جمع بندی چرا در بیان حضرت عبدالعظیم علیه السلام به خمس اشاره ای نشده!؟

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا در بیان حضرت عبدالعظیم علیه السلام به خمس اشاره ای نشده!؟

بسم الله

سلام علیکم.
در کتاب داستانهای بحارالانوار محمود ناصری که بر گرفته از مجموعه عظیم بحار است این داستان نقل شده.
برای بنده سوال است چرا در کلام ایشان به خمس اشاره ای نشده.
ممنون.

حضرت عبدالعظیم علیه السلام مى گوید:
محضر آقاى خودم امام على النقى الهادى علیه السلام رسیدم . همین كه چشمش به من افتاد فرمود: خوش آمدى اى اباالقاسم ! تو به راستى دوست ما هستى . عرض كردم : فرزند رسول خدا! مى خواهم دین خود را بر شما عرضه كنم . چنانچه این اعتقاد من مورد پسند شماست در آن ثابت قدم باشم تا بمیرم . فرمود: بگو!
عرض كردم : من معتقدم كه خداى تبارك و تعالى یگانه است و مانند او چیزى نیست و از حد ابطال و تشبیه بیرون است (خارج از حد نفى خدا و تشبیه او به موجودات است ). جسم ، صورت ، عرض و جوهر نیست ؛ بلكه او پدید آورنده جسمها و صورتگر صورتها و آفریننده همه عرض و جوهر است و آفریدگار و مالك هر چیز است و معتقدم به این كه محمد صلى الله علیه و آله بنده و پیامبر او و خاتم انبیاء است و بعد از او پیغمبر تا روز قیامت نیست و شریعت او پایان همه شریعتهاست و پس از شریعت او شریعتى نیست و معتقدم كه امام ، جانشین و پیشواى بعد از او امیرالمؤ منین على بن ابى طالب علیه السلام است و پس از او امام حسن علیه السلام و بعد از او امام حسین علیه السلام و بعد على بن الحسین علیه السلام سپس ‍ محمد بن على علیه السلام پس از آن جعفر بن محمد علیه السلام بعد از آن موسى بن جعفر علیه السلام و بعد على بن موسى علیه السلام سپس محمد بن على علیه السلام و بعد شما اى سرور من امام مى باشید.
آن گاه حضرت فرمود: پس از من فرزندم حسن است . چگونه خواهد بود حال مردم نسبت به جانشینى او؟
عرض كردم : مگر چطور مى شود سرورم ؟!
فرمود: به خاطر اینكه جانشین فرزندم ، دیده نخواهد شد و بردن نام مخصوص او (م ح م د) جایز نیست تا آن گاه كه ظهور كند و زمین را پر از عدل و داد نماید پس از آنكه پر از ظلم و جور شده باشد. عرض كردم : به امامت ایشان هم اقرار مى كنم و مى گویم دوست آنها دوست خدا و دشمن آنها دشمن خداست نیز مى گویم معراج حق است . سؤ ال در قبر حق است . بهشت و جهنم حق است . صراط حق است و میزان حق است . روز قیامت خواهد آمد و شكى در آن نیست و خداوند مردگان را زنده مى كند اعتقاد دارم عملهاى واجب بعد از ولایت و دوستى شما، نماز و زكات و روزه و حج و جهاد و امر بمعروف و نهى از منكر است .
امام هادى علیه السلام فرمود: اى اباالقاسم (كنیه حضرت عبدالعظیم )! به خدا سوگند، این است همان دینى كه خداوند براى بندگانش پسندیده و بر این اعتقاد پابرجا باش ! خداوند تو را بر گفتار استوار و محكم در دنیا و آخرت ثابت قدم بدارد.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد پیام

[h=1]دلايل وجوب خمس در روايات ائمّه عليهم السلام‏[/h]

خمس علاوه بر غنايم جنگى، در موارد ياد شده نيز واجب است:
1. معادن‏
محمد بن مسلم مى‏گويد: از امام باقر عليه السلام پرسيدم: آيا در معادن مس و آهن و روى، چيزى واجب هست؟ فرمود:
«عليها الخمس جميعاً» در همه آنها پرداخت 15 لازم است. «1»

2. گنج‏
از مواردى كه بايد 15 آن را به مقام امامت و رهبرى‏ پرداخت، خمس گنج است. عبيداللَّه بن على معروف به حلبى مى‏گويد: از امام صادق عليه السلام در مورد گنج پرسيدم كه چه مقدار از آن را بايد پرداخت؟ فرمود: 15. «2»

3. جواهراتى كه با غوّاصى به دست مى‏آيد
چيزهاى ارزشمند كه از ته دريا يا غوّاصى استخراج مى‏شود، مانند مرواريد، مرجان، بايد خمس آنها پرداخت شود.
حلبى مى‏گويد: از امام صادق عليه السلام درباره مرواريد كه از طريق غوّاصى به دست مى‏آيد پرسيدم، امام عليه السلام فرمود:
«عليه الخمس»، «3»
15 آن را بايد پرداخت.

4. زمينى كه كافر ذمى از مسلمان بخرد
اگر كافر ذمى زمينى را از مسلمان بخرد، بايد خمس آن را بپردازد.
ابوعبيده حذّاء مى‏گويد: از امام باقر عليه السلام شنيدم كه فرمود: هرگاه كافر ذمّى، زمينى را از مسلمان بخرد، بايد 15 آن را بپردازد. «4»

5. مال حلال مخلوط به حرام‏
اگر مال حلال با حرام به طورى مخلوط شود كه انسان نتواند آنها را از يكديگر تشخيص دهد و صاحب مال حرام و مقدار آن معلوم نباشد، بايد خمس تمام مال را به مقام امامت و رهبرى بپردازد.
حسن بن زياد مى‏گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: مردى خدمت اميرمؤمنان عليه السلام آمد و گفت: ثروتى را گرد آورده‏ام كه حلال و حرام آن را از هم نمى‏شناسم. حضرت فرمود:
أخْرِج الخمس من ذلك المال، فانّ اللَّه عزّ وجلّ قد رضى من المال بالخمس واجتَنِبْ ما كان صاحبُهُ يُعْلَم.
اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: 15 آن را بپرداز، و خدا به 15 آن راضى مى‏شود، وهر مالى كه صاحبش را مى‏شناسى به خود او باز گردان. «5»

6. درآمدهاى كسب و تجارت‏
هرگاه انسان، از طريق تجارت يا صنعت يا ديگر تلاش‏هاى اقتصادى، مالى به دست آورد، چنانچه سودى كه از آن حاصل شده از هزينه‏هاى سالانه او و كسانى كه‏ متكفل هزينه زندگى آنهاست، زياد بيايد، 15 مازاد آن را بايد به امام بپردازد.
امام باقر عليه السلام و خمس درآمدها
ابوبصير از امام باقر عليه السلام نقل مى‏كند كه آن حضرت فرمود: «لا يحلّ لأحد أن يشترى من الخمس شيئاً حتى يصل إلينا حقنا» «6»
؛ «براى كسى حلال نيست كه از خمس چيزى را بخرد، مگر آنكه حق ما به ما برسد.»
در حديث ديگرى ابوبصير مى‏گويد، از امام باقر عليه السلام شنيدم كه مى‏فرمود: «من اشترى شيئاً من الخمس لم يعذره اللَّه اشترى ما لا يحلّ له «7»
؛ هر كس چيزى از خمس را بخرد، خدا او را نمى‏بخشد، او چيزى را خريده كه برايش حلال نيست.»
اطلاق حديث، شامل هر چيزى كه در او پرداخت خمس واجب باشد، را دربرمى‏گيرد، خواه از غنائم جنگى باشد يا از گنج يا از معادن و غيره.
امام صادق عليه السلام و خمس درآمدها
ابوبصير مى‏گويد به امام صادق عليه السلام درنامه‏اى نوشتم:
گاهى به انسان هديه‏اى مى‏رسد كه قيمت آن 2000 درهم يا كمتر يا بيشتر است، آيا پرداخت خمس آن واجب است؟
حضرت در پاسخ نوشت: «الخمس فى ذلك» (بايد 15 آن را بپردازد).
باز به حضرت نوشتم: مردى باغ ميوه‏اى دارد، خانواده‏اش از ميوه آن باغ مى‏خورند وبخشى هم ازآن به فروش مى‏رسد، آيا در آن خمس هست؟ فرمود: آن چه را كه مى‏خورند، از هزينه زندگى است و خمس ندارد، اما آنچه مى‏فروشند، خمس دارد. «8»

امام كاظم (ع) و خمس درآمدها
امام كاظم عليه السلام و خمس درآمدها
سماعه مى‏گويد: از امام كاظم عليه السلام درباره خمس سؤال كردم، در پاسخ فرمود: «فى كلّ ما أفاد الناس من قليل أو كثير»، در كليه درآمدها خواه كم و خواه زياد خمس بايد پرداخت شود. «9» حماد بن عيسى با يك واسطه از امام كاظم عليه السلام نقل مى‏كند كه فرمود:
«الخمس من خمسة أشياء: من الغنائم والغوص و الكنوز والمعادن والملاحة ...». «10»

«خمس در پنج مورد واجب است: 1. غنائم، 2.
غوّاصى، 3. گنج، 4. معادن، 5. كشتيرانى.»
حضرت در اينجا به يك مورد از درآمد كسب كه همان كشتيرانى است اشاره كرده و اين نشانه آن است كه خمس‏ بر مطلق درآمدها تعلق مى‏گيرد.
عمران بن موسى از امام كاظم عليه السلام نقل مى‏كند: قرأت عليه آية الخمس، فقال: ما كان للَّه‏فهو لرسوله وماكان لرسوله فهو لنا، ثم قال: واللَّه لقد يسّر اللَّه على المؤمنين أرزاقهم بخمسة دراهم جعلوا لربّهم واحداً وأكلوا أربعة حلالًا». «11»

«من آيه خمس را بر آن حضرت خواندم، فرمود: آنچه كه براى خداست، از آنِ رسول است و آنچه كه از آنِ رسول است براى ما است. خدا در كار روزى بر مؤمنان آسان گرفته، و در هر پنج درهم، تنها يك درهم بر آنها واجب ساخته و چهارتاى ديگر را بر آنان حلال نموده است.»
لفظ «أرزاقهم» (روزى‏هاى مردم) نشانه آن است كه مقصود، مطلق درآمد است، زيرا روزى‏هاى مردم، منحصر به غنايم جنگى نبوده است.
از اين گذشته، غنايم جنگى از آنِ جهادگران است، نه همه مردم، و سخن حضرت با مردم است و لذا در ذيل حديث مى‏فرمايد: افرادى مى‏توانند به اين قانون عمل كنند كه خدا قلب آنان را براى عمل به شريعت امتحان كرده باشد.

امام رضا عليه السلام و خمس درآمدها
شيخ صدوق مى‏گويد: در يكى از نامه‏هاى حضرت آمده است: «إنّ الخمس بعد المؤونة»؛ «12»
«خمس، پس از كسر هزينه‏هاست.»
جمله ياد شده، حاكى از آن است كه اين حديث، ناظر به درآمدهاى مردم است، زيرا اخراج خمس از غنايم وظيفه مردم نيست، بلكه وظيفه حاكم اسلامى است و حضرت در اينجا با مردم سخن مى‏گويد.
در فقه الرضا از ايشان نقل شده است كه فرمود:
امام رضا (ع) و خمس درآمدها
«كلّ ما أفاده الناس فهو غنيمة. لا فرق بين الكنوز والمعادن والغوص ومال الفيئ الذى لم يختلف فيه وهو ماادّعى فيه الرخصة، وهو ربح التجارة، وغلة الضيعة وسائر الفوائد من المكاسب والصناعات، والمواريث وغيرها لأنّ الجميع غنيمة وفائدة ومن رزق اللَّه عزّوجلّ، فانّه روى أنّ الخمس على الخيّاط من ابرته والصانع من صناعه، فعلى كلّ من غنم من الوجوه مالًا فعليه الخمس». «13»

«هر چه مردم به دست آورند، غنيمت به شمار مى‏آيد، خواه گنج يا معادن باشد و خواه از غوّاصى در دريا به دست آيد، يا اموالى كه در جنگ به دست آمده و براى آنها لشكركشى نشده باشد، و همان چيزى كه ادّعا كرده‏اند كه خمسى ندارد، يعنى سود بازرگانى و محصولات كشتزارها و باغ‏ها و ديگر درآمدهاى بازرگانى وصنعتى و ارث و چيزهاى ديگر، همه اين‏ها غنيمت و سود و روزى خداوند است.» در روايت ديگر آمده است «حتى خياط بايد سوزن خود و صنعتگر از صنعت خود خمس بپردازد. هر كس از هر يك از اين راه‏ها چيزى به دست آورد، بايد خمس بپردازد.»
يكى از شيعيان به امام رضا عليه السلام نامه‏اى نوشت و از خمس سؤال كرد، حضرت در پاسخ فرمود: «إنّ الخمس عوننا على ديننا وعلى عيالاتنا وعلى موالينا وما نبذل ونشترى من اعراضنا ممّن نخاف سطوته، فلا تَزْوُوهُ عنّا ولا تحرموا أنفسكم دعاءنا ما قدرتم عليه فانّ اخراجه مفتاح رزقكم وتمحيص ذنوبكم وما تمهدون لأنفسكم ليوم فاقتكم ...». «14»

«خمس، كمك به دين‏مان و خانواده‏ها و هوادارانمان است و آن را هزينه مى‏كنيم تا آبروى خود را حفظ كنيم و از شرّ دشمنان در امان بمانيم، پس آن را از ما باز نگيريد و تا جايى كه مى‏توانيد ما را از دعاى خود بى‏بهره نسازيد.
پرداخت اين خمس، كليد روزى شما و پاكى از گناهان و ذخيره‏اى براى روز تنگدستى شماست ....»
گروهى از شيعيان خراسان بر امام رضا عليه السلام وارد شدند و از او درخواست كردند كه خمس را بر آنان حلال كند، فرمود: «ما أمحل هذا تمحضونا المودّة بالسنتكم وتزوون عنا حقاً جعله اللَّه لنا وجعلنا له، وهو الخمس لا نجعل أحداً منكم فى حلّ». «15»

«من اين پيشنهاد را قبول نمى‏كنم. شما، در زبان ما را به محبت خود اختصاص مى‏دهيد، و در عمل حقى را كه خدا براى ما قرار داده وما را ويژه آن شناخته- يعنى خمس- از ما باز مى‏گيريد، ما خمس را بر هيچ يك از شما حلال نمى‏كنيم.»
امام جواد (ع) و خمس درآمدها
امام جواد عليه السلام و خمس درآمدها
محمد بن حسن اشعرى، به امام جواد عليه السلام نامه‏اى نوشت و از او درباره خمس سؤال كرد. متن نامه او چنين است:
«أخبرنى عن الخمس أعلى جميع ما يستفيد الرجل من قليل وكثير من جميع الضروب وعلى الصنّاع وكيف‏ ذلك؟ فكتب بخطه: «الخمس بعد المؤونة»؛ «16»
«به حضرتش نوشتم: مرا از خمس آگاه كن. آيا بر كليه درآمدهاى انسان از كم و زياد تعلّق مى‏گيرد؟ وصنعتگران نيز بايد خمس بپردازند؟ چگونگى آن را بفرماييد. حضرت در پاسخ نوشت: پس از محاسبه هزينه‏ها بايد 15 پرداخت شود.»
از روايت استفاده مى‏شود كه اصل وجوب خمس در زمان امام جواد عليه السلام كه دوران امامت ايشان مربوط به سالهاى (203- 220) است، نزد شيعيان امر مسلّمى بوده، ولى چيزى كه هست كم و كيف آن براى اين فرد روشن نبود كه با نامه‏نگارى جوياى آن شده است.
امام جواد عليه السلام در نامه خود به على بن مهزيار- كه در سال 220 نوشته است-، درباره مسأله خمس به صورت گسترده سخن گفته، آنگاه مى‏فرمايد: «والغنائم والفوائد يرحمك اللَّه فهى الغنيمة يغنمها المرء والفائدة يفيدها والجائزة من الإنسان للإنسان الّتى لها خطر، والميراث الذى لا يحتسب من غير أب ولا ابن ...». «17»

حضرت، پس از نگارش آيه غنيمت به تفسير آن پرداخته مى‏فرمايد: «غنائم وفوائد- خدا ترا بيامرزد- بهره‏هايى است كه انسان به چنگ مى‏آورد و سودهايى است كه به او مى‏رسد وهداياى گرانبهايى كه به انسان‏ مى‏بخشند وميراثى كه انسان فكر نمى‏كند به او برسد، در همه آنها خمس واجب است.» آنگاه بقيه موارد خمس راتشريح مى‏كند.
امام هادى (ع) و خمس درآمدها
امام هادى عليه السلام و خمس درآمدها
على بن محمد بن شجاع نيشابورى مى‏گويد: از امام دهم، امام هادى عليه السلام سؤال كردم: مردى كه از مزرعه خود صد «كر» «18» گندم برداشت كرده است، و يك دهم آن به عنوان زكات ازاوگرفته شده و سى «كر» آن نيز براى هزينه صرف شده است، و تنها شصت «كر» براى او مانده، وظيفه او چيست؟ و حضرت در پاسخ نوشت: پس از كسر هزينه‏هاى زندگى شخصى خودش بايد 15 رابپردازد. «19» حضرت هادى عليه السلام اين حكم را در دوران امامت خود (221- 254) بيان فرموده است.
ابوعلى فرزند راشد مى‏گويد: به امام هادى عليه السلام عرض كردم: به من دستور دادى كه اوامر تو را انجام دهم و حق تو را از شيعيان بگيرم. به شيعيان اين مطلب را منتقل كردم، آنان به من گفتند: حق امام در اموال ما چيست؟ من در پاسخ آنان چه بگويم؟
امام هادى عليه السلام فرمود: «يجب عليهم الخمس» (15 درآمد را بپردازند).
به امام عليه السلام عرض كردم در همه چيز؟ فرمود: در ابزار و آلات و صنايع.
گفتم: آيا بازرگان وكاسب هم چيزى بايد بپردازد؟
فرمود: پس ازكسر هزينه‏ها. «20» ما در اينجا به همين چند روايت بسنده كرده و خوانندگان را به آثار حديثى ارجاع مى‏دهيم.
بنابراين روشن شد كه مسأله خمس يك دايره گسترده دارد و خمس درآمدها از خصايص فقه شيعى نيست، بلكه دلايل آن در كتاب و سنت، وارد شده است. چيزى كه هست پس از رحلت پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله، اين مسأله، مانند پرداخت حق ذوى القربى از غنايم و غيره همچون مسائل مهمتر به فراموشى سپرده شد.
نويسنده كتاب خمس در مقدمه مى‏گويد: من به هشت حقيقت مهم و هيجان‏انگيز پى برده‏ام، نخستين حقيقت اين است كه وجوب پرداختن خمس از ائمه معصومين نقل نشده است و حال آنكه مذهب شيعه بايد متكى به اقوال ائمه باشد، و اقوال ائمه، مرجع فتوا براى علما هستند. «21»

در جواب گوييم كه ما چهارده روايت را براى نمونه از احاديث ائمه اطهار عليهم السلام براى شما بيان كرديم. پس شما چگونه مدعى هستيد كه درباره وجوب خمس از ائمه معصومين عليهم السلام مطلبى نقل نشده است. پس اين روايات منقول چيست؟! بنابراين بايد پذيرفت كه نويسنده يا جاهل است يا خود را به تجاهل زده است.
پی نوشت:
(1). وسائل الشيعه، ج 6، باب سوّم از ابواب وجوب خمس، حديث 1
(2). وسائل الشيعه، ج 6، باب پنجم، حديث 1
(3). همان، باب هفتم، حديث 1
(4). همان، باب 9، حديث 1
(5). وسائل الشيعه، ج 6، باب 10، حديث 1
(6). وسايل الشيعه، ج 6، باب 1، حديث 4
(7). همان، حديث 5
(8). وسايل الشيعه، ج 6، باب 8، حديث 10
(9). همان، حديث 8
(10). همان، باب 1 از ابواب قسمة الخمس، حديث 8
(11). وسائل الشيعه، ج 6، باب 1 از ابواب ما يجب فيه الخمس، حديث 6
(12). وسائل الشيعه، ج 6، باب 12 از ابواب مايجب فيه الخمس، حديث 2
(13). فقه الرضا عليه السلام، ص 40؛ مستدرك الوسائل، ج 7، ص 284، باب وجوب الخمس فيما يفضل عن مؤونة السنة
(14). وسائل الشيعه، ج 6، باب 3 از ابواب انفال، حديث 2
(15). وسائل الشيعه، ج 6، باب 13 از ابواب انفال، حديث 3
(16). وسايل الشيعه، ج 6، باب 8، از ابواب وجوب خمس، حديث 1
(17). همان، حديث 5
(18). هر «كر» تقريباً 384 كيلوگرم است‏
(19). وسائل الشيعه، ج 6، باب 8 از ابواب وجوب خمس، حديث 2
(20). وسائل الشيعه، ج 6، باب 8 ازابواب وجوب خمس، حديث 3
(21). خمس از ديدگاه قرآن و اهل بيت عليهم السلام، ص 7
منابع:
آيت الله شيخ جعفر سبحانى‏،خمس، ص: 39

در کتاب معروف «وسائل الشّیعه» بیش از هشتاد حدیث در پانزده باب مختلف در زمینه احکام خمس از کتب معروف شیعه جمع آورى شده است.
باب اوّل، درباره اصل وجوب خمس.
باب دوم، درباره وجوب خمس در غنائم جنگى.
باب سوم، درباره معادن.
باب چهارم، نصاب معادنى که خمس به آن تعلّق مى گیرد.

باب پنجم و ششم، درباره وجوب خمس در گنج.
باب هفتم، درباره وجوب خمس در چیزهائى که به وسیله غوّاصى از دریاها بیرون مى آورند.
باب هشتم، درباره وجوب خمس در منافع حاصل از تجارت، صنعت و زارعت و مانند آن.
و بابهاى دیگر، در مورد طرز تقسیم خمس و مستحقّین آن و بعضى دیگر از موارد وجوب خمس است.
در باب هشتم که یکى از مهمترین ابواب خمس مى باشد و درباره عوایدى که از انواع کسبها و تجارتها و صنایع به دست مى آید بحث مى کند، ده حدیث وارد شده که عموم فقهاى ما بر طبق آن فتوا داده اند، که هرگونه درآمدى از هرگونه کسبى عاید انسان شود، اگر از مخارج و هزینه هاى گوناگون سال او افزایش داشته باشد، یعنى در آخر سال پس از کسر تمام مخارج، چیزى براى او به عنوان اندوخته باقى بماند، باید یک پنجم آن را به عنوان خمس به امام یا جانشین امام بدهد، تا در مصارف لازم که به آن اشاره کردیم مصرف گردد.

"زکات" به معنى پاکى به کار رفته، نه به معناى زکات واجب؛ بنابراین معناى زکات گسترده بوده و شامل انواع مختلف کمک مالى و غیر مالى، واجب یا مستحب مى‏شود، در حالى که معناى خمس یک چیز بیشتر نیست. بنابراین کاربرد آن برای هم زکات وهم خمس و... می باشد.

سلام استاد عزیز.
بابت کپی اینهمه مطلب ممنون. اما سوال بنده چیز دیگریست.دقت بفرمایید.
بنده میخوام بدونم چرا توی این روایت (که روایت معروفی هم هست ) حضرت عبدالعظیم من باب اعتقاداتشون به خمس اشاره ای نکرده اند.
آیا سند این روایت ضعیفه؟؟
من باب تقییه بود یا موارد دیگه؟؟
....
ممنون.

سلام
اولا که باید به دقت شما آفرین گفت:Kaf: ولی لازم به ذکر است که این تفکر شما نشأت گرفته از این مطلب است که فروع دین ما ده تاست و در این حدیث شریف فقط به هفت مورد اشاره کرده البته تبری و تولی را هم می توان از اعتقاد او به امامت اوفهمید ولی درخصوص خمس چیزی ذکر نشده . ولی بایدگفت که همانطور که علمای کلام هم عقیده دارند در حقیقت فروع دین ما به این ده مورد منحصر نمی شود بلکه همه واجباتی که خداوند بر ما واجب نموده و ترک همه محرماتی که بر ما حرام شده فروع دین ما هستند حتی با تمام جزئیاتشان مثلا در خصوص نماز اینکه نماز چگونه خوانده شود در چه زمانی ،رکوع، سجود، قرائت و... واینکه خیلی از واجبات ما در این ده مورد ذکر نشده اگرچه جز واجبات هستند مانند طهارت ، وجوب دفن میت مسلمان،و وجوب یادگرفتن مسائل شرعی و و جوب نفقه و حجاب و ... که اگر کسی به این امور اعتقاد نداشته باشد با توجه به انکار ضرورت دین مرتد می شود. زیرا از امور دین ماست . ضمنا باید به این نکته هم توجه کرد که اصول و فروع دین ما هر موردش یک اصلی و فروعاتی دارد به عنوان مثال در توحید مسأله یگانگی خداوند مطرح است ولی توحید منحصر در آن نیست بلکه مواردی مانند عدالت و حکمت و قیومیت و قهاریت و رحمانیت و ... که از صفات خداوند هستند همه در توحید نهاده شده و اگر کسی به اینها معتقد نباشد نمی تواند خود را معتقد به توحید بداند در حالی که ذکر نشده اند . آن چیزی که قطعی است این است که اعتقادات حضرت عبد العظیم منحصر در این امور که ذکر کرده اند نیست و تأیید امام هم فقط بر امور ذکر شده توسط سید الکریم نمی باشد بلکه امام با علمی که به اعتقادات صحیح حضرت عبد العظیم دارد همه اعتقادات او را تأیید کرد.والا در خصوص نبوت پیامبر اکرم و امامت ائمه سید الکریم سخنی از عصمت به میان نیاورده است که اعتقاد به نبوت و امامت بدون عصمت ناقص است ولی امام با توجه اینکه می داند مقصود سید الکریم نبوت و امامت همراه با اعتقاد به عصمت آنهاست آن را تأیید می کند .بنابر این ذکر نشدن خمس دلیلی بر عدم وجوب و یا عدم وجود و یا وجوب به شکل دیگر نیست زیرا ممکن است که این امر به خاطر این باشد که خود زکات در برگیرنده آن نیز هست . البته این چیزی است که به ذهن من بی سواد می رسد و من و شما باید در خصوص این مطلب از علما چیز یاد بگیریم . ببخشید شبیه سخنرانی شد:Sokhan: براتون آرزوی موفقیت دارم:chakeretim:.

پیام;613877 نوشت:
"زکات" به معنى پاکى به کار رفته، نه به معناى زکات واجب؛ بنابراین معناى زکات گسترده بوده و شامل انواع مختلف کمک مالى و غیر مالى، واجب یا مستحب مى‏شود، در حالى که معناى خمس یک چیز بیشتر نیست. بنابراین کاربرد آن برای هم زکات وهم خمس و... می باشد.

ممنون به نکته مهمی اشاره کردید ممکنه از روی تقیه طوری گفتند که خمس رو هم شامل بشه و اشاره مستقیم نداشته باشه.:Kaf:
ولی یعنی اون دوران وقتی میگفتن زکات منظورشون همه این موارد بوده.چطور میشه پی برد که زکات در اون دوران به این صورت هم استعمال میشده.
میشه یه مثال بزنید که زکات به صورت کلی مطرح شده باشه.
ممنون.

سلام "اگر پاسخها دقت بفرمایید معلوم میشه که سفارش به خمس در سخنان دیگر حضرت هادی (ع) آمده است که در پاسخها برای نمونه آورده شده است،بنابراین نیامدن کلمه خمس در این روایت یابرای عمومیت معنی زکات می باشد ویا شرایط خاص دیگری وارتباطی با اعتقادات روایت کننده نداره.

برای مطالعه بیشتر به این آدرس نیز می توانید مراجعه بفرمایید.http://maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/porsemanbooks/Books/10/7.htm

زکات مفهوم عامی برای بخشیدن بخشی از دارایی است براین اساس معنای لغوی و عام، هر چیزى زکاتى دارد. امام على(ع) می‌فرماید: «زکات بدن؛ جهاد و روزه گرفتن است. زکات جاه و مقام؛ بذل و بخشش، زکات جمال و زیبایى؛ عفت و عصمت خواهد بود. زکات سلطه و قدرت؛ نجات افراد اندوهگین، زکات شجاعت؛ جهاد فى سبیل اللّه است. زکات صحت و سلامتى؛ کوشش در اطاعت پروردگار و زکات پیروزى؛ احسان خواهد بود. زکات علم آن است که آن‌را نشر دهى و خود را به انجام آن وادار کنى ... زکات قدرت؛ انصاف است...».
. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 7، ص 46،

در کتاب شریف بحار الأنوار ، ج‏93، ص: 184 روایات مربوط به وجوب خمس بیان شده است.

[=arial]جمع بندی:

سوال:
سلام
در کتاب داستانهای بحارالانوار محمود ناصری که بر گرفته از مجموعه عظیم بحار است این داستان نقل شده.
برای بنده سوال است چرا در کلام ایشان به خمس اشاره ای نشده.
ممنون.

حضرت عبدالعظیم علیه السلام مى گوید:
محضر آقاى خودم امام على النقى الهادى علیه السلام رسیدم . همین كه چشمش به من افتاد فرمود: خوش آمدى اى اباالقاسم ! تو به راستى دوست ما هستى . عرض كردم : فرزند رسول خدا! مى خواهم دین خود را بر شما عرضه كنم . چنانچه این اعتقاد من مورد پسند شماست در آن ثابت قدم باشم تا بمیرم . فرمود: بگو!......

پاسخ:سلام علیکم"
البته همه احکام نباید در یک روایت بیاید ودلايل وجوب خمس در روايات ائمّه عليهم السلام‏ را متوان در سخنان دیگر ایشان مشاهده کرد:

خمس علاوه بر غنايم جنگى، در موارد ياد شده نيز واجب است:
1. معادن‏
محمد بن مسلم مى‏گويد: از امام باقر عليه السلام پرسيدم: آيا در معادن مس و آهن و روى، چيزى واجب هست؟ فرمود:
«عليها الخمس جميعاً» در همه آنها پرداخت 15 لازم است. «1»
2. گنج‏
از مواردى كه بايد 15 آن را به مقام امامت و رهبرى‏ پرداخت، خمس گنج است. عبيداللَّه بن على معروف به حلبى مى‏گويد: از امام صادق عليه السلام در مورد گنج پرسيدم كه چه مقدار از آن را بايد پرداخت؟ فرمود: 15. «2»
3. جواهراتى كه با غوّاصى به دست مى‏آيد
چيزهاى ارزشمند كه از ته دريا يا غوّاصى استخراج مى‏شود، مانند مرواريد، مرجان، بايد خمس آنها پرداخت شود.
حلبى مى‏گويد: از امام صادق عليه السلام درباره مرواريد كه از طريق غوّاصى به دست مى‏آيد پرسيدم، امام عليه السلام فرمود:
«عليه الخمس»، «3»
15 آن را بايد پرداخت.
4. زمينى كه كافر ذمى از مسلمان بخرد
اگر كافر ذمى زمينى را از مسلمان بخرد، بايد خمس آن را بپردازد.
ابوعبيده حذّاء مى‏گويد: از امام باقر عليه السلام شنيدم كه فرمود: هرگاه كافر ذمّى، زمينى را از مسلمان بخرد، بايد 15 آن را بپردازد. «4»
5. مال حلال مخلوط به حرام‏
اگر مال حلال با حرام به طورى مخلوط شود كه انسان نتواند آنها را از يكديگر تشخيص دهد و صاحب مال حرام و مقدار آن معلوم نباشد، بايد خمس تمام مال را به مقام امامت و رهبرى بپردازد.
حسن بن زياد مى‏گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: مردى خدمت اميرمؤمنان عليه السلام آمد و گفت: ثروتى را گرد آورده‏ام كه حلال و حرام آن را از هم نمى‏شناسم. حضرت فرمود:
أخْرِج الخمس من ذلك المال، فانّ اللَّه عزّ وجلّ قد رضى من المال بالخمس واجتَنِبْ ما كان صاحبُهُ يُعْلَم.
اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: 15 آن را بپرداز، و خدا به 15 آن راضى مى‏شود، وهر مالى كه صاحبش را مى‏شناسى به خود او باز گردان. «5»
6. درآمدهاى كسب و تجارت‏
هرگاه انسان، از طريق تجارت يا صنعت يا ديگر تلاش‏هاى اقتصادى، مالى به دست آورد، چنانچه سودى كه از آن حاصل شده از هزينه‏هاى سالانه او و كسانى كه‏ متكفل هزينه زندگى آنهاست، زياد بيايد، 15 مازاد آن را بايد به امام بپردازد.
امام باقر عليه السلام و خمس درآمدها
ابوبصير از امام باقر عليه السلام نقل مى‏كند كه آن حضرت فرمود: «لا يحلّ لأحد أن يشترى من الخمس شيئاً حتى يصل إلينا حقنا» «6»
؛ «براى كسى حلال نيست كه از خمس چيزى را بخرد، مگر آنكه حق ما به ما برسد.»
در حديث ديگرى ابوبصير مى‏گويد، از امام باقر عليه السلام شنيدم كه مى‏فرمود: «من اشترى شيئاً من الخمس لم يعذره اللَّه اشترى ما لا يحلّ له «7»
؛ هر كس چيزى از خمس را بخرد، خدا او را نمى‏بخشد، او چيزى را خريده كه برايش حلال نيست.»
اطلاق حديث، شامل هر چيزى كه در او پرداخت خمس واجب باشد، را دربرمى‏گيرد، خواه از غنائم جنگى باشد يا از گنج يا از معادن و غيره.
امام صادق عليه السلام و خمس درآمدها
ابوبصير مى‏گويد به امام صادق عليه السلام درنامه‏اى نوشتم:
گاهى به انسان هديه‏اى مى‏رسد كه قيمت آن 2000 درهم يا كمتر يا بيشتر است، آيا پرداخت خمس آن واجب است؟
حضرت در پاسخ نوشت: «الخمس فى ذلك» (بايد 15 آن را بپردازد).
باز به حضرت نوشتم: مردى باغ ميوه‏اى دارد، خانواده‏اش از ميوه آن باغ مى‏خورند وبخشى هم ازآن به فروش مى‏رسد، آيا در آن خمس هست؟ فرمود: آن چه را كه مى‏خورند، از هزينه زندگى است و خمس ندارد، اما آنچه مى‏فروشند، خمس دارد. «8»
امام كاظم (ع) و خمس درآمدها
امام كاظم عليه السلام و خمس درآمدها
سماعه مى‏گويد: از امام كاظم عليه السلام درباره خمس سؤال كردم، در پاسخ فرمود: «فى كلّ ما أفاد الناس من قليل أو كثير»، در كليه درآمدها خواه كم و خواه زياد خمس بايد پرداخت شود. «9» حماد بن عيسى با يك واسطه از امام كاظم عليه السلام نقل مى‏كند كه فرمود:
«الخمس من خمسة أشياء: من الغنائم والغوص و الكنوز والمعادن والملاحة ...». «10»
«خمس در پنج مورد واجب است: 1. غنائم، 2.
غوّاصى، 3. گنج، 4. معادن، 5. كشتيرانى.»
حضرت در اينجا به يك مورد از درآمد كسب كه همان كشتيرانى است اشاره كرده و اين نشانه آن است كه خمس‏ بر مطلق درآمدها تعلق مى‏گيرد.
عمران بن موسى از امام كاظم عليه السلام نقل مى‏كند: قرأت عليه آية الخمس، فقال: ما كان للَّه‏فهو لرسوله وماكان لرسوله فهو لنا، ثم قال: واللَّه لقد يسّر اللَّه على المؤمنين أرزاقهم بخمسة دراهم جعلوا لربّهم واحداً وأكلوا أربعة حلالًا». «11»
«من آيه خمس را بر آن حضرت خواندم، فرمود: آنچه كه براى خداست، از آنِ رسول است و آنچه كه از آنِ رسول است براى ما است. خدا در كار روزى بر مؤمنان آسان گرفته، و در هر پنج درهم، تنها يك درهم بر آنها واجب ساخته و چهارتاى ديگر را بر آنان حلال نموده است.»
لفظ «أرزاقهم» (روزى‏هاى مردم) نشانه آن است كه مقصود، مطلق درآمد است، زيرا روزى‏هاى مردم، منحصر به غنايم جنگى نبوده است.
از اين گذشته، غنايم جنگى از آنِ جهادگران است، نه همه مردم، و سخن حضرت با مردم است و لذا در ذيل حديث مى‏فرمايد: افرادى مى‏توانند به اين قانون عمل كنند كه خدا قلب آنان را براى عمل به شريعت امتحان كرده باشد.
امام رضا عليه السلام و خمس درآمدها
شيخ صدوق مى‏گويد: در يكى از نامه‏هاى حضرت آمده است: «إنّ الخمس بعد المؤونة»؛ «12»
«خمس، پس از كسر هزينه‏هاست.»
جمله ياد شده، حاكى از آن است كه اين حديث، ناظر به درآمدهاى مردم است، زيرا اخراج خمس از غنايم وظيفه مردم نيست، بلكه وظيفه حاكم اسلامى است و حضرت در اينجا با مردم سخن مى‏گويد.
در فقه الرضا از ايشان نقل شده است كه فرمود:
امام رضا (ع) و خمس درآمدها
«كلّ ما أفاده الناس فهو غنيمة. لا فرق بين الكنوز والمعادن والغوص ومال الفيئ الذى لم يختلف فيه وهو ماادّعى فيه الرخصة، وهو ربح التجارة، وغلة الضيعة وسائر الفوائد من المكاسب والصناعات، والمواريث وغيرها لأنّ الجميع غنيمة وفائدة ومن رزق اللَّه عزّوجلّ، فانّه روى أنّ الخمس على الخيّاط من ابرته والصانع من صناعه، فعلى كلّ من غنم من الوجوه مالًا فعليه الخمس». «13»
«هر چه مردم به دست آورند، غنيمت به شمار مى‏آيد، خواه گنج يا معادن باشد و خواه از غوّاصى در دريا به دست آيد، يا اموالى كه در جنگ به دست آمده و براى آنها لشكركشى نشده باشد، و همان چيزى كه ادّعا كرده‏اند كه خمسى ندارد، يعنى سود بازرگانى و محصولات كشتزارها و باغ‏ها و ديگر درآمدهاى بازرگانى وصنعتى و ارث و چيزهاى ديگر، همه اين‏ها غنيمت و سود و روزى خداوند است.» در روايت ديگر آمده است «حتى خياط بايد سوزن خود و صنعتگر از صنعت خود خمس بپردازد. هر كس از هر يك از اين راه‏ها چيزى به دست آورد، بايد خمس بپردازد.»
يكى از شيعيان به امام رضا عليه السلام نامه‏اى نوشت و از خمس سؤال كرد، حضرت در پاسخ فرمود: «إنّ الخمس عوننا على ديننا وعلى عيالاتنا وعلى موالينا وما نبذل ونشترى من اعراضنا ممّن نخاف سطوته، فلا تَزْوُوهُ عنّا ولا تحرموا أنفسكم دعاءنا ما قدرتم عليه فانّ اخراجه مفتاح رزقكم وتمحيص ذنوبكم وما تمهدون لأنفسكم ليوم فاقتكم ...». «14»
«خمس، كمك به دين‏مان و خانواده‏ها و هوادارانمان است و آن را هزينه مى‏كنيم تا آبروى خود را حفظ كنيم و از شرّ دشمنان در امان بمانيم، پس آن را از ما باز نگيريد و تا جايى كه مى‏توانيد ما را از دعاى خود بى‏بهره نسازيد.
پرداخت اين خمس، كليد روزى شما و پاكى از گناهان و ذخيره‏اى براى روز تنگدستى شماست ....»
گروهى از شيعيان خراسان بر امام رضا عليه السلام وارد شدند و از او درخواست كردند كه خمس را بر آنان حلال كند، فرمود: «ما أمحل هذا تمحضونا المودّة بالسنتكم وتزوون عنا حقاً جعله اللَّه لنا وجعلنا له، وهو الخمس لا نجعل أحداً منكم فى حلّ». «15»
«من اين پيشنهاد را قبول نمى‏كنم. شما، در زبان ما را به محبت خود اختصاص مى‏دهيد، و در عمل حقى را كه خدا براى ما قرار داده وما را ويژه آن شناخته- يعنى خمس- از ما باز مى‏گيريد، ما خمس را بر هيچ يك از شما حلال نمى‏كنيم.»
امام جواد (ع) و خمس درآمدها
امام جواد عليه السلام و خمس درآمدها
محمد بن حسن اشعرى، به امام جواد عليه السلام نامه‏اى نوشت و از او درباره خمس سؤال كرد. متن نامه او چنين است:
«أخبرنى عن الخمس أعلى جميع ما يستفيد الرجل من قليل وكثير من جميع الضروب وعلى الصنّاع وكيف‏ ذلك؟ فكتب بخطه: «الخمس بعد المؤونة»؛ «16»
«به حضرتش نوشتم: مرا از خمس آگاه كن. آيا بر كليه درآمدهاى انسان از كم و زياد تعلّق مى‏گيرد؟ وصنعتگران نيز بايد خمس بپردازند؟ چگونگى آن را بفرماييد. حضرت در پاسخ نوشت: پس از محاسبه هزينه‏ها بايد 15 پرداخت شود.»
از روايت استفاده مى‏شود كه اصل وجوب خمس در زمان امام جواد عليه السلام كه دوران امامت ايشان مربوط به سالهاى (203- 220) است، نزد شيعيان امر مسلّمى بوده، ولى چيزى كه هست كم و كيف آن براى اين فرد روشن نبود كه با نامه‏نگارى جوياى آن شده است.
امام جواد عليه السلام در نامه خود به على بن مهزيار- كه در سال 220 نوشته است-، درباره مسأله خمس به صورت گسترده سخن گفته، آنگاه مى‏فرمايد: «والغنائم والفوائد يرحمك اللَّه فهى الغنيمة يغنمها المرء والفائدة يفيدها والجائزة من الإنسان للإنسان الّتى لها خطر، والميراث الذى لا يحتسب من غير أب ولا ابن ...». «17»
حضرت، پس از نگارش آيه غنيمت به تفسير آن پرداخته مى‏فرمايد: «غنائم وفوائد- خدا ترا بيامرزد- بهره‏هايى است كه انسان به چنگ مى‏آورد و سودهايى است كه به او مى‏رسد وهداياى گرانبهايى كه به انسان‏ مى‏بخشند وميراثى كه انسان فكر نمى‏كند به او برسد، در همه آنها خمس واجب است.» آنگاه بقيه موارد خمس راتشريح مى‏كند.
امام هادى (ع) و خمس درآمدها
امام هادى عليه السلام و خمس درآمدها
على بن محمد بن شجاع نيشابورى مى‏گويد: از امام دهم، امام هادى عليه السلام سؤال كردم: مردى كه از مزرعه خود صد «كر» «18» گندم برداشت كرده است، و يك دهم آن به عنوان زكات ازاوگرفته شده و سى «كر» آن نيز براى هزينه صرف شده است، و تنها شصت «كر» براى او مانده، وظيفه او چيست؟ و حضرت در پاسخ نوشت: پس از كسر هزينه‏هاى زندگى شخصى خودش بايد 15 رابپردازد. «19» حضرت هادى عليه السلام اين حكم را در دوران امامت خود (221- 254) بيان فرموده است.
ابوعلى فرزند راشد مى‏گويد: به امام هادى عليه السلام عرض كردم: به من دستور دادى كه اوامر تو را انجام دهم و حق تو را از شيعيان بگيرم. به شيعيان اين مطلب را منتقل كردم، آنان به من گفتند: حق امام در اموال ما چيست؟ من در پاسخ آنان چه بگويم؟
امام هادى عليه السلام فرمود: «يجب عليهم الخمس» (15 درآمد را بپردازند).
به امام عليه السلام عرض كردم در همه چيز؟ فرمود: در ابزار و آلات و صنايع.
گفتم: آيا بازرگان وكاسب هم چيزى بايد بپردازد؟
فرمود: پس ازكسر هزينه‏ها. «20» ما در اينجا به همين چند روايت بسنده كرده و خوانندگان را به آثار حديثى ارجاع مى‏دهيم.
بنابراين روشن شد كه مسأله خمس يك دايره گسترده دارد و خمس درآمدها از خصايص فقه شيعى نيست، بلكه دلايل آن در كتاب و سنت، وارد شده است. چيزى كه هست پس از رحلت پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله، اين مسأله، مانند پرداخت حق ذوى القربى از غنايم و غيره همچون مسائل مهمتر به فراموشى سپرده شد.
نويسنده كتاب خمس در مقدمه مى‏گويد: من به هشت حقيقت مهم و هيجان‏انگيز پى برده‏ام، نخستين حقيقت اين است كه وجوب پرداختن خمس از ائمه معصومين نقل نشده است و حال آنكه مذهب شيعه بايد متكى به اقوال ائمه باشد، و اقوال ائمه، مرجع فتوا براى علما هستند. «21»
در جواب گوييم كه ما چهارده روايت را براى نمونه از احاديث ائمه اطهار عليهم السلام براى شما بيان كرديم. پس شما چگونه مدعى هستيد كه درباره وجوب خمس از ائمه معصومين عليهم السلام مطلبى نقل نشده است. پس اين روايات منقول چيست؟! بنابراين بايد پذيرفت كه نويسنده يا جاهل است يا خود را به تجاهل زده است.
پی نوشت:
(1). وسائل الشيعه، ج 6، باب سوّم از ابواب وجوب خمس، حديث 1
(2). وسائل الشيعه، ج 6، باب پنجم، حديث 1
(3). همان، باب هفتم، حديث 1
(4). همان، باب 9، حديث 1
(5). وسائل الشيعه، ج 6، باب 10، حديث 1
(6). وسايل الشيعه، ج 6، باب 1، حديث 4
(7). همان، حديث 5
(8). وسايل الشيعه، ج 6، باب 8، حديث 10
(9). همان، حديث 8
(10). همان، باب 1 از ابواب قسمة الخمس، حديث 8
(11). وسائل الشيعه، ج 6، باب 1 از ابواب ما يجب فيه الخمس، حديث 6
(12). وسائل الشيعه، ج 6، باب 12 از ابواب مايجب فيه الخمس، حديث 2
(13). فقه الرضا عليه السلام، ص 40؛ مستدرك الوسائل، ج 7، ص 284، باب وجوب الخمس فيما يفضل عن مؤونة السنة
(14). وسائل الشيعه، ج 6، باب 3 از ابواب انفال، حديث 2
(15). وسائل الشيعه، ج 6، باب 13 از ابواب انفال، حديث 3
(16). وسايل الشيعه، ج 6، باب 8، از ابواب وجوب خمس، حديث 1
(17). همان، حديث 5
(18). هر «كر» تقريباً 384 كيلوگرم است‏
(19). وسائل الشيعه، ج 6، باب 8 از ابواب وجوب خمس، حديث 2
(20). وسائل الشيعه، ج 6، باب 8 ازابواب وجوب خمس، حديث 3
(21). خمس از ديدگاه قرآن و اهل بيت عليهم السلام، ص 7
منابع:
آيت الله شيخ جعفر سبحانى‏،خمس، ص: 39

موضوع قفل شده است