از لذائذ دنيايي نيست

فکر میکنم دیدن جایگاه در بهشت برای هر کسی نباشد. اگر هم باشد من در بیداری مراحل مرگ رو طی نکرده بودم . خواب دیدم . ولی خوابم عین بیداری بود. حتی فرشته ای که راهنماییم میکرد چه کارهایی بکنم رو هم در لباس انسان میدیدم و باهام حرف میزد و آخرشم به یک اتاق راهنماییم کرد و گفت اینجا باش تا وقت رفتنت برسه. وقتی رفتم داخل دیدم دو تا صندوق آنجا بود با خودم فکر کردم یکیش جنازمه یکیشم اعمالمه و نشستم همونجا و اینقدر گریه کردم و برای خودم روضه میخوندم تا جاییکه احساس کردم دیگه رمقم گرفته شده فکر میکنم اونجا دیگه گریه ام برای جدا شدن از دنیا نبود و برای خودم گریه میکردم . شایدم اینها تعبیرات دیگری داشته باشه .چون تعبیر گریه در خواب شادی است. اما هر چی که هست یک سری مراحل را انسان طی میکنه . برای یکی ناراحتی است برای دیگری خوشحالی و اون چیزی که حضرت امام فرمودند یکی از این مراحل بوده که انسانها میگذرانند نه اینکه تا قیامت همراهشان باشد. من خودم مرده ای را خواب دیدم که حالش خوب بود اما قیافش مثل آدمایی بود که از یک هول و هراس شدیدی درآمدند. پس اینطور نیست که حتما عذابشان تا قیامت باشد.

.امین.;599649 نوشت:
فکر میکنم دیدن جایگاه در بهشت برای هر کسی نباشد

طبق روايات قبل از مرگ براي همگان حالت معاينه دست ميدهد كه در اون حالت فرد نتيجه اعمال خود را ميبيند
لذا كسي كه گناهي ندارد لزومي ندارد كه براي جدا شدن از دنيا عذاب ببيند مگر اينكه لذايذ دنيا فقط مختص دنيا باشد نه برزخ و آخرت

ملّاعلي;599982 نوشت:
لذا كسي كه گناهي ندارد لزومي ندارد كه براي جدا شدن از دنيا عذاب ببیند

بله کسیکه هیچ گناهی ندارد نباید عذابی هم داشته باشد. ولی سخن حضرت امام در مورد معصومین نیست. درمورد همین مومنینی است که گاها مرتکب خطا و گناه میشوند.

.امین.;600000 نوشت:
بله کسیکه هیچ گناهی ندارد نباید عذابی هم داشته باشد. ولی سخن حضرت امام در مورد معصومین نیست. درمورد همین مومنینی است که گاها مرتکب خطا و گناه میشوند.

نخير
حالا من نگاه ميكنم سندشو ميارم
ولي صحبت در مورد مومن بي گناه است و حتي ميگويند اينكه امامان سه روز مدت برزخشان بيشتر طول نميكشد به خاطر علاقه طبيعي به دنياست
از اين سخنان برمي آيد كه لذائذي از سنخ دنيا در عالم بعد از مرگ وجود ندارد

ملّاعلي;600031 نوشت:
نخير
حالا من نگاه ميكنم سندشو ميارم
ولي صحبت در مورد مومن بي گناه است و حتي ميگويند اينكه امامان سه روز مدت برزخشان بيشتر طول نميكشد به خاطر علاقه طبيعي به دنياست
از اين سخنان برمي آيد كه لذائذي از سنخ دنيا در عالم بعد از مرگ وجود ندارد

آنوقت نظرتون درباره این آیه شریفه چیست که میفرماید: ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

.امین.;600037 نوشت:
آنوقت نظرتون درباره این آیه شریفه چیست که میفرماید: ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

اولا اينكه اين سخن من نيست
ثانيا آنچه كه از سخن امام برمي آيد اين است كه حيات و نعمت بعد از مرگ طور ديگريست(مثل لذات و عذاب روحاني) نه اينكه حياتي و رزقي نيست
خلاصه اينكه انسان با مرگ از طبيعت و هر چه كه در آن است يعني لذات دنيايي...جدا ميشود لذا اگر شخص گناه هم نداشته باشد چون براي هميشه از چنين حياتي دارد جدا ميشود در فشار و سختي است
و نتيجه اينكه عليرغم اينكه در صحبت هاي امام خميني نشان از باور به معاد جسماني و لذات دنياييه است وليكن در بعضي از صحبت هايشان به خوبي پيداست كه نظر اصلي ايشان معاد روحاني است.

يك جمله ديگري هم در مورد برزخ دارند كه مويد همين معناست
«برزخ يعني بقاي انس با طبيعت و وقتي اين انس تمام شد قيامت آغاز ميشود»
اين سخن به خوبي اين را ميرساند كه انسان در نظر امام به كلي حياتش دگرگون ميشود..طور ديگري ميشود..و خوردن و آشاميدن و نكاحي كه در قرآن آمده فقط استعاره و تشبيه اند..

ملّاعلي;600061 نوشت:
اولا اينكه اين سخن من نيست
ثانيا آنچه كه از سخن امام برمي آيد اين است كه حيات و نعمت بعد از مرگ طور ديگريست(مثل لذات و عذاب روحاني) نه اينكه حياتي و رزقي نيست
خلاصه اينكه انسان با مرگ از طبيعت و هر چه كه در آن است يعني لذات دنيايي...جدا ميشود لذا اگر شخص گناه هم نداشته باشد چون براي هميشه از چنين حياتي دارد جدا ميشود در فشار و سختي است
و نتيجه اينكه عليرغم اينكه در صحبت هاي امام خميني نشان از باور به معاد جسماني و لذات دنياييه است وليكن در بعضي از صحبت هايشان به خوبي پيداست كه نظر اصلي ايشان معاد روحاني است.

يك جمله ديگري هم در مورد برزخ دارند كه مويد همين معناست
«برزخ يعني بقاي انس با طبيعت و وقتي اين انس تمام شد قيامت آغاز ميشود»
اين سخن به خوبي اين را ميرساند كه انسان در نظر امام به كلي حياتش دگرگون ميشود..طور ديگري ميشود..و خوردن و آشاميدن و نكاحي كه در قرآن آمده فقط استعاره و تشبيه اند..

خب مشخصه که نعمات آخرتی از جنس نعمات دنیایی نیست. گروهی هم از این جدا شدن در سختی و فشارند. شما از این مساله چه نتیجه ای میخواهید بگیرید؟

.امین.;600064 نوشت:
خب مشخصه که نعمات آخرتی از جنس نعمات دنیایی نیست. گروهی هم از این جدا شدن در سختی و فشارند. شما از این مساله چه نتیجه ای میخواهید بگیرید؟

پس شما هم بر اين عقيده ايد كه نعمات بهشت(آنچه كه در قرآن ذكر شده)فقط اشتراك لفظي با نعمات دنيا دارد؟؟؟

ملّاعلي;600461 نوشت:
پس شما هم بر اين عقيده ايد كه نعمات بهشت(آنچه كه در قرآن ذكر شده)فقط اشتراك لفظي با نعمات دنيا دارد؟؟؟

سلام

نعمات بهشت از جنس دنیای خاکی نیست ، همانهاست اما در مراتبی بالاتر. میفرماید:

كُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقاً قَالُواْ هَـذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهاًوَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

هر گاه ميوه ‏اى از آن روزىِ ايشان شود، مى‏گويند: «اين همان است كه پيش از اين [نيز] روزىِ ما بوده.» و مانند آن [نعمتها] براى آنها آورده شود و در آنجا همسرانى پاكيزه خواهند داشت و در آنجا جاودانه بمانند.

موضوع قفل شده است