جمع بندی چرا برای تعیین اول ماه ، باید ماه رویت شود؟

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا برای تعیین اول ماه ، باید ماه رویت شود؟

با درود
با توجه به ثابت بودن مسیر حرکت ماه و توانایی علم در پیش بینی دقیق موقعیت ماه چرا هنوز برای تعیین اول ماه باید ماه رویت شود؟ آیا علم قابل اعتماد نیست یا مسیر ماه غیر قابل پیش بینی است؟
با تشکر

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد شعیب

با سلام خدمت شما دوست گرامی
رویت هلال و شروع ماه قمری یکی از موضوعات فقهی که باید بر اساس مبانی فقهی اثبات شود و اثبات آن توسط علوم دیگر مانند نجوم و محاسبات فلکی و... حجیت شرعی ندارد گر چه دانش نجوم می‌تواند به راحتی موقعیت ماه و خورشید و هر جرم سماوی دیگر را در هر زمان و مکانی مشخص کند. منجمان سال‌هاست که مشخصات حرکت ماه را تعیین کرده‌اند و حتی می‌دانند که این همسایه زمین هر سال بین ۲ تا ۳ سانتی‌متر از سیاره مادری دورتر می‌شود. آن‌ها می‌توانند موقعیت ماه، زمان دقیق خورشیدگرفتگی و ماه‌گرفتگی و اختفاها و مقارنه‌ها را تا چندین سال دیگر محاسبه کنند و همه این‌ها را به کمک قوانین فیزیک و محاسبات دقیق انجام می‌دهند.
اما معیارهای تقویم هجری قمری توسط فقیه و نه منجم تعیین می‌شود و از این‌رو مراجعه به منجمان برای اثبات آغاز ماه قمری مانند این است که برای دانستن حلال گوشت یا حرام گوشت بودن یک جانور به دام‌پزشک یا زیست‌شناس مراجعه کنید! هیچ کس شکی ندارد که علم دام‌پزشک یا زیست‌شناس در مورد آن جانور بسیار بیش‌تر از فقیه است، اما حلال گوشت بودن یا حرام گوشت بودن یک جانور در قلمرو دانش زیست‌شناسی نیست و در فقه مطرح می‌شود.
فقیه، معیارهای اثبات آغاز ماه قمری را از «کتاب خدا، سنت، عقل و اجماع» استنباط می‌کند. اما نظرات فقها هم در این موضوع مانند دیگر مباحث فقهی می‌تواند متفاوت باشد . تا جایی که برخی از آنها رویت هلال را با چشم مسلح نیز کافی دانسته اند اما در این که باید این شروع ماه با رویت محقق شود شکی در آن نیست.
از نظر فقهی دستور وجوب روزه داری در ماه رمضان با این عبارت در منابع دینی به ما رسیده است :«صم للرؤیه و افطر للرّویه(1) روزه داری را با رویت هلال و افطار از روزه (عید فطر) را هم با رویت هلال انجام بده «.
بر اساس این دستور العمل روشن است که اگر از طریق دیگری (مانند گذشتن سی روز از ماه قبل ) یقین به آغاز ماه نو نداشتیم ، معیار و محور اصلی آغاز ماه رویت هلال نو است
و این در حالی است که در زمان ائمه و پیامبر هم علم نجوم جایگاه ویژه ای در بین مردم داشته تا جایی که از صور فلکی برخی از امور را پیش بینی می کردند(2)
اصولا علوم تجربی در دو زمینه می توانند در این زمینه به ما کمک برسانند:
یکی تشخیص نجومی و محاسباتی در مورد تولد ماه .

دیگر کمک در تشخیص و رویت ماه از راه ابزارها و امکانات رصدگری .

اولا: محاسبات علمی در خصوص تشخیص آغاز ماه به چند دلیل چندان در این مسیر به کار فقیه نمی آید. زیرا هر چند پیشرفت های بسیار مهمی در امر نجوم و محاسبات حاصل شده، ولی به دلیل فراوانی ملاک های مورد محاسبه ، نتایج به دست آمده از محاسبات علمی ،از نظر متخصصان این رشته نوعا تقریبی است.
به علاوه در محاسبات نجومی، بسیار دیده می شود که گفته می شود در این زمان ماه متولد می شود ، اما زمان طلوع تا غروب ماه پیش از غروب خورشید رخ می دهد، به طوری که امکان دیدن ماه برای انسان ممکن نیست . روشن است که این نوع آغاز ماه مورد نظر شریعت نیست ، بلکه مراد از آغاز ماه شرعی بر طبق روایت ذکر شده ، شکل گیری هلالی از ماه است که قابل رویت باشد ؛ در نتیجه می توان گفت در برخی از این محاسبات ماه از نظر نجومی متولد شده اما از نظر شرعی خیر .
در این وضعیت منجمان باید تشخیص بدهند که در زمان تولد ماه آیا ماه قابل رویت خواهد بود یا خیر که این امر تا حد زیادی تقریبی است . به همین خاطر گاه دیده می شود که منجمان اعلام می کنند که ماه قابل رؤیت نیست ، ولی رؤیت می شود و گاه نیز برعکس .

ثانیا:اما در مورد استفاده از ابزار پیشرفته علمی در مورد رویت ماه هم اختلافی بین علما وجود دارد که منشا اختلاف هم تفاوت مبنایی مراجع تقلید در برداشت از روایات و ادله و تفاوت نظرات در درک مراد از روایات خاص باب رویت هلال ماه است که باعث شده در موضوعیت داشتن رویت با چشم غیر مسلح و چشم مسلح اختلافاتی به وجود آید ؛ البته در این زمینه استفاده از ابزارهای جدید در برخی موارد مورد تایید مراجع تقلید است . لااقل این امور را در اطمینان بخش بودن مفید می دانند .
در هر حال در مورد رویت هلال، بعضی از مراجع رویت با چشم مسلح را قبول دارند، ولی اکثر مراجع رویت هلال با چشم مسلح را قبول ندارند ؛ در واقع نظر گروه دوم آن است که مراد از رویت در روایات ،رویت عادی و متعارف است . شامل دیدن با تلسکوب یا هر وسیله دیگری که غیر متعارف باشد، نمی شود ؛ اما مراجعی که دیدن با چشم مسلح را نیز حجت می دانند، نظر شان این است که ملاک در روایات دیدن و رویت هلال است . فرق نمی کند رویت با چشم عادی باشد یا با چشم مسلح .
به همبن خاطر در پاسخ به این پرسش که "آیا رؤیت ماه به وسیله چشم مسلح و تلسکوپ‏ها و وسایل نجومى، اعتبار دارد؟" همه مراجع (به جز حضرت آیه الله خامنه ‏اى و فاضل) فرموده اند : خیر، مگر آنکه از این راه براى شخص اطمینان پیدا شود که اول ماه است.(3)
حضرت آیه الله خامنه ‏اى و مرحوم آیت الله فاضل فرموده اند : آرى، اول ماه به وسیله چشم مسلح و تلسکوپ و یا وسایل نجومى، ثابت مى‏شود.(4)

پى نوشت‏ ها:
1. التهذیب، ج4، ص164 باب علامه اول شهر رمضان؛ وسائل الشیعه، ج10، باب 3، ص257،
.2هیئت و نجوم اسلامی، ج 1، ص 23.
3. سوال از دفتر مراجع.
4. سوال از دفتر حضرت آیه الله فاضل و آیت الله خامنه‏ اى.

با درود و سپاس از پاسخ شما،

شعیب;736030 نوشت:
منجمان سال‌هاست که مشخصات حرکت ماه را تعیین کرده‌اند و حتی می‌دانند که این همسایه زمین هر سال بین ۲ تا ۳ سانتی‌متر از سیاره مادری دورتر می‌شود. آن‌ها می‌توانند موقعیت ماه، زمان دقیق خورشیدگرفتگی و ماه‌گرفتگی و اختفاها و مقارنه‌ها را تا چندین سال دیگر محاسبه کنند و همه این‌ها را به کمک قوانین فیزیک و محاسبات دقیق انجام می‌دهند.

شعیب;736030 نوشت:
هر چند پیشرفت های بسیار مهمی در امر نجوم و محاسبات حاصل شده، ولی به دلیل فراوانی ملاک های مورد محاسبه ، نتایج به دست آمده از محاسبات علمی ،از نظر متخصصان این رشته نوعا تقریبی است.

من از مجموع پاسخ های شما نهایتا متوجه نشدم محاسبات نجومی دقیق است یا تقریبی، لطفا راهنمایی بفرمایید.

شعیب;736030 نوشت:
از این‌رو مراجعه به منجمان برای اثبات آغاز ماه قمری مانند این است که برای دانستن حلال گوشت یا حرام گوشت بودن یک جانور به دام‌پزشک یا زیست‌شناس مراجعه کنید!

به نظر بنده این مثال مناسبتی با سوال ندارد. برای تعیین حلال یا حرام گوشت بودن حیوانات تعاریفی فقهی وحود دارد که الزاما دلیل علمی برای انها (حداقل تا کنون) آورده نشده، مثل حرام گوشت بودن پرندگانی که بال نمیزنند. ولی برای اثبات اول ماه یک تعریف یا شاخض وجود دارد و آن مشاهده ماه است. بدیهی است اگر بپذیریم حرکت ماه منظم است، تعیین موقعیت آن توسظ علم نجوم امکان پذیر است و شرط منظقا برآورده شده است.

شعیب;736030 نوشت:
فقیه، معیارهای اثبات آغاز ماه قمری را از «کتاب خدا، سنت، عقل و اجماع» استنباط می‌کند.

آیا معیاری غیر از مشاهده ماه وجود دارد؟

علاوه بر این به نظر می رسد روشی که فقه به آن عمل می کند در پاره ای مواقع پاسخ های چندان معتبری نداشته باشد. این روش به سادگی توسط عوامل مختلف مانند صاف یا ابری بودن هوا، وجود گزد و غبار در هوا، ازتفاع جغرافیایی محل مشاهده ماه، وجود کوه و ارتفاعات در مقابل فرد رصد کننده، قدرت بینایی رصد کننده و عواملی دیگر از این دست تحت تاثیر قرار میگیرد. آیا اگر در روز های آخر ماه شرایط برای مشاهده ماه نو حاصل نشود، مراجع حلول ماه را به تاخیر می اندازند یا نهایتا با تاخیر ان زا اعلام میکنند؟ و آیا این عوامل مزاحم می تواند تاثیری در پیش بینی علمی و نجومی اول ماه داشته باشد یا خیر. کدام روش دقیق تر است؟
از سوی دیگر مشاهد میکنیم در تعیین اوقات شرعی روزانه این علم نجوم است که بر روشهای فقهی پیشی گرفته و حتی در ماه رمضان جدول اوقات شرعی تا پایان ماه را با دقت دقیقه و ثانیه به ما میدهد. تناقض ناشی از امکان استفاده از علم برای تعیین اوقات شرعی و عدم امکان اسفاده از علم برای امکان تعیین اول ماه از کجا ناشی میشود؟
با تشکر

چالشگر;736171 نوشت:
من از مجموع پاسخ های شما نهایتا متوجه نشدم محاسبات نجومی دقیق است یا تقریبی، لطفا راهنمایی بفرمایید.

با سلام خدمت شما دوست گرامی
محاسبات دقیق است اما با ملاکاتی که شرع مثلا برای ثبوت اول ماه دارد نمی تواند جواب دقیقی به ما بدهد و کاملا تقریبی و ظنی است.
همان گونه که عرض شد از نظر نجومی می تواند ماه متولد شود ولی چون قبل از غروب آفتاب ماه نیز غروب می کند دیگر ماه قابل رویت نیست و ملاک شرع برای ماه شرعی-نه نجومی- رویت است " صم للرویه و افطر للرویه"

چالشگر;736171 نوشت:
به نظر بنده این مثال مناسبتی با سوال ندارد. برای تعیین حلال یا حرام گوشت بودن حیوانات تعاریفی فقهی وحود دارد که الزاما دلیل علمی برای انها (حداقل تا کنون) آورده نشده، مثل حرام گوشت بودن پرندگانی که بال نمیزنند. ولی برای اثبات اول ماه یک تعریف یا شاخض وجود دارد و آن مشاهده ماه است. بدیهی است اگر بپذیریم حرکت ماه منظم است، تعیین موقعیت آن توسظ علم نجوم امکان پذیر است و شرط منظقا برآورده شده است.

همانگونه که فرمودید: شاخص آن مشاهده ماه است و با تعیین موقعیت ماه توسط علم نجوم ، این شاخص محقق نمی شود.

چالشگر;736171 نوشت:
آیا معیاری غیر از مشاهده ماه وجود دارد؟

خیر معیار همان رویت ماه است. یا گذشتن 30 روز از اول ماه .

چالشگر;736171 نوشت:
علاوه بر این به نظر می رسد روشی که فقه به آن عمل می کند در پاره ای مواقع پاسخ های چندان معتبری نداشته باشد. این روش به سادگی توسط عوامل مختلف مانند صاف یا ابری بودن هوا، وجود گزد و غبار در هوا، ازتفاع جغرافیایی محل مشاهده ماه، وجود کوه و ارتفاعات در مقابل فرد رصد کننده، قدرت بینایی رصد کننده و عواملی دیگر از این دست تحت تاثیر قرار میگیرد. آیا اگر در روز های آخر ماه شرایط برای مشاهده ماه نو حاصل نشود، مراجع حلول ماه را به تاخیر می اندازند یا نهایتا با تاخیر ان زا اعلام میکنند؟ و آیا این عوامل مزاحم می تواند تاثیری در پیش بینی علمی و نجومی اول ماه داشته باشد یا خیر. کدام روش دقیق تر است؟

برای همین است که حاکم اسلامی موظف است گروه هایی را برای این کار گسیل بدارد تا در مناطق مختلف از نظر جوی و ارتفاعی و ... به جستجوی ماه بپردازند . و غالبا علمی برای رویت کننده ها از رویت یا عدم رویت (معمولا) حاصل می شود و این برای مقاصد شریعت کفایت می کند . و تمام عواملی که نام بردید می تواند تاثیر در رویت و اعلام داشته باشد و آنچه که وظیفه بر گردن ما می آورد همان رویت است که این رویت باید تحقق یابد و الا تعیین ماه نجومی نمی تواند رویت ساز باشد. و همان گونه که عرض شد ملاک همان رویت است .

چالشگر;736171 نوشت:
از سوی دیگر مشاهد میکنیم در تعیین اوقات شرعی روزانه این علم نجوم است که بر روشهای فقهی پیشی گرفته و حتی در ماه رمضان جدول اوقات شرعی تا پایان ماه را با دقت دقیقه و ثانیه به ما میدهد. تناقض ناشی از امکان استفاده از علم برای تعیین اوقات شرعی و عدم امکان اسفاده از علم برای امکان تعیین اول ماه از کجا ناشی میشود؟

این همان بحث ملاکات است . ملاک در اول ماه رویت است که علم نجوم نمی تواند کاری برای ما از پیش ببرد (مگر در حد ظن و گمان و تقویت احتمال) اما در اوقات شرعی ملاک رسیدن خورشید به حد خاصی است که این با علم نجوم حتی صدم ثانیه اش قابل محاسبه است(دقت بفرمایید بحث ملاک است نه این که نا رسایی علم در موردی را بگوییم نه ، در هر دو مورد علم رسا است اما ملاک ما در یکی رویت است و دردیگری رسیدن خورشید به حدی در آسمان است در اولی رویت فعل ماست و در دومی رسیدن خورشید به حدی، یک واقعیت خارجی )
التماس دعا

با عرض سلام و تشکر

شعیب;736254 نوشت:
ملاک شرع برای ماه شرعی-نه نجومی- رویت است " صم للرویه و افطر للرویه"

درست میفرمایید ولی عرض بنده هم بر سر همین رویت است. قطعا در زمان گذشته امکانات نجومی و علمی امروز وجود نداشتند و چاره ای جز رویت مستقیم ماه نبوده است. سوال این است اکنون که با دقتی بسیار بالا تر از رویت بصری میتوان اول ماه را در هر نقطه از زمین پیش بینی کرد، باز هم باید رویت را ملاک قرار داد؟
از سوی دیگر اگر صرفا ملاک را رویت در نظر بگیریم، در شرایطی که رویت مقدور نباشد نباید ماه نو را اعلام کنیم. در چنین شرایطی اعلام ماه نو یعنی نقض ملاک شرعی.

شعیب;736254 نوشت:
این همان بحث ملاکات است . ملاک در اول ماه رویت است که علم نجوم نمی تواند کاری برای ما از پیش ببرد (مگر در حد ظن و گمان و تقویت احتمال) اما در اوقات شرعی ملاک رسیدن خورشید به حد خاصی است که این با علم نجوم حتی صدم ثانیه اش قابل محاسبه است

در گذشته عملا این حد خاص در موقعیت خورشید چگونه اندازه گیری و مشخص میشد؟ آیا عیر از رویت (مستقیم یا غیر مستقیم) راه دیگری هم وجود داشت؟ اگر راه دیگری وجود داشته لطفا بفرمایید و اگر نه، چه تفاوتی بین رسیدن خورشید به موقعیتی خاص و رسیدن ماه به موقعیتی خاص وجود دارد که یکی را از طریق علم نجوم میتوان پیش بیی کرد و پذیرفت و دیکری را باید رویت کرد؟
با تشکر

چالشگر;736283 نوشت:
درست میفرمایید ولی عرض بنده هم بر سر همین رویت است. قطعا در زمان گذشته امکانات نجومی و علمی امروز وجود نداشتند و چاره ای جز رویت مستقیم ماه نبوده است. سوال این است اکنون که با دقتی بسیار بالا تر از رویت بصری میتوان اول ماه را در هر نقطه از زمین پیش بینی کرد، باز هم باید رویت را ملاک قرار داد؟
از سوی دیگر اگر صرفا ملاک را رویت در نظر بگیریم، در شرایطی که رویت مقدور نباشد نباید ماه نو را اعلام کنیم. در چنین شرایطی اعلام ماه نو یعنی نقض ملاک شرعی.

با سلام خدمت شما دوست گرامی
همانگونه که عرض شد در زمان صدر اسلام علم نجوم و رصد اوضاع فلکی وجود داشته و حتی از روی اوضاع فلکی وقایع را پیش بینی می کردند همان گونه که درباره تولد پیامبر و ظهور او برخی از اقوام بر اساس رصد اوضاع فلکی و پیش بینی خود وارد جزیره العرب شده و منتظر بعثت پیامبر بودند.
درست است که علم نجوم قدیم این پیشرفت امروزی را نداشت اما کاملا دست و پا بسته هم نبوده است.
و عرض شد که حتی دقیق ترین محاسبات نجومی نمی توانند حلول ماه را در شب 29 ماه به ما یقینا اعلام کند و برای شریعت رویت مهم است نه تولد ماه . و در دین نباید از ادله شرعی پا فرا نهاد چرا که احکام ما توقیفی هستند و خدا با آن مصالحی که در کار میدیده آن را وضع کرده است .
امروزه برخی از کسانی که با مبانی دینی آشنایی کامل ندارند می خواهند استنباطات شخصی خود را به دین تحمیل کنند در حالی که بیان یک حکم از دین یا تطبیق آن با زمان حاضر نیاز به اجتهاد دارد .
این گروه با شناخت برخی از حکمت های یک حکم گمان می کنند که این حکمت علت حکم است و با تغییر و یا تبدیل این حکمت می خواهند حکم را تغییر دهند غافل از این که حکمت حکم می تواند منتفی شود اما حکم منتفی نشود چون حکم دائر مدار علت است نه حکمت و از طرفی ما به علت برخی از احکام فقط (آن هم محدود ) توسط احادیث آگاهی داریم و اکثر اجکام الهی را از علت آنها بی اطلاعیم.
وقتی که حکم می گوید صم للرویه و افطر للرویه گرفتن روزه و افطار آن منوط به رویت ماه شده شاید بدانیم که حکمت این رویت اطلاع از ماه نو است اما نمس توانیم ادعا کنیم که این اطلاع به هر نحوی که باشد می تواند آن حکم را بیاورد بلکه شریعت صراحتا دارد که للرویه
حال در این که این رویت باید با چشم غیر مصلح باشد یا می تواند با چشم مسلح هم باشد می توان بحث کرد (که محل بحث علما است)
اما نمی توان در این که صیام و افطار با رویت باشد یا با غیر رویت بحث کرد چرا که شریعت صراحت در رویت دارد که ما نمی توانیم از آن بگذریم.

چالشگر;736283 نوشت:
در گذشته عملا این حد خاص در موقعیت خورشید چگونه اندازه گیری و مشخص میشد؟ آیا عیر از رویت (مستقیم یا غیر مستقیم) راه دیگری هم وجود داشت؟ اگر راه دیگری وجود داشته لطفا بفرمایید و اگر نه، چه تفاوتی بین رسیدن خورشید به موقعیتی خاص و رسیدن ماه به موقعیتی خاص وجود دارد که یکی را از طریق علم نجوم میتوان پیش بیی کرد و پذیرفت و دیکری را باید رویت کرد؟
با تشکر

بزرگوار
عرض شد که که بحث ملاکات است یعنی این که باید دید ملاک این حکم چیست در ماه و ثبوت اول ماه برای صیام ملاک رویت است و در اوقات شرعی رسیدن خورشید به حد خاصی از افق (خوب دقت بفرمایید)
این که اوقات شرعی چه موقعی است را شریعت فرموده خورشید مثلا به زوال برسد این رسیدن خورشید به زوال می تواند به هر طریقی ثابت شود به هر نحوی که یقین آفرین باشد ما از هر راهی که بتوانیم به این نتیجه برسیم که خورشید به حد زوال رسیده برای ما کافی و مجزی است
اما در بحث اول ماه خود شریعت قید رویت آورده است و اگر نفرموده بود و فقط فرموده بود که ماه نو شود ما با هر راهی که ثابت می کردینم برای ما مجزی بود.
التماس دعا

با عرض سلام و تشکر
من پاسخ خود را از پست آخر شما گرفتم. البته این پاسخ برای من قانع کننده نیست ولی برداشت من این است که فقه اسلامی به شکلی که هست، امکان بیشتری در اختیار فقها برای اجتهاد در این مورد و یا موارد مشابه نمیگذارد در حالی که علیرغم توضیحاتی که فرموده اید عملا(نه ار دیدگاه فقهی) تفاوتی بین مکانیزم تشخیض موقعیت خورشید در جایی از آسمان با تشخیص موقعیت ماه در جای دیگری از آسمان وجود ندارد و یا کاملتر بگویم، حداقل در گذشته وجود نداشته! در هر دو مورد این وظیفه چشم بوده که موقعیت دو جرم آسمانی را تشخیص دهد.
تنها قسمتی از موضوع که برای من هنوز مبهم است این است که دقت بالای حلول ماه که از رویت آن حاصل میشود ولی از طریق محاسبات نجومی بدست نمیآید، چگونه در هنگامی که بعللی از جمله بدی هوا ماه فابل مشاهده نیست، حاصل میشود؟

با تشکر

چالشگر;736987 نوشت:
ولی برداشت من این است که فقه اسلامی به شکلی که هست، امکان بیشتری در اختیار فقها برای اجتهاد در این مورد و یا موارد مشابه نمیگذارد

با سلام خدمت شما دوست گرامی
باب اجتهاد در فقه باز است اما نه اجتهاد در مقابل نص . بلکه اجتهاد روشمند.

چالشگر;736987 نوشت:
در حالی که علیرغم توضیحاتی که فرموده اید عملا(نه ار دیدگاه فقهی) تفاوتی بین مکانیزم تشخیض موقعیت خورشید در جایی از آسمان با تشخیص موقعیت ماه در جای دیگری از آسمان وجود ندارد و یا کاملتر بگویم، حداقل در گذشته وجود نداشته! در هر دو مورد این وظیفه چشم بوده که موقعیت دو جرم آسمانی را تشخیص دهد.

بله دقیقا درست است تشخیص ماه مکانی ماه خورشید در علوم فلکی یکی است . اما همان گونه که عرض شد در فقه اسلامی احکام تابع ملاکات است.
به عبارت بهتر بگویم فقه یعنی این که ببینیم خدا از ما چه خواسته است . آیا رویت خواسته یا تشخیص تولد ماه ؟

چالشگر;736987 نوشت:
تنها قسمتی از موضوع که برای من هنوز مبهم است این است که دقت بالای حلول ماه که از رویت آن حاصل میشود ولی از طریق محاسبات نجومی بدست نمیآید، چگونه در هنگامی که بعللی از جمله بدی هوا ماه فابل مشاهده نیست، حاصل میشود؟

با تشکر


بزرگوار
باز دقت بفرمایید عرض شد که راه شرعی ثبوت اول ماه رویت است نه این که این رویت از رصد های فلکی در تشخیص تولد ماه ارجح باشد
بله گاهی رصد های فلکی می توانند تولد ماه را ثابت کنند و چشم آن را نمی بیند (به هر دلیلی) ولی آنچه که که برای ما در بحث شرعی مهم است رویت است .
از طرفی این بدی هوا غالبا این گونه نیست که فرا گیر باشد و یک مملکت مسلمان را پوشش دهد که هیچ فرد مسلمانی نتواند ماه را رصد کند .

سوال:
با توجه به ثابت بودن مسیر حرکت ماه و توانایی علم در پیش بینی دقیق موقعیت ماه چرا هنوز برای تعیین اول ماه باید ماه رویت شود؟ آیا علم قابل اعتماد نیست یا مسیر ماه غیر قابل پیش بینی است؟
جواب:
رویت هلال و شروع ماه قمری یکی از موضوعات فقهی که باید بر اساس مبانی فقهی اثبات شود و اثبات آن توسط علوم دیگر مانند نجوم و محاسبات فلکی و... حجیت شرعی ندارد گر چه دانش نجوم می‌تواند به راحتی موقعیت ماه و خورشید و هر جرم سماوی دیگر را در هر زمان و مکانی مشخص کند. منجمان سال‌هاست که مشخصات حرکت ماه را تعیین کرده‌اند و حتی می‌دانند که این همسایه زمین هر سال بین ۲ تا ۳ سانتی‌متر از سیاره مادری دورتر می‌شود. آن‌ها می‌توانند موقعیت ماه، زمان دقیق خورشیدگرفتگی و ماه‌گرفتگی و اختفاها و مقارنه‌ها را تا چندین سال دیگر محاسبه کنند و همه این‌ها را به کمک قوانین فیزیک و محاسبات دقیق انجام می‌دهند.
اما معیارهای تقویم هجری قمری توسط فقیه و نه منجم تعیین می‌شود و از این‌رو مراجعه به منجمان برای اثبات آغاز ماه قمری مانند این است که برای دانستن حلال گوشت یا حرام گوشت بودن یک جانور به دام‌پزشک یا زیست‌شناس مراجعه کنید! هیچ کس شکی ندارد که علم دام‌پزشک یا زیست‌شناس در مورد آن جانور بسیار بیش‌تر از فقیه است، اما حلال گوشت بودن یا حرام گوشت بودن یک جانور در قلمرو دانش زیست‌شناسی نیست و در فقه مطرح می‌شود.
فقیه، معیارهای اثبات آغاز ماه قمری را از «کتاب خدا، سنت، عقل و اجماع» استنباط می‌کند. اما نظرات فقها هم در این موضوع مانند دیگر مباحث فقهی می‌تواند متفاوت باشد . تا جایی که برخی از آنها رویت هلال را با چشم مسلح نیز کافی دانسته اند اما در این که باید این شروع ماه با رویت محقق شود شکی در آن نیست.
از نظر فقهی دستور وجوب روزه داری در ماه رمضان با این عبارت در منابع دینی به ما رسیده است :«صم للرؤیه و افطر للرّویه(1) روزه داری را با رویت هلال و افطار از روزه (عید فطر) را هم با رویت هلال انجام بده «.
بر اساس این دستور العمل روشن است که اگر از طریق دیگری (مانند گذشتن سی روز از ماه قبل ) یقین به آغاز ماه نو نداشتیم ، معیار و محور اصلی آغاز ماه رویت هلال نو است
و این در حالی است که در زمان ائمه و پیامبر هم علم نجوم جایگاه ویژه ای در بین مردم داشته تا جایی که از صور فلکی برخی از امور را پیش بینی می کردند(2)
اصولا علوم تجربی در دو زمینه می توانند در این زمینه به ما کمک برسانند:
یکی تشخیص نجومی و محاسباتی در مورد تولد ماه .
دیگر کمک در تشخیص و رویت ماه از راه ابزارها و امکانات رصدگری .

اولا: محاسبات علمی در خصوص تشخیص آغاز ماه به چند دلیل چندان در این مسیر به کار فقیه نمی آید. زیرا هر چند پیشرفت های بسیار مهمی در امر نجوم و محاسبات حاصل شده، ولی به دلیل فراوانی ملاک های مورد محاسبه ، نتایج به دست آمده از محاسبات علمی ،از نظر متخصصان این رشته نوعا تقریبی است.
به علاوه در محاسبات نجومی، بسیار دیده می شود که گفته می شود در این زمان ماه متولد می شود ، اما زمان طلوع تا غروب ماه پیش از غروب خورشید رخ می دهد، به طوری که امکان دیدن ماه برای انسان ممکن نیست . روشن است که این نوع آغاز ماه مورد نظر شریعت نیست ، بلکه مراد از آغاز ماه شرعی بر طبق روایت ذکر شده ، شکل گیری هلالی از ماه است که قابل رویت باشد ؛ در نتیجه می توان گفت در برخی از این محاسبات ماه از نظر نجومی متولد شده اما از نظر شرعی خیر .
در این وضعیت منجمان باید تشخیص بدهند که در زمان تولد ماه آیا ماه قابل رویت خواهد بود یا خیر که این امر تا حد زیادی تقریبی است . به همین خاطر گاه دیده می شود که منجمان اعلام می کنند که ماه قابل رؤیت نیست ، ولی رؤیت می شود و گاه نیز برعکس .

ثانیا:اما در مورد استفاده از ابزار پیشرفته علمی در مورد رویت ماه هم اختلافی بین علما وجود دارد که منشا اختلاف هم تفاوت مبنایی مراجع تقلید در برداشت از روایات و ادله و تفاوت نظرات در درک مراد از روایات خاص باب رویت هلال ماه است که باعث شده در موضوعیت داشتن رویت با چشم غیر مسلح و چشم مسلح اختلافاتی به وجود آید ؛ البته در این زمینه استفاده از ابزارهای جدید در برخی موارد مورد تایید مراجع تقلید است . لااقل این امور را در اطمینان بخش بودن مفید می دانند .
در هر حال در مورد رویت هلال، بعضی از مراجع رویت با چشم مسلح را قبول دارند، ولی اکثر مراجع رویت هلال با چشم مسلح را قبول ندارند ؛ در واقع نظر گروه دوم آن است که مراد از رویت در روایات ،رویت عادی و متعارف است . شامل دیدن با تلسکوب یا هر وسیله دیگری که غیر متعارف باشد، نمی شود ؛ اما مراجعی که دیدن با چشم مسلح را نیز حجت می دانند، نظر شان این است که ملاک در روایات دیدن و رویت هلال است . فرق نمی کند رویت با چشم عادی باشد یا با چشم مسلح .
به همبن خاطر در پاسخ به این پرسش که "آیا رؤیت ماه به وسیله چشم مسلح و تلسکوپ‏ها و وسایل نجومى، اعتبار دارد؟" همه مراجع (به جز حضرت آیه الله خامنه ‏اى و فاضل) فرموده اند : خیر، مگر آنکه از این راه براى شخص اطمینان پیدا شود که اول ماه است.(3)
حضرت آیه الله خامنه ‏اى و مرحوم آیت الله فاضل فرموده اند : آرى، اول ماه به وسیله چشم مسلح و تلسکوپ و یا وسایل نجومى، ثابت مى‏شود.(4)

پى نوشت‏ ها:
1. التهذیب، ج4، ص164 باب علامه اول شهر رمضان؛ وسائل الشیعه، ج10، باب 3، ص257،
.2هیئت و نجوم اسلامی، ج 1، ص 23.
3. سوال از دفتر مراجع.
4. سوال از دفتر حضرت آیه الله فاضل و آیت الله خامنه‏ اى.

سوال2:
قطعا در زمان گذشته امکانات نجومی و علمی امروز وجود نداشتند و چاره ای جز رویت مستقیم ماه نبوده است. سوال این است اکنون که با دقتی بسیار بالا تر از رویت بصری میتوان اول ماه را در هر نقطه از زمین پیش بینی کرد، باز هم باید رویت را ملاک قرار داد؟
از سوی دیگر اگر صرفا ملاک را رویت در نظر بگیریم، در شرایطی که رویت مقدور نباشد نباید ماه نو را اعلام کنیم. در چنین شرایطی اعلام ماه نو یعنی نقض ملاک شرعی.

جواب:
در زمان صدر اسلام علم نجوم و رصد اوضاع فلکی وجود داشته و حتی از روی اوضاع فلکی وقایع را پیش بینی می کردند همان گونه که درباره تولد پیامبر و ظهور او برخی از اقوام بر اساس رصد اوضاع فلکی و پیش بینی خود وارد جزیره العرب شده و منتظر بعثت پیامبر بودند.
درست است که علم نجوم قدیم این پیشرفت امروزی را نداشت اما کاملا دست و پا بسته هم نبوده است.
و عرض شد که حتی دقیق ترین محاسبات نجومی نمی توانند حلول ماه را در شب 29 ماه به ما یقینا اعلام کند و برای شریعت رویت مهم است نه تولد ماه . و در دین نباید از ادله شرعی پا فرا نهاد چرا که احکام ما توقیفی هستند و خدا با آن مصالحی که در کار میدیده آن را وضع کرده است .
امروزه برخی از کسانی که با مبانی دینی آشنایی کامل ندارند می خواهند استنباطات شخصی خود را به دین تحمیل کنند در حالی که بیان یک حکم از دین یا تطبیق آن با زمان حاضر نیاز به اجتهاد دارد .
این گروه با شناخت برخی از حکمت های یک حکم گمان می کنند که این حکمت علت حکم است و با تغییر و یا تبدیل این حکمت می خواهند حکم را تغییر دهند غافل از این که حکمت حکم می تواند منتفی شود اما حکم منتفی نشود چون حکم دائر مدار علت است نه حکمت و از طرفی ما به علت برخی از احکام فقط (آن هم محدود ) توسط احادیث آگاهی داریم و اکثر اجکام الهی را از علت آنها بی اطلاعیم.
وقتی که حکم می گوید صم للرویه و افطر للرویه گرفتن روزه و افطار آن منوط به رویت ماه شده شاید بدانیم که حکمت این رویت اطلاع از ماه نو است اما نمس توانیم ادعا کنیم که این اطلاع به هر نحوی که باشد می تواند آن حکم را بیاورد بلکه شریعت صراحتا دارد که للرویه
حال در این که این رویت باید با چشم غیر مصلح باشد یا می تواند با چشم مسلح هم باشد می توان بحث کرد (که محل بحث علما است)
اما نمی توان در این که صیام و افطار با رویت باشد یا با غیر رویت بحث کرد چرا که شریعت صراحت در رویت دارد که ما نمی توانیم از آن بگذریم.

سوال3:
در گذشته عملا این حد خاص در موقعیت خورشید چگونه اندازه گیری و مشخص میشد؟ آیا عیر از رویت (مستقیم یا غیر مستقیم) راه دیگری هم وجود داشت؟ اگر راه دیگری وجود داشته لطفا بفرمایید و اگر نه، چه تفاوتی بین رسیدن خورشید به موقعیتی خاص و رسیدن ماه به موقعیتی خاص وجود دارد که یکی را از طریق علم نجوم میتوان پیش بیی کرد و پذیرفت و دیکری را باید رویت کرد؟

جواب:
بحث ملاکات است یعنی این که باید دید ملاک این حکم چیست در ماه و ثبوت اول ماه برای صیام ملاک رویت است و در اوقات شرعی رسیدن خورشید به حد خاصی از افق (خوب دقت بفرمایید)
این که اوقات شرعی چه موقعی است را شریعت فرموده خورشید مثلا به زوال برسد این رسیدن خورشید به زوال می تواند به هر طریقی ثابت شود به هر نحوی که یقین آفرین باشد ما از هر راهی که بتوانیم به این نتیجه برسیم که خورشید به حد زوال رسیده برای ما کافی و مجزی است
اما در بحث اول ماه خود شریعت قید رویت آورده است و اگر نفرموده بود و فقط فرموده بود که ماه نو شود ما با هر راهی که ثابت می کردینم برای ما مجزی بود.

موضوع قفل شده است