جمع بندی روایات عرضه احادیث منسوب به پیامبر به قرآن کریم از دیدگاه اهل سنت

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
روایات عرضه احادیث منسوب به پیامبر به قرآن کریم از دیدگاه اهل سنت

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام علیکم

در روایات مکتب اهل بیت علیهم السلام ائمه معصومین ما را امر کردند که روایاتی که به نام آن بزرگواران به ما رسید را عرضه بر قرآن کریم کنیم موافق را بپذیریم و مخالف قرآن را رها کنیم به عنوان نمونه:


« عن النوفلي ، عن السكوني ، عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال : قال

رسول الله(صلى الله عليه وآله) :إنّ على كلِّ حقّ حقيقة ، وعلى كلّ صواب نوراً ، فما وافق كتاب الله فخذوه ، وما خالف كتاب الله فدعوه » ۱ .



1.الكافي ۱ / ۶۹ الحديث ۱ ، تفسير العياشي ۱ / ۸ ، المحاسن ، البرقي أحمد بن محمّد ، تحقيق مهدي الرجائي ۱ / ۳۵۴ .

منبع: http://www.hadith.net/ar/post/3878/%...87-%d9%85/p21

در صحيحه ابن ابى يعفور آمده است كه وى در مجلس امام صادق(عليه السلام) حاضر بود و از آن حضرت راه چاره اى در مورد اختلاف احاديث پرسيد; احاديثى كه برخى راويان آن ها مورد وثوق و برخى قابل اعتماد نيستند. حضرت فرمودند: «چون حديثى به شما رسيد و از قرآن يا گفتار رسول خدا(صلى الله عليه وآله)گواهى بر آن يافتيد، درست است و گرنه به درد آورنده اش مى خورد.»


در صحيحه ايّوب بن حر نيز آمده است كه شنيدم از امام صادق(عليه السلام) كه فرمود: «هر چيزى بايد به قرآن و سنّت ارجاع داده شود و هر حديثى كه موافق با قرآن نباشد، دروغى خوش نماست.»

همچنين عيّاشى با اسنادش از محمد بن مسلم از امام صادق(عليه السلام) روايت كرده است كه امام(عليه السلام) فرمودند: «اى محمّد، هر آنچه در روايتى ـ از شخص نيك يا فاسد ـ براى تو آمد و موافق قرآن بود، پس آن را اخذ كن و بگير و هر آنچه مخالف قرآن بود، آن را اخذ نكن.»

منبع: http://marifat.nashriyat.ir/node/1732

حالا سوالات بنده این است:

1-آیا در منابع اهل سنت چنین روایاتی با این موضوع از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده؟

2-از نظر سندی و دلالی صحیح هستند؟ در چه حدی از سلسله بندی احادیث قرار میگیرند؟(متواتر-مستفیض-واحد)

3-نظر علمای اهل سنت درباره این روایات چیست؟

با تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدرا

رضا ثقلین;826660 نوشت:

حالا سوالات بنده این است:

1-آیا در منابع اهل سنت چنین روایاتی با این موضوع از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده؟

2-از نظر سندی و دلالی صحیح هستند؟ در چه حدی از سلسله بندی احادیث قرار میگیرند؟(متواتر-مستفیض-واحد)

3-نظر علمای اهل سنت درباره این روایات چیست؟



با سلام و عرض ادب

یکی از قواعد مشترک شناخت حدیث میان شیعه و سنی، قاعده ی عرض حدیث بر کتاب و سنت قطعیه است.[1] دلیل اصلی چنین قاعده ای آیه ی شریفه ی : (فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِر...)؛[2]«و هر گاه در چيزى نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داورى بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! » می باشد.

در روایات اهل سنت هر چند روایت مقبولی همسان روایات شیعه به شکل صریح در عرض بر کتاب الله نیامده است؛‌ اما روایاتی موجود است که از مضمون آنها چنین امری استفاده می گردد.

1. بخاری در صحیح خود از ابن ابی ملیکه روایت می کند که عایشه چیزی را نمی شنید که آنرا نمی دانست؛ مگر آنکه در باره ی آن سؤال می کرد تا آنرا خوب بداند.[3] ابن حجر عسقلانی(م852هـ) در رابطه با این خبر می نویسد: «ازاین خبر ... مقابله ی سنت با کتاب و...فهمیده می شود».[4]

2. بخاری در روایت دیگری از عایشه نقل می کند که وی از پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)‌نقل نموده که آنحضرت فرمودند: «کسی که در شریعت ما چیزی نو پدید آورد که در شریعت نیست،‌ آن چیز مردود است».[5]

3. همچنین عایشه حدیث ابن عمر که دلالت بر عذاب میت به واسطه ی گریه ی اهلش بر او را داشت،‌ به واسطه ی آیه ی: (أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى، وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى)؛[6] رد نمود.[7]

در این میان روایاتی نیز همچون روایات شیعه در عرض خبر واحد بر قرآن از طریق امام علی(علیه السلام)؛[8]‌ عبدالله بن عمر؛[9] ثوبان؛[10] ابوهریرة؛‌[11] به شکل مستفیض نقل شده؛ ‌اما با این حال تمامی طرق این احادیث از سوی اهل حدیث تضعیف شده اند که ما به یک روایت اشاره می نمائیم:

دارقطنی در کتاب سنن خویش از طریق امام علی(علیه السلام) روایت نموده که پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) فرمودند: «إِنَّهَا تَكُونُ بَعْدِي رُوَاةٌ يَرْوُونَ عَنِّي الْحَدِيثَ, فَاعْرِضُوا حَدِيثَهُمْ عَلَى الْقُرْآنِ فَمَا وَافَقَ الْقُرْآنَ فَخُذُوا بِهِ, وَمَا لَمْ يُوَافِقِ الْقُرْآنَ فَلَا تَأْخُذُوا بِهِ».[12] «بعد از من راویانی اخباری را از من نقل می نمایند، پس(وظیفه ی شما آن است که) احادیث آنان را بر قرآن عرضه نمائید، پس آنچه موافق قرآن است را اخذ نمائید و آنچه مخالف قرآن است را اخذ ننمائید».

دار قطنی(م385هـ) سند این روایت را مرسل دانسته؛[13] اما این روایت را ابن المقری(م381هـ) به شکل مسند از طریق دیگری از امام علی(علیه السلام) نقل نموده است.[14]

موفق باشید.


[/HR] [1] . آیت الله سبحانی در رابطه با مضمون این اخبار بیان داشته اند: «این روایات به مخالف صد در صد با کتاب اشاره دارد نه روایاتی که خاص است و آیات قرآن عام. یقینا روایاتی وجود دارد که عمومات قرآن را استثناء می زند بنابر این مراد از روایات فوق روایاتی که با آیات قرآن تباین کامل دارد می باشد و نه عموم و خصوص مطلق. همچنین ظاهرا این دسته از روایات ناظر به معارف و عقائد است و نه احکام؛ زیرا در احکام روایاتی که کاملا با قرآن مخالف باشد وجود ندارد. در باب معارف، گاه غلات روایاتی که کاملا مخالف قرآن بوده را نقل می کردند مثلا ائمه را خالق، مدبر و موفض الیهم الاحکام می دانستند».(درس خارج،‌ 12/3/94).

[2] . النساء(4)، 95.

[3] . صحیح البخاری،‌کتاب العلم، باب 36،ج1، ص32، ح103، دار طوق النجاة: « حدثنا سعيد بن أبي مريم قال أخبرنا نافع بن عمر قال حدثني ابن أبي ملكية: أن عائشة زوج النبي صلى الله عليه(وآله) و سلم كانت لا تسمع شيئا لا تعرفه إلا راجعت فيه حتى تعرفه».

[4] . فتح الباری، ابن حجر، ج1، ص197:«وَفِيهِ جَوَازُ الْمُنَاظَرَةِ وَمُقَابَلَةُ السُّنَّةِ بِالْكِتَابِ وَتَفَاوُتُ النَّاسِ فِي الْحِسَابِ».

[5] . صحیح البخاری،کتاب الصلح، ج3، ص184، ح2697، دار طوق النجاة: « َعنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ (وآله)وَسَلَّمَ: «مَنْ أَحْدَثَ فِي أَمْرِنَا هَذَا مَا لَيْسَ فِيهِ، فَهُوَ رَدٌّ».

[6] . النجم(53)، 38.«كه هيچ كس بار گناه ديگرى را بر دوش نمى‏گيرد، و اينكه براى انسان بهره‏اى جز سعى و كوشش او نيست».

[7] . صحیح البخاری، باب: وَمَا يُرَخَّصُ مِنَ البُكَاءِ فِي غَيْرِ نَوْحٍ، ح1288، دار طوق النجاة :«قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: فَلَمَّا مَاتَ عُمَرُ، ذَكَرْتُ ذَلِكَ لِعَائِشَةَ، فَقَالَتْ: رَحِمَ اللَّهُ عُمَرَ، وَاللَّهِ مَا حَدَّثَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ (وآله)وَسَلَّمَ: «إِنَّ اللَّهَ لَيُعَذِّبُ المُؤْمِنَ بِبُكَاءِ أَهْلِهِ عَلَيْهِ»، وَلَكِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ(وآله) وَسَلَّمَ قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ لَيَزِيدُ الكَافِرَ عَذَابًا بِبُكَاءِ أَهْلِهِ عَلَيْهِ»، وَقَالَتْ: حَسْبُكُمُ القُرْآنُ: {وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى} ...».

[8] . تذكرة المحتاج إلى أحاديث المنهاج (تخريج منهاج الأصول للبيضاوي)، ابن الملقن، ج1، ص27،‌ المكتب الإسلامي – بيروت: «رِوَايَة عَلّي كرم الله وَجهه، رَوَاهُ الدَّارَقُطْنِيّ من رِوَايَة جبارَة بن الْمُغلس - وَهُوَ ضَعِيف - عَن أبي بكر بن عَيَّاش، عَن عَاصِم بن أبي النجُود، عَن زر، عَن عَلّي رَفعه: «إِنَّهَا سَيكون بعدِي رُوَاة يروون عني الحَدِيث، فأعرضوا حَدِيثهمْ عَلَى الْقُرْآن، فَمَا وَافق الْقُرْآن فَخُذُوا بِهِ، وَمَا لم يُوَافق الْقُرْآن فَلَا تَأْخُذُوا بِهِ».

[9] . همان: «حَدِيث ابْن عمر، رَوَاهُ الطَّبَرَانِيّ فِي أكبر معاجمه من حَدِيث الْوَضِين بن عَطاء، عَن سَالم، عَن أَبِيه مَرْفُوعا: «مَا أَتَاكُم من حَدِيثي فاقرأوا كتاب الله واعتبروه، فَمَا وَافق كتاب الله فَأَنا قلته، وَمَا لم يُوَافق كتاب الله فَلم أَقَله».

[10] . همان: «حَدِيث ثَوْبَان رَضِيَ اللَّهُ عَنْه، رَوَاهُ الطَّبَرَانِيّ أَيْضا من حَدِيث يزِيد بن ربيعَة، عَن أبي الْأَشْعَث، عَن ثَوْبَان مَرْفُوعا: «إِن رَحى الإِسلام دَائِرَة» قَالُوا: كَيفَ نصْنَع يَا رَسُول الله؟ قَالَ: «اعرضوا حَدِيثي عَلَى الْكتاب، فَمَا وَافقه فَهُوَ مني، وَأَنا قلته».

[11] . همان: « حَدِيث أبي هُرَيْرَة رَضِيَ اللَّهُ عَنْه، رَوَاهُ الْهَرَوِيّ فِي ذمّ الْكَلَام من حَدِيث صَالح بن مُوسَى، عَن عبد الْعَزِيز بن رفيع، عَن أبي صَالح، عَن أبي هُرَيْرَة مَرْفُوعا: «إِنَّه سَيَأْتِيكُمْ عني أَحَادِيث مُخْتَلفَة، فَمَا جَاءَكُم مُوَافقا لكتاب الله وسنتي فَهُوَ مني، وَمَا جَاءَكُم مُخَالفا لكتاب الله وسنتي فَلَيْسَ مني».

[12] . سنن الدارقطني ، ج5، ص373، ح4476، مؤسسة الرسالة، بيروت – لبنان.[=&quot]

[13] . هَذَا وَهْمٌ وَالصَّوَابُ عَنْ عَاصِمٍ , عَنْ زَيْدٍ, عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ, مُرْسَلًا عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ(وآله) وَسَلَّمَ.

[14] . المعجم لابن المقرئ، ابن المقرئ (المتوفى: 381هـ)ج1، ص356، ح1168، مكتبة الرشد، الرياض:« حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ الْعَبَّاسِ بْنِ الْوَلِيدِ الْبَجَلِيُّ الْمُقَانِعِيُّ بَيَّاعُ الْحُمُرِ بِالْكُوفَةِ فِي شَوَّالٍ سَنَةَ سِتٍّ وَثَلَاثِمِائَةٍ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ مَرْوَانَ، ثنا إِبْرَاهِيمُ بْنُ الْحَكَمِ بْنِ ظُهَيْرٍ، ثنا أَبُو بَكْرِ بْنُ عَيَّاشٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ أَبِي النَّجُودِ عَنْ زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أُمَامَةَ عَنْ عَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ (وآله)وَسَلَّمَ: «إِنَّهُ سَيَكُونُ بَعْدِي رُوَاةٌ يَرْوُونَ عَنِّي أَحَادِيثَ فَاعْرِضُوهَا عَلَى الْقُرْآنِ فَمَا وَافَقَ الْقُرْآنَ فَخُذُوا بِهِ، وَمَا لَمْ يُوَافِقِ الْقُرْآنَ فَلَا تَأْخُذُوا بِهِ».

بسم الله تعالی

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم


سلام بر شما استاد صدرا

بحث و سوال جالبی است


صدرا;830428 نوشت:
اما این روایت را ابن المقری(م381هـ) به شکل مسند از طریق دیگری از امام علی(علیه السلام) نقل نموده است.[14]

آیا این روایت صحیح السند است؟

بنده به منبع اول که مراجعه کردم مطالبی از منابع اهل سنت نقل کرده که روایاتش را در اینجا قرار میدهم آیا این روایات صحیح السند هستند؟

۵ ـ « عن عبدالله بن عمر ، عن النبيّ (صلى الله عليه وآله) قال : . . . إنّه ستفشو عنّي أحاديث ، فما أتاكم من حديثي فاقرأوا كتاب الله واعتبروه ، فما وافق كتاب الله ، فأنا قلته ، وما لم يوافق كتاب الله ، فلم أقله » ۲ .

۶ ـ « عن عليّ بن أبي طالب (عليه السلام) ، أنّ رسول الله ، قال : سيأتي ناس يحدّثون عنّي حديثاً ، فمن حدّثكم حديثاً يضارع القرآن ، فأنا قلته ، ومن حدّثكم حديثاً لا يضارع القرآن ، فلم أقله » ۳ .

۷ ـ « عن الأصبغ بن محمّد ، عن أبي منصور : أنّه بلغه أنّ رسول الله (صلى الله عليه وآله)قال : الحديث عنّي على ثلاث ، فأيّما حديث بلغكم عنّي تعرفونه بكتاب الله فاقبلوه ، وأيّما حديث بلغكم عنّي لا تجدون في القرآن ما تنكرونه به ، ولا تعرفون موضعه فيه فاقبلوه ، وأيّما حديث بلغكم عنّي تقشعرّ منه جلودكم وتشمئزّ منه قلوبكم ، وتجدون في القرآن خلافه ، فردّوه » ۴ .

۸ ـ « عن ربيعة بن أبي عبدالرحمن : أنّ رسول الله (صلى الله عليه وآله) قال في مرضه : لا يُمسك الناس عليَّ شيئاً ، لا أحِلّ إلاّ ما أحلّ الله في كتابه ، ولا أُحرّم إلاّ ما حرّم الله في كتابه» ۵ .

قال ابن حزم : « وهذا مرسل ، إلاّ أنّ معناه صحيح ; لأنّه (عليه السلام) إنّما أخبر في هذا الخبر ، أنّه لم يقل شيئاً من عند نفسه بغير وحي من الله تعالى به إليه ، وأحال بذلك
على قول الله تعالى في كتابه : وَمَا يَنْطِقُ عَنْ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحَى۱ فنصّ كتاب الله تعالى يقضي بأنّ كلّ ما قاله (عليه السلام) فهو عن الله تعالى» ۲ .

2.المعجم الكبير ، الطبراني ۱۲ / ۲۴۴ الحديث ۱۳۲۲۴ ، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، الهيثمي علي بن أبي بكر ، تحقيق عبدالله محمّد الدرويش ۱ / ۴۱۴ الحديث ۷۸۷ .

3.الإحكام ، ابن حزم الظاهري ۲ / ۲۱۱ طبعة دار الكتب العلمية ـ بيروت .
4.الإحكام ، ابن حزم ۲ / ۲۱۲ ، مفتاح الجنّة ، السيوطي ، ص۴۴ .
5.الإحكام ، ابن حزم ۲ / ۲۱۲ .

2.الإحكام ، ابن حزم الظاهري ۲ / ۲۱۲ .

۹ ـ « عن الحسن : أنّ رسول الله (صلى الله عليه وآله) قال : وإنّي لا أدري لعلّكم أن تقولوا عنّي بعدي ما لم أقل ، ما حُدِّثتم عنّي ممّا يوافق القرآن فصدّقوا به ، وما حُدِّثتم عنّي ممّا لا يوافق القرآن ، فلا تصدِّقوا به » ۳ .
۱۰ ـ « ابن أبي مليكة ، أنّ ابن عمر حدّثه أنّ رسول الله (صلى الله عليه وآله) جلس في مرضه الذي مات فيه إلى جنب الحجر ، فحذّر الفتن ، وقال : إنّي والله لا يمسك الناس عليَّ بشيء ، إنّي لا أُحل إلاّ ما أحلّ الله في كتابه ، ولا أُحرّم إلاّ ما حرّم الله في كتابه » ۴ .


3.المصدر نفسه ۲ / ۲۱۲ .(احکام ابن حزم)


4.المصدر نفسه ۲ / ۲۱۳ .(احکام ابن حزم)

منبع: http://www.hadith.net/ar/post/3878/%d8%b9%d8%b1%d8%b6-%d8%a7%d9%84%d8%ad%d8%af%d9%8a%d8%ab-%d8%b9%d9%84%d9%8a-%d9%83%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d9%85%d9%86-%d9%82%d9%88%d8%a7%d8%b9%d8%af-%d8%aa%d9%85%d9%8a%d9%8a%d8%b2-%d8%a7%d9%84%d8%b5%d8%ad%d9%8a%d8%ad-%d8%a7%d9%84%d9%85%d9%88%d8%a7%d9%81%d9%82-%d9%84%d9%87-%d9%85/p17/

سؤال:
قاعده ی عرض حدیث بر قرآن از دیدگاه اهل سنت چگونه است؟ آیا روایتی به مضمون روایات شیعی دال بر عرضه ی حدیث بر کتاب موجود است؟ در این صورت اعتبار این روایات در نزد آنان چگونه است؟


جواب:

یکی از قواعد مشترک شناخت حدیث میان شیعه و سنی، قاعده ی عرض حدیث بر کتاب و سنت قطعیه است.
[1] دلیل اصلی چنین قاعده ای آیه ی شریفه ی : (فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِر...)؛[2]«و هر گاه در چيزى نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داورى بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! » می باشد.

در روایات اهل سنت هر چند روایت مقبولی همسان روایات شیعه به شکل صریح در عرض بر کتاب الله نیامده است؛‌ اما روایاتی موجود است که از مضمون آنها چنین امری استفاده می گردد.

1. بخاری در صحیح خود از ابن ابی ملیکه روایت می کند که عایشه چیزی را نمی شنید که آنرا نمی دانست؛ مگر آنکه در باره ی آن سؤال می کرد تا آنرا خوب بداند.[3]ابن حجر عسقلانی(م852هـ) در رابطه با این خبر می نویسد: «ازاین خبر ... مقابله ی سنت با کتاب و...فهمیده می شود».[4]

2. بخاری در روایت دیگری از عایشه نقل می کند که وی از پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)‌نقل نموده که آنحضرت فرمودند: «کسی که در شریعت ما چیزی نو پدید آورد که در شریعت نیست،‌ آن چیز مردود است».[5]

3. همچنین عایشه حدیث ابن عمر که دلالت بر عذاب میت به واسطه ی گریه ی اهلش بر او را داشت،‌ به واسطه ی آیه ی: (أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى، وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى)؛[6] رد نمود.[7]

در این میان روایاتی نیز همچون روایات شیعه در عرض خبر واحد بر قرآن از طریق امام علی(علیه السلام)؛[8]‌ عبدالله بن عمر؛[9] ثوبان؛[10] ابوهریرة؛‌[11] به شکل مستفیض نقل شده؛ ‌اما با این حال تمامی طرق این احادیث از سوی اهل حدیث تضعیف شده اند که ما به یک روایت اشاره می نمائیم:

دارقطنی در کتاب سنن خویش از طریق امام علی(علیه السلام) روایت نموده که پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) فرمودند:«إِنَّهَا تَكُونُ بَعْدِي رُوَاةٌ يَرْوُونَ عَنِّي الْحَدِيثَ, فَاعْرِضُوا حَدِيثَهُمْ عَلَى الْقُرْآنِ فَمَا وَافَقَ الْقُرْآنَ فَخُذُوا بِهِ, وَمَا لَمْ يُوَافِقِ الْقُرْآنَ فَلَا تَأْخُذُوا بِهِ».[12] «بعد از من راویانی اخباری را از من نقل می نمایند، پس(وظیفه ی شما آن است که) احادیث آنان را بر قرآن عرضه نمائید، پس آنچه موافق قرآن است را اخذ نمائید و آنچه مخالف قرآن است را اخذ ننمائید».

دار قطنی(م385هـ) سند این روایت را مرسل دانسته؛[13] اما این روایت را ابن المقری(م381هـ) به شکل مسند از طریق دیگری از امام علی(علیه السلام) نقل نموده است.[14] در هر حال قاعده ی عرضه ی حدیث بر سنت مورد قبول عامه نیز می باشد.


[/HR] [1] . آیت الله سبحانی در رابطه با مضمون این اخبار بیان داشته اند: «این روایات به مخالف صد در صد با کتاب اشاره دارد نه روایاتی که خاص است و آیات قرآن عام. یقینا روایاتی وجود دارد که عمومات قرآن را استثناء می زند بنابر این مراد از روایات فوق روایاتی که با آیات قرآن تباین کامل دارد می باشد و نه عموم و خصوص مطلق. همچنین ظاهرا این دسته از روایات ناظر به معارف و عقائد است و نه احکام؛ زیرا در احکام روایاتی که کاملا با قرآن مخالف باشد وجود ندارد. در باب معارف، گاه غلات روایاتی که کاملا مخالف قرآن بوده را نقل می کردند مثلا ائمه را خالق، مدبر و موفض الیهم الاحکام می دانستند».(درس خارج،‌ 12/3/94).

[2] . النساء(4)، 95.

[3] . صحیح البخاری،‌کتاب العلم، باب 36،ج1، ص32، ح103، دار طوق النجاة: « حدثنا سعيد بن أبي مريم قال أخبرنا نافع بن عمر قال حدثني ابن أبي ملكية: أن عائشة زوج النبي صلى الله عليه(وآله) و سلم كانت لا تسمع شيئا لا تعرفه إلا راجعت فيه حتى تعرفه».

[4] . فتح الباری، ابن حجر، ج1، ص197:«وَفِيهِ جَوَازُ الْمُنَاظَرَةِ وَمُقَابَلَةُ السُّنَّةِ بِالْكِتَابِ وَتَفَاوُتُ النَّاسِ فِي الْحِسَابِ».

[5] . صحیح البخاری،کتاب الصلح، ج3، ص184، ح2697، دار طوق النجاة: « َعنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ (وآله)وَسَلَّمَ: «مَنْ أَحْدَثَ فِي أَمْرِنَا هَذَا مَا لَيْسَ فِيهِ، فَهُوَ رَدٌّ».

[6] . النجم(53)، 38.«كه هيچ كس بار گناه ديگرى را بر دوش نمى‏گيرد، و اينكه براى انسان بهره‏اى جز سعى و كوشش او نيست».

[7] . صحیح البخاری، باب: وَمَا يُرَخَّصُ مِنَ البُكَاءِ فِي غَيْرِ نَوْحٍ، ح1288، دار طوق النجاة :«قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: فَلَمَّا مَاتَ عُمَرُ، ذَكَرْتُ ذَلِكَ لِعَائِشَةَ، فَقَالَتْ: رَحِمَ اللَّهُ عُمَرَ، وَاللَّهِ مَا حَدَّثَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ (وآله)وَسَلَّمَ: «إِنَّ اللَّهَ لَيُعَذِّبُ المُؤْمِنَ بِبُكَاءِ أَهْلِهِ عَلَيْهِ»، وَلَكِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ(وآله) وَسَلَّمَ قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ لَيَزِيدُ الكَافِرَ عَذَابًا بِبُكَاءِ أَهْلِهِ عَلَيْهِ»، وَقَالَتْ: حَسْبُكُمُ القُرْآنُ: {وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى} ...».

[8] . تذكرة المحتاج إلى أحاديث المنهاج (تخريج منهاج الأصول للبيضاوي)، ابن الملقن، ج1، ص27،‌ المكتب الإسلامي – بيروت: «رِوَايَة عَلّي كرم الله وَجهه، رَوَاهُ الدَّارَقُطْنِيّ من رِوَايَة جبارَة بن الْمُغلس - وَهُوَ ضَعِيف - عَن أبي بكر بن عَيَّاش، عَن عَاصِم بن أبي النجُود، عَن زر، عَن عَلّي رَفعه: «إِنَّهَا سَيكون بعدِي رُوَاة يروون عني الحَدِيث، فأعرضوا حَدِيثهمْ عَلَى الْقُرْآن، فَمَا وَافق الْقُرْآن فَخُذُوا بِهِ، وَمَا لم يُوَافق الْقُرْآن فَلَا تَأْخُذُوا بِهِ».

[9] . همان: «حَدِيث ابْن عمر، رَوَاهُ الطَّبَرَانِيّ فِي أكبر معاجمه من حَدِيث الْوَضِين بن عَطاء، عَن سَالم، عَن أَبِيه مَرْفُوعا: «مَا أَتَاكُم من حَدِيثي فاقرأوا كتاب الله واعتبروه، فَمَا وَافق كتاب الله فَأَنا قلته، وَمَا لم يُوَافق كتاب الله فَلم أَقَله».

[10] . همان: «حَدِيث ثَوْبَان رَضِيَ اللَّهُ عَنْه، رَوَاهُ الطَّبَرَانِيّ أَيْضا من حَدِيث يزِيد بن ربيعَة، عَن أبي الْأَشْعَث، عَن ثَوْبَان مَرْفُوعا: «إِن رَحى الإِسلام دَائِرَة» قَالُوا: كَيفَ نصْنَع يَا رَسُول الله؟ قَالَ: «اعرضوا حَدِيثي عَلَى الْكتاب، فَمَا وَافقه فَهُوَ مني، وَأَنا قلته».

[11] . همان: « حَدِيث أبي هُرَيْرَة رَضِيَ اللَّهُ عَنْه، رَوَاهُ الْهَرَوِيّ فِي ذمّ الْكَلَام من حَدِيث صَالح بن مُوسَى، عَن عبد الْعَزِيز بن رفيع، عَن أبي صَالح، عَن أبي هُرَيْرَة مَرْفُوعا: «إِنَّه سَيَأْتِيكُمْ عني أَحَادِيث مُخْتَلفَة، فَمَا جَاءَكُم مُوَافقا لكتاب الله وسنتي فَهُوَ مني، وَمَا جَاءَكُم مُخَالفا لكتاب الله وسنتي فَلَيْسَ مني».

[12] . سنن الدارقطني ، ج5، ص373، ح4476، مؤسسة الرسالة، بيروت – لبنان.

[13] . هَذَا وَهْمٌ وَالصَّوَابُ عَنْ عَاصِمٍ , عَنْ زَيْدٍ, عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ, مُرْسَلًا عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ(وآله) وَسَلَّمَ.

[14] . المعجم لابن المقرئ، ابن المقرئ (المتوفى: 381هـ)ج1، ص356، ح1168، مكتبة الرشد، الرياض:« حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ الْعَبَّاسِ بْنِ الْوَلِيدِ الْبَجَلِيُّ الْمُقَانِعِيُّ بَيَّاعُ الْحُمُرِ بِالْكُوفَةِ فِي شَوَّالٍ سَنَةَ سِتٍّ وَثَلَاثِمِائَةٍ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ مَرْوَانَ، ثنا إِبْرَاهِيمُ بْنُ الْحَكَمِ بْنِ ظُهَيْرٍ، ثنا أَبُو بَكْرِ بْنُ عَيَّاشٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ أَبِي النَّجُودِ عَنْ زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أُمَامَةَ عَنْ عَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ (وآله)وَسَلَّمَ: «إِنَّهُ سَيَكُونُ بَعْدِي رُوَاةٌ يَرْوُونَ عَنِّي أَحَادِيثَ فَاعْرِضُوهَا عَلَى الْقُرْآنِ فَمَا وَافَقَ الْقُرْآنَ فَخُذُوا بِهِ، وَمَا لَمْ يُوَافِقِ الْقُرْآنَ فَلَا تَأْخُذُوا بِهِ»
موضوع قفل شده است